(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

ریـشـه‌هـای شـک در زنـدگـی مـشـتـرک

Image result for ‫تعصب مردان‬‎

دکتر مجید ابهری/عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید هشتی



تعصب، اندیشه و باور خارج از چارچوب‌های قانونی، معیارهای دینی و عرف اجتماعی است...


این فرآیند روانی براساس تربیت غلط خانوادگی یا محیط رشد، در محورهای اجتماعی ـ سنتی پرورش‌ می‌یابد و 2 چهره منفی و مثبت دارد و میانگین متعادل و متعارف آن در مورد باورهای دینی، جغرافیای وطن، کیان خانواده و ارتباطات اخلاقی پسندیده و بلکه ضروری است.


تعصب یک سرباز به کشورش، او را وادار به دفاع جانانه از مرز و بومش می‌کند. البته بسیاری از رفتارشناسان این‌گونه فرآیندهای رفتاری را «باور شدید» می‌‌دانند و آن را در حوزه «تعصب» قرارنمی‌دهند.


اعتقاد به تعصب، جنبه مثبت و منفی دارد؛ تعصب پویا و سازنده باعث محافظت و دوام یک هدف می‌شود، در حالی که تعصب منفی و افراطی نه تنها ویرانگر است، بلکه باعث وادار کردن شخص به رفتارهای غیرمتعارف و جنایت می‌‌شود.


در میان ناهنجاری‌های رفتاری، «پارانویا» یا «بدبینی» از اصلی‌ترین سرفصل‌های قابل پژوهش است و فرد به علت نداشتن‌تعادل فکری برخاسته از بیماری‌های روانی یا تجربه منفی در دوران کودکی و نوجوانی، به اعضای خانواده یا اطرافیان و هرگونه روابط عاطفی بدبین می‌شود.


در رابطه زناشویی براساس 3 مبنا بدبینی به وجود می‌آید و در صورت داشتن زمینه فکری و روحی به‌عنوان یک بیماری آزاردهنده، خودنمایی می‌کند. حرکت‌های مشکوک یا رفتارهایی که هیچ‌ توجیه و توضیحی ندارد، نخستین مبنای ایجاد بدبینی در روابط زناشویی است که برای محو آن زن یا شوهر باید بلافاصله برای شفاف‌سازی موضوع اقدام کنند و اجازه ندهند فرآیندهای منفی در فکر طرف مقابل انباشته شود. تحریکات اطرافیان و بدگویی‌های آنها با هدف متلاشی کردن روابط عاطفی و زناشویی یا تسویه‌حساب‌های قبلی، دومین محور ایجاد بدبینی و سومین علت در این زمینه سوابق ذهنی و تجربه‌های منفی فرد از گذشته است. گاهی هر 3 محور گفته?شده به‌طور متمرکز در یک رابطه زناشویی ظاهرمی‌شود و هنگامی که با باورهای پوسیده و غلط همراه شود، خشم آمیخته با تعصب، فرد را وادار به انجام رفتارهایی می‌کند که بخش اعظم آن ناشی از ناهنجاری‌های رفتاری و بیماری روحی و روانی است. در باورهای دینی ما تعصب‌های جاهلی و اقدام بر اساس آنها، مذموم و زشت قلمداد می‌شود و معتقدان به دین اسلام به اندیشه منطقی، تحقیق و پذیرش یک اصل به دفعات دعوت شده‌اند. در بسیاری از قتل‌های مرتبط با روابط زناشویی که در بخش جنایی آنها را «قتل‌های ناموسی» قلمداد می‌کنیم، محرک اصلی، باورهای متعصبانه همراه با رویش بذرهای بدبینی در ذهن است و در بسیاری از موارد فرد بعد از ارتکاب جرم و درمان به پوچ و بی‌اساس بودن رفتارهای خود پی می‌برد و عذاب وجدان بر تمام دردهای وی اضافه می‌شود. در بسیاری از موارد در قتل‌های مشابه، فرد خود در جایگاه قاضی و مجری قرارمی‌گیرد و بدون اعتنا به ضوابط قانونی و شرعی دست به رفتاری می‌زند و باعث ویرانی کاشانه خود و التهاب در احساسات جامعه می‌شود. فاصله گرفتن از ارزش‌های اخلاقی، کمرنگ‌بودن باروهای دینی، رشد و تربیت در خانواده‌های متلاشی یا قرارگرفتن در کوران تربیتی افکار تعصب‌آمیز، اصلی‌ترین پایه‌های رفتاری در وقوع جنایات ناشی از تعصب است. چرا یک فرد براساس برداشت‌های شخصی خود حکم مرگ یک انسان دیگر را صادر می‌کند بدون آنکه اقدام‌های اولیه و گام‌های مقدماتی را برداشته باشد؟ جنایت سعادت‌آباد، قتل پل مدیریت، موضوع قتل یک همسر در کلاس دانشگاه و در مقابل چشمان حیرت‌زده دوستان، بار دیگر زنگ هشدار را برای پایین‌آوردن آستانه عقل به صدادرآورد. جای خالی مهارت‌های زندگی مخصوصا در کنترل احساس‌ها و مدیریت هیجان‌های فکری باعث بروز حوادث و فجایعی می‌شود که آثار منفی آن در افکار عمومی سال‌های سال باقی می‌ماند. کالبدشکافی حادثه دانشگاه کرمان، این فرصت را برای زوج‌های جوان به وجود می‌آورد که دریابند اقدام براساس تعصب با فرمان گرفتن از افکار منفی بدبینانه چه نتایج شومی به دنبال دارد. بر فرض صحت ادعای قاتل، اگر قرار باشد همه افراد جامعه خود در جایگاه اجرای قانون قرار بگیرند، جامعه دچار به‌هم‌ریختگی اجتماعی و بی‌سازمانی رفتاری خواهدشد بنابراین لازم است این‌گونه فجایع بیشتر مورد کالبدشکافی و کارشناسی قرار ‌گیرند.


غیرت یا تعصب بیجا

Image result for ‫تعصب مردان‬‎

میتوان تا حدودی به جرات  گفت زمانی که بحث غیرت به میان می آید نگاهها به سوی مردان برمیگردد!


زیرا غیرت رفتاری ذاتی است که بالاخص در مردان  ایرانی جایگاه ویژه ای دارد .


اما باید دانست که آیا غیرت در یک فرد درست تعریف شده یا خیر!


در زندگی مشترک این امر محرز تر است.


موضوع غیرت در اکثر موارد به اشتباه جا افتاده است  .


اکثر افراد می پندارند، زمانی غیرت معنا پیدا میکند که فرد روی خانواده و به اصطلاح  ناموس خود حساسیت داشته باشد و به هیچ عنوان نخواهد کسی نظر سوءیی را نسبت به افراد خانواده اش داشته باشد و البته اینکه  چه مرد و چه زن خواهان این هستند که همسرانشان تنها برای خودشان باشند نه دیگران! این گونه است که فرد تعصب بی جای خود را به اسم غیرت توجیح میکند . در این حالت فرد دچار بیماری میگردد که به تبع آن شکاکی ، بدبینی و سوءظن نیز صورت می گیرد . در این نوع رفتار فرد کم کم به اسم غیرت ، همسر یا خانواده خود را در منگنه قرار گذاشته و تمام رفتارهای طرف مقابلش را زیر کنترل خویش قرار میدهد.


به جرأت میتوان گفت که این رفتار هرگز غیرت نبوده و تنها تعصبات بی جاییست که فرد بر اثر افکار غلط فردی و بالاخص اجتماعی دستخوش آن شده و دید مسمومی به اطرافیان خود و زندگی و روابط مختلف بدست آورده است .


رفته رفته اثرات سوء ناشی از این گونه افکار ریشه زندگی را خشکانده و باعث دلسردی و  مشکلات فراوانی در رابطه با خانواده ، همسر و دیگر افراد خواهد شد.


در صورتی که اگر به اصل قضیه دقت شود غیرت مسئله ای فرا تر است .


تعریف درست غیرت این است که یک  فرد هرگز نخواهد که همسرش سختی بکشد ، هرگز نتواند درد و رنج خانواده خود را ببیند و تمام تلاش خود را به کار می بندد که خانواده اش خوشبخت و سعادتمند  باشند. غیرت یعنی آنکه فرد هیچگاه همسر یا خانواده خود را تنها نگذارد و در همه حال حامی و مدافع آنها باشد .نه آنکه مثلا کسی نگاه چپ به همسرش کرد وی خونش به جوش آید!


 غیرت یعنی آنکه فرد آنقدر برای خانواده خود ارزش قائل شود که اجازه ندهد دیگران به دیده تمسخر به خانواده اش بنگرند. فرد غیور هرگز نمی تواند به خود بقبولاند که همسر و خانواده اش در بدترین شرایط زندگی به سر می برند  و هرگز نمی گذارد که آنها کوچکترین توهینی از جانب دیگران متحمل شوند.


فرد غیرتمند آن است که هرگز خانواده یا همسر خویش را محدود نکند زیرا اگر وی محدودیت را جز لاینفک غیرت ببیند تنها به بیماری مبتلاست که نتیجه آن انزوا، افسردگی، سرخوردگی، فوبیا(ترس)، میل به آزادی بی حد و حصر و گاهاً آزادی منفی در طرف مقابل خواهد شد.


نشان غیرت به زور و بازو نیست بلکه به منش ، رفتار ، اخلاق و اعمالی متعادلیست که هدفش تنها آسایش و آرامش خانواده است .


مطالب پیشنهادی:

اختلاف همسران و راه حل های طلایی

چرا عشق ما روز به روز کمرنگ‌تر می‌شود

مهارت‌ های‌ حل‌ مشکلات ‌اول‌ زندگی

بدبینی مردان 

حل‌ مشکلات ‌اول‌ زندگی

امان از مردان بدبین!


شوهران متعصب

Image result for ‫تعصب مردان در زندگی زناشویی‬‎


اگر خانمشان با آنها صحبت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می‌باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان، نمی‌کشند...


بروز عواطف مثبت در روابط زناشویی، اساس پایداری محبت و عشق زن و مرد به یکدیگر است. اما متاسفانه برخی از مردان از این امر دوری می کنند و عشق فی مابین خود و همسرشان را نادیده گرفته و در جهت فراموشی این گوهره ناب زندگی پیش می روند.


چند دسته از همسران هستند که بنا به ساختار شخصیتی و خانوادگی و خواستگاه اجتماعی‌شان ،متاسفانه عشق را در زندگی مشترک ناخواسته از بین می‌برند ...


انواع مرد از نظر خانم‌ها


شوهرهایی که تعصب بی‌جا را با غیرت اشتباه گرفته‌اند

خانمش را چون یک شی می‌پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می‌کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع، رفتن به خانه پدر و مادر و دوستان ممنوع، درس خواندن ممنوع، داشتن شغل ممنوع، مسافرت ممنوع، استفاده از رایانه ممنوع، خندیدن با صدای بلند در محیط خانواده و محارم ممنوع، تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع، بیرون رفتن از منزل ممنوع.


شوهران سلطه‌جو، زورگو و کنترل‌کننده

چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می‌گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می‌شناسند. از تصمیم‌های مهم و کلی تا جزئی‌ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد.


به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از: تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم‌گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه ؛ تصمیم‌گیری در مورد شغل خانم، تصمیم‌گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن؛ انتخاب و تماشای برنامه‌های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان.


شوهران بی‌مسئولیت

این شوهران فراموش کرده‌اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده‌اند و ازدواج کرده‌اند. خانواده تشکیل داده‌اند و صاحب فرزند شده‌اند. لذا در تصمیم‌گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت‌های منزل خود را عقب کشیده‌اند و چون حبابی خود را رها کرده‌اند. هنوز در پی لذت‌طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه‌ها و دل‌مشغولی‌های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می‌کنند. بدون توجه به به مسئولیت‌هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی‌ها، تفریحات، مسافرت‌ها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند. آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می‌یابند و رنج‌هایشان را به خانواده می‌ریزند و لذت‌هایشان را بیرون از خانواده تقسیم می‌کنند. این افراد گاهی تصور می‌کنند با دادن پول زیاد به خانواده می‌توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی‌استیشن ، با یک رایانه و اینترنت و ...، سعی می‌کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می‌کنند.


شوهران بی‌احساس و سخت کوش

برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می‌کنند. به بهانه‌های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه‌کاری و تجارت و مدیریت و ... هستند. گاهی بهانه‌های انسان‌دوستانه و خدمت به خلق را پیش می‌کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می‌دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می‌شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می‌گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می‌رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.


مردان دیگری را نیز می‌توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده‌اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته‌اند. حرف زدن برای آنها سخت‌تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه‌ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله ۳ کلمه‌ای به زبان می‌آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می‌گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می‌شمارند.


اگر خانمشان با آنها صحبت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می‌باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان، نمی‌کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزادسازی انرژی هسته‌ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی‌دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرف‌ها و احساسات خانمشان داشته باشند. این مردان مهارت‌های گوش دادن، مهارت‌های ارتباطی، مهارت‌های هم حسی یاد نگرفته‌اند یا تمرین نکرده‌اند و یا انگیزه‌ای برای انجامش ندارند. برای این آقایان، سخن محبت‌آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه‌ای خیالی و بی‌فایده است. همسر این آقایان با حسرت به زوج‌هایی که در پارکی نشسته‌اند و در گوش هم نجوا می‌کنند می‌نگرند.


یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه، یک نوازش، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.


شوهران وابسته و غیر مستقل

این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته‌اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته‌اند، وابسته، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده‌اند. آنها همین طور که بزرگ شده‌اند به جای اینکه روز‌به‌روز مستقل‌تر شوند، روزبه‌روز وابسته‌تر شده‌اند. هنگام ازدواج نیز نمی‌خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند. هنوز هم دستورات و تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می‌کنند. معمولا پدر و مادر این آقایان سخت‌گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می‌شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می‌دهند در مسائل خانوادگی این گونه شوهران دخالت کنند.


شوهران کمالگرا و خسیس

این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته‌ای در ذهن خود ترسیم می‌کنند و آن را وحی منزل و تخلف‌ناپذیر تصور می‌کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می‌دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می‌دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده‌آل‌خواهی از مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس‌انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند. همواره امروز را فدای فردا می‌کنند. و فردای آنها که باعث نگرانی‌شان بود، هرگز نمی‌آید. حسرت تفریح، مسافرت، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه‌های مختلف، بردل زن و بچه خود می‌گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند ، انتظار بی‌عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی‌بینند.

منبع:تبیان

مطالب پیشنهادی:

9 قاتل عمده روابط عاشقانه

زندگی با همسر همیشه مشکوک چگونه است؟ 

چرا عشق ما روز به روز کم رنگتر می‌شویم 

چنین شوهرانی عشق را در زندگی می کشند؟! 

بدبینی همسران