نمیدونم به چی فکر میکنه چون اون هیچوقت درمورد احساسش با من حرف نمیزنه."
این جمله به گوشتان آشنا است؟ برای اکثر زنان واداشتن شوهرشان برای اینکه احساسات درونی خود را با آنها در میان بگذارند، کار مشکلی بنظر میرسد. در این شرایط زن احساس میکند که ناموفق بوده و برای مرد سوء تعبیر پیش می آید. اما در این میان موضوعی وجود دارد که اغلب زن ها از آن بی اطلاع هستند. مردها میخواهند صحبت کنند. تحت شرایط مناسب، آنها سرتاسر شب به صحبت میپردازند. اکثر مردان نیاز دارند که با همسرشان درد دل نموده و کمی سبک شوند. اما رمز و راز واداشتن همسرتان برای بیان احساساتش چیست؟
راز شماره 1
مردان حقیقی از عدم پذیرش وحشت دارند -- واقعا!
این درست است. اغلب مردها احساس می کنند که زنها در مورد آنها بسیار منتقدانه رفتار می نمایند، و نگران این هستند که نکند بعد از بیان آنچه که در ذهنشان میگذرد توسط همسرشان مورد استهزاء قرار گرفته و به علت عدم پذیش او تحقیر شوند. برای زنها مهم است بدانند که نفس و شخصیت یک مرد شکننده تر از نفس و شخصیت آنها بوده و آسانتر مورد تهدید قرار میگیرد. این موضوع بخصوص زمانیکه یک مرد در رابطه ای نزدیک و صمیمانه با همسرش قرار گرفته است بیشتر نمود پیدا می کند: او مشتاق تصدیق و عکس العملهای مثبت همسرش بوده و دوست داردبداند که موجب خشنودی او شده است.بنابراین اگر مردی احساس نماید که شما تصمیم دارید در موردش قضاوت کنید، و یا بدلیل گفته هایش به گونه ای متفاوت به او نگاه کنید، مطمئن باشید که وی صحبت نخواهد کرد.
داوری کردن در مورد شریک زندگی به معنای اجازه دادن به او برای بیان ذهنیاتش نبوده و شما را مشتاق برای شنیدن حرفهای او نشان نخواهد داد.منظور این نیست که شما نظر و ایده ای نداشته باشید و یا نتوانید آن را در فرصتی بیان کنید. یک مرد جهت بازگو نمودن درونش لازم است احساس کند بدلیل آنچه که هست مورد پذیرش حقیقی قرار گرفته، نه به دلیل آنچه که ممکن است شما دوست دارید باشد. صبر و بردباری نمایید. اگر عجولانه توسط پیشنهاد دادن نقطه نظرات خود با گفتن جملاتی از قبیل "خوب، اشتباه میکنی، من قبول ندارم" یا "از کجا این فکر مسخره به ذهنت رسیده"، در برابر عقاید او عکس العمل نشان دهید، هر مردی از سخن گفتن باز خواهد ایستاد. آنها نگران آن هستند که مبادا حرفی بسیار خصوصی از دهانشان خارج شود که مطابق با تصور ذهنی شما از آنها نبوده و یا تصویری که بروز از خودشان در ذهن شما ایجاد کرده اند را مخدوش کند.
یک مرد دارای ایده های متفاوت بسیاری در موضوعات مختلف زندگیش است -- حتی در طول یک هفته و یا یک روز می تواند بسیار متفاوت عمل نماید. به او اجازه دهید جنبه های مختلف خود را بشما نشان دهد.اگر بتوانید از انتظارات خود صرفه نظر نموده و حقیقتا سعی در شناخت هویت و ماهیت او نمایید،وی فورا این موضوع را حس کرده، احساس راحتی زیادی نموده و از صحبت کردن با شما لذت خواهد برد.
راز شماره 2
شما نیز درون خود را آشکار کنید
بین زوجین بیان احساسات درونی باید به صورت متقابل انجام بگیرد. هر فردی دارای مشکلات، دغدغه ها و مسائل پنهانی در صندقچه قلبش می باشد. بسیاری از مردان تصور می کنند " اگر این مسائل را به او بگویم، ترکم خواهد کرد." شما مجبورید نشان دهید که جریان این نیست. به این منظور برای او از خود چیزی را فاش کنید که نشان دهد به همان اندازه ای که او به شما اعتماد دارد، شما نیز به او اعتماد دارید.
هنگامیکه او شروع به بیان احساسات دورنی خود میکند، به آنچه که میگوید گوش فرا داده، قدمی به جلو برداشته و در عوض پیشنهادی مثبت ارائه دهید. بعد از اینکه وی مسئله ای خصوصی را ابراز نمود، چیزی شبیه این بگوید "خوب، اینکه چیز بدی نیست من بدتر از اینها بودم." یا "من واقعا آن چیزی که اتفاق افتاده را تحسین می کنم." و آن چیزی از داستان را که واقعا می پسندید انتخاب کنید. ( از مسائل ساختگی دوری کنید چون موضوع لوس شده و تبدیل به دست انداختن خواهد شد. مردم همیشه میتوانند متوجه شوند که کسی آنها را دست انداخته و این موضوع هیچ گاه ثمر بخش نخواهد بود.) به او اجازه دهید بداند که شما جانبدار او هستید و با تجربیاتش تنها نخواهد ماند.
در حالیکه عملا نشان میدهید، مطمئن شوید که از او طرفداری میکنید. بسیاری از زنها فقط به این دلیل به داستانهای شوهرشان گوش می دهند که به او بگویند که چقدر در مورد آن در اشتباه بوده است. آنها طرفداری شخص دیگری را میکنند. با این حال مهم است که موضوع را از این نقطه نظر بنگرید: اکنون زمان درس دادن به او نیست، بلکه زمان "ایجاد دوستی و مودت" است. وقتی دو نفر پیمان دوستی می بندند، به تبادل متقابل تجربیات خود پرداخته، و به همین دلیل احساس نزدیکی و آسودگی می کنند. این جا شما در حال ایجاد سازگاری و تفاهم می باشید، احساسی که هر دوی شما سیاره ای یکسان را اشغال نموده و در دنیایی متشابه زندگی می کند.
اینکه چه تعدادی از مردان احساس تنهایی شدید مینمایند، شگفت انگیز است. نه تنها به آنها آموزش داده شده است که همیشه ساکت باشند، این تصور غلط نیز در ذهنشان پرورانده شده که صحبت نمودن در مورد احساسات درونی عملی به دور از شان و منزلت مردان بشمار میرود.عکس العملهای مثبت و صادقانه شما بسیار ضروری است. اگر به این نحو رفتار نمایید، شوهر شما احساس خواهد کرد که کسی وجود دارد که او را درک کند، و آنگاه حتی بیشتر و بیشتر از ذهنیاتش برایتان خواهد گفت.
راز شماره 3
گذشته را فراموش کنید
آیا تا به حال با شوهر خود "گفتگویی" داشته اید که به بگو مگوهای مربوط به نارضایتی های گذشته،اشتباهاتی که انجام داده،اذیت و آزارهایی که بشما روا داشته، و آنچه که اکنون مدیون شما است، منتهی شده باشد؟ چنین موضوعی تقریبا در هر رابطه ای اتفاق می افتند اما واقعیت باقی می ماند؛ مردها وقتی آمدنش را حس میکنند، آشفته حال شده و عقب می نشینند.
وقتی مردی از این وحشت دارد که صحبتهایش در آینده تحریف و سوء تعبیر شده، به دیگران گفته شده و یا علیه خودش مورد استفاده قرار گیرد، بیان احساسات برایش غیر ممکن می شود. و تنها راه عبور از این تله ارتباطی این است که بدانید آنچه که در گذشته اتفاق افتاده، و هر آنچه که او انجام داده و یا گفته، شما نیز درگیرش بوده اید. روابط همگی مانند رقص هستند. هیچکس خوب مطلق و یا بد مطلق نیست. در واقع، بجای در نظر گرفتن یک فرد به عنوان شخصی بد یا خوب، بهتر است که نقشهای بازی شده در روابط و نحوه گرفتار شدنمان در نقشهایی که قدرت رها ساختن خود را از آنها نداریم، مورد توجه قرار داده شوند.
برای مثال برخی از زنها عاشق بازی نمودن با قربانی عشق خود هستند. آنها برای اعتبار بخشیدن و توجیه کردن احساسات خودشان و نیز احساس قدرتمندی در برابر شریک زندگی خود، اشتباهات و خطاهای گذشته او را بهانه میکنند. در حقیقت ممکن است با این روش مدتی او را برای خود نگه دارند ولی آنچه که مشخص است این رابطه متزلزل بوده و در آستانه شکست قرار دارد.
اگر میخواهید این وضعیت تاسف بار زندگی زناشویی را تغییر داده و یا از آن پیشگیری کرده و به شوهرتان کمک نمایید تا راحت با شما حرف بزند، این راه را امتحان کنید: به سهم خود در شرایطی که پیش آمده مسئولیتی را بعهده بگیرید و ببینید که به چه نحو در مورد اتفاقی که روی داده ممکن است دخیل بوده باشید. البته این موضوع به معنای مقصر دانستن خود نیست. به شرایط با دیدی باز بنگرید. به روی تمام مسائلی که او "درست،" و نه "غلط" انجام داده، تمرکز کنید. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید، لیستی از آنچه که در رابطه تان عاید شما شده است، و آنچه که شما در عوض نصیب شوهرتان نموده اید، تهیه کنید. به زمان هایی که شما نیز مرتکب کوتاهی و قصور شده اید، و به راه هایی که هر دوی شما توسط آن رشد یافته و تغییر کرده اید، توجه نمایید.
توانایی بخشش دیگران ممکن است فقط بسادگی دانستن این باشد که آنچه در مورد او یکسال پیش حقیقت داشته ( و نیز در مورد خود شما ) شاید اکنون حقیقت نداشته باشد. در زمان حال متمرکز باشید. یک ارتباط ماندگار و راستین مستلزم داشتن قابلیت ماندن در زمان حال و فراموش کردن گذشته میباشد.
راز شماره 4
شنونده ای استوار و ایمن باشید
آیا داشتن روابط صادقانه امکان پذیر است؟ فرض بر این است که همه افراد برای صادق بودن تلاش می کنند. حقیقت این است که تعداد اندکی چنین هستند. و دلیل عمده عدم صداقت این است که عواقب و نتایج آن خوب و قابل توجه می باشد. اغلب مردان احساس می کنند که زنها می خواهد و نیاز دارند که دروغ بشنوند چون قادر به پذیرش صادقانه حقیقت نیستند. برخی از مردها تصور میکنند که از بیان حقایق زندگی خود به همسرشان وحشت دارند چرا که باعث آشفتگی و اضطراب وی خواهد شد. در واقع، بسیاری از زنان برای کنترل شوهر -- و رابطه -- خود از احساساتشان استفاده میکنند. آنها پاسخهای بخصوصی را از شوهر خود طلب می کنند و در صورتی که آن پاسخها را دریافت ندارند، احساس پریشانی خواهندنمود.سپس وقتی شوهرشان دهان نگشوده و صحبتی نمی کند، متعجب میگردند.
متاسفانه، بسیاری از زنان تصوراتی قدرتمند از چگونگی احساس و تفکر یک مرد را نیز در سر می پرورانند که این نوع خیال پردازی باعث ویرانی حقیقت شده، و بنابراین این گونه به مردان اجازه میدهند که از طریق طرز برخوردهای مختلف متوجه شوند که نیازی به بیان حقیقت نداشته و آنها نیز تمایلی به دانستن حقیقت ندارند.واضح است؟ اکثر زنها در این مورد مقصرند، اما اشتیاق برای گوش دادن به آنچه که او مجبور است بگویید سرآغاز یک رابطه کامل حقیقی محسوب میگردد. این باعث می شود تا یک مرد احساس کند شریکی ثابت قدم دارد که در پستی بلندی های زندگی همراه او خواهد بود.
اگر برای خروج از این تصورات غیر واقعی آمادگی دارید، زمان آن رسیده که سه چیز را از خود سؤال کنید. چه میزان از حقیقت را میتوانید تحمل کنید؟چقدر واقعا نیاز دارید؟ آیا از شوهر خود می خواهید که تصویری خیالی برای شما باشید، و آیا مشتاقید به او اجازه دهید حقیقی گردد؟ اینها سؤالاتی بزرگ هستند. شاید نتوانید همین حالا تمام واقعیت را به یک باره دریابید، اما قطعا می توانید عضلات بردباری خود را پرورش داده و در مسیری مستقیم حرکت نمایید.
به طرز عجیبی، همه تصور می کنیم که تخیلات باعث ایجاد احساسی شگرف در ما میگردد، اما در واقع، هر قدر بتوانیم حقایق بیشتری را دریابیم، نیرومندتر رشد خواهیم کرد. توانایی پذیرش حقیقت از دیگران همچنان که متوجه می شویم امنیت واقعی نه از تصدیق دیگران بلکه از صادق بودن با خود نشات میگیرید، افزایش می یابد.
راز شماره 5
با خودتان صادق باشید -- آگاه باشید
این پرسشی قدیمی ولی خوب است: اگر با خودمان صادق نباشیم چگونه میتوانیم با دیگران صداقت داشته باشیم؟بهترین روش کمک بهر مرد برای بیان راحت احساساتش این است که ابتدا خود شما راحت بوده، طبیعی رفتار نموده صادق بوده و جو گرم و قابل پذیرشی ایجاد کنید. کسانی که در زندگی با آنها مواجه می شویم انعکاس بخشهای مختلف خودمان هستند و ما افرادی را جذب می کنیم که هرکدام بنحوی ما را در عشق ورزیدن به بخش دیگری از خودمان یاری می کنند.
به همین دلیل است که عناوین مصرح شده در این مقاله را نه تنها در مورد مردان، بلکه باید در رابطه با خودمان هم بکار ببندیم. برای مثال آیا شما قادرید از قضاوت درمورد خودتان بگذرید؟ آیا نارضایتی حاصل از اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده اید را پایان میدهید؟ و آیا همیشه در انجام اشتباهاتی که مرتکب شده اید پافشاری میکنید؟ وقتی با خود به این طریق رفتار می نمایید، طبعتا با شریک زندگی خود نیز به همین منوال رفتار خواهید کرد. اگر شما در جوانی همیشه مورد بد رفتاری قرار گرفته و یا در برخی از مسائل احساس کمبود نموده باشید، احتمال دارد همین رویه را در مورد شوهرتان در پیش بگیرید.
آگاهی در اینجا نقش تعیین کننده ای دارد. اگر می خواهید فضای پویاتر و باز تری را بین خود و شوهرتان ایجاد کنید، فهرست دقیقی از نحوه رفتار و مراعات خود با خود و نحوه برخورد نزدیکانتان در گذشته با خود را تهیه کنید. اگر صدمه دیده اید، این فرصتی برای شما خواهد بود که تصمیم بگیرید دیگر زندگی خود را بر اساس معیارهای گذشته بنا نکنید. آنرا تغییر دهید. تصمیم بگیرید در برابر خود و کسی که با او هستید، مهربان و پذیرا باشید.
گاهی اوقات ما در برابر فرد دیگری تسلیم میشویم به این انتظار که او نیز همین کار را انجام دهد. وقتی آن محقق نمیشود، خشمی پنهانی شروع به پیدایش میکند. چنین حالتی باعث بروز رفتارهای متناقص و عدم صداقت با خود و دیگران خواهد شد. برای رسیدن به عدالت واقعی باید بدانید که به همان اندازه ای که می بخشید، به همان اندازه هم بدست می آورید. وقتی به فردی احترام و توجهی مطلق را روا می دارید، آن احترام و توجه را به خود نیز مبذول می نمایید. شما بهترین روش را در پیش گرفته اید و اثرات و نتایج سودمند آن دیر یا زود نمایان خواهند شد. زمانیکه با دیگران طوری رفتار میکنید که مورد احترامتان است، درحقیقت حسی از ارزش و اعتبار را ایجاد مینمایید.
با خودتان صادق باشید و متوجه خواهید شد که این عمل مسری است. شریک زندگی شما به همین منوال رفتارش را پیش خواهد گرفت. او بصورتی راحت و طبیعی صحبت کرده و احساست واقعیش را ابراز خواهد نمود.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح"حسادت جنسی" کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح "شکاک بودن" شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.
در ادامه لازم به ذکر است که تمام افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.
حسادت جنسی چیست؟
همه ی ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل این احساس کاملاً متفاوت است.
مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی، حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از، از دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.
مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.
مولفه فکری (شناختی) - رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود
مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.
چگونه حساسیت از عشق میان همسران حفاظت می کند؟
در روابط زناشویی که حساسیت در حد مطلوب و مناسب وجود دارد، طرفین یکدیگر را همانطور که هستند پذیرفته و به احساسات هم احترام می گذارند و تمام تلاش زوجین در این جهت است که به استقلال عاطفی و روابط اجتماعی، کاری و خانوادگی همسر خود ارزش داده و مانع از آن نگردند. این حساسیتهای زناشویی (ارزش قائل شدن به علائق و خواسته های همسر) تا حد زیادی باعث قوی تر شدن و حتی هیجانی تر شدن روابط زناشویی می شود و بنابراین می تواند یک نیروی محرک مثبت در زندگی زناشویی به شمار رود. اما زمانیکه این احساس شدت یافته و جنبه غیرطبیعی و بیمارگونه به خود می گیرد، داستان کاملاً متفاوت می شود.
چگونه حساسیت بیش از حد به عشق شما آسیب می زند؟
گاهی اوقات حساسیت زناشویی وقتی از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به حسادت جنسی می شود، باعث می گردد که روابط زناشویی طرفین دچار مشکل شد. و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی طرفین نیز دچار مشکل گردد. برای مثال هنگامی که یک زن در محیطی مشغول به کار است که بیشتر همکاران او، مرد هستند و بطور طبیعی ارتباطات کاری و اجتماعی این خانم با مردان افزایش می یابد. حال اگر این خانم در ارتباطات اجتماعی خود حریم ها را به خوبی رعایت کند و حدوحدود خود و همکارانش را به خوبی بشناسد، مسلماً روابط اجتماعی وی بلااشکال است. اما گاه مشاهده می شود که شوهران این دسته از زنان به علت موقعیت کاری همسرشان، آنها را بسیار تحت فشار قرار میدهند و مقررات بسیار سخت و دست و پاگیری مانند ممنوعیت گفتگو با همکاران، عدم تماس تلفنی کاری و... را وضع میکند.
البته تصور نکنید که تنها برخی زنان شاغل دچار اینگونه مشکلات می گردند، نه، این طور نیست. در برخی مواقع زنانی که چنین همسرانی دارند حتی خانه دار هستند و شاید به نوعی از طرف همسرشان در خانه حبس شوند و اجازه هیچگونه تماس تلفنی، باز کردن درب منزل، برقراری رابطه دوستی یا فامیلی با آشنایان را نداشته باشند.
اینگونه واکنشهای بیمارگونه، آسیب بسیار جدی به روابط زناشویی وارد می آورد و در بسیاری از موارد باعث گسیخته شدن روابط زناشویی و طلاق می گردد.
نکته قابل توجه در مورد حسادت جنسی این است که عمدتاً این مشکل در مردان مشاهده می شود. البته زنان نیز مبتلا به این نوع مشکل می گردند اما شدت و فراوان آن کمتر است. مردی که دچار این مشکل است عموماً از مشکل خود مطلع است و واکنش او نسبت به این عارضه یا توام با سرزنش و مواخذه خود و یا تصدیق و تایید رفتار نادرستش است اگر شما دچار این مشکل هستید...
اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید، که این مشکل شما را آزار میدهد باید بدانید که حسادت جنسی یک بیماری است و البته درمان آن کار سختی است و باید بدانید که اقدام برای دریافت خدمات مشاوره، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که سعی در پوشاندن مشکل خود دارید، در اولین گام باید بدانید که این مساله را به عنوان بیماری بپذیرید.
چه کارهایی می توانیم برای خود انجام دهیم؟
با واقعیت مواجه شوید
بهتر است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی همسرت دچار مشکل است؟
به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟
از گفتگوهای درونی (ذهنی) مثبت استفاده کنید
زمانی که این احساس در وجود شما شروع می شود، به خاطر آورید که همسرتان شما را دوست دارد و به عنوان یک زن
ایرانی و مسلمان بیشترین احترام و اهمیت را به رابطه خانوادگی و زناشویی میدهد. با خودتان مرور کنید که فرد دوست داشتنی هستید و هیچ دلیلی برای توجه کردن به این افکار ندارید.
از همسر خود کسب اطمینان کنید
یکی از بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.
زندگی با همسری که دچار حسادت جنسی است
زندگی کردن با همسری که گاه ممکن است شما را از حقوق اولیه انسانی تان (مانند تماس تلفنی با اقوام و آشنایان، بیرون رفتن به تنهایی و خرید کردن و...) محروم کند، بسیارسخت و عذاب آور است. در ادامه توصیه هایی به همسران این دسته از افراد ارائه می گردد:
این مشکل را از منظری دیگر مشاهده کنید
به خاطر داشته باشید که حسادت جنسی یک نشانه عشق و علاقه همسرتان به شماست. اگر همسرتان به رابطه با شما اهمیتی نمی داد، هیچگاه این مشکلات ایجاد نمی شد. به جای اینکه در مقابل بیماری همسرتان واکنش دفاعی نشان دهید سعی کنید او را درک کرده و از او حمایت کنید.
مراقب رفتارهای خود باشید
اگر مشاهده میکنید که همسرتان نسبت به برخی از رفتارها (مانند صحبت کردن با مردان یا زنان غریبه، صحبتهای تلفنی با همکاران جنس مخالف در منزل، بیرون رفتن از منزل به تنهایی (البته برای خانمها) و...حساسیتهای ویژه ای دارد، قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود، از بروز این رفتارها خودداری کنید.
به همسرتان اطمینان دهید
در هر فرصتی که بدست می آورید به همسرتان عنوان کنید که چقدر او را دوست دارید و چرا او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده اید؟ استفاده منظم از این روش و اطمینان دهی دائم به همسر، و همچنین صحبت کردن در مورد آینده خوبی که در انتظار زندگی مشترکتان خواهد بود، همگی باعث بهبود رابطه شما با همسرتان می شود.
کمکهای تخصصی بیشتر
به طور قطع حساسیت زناشویی و توجه دائم زوجین نسبت به یکدیگر امری طبیعی است و باعث با طراوات نگهداشتن ارتباطات زناشویی میان زوجین می گردد. اما زمانیکه این مساله از حد طبیعی خود خارج می گردد، باعث صدمات جدی به ارتباطات زناشویی می شود. اگر یادداشت اخیر را مطالعه کرده و راهبردهای آن را به کار بردید، اما ملاحظه کردید که هنوز زندگی زناشویی تان دچار مشکلات بسیاری است، توصیه می شود که حتماً از کمکهای تخصصی مشاوران بهره گیرید.
مریم عطاریان – بخش خانواده و زندگی
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
درست است که آدمها با ازدواج بیشتر عادتهایشان تغییر میکند و اصلا شیوه زندگی و علایقشان هم با قبل تفاوت پیدا میکنداما باز هم عادتهایی وجود دارد که نه تنها با گذشت زمان درست نمیشود بلکه ممکن است روز به روز شدیدتر هم شود....
در این مقاله با فهرست کوچکی از این ویژگیهای تغییرناپذیر آشنا شوید.
اوضاع هر روز برایتان سخت و سختتر میشود اما منتظر میمانید. منتظر روزی که او به تصویر ایدهآل شما تبدیل شود و همه این ویژگیهایی که آزارتان میدهد را تغییر دهد. شما او را همانطور که هست، نمیبینید و نمیخواهید و تنها در انتظار این تغییرات به این رابطه ادامه میدهید. درست است که آدمها با ازدواج بیشتر عادتهایشان تغییر میکند و اصلا شیوه زندگی و علایقشان هم با قبل تفاوت پیدا میکند، اما باز هم عادتهایی وجود دارد که نه تنها با گذشت زمان درست نمیشود بلکه ممکن است روز به روز شدیدتر هم شود. این را باید بدانید و دست از خیالپردازی بکشید. در این مقاله با فهرست کوچکی از این ویژگیهای تغییرناپذیر آشنا شوید.
از در و دیوار شاکی است؟
فکر نکنید آدمهای ناامید با حضور فرشته نجاتی چون شما اصلاح میشوند. اگر نامزدتان به زمین و زمان بدبین است و فکر میکند همیشه در حقش ظلم شده، کمی بیشتر به دلایلتان برای ازدواج فکر کنید، چراکه چنین فردی با تلاشها و فداکاریهای شما هم درست نمیشود و نگاهش به زندگی هم تغییر نمیکند. شاید او در آغاز شما را ستایش کند و ناجی خود بنامد اما بعد از مدتی شما هم برایش رنگ آدمهای دیگر را میگیرید و به یکی دیگر از دلایل ناکامی و شکایتش تبدیل میشوید. آدمهایی که حاضر نیستند مسئولیت زندگیشان را بپذیرند و برای هر شکستی دیگران را مقصر میدانند، حتی با وجود محبتهای بیدریغ شما هم اصلاح نخواهند شد.
اعتیاد دارد؟
بهانه این موضوع هم معلوم است. «شرایطم خوب نبوده و اگر در کنارم باشی و حمایتم کنی تغییر میکنم!» افرادی که به مخدر و هر چیز دیگری اعتیاد دارند، ادعا میکنند که شرایط نامساعد زندگی آنها را به دامان چنین مشکلی انداخته است. آنها حتی خودشان هم نسبت به شخصیتشان آگاهی لازم را ندارند و درون خودشان هم فکر میکنند اگر یک فرشته فداکار در کنارشان باشد، اوضاع درست میشود و دست از این عادتهای اعتیادگونه برمیدارند. اما واقعیت این است که حتی اگر برای یک مدت کوتاه اعتیادشان را کنار بگذارند، باز هم با کوچکترین بهانه یا احساس خلأیی دوباره سراغ عادت قدیمیشان میروند. نمیگوییم تمامی این افراد دوباره به عادت مخربشان برمیگردند اما باید بدانید که این موضوع به آن سادگی که شما و او فکر میکنید هم نیست.
خسیس است؟
زمانیکه بدون اطلاع قبلی، جنسی از پشت ویترین چشمتان را میگیرد و برای خریدش اقدام میکنید، سعی میکند شما را منصرف کند؟ در این مدت نامزدی یکبار هم به یک رستوران خوب نرفتهاید و هیچ میلی به خریدن کادوهای کوچک برایتان ندارد؟ شاید فکر کنید دستش فعلا تنگ است و برای خرید وسایل خانه یا تدارک دیدن جشن عروسی، به همین پولهای اندک نیاز دارد. اما اگر بخواهید به این قضاوتتان اعتماد کنید، باید باقی رفتارهای او را هم بررسی کنید و مطمئن شوید. زندگی با آدمهای خسیس آسان نیست و آنها هم راحت عوض نمیشوند. شاید با گذشت زمان، فرد خسیس پولهایش را هم در اختیار شما بگذارد اما او از این موضوع عذاب خواهد کشید و از خرج کردن یک ریال از آن پولها هم لذت نخواهد برد.
اعتماد به نفس ندارد؟
منزوی و گوشهگیر است و آنقدر اعتماد به نفس ندارد که بتواند خودش را در جمع نشان دهد؟ برای او مهمانی رفتن و حضور در مقابل دیگران سختترین کار است و بهدلیل گوشهگیریاش در محیط کار هم نتوانسته تاکنون آنطور که باید پیشرفت کند؟ یادتان نرود که زندگی کردن با چنین فردی آسان نیست. آدمهایی که اعتماد به نفس پایینی دارند نه تنها در این موقعیتها بلکه در تکتک لحظات زندگی از دیگران فاصله میگیرند و جا میمانند و نمیتوانند همسری توانمند و موفق برایتان باشند. البته تغییر دادن این آدمها محال نیست اما از آنجا که این مسئله ریشه در شخصیت و اوضاع روانیشان دارد، تنها یک درمان طولانی مدت است که میتواند این ترس از ابراز وجود را از آنها بگیرد، پس اگر نمیخواهید مثل یک پرستار چنین فردی را تا بهبود یافتن همراهی کنید، درباره انتخابتان تجدیدنظر کنید.
عاشق سینهچاک است؟
هیچکس از اینکه مورد عشق دیگری قرار بگیرد، بدش نمیآید. ما آدمها محتاج توجه و محبتیم و وقتی کسی با تمام وجود چنین هدیههایی را نثارمان میکند، نه تنها احساس آرامش میکنیم بلکه حس غرور هم سراغمان میآید و در مقابل دیگرانی که در معرض چنین عشقی قرار نگرفتهاند، احساس پیروزی میکنیم، اما عشق همه آدمها از این جنس نیست. شما نمیتوانید از رفتارهای افراطیای که به نام عشق انجام میشوند، آرامش بگیرید. کسانی که برای پر کردن خلأهای وجودیشان، محبت غیرقابل جبرانی را نثارتان میکنند، هرگز قابل اعتماد نیستند و بدانید که اگر او در مقابل شما از تحقیر شدن نمیترسد و اگر برای اثبات عشقش به شما میچسبد و یک جای تنفس هم در زندگیتان نمیگذارد، باید در مورد آینده این رابطه، بیشتر فکر کنید.
بددهن است؟
خیلی راحت از آدمهای دور و برش میرنجد و انتقادهای مداومش به زمین و زمان با تندی و بد دهنی همراه است؟ او حتی اگر پایش به یک سنگ بخورد تا ساعتها عصبی میماند و از بد و بیراه گفتن دست برنمیدارد؟ همیشه بهدنبال بهانهای است تا عصبانیتش را ابراز کند و در بحثهای دونفرهتان، حرمت هیچچیز را نگه نمیدارد؟ او حاضر است دیوارهای میانتان را با چند کلمه نادرست و آزاردهنده از میان ببرد و به راحتی آب خوردن دلتان را میشکند؟ چنین فردی حتی اگر هزار و یک ویژگی مثبت داشته باشد، نمیتواند همسر شایستهای برای شما باشد. درست است که بسیاری از این آدمها بعد از انجام کارهایشان پشیمان میشوند و محبت زیادی را نثارتان میکنند اما آنها در لحظات عصبانیت، نه عشق را میشناسند و نه احترام را. زندگی با کسی که چنین حرمتهایی برایش بیمعناست اصلا خوشایند نیست و این آدمها هم به سادگی تغییر نمیکنند.
پلیس بازی در میآورد؟
آدمهای کنترلگر به این سادگیها که فکر میکنید تغییر نمیکنند. اگر نامزدتان مدام بهدنبال جنگ قدرت است و از اینکه با کنترل کردن شما این جنگ را ببرد لذت میبرد، در مورد انتخابش تجدید نظر کنید. شاید اسم این عادت را عشق بگذارد و شاید با ترس از به هم ریختن اوضاع توجیهش کند. چنین آدمهایی سرشار از ترس هستند و در بیشتر موارد نه تنها با کوتاه آمدنهای شما بهتر نمیشوند بلکه میدان را برای شک کردنها و کنترلگریهایشان هم بازتر میبینند، اما بهانه او هرچه که باشد باید بدانید که تغییر دادن چنین آدمی اگر بهطور کامل ناممکن نباشد، لااقل تنها با کمک شما و آدمهای عادی دور و برتان ناممکن است. چنین آدمهایی از دردی درونی رنج میبرند و تنها درمانهای طولانیمدت روانشناختی است که میتواند آنها را آرام کرده و این عادت را از سرشان بیرون کند. اما یادتان نرود که این آدمها عاشق قدرت ساختگیشان هستند و به راحتی حاضر نمیشوند تحت درمان قرار گیرند.
میگوید همینم که هستم؟
تغییر دادن آدمها کار سختی است اما غیرممکن نیست. این موضوع زمانی ناممکن میشود که فرد مقابل شما خودش میلی به تغییر نداشته باشد و بدتر اینکه هر زمان نام تغییر کردن به میان میآید، یک سپر آهنی دستش بگیرد و از ویژگیهای فعلیاش دفاع کند. افرادی که صراحتا میگویند خودشان را همینطور که هستند دوست دارند و حاضر نیستند هیچ کدام از ویژگیهایشان را تغییر دهند، نمیتوانند گزینه مناسبی برای زندگی مشترکتان باشند. البته اگر شما آنها را دقیقا همانطور که هستند دوست دارید و میپذیرید، اوضاع کمی فرق میکند؛ اما اگر شما هم از آنها گلایههایی دارید و منتظر تغییر کردنشان هستید، بهتر است این امید بیهوده را از سرتان بیرون کنید.
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
در برخورد با همسران مختلف متوجه می شویم که گاهی زوج های عاشق نیز در برخورد با یکدیگر ، دچار رنجش می شوند...
زیرا به طور طبیعی وقتی کسی را دوست داریم ، از او توقعاتی داریم . گاه از او بیش از دیگران هم توقع داریم و هنگامی که انتظارات مان برآورده نمی شود ،می رنجیم . البته رنجش امری طبیعی است اما باید مراقب باشیم هرگز و تحت هیچ شرایطی رنجش خود را از همسر پوشیده نداریم . زیرا رنجش های کوچک در روح مان انباشته می شود و سرانجام به آستانه انفجار می رسد. در این مرحله است که جرقه ای می تواند آتش خشم بی پایان ما را شعله ور کند. متأسفانه چنین وضعیتی به هیچ وجه خوشایند نیست : داد و فریاد راه می اندازیم ، بد وبیراه می گوییم ، ناله و شیون سر می دهیم و خلاصه همه چیز را درهم می شکنیم.
هر سیستم حرارتی یک ترموستات دارد . ترموستات روان ما نیز تخلیه فشارهای درونی است . دیگ زودپز را به یاد می آورید ؟ وقتی دیگ زودپزی به صدا در می آید ، خطر انفجار در پیش است.
آیا بهتر نیست از طریق آشنایی با شیوه های تخلیه فشارهای درونی ، تنش های انباشته خویش را خارج کنیم ؟
با گفت و شنود می توانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم.
به شرطی که با فن گفتگو و راه رفع دلخوری آشنایی کامل داشته باشیم :
فن گفتگو
اوایل ازدواج همه کوتاه می آیند ، اغماض می کنند ، از یاد می برند ، می بخشند و زود آشتی می کنند . اما پس از چندی هیچ یک کوتاه نمی آیند ، اغماض نمی کنند ، از یاد نمی برند و نمی بخشند . همه چیز از زیرذره بین رد می شود ، زود می رنجند و می رنجانند . بعد هم می گویند چرا من برای آشتی پیشقدم شوم . متأسفانه این روند به مرحله ای می رسد که زوج نتیجه می گیرند حرف زدن فایده ای ندارد . یکی می گوید چه فایده وقتم را صرف حرف زدن با او بکنم ! او که اصلا به حرفم گوش نمی دهد . تا حالا چند بار امتحان کرده باشم خوب است ؟
دیگری می گوید همسرم فقط به خواسته خودش فکر می کند ، خود خواه است و اصلا فرصت حرف زدن به من نمی دهد . هر وقت خواستم با او حرف بزنم ، فقط خودش گفته و خودش شنیده . من حتی یک کلمه هم نتوانسته ام حرف بزنم . وقتی کار به اینجا می کشد ، زوج دیگر دور گفتگوی مستقیم را خط می کشند .
اما زندگی مشترک همچنان ادامه دارد . ناگزیر برای شناخت طرف مقابل و خواسته های او به حدس و گمان متوسل می شوند . مشخص است این شناخت نمی تواند درونی و عمیق باشد . رنجش ها هم مزید علت می شود و کار به گوشه و کنایه می کشد . به این ترتیب روز به روز رابطه وخیم تر می شود.
همسر رنجیده می کوشد حقانیتش را ثابت کند . معتقد است رفتاری غیر منصفانه و دور از عدالت با وی شده است . مرد رنجیده خاطر به تدریج زمام روان خویش را از دست می دهد . او اگر قدمی برای رفع رنجش خود بر ندارد ، مداوم بر میزان آن افزوده می شود و کار به قهر می کشد .
در تمامی مراحل فوق همصحبت شدن می توانست درهای آشتی را بگشاید. گاه خجولی باعث می شود برای رفع دلخوری قدم پیش نگذاریم . گاه از واقعیت فرار می کنیم و مشکل را رها می سازیم . گاهی هم به طور حیرت آوری مایلیم دیگران را شبیه خود کنیم . در حقیقت به این دلیل که خود تأیید شویم . در حالی که معلوم نیست مثل ما شدن درست باشد . درثانی ، از کجا معلوم همه چیز تغییر کند و شرایط زندگی مان بهتر شود ؟
باید دست از خود خواهی بر داریم . باید بپذیریم رابطه ای معقول و مورد پسند است که بر حس احترام به عقیده و گفتار طرف مقابل استوار باشد . باید همسرمان را همان طور که هست قبول کنیم .
برای این که به خواسته های منطقی مان توجه کند ،باید به خواسته اش احترام بگذاریم . باید به شیوه پسندیده ای با او حرف بزنیم . اگر با او صحبت نکنیم از کجا بداند چه خواسته ای داریم !
کسانی که معتقدند از گفتگو نتیجه ای نگرفته اند ، باید بدانند به شیوه ی درست حرف زدن آشنایی کافی نداشته اند . هر جنگی سرانجام پای میز مذاکره حل و فصل شده است . جنگ خانوادگی نیز پایان پذیر است و با گفتگو فاصله ها و دلسردی از بین می رود.
فن رفع دلخوری
یک نکته بگویمت به تحقیق بسنج گر عاقل و کاملی مرنجان و مرنج
فن رفع دلخوری بین همسران
در زندگی زناشویی دلخوری ها ، رنجش ها ، شکایت ها و مشاجره ها فراوان است . اگر چنین نباشد باید نگران بود . زیرا به یقین رابطه زوج به سردی گراییده و نسبت به هم بی اعتنا شده اند و دیگر هم را دوست ندارند که از یکدیگر نمی رنجند . اما آنچه مهم است و به پایداری رابطه شان مدد می رساند ، نحوه برخورد با این مشکلات است .
هر گفتگویی آدابی دارد که اگر به همه نکاتش توجه شود ، پایانی خوش خواهد داشت . اما اگر با پیش بینی و سیاست از قبل تعیین نشده اقدام به شکوه وشکایت کنیم ، چه بسا وضع از آنچه هست ، بد تر شود .
در بندهای زیر ، راه های یک گله گذاری خوب را شرح می دهم تا با آشنایی با فنون آن بتوانید این مرحله حساس را درست پشت سر بگذارید :
**پیش از آن که دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید ، ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویسید . به این ترتیب سهم خود را در پیشامد مربوطه بهتر خواهید دید . از سوی دیگر نوشتن ماجرا از ابتدا تا انتها باعث آرامش نسبی تان می شود و در عین حال با یادآوری ماجرا به علت های آن بهتر واقف می شوید .
**پیش از صحبت سعی کنید خود را جای همسرتان بگذارید . با این کار بهتر به مشکلات او پی می برید .
** پیش از صحبت با همسر هرگز موضوع را با دیگران مطرح نکنید . زیرا ممکن است گفته های تان را وارونه یا با شاخ و برگ به او تحویل دهند و وی را بر علیه شما بشورانند .
**در ابتدای صحبت تأکید کنید قصد شما از مطرح کردن رنجش ، رسیدن به حسن تفاهم است . زیرا قهرهای طولانی و جدال بیهوده است و راه به جایی نمی برد .
** پیشاپیش یاد آوری کنید شاید اصل ماجرا یک سوء تفاهم باشد و قصدتان از صحبت رفع آن است .
** سعی کنید از نکات مثبت کارهای اخیر او یا آنچه از او پسندیده اید ، ذکری به میان بیاورید تا فضای مذاکره صمیمی شود .
** با لحنی دوستانه و مهربانانه صحبت کنید . تمام مدت گفتگو مواظب باشید خشمگین نشوید . هیچ گاه از لفظ "تو" استفاده نکنید ؛ تا راهی باشد برای اهانت و بدگویی های بعدی .
** تأکید کنید ممکن است مقصر این ماجرا خودتان باشید . بنابراین فقط برای رفع دلخوری اقدام به صحبت کرده اید . اگر تقصیری داشته اید ، حتما آن را به زبان بیاورید و از همسرتان پوزش بخواهید . این کارتان جو گفتگو را بهبود می بخشد و همسرتان فکر نمی کند محاکمه ای در کار است . در ضمن او نیز به نوبه خود آماده پذیرفتن اشتباهاتش می شود .
**ضمن حل مسائل سعی کنید حرف های تان را با زخم زبان ، کنایه ، تحقیر ، تمسخر ، تخطئه بیان نکنید . زیرا وضع از آنچه هست بدتر می شود . یک گفتگوی خوب از تهدید ، ارعاب و حمله به دور است .
به هر شکل که می توانید رفع دلخوری را جشن بگیرید – با هدیه دادن شاخه گلی یا هر چیز جزیی مورد نیاز طرف مقابل . خانم می تواند از هنر آشپزی اش بهره بگیرد و کیک یا شیرینی بپزد ، آقا می تواند دعوت به عصرانه یا شامی در بیرون کند و ...
**هرگز همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید و مزایای آنها را به رخش نکشید . اگر می خواهید مقایسه ای در کار باشد ، سعی کنید او را با خودش ، یعنی خطای احتمالی اش را با رفتار خوب خودش در موقعیتی دیگر ، مقایسه کنید .
**از دلخوری ها و رنجش های کوچک شروع کنید و از گذشته های دور یاد نکنید . پس از رفع دلخوری او را وادار نکنید به گناهش اعتراف کند و از شما عذر بخواهد . این امر غرورش را می شکند و این کار وضع را بدتر می کند .
**از یکدندگی و لجاجت بپرهیزید . اگر موردی در آن جلسه حل نشد ، گفتگو را به بعد موکول کنید .**هنگام گفتگو اگر همسرتان خواست حرفی بزند ، مانعش نشوید و سراپاگوش باشید . فرصت دهید تا اظهار بکند . با این رفتارتان ثابت می کنید او نیز دارای حق و حقوقی است . از طرفی همسر شما با حرف زدن تخلیه روانی می شود . وقتی گفته هایش تمام شد ، آرامش و راحتی زیادی احساس خواهد کرد و پیش خود خواهد گفت من هم حرفم را زدم . به این ترتیب امکان آشتی و رسیدن به تفاهم مطلق فراهم می شود .
** به هر شکل که می توانید رفع دلخوری را جشن بگیرید – با هدیه دادن شاخه گلی یا هر چیز جزیی مورد نیاز طرف مقابل . خانم می تواند از هنر آشپزی اش بهره بگیرد و کیک یا شیرینی بپزد ، آقا می تواند دعوت به عصرانه یا شامی در بیرون کند و ...
به این ترتیب به صلحی نسبتا طولانی می رسید . آشتی های اجباری که ناشی از آمدن مهمان ، تمایل جنسی یا اتفاقی مهم است ، بنیانی سست دارد . زیرا ریشه اختلاف ها همچنان ناشناخته و دست نخورده باقی مانده است . چون روش آتی برخورد هم مشخص نشده است ، ناگزیر همه چیز دوباره به شکل نخست خود در می آید .
گردآوری توسط گروه عروس
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
متاسفانه امروزه به دلایل مختلف و برخی ناهنجاری فرهنگی شنیده می شود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران و یا مردان متاهل هستیم که این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. خیانتهای زنانه عوامل مختلفی دارد که میتوان به آنها اشاره کرد:
1- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر
یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانیکه بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود میآید و مشکلات شخصیتی باعث میشود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانتها میشود.
زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آنها برقرار باشد، احتمال خیانت در آنها بسیار کم است.
2- گذشته بیبندوبار زن
یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بیبندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده است و تربیت غلط گذشته باعث میشود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشته اند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستیهای دوران مجردی خود را نمیتوانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه میدهند.
3- احساس تنهایی کردن
مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی میتواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانیکه میخواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی میبینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمیتواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا میکنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.
4- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان
عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگیهای طرفین میتواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطهها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل میتوانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریمهای خانواده شکسته میشود و افراد پایبند چارچوبهای اخلاقی نیستند.
5- دوران مجردی محدود
برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشتهاند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را میبینند که زنان و مردان، رابطه آزادانهای با هم دارند. این افراد چون میخواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو می اورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر میتوانند انگیزه خیانت را زیاد کند.
6- مشکلات اقتصادی
مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوبهای اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار میکند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو می آورد تا مورد حمایت او قرار گیرد.
در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو میآورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت میکند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی میکند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.
7- تنوع طلبی
علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است.
بهترین راهکار این است که باید علت این رابطهها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی داردو یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.
برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانوادهها باید آموزش ببینند. آموزشهایی از طریق رسانههای گروهی، تلویزیون، رادیو و... باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر میتواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.
منبع:برنا
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست