دکتر مجید ابهری/عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید هشتی
تعصب، اندیشه و باور خارج از چارچوبهای قانونی، معیارهای دینی و عرف اجتماعی است...
این فرآیند روانی براساس تربیت غلط خانوادگی یا محیط رشد، در محورهای اجتماعی ـ سنتی پرورش مییابد و 2 چهره منفی و مثبت دارد و میانگین متعادل و متعارف آن در مورد باورهای دینی، جغرافیای وطن، کیان خانواده و ارتباطات اخلاقی پسندیده و بلکه ضروری است.
تعصب یک سرباز به کشورش، او را وادار به دفاع جانانه از مرز و بومش میکند. البته بسیاری از رفتارشناسان اینگونه فرآیندهای رفتاری را «باور شدید» میدانند و آن را در حوزه «تعصب» قرارنمیدهند.
اعتقاد به تعصب، جنبه مثبت و منفی دارد؛ تعصب پویا و سازنده باعث محافظت و دوام یک هدف میشود، در حالی که تعصب منفی و افراطی نه تنها ویرانگر است، بلکه باعث وادار کردن شخص به رفتارهای غیرمتعارف و جنایت میشود.
در میان ناهنجاریهای رفتاری، «پارانویا» یا «بدبینی» از اصلیترین سرفصلهای قابل پژوهش است و فرد به علت نداشتنتعادل فکری برخاسته از بیماریهای روانی یا تجربه منفی در دوران کودکی و نوجوانی، به اعضای خانواده یا اطرافیان و هرگونه روابط عاطفی بدبین میشود.
در رابطه زناشویی براساس 3 مبنا بدبینی به وجود میآید و در صورت داشتن زمینه فکری و روحی بهعنوان یک بیماری آزاردهنده، خودنمایی میکند. حرکتهای مشکوک یا رفتارهایی که هیچ توجیه و توضیحی ندارد، نخستین مبنای ایجاد بدبینی در روابط زناشویی است که برای محو آن زن یا شوهر باید بلافاصله برای شفافسازی موضوع اقدام کنند و اجازه ندهند فرآیندهای منفی در فکر طرف مقابل انباشته شود. تحریکات اطرافیان و بدگوییهای آنها با هدف متلاشی کردن روابط عاطفی و زناشویی یا تسویهحسابهای قبلی، دومین محور ایجاد بدبینی و سومین علت در این زمینه سوابق ذهنی و تجربههای منفی فرد از گذشته است. گاهی هر 3 محور گفته?شده بهطور متمرکز در یک رابطه زناشویی ظاهرمیشود و هنگامی که با باورهای پوسیده و غلط همراه شود، خشم آمیخته با تعصب، فرد را وادار به انجام رفتارهایی میکند که بخش اعظم آن ناشی از ناهنجاریهای رفتاری و بیماری روحی و روانی است. در باورهای دینی ما تعصبهای جاهلی و اقدام بر اساس آنها، مذموم و زشت قلمداد میشود و معتقدان به دین اسلام به اندیشه منطقی، تحقیق و پذیرش یک اصل به دفعات دعوت شدهاند. در بسیاری از قتلهای مرتبط با روابط زناشویی که در بخش جنایی آنها را «قتلهای ناموسی» قلمداد میکنیم، محرک اصلی، باورهای متعصبانه همراه با رویش بذرهای بدبینی در ذهن است و در بسیاری از موارد فرد بعد از ارتکاب جرم و درمان به پوچ و بیاساس بودن رفتارهای خود پی میبرد و عذاب وجدان بر تمام دردهای وی اضافه میشود. در بسیاری از موارد در قتلهای مشابه، فرد خود در جایگاه قاضی و مجری قرارمیگیرد و بدون اعتنا به ضوابط قانونی و شرعی دست به رفتاری میزند و باعث ویرانی کاشانه خود و التهاب در احساسات جامعه میشود. فاصله گرفتن از ارزشهای اخلاقی، کمرنگبودن باروهای دینی، رشد و تربیت در خانوادههای متلاشی یا قرارگرفتن در کوران تربیتی افکار تعصبآمیز، اصلیترین پایههای رفتاری در وقوع جنایات ناشی از تعصب است. چرا یک فرد براساس برداشتهای شخصی خود حکم مرگ یک انسان دیگر را صادر میکند بدون آنکه اقدامهای اولیه و گامهای مقدماتی را برداشته باشد؟ جنایت سعادتآباد، قتل پل مدیریت، موضوع قتل یک همسر در کلاس دانشگاه و در مقابل چشمان حیرتزده دوستان، بار دیگر زنگ هشدار را برای پایینآوردن آستانه عقل به صدادرآورد. جای خالی مهارتهای زندگی مخصوصا در کنترل احساسها و مدیریت هیجانهای فکری باعث بروز حوادث و فجایعی میشود که آثار منفی آن در افکار عمومی سالهای سال باقی میماند. کالبدشکافی حادثه دانشگاه کرمان، این فرصت را برای زوجهای جوان به وجود میآورد که دریابند اقدام براساس تعصب با فرمان گرفتن از افکار منفی بدبینانه چه نتایج شومی به دنبال دارد. بر فرض صحت ادعای قاتل، اگر قرار باشد همه افراد جامعه خود در جایگاه اجرای قانون قرار بگیرند، جامعه دچار بههمریختگی اجتماعی و بیسازمانی رفتاری خواهدشد بنابراین لازم است اینگونه فجایع بیشتر مورد کالبدشکافی و کارشناسی قرار گیرند.
خیلی از زوجین بدبینیهای بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی میکنند و آنرا با عناوینی همچون غیرت و تعصب و مراقبت توجیه میکنند، حال آن که واقعیت چیز دیگری است.
اساسا بدبینی به همسر در 3 حالت کلی بروز میکند:
گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی میتوان شناخت؛ آن زمان که نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را میبینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینیهایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واکنشهای همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط کاری باشد، نوعی وسواس فکری دارند که در پارهای اوقات همراه با بدبینی به وی است که البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمیشود.
گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا که مبتلا به اختلالات پارانوئیدال میشوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه میرسند که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود میکند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.
** خیلی اوقات بدبینی و شک بین زوجین از علاقه و عشق زیاد به یکدیگر نشات میگیرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود میداند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سخت و غیر قابل هضم است. بتدریج این عشق و علاقه به نوعی احساس شکست از دیدگاه خودش تبدیل میشود و هر آن فکر میکند که زندگی اش در حال فروپاشی است.
** عدم شناخت کافی از همسر، اساس بدبینی و شک به وی است. وقتی مرد از همسر آیندهاش تصویری دیگر را در ذهن میپرورانده با ورود به زندگی مشترک متوجه میشود که در انتخابش اشتباه کرده و این خود نوعی نفرت و انزجار را در وی نسبت به همسرش ایجاد میکند و طبیعتا این موضوع مهمترین دلیل میشود برای پیدایش بهانه گیریها و بدبینیهای بیمار گونه.
** فرزندان والدین بدبین و شکاک در طول زندگی یاد میگیرند که در آینده نیز نسبت به همسرشان و اطرافیان خود بدبین و شکاک باشند. این موضوع نقش تربیت خانواده را براحتی روشن میکند، اینگونه که فرزندتان از شما بدبینی و شک به همسرش را یاد میگیرد.
** مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازی و حسادتهای دشمنان خانوادگی که عموما به شکل یک دوست وارد زندگی میشوند نیز اساس خیلی از بدبینیها و سوءتفاهمهاست. دوست شما به زندگیتان حسادت میکند و بر همین اساس پروژهای را پیاده میکند که اطمینان شما را به همسرتان سلب کند.
اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند. اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید
چه بلایی سر همسر شکاک میآید؟ شک و سوءظن چه تاثیراتی میتواند بگذارد که فرای کنترل ماست؟
اگر سوءظن به یک اتفاق هر روزه تبدیل شود، میتواند مشکلساز شود. فرد شکاک معمولاً احساس ناامنی میکند و بدترین چیزها را درمورد همسرش تجسم میکند. حتی یک اتفاق ساده مثل برنداشتن تلفن توسط همسرش میتواند زندگی فرد شکاک و همچنین همسر و بقیه اطرافیانش را جهنم کند. افراد شکاک آرامش روحی و روانی را از خود و دیگران سلب میکنند.
گاهی اوقات سوءظن به خیانت درست به اندازه همان خیانت میتواند به رابطه آسیب بزند. اگر شکها نادرست باشند، همسر فرد شکاک حالت دفاعی گرفته و او را سرزنش خواهد کرد. گاهیاوقات حتی ممکن است وسوسه شود که واقعاً خیانت کند.
افراد شکاک افرادی شدیداً متزلزل هستند که احساس ناامنی میکنند و حتی ممکن است تا جایی پیش بروند که دست به کشتن همسرشان بزنند. حتی ممکن است به خاطر حس عدم امنیت و اطمینانشان خودکشی کنند. به همین دلیل اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند. اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید.
چه چیزی باعث میشود که همسرتان به شما شک کند؟ آیا شما میتوانید این شکاکیت را از بین ببرید؟ دلایل زیادی وجود دارند که باعث میشوند شریک زندگیتان به شما شک کند. احساس عدم امنیت، بدبینی، سوءتفاهم، حسادت و بیاعتمادی انگیزههای همسرتان را برای سوءظن بیشتر میکنند. زندگی ترسناکی است اگر هر روز احساس کنید یک نفر شما را زیر نظر دارد، به هر کاری که میکنید حساس است و اجازه نمیدهد هرجایی بروید. شما حق دارید از همسرتان عصبانی شوید که شمارههای تماس، پیامکها و ایمیلهایتان را بدون اجازه شما کنترل کند بدون اینکه هرگز در طول رابطه زناشوییتان خطایی از شما سر زده باشد. دفاع از خودتان در برابر این سو ظن و پافشاری برای اینکه ثابت کنید کاری نکردهاید بیفایده است. همسرتان باید بفهمد که اشتباه میکند و از شما بخواهد تا کمکش کنید از شکاکیت رها شود.
کار آسانی نیست که به همسرتان بفهمانید او بیش از اندازه شکاک است به ویژه اگر شما تازه ازدواج کرده باشید. بعضی از واکنشهای خاص مثل داد و بیداد و قهر کردن در برابر پرسشهای همسرتان مثل اینکه «کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرا تلفنت رو جواب ندادی؟ چرا این عطر خاص رو استفاده کردی؟» بسیار ناشیانه و بیفایده هستند.
پس اگر احساس میکنید همسرتان شکاک است باید به دنبال راهکارهای مفیدتری باشید:
مشکل از شما نیست: پیش از هر واکنشی مطمئن شوید همسرتان تا چه اندازه شکاک است.
او ممکن است تمام روز مشغول کنترل کردن شما باشد. ایمیلهایتان را چک کند و با نام کاربری شما در اینترنت فعالیت کند تا از روابط شما سر دربیاورد. اما این مشکل شما نیست و فقط بخاطر بیاعتمادی همسرتان است. واکنشهای آنی و دفاع از خودتان کمکی به وضعیتی که در آن هستید نمیکند. شما حق دارید ناراحت باشید اما حتی یک لحظه فکر نکنید شما غیرطبیعی هستید و راه و رسم برقراری یک رابطه عاطفی زناشویی را نمیدانید. این نکته را به راحتی میتوانید بفهمید؛ آیا شما هم مثل همسرتان بدبین و شکاک هستید و علاقهای به دخالت در امور شخصی همسرتان دارید؟
تحت تأثیر قرار نگیرید: زندگی با کسی که دوستش دارید اما او به شما اعتماد ندارد دشوار است اما شما نباید اجازه بدهید رفتار اشتباه او زندگیتان را برهم بزند، روزتان را خراب کند و غمگینتان کند. نیازی نیست از خودتان دفاع کنید. میتوانید تمام روز را با همسرتان به بحث درباره اینکه چه کسی را و کجا و در چه ساعتی دیدهاید و یا اینکه مغازه دار به شما چه گفته است و چه پوشیدهاید تلف کنید و یا فقط شنونده ترسها و بیاعتمادیهای همسرتان باشید.
شنونده باشید: به جای انتقاد یا واکنشهای تند کمی به حرفها و نگرانیهای همسرتان گوش بدهید. او از چه رفتار شما احساس نگرانی میکند؟ همین که او بتواند به شما اعتماد کند تا از ترسها و نگرانیهایش بگوید قدم مهمی برای بهبود احساس بیاعتمادیاش برداشته است. او میگوید: «نپوش، نرو، نیا، نگاه نکن» و وقتی شما پاسخ میدهید «به تو ربطی نداره» همه چیز در یک تنش تمام میشود. اما اگر بپرسید «چرا؟ از چی میترسی؟ چی شد که این ترسها به سراغت اومد؟ برام توضیح بده چه اتفاقی میافته اگه من با یه غریبه تلفنی حرف بزنم؟» همسرتان شروع به واکاوی احساساتش میکند و شما خوب میدانید که همه ما نیاز به یک شنونده بیطرف داریم!
یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد
روی رفتارتان کار کنید: بهانه به دست همسرتان ندهید. بعضی از رفتارهای شما ممکن است به نظر همسرتان شکبرانگیز باشند. اگر عادت دارید در جایی خلوت با تلفن حرف بزنید یا دیر به خانه بیایید آنها را کنار بگذارید.
با هم صحبت کنید: اگر از تلاش برای ایجاد اعتماد در همسرتان خسته شدید باید با همسرتان درباره احساساتتان حرف بزنید. به او بفهمانید که رفتارش چه احساس ناراحتکنندهای در شما ایجاد میکند.
با این حال اگر بعد از تمام تلاشهای شما برای اعتماد سازی در همسرتان ناکام ماند هنوز یک فرصت مهم دیگر دارید. این تنها راه باقی مانده کمک از متخصصان است. یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد. گاهی رفتارهای حسادتآمیز همسرتان صرفا بخاطر احساس ناامنی نیست بلکه ممکن است همسرتان شخصیت ناسازگاری داشته باشد و تربیت غلط ذهنیت او را نسبت به روابط تخریب کرده باشد و این مسالهای نیست که شما خودتان بدون کمک از یک متخصص آن را حل کنید.
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
زندگی با کسی که دوستش دارید اما او به شما اعتماد ندارد دشوار است اما شما نباید اجازه بدهید رفتار اشتباه او زندگیتان را برهم بزند، روزتان را خراب کند و غمگینتان کند. نیازی نیست از خودتان دفاع کنید.
خیلی از زوجین بدبینیهای بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی میکنند و آنرا با عناوینی همچون غیرت و تعصب و مراقبت توجیه میکنند، حال آن که واقعیت چیز دیگری است. اساسا بدبینی به همسر در 3 حالت کلی بروز میکند: گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی میتوان شناخت؛ آن زمان که نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را میبینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینیهایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واکنشهای همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط کاری باشد، نوعی وسواس فکری دارند که در پارهای اوقات همراه با بدبینی به وی است که البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمیشود.
گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا که مبتلا به اختلالات پارانوئیدال میشوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه میرسند که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود میکند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.
ریشههای بدبینی به همسر
** خیلی اوقات بدبینی و شک بین زوجین از علاقه و عشق زیاد به یکدیگر نشات میگیرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود میداند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سخت و غیر قابل هضم است. بتدریج این عشق و علاقه به نوعی احساس شکست از دیدگاه خودش تبدیل میشود و هر آن فکر میکند که زندگی اش در حال فروپاشی است. ** عدم شناخت کافی از همسر، اساس بدبینی و شک به وی است. وقتی مرد از همسر آیندهاش تصویری دیگر را در ذهن میپرورانده با ورود به زندگی مشترک متوجه میشود که در انتخابش اشتباه کرده و این خود نوعی نفرت و انزجار را در وی نسبت به همسرش ایجاد میکند و طبیعتا این موضوع مهمترین دلیل میشود برای پیدایش بهانه گیریها و بدبینیهای بیمار گونه.
** فرزندان والدین بدبین و شکاک در طول زندگی یاد میگیرند که در آینده نیز نسبت به همسرشان و اطرافیان خود بدبین و شکاک باشند. این موضوع نقش تربیت خانواده را براحتی روشن میکند، اینگونه که فرزندتان از شما بدبینی و شک به همسرش را یاد میگیرد.
** مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازی و حسادتهای
اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند. اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید
دشمنان خانوادگی که عموما به شکل یک دوست وارد زندگی میشوند نیز اساس خیلی از بدبینیها و سوءتفاهمهاست. دوست شما به زندگیتان حسادت میکند و بر همین اساس پروژهای را پیاده میکند که اطمینان شما را به همسرتان سلب کند. اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند. اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید
تاثیر شک و سوءظن در روابط
چه بلایی سر همسر شکاک میآید؟ شک و سوءظن چه تاثیراتی میتواند بگذارد که فرای کنترل ماست؟ اگر سوءظن به یک اتفاق هر روزه تبدیل شود، میتواند مشکلساز شود. فرد شکاک معمولاً احساس ناامنی میکند و بدترین چیزها را درمورد همسرش تجسم میکند. حتی یک اتفاق ساده مثل برنداشتن تلفن توسط همسرش میتواند زندگی فرد شکاک و همچنین همسر و بقیه اطرافیانش را جهنم کند. افراد شکاک آرامش روحی و روانی را از خود و دیگران سلب میکنند.
گاهی اوقات سوءظن به خیانت درست به اندازه همان خیانت میتواند به رابطه آسیب بزند. اگر شکها نادرست باشند، همسر فرد شکاک حالت دفاعی گرفته و او را سرزنش خواهد کرد. گاهیاوقات حتی ممکن است وسوسه شود که واقعاً خیانت کند. افراد شکاک افرادی شدیداً متزلزل هستند که احساس ناامنی میکنند و حتی ممکن است تا جایی پیش بروند که دست به کشتن همسرشان بزنند. حتی ممکن است به خاطر حس عدم امنیت و اطمینانشان خودکشی کنند. به همین دلیل اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند. اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید.
چه کمکی میتوانید به خودتان و او بکنید؟
چه چیزی باعث میشود که همسرتان به شما شک کند؟ آیا شما میتوانید این شکاکیت را از بین ببرید؟ دلایل زیادی وجود دارند که باعث میشوند شریک زندگیتان به شما شک کند. احساس عدم امنیت، بدبینی، سوءتفاهم، حسادت و بیاعتمادی انگیزههای همسرتان را برای سوءظن بیشتر میکنند. زندگی ترسناکی است اگر هر روز احساس کنید یک نفر شما را زیر نظر دارد، به هر کاری که میکنید حساس است و اجازه نمیدهد هرجایی بروید. شما حق دارید از همسرتان عصبانی شوید که شمارههای تماس، پیامکها و ایمیلهایتان را بدون اجازه شما کنترل کند بدون اینکه هرگز در طول رابطه زناشوییتان خطایی از شما سر زده باشد. دفاع از خودتان در برابر این سو ظن و پافشاری برای اینکه ثابت کنید کاری نکردهاید بیفایده است. همسرتان باید بفهمد که اشتباه میکند و از شما بخواهد تا کمکش کنید از شکاکیت رها شود.
چگونه رفتار کنید؟
کار آسانی نیست که به همسرتان بفهمانید او بیش از اندازه شکاک است به ویژه اگر شما تازه ازدواج کرده باشید. بعضی از واکنشهای خاص مثل داد و بیداد و قهر کردن در برابر پرسشهای همسرتان مثل اینکه «کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرا تلفنت رو جواب ندادی؟ چرا این عطر خاص رو استفاده کردی؟» بسیار ناشیانه و بیفایده هستند.
پس اگر احساس میکنید همسرتان شکاک است باید به دنبال راهکارهای مفیدتری باشید:
مشکل از شما نیست:
پیش از هر واکنشی مطمئن شوید همسرتان تا چه اندازه شکاک است. او ممکن
یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد
است تمام روز مشغول کنترل کردن شما باشد. ایمیلهایتان را چک کند و با نام کاربری شما در اینترنت فعالیت کند تا از روابط شما سر دربیاورد. اما این مشکل شما نیست و فقط بخاطر بیاعتمادی همسرتان است. واکنشهای آنی و دفاع از خودتان کمکی به وضعیتی که در آن هستید نمیکند. شما حق دارید ناراحت باشید اما حتی یک لحظه فکر نکنید شما غیرطبیعی هستید و راه و رسم برقراری یک رابطه عاطفی زناشویی را نمیدانید. این نکته را به راحتی میتوانید بفهمید؛ آیا شما هم مثل همسرتان بدبین و شکاک هستید و علاقهای به دخالت در امور شخصی همسرتان دارید؟
تحت تأثیر قرار نگیرید:
زندگی با کسی که دوستش دارید اما او به شما اعتماد ندارد دشوار است اما شما نباید اجازه بدهید رفتار اشتباه او زندگیتان را برهم بزند، روزتان را خراب کند و غمگینتان کند. نیازی نیست از خودتان دفاع کنید. میتوانید تمام روز را با همسرتان به بحث درباره اینکه چه کسی را و کجا و در چه ساعتی دیدهاید و یا اینکه مغازه دار به شما چه گفته است و چه پوشیدهاید تلف کنید و یا فقط شنونده ترسها و بیاعتمادیهای همسرتان باشید.
شنونده باشید:
به جای انتقاد یا واکنشهای تند کمی به حرفها و نگرانیهای همسرتان گوش بدهید. او از چه رفتار شما احساس نگرانی میکند؟ همین که او بتواند به شما اعتماد کند تا از ترسها و نگرانیهایش بگوید قدم مهمی برای بهبود احساس بیاعتمادیاش برداشته است. او میگوید: «نپوش، نرو، نیا، نگاه نکن» و وقتی شما پاسخ میدهید «به تو ربطی نداره» همه چیز در یک تنش تمام میشود. اما اگر بپرسید «چرا؟ از چی میترسی؟ چی شد که این ترسها به سراغت اومد؟ برام توضیح بده چه اتفاقی میافته اگه من با یه غریبه تلفنی حرف بزنم؟» همسرتان شروع به واکاوی احساساتش میکند و شما خوب میدانید که همه ما نیاز به یک شنونده بیطرف داریم! یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد
روی رفتارتان کار کنید:
بهانه به دست همسرتان ندهید. بعضی از رفتارهای شما ممکن است به نظر همسرتان شکبرانگیز باشند. اگر عادت دارید در جایی خلوت با تلفن حرف بزنید یا دیر به خانه بیایید آنها را کنار بگذارید.
با هم صحبت کنید: اگر از تلاش برای ایجاد اعتماد در همسرتان خسته شدید باید با همسرتان درباره احساساتتان حرف بزنید. به او بفهمانید که رفتارش چه احساس ناراحتکنندهای در شما ایجاد میکند. با این حال اگر بعد از تمام تلاشهای شما برای اعتماد سازی در همسرتان ناکام ماند هنوز یک فرصت مهم دیگر دارید. این تنها راه باقی مانده کمک از متخصصان است. یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد.
گاهی رفتارهای حسادتآمیز همسرتان صرفا بخاطر احساس ناامنی نیست بلکه ممکن است همسرتان شخصیت ناسازگاری داشته باشد و تربیت غلط ذهنیت او را نسبت به روابط تخریب کرده باشد و این مسالهای نیست که شما خودتان بدون کمک از یک متخصص آن را حل کنید.
بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر چه تاثیری دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟