(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

آیا با هرکسی می توان ازدواج کرد؟


اول در انتخاب زوج، رضایت خانواده ها است


یعنی اعضای مهم و اصلی خانواده (پدر،مادر،خواهر و برادر) از ان انتخاب رضایت داشته باشند.در خانواده های ایرانی یک سنت است که اگر بزرگان خانواده ،فردی را بپذیرند و مثلاً بگویند که این داماد خوبی است ؛قبول داریم و مبارک است ان شاء الله … ، بدین ترتیب مرحله اول به خوبی پشت سر گذاشته شده است.

حالا این نوع انتخاب را مقایسه کنید با انتخاب یک دختر و پسری که بدون توافق خانواده هایشان میخواهند به محضر بروند و عقد کنند .خانواده ها با احترام به خواستگاری دختر می روند ، در روز خوبی مثلاً روز عید غدیر می روند،همگی توافق می کنند ،وبعد قرار نامزدی را میگذارند و … می بینید که ر ضایت خانواده های طرفین ازدواج اولین عامل سرنوشت ساز در زندگی زوج ایرانی است.در کشوری که مردم به صورت دسته جمعی زندگی می کنند ،وقتی شما با یک مرد زندگی می کنید انگار با یک قبیله زندگی می کنید


فقط یک مرد به تنهایی نیست .در مورد خانمها هم همینطور است .وقتی با یک دختر زندگی می کنید با یک قبیله زندگی می کنید.چطور ما باید خودمان رادر این قبیله جا کنیم  و مورد پذیرش فامیل همسرمان قرار بگیریم ؟ فقط با کمال،یعنی یک قدری سازگار باشیم ،یک سلام و علیک درست و حسابی بکنیم ،احترام به بزرگترها را بلد باشیم ،همه این رفتارها را کمال می گویند.مگر یک خانم محترم ایرانی که اهل نماز و سجاده است ،از عروسش جز احترام متقابل و کلمات قشنگ و دلنشین چه میخواهد .ما اگر این کمالات را داشته باشیم به سرعت در خانواده همسرمان مورد پذیرش قرار میگیریم  و جا می افتیم.


بنابراین عامل دوم یا شرط دوم این است که خانواده های طرفین ،عروس و داماد را بپذیرند.

عامل سوم این است که این دو نفر که میخواهند با هم ازدواج کنند ،از نظر عاطفی قدری به هم شبیه باشند .


مثلاً یکی داغ داغ و دیگری سرد سرد،این دو نمیتوانند زوج مناسبی باشند .حداقل یک کمی از نظر عاطفی و احساسی به هم نزدیک باشند.قبلاً به کرات گفته ام مثلاً شما به یک آدم سرد از لحاظ عاطفی ،هر چه محبت کنید هیچ متوجه نمی شود.حتی گاهی خیال می کند که این وظیفه شماست.در حالی که این وظیفه ما نیست .گاهی با یک آدم داغ داغ مواجه می شوید که دائماً می گوید فدایت بشوم،چه چیزی می خواهی ؟می گوییم هیچی آقا،خیلی ممنون.یعنی آنقدر شعله عواطف او بالاست که ما می سوزیم ! به این لحاظ است که می گوییم اگر عاطفه دو نفر قدری نزدیک و شبیه به هم باشد برای سازگاری ،بهتر است.


عامل چهارم ،شباهت و نزدیکی میزان هوش و حواس زوجین است.


مثلاً یک خانمی با ضریب هوشی ۱۲۰ چگونه میتواند با آقایی با ضریب هوشی ۸۵ زندگی کند و به سازگاری و توافق هم برسند ؟زن و شوهر ها باید از لحاظ هوشی نزدیک به هم باشند.

مثلاً هر دو نزدیک به ۱۲۰ باشند .در مورد افراد کم هوش خیلی خوب بود اگر قانون مانع ازدواج آنان می شد. مثلاً فردی با ضریب هوشی ۵۲ نمی تواند خودش را اداره کند چه رسد به زن و بچه یا به شوهر و بچه .باید برای آنها برنامه های دیگری مانند ازدواجهای موقتی گذاشت.واقعاً بعضی افراد نباید ازدواج کنند چون مشکلات بیشتری به وجود می آورند.چنین زوجی قادر نیستند بچه های خود را تر و خشک و نگهداری کنند .

ممکن است هوش والدین روی هوش بچه ها اثر بگذارد ؟بله ممکن است اثر بگذارد.ما برای افراد کم هوش چندین برنامه درمانی داریم.به اینها نکات راوانی یاد میدهیم.ممکن است طی ۱۰ سال بتوانند ۵ کلاس درس بخوانند ،بعضی کارهای ضروری را به اینها یاد می دهیم.باور کنیدازدواج یک پدیده فوق العاده مقدس و مهمی است،همینطوری نمی شود ازدواج کرد.


عامل پنجم ،نزدیکی جغرافیایی ،این دو نفر است.


نمیدانم شما چقدر روی عامل جغرافیا تاکید می کنید ولی خصوصیت جغرافیایی پاره ای خصوصیات روانشناسی و شخصیتی به ما میدهد .مثلاًمردم مناطق جغرافیایی سردسیر را با مردم مناطق جغرافیای کویری یا جغرافیای مدیترانه ای و … مقایسه کنید،حتماً تفاوت دارند.معمولاً مردمی که در کنار دریا زندگی میکنند آرامترند.برای اینکه طبیعت به نفع آنهاست.یک چوب خشک را در این مناطق در زمین بکاری ،سبز میشود.

تیر قیراندود چراغ برق شهر من ،شاخه میدهد،باور می کنید ؟!

مثلاً اگر خیلی تنبل هم باشید فقط کافی است که کنار دریا بنشینید و قلاب ماهیگیری را داخل دریا بیندازید و ماهی بگیرید.ناهار شما آماده است ! حالا این را با یک مرد کویری که آب ندارد ، زندگی ندارد ،اصلاً کلافه است ،مقایسه کنید .لذا این آدم شمالی با آن آدم کویری صفات رفتاری و شخصیتی اش فرق میکند.این یکی ملایمتر است و آن یکی قدری تندتر.


ما میگوییم وقتی میخواهید ازدواج کنید ،بهتر است طول و عرض جغرافیایی تان به هم بخورد و نزدیک باشد.خوب است اینجا به تفاوت سنی مطلوب میان زن و شوهر هم اشاره ای بکنیم :

مطلوب است که آقایان در حدود چهار تا هفت سال بزرگتر از خانمها باشند.هرگز یک خانم نباید با یک مرد کم سن و سال تر از خودش ازدواج کند .شاید در ابتدا این انتخاب برایش جالب باشد ولی براستی او برایش شوهر نیست.مردی که مثلاً هفت یا هشت سال از همسرش کوچکتر است ،نمی تواند شوهر مناسبی باشد.


عامل ششم ،شباهت تحصیلی است .



ما خیلی اصرار می کنیم که سطح تحصیلات زن و شوهر در میزان توافق و سازگاری آنان مؤثر است.زندگی یک آدم باسواد با یک آدم بی سواد خیلی سخت است.مثلاً نمیشود که یکی دکترا داشته باشد و دیگری فقط شش کلاس درس خوانده باشد.البته در زمان قدیم رسم بود که مردان، زنان بی سواد یا کم سواد می گرفتند که اگر هر بلایی سرش آوردند ، متوجه نشود.اما الان شرایط جامعه تغییر کرده است.


 غالباً آقایان دوست دارند با زنان باهوش و تحصیل کرده ازدواج کنند .زیرا معتقدند وقتی که ما مردیم چراغ خانه ما را روشن نگه میدارند.ولی یک زن کم عقل و کم هوش نمی تواند چراغ خانه را روشن نگه دارد.اصلاً چه لزومی دارد که زنی بگیریم که زنی بگیریم که هوشش کم باشد.مگر ما می خواهیم چه کار کنیم ؟ما می خواهیم زندگی کنیم .این زندگی ماست .این میزان درآمد ماست .هر جا مشکلی دارد بفرمائید.چرا ما با کسی ازدواج کنیم که ما را درک نکند.اتفاقاً اگر ما را درک کند و بفهمد خیلی خوب است.من فکر میکنم در گذشته ،مردها از زنهای تیز و باهوش وحشت داشتند برای اینکه ما مردها عیب و ایرادهایی داریم که یک خانم فهمیده و نازنین این ایرادها را رفع میکند ولی اذیت هم نمیکند .


الان مردهای ما بسیار علاقمندند که با زنان تحصیل کرده ازدواج کنند .مثلاً مردهایی که تحصیلاتشان در حد زیر دیپلم ،یا زیر کلاس پنجم ابتدایی یا زیر لیسانس است،تمایل دارند که زنهای باسوادتر از خودشان بگیرند .یک مورد مشاوره داشتم که به آقا گفتم  :” این خانم لیسانسه هستند ولی شما فقط شش کلاس درس خوانده اید .“ آقا گفت :”عیبی ندارد من از ایشان خیلی چیزها یاد می گیرم.“ گفتم :” نه،صلاح نیست.“


عامل هفتم ،وجود اساس دلبستگی بین طرفین ازدواج است.


وقتی قصد داریم با کسی ازدواج کنیم لازم است که قدری دلمان با او باشد .شما میدانید مردمی که با عشق زیاد نسبت به همدیگر ازدواج می کنند خیلی زود سرد می شوندو حتی کار به جدایی و طلاق هم می کشد.ولی برای یک ازدواج مطلوب و معقول دوست داشتن عادی و مختصر لازم است.مثلاً کسی که به خواستگاری دختر خانمی آمده و حالا نامزد شده اند باید دو ،سه ماهی با همدیگر رفت و آمد کنند تا قدری نسبت به هم احساس دلبستگی پیدا نمایند .به طوری که اگر دوروز همدیگر را ندیدند دلشان تنگ بشود.این احساس ،عالی است.یک احساس دلتنگی نه کمتر و نه بیشتر.بعضیها که به شدت عاشق می شوند،می گویند یا این یا مرگ.من به شاگردانم یاد داده ام که در چنین شرایطی ،مرگ را ترجیح بدهند.این چنین ازدواجی فایده ندارد .خاطر خواهی یا افراط دوست داشتن همان چیزی است که مثلاً نوجوان یا جوانی از آپارتمان بیرون می آید و دم آسانسور دختری را می بیند و یک دل نه صد دل عاشقش می شود،تنها به یک نگاه .چنین ازدواجی به درد نمی خورد ،ما می خواهیم یک کسی را داشته باشیم که مثلاً او را چهار ماه ببینیم ،بعد دوستش بداریم.بگوییم که حداقل چهار ماه او را می شناختیم و بعد به او علاقمند شدیم.


عامل هشتم ،تشابهات مذهبی است .


من اعتقاد راسخ دارم که شیعه فقط باید با شیعه زندگی و ازدواج کند ،مسیحی با مسیحی ،کلیمی با کلیمی و … چون ما هر اندازه بینش زندگی با فردی از یک مذهب دیگر را داشته باشیم ولی بالاخره یک مادربزرگی داریم که طبق اعتقادات و سنتها و باورهای خودش عمل میکند.

ممکن است متوجه نشود که اینها کتاب دارند . ممکن است در کلام خود گاهی بد و بیراههایی بگوییم که مثلاً داماد یا عروس خانه ما که از یک دین و مذهب دیگری است بدش بیاید . تفاوت زبان چندان مهم نیست ،اغلب زن و شوهر ها زبان یکدیگر را یاد می گیرند ولی مذهب را نمی توانند .

عامل نهم ،از نظر ظاهری تقریباًُ شبیه هم باشند .


دو نفر که می خواهند ازدواج کنند باید ظاهری داشته باشند که بتوانند پنجاه سال همدیگر را تماشا و تحمل کنند .اغلب ما انسانها آینه های خود را گم کرده ایم.مثلاً آقا دنبال زیباترین زن است ،در حالی که خودش یک چیز بد ترکیب و زشتی است.باید به او بگوییم تو خجالت نمی کشی زیباترین خانم که نمی آید با تو ازدواج کند.اگر ما آینه هایمان را پیدا کنیم ،یک کسی را که شبیه خودمان باشد پیدا می کنیم .عیب و ایرادهای چهره و ظاهر اندام در طولانی مدت معنی دار و مساله ساز می شود.اما در کوتاه مدت کسی متوجه نمی شود.


به هر حال یک ظاهر متعادل مورد درخواست است.درمورد هیچ یک از عواملی که تاکنون درباره اش صحبت شد ،ما دیدگاه ایده آلیستی نداریم .ما دنبال ایده آل نیستیم ،ما همین زندگی معمولی را بچرخانیم هنر کرده ایم .ما برای ازدواج یک آدم معقول و متدین می خواهیم  که سواد و سن او هم معمولی باشد ،خانواده معقولی هم داشته باشد.اصلاً ایده آل گرا نیستیم .


با کمال جسارت بگویم بسیاری از آقایان و خانمهایی که ازدواج نکرده اند یا اینکه دیر ازدواج می کنند علتش این است که ایده آلیستی فکر می کنند.


مثلاً دختر خانم بدنبال آقایی است که هنوز در تاریخ نیامده و باید بسازیم و برعکس.من به عنوان مشاور خانواده ها اعتقاد دارم که با همان چیزهایی که داریم باید قناعت کنیم .این همه خانم و آقای خوب و اهل زندگی در این مملکت وجود دارند که شایسته ازدواج هستند .حالا چه فایده ای دارد که ما بخواهیم یک فردی را با فلان شرایط بدهیم برایمان طراحی کنند !ما با چشم و ابروی دیگری که زندگی نمی کنیم ،ما با شخصیت یک آدم زندگی می کنیم .


در مورد تشابهات ،شناخت بعدی ما در مورد چیزی به نام شخصیت است.شخصیت مجموعه خصوصیات سرشتی و اکتسابی ما است.مثلاً یک فردی را می بینید که خیلی منزوی و درون گراست.بعد فرد دیگری را می بینید که خیلی شاد و برون گراست .این دو نفر نمی توانند با هم ازدواج کنند .چون هر کدام ساز خودش را میزند .یک کسی که از نظر ویژگیهای شخصیتی ،حد وسط باشد بسیار مناسب است .آیا درون گرایان می توانند با هم ازدواج کنند ؟شاید بد نباشد چون هر دو ساکت یک گوشه ای می نشینند و ممکن است خودشان راضی باشند .ولی آدم احساس می کند که چه خانه ساکت و سردی .برون گرایان چطورند ؟اینقدر حرف دارند که هیچکدام حاضر به ساکت شدن نیستند .ولی مردم متعادل و عادی چه کانی اند  ؟آدمهایی که حد وسط این دوتا ویژگی هستند  :درون گرایی و برون گرایی .


  دکتر مجد


 بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


هفت راهکار موثر برای یافتن همسر مناسب برای خانم ها و آقایان


 http://maktoobshop.com/

هفت راهکار موثر برای یافتن همسر مناسب برای خانم ها و آقایان


۱. قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمئن باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟


کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قائل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر ۱۷ ساله دوست دارد در سن ۳۰ سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.


اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از ۳۰ سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.


۲. مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: «آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟» خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.


۳. در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی.

نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر. مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد ۱۷۰ کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.


۴. مرحله چهارم عبارتست از «دیدن» و «دیده شدن» برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیطهای مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.


۵. مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود.

به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

۶. مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند.


در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:



الف – می توانید بپرسید: «هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید».

ب – مثلا: «هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟»

پ – «من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟»

ت – « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟»


پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.


از سوال مهمتر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟

علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.


۷. مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند.

سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.

می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.


مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمهای باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

 بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران