وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خیانت زناشویی را می توان به سادگی نقض پیمان یا مفاد پیمان زناشویی دانست. این نقض کردن می تواند عمدی یا غیرعمدی باشد. فرد ممکن است با دانستن و آگاهی از ضروریات حقوقی و عرفی ازدواج یا بدون علم به آنها خیانت کند
اما خیانت می تواند مستقیم و با انجام عملی که معنای آن خیانت است یا به واسطه عملی که در ادامه به خیانت منجر می شود، خیانت تلقی شود؛ مثلا داشتن رابطه جنسی با فردی غیر از همسر بدون اجازه وی یا قانون. اما در معنای وسیع، خیانت شامل هر نوع نقض در پیمان های زناشویی است. این پیمان به صورت ضمنی شامل پیمانی برای تشریک مساعی در زمینه جنسی، عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، روانی و حتی فرهنگی است، بنابراین هرگونه کوتاهی عامدانه یا سهوی در انجام این وظایف می تواند خیانت تلقی شود. مثلا حتی فکر کردن به شخص دیگری جز همسر، صحبت کردن هر روزه با او، پیامک زدن مداوم به او یا برقراری رابطه دوستانه مستمر از طریق چت کردن با او هم می تواند خیانت به همسر محسوب شود. حتی اگر فردی در ذهن خودش عاشق فرد دیگری جز همسرش باشد و آن شخص سوم هم از این عشق بی خبر باشد، باز هم نوعی خیانت در زندگی زناشویی رخ داده است ،کوتاهی مرد در تامین معاش فرزندان بدون عذر موجه یا بی توجهی به علایق و عواطف همسرهم نوعی خیانت است، بنابراین مفهوم خیانت در ازدواج را نباید تنها به داشتن رابطه زناشویی خارج از چارچوب خانواده محدود کرد اما در معنای کاملا بسته و خاص، خیانت به معنی نادیده گرفتن پیمان برقراری رابطه زناشویی با یک نفر است، مگر با اجازه زن اول یا قانون. بهتر است ابتدا عوامل این کار را به عوامل ذهنی و عوامل عینی تقسیم کنیم. عوامل ذهنی از جنس نگرش ها و اعتقادها هستند و عوامل عینی از جنس ساختارها. طبقه بندی لازم دیگر، توجه به تفاوت عوامل کلان و عوامل خرد است. عوامل کلان عواملی هستند که در کلیت جامعه تولید می شوند و از بیرون بر فرد و جامعه اثر می گذارند و دست هیچ فردی در آن به تنهایی دخیل نیست اما عوامل خرد، عواملی هستند در سطح افراد و وضع نگرشی یا واقعی زندگی فرد، به وجود آورنده آن است.
با توجه به این دو طبقه بندی، حال می توان گفت عوامل خیانت زناشویی ۴ دسته اند:
الف. عوامل کلان و ذهنی
ب. عوامل کلان و عینی
پ. عوامل خرد و ذهنی
ت. عوامل خرد و عینی
در باره هر کدام می توان توضیح کوتاهی داد:
ج. برای حفظ حرمت و قداست خانواده، باید به نقد کلیه مداخله هایی پرداخت که سازمان های گوناگون طی سالیان گذشته به صورت های مختلف در خانواده داشته اند.
دکتر تری ورس معتقد است «فریب» یکی از شاخصههای بقای موجود زنده است. ویروسها، باکتریها و گیاهان هم باید برای ادامه حیات خویش دغلکاری کنند. عمل فریفتن و کلک زدن حتی در ساختمان ملکولی موجود زنده نیز صورت میپذیرد.پدیده خودفریبی در سنین بزرگسالی بویژه با مقوله رابطه جنسی با فرد دیگر بیش از پیش خودنمایی میکند. دانستن این حقیقت که دو آدم ناشناس به عملی مبادرت میورزند که قرار است منجر به پیدایش یک انسان جدید شود به خودی خود آن را تبدیل به یک تجربه بینهایت حساس و سرشار از مخاطره میکند. از دید دکتر تری ورس، رابطه جنسی یکی از پر استفادهترین محیطهای فریب و خودفریبی در بین افراد است.دکتر تری ورس معتقد است که مردها در رابطهشان با زنان از قابلیت خودفریبی بیشتری استفاده میکنند. مردان منافع بیشتری را در درون یک رابطه کسب خواهند کرد اگر بر تواناییهای خود بیشتر از مقداری که هست باور داشته باشند. زنان نیز به تناسب نشان دادهاند که در باره میزان صمیمیت مردان، آرزوهای بلندپروازانهشان و میزان علاقه مردان به خودشان از درصد خطای بالاتری برخوردار هستند. موقعیت جسمانی زنان و تغییراتی که دوره ماهانه و به همراه آن قائدگی در زن ایجاد میکند نیز از جمله میدانهایی است که نقش فریب و خودفریبی زنان در آن بازتاب گسترده تری دارد.زنان در دوره تخمک گذاری جذابتر از همیشه هستند، به نظر میرسد تناسب فیزیکی شان از همیشه بهتر است و درصد انحنای بدنشان در اطراف باسن و کمر کمی بیشتر میشود. زنان در همین دوران به چشم تحقیر به زنان دیگر نگاه میکنند و به حضور آنها بهای لازم را نمیدهند.در تحقیقات یک کلوپ در وین مشخص شده است که زنان در دوره مشخص فوق با مردانی که همیشه با آنها هستند به کلوپ نمیآیند. تمایل بیشتری به مردانی که جذابیت فیزیکی دارند نشان میدهند. آنها حتی علاقه دارند تا لباسهایی بپوشند که پوست بدنشان بیشتر دیده شود و در مجموع میل جنسی بیشتری دارند.دکتر تری ورس معتقد است که با وجود تاثیر و تسلط ناخودآگاه ژنها بر روی اعمال و تصمیمات افراد، همانطور که ژنها درخواستهای کنونی ما را نادیده میگیرند ما هم باید فرمانهای کور و باستانی آنها را نپذیریم.
انواع رابطه عشقی خیانت آمیز :
انواع خیانت جنسی:
تاثیرات روانی اجتماعی خیانت بر زن و شوهر
احساس ناامنی، سرخوردگی، شک و بدبینی به اطرافیان، ناامیدی و حذف ارزشهای شخصی از آثار مشترک خیانت روی زن و مرد است. وسواس فکری، اضطراب های بی دلیل، کج خلقی، خشم و پرخاشگری به دیگران در مواجهه با کوچک ترین فشار از دیگر آثار رفتاری پس از وارد آمدن چنین آسیبی به افراد است. حتی در مواردی یکی از طرفین که تن به ادامه زندگی می دهد و همسرش را می بخشد، نمی تواند چنین مشکلی را در ذهن خود حل کند و برخلاف عقیده و خواست درونی اش، دست به عملکردی نسبتا مشابه می زند تا به فرد مقابل آسیب بزند. البته برخی اشخاص قدرت تطابق بسیار بالا و قدرت پذیرش حذف و شکست دارند و بدون اینکه دچار اختلال روان شناختی شوند همسرشان را می بخشند یا از زندگی او بیرون می روند.
فردی هم که خیانت می کند، چه دیگران متوجه شوند و چه نشوند، از آسیب این عمل خود در امان نمی ماند؛ احساس عذاب وجدان، کاهش حس اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب درونی، دیدن کابوس های شبانه و بیماری های روان تنی مثل ناراحتی های گوارشی، قلبی و تنفسی از جمله مشکلاتی است که فرد خیانتکار را گرفتار می کند.
نگارنده سایت در تجربه محدود کاری بعنوان مشاور، خطرناکترین واکنش متقابل یکی از زوجین در زمان احراز خیانت راانتقام و مقابله به مثل زوج دیگر میداند که متاسفانه با تصمیم گیری زود هنگام و بدون تدبیر در این خصوص، مشکلات اخلاقی اجتماعی صد چندان بر خانواده و رابطه زناشویی تحمیل میکند.
ذکر چند نکته( این نکات تجارب کاملا شخصی نگارنده سایت در این خصوص میباشند) مخصوصا برای زنان الزامی است:( اینکه گفتم زنان، چون طبق آمار شروع اکثر خیانت ها با مردان است)
- رابطه جنسی خارج از خانواده برای مردان با زنان معنای کاملا متفاوت دارد. اکثر مردان حتی در صورت داشتن زنی بسیار زیبا و خوش اندام، در عرض ۶ ماه تا یکسال از لحاظ جنسی جسمی به زن خود کم تمایل میشوند و تواتر رابطه جنسی در هفته شاید به یک دفعه هم کاهش یابد و برای حفظ طراوت جنسی و خروج از یکنواختی و حتی کنجکاوی در خصوص رابطه جنسی زنان دیگر، اقدام به رابطه با زنان دیگر میکنند. لازم به ذکر است اکثر این مردان از زن و زندگی خود رضایت معقول دارند و این رفتار در اکثر مواقع نشاندهنده عدم علاقه عاطفی و روانی به همسر نیست و بیشتر یکنواختی جسمانی باعث این رفتار میشود. متاسفانه چون زنان، این رفتار مرد را به اشتباه، بی عاطفگی و بی علاقگی روانی اجتماعی تلقی میکنند با رفتارهای خشن یا مقابله به مثل، سعی میکنند فشار روانی وارده را کمتر کنند و باعث مشکلات بیشتر میشوند.
- در مراحل اولیه، بهیچ وجه نباید به شریک زندگی یا خانواده خود و همسر چیزی گفت. چون قبح رابطه میشکند و اطرافیان بیشتر باعث درگیری و کشمکش میشوند تا برقراری اصلاح و آرامش. باید مطمئن شد و از حدس و گمان اجتناب کرد
- اقدامات عملی برای طنازی مثل پوشیدن لباسهای جذاب، ارایش های متنوع در منزل، محبت و ابراز علاقه بیشتر به شریک زندگی و حمایت روانی و عاطفی از او بعمل آورد.
- وقت بیشتری برای حضور در کنار همسر گذاشت و مرتب از او سوالاتی از قبیل( چطور لباس بپوشم یا آرایش کنم خوشت میاد/ چه غذایی دوست داری/ میتونم توی کارهای مربوط به شغلت کمک کنم تا کمتر خسته بشی و غیره) پرسید.
- به هیچ وجه ترک منزل نباید انجام شود. گاها برخی زنان با رفتار ناپخته ترک منزل، میخواهند اعتراض خود را نشان دهند در حالیکه این رفتار، چون باعث برملاشدن رفتار شریک زندگی و کاهش اعتبار او در بین فامیل و دوستان میشود و از طرفی باعث نزدیکی شریک زندگی به فرد ورود کرده به حیطه زناشویی بعنوان منبع دردل و حمایت میگردد روز به روز رابطه را در خطر بیشتر قرار میدهد
- از مشاور حرفه ای کمک گرفت( بسیاری از مشاوران، حتی الفبای ساده برخورد در این مرحله را نمیدانند حتما مشاور حرفه ای و ورزیده و دوره دیده در این زمینه که متصف به اصول اخلاقی باشد و از این وضعیت سواستفاده نکند انتخاب گردد چون گاها دیده شده مشاور( مخصوصا مشاورین مرد) به زنان در این مرحله پیشنهاد دوستی و رابطه با خود میدهند و اغلب هم موفق میشوند چون وضعیت روانی زنان در این مرحله کاملا شکننده است!!!!)( ترجیح بنده به عنوان سکس تراپیست، انتخاب مشاور زن برای زنان در این مورد میباشد به شرطی که مشاور زن دچار افکار فمینیستیک عجیب و غریب نشود و حرکات چکشی پیشنهاد نکند بلکه با همدلی و پختگی، سعی در کاهش یا برطرف کردن بحران داشته باشد)
- در صورت عدم اصلاح رفتار فرد، کم کم شک و گمان خود را بطور غیر مستقیم به شریک زندگی ابراز کرده و احتمال خطرات آن را توضیح دهیم. مثلا بگوییم زن همسایه با من دردل میکرد که همسرش رابطه با زن دیگه برقرار کرده و میخواد به خودش آسیب بزنه یا شاید با کسی دوست بشه و بعد از همسرتان در این خصوص که چگونه میتوان به زن همسایه کمک کرد راهنمایی بخواهید. پاسخ های همسر، براحتی دلایل این رفتار همسر و روشهای مقابله با آن را روشن میکند
- در هیچ مرحله، نباید کودکان در این زمینه دخالت داده شوند یا آگاه گردند.
- در مراحل پیشرفته، موضوع را با همسر در میان بگذارید البته با ارامش و حوصله و از قضاوت و پیش داوری قبل شنیدن حرفهای همسر اجتناب کنید
- به شریک زندگی، فرصت بازگشت به زندگی بدهید و هیچوقت پلهای پشت سر را خراب نکنید
- به خود و رفتارهای خود هم توجه کنید شاید ریشه این قضیه به خود شما برمیگردد
- اول از افراد معتمد، اخلاقی و پخته غیر فامیل مشورت بگیرید تا انسجام و اعتبار بنیان خانواده در فامیل مخدوش نگردد.سپس از خانواده شریک زندگی و در صورت عدم پاسخ، از خانواده خود کمک بگیرید. از خانواده فردی که همسر شما با او رابطه برقرار کرده است در مراحل نهایی کمک بگیرید
- صحبت با فرد/افرادی که همسر شما با انها رابطه برقرار کرده است باید در فضای دوستی و بدون تهدید باشد که البته در مراحل آخر صورت میگیرد.
- در مراحل پیشرفته، از مقامات قضایی کمک بگیرید
- در نهایت، طلاق بعنوان یک راهکار را مد نظر داشته باشید چون گاهی هیچکدام از روشهای فوق پاسخ نمیدهند
- البته میتوانید با پذیرش این رفتار مرد، به زندگی عادی اخلاقی خود ادامه دهید چون بسیاری از مردان بعد مدتی از این بحران خود را خارج میکنند و به آغوش خانواده برمیگردند به شرطی که فضای زندگی را برای انان تلخ نکنیم
- باید یاد بگیریم هم خود و هم شریک زندگی را ببخشیم چون ژنتیک و یادگیری اکتسابی، در بروز رفتارهای ما خیلی تعیین کننده هستند
منبع-drshamshiri
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس