وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
1 - همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
2 - همسر خود را به چشم یک شیء مسؤول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
3 - جنبه یا بخشهایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین میشود مورد توجه و تحسین قرار دهید.
4 - برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرفها و گفتههای او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بیاعتمادی در زندگی خود میکارید.
5 - وقتی همسرتان با شما درد دل میکند و راز دلش را با شما در میان میگذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بیرحمانه است.
6 - به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث میشود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
7 - او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بیاحساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان میدهد.
8 - نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمیافتد مگر این که همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سؤال کرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان میدهد بدون انتقاد و جبههگیری بپذیرید.
9 - زمانی که همسرتان با شما صحبت میکند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفتههای او عدم علاقة شما را نشان میدهد.
10 - هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام میدهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت میکند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوة خود ابراز محبت میکند.
11 - او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواجتان، هدیهای به او میدهید سعی کنید از قبل در مورد هدیة مورد علاقهاش اطلاعاتی به دست آورید.
12 - از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرحها و ایدهها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نمایید.
13 - اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته را زمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او میشود.
14 - برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث میشود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجشتان میشود. بنابراین سعی میکند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما میگردد.
15 - سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را به عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه میزند. زیرا این مسئله باعث میشود که وی خود را بخشندهتر و دوست داشتنیتر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بینهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.
16 - اگر احساس میکنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه میکنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روانشناس کمک بخواهید.
17 - زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج میبرد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانیتر کرده و از خود دور میکنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر میگردد.
18 - در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسؤول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسؤولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش میگذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار میآورد.
19 - او را به دوست نداشتن و گریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگیاش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی میکنید که در موردش صدق نمیکند و این مسئله موجب کدورت در روابط میشود.
20 - وقتی شما در مییابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشتهاید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا میشود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را میپذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر میآید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا تا به حال شنیدهاید که مصرف گوشت و تخم کبوتر میتواند باعث تقویت قوای جنسی مردان و افزایش قدرت نگهداری نعوظ در آنها شود؟! گوشت و تخم کبوتر، سرشار از پروتئین، انواع ویتامینها، آهن و عناصر معدنی دیگری است که تمام این عوامل میتوانند در تقویت و حفظ قوای جسمی و جنسی مردان و حتی زنان مفید و موثر باشند. به همین دلیل شاید خوردن یک شام سبک که با گوشت یا تخم?کبوتر تهیه شده باشد، بتواند نویدبخش داشتن یک رابطه زناشویی لذتبخش در طول شب برای همسران باشد! به جز گوشت کبوتر، خوراکیهای دیگری هم هستند که میتوانند باعث افزایش میل جنسی شوند…
برای آشنایی بیشتر با این خوراکیها، میتوانید نگاهی به این ۸ ماده غذایی بیندازید که بیشترین تاثیر را دارند!
۱ ماهی سالمون
ماهی سالمون که این روزها در تمام فروشگاههای مواد غذایی کشورمان هم به راحتی پیدا میشود، سرشار از یک ماده معدنی به نام سلنیوم است. بدن مردان بدون وجود سلنیوم، نمیتواند به اندازه کافی، اسپرم تولید کند. به علاوه، آنتیاکسیدانهای فراوان موجود در ماهی سالمون، از حمله و رهاشدن رادیکالهای آزاد فراوان در بدن مردان جوان پیشگیری میکند. نکته دیگر این است که ماهی سالمون، امگا۳ زیادی دارد و این اسید چرب میتواند به حفظ سلامت قلب کمک کند و چون داشتن قلبی سالم یکی از پیششرطهای داشتن یک رابطه زناشویی لذتبخش است بنابراین میتوان سالمون را از این نظر هم انتخاب مناسبی برای بالا بردن میل جنسی دانست!
.
۲ شکلات تلخ
آیا تا به حال به این نکته فکر کردهاید که چرا در روز عشقورزی و محبت، تمام فروشگاهها پر میشوند از بستههای رنگارنگ شکلات تلخ؟! بهتر است بدانید که شکلات تلخ حاوی مقادیر بسیار زیادی از انواع آنتیاکسیدانها و کافئین است و همین مواد تشکیلدهنده میتوانند باعث افزایش جریان خون و رسیدن خون بیشتر به اندامهای تناسلی و حفظ بیشتر و بهتر نعوظ در مردان شوند. به علاوه، فنیلتیلامین و سروتونین موجود در شکلات تلخ هم میتوانند میل و هیجان جنسی را در افراد افزایش دهند و باعث لذتبخشتر شدن رابطه زناشویی در آنها بشوند.
.
۳ ژله
یکی از لازمههای داشتن یک رابطه زناشویی سالم و رضایتبخش، سالم بودن اندامهای مختلف بدن بهخصوص استخوانها و مفاصل است. پژوهشگران دانشگاه بالاستریت ثابت کردهاند که مصرف به اندازه و مناسب ژلاتین در ژله میتواند دردهای مفصلی ناشی از برقراری روابط زناشویی را تا حد قابلقبولی کاهش دهد و انگیزه همسران را برای بیشتر کردن تعداد دفعات برقراری رابطه زناشویی، بالا ببرد.
.
۴ بلغور جو
بلغورجو بو داده که ممکن است در ترکیب بسیاری از انواع غلات صبحانه هم وجود داشته باشد، یکی از خوراکیهای مفید برای بالابردن کیفیت روابط زناشویی است. مصرف میزان مناسبی از بلغورجو میتواند انرژی کافی برای برقراری روابط زناشویی را در بدنتان تامین کند و خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عوارض ناشی از آن، مانند سردمزاجی را در شما یا همسرتان کاهش دهد. به علاوه، بلغورجو سرشار از منگنز و سلنیوم است که این ۲ ماده مغذی میتوانند در ترشح و تنظیم مقدار هورمونهای جنسی، نقش بسیار پررنگی داشته باشند.
.
۵ موز
این میوه خوشمزه، سرشار از پتاسیم است و مصرف آن میتواند انرژی کافی برای برقراری روابط زناشویی و از بین بردن خستگیهای روزانهتان را در پی داشته باشد. به علاوه، فولات فراوان موجود در موز به برقراری بهتر گردش خون در بدن و اندامهای تناسلیتان در طول روابط زناشویی کمک میکند و باعث میشود که پس از رسیدن به ارگاسم، دوباره و با فاصله کمی انرژی و میل جنسیتان را به دست بیاورید.
.
۶ فلفل قرمز تند
وقتی که شما غذاهای تند حاوی فلفل قرمز را میخورید، فعالیتهای متابولیک درونی بدنتان افزایش پیدا میکند و میل و هیجان جنسیتان هم بالاتر میرود. به علاوه، سردرد یا بدندردهای ناشی از برقراری روابط زناشویی هم با خوردن غذاهای تند و تیز تا حد چشمگیری کاهش پیدا میکنند!
.
۷ میگو
مصرف مداوم میگو و گنجاندن آن در رژیم غذایی هفتگی میتواند باعث افزایش میل جنسی شود. میگو سرشار از پروتئین، ویتامینهای گروه B، روی، آهن، کلسیم و فسفر است و تمام این موادمغذی میتوانند انگیزه و کیفیت روابط زناشویی را در افراد تا حد زیادی بالا ببرند.
.
۸ مرکبات
انواع مرکبات منابع بسیار خوب و مناسبی از آنتیاکسیدانها، ویتامین C و اسیدفولیک هستند که این مواد در حفظ سلامت جنسی مردان نقش بهسزایی دارند. گنجاندن مرکبات در رژیم روزانه مردان نیز میتواند در حفظ مناسب نعوظ و کمک به انزال دیرتر در آنها موثر باشد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
روابط در خلاء ایجاد نمیشوند. رابطه بین دو انسان احساسی که تجربیات قبلی، سابقه و انتظارات خود را به میان میآورد ایجاد میشود. دو آدم مختلف که سطح متفاوتی از مهارت در مسائل ارتباطی دارند. اما ارتباط بهتر، ازآنجاکه یک مهارت است، یادگرفتنی است.
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
تقریباً همه ما از تکتک لحظاتمان انتظار نتیجه داریم. مثلاً وقتی سوئیچ را در ماشین میچرخانید، انتظار دارید ماشین روشن شود. و وقتی این اتفاقها نمیافتد، فوراً دچار ناامیدی میشویم. این درمورد روابطمان هم صدق میکند. برای خیلی از ما انتظاراتمان از نامزد یا همسرمان متفاوت است. درواقع، این تفاوتها اینقدر مهم میشوند که اگر برآورده نشوند، موجب پایان یافتن آن رابطه یا ازدواج میشود.
خیلی از توقعات ما از تجربیات دوران کودکی مان و رابطهای که بیشترین تاثیر را روی ما داشته است --والدین و خانواده--سرچشمه میگیرد. اگر در خانهای بزرگ شده باشید که فقط با یکی از والدین زندگی میکردهاید، ممکن است انتظارات بسیار کم و محدودی از طرفتان پیدا کنید. یا شاید هم فانتزی کودکانهای داشتهاید که پدر یا مادر چگونه است و حالا انتظاراتتان از طرفمقابل به طور غیرواقعبینانهای بالا میرود.
حتی اگر در خانوادهای با هر دو والدین بزرگ شده باشید، ممکن است توقعاتی داشته باشید که خودتان از آن بیخبرید. مثلاً مردی که در خانوادهای بزرگ شده است که پدر خانواده تمام روز کار میکرده و در کارهای خانه به مادر کمک نمیکرده است، ممکن است توقع داشته باشد که وقتی به خانه میآید، از او پذیرایی شود و خودش هیچ کمکی در کارهای خانه نکند. اما اگر همسرش در خانوادهای بزرگ شده باشد که هر دو والدین شاغل بودهاند و پدر خانواده نقش فعالی در کارهای خانه داشته است، از همسرش هم همین توقع را خواهد داشت. اگر این تفاوتها برای هر دو طرف یا یکی از آنها خیلی مهم باشد، و هیچکدام از طرفین حاضر به کوتاه آمدن نباشد، این رابطه بر هم خواهد خورد.
نمونه دیگر از پرورش یافتن متفاوت را میتوان در حیطه مسائل مالی ببینیم. فرض کنید شما در خانهای بزرگ شده باشید که به علت پایین بودن درآمد خانواده، از همان سنین کودکی یاد گرفتهاید که قدر هر یک ریال خود را بدانید. اما همسرتان در یک خانواده طبقه بالا متولد شده است که پول در آن اصلاً مسئله مهمی نبوده است و عادتهای ولخرجی زیادی دارد. برای موفق شدن این رابطه، باید بین دو طرف مصالحهای صورت بگیرد.
شاید شما هم بر سر خیلی از اینگونه مسائل پیشپاافتاده هر روز با هم جر و بحث دارید. موضوع این اختلافات هر چه که باشد، این احتمال وجود دارد که دلیل اصلی آن تفاوت در توقعات شما دو نفر باشد. شما برای حل این مسائل چه میکنید؟ البته رفتن به دادگاه برای طلاق را فراموش کنید.
به جای اینکه مدام با هم جنگ و جدل کنید، برای چند ساعت یا حتی چند روز عقب بکشید و کمی فکر کنید. وقتی اعصاب هر دو شما آرامتر شد، اولین سوالی که باید از همسرتان بپرسید این است که: انتظار تو (درمورد کارهای خانه، مسائل مالی یا هر موضوع دیگر) چیست و این توقع از کجا میآید؟ خیلی خوب است که همین سوال را از خودتان هم بپرسید. این احتمال هست که نظر هر دو شما به دوران کودکیتان یا روابط قبلیتان برگردد.
حتی زوجهایی که با پیشینه خانوادگی یکسان کنار هم قرار میگیرند میتوانند درمورد توقعاتشان با هم حرف بزنند. چیزی که برای شما واضح و طبیعی میآید ممکن است موجب تعجب طرفمقابلتان شود و برعکس.
یک موسسه مشاوره ای نکات زیر را برای حفظ یک رابطه خوب پیشنهاد میدهد:
• درمورد توقعات و نیازهایتان با هم حرف بزنید؛ دلایل آن را هم باید مطرح کنید.
• برای صحبت و توافق کردن درمورد چیزهایی که از هم میخواهید مشتاق باشید.
• نخواهید که همسرتان برای برآوردن همه انتظارات شما خود را تغییر دهد. برای پذیرفتن تفاوتهای بین همسر ایدآل و فرد واقعی که با او ازدواج کردهاید تلاش کنید.
• سعی کنید مسائل را از نگاه طرفمقابلتان ببینید. این به آن معنا نیست که باید همیشه با هم موافقت کنید، اما باید تفاوتهای بین خودتان، نظرات و نیازهای جداگانه همدیگر را درک کرده و به آنها احترام بگذارید.
• وقتی انتظارات، نیازها و نظراتتان با هم تفاوت دارند، برای صحبت کردن در این رابطه صادقانه و با جدیت تلاش کنید. قبل از اینکه اوضاع بین شما وخیم شود، میتوانید از متخصص مشاور کمک بگیرید.
• همه تلاشتان را به کار گیرید تا به همسرتان بفهمانید که چقدر دوستش دارید.
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
http://www.mediafire.com/file/9h6m4ozhgsc8o79/2-1.mp3
http://www.mediafire.com/file/zusqaczgtze/2-2.mp3
http://www.mediafire.com/file/18v0bjzgejl/2-3.mp3
http://www.mediafire.com/file/x182vk92utu/2-4.mp3
http://www.mediafire.com/file/sy2ut2tndtr/2-5.mp3
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
می خواهیم وارد بحث مشخص ازدواج و ضرورت ازدواج شویم. برای ازدواج توصیه میکنم که پنج مساله را خوب بفهمید و طی کنید،هرچند که گمان میکنید که مرحله سوم مهمترین است.ولی من تجربه کرده ام که مرحله اول مهمتر است و بعد مرحله دوم و الی آخر ...
مرحله اول آماده سازی خود است .خودباوری برای ازدواج ،خودتان را تا نشناسید همسرتان شناخته نمی شود.نبی اکرم (ص)تأکید فرموده اند که حتماً با کفو خودتان ازدواج کنید.(توصیه به حضرت زهرا«س»).برای اینکه کفوتان را بشناسید باید بدانید که خودتان سمت وسویتان کجاست.تا جهت زندگی شما مشخص نباشد همجهت شما پیدا نمیشود.شما تحت تاثیر سخنان گویندگانی که در جامعه هستند دنبال یک هدفی هستید ،یعنی میخواهید به یک جایی برسید .زندگی هدف وانتها ندارد ،زندگی یک طراوت و شور ونشاط پیوسته است.زندگی یعنی هر لحظه نوشدن و هر روز نوروز داشتن یعنی با حال بودن ولازمه اش فقط جهت دار بودن است ونه هدف دار.
اگر چنین جهتی را در خود پیدا کنید ،تشخیص همجهت خیلی ساده است . در مرحله اول باید بدانید که مهمترین ویژگی شما برای ازدواج چه باید باشد .(یا خصوصیت همسر چه باشد)و برای این باید خودتان را برایش آماده کنید.پس برای خودتان یک دوره بگذارید و آن خصوصیتها را اولاً در خودتان پیدا کنید،و ثانیاً آنها را در خودتان بپرورانید.آماده شوید برای جدا شدن از پدر و مادر.
یکی از علل طلاق ،وابستگی پسر یا دختر به پدر و مادر است .اصطلاحاً هنوز بچه ننه است.هنوز هر کسی هر چیزی را در گوش او بگوید باور میکند و مبنای قضاوت خودش قرار میدهد.دختر باید بداند که بعد از ازدواج پدر و مادر دیگر واجب الاطاعه نیستند .پسر باید بداند که پدر و مادر بعد از ازدواج واجب الاطاعه نیستند .عزیزند ،محترمند اما اینگونه نیست که باید مطیع آنها بود .باید یاد بگیرید که سرنوشت خودتان را خودتان بنویسید .خودتان برای هر قسمت از این ازدواج برنامه داشته باشید ،نظر داشته باشید،البته مشورت با بزرگترها فراموش نشود .
مرحله دوم آماده ساختن والدین است.شاید بسیاری از شما خودتان را برای ازدواج آماده میبینید اما پدر و مادر شما را آماده نمیبینند.هنوز میگویند شما بچه اید ،هنوز اطمینان و قبول ندارند که شما میتوانید زندگی بچرخانید و اداره کنید.خوب چگونه به آنها اعلام آمادگی کنیم.با زیرکی خاصی باید به پدر و مادر فهماند که آن ویژگی در من رخ داده است .وقتی ببینند که این ویژگی هست به شما اعتماد میکنند .پس باید به پدر و مادر نشان داد که ما میتوانیم روی پای خودمان بایستسم و ازدواج ما ،فردا برای شما خفت ،گرفتاری ،آبروریزی و ... نمی آورد.هیچکس در دنیا در میان مخلوقات برای شما مهربانتر از پدر و مادر نیستند.آنها نظرشان خیر است و خوشبختی شما را میخواهند ،ولی نمیدانند شما اماده هستید یا نه .قطعاً بد شما را نمیخواهند .اینجا غرب نیست که بگویید ما دو نفری با هم آشنا میشویم و میرویم کلیسا و بعد میرویم پی زندگی خودمان .شما به پشتیبانی روانی ،روحی و امکانات مادی پدر و مادر خودتان ونیز پدر و مادر طرف مقابل نیاز دارید.میشود با زیرکی این امکانات را آماده کرد و در جهت خودتان از آنها استفاده کنید.فقط مدتی باید روی آنها کار کرد و پدر و مادر را پخته کرد.
گفتگوهایتان با پدر و مادر از 1 دقیقه شروع میشود تا 2 دقیقه و 5 دقیقه و ... از اول شروع نکنید یک ساعت بنشینید راجع به ازدواج صحبت کنید،چون هرچقدر شما خودتان را مشتاقتر نشان بدهید آنها واکنش بیشتری نشان میدهند.
فرهنگ ،تجربیات ،و علم پدر و مادر حق شماست. ارث شماست.فقط ثروت پدر و مادر که ارث شما نیست .اگر این تجربیات را استخراج نکنید مجبور میشوید تمام آنها را از زمان آنها دوباره تجربه کنید.
شما امکان ندارد لحظات زندگیتان را برگردانید،هر لحظه را ما فقط یک بار زنده ایم.یک بار فرصت زندگی داریم پس طلب کنید.پدر و مادر را یک جایی که نمیتوانند از دستتان بگریزند گیر بیاورید و ازشان طلب کنید.تجرباتشان را طلب کنید .خودتان را هم باید آنقدر سنگین نشان دهید که آنها احساس نکنند که این تجربه ای که ارائه می کنند هدر میرود.اصلاً با پدر ومادر بحث نکنید فقط بشنوید و آنها را در جایی یادداشت کنید.
رحله سوم مرحله شناسایی همسر است . مسلماً اولین بحث در این مرحله این است که مهمترین معیارها و ویژگیها و علائم چیست؟توصیه من این است که قبل از اینکه بگردید دنبال مهمترینها ببینید مهمترین خودش یعنی چه؟مهمترین ویژگیها آن است که اگر آن بهترین بود انتخاب صورت میگیرد ولو اینکه صفتهای دیگر موجود نباشد.مهمترین ،آن معیارهایی است که اگر در شخص نبود و شخص هزار و یک جور کرامت ومعجزه هم داشت انتخاب صورت نگیرد.یعنی آنقدر که اگر این دو سه صفت نبود و بقیه صغتها به وفور در شخص بود ،انتخاب را انجام ندهیم.آیا در زندگی شما آن مهمترین میتواند ظاهر باشد یا امکاناتی مثل ماشین و خانه و ... میتواند مهمترین باشد؟
تا همینجای صحبت مشخص شد که اولویت با جهت است.کسی با شما همسر است که همجهت باشد.کسی که تعاونی یا ترمینالش با شما یکی نیست ،خوب نمیتواند با شما همسفر باشد هر چند بلیط در دستش باشد.زیرا جهتش با شما فرق میکند حال آنکه من جهت آدمها را چگونه بشناسم آن داستانی دیگر است.مهمترینها را کجا میتوان رفت تحقیق کرد؟بله ،در پرونده های طلاق .بعضی از زن و شوهرها هزاران بار دعوا کرده اند ولی جدا نشده اند ،ولی یکدفعه جدا شده اند.
ببینید عللی که باعث جدایی است چه چیزهایی است،مسلماً مهمترینها همانهاست.
خوب در مرحله سوم ابتدا باید معنی مهمترین را تشخیص میدادیم و بعد مهمترینها را پیدا میکردیم.شما باید طبقه اجتماعیتان را بفهمید،شأنیت اجتماعیتان راباید تشخیص بدهید.و همشأن خودتان را بفهمید که چه کسی میتواند باشد،چه طیف و طبقه ای میتواند باشد.یکی از ازدواجهای به ظاهر موفق ازدواجهای منافقین است.چرا؟چون با کسی که کمترین تمایل و رضایت نسبت به نظام دارد ازدواج نمیکنند.یعنی برای یک منافق ،مهمترین بحث ،مخالفت با نظام است.و در آن شک هم نمیکنند ،نمیگویند یارو را میگیریم بعد هم یک ذره روسری اش را میکشیم بالا،یا این پسره نمازش را درست میکنیم ،بعداً می سازیمش.امکان ندارد که شما بتوانید بعد از ازدواج تحولات بنیادین بوجود بیاورید.ممکن است اتفاق بیفتد ولی ازدواج برای این نیست.ازدواج برای این نیست که شما برای هم کلاس آموزشی بگذارید بلکه برای این است که دو تا که همسو هستنددر این مسیر همدیگر را کمک کنند و شریک هم باشند.
مرحله چهارم ،مراحل آشنایی است.نحوه ارتباط است .اینکه چگونه طرف را پیدا کنیم.ما به شما توصیه خواهیم کرد که یک پرسشنامه ای تهیه کنید و در آن سوالاتی را تنظیم کنید و به هر کسی که به شما موردی را پیشنهاد میکند ،از او خواهش کنید که از طرف مقابل بخواهد تا این سوالات را جواب دهد.این پاسخها در یک روز مبادله شوند که هیچ طرفی جواب طرف مقابل را ندیده باشد.خوب وقتی دو طرف پرسشنامه ها و جوابها را خواندند و دیدند که بهترین توافقات ظاهراً جمع است ،توافق حاصل است.اگر 50-60 درصد توافق را دیدند بعداً از طریق واسطه سوالات بیشتری را از هم می پرسند.وقتی که بطور ناشناخته برای هم شناخته شدند و بدون اینکه همدیگر را ببینند توافق را پیدا کردند،نوبت ملاقات حضوری و رفت و آمد خانواده ها و مادرها و در انتها پدرها است.معرفهای ازدواج معمولاً 1- مادر 2- خواهر 3- قوم و خویش ،بستگان 4- همسایه ها ،دوستان و در آخر برادر و نهایتاً پدر و گاهی هم ممکن است خودتان برخورد کردید و آشنا شدید .توصیه این است که هر کدام از اینها معرف بودند اول یک واسطه را پیدا کنید و سوال و جوابها را مبادله کنید وقتی مطمئن شدید بعداً ارتباط برقرار شود .اینطوری هم آبرو و حرمتها حفظ میشود ،هم راحتتر گزینش و تحقیق و شناسایی می کنید و منطقی تر بررسی میکنید و در ضمن هزینه ای نداشته و ناراحتیها و تنشهای خانوادگی را را ایجاد نمیکند.
پس همت کنید و بپذیرید که حتماً سوالاتی را خودتان استخراج کنید و طرح کنید.سوال هم باید طوری باشد که نتواند به ما دروغ بگوید.باید طوری طرح شود که هر طور جواب داد ،ما جواب خودمان را پیدا کنیم و آن بهترین پیدا کنیم که دارد یا نه ؟
ازدواج به این شکل خیلی سالم و زنده خواهد بود .یعنی شما تحت تاثیر مسائل جنبی و فرعی و احساسی نمیتوانید قرار گیرید با این روش شما میتوانید زنده ترین و شادابترین زندگی را پایه گذاری کنید .فقط باید جرأت داشته باشید هوس را کنار بگذارید.و چشم را کنار بگذارید و با عقل زندگی کنید.
در مرحله چهارم که مرحله مراسمات است ،مرحله اولش مرحله خواستگاری است.به هر حال برای شما باید مشخص شود که در مراسم خواستگاری چه حرفهایی ردوبدل می شود.توصیه برای ارتباط بین خواستگاری و عقد این اسن که هیچگونه تماس تلفنی تحت هیچ عنوانی نباید برقرار شود و فقط ارتباط از طریق مکاتبه باشد.در مکاتبه میتوانید منطقی ترین حرف را بدرستی مطرح کنید . در مکاتبات پیشنهاد میکنم که هیچگونه کلمات عاطفی مبادله نشود .مکاتبه حالت تحقیقی دارد ،هنوز میخواهیم همدیگر را بشناسیم ،هنوز خیلی مطمئن نیستیم ،هنوز می خواهیم ببینیم که آن توافقات و سازگاریهای اولیه را میتوانیم داشته باشیم یا نه .
مراسم بعدی مراسم عقد است .که معمولاً خانواده دختر برگزار می کنند .باید بدانید که در عقد چه کسی خطبه را میخواند و چه کسی بله را می گوید.
طبق توصیه شرع مقدس اسلام،مراجعه با مرد است ولی انتخاب با زن است و پیشنهاد با زن است و پذیرش با مرد است.در روایات توصیه شده است که خطبه را خود عروس و داماد بخوانند .5 کلمه زن میگوید و 3 کلمه هم مرد.آن بله ای که دخترها می گویند بله وکالت میباشد نه بله ازدواج. میشود در شب عقد دختر بخواند و پسر جواب دهد ،حال به همدیگر محرم میشوند.بعد از مراسم عقد مکاتبات حالت عاطفی پیدا مکند و بعد هم مراسم ازدواج که است که هزینه آن بعهده داماد است . بعد هم آغاز زندگی.آیا فکر کرده اید در شروع ازدواج که دیگر جدی است چه حرفی دارید تا به همدیگر بگویید ،این یکی از مراحل مهم ازدواج است.
در قرآن آیه ای است ”و من کل شیء خلقنا زوجین“ ،یعنی همه چیز را زوج آفریدیم و تنها کسی که اجازه دارد فرد و فرید و احد و واحد باشد تنها خداست.سایر موجودات شرط حیاتشان ازدواج است.و هر گونه تعادل و تکامل و تعالی هر موجودی به ازدواجش بستگی دارد.از این سه مهمتر حیات هر وجودی به ازدواج بستگی دارد.اصلاً مهمترین مساله هستی ازدواج است.اصلاً حرف حساب آفرینش عشق است و ازدواج و پیوند.همان روز اولی که ”من نفس واحده “من و شما را آفریدند اولین حرفی که در گوش ما گفتند ازدواج بود .بهشت نخستین بحث ازدواج بود و بهشت قرب الهی هم تنها نهادی که در آن است خانواده است.
در بهشت قرب الهی فقط لژ خانوادگی است ،مجردها را راه نمیدهند ”فیها ازواج مطهره“ امروز خدمت شما بگویم :ازدواج نمیتوانید نکنید. ”و من کل شیء خلقنا زوجین“یعنی همه چیز را زوج آفریدیم،یعنی واحد انسان یک زن و یک مرد است.محال است شما ازدواج نکنید.والا نمیتوانید یک دقیقه زنده باشید.
آنگاه که احساس تنهایی می کنید نباید ازدواج کنید،آنگاه که احساس فردیت می کنید باید ازدواج کنید.یکی از علل اساسی طلاقها این است که زن و مرد با هم یک چیز نمیشوند بلکه سازگار شده اند،قلبشان 2 تا است.
زنده است کسی که تعادل داشته باشد و تعادل هم کسی دارد که زوج باشد.
منبع: سایت راسخون
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در جامعه ی ما ارتباط معناهای گسترده و مختلفی دارد و بیشتر معنای ارتباط در بیرون از خانواده و در اجتماع برای ما معنا پیدا می کند یعنی وقتی به ما می گویند با هرکسی رابطه نداشته باشید و یا با کسی که رابطه دارید فلان گونه رفتار کنید هر گز ذهن ما به همسر و فرزند وپدر ومادر نمی خورد بلکه اولین چیزی که به ذهن ما از این کلمات خطور می کند ارتباط با دوستان و همکلاسیان ، معلم ، افراد در اتوبوس و مترو و...
ولی ما میخواهیم درباره ی ارتباط با کسی صحبت کنیم که بیشترین ارتباط شبانه روز ما با اوست و بیشترین تاثیر را در زندگی ما دارد و در عین حال کمترین توجه درباره ی چگونگی رابطه با او می شود . وقتی صمیمت انسان با فردی زیاد می شود احساس می کند رابطه با او نیاز به یادگیری ندارد بلکه به قدری با هم صمیمی اند که انجام هرگونه رفتاری ممکن است .
به قول یکی از اساتید چراوقتی پشتمان به کسی باشد و یا پایمان به سمت هر کسی دراز باشد عذر خواهی می کنیم ولی در برابر همسرمان نه؟ و نه تنها نه ، بلکه اصلا نیازی به عذر خواهی نمی بینیم و این کار را کاری مسخره می دانیم .
اگر قرار است جایی شخصیت و احترام پیدا کنیم در خانواده است اگر قرار است کسی به همسر ما شخصیت و احترام بدهد آن فرد ما هستیم مایی که از همه کس به او نزدیک تر و بیشتر در ارتباطیم.
اگر همسرمان رییس یک اداره ، سازمان و وزارت خانه باشد و همه عالم و آدم به او احترام بگذارند ولی در کنار همسر و فرزندانش از احترام برخوردار نباشد در نزد خودش شخصی بی شخصیت و بی اقتدارو ... است ولی اگر کسی سوفور و یا آبدارچی یک شرکت باشد ولی در خانه واقعا آقا و دارای احترام باشد در نزد خودش فردی موفق و با شخصیت است و حتی احترام دیگران برایش مهم نیست. این مثال درباره ی آقایان بود . درباره ی خانم ها هم دقیقا همین گونه است معمولا زن هایی در زندگی احساس شکست و سر خوردگی می کنند که همسر و فرزندانش برایش ارزش و احترام قایل نباشند هرچند دکتر و یا مهندس باشند و زن هایی احساس نشاط و شادابی و سرزندگی دارند که فرزندان و همسرشان برای انها احترام زیادی قائل باشند و به او اهمیت بدهند هرچند خانه دار و بی سواد باشند .
می توان بحث ارتباط با همسر را با بحث حقوقی « وظایف و حقوق متقابل » آغاز کرد ولی می خواهیم قبل از این که سیر حقوقی خانواده را پیش گیریم سراغ سیر اخلاقی رویم .
ازدواج ، همسر ، خانواده
بسیاری از افراد به خاطر همین مبحث وظایف و حقوق زن و مرد در خانواده ، از شیرینی ازدواج به دور می مانند و یا به قدری درگیر این بحث که " فلان چیز وظیفم نیست و فلان چیز حقمه " می شوند که اصلا متوجه لذت های ازدواج و هدف از زندگی و ازدواج و تشکیل خانواده نمی شوند خیال میکنند تشکیل خانواده دادند تا حق و حقوقشان را پس بگیرند و احساس می کنند خانواده دادگاه است و خودشان شاکی و همسر بیچاره شان همیشه متهم . این افراد نه تنها هدف از ازدواج و خانواده را درک نکرده اند بلکه هدف از خلقت خودشان را هم نمی دانند و و همیشه با همه کس مشکل دارند و هیچ گاه موفق نخواهند بود.
به راستی هدف ما از زندگی مشترک چیست ؟ آیا هدف همان در کنار هم قرار گرفتن نر و ماده است ؟ یا نه هدف از ازدواج در ادامه هدف از خلقت آدمی قرار گرفته؟ یعنی اگر بخواهی به آن هدف از آفرینش برسی، میانبر و یا بهتر بگوییم سرعت دهنده اش ازدواج است . ازدواج راه سخت و پر از دره و دو راهی رسیدن به خدا را روشن و هموار می کند .
ما افریده شدیم برای پرستش ، آفریده شدیم برای بندگی ، برای اینکه از بین این همه امتحانات و ابتلایات الهی خود را پیدا کنیم و به خدا برسیم ، ما آفریده شده ایم تا خلیفه الله شویم ، آفریده شدیم تا بندگان خوب خدا رابشناسیم و یاور آنان باشیم تا دین خدا را برافرازیم . آری این جهان پیچیده و پر از رمز و راز ، ساخته شده تا ما به وسیله ی آن به وجود خدا پی ببریم و او را بشناسیم و او را بپرستیم و در نهایت به او که کمال و انتهای مقصد ماست برسیم . برای بهتر و زودتر رسیدن به این مقصد ، نیاز به اکسیری داریم که ما را در برابر خطرها واکسینه کند .
یکی از خطرهایی که از ابتدای خلقت آدمی مانع اصلی این هدف بوده ، غرایز و شهوات است . که اگر نتوانیم غرایز و شهواتمان را درست و صحیح ارضا کنیم ، در نهایت در یکی از این پیچ ها و دره ها منحرف می شویم ، همانطور که در تاریخ با داستان ها ی عابدهایی ( مانند برصیصا ، عابدی از بنی اسرائیل که کافرشد )روبرو هستیم که ابلیس با استفاده از این سلاح برّنده آنها را پس از سال ها عبادت ، تحت بندگی خویش در آورده.
بهترین واکسینه در برابر این خطر ازدواج است که خداوند آن را در پیش روی بندگانش قرار داده تا آدمی به وسیله ی این موهبت الهی ، غرایزش را از راهش کنترل و ارضا کند و در مقابل به آرامشی برسد که هرگز تا قبل از ازدواج به آن دست نخواهد یافت . چرا که این آرامش وعده ی الهی است. « وَمِن ایاتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنُوا اِلیهَا وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً وَ رَحمَهً اِنَّ فِی ذلِکَ لَایَاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ »
"و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید ، و در میانتان محبت و رحمت قرار داد ؛ به یقین در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند ."روم آیه 21
در کجا میتوانیم معارف و آموزه هایی که از کودکی برای انسان شدن آموخته ایم را اجرا کنیم ودر مقام عمل ببینیم . در کجا میتوانیم خودمان را محک بزنیم و ببینیم راستگوییم یا نه ؟ عفت داریم یا نه ؟ راز داریم یا نه ؟ قانع هستیم یا نه؟ حسودیم یا نه؟ در برابر بداخلاقی ها و مشکلات صبوریم یا نه ؟ جای پیاده کردن همه ی این ها در زندگی مشترک و خانواده است .
اگر در زندگی دیدگاه ارزشی داشته باشیم بسیاری از مشکلات مان ، پلی می شوند برای رسیدن ما به خدا .
اگر زندگی مشترک را همانطور که در آیات قرآن آمده یک موهبت الهی برای رسیدن به خدا بدانیم ؛ دیگر فقر در زندگی برایمان یک غول وحشتناک نمی شود ، دیگر بداخلاقی همسر برایمان بدبختی و بدشانسی از زندگی نیست ؛ بلکه قفلی است که با کلید صبر ما را از جنات و نعمت های الهی بهره مند می سازد .
بنابراین با قرار دادن همسر به عنوان پلی برای رسیدن به خدا نه به عنوان هدف ، اگر زندگی بر وفق مراد بود ، با حمد و شکر به او میرسیم و اگر زندگی سخت ومشقت بار بود ، با صبر و تحمل باز هم به خدا می رسیم .
پیاده کردن ارزش ها در خانواده
دین اسلام برای لحظه لحظه ی آدمی برنامه دارد . اگر کسی بخواهد برنامه روزمره ، ماه و سال خود را بر اساس آنچه خدا و دین از او خواسته انجام دهد به زیبایی و راحتی می تواند .
ما در احادیث و روایات پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام با دستور العمل ها و آداب و سننی آشنا می شویم که چقدر سطح فکر و نگاه آدمی را بالا میبرد و تغییر می دهد .و یا روایاتی درباره ی ارزش و اجر بسیاری از اعمال، که انسان آرزوی آن را می کند و در عین حال احساس می کند هیچ گاه در آن موقعیت قرار نگرفته ، و پیش خود فکر می کند که اگر در آن موقعیت قرار گیرد حتما آن کار را انجام میدهد . ولی ما می خواهیم بگوییم اگر انسان بخواهد ارزش های اسلامی را پیاده کند می تواند در همین اجتماع کوچک خانواده آن ها را انجام دهد ، از جهاد و انفاق گرفته تا صبر و شکیبایی .
در این قسمت به تعدادی از ارزش هایی که در آیات و روایات به آن اشاره شده می پردازیم تا با پیاده کردن آنها در خانواده و در ارتباط با همسر و زندگی از شیرینی های یک زندگی اسلامی بر پایه ی ارزش های آن بچشیم .
صبر وشکیبایی
« وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَ الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاموَالِ وَ الانفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ * اَلَّذِینَ اِذا اَصَابَتهُم مُصِیبَهٌ قالُوا انَّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ »
" قطعا شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش اموال و نفوس و محصولات امتحان خواهیم کرد و صابران را نوید ده . همانان که چون مصیبتی به آنها رسد ، گویند : ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم ."بقره 155 و 156
امام صادق (ع) : هرمردی که به دردی گرفتار شود و صبر کند و آنرا در راه خدا به شمار آورد ، خداوند اجر هزار شهید را برایش رقم زند .
امام علی (ع) : در برابر امور ناخوشایند خود را به صبر وادار ؛ و چه نیکو خویی است ، خود را به صبر واداشتن به خاطر حق .
امام باقر(ع) در پاسخ به سوال از صبر نیکو می فرمایند : آن صبری است که در آن نزد مردم گله و شکایت نشود.
یکی از نکات کلیدی خوشبختی در زندگی صبر است ؛ چون هیچ زندگی ای نیست که همه چیز بر وفق مراد و آنچه ما می پسندیم، باشد و شاهد ما آیات قرآن است که با خبر قطعی از این امتحان الهی خبر می دهد و تنها راه نوید ده آن ، برای افرادی است که در برابر این نوع ابتلایات صبر می کنند و با توکل به خدا ، با دیدی بلند ،همه چیز را از سوی خدا و به سوی خدا می پندارند و همانطور که گفتیم مشکلات و سختی های زندگی را نوعی فرصت برای رسیدن به او که کمال مطلق است می پندارند.
همانطور که از آیات و احادیث برمی آید صبر فقط به هنگام مرگ و یا بیماری نیست ؛ بلکه صبر در برابر امور ناخوشایند و یا صبر در برابر آنچه ما دوست نداریم ؛ صبر در برابر بد دهنی همسر و یا خانواده اش ، صبر در برابر سختی های شغلی همسرمان ، صبر در برابر تهمت ها ، صبر در برابر نداری های همسرمان و... . وقتی این مشکلات برای آدمی لذت بخشند که به خاطر خداوند ، پروردگارت ، آنکه برایت از مادر صدها برابر مهربان تر است صبر کنی و بدانی هیچ چیزی در این جهان آفرینش بی اذن او جابه جا نمی شود و هرچه هست به خواست اوست وگاهی خداوند هرکه را بیش تر دوست دارد بیشتر در معرض بلایا قرار می دهد تا او با صبر پیشگی بیشتر به خداوند نزدیک شود . به قول یکی از بندگان خوب خدا ، اگر قرار به خوشی در این دنیا بود حضرت زهرای اطهر از ما بسیار شایسته تر بود.
مهربانی و آزار ندادن
در آیه از قرآن مجید آمده «والَّذینَ یُؤذُونَ المُؤمنِینَ وَ المُؤمِناتِ بِغَیرِ ماکتَسَبُوا فَقَدِ احتَمَلُوا بُهتاناً و اِثماً مُبِیناً » احزاب 58 « آنان که مردان و زنان مومن را بی هیچ گناهی که کرده باشند ، می آزارند ،تهمت و گناهی آشکاری را به دوش می کشند.» و یا در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است :«هرکه مومنی را بیازارد بی گمان مرا آزار داده است » و روایتی دیگر که : « هرکس به مومنی نگاه کند که با آن او را بترساند ، خداوند در روزی که سایه ای جز سایه ی او نیست وی را بترساند.»
چرا وقتی این آیه یا روایات را می خوانیم در پی انجام آن در زندگی خودمان نمی شویم وسریعا ذهنمان به برخوردهای ریز و درشتمان با در و همسایه و عمه و خاله و... می افتد .چرا آزار دادن همسرمان را جزو گناه و اذیت به شمار نمی آوریم .
اگر همسرمان از ایمان برخوردار باشد پس یکی از مصادیق این آیه و روایات است ، پس حواسمان باشد هر برخورد بد و بیجای ما بدون این که همسرمان گناهی کرده باشد ، ما را در برابر خدا قرار می دهد و باید جوابگوی او باشیم.
تشکر کردن
امام صادق (ع) می فرمایند :خدا لعنت کند قطع کنندگان راه نیکی را؛یعنی کسی که به وی خوبی میشود اما ناسپاسی می کند و در نتیجه ، نیکوکار را از نیکی کردن به دیگران باز می دارد. گزیده ی میزان الحکمه ،ص 303 ،ح 3347
گاهی به بخت و شانس مان نفرین می فرستیم که این چه زندگی است ؟چرا همسرم این گونه است ؟ چرا اینقدر بددهن و بد اخلاق است ؟ چرا هیچ وقت شادمان نیست ؟ ولی هیچ گاه به ذهنمان نمی خورد شاید تقصیر ما باشد ، شاید جایی در حق همسرم کوتاهی کردم ، بلکه به دنبال علت خارجی هستیم و نهایتا به بخت و طالع و قسمت و...میرسیم . وقتی از ما میپرسند وقتی همسرت چیزی برای خانه می خرد از او تشکر می کنی ؟ با قاطعیت تمام می گوییم ،نه وظیفه اش است . یا می پرسند هیچ گاه به خاطر مهربانی هایش و محبت هایش از او تشکر کرده ای باز هم میگوییم : نه ، مگر تشکر می خواهد ؟ حتی خیلی از اوقات نه تنها تشکر نمیکنیم بلکه بدون توجه به لطف و کاری که انجام داده نقص کارش را بلند بلند فریاد می زنیم و مدام توی سرش می کوبیم .
چه خوب است برای یک بار هم که شده ، حساب کنیم ببینیم روزانه چند بار از همسرمان تشکر می کنیم ؟چند بار به جای عیب گیری از کارهایی که حتی برای ما انجام می دهد ، از او تشکر می کنیم . با کمی حساب سرانگشتی به راحتی متوجه می شویم عیب زندگی ما ربطی به طالع و شانس ندارد بلکه همین رفتارهای پیش پا افتاده است که زندگی را خراب میکند .
امام سجاد(ع) : حق کسی که به تو نیکی می کند ، این است که از او تشکر کنی و نیکیش را به زبان آوری و از وی به خوبی یاد کنی و میان خود و خداوند ، برایش خالصانه دعا کنی . اگر چنین کنی ، بی گمان پنهانی و آشکارا از او تشکر کرده باشی. وانگهی ، اگر روزی توانستی نیکی او را جبران کنی ، جبران کن. گزیده ی میزان الحکمه ،ص 303 ،ح3345
چقدر آموزنده است این احادیث ، برای زندگی روزمره . امام سجاد(ع) برای یک نیکی که انسان در حقش می شود چقدر تکلیف می گویند: 1- از او تشکر کنیم .2- نیکی اش را به زبان آوریم و به او بگوییم .3- همیشه از او به خوبی یاد کنیم 4- برایش خالصانه دعا کنیم 5- در آخر اگر توانستیم جبران کنیم . اگر به خاطر یک خوبی که همسرمان در حق ما میکند این گونه از او سپاس کنیم چقدر زندگی شیرین تر و لذت بخش تر می شود.
عیب جویی و سرزنش نکردن
پیامبر خدا (ص): عیب های مومنان را جست و جو نکنید ؛ زیرا هرکه دنبال عیب های مومنان بگردد ، خداوند عیب های او را دنبال کند و هرکه خداوند تعالی عیوبش را جست و جو کند ، او را رسوا سازد گرچه درون خانه اش باشد. گزیده ی میزان الحکمه ح4726 ص421
امام علی (ع): کسی که عیب خود را ببیند ، از پرداختن به عیب دیگران باز ایستد . گزیده ی میزان الحکمه، ح4712 ص419
امام علی (ع) :کاوش کردن در عیب (دیگران ) خود عیبی است . گزیده ی میزان الحکمه ،ح 4727 ،ص421
پیامبر خدا (ص) : اگر برادر مسلمانت عیبی از تو بداند و به آن تو را سرزنش کند ، تو به واسطه ی عیب و گناهی که از او میدانی سرزنشش مکن تا برای تو پاداش باشد و بر او گناه . گزیده ی میزان الحکمه ،ح4745 ص 421
پیامبر خدا(ص): هرکس زشتکاری و گناهی را فاش کند ، مانندکسی است که آنرا انجام داده است و هر کس مومنی را به چیزی سرزنش کند ، نمیرد تا خود مرتکب آن شود . گزیده ی میزان الحکمه ح 4743
گاهی ما برای به دست آوردن نقطه ضعفی از همسرمان و یا خانواده اش و در مقابل بزرگ کردن خود و خانواده مان شرو ع به عیب پیدا کردن از او و پدر و مادر و خواهر ها و فک و فامیلش می کنیم و بسیاری از اوقات عیب هایی را می گیریم که خودمان به آن عیب شایسته تریم . و با این کارمان حس می کنیم همسرمان را کوچک کردیم و به او فهماندیم که چقدر خانواده ی ما با فرهنگ تر و با شخصیت تر از آنها هستند و بالاخره با این کارها می خواهیم منتی بزرگ بر او به خاطر تحمل او و خانواده اش بگذاریم.
در حالی که اگر بخواهیم طبق یک الگوی اسلامی زندگی کنیم حتی اگر همسرمان عیبی دارد نباید او را سرزنش کنیم ،بلکه می توانیم با هدیه کردن عیبش نه مسخره کردنش او را در از بین بردن عیبش یاری دهیم . ولی خیلی از اوقات عیب همسرمان از ماست مثلا همسر ما آدم آرام ومهربانی است ولی ما به قدری به او و کارهایش گیر می دهیم که او را از کوره خارج می کنیم و یا او را عصبی و بدخلق می کنیم بعد بلافاصله او را به خاطر بداخلاقی و عصبی مزاج بودنش سرزنش می کنیم ، یا این که با مرور زمان حل خواهد شد مثلا مدتی از نظر مالی تحت فشار است ویا عیبی در صورتش دارد ، و یا حتی ممکن است هیچ وقت از بین نرود و مادر زادی باشد و... در این مواقع عیب جویی ما رنگ و بوی طعنه زدن و مسخره و سرزنش کردن به خود می گیرد تا هدیه کردن عیب و یاری در بر طرف کردن آن .« وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَه» "وای بر هر عیب جوی طعنه زن" . همزه آیه 1
امید است بتوانیم با اندیشیدن در آیات و روایات و به کار بردن آن در زندگی مان ، زندگی مورد رضای حق تعالی را داشته باشیم و در دنیا و آخرت سعادتمند و پیروز و خوشبخت باشم.
نویسنده : ف. عجمین
بیشتر بدانیم؟