(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟ (1)

 

برای اینکه قانون جذب را با تمام پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم باید به سراغ سنجش گر و حسگر قانون جذب در وجود انسان  یعنی دل یا همان حس ششم احساسی برویم. هر چه دل ناخوش تر باشد این نشان دهنده وجود اختلاف و تفاوت بین ارتعاش خیر کیهانی و کاینات با ارتعاش فعال در وجود ماست. هر چه دل شاد تر و خوش تر و با نشاط تر باشد این نشانگر همنوایی و هم سازی و هم آهنگی ارتعاش دل ما با ارتعاش کاینات است. ما وقتی بتوانیم به دلی آرام و مطمئن دست یابیم آنگاه همه مقدمات و لوازم مورد نیاز برای اجرای صحیح قانون جذب در وجودمان مهیا شده است. یعنی فقط وقتی دریای دل آرام است می تواند انعکاس عکس زیبا و جذاب ملکوت آسمان ها و کاینات را در خود منعکس سازد.

تمام روش هایی که در این جا گفته می شود مجموعه کارهایی است که ما باید انجام دهیم تا اولا موانع موجود در فکر و ذهن و اعماق باورهای خود را از سرراه اجرای صحیح قانون جذب برداریم و ثانیا بتوانیم به دلی دائما آرام و با ثبات دست یابیم که بتوانیم ارتعاشی مستمر و دائمی را هم نوسان و هم آوا با آهنگ جمعی کاینات در وجود خودمان تجربه کنیم. بیائید با هم روش های عملیاتی کردن قانون جذب در وجودمان را مرور کنیم:

روش اول : شکرگذاری و سپاس دائم هر آنچه داریم و مقابلمان ظاهر می شود.
این روش یعنی قدردانی از آنچه در هر لحظه داریم را می توانیم همیشه و همه جا اجرا کنیم. مثلا فرض کنید در اداره پست معطل ایستاده اید. به جای نق زدن و شکوه و گلایه از معطلی با خود بگوئید:
ـ چه ساختمان زیبا و قشنگی را برای این اداره در نظر گرفته اند.
ـ چقدر خوب و دوست داشتنی است وقتی آدم می بیند اداره به این بزرگی اینقدر تمیز است.
ـ چقدر این کارمند پست صمیمی و مهربان و قابل تحسین است.
ـ آن مادری که در صف ایستاده چقدر قشنگ با بچه اش رفتار می کند.
ـ چه ژاکت زیبایی تن آن مرد پیر است.
ـ حتما روز خوبی خواهم داشت.
یا وقتی در خیابان رانندگی می کنید با خود بگوئید:
ـ من ماشینم را خیلی دوست دارم.
ـ این اتوبان جدید فوق العاده درست شده است.
ـ هر چند باران می بارد اما همین ریزش باران رانندگی را رویایی و خاطره انگیز می سازد.
ـ چقدر خوشحالم که همه چیز ماشینم درست کار می کند.
توجه داشته باشید که هدف از این شیوه نگاه کردن مثبت و انرژی بخش عالم ، ایجاد روحیه رضایت و فروتنی باطنی و در نتیجه شادمان ساختن دل یا همان حس ششم درونی وجودتان است. دلیلی هم ندارد که حتما در خصوص محیط و شرایطی که در آن قرار دارید به قدردانی و سپاس بپردازید. مثلا می توانید روی هر شی دیگری که در مقابل شما قرار دارد متمرکز شوید و آن را تحسین کنید. مثلا بگوئید:
ـ این ساختمان روبرویی را چقدر با سلیقه و زیبا درست کرده اند.
ـ با ایجاد این پارکینگ عمومی در آنسوی خیابان چقدر کار مراجعین به ادارات اطراف راحت شده است.
ـ چقدر باجه تلفن در دو طرف خیابان وجود دارد و با اینکار تا چه حد مردم در برقراری تماس با هم راحت تر شده اند.
ـ صندلی های انتظار موجود در این اداره چقدر زیاد است و در نتیجه مراجعین موقع انتظار زیاد سرپا نمی ایستند و این چقدر خوب است.
ـ این پنجره های بزرگ چقدر خوب روشنایی و نور کافی را به داخل ساختمان و اتاق ها هدایت می کنند.
ـ از اینجا که نشسته یا ایستاده ام چه نمای خوبی مقابل چشمان من قرار دارد.
این روش یعنی شکرگذاری و تحسین و سپاس مستمر و دائم نسبت به محیطی که در آن قرار داریم و چیزهایی که در اختیارمان است ، باعث می شود روحیه ای شاد و باطنی آزاد و راحت پیدا کنیم و مضاف بر این افکار منفی گله مندی و نارضایتی فرصت جلوه گری و اظهار وجود مقابلمان پیدا نکنند.
در واقع هر وقت شما از یک چیز خوب تعریف می کنید. یک اتفاق میمون و مبارک را سپاس می گوئید. یک کار ارزشمند را مورد قدردانی قرار می دهید. در واقع به کاینات می گوئید:" لطفا از این چیز بیشتر به من بده!" و کاینات هم بلافاصله با محقق سازی آن در هستی به شما پاسخ می دهد:" بلی سرورمن! امر شما اجرا شد. " و شما در ادامه زندگی خود می بینید که تعداد این چیزهای زیبا و خوشایند و مطلوب در زندگی شما بیشتر از روز قبل می شوند و هر روز صحنه ها و اتفاقات و آدم های خوب و مثبت بیشتری سرراه زندگی شما سبز می شوند. این خاصیت قانون جذب است که به هر چه بیشتر توجه کنی و با هر موضوعی  که بیشتر افکارت را متوجه آن سازی ، آن چیز و آن موضوع در زندگی تو بیشتر محقق خواهد شد. بزرگی نقل می کند که انسان ها در آن دنیا با همان چیزهایی همدم و همنشین خواهند شد که در این دنیا می پسندند و تحسین می کنند. و قانون جذب می گوید ما همین الآن موجوداتی آن دنیایی و این دنیایی به طور همزمان هستیم.
روش اول عملیاتی ساختن قانون جذب می گوید به هر چه بگویی متشکرم مهماندار سفینه کاینات بیشتر از آن به تو هدیه می دهد. پس تا می توانی نسبت به خوبی های اطراف ات و آنچه به تو ارزانی داشته شده است سپاسگذار و قدردان باش.
 
 موضوعات مرتبط:


پیش فرض های قانون جذب



پیش فرض اول: اولین پیش فرض قبول این نکته است که ما موجودات فقط فیزیکی و مادی نیستیم. بلکه برعکس موجوداتی کاملا متافیزیکی و غیر مادی هستیم که این شکل و شمایل و هیبت فیزیکی ما  ادامه و امتداد بخش متافیزیک و ماوراء الطبیعه وجود ماست. یعنی مثل کوه یخی که بخش اعظم آن داخل آب قرار دارد و فقط بخش کوچکی از آن از آب بیرون زده و قابل رویت است ما هم باید با تمام وجود این موضوع را قبول داشته باشیم که مثل کوه یخ بخش اعظم هستی و وجود ما در فضای ماورالطبیعه و متافیزیک است و این بدن و جسم فیزیکی ما در دنیا فقط بخش کوچکی از آن است که در این دنیا و در این فضای زمان و مکان برای مدت محدودی آشکار شده است. نکته مهم این است که بپذیریم ما از بخش متافیزیک خود جدا نشده ایم و به آن کاملا وصل هستیم و همانطوری که درخت از ریشه آب می خورد انسان از باطن و نیتی که دارد باید بپذیریم که ریشه های وجودی ما همین الان در دنیای متافیزیک قرار دارد. اگر می خواهیم  قانون جذب را بفهمیم و درک کنیم و به کار ببریم قبول کردن این مورد ضروری است. در غیر اینصورت یعنی اگر وجود بخش متافیزیکی خود را منکر شویم  قانون جذب به هیچ وجه دیگر برایمان قابل فهم نخواهد بود ودر نتیجه هرگز نخواهیم توانست از امکانات آن بهره مند شویم.
 
پیش فرض دوم: دومین پیش فرض برای فهم و درک  قانون جذب این است که بپذیریم دنیا هر چه هست موج است و لرزش و ارتعاش. اگر راحت تر باشیم می توانیم به جای کلمه ارتعاش از کلمه نور هم استفاده کنیم. یعنی بگوئیم دنیا هر چه هست نور است. اما چون در تمام مباحث  قانون جذب از واژه ها ی ارتعاش و نوسان و لرزش استفاده می شود ما هم از همان واژه های مرسوم استفاده می کنیم و در عین حال همیشه هم این نکته را در نظر داریم که نوردر اکثر اوقات در فرهنگ و زبان ما بهتر از کلمه ارتعاش معنا می دهد.
اگر خوب دقت کنیم می بینیم که قبول ارتعاشی بودن و در نوسان بودن و به زبان ساده تر نظریه موجی بودن کل هستی آنقدرها هم دور از باور نیست. همه آنها که فیزیک دبیرستان را گذرانده اند خوب می دانند که صدایی که می شنویم از جنس ارتعاش و نوسان مادی است و قدرت بینایی ما به واسطه تابش و انعکاس امواج طیف نوری است و حتی در مقیاسی دیگر حس چشایی و بویایی و لامسه ما هم امواج عصبی و الکتریکی هستند که در بدن ما گسترش می یابند و به واسطه مغز امکان تفسیر و معناسازی این امواج را برای ما فراهم می سازند.
 
پیش فرض سوم: سومین پیش فرض وجود یک عقربه و ارتعاش سنج در درون وجود ما به نام "حس ششم" یا "دل" است. در  قانون جذب پا از موجی بودن و ارتعاشی بودن حواس پنجگانه فراتر گذاشته می شود و فرض براین است که کل هستی و کاینات از جنس ارتعاش و حساس به ارتعاش است و ما وقتی چیزی را تجسم می کنیم در واقعی ارتعاشی خاص و ویژه آن چیز را در درون دلمان تولید می کنیم که این ارتعاش برای کاینات قابل فهم و درک است. جالب اینجاست که در  قانون جذب به چشم و گوش و بینی و زبان و پوست به عنوان حس گر یا سنسور ارتعاش سنج نگاه می شود و گفته می شود که به غیر از این حواس پنجگانه ما یک حس دیگر هم داریم به نام "شور و هیجان و احساس درونی" که می شود حس ششم ما و به کمک آن می توانیم بفهمیم چقدر با هستی و کاینات هم ارتعاش و همصدا و همنوا و هم آهنگ هستیم.
یعنی همانطوری که وقتی پوست دستمان با یک فلز داغ تماس پیدا می کند و می فهمیم که نباید نزدیک شویم ، به طور مشابه هر وقت با حس ششم خودمان یعنی همان حس درونی فهمیدیم که حالتمان خوب و مثبت نیست مثلا افسرده و ناراحت و خشمگین و ناامید و .... هستیم بلافاصله باید درک کنیم که دروازه انتقال ارتعاش درون دل ما به سمت کاینات بسته شده است. شاید به جای حس گر درونی در فرهنگ خودمان استفاده از کلمه "دل و قلب"  بهتر ماموریت این حس گر شماره شش وجود انسان را توضیح دهد.
یعنی اگر می خواهیم ببینیم ارتعاشی که الان در وجودمان حاکم است با ارتعاشات همیشه خیر و مثبت کاینات هم آهنگ و هم فرکانس و هم نواست کافی است به دلمان مراجعه کنیم. اگر دل آشفته و دل نگران و دلسرد و ناامید بودیم باید بدانیم مشکلی وجود دارد. اما اگر دل آرام و دل شاد  و دل آسوده بودیم باید بدانیم که تمام دریچه های مابین ما و کاینات باز هستند و جریان حیاتی هستی و لطف و فیض خالق کاینات در درون وجود ما در گردش است و در نتیجه هر چه نیت کنیم فی الفور اجابتش را می توانیم به عینه و با تمام وجود خود نظاره گرباشیم.
الا بذکرالله تطمئن القلوب
همانا با یاد خدا دل ها آرام می شود
 
حال با پذیرش این سه پیش فرض بیائید  قانون جذب را به شکلی جدید تر و قابل فهم تر بیان کنیم.
 قانون جذب می گوید:" هر فکری که در ذهن ما تولید می شود یک ارتعاش تولید می کند. این ارتعاش اگر به مدت کافی در ذهن حفظ شود دامنه اش آنقدر زیاد می شود که می تواند از مرز آستانه قابل قبولی عبور کند و توسط کاینات جدی قلمداد شود. کاینات بلافاصله مشابه این ارتعاش را تولید می کند و چون در کاینات هر ارتعاش معادل یک واقعیت است در نتیجه چیزی فیزیکی در هستی برای این ارتعاش بلافاصله ایجاد می شود. در این مرحله فکر ما که ماهیتی ذهنی و غیر مادی دارد به یک واقعیت تبدیل شده است. حال باید این فکر واقعی شده مقابل ما ظاهر شود تا ما بتوانیم واقعی شده آن را به چشم ببینیم و از داشتن و حضور درکنار آن لذت ببریم. اینجاست که باید به کاینات فرصت دهیم آن واقعیت را با یک تاخیر زمانی به ما برساند . در تمام این مدت ما باید ارتعاش یکدست و یکپارچه و خالص خود را به صورت فکر و نیتی ثابت و ماندگار در وجود خود حفظ کنیم و حتی لحظه ای اجازه ندهیم فکری متضاد و مخالف با آن در وجود ما شکل بگیرد. چرا که به محض اینکه یک فکر مخالف وارد ذهن ما شد فورا ارتعاش مربوط به خود را تولید و ارسال می کند و به کاینات دستور جدیدی می دهد که چه بسا با دستور قبلی کاملا متضاد باشد.
در  قانون جذب به شدت روی این نکته تکیه می شود که ما چیزی به نام دفع ارتعاش نداریم. یعنی در  قانون جذب چیزی به نام "نه" و علامت نفی نداریم. به محض اینکه سمت نگاه دل ما متوجه چیزی شد و آن چیز توانست توجه و دقت ما را به خود جذب کند، حتی اگر آن چیز مورد علاقه و خواست ما هم نباشد ، اما بلافاصله در وجود ما ارتعاش مربوط به آن تولید و به کاینات گسیل می شود.
مثلا وقتی بگوئیم:"من ثروت و راحتی و رفاه می خواهم!" ارتعاش مربوط به فراهم ساختن شرایط ثروتمندی و توانگری برای ما در کاینات شکل می گیرد . اما اگر بگوئیم: "من فقر وبدهی را دوست ندارم! و اصلا نمی خواهم دچار ورشکستگی و کسر پول شوم!" با وجودی که گمان می کنیم مشغول "نه گفتن" هستیم اما در حقیقت با توجه کردن به موضوع فقروبدهی و ورشکستگی و نداری باعث می شویم که این چیزهایی که اصلا مورد علاقه ما نیستند در کانون توجه ما قرار بگیرند و ارتعاش مربوط به خود را از طریق وجود ما به سمت کاینات  ارسال دارند. اگر خوب توجه کنیم می بینیم که ما ندانسته با روی گرداندن  و نظاره صحنه های منفی و نامناسب ، به واقع مشغول وارد سازی این منفی ها به زندگی خود هستیم و اگر هشیار باشیم و ندای درونی دلمان گوش دهیم و بر قلبمان مهر نخورده باشد ، بلافاصله از حالت درونی نامناسب و مضطرب و پریشانمان باید فوری متوجه شویم که داریم مسیر اشتباه را طی می کنیم و توجه خود را به سمت نامناسب ها چرخانده ایم.
اینکه ملاک و مهم نیت درونی ما و سمت نگاه دل ماست نه چیزی که بر زبان می آوریم و این نکته مهم که ارتعاشات درونی ما به سمت کاینات فقط بر اساس چیزی که توجه و دقت خود را معطوف آن کرده ایم تولید می شوند. نکته بسیار مهم و در عین حال سودمندی است که به کمک آن می توانیم با جابجایی آگاهانه و دانسته و عمدی سمت توجه دل و فکر و ذهن و روحمان به سوی چیزهایی که می خواهیم ، در زندگی خود چیزهایی خلق کنیم و محیطی بسازیم که باب طبع دلمان باشد و باعث لذت و آرامش و شادی باطنی خود و اطرافیانمان شود.
 
اینکه قانون جذب بر اساس ارتعاش تولیدی در اعماق وجود ما کار می کند و کاری به شکل و شیوه تولید این ارتعاش ندارد برای ما به عنوان "خالق زندگی خودمان"  یک خبر فوق العاده خوب است. بر اساس این خاصیت ما می توانیم ارتعاش مورد نظر خودمان را از طریق تجسم و تصویر سازی ذهنی تولید کنیم و به جای اینکه خودمان را در شرایط واقعی قرار دهیم با تجسم شرایط دلخواه خودمان و شناور شدن کامل در آن شرایط تجسمی در درون خودمان امواج مربوط به آن شرایط را ایجاد کنیم و در نتیجه نقشه دقیق و کامل چیزهایی که می خواهیم را از طریق ارتعاشات یکدست و خالص  و بدون وجود ناخالصی های تجربیات واقعی به کاینات منتقل کنیم. همچنین با کمک کلمات مناسب و حساب شده و هدایت شده می توانیم جملاتی را در طول شبانه روز بر زبان آوریم که به هیچ وجه باعث نشوند موارد ناخواسته و منفی در کانون توجه ما قرار بگیرند و بدون خواست ما برای خودشان ارتعاش تولید کنند.
همچنین ما می توانیم خودمان را در فعالیت هایی درگیر کنیم که با انجام رفتارهایی خاص بدنمان قبول کند که در حال تجربه شرایط خاص و مورد علاقه خود است و به طور مستقیم با درگیر ساختن تمام وجود فیزیکی خود در بازی ها و فعالیت هایی "خوش ارتعاش و با نوساناتی مطلوب" ، ارتعاشاتی یکدست و یکپارچه و خالص و ماندگار و پایدار را به سمت کاینات ارسال کنیم.
 
 موضوعات مرتبط:


قانون اعجاب آوری به نام قانون جذب


امروز صحبت از قانونی است که این روزها سروصدای بسیاری در کل جهان به پا کرده است. نام این قانون " قانون جذب " است که معادل انگلیسی آن می شود Law OF Attraction و شما می توانید با تایپ این کلمات در یک موتور جستجوی اینترنت مثل گوگل به صدها هزار مطلب و فیلم و سخنرانی در خصوص این چندکلمه به ظاهر ساده اما فوق العاده پر طرفدار دسترسی یابید. حتی آنقدر تعداد استفاده از این کلمات در زبان انگلیسی زیاد شده است که خیلی ها از حروف مخفف LOA به جای آن استفاده می کنند.در واقع بعد از تولید و نمایش فیلم راز یا Secret در سراسر جهان ، بسیاری از آدم های عادی متوجه این قانون شدند و تازه فهمیدند که می توانند بر اساس این قانون خیلی از تجربیات خود را توجیه و معنا کنند و با دیگران در مورد آنها صحبت کنند و از همه مهم تر با کلام و جملات و ادبیاتی مشترک به دیگران و بخصوص فرزندان و کسانی که دوستشان دارند منتثل کنند.آن رازی که در فیلم "راز" گفته می شد همین قانون جذب است که ده ها سال پیش در کتاب ها و نوشته ها و آموزش های استادان معرفت و موفقیت به همین عنوان قانون جذب معرفی و تشریح می شد. و این نشان می دهد که استفاده از رسانه ها و ابزارهای جدید برای انتقال مفاهیم و آموخته های معرفتی و موفقیتی چقدر می تواند کارساز و اثرگذار باشد.

بگذریم. در اینجا اصلا نمی خواهم موضوع را خیلی پیچیده تشریح کنم چرا که به قول آن مثل معروف اگر نتوانیم یک موضوع سخت را به زبان ساده بیان کنیم ، آن موضوع را نفهمده ایم. و من این جمله را کامل می کنم و ومی گویم اگر نتوانیم موضوعی سخت و پیچیده را به ساده ترین زبان ممکن آموزش دهیم اساسا در آموزش دچار مشکل می شویم و  نمی توانیم به خوبی  آن موضوع را به بقیه یاددهیم و بفهمانیم.

خوب بیائید ببینیم حرف حساب این "قانون جذب" چیست؟

قانون جذب می گوید:"هر چه فکر کنی همان می شود." این جمله خیلی آشناست نه!؟ چند بار در نوشته ها و سخنرانی های استادان موفقیت این جمله را شنیده اید!؟ خیلی ، نه!؟ بیائید بعضی از  شکل های معرفی قانون جذب را که به زبان های مختلف بیان می شود را به طور خلاصه  با هم مرور کنیم:

·        یخ های قطبی را دیده اید!؟ بخش کمی از آن از آب بیرون زده و بیشترین بخش های آن زیر آب از نظرها پنهان است!؟ ما آدم ها این بدنی که داریم آن قسمتی است که در دنیا ظاهر شده و همین الآن ما صاحب بخش بسیار بزرگی هستیم که از نظرها پنهان است اما چه بخواهیم و چه نخواهیم این نادیدنی بخشی از وجود ماست. به زبان دیگر ما انسان ها ادامه یافته فیزیکی و فرم مادی چیزی هستیم که در ذات خود غیر فیزیکی و غیر مادی است. قانون جذب قانونی است که آن بخش یخ زیر آب را هم به کار می گیرد.

·        الان در چه شرایطی هستی! خوشبختی یا نه مشکلات فراوانی داری؟! اطرافیان ات زیاد رفتار و اخلاق ایده آل تو را ندارند و یا نه فوق العاده اند ومنبع واقعی  امید و انرژی تو در زندگی محسوب می شوند؟ خلاصه هر چه داری و نداری ، حتی همین بدنی که داری و فرم عضلات و تیپ و هیکل و پوست و دندان و خلاصه هر چه هست چیزی است که تو خودت انتخاب کرده ای !!؟ بله دوست من درست شنیدی! آشی که می خوری آش کشک خاله نیست! آشی است که خودت برای خودت پخته ای!

·        آدم خلاق چه کار می کند؟ خوب خلق می کند! چه چیزی را؟ هر چیزی که بخواهد! تو هم یک خالق هستی . چه جوری خلق می کنی !؟ خیلی ساده با فکری که می کنی!؟ هر چه که فکر کنی بلافاصله در گوشه ای از این هستی خلق می شود و تو اگر دائم و پیوسته به آن فکر کنی ، این چیزی که خلق کرده ای به تو نزدیک می شود و کم کم تمام بخش های زندگی تو را فرا می گیرد. بعد از مدتی تو می بینی در محاصره چیزی قرار گرفته ای که قبلا به کوچکی و ناچیزی یک فکر و خیال بیش نبوده است. و تازه آن موقع است که می فهمی فکرهای تو ، حتی آن افکار ریزو ساده و بی اهمیت چقدر مهم و تاثیر گذار بوده اند.و حرف هایی که در مورد دیگران بر زبان می آوردی  یا راجع به آنها فکر می کردی ،تا چه اندازه روی زندگی الآن و آینده تو و اطرافیان ات اثر می گذاشته است.

·         هر چیزی که بتوانی تصور کنی مال توست. مال توست که آن را انجام دهی ، آنگونه باشی یا صاحبش باشی! تو فقط کافی است تصور کنی و روی این تصورات ثبات و استمرار داشته باشی! می بینی از دل ناکجا آبادی که هرگز نمی فهمی این تصور واقعی می شود و تو مالک آن می شوی.

·        خوب گفتیم که تو ای انسان خالق بزرگی هستی. می خواهی ببینی همین الان داری چه چیزی خلق می کنی ؟ خیلی ساده است! ببین به چی فکر می کنی! فکرهایی که برای فکر کردن انتخاب می کنی در دنیای واقعی یک ما به ازا و همزاد دارند و آن همان چیزی است که تو باعث خلق اش می شوی.

·        تو چه آدم بدی باشی چه آدم خوبی باشی! هستی و کاینات اوامر و فرمایشات تو را به دیده منت اجرا می کند. حتی لازم نیست خواسته ات را برزبان آوری! همین که نیت می کنی و فکر آن را در سرت می چرخانی ، بلافاصله زمین و زمان به هم می پیچند تا شکل واقعی و قابل حس و تجربه فکرت را مقابل چشمانت قرار دهند تا بفهمی نباید همینطوری بیخودی به هرتصویری خیره شوی و هر چیزی را گوش دهی و هر کلمه ای را بگویی و هر فکری را در سر بپرورانی! برای هر انسانی یک کارخانه بزرگ به عظمت هستی و کاینات وجود دارد که ورودی این کارخانه فکر و خیال و تصور آن انسان است و خروجی اش واقعی شده و به واقعیت پیوسته و شکل تحقق یافته آن فکر و خیال در دنیای واقعی!

·        زیاد جوش نزن و سعی نکن متفاوت باشی. در همین حالت طبیعی خودت که هستی آرام و آسوده باش. همه چیز کاینات به خیر و صلاح تو رخ می دهد و هیچ چیز و هیچ اتفاقی در این عالم علیه تو و به ضرر تو رخ نمی دهد.

·        هر انسانی می خواهد به لذت و شادی و کیف و خوشی و سرور برسد. چه کار می کند؟! به راه هایی فکر می کند که او را به این لذت برساند. این راه ها چگونه خلق می شوند و بین او و چیزی که قرار است به آن برسد قرار می گیرند و به زبان ساده سازنده این جاده ها چه کسی است!؟ جواب خیلی ساده است. سازنده جاده ای که هر انسانی را به چیزهای لذت بخش و شادی آفرین زندگی اش می رساند خود همان آن انسان است و او اینکار را به فکر کردن روی چیزی که می خواهد خلق می کند. خوب به این موضوع دقت کنید. شما می خواهید به چیزی در آنسوی کوه ها برسید. برای اینکار به جاده و راهی برای گام نهادن نیازدارید. این جاده را باید خودتان خلق کنید! چطوری !؟ با فکر کردن روی آن مقصد! ساده است نه؟

·        هر چه روی خوشی و لذت و شادی و سرور رسیدن به چیزی که برایت فرح بخش و آرام بخش است بیشتر تمرکز کنی به همان نسبت اعمال قوی تری از تو سرمی زند و تو پول و هزینه بیشتری برای آن تولید و صرف می کنی. هر چه تمرکزت روی چیزی که می خواهی کمتر شود ، تلاش ات کمتر می شود و هزینه ای که برای رسیدن به آن چیز صرف می کنی کمتر می شود. اگر می بینی دیگر حال و حوصله وقت گذاشتن و تلاش و تعقیب آرزوهایت را نداری فورا به دنبال دلیلی برای کم شدن تمرکزت روی آن چیز بگرد.

·        موقع مرگ آدم لازم نیست که حتما با درد و رنج و ناراحتی این دنیا را ترک کند. تو می توانی بدن مادی ات را به وقت لازم با آرامش و راحتی و بدون هیچ درد و رنج و عذابی ترک کنی. در واقع تو هرگز نمی میری ! تنها اتفاقی که می افتد این است که تو به وقت مقرر تصمیم می گیری پوست بیاندازی و قالب دیگری را برای حیات انتخاب کنی. این موجودی که پوست می اندازد و قالب عوض می کنی همان تکه بزرگتر یخ است که در این دنیا زیر آب پنهان شده و ما نمی بینیم.

 

جملاتی که برایتان گفتم خیلی هایش آشنا بودند نه!؟می دانید چرا!؟ چون اینها همان معنا های مختلف قانون جذب اند که به شکل های مختلف بیان شده اند. درست شبیه جواهری زیبا در وسط اتاقی که این اتاق هزاران پنجره دارد و هر کسی از یک پنجره به این جواهر می نگرد و آن را ازدید خودش و در واقع به خاطر زاویه دید خاص پنجره ای که به جواهر خیره شده معنا می کند. پس نتیجه اینکه "قانون جذب" باید چیز بدردبخور و جالبی باشد که انسان های موفق اینقدر روی آن کار کرده و کار می کنند و به شکل های مختلف آن را بیان می کنند واین معناها تمامی هم ندارد و هر روز هم به شکل ها و جلوه های جدیدتری معرفی و معنا می شود.

دوباره به کلمات "قانون" و "جذب" در "قانون جذب" دقت کنید. وقتی می گوئیم "قانون" معمولا خیلی ها یاد قوانین علمی و بخصوص قوانین فیزیکی می افتند. چیزهایی مثل قانون  ثقل یا جاذبه که فرمول ریاضی خاص خود را دارد و دانشمندان به کمک این قانون موشک و سفینه به فضا می فرستند و افتادن یک سیب را از بالا برجی بلند لحظه به لحظه تحلیل می کنند. یک قانون فیزیکی مثل قانون ثقل تکرارپذیر است. یعنی چه در ایران آن را آزمایش کنیم و چه در آن طرف دنیا ، اگر ضرایب و فرمول ها را درست و طبق الزامات قانون به کار بگیریم ، هر دو جا یک جواب واحد می گیریم. حتی اگر هزاران بار هم این آزمایش را تکرار کنیم. چه پیر باشیم ، چه جوان. چه سیاه باشیم چه سفید و حتی چه بی سواد باشیم و چه دانشمند و عالم . در هر حالتی قانون ثقل یا جاذبه کار می کند و جواب هم می دهد. وقتی هم می گوئیم "قانون جذب " منظورمان هم دقیقا چیزی شبیه همین قانون های فیزیکی تکرارشدنی و ثابت هستند. یعنی اینکه هر طوری باشیم این قانون درست کار می کند و جواب می دهد. این یک نکته خیلی مهم است که یکبار برای همیشه باید بگوئیم و خیالمان را از بابت آن راحت کنیم.

نکته دوم در مورد کلمه "جذب" در "قانون جذب" است. این جذب برای خیلی ها قابل تصور نیست. یعنی وقتی برایشان گفته می شود که به چیزهای بد فکر نکن چون به سمت زندگی تو جذب می شوند این حرف برایشان خنده دار و حتی بی معناست. آنها می گویند من که به چیز بد نخ نبسته ام که آن را به سمت خودم بکشانم . دارم به آن فکر می کنم.فقط همین !؟ و ازاین نکته کلیدی غافلند که این فکری که داری می کنی همان نخی است که نمی بینی! ما با فکر به چیزهایی که می خواهیم یا نمی خواهیم نخی نامریی قلاب می کنیم و بعد با تمرکز روی آن فکر ، درست مثل ماهیگیری که با قلاب ماهی را از اعماق نادیدنی آب بیرون می کشد ما هم چیزی که راجع به آن فکر می کنیم را از اعماق کاینات به سمت خود می کشانیم. اگر فکرت خوب باشد این ماهی خوردنی و لذیذاست. اگر فکرت بد باشد یک قورباغه یا چه بسا کوسه ماهی و شاید تمساح به سردیگر نخ فکرت وصل شود و به سمت تو بیاید. اگر تمساح و سوسمار نمی خواهی نخ را پاره کن! چطوری به آن دیگر فکر نکن و به جایش به ماهی خوردنی و زیبایی که دوست داری فکر کن. نخ که پاره شود سوسمار و قورباغه هایی که دوستشان نداری ، در سطح آب و شاید اطراف تو شناور می شوند ولی دیگر به تو کاری ندارند. آنها هیچ وسیله ارتباطی برای رسیدن به تو ندارند. چون نخی دیگر وجود ندارد که آنها را به تو برساند. و این یعنی تو در بین آدم هایی که منفی اند و دائم از سوسمار و تمساح و وزغ و خرچنگ حرف می زنند و می نالند ، شاد و خرم زندگی می کنی و اتفاقا هم هیچ کدام از این موجودات ناخواستنی سرراهت سبز نمی شوند. و برعکس هرچه ماهی طلایی و سفید و قزل آلا و خوشمزه و خوردنی است دوروبرت پرسه می زنند.

برای همین است که نباید به انتهای عبارت "قانون جذب" یک کلمه ای مثل خوشبختی را اضافه کرد و گفت "قانون جذب خوشبختی"! چرا که با اینکار "قانون جذب" را محدود کرده ایم و خود را از دیدن "قانون جذب بدبختی " محروم ساخته ایم. قانون جذب چیزی شبیه آهن ربا و مغناطیس است. آهن ربایی که این بار به جای جذب مواد آهنربایی و مغناطیسی ، هر چیزی را در زندگی به سمت شما جذب می کند. هم خوشبختی و هم بدبختی و هم مخلوطی از آنها و هم هر حالتی دیگر که تو انتخاب کرده باشی.


موضوعات مرتبط:


کار های مهمی که افراد موفق شنبه صبح ها انجام میدهند


اولین ساعات شروع یک هفته جدید اهمیت فراوانی دارد.

افراد موفق به خوبی اهمیت آنرا درک کرده اند و میدانند چطور از این چند ساعت طلایی بهترین استفاده را ببرند.

شما اگر بتوانید هفته را به خوبی شروع کنید، ناخودآگاه تمام هفته تان سرشار از اتفاق های خوب و همراه بابهره وری بالا خواهد بود. شما میتوانید یک هفته را با انجام کارهایی که افراد حرفه ای انجام میدهند شروع کنید و با نهایت اعتماد به نفس، نشاط و رویدادهای مثبت طول هفته را سپری کنید و یا میتوانید اولین ساعات شروع هفته را با افکار و عادات نادرست عامل بدترین هفته کنید.

افراد موفق به خوبی اهمیت این ساعات حساس شروع هفته را درک کرده اند و با اتخاد چند عادت ساده اما به شدت مهم و کاربردی از روزهای باقی هفته نهایت استفاده را ببرند؛ شما نیز میتوانید این عادات و کارها را در ساعات اولیه اول هفته یعنی شنبه صبح ها انجام دهید تا در طول هفته کاملا با انرژی و با نهایت حد بهره وری روزهایتان را مثبت و مفید سپری کنید :

13 کاری که افراد موفق شنبه صبح ها انجام میدهند :

 

1. زودتر از خواب بیدار میشوند و ورزش میکنند :

این کار باعث میشود جریان خون شما شروع به فعالیت کند و به تمام نقاط بدنتان به حد نیاز خون رسانی انجام شود و بدنتان به حالت هشیاری و آمادگی کامل درآید و یک مزیت برای شروع یک هفته فوق العاده عالی شود. زیرا بدنتان شروع به تولید اندروفین میکند و باعث میشود شما اوضاع ذهنی خوب و خوشی داشته باشید.

 

2. یک صبحانه مقوی و سالم میخورند :

یک صبحانه عالی نه تنها باعث میشود دیرتر احساس گرسنگی کنید هنگام ظهر، بلکه در طول روز نیز نیاز شما را به غذا کمتر میکند زیرا نیاز بدن را به مواد مورد نیاز را برای تولید سوخت کافی در ابتدای روز با خوردن یک صبحانه سالم و مقوی رفع کردید. پس یک روز عالی با تمرکز بیشتر بر روی کار شروع خواهید کرد تا نهار ظهر.

 

3. زودتر به سرکار میرسند :

افراد موفق شنبه صبح ها زودتر از دیگران به سرکار میروند. فرقی نمیکند کارمند باشند یا کارآفرین به هر حال کارهایی در طول هفته برای انجام وجود دارد که باید شنبه صبح اول هفته آنها را سازماندهی و برنامه ریزی کرد تا در طول هفته طبق برنامه پیش روند و از زمانشان به خوبی استفاده کنند.

هر ساعت برنامه ریزی ,حداقل یک روز (24) ساعت زمانی که به کاری اختصاص میدهید صرفه جوبی میکند.

 

4. میز و پرونده هایشان را مرتب میکنند :

بسیار بهتر از این کار را پنج شنبه و ساعت آخر کارتان انجام دهید، اما اگر انجام ندادید شنبه صبح اولین کاری که باید انجام دهید دسته بندی پرونده ها و مرتب سازی میز کارتان است.
تمام پرونده ها، شماره هایی که باید تماس بگیری، نامه هایی که باید بنویسید و … را اولویت بنده و سازماندهی کنید تا در طول هفته به خوبی و طبق برنامه پیش روید و زمانی را صرف دسته بندی و مرتب سازی میز کارتان نداشته باشید.

 

5. زمانی را برای کارهای غیر منتظره اختصاص دهید :

افراد موفق به خوبی از پیشآمد های غیر منتظره در اول هفته آگاه اند. آنها میدانند همیشه رئیس, همکار, شریکشان کاری را از هفته پیش یادش رفته و این هفته به اضطرار از شما خواهش میکند تا آنرا سریعا به او تحویل دهید.

پس زمانی را حتما به کارهای غیر منتظره اختصاص دهید تا کاملا آمادگی پیشین را داشته باشید.

 

6. به تیم و رئیس شان خوش آمد میگویند :

این یکی از با اهمیت ترین کارهای این لیست است که باید حتما شبنه صبح ها طبق عادات افراد موفق شما نیز آنرا انجام دهید.
یک تیم کاری همیشه نیاز به یک حامی دارد. حامی تیم باید یک انرژی و انگیزه کافی برای شروع هفته کاری را به تیم بدهد. اگر شما عضو تیمی هستید باید این مسئولیت را به عنوان یک فرد موفق قبول کنید و ابتدای هفته را با یک خوش آمد گویی گرم به همکاران و افراد تیم تان و با چند جمله انگیزشی سوخت آنها را برای طول هفته تامین کنید.

 

7. لیست کارهایی که باید طول هفته انجام دهند و اهداف هفتگی شان را بروز میکنند :

برنامه ریزی یعنی داشتن اولویت در انجام کارها.
شما به عنوان یک فرد حرفه ای باید همیشه لیست اهداف هفتگی داشته باشید و یک لیست دیگر برای کارهایی که باید در روز انجام دهید. کارهایی که باید در روز انجام دهید باید نتیجه آنها باعث شود شما به اهداف هفتگی تان نزدیک شوید.

پس هر هفته، شنبه صبح لیست کارهای روزانه و اهداف هفتگی تان را بروز کنید تا بدانید قرار است در این هفته به کجا بروید و چطور به آنجا برسید.

 

8. موفقیت های بدست آمده در هفته جاری را تصور میکنند :

افراد موفق به خوبی از قدرت فکر آگاه اند و از ان به نفع خودشان استفاده میکنند.
افراد موفق میدانند که هر تصویر سازی ذهنی باعث میشود در ناخودآگاهشان تصویری ثبت شود و در آنجا حفظ شود که یک راهنما برای انجام کارهایی شود که به آن تصویر برسند.

این مطلب و این مطلب برا بخوانید.

 

9. چالش های سخت تر را اول انجام میدهند :

به زبان ساده : قورباغه را ابتدای هفته قورت میدهند.
قورباغه به معنای سخت ترین چالشی است که در طول هفته دارند. بعد از تعیین اهداف مشخص میشود که سخت ترین وظیفه ای که باید انجام دهند تا به اهدافشان برسند چیست. پس آنرا درست در اول هفته کاری یعنی روز شنبه انجام میدهند. زیرا میدانند بیشترین انرژی و انگیزه را در ابتدای هفته دارند ،پس آنرا برای سخت ترین چالش هفتگی شان استفاده میکنند.

 

10. نهایت سعی شان را میکنند تا لبخند بزنند :

شاید اصلا به آن فکر نکردید، اما یک لبخند جانانه میتواند انرژی ای به شما بدهد که حتی تصور آنرا هم نمیکردید. یک لبخند از اعماق وجودتان به شدت مسری است و میتواند به همکاران و تیمتان سرایت کند. شما با یک تیم شاد و با انرژی بهتر کار میکنید تا با یک تیم خسته و افراد منفی نگر

 

11. قادرند از کلمه “نه” استفاده کنند :

در ابتدای هفته ،سخت ترین کار رهایی حواس پرتی هایی است که در طول روز گریبان گیر شما خواهند شد. این حواس پرتی میتواند راننده تاکسی شما باشد، ایمیل های تبلیغاتی باشد و یا مطالب وقت گیر شبکه های اجتماعی… شما باید به خوبی به مهارت “نه” گفتن به حواس پرتی ها مسلط باشید (اینجا را بخوانید)

 

12. متمرکز باقی می مانند :

افراد موفق ذهنشان را درگیر کارهایی که جمعه یا پنج شنبه انجام دادند نمیکنند. آنها میدانند کارهایی دارند که به تمرکز حواس نیاز دارد تا در زمان مناسب تمام شوند پس نهایت تمرکزشان را بر روی کارشان میگذارند و اجازه نمیدهند افکار و تصوراتشان مانع تمرکز حواس آنها شود.

 

13. همچنان میدانند که روز یکشنبه نیز وجود دارد :

همه ی افراد میدانند که کار امروز را نباید به فردا افنکند !
اما بعضی اوقات شما با سخت کار کردن برای انجام یک کار به خصوص در روز شنبه تمام انرژی و انگیزه تان را در همان روز تمام میکنید و در نهایت کار مورد نظر نیز شاید تمام نشود و یا به خوبی آنچه میخواستید تمام نشود. پس زیاد حساس نشوید و اگر احساس کردید کاری زیاد وقت شما را میگیرد آنرا به چند کار کوچک در طول هفته تقسیم کنید. یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه و … نیز هستند و میتوانید از آنها استفاده کنید.

5 راه ساده برای جذب پول و ثروت از طریق قانون جذب


#1. تصور کنید بیش از حد نیازتان پول دارید و در حال خرج کردن آن هستید :

اگر در زندگی پول کافی ندارید، به احتمال زیاد اکثر تصورات شما نیز در حال تصویر سازی عدم وجود پول است. شاید دقیقا عدم داشتن پول را تصویر سازی نکنید اما زیاد نگران پول باشید و یا از بطن وجود در مورد هر اقدامی ابتدا به شرایط مالی تان فکر کنید.

اگر میخواهید جریان ورودی پول را به زندگیتان هموار کنید باید دقیقا برعکس عمل کنید :

·         تصور کنید بیش از حد نیاز پول دارید

·         تصور کنید بیش از حد نیاز پول خرج میکنید

·         و احساس کنید. تمام لذتی را که داشتن پول و خرج کردن بدون هراس آن دارید را احساس کنید.

 

جهان هستی فرق بین تخیلات و خاطرات شما را نمیداند. اکثر افراد هنگام تصویر سازی و تخیل کردن مدام از تصاویری که در حافظه شان هست استفاده میکنند ، از تجربیات گذشته شان، از احساسات فعلی شان… این غلط است شما باید هرآنچه را دوست دارید تصویر سازی کنید، تخیل کنید. دنیا به آنچه که در ذهنتان تشکیل میشود پاسخ میدهد، اختلاف بین تصویر واقعی و تخیلی را نمیداند.

پس اگر تا به حال پول زیادی نداشتید از فکر کردن و تخیل کردن در مورد پول زیاد هراس نداشته باشید. از تصویرهایی که میسازید لذت ببرید.

 

#2. شکرگزار پولی که دارید باشید :

شکرگزار پولی که در حال حاضر دارید باشید و اینکه چه نقشی در زندگی شما دارد، برای مثال :

·         غذایی که تهیه میکنید

·         نوری که پول پرداخت قبوض را دارید

·         اجاره ای که میپردازید

·         پول لباس هایی که دارید و

قدردان چیزهایی که دارید ،بودن به معنی این است که به خدا و کائنات اعلام میکنید از چیزی که دارید راضی هستید و باعث میشود ارتعاشات هماهنگ بیشتری با همان فرکانس ساطع کنید و در نتیجه تمام چیزهایی که جذب شما یا شما به آنها جذب میشوید ارتعاشاتی هماهنگ خواهند داشت : پول، سلامتی، شادی و

 

#3. وانموند کنید که دریافت کردید :

حتی اگر هیچ پولی ندارید، تا زمانی که قابلیت فکر کردن دارید ،میتوانید ارتعاشات پول و ثروت را فعال کنید با وانمود کردن به اینکه شما تمام آنچه را تصور میکنید را دریافت میکنید. شما باید باور کنید و بعد چنان وانمود کنید گویا آنها را دریافت کردید.

·         وانمود کنید یک میلیاردر هستید، زمانی که قدم میزنید، مسواک میزنید یا حتی سیب میخورید (یک فرد میلیونر چطور مسواک میزند؟ راه میرود؟ میوه میخورد؟ و …)

·         وانمود کنید یک فرد میلیونر هستید و یک کارت اعتباری با 100 میلیارد پول در آن به خرید لباس میروید. به گران قیمت ترین مغازه ها بروید، زمانی را صرف دیدن لباس هایی که دوست دارید بکنید (اصلا به قیمتش فکر نکنید، باید وانمود کنید هرچقدر پولش باشد شما آن مقدار را دارید) حتی شده آنها را پرُو کنید.

·         وانمود کنید شما یک میلیاردر هستید، به بنگاه معاملات ماشین بروید و یک چرخی در نمایشگاه بزنید، ماشین هایی که دوست دارید بخرید را نگاه کنید، از صاحب آنجا اجازه بخواهید که بنشینید پشت فرمان ماشین، احساس کنید میتوانید آنرا بخرید

 

شما زمانی که وانمود میکنید به کائنات ارتعاشاتی ساطع میکنید که حاوی اطلاعاتی همچون “من لیاقت این ارتعاش را دارم…” و کائنات نیز آنرا به شما میدهد. اما هرچقدر اگر تصویر سازی کنید و بخواهید اما زمانی که از یک مغازه گران قیمت لباس فروشی عبور میکنید به خودتان ناخودآگاه بگویید اینجا جای ما نیست…” کائنات نیز آنرا دریافت میکند و به آن پاسخ میدهد

 

#4. هرآنچه را که پس از بدست آوردن احساس خواهید کرد، الان احساس کنید :

از خودتان بپرسید : اگر به شرایط مالی ایده آلتان دست پیدا کنید، چه احساسی خواهید داشت؟ آیا احساسِ

·         آزادی

·         امنیت

یا هرچیز دیگری خواهید داشت؟
زمانی که توانستید احساسات پس از داشتن را احساس کنید، هرکاری میتوانید انجام دهید تا آن احساسات را در روز بیشتر داشته باشید. تصویر سازی کنید، به محله های ثروتمندان بروید و قدم بزنید یا هرکار دیگری.

شما باید احساسات را جدی بگیرید زیرا منبع اصلی دریافتی های زندگی تان است

 

#5. بازیگوش باشید

نباید در مورد پول خیلی جدی باشید و آنرا جدی بگیرید. احساس کنید پول دوست شماست، شما را دوست دارد و شما هم او را دوست دارید. نباید در مورد پول احساس یک شی کمیاب داشته باشید.

درباره زندگی رویاییتان که سرشار از پول و ثروت است فکر کنید و آنرا در قالب یک سناریو بنویسید که یک روزتان چطور خواهد بود از صبح تا شب (حتما مکتوب کنید)

بازی های که در مورد پول است را بازی کنید (نه به صورت شرطی یا قمار بلکه منظور پول غیرواقعی مانند بازی های چند نفره مونوپلی)

بیشتر راجع کارهایی که مایلید با پول انجام دهید صحبت کنید (نه کارهایی که فکر میکنید پول ندارید برای انجام آنها اقدام کنید)

 

شما میتوانید میتوانید تمام کارهایی که در این مقاله گفته شد را برای بالا بردن ارتعاشات جذب پولتان انجام دهید. هدف اصلی تنظیم فرکانس بر روی دریافت پول و باز گذاشتن دریچه ورودی پول به زندگی است. نکته قابل توجه ای که باید به آن دقت کنید : هرکاری که به نظرتان سخت است انجام ندهید… تنها کارهایی که از انجام آن لذت میبرید را انجام دهید

 

 

 موضوعات مرتبط: