(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟(2)

 

روش دوم: برای خودتان یک جعبه جادویی آرزوها درست کنید.
یک جعبه یا چمدان کوچک یا صندوقچه شیک و باارزش درست کنید و روی آن بنویسید جعبه جادویی آرزوهای من. بعد این جعبه را از هر چه عکس و نوشته و یادگاری جالبی که در بریده روزنامه ها و مجلات پیدا می کنید پر کنید. مثلا فرض کنید آرزو دارید صاحب یک خانه بزرگ با حیاطی وسیع و چشم اندازی جالب شوید. تصویری از این خانه رویایی و آرمانی خود تهیه کنید و آن را چاپ کنید و داخل این جعبه آرزوها قرار دهید. می توانید زیر این تصویر بنویسید :"خانه رویایی من که حتما به آن خواهم رسید."  تصویری از اتومبیلی که دوست دارید. لباس هایی که می پسندید. جاهایی که می خواهید ببینید. حتی تصویری از حساب بانکی رویایی تان با هر مقدار پولی که می خواهید در آن موجود باشد. می توانید گامی فراتر بروید و یک دفترچه حساب بانکی برای خودتان درست کنید و مبلغ مورد نظرتان را در آن بنویسید و داخل جعبه جادویی قرار دهید. همیشه با خود تکرار کنید که کاینات همیشه به این جعبه سرک می کشد و حتی اگر درآن بسته هم باشد تمام محتویات آن را به طور دائم و مستمر مد نظر قرار می دهد و برایتان در گوشه ای از جهان به واقعیت تبدیل می کند. شک نکنید که این جعبه جادویی ارتباط شما با کاینات است. هر چه بخواهید و آرزو کنید را کافی است در این جعبه قرار دهید. می توانید سفارشات درخواستی خود را روی کاغذی بنویسید و داخل جعبه بگذارید. حتی می توانید با این جعبه برای دیگران هم چیزهایی سفارش دهید. کاینات بدون هیچ شرط و قید و بندی تمام سفارشات موجود در جعبه را محقق خواهد ساخت.
حتی در زندگی روزمره خود ، زمانی که به جعبه هم دسترسی ندارید ، مثلا وقتی داخل اتوبوس نشسته اید و یا در صف ترافیک منتظر مانده اید ، می توانید چشمانتان را ببندید و آرزویی را در دل بگردانید و آن را به طور ذهنی و تجسمی داخل این جعبه قرار دهید. خواهید دید که صرف داشتن چنین جعبه ای به شما انرژی و قدرتی شگرف و شگفت انگیز می بخشد. اگر این روش را به کار بگیرید خواهید دید که وجود فیزیکی یک جعبه جادویی باعث می شود که مقاومت نامریی ذهن وفکر شما در مقابل امکان پذیری قانون جذب به شدت کاهش می یابد و هر گاه که یکی از آرزوهای سفارشی موجود در جعبه به واقعیت می نشیند ، جادویی بودن این جعبه اسرار آمیز برای ذهن و فکر شما بیشتر آشکار می گردد. جعبه سحرآمیز آرزوهای شما می تواند همه چیز را در بر بگیرد. بنابراین در سفارش دادن و آرزو کردن اصلا محافظه کار نباشید و با دلی باز و جرات تمام اینکار را انجام دهید. انجام هیچ کاری برای کاینات غیر ممکن نیست. کاری نکنید که بعد از مدتی وقتی به سراغ جعبه آمدید و متوجه شدید که تمام سفارشات و آرزوهای ارسالی به جعبه تمام و کمال محقق شده اند ، حسرت بخورید که چرا سفارشات بیشتری را به این جعبه نفرستادید!!؟
 
روش سوم : مستند سازی و مکتوب نمودن آرزوهایتان به همراه دلیل آرزو.
چهار دفتر چهل برگ زیبا و جذاب برای خود تهیه کنید. روی یک دفتر بنویسید "شغل من" روی دفتر دوم بنویسید :"بدن من " و روی دفترهای سوم و چهارم هم بنویسید:"روابط من" و " خانه من".
شما باید در هر کدام از این دفترچه ها آرزوهای مربوط به آن دفترچه را همراه با دلیل آرزو و اینکه چرا چنین آرزویی را به دل خود راه داده اید. مثلا در دفترچه "بدن من" می توانید بنویسید:
  من می خواهم وزن خودم را کم کنم و به وزن ایده آلم برسم.......
ـ زیرا می خواهم احساس بهتری داشته باشم.
ـ زیرا می خواهم خوش تیپ تر به نظر برسم و در نتیجه جذابیت بیشتری داشته باشم.
ـ زیرا می خواهم بتوانم بعضی از لباس های مورد علاقه ام را که الان اندازه ام نیست با کم کردن وزن و لاغر شدن بپوشم.
ـ زیرا می خواهم دچار بیماری های ناشی از چاقی مثل سکته مغزی و ایست قلبی یا بیماری های شایع دیگر در انسان های چاق نشوم.
 
یا می توانید بنویسید که من می خواهم یک آرایشگر خوب و ماهر پیدا کنم ....
ـ زیرا می خواهم همیشه موهای سرم در بهترین حالت باشد.
ـ زیرا با داشتن یک آرایشگر خوب و ماهر دیگر کمتر نگران خراب شدن موهایم هستم.
 
یا در مورد لباس می توانید بنویسید که من می خواهم چند تا لباس عالی داشته باشم ....
ـ زیرا که با لباس های متنوع و عالی برای هر مناسبتی می توانی بهترین لباس را داشته باشی.
ـ زیرا می خواهم خوش تیپ تر و جذاب تر به نظر برسم.
ـ زیرا می خواهم مردم وقتی با من در لباس های عالی برخورد می کنند رفتار مثبت تری داشته باشند.
ـ زیرا وقتی لباس خوب به تن داری مردم بیشتر به تو احترام می گذارند.
 
یا می توانید در مورد دندان های خود بنویسید که شما می خواهید هزینه زیادی را برای نگهداری و ترمیم و بازسازی و حفظ دندان هایتان در سال کناربگذارید....
ـ زیرا وقتی دندان های سالم داشته باشی می توانی عمر بیشتری کنی و بدنی سالم تر داشته باشی.
ـ زیرا دندان سفید و سالم به زیبایی انسان جلوه بسیار بیشتری می بخشد.
ـ زیرا وقتی دندان های سفید و سالم داشته باشم راحت تر و بیشتر می توانم در جمع بخندم.
ـ زیرا مجبور نیستم هرازچندگاهی درد شدید دندان و عفونت لثه و دهان را تحمل کنم.
 
توجه داشته باشید که وقتی شما روی مسائل مهم زندگی خود متمرکز می شوید و آنها را با ذکر دلیل ثبت می کنید ، در واقع ضمن اینکه مساله مربوطه را از گوشه تاریک ذهن خود بیرون می آورید و مقابل روشنایی ذهنتان قرار می دهید. با ذکر دلیل ، منطقی بودن و ضروری بودن آن را مشخص می سازید و از همه مهم تر با از ابهام خارج ساختن مساله ، تمرکز بهتر و بیشتری روی آن موضوع فراهم می سازد. هر چه تمرکز فکر روی چیزی بیشتر شود ، ارتعاشات مربوط به آن طلب و خواسته بیشتر و قوی تر و مستمر می شود و هر چه ارتعاش قوی تر و دائمی تر باشد ، سرعت تحقق و واقعی شدن آن هم افزایش می یابد. این خاصیت یعنی شفاف سازی مسائل و افزایش تمرکز روی خواسته ها در روش مستند سازی آرزوها مهم ترین و برجسته ترین ویژگی این روش می باشد.
به همین شکل می توانید دفترچه "خانه من" و دفترچه های دیگر یعنی "شغل من " و "روابط من" را پر کنید.
مثلا در دفترچه "خانه من" می توانید بنویسید:
من می خواهم عالی ترین مبلمان و اثاثیه را برای خانه خودم پیدا کنم.
و یا من می خواهم خانه ام را مرتب و منظم تر کنم.
یا می خواهم قفسه های پلاستیکی چند طبقه در گوشه های خانه بگذارم.
یا در و دیوار و کف حمام و دستشویی را با یک کاشی زیبا و عالی فرش کنم.
و اکنون دلیل خواستن این چیزها را هم در همان دفترچه  در کنار هر آرزو بنویسید.
مثلا بنویسید می خواهم عالی ترین مبلمان و اثاثیه را برای خانه خودم پیدا کنم و بخرم ....
ـ زیرا تغییر دکوراسیون منزل باعث عوض شدن کامل حال و هوای خانه می شود و روحیه همه ساکنین خانه را متحول می سازد.
ـ زیرا اهل مهمانی دادن و دعوت دوستان به منزلم هستم و با تغییر و زیبا سازی دکوراسیون احساس خوبی به من دست می دهد.
یا در مقابل آرزوی مربوطه به مرتب سازی منزل بنویسید:
من می خواهم خانه ام را مرتب تر و منظم تر سازم ....
ـ زیرا وقتی همه چیز نظم و ترتیب داشته باشد آرام تر و آسوده تر هستم.
ـ زیرا دیگران در مقابل این نظم و ترتیب فراوان حالت احترام می گیرند و تحسینم می کنند.
ـ زیرا وقتی همه چیز سرجای خود باشد و نظم کامل در مورد تمام وسایل حاکم باشد ، انجام کارها سریع تر انجام می شود و چیزهای مورد نیاز زودتر پیدا می شوند.
ـ زیرا با مرتب سازی وسایل ضروری از وسایل غیر ضروری راحت تر تشخیص داده می شود و امکان خلوت کردن محیط بدون لطمه خوردن به کارها بیشتر فراهم می شود.
ـ زیرا با نظم و ترتیب بیشتر فکر آدم دیگر لازم نیست به مسائل جزیی مثل یافتن گمشده ها صرف شود و انسان می تواند کارآیی بیشتری داشته باشد.
و همینطوردر مورد کاشی های حمام می توانید بنویسید:
 من می خواهم کف و درو دیوار حمام و دستشویی را با بهترین کاشی ها فرش کنم....
ـ زیرا جلوه و زیبایی بهتری به این دو محیط اصلی و خصوصی انسان می بخشد.
ـ زیرا تمیز کردن و نظافت و بهداشت این دو محیط راحت تر و بهتر صورت می گیرد.
ـ زیرا با اینکار قیمت خانه و منزل من بیشتر می شود.
ـ زیرا با اینکار احساس بهتری نسبت به محل سکونت خودم پیدا می کنم.
و به همین ترتیب می توانید دفترچه های دیگر را پر کنید.
نکته مهم در روش مستند سازی آرزوها به همراه ذکر دلیل خواستن و طلب آنها ، این است که نباید به چگونگی انجام آنها و سخت و آسان بودن تحقق آنها و یا زمان برآورده شدن این آرزوها کاری داشته باشیم و تمام این مسائل را به کاینات واگذار کنیم. در واقع بر اساس قانون جذب ما فقط می خواهیم و طلب می کنیم و اتفاقا اینجا چون می نویسیم و با دلیل طلب می کنیم به افکار مزاحم موجود در ذهن خود پیغام می دهیم که در طلب این آرزوها جدی هستیم و در نتیجه انتظار مقاومت کمتری از سوی آنها را داریم.
اگر به جای نوشتن دلیل آرزو ، وقت و انرژی خود را روی چگونگی و نحوه رسیدن به این آرزو صرف کنیم ، فکرفورا خودش را مطرح می کند و شروع به عرض اندام نموده و با ذکر هزاران دلیل و اشکال در مقابل امکان تحقق این آرزوها سنگ اندازی می کند. همینطور اگر به زمان و هزینه برآورده شدن آرزوها فکر کنیم بازهم با مقاومت فکر و ذهن روبرو می شویم. وقتی هم مقاومت در میان باشد سیگنال منفی است که به سوی کاینات گسیل می شود و در نتیجه در نهایت کار ، "ارتعاش آرزوی طلب شده" نمی تواند دامنه و شدت کافی برای هم ارتعاشی با کاینات را پیدا کند. به همین خاطر در قانون جذب مکررا گفته می شود که اصلا نگران منبع تامین و چگونگی اتفاق افتادن وقایع نباشید و به اینکه کی و کجا قرار است آرزوها تحقق یابند و چه کسانی در آن دخیل اند و شکل تحقق اش چطوری است کاری نداشته باشید. بر طبق قانون جذب اگر مطمئن اید که تردید و دودلی در فکر و ذهنتان وجود ندارد و یقین و توکل دل شما را آرام و مطمئن ساخته است ، فقط کافی است بخواهید ، کاینات مانند معاونی بسیار قدرتمند در کمترین  زمان همه چیز را برایتان مدیریت و هماهنگ می سازد و نتیجه را دودستی تقدیم شما می سازد.
 
روش چهارم: استفاده از قدرت تجسم و زنده نمایی ذهنی  موسوم به واقعیت مجازی.
در این روش شما مثل یک کارگردان فیلم آرزوهای خود را به طور دقیق با در نظر گرفتن همه ریزه کاری های صحنه و البته با حضور خود به همراه تمام احساسات ( یعنی همه حواس پنج گانه بینایی و شنوایی و لامسه و بویایی و چشایی  و همینطور حس ششم یعنی همان دل و قلب خودتان) در ذهن خود مجسم کنید و در آن زندگی کنید!
بله درست فهمیدید! باید در فیلم زنده و جانداری که از رسیدن به آرزویتان در ذهن کارگردانی می کنید زندگی کنید. آن را با تمام وجود حس کنید و این امکان را برای  جسم و روح خود فراهم کنید که انگار به آرزوی خود رسیده اید و در حال تجربه و استفاده از آن هستید.
یک کارگردان وقتی فیلمی می سازد چه می کند؟ جواب کاملا مشخص است. همه چیز را مد نظر خود قرار می دهد. اینکه صحنه در محیط باز باشد یا در فضای بسته. اینکه نور چگونه باشد. چه لباس هایی تن هنرپیشه ها باشد. چگونه با هم صحبت کنند و به هم نگاه کنند و با یکدیگر رفتار کنند. جزئیات دکوراسیون چگونه باشد. در روش زنده نمایی تجسمی شما به عنوان کارگردان فیلم مجازی ذهنی خود حتی باید پا را از این محدوده فراتر بگذارید و خودتان هم به عنوان کارگردان و هم به عنوان هنرپیشه نقش اول به ایفای نقش بپردازید. یعنی باید در فیلمی که می سازید کاملا غرق شوید و آن را با تمام وجود تجربه کنید. در این حالت نه تنها نور و صدا و دکوراسیون و محیط را باید بازسازی کنید. بلکه باید روی چیزی که می چشید و می بوئید و لمس می کنید و حتی احساسات لحظه به لحظه درونی خود هنگام پخش فیلم نیز تمرکز داشته باشید. اگر اینقدر واقعی و جدی در فیلم ذهنی خود غرق شوید خواهید دید که دریچه های ارتباط دل شما با کاینات همگی باز می شوند و ذهن و فکر شما به هیچ وجه نمی تواند به عنوان یک مانع مقاوم بین ارتعاشات درونی آرزوهای شما و ارتعاشات کاینات ظاهر گردد.
احساس باشکوه و عالی که هنگام تجسم ذهنی برآورده شدن آرزوها در ذهن خود ایجاد می کنید ، آنچنان حالت خوش و دل گشایی و نشاط عالی را در وجود شما زنده می کند که ارتعاشی فوق العاده قدرتمند را در خصوص آن آرزو به کاینات گسیل می دارد. شما می توانید از این روش در تمام مواقع استفاده کنید. هروقت احساس ناخوشی و دلتنگی و دلشوره و دل افسردگی و دل مردگی به شما دست داد ، فورا می توانید چشمانتان را ببندید و آرزویی را نیت کنید که باعث دلخوشی و دلشادی و دل آرامی شما شود.چیزی که در ذهن شما می گذرد را فقط شما می بینید. بنابراین در صحنه پردازی فیلم ذهنی و تجسمی خود می توانید بالهای خیال خود را باز کنید و هر چه می خواهید را در صحنه قرار دهید. هرچه شوق و شور و هیجان بیشتری در فیلم ذهنی شما ایجاد شود کاینات آن صحنه از فیلم را زودتر واقعی می سازد. این رسم قانون جذب است.
در روش تجسم نمایی آرزو در ذهن ما از این اصل استفاده می کنیم که :" اگر یک فکر احساس بدی در ما زنده کرد آن فکر بد است!" به زبان دیگر احساس درونی که ما در اعماق دل خود حس می کنیم می تواند به عنوان راهنمایی برای اینکه بفهمیم آیا فکری که الان مشغولش هستیم خوب یا بد است به کار گرفته شود. استفاده از دل به عنوان وسیله ای برای هدایت افکار در قانون جذب ابزاری مهم و کلیدی است. ما به عنوان یک موجود خالق و آفریننده در این دنیا قدرتی جادویی داریم به نام "تقاضا می کنیم و فوری کاینات اجابت می کند!" اما این قدرت جادویی توسط فکر مهار می شود و تضعیف شده و حتی بسیاری مواقع مسدود و ناتوان می گردد. اگر بتوانیم مقاومت فکر را از سرراه برداریم می توانیم دوباره به قدرتی که از ابتدای تولد همراه ما بوده دست یابیم. از آنجا که فکر احساس قدرتنمایی فراوانی می کند و هر چه با او درافتد را محکوم می کند نمی توان با خود فکر به جنگ فکر رفت و لااقل اگر بتوان این کار را کرد بسیار مشکل است. اما راه دیگر احساسی است که هر فکری در دل ما ایجاد می کند. فکر و احساس فکر ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با هم دارند. ما برای اینکه بفهمیم یک فکر بازدارنده و ضد ارتعاش کایناتی است یا آرام ساز و مقوی ارتعاش کافی است به احساسی که از هر فکر در دل ما ایجاد می شود دقت کنیم. اگر احساس خوب بود آن فکر خوب است و اگر احساس ناخوشایند بود آن فکر ناخوب است.
با روش تجسم ذهنی یا واقعیت مجازی ما در واقع روی احساس خود اثر می گذاریم و به صورت غیر مستقیم فکرهای خوب و مثبت و انرژی بخش و امیدآفرین را در ذهن خود جایگزین می کنیم. ما با کنترل و هدایت احساس درونی خودمان امکان باز شدن دریچه ارتباط خود با کاینات را فراهم می کنیم. این روش فوق العاده قدرتمند است.
 
روش پنجم: پولدار نمایی یا تقویت احساس توانگری!
در این روش شما یک حساب بانکی مجازی در ذهن خود ایجاد می کنید. به عبارت دیگر با وجودی که ممکن است در هیچ بانکی پول نداشته باشید اما فرض می کنید که یک حساب بانکی پر از موجودی دارید که به کمک آن تمام هزینه های خود را پرداخت می کنید و با آن هر چه بخواهید را می خرید. درست انگار چنین حسابی وجود دارد و شما دیگر هیچ نگرانی از بابت کم پولی و نداری دیگر به ذهن خود راه نمی دهید. می توانید برای زنده نمایی و واقعی سازی این احساس از دسته چک های بلااستفاده یا دفترچه های بانکی باطل شده استفاده کنید. همینطور می توانید از برنامه های حسابداری کامپیوتری هم کمک بگیرید. حتی می توانید یک دفتر بخرید بنام دفتر حسابرسی روزانه و درآن میزان پول های واریزی به حساب خود و برداشت ها از حساب را یادداشت کنید. ممکن است بگوئید که این کارها تخیلی و توهمی است و بدرد نمی خورد اما نکته کلیدی اینجاست که ما هدفمان تاثیر گذاری مستقیم روی احساس تنگدستی و فقر موجود در اعماق دلمان و دست کاری و تغییر این احساس به حس باشکوه توانگری و دارا بودن است.
نکته کلیدی این روش آن سات که تا حدامکان آن را واقعی و باور کردنی کنیم. ابتدا باید در دفتر موجودی مجازی خودتان فرض کنید که یک میلیون تومان موجودی دارید. اینکه این مبلغ از کجا آمده را به کاینات واگذار کنید و فرض کنید که به یک روش درست و سالم این مبلغ به حساب شما واریز شده است. و شما باید آن را خرج کنید. یعنی در ستون بستانکاری یا دریافتی ها این یک میلیون تومان را بنویسید و بعد شروع کنید به خرج کردن آن به هر شکلی که دوست دارید. می توانید هم این پول را یکجا خرج کنید و یا می توانید با دقت و حساب و کتاب از آن برای خرید چند جنس استفاده کنید. نکته این روش در احساس خوش و خوبی است که از خرید کردن و پول خرج کردن باید در وجود شما زنده شود. در بخش هزینه ها یا مخارج با ظرافت و وسواس کامل بنویسید که تومان به تومان این پول را چه جوری خرج کرده اید. برای هر خرجی که می کنید شرح و توصیف کاملی ثبت کنید. مثلا بنویسید سه هزارتومان برای خرید یک مداد زیبا و شیک خرج کردم یا بنویسید که یک جفت کفش ورزشی گران قیمت آدیداس با ظاهری فوق العاده و بی نظیر برای خودم خریدم و یا برای خرید بهترین گوشی موبایل اینقدر هزینه کردم. همه این یک میلیون تومان را می توانید همین امروز خرج کنید یا بخشی از آن را برای فردا نگه دارید. اما ما پیشنهاد می کنیم که تا می توانید همین امروز حساب را به صفر برسانید. فردا که از خواب برمی خیزید در بخش واریزی حساب خود بنویسید دو میلیون تومان و تا غروب فردا برای این دومیلیون تومان هزینه سازی کنید. روز بعد این رقم را سه میلیون و روز چهارم به چهار میلیون برسانید. روز پنجم مجبورید برای پنجاه میلیون تومان هزینه سازی کنید و روز سیصدم شما سیصد میلیون تومان پول دارید که باید برای خرج کردن آن فکری بیاندیشید. اگر این بازی را برای یکسال هر روز انجام دهید خواهید دید که بیش از شصت و شش میلیارد تومان پول خرج کرده اید.
مهم ترین تاثیری که این بازی ذهنی دارد تقویت احساس تجسم شماست. بعد از چند هفته از شروع این تمرین خواهید دید که چند هفته ای که گذشت شما تمرکزتان بیشتر از آنکه روی پول باشد روی خرج کردن درست و حسابی آن مبلغ است و با این قابلیت شما متوجه خواهید شد که توانایی شما در تجسم توانگری خود تا حد بی نظیری افزایش یافته است. جالب است بدانید اکثر افراد تجسم های خود را واقعا زیاد جدی نمی گیرند و تمرین نمی کنند. خیلی از مردم ارتعاشات درونی خود را به آنچه مشاهده می کنند سنجاق می کنند نه به آنچه تجسم می کنند. به عبارتی رویا دیدن و تجسم کردن در بین انسان های امروزی جدی قلمداد نمی شود. اما با انجام این تمرین تجسمی توانگری شما خواهید دید که هر چه بیشتر در تجسم های خود این بازی را تمرین می کنید درزندگی واقعی به همان نسبت آرزوهای بیشتری از شما برآورده می شود و انتظارات و درخواست های قلبی شما زودتر تحقق می یابند.به عبارت دیگر شما با تمرین روی این روش ، یعنی توانگر نمایی و تجسم پولدار بودن، مرکز توجه خود را جابجا می کنید و ارتعاشات جدیدی را در زندگی خود به کاینات گسیل می دارید که کاینات هم با برآورده کردن آرزوی مربوطه به این ارتعاشات بیشتر جواب می دهد.
اگر قرار باشد که شما همیشه توجه و دقت خود را معطوف به وضعیت فعلی خود نمائید ، بدیهی است که آینده شما مثل همین الانتان خواهد بود. اما اگر توجه خود را به سمت ایده های در حال گسترش عالی معطوف کنید ، یعنی همان چیزی که در روش توانگر نمایی ارائه می شود در نتیجه کاینات به ارتعاشات این افکار جدید پاسخ خواهد داد و آینده شما بسیار بهتر از الآنتان خواهد شد. برای کاینات فرقی نمی کند که منبع ارتعاش ساطع و فرستاده شده از سمت شما کدام فکر بوده است. اینکه ارتعاش حاصل در اعماق وجود شما مربوط به شرایط فعلی زندگی تان است و یا به خاطر فضای تجسمی این ارتعاش ایجاد شده ، برای کاینات تفاوتی ندارد. بنابراین به محض اینکه شما با درگیر شدن در بازی تجسمی توانگر نمایی  ارتعاشات جدیدی به کاینات می فرستید کاینات می فهمد که به دلیلی سمت توجه شما به سوی دیگری متوجه شده است و در نتیجه ارتعاش مربوط به سمت جدید را در دستور کار خود قرار می دهد.یعنی ارتعاش مربوط به توانگر شدن و بهبود شرایط مالی شما را دریافت نموده و اجابت می کند. شما می توانید این بازی را دریک زمان کوتاه انجام دهید و یا اینکه آن را به مدت یکسال و حتی بیشتر ادامه دهید.
اوایل کار ممکن است این بازی مسخره و بی معنا جلوه کند. اما هر چه بیشتر بازی کنید قدرت تجسم و تصور شما وسیع تر می شود. و با گسترش قدرت تجسم شما بیشتر روی جنبه شادی بخش و خوشایند این بازی متمرکز می شوید و سعی می کنید آن را بامزه تر سازید و به همین میزان هم مرکز توجه غالب ذهن شما جابجا می شود.
در واقع وقتی دارید در تجسم خود چک می کشید و برای هر هزینه ای که خرج می کنید یادداشتی می نویسید ، جهت ذهن خود را روی نوشتن متمرکز می کنید و در نتیجه هیچ احساس مقاومتی در وجود خود هنگام نوشتن چک ها احساس نمی کنید چرا که ترسی از بابت کم شدن پول و یا از دست دادن چیزی ندارید.شما در این حالت بی مقاومتی ذهن ، به واقع شروع می کنید به نوشتن آرزوهای خود و به تعبیری دیگر به صورت رودرو با کاینات بدون هیچ واسطه ای به نقل آرزوهای خود می پردازید. ذهن شما هم خودش را عقب کشیده چرا که گمان می کند قضیه بازی است و دلیلی برای سنگ اندازی و دخالت وجود ندارد. غافل از اینکه شما در طول این بازی فرصت پیدا کرده اید که به کاینات بگوئید دقیقا چه آرزوهایی دارید و چقدر از رسیدن به این آرزوها خوشنود خواهید شد. در این غفلت و بی خبری ذهن و فکر هم کاینات به سرعت ارتعاشات آرزوهای ما را گرفته و به سراغ کار خود یعنی برآورده کردن آنها و تغییر شرایط زندگی فعلی ما برمی خیزد و دیری نمی گذرد که ناگهان فکر و ذهن خودش را درشرایطی واقعی و تغییر کرده و متفاوت با قبل می بیند و ناباورانه آن را باور می کند و می پذیرد و در حقیقت بدون هیچ مقاومتی تسلیم می شود.
با مرور زمان متوجه خواهید شد که به یمن این بازی هیجان انگیز و شادی آفرین ، نه تنها وضع مالی شما به شدت بهبود یافته است بلکه همه چیزهایی که در طول این بازی هنگام بدست آوردنشان و خریدنشان احساس خوبی در شما زنده کردند هم به زندگی شما وارد می شوند.
می توانید بازی را همین الان شروع کنید و چند ساعت بعد تمام کنید. و بعد زمانی دیگر هر وقت خواستید به سراغ این بازی بیائید یا می توانید آن را به طور دائم و مستمر ادامه دهید. این بازی هیچ قاعده و قانونی ندارد. باید و نبایدی در کار نیست. هرچه هست قدرت تجسم و خیال پردازی شماست. باید بال های خیال خود را باز کنید و روی خرج کردن پول هایی که هر روز بدست می آورید تا می توانید خیال پردازی کنید. با ادامه این بازی می بینید که هر روز ایده های جدیدی به ذهن شما خواهد رسید و آرزوها و انتظارات شما از زندگی بیشتر خواهند شد. انتظارات جدید ارتعاش های جدیدی را باعث خواهند شد و در نتیجه می توان گفت که بازی توانگر نمایی مهم ترین کاری که انجام می دهد جابجایی مرکز ارتعاش توجه و تمرکز شما با حداقل مقاومت و دخالت فکر بهانه جو و مانع تراش است. بر طبق قانون جذب با جابجا شدن و تغییر ارتعاش ، کاینات شرایط زندگی جدیدی مقابل شما ظاهر خواهد ساخت و در نتیجه آینده شما به طور کلی متحول خواهد شد.

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟ (1)

 

برای اینکه قانون جذب را با تمام پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم باید به سراغ سنجش گر و حسگر قانون جذب در وجود انسان  یعنی دل یا همان حس ششم احساسی برویم. هر چه دل ناخوش تر باشد این نشان دهنده وجود اختلاف و تفاوت بین ارتعاش خیر کیهانی و کاینات با ارتعاش فعال در وجود ماست. هر چه دل شاد تر و خوش تر و با نشاط تر باشد این نشانگر همنوایی و هم سازی و هم آهنگی ارتعاش دل ما با ارتعاش کاینات است. ما وقتی بتوانیم به دلی آرام و مطمئن دست یابیم آنگاه همه مقدمات و لوازم مورد نیاز برای اجرای صحیح قانون جذب در وجودمان مهیا شده است. یعنی فقط وقتی دریای دل آرام است می تواند انعکاس عکس زیبا و جذاب ملکوت آسمان ها و کاینات را در خود منعکس سازد.

تمام روش هایی که در این جا گفته می شود مجموعه کارهایی است که ما باید انجام دهیم تا اولا موانع موجود در فکر و ذهن و اعماق باورهای خود را از سرراه اجرای صحیح قانون جذب برداریم و ثانیا بتوانیم به دلی دائما آرام و با ثبات دست یابیم که بتوانیم ارتعاشی مستمر و دائمی را هم نوسان و هم آوا با آهنگ جمعی کاینات در وجود خودمان تجربه کنیم. بیائید با هم روش های عملیاتی کردن قانون جذب در وجودمان را مرور کنیم:

روش اول : شکرگذاری و سپاس دائم هر آنچه داریم و مقابلمان ظاهر می شود.
این روش یعنی قدردانی از آنچه در هر لحظه داریم را می توانیم همیشه و همه جا اجرا کنیم. مثلا فرض کنید در اداره پست معطل ایستاده اید. به جای نق زدن و شکوه و گلایه از معطلی با خود بگوئید:
ـ چه ساختمان زیبا و قشنگی را برای این اداره در نظر گرفته اند.
ـ چقدر خوب و دوست داشتنی است وقتی آدم می بیند اداره به این بزرگی اینقدر تمیز است.
ـ چقدر این کارمند پست صمیمی و مهربان و قابل تحسین است.
ـ آن مادری که در صف ایستاده چقدر قشنگ با بچه اش رفتار می کند.
ـ چه ژاکت زیبایی تن آن مرد پیر است.
ـ حتما روز خوبی خواهم داشت.
یا وقتی در خیابان رانندگی می کنید با خود بگوئید:
ـ من ماشینم را خیلی دوست دارم.
ـ این اتوبان جدید فوق العاده درست شده است.
ـ هر چند باران می بارد اما همین ریزش باران رانندگی را رویایی و خاطره انگیز می سازد.
ـ چقدر خوشحالم که همه چیز ماشینم درست کار می کند.
توجه داشته باشید که هدف از این شیوه نگاه کردن مثبت و انرژی بخش عالم ، ایجاد روحیه رضایت و فروتنی باطنی و در نتیجه شادمان ساختن دل یا همان حس ششم درونی وجودتان است. دلیلی هم ندارد که حتما در خصوص محیط و شرایطی که در آن قرار دارید به قدردانی و سپاس بپردازید. مثلا می توانید روی هر شی دیگری که در مقابل شما قرار دارد متمرکز شوید و آن را تحسین کنید. مثلا بگوئید:
ـ این ساختمان روبرویی را چقدر با سلیقه و زیبا درست کرده اند.
ـ با ایجاد این پارکینگ عمومی در آنسوی خیابان چقدر کار مراجعین به ادارات اطراف راحت شده است.
ـ چقدر باجه تلفن در دو طرف خیابان وجود دارد و با اینکار تا چه حد مردم در برقراری تماس با هم راحت تر شده اند.
ـ صندلی های انتظار موجود در این اداره چقدر زیاد است و در نتیجه مراجعین موقع انتظار زیاد سرپا نمی ایستند و این چقدر خوب است.
ـ این پنجره های بزرگ چقدر خوب روشنایی و نور کافی را به داخل ساختمان و اتاق ها هدایت می کنند.
ـ از اینجا که نشسته یا ایستاده ام چه نمای خوبی مقابل چشمان من قرار دارد.
این روش یعنی شکرگذاری و تحسین و سپاس مستمر و دائم نسبت به محیطی که در آن قرار داریم و چیزهایی که در اختیارمان است ، باعث می شود روحیه ای شاد و باطنی آزاد و راحت پیدا کنیم و مضاف بر این افکار منفی گله مندی و نارضایتی فرصت جلوه گری و اظهار وجود مقابلمان پیدا نکنند.
در واقع هر وقت شما از یک چیز خوب تعریف می کنید. یک اتفاق میمون و مبارک را سپاس می گوئید. یک کار ارزشمند را مورد قدردانی قرار می دهید. در واقع به کاینات می گوئید:" لطفا از این چیز بیشتر به من بده!" و کاینات هم بلافاصله با محقق سازی آن در هستی به شما پاسخ می دهد:" بلی سرورمن! امر شما اجرا شد. " و شما در ادامه زندگی خود می بینید که تعداد این چیزهای زیبا و خوشایند و مطلوب در زندگی شما بیشتر از روز قبل می شوند و هر روز صحنه ها و اتفاقات و آدم های خوب و مثبت بیشتری سرراه زندگی شما سبز می شوند. این خاصیت قانون جذب است که به هر چه بیشتر توجه کنی و با هر موضوعی  که بیشتر افکارت را متوجه آن سازی ، آن چیز و آن موضوع در زندگی تو بیشتر محقق خواهد شد. بزرگی نقل می کند که انسان ها در آن دنیا با همان چیزهایی همدم و همنشین خواهند شد که در این دنیا می پسندند و تحسین می کنند. و قانون جذب می گوید ما همین الآن موجوداتی آن دنیایی و این دنیایی به طور همزمان هستیم.
روش اول عملیاتی ساختن قانون جذب می گوید به هر چه بگویی متشکرم مهماندار سفینه کاینات بیشتر از آن به تو هدیه می دهد. پس تا می توانی نسبت به خوبی های اطراف ات و آنچه به تو ارزانی داشته شده است سپاسگذار و قدردان باش.
 
 موضوعات مرتبط:


سوء تفاهم ها و اشتباهات رایج در خصوص قانون جذب

 
بدفهمی اول: قانون جذب به معنای تنبلی و فراغت از تلاش و رهایی کار نیست. قانون جذب یک جور نگرش آرام کننده و اطمینان بخش به کاینات و خالق هستی و مهار و کنترل احساسات درونی انسان هنگام تلاش برای خلق آگاهانه و دانسته جهان مورد نظر و آرمانی فرد است.
خیلی از آنها که در قرن تکنولوژی و انفجار اطلاعات دنبال روش های کپسولی و اعجاز آور هستند گمان می کنند قانون جذب هم یکی از همان دستآوردهای نوین بشری است که امکان دسترسی راحت و بی دردسر به آرزوها بدون انجام کار و تحمل زحمت را فراهم می سازد. در حالی که قانون جذب به عنوان یک پیش فرض اساسی بدن فیزیکی و جهان مادی و کلیه قوانین حاکم بر آن را به طور کامل می پذیرد و تفاوت آن با دیگر نگرش ها در این است که همزمان از یک زاویه بزرگتر بخش نادیدنی و ناپیدای متافیزیک وجود هر انسانی را هم قبول می کند. به عبارتی جسم فیزیکی هنوز هم مانند گذشته به برنامه ریزی و هدف گذاری و تلاش اقدام می کند اما اینبار چون به قانون جذب ایمان و یقین دارد ، با اطمینان خاطر و آرامش کامل فقط در مسیر خواسته و طلب اصلی اش گام برمی دارد و با کنترل حساب شده و لحظه به لحظه مرکز توجه و دقت و تمرکز فرد، امکان ظهورو خودنمایی احساسات و هیجانات منفی و بازدارنده را در وجود شخص از بین می برد.
شخص معتقد به قانون جذب چون یقین دارد که کاینات همراه اوست و خیر او و همه عالم را می خواهد ، دیگر نگران وقوع حوادث شر و بد در زندگی خود نیست. هر چه هست برای این چنین شخصی خیر و برکت و فراوانی و مصلحت است. او اصلا نگران چگونگی انجام آرزوهایش توسط کاینات نیست. اینکه منابع مورد نیاز برای فراهم ساختن آرزوها و درخواست های او از کجا توسط کاینات فراهم می شود به او ربطی ندارد و اصلا به آنها فکر نمی کند. او مطمئن است که در جاده زندگی تنها نمی ماند و نگاه یک حامی قدرتمند در تمام طول جاده زندگی همراه اوست. چنین شخصی چون از همراهی کاینات در مسیر فعالیت هایش خاطرش جمع است و نظام باورهایش هم پذیرفته که توانایی انجام ناممکن ها را دارد به جای اینکه محافظه کار و بیش از حد محتاط باشد ، شجاعانه وارد میدان عمل می شود و در تاریک ترین جاده ها با روشن کردن هر چراغی که دارد قدم می گذارد و مطمئن است خود جاده به او مسیر بعدی را نشان می دهد. برای همین است که اگر در زندگی همه افراد موفق دقت شود متوجه می شویم که همه آنها به شکلی به قانون جذب ایمان دارند و بر اساس آن چارچوب زندگی خود را بنا می کنند.
تصور اینکه قانون جذب به معنای بیکاری و تن پروری است و یک رویای توهمی است که آدم های تنبل برای خود ساخته اند تا از کار و تلاش رهایی یابند ، تصوری باطل و تفسیری غلط توسط همان آدم های تنبل است که هر قانونی را در جهان از دید تنبلانه و تن پرورانه خود تفسیر می کنند.
اتفاقا قانون جذب عینا مانند مفهوم توکل در فرهنگ ما عمل می کند. شخص معتقد به این قانون با توکل و تکیه بر این قانون وارد میدان عمل و اقدام می شود و بدون دخالت دادن افکار و احساسات مزاحم با اعتماد به نفس و اطمینان قلبی کامل و بی نقص کارش را به پیش می برد و هر مرحله ای که عبور می کند را یک پیروزی و مهر تائیدی بر درستی دیدگاه و نگرش قانون جذب می داند.
 
بدفهمی دوم: خیلی ها گمان می کنند که قانون جذب و کمک و همراهی کاینات برای اجابت خواسته ها و آرزوهای اشخاص فقط منحصر به آدم های خوب این دنیا است و آدم بدها نمی توانند از قانون جذب بهره مند شوند.
اما حقیقت این است که قانون جذب هر چند یک قانون فیزیکی /متافیزیکی  است اما  مثل تمام قوانین فیزیک برای همه عالم به طور یکسان اجرا می شود و نتیجه یکسان به همراه می آورد. هر آدمی چه خوب و چه بد هر نیت و آرزویی را در اعماق دلش بگرداند باید مطمئن باشد که با اینکارش ارتعاشی را ایجاد می کند که توسط کاینات بلافاصله دریافت و برای واقعی شدن و به حقیقت پیوستن به صورت یک دستور لازم الاجرا در کل هستی پخش می شود. تفاوت اصلی در بخش سوم قانون جذب یعنی یقین داشتن یا شک کردن آشکار می گردد. اگر انسان به کارکرد قانون جذب اعتماد و اعتقاد کامل و قلبی داشته باشد ، حال این انسان یک شخص خوب باشد یا یک شخص ناخوب ، در هر حالت به واسطه این اعتقاد و یقین قلبی ، می تواند هر زمان که اراده کند تحقق آرمان ها و آرزوهای درونی اش را در زندگی واقعی خود نظاره گر باشد. اما اگر انسانی نسبت به ثبات و درستی قانون جذب و همراهی کاینات دائم در شک و دودلی و تردید به سر ببرد و اجازه دهد افکار ناامید کننده و سرد ، گرمی و شور وصالش را دائم از او بگیرد. این شخص حتی اگر یک انسان کاملا خوب و مثبت هم باشد ، باز نمی تواند به آنچه می خواهد برسد.
قانون جذب اوج بخشندگی و بخشش و دست و دلبازی کاینات را نشان می دهد. این قانون خیلی ساده می گوید هر چه می خواهی تقاضا کن و جوابش را بگیر. بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را! این قانون می گوید که کاینات همیشه خیر و صلاح همه انسان ها را خواسته و می خواهد و خواهد خواست و در خیر بودن اتفاقاتی که در عالم و هستی می افتد حتی لحظه ای هم نباید شک کرد. چه بدانیم و چه ندانیم، چه دلمان بخواهد و چه نخواهد ، چه باورداشته باشیم و چه نداشته باشیم، چه قبول کنیم و چه نکنیم ، قانون جذب وجود دارد و کارش را انجام می دهد.
ولی اگر آن را ببینیم و باورش کنیم و آگاهانه و دانسته از آن استفاده کنیم ، طبیعی است که حس خلاقیت و شور و هیجان بسیار بیشتری را در دوره حیات خود تجربه خواهیم کرد. بنابراین اگر می بینید یک انسان به ظاهر بدخلق موفق شده به آنچه می خواهد در حوزه های مختلف مالی و شغلی و اجتماعی برسد و انسان خوش خلق دیگری نتوانسته به جایگاه مناسبی در زندگی اش برسد. شک نکنید که تفاوت آن دو در میزان شک و تردیدی است که در اعماق دلشان نسبت به لیاقت خود برای بهره مندی از امکانات کاینات وجود دارد.
 
بدفهمی سوم : خیلی ها گمان می کنند کاینات اگر بخواهد آرزوهای آنها را برآورده کند به ناچار باید آرزوی شخص دیگری را برآورده نکند تا بتواند مواد اولیه کافی برای ساختن کاخ آرزوهای نفر اولیه را فراهم سازد. به عبارت دیگر خیلی ها نسبت به بی نهایت بودن بانک کاینات برای پرداخت صورتحساب هزینه آرزوهای انسان ها شک و تردید دارد. برای همین است که وقتی قانون جذب می گوید فقط بخواهید و نپرسید که چگونه و در چه زمان و مکانی این خواسته شما اجابت می شود ، خیلی ها اعتراض می کنند و با ردیف کردن محدودیت ها و نبود امکانات در اطراف خود می گویند که اجابت این آرزو از پایه و اساس غیر ممکن است و نباید یک درصد هم به تحقق آن امید داشت.
اما نکته اینجاست که این اشخاص بخش متافیزیک و ماوراء الطبیعه قضیه را فراموش کرده اند و از یاد برده اند که برای برآورده شدن و اجابت آرزوی هر انسانی و در حالت کلی هر موجودی در عالم ، تمام کاینات بسیج می شوند و از تمام امکانات موجود در عالم برای فراهم ساختن مواد اولیه مورد نیاز جهت تحقق و واقعی سازی آرزوهای هر انسانی کمک گرفته می شود. حتی اگر لازم باشد در خیلی از موارد از دشمنان و بدخواهان فرد نیز برای اجابت آرزوهای او کمک گرفته می شود و این بدخواهان بدون اینکه بخواهند و بدانند بازیچه کاینات قرار می گیرند تا به نفع شخصی که از او خوششان نمی آید عمل کنند.
در قانون جذب گفته می شود که همانطوری که برای سالم شدن یک انسان بیمار، ضرورتی ندارد که بیماری به شخص دیگری داده شود تا توازن برقرار گردد! به همین شکل هم عین حالت سلامتی ، حالت فراوانی و ثروت یک شخص فقیر نیازمند فقیر شدن یک انسان در جای دیگری نیست. کاینات خودش از ناکجاآبادی که خیلی مواقع اصلا حدس و گمان ما به آنجا نمی رود منابع هزینه های پروژه تبدیل افکار ما به واقعیات را فراهم می کند و اصلا هم در این میان حق خوری و حق کشی و فریب و نیرنگ و کلاهبرداری ضرورتی ندارد.
اگر شخصی مثل بیل گیتس بنیان گذار شرکت نرم افزاری مایکروسافت توانست چندین سال به عنوان توانگرترین شخص عالم درآید ، دلیلش این نبود که او حق کسی را بالا کشید و یا سهم انسانی را در این جهان برای خود برداشت. او به جای اینکه به معدن طلای دیگران دست درازی کند ، خودش از دل هستی و کاینات یک معدن طلای جدید به نام نرم افزار نویسی و تولید برنامه های کاربردی کامپیوتری را درخواست کرد و کاینات هم این معدن طلایی و پرسود را به او و بقیه افراد بعد از او هدیه کرد. خوب دقت کنید این منبع غنی ثروت سازی ناگهان از جایی پیدا شد و برای درخواست کننده و همه انسانهای آرزومند بعد از او شروع به ثروت سازی کرد. و جالب اینجاست که صدسال پیش این معدن اصلا دیده نمی شد و کسی باور نمی کرد که از این منبع هم بتوان به ثروت دست یافت.
کاینات همیشه به همین شکل عمل می کند. برای همین نیز در قانون جذب همیشه گفته می شود که زیاد نباید نگران اجرایی شدن و محدودیت های عملیاتی شدن آرزوهایمان باشیم. بلکه باید جرات آرزو کردن و بیشتر خواستن را همیشه در دل خود زنده نگه داریم و مطمئن باشیم و یقین داشته باشیم که کاینات خودش اسباب اینکار را فراهم خواهد ساخت.
 
بدفهمی چهارم: خیلی ها گمان می کنند وقتی به گذشته فکر می کنند یا در رویاهای آینده فرو می روند یا صحنه ای نامناسب در زمان حال را مشاهده می کنند ، قانون جذب کار نمی کند. حال آنکه وقتی کسی خاطره ای از گذشته را به اکنون ذهن خود می آورد و یا تجسمی رویایی از آینده را در الان ذهن خود ایجاد می کند در حقیقت مشغول آفرینش فکری است که در زمان حال خلق می شود و به طور اتوماتیک این فکر ارتعاشی ایجاد می کند که اگر بیش از هفده ثانیه روی آن تمرکز صورت گیرد این ارتعاش دامنه و قدرت لازم برای عبور از آستانه قابل اعتنای کاینات و ایجاد نوسان مشابه در کاینات را باعث می شود. در حقیقت باید بدانیم که اگر در گذشته خاطره بدی را از سر گذرانیده ام و با نگریستن به آلبوم ها و عکس ها و یا صحبت با آشنایان در مورد خاطرات ناخوشایند گذشته گمان کنیم که فقط مشغول بازی با خاطرات هستیم باید بدانیم که سخت در غفلتیم و همین بیرون کشیدن جنازه خاطرات قدیمی از زیر خاک حافظه و نگاه کردن در آن به معنای جان بخشیدن دوباره به امواتی است که هرگز نمی خواهیم آنها را دوباره ببینیم. به طور مشابه اگر مشغول تماشای فیلم یا صحنه نامناسبی هستیم یا چنین صحنه ناخوشایندی را در ذهن خود مجسم می کنیم ، حتی اگر این صحنه ها مجازی و غیر واقعی و توهمی و تجسمی باشند باید بدانیم که ما با توجه و نگریستن به آنها در حقیقت به چیزی که جان ندارد اهمیت می بخشیم و آنها را به اندازه کافی جاندار می سازیم که وارد زندگی ما شوند. قانون جذب با کسی شوخی ندارد. اسلحه مرگباری است که خالق کاینات در درون تک تک انسان ها به ودیعه گذاشته است و این سلاح قدرتمند ضمن آنکه می تواند از ما یک خالق آگاه و بی نظیر بسازد می تواند باعث شود تا ما با خلق موجودات و شرایطی ناخوشایند زندگی خود را به تباهی بکشانیم.  قانون جذب مثل کودکی است که به طور شبانه روز باید مواظبش باشیم. به خاطر قدرت و سادگی و توانمندی خارق العاده قانون جذب و اینکه هرچه فکر کنیم می تواند در آینده ای نزدیک به واقعیتی در زندگی ما تبدیل شود باید بسیار زیاد مواظب افکار خودمان ، حرف هایی که برزبان می آوریم ، چیزهایی که می بینیم ، آرزوهایی که می کنیم و خلاصه گفتار و پندار و کردار لحظه به لحظه خودمان باشیم. این مواظبت دم به دم و هشیاری مستمر و پیوسته است که می تواند ما را به یک خالق آگاه آرزوهایمان تبدیل کند.
 
بدفهمی پنجم: بسیاری از کسانی که قانون جذب را در زندگی خود به کار می برند و جواب نمی گیرند و با آن مخالفت می کنند می گویند که این قانون نتوانست آنها را از اینجا که هستند به آنجا که دلشان می خواسته و آرزو می کرده ببرد. در واقع آنها بعد از اینکه مدت ها قانون جذب را به طور کامل اجرا کرده اند باز هم نتوانستند از "اینجای نامطلوب " به "آنجای آرمانی و مطلوب" بروند.
دلیل این جواب نگرفتن هم بسیار ساده است! آنها می خواستند آنجا باشند در عین حال به طور همزمان اینجا هم باشند . و این یعنی ارسال دو ارتعاش متضاد همزمان به سوی کاینات که طبیعی است وقتی دو ارتعاش قوی و غالب مخالف هم به کاینات ارسال شود ، نتیجه ای جز هیچ چیز نصیب شخص نمی گردد. به همین خاطر در قانون جذب می گویند اگر می خواهی از "اینجای بد و ناخوشایند" به "آنجای دوست داشتنی و آرمانی ات " بروی ، به محض اینکه چنین آرزویی کردی فورا اینجا را برای همیشه ترک کن و در آنجا ساکن شو!
و این یعنی به محض آرزو کردن و درخواست مهاجرت به نقطه جدید ، درذهن خود باور کن و بپذیر که "آنجا" هستی و "آنجایی" رفتار کن. یعنی اگر می خواهی در کنکور ورودی یک دانشگاه قبول شوی و هنوز ماه ها به برگزاری آزمون باقی است. از همین الان یعنی از اکنون که هیچ آزمونی برگزار نشده خود را قبول شده ببین و مانند شخصی که وارد دانشگاه شده و روی صندلی مخصوص خود نشسته با خودت برخورد کن. یعنی خودت را موجودی ببین که حق و لیاقت و شایستگی اش آنجا بودن است و حال به دلایلی که کاینات باید آنها را برطرف کند مدتی مجبور بودی در "اینجا" ساکن باشی و "اینجا بودن" هرگز باعث نمی شود که تو خود را مقیم دائمی "اینجا" تصور کنی و "اینجا" را وطن خودت بیانگاری.
اینکه انسان دارای این توانایی شود که به محض نخواستن یک شرایط به طور ذهنی قادر به جمع کردن اسباب و وسیله و نقل مکان به نقطه آرمانی خودش باشد و بعد فقط منتظر باشد تا کاینات بقیه لوازم و مقدمات را فراهم کن. همین توانایی خیره کننده باعث می شود تا انسان دارای قدرتی خیره کننده در تحمل و فراموش کردن شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا پیدا کند و در بدترین و سخت ترین شرایط زندگی بتواند گلیم خود را با موفقیت از آب بیرون بکشد. جالب است بدانید تنها با نظریه "قانون جذب" است که آدمی می تواند به این توانایی فوق العاده در کوچ کردن ذهنی و روانی از نقطه نامطلوب به نقطه مطلوب و دوست داشتنی زندگی اش دست یابد و فکر خودکشی و توسل به مواد مخدر و تسلیم و ناامیدی را از سر بیرون کند. در ادبیات ما هم فراوانند شعرهایی از این دست که :
 
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
 
یا شعری مانند
 
از قیمت یوسف نشود یک سر مو کم
هر چند خریدار به بازار نباشد
 
حکایت از آن دارد که شخص سراینده این اشعار با تکیه بر قانونی شبیه قانون جذب هرگز خود را سزاوار شرایط خوار کننده و ذلیل ساز فعلی نمی داند و اصولا خود را از سیاره و دنیا و فضایی بسیار متفاوت می داند که به غلط اینجا گرفتار شده و دیر یا زود به خاطر نامه ای که به کاینات فرستاده باید به جایی که لیاقتش را دارد برود.
بنابراین در پاسخ این بدفهمی متداول در خصوص ناکارآمدی قانون جذب باید از مدعیان پرسید که آیا وقتی برای خواندن دعای باران در معبد جمع شدند با خودشان چتر هم آوردند! یعنی خودشان قبل از رسیدن به معبود و محبوب آرمانی خود ، تصور وصل و وصال را در ذهن خود تجسم کردند؟ اگر جواب منفی است و آنها همزمان  خدا و خرما را با هم می خواستند و نمی توانستند در ذهن خود تصور چشم پوشی و جدایی از اینجا و اقامت در آنجای آرمانی را تجسم کنند ، پس چگونه انتظار داشتند که کاینات بر خلاف ارتعاش آنها چیزی را به ایشان ارزانی دارد که هرگز آرزو نکردند.
معتقدان به قانون جذب می گویند وقتی عمر انسان به پایان می رسد و زمان چشم پوشی از بخش فیزیکی و یکپارچه وارد دنیای متا فیزیک شدن فرا می رسد. از انسان می پرسند چرا از قدرت بی نظیر و فوق العاده آرزو کن و جواب بگیر و قانون جذب در زندگی عادی خود استفاده نکرده اند و فقط از شرایط موجود خود نالیده اند و چشم به انتظار مرگ مانده اند؟

پیش فرض های قانون جذب



پیش فرض اول: اولین پیش فرض قبول این نکته است که ما موجودات فقط فیزیکی و مادی نیستیم. بلکه برعکس موجوداتی کاملا متافیزیکی و غیر مادی هستیم که این شکل و شمایل و هیبت فیزیکی ما  ادامه و امتداد بخش متافیزیک و ماوراء الطبیعه وجود ماست. یعنی مثل کوه یخی که بخش اعظم آن داخل آب قرار دارد و فقط بخش کوچکی از آن از آب بیرون زده و قابل رویت است ما هم باید با تمام وجود این موضوع را قبول داشته باشیم که مثل کوه یخ بخش اعظم هستی و وجود ما در فضای ماورالطبیعه و متافیزیک است و این بدن و جسم فیزیکی ما در دنیا فقط بخش کوچکی از آن است که در این دنیا و در این فضای زمان و مکان برای مدت محدودی آشکار شده است. نکته مهم این است که بپذیریم ما از بخش متافیزیک خود جدا نشده ایم و به آن کاملا وصل هستیم و همانطوری که درخت از ریشه آب می خورد انسان از باطن و نیتی که دارد باید بپذیریم که ریشه های وجودی ما همین الان در دنیای متافیزیک قرار دارد. اگر می خواهیم  قانون جذب را بفهمیم و درک کنیم و به کار ببریم قبول کردن این مورد ضروری است. در غیر اینصورت یعنی اگر وجود بخش متافیزیکی خود را منکر شویم  قانون جذب به هیچ وجه دیگر برایمان قابل فهم نخواهد بود ودر نتیجه هرگز نخواهیم توانست از امکانات آن بهره مند شویم.
 
پیش فرض دوم: دومین پیش فرض برای فهم و درک  قانون جذب این است که بپذیریم دنیا هر چه هست موج است و لرزش و ارتعاش. اگر راحت تر باشیم می توانیم به جای کلمه ارتعاش از کلمه نور هم استفاده کنیم. یعنی بگوئیم دنیا هر چه هست نور است. اما چون در تمام مباحث  قانون جذب از واژه ها ی ارتعاش و نوسان و لرزش استفاده می شود ما هم از همان واژه های مرسوم استفاده می کنیم و در عین حال همیشه هم این نکته را در نظر داریم که نوردر اکثر اوقات در فرهنگ و زبان ما بهتر از کلمه ارتعاش معنا می دهد.
اگر خوب دقت کنیم می بینیم که قبول ارتعاشی بودن و در نوسان بودن و به زبان ساده تر نظریه موجی بودن کل هستی آنقدرها هم دور از باور نیست. همه آنها که فیزیک دبیرستان را گذرانده اند خوب می دانند که صدایی که می شنویم از جنس ارتعاش و نوسان مادی است و قدرت بینایی ما به واسطه تابش و انعکاس امواج طیف نوری است و حتی در مقیاسی دیگر حس چشایی و بویایی و لامسه ما هم امواج عصبی و الکتریکی هستند که در بدن ما گسترش می یابند و به واسطه مغز امکان تفسیر و معناسازی این امواج را برای ما فراهم می سازند.
 
پیش فرض سوم: سومین پیش فرض وجود یک عقربه و ارتعاش سنج در درون وجود ما به نام "حس ششم" یا "دل" است. در  قانون جذب پا از موجی بودن و ارتعاشی بودن حواس پنجگانه فراتر گذاشته می شود و فرض براین است که کل هستی و کاینات از جنس ارتعاش و حساس به ارتعاش است و ما وقتی چیزی را تجسم می کنیم در واقعی ارتعاشی خاص و ویژه آن چیز را در درون دلمان تولید می کنیم که این ارتعاش برای کاینات قابل فهم و درک است. جالب اینجاست که در  قانون جذب به چشم و گوش و بینی و زبان و پوست به عنوان حس گر یا سنسور ارتعاش سنج نگاه می شود و گفته می شود که به غیر از این حواس پنجگانه ما یک حس دیگر هم داریم به نام "شور و هیجان و احساس درونی" که می شود حس ششم ما و به کمک آن می توانیم بفهمیم چقدر با هستی و کاینات هم ارتعاش و همصدا و همنوا و هم آهنگ هستیم.
یعنی همانطوری که وقتی پوست دستمان با یک فلز داغ تماس پیدا می کند و می فهمیم که نباید نزدیک شویم ، به طور مشابه هر وقت با حس ششم خودمان یعنی همان حس درونی فهمیدیم که حالتمان خوب و مثبت نیست مثلا افسرده و ناراحت و خشمگین و ناامید و .... هستیم بلافاصله باید درک کنیم که دروازه انتقال ارتعاش درون دل ما به سمت کاینات بسته شده است. شاید به جای حس گر درونی در فرهنگ خودمان استفاده از کلمه "دل و قلب"  بهتر ماموریت این حس گر شماره شش وجود انسان را توضیح دهد.
یعنی اگر می خواهیم ببینیم ارتعاشی که الان در وجودمان حاکم است با ارتعاشات همیشه خیر و مثبت کاینات هم آهنگ و هم فرکانس و هم نواست کافی است به دلمان مراجعه کنیم. اگر دل آشفته و دل نگران و دلسرد و ناامید بودیم باید بدانیم مشکلی وجود دارد. اما اگر دل آرام و دل شاد  و دل آسوده بودیم باید بدانیم که تمام دریچه های مابین ما و کاینات باز هستند و جریان حیاتی هستی و لطف و فیض خالق کاینات در درون وجود ما در گردش است و در نتیجه هر چه نیت کنیم فی الفور اجابتش را می توانیم به عینه و با تمام وجود خود نظاره گرباشیم.
الا بذکرالله تطمئن القلوب
همانا با یاد خدا دل ها آرام می شود
 
حال با پذیرش این سه پیش فرض بیائید  قانون جذب را به شکلی جدید تر و قابل فهم تر بیان کنیم.
 قانون جذب می گوید:" هر فکری که در ذهن ما تولید می شود یک ارتعاش تولید می کند. این ارتعاش اگر به مدت کافی در ذهن حفظ شود دامنه اش آنقدر زیاد می شود که می تواند از مرز آستانه قابل قبولی عبور کند و توسط کاینات جدی قلمداد شود. کاینات بلافاصله مشابه این ارتعاش را تولید می کند و چون در کاینات هر ارتعاش معادل یک واقعیت است در نتیجه چیزی فیزیکی در هستی برای این ارتعاش بلافاصله ایجاد می شود. در این مرحله فکر ما که ماهیتی ذهنی و غیر مادی دارد به یک واقعیت تبدیل شده است. حال باید این فکر واقعی شده مقابل ما ظاهر شود تا ما بتوانیم واقعی شده آن را به چشم ببینیم و از داشتن و حضور درکنار آن لذت ببریم. اینجاست که باید به کاینات فرصت دهیم آن واقعیت را با یک تاخیر زمانی به ما برساند . در تمام این مدت ما باید ارتعاش یکدست و یکپارچه و خالص خود را به صورت فکر و نیتی ثابت و ماندگار در وجود خود حفظ کنیم و حتی لحظه ای اجازه ندهیم فکری متضاد و مخالف با آن در وجود ما شکل بگیرد. چرا که به محض اینکه یک فکر مخالف وارد ذهن ما شد فورا ارتعاش مربوط به خود را تولید و ارسال می کند و به کاینات دستور جدیدی می دهد که چه بسا با دستور قبلی کاملا متضاد باشد.
در  قانون جذب به شدت روی این نکته تکیه می شود که ما چیزی به نام دفع ارتعاش نداریم. یعنی در  قانون جذب چیزی به نام "نه" و علامت نفی نداریم. به محض اینکه سمت نگاه دل ما متوجه چیزی شد و آن چیز توانست توجه و دقت ما را به خود جذب کند، حتی اگر آن چیز مورد علاقه و خواست ما هم نباشد ، اما بلافاصله در وجود ما ارتعاش مربوط به آن تولید و به کاینات گسیل می شود.
مثلا وقتی بگوئیم:"من ثروت و راحتی و رفاه می خواهم!" ارتعاش مربوط به فراهم ساختن شرایط ثروتمندی و توانگری برای ما در کاینات شکل می گیرد . اما اگر بگوئیم: "من فقر وبدهی را دوست ندارم! و اصلا نمی خواهم دچار ورشکستگی و کسر پول شوم!" با وجودی که گمان می کنیم مشغول "نه گفتن" هستیم اما در حقیقت با توجه کردن به موضوع فقروبدهی و ورشکستگی و نداری باعث می شویم که این چیزهایی که اصلا مورد علاقه ما نیستند در کانون توجه ما قرار بگیرند و ارتعاش مربوط به خود را از طریق وجود ما به سمت کاینات  ارسال دارند. اگر خوب توجه کنیم می بینیم که ما ندانسته با روی گرداندن  و نظاره صحنه های منفی و نامناسب ، به واقع مشغول وارد سازی این منفی ها به زندگی خود هستیم و اگر هشیار باشیم و ندای درونی دلمان گوش دهیم و بر قلبمان مهر نخورده باشد ، بلافاصله از حالت درونی نامناسب و مضطرب و پریشانمان باید فوری متوجه شویم که داریم مسیر اشتباه را طی می کنیم و توجه خود را به سمت نامناسب ها چرخانده ایم.
اینکه ملاک و مهم نیت درونی ما و سمت نگاه دل ماست نه چیزی که بر زبان می آوریم و این نکته مهم که ارتعاشات درونی ما به سمت کاینات فقط بر اساس چیزی که توجه و دقت خود را معطوف آن کرده ایم تولید می شوند. نکته بسیار مهم و در عین حال سودمندی است که به کمک آن می توانیم با جابجایی آگاهانه و دانسته و عمدی سمت توجه دل و فکر و ذهن و روحمان به سوی چیزهایی که می خواهیم ، در زندگی خود چیزهایی خلق کنیم و محیطی بسازیم که باب طبع دلمان باشد و باعث لذت و آرامش و شادی باطنی خود و اطرافیانمان شود.
 
اینکه قانون جذب بر اساس ارتعاش تولیدی در اعماق وجود ما کار می کند و کاری به شکل و شیوه تولید این ارتعاش ندارد برای ما به عنوان "خالق زندگی خودمان"  یک خبر فوق العاده خوب است. بر اساس این خاصیت ما می توانیم ارتعاش مورد نظر خودمان را از طریق تجسم و تصویر سازی ذهنی تولید کنیم و به جای اینکه خودمان را در شرایط واقعی قرار دهیم با تجسم شرایط دلخواه خودمان و شناور شدن کامل در آن شرایط تجسمی در درون خودمان امواج مربوط به آن شرایط را ایجاد کنیم و در نتیجه نقشه دقیق و کامل چیزهایی که می خواهیم را از طریق ارتعاشات یکدست و خالص  و بدون وجود ناخالصی های تجربیات واقعی به کاینات منتقل کنیم. همچنین با کمک کلمات مناسب و حساب شده و هدایت شده می توانیم جملاتی را در طول شبانه روز بر زبان آوریم که به هیچ وجه باعث نشوند موارد ناخواسته و منفی در کانون توجه ما قرار بگیرند و بدون خواست ما برای خودشان ارتعاش تولید کنند.
همچنین ما می توانیم خودمان را در فعالیت هایی درگیر کنیم که با انجام رفتارهایی خاص بدنمان قبول کند که در حال تجربه شرایط خاص و مورد علاقه خود است و به طور مستقیم با درگیر ساختن تمام وجود فیزیکی خود در بازی ها و فعالیت هایی "خوش ارتعاش و با نوساناتی مطلوب" ، ارتعاشاتی یکدست و یکپارچه و خالص و ماندگار و پایدار را به سمت کاینات ارسال کنیم.
 
 موضوعات مرتبط:


قانون جذب یا قانون یقین چیست؟



به جملات ، ضرب المثل ها و شعرهای زیر دقت کنید و ببینید آیا می توانید پیام پنهان در آنها را دریابید:

 

دوش بامن گفت پنهان کاردانی تیز هوش

وزشما پنهان نشاید کرد سرمی فروش

گفت آسان گیر برخود کارهاکز روی طبع

سخت می گیردجهان برمردمان سخت کوش

 

شعر بالا از حافظ است و بخصوص بیت دوم بیشتر مورد نظر ماست. معنای ظاهری و ساده این بیت می شود:

دنیا و هستی از روی طبیعت و ذات خود برای کسانی که آن را سخت و پیچیده فرض می کنند سختی و پیچیدگی بیشتری فراهم می سازد و برای آنها که امورات را ساده و حل شدنی و قابل عبور فرض می کنند شرایطی ساده و فارغ از هر گونه پیچیدگی و سختی مهیا می سازد.

یعنی هر طوری که با عالم و کاینات برخورد کنی همانطور جواب می گیری!

همینطور به جملات و مثل های زیر دقت کنید:

بخند تا دنیا به رویت بخندد!

مار از پونه بدش می آید ، در لانه اش سبز می شود!

کبوتر با کبوتر ، باز با باز -  کند همجنس با همجنس پرواز

درخت از ریشه اش آب می خورد آدمیزاد از باطنش

 

همینطور از حضرت علی (ع) نقل شده است که:

در امور زندگی خود تفکر کن،آرام باش، توکل کن و  سپس آستین ها را بالا بزن؛

خواهی دید که خداوند زودتر از تو دست به کار شده است.

و مولانا می گوید:

پس زبان همدلی خود دیگر است

همدلی از همزبانی خوش تر است

 

و از همه زیباتر در قرآن کتاب مقدس مسلمانان آمده است:

و قال ربکم ادعونی استجب لکم

پروردگار شما گفته است : مرا بخوانید تا خواسته هایتان را اجابت کنم و برآورده نمایم .

و در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید:

هر کس یک وجب به سوی من آید یک گام به سوی اوخواهم رفت و هرکس گامی به سوی من آید، دو گام به سویش برخواهم داشت و هر کس آهسته به سویم آید، شتابان به جانبش خواهم رفت.

اکنون دوباره جملات  بالا را یکبار دیگر بخوانید و ببینید آیا می توانید آن نکته ظریف و طلایی پنهان در لابلای این جملات را پیدا کنید؟

آنچه از این جملات دریافتید همان  قانون جذب یا قانون یقین است.  قانون جذب می گوید:

وقتی به چیزی فکر می کنی ، چه آن چیز را بخواهی و چه نخواهی ، همین فکر کردن وهمین  تمرکزکردن روی آن چیز باعث می شود که بلافاصله در بخشی از کاینات آن چیز واقعی شود!

این یعنی ما انسان ها در درونمان از یک قابلیتی برخورداریم به نام قدرت تبدیل فکر و نیت به اشیا و اتفاقای حقیقی و واقعی و فیزیکی!

 

 قانون جذب از سه قسمت اساسی تشکیل شده است:

قسمت اول: خواستن و طلب کردن است که فقط با یک کلمه بر دل راندن و متوجه موضوعی شدن بدون اینکه حتی آن کلمه برزبانمان جاری شود صورت می گیرد. این قسمت در اختیار ماست.

قسمت دوم : واقعی سازی موضوع طلب شده و به بیانی اجابت فوری دعا توسط هستی و کاینات است که ما اصلا نباید نگران چگونگی تحقق آن و هزینه و زمان و شیوه و روش به واقعیت پیوستن طلب خود باشیم. نظام کاینات به گونه ای طراحی شده است که به محض طلب چیزی از سوی ما آن را واقعی و محقق کند. این قسمت در اختیار ما نیست و همه چیز آن را باید به کاینات واگذار کرد. وظیفه ما فقط این است که بدانیم چنین اتفاقی حتما می افتد که حتی اگر قبول نداشته باشیم هم این اتفاق به خودی خود می افتد چرا که در خلقت ما انسان ها این قابلیت به صورت ذاتی وجود دارد.

قسمت سوم: این قسمت فرق بین آدم های مستجاب الدعوه و آدم های موفق و آدم های شکست خورده را مشخص می کند. در واقع ما آدم ها باید در عملی شدن و واقعی بودن دو قانون قبلی کمترین شک و تردیدی نداشته باشیم. کمترین شک و دودلی باعث می شود که بلافاصله طلب و آرزوی جدیدی به کاینات ارسال شود و طلب و درخواست قبلی را ضعیف یا خنثی سازد و از بین ببرد. هر چه میزان شک و تردید ما نسبت به اجرایی بودن و درست بودن دو قسمت اول و دوم بیشتر باشد زمان دیدن آرزو برای ما کمتر است. اگر بخواهیم مناسب فرهنگ و ادبیات آشنای خودمان این قسمت را توضیح دهیم باید بگوئیم که هر چه یقین و اعتماد قلبی ما به درستی و پایداری و ثبات دو قسمت اول محکم تر و استوارتر باشد فاصله زمانی بین درخواست و اجابت آرزوها و افکار ما کمتر است.

به همین خاطر است که ما ترجیح می دهیم به جای کلمه " قانون جذب" از عبارت آشناتر "قانون یقین" استفاده کنیم. اما چون عبارت " قانون جذب" جای خود را در کلام مردم دنیا باز کرده است ما از عبارت  قانون جذب نیز استفاده خواهیم کرد.

 

رسیدن به مرحله پذیرش قلبی درستی  قانون جذب

برای اینکه  قانون جذب توسط تمام اجزای وجود ما به طور کامل پذیرفته شود و ما به این  علم برسیم که مرغ آمین حتما بالای سرما پرواز می کند و به محض اینکه نیت چیزی را در دل بگردانیم فی  الفور و به طور برق آسا آن را برای ما مهیا می سازد. برای اینکه به این مرحله از یقین و اطمینان کامل برسیم و  قانون جذب را با تمام پوست و گوشت و استخوان خودمان باور کنیم. باید قبل از آن چند پیش فرض را به طور کامل و بدون هیچ تردیدی بپذیریم.

موضوعات مرتبط:


کار های مهمی که افراد موفق شنبه صبح ها انجام میدهند


اولین ساعات شروع یک هفته جدید اهمیت فراوانی دارد.

افراد موفق به خوبی اهمیت آنرا درک کرده اند و میدانند چطور از این چند ساعت طلایی بهترین استفاده را ببرند.

شما اگر بتوانید هفته را به خوبی شروع کنید، ناخودآگاه تمام هفته تان سرشار از اتفاق های خوب و همراه بابهره وری بالا خواهد بود. شما میتوانید یک هفته را با انجام کارهایی که افراد حرفه ای انجام میدهند شروع کنید و با نهایت اعتماد به نفس، نشاط و رویدادهای مثبت طول هفته را سپری کنید و یا میتوانید اولین ساعات شروع هفته را با افکار و عادات نادرست عامل بدترین هفته کنید.

افراد موفق به خوبی اهمیت این ساعات حساس شروع هفته را درک کرده اند و با اتخاد چند عادت ساده اما به شدت مهم و کاربردی از روزهای باقی هفته نهایت استفاده را ببرند؛ شما نیز میتوانید این عادات و کارها را در ساعات اولیه اول هفته یعنی شنبه صبح ها انجام دهید تا در طول هفته کاملا با انرژی و با نهایت حد بهره وری روزهایتان را مثبت و مفید سپری کنید :

13 کاری که افراد موفق شنبه صبح ها انجام میدهند :

 

1. زودتر از خواب بیدار میشوند و ورزش میکنند :

این کار باعث میشود جریان خون شما شروع به فعالیت کند و به تمام نقاط بدنتان به حد نیاز خون رسانی انجام شود و بدنتان به حالت هشیاری و آمادگی کامل درآید و یک مزیت برای شروع یک هفته فوق العاده عالی شود. زیرا بدنتان شروع به تولید اندروفین میکند و باعث میشود شما اوضاع ذهنی خوب و خوشی داشته باشید.

 

2. یک صبحانه مقوی و سالم میخورند :

یک صبحانه عالی نه تنها باعث میشود دیرتر احساس گرسنگی کنید هنگام ظهر، بلکه در طول روز نیز نیاز شما را به غذا کمتر میکند زیرا نیاز بدن را به مواد مورد نیاز را برای تولید سوخت کافی در ابتدای روز با خوردن یک صبحانه سالم و مقوی رفع کردید. پس یک روز عالی با تمرکز بیشتر بر روی کار شروع خواهید کرد تا نهار ظهر.

 

3. زودتر به سرکار میرسند :

افراد موفق شنبه صبح ها زودتر از دیگران به سرکار میروند. فرقی نمیکند کارمند باشند یا کارآفرین به هر حال کارهایی در طول هفته برای انجام وجود دارد که باید شنبه صبح اول هفته آنها را سازماندهی و برنامه ریزی کرد تا در طول هفته طبق برنامه پیش روند و از زمانشان به خوبی استفاده کنند.

هر ساعت برنامه ریزی ,حداقل یک روز (24) ساعت زمانی که به کاری اختصاص میدهید صرفه جوبی میکند.

 

4. میز و پرونده هایشان را مرتب میکنند :

بسیار بهتر از این کار را پنج شنبه و ساعت آخر کارتان انجام دهید، اما اگر انجام ندادید شنبه صبح اولین کاری که باید انجام دهید دسته بندی پرونده ها و مرتب سازی میز کارتان است.
تمام پرونده ها، شماره هایی که باید تماس بگیری، نامه هایی که باید بنویسید و … را اولویت بنده و سازماندهی کنید تا در طول هفته به خوبی و طبق برنامه پیش روید و زمانی را صرف دسته بندی و مرتب سازی میز کارتان نداشته باشید.

 

5. زمانی را برای کارهای غیر منتظره اختصاص دهید :

افراد موفق به خوبی از پیشآمد های غیر منتظره در اول هفته آگاه اند. آنها میدانند همیشه رئیس, همکار, شریکشان کاری را از هفته پیش یادش رفته و این هفته به اضطرار از شما خواهش میکند تا آنرا سریعا به او تحویل دهید.

پس زمانی را حتما به کارهای غیر منتظره اختصاص دهید تا کاملا آمادگی پیشین را داشته باشید.

 

6. به تیم و رئیس شان خوش آمد میگویند :

این یکی از با اهمیت ترین کارهای این لیست است که باید حتما شبنه صبح ها طبق عادات افراد موفق شما نیز آنرا انجام دهید.
یک تیم کاری همیشه نیاز به یک حامی دارد. حامی تیم باید یک انرژی و انگیزه کافی برای شروع هفته کاری را به تیم بدهد. اگر شما عضو تیمی هستید باید این مسئولیت را به عنوان یک فرد موفق قبول کنید و ابتدای هفته را با یک خوش آمد گویی گرم به همکاران و افراد تیم تان و با چند جمله انگیزشی سوخت آنها را برای طول هفته تامین کنید.

 

7. لیست کارهایی که باید طول هفته انجام دهند و اهداف هفتگی شان را بروز میکنند :

برنامه ریزی یعنی داشتن اولویت در انجام کارها.
شما به عنوان یک فرد حرفه ای باید همیشه لیست اهداف هفتگی داشته باشید و یک لیست دیگر برای کارهایی که باید در روز انجام دهید. کارهایی که باید در روز انجام دهید باید نتیجه آنها باعث شود شما به اهداف هفتگی تان نزدیک شوید.

پس هر هفته، شنبه صبح لیست کارهای روزانه و اهداف هفتگی تان را بروز کنید تا بدانید قرار است در این هفته به کجا بروید و چطور به آنجا برسید.

 

8. موفقیت های بدست آمده در هفته جاری را تصور میکنند :

افراد موفق به خوبی از قدرت فکر آگاه اند و از ان به نفع خودشان استفاده میکنند.
افراد موفق میدانند که هر تصویر سازی ذهنی باعث میشود در ناخودآگاهشان تصویری ثبت شود و در آنجا حفظ شود که یک راهنما برای انجام کارهایی شود که به آن تصویر برسند.

این مطلب و این مطلب برا بخوانید.

 

9. چالش های سخت تر را اول انجام میدهند :

به زبان ساده : قورباغه را ابتدای هفته قورت میدهند.
قورباغه به معنای سخت ترین چالشی است که در طول هفته دارند. بعد از تعیین اهداف مشخص میشود که سخت ترین وظیفه ای که باید انجام دهند تا به اهدافشان برسند چیست. پس آنرا درست در اول هفته کاری یعنی روز شنبه انجام میدهند. زیرا میدانند بیشترین انرژی و انگیزه را در ابتدای هفته دارند ،پس آنرا برای سخت ترین چالش هفتگی شان استفاده میکنند.

 

10. نهایت سعی شان را میکنند تا لبخند بزنند :

شاید اصلا به آن فکر نکردید، اما یک لبخند جانانه میتواند انرژی ای به شما بدهد که حتی تصور آنرا هم نمیکردید. یک لبخند از اعماق وجودتان به شدت مسری است و میتواند به همکاران و تیمتان سرایت کند. شما با یک تیم شاد و با انرژی بهتر کار میکنید تا با یک تیم خسته و افراد منفی نگر

 

11. قادرند از کلمه “نه” استفاده کنند :

در ابتدای هفته ،سخت ترین کار رهایی حواس پرتی هایی است که در طول روز گریبان گیر شما خواهند شد. این حواس پرتی میتواند راننده تاکسی شما باشد، ایمیل های تبلیغاتی باشد و یا مطالب وقت گیر شبکه های اجتماعی… شما باید به خوبی به مهارت “نه” گفتن به حواس پرتی ها مسلط باشید (اینجا را بخوانید)

 

12. متمرکز باقی می مانند :

افراد موفق ذهنشان را درگیر کارهایی که جمعه یا پنج شنبه انجام دادند نمیکنند. آنها میدانند کارهایی دارند که به تمرکز حواس نیاز دارد تا در زمان مناسب تمام شوند پس نهایت تمرکزشان را بر روی کارشان میگذارند و اجازه نمیدهند افکار و تصوراتشان مانع تمرکز حواس آنها شود.

 

13. همچنان میدانند که روز یکشنبه نیز وجود دارد :

همه ی افراد میدانند که کار امروز را نباید به فردا افنکند !
اما بعضی اوقات شما با سخت کار کردن برای انجام یک کار به خصوص در روز شنبه تمام انرژی و انگیزه تان را در همان روز تمام میکنید و در نهایت کار مورد نظر نیز شاید تمام نشود و یا به خوبی آنچه میخواستید تمام نشود. پس زیاد حساس نشوید و اگر احساس کردید کاری زیاد وقت شما را میگیرد آنرا به چند کار کوچک در طول هفته تقسیم کنید. یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه و … نیز هستند و میتوانید از آنها استفاده کنید.