(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

هنر عشق ورزی و مهارتهای زناشویی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com





پرسش: عشق ورزی یعنی چه؟ 


پاسخ : عشق ورزی نیازمند پیش نیازهایی است که افراد باید آن را بیاموزند.هرکس که قلمی بر روی کاغذ می کشد می تواند بگوید که من نقاشی کشیده ام ، ولی بین شخصی که نقاشی می کشد و در حقیقت یک اثر هنری و جاودان خلق می کند که میلیونها تومان ارزش دارد با کسی که خطوط نا مفهوم بر کاغذ می کشد فرق بسیاری وجود دارد . وقتی دو نفر ادعا دارند که عاشق و دلبسته ی هم هستند بیان این جملات به تنهایی به معنای عاشقی نیست .عشق 11 جزء دارد که اگر هر زن و مرد در رابطه ی زناشویی خود این 11 جزء را ر عایت کنند آن وقت می توان گفت که آنها هنر عشق ورزی را می دانند .مهارتهای زناشویی را باید در پی هنر عشق ورزی آموخت .



پرسش : آیا مهارتهای زناشویی حتماً با عشق ورزی آغاز می شود ؟

پاسخ : لزوماَ یک رابطه ی زناشویی ، با عشق ورزی آغاز نمی شود .در ازدواج های سنتی معمولاً دو نفر ،اول ازدواج می کنند بعد عاشق می شوند ، کما اینکه بسیاری از ازدواج ها بوده که زن و مرد سالها در کنار هم زندگی کرده اند و عاشق هم نبوده اند.



پرسش :فاصله ی بین دوست داشتن و عشق ورزیدن چقدر است ؟ 

پاسخ : عشقی که در ادبیات ما بویژه قصاید و غزل و داستانهای عاشقانه ،از آن به عنوان یک عشق واقعی و جاوید یاد شده است  از نظر روانشناسان خیلی استاندارد و مناسب نمی باشد. چرا که باعث شده ما خوبیها را خیلی پر رنگ و بدی ها را کم رنگ تر ببینیم و در این اشعار افراد دائما در حال ایثار و گذشت هستند . اغلب ازدواج هایی که با چنین عشق های بیمار گونه ای تب آلوده ای آغاز می شوند و بعد از 2-3 سال خیلی زود فروکش می کنند چون عمر عشق در این نوع هم 3 سال بیشتر نیست و به زودی از بین خواهد رفت. ولی اگر 2 نفر بدانند که تب تند عشق خیلی زود از بین می رود  ولی آیین های عشق ورزی را می توان ادامه داد و شعله ی عشق را میتوان به نوعی زنده نگه داشت پس بهتر می توانند زندگی عاشقانه ای داشته باشند  .ما باید کوشش کنیم که خانه ی خوشبختی را بسازیم .خانه ی خوشبختی خانه ای نیست که با یک مراسم عقد و عروسی ساخته شود ، خانه ای است که باید سالها و دهه ها خشت ها را روی هم بگذاریم ،خشت های تکیده و شکسته را برداریم و به جای آن خشت جدید بگذاریم.


یازده پله ی عشق ورزی به ترتب عبارتند از:


1-    احترام ،نخستین پله احترام است که از اهمیت به سزایی برخوردارد است متاسفانه در برخی موارد بعد از کشمکش هایی که در مراحل مختلف ازداوج دو نفر مثل ،بله برون،عقد،مراسم عروسی و غیره بین خانواده ی دو طرف بوجود می آید آحترام موجود بین آنها خدشه دار می شود و رابطه ی انها دیگر صاف و زلال نیست .اینجاست که زن و شوهر باید بدانند اگر اختلافی بین خانواده هایشان وجود دارد را نباید به زندگی زناشویی شان واردکنند و از کنار تمام اتفاقات گذشته باید گذشت و کینه ها را باید گذاشت پشت در خانه و به هم احترام گذاشت .اختلاف نظر و نزاع بین هر زن و شوهری یک امر کاملا طبیعی است که در اصطلاح می گویند نمک زندگی است .اما در دعوا و جدال هم می توان محترمانه برخورد کرد ، فحش نداد و پای پدر و مادر و دیگران را وسط نکشید .ماهی را هر وق از آب بگیریم تازه است .زوج ها می توانند از هر لحظه که اراده کنند با احترام با هم بر خورد کنند با کلمات زیبا همدیگر را خطاب کنند .خشم ها و دلخوری هایشان را با طنز و شوخی به هم نشان دهند ، حتی می توانند روی حالات بد همدیگر اسم بگذارند .برای مثال به هنگام عصبانیت و ناراحتی طرف مقابل به او بگویند ،"انگار دیو درونت بیدار شده است دوباره !" یا "جادوگر شده ای " ، "مثل هیولا شده ای " .چنین جملات طنز آلودی موجب می شود که زوج ها دیگر ناسزا به هم نگویند .متاسفانه افراد به محض اینکه خشمگین می شوند چشم هایشان را می بندند و دهانشان را باز می کنند ،آن موقع اصلاً نمی دانند که چه م یگویند چون چهره ی طرف مقابلشان را نمی بینند .


2-    اعتماد؛ پله دوم اعتماد است .اگر افراد به هم اعتماد داشته باشند ترسی ندارند از اینکه رمز ایمیل یا گوشی موبایلشان در اختیار همسرشان قرار گیرد .وقتی همسرش رمز کارت بانکی او را بداند خیالش راحت است که پولی را از او پنهان نکرده است و پولی را برای یک زندگی در حاشیه کنار نگذاشته است  .افراد نمی توانند توقع داشته باشند که روز به روز غار تنهایی خود را گسترده تر کنند و همسرشان هم صدایش در نیاید،مسلم است که اگر غار تنهایی مان را گسترده تر کنیم دیگر جایی برای همسرمان باقی نخواهد ماند و عشق محو می شود.متاسفانه 90% مواردی که یک زن وارد رابطه ای خارج از زندگی زناشویی اش می شود وقتی که عمیق به مسئله نگاه میکنیم میبینیم که مقصر واقعی شوهر است و البته در 50%مواردی که مرد در یک رابطه ی نا مشروع قرار می گیرد ،مقصر اصلی زن است .افراد درست همسر داری نمی کنند بعد گله مند می شوند که چرا همسرشان پای در رابطه ی دیگری کذاشته است.


3-    تعهد؛پله ی سوم است .در زندگی زناشویی وقتی تعهد نباشد ما بقی پله ها ساخته نمی شوند .وقتی زنی بخواهد مدام به این فکر کند که " من به شوهرم اعتماد ندارم و باید مدام او را چک کنم " یا اینکه مرد فکر کند " همسرش بیرون از خانه که میرود حتما به دنبال شروع رابطه ی دیگری خواهد بود " پس دیگر تعهد رنگی در چنین زندگی هایی نخواهد داشت.متاسفانه بسیاری از زن و مرد ها در این زمانه تصورات بسیار شگفت انگیز و عجیب و غریبی نسبت به هم دارند ،برای مثال " نگذار همسرت بفهمد که چقدر دوستش داری وگرنه پر رو می شود" – " نگذار از تو مطمئن باشد وگرنه از چشمش می افتی " – " همیشه همسرت را در شک و دو دلی بگذار که از تو مطمئن نباشد " و ...تفکرات بسیار غلط و نا مرتبط دیگری که موجب فروپاشی بنیان زندگی زناشویی می شود .تمام این تصورات خطاها ی شناختی و رفتاری هستند .در حالیکه در عشق واقعی افراد خود ساخته تسلیم معشوق می شوند .

بیست راه عشق ورزی باهمسر



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



دوست دارم همین ابتدا این توضیح را بدهم که مردان همیشه در روابطشان با جنس مخالف دنبال ارضاء حس قدرت جویی خودشان هستند و این به لحاظ تاریخی و اجتماعی اثبات شده است که مردان بنا به ساختار فیزیولوژیکی شان موجوداتی خشن تر از زنان هستند، اما زنان برعکس بنا به ساختار روانی،  فیزیولوژیک و فکریشان موجوداتی هستند که نیاز به تامین امنیت و احساس آرامش هستند، لذا 20 تحریک کننده جنسی در ادامه مطلب عمدتا در همین راستا عمل میکنند و با دادن احساس امنیتی پایدار موجب این میشوند که زن از حالت تدافعی در سک* بیرون بی آید و به نقطه ای برسد که مطلوب اکثر مردان تلقی میشود و این همان جایی است که هم مرد با احساس فرمانفرمایی سک*ی به لذت جنسی میرسد و هم زن با احساس امنیت در سک* به اوج نقطه لذت جنسی اش نزدیک می شود.

این مثال را هم قبل از خواندن مقاله بشنوید که استاد بزرگ روانشناسی میگفته که : « در خانه باید مرد پادشاه و زن نخست وزیر باشد » البته از نوع انگلیسیش ( یه وقت فکر نکنید من انگلیسیم، منظورم اینه که مرد باید حس فرمانفرمایی اش تامین شود )، اگر رابطه این گونه باشد و بر اساس درک و تامین نیازهای متقابل باشد می شود به پایداری و محکم بودن آن  مطمئن بود. 

 برای رسیدن به درکی متقابل از نیازهای جنس مخالفتان میتوانید ادامه مقاله را مطالعه فرمایید.

20 تحریک کننده سکسی زنان :

این مردان تحریک کننده، زنان را از موجوداتی ترسو و متنفر از سک* به قهرمانان داستانهای عشقی تبدیل میکنند، آیا دوست دارید همسرتان را به یکی از این قهرمانان تبدیل کنید ؟ 

اگه دوست دارید سعی کنید جزء این 20 مرد باشید تا ببینید که هیچ زنی توان رد کردن و پس زدن جنسی شما را ندارد !!!

1- مردهایی که به آرامی و با ملایمت عشق ورزی میکنند

( آقایونی که به سرعت میروند سراغ انجام کار میروند فوری و باعجله میخواهند کار را تمام کنند به این نکته دقت کنند که اگر شعله های جنسی خانمشان را به آرامی روشن کنند این شعله ها تا مدت بیشتری روشن خواهند ماند. )


2-  مردهایی که در بستر نیز با همسرشان صحبت میکنند

 ( آقایونی که نمیخواهند احساساتشان را با کلمات عاشقانه در حین سک* بیان کنند، به این نکته دقت کنند که بیان احساسات عاشقانه در قبل، هنگام و بعد از سک* به زن احساس محبوبیت و امنیت میدهد،احساسی که همسرتان را به وزیری محبوب در دربارشما تبدیل خواهد کرد. )  


3- مردهایی که در بوسیدن مهارت دارند ( هر بوسه  عاشقانه که بر لبان همسرتان میزنید میتواند به مانند پیامی پرقدرت بر قلب همسرتان فرود می آید و اورا شعله ور سازد، این جمله را هرگز فراموش نکنید! )

 

4- مردهایی که با چشمان خود به همسرشان نشان میدهند اورا دوست دارند و به او عشق می ورزند ( این را بدانید که ارتباط چشمی بین دو نفر نیرومند ترین و موثرترین ارتباطات است که پیامدش فعال شدن چرخه های دیگر بدن هر دو طرف است، پس با نگاهی عاشقانه به همسرتان احساس محبوبیت بدهید و از مزایای این ارتباط لذت ببرید. )


5- مردهایی که لباس های همسرشان را به آرامی در می آوردند ( قابل توجه آقایونی که تا شهوتی میشوند فوری و با عجله شروع میکنند به کندن لباسهای خانمشون و حتی گاهی تمایل دارن که معشوقشون لخت کرده روی تخت آماده و منتظر خوابیده باشه ! عزیزان این را برای بار آخر میگوم، زنان در پروسه جنسی شان نیاز به آمادگی دارند و این کار میتواند یکی از آمادگیهای لازم را به آنها بدهد . )

 

6- مردهایی که در تحریک کردن همسرشان به وسیله لمس کردن مهارت دارند ( زنها در پروسه آمادگی برای سک* نیاز دارند که با نوازش و لمس آرام، آماده دخول و عملیات جنسیشوند، این نکته را هم به داشته هایتان اضافه کنید. )


7- مردهایی که با موهای همسرشان بازی میکنند( فکر نمیکنم هیچ زنی در دنیا وجود داشته باشد که درهنگام معاشقه از چنگ زدن دستهای معشوقش در موهای سرش لذت نبرد ! )

 

8- مردهایی که از معاشقه سکسی با همسرشان لذت میبرند ( خیلی ساده است هنگامی که معاشقه بکنید و احساساتتان را به بیرون تراوش کنید این خود مهمترین جذب کننده برای همسرتان است. )

 

9- مردهایی که عشق خود را در بیرون از اتاق خواب نیز به همسرشان نشان می دهند و او را به احساس و باور محبوبیت وادار می کنند ( یک «دوستت دارم» ، یک شاخه گل ، یک اس ام ا عاشقانه و یک تک زنگ نیم روزی که به همسرتان احساس محبوبیت بدهد ،میتواند در شب هنگام به طوفانی عشقی تبدیل شود، باور نمیکنید، فردا صبح امتحان کنید ! )

 

10- مردانی که می دانند چگونه بدن زنانه و موئث همسرشان را ارضاء کنند.


11مردهایی که میدانند چگونه همسرشان را به لحاظ جنسی فریبا و دلنشین کنند.

 

12- مردهایی که پیش از عشق ورزی خود را به لحاظ فیزیکی و جسمانی آماده میکنند.

 ( کارهایی ماننده خوشبو کردن دهان، ازاله موهای زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و … میتوانند برای آماده کردن جسمی شما موثر باشند. )

 

13- مردهایی که به همسرشان احساس زیبا بودن می دهند. (اینجا یک راز را بهتون میگم ، هنگامی که یک زن احساس بکند که برای شما زیبا است ، مثله توپ میترکه ! ازمن گفتن )

 

14- مردهایی که از ماساژ دادن به همسر خود لذت میبرند. ( زبان عشق لمس کردن است، دستهای شما زایده هایی فیزیکی نیستند بلکه فرستده هایی قوی اند که نیروی جنسی شما را منتقل میکنند، با نوازشی عاشقانه معنای واقعی این جمله را درک کنید. )


15- مردهایی که عاشق در آغوش گرفتنهمسرشان هستند.

 

16- مردهایی که دستهای همسر خود را دردست میگیرند و آن را نوازش میکنند.

 

17- مردهایی که پس از گذشت سالیان همچنانمانند روزهای اول آشنایی شان با همسر خود رفتار میکنند. ( آهان این نکته ماله کهنه کاراست، رفقا با تجربه دقت کنند که اگه اجازه ندهید همسرتان برایتان عادی شود و نگاهتان همان نگاه اول باشد، این طوفان عشقی تبدیل به امواجی پایدار خواهد شد که ضامن پایداری رابطه تان در تمام زندگی باقی مانده خواهد شد. )

 

18- مردهایی که به همسرشان نشان میدهند که او تنها زن زندگی آنهاست و به او احساس و باور «خاص بودن» میدهند.


19- مردهایی که همسرشان را دوست دارند و به او عشق میورزند.

 

20- مردهایی که چنین باور دارند عشق همسرشان تحمل تمامی سختی های زندگی را برای آنها سهل و آسان و حتی ارزشمند میکند.

          



مطالب پیشنهادی:


ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

راه و رسم عشق ورزی


ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

 



راه و رسم عشق ورزیهیچ واژه‌ای را نمی‌توان یافت که به اندازه عشق تعابیر و معنای گوناگون داشته باشد. عده‌ای عشق را ساختاری رمانتیک و ساده لوحانه قلمداد می‌کنند در حالی که برای برخی همه چیز است. گروهی عشق را تنها به خدا نسبت می‌دهند و جمعی نیز تحت تاثیر تجربه یگانه و بی‌همتای خویش، عشق را وابستگی شدید احساسی دو انسان به هم تلقی می‌کنند.
گرچه تمامی این تعابیر به لحاظ اینکه از تجربیات تک تک آدم‌هایی که آن را بر زبان آورده‌اند نشأت می‌گیرد، درست است ولی هیچ کدام تعریف درستی از عشق نیستند. عشق بازتابی آموختنی و عاطفی است. یک عمل متقابل پویا است که در هر لحظه از تمام زندگی‌مان آن را تجربه می‌کنیم. برای شناخت عشق باید در عشق زندگی کنیم و در عمل بیاموزیم.
آدم‌هایی هستند که عشق را خرید و فروش می‌کنند نه ابراز. اینها چنان هنرمندانه عشق را می‌خرند که جز یکسری خودفریب نمی‌توانند بفهمند که این یک بازی است آن هم از نوع پوچ گرایانه. لئوبوسکالیا در کتاب زندگی، عشق و دیگر هیچ عشق واقعی را چنان برمی‌شمارد: «عشق واقعی یعنی وقف کردن بی چشمداشت خویش. یعنی خود را تماما بخشیدن به امید اینکه در معشوق، عشق بیافرینیم. عشق عملی براساس ایمان و اعتقاد است و کسی که ایمان کمی دارد از عشق نیز چیزی نمی‌داند.»
عشق واقعی، عشقی است که بی‌چشمداشت ارزانی شود و عاشق واقعی نیز کسی است که هر آنچه دارد می‌بخشد و چیزی در مقابل طلب نمی‌کند. در واقع اگر کسی در قبال عشقی که ارزانی می‌کند، چشمداشت داشته باشد در پایان مایوس می‌شود زیرا بعید است که خیلی از آدم ها بتوانند همه نیازهای او را برآورده سازند حتی اگر عاشق و شیدای او باشند.
یک ضرب المثل بودایی است که می‌گوید «اگر دست از طلب برداری در راه روشن گام برداشته‌ای.» حقیقت نیز همین است. دیگران فقط می‌توانند چیزی را به ما بدهند که از عهده شان برمی‌آید نه آنچه را که می‌طلبیم. اصل مهم این است: هرگاه بتوانیم برای دوست داشتن، شرط نگذاریم یک قدم بزرگ به طرف آموختن عشق برداشته‌ایم. اگر دست از طلب برداریم و موانع را کنار بزنیم، به راحتی می‌توانیم عشق بورزیم؛ موانعی که با عقلانی جلوه دادن عشق سعی بر حذف آن از زندگی دارند، موانعی که اگر با دقت بنگریم ساخته و پرداخته ذهن خود آدمی اند نه چیز دیگری. برخلاف آنچه همگان فکر می‌کنند، عشق هرگز ویران نمی‌کند اگر هر روز راهی تازه برای رشد کردن در آن بیاموزیم. یاد بگیریم که به دیگران عشق بورزیم. از آنچه که در خود داریم و آموخته ایم به دیگران ببخشیم. عشق چیزی نیست که با بخشش آن به دیگران آن را گم کنیم.
تنها زمانی می‌توانیم به دیگران مهر بورزیم و آنها را دوست بداریم که بیش از همه به خویشتن عشق بورزیم. بزرگترین دستور خدا نیز از همین امر سرچشمه می‌گیرد. همسایه خود را دوست بدار به همان اندازه که خود را دوست می‌داری. (انجیل متی ۲۲:۳۹) اما خوب بسیاری از آدم‌ها حتی در قبال خویشتن نمی‌توانند مسئولیتی را بپذیرند چه رسد به آنکه بخواهند در قبال فرد یا افرادی مسئول باشند و به همین دلیل این ایده که در قبال همنوعان خویش مسئول باشند در نظر ایشان مقوله ای غیرقابل تصور و غیرواقع بینانه است. اگر عاشق واقعی باشیم، چاره ای جز دوست داشتن دیگران نداریم. مسئولیت عشق همین است: دوست داشتن جامعه انسانی که از رشد عشق یک فرد به فرد دیگر حاصل می شود. عشق حقیقی درک به همراه دارد. درک اینکه آنچه آدمی امروز است، فردا نخواهد بود، فردا آدم دیگری خواهد بود. پس هیچ جای نگرانی وجود ندارد و اگر رفتار امروز فرد مورد علاقه مان آن چیزی که تصورش را می‌کردیم، نبود. عشق به ما می آموزد که نمی توان تنها با دیگران به این دلیل مخالفت ورزید که قادر نیستند در هر لحظه‌ای آن گونه که ما انتظار داریم رفتار کنند. آموختن عشق تنها به اینجا ختم نمی‌شود. بوسکالیا شناخت عشق را تنها از طریق تغییر می‌داند و می‌گوید «برای آموختن عشق باید پیوسته تغییر کنیم و البته از تغییرات نهراسیم. از هیچ کس جز خودمان نمی‌توانیم راه و رسم مهر ورزی را بیاموزیم. حتی والاترین معلمان اخلاقی هم نمی‌توانند با راهنمایی، ارزانی کردن بینش‌ها، پیشنهادات و دلگرمی‌های فراوان ما را در آموزش عشق ورزی یاری کنند. با تماشای زندگی دیگران نیز نخواهیم توانست عشق را یاد بگیریم.
زندگی و تجربه زندگی با فرو رفتن و غرق شدن در تمامی آن خود بهترین کلاس یادگیری است.» این حقیقتی است که عشق هر چه باشد، یک حال و هوای رمانتیک که زندگی‌مان را معنا می‌بخشد یا یک آرمان گرایی پوچ، ما به آن نیازمندیم. ما محتاجیم که دیگران را دوست بداریم و دیگران ما را دوست بدارند که اگر چنین نبود به اینجا نمی‌رسیدیم.
منبع : روزنامه شرق

راه و رسم عشق ورزی


ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

 



راه و رسم عشق ورزیهیچ واژه‌ای را نمی‌توان یافت که به اندازه عشق تعابیر و معنای گوناگون داشته باشد. عده‌ای عشق را ساختاری رمانتیک و ساده لوحانه قلمداد می‌کنند در حالی که برای برخی همه چیز است. گروهی عشق را تنها به خدا نسبت می‌دهند و جمعی نیز تحت تاثیر تجربه یگانه و بی‌همتای خویش، عشق را وابستگی شدید احساسی دو انسان به هم تلقی می‌کنند.
گرچه تمامی این تعابیر به لحاظ اینکه از تجربیات تک تک آدم‌هایی که آن را بر زبان آورده‌اند نشأت می‌گیرد، درست است ولی هیچ کدام تعریف درستی از عشق نیستند. عشق بازتابی آموختنی و عاطفی است. یک عمل متقابل پویا است که در هر لحظه از تمام زندگی‌مان آن را تجربه می‌کنیم. برای شناخت عشق باید در عشق زندگی کنیم و در عمل بیاموزیم.
آدم‌هایی هستند که عشق را خرید و فروش می‌کنند نه ابراز. اینها چنان هنرمندانه عشق را می‌خرند که جز یکسری خودفریب نمی‌توانند بفهمند که این یک بازی است آن هم از نوع پوچ گرایانه. لئوبوسکالیا در کتاب زندگی، عشق و دیگر هیچ عشق واقعی را چنان برمی‌شمارد: «عشق واقعی یعنی وقف کردن بی چشمداشت خویش. یعنی خود را تماما بخشیدن به امید اینکه در معشوق، عشق بیافرینیم. عشق عملی براساس ایمان و اعتقاد است و کسی که ایمان کمی دارد از عشق نیز چیزی نمی‌داند.»
عشق واقعی، عشقی است که بی‌چشمداشت ارزانی شود و عاشق واقعی نیز کسی است که هر آنچه دارد می‌بخشد و چیزی در مقابل طلب نمی‌کند. در واقع اگر کسی در قبال عشقی که ارزانی می‌کند، چشمداشت داشته باشد در پایان مایوس می‌شود زیرا بعید است که خیلی از آدم ها بتوانند همه نیازهای او را برآورده سازند حتی اگر عاشق و شیدای او باشند.
یک ضرب المثل بودایی است که می‌گوید «اگر دست از طلب برداری در راه روشن گام برداشته‌ای.» حقیقت نیز همین است. دیگران فقط می‌توانند چیزی را به ما بدهند که از عهده شان برمی‌آید نه آنچه را که می‌طلبیم. اصل مهم این است: هرگاه بتوانیم برای دوست داشتن، شرط نگذاریم یک قدم بزرگ به طرف آموختن عشق برداشته‌ایم. اگر دست از طلب برداریم و موانع را کنار بزنیم، به راحتی می‌توانیم عشق بورزیم؛ موانعی که با عقلانی جلوه دادن عشق سعی بر حذف آن از زندگی دارند، موانعی که اگر با دقت بنگریم ساخته و پرداخته ذهن خود آدمی اند نه چیز دیگری. برخلاف آنچه همگان فکر می‌کنند، عشق هرگز ویران نمی‌کند اگر هر روز راهی تازه برای رشد کردن در آن بیاموزیم. یاد بگیریم که به دیگران عشق بورزیم. از آنچه که در خود داریم و آموخته ایم به دیگران ببخشیم. عشق چیزی نیست که با بخشش آن به دیگران آن را گم کنیم.
تنها زمانی می‌توانیم به دیگران مهر بورزیم و آنها را دوست بداریم که بیش از همه به خویشتن عشق بورزیم. بزرگترین دستور خدا نیز از همین امر سرچشمه می‌گیرد. همسایه خود را دوست بدار به همان اندازه که خود را دوست می‌داری. (انجیل متی ۲۲:۳۹) اما خوب بسیاری از آدم‌ها حتی در قبال خویشتن نمی‌توانند مسئولیتی را بپذیرند چه رسد به آنکه بخواهند در قبال فرد یا افرادی مسئول باشند و به همین دلیل این ایده که در قبال همنوعان خویش مسئول باشند در نظر ایشان مقوله ای غیرقابل تصور و غیرواقع بینانه است. اگر عاشق واقعی باشیم، چاره ای جز دوست داشتن دیگران نداریم. مسئولیت عشق همین است: دوست داشتن جامعه انسانی که از رشد عشق یک فرد به فرد دیگر حاصل می شود. عشق حقیقی درک به همراه دارد. درک اینکه آنچه آدمی امروز است، فردا نخواهد بود، فردا آدم دیگری خواهد بود. پس هیچ جای نگرانی وجود ندارد و اگر رفتار امروز فرد مورد علاقه مان آن چیزی که تصورش را می‌کردیم، نبود. عشق به ما می آموزد که نمی توان تنها با دیگران به این دلیل مخالفت ورزید که قادر نیستند در هر لحظه‌ای آن گونه که ما انتظار داریم رفتار کنند. آموختن عشق تنها به اینجا ختم نمی‌شود. بوسکالیا شناخت عشق را تنها از طریق تغییر می‌داند و می‌گوید «برای آموختن عشق باید پیوسته تغییر کنیم و البته از تغییرات نهراسیم. از هیچ کس جز خودمان نمی‌توانیم راه و رسم مهر ورزی را بیاموزیم. حتی والاترین معلمان اخلاقی هم نمی‌توانند با راهنمایی، ارزانی کردن بینش‌ها، پیشنهادات و دلگرمی‌های فراوان ما را در آموزش عشق ورزی یاری کنند. با تماشای زندگی دیگران نیز نخواهیم توانست عشق را یاد بگیریم.
زندگی و تجربه زندگی با فرو رفتن و غرق شدن در تمامی آن خود بهترین کلاس یادگیری است.» این حقیقتی است که عشق هر چه باشد، یک حال و هوای رمانتیک که زندگی‌مان را معنا می‌بخشد یا یک آرمان گرایی پوچ، ما به آن نیازمندیم. ما محتاجیم که دیگران را دوست بداریم و دیگران ما را دوست بدارند که اگر چنین نبود به اینجا نمی‌رسیدیم.
منبع : روزنامه شرق

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟