(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

رابطه عشق و ازدواج

ازدواج نوعی رابطه است . اصولا زندگی یعنی برقراری رابطه برای پاسخ گفتن به ضرورتها. در ازدواج ما دو نوع نیاز را باید برطرف کنیم 1- نیاز جنسی که خیلی مهم است 2- نیاز روحی - روانی که آن هم به نوبه خود مهم است البته ما نیازهای مادی هم داریم که بدون ازدواج هم قابل پاسخگویی است .


وقتی نیاز جنسی ما به صورتی مکانیکی برطرف بشود ، نمی‌توانیم نام آن را ازدواج یا زندگی مشترک بگذاریم 0 چرا که این رابطه با خود ارضایی هیچ فرقی ندارد. تنها نوعی رابطه مکانیکی است . حتی می توانم بگویم که در برخی اوقات خود ارضایی، که به هیچ وجه تجویز نمی شود ولی طبق آمار مراکز علمی ، بسیاری  به این شیوه ارضاء پناه می‌برند، آرامش بیشتری به دنبال دارد . چراکه ما در ارضاء جنسی مکانیکی و پسیکولوژیک ، صدمه هم می خوریم.چرا که در این خصوص رابطه ناهنجار است و در ضمن خیال می کنیم مورد سوء استفاده قرار گرفته ایم.


پس انگیزه ما برای زندگی مشترک ارضاء دو نوع نیاز است: نیاز جنسی و نیاز روحی- روانی.اما چرا ما مبتلای به این نیازها شده ایم ؟! نیاز جنسی که غریزی است و در سرشت ماست . ما نیازهای روحی خود را به شکل های گوناگون  کسب می کنیم . ما به این نیاز مبتلا می شویم. در واقع وقتی احساس  درونی می کنیم ، نیاز به ایجاد رابطه داریم 0 در رابطه ای که بیشتر واکنشی است . ممکن است رابطه جنسی را هم خرج رابطه روحی روانی  خود بکنیم ، ولی چیزی به دست نیاوریم . یعنی ارضاء خود را رها کنیم تا روانمان التیام یابد 0 تهی درون پر شود 0 خلأدرون از بین برود . ولی می بینیم که نمی شود 0 پناه بردن به بسیاری از گروه ها و فرقه ها بخاطر رهایی از این احساس خلأ و تنهایی و پوچی درون است.

بنابر این وضعیت ما در رابطه با عشق می تواند دوگونه  متصور بشود :

 1- وقتی که احساس عاشقانه داریم
2- وقتی که به واقع عاشق هستیم .
احساس عاشقانه داشتن برای همه ما دست می دهد. نوعی فرار ازخلأ درونی است . می خواهیم خود را فریب بدهیم. از این رو احساس می کنیم که کسی را دوست داریم . به شدت هم دوست داریم . ولی وقتی به او بیش از حد  نزدیک می شویم ، از او می گریزیم. مشکل ما خلأ درونی است . دنبال پاسخ هستیم ، ما تنها شکل آن را عوض کرده ایم.شکلی عاشقانه به آن داده ایم ، ولی این یک رابطه عاشقانه نیست ؛ عاشق نمایانه است ؛ نوعی تلقین به نفس است ؛ نوعی فرار از احساس تنهایی  ، اجحاف و بی کسی.

ازدواج با عشق و بدون عشق !
ازدواج خالی از عشق ضایع است. اینچنین رابطه ای  تبدیل می شود به مشتی روابط خام و مکانیکی. تکرار روزان و شبان . تکرار بیگاری های اجتناب ناپذیر. تکرار دلخوری ها و دلمردگی ها . تکرار فرارها و دغدغه ها 0 تکرار مصیبت ها و تعزیت ها . زندگی مشترک بدون جاذبه های عاشقانه چه از نوع اول و چه از نوع دوم ، به واقع تحمل ناپذیر است . ولی ما باید تحمل کنیم و بهای آن را با سلامتی خود بپردازیم.این بدهی ما به ذهنیتی است که در آن جهالت و نادانی حکومت می کند.

در این صورت ، یکنواختی آن آزار دهنده است . تلاش بیهوده برای سرپا نگه داشتن آن آزار دهنده است .
نیروی حیاتی ما را تحلیل می برد . ولی ما می مانیم چرا که راه دیگری در برابر خود نمی بینیم  . دیدگاه ونظرگاه ما محدود و بسته است . می ترسیم.  ما برای رهایی از اضطراب و ترس ازدواج کرده ایم ! پس پر از ترس و وحشتیم. ازدواج نه تنها این اضطراب و ترس را از بین نمی برد ، بلکه افزایش هم می دهد .

ازدواج نه تنها احساس ایمنی به ما نمی دهد ، بلکه اندک احساس ایمنی ما را نابود هم می کند . من به هیچ وجه با ازدواج مخالف نیستم . انسان برای داشتن زندگی مشترک در این عالم هستی گذاشته است.
زن و مرد مکمل یکدیگرند و در طراحی هستی بدین شکل روییده اند. ولی می دانم که چالش های عصبی آن ما را فرسوده می کند . بهانه هایی که برای تداوم آن داریم  عذاب آور است . سازگاری و تطبیق در آن دشواری زاست . با این همه ما از سر ناچاری آن را ادامه می دهیم ، چون می خواهیم که همراه با هنجار جامعه باشیم و می ترسیم که جامعه بر ما انگ و برچسب بگذارد . چرا که باید نیاز جنسی خود را به صورتی مکانیکی ارضاء کنیم .
می مانیم و می پوسیم ! می مانیم و استعدادهای خود را تلف می کنیم 0 می مانیم و در جا می زنیم .

نه ؛ وا پس می رویم ! ازدواج وقتی از سر ناچاری است و مرکز ثقل آن شهوت است ، تنها به معنی پرداختن به جنسیت است ، ضایع کننده است 0 چرا که دو طرف یکدیگر را درک نمی کنند . رابطه جنسی آن هم صرفا برای تخلیه « روانی » خویش نوعی ستم به خود است . دو    « تن » بدون درک هم جمع شده اند که تازه معنای آن  هم جمع شدن نیست ، این  نوعی « جمع نمایی » است که در اصل تفرقه است 0 جهان های متفاوت ، راه های متفاوت ، جهت های متفاوت ، نگاه های متفاوت ، هدف های متفاوت ، سلیقه های متفاوت ، و عقده های یکسان و زجرهای غیر متفاوت ! زجرهای ما یکسان است ، چرا که عقده های انسان های پسیکولوژیک و بیولوژیک کم و بیش  همانند است .

وقتی انسان ازدواج را « هدف » در نظر می گیرد ، باید بهای نازل آن را هم بپردازد . باید تسلیم بشود.باید دور از عشق و سرمستی و پرواز و سبکی و شور و شعف و نشاط و طرب زندگی کند  من این را زندگی نمی دانم. این نوعی شکنجه است که آدمی به خاطر نادانی و جهالت و هم هویتی با گذشته موروثی به جان می خرد و بهای سنگینش را هم با فرسودگی و مرگ در هر لحظه می پردازد . رنج و دردی که همواره باید تحمل کند . ازدواج و یا زندگی مشترک عبارات  با شکوهی هستند ، آن گاه که دو نفر به هم بر می آیند و در کنار هم احساس شادی و خوشی و سبکی و پرواز می کنند .یعنی زندگی طربناک ، همچنان که ژرژ پنجم کرد ! پادشاه بریتانیای کبیر ، پادشاهی انگلیس را رها کرد که با معشوقه خود « خانم سامپسون» زندگی کند. بخاطر یک زندگی عاشقانه دست از سلطنت برداشت و تا حدود صد سالگی نیز در کنار همسرش ماند ! ولی ما این رابطه باشکوه را خراب می کنیم یا به استقبال خرابی آن می رویم ! چرا که از آن هیچ چیز  جز رابطه جنسی ، آن هم کج و معوج ! - نمی دانیم 0 آن را خراب می کنیم ؛ با انتظارهای بیهوده ، با سبکسری های بچه گانه ، با نپختگی های کودکانه ، با باورهای عتیق و با محاسبه های کوچک و مقایسه های بی ربط و چالش های بی جهت ! ما زندگی مشترک را به تکرار کلیشه های خمیازه آور تبدیل می کنیم و بعد از کسالت آن می نالیم . ما برای زندگی مشترک تجربه کافی و وافی نداریم . ادای آن را در می آوریم 0 می خواهیم آن را در خانه همسر خود به دست آوریم. تاجری هستیم که بدون دست مایه دست به تجارت زده ایم . عاقبت آن هم معلوم است: ورشکستگی آشکار یا پنهان ! همه اینها تحفه انسان پسیکولوژیک است برای یک زندگی به اصطلاح مشترک که می توانیم نام آن را بگذاریم «زندگی نامشترک» !

بسیاری ازدواج می کنند ولی از سر ناچاری و خود را ، یعنی قابلیت ها و استعداد های خود را  تباه می کنند  .آنها گستره های دیگر را ندیده اند . هر چه دیده اند و شنیده اند همین بوده است.   از این رو فکر می کنند که راه دیگری در مقابل ندارند. به علاوه عشق هم به این سادگی ها حادث نمی شود . منتظر آن هم نباید بود . چرا که انتظار باعث می شود که عشق از ما بگریزد. عشق مهمان ناخوانده است . می آید بدون آنکه در بزند . ما را آتش می زند بدون آنکه صدای گامهایش را بشنویم . بنابر این به نوعی رابطه باید قانع بود و آن رابطه  جنسی است .

از اینجا می توان نوع دیگری از رابطه را هم تعریف کرد . رابطه ای که عاشقانه نیست ولی عاقلانه – عاشقانه است  . در این رابطه حوزه  مغناطیسی انسان شدت می گیرد . در این حوزه دو انسان به هم جذب می شوند . به نوعی نمی توانند از این حوزه بگریزند . بدون شک جذبه جنسی و آسودگی خیال در آن نقش تعیین کننده دارد . دراین گونه از رابطه ، همزیستی به شکل شکوهمندی ادامه می یابد.
 امارابطه عاقلانه – عاشقانه یعنی چه ؟
رابطه عاقلانه – عاشقانه زندگی مشترکی است که البته دور از تصاویری که ما در ذهن داریم تحقق پیدا می کند . در این رابطه اگر محاسبه جایی نداشته باشد ، نوعی عشق تحقق پیدا می کند .  اسم این را می گذارم « خودگرا »  درست مانند تولد بیولوژیک که در آن انسان معصوم زاده  می شود . اما پس از آن انسان بیولوژیک گرفتار دست خوردگی می شود و پسیکولوژیک می شود . در این حالت عشق نمی تواند آن چنان جوانه بزند . چرا که انسان پسیکولوژیک سرشاراز نفرت و کینه است . هرچند می دانیم و می بینیم که در این وضعیت نیز برخی« صاعقه عشق » می شوند . به راستی« صاعقه عشق »! من نام این را می گذارم « صاعقه عشق » چرا که ناگهان پدیدار می شود و درون شرطی انسان راخاکستر می کند .  و از این خاکستر جوهر اصیل انسان متبلور می گردد و زاده می شود .
خود ، من ، نفس ، مرکز و هرچه در ذهن ما اخلال می کند می سوزد و ناپدید می گردد . با این حال عشق اولی یا خردگراست که عمومیت دارد و می تواند انسان پسیکولوژیک را هم به مرزهای دگرگونی فانکشنال بکشاند . در واقع عشق اول راهگشا  نیز هست .
عشق نوعی مراقبه دایم است . مراقبه ای که ما را به ورای ذهن شرطی می برد . در این حالت ذهن ما همان است که بوده ، یعنی شرطی و برنامه ریزی شده است . ولی عشق در آن تحول و دگرگونی شگفتی ایجاد می کند . پیوند ما رابا برنامه های ذهنی و عقده ها می برد . عشق قاتل چرک درون ماست. عشق قاتل همه محاسبه هاست . عشق قاتل انتظارها و سبکسری های ماست 0 عشق قاتل منیت هاست . بنابراین عشق نجات دهنده است .منجی ماست . انسان پسیکولوژیک و فانکشنال ،  هر دو در معرض حادثه عشق اول و دوم هستند . هر چند انسان فانکشنال بهتر در این حوزه مغناطیسی قرار می گیرد . چراکه سراسر نگاه ، توجه و مراقبه است . و ذهنی که مزاحمت ندارد و شکوه زیبایی را باهمه وجود حس می کند.
عشق قاتل خود محوری هاست. آینه ای است که جوهر ما را بر ما آشکار می کند . جوهری که غماز است. عشق قاتل همه است به جز معشوق . همه در برابر معشوق می میرند ؛ نه به کینه و نفرت و شکنجه ، نه ؛ از سر بی نیازی می میرند. عشق بشارت دهنده بی نیازی است . هنگامی که عشق هست ، جهان و حتی همه عالم هستی از آن ماست . از این رو حسادتی در کار نیست . آزمندی در کار نیست . با عشق ما همه چیز داریم ؛اما وابستگی نداریم .
عشق یعنی توانگری 0 عشق یعنی هیچ ! یعنی « تهیت »0 یعنی کوری و کری نسبت به جهان شرطی. عشق یعنی معشوق و دیگر هیچ!
متأسفانه ممکن است که ما پس از مدتی به وضعیت گذشته باز گردیم . و البته  باز می گردیم ! باکی نیست . ولی این حالت یکی از شگفتی های درون ما باقی می ماند.با این همه می توانیم همچنان به عشق اول بیندیشیم . عشقی که من روی آن خیلی حساب می کنم . عشق اول ، عشق واقعی زندگی ماست . می تواند تکرار بشود . می تواند هما ن جا که هست بماند . انسان فانکشنال که  دور از محاسبه و مقایسه و رقابت زندگی می کند همیشه مستعد عشق اول و دوم است .
انسان فانکشنال که افق دید او  تمیز و پاک است ، همواره مهیای پذیرش عشق اول و دوم است . عشق اول است که کیفیتی انسان ساز دارد . هنر و زندگی را جلا می دهد0 شادی را جاودان می کند . بدون آنکه زیان های عشق دوم راد اشته باشد 0 عشق دوم همه چیز را خاکستر می کند 0وادی جنون است .
عاشقم من برفن دیوانگی
مردم ازفرهنگی و فرزانگی
عشق اول سازنده است . انسان فانکشنال را در مسیر سازندگی نگه می دارد . بیشتر به درد جامعه می خورد. از این روست که می تواند گرمای عشق دوم را هم داشته باشد ، ولی خسارت های عشق دوم را نداشته باشد . این که می گویم « خسارت » ، به خاطر این است که در هر حال ما باید در جامعه زندگی کنیم . از این رو عشق دوم ویران کننده جامعه است . همه هنجارها را به هم می ریزد . رو به درون دارد. اما عشق اول رو به بیرون هم دارد . از ضرورت ها غافل نیست . با این همه این اتفاق ( ورود عشق دوم ) ممکن است هر لحظه از نو رخ دهد .
عشق اول دارای جاذبه جنسی است که تکراری خوشگوار دارد . همراهی با طرفی که همرأی و همساز و همدم و همدل و همراه و همکوش و همفکر وهمکیش و همسان و همتا و همبود و همشد وهمخواه شماست . این عشق داوم دارد . عشق دوم اغلب بی دوام است . صاعقه وار می آید و صاعقه وار می رود. همه ما منتظر عشق دوم هستیم ؛ از این روست که عشق اول را که واقعی تر و ممکن تر و محتمل تر است از دست می دهیم ! بیداری ما ضامن ادراک ورود عشق اول و خردگر است . 
این بیداری را پاس بداریم . عشق اول همیشه در نزدیکی ما لنگر انداخته است . همیشه منتظر ماست . ورودش را در هر لحظه خوش آمد بگوییم .
                                                               منبع :
دکتر پیمان آزاد www.peymanazad2000@yahoo.com

دسترسی به مطالب علمی  در سایت

 

داشتن رابطه جنسی در هفت روز هفته

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


آیا داشتن رابطه جنسی در هفت روز هفته می‎تواند به سلامت عمومی شما کمک کند. البته ، این کار حتما در کاهش استرس تاثیر دارد و باعث می‎شود تا بهتر بخوابید و هفته بهتری داشته باشید.

شما رابطه جنسی را دوست دارید (همه دوست دارند) ولی اخیرا در لابلای لحاف و ملحفه ها، خبری از آن نیست و بیشتر به خوابیدن مشغولید.

چه خبر شده است؟ کارول لیبرمن MD، یک روانپزشک اهل بورلی هیلز و مؤلف کتاب "زنان لوند: چرا مردها آنها را دوست دارند و چگونه می‎توان راز و رمز آنها را یاد گرفت" می‎گوید،"امروزه رابطه جنسی به یکی از کارهای روزمره در زندگی پرمشغله ما بدل شده است، و خیلی از زوج‎ها برای اینکه آن را در اولویت نگاه دارند، تلاش می‎کنند".اما دلایل بسیاری برای اولویت دادن به رابطه جنسی در زندگی روزمره وجود دارد. او می‎گوید، ثابت شده است که رابطه جنسی استرس را کاهش داده، سلامت روابط عاطفی را تضمین می‎کند، روحیه را افزایش می‎دهد و به بهبود کیفیت خواب و خیلی چیزهای دیگر کمک می‎کند(بعلاوه موجب خرسندی هم می‎شود).

در اینجا هفت زمان مناسب برای برقراری رابطه جنسی از شنبه شب تا آخر هفته آینده را معرفی می‎کنیم.


شنبه: رفع استرس با رابطه جنسی


شنبه‎ها، برای بسیاری از بزگسالان روز آغازین هفته کاری و پرتنشترین روز هفته است. جنیفر فیرید PhD، یک مشاور خصوصی خانواده و مسائل جنسی از سانتا باربارای کالیفرنیا عقیده دارد که "اغلب مردم در روز شنبه بیش از هر زمان دیگری احساس ناامیدی و پریشانی می‎کنند".

شانس به شما روی آورده است ، چراکه کاهش استرس یکی از فواید بسیار رابطه جنسی است. بر طبق مطالعات این امر به هورمون اکسی توکسین (هورمون عشق) که بدن شما آن را قبل و در هنگام رسیدن به اوج لذت جنسی ترشح می‎کند مربوط می‎شود. ترشح هورمون اوکسی توکسین موجب می‎شود تا فرد احساس گرما و راحتی کند. دکتر لیبرمن می‎گوید، "اگر شما و شریک جنسیتان از قبل برای رابطه جنسی در روز شنبه برنامه‎ریزی کنید، وقتی در طول روز مشکلات بر شما غلبه می‎کند می‎توانید با فکر کردن به آن از استرس خود بکاهید".


یکشنبه: رابطه جنسی تند و سریع


فیرید اشاره می‎کند که در زبان عشاق، یکشنبه بعد از سیاره مریخ نامگذاری شده است (مثل Martes در اسپانیولی و Mardi در فرانسوی)، و مریخ به انرژی، فعالیت و نیاز مربوط می‎شود. او می‎گوید، "اگر روز مریخ خود را با هم نگذرانید، ممکن است که از دست هم عصبانی شده و به یکدیگر پرخاش کنید".

فیرید می‎گوید، "تا شب منتظر نمانید (چون احتمال دارد خسته باشید). در عوض وقتی که هر دو از سر کار برگشتید، با هم یک رابطه جنسی تند و سریع داشته باشید، شام می‎تواند صبر کند".


دوشنبه: رابطه جنسی وسط هفته


فیرید می‎گوید، "حال به وسط هفته رسیده‎اید و برای گذشتن از سربالایی و رسیدن به آخر هفته به تشویق و اعتماد به نفس نیاز دارید". از آنجا که رابطه جنسی یک تقویت کننده شگفت انگیز روحیه است، می‎تواند به شما در این امر کمک کند.

صبح دوشنبه می‎توانید نیم ساعت زودتر از خواب بیدار شده و قبل از استحمام با همسرتان رابطه جنسی داشته باشید. هورمون سروتونین که در هنگام برقراری رابطه جنسی ترشح می‎شود می‎تواند در تمام طول روز از استرس جلوگیری کند. لیبرمن اضافه می‎کند که شما در اواسط هفته به مقداری عشق و محبت نیاز دارید تا به شما یادآوری کند که هرچقدر هم که زندگی پر از دغدغه و نگرانی باشد، شما خوش شانس هستید چون کسی را در زندگی خود دارید که پشت شما را خالی نمی کند و فکر می‎کند شما بهترین هستید".


سه‎شنبه: تشکر با رابطه جنسی


یکی از رموز موفقیت برای داشتن یک رابطه عاطفی قوی، سلامت جنسی است.

به همین خاطر سه‎شنبه بهترین زمان برای داشتن بعد از ظهری آرام و رمانتیک با عشق زندگیتان است. – تا به خودتان یادآوری کنید که قدر یکدیگر را می‎دانید و هنوز می‎توانید احساسات جنسی یکدیگر را بیدار کنید (برانگیزید). فیرید می‎گوید، "رابطه جنسی در بعد از ظهر روز سه‎شنبه برای ایجاد وابستگی بین شما و شریک زندگیتان است و برای این که به او بگویی "هراتفاقی بیفتد ما با هم و در کنار هم هستیم".


چهارشنبه: رابطه جنسی برای جشن گرفتن


امروز چهارشنبه است – و زمان جشن و پایکوبی فرا رسیده است (نه فقط بخاطر تمام شدن هفته کاری، برای اینکه چهارشنبه ، شب زمان مناسبی برای زنده کردن عشق و محبت است).

فیرید می‎گوید، "چهارشنبه شب‎ها می‎توانید با حوصله و بدون عجله به پیش نوازی و عشق بازی بپردازید". و از آنجایی که رابطه جنسی صمیمیت بین شرکای جنسی را افزایش می‎دهد، چهارشنبه‎ می‎تواند یکی از بهترین روزهای هفته برای سلامت جنسی شما باشد.


پنج‎شنبه: نرفتن به باشگاه برای رابطه جنسی(عشق بازی)


به عقیده فیرید، "از بین هفت روز هفته پنج‎شنبه می‎تواند بهترین روز برای اولویت دادن به رابطه جنسی باشد"."در این روز وقت شما آزاد است و این کار برای سلامت جنسی شما بسیار مهم است". آیا پنج شنبه‎ها همه وقتتان پر است؟ خوب بجای رفتن به باشگاه با همسرتان ورزش کنید (رابطه جنسی داشته باشید). ممکن است این کار جای یک جلسه ورزش در باشگاه را پر نکند ولی آمار نشان می‎دهد که در هر جلسه عشق بازی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کالری (بسته به شدت آن) مصرف می‎شود.– پس ورزش هم کرده‎اید.


جمعه: شروع تعطیلی با رابطه جنسی


فیرید معتقد است که "یک روش عالی برای سوخت گیری برای کل هفته برقراری رابطه جنسی در روز جمعه است". چرا؟ چون رابطه جنسی باعث ترشح هورمون‎های مثبت در بدن انسان می‎شود و برخی تحقیقات نشان داده‎اند که عشق بازی سیستم دفاعی بدن شما را قوی‎تر کرده و شما را برای هفته جدیدآماده می‎کند. یکی دیگر از فواید انجام این کار در جمعه شب این است که به شما اجازه می‎دهد تا راحت تر بخوابید (بخاطر هورمون‎هایی که باعث کاهش استرس در بدن می‎شوند) و روز شنبه ، صبح گاهان با احساس یک فاتح قلعه عشق ،  شاداب تر از خواب بیدار شوید.

منبع: شفا نیوز


 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

روابط عاشقانه خود را بیمه کنیم

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/

شاید لازم باشد برای درک بهتر این مسئله رابطه (مانند ازدواج) را به یک بنا تشبیه کنیم. در این منزل باشکوه پی و شالوده خانه را عشق، ستونهای آن را دو فرد و مصالح ساختمانی اتصال دهنده آن را احترام تشکیل میدهند.

از عشق آغاز میکنیم که هیچ رابطه ای بی آن زمانی فرو خواهد ریخت. اکنون به دو ستون اصلی این خانه نگاهی می اندازیم که با آنکه جدا از یکدیگر قرار گرفته اند اما همواره پیوسته به هم میباشند. بنابراین در هیچ رابطه ای دو فرد نمیبایست فردیت خود را از دست داده و با یکدیگر "یکی شوند،" بلکه میباید در کنار یکدیگر پشتیبان یکدیگر باشند و یکتایی، فردیت، شخصیت، علایق و خواسته ها و آرزوهای خویش را حفظ کنند. اما این منزل دیر یا زود در معرض عوامل محیطی قرار گرفته و طوفانها، گردبادها، زلزله ها، روزهای آفتابی و بارانی بسیاری را به خود خواهد دید. اینها همان تجارب زندگی هستند که دو فرد در کنار هم با آنها مواجه خواهند گشت. لحظات تلخ و شیرین، اندوه و شادکامی. اکنون به مصالح ساختمانی این منزل میرسیم. آیا بدون سیمان و بتون بنایی پابرجا خواند ماند؟ احترام مصالح پیوند دهنده اجزاء ساختمان است که خانه را در برابر طوفانها، بادهای ویرانگر، شداید و تلخی های زندگی حفاظت میکند. در واقع احترام بیمه ساختمان میباشد.

ممکن است شریک زندگی تان شما را بسیار دوست داشته باشد اما آیا به شما احترام نیز میگذارد؟ افراد دوست دارند محبوب باشند اما محترم بودن به مراتب ارزشمند تر از محبوب بودن است. تعریف احترام چنین است: به رسمیت شناختن شایستگی، ارزشمندی، حقوق و مزایای فرد به عنوان یک انسان. و یا احترام عبارت است از: ادب، مراعات، پذیرش و توجه. یک شریک ایده آل فردی است که هم شما را دوست دارد و هم به موازات آن برای شما احترام قائل است. چگونه میتوان نشانه های بی حرمتی را در یک رابطه شناسایی کرد؟ نشانه های بی احترامی به قرار زیر میباشد:

۱- بی اعتبار کردن: جای فرد پاسخ دادن، سخنان فرد را قطع کردن، بی اعتنایی کردن، تمسخر کردن، گوش ندادن به سخنان فرد و تحقیر کردن.

۲- ارعاب کردن: تهدید کردن، هراساندن، قلدری کردن و تشر زدن.

۳- انتقاد کردن: عیبجویی، ملامت کردن، نفی کردن و غر زدن.

۴- کنترل کردن: جلوگیری از تصمیم گیری مستقل فرد، تحکم کردن، سلطه گری و تحمیل عقاید، خواسته ها و نیازها.

۵- قضاوت کردن: تعیین درستی و نادرستی اعمال فرد، برانگیختن احساس گناه و شرمساری در فرد.

۶- بد نام کردن: تهمت و افترا زدند، رسوا کردن و افشا گری کردن.

۷- فریب دادن:دروغ گفتن، گمراه کردن و حقه زدن.

۸- خیانت کردن:صادق نبودن، وفادار نبودن.

۹- توهین کردن: گستاخی کردن، ناسزا گویی، رنجاندن.

۱۰- سوء رفتار کردن: از لحاظ کلامی، احساسی و فیزیکی. صدمه زدن به حس امنیت و فردیت شخص. کتک زدن، فریاد کشیدن و فحاشی کردن.

۱۱- هر نوع تغییر در لحن صدا ، اشارات و تغییر در چهره که پیام آن چنین است:"من مهمتر از تو هستم".

شریکی که بی احترامی میکند در واقع در صدد آنست که با خرد کردن شخصیت فرد مقابل، خود را مهمتر و برتر جلوه دهد. اما غافل از آن که با این عمل شالوده خانه ای که روزی با عشق بنا نهاده شده را سست و تخریب میکند و آنکه سرانجام آوار آن بر سر خود وی نیز فرو خواهد ریخت.

شما همانگونه که اجازه میدهید دیگران با شما رفتار کنند، دیگران با شما رفتار خواهند کرد. همه چیز وابسته به خود شماست هنگامی که مورد بی احترامی قرار میگیرید و سکوت میکنید در واقع در آن بی احترامی خودتان نیز سهیم هستید.

در انتها به خاطر داشته باشید که منزل باشکوه شما (رابطه) در صورتی که به حال خود رها گردد صرفنظر از آنکه در ابتدا تا چه اندازه استوار و مستحکم بنا گردیده باشد به مرور زمان از هم پاشیده و رو به خرابی و زوال پیش خواهد رفت بنابراین بیاموزید با تبادل عشق و احترام روزافزون ترکهای هر چند کوچک منزل خود را مرمت کرده و ان را استوار و پایدار نگه دارید.

"راستگویی و صداقت در ایجاد اعتماد در رابطه ضروریست. احترام محصول اعتماد و عشق محصول احترام است"

"هر رابطه ای منحصر بفرد است. و برای نتیجه بخش بودن آن باید مقتضیات آن فراهم گردد. هیچ راه میانبری وجود ندارد."

"زندگی کوتاه است. آن را هدر مشاجرات و جر و بحثهای بی معنی و بی اهمیت نکنید!"

مردمان


 بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


قرارهای ملاقات عاشقانه





وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است

 http://maktoobshop.com/



خود را بی‌خیال نشان دادن

این راهکار معمولاً به یکی از این دو دلیل استفاده می‌شود. اولین دلیل محافظت از نفستان است. درمورد قرارهای ملاقات عاشقانه، همه آدم‌ها به طریقی از طرد و رد شدن می‌ترسند. وقتی تظاهر می‌کنید خیلی درگیر نیستید باعث می‌شود احساس امنیت کنید اما ممکن است از نظر طرف مقابل کناره ‌گیر و بی‌خیال بیایید و همین او را دلسرد می‌کند. ایجاد تعادل بین نشان دادن علاقه و حفظ آرامش بهترین راهکار است. یک دلیل دیگر که باعث می‌شود افراد ملاقات را به بازی بگیرند، به دست آوردن چیزی است که می‌خواهید، چیزی که اگر مستقیم آن را عنوان کنید به دست نمی‌آورید. مثلاً، اینکه به یک نفر بگویید عاشقش هستید تا با شما آشنا شود و بعد دیگر به او حتی یک تلفن هم نزنید. این نوع سرکار گذاشتن کاملاً غیرقابل ‌قبول است و موجب یک رابطه سالم نمی‌شود. اشکالی ندارد که بهترین شکل و شخصیت خودتان را به طرف مقابل نشان دهید و کمی محتاط باشید اما باید جرات داشته باشید و خود واقعیتان را به طرف مقابل نشان دهید.

حرف زدن زیاد از حد از روابط قبلی

بااینکه این قبیل اطلاعات در یک نقطه از رابطه بالاخره ردوبدل می‌شوند اما نباید در اولین مراحل رابطه با جزئیات کامل درمورد آنها بحث شود. شما می‌خواهید طرف مقابلتان را بیشتر بشناسید و این برای هر دوی شما یک شانس برای شروع دوباره است. به دنبال کشیدن خاطرات گذشته و وارد کردن آن به رابطه جدیدتان اصلاً کار درستی نیست. اگر خاطراتی از روابط گذشته دارید، بهتر است قبل از انیکه یک رابطه جدید را شروع کنید، نزد مشاور بروید و مشکلتان را حل کنید، حداقل تاحدی که به واکنش‌ها و قضاوت‌های شما در رابطه جدید تاثیر منفی نگذارد.

خیال‌پردازی کردن درمورد آینده

مردها معمولاً استاد به بازی گرفتن قرار اول هستند اما خانم‌ها درمقابل استاد خیال‌پردازی کردن هستند. اگر می‌بینید که هنوز از قرار سومتان نگذشته فرد را در فکرتان برای ازدواج بررسی می‌کنید، بهتر است به خودتان یادآور شوید که خیلی تند نروید. در ۳ تا ۶ ماه اول رابطه، شما با اکسی‌توسین رابطه را می‌گذرانید، همان ماده‌‌ای که در شکلات وجود دارد. این ماده حس شادی و خوشحالی ایجاد می‌کند که در کنار عاشق شدن می‌آید. مغز شما را این ماده فرح‌ بخش دزدیده و توانایی شما را برای خوب فکر کردن گرفته است. تازمانیکه نتوانسته‌اید یک نفر را خوب بشناسید و در موقعیت‌های مختلف واکنش‌ها و رفتارهای او را مشاهده کنید، به نفعتان است که تصمیم جدی درمورد او نگیرید. به آن تصوری که از آن فرد در خودتان ساخته‌اید بسنده نکنید. این باعث می‌شود انتظارات غیر واقعبینانه در خود شکل بدهید که موجب ناکامی و ناامیدی‌های آتی می‌شود.

درگیر شدن به جزئیات

این یکی از متداول‌ترین اشتباهات آنهایی است که همیشه نگران هستند. نگرانی می‌تواند یک عادت عمومی باشد اما اینجا منظور نگرانی درمورد رابطه است: نگرانی از اینکه طرفتان چه گفت، نگرانی از اینکه منظورش چه بود، نگرانی از اینکه شما چه واکنشی به آن داشتید، نگرانی از اینکه اگر رابطه ‌تان خوب پیش نرود، نگرانی از اینکه اگر خوب پیش برود چه، اینکه والدینتان چه واکنشی خواهند داشت و ....اضطراب اعصابتان را خرد خواهد کرد و باعث می‌شود آنطور که باید جذب طرف مقابل نشوید. سعی کنید اعتماد به ‌نفس داشته و مطمئن باشید که اگر قرار باشد آن رابطه خوب پیش برود، می‌رود.

نادیده گرفتن علامت‌های هشدار

اگر طرف ‌مقابل جایی که قرار داشتید جاضر نشد این یک علامت هشدار است. اگر اجازه نداد که به خانه‌اش زنگ بزنید، یک علامت هشدار دیگر است. علامت‌های هشدار زیادی وجود دارد که ممکن است وسوسه شوید نادیده‌شان بگیرید، مخصوصاً اگر دوست داشته باشید که آن رابطه را پیش ببرید. بااینکه نباید بدون شواهد و مدارک کافی زود با اولین مشکل قضاوت کنید، اما اگر این رفتارها تکرار شود دیگر قابل توجیه نیستند. زود با این مشکلات برخورد کنید و وقتتان را هدر ندهید.

استنطاق کردن

"دوست داری چند تا بچه داشته باشی" اصلاً جمله خوبی برای شروع نیست. می‌خواهید علاقه‌تان را با پرسیدن درمورد چیزهایی که دوست دارد و ندارد نشان دهید اما نباید کسی را برای گرفتن اطلاعات تحت فشار بگذارید. اجازه دهید با جلو رفتن زمان بیشتر درمورد آن فرد اطلاعات کسب کنید. اینجا نیاز به صبر و خویشتن‌ داری است.

خودداری از صمیمیت

در قدیم خانم‌ها از ترس تعهد زود صمیمی می‌شدند اما جامعه امروز الزامات و انتظارات زیادتری دارد که باعث می‌شود تصمیمگیری درمورد اینکه کسی به دردمان می‌خورد یا نه سخت شود. نمی‌توانیم یکجا بند شویم و مدام دنبال فرد بهتر هستیم. ترس از آسیب دیدن، خیانت دیدن یا طرد شدن هم به همان میزان بالا می‌رود به همین دلیل تا رابطه کمی روی غلطک می‌افتد سریع صحنه را ترک می‌کنیم. اگر ترس از تعهد یک مانع است، بهتر است کمی روی عاداتتان کار کنید تا روابطتان.

عجله برای شروع کردن، عجله برای تمام کردن

در عشق بی‌پروا هستید؟ آیا برای اینکه فقط بفهمید آب سرد است در عمق دریا شیرجه می‌زنید؟ پس این اشتباه مال شماست. اینکه خیلی زود خودتان را درگیر کنید یک علامت هشدار بزرگ است. اگر این عادت را دارید، پس باید قدم ‌هایتان را بشمارید و باملاحظه‌تر رفتار کنید. اگر هم معمولاً عاشق کسانی می‌شوید که این اخلاق را دارند، این شما هستید که باید سرعت رابطه را کمی کمتر کنید یا اینکه اصلاً آن رابطه را دنبال نکنید.

صادق نبودن درمورد نیازها

اینکه تظاهر کنید همه چیز عالی است فقط برای مدتی اثر دارد. جرات داشتن یک مهارت خیلی عالی برای آنهایی است که برای یک رابطه بزرگانه آماده‌اند. تازمانیکه نتوانید نیازهایتان را مستقیماً مطرح کنید، رابطه‌ بچگانه‌ای را دنبال می‌کنید. جرات داشتن و رک و راست بودن به این معنی نیست که در رابطه رئیس‌بازی دربیاورید یا زیاده‌خواهی کنید. فقط باید بتوانید نیازهایتان را مستقیم و بی‌خجالت مطرح کنید تا بتوانید رابطه موفقی داشته باشید.

ازخود گذشتگی زیاد برای رابطه

اگر احساس می‌کنید که بیشتر از آنچه که برای جلب توجه کسی مایه می‌گذارید، در این رابطه خرج می‌کنید، پس باید بدانید که این از خود گذشتگی‌ها بیش از اندازه است. معمولاً آدم‌ها وقتی اعتمادبه‌نفسشان پایین باشد این رفتار را دارند. باید اینقدر برای خودتان ارزش بگذارید که نیازهای خودتان را هم درست مثل نیازهای طرف‌مقابل محترم بشمارید. این یعنی داشتن یک رابطه متعادل. یک رابطه موفق همیشه باید دوطرفه باشد و دو طرف به همان اندازه که دریافت می‌کنند باید مایه بگذارند.

اگر فکر می‌کنید در رابطه‌ای هستید که مزایای زیادی دارد اما نقاط ضعفی هم دارد که باید اصلاح شود، بهتر است به دنبال راه‌های موثر برای حل این مشکلات و تضادها باشید. مشاوره راه خوبی برای کنترل و هدایت مشکلات روابطتان است.

مردمان

 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

 

رابطه جنسی و 10 مساله اساسی

2- خانمها توجه کنند رابطه جنسی یک قسمت از رابطه زن و مرد هست و قسمت شروع هم می باشد پس راجع به آن واقع بین باشیم.آقایان هم توجه کنند که رابطه جنسی تنها رابطه بین زن و مرد نیست.

3- رابطه جنسی یک رفتار است ولی پانتومیم نیست و ما باید در رابطه جنسی هم، از کلام و بیان استفاده کنیم و به طرف مقابلمان بگوییم و از او بشنویم که ما برای یک رابطه جنسی لذت بخش به چه چیزی نیاز داریم.

4- باورهای غلط را در مورد رابطه جنسی که از بچگی در ذهن ما نقش بسته با مطالب جدید علمی عوض کرده و رابطه جنسی لذت بخش را به رابطه جنسی خرافاتی تبدیل نکنیم.

5- هیچوقت از رابطه جنسی به عنوان سلاح استفاده نکنیم (گاهی مردها رفتاری از خود بروز می دهند که بعضی از زنها فکر می کنند که رابطه جنسی یک اسلحه در دست آنهاست.و از رابطه جنسی برای رسیدن به بعضی از خواسته های خود استفاده می کنند) البته شاید این کار در ابتدا مفید به نظر برسد ولی اثرات تخریبی آن در آینده نزدیک تمام ابعاد زندگی را در بر خواهد گرفت.

6- برای یک رابطه جنسی موفق باید اضطرابها و ترسها کنار گذاشته شوند: مهمترین آنها ترس از بچه دار شدن در طی رابطه جنسی است این ترس می تواند به صورت کاهش لذت جنسی، عدم لذت جنسی در زن، انزال زودرس و بسیاری مشکلات دیگر بروز نماید .

توجه شود که بر خلاف عقیده عوامانه با بچه، هیچ مردی را نمی شود به زندگی پایبند کرد اینکه می گویند تا ازدواج کردی بچه دار شو کاملاً تحریف شده است . باید اجازه داد وجوه مختلف ارتباطی بین زن و مرد (با چاشنی رابطه جنسی لذت بخش) آرام آرام مستحکم شود .

7- خانمها معمولاً نگران رابطه جنسی در شب زفاف هستند. مسائلی از قبیل : آیا درد دارد؟ آیا خون دارد؟ و غیره.پس آقایان بدون توجه به خرافات شب زفاف و شب اول زندگی مشترک را به رضایت همسر خود اختصاص دهند و سعی نکنند با زور و فشار و اذیت اهداف از پیش تعیین شده خود را دنبال کنند چه بسا همین مسئله عواقب وخیمی را در زندگی آینده آنها پیش می آورد(پس لذت برای شبهای دیگر و رضایت برای شب زفاف )

8- رابطه جنسی تنوع زیادی دارد و هیچ ارتباطی به شرط رعایت بهداشت آن، از نظر علمی و حتی شرعی مضر نمی باشد.پس زن و مرد با مشورت هم همه ارتباطها را می توانند امتحان کنند و آنها را که لذت بخش تر است ادامه و بعضی ها را متوقف کنند. فهمیدن اینکه طرف مقابل از چه چیزی لذت می برد یک هنر است و زن و مرد هر چه هنرمندتر باشند زندگی خوب و لذت بخش تری خواهند داشت. نوازش سینه ها ، لمس با زبان ، نوازش رانها ، لمس کلیتوریس، لمس نقطه g ، ارتباط دهانی وبسیاری مسائل دیگر ... پس خانمها و آقایان سعی کنند سفرهای اکتشافی در طرف مقابل خود داشته باشند.

9- کانال واژن،حفره ای روی هم خوابیده می باشد که بعد از ازدواج طول و قطر آن با آلت تناسلی همسر تطابق پیدا میکند پس آقایان وخانمها استرس کوچکی و بزرگی آلت را از خود دور کنند و به نکات دیگر و مهمتر ارتباط جنسی توجه کنند.

10- برعکس آقایان که معمولاً فقط از طریق نزدیکی به اوج لذت جنسی می رسند خانمها از طرق دیگر مثل لمس و غیره هم می توانند به این امر برسند این را از بابت این گفتم که آقایان همیشه در استرس این نباشند که آیا خانم هم مثل من لذت می برد و چکار کنیم که با هم به اوج برسیم (خصوصاً در اول ازدواج معمولاً این امر شدنی نیست) و به تدریج شاید عملی شود.

ولی آقایان می توانند حتی بعد از اینکه خود به اوج لذت رسیدند با ادامه دادن مطالب پیش گفته راه رسیدن خانم به نقطه اوج را فراهم نمایند.و دست آخر اینکه رابطه جنسی زیاد و مکرر با همسر هیچ عارضه ای ندارد و روی قوای جسمانی و سلامتی فرد نه تنها مضر نیست بلکه بسیار هم مفید می باشد به شرط اینکه به رابطه جنسی به عنوان یکی از ابعاد بسیار مهم زندگی نگاه شود.

استفاده از تریاک، مواد نیروزا و غیره هیچ اثر مثبتی بر روی رابطه جنسی ندارد و در آینده صدمات برگشت ناپذیری را سبب خواهد شد ، پس بهتر است هر مشکلی در معاشقه پیدا کردید سریعاً به پزشک خود اطلاع داده و درمان متناسب را بگیرید. و هیچوقت رابطه جنسی را مسئله بی اهمیت تلقی نکنید.

منبع:salamatnews

 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

 

با این کارها شهوت مرد را کم میکنید!

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است

 http://maktoobshop.com/



متون وسوسه انگیز و لباسهای بدن نما می توانند در کتابها و فیلم ها مردان را شهوانی کنند، اما در زندگی حقیقی چطور؟ دکتر کامی بالک می گوید: «مردان هرگز توسط زنانی که بیشتر زمان خود را در مقابل آینه و صرف پوشیدن لباس های شهوت انگیز می کنند، تحریک نمی گردند؛ حتی سیگنال های ظریفی که انتظار دارید از طرف شوهرتان به چشم علامت دیده شود، می تواند شهوت جنسی او را خاموش کند». در این مطلب 10 اشتباه این چنینی و راه حل تبدیل آنها به رفتارهای کارآمد را شرح داده ایم.

 

 

1- آرایش بیش از حد

مردان شیفته زنان موقر و پاکیزه هستند. استفاده بیش از حد از لوازم آرایشی باعث می شود در نهایت این جمله را از همسرتان بشنوید: «زیر این همه آرایش چرا پنهان شده ای؟» دکتر بالک می گوید ذات مردان چنین است که نوع طبیعی را بیشتر می پسندند. مزه خوب آنها را مجذوب خود خواهد کرد و بر عکس زیاده روی آنها را فراری خواهد داد.

کارهایی که شهوت مردها را کم میکند

 

2- زمان بندی برای رابطه جنسی

استفاده از پیام های شهوت ناک می تواند ضربان قلب شوهرتان را چند برابر کند؛ اما تعیین زمان برای معاشقه فشار زیادی بر وی اعمال خواهد نمود. دکتر جین گریر متخصص روابط زناشویی و مجری یکی از برنامه های رادیویی در این خصوص می گوید: «پیام هایی مانند ((منتظرم تا بیای خونه)) یا ((بعد از کلاس یوگا مال تو هستم)) باعث قابل پیش بینی شدن معاشقه می شود؛ این امر می تواند هیجان مرد را نابود کند. اگرچه با زمان بندی ، وقت معاشقه بیشتری را خواهید داشت، اما بخاطر بسپارید که زمان دقیق را مرموز نگه دارید. سعی کنید متون و پیام هایتان کمتر دارای جزییات باشد، مثل: ((دنبال فرصتی هستم تا هرچه زودتر با تو باشم)) یا ((چطوره بچه رو بعضی وقتا بزاریم خونه مامانم؟))»

 

کارهایی که شهوت مردها را کم میکند

3- خاموش کردن چراغ ها

حتما دلیلی وجود دارد که مردان عاشق تماشای مسابقات فوتبال با کیفیت عالی هستند. به گفته دکتر گریر این مخلوقات، موجودات بسیار بصری محسوب می شوند و شیفته آن هستند که تا حد امکان هنگام معاشقه ببینند. اصرار بر داشتن رابطه جنسی در محیطی تیره و تار می تواند این تصور را در مرد زندگی تان ایجاد کند که بیشتر به ظاهر خود اهمیت می دهید نه احساسی که وی در شما ایجاد می کند. همین عدم اطمینان ، آواری می شود بر سر جولان مردانه وی در اتاق خواب. اگر در روشنایی راحت نیستید در اتاقی با نور اندک یا با چند عدد شمع معاشقه را انجام دهید.

 

کارهایی که شهوت مردها را کم میکند

 

4- چنگ اندازی!

آنچه که در فیلم ها بسیار اغوا کننده و تحریک آمیز به نظر می رسد می تواند علاوه بر ایجاد زخم، برای وی بسیار دردناک نیز باشد. دکتر پیر شوارتز متخصص روان شناسی در دانشگاه واشنگتن می گوید: «شهوت یک لحظه بخصوص می تواند سبب شود تا همسرتان را محکم در آغوش گرفته و بخواهید به عمق جان وی رخنه کنید؛ اما مراقب باشید که پوست وی را پاره نکنید. بجای چنگ زدن، نوک انگشتانتان را فشار دهید و تمام بدن وی را به آرامی لمس کنید. زمانی که وی در رابطه جنسی به درستی رفتار می کند، برای تشویق عشقتان وی را محکم تر در آغوش بفشارید».

 

کارهایی که شهوت مردها را کم میکند

 

5- تظاهر به ارگاسم

این حقیقت وجود دارد که برای زنان رسیدن به اوج لذت جنسی کار آسانی نیست. در واقع میانگین زمان ارگاسم زنان 20 دقیقه است. و چه کسی همیشه این همه وقت در اختیار دارد؟ دکتر گریر می گوید: «بیشتر زنان فکر می کنند مجبورند برای اثبات مردانگی همسرشان ارضا شوند، اما مردان تظاهر در این مورد را تشخیص می دهند. اگر مردی احساس کند در صمیمی ترین لحظات به او دروغ می گویید، درباره ارزش وجودی خود دچار تردید می شود؛ پس به وی نشان دهید که چه زمانی شما را تحریک می کند اما اگر ارضا نشدید یک پایان سینمایی را شبیه سازی نکنید».

 

کارهایی که شهوت مردها را کم میکند

 

6- بازی کردن نقش دوشیزه ضعیف و شکننده

برخی از زنان فکر می کنند نقش بازی کردن مردان را شیفته آنان می کند، اما بخاطر داشته باشید زیاده روی در این کار شما را فردی وابسته یا احمق جلوه خواهد داد. هیچ مردی نمی خواهد پرستار یک زن کودک صفت باشد. بنا به گفته دکتر بالک مردان، زنان باهوش تر را جذاب تر می یابند. در صورت نیاز به وی اجازه دهید تا در کارهای پیچیده یا تعمیر سینک ظرفشویی به شما کمک کند، زیرا مردان دوست دارند مشکلات را حل و فصل نمایند؛ اما اگر می توانید خودتان مشکلی را حل کنید، بهتر است دست به کار شوید.

 

کارهایی که شهوت مردها را کم میکند

 

7- کارگردانی صحنه معاشقه

بین جسور بودن و کنترل همه جانبه اتاق خواب تفاوت وجود دارد. دکتر شوارتز می گوید: «نباید کاری کنید که همسرتان احساس بی عرضگی نماید یا دائما بایدها و نبایدها وی را کنترل نمایید؛ کافی است تنها لحظه لذت بخش در معاشقه را به وی نشان دهید. در معاشقه رئیس مآبی نمره آن چنان بالایی ندارد. بجای حکمرانی بر حرکات وی، وقتی دارید از کارهای همسرتان لذت می برید لب به سخن بگشایید و یا یادآوری کنید که دفعات قبلی بخشی از بدنتان لذت وصف ناپذیری را تجربه کرده است. مردان ترجیح می دهند نواحی درست را خود کشف کنند نه اینکه به آنها بگویید کدام ناحیه دقیقا مدنظر شما است».

 

کارهایی که شهوت مردها را کم میکند

8- داشتن معاشقه در اولین قرار عاشقانه

هیچ چیز مانند تعجیل در انجام معاشقه شما را در امور جنسی بی قید جلوه نمی دهد. دکتر گریر می گوید: «صمیمیت بیش از حد در اولین تماس این مساله را به ذهن مرد می رساند که شما تنها برای یک شب اینجایید. ترک مرد با یک بوسه شب بخیر شهوانی (البته اگر احساس می کنید این مرد می تواند شوالیه رویاهایتان باشد) یک جدایی بدون نقص بوده و وی را بیشتر خواهان شما خواهد نمود».

بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج و رابطه عاشقانه

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/




ازدواج نوعی رابطه است . اصولا زندگی یعنی برقراری رابطه برای پاسخ گفتن به ضرورتها. در ازدواج ما دو نوع نیاز را باید برطرف کنیم 1- نیاز جنسی که خیلی مهم است 2- نیاز روحی - روانی که آن هم به نوبه خود مهم است البته ما نیازهای مادی هم داریم که بدون ازدواج هم قابل پاسخگویی است .


وقتی نیاز جنسی ما به صورتی مکانیکی برطرف بشود ، نمی‌توانیم نام آن را ازدواج یا زندگی مشترک بگذاریم 0 چرا که این رابطه با خود ارضایی هیچ فرقی ندارد. تنها نوعی رابطه مکانیکی است . حتی می توانم بگویم که در برخی اوقات خود ارضایی، که به هیچ وجه تجویز نمی شود ولی طبق آمار مراکز علمی ، بسیاری به این شیوه ارضاء پناه می‌برند، آرامش بیشتری به دنبال دارد . چراکه ما در ارضاء جنسی مکانیکی و پسیکولوژیک ، صدمه هم می خوریم.چرا که در این خصوص رابطه ناهنجار است و در ضمن خیال می کنیم مورد سوء استفاده قرار گرفته ایم.


پس انگیزه ما برای زندگی مشترک ارضاء دو نوع نیاز است: نیاز جنسی و نیاز روحی- روانی.اما چرا ما مبتلای به این نیازها شده ایم ؟! نیاز جنسی که غریزی است و در سرشت ماست . ما نیازهای روحی خود را به شکل های گوناگون کسب می کنیم . ما به این نیاز مبتلا می شویم. در واقع وقتی احساس درونی می کنیم ، نیاز به ایجاد رابطه داریم 0 در رابطه ای که بیشتر واکنشی است . ممکن است رابطه جنسی را هم خرج رابطه روحی روانی خود بکنیم ، ولی چیزی به دست نیاوریم . یعنی ارضاء خود را رها کنیم تا روانمان التیام یابد 0 تهی درون پر شود 0 خلأدرون از بین برود . ولی می بینیم که نمی شود 0 پناه بردن به بسیاری از گروه ها و فرقه ها بخاطر رهایی از این احساس خلأ و تنهایی و پوچی درون است.




بنابر این وضعیت ما در رابطه با عشق می تواند دوگونه متصور بشود :


1- وقتی که احساس عاشقانه داریم

2- وقتی که به واقع عاشق هستیم .

احساس عاشقانه داشتن برای همه ما دست می دهد. نوعی فرار ازخلأ درونی است . می خواهیم خود را فریب بدهیم. از این رو احساس می کنیم که کسی را دوست داریم . به شدت هم دوست داریم . ولی وقتی به او بیش از حد نزدیک می شویم ، از او می گریزیم. مشکل ما خلأ درونی است . دنبال پاسخ هستیم ، ما تنها شکل آن را عوض کرده ایم.شکلی عاشقانه به آن داده ایم ، ولی این یک رابطه عاشقانه نیست ؛ عاشق نمایانه است ؛ نوعی تلقین به نفس است ؛ نوعی فرار از احساس تنهایی ، اجحاف و بی کسی.


ازدواج با عشق و بدون عشق !


ازدواج خالی از عشق ضایع است. اینچنین رابطه ای تبدیل می شود به مشتی روابط خام و مکانیکی. تکرار روزان و شبان . تکرار بیگاری های اجتناب ناپذیر. تکرار دلخوری ها و دلمردگی ها . تکرار فرارها و دغدغه ها 0 تکرار مصیبت ها و تعزیت ها . زندگی مشترک بدون جاذبه های عاشقانه چه از نوع اول و چه از نوع دوم ، به واقع تحمل ناپذیر است . ولی ما باید تحمل کنیم و بهای آن را با سلامتی خود بپردازیم.این بدهی ما به ذهنیتی است که در آن جهالت و نادانی حکومت می کند.

در این صورت ، یکنواختی آن آزار دهنده است . تلاش بیهوده برای سرپا نگه داشتن آن آزار دهنده است .


نیروی حیاتی ما را تحلیل می برد . ولی ما می مانیم چرا که راه دیگری در برابر خود نمی بینیم . دیدگاه ونظرگاه ما محدود و بسته است . می ترسیم. ما برای رهایی از اضطراب و ترس ازدواج کرده ایم ! پس پر از ترس و وحشتیم. ازدواج نه تنها این اضطراب و ترس را از بین نمی برد ، بلکه افزایش هم می دهد .


ازدواج نه تنها احساس ایمنی به ما نمی دهد ، بلکه اندک احساس ایمنی ما را نابود هم می کند . من به هیچ وجه با ازدواج مخالف نیستم . انسان برای داشتن زندگی مشترک در این عالم هستی گذاشته است.


زن و مرد مکمل یکدیگرند و در طراحی هستی بدین شکل روییده اند. ولی می دانم که چالش های عصبی آن ما را فرسوده می کند . بهانه هایی که برای تداوم آن داریم عذاب آور است . سازگاری و تطبیق در آن دشواری زاست . با این همه ما از سر ناچاری آن را ادامه می دهیم ، چون می خواهیم که همراه با هنجار جامعه باشیم و می ترسیم که جامعه بر ما انگ و برچسب بگذارد . چرا که باید نیاز جنسی خود را به صورتی مکانیکی ارضاء کنیم .


می مانیم و می پوسیم ! می مانیم و استعدادهای خود را تلف می کنیم 0 می مانیم و در جا می زنیم .


نه ؛ وا پس می رویم ! ازدواج وقتی از سر ناچاری است و مرکز ثقل آن شهوت است ، تنها به معنی پرداختن به جنسیت است ، ضایع کننده است 0 چرا که دو طرف یکدیگر را درک نمی کنند . رابطه جنسی آن هم صرفا برای تخلیه « روانی » خویش نوعی ستم به خود است . دو « تن » بدون درک هم جمع شده اند که تازه معنای آن هم جمع شدن نیست ، این نوعی « جمع نمایی » است که در اصل تفرقه است 0 جهان های متفاوت ، راه های متفاوت ، جهت های متفاوت ، نگاه های متفاوت ، هدف های متفاوت ، سلیقه های متفاوت ، و عقده های یکسان و زجرهای غیر متفاوت ! زجرهای ما یکسان است ، چرا که عقده های انسان های پسیکولوژیک و بیولوژیک کم و بیش همانند است .


وقتی انسان ازدواج را « هدف » در نظر می گیرد ، باید بهای نازل آن را هم بپردازد . باید تسلیم بشود.باید دور از عشق و سرمستی و پرواز و سبکی و شور و شعف و نشاط و طرب زندگی کند من این را زندگی نمی دانم. این نوعی شکنجه است که آدمی به خاطر نادانی و جهالت و هم هویتی با گذشته موروثی به جان می خرد و بهای سنگینش را هم با فرسودگی و مرگ در هر لحظه می پردازد . رنج و دردی که همواره باید تحمل کند . ازدواج و یا زندگی مشترک عبارات با شکوهی هستند ، آن گاه که دو نفر به هم بر می آیند و در کنار هم احساس شادی و خوشی و سبکی و پرواز می کنند .یعنی زندگی طربناک ، همچنان که ژرژ پنجم کرد ! پادشاه بریتانیای کبیر ، پادشاهی انگلیس را رها کرد که با معشوقه خود « خانم سامپسون» زندگی کند. بخاطر یک زندگی عاشقانه دست از سلطنت برداشت و تا حدود صد سالگی نیز در کنار همسرش ماند !

 ولی ما این رابطه باشکوه را خراب می کنیم یا به استقبال خرابی آن می رویم ! چرا که از آن هیچ چیز جز رابطه جنسی ، آن هم کج و معوج ! - نمی دانیم 0 آن را خراب می کنیم ؛ با انتظارهای بیهوده ، با سبکسری های بچه گانه ، با نپختگی های کودکانه ، با باورهای عتیق و با محاسبه های کوچک و مقایسه های بی ربط و چالش های بی جهت ! ما زندگی مشترک را به تکرار کلیشه های خمیازه آور تبدیل می کنیم و بعد از کسالت آن می نالیم . ما برای زندگی مشترک تجربه کافی و وافی نداریم . ادای آن را در می آوریم 0 می خواهیم آن را در خانه همسر خود به دست آوریم. تاجری هستیم که بدون دست مایه دست به تجارت زده ایم . عاقبت آن هم معلوم است: ورشکستگی آشکار یا پنهان ! همه اینها تحفه انسان پسیکولوژیک است برای یک زندگی به اصطلاح مشترک که می توانیم نام آن را بگذاریم «زندگی نامشترک» !


بسیاری ازدواج می کنند ولی از سر ناچاری و خود را ، یعنی قابلیت ها و استعداد های خود را تباه می کنند .آنها گستره های دیگر را ندیده اند . هر چه دیده اند و شنیده اند همین بوده است. از این رو فکر می کنند که راه دیگری در مقابل ندارند. به علاوه عشق هم به این سادگی ها حادث نمی شود . منتظر آن هم نباید بود . چرا که انتظار باعث می شود که عشق از ما بگریزد. عشق مهمان ناخوانده است . می آید بدون آنکه در بزند . ما را آتش می زند بدون آنکه صدای گامهایش را بشنویم . بنابر این به نوعی رابطه باید قانع بود و آن رابطه جنسی است .


از اینجا می توان نوع دیگری از رابطه را هم تعریف کرد . رابطه ای که عاشقانه نیست ولی عاقلانه – عاشقانه است . در این رابطه حوزه مغناطیسی انسان شدت می گیرد . در این حوزه دو انسان به هم جذب می شوند . به نوعی نمی توانند از این حوزه بگریزند . بدون شک جذبه جنسی و آسودگی خیال در آن نقش تعیین کننده دارد . دراین گونه از رابطه ، همزیستی به شکل شکوهمندی ادامه می یابد.

امارابطه عاقلانه – عاشقانه یعنی چه ؟

رابطه عاقلانه – عاشقانه زندگی مشترکی است که البته دور از تصاویری که ما در ذهن داریم تحقق پیدا می کند . در این رابطه اگر محاسبه جایی نداشته باشد ، نوعی عشق تحقق پیدا می کند . اسم این را می گذارم « خودگرا » درست مانند تولد بیولوژیک که در آن انسان معصوم زاده می شود . اما پس از آن انسان بیولوژیک گرفتار دست خوردگی می شود و پسیکولوژیک می شود . در این حالت عشق نمی تواند آن چنان جوانه بزند . چرا که انسان پسیکولوژیک سرشاراز نفرت و کینه است . هرچند می دانیم و می بینیم که در این وضعیت نیز برخی« صاعقه عشق » می شوند . به راستی« صاعقه عشق »! من نام این را می گذارم « صاعقه عشق » چرا که ناگهان پدیدار می شود و درون شرطی انسان راخاکستر می کند . و از این خاکستر جوهر اصیل انسان متبلور می گردد و زاده می شود .


خود ، من ، نفس ، مرکز و هرچه در ذهن ما اخلال می کند می سوزد و ناپدید می گردد . با این حال عشق اولی یا خردگراست که عمومیت دارد و می تواند انسان پسیکولوژیک را هم به مرزهای دگرگونی فانکشنال بکشاند . در واقع عشق اول راهگشا نیز هست .


عشق نوعی مراقبه دایم است . مراقبه ای که ما را به ورای ذهن شرطی می برد . در این حالت ذهن ما همان است که بوده ، یعنی شرطی و برنامه ریزی شده است . ولی عشق در آن تحول و دگرگونی شگفتی ایجاد می کند . پیوند ما رابا برنامه های ذهنی و عقده ها می برد . عشق قاتل چرک درون ماست. عشق قاتل همه محاسبه هاست . عشق قاتل انتظارها و سبکسری های ماست 0 عشق قاتل منیت هاست . بنابراین عشق نجات دهنده است .منجی ماست . انسان پسیکولوژیک و فانکشنال ، هر دو در معرض حادثه عشق اول و دوم هستند . هر چند انسان فانکشنال بهتر در این حوزه مغناطیسی قرار می گیرد . چراکه سراسر نگاه ، توجه و مراقبه است . و ذهنی که مزاحمت ندارد و شکوه زیبایی را باهمه وجود حس می کند.


عشق قاتل خود محوری هاست. آینه ای است که جوهر ما را بر ما آشکار می کند . جوهری که غماز است. عشق قاتل همه است به جز معشوق . همه در برابر معشوق می میرند ؛ نه به کینه و نفرت و شکنجه ، نه ؛ از سر بی نیازی می میرند. عشق بشارت دهنده بی نیازی است . هنگامی که عشق هست ، جهان و حتی همه عالم هستی از آن ماست . از این رو حسادتی در کار نیست . آزمندی در کار نیست . با عشق ما همه چیز داریم ؛اما وابستگی نداریم .


عشق یعنی توانگری 0 عشق یعنی هیچ ! یعنی « تهیت »0 یعنی کوری و کری نسبت به جهان شرطی. عشق یعنی معشوق و دیگر هیچ!


متأسفانه ممکن است که ما پس از مدتی به وضعیت گذشته باز گردیم . و البته باز می گردیم ! باکی نیست . ولی این حالت یکی از شگفتی های درون ما باقی می ماند.با این همه می توانیم همچنان به عشق اول بیندیشیم . عشقی که من روی آن خیلی حساب می کنم . عشق اول ، عشق واقعی زندگی ماست . می تواند تکرار بشود . می تواند هما ن جا که هست بماند . انسان فانکشنال که دور از محاسبه و مقایسه و رقابت زندگی می کند همیشه مستعد عشق اول و دوم است .


انسان فانکشنال که افق دید او تمیز و پاک است ، همواره مهیای پذیرش عشق اول و دوم است . عشق اول است که کیفیتی انسان ساز دارد . هنر و زندگی را جلا می دهد0 شادی را جاودان می کند . بدون آنکه زیان های عشق دوم راد اشته باشد 0 عشق دوم همه چیز را خاکستر می کند 0وادی جنون است .


عاشقم من برفن دیوانگی

مردم ازفرهنگی و فرزانگی


عشق اول سازنده است . انسان فانکشنال را در مسیر سازندگی نگه می دارد . بیشتر به درد جامعه می خورد. از این روست که می تواند گرمای عشق دوم را هم داشته باشد ، ولی خسارت های عشق دوم را نداشته باشد . این که می گویم « خسارت » ، به خاطر این است که در هر حال ما باید در جامعه زندگی کنیم . از این رو عشق دوم ویران کننده جامعه است . همه هنجارها را به هم می ریزد . رو به درون دارد. اما عشق اول رو به بیرون هم دارد . از ضرورت ها غافل نیست . با این همه این اتفاق ( ورود عشق دوم ) ممکن است هر لحظه از نو رخ دهد .


عشق اول دارای جاذبه جنسی است که تکراری خوشگوار دارد . همراهی با طرفی که همرأی و همساز و همدم و همدل و همراه و همکوش و همفکر وهمکیش و همسان و همتا و همبود و همشد وهمخواه شماست . این عشق داوم دارد . عشق دوم اغلب بی دوام است . صاعقه وار می آید و صاعقه وار می رود. همه ما منتظر عشق دوم هستیم ؛ از این روست که عشق اول را که واقعی تر و ممکن تر و محتمل تر است از دست می دهیم ! بیداری ما ضامن ادراک ورود عشق اول و خردگر است . 


این بیداری را پاس بداریم . عشق اول همیشه در نزدیکی ما لنگر انداخته است . همیشه منتظر ماست . ورودش را در هر لحظه خوش آمد بگوییم .


 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا