« او نمیگوید دوستت دارم! اصلا شاید دوستم ندارد. شاید تنها به زندگی با من عادت کرده و اگر هر زن دیگری هم جای من بود، با او همین رفتار را میداشت. شاید در جوانیاش یک شکست عشقی عمیق خورده و دیگر نمیتواند مرا دوست داشته باشد. شاید به اصرار خانوادهاش به این ازدواج تن داده و دلش میخواهد دوباره به روزهای مجردیاش برگردد. شاید ... »
اینها حرفهایی است که بسیاری از زنهای ایرانی در دل دارند. زنهایی که همسرانشان میان سنت و مدرنیته گیر افتادهاند و با وجود تمام عشق و احترامی که برای آنها قائل هستند، از عهده گفتن یک جمله ساده برنمیآیند: « دوستت دارم! » این مردها میانهای با گل و هدیه ندارند، جمله عاشقانه بلد نیستند و بعد از بحث بهجای عذرخواهی میخواهند با عادی رفتار کردن، موضوع را به فراموشی بسپارند. اگر شما هم یکی از زنهایی هستید که زیر یک سقف با چنین مردی زندگی میکند، بهتر است قبل از قضاوت کردن با این 10 نشانه مردانه ابراز عشق آشنا شوید.
1 - مرد عمل است
همسر شما یک مرد سنتی است که فکر میکند ابراز احساسات یک کار زنانه است؟ اگر اینطور است شما حداقل تامدتی باید به دنبال نشانه دیگری بگردید وعشقش را از روی آن حدس بزنید. چنین مردهایی دوست دارند به زبان بیزبانی حرف بزنند و شما میتوانید از هزار و یک موقعیت این زبان را رمزگشایی کنید. همسر شما ممکن است « دوستت دارم » را با درست کردن وسایل خانه و کارهای تعمیراتی نشان دهد یا اینکه به جایش حمام را بشوید یا آشغالها را بیرون ببرد.
این دسته از مردها دوست ندارند برای ابراز عشقشان کار هیجان انگیز و بزرگی انجام دهند. آنها بیشتر از آنکه بخواهند شما را متوجه حس خودشان کنند،دوست دارند برایتان یک زندگی آرام بسازند.
در اوج ترافیک دنبالتان بیایند تا راحت به خانه برگردید، بیشتر کار کنند تا در رفاه باشید یا وقتی یک فرد فضول فتنهای علیه شما به پا میکند، بیتفاوت از کنارش بگذرد و نشان دهد به شما اطمینان دارد. این دسته از مردها تمام تلاششان را میکنند تا دنیا جای بهتری برای شما باشد و البته تمام تلاششان را هم میکنند که شما از این موضوع بویی نبرید.
2 - شما را اول صف میگذارد
یک مرد سنتی، اگر عاشق همسرش باشد، بیشتر از آنچه فکرش را کنید، برای زندگیاش وقت و انرژی میگذارد. تقویم او از روی برنامههای همسرش ورق میخورد و تمام تلاشش را میکند که کوچکترین زمان خالیاش را، برای زندگی مشترکش صرف کند. او با یک دستهگل به خانه نمیآید اما تمام سعیاش را میکند که در سریعترین زمان ممکن به خانه برگردد. وقتی که از محل کارش برمیگردد نمیگوید: « دلم برایت خیلی تنگ شده بود » اما باروی باز به خانه میآید و اگر شما تمام روز را تنها در خانه گذرانده باشید، با تمام خستگیاش سعی میکند برنامهای برای بعدازظهر شما بریزد. او دوست دارد یک تنه تنهایی شما را پر کند و اگر هم به خاطر مشغلههایش از پس اینکار برنیاید، با استقبال از برنامههای دیگری که در سردارید، شما را در رسیدن به آرامش بیشتر همراهی میکند. او را بشناسید!
3 - از شما کمک میگیرد
مهم نیست شما مهارت و توانایی انجام آن کار را دارید و مهم هم نیست که او به تنهایی از پس آن کار برمیآید یا نه؛ اگر همسرتان از شما برای انجام کاری کمک میخواهد، با دل و جان همراهیاش کنید. برای مردهایی که اهل گفتن دوستت دارم نیستند، چنین مشارکتهایی نماد دوست داشتن هستند. آنها میخواهندسادهترین کارها را هم با کمک شما انجام دهند و به شما نشان دهند که در تمام ابعاد این زندگی، نقش موثری دارید. برای مردهایی که اهل ابراز علاقه به شیوه مدرن نیستند، کمک خواستن یعنی نشان دادن تمامی احساس. آنها با این خواسته میگویند:
« دوست دارم حتی در ساده ترین بخشهای این زندگی هم همراهم باشی »، پس این همراهی را از او نگیرید و ساده از کنارش نگذرید.
4 - باورهایش را بازنگری میکند
مردهای ایرانی، با یکسری اصول بهدنیا میآیند و رشد میکنند اما اگر همسرتان واقعا عاشقتان باشد، به خاطر شما از اصول قدیمیاش دست برمیدارد.
برای هر فردی قضاوت دیگران و اصولی که با آنها بزرگ شده اهمیت دارد، اما یک مرد عاشق، کمی انعطافپذیرتر است و میتواند خط و مرزهایش رابرای شما جابهجا کند. او شما را همینطور که هستید میپذیرد و به خاطر راضی نگهداشتن دیگران، برای شما شرط تغییر کردن را تعیین نمیکند. اولویت اونظر و خواسته شماست و به همین دلیل، سعی میکند دیگران را مجاب به تغییر و پذیرفتن شما کند.
5 - خودش را تغییر میدهد
برای همه ما تغییر کردن کار سادهای نیست؛ حتی اگر همسرتان عاشقترین همسر روی زمین باشد، نباید انتظار داشته باشید سریع و آسان ویژگیهایی که دوست ندارید را کنار بگذارد. اما اگر دوستتان داشته باشد، تمام تلاشش را برای تغییر میکند. بهخاطر شما صبورتر میشود و روی موضوعاتی که هیچ وقت برایش اهمیتی نداشته تمرکز میکند. اگر از ظاهرش انتقاد کردهاید، سعی میکند به دلخواه شما لباس بپوشد. اگر برخی حرفها یا برخوردهایش را دوست ندارید، آنها را به خاطر شما تغییر میدهد. اما گمان نکنید این تغییرات یکشبه اتفاق میافتد. شاید او هیچ وقت موفق به تغییردادن خودش نشود اما همین که برای تغییر کردن تلاش میکند، معنای جمله « دوستت دارم» را میدهد.
6 - رویاهایش را بدون شما نمیسازد
یک همسر عاشق، گوشه گوشه زندگیاش را در کنار شما میبیند. برای او هیچ رؤیایی بدون شما امکانپذیر نیست. اگر نامزدتان باشد، تمام تلاشش را میکندکه هرچه زودتر با هم ازدواج کنید و اگر همسرتان باشد، برای رسیدن به یک ثبات مالی بیشتر از همیشه قدم برمیدارد. او دوست دارد در کنار شما یک خانواده کامل داشته باشد. از شنیدن خبر حضور یک بچه در زندگیتان، هیجانزده میشود. او هر بعد این زندگی که حضور شما در آن باشد را عاشقانه دوست دارد و از هر اتفاق تازهای در زندگیتان را استقبال میکند. برای او حضور شما در زندگی کافی است و دیگران تنها زمانی اهمیت دارند که بتوانندبه بهتر شدن احساس و زندگی شما کمک کنند.
7 - راز هایش را برای شما فاش میکند
بعضی مردها دوست دارند دنیایشان را در بسته برای خودشان نگه دارند. برای یک مرد، گفتن رازهایی که سالهاست از همه پنهانشان کرده آسان نیست. دردنیای آنها این اتفاق تنها بعد از یک عشق و اعتماد جدی میافتد و اگر این اعتماد ذرهای خدشهدار شود، بازهم در دنیای رازهایشان بسته میشود و تا ابد پنهان میماند. پس گمان نکنید حرفهایی که گفتن آنها برای شما آسان است برای همسرتان هم به راحتی قابل بیان است. وقتی زبان باز میکند برایش شنونده خوبی باشید و به او اطمینان دهید هرگز شخص دیگری از حرفهایی که میان شما رد و بدل شده، باخبر نمیشود. برای یک مرد، گفتن حرفهای نگفته، نیازمندرسیدن به یک عشق بیاندازه است و اگر همسرتان شما را برای درد دلهایش انتخاب کردهاست، بدانید که بیش از هر کسی عاشق شماست. در این مواقع نه راهکاری به او ارائه دهید و نه با بیتوجهیتان دلسردش کنید. تنها گوش کنید و نشان دهید با تمام وجود حرفهایش را میفهمید.
8 - پا به پایتان پیش میرود
اگر شما را دوست داشته باشد، با تمام وجود دلش میخواهد راضی و خوشحال نگهتان دارد. شاید او برای یک آخر هفته رمانتیک و پر از گل و هدیه برنامه ریزی نکند، اما با دل و جان حرفهای شما را میشنود و تا حل شدن نگرانیهایتان، شما را همراهی میکند. برای او فرقی نمیکند که شما به خاطر یک مسئله کاری، خانوادگی یا شخصی نگران هستید. او فقط شادی شما را میخواهد و همیشه به دنبال راهحلی برای از میانبردن دغدغههایتان است. او باهموار کردن راه شما در رسیدن به آروزهایتان عشقش را نشان میدهد. اگر قصد ادامه تحصیل دارید، اگر به دنبال هنر هستید و اگر دوست دارید برای بزرگکردن بچهها وقت بگذارید، همسر عاشقتان شما را همراهی میکند تا با سختی کمتری از این مسیرها بگذرید.
9 - شما را همانطور که هستید، میپذیرد
نمیتوانید بگویید هیچ ایرادی ندارید. از ظاهرتان گرفته تا سبک لباس پوشیدن، حرفزدن، وضعیت خانوادگی یا حتی خصوصیتهای اخلاقی، قطعا مواردی وجود دارد که همسرتان در دلش با آنها میانهای نداشته باشد. پس گمان نکنید که « دوستت دارم » نگفتن او، غیرقابل بخشش است. زیرا او با گذشتن ازایرادهای شما یا بخشیدن اشتباهاتتان به شما عشقش را ابراز میکند. برای او شما همینطور که هستید قابل ستایشید و نمیگذارد که به خاطر ایرادهای احتمالی، دیگران به شما خردهای بگیرند. یک همسر عاشق، همیشه پشتیبان شما میماند و در شادی و غم، بیماری و سلامت و ... برخوردی یکسان با شمادارد.
10 - شما را سیبل نمی کند
از همان روز خواستگاری تا زمانی که بچهها بزرگ میشوند و سر زندگیشان میروند، زندگی مشترک شما با مشکلات ریز و درشتی روبهرو خواهد بود.
اما همسری که عاشقانه شما را دوست دارد، هرگز از شما بهعنوان حلال مشکلات استفاده نمیکند. اگر سوءتفاهم یا تفاوت عقیدهای میان اطرافیانش و شما فاصله انداخته باشد، شما را به میانه بحران هل نمیدهد و با درایت خودش مشکلات را حل میکند. اگر دوستتان داشته باشد، تلاش میکند رابطه گرم ومثبتی میان شما و اطرافیانش حاکم باشد و البته مسئولیت ساختن چنین ارتباطی را تنها به دوش شما نمیاندازد.
منبع : asriran.com
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در این زمینه به نکات زیر توجه کنید:
گاهی بچگی کردن بد نیست
بعضی اوقات به خودتان کمی فرصت تفریح و شادی بدهید. با وجود تمام مشغلههای کاری میتوانید در یکی از روزهای هفته کار را خیلی زودتر تعطیل کنید و به خانه برگردید و با همسرتان اوقات خوشی را بگذرانید. اگر هوا برفی بود، آدم برفی درست کنید و به هم گلولههای برفی پرتاب کنید. اگر هوا آفتابی بود، کمی در پارک پیادهروی کنید. اگر دوست دارید در خانه بمانید، با هم بازی کنید، جدول حل کنید، شطرنج بازی کنید و یا هر کار مشترک دیگر.
بدون برنامهریزی قبلی تصمیم بگیرید به مسافرت بروید
گاهی اوقات زندگی بسیار عادی و تکراریمیشود. برای فرار از این وضعیت لازم است هر چند وقت یکبار بدون برنامهریزی قبلی به یک مسافرت زمینی بروید. نیازی نیست از قبل دربارهاش فکر کنید؛ به فکر آن باشید که در لحظه تفریح کنید.
دل و جرات خود را بیشتر کنید
بعضی اوقات از کمبود آدرنالین در زندگی خود رنج میبریم! باید سعی کنیم کار جدید و جسورانهای انجام دهیم. مثلا اسکی رفتن را تجربه کنید یا اینکه به باغ وحش رفته و مارها را از نزدیک ببینید. این کارها هیجان را دوباره به زندگی شما برمیگردانند و شما مجددا همان حسی را تجربه میکنید که در نخستین روزهای زندگی مشترک خود داشتید.
برخی تعطیلات را جشن بگیرید
چرا منتظر یک عید، تولد و یا سالگرد ازدواج بمانید تا جشن بگیرید؟ به هزار و یک دلیل مختلف میتوان در روزهای بسیار زیاد سال جشن گرفت. این کار را با پختن یک غذای خاص، خریدن یک هدیه کوچک و روشن کردن دوباره شعله عشق در وجودتان انجام دهید.
کمی اجتماعیتر شوید
گاه مشکل زوجها این است که وقت کافی برای هم ندارند و گاهی هم مشکل اصلی آنها تنها بودن، انزواطلبی و دوری گزیدن از اجتماع است. برای رفع این وضعیت کسالتبار در یک کلاس ثبت نام کنید، برخی کارها را با دیگران انجام دهید، به آنها کمک کنید و حرف بزنید و روابط اجتماعی خود را بهبود ببخشید.
گفتوگوهای جالب و شنیدنی داشته باشید
زندگی گاهی اوقات دچار رکود میشود؛ به خصوص برای زوجها این اتفاق بیشتر میافتد. دلیل آن هم این است که آنها همیشه راجع به چیزهای ثابت با هم حرف میزنند. اگر حرفها و بحثهای شما تکراری شدهاند، موضوعات جالبی برای بحث کردن و حرف زدن پیدا کنید. با خواندن یک کتاب و یا تماشای یک فیلم ایده بگیرید و راجع به چیزهای جالب با همسرتان حرف بزنید. داشتن روابط خوب نیاز به ترکیب سالمی از زمان با کیفیت، تجربیات جدید و محرکهای درونی و عاطفی دارد.
اگر احساس میکنید چیزی در رابطهتان از بین رفته یا کمرنگ شده است، شاید دلیل آن این باشد که شما دیگر تلاشی برای ساختن رابطهتان نمیکنید. اما با روشهای جدید میتوانید تازگی رابطهتان را بازیابید. گاه برخی دلایل باعث از هم پاشیدن یک خانواده و برهم خوردن یک رابطه میشوند و این دلایل گاهی بسیار پوچ و واهی هستند و اصلا ارزش آن را ندارند که رابطهای به خاطر آنها تیره و تار شود، اما چگونه میتوان از اشتباهها چشمپوشی کرد و رابطهها را حفظ نمود؟
بعضی خطاها و اشتباهها میتوانند اعتماد بین زوجها را از بین ببرند؛ مثل خیانت، دروغهای بزرگ و برخی مسائل دیگر که در نهایت یک سوال باقی میماند و آن اینکه آیا میتوان همهچیز را به حالت قبل بازگرداند و این رابطه را بدون توجه به آن خطا ادامه داد؟
بعد از پردهبرداری از تمام رازها و پنهان کاریها، دوباره از نو شروع کنید: همهچیز را کاملا روشن و شفاف کنید و به حقایق متوسل شوید. مسوولیت کارهای خود را به عهده بگیرید. در مورد همهچیز صادق و رو راست باشید و هیچچیز را پنهان و پوشیده نگاه ندارید؛ چرا که بعدها به خاطر آن درگیر مشکلات دیگری میشوید. شاید گفتن و یا شنیدن حقایق در این مرحله بسیار دردناک باشد، ولی باید آنها را پذیرفت.
از اعماق قلب خود از همسرتان معذرت خواهی کنید:
یک عذرخواهی کامل و موثر میتواند بسیاری از مسائل را حل کند. دلجویی شما باید ابتدا از اعماق وجودتان باشد. عذرخواهی کردن به زبان و اقرار به اشتباهها اصلا کافی نیست. شما باید با تمام وجود از اشتباه خود پشیمان شده و درک کرده باشید که چه کار کردهاید. معذرتخواهی اگر واقعی باشد، روی همسرتان تاثیر خواهد گذاشت. سوءتفاهمها را برطرف کنید و منظورتان را آشکارا به همسر خود بفهمانید.
در رابطه خود تغییراتی ایجاد کنید: قبل از هر چیز باید کاری کنید که اشتباه قبلیتان دوباره تکرار نشود. چیزی که شما دو نفر نیاز دارید تا حس و حال بهتری داشته باشید، اعتماد و اطمینان است. اینکه دیگر نلغزید و خطای خود را تکرار نکنید، نیاز به ایجاد تغییراتی دارد.
گذشته را فراموش کنید: اگر واقعا قصدتان این است که رابطه خود را حفظ کنید، بهتر است به جای آنکه انرژی خود را صرف گذشته کنید، روی آینده متمرکز شوید. به خاطر اشتباه خود جنگ نکنید.
برای به دست آوردن اعتماد، دوباره تلاش کنید: زمان بیشتری را صرف جلب اعتماد یکدیگر کنید. صبر داشته و مطمئن باشید که همهچیز دوباره به حالت قبل باز میگردد.
مجله دنیای سلامت۷۰
منبع : سایت زیباشو
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
گاهی پیش میاد هوس رو با عشق اشتباه بگیریم، یا اینکه عاشق یه فرد نامناسب بشیم، یا عیبهای بزرگ طرف مقابلمونو نادیده بگیریم تا تنش پیش نیاد، دنبال ماجراجویی تو عشق هستیم، یا بد رفتاری طرف مقابل رو به رو خودمون نمی آریم، یا به رابطه با کسی ادامه می دیم که باهامون تفاهم نداره و یا اینکه از کسی که باهامون تفاهم داره چشم پوشی کنیم، دلیل این جور کارا چی می تونه باشه؟
دلیلش وجود افسانه های عشقی تو وجودمونه که از داستانها یا فیلم ها یا ..یاد گرفته ایم.
پنج تا افسانه عشقی عمده تو روابط ما ممکنه پیش بیاد:
1- فکر کنیم عشقمون بر هر چیزی می تونه غلبه کنه
2-عشق در اولین دیدار جرقه می زنه
3-توی دنیا فقط یه عشق واقعی برامون وجود داره
4-یه همسر خوب ما رو از هر نظر ارضا می کنه
5-جاذبه جنسی همون عشقه
---------------------
1-افسانه اول: عشقمون بر هر چیزی می تونه غلبه کنه
در چنین حالتی ممکنه فکر کنیم حالا که عاشق هستم اهمیتی نداره که همسرم آدم انتقاد گر افراطی باشه، الکلی باشه، معتاد باشه، سر بچه ها توافق نداشته باشیم، روابط نامشروع بیرون از خونه وجود داشته باشه، اختلاف سنمون خیلی زیاد باشه و... یعنی این افسانه باعث می شه عیبهای بزرگ طرف مقابل رو ندید بگیریم.
در چنین حالتی ممکنه این شبهات پیش بیاد:
-اگر عشق باشه مشکلات بی اهمیتند
-اگه بیشتر مهر بورزم اون تغییر خواهد کرد
-و در صورت شکست رابطه ممکنه خودتونو سرزنش کنین که اگه بیشتر دوستش داشتم می شد رابطه رو حفظ کرد
اما در حقیقت عشق کافی نیست رابطه به تعهد و تفاهم نیاز داره.
---------------------
2- افسانه دوم: عشق در اولین دیدار جرقه می زنه
اعتقاد به این افسانه باعث می شه فقط به جاذبه عاشقانه رابطه توجه کنیم و از دیدن سایر قسمتهای مهم باز بمونیم.
دلیل پیش اومدن چنین علاقه هایی جاذبه جنسی طرف مقابل یا مهارتها و موفقیت های خاص اونه. بهتره حواسمون باشه که نشانه یک رالطه سالم احساس اعتماد، امنیت، ثبات و مورد توجه قرار گرفتنه و رابطه ای که زیادی پر از ماجرا، هیجان، ترس از ترک شدن و فراز و نشیب باشه رابطه سالمی حساب نمی شه.
در حقیقت عاشق شدن ساده است اما ایجاد رابطه سالم مستلزم توجه و کار سخت هستش.
---------------------
3-افسانه سوم: توی دنیا فقط یه عشق واقعی برامون وجود داره
ممکنه تو ذهنمون یه ویژگیهایی رو برای همسر ایده آل در نظر داشته باشیم ولی وقتی توی رابطه با کسی قرار می گیریم هر عیب کوچکی رو پای این حساب بگذاریم که این فرد عشق حقیقی ما نیست. عاقبت این افسانه ممکنه به اونجا ختم بشه که نتونیم ویژگی های منحصر به فرد همسرمون رو ببینیم یا اگه شکستی عشقی پیش اومد نتونیم زندگی با همسری جدید رو شروع کنیم.
حقیقت این افسانه اینه که امکان تجربه عشق با بیش از یک نفر وجود داره. و دلیل یک رابطه سالم تفاهم و تعهده نه عشق یکتا!
---------------------
4- افسانه چهارم: یه همسر خوب ما رو از هر نظر ارضا می کنه
عاقبت اعتقاد به چنین افسانه ای اینه که از روابط سالم باز می مونیم و توقعات زیادمون عشق رو تبدیل به نفرت می کنه
حقیقت این افسانه اینه که بعضی نیازها رو همسر برآورده می کنه و بقیه نیازها یا باید توسط خودمون تامین بشه یا توسط خانواده، دوستان یا بقیه اطرافیانمون
---------------------
5-افسانه پنجم: جاذبه جنسی همون عشقه
وقتی که نسبت به کسی احساس شهوت کنیم و به خاطر این احساس باهاش رابطه برقرار کنیم ممکنه از اینکه با فردی که قرابت روحی باهامون نداره رابطه جنسی داریم احساس گناه کنیم و برای موجه جلوه دادن رابطه مون اسم عشق روی رابطه بگذاریم.
عواقب این کار درگیر شدن با افراد نامناسب، و چسبیدن زیاد به اونا و سختی رها کردنشون هست
حقیقت اینه که روابط جنسی خالی از احساس هیچ مناسبتی با عشق نداره
منبع:پیش از ازدواج!
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا داشتن رابطه جنسی در هفت روز هفته میتواند به سلامت عمومی شما کمک کند. البته ، این کار حتما در کاهش استرس تاثیر دارد و باعث میشود تا بهتر بخوابید و هفته بهتری داشته باشید.
شما رابطه جنسی را دوست دارید (همه دوست دارند) ولی اخیرا در لابلای لحاف و ملحفه ها، خبری از آن نیست و بیشتر به خوابیدن مشغولید.
چه خبر شده است؟ کارول لیبرمن MD، یک روانپزشک اهل بورلی هیلز و مؤلف کتاب "زنان لوند: چرا مردها آنها را دوست دارند و چگونه میتوان راز و رمز آنها را یاد گرفت" میگوید،"امروزه رابطه جنسی به یکی از کارهای روزمره در زندگی پرمشغله ما بدل شده است، و خیلی از زوجها برای اینکه آن را در اولویت نگاه دارند، تلاش میکنند".اما دلایل بسیاری برای اولویت دادن به رابطه جنسی در زندگی روزمره وجود دارد. او میگوید، ثابت شده است که رابطه جنسی استرس را کاهش داده، سلامت روابط عاطفی را تضمین میکند، روحیه را افزایش میدهد و به بهبود کیفیت خواب و خیلی چیزهای دیگر کمک میکند(بعلاوه موجب خرسندی هم میشود).
در اینجا هفت زمان مناسب برای برقراری رابطه جنسی از شنبه شب تا آخر هفته آینده را معرفی میکنیم.
شنبه: رفع استرس با رابطه جنسی
شنبهها، برای بسیاری از بزگسالان روز آغازین هفته کاری و پرتنشترین روز هفته است. جنیفر فیرید PhD، یک مشاور خصوصی خانواده و مسائل جنسی از سانتا باربارای کالیفرنیا عقیده دارد که "اغلب مردم در روز شنبه بیش از هر زمان دیگری احساس ناامیدی و پریشانی میکنند".
شانس به شما روی آورده است ، چراکه کاهش استرس یکی از فواید بسیار رابطه جنسی است. بر طبق مطالعات این امر به هورمون اکسی توکسین (هورمون عشق) که بدن شما آن را قبل و در هنگام رسیدن به اوج لذت جنسی ترشح میکند مربوط میشود. ترشح هورمون اوکسی توکسین موجب میشود تا فرد احساس گرما و راحتی کند. دکتر لیبرمن میگوید، "اگر شما و شریک جنسیتان از قبل برای رابطه جنسی در روز شنبه برنامهریزی کنید، وقتی در طول روز مشکلات بر شما غلبه میکند میتوانید با فکر کردن به آن از استرس خود بکاهید".
یکشنبه: رابطه جنسی تند و سریع
فیرید اشاره میکند که در زبان عشاق، یکشنبه بعد از سیاره مریخ نامگذاری شده است (مثل Martes در اسپانیولی و Mardi در فرانسوی)، و مریخ به انرژی، فعالیت و نیاز مربوط میشود. او میگوید، "اگر روز مریخ خود را با هم نگذرانید، ممکن است که از دست هم عصبانی شده و به یکدیگر پرخاش کنید".
فیرید میگوید، "تا شب منتظر نمانید (چون احتمال دارد خسته باشید). در عوض وقتی که هر دو از سر کار برگشتید، با هم یک رابطه جنسی تند و سریع داشته باشید، شام میتواند صبر کند".
دوشنبه: رابطه جنسی وسط هفته
فیرید میگوید، "حال به وسط هفته رسیدهاید و برای گذشتن از سربالایی و رسیدن به آخر هفته به تشویق و اعتماد به نفس نیاز دارید". از آنجا که رابطه جنسی یک تقویت کننده شگفت انگیز روحیه است، میتواند به شما در این امر کمک کند.
صبح دوشنبه میتوانید نیم ساعت زودتر از خواب بیدار شده و قبل از استحمام با همسرتان رابطه جنسی داشته باشید. هورمون سروتونین که در هنگام برقراری رابطه جنسی ترشح میشود میتواند در تمام طول روز از استرس جلوگیری کند. لیبرمن اضافه میکند که شما در اواسط هفته به مقداری عشق و محبت نیاز دارید تا به شما یادآوری کند که هرچقدر هم که زندگی پر از دغدغه و نگرانی باشد، شما خوش شانس هستید چون کسی را در زندگی خود دارید که پشت شما را خالی نمی کند و فکر میکند شما بهترین هستید".
سهشنبه: تشکر با رابطه جنسی
یکی از رموز موفقیت برای داشتن یک رابطه عاطفی قوی، سلامت جنسی است.
به همین خاطر سهشنبه بهترین زمان برای داشتن بعد از ظهری آرام و رمانتیک با عشق زندگیتان است. – تا به خودتان یادآوری کنید که قدر یکدیگر را میدانید و هنوز میتوانید احساسات جنسی یکدیگر را بیدار کنید (برانگیزید). فیرید میگوید، "رابطه جنسی در بعد از ظهر روز سهشنبه برای ایجاد وابستگی بین شما و شریک زندگیتان است و برای این که به او بگویی "هراتفاقی بیفتد ما با هم و در کنار هم هستیم".
چهارشنبه: رابطه جنسی برای جشن گرفتن
امروز چهارشنبه است – و زمان جشن و پایکوبی فرا رسیده است (نه فقط بخاطر تمام شدن هفته کاری، برای اینکه چهارشنبه ، شب زمان مناسبی برای زنده کردن عشق و محبت است).
فیرید میگوید، "چهارشنبه شبها میتوانید با حوصله و بدون عجله به پیش نوازی و عشق بازی بپردازید". و از آنجایی که رابطه جنسی صمیمیت بین شرکای جنسی را افزایش میدهد، چهارشنبه میتواند یکی از بهترین روزهای هفته برای سلامت جنسی شما باشد.
پنجشنبه: نرفتن به باشگاه برای رابطه جنسی(عشق بازی)
به عقیده فیرید، "از بین هفت روز هفته پنجشنبه میتواند بهترین روز برای اولویت دادن به رابطه جنسی باشد"."در این روز وقت شما آزاد است و این کار برای سلامت جنسی شما بسیار مهم است". آیا پنج شنبهها همه وقتتان پر است؟ خوب بجای رفتن به باشگاه با همسرتان ورزش کنید (رابطه جنسی داشته باشید). ممکن است این کار جای یک جلسه ورزش در باشگاه را پر نکند ولی آمار نشان میدهد که در هر جلسه عشق بازی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کالری (بسته به شدت آن) مصرف میشود.– پس ورزش هم کردهاید.
جمعه: شروع تعطیلی با رابطه جنسی
فیرید معتقد است که "یک روش عالی برای سوخت گیری برای کل هفته برقراری رابطه جنسی در روز جمعه است". چرا؟ چون رابطه جنسی باعث ترشح هورمونهای مثبت در بدن انسان میشود و برخی تحقیقات نشان دادهاند که عشق بازی سیستم دفاعی بدن شما را قویتر کرده و شما را برای هفته جدیدآماده میکند. یکی دیگر از فواید انجام این کار در جمعه شب این است که به شما اجازه میدهد تا راحت تر بخوابید (بخاطر هورمونهایی که باعث کاهش استرس در بدن میشوند) و روز شنبه ، صبح گاهان با احساس یک فاتح قلعه عشق ، شاداب تر از خواب بیدار شوید.
منبع: شفا نیوز
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج نوعی رابطه است . اصولا زندگی یعنی برقراری رابطه برای پاسخ گفتن به ضرورتها. در ازدواج ما دو نوع نیاز را باید برطرف کنیم 1- نیاز جنسی که خیلی مهم است 2- نیاز روحی - روانی که آن هم به نوبه خود مهم است البته ما نیازهای مادی هم داریم که بدون ازدواج هم قابل پاسخگویی است .
وقتی نیاز جنسی ما به صورتی مکانیکی برطرف بشود ، نمیتوانیم نام آن را ازدواج یا زندگی مشترک بگذاریم 0 چرا که این رابطه با خود ارضایی هیچ فرقی ندارد. تنها نوعی رابطه مکانیکی است . حتی می توانم بگویم که در برخی اوقات خود ارضایی، که به هیچ وجه تجویز نمی شود ولی طبق آمار مراکز علمی ، بسیاری به این شیوه ارضاء پناه میبرند، آرامش بیشتری به دنبال دارد . چراکه ما در ارضاء جنسی مکانیکی و پسیکولوژیک ، صدمه هم می خوریم.چرا که در این خصوص رابطه ناهنجار است و در ضمن خیال می کنیم مورد سوء استفاده قرار گرفته ایم.
پس انگیزه ما برای زندگی مشترک ارضاء دو نوع نیاز است: نیاز جنسی و نیاز روحی- روانی.اما چرا ما مبتلای به این نیازها شده ایم ؟! نیاز جنسی که غریزی است و در سرشت ماست . ما نیازهای روحی خود را به شکل های گوناگون کسب می کنیم . ما به این نیاز مبتلا می شویم. در واقع وقتی احساس درونی می کنیم ، نیاز به ایجاد رابطه داریم 0 در رابطه ای که بیشتر واکنشی است . ممکن است رابطه جنسی را هم خرج رابطه روحی روانی خود بکنیم ، ولی چیزی به دست نیاوریم . یعنی ارضاء خود را رها کنیم تا روانمان التیام یابد 0 تهی درون پر شود 0 خلأدرون از بین برود . ولی می بینیم که نمی شود 0 پناه بردن به بسیاری از گروه ها و فرقه ها بخاطر رهایی از این احساس خلأ و تنهایی و پوچی درون است.
بنابر این وضعیت ما در رابطه با عشق می تواند دوگونه متصور بشود :
1- وقتی که احساس عاشقانه داریم
2- وقتی که به واقع عاشق هستیم .
احساس عاشقانه داشتن برای همه ما دست می دهد. نوعی فرار ازخلأ درونی است . می خواهیم خود را فریب بدهیم. از این رو احساس می کنیم که کسی را دوست داریم . به شدت هم دوست داریم . ولی وقتی به او بیش از حد نزدیک می شویم ، از او می گریزیم. مشکل ما خلأ درونی است . دنبال پاسخ هستیم ، ما تنها شکل آن را عوض کرده ایم.شکلی عاشقانه به آن داده ایم ، ولی این یک رابطه عاشقانه نیست ؛ عاشق نمایانه است ؛ نوعی تلقین به نفس است ؛ نوعی فرار از احساس تنهایی ، اجحاف و بی کسی.
ازدواج با عشق و بدون عشق !
ازدواج خالی از عشق ضایع است. اینچنین رابطه ای تبدیل می شود به مشتی روابط خام و مکانیکی. تکرار روزان و شبان . تکرار بیگاری های اجتناب ناپذیر. تکرار دلخوری ها و دلمردگی ها . تکرار فرارها و دغدغه ها 0 تکرار مصیبت ها و تعزیت ها . زندگی مشترک بدون جاذبه های عاشقانه چه از نوع اول و چه از نوع دوم ، به واقع تحمل ناپذیر است . ولی ما باید تحمل کنیم و بهای آن را با سلامتی خود بپردازیم.این بدهی ما به ذهنیتی است که در آن جهالت و نادانی حکومت می کند.
در این صورت ، یکنواختی آن آزار دهنده است . تلاش بیهوده برای سرپا نگه داشتن آن آزار دهنده است .
نیروی حیاتی ما را تحلیل می برد . ولی ما می مانیم چرا که راه دیگری در برابر خود نمی بینیم . دیدگاه ونظرگاه ما محدود و بسته است . می ترسیم. ما برای رهایی از اضطراب و ترس ازدواج کرده ایم ! پس پر از ترس و وحشتیم. ازدواج نه تنها این اضطراب و ترس را از بین نمی برد ، بلکه افزایش هم می دهد .
ازدواج نه تنها احساس ایمنی به ما نمی دهد ، بلکه اندک احساس ایمنی ما را نابود هم می کند . من به هیچ وجه با ازدواج مخالف نیستم . انسان برای داشتن زندگی مشترک در این عالم هستی گذاشته است.
زن و مرد مکمل یکدیگرند و در طراحی هستی بدین شکل روییده اند. ولی می دانم که چالش های عصبی آن ما را فرسوده می کند . بهانه هایی که برای تداوم آن داریم عذاب آور است . سازگاری و تطبیق در آن دشواری زاست . با این همه ما از سر ناچاری آن را ادامه می دهیم ، چون می خواهیم که همراه با هنجار جامعه باشیم و می ترسیم که جامعه بر ما انگ و برچسب بگذارد . چرا که باید نیاز جنسی خود را به صورتی مکانیکی ارضاء کنیم .
می مانیم و می پوسیم ! می مانیم و استعدادهای خود را تلف می کنیم 0 می مانیم و در جا می زنیم .
نه ؛ وا پس می رویم ! ازدواج وقتی از سر ناچاری است و مرکز ثقل آن شهوت است ، تنها به معنی پرداختن به جنسیت است ، ضایع کننده است 0 چرا که دو طرف یکدیگر را درک نمی کنند . رابطه جنسی آن هم صرفا برای تخلیه « روانی » خویش نوعی ستم به خود است . دو « تن » بدون درک هم جمع شده اند که تازه معنای آن هم جمع شدن نیست ، این نوعی « جمع نمایی » است که در اصل تفرقه است 0 جهان های متفاوت ، راه های متفاوت ، جهت های متفاوت ، نگاه های متفاوت ، هدف های متفاوت ، سلیقه های متفاوت ، و عقده های یکسان و زجرهای غیر متفاوت ! زجرهای ما یکسان است ، چرا که عقده های انسان های پسیکولوژیک و بیولوژیک کم و بیش همانند است .
وقتی انسان ازدواج را « هدف » در نظر می گیرد ، باید بهای نازل آن را هم بپردازد . باید تسلیم بشود.باید دور از عشق و سرمستی و پرواز و سبکی و شور و شعف و نشاط و طرب زندگی کند من این را زندگی نمی دانم. این نوعی شکنجه است که آدمی به خاطر نادانی و جهالت و هم هویتی با گذشته موروثی به جان می خرد و بهای سنگینش را هم با فرسودگی و مرگ در هر لحظه می پردازد . رنج و دردی که همواره باید تحمل کند . ازدواج و یا زندگی مشترک عبارات با شکوهی هستند ، آن گاه که دو نفر به هم بر می آیند و در کنار هم احساس شادی و خوشی و سبکی و پرواز می کنند .یعنی زندگی طربناک ، همچنان که ژرژ پنجم کرد ! پادشاه بریتانیای کبیر ، پادشاهی انگلیس را رها کرد که با معشوقه خود « خانم سامپسون» زندگی کند. بخاطر یک زندگی عاشقانه دست از سلطنت برداشت و تا حدود صد سالگی نیز در کنار همسرش ماند !
ولی ما این رابطه باشکوه را خراب می کنیم یا به استقبال خرابی آن می رویم ! چرا که از آن هیچ چیز جز رابطه جنسی ، آن هم کج و معوج ! - نمی دانیم 0 آن را خراب می کنیم ؛ با انتظارهای بیهوده ، با سبکسری های بچه گانه ، با نپختگی های کودکانه ، با باورهای عتیق و با محاسبه های کوچک و مقایسه های بی ربط و چالش های بی جهت ! ما زندگی مشترک را به تکرار کلیشه های خمیازه آور تبدیل می کنیم و بعد از کسالت آن می نالیم . ما برای زندگی مشترک تجربه کافی و وافی نداریم . ادای آن را در می آوریم 0 می خواهیم آن را در خانه همسر خود به دست آوریم. تاجری هستیم که بدون دست مایه دست به تجارت زده ایم . عاقبت آن هم معلوم است: ورشکستگی آشکار یا پنهان ! همه اینها تحفه انسان پسیکولوژیک است برای یک زندگی به اصطلاح مشترک که می توانیم نام آن را بگذاریم «زندگی نامشترک» !
بسیاری ازدواج می کنند ولی از سر ناچاری و خود را ، یعنی قابلیت ها و استعداد های خود را تباه می کنند .آنها گستره های دیگر را ندیده اند . هر چه دیده اند و شنیده اند همین بوده است. از این رو فکر می کنند که راه دیگری در مقابل ندارند. به علاوه عشق هم به این سادگی ها حادث نمی شود . منتظر آن هم نباید بود . چرا که انتظار باعث می شود که عشق از ما بگریزد. عشق مهمان ناخوانده است . می آید بدون آنکه در بزند . ما را آتش می زند بدون آنکه صدای گامهایش را بشنویم . بنابر این به نوعی رابطه باید قانع بود و آن رابطه جنسی است .
از اینجا می توان نوع دیگری از رابطه را هم تعریف کرد . رابطه ای که عاشقانه نیست ولی عاقلانه – عاشقانه است . در این رابطه حوزه مغناطیسی انسان شدت می گیرد . در این حوزه دو انسان به هم جذب می شوند . به نوعی نمی توانند از این حوزه بگریزند . بدون شک جذبه جنسی و آسودگی خیال در آن نقش تعیین کننده دارد . دراین گونه از رابطه ، همزیستی به شکل شکوهمندی ادامه می یابد.
امارابطه عاقلانه – عاشقانه یعنی چه ؟
رابطه عاقلانه – عاشقانه زندگی مشترکی است که البته دور از تصاویری که ما در ذهن داریم تحقق پیدا می کند . در این رابطه اگر محاسبه جایی نداشته باشد ، نوعی عشق تحقق پیدا می کند . اسم این را می گذارم « خودگرا » درست مانند تولد بیولوژیک که در آن انسان معصوم زاده می شود . اما پس از آن انسان بیولوژیک گرفتار دست خوردگی می شود و پسیکولوژیک می شود . در این حالت عشق نمی تواند آن چنان جوانه بزند . چرا که انسان پسیکولوژیک سرشاراز نفرت و کینه است . هرچند می دانیم و می بینیم که در این وضعیت نیز برخی« صاعقه عشق » می شوند . به راستی« صاعقه عشق »! من نام این را می گذارم « صاعقه عشق » چرا که ناگهان پدیدار می شود و درون شرطی انسان راخاکستر می کند . و از این خاکستر جوهر اصیل انسان متبلور می گردد و زاده می شود .
خود ، من ، نفس ، مرکز و هرچه در ذهن ما اخلال می کند می سوزد و ناپدید می گردد . با این حال عشق اولی یا خردگراست که عمومیت دارد و می تواند انسان پسیکولوژیک را هم به مرزهای دگرگونی فانکشنال بکشاند . در واقع عشق اول راهگشا نیز هست .
عشق نوعی مراقبه دایم است . مراقبه ای که ما را به ورای ذهن شرطی می برد . در این حالت ذهن ما همان است که بوده ، یعنی شرطی و برنامه ریزی شده است . ولی عشق در آن تحول و دگرگونی شگفتی ایجاد می کند . پیوند ما رابا برنامه های ذهنی و عقده ها می برد . عشق قاتل چرک درون ماست. عشق قاتل همه محاسبه هاست . عشق قاتل انتظارها و سبکسری های ماست 0 عشق قاتل منیت هاست . بنابراین عشق نجات دهنده است .منجی ماست . انسان پسیکولوژیک و فانکشنال ، هر دو در معرض حادثه عشق اول و دوم هستند . هر چند انسان فانکشنال بهتر در این حوزه مغناطیسی قرار می گیرد . چراکه سراسر نگاه ، توجه و مراقبه است . و ذهنی که مزاحمت ندارد و شکوه زیبایی را باهمه وجود حس می کند.
عشق قاتل خود محوری هاست. آینه ای است که جوهر ما را بر ما آشکار می کند . جوهری که غماز است. عشق قاتل همه است به جز معشوق . همه در برابر معشوق می میرند ؛ نه به کینه و نفرت و شکنجه ، نه ؛ از سر بی نیازی می میرند. عشق بشارت دهنده بی نیازی است . هنگامی که عشق هست ، جهان و حتی همه عالم هستی از آن ماست . از این رو حسادتی در کار نیست . آزمندی در کار نیست . با عشق ما همه چیز داریم ؛اما وابستگی نداریم .
عشق یعنی توانگری 0 عشق یعنی هیچ ! یعنی « تهیت »0 یعنی کوری و کری نسبت به جهان شرطی. عشق یعنی معشوق و دیگر هیچ!
متأسفانه ممکن است که ما پس از مدتی به وضعیت گذشته باز گردیم . و البته باز می گردیم ! باکی نیست . ولی این حالت یکی از شگفتی های درون ما باقی می ماند.با این همه می توانیم همچنان به عشق اول بیندیشیم . عشقی که من روی آن خیلی حساب می کنم . عشق اول ، عشق واقعی زندگی ماست . می تواند تکرار بشود . می تواند هما ن جا که هست بماند . انسان فانکشنال که دور از محاسبه و مقایسه و رقابت زندگی می کند همیشه مستعد عشق اول و دوم است .
انسان فانکشنال که افق دید او تمیز و پاک است ، همواره مهیای پذیرش عشق اول و دوم است . عشق اول است که کیفیتی انسان ساز دارد . هنر و زندگی را جلا می دهد0 شادی را جاودان می کند . بدون آنکه زیان های عشق دوم راد اشته باشد 0 عشق دوم همه چیز را خاکستر می کند 0وادی جنون است .
عاشقم من برفن دیوانگی
مردم ازفرهنگی و فرزانگی
عشق اول سازنده است . انسان فانکشنال را در مسیر سازندگی نگه می دارد . بیشتر به درد جامعه می خورد. از این روست که می تواند گرمای عشق دوم را هم داشته باشد ، ولی خسارت های عشق دوم را نداشته باشد . این که می گویم « خسارت » ، به خاطر این است که در هر حال ما باید در جامعه زندگی کنیم . از این رو عشق دوم ویران کننده جامعه است . همه هنجارها را به هم می ریزد . رو به درون دارد. اما عشق اول رو به بیرون هم دارد . از ضرورت ها غافل نیست . با این همه این اتفاق ( ورود عشق دوم ) ممکن است هر لحظه از نو رخ دهد .
عشق اول دارای جاذبه جنسی است که تکراری خوشگوار دارد . همراهی با طرفی که همرأی و همساز و همدم و همدل و همراه و همکوش و همفکر وهمکیش و همسان و همتا و همبود و همشد وهمخواه شماست . این عشق داوم دارد . عشق دوم اغلب بی دوام است . صاعقه وار می آید و صاعقه وار می رود. همه ما منتظر عشق دوم هستیم ؛ از این روست که عشق اول را که واقعی تر و ممکن تر و محتمل تر است از دست می دهیم ! بیداری ما ضامن ادراک ورود عشق اول و خردگر است .
این بیداری را پاس بداریم . عشق اول همیشه در نزدیکی ما لنگر انداخته است . همیشه منتظر ماست . ورودش را در هر لحظه خوش آمد بگوییم .
بیشتر بدانیم؟
حال خطاب من به مردان است . اگر میخواهید در حین امیزش جنسی ، هم خود لذت ببرید و هم زن را به اوج لذت برسانید ، باید این نکات ساده ولی در عین حال موثر را انجام دهید. که اگر چنین کنید ، هیچ زنی تاب مقاومت ندارد و خود و تن خود را کاملاً در اختیار شما گذاشته و تسلیم شما میشود .
تحریکات و شور جنسی زن به هیچ وجه شبیه به مرد نیست . به همین دلیل غیرمنطقی است اگر مرد انتظار داشته باشید هر زمان که او تحریک شد ، زن هم به او پاسخ مثبت دهد و با او آمیزش کند .
البته زنان هم تا آنجا که می توانند باید در زندگی جنسی خود با همسرشان انرژی لازم را بگذارند ، اما بااینحال باز هم ممکن است زمان هایی وجود داشته باشد که شما آمادگی رابطه جنسی را داشته باشید در حالیکه همسرتان ندارد . این مسئله ای کاملاً نرمال و طبیعی است و باید آن را بپذیرید .
اما آغاز فرآیند تحریک جنسی زن زمانی شروع میشود که یا فردی اندام تناسلی و سینه هایی او را به طُرقِ مختلف تحریک بکند و یا اینکه احساس کند پوست بدنش با جریان نسیم هوا در نوازش است و یا لباسهایش با سینه یا اندام تناسلی وی در تماس و اصطکاک قرار بگیرند .
حال اگر اطمینان داشته باشید که همسرتان واقعاً دوستتان دارد و به شما توجه می کند ، با انجام اینکارها بهتر میتوانید او را ترغیب کرده و میل جنسی او را افزایش بدهید .
اگر زندگی جنسی شما دچار یکنواختی شده است. پس باید حق را به زوجین بدهیم که از این زندگی دلزده شوند.حتی مهیج ترین فرد در رابطه جنسی هم اگر رابطه جنسی برایش تکرار مکررات شده باشد ، از آن دلزده خواهد شد. اگر این مورد را در رابطه جنسی خودتان با همسرتان هم مشاهده می کنید ، پس وقتش رسیده که کمی تنوع وارد این رابطه کنید . برای جلوگیری از یکنواختی جنسی ، باید کمی خلاق باشید .
چند ساعت قبل از آمیزش جنسی با زن ، گفتن و بر زبان آوردن ( یک «دوستت دارم» ، یک شاخه گل ، یک اس ام اس عاشقانه و یک تک زنگ نیم روزی ، میتواند در شب هنگام به طوفانی از شهوت تبدیل شود ، باور نمی کنید ، فردا صبح امتحان کنید ! )
نوازش :
بازی کردن با موهای زنان آرامش خوبی به آنها می دهد قرار گیری سر آنها روی سینه شما نیز بهترین حالت برای نوازش کردن موهای آنها می باشد. مردان نیز از بازی کردن با دستانشان لذت می برند . این نکته را در نظر داشته باشید ، در معاشقه سعی در تحریک کردن یکدیگر نداشته باشید . فقط به احساس دوست داشتن میان خود و عشقتان فکر کنید . زیاد از حد هم پیشروی نکنید . کلا ما ایرانی ها همه چیز را در این زمینه خراب می کنیم و در روابط خود حد تعادل را رعایت نمی کنیم .
اکثر مشکلات نیز از همین افراط و تفریط بوجود می آید . هر رفتاری جا و مکان خاص خود را دارد . اینو تو گوشتون فرو کنید فرق نمی کنه چه مرد و چه زن ، پیش نوازی مهمترین بخش برای لذت بخش تر کردن رابطه جنسی است . و اهمیت زیادی دارد چون به هر دو طرف کمک میکند قبل از شروع رابطه جنسی به خوبی تحریک شوند . یادتان باشد خانم ها حداقل 10 دقیقه عشقبازی لازم دارند تا بخوبی تحریک شوند . به همین علت پیش نوازی راه خیلی خوبی برای آقایان جهت طولانی تر کردن رابطه جنسی شان است. مردها باید به خانم ها اجازه دهند که در پیش نوازی به درجه ارگاسم برسند و بعد رابطه جنسی را شروع کنند تا هر دو نفر با هم ارضاء شوند .
به آرامی و با ملایمت عشق ورزی کنید . آتش شهوت را در زن به آرامی روشن کرده و آرام آرام این آتش را شعله ور کنید . تا این شعله های شهوت به مدت بیشتری زبانه بکشد . ( مردانی که به سرعت می روند سراغ شورت خانمشان و بعد شورت خود و سپس عمل دخول را بدون هیچ مقدمه ای شروع می کنند و فوری و با عجله می خواهند کار را تمام کنند به این نکته دقت کنند که اگر شعله های جنسی خانمشان را به آرامی روشن کنند این شعله ها تا مدت بیشتری روشن خواهند ماند . )
مردها در بستر با زن صحبتهای عاشقانه بکنند. و احساساتشان را با کلمات عاشقانه در حین سکس بیان کنند .
بوسیدن :
لب گرفتن و لب دادن هم روشهای زیادی دارد گاز گرفتن لب البته با فشار کم حس خوبی را منتقل می کند مکیدن لبهای نیز در جای خود تاثیر زیادی دارد نوع دیگری از لب گرفتن که از زبان استفاده می شود مالیدن زبانهای یکدیگر به هم به صورت بیرونی و وارد کردن زبان به درون دهان دقت کنید این عمل با لب گرفتن تفاوت دارد و شاید نامزد شما این رفتار شما را نپذیرد.
بوسه به اندام و صورت زن واقعاً معجزه می کند . و آتش شهوت را در او شعله ور می کند . دهانش را ببوسید ، گردنش را بلیسید، او را برگردانید و زبانتان را روی ستون فقراتش بکشید – این کارها او را دیوانه خواهد کرد
مردها با چشمان خود به همسرشان نشان دهند که او را دوست دارند و به او عشق می ورزند . حرکات چشم میتواند چرخه شهوت را در زن به اوج برساند.
مردها لباس های همسرشان را به آرامی در آوردند . اول روسری . پیراهن . شلوار . لباسهای زیر . کرست . شورت و... را به آرامی در بیاورید . نه اینکه تا آلتتان بلند می شود فوری و با عجله شروع کنید به کندن لباسهای خانم تان . و یا اینکه توقع نداشته باشید که زن خودش رو لخت کنه و روی تخت آماده و منتظر خوابیده باشه ، تا شما بروید و شهوت خود را خاموش کنید . زنان در پروسه جنسی شان نیاز به آمادگی دارند و این کار میتواند یکی از آمادگی های لازم را به آنها بدهد .
لمس کردن و نوازش در تحریک کردن همسرتان بسیار موثر است.
و مهبل زن را آماده دخول و عملیات جنسی می کند .
نوازش و عشقبازی
امروزه از نظر علم روانشناسی اثبات شده که بوسیدن لبها تاثیر مثبت زیادی در افراد دارد این به علت رشته های عصبی موجود در پشت لبها می باشد بوسیدن هم روشهای خاص خود را دارد .
مردهایی که با موهای همسرشان بازی می کنند در به اوج رساندن زن بسیار موفق هستند.
خانم ها عاشق مردهای مرتب و تمیز هستند .
بدنتان را تمیز نگه دارید و اگر بدنتان بو می دهد حتماً از پودر یا اسپری استفاده کنید . قبل از رابطه جنسی یک دوش سریع بگیرید و هم بدنتان را خوب تمیز کنید . تمیزی بدن برای خانم اهمیت زیادی دارد و اگر بدنتان اینطور نباشد حتی ممکن است از رابطه جنسی کردن با شما خودداری کنند .
خانم ها دوست ندارند که مردها فقط به اندام تناسلی آنها توجه داشته باشند .
آقایون باید بدانند به جز اندام تناسلی ، بدن خانم ها قسمت های دیگری هم دارد که باید به آن توجه کنند. مثل سینه ها، باسن، گردن، ران ها، گوش ها و لب ها و سایر نقاطی که درکنار ناحیه تناسلی هستند باید توجه شود . شاید تعجب کنید وقتی بفهمید که خانم ها می توانند با تحریک سینه ها هم به ارگاسم برسند پس لطفاً به آنها هم توجه خاص داشته باشید . یادتان باشد با بدن او سخت و خشن برخورد نکنید ، نوازش ملایم هم او را تحریک خواهد کرد .
رابطه جنسی آخرین مرحله عشق بازی است .
و فقط زمانی باید زمانی انجام دهید که می خواهید لذت را به اوج خود برسانید . انجام زود هنگام رابطه جنسی تناسلی ، تحریک خانم ها را کم می کند . همچنین می تواند برایشان دردناک باشد. یادتان باشد که باید قبل از شروع عمل جنسی اندام تناسلی خانم ها حسابی خیس شده باشد، و این مسئله فقط زمانی اتفاق می افتد که تحریک شده باشند . پس سعی کنید تحریکش کنید و به همه قسمت های بدنش لذت بدهید و وقتی در آخر آمادگی پیدا کرد خودش از شما خواهد خواست که عمل جنسی را آغاز کنید . پس یادتان باشد که عمل جنسی آخرین عمل شما باشد و زمانی انجام شود که زن آمادگی آن را پیدا کرده باشد.
عامل دیگری که میتواند بر لذت بخشی دخول تاثیر بگذارد و زن را تحریک کند ، ریتم حرکت آلت مرد در مهبل زن است. یک زن ممکن است تکانهای تند و طولانی مدت یا تکانهای تند و کوتاه مدت، یا تکانهای ملایم و طولانی مدت و یا تکانهای ملایم . کوتاه مدت را ترجیح بدهد . آن چیزی که او لذت میبرد و دوست دارد ممکن است در هنگام برانگیختگی و نزدیکی او به ارگاسم تغییر کند . زن و شوهرها باید با همکاری هم ریتمی را که باعث لذت بردن زن در حین دخول میشود را مورد بررسی قرار دهند .
برای خیلی از خانم ها وقتی درمورد رابطه جنسی خیالبافی میکنند، می توانند از قدرت ذهنشان (خیالپردازی) برای تحریک شدن خود، هم فیزیکی و هم روحی ، استفاده کنند . این روش همچنین به خانم ها کمک می کند بفهمند که چه چیزهایی در محیطشان باعث تحریک آنها می شود (مثلاً داستان های رمانتیک و شهوانی، آهنگ های عشقی، فیلم های ویدئویی و...) و از این ابزارها قبل از رابطه جنسی برای تحریک بهتر خود استفاده کنند. این "شروع گرم" می تواند برای به راحت تر رسیدن به "پایانی شاد " کمک کند) آرام باشید،خیلی از خانم ها برای اینکه بتوانند به لذت جنسی برسند، نیاز به برزخ و وقفه دارند. این به خاطر آن است که فشار احساسی بر واکنش جنسی اثر منفی دارد. پس قبل از یک رابطه جنسی، به موسیقی آرامش بخش گوش کنید، یک حمام داغ بگیرید، یک کتاب بخوانید یا هر کار دیگری که برای ریلکس کردن شما جوابگو است. ریلکس و آرام بودن به رسیدن به ارگاسم کمک شایانی می کند.
کارهایی ماننده خوشبو کردن دهان، ازاله موهای زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و ...
می توانند برای آماده کردن جسمی و رضایت زن موثر باشند .
دائم حالات و عکس العمل های تن و چهره شریک جنسی خود را در نظر داشته باشید و از او در مورد احساسش نسبت به موقعیت حاضر سوال کنید.
وقتی که برای وارد کردن آلت خود آماده شدید، یکبار دیگر ، از حواس خود کمک بگیرید و گرمائی که آلتتان در بدن او احساس می کند را درک کنید . و آرام آلت تان را داخل مهبل منتظر زن فرو کنید . یاد بگیرید که از احساس خود بهنگام آرام فرو کردن و بیرون کشیدن آلتتان لذت ببرید . وقتی دارید به صورت ر یتمیک عقب و جلو می روید ، به چشمهایش نگاه کنید ، ببوسیدش ، سینه هایش را بلیسید و بدنش را نوازش کنید . همیشه به تمام بدنش توجه داشته باشید .
و در آخر :
به صداهائی که موقع ارضا شدن از خود در می آورد گوش کنید .
بدنش را نظاره کنید ، ببینید چگونه خود را با بدن شما وفق میدهد .
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مرگ عشق
آشنایی مقدمه ازدواج است و به همین دلیل خیلی از مشاوران ازدواج معتقدند که اهمیت این دوره حتی بیشتر از دوره های بعدی است. یک دوره آشنایی درست و اصولی می تواند تا حدود زیادی تکلیف شما را با طرف مقابلتان روشن کند و در عوض یک آشنایی اشتباه می تواند منجر به شکست رابطه شود. بنابراین بد نیست چند اشتباه رایج در این دوره را بشناسید تا بتوانید از این دوران حداکثر استفاده را ببرید:
▪ وقتی دهانتان را می بندید
خیلی وقت ها فکر می کنیم که این اولین و آخرین شانس ماست و درست همین حالا باید برای آینده خود تصمیم بگیریم.
یا حتی بدتر از آن، فکر می کنیم که سوال پرسیدن تجاوز به حدود شخصی طرف مقابل است و برای آن که محترم تر جلوه کنیم، سعی می کنیم زیاد وارد مسائل شخصی او نشویم و دانستن خیلی از موضوعات را به آینده موکول می کنیم.
عده ای هم سوال پرسیدن را مته به خشخاش گذاشتن می دانند و معتقدند همین قدر که کلیات را درباره کسی می دانند، کافیست. به این ترتیب وقت کافی برای پرداختن به این که چرا نباید با کسی ازدواج کنیم، پیدا نمی کنند.
▪ وقتی گوش هایتان را می گیرید
روابط یک شبه از بین نمی روند. معمولا پیش از آن که هر رابطه ای خراب شود، علائم و هشدارهایی به شما آلارم می دهند و زنگ خطرهایی برای شما به صدا در می آیند اما شما با این بهانه که نباید زیاد حساس بود، باید او را تغییر دهم، با گذشت زمان همه چیز درست می شود و... گوش هایتان را سفت می چسبید و خلاء ها و کاستی های طرف مقابل را نادیده می گیرید.
▪ وقتی چشم هایتان را می بندید
این که هر کس ممکن است کم و کاستی داشته باشد یا اشتباهاتی مرتکب شود چیز عجیبی نیست اما اتفاق بد وقتی می افتد که شما چشم هایتان را بر این کاستی ها می بندید و به خود اجازه فکر کردن به آنها را نمی دهید. بنابراین با هر درخواستی که از طرف مقابلتان مطرح می شود سازش می کنید و آن را می پذیرید.
بعد از مدتی ممکن است احساس کنید مدام در حال اطاعت و کرنش هستید و از عقاید و مواضع خودتان حسابی کوتاه آمده اید اما چاره ای نیست و مجبورید این رویه را ادامه دهید چون اگر غیر از این را انجام دهید، مجبور به دعوا، درگیری و پایان دادن رابطه هستید. بنابراین برای حفظ یک تفاهم یک طرفه، چشم هایتان را بسته نگه می دارید.
این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.
در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فردصاحب منصب «هم خانه» شده اید.
▪ وقتی چراغ عقلتان را خاموش می کنید
وقتی همسرتان را صرفا بر اساس مادیات، ظاهر، معیارهای اجتماع پسند و نه بر اساس معنویات و تشابهات درونی انتخاب می کنید، وارد یک رابطه ای نادرست شده اید و هرچه پیش تر بروید، بیشتر فرو خواهید رفت.
این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.
در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فرد صاحب منصب «هم خانه» شده اید و عملا کسی به عنوان همسر و همراه وارد زندگی تان نشده است.
▪ وقتی یک چشمی می بینید
خیلی وقت ها، در زمان آشنایی چنان جذب یک ویژگی از طرف مقابل می شوید که بقیه وجوه شخصیتی او را فراموش می کنید. تعهد او آنقدر برایتان مهم می شود که فراموش می کنید طرف مقابل آدم ایرادگیر و سرسختی است. یا آنقدر شیفته صداقت او می شوید که فراموش می کنید طرف مقابل تان فرد افسرده و تنبلی است.
وقتی از خواستگاری ها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج می کنید یا تنها می مانید و بدبخت می شوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد
▪ وقتی صفر و یکی می شوید
وقتی ماجرای ازدواج برایتان آنقدر حیاتی می شود که با همه وجود تصمیم می گیرید این آخرین تجربه خواستگاری شما باشد، هیچ کس نمی تواند جلودار بدبختی تان شود جز یک معجزه الهی!
وقتی از خواستگاری ها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج می کنید یا تنها می مانید و بدبخت می شوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد.
این تفکر مطلق و صفر و یکی باعث می شود شما در هر آشنایی، دستپاچه، چشم و گوش بسته و زبان بسته رفتار کنید و در نتیجه بدون منطق و دلیل کافی وارد مسیری شوید که نتیجه ای جز شکست ندارد.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
« 5 » دست یافتن به «احساس ما بودن»
یکی از مسائل مهم آن است که زن و شوهر تلاش نمایند که در دوران عقد به مفهوم «ما» دست یابند. به وجود آمدن «ما» به خانواده معنا میبخشد و موجب دوام آن میشود. ولی استفاده از کلمهی ما با دست یافتن به «احساس ما بودن» تفاوت دارد. فرد با افزایش سن و تجربه و قرار گرفتن در یک ارتباط صمیمانه میتواند به آن دسترسی پیدا کند و هر چه این احساس قویتر باشد، امکان پایداری زندگی مشترک نیز افزایش مییابد.
آن چه در اوایل دوران عقد وجود دارد، بیشتر توجه داشتن به مفهوم من است و اگر فرد در همان حال باقی بماند، همسر او در زندگی احساس شادی نمییابد و زندگانی آنها نیز دوام و پایداری چندانی را در پیش روی خود نمیبیند و در صورت تداوم و همبستگی ظاهری زوجین، در وجود آنان گسستگی عمیق پدید میآید که اطلاق نام «طلاق پنهان» بر آن بدون مسمی نیست. هر چه از عمر دوران عقد سپری میشود، باید احساس ما بودن نیز قوت بیشتری پیدا کند.به نحوی که زن وشوهر احساس تعلق بیشتری نسبت به هم پیدا کنند و در زندگانی صرفاً به دنبال دست یافتن به خواستههای شخصی نباشند، بلکه به گونهای عمل کنند که حاصل کنش آنان در همسرشان احساسی را برانگیزد که او علاوه بر تلاش برای نیل به خواستههای خویش، ضمن مهم تلقی کردن خواستههای همسر خود، او را در راه دست یافتن به درخواستهایش کمک نماید. بدین ترتیب هر دو در جهت تحقق بخشیدن به خواست همسر گام بردارند و چون دست یافتن او را به خواستهی خویش میبیند، با او بیشتر احساس همبستگی و یکدلی میکند، چرا که موفقیت همسر را موفقیت خود قلمداد مینماید.
یکی از دلایلی که ازدواج در اسلام یک امر مقدس است، این است که ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خود دوستی به سوی غیر دوستی بر میدارد. تا قبل از ازدواج فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحلهای که این حصار شکسته میشود، یعنی یک موجود دیگر هم در کنار این «من» قرار میگیرد در ازدواج است.» و این قدم اولی است که انسان از حالت خودخواهی خارج میگردد و به سوی غیر دوستی میرود.
اگر آدمی صرفا در فکر خویشتن باشد، عاشق صادق به حساب نمیآید. البته گونهی مطلوب دست یافتن به احساس ما بودن، در زندگی خانوادگی قابل تحقق است، ولی در دوران عقد نیز باید به میزانی اطمینانبخش متحقق شده باشد تا بر اساس چنین اعتمادی زندگانی استمرار یابد و بدین ترتیب دوران عقد را بتوان با موفقیت هر چه بیشتر به ازدواج تبدیل نمود.
وقتی که در زندگانی احساس ما بودن پدید آید، دو طرف موفقیت دیگری را، موفقیت خود تلقی نموده و از این امر احساس نشاط و شادی میکنند، یعنی شادی همسر را شادی خود تلقی مینمایند و چون او را در دست یافتن به خواستهی خود کامیاب میبینند، خود او نیز احساس کامیابی و پیروزی میکنند و طرف مقابل نیز به چنین حالتی دست یافته است. علاوه بر آن هر دو نسبت به احساسات یکدیگر حساس بوده و تحت تأثیر همدیگر قرار گرفته، جهت بهبودی حالات و احساسات هم تلاش مینمایند. مثلا آن گاه که مرد برای دیدار همسرش به خانهی آنها میرود و در چهرهی همسر خود غم و اندوه را میبیند، متأثر میشود و غم و اندوه همسر نیز او را غمگین میکند و سعی میکند تا نسبت به زدودن غم وی اقدام کند، لذا درصدد علتیابی برآمده و جهت حل مشکل به همسر خویش راهحلهایی نشان میدهد، در این حالت زن احساس میکند که مشکل او و ناراحتی وی، گویی دقیقا مشکل شوهر اوست، لذا همان طور که او متأثر است، همسرش هم متأثر میگردد و آن چنان که او برای رهایی از غم تلاش میکند،همسرش نیز او را در تحقق این خواسته یاری میکند و بدین ترتیب او احساس میکند که دیگر تنها نیست و یاوری دلسوز و غمخوار در کنار خویش دارد. اینها همه حکایت از آن دارد که احساس «ما» پدید آمده و هر قدر چنین حالتهایی قویتر شود، حاکی از آن است که احساس ما در جهت رشدی فزاینده به پیش میرود. این امر بر امید داشتن نسبت به دوام زندگانی میافزاید و در این صورت میتوان به تداوم این حیات مشترک دل بست و میتوان امید داشت که دوران عقد، تبدیل به ازدواجی موفق شود.
حال در نظر گرفتن حالت دیگری هم میتواند مطرح باشد و آن وقتی است که اگر تا حدی چنین احساسی در اوایل دوران عقد پیدا شده بود،هم اکنون در حال افول و نزول است و یا زن و شوهر احساس میکنند که گویی دو نفری در کنار یکدیگر قرار دارند که هر یک برای تحقق خواستههای خویش تلاش میکنند و یا حتی حوصلهی شنیدن خواستههای دیگری را ندارند و یا در مقابل احساسات همسر خود، احساسات مناسب و مقتضای موقعیت را ابراز نمیکنند. مثلا در هنگام دیدن غمهای همسر، به جای همدردی با او، نسبت به وی اعتراض میکنند که چرا غمگینی، آیا این هم شد زندگی؟ ما آمدهایم تا شما را ملاقات کنیم و احساس شادی کنیم، متأسفانه تو هم با این حالی که داری نمیتوانی مشکلی از ما حل کنی و ... .
همسری که انتظار همدردی دارد، اظهار تأسف و اعتراض همسر خود را میبیند و با خود میگوید: متأسفانه او حالت مرا درک نمیکند و به جای یاری رسانیدن به من،نسبت به من اعتراض میکند و بدون دلیل از من احساس دلخوری مینماید، راستی او چه قدر غیر منطقی و خودخواه است؛ نه برایم دلسوزی کرد و نه علت آن را پرسید ونه مرا به خوبی راهنمایی کرد. راستی به نظر میرسد که او اصلا به فکر من نیست و احساسات مرا درک نمیکند. بدین ترتیب ممکن است او نیز در مقابل چنین حالتی، نسبت به همسر خود احساس بیتفاوتی پیدا کند و روزی که او نیز غمگین است، زن هم عکسالعمل مشابهی نشان دهد تا همسرش دریابد که بیتفاوتی یعنی چه. در این حال به مرد حالتی دست میدهد که زن قبلاً آن را تجربه کرده بود و آن احساس بیتفاوتی همسرش بوده است. بدین ترتیب تصوری که به هر کس دست میدهد، آن است که گویی هر کسی به فکر خودش است و غم او همسر را غمگین و متأثر نمیسازد و یا به هنگام سختی، همسر به داد او نمیرسد، در این حال طرفین نظر خوبی نسبت به هم ندارند و برای تداوم بخشیدن به حیات مشترک سخت دچار تردید میشوند.
برای این که فردی بتواند دست یافتن به احساس «ما» را مورد بررسی قرار دهد، باید توان بررسی آن را در وجود خود و در همسر خود داشته باشد. مثلا فردی که میتواند خود را به جای همسر خویش قرار دهد و به مشکل همانگونه نگاه کند که همسرش بدان مینگرد و یا قادر باشد جهان را از دریچهی چشم او ببیند، گام مؤثری در این راه برداشته است. این امر زمینهی خوبی را برای درک متقابل فراهم میسازد. درک هر فرد توسط دیگری، نشانهی دیگری از دست یافتن به احساس «ما» است. نشانهی دیگر آن است که فرد به هنگام تصمیمگیری دربارهی اموری که به زندگانی مشترک بر میگردد به نظرات و روحیات همسر خویش نیز توجه میکند و به مشورت کردن با همسر و خواستن نظر او نیز اقدام میکند. بدین ترتیب همسرش هم احساس میکند که افکار و اندیشهها و خواستههای وی نیز در نزد همسر خود از جایگاه و منزلتی برخوردار است، لذا هر شوهری که چنین رفتاری دارد، در نزد همسر خویش از ارزش بیشتری برخوردار بوده، زن وی نیز احساس صمیمیت و سنخیت افزونتری با او دارد، اما وقتی که هر یک از طرفین بدون توجه به نظر و خواست دیگری برای امور مشترک تصمیم میگیرد، همسر وی احساس میکند که نه نظر و خواست او برای همسرش اهمیت دارد و نه حتی خود او احساس ارزش زیادی میکند، لذا در این گونه موارد نسبت به ادامهی حیات مشترک دچار تردید میشود. اگر چه نمیتوان گفت که همیشه و در هر امری تحقق نظر هر دو نفر، به ویژه وقتی که آن دو نظر متضاد میباشد، میسور است، ولی همین که با همسر مشورت شود، او از این امر احساس رضایت میکند و موقعیت خود را در نزد همسرش ارزشمند مییابد و احساس میکند که در ذهن همسر خود جایی برای وی باز شده که این جایگاه از اهمیت هم برخوردار است.
اگر چه این موارد بعد از شروع زندگی مشترک، خود را بیشتر نشان میدهد، اما قراین آن میتواند در دورهی عقد مشهود باشد. اگر فردی همچنان پس از ازدواج دارای احساس «من» باشد و تنها به خواستههای فردی توجه کند و حتی از همسرش نیز توقع داشته باشد که فقط در خدمت خواستههای او باشد، همسر خیلی مناسبی نیست. در این حالت باید پرسید یک فرد تا کی میتواند صرفا در خدمت دیگری باشد. انجام خدمت یک طرفه فرد خدمتگزار را خسته میکند و این امر مانع تداوم زندگی است. زن و شوهر با داشتن احساس «ما» به این توجه میکنند که در مقابل خدمات همسر من چه خدمتی به او میکنم؛ مقدمهی این کار، داشتن ارزیابی درست از خدمات همسر است. داشتن روحیهی طلبکارانه و نیز متوقع بودن یک سویه از همسر و غوطهور بودن در خود، مانع تحقق احساس «ما» میگردد.
شایان ذکر است که باید در گفتار نیز این امر محسوس باشد و فرد با گفتار خود نیز با کلمهی ما و عبارت تصمیم ما، خواست ما، نظر من و تو و نظایر آن تأکید کند. وقتی همسر نظر خود، تفکر خود، خواست و تصمیمات خود را در بیان و گفتار همسر خود ببیند، احساس میکند که همسرش از حد من فراتر رفته و او نیز در اندیشه، سخن و عمل همسر خود جای دارد، لذا بر خود میبالد که در نزد همسرش موقعیتی دارد، بنابراین احساس ارزش کرده و نسبت به داشتن چنین همسری احساس رضایت نموده و به آینده و ادامهی زندگی دلبستگی پیدا میکند.
نکتهی دیگری که از نشانههای دست یافتن به احساس «ما» است، این است که فرد سعی میکند جهت شناخت بیشتر همسر تلاش کند تا به زوایای وجودی همسر خود پی ببرد. در این صورت اگر واقعا خصوصیت و یا ویژگی خاصی را در همسر خود شناخت و آن را باور کرد، دیگر سخن بدبینان را نسبت به همسر خود نمیپذیرد، زیرا در آنجا که احساس «ما» پدید آمده است، دیگر تلاش سخنچینان و انسانهای بدبین فاقد کارایی لازم است و به همین دلیل زندگی پایدارتر میماند، چرا که دیگران نیز آن گاه میتوانند جهت سست کردن حیاتی مشترک گام بردارند که احساس «ما» را نبینند. پس وجود احساس «ما» مانع جدی بر سر راه مداخلهی دیگران است و آن جا که رخنهای وجود دارد، امکان نفوذ پدید میآید و نفوذ بدخواهان و بداندیشان مانع تداوم حیات مشترک است. پس باید در دوران عقد تلاش شود که احساس «ما» بودن هم در عمق و باطن افراد نفوذ یافته باشد و هم در ظاهر رفتارها مشهود باشد. این مسئله به قدری مهم است که حتی اگر دیگران ظاهر وجود احساس ما را هم ببینند، به خود کمتر اجازهی مداخله کردن در زندگی ما را میدهند. یعنی حتی تظاهر به وجود احساس ما نیز میتواند مانع ایجاد مشکل و مداخله از سوی دیگران شود،چه رسد به آن که زن و شوهر در باطن نیز دارای چنین احساسی باشند.
احساس ما بودن، حکایت از عشقی واقعی دارد که حصار بین انسانها را فرو میریزد. بدین ترتیب غم یکی موجب غمگینی دیگری میشود و شادی او باعث نشاط همسر خویش.
پس روند یک زندگی موفق آن است که زن و شوهر هر چه با یکدیگر بیشتر ملاقات مینمایند و به گردش و تفریح میروند، احساس میکنند که احساس «ما» بودن در وجود آنها رشد بیشتری پیدا میکند و نسبت به درک احساسات طرف مقابل توانایی بیشتری را کسب مینمایند و عکسالعملهای مناسبی هم در برابر چنین احساساتی نشان میدهند که حکایت از درک همدلانهی آنها دارد و اگر چنین ملاکی تحقق یافت، میتواند مبنای تصمیمگیری برای ادامهی زندگی باشد.
حال برای توجه بیشتر به ملاک احساس «ما» جهت اخذ تصمیم پیرامون تبدیل دوران عقد به ازدواج، وجود احساس نزدیک شدن به یکدیگر و آن هم به صورت تدریجی لازم است و اگر مقدار احساس «ما» که در ابتدای دوران عقد وجود داشته، اینک رو به کاهش گذاشته و به تدریج به احساس تهی بودن از دیگری میرسد به احتمال زیاد ادامهی زندگانی چندان لطفی ندارد. پس برای تصمیمگیری در مورد ادامه و یا عدم ادامهی زندگانی مشورت با مشاوری کارآمد ضروری است و نباید با تصوراتی واهی نسبت به تخریب بنای ارزشمند خانواده اقدام کرد.
« 6 »
دست یافتن به اعتماد متقابل
ملاک دیگری که بر اساس وجود و یا فقدان آن میتوان نسبت به تبدیل عقد به ازدواج و یا احتمالا عکس آن اقدام نمود، اعتماد متقابل نام دارد. مراد از داشتن اعتماد به همسر آن است که او را در ابعاد اخلاقی و رفتاری و رازداری و تربیت نیکوی فرزندان فردی متعهد بدانیم و بتوانیم با خیالی آسوده و بدون دغدغهی خاطر با او زندگی کنیم ؛ این صفت نیز باید طرفینی باشد. مورد اعتماد بودن و به دیگر اعضای خانواده اعتماد داشتن نشانهی بالندگی خانواده است.
اگر انسان در خانوادهای زندگی کند که نه کسی به او اعتماد داشته باشد و نه او به دیگران، چنین خانوادهای را خانوادهی آشفته مینامند و دوام خانوادهی آشفته زیر سؤال است و اگر عدم اعتماد در دوران عقد پدید آید، موجب ناکامی در دست یافتن به حیاتی مشترک میگردد.
حال به بررسی عواملی میپردازیم که میتواند موجب پدید آمدن جو اعتماد در دوران عقد شود:
صداقت
یکی از مهمترین عوامل برای دست یافتن به اعتماد متقابل وجود صداقت است. یعنی آنگاه که زن یا مرد به صدق زبان میگشاید، این امر به باور میانجامد و تا انسان از همسر خود دروغی نشنود، به گفتار او اعتماد دارد. گاه زن و مردی در ابتدای زندگانی یا در دوران عقد به همسر خویش چند دروغی گفته است و همین چند دروغ موجب سلب اعتماد همسر از او تا پایان عمر شده است. آری، چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی.
دادن پیام دو سطحی مانع تحقق اعتماد است. مثلا اگر به همسر خود بگویید که دلم برای تو میسوزد و فقط این کلمات بر زبان شما جاری شود، اما حالت چهرهی شما با گفتارتان هماهنگ نباشد و مثلا سرد و بیتفاوت باشد، هرگز این ناهماهنگی میان چهره و گفتار شما، حرکتی اعتماد برانگیز به حساب نمیآید. پس برای جلب همسر باید با وی صادقانه صحبت کنیم تا باور و اعتماد ایجاد کند.
عمل به ادعا
ادعا کردن و عمل نکردن به آن، به از بین رفتن اعتماد کمک زیادی میکند. مثلا وقتی که ادعا میکنیم که دلمان برای همسرمان میسوزد باید در عمل نیز دلسوزی و دوستی خویش را نشان دهیم. ادعاهای متکی بر عمل میتواند موجب اعتماد همسر شود و اگر قول و عمل یکی شود، امکان دستیابی به اعتماد را میسر مینماید.
امانت داری
از جمله عوامل دیگری که میتواند موجب اعتماد به همسر شود ادای امانت است. تصور بفرمایید که شما در دوران عقد چیزی را به رسم امانت نزد همسر بگذارید و او دفعهی بعد آن را به شما باز نگرداند، در این حال شما کمتر میتوانید به همسر خود اعتماد کنید و حال آن که اگر او امانتداری کرده بود، با این کار بر میزان اعتماد شما نسبت به خود میافزود، اما با این کار موجبات کاستی اطمینان شما را فراهم آورده است.
رازداری
رازداری نیز عامل دیگری است که باعث میشود مسئلهی اعتماد متقابل نضج گیرد. پس اگر همسرتان با شما رازی در میان نهاد و پس از تأکید بر محفوظ نگه داشتن آن توسط شما، آن را نزد دیگری یافت، کمکم اعتمادش نسبت به شما سلب خواهد شد، زیرا دیگر نمیتواند شما را فردی مطمئن برای حفظ اسرار خویش بداند و شما با افشای اسرار او برای دیگران زمینه بیاعتمادی را فراهم کردهاید.
پنهان کاری
مسئلهی دیگری که موجب سلب اعتماد میگردد، پنهانکاری است. اگر همسر شما احساس کند که شما همیشه از او اموری را پنهان میکنید قطعاً احساس میکند که او را محرم خود نمیدانید و پیوسته اموری را از او پنهان مینمایید. اگر شما خود چنین رفتاری را در همسر خود ببینید که چیزهایی را از شما مخفی نگه میدارد، چه احساسی پیدا میکنید؟ خوب حتماً احساس خوبی نخواهید داشت. البته منظور این نیست که هر چه در زندگانی شما میگذرد و اتفاق میافتد حتماً باید برای همسرتان گزارش بدهید، ولی لااقل آن چه را که مربوط به اوست و یا آن چه را که میتواند اثر قابل ملاحظهای در زندگانی داشته باشد، باید با او در میان بگذارید. بدین ترتیب وقتی در دوران عقد آغازگر این امر باشید، قطعاً همسر شما خود را شریک زندگی شما تلقی میکند و از این که احساس میکند مورد اعتماد شماست، به احساس بالندگی دست مییابد. البته در بیان وقایع و مشکلات حتماً باید به میزان توانایی و ظرفیت همسر هم نگاه کنید و اگر بیان حادثهای میتواند موجب پیدایش آسیبهای روانی جدی برای همسر شود و نیازی هم نیست که او آن را بداند و واقعه به گونهای اتفاق افتاده که بر ملا نمیشود،میتوانید به خاطر حفظ سلامت روانی همسر از ذکر آن خودداری کنید، اما قطعاً نباید چنین رفتار شود که همسر شما احساس کند که در زندگانی شما «اسرار مگو» فراوان است. بدین ترتیب او ضمن از دست دادن اعتمادش نسبت به شما، از این به بعد درصدد کنجکاویهای فراوانی بر میآید تا به عمق مسائل پی ببرد و در زندگی مشترک هم همیشه بخشی از اوقات وی صرف کشف و اکتشاف اموری میگردد که شما آن را از وی پنهان میدارید و طبیعی است که انتظار برود که چون شما مخفیکاری میکنید و اموری را از وی پنهان میکنید، او نیز نسبت به شما رفتار متقابلی داشته باشد؛ دراین حال هر دو نسبت به یکدیگر اعتمادی ندارید.
پیش داوری
موضوع دیگری که موجب سلب اعتماد میگردد، مسئلهی پیشداوریهای غلط است. مثلا گاه فردی در خانوادهای زندگی کرده است که مدام به او گفتهاند که آدم نباید به دیگران اعتماد کند و یا به پسری در خانواده آموختهاند که نباید به زنها اعتماد نمود و یا به دختری پیوسته گفتهاند که نباید به مردها اعتماد کرد. شنیدن چنین سخنانی از سوی والدین، ذهنیت بدی را به فرزندان منتقل میسازد و آنها وقتی که راهی منزل همسر خود میشوند و یا حتی قبل از آن وقتی که در دوران عقد با یکدیگر ملاقات میکنند، همیشه بر اساس آموختههای خود نسبت به همسر خویش قضاوت مینمایند. وجود این پیشداوریهای غلط باعث میشود که قبل از آنکه از همسر خود عیب و ایرادی را دیده باشند، به او بیاعتماد گردند.
به همسر چنین فردی باید هشدار داد که اگر کسی که با او عقد بستهاید، دارای این گونه پیشداوریها باشد، قطعاً رفتارهای نامناسب شما میتواند آنها را تشدید نماید. پس داشتن رفتاری دقیق و سنجیده که متناسب با هنجارهای فرهنگی باشد، از استمرار پیشداوریهای نامناسب پیشگیری میکند. مثلاً ذکر ویژگیهای جاذب فردی از جنس مقابل موجبات سلب اعتماد همسر را فراهم میآورد.
آقایان باید بدانند که زنها نسبت به بیان ویژگیهای جالب زنان دیگر حساسیت فوقالعاده و غیر قابل تحملی دارند و حاضر نیستند به چنین حرفهایی گوش بدهند و حتی اگر به ظاهر بشنوند و ناراحتی خود را نیز بروز ندهند، قطعاً در خفا سخت احساس رنجش مینمایند.
راستی نقل خصوصیت جالبی که همسر شما فاقد آن است و نیز نمیتواند آن را تغییر هم بدهد، جز استرس روانی چیز دیگری برای او در پی دارد؟ این امر جز ناامیدی نسبت به آینده را در او برنمیانگیزد و حاصلی جز تزلزل زندگی به دنبال ندارد.
زنان و مردان با دریافت این نوع حساسیتها باید نسبت به رفتارهای خود تجدید نظر کنند تا بتوانند فضایی اعتمادبرانگیز بیافرینند و نیز باید بدانند که انجام چنین رفتارهایی در دوران عقد، موجب ناامیدی همسر از ادامهی زندگی میشود. گاه این امر به قدری مسئلهآفرین میشود که برخی نیز حاضر به ادامهی زندگی نمیشوند.
دروغ گویی
مسئلهی دیگری که به کاهش اعتماد متقابل میانجامد، دروغگویی است. زن و شوهر باید همیشه با یکدیگر صادق باشند، چه در هنگام انتخاب و چه در موقع عقد و ازدواج، زیرا صداقت اعتمادبرانگیز است و بالعکس وقتی که در دوران عقد دروغگویی و عدم صداقت بر روابط زن و شوهر سایه افکند، از امید آنان به داشتن زندگانی موفق میکاهد و گاه خود دروغگویی باعث افزایش مجدد آن میگردد و انسانها را از دست یافتن به زندگانی امیدبخش ناکام میسازد.
وفای به عهد
وفای به عهد نیز عامل ایجاد اعتماد متقابل است. زن و مردی که در قول خود صادق میباشند و به وعدههایی که میدهند، وفا میکنند، زمینهی اعتماد متقابل را فراهم مینمایند.
پس هر چه زن و شوهر در دوران عقد از یکدیگر پیامهای صادقانه و امیدبخش بیشتری دریافت نمایند، بر میزان اعتمادشان نسبت به یکدیگر افزوده میشود و بالعکس وقتی پیام فرستنده، مدام پیام و وعدهای میدهد که به آن عمل نمیکند، به تدریج از اعتماد همسر خود نسبت به خویش میکاهد.
پس اگر میبینید که با گذشت دوران عقد، رفته رفته بر اعتماد شما افزوده میشود و به اعتماد متقابل دست مییابید امید به پایدار ماندن عقد و دست یافتن به زندگانی مشترک ماندگار افزایش مییابد و میتوان چنین عقدی را به ازدواج تبدیل نمود و اگر به تدریج از اعتماد شما کاسته میشود احتمالا تبدیل چنین عقدی به ازدواج، کمتر میتواند زوجین جوان را به سوی زندگانی مشترک پایدار سوق دهد و به یقین مشورت با مشاوری خبره و متعهد میتواند فرد را در اتخاذ رویهای مناسب یاری نماید.
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
اگر او از این که به حرف هایش گوش نمی دهید شکایت می کند به جای آن که بگویید، تو اشتباه می کنی، من به حرف های تو گوش می دهم، بهتر است بگویید، می دانم چه احساسی داری
« تو را دوست دارم. همین طور که هستی دوست دارم. برای من تو بهترینی. ممکن است گاهی از تو رنجیده باشم یا کاری کرده باشم که تو دلخور شده باشی، اما بدان احساست را می فهمم و حتی در اختلافات هم دوستت داشته ام ».
شاید جملات بالا شما را یاد حرف های دوران نامزدی تان بیندازد، اما واقعیت این است که این حرف ها یکی از اصول زندگی زناشویی موفق است، حتی اگر ۵۰ سال از تشکیل آن گذشته باشد.
در این جملات رازهایی نهفته است که می تواند دو نفر را سال ها عاشقانه کنار هم نگه دارد. این جملات تظاهر کردن نیست. از روی احساس حرف زدن هم نیست. سه اصل مهم است که روان شناسان آن را کلید های نگهداری عشق در طول زمان می دانند.
خود شما اگر چنین حرف هایی را از شریک زندگی تان بشنوید چه احساسی خواهید داشت؟ اگر در طول زمان همسرتان در مواقع مختلف، در عمل چنین حرف هایی را به شما بگوید، زندگی کنار چنین همسری برایتان چقدر شیرین خواهد بود؟
سه کلیدی که می خواهیم به شما معرفی کنیم می تواند قفل قلب و احساس هر کسی را باز کند؛ اول این سه کلید را روی خودتان آزمایش کنید. شما به عنوان یک انسان دوست دارید تائید، ستایش و پذیرفته شوید! دیگران هم مثل شما هستند.
نکته ای که ما در خیلی از مواقع فراموش می کنیم این است که اگر خواهان رابطه سرشار از عشق و علاقه و احترام با شریک زندگی خود هستیم، باید اول همسرمان را از عشق و علاقه و احترام خود برخوردار کنیم.
تائید کردن
احساس و اعمال همسرتان را تائید کنید. ممکن است بگویید نمی شود در هر شرایطی همسرم را تائید کنم وقتی او بی دلیل از من گله می کند، چگونه حرفش را تائید کنم؟
شما حرف او را تائید نکنید بلکه احساس او را تائید کنید. اگر او از این که به حرف هایش گوش نمی دهید شکایت می کند به جای آن که بگویید، تو اشتباه می کنی، من به حرف های تو گوش می دهم، بهتر است بگویید، می دانم چه احساسی داری، تو فکر می کنی من به حرف هایت گوش نمی دهم و تو برایم مهم نیستی اما من.....
تائید کردن احساس همسرتان شما را از جبهه مقابل درمی آورد و در گفت وگو در کنار هم قرار می دهد. به یاد داشته باشید وقتی همسر شما آزرده است و از موضوعی گله می کند، زمان مناسبی برای نصیحت و ارائه راه حل نیست. شما اول باید به او نشان دهید احساسش برای تان مهم است. او را درک می کنید و دوست دارید حرف هایش را بشنوید. قدم بعدی که یک گفت و گوی منطقی است در چنین شرایطی آسان تر خواهد بود.
ستایش کردن
ستایش کردن یعنی آنچه را در همسرتان تحسین می کنید، به زبان بیاورید. کار دشواری نیست! از خودتان بپرسید چه چیزی را در او تحسین می کنم؟ مطمئن باشید فهرست بلند بالایی تهیه خواهید کرد. زمانی که در شرایط عادی زندگی صفات خوب همسرتان را بگویید و او را ستایش کنید، هنگام اختلافات، سرزنش های کمتری بین شما رد و بدل می شود.
پذیرش بی قید و شرط
همسرتان را همان گونه که هست، دوست داشته باشید. برای داشتن یک پذیرش صحیح، در تفکر خود بازنگری اصولی کنید. این که ما فکر می کنیم اگر همسرمان این گونه باشد، ما می توانیم او را بیشتر دوست داشته باشیم، غلط است. افرادی که چنین تفکری دارند هیچ گاه نمی توانند عشق و علاقه کامل خود را نثار همسرشان کنند. آنها همیشه منتظر یک تغییر هستند تا همسر خود را دوست داشته باشند، در حالی که انسان کامل و بدون عیب وجود ندارد. فقط زمان از دست می رود. اگر همسرتان را بپذیرید، خواهید دید او به احترام این پذیرش بی قید و شرط سعی می کند به خواسته شما نزدیک تر شود.
شما این سه هدیه را به زندگی مشترک تان تقدیم کنید، به ازای آن ده ها هدیه دریافت خواهید کرد.
منبع : jamejamonline.ir
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
شاید خیلی از ما این روزها نگران این باشیم که تکنولوژی بر موفقیت روابط ما اثر بگذارد. اگر نوآوریهای دنیای تکنولوژی و میل ما برای دنبال کردن هر روزه آنها باعث شود بخواهیم این تنوعطلبی را در روابطمان هم داشته باشیم چه؟ و اگر اینطور باشد، چطور ممکن است بتوانیم در یک رابطه طولانیمدت و متعهد دوام بیاوریم؟ اینطور به نظر خواهد رسید که روابطِ گاه به گاه و متغیر، در جهت رسیدن به هدف ما برای کسب تجربیات جدید و موردعلاقهمان مفید واقع خواهد شد!
به گزارش نیک صالحی به نقل از سایت مردمان ؛ ابتدای هر رابطه جدید میل ما به تعهد و نوآوری را برای مدتی برآورده میکند. عشاق جدید درگیر کشف همه جنبههای وجود همدیگر میشوند. ساعتهای بیشمار را صرف به خاطر سپردن عطر هم، خاطرات، علایق و امیال همدیگر میکنند. از زندگی در قلب همدیگر شاد و راضی هستند و در همدیگر غرق میشوند.
وقتی نگاهشان میکنیم، میبینیم که با چه شدتی میخواهند همه جنبههای همدیگر را بشناسند و متاسفانه میبینیم که خیلی از آنها بالاخره از این عشق فارغ میشوند. زیاد بودن ارتباطات و داشتن انگیزه مداومی که ماندن در یک رابطه طولانیمدت به آن نیاز دارد دشوار است، مخصوصاً وقتی پیدا کردن یک تجربه جدید و جذاب دیگر آسان باشد.
این همان رویکرد افراد امروز نسبت به تکنولوژی است. امروز یک گوشی جدید میخرند و به محض بهروز شدن آن توسط کمپانی سازنده، آن را تعویض میکنند. اما چرا واقعاً زوجها سعی نمیکنند این حس هیجان را در خود نگه داشته و رابطه خود را روزبهروز صمیمیتر کرده و با انسانها طوری که نسبت به وسایلشان رفتار میکنند، برخورد نکنند؟
نمیتوان امروز مهارتهای قدیمی برای موفقیت در رابطه را به زوجها پیشنهاد کرد. در جامعه پرسرعت و پرفشار امروز، اکثر افراد زمان و انگیزه لازم برای تلاش زیاد در این زمینه را ندارند. اما این مهارتها برای بقای هر رابطهای لازم هستند و بدون آنها، به مرور با از بین رفتن جذابیت و صمیمت اولیه، پایداری روابط بسیار دشوار خواهد شد. بعلاوه، این فرار سریع به روابط جدید مورد حمایت رسانهها نیز قرار میگیرد. سریالهای تلویزیونی، اینترنت و مجلات همه نیاز به داشتن رابطه جنسی پرشور را تایید کرده و حق هر فردی میدانند که بخواهد با هر کسی، هر جا و هر زمان ممکن ایجاد ارتباط کند و موقت و کوتاهمدت آن روابط نیز به هیچ عنوان اهمیت ندارد.
بااینحال هنوز هم افراد رمانتیک و عاشقپیشهای هستند که عقیده دارند روابط طولانیمدت، پایدار و صمیمی مزایایی دارد که روابط موقت اما جدید ندارند. این افراد متقاعد شدهاند که تاریخچه، دوستان و ارتباطات خانوادگی مشترک، سبک زندگی سالم، صمیمیت عمیق و البته احتمال کمتر برای ابتلا به بیماریهای مقاربتی در ارتباطات پایدار بیشتر اتفاق میافتد.
اما انفجار تکنولوژی، که بخشی از این نسل است، شکاف زبانی ایجاد کرده است که هنوز حل نشده است. مطمئناً افراد سی و پنج سال به بالا را نمیبینید که چنین رویکردی به روابط داشته باشند و برخورد آنها نسبت به رابطهجنسی، دوستی، تعهد، وظایف خانوادگی یا آنچه موجب رضایت از زندگی میشود، متفاوت از نسل جدید است. البته این به آن معنا نیست که نسل جدید علاقه و تمایلی به داشتن یک رابطه خوب و پایداری که همزمان برایشان هیجان و تازگی به دنبال داشته باشد، ندارند.
اگر ما بتوانیم آن فرمولاسیون جادویی را پیدا کنیم، میتوانیم این شور و هیجان پایدار را در رابطه طولانیمدتمان هم تحربه کنیم. اگر بدانیم چطور باید این کار را انجام دهیم، چرا برای متعهد شدن به یک فرد تلاش بیشتری نکنیم؟ اگر بتوانیم آن رابطه را از خستهکننده شدن، ترس از اسیر شدن و شکست کنجکاوی دور کنیم، چرا نباید آن را بخواهیم و به دنبالش باشیم؟
ازآنجاکه وسوسه تحریک مداوم و تغییر قرار نیست کم شود و درد ترکیبی از صمیمیت و عشق پایدار باقی میماند، تنها پاسخ، تغییر نحوه برخوردمان در رابطههایی که شروع میکنیم است. تنها چیزی که مانده تغییر کند خودمان هستیم.
اگر می خواهید برای بقیه عمرتان عاشق یک نفر بمانید و دیگر به دنبال هیجانات بیرون از ازدواج نباشید، میبایست تغییر کرده و آدم دیگری شوید و البته با فردی شبیه به خودتان ارتباط برقرار کنید. آن فرد ممکن است کسی باشد که کامل او را نشناسید اما باید برای او آن موجود فریبنده باشید، خلاصه اینکه، میبایست دقیقاً مثل تکنولوژی، از نظر احساسی، جنسی، فلسفی، فیزیکی، روحی، ذهنی و انسانی تحریکپذیر باشید.
سوالات زیر را از خود بپرسید:
برای اینکه همیشه آدم جالبی باشید به چه تغییراتی نیاز دارید؟
برای اینکه برای فردمقابلتان همیشه ابعاد تازه و هیجانانگیزی برای کشف کردن داشته باشید، چه باید بکنید؟
چطور میتوانید رفتارتان در رابطه را به اندازه کافی شجاعانه، آزاد و حمایتی کنید تا بطور مداوم برای تبادل اضطرابی که با این سطح آزادی با جلو رفتن رابطه همراه است، همیشه امنیت رابطه را به خطر بیندازید؟
تلاش برای تبدیل خودتان به فردی که هم بتواند تحریک کند و هم حمایت، هم به چالش بکشد و هم ارزش بگذارد، نیاز به فکر، تعهد و اقدام مداوم دارد. اگر بتوانید به این تغییر برسید، به درجهای از صمیمیت با طرفمقابلتان میرسید که کمتر کسی رسیده است. مثل داشتن یک رابطه جذاب با افراد زیادی میماند که در واقع یکی هستند. برای رسیدن به این امکان، میبایست به طریقی متفاوت به عشق نگاه کنید.
در زیر چند توصیه برایتان داریم:
همیشه عشق به تغییر خودتان بیشتر از عشقتان به طرفمقابل باشد.
مداوم آمال، آرزوها، عقاید و ایدئولوژیهای خود را زیر سوال ببرید و امکاناتتان را بسنجید.
بدن فیزیکی، ذهنی، روحی، احساسی و متافیزیکی خود را تا میتوانید زنده و پرطراوت نگه دارید.
برای کنار گذاشتن عادتها، رسوم و تعهداتی که در دسترس بودن شما برای لذت و تغییر را محدود میکنند، آماده باشید.
هر هزینهای هم که داشته باشد، برای رسین به حقیقت محکم بایستید.
یاد بگیرید چیزهایی که الان دارید را دوست داشته باشید اما دست از رسیدن به آنچه میخواهید برندارید.
به قولهایی که میدهید عمل کنید مگراینکه مشخص شود آن تعهد اشتباه بوده است. در این حالت برای رسیدن به یک نتیجه بهتر دوباره گفتگو کنید.
همیشه برای خندیدن به خودتان در طول این مسیر آماده باشید.
هیچوقت آزادی را با عدم پاسخگویی اشتباه نگیرید. شما چیزی نیستید که قصد دارید یا قول دادهاید: همانی هستید که عمل میکنید.
شاید اینها به نظر دشوار بیایند اما چشمانداز همیشه در تغییر و ایجاد روابط متعدد و ناگهانی با افراد مختلفی که خوب هم آنها را نمیشناسید، به مرور زمان برای روح شما مخربتر است. نمی توانید بدون اینکه خودتان خستهکننده باشید، حوصلهتان سر برود. هیچوقت اسیر کسی نمیشوید مگراینکه خودتان کلید زندان احساستان را به فردمقابل بدهید. و هیچوقت نمیتوانید عاشق خودتان یا فردی دیگر بمانید مگراینکه مدام از نظر احساسی، منطقی و روحی تغییر کنید.
تغییر نامعلوم است و عشق واقعی هیچوقت اسارت نیست اما اگر راهنماییهای بالا را دنبال کنید، خواهید توانست یک رابطه طولانیمدت موفق و عاشقانه بدون وسوسههای جانبی ایجاد کنید.
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
ممکن است شما هم مثل خیلیهای دیگر فکر کنید مردها دوست ندارند احساساتشان را به اشتراک بگذارند. اغلب ما گمان میکنیم که آنها ذاتا همینطور هستند...
با چنین شخصیتی به دنیا آمدهاند و به همین دلیل هیچ کاری برای تغییر این جنبه از شخصیتشان نمیتوانیم بکنیم اما کمی بیشتر به این موضوع فکر کنید. شاید دلیل اینکه شما و همسرتان نمیتوانید در مورد احساسات با هم حرف بزنید شخصیت او نباشد بلکه باورهای نادرست شما چنین فاصلهای را میانتان ایجاد کرده است. تا زمانی که شما فکر میکنید صحبت کردن از احساسات برای یک مرد، یک مشکل بزرگ است، قطعا نمیتوانید آنطور که باید به او نزدیک شوید و با نفوذکردن در احساساتش حرف دلش را هم بشنوید. مردها هم در مورد احساساتشان حرف میزنند و هم با زبان بیزبانی آن را به ما نشان میدهند. فقط کافی است، زبانشان را بشناسید تا حرف دلشان را بفهمید. به این 12 توصیه عمل کنید. نتیجهاش را خیلی زود خواهید دید.
مردها فکر میکنند اگر بعضی مشکلات را با همسرشان درمیان نگذارند و یکتنه آنرا حل کنند، مردانگیشان بیشتر میشود. آنها دوست دارند گاهی ژانوالژان زندگی شما باشند. برای حل یک مشکل بزرگ دیر به خانه بیایند و به شما بگویند که سر کار بودهاند
زن زندگی باشید تا حسش را به شما بگوید
حالا میخواهیم یک راز بزرگ را برایتان فاش کنیم. مردها نه دوست دارند خیلیخیلی رمانتیک و احساساتی باشند و نه اینکه احساساتشان را کاملا پنهان و سرکوب کنند. یک مرد برای اینکه از احساساتش حرف بزند، باید در مقابل همسرش احساس امنیت کند. او باید فکر کند، احساساتش برای شما ملموس و قابلپذیرش است و بدون اینکه در موردشان قضاوت کنید آنها را میشنوید. در بسیاری مواقع مردها فکر میکنند، با همسرشان زبان مشترکی ندارند و حرف زدن از احساساتشان به قیمت یک سوء تفاهم بزرگ تمام میشود. بههمین دلیل آنها تا نشانههای درست نبودن این موضوع را در شما و زندگیشان نبینند، از آنچه درونشان میگذرد حرف نمیزنند.
یادتان نرود که مردها از قضاوت شدن متنفرند و از اینکه احساساتی که به زبان میآورند بعدها بهعنوان یک مدرک جرم علیهشان استفاده شود، میترسند. آنها فکر میکنند، یک حرف ساده میتواند روزها در ذهن شما پرورش پیدا کند و زندگی را از اینکه هست سختتر کند.
صادقانه بشنوید
به همین دلیلی که گفتیم، ممکن است شما احساسات خصمانهتان را پنهان کنید و در لحظهای که او از احساساتش حرف میزند وانمود کنید که درکش میکنید و همه چیز برایتان قابل پذیرش است اما باید بدانید که این بدترین راه است.
اگر او بفهمد که همدردی شما صادقانه نیست و قضاوت دیگری روی حرفهای او دارید اما نشان نمیدهید، قطعا از آن به بعد روی احساساتش سرپوش خواهد گذاشت. او این نقاب دروغین را روی صورت شما تشخیص خواهد داد و به محض دیدنش از شما فاصله خواهد گرفت. به جای این کار، اجازه بدهید که او حتی آسیبپذیریتان را ببیند و به جایش نوعی حس اعتماد را در شما تشخیص دهد. خب، حالا حتما این سوال برایتان پیش میآید که اگر احساساتی مثل سردرگمی، عصبانیت یا ناامنی در شما ظاهر شد باز هم باید آنها را نشان دهید یا نه. در مرحله بعد جواب این سوالتان را خواهید گرفت.
پروندهسازی نکنید
اگر همسرتان فکر کند که نشان دادن احساساتش میتواند شروع یک جنگ خانگی باشد، قطعا روی آنها سرپوش خواهد گذاشت. یادتان نرود که مردها از قضاوت شدن متنفرند و از اینکه احساساتی که به زبان میآورند بعدها بهعنوان یک مدرک جرم علیهشان استفاده شود میترسند. آنها فکر میکنند، یک حرف ساده میتواند روزها در ذهن شما پرورش پیدا کند و زندگی را از اینکه هست سختتر کند. به همین دلیل ترجیح میدهند، ترسهایشان از روزهای سخت زندگی، مشکلات مالی، مسائل کاری و حتی اختلافاتشان با شما را برای یک فرد کاملا غریبه شرح دهند تا اینکه با گفتنشان برای شما فاصله میانتان را بیشتر کنند.
رفتارهایش را تحلیل کنید
مردها ترجیح میدهند، احساساتشان را از طریق حرکات و رفتارهایشان به شما نشان بدهند، نه اینکه بگوییم هیچوقت از زبان یک مرد «دوستت دارم» را نمیتوانی بشنوی اما اگر فکر میکنید او قرار است هر روز با یک دسته گل به خانه بیایید و بعد از سلام این جمله را بگوید در اشتباهید. اگر همسرتان عاشقتان باشد، در بیشتر شدن تلاش و انگیزهاش برای پیشرفت، حمایت کردن و مراقبت از شما و میلش برای تفریح از شیوههای شما و بودن با آدمهای مورد علاقهتان نشان داده خواهد شد. عشق از نظر یک مرد یعنی تلاش بیشتر برای ساختن یک زندگی آرامتر؛ زندگیای که در آن همسرش بتواند بدون دغدغه و با آرامش در کنارش بماند. پس اگر او در کارش پیشرفت میکند، اگر سعی میکند که عادتهایی که شما دوست ندارید را کنار بگذارد، اگر به فکر پسانداز یا خرید خانهای بهتر است یا اینکه برای مسافرت 2 نفرهتان بدون اصرار شما و خودخواسته برنامهریزی میکند... پس یعنی به زبان بیزبانی میگوید که دوستتان دارد.
به او حس امنیت دهید
شما دوست دارید که در لحظهای که سکوت کردهاید و در لاک خودتان فرو رفتهاید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید با شما حرف بزند. حتی دوست دارید بپرسد که چرا در روزهای گذشته آرام بودهاید و چه چیزی شما را آزار میدهد. این جرقه کافی است تا شما از تمامی احساساتی که در این ماهها به شما هجوم آوردهاند صحبت کنید و ذهنتان را آرام کنید اما در مورد مردها اینطور نیست. آنها مثل شما نمیتوانند در اتوبوس، مترو و شهربازی و حتی مراکز خرید از حسشان حرف بزنند. آنها یک مکان امن میخواهند و یک زمان مناسب. مردها دوست ندارند که مدام در مورد حسشان پرسوجو کنید. فقط دوست دارند که شرایطی امن را فراهم کنید تا خودشان این واقعیتهای درونی را بیرون بریزند.
احساساتتان را بدون مقصر دانستن او نشان دهید
شما اجازه دارید که احساساتتان را نشان دهید اما واکنشهای خشمگینانه یا سرزنش را نه! حتی نباید برای به اشتراک گذاشتن حس درونیتان به او بگویید که باید یکتنه اوضاع را تغییر دهد و در غیر این صورت عواقب این کار رامیبینید. پس اگر حتی یکبار دیگر خواستید به او بگویید که چه بکند و چه نکند، حتما خودتان را متوقف کنید و جلوی بیان کردن چنین جملاتی را بگیرید.
برای اینکه از پس این مرحله بربیایید باید احساسات خودتان را بشناسید. ترس، خشم، ناامنی و حتی خستگی میتواند باعث بروز واکنشهای کنترل نشدهای شود اما اگر شما روی بدن و ذهنتان کنترل داشته باشید، میتوانید بدون نشان دادن واکنشهای هیجانی حستان را بیان کنید یا اگر به جای اینکه بگویید از امشب باید زودتر به خانه برگردی، بگویید این روزها کمی غمگینم و دوست دارم وقت بیشتری را با تو بگذرانم. در این شرایط، اینکه شما حستان را از راهی امن با او درمیان میگذارید به او احساس آرامش خواهد داد و باعث خواهد شد که او هم بدون ترس از قضاوت شدن یا سرزنش شدن با شما حرف بزند. میبینید؟ شما کار عجیبی نکردهاید. فقط احساساتتان را بدون اینکه او را مقصر بدانید یا بخواهید بهخاطر ترس از واکنشهای شما اوضاع را تغییر دهد، بیان کردهاید.
حرفهایش را باور کنید
برخلاف زنها که برای نشاندادن حسشان برنامه میریزند یا نارضایتیشان را به زبان بیزبانی میگویند، مردها خیلی ساده آنچه در دلشان هست را نشان میدهند. در اغلب موارد دل و ذهن آنها یکی است و اغلب مردها دلیلی نمیبینند که با نشان دادن احساسات دروغین همسرشان را فریب دهند. شاید شما فکر کنید که او تظاهر به دوست داشتنتان میکند اما در دلش چیز دیگری میگذرد. باید بگوییم که در اغلب موارد این تصور اشتباه است. اگر مرد شما میگوید که دوستتان دارد یا اینکه همانطور که گفتیم، در رفتارهایش این را نشان میدهد، پس حتما دوستتان دارد.
رفتارهایش را در جمع ببینید
شیوهای که او در میان جمع با شما برخورد میکند یکی از مهمترین نشانههاست. آیا در مقابل ادعاها یا برخوردهای نادرست دیگران از شما حمایت میکند؟ یا اینکه وقتی دوست شکست خوردهاش از زندگی تلخ و همسر ناسازگارش میگوید، او دلداریاش میدهد و میگوید که همه زنان اینطور نیستند و همسر خودش را مثال میزند؟ آیا بعد از هر مهمانی از شما قدردانی میکند و به خاطر اینکه در مقابل دیگران او را سربلند کردهاید از شما تشکر میکند؟ اگر اینطور باشد باید بگوییم که او یک مرد عاشق است.
زیادی از احساساتتان حرف نزنید
شما فکر میکنید که اگر احساساتتان را با او قسمت کنید، او هم از احساساتش با شما صحبت خواهد کرد و به همین دلیل با وجود مقاومتهای او هر روز و هر لحظه میخواهید حستان را با او در میان بگذارید.
این درحالی است که مردها روند احساسی متفاوتی دارند و این راهی که در پیش گرفته بههیچوجه در مورد او کارگر نخواهد شد.
گفتن بیوقفه از احساسی که دارید میتواند نتیجه برعکسی داشته باشد چون که مرد شما وقتی این قدر زیاد و اغراق شده در معرض حستان قرار میگیرد نه تنها تمایلی برای شنیدن آن نخواهد داشت و آن را جدی نخواهد گرفت بلکه خودش هم گارد بیشتری میگیرد و سعی میکند آنچه در او میگذرد را با شما در میان نگذارد.
به رازهایش نزدیک نشوید
اگر فکر میکنید که راه نزدیک شدن به یک مرد کند و کاو در گذشتهاش است اشتباه میکنید.
درست است! شما دوست دارید او را بیشتر بشناسید و از آنجایی که نسبت به او نوعی احساس مالکیت دارید، دلتان میخواهد که از همه راز و رمزهایش باخبر شوید اما دست نگهدارید. حتی اگر پذیرش این موضوع سخت باشد باید باور کنید که آدمها برای زنده بودن به تعداد کمی راز احتیاج دارند. اجازه بدهید که برخی از گوشههای گذشتهاش برای او مثل یک راز باقی بماند. مطمئن باشید تا آنجا که برایش ممکن باشد از زندگی گذشتهاش برایتان حرف خواهد زد اما اگر در مواردی سکوت میکند، نباید او را به دروغگویی متهم کنید یا با قهر و تحت فشار قرار دادنش او را مجبور به فاش کردن رازهایش کنید. زندگی او از زمانی که با شما آشنا شده متعلق به شماست، پس بگذارید که گذشته در گذشته باقی بماند. اگر این راه را بروید، میتوانید اعتماد او را بیشتر به سمت خودتان جلب کنید و باعث شوید که در تمام مراحل زندگی مشترکتان با شما صادق باشد و برای گفتن حرفهایش همیشه به شما پناه بیاورد.
رازدار باشید
در بعضی مواقع هم مردها به خاطر ترس از فاش شدن رازها و حتی همین احساسات سادهشان برای دیگران، دوست ندارند در موردشان برای شما حرف بزنند. آنها فکر میکنند که ابراز عشق، دعواهای بزرگ و کوچک و مشکلات و خوشیهای زندگیشان در یک چشم به هم زدن به دیگران مخابره میشود و روی قضاوتشان تاثیر میگذارد.
به همین دلیل ترجیح میدهند به جای حرفزدن از احساسات مثبت و منفیشان، آنها را در دلشان نگه دارند و با شما قسمتشان نکنند.
بگذارید مرموز بماند
در تمام این بخشها سعی کردیم از راههایی صحبت کنیم که با کمکشان میتوانید مردتان را به حرف بیاورید و راهی را برای آشکار کردن احساساتش کشف کنید اما در این قسمت به شما میگوییم که بهتر است گاهی به این محدوده وارد نشوید. شاید تعجب کنید و بگویید به عنوان همسرش حق دارید همه چیز را در مورد زندگیاش بدانید و از این طریق میخواهید بارش را سبکتر کنید. ولی گاهی مردها با بیان نکردن احساسات یا مشکلاتشان، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. اگر بخواهیم این موضوع را سادهتر توضیح دهیم، باید بگوییم که مردها فکر میکنند اگر بعضی مشکلات را با همسرشان درمیان نگذارند و یکتنه آنرا حل کنند، مردانگیشان بیشتر میشود. آنها دوست دارند گاهی ژانوالژان زندگی شما باشند. برای حل یک مشکل بزرگ دیر به خانه بیایند و به شما بگویند که سر کار بودهاند. به یکی از دوستانشان پول قرض بدهند و به شما بگویند که نمیدانند چرا از حسابشان پول کسر شده و حتی برای خرید یک هدیه مرخصی بگیرند و به شما بگویند سرکارند. اگر به مردتان اعتماد دارید، همیشه به حیطه خصوصیاش وارد نشوید و بگذارید با این تصور که بخشی از زندگی و اتفاقاتش را به تنهایی مدیریت میکند،احساس بهتری پیدا کند. بعید نیست که شما با توجه به شناختی که از او دارید همه این پنهانکاری را کشف کنید اما نباید به او بگویید که سر از پنهانکاریهایش درآوردهاید.
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
بسیاری از جوانان تصور می کنند:که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است.و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می باشد.
دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت.دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است.اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست .برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می دهد.زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می خواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می کند.
در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می کردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می آوردی و احساس می کردی که گذشته و حالت از خودت می باشد.وآزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی.همه چیز را عاشقانه می نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برایشیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت. اما همین که وارد زندگی مشترک می شوی شرایط کاملا تغییر می کند.اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است. اینجا صحبت از یک عمر زندگی است. اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است.در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی.
دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است.در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی.اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می باشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می کنی.اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می گیرند.ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می دهند.اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود.اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه معشوقانه خود سر خورده شده و تصور می کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است.بنا براین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می دهد.و این مسئله خود باعث می شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند.اینجا یک رابطه ساده وعاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می شود.که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می پذیرد.
بزرگترین اشتباه زنان در این مرحله از زندگی این است که به حساسیت های خود دامن بزنند.یا بین خود و محبوبشان فاصله ایجاد کنند. یا تصور کنند که اگر با مردی دیگر ازدواج می کردند عشق آنها همیشه پر رنگ و ثابت بود.در حالی که همه مردان برای آشنا شدن به روحیات زنان و تطبیق دادن روحیات خود با زنان مورد علاقه شان نیاز به کسب مهارت عشق ورزی دارند که این وظیفه اصلی هر زنی است که مرد مورد علاقه خود را درمهارت بیان احساسات درونی و عشق ورزی متبحر کند.او باید خود را به مرد مورد علاقه خود نزدیک تر کرده و به او بفهمانند که من یک زنم .من کانون عشق و عاطفه هستم .من دوست دارم وقتی با من زیر یک سقف هستی دنیای مردانه خود را فراموش کنی و چون من تو هم به یک کانون عشق و محبت تبدیل شوی. همچون زمانی که آرزوی با هم بودن را در سر می پروراندیم.محبت تو برای من تنها زمانی که نیاز جنسی داری برایم کافی نیست بلکه من باید دایم و پیوسته از تو انرژی محبت و عشق بگیرم تا بتوانم شاداب و با طراوت زندگی کنم.
زنان تصور نکنند که تنها با بیان یک بار این جملات و ظیفه آموزش مرد مورد علاقه خود را به پایان رسانده اند .بلکه این کار نیاز به پشتکار و به کار گرفتن فنون و جذابیت های زنانه است.چون مردان وظیفه مهارت عشق ورزی و بیان احساسات خود را فراموش می کنند چون این وظیفه اصلی آنها نیست و نیمکره مغز آنان که وظایف غیر احساسی و عاطفی را به عهده دارد بزرگتر از نیمکره مغزی است که وظیفه عاطفی و احساسی را به عهده دارد.در ضمن مردان موجودات تنوع طلبی هستند که اگر آنان را رها کنید زنی دیگر را همچون شما اسیر نیازهای عاطفی و جنسی خود می کنند.
در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می سازند.در این نوع زندگی باید از خرد و اندیشه کمک گرفت و به خود و محبوبمان بفهمانیم که هر انسانی دارای معایب و محاسنی است.و پیدا کردن فردی که فقط خوبی در او باشد محال است همانطور که خودم یا شما دارای نقاط ضعف و عیب هایی هستیم.
آیا می دانید؟
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
طرز فکر خانم ها درباره خواسته هایی که آقایان دارند، موجب می شود همیشه از دست آنها دلخور و عصبانی باشند و از داشتن یک زندگی مشترک رو به رشد، فوق العاده، صمیمی و رمانتیک ناامید شوند. طرز فکر آقایان درباره خانم ها نیز به همان اندازه آنها را دلسرد می کند.
حتما لازم نیست این طور باشد به شرط این که بدانیم زن و مرد در وهله اول هر دو انسان هستند و خواسته های مشابهی دارند.
من از آقایان و خانم هایی که به رشد و پیشرفت شخصی خود اهمیت می دادند سوال کردم که برای ساخت یک زندگی مشترک عالی چه خواسته هایی از همسر خود دارند. پاسخ آنها می تواند برای شما غیرمنتظره باشد. در این مقاله متوجه می شوید که خواسته های آقایان دقیقا با آن چه خانم ها در این باره فکر می کنند. منافات دارد. هم چنین شما خانم ها با نکاتی آشنا می شوید که به وسیله آنها مرد ایده آل خود را حفظ کرده و زندگی مشترک فوق العاده ای خواهید داشت.
● آقایان خواهان رابطه عاشقانه، صادقانه و بجا هستند.
رابطه صادقانه برای آقایان در اولویت قرار دارد. یک مرد همسری می خواهد که به سوالات او صادقانه پاسخ بدهد و حتی در اطلاع رسانی داوطلب و پیش قدم باشد. او همسری می خواهد که با اطمینان خواسته ها و نیازهای خود را به زبان آورد. او همسری می خواهد که واقع بین باشد و با مهربانی حقیقت را بیان کند. یک مرد همسری می خواهد که او را سرزنش نکند و به حفظ اصالت خویش اهمیت بدهد.
خانم ها گمان می کنند همسرشان از آنها می خواهد که سطحی نگر باشند، اصلا نیازها و خواسته های خود را عنوان نکنند و هیچ چیز نخواهند. خانم ها فکر می کنند آقایان آنها را نیازمند و بسیار حساس می دانند و می خواهند از خواسته های خود چشم پوشی کنند. بعضی از خانم ها معتقدند که اجازه ندارند هر چیزی را همان طور که هست به زبان آورند و در صورت اظهارنظر جسورانه، از سوی مرد طرد خواهند شد.
▪ نکته ای برای خانم ها: آقایان خواهان رابطه ای رک، مستقیم و شجاعانه هستند بدون این که خشم و ملامتی در کار باشد. یکی از روش های مسرت بخش این است که یاد بگیرید حقایق و نیازهای خود را به او منتقل کنید.
● آقایان، همسری خودکفا، خاطرجمع و مطمئن می خواهند.
یک مرد می خواهد همسرش او را به خاطر خودش - نه از روی ضعف و نیاز مالی و عاطفی - بخواهد. یک مرد دوست دارد زن زندگی اش او را بخواهد و به او نیاز داشته باشد و در عین حال هویت و فردیت خودر ا حفظ کند. یک مرد می خواهد همسری فعال و مستقل با دوستان و علایق جداگانه داشته باشد. از سوی دیگر بریا بودن در کنار همسر خود ارزش قایل هستند.
خانم ها فکر می کنند آقایان نمی خواهند همسرشان به آنها نیاز داشته باشد. خانم ها فکر می کنند مرد زندگیشان نیازی به همراهی آنها ندارد و برای باهم بودن هیچ ارزشی قایل نیست. خانم ها فکر می کنند اگر نیازهای خود را بیان کنند، مرد را دلسرد کرده و او را فراری می دهند.
▪ نکته ای برای خانم ها: یک همسر خوب. یکی از قدرتمندترین روش های جذب مرد ایده آل و تشکیل یک زندگی پرهیجان این است که برای خودتان زندگی مسرت بخش و کاملی داشته باشید.
● آقایان، خواستار رابطه و زندگی مشترک بدون سلطه جویی و بهره برداری هستند.
آقایان به هیچ عنوان نمی خواهند زیر نفوذ کسی باشند. آنها نمی خواهند ذهن همسر خود را بخوانند یا سیگنال های ارسالی او را ترجمه کنند. آنها نمی خواهند مجبور شوند فراتر از حد آمادگی خود در یک رابطه پیش بروند. آنها نمی خواهند به خاطر تمام مشکلاتی که پیش می آید سرزنش شوند. آنها نمی خواهند در این بازی، مطیع و فرمانبردار کسی باشند.
به عقیده خانم ها، آقایان اصلا دوست ندارند حرف بزنند و تنها راه انتقال نیاز به آنها همین زیرکی و روش های ماهرانه است. آنها فکر می کنند برای پیشرفت زندگی باید مرتبا به آقایان نکاتی را گوشزد کنند. طرز فکر خانم ها این است که آقایان ارزشی برای تعریف و تمجید قایل نیستند، پس باید فقط آنها را سرزنش کرد.
▪ نکته ای برای خانم ها: آقایان، زرنگی و زیرکی شما را در هیچ زمان و تحت هیچ عنوان تحمل نمی کنند. برای جذب مرد ایده آل و تشکیل زندگی مشترک عالی، یاد بگیرید در سرتاسر زندگی بدون ذره ای تردید خواسته ها و نیازهای خود را بیان کنید. باید بگیرید مراقب وقت همسرتان باشید. یاد بگیرید از او تعریف و تمجید کنید.
● آقایان، خواهان رشد هستند.
یک مرد همسری می خواهد که شهامت و توان خندیدن به اشتباهات خودش را داشته باشد. او همسری می خواهد که بتواند سهم و نقش خود را در زندگی مشترک ببیند و آن را پیاده کند. زن باید ثبات احساسی و عاطفی داشته باشد. یک مرد می خواهد همسرش از لحاظ فردی رشد کند و مسوولیت رویدادهای عاطفی زندگی خود را برعهده بگیرد.
خانم ها فکر می کنند آقایان از آنها می خواهند که همیشه خوب باشند. آنها گمان می کنند همسرشان هیچ علاقه ای به رشد و پیشرفت روابط و زندگی دونفره خود ندارند. آنها فکر می کنند آقایان فقط به دنبال خانم های زیبا هستند و اصلا به رشد عاطفی، محبت و مهربانی، نقش حمایتی یا عشق یک زن توجهی نمی کنند.
▪ نکته ای برای خانم ها: یک مرد به دنبال همسری می گردد که به بلوغ عاطفی رسیده باشد. بلوغ عاطفی به معنای این نیست که احساس نداشته باشید، یعنی این که بتوانید مسوولیت احساسات خود را برعهده بگیرید. برای جذب یک مرد ایده آل و تشکیل یک زندگی بادوام، باید یاد بگیرید مسوولیت احساسات و عواطف خودن را قبول کنید.
● آقایان، از زندگی مشترک خود وفاداری و تعهد می خواهند.
وفاداری جزء بایدهای زندگی مشترک است. درواقع یک مرد همسری را می خواهد که از صمیم قلب به زندگی مشترک خود وفادار بماند. به اعتقاد خیلی ها تعهد به معنای وفاداری و اشتیاق برای تلاش - حتی در شرایط سخت زندگی - است.
به عقیده خانم ها، آقایان دوست ندارند برای حفظ زندگی مشترک خود تلاش کنند و به محض این که شرایط کمی پیچیده و بغرنج شود، پا به فرار می گذارند.
▪ نکته ای برای خانم ها: آقایان نیز به اندازه شما خانم ها از بی وفایی نفرت دارند. مردان اهل زندگی می دانند چگونه باید زندگی خود را بسازند و از وفاداری به عنوان یکی از اجزاء اصلی زندگی مشترک خبر دارند.
● آقایان، همسری می خواهند که بداند چگونه باید با مرد زندگی خود رفتار کند.
بسیاری از خانم ها با همسر خود چنان رفاری می کنند که غرور آنها را می شکنند و به آنها احساس بی لیاقتی و عدم کفایت می دهند. مردان به شنیدن تعریف و تمجید نیاز دارند، باید بدانند چه کارهای خوبی انجام داده اند و آن قدر همسر خوبی هستند که عشق و قدردانی همسرشان را از آن خود کرده اند.
خانم ها فکر می کنند آقایان نیازی به آنها ندارند و برای نظرات، حمایت و تعریف و تمجید آنها ارزشی قایل نیستند. به عقیده خانم ها مردها برخلاف زن ها به خیلی چیزها اصلا اهمیت نمی دهند، به همین دلیل است که زن مرتبا مجبور است زبان به گله و شکایت باز کند. ملامت و سرزنش، تنها راهی برای بیان دلخوری و رنجش است.
▪ نکته ای برای خانم ها: بیشتر آقایان خواهان تشکر و قدردانی از سوی همسر خود هستند. تشکر کردن از همسر به جای پیدا کردن خطاها و اشتباهات او، یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که برای دوام زندگی مشترک در اختیار شماست.
منبع:مجله موفقیت
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
1- رابطه ای که در آن بیش از آنچه به شما عشق می ورزند , عشق می ورزید.در این رابطه هنگامی که فقط یکی از طرفین در اکثر اوقات از لحاظ روحی تعقیب کننده و دیگری تعقیب شونده میباشد. سالم نبودن و از تعادل خارج شده و محکوم به شکست خواهد شد.
2- رابطه که در آن بیش از آنچه که شما عشق می ورزید, به شما عشق بورزند.در چنین رابطه ای که قلبتان را به طور کامل در طبق اخلاص نگذاشته اید, هیچ گاه احساس رضایت نخواهیدداشت.
3- رابظه ای که در آن شیفته توانایی های بالقوه نامزد.همسر خود می باشید.داشتن یک رابطه سالم با همسرتان به معنی عشق ورزیدن به او به خاطر کسی که هست , می باشد. نه عشق ورزیدن به او علی رغم کسی که هست و یا به امید کسی خواهد بود.
4- رابطه ای که در آن ماموریت نجات همسرتان را به عهده دارید.معتادین به نجات دیگران نه از آن رو که با همسرشان تفاهم دارند, بلکه به این دلیل که احساس می کنند مجبورندبه او کمک کنند, به روابط وارد می شوند. کسانی که ماموریت نجات دیگران را به عهده دارند, غالبا حس ترحم را باعشق اشتباه می گیرند.
5- رابطه که در آن به نامزد, همسرتان به عنوان یک الگو و آموزگار چشم دوخته اید.وقتی عاشق کسی می شوید که الگوی شما ست, مشکل است رابطه ای طبیعی داشته باشید. ممکن است رفتار یا گفتارهایتان به گونه ای باشد که گویی برابرید, اما ذهنتان برای او مرتبه و مقام افزوده ای قائل باشید که این به نوبه خود هر گونه احساس اختیار و قدرت را از شما سلب می کند.
6- رابطه ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته نامزد, همسر خود شده اید.هر گاه شیفته یک ویژگی شخصیتی در ابعاد و صورت های مختلف کسی شدید از خود بپرسید اگر این فرد ویژگی را نداشت آیا همچنان برایم جذاب بود و می خواستم با او ازدواج کنم؟
7- رابطه می تواند بسیار فریبنده باشد, مخصوصا همگامی که همان یک زمینه ای که در آن تفاهم برخوردارهستید برای شما اهمیت زیادی داشته باشد و به راحتی آن را با پیوندی عاشقانه و قوی اشتباه بگیرید.
8- رابطه ای که در آن نامزد , همسر را از روی سرکشی و عصیان انتخاب می کنید.گاهی افراد کسانی را برای ازدواج انتخاب می کنند که خصوصیات شخصیتی آنها متضاد کانل با آنچه که مورد نظروالدینشان می باشد در این صورت این امکان وجود دارد که از رابطه خود به عنوان روشی به منظور سرپیچی وعصیان در مقابل والدین خود استفاده می کنید, نه از آن روکه فرد مناسب را یافته اید.....
9- رابطه ای که در آن نامزد, همسر را به عنوان عکس العملی در قبال نامزد. همسر قبلی خود انتخاب کرده اید.در این رابطه شما فردی را انتخاب می کنید که در او فقط به دنبال آن دسته از ویژگی هایی هستید که رابطه قبلی تان فاقد آنها بوده است.
10- رابطه ای که در آن نامزد , همسرتان از نظر روحی و عاطفی در دسترس شما نیست.این نوع رابطه روابطی را در بر می گیرد که نامزد , همسر از نظر عاطفی و روانی با کسی دیگر درگیر است و به طور کامل نتوانسته است درگیری عاطفی خود را با شخصی سوم حل کند
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
اگر شما هم بهتازگی رابطهتان به هم خورده است، این مقاله را بخوانید.اگر میخواهید عشق سابقتان را دوباره به رابطه برگردانید چند نکته مهم برایتان داریم که سعی میکنیم با سرعت هرچه تمامتر برایتان بازگو کنیم که زیاد وقتتان را نگیرد.
شاید بد نباشد که اول یک چیزی درمورد خودم بگویم. من عادت داشتم که همیشه اشتباهات بزرگی در روابطم مرتکب شوم... وقتی میخواستم یک نفر را به رابطه برگردانم کارهای افتضاحی میکردم. با گذشت زمان خیلی چیزها یاد گرفتم، موفقیتهای زیادی پیدا کردم و الان سعی میکنم به بقیه دخترها و پسرها هم کمک کنم چطور عشقشان را به رابطه برگرداند.
واقعاً اینقدر وقت نداریم که من همه تاریخچه زندگیم را برایتان تعریف کنم. بهخاطر همین سریع سر اصل مطلب میروم.
الان باید روی یک آمار دقیق و عمده تمرکز کنیم.
کسانیکه در غم و اندوه به هم خوردن رابطهای هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقاً برعکس آنچه که باید بکنند را انجام دهند. به همین خاطر همه تلاشم این است که قبل از اینکه صدمه جبرانناپذیری به رابطهتان بزنید راهنماییتان کنم.
در هر فاجعهای، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است.
رابطه شما هم از این امر مستثنی نیست. ممکن است رابطهتان یک مشکل اساسی داشته باشد که باید برطرف شود اما بعداً هم میتوانیم به آن بپردازیم. الان باید خونریزی را بند بیاوریم.
برنامه این است. میخواهم یک توصیه رک و پوستکنده بکنم.
اولین کاری که باید بکنید این است که دیگر طوری رفتار نکنید که انگار عشقتان از نظر بیولوژیکی دیگر هیچ تمایلی به شما ندارد.
این یعنی ضعیف، منفعل و بیش از حد حرفگوشکن هستید. به دلایل بیولوژیکی و تکاملی که الان نمی توانیم توضیحشان دهیم، زنها دنبال مردهای قویای هستند که بتوانند از آنها محافظت کنند. و مردها بههیچوجه به زنهایی که به آنها اجازه میدهند هرکاری که میخواهند بکنند، احترام نمیگذارند (این یعنی از روی عادت مورد خیانت قرار میگیرید).
میدانم که خیلی سخت است بعد از به هم خوردن رابطه ظاهرتان را طوری نشان دهید که قوی هستید اما این کار واقعاً حیاتی است.
برای متوقف کردن آسیبها خیلی سریع با 10 اشتباه شروع میکنیم:
10 اشتباهی که به طرفتان ثابت میکند تصمیم درستی گرفته است
افرادی که صدمه میبینند معمولاً کسانی هستند که میگویند نمیخواهند بازی کنند. این خیلی بد است. مسئله این است که این بازی انجام میشود چه بدانید که نوبت شماست یا نه. زن و مردها بطور مداوم همدیگر را آزمایش میکنند تا ببینند طرف مقابلشان فرد خوبی برای ادامه دادن رابطه با او است یا نه. اگر نخواهید بازی کنید، از همه چیز دور میافتید. با ترک این 10 اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزشش را دارید.
اشتباه 1: بیش از حد مهربان بودن و تصور اینکه این عمل باعث میشود برای همه مورد خوبی به حساب بیایید
نباید اینقدر راحت هرچه طرفتان میگوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطهتان عالی باشد.
اینطوری درموردش فکر کنید. در همه داستانهای خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد، درست است؟ در فیلم جنگ ستارگان هم آدمهای خوب بودند و هم آدمهای بد. این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسائل میشود. و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خستهکننده خواهد شد.
خیلی مهربان و خوب بودن یعنی خیلی منفعل، بیاعتماد به خود، مضطرب و قابل پیشبینی هستید. این خستهکننده است.
دوست دارید شعله عشق رابطهتان را روشن کنید؟ یادتان باشد که برای روشن کردن شعله آتش، اصطکاک لازم است. پس روی حرف خودتان بایستید.
اشتباه 2: اینکه بخواهید با دلیل و منطق طرفتان را وادار کنید به رابطه برگردد
نمیتوانید با بحث منطقی رابطهتان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید اما برای طرف مقابلتان نمیتوانید.
نمیتوانید یک نفر را قانع کنید دوستتان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به آن طریق عمل نمیکنند.
قلب انسانها واکنشی است نه منطقی. پس بهجای اینکه با بحث منطقی طرفتان را برگردانید، کارهای دیگری هست که میتوانید انجام دهید تا قلب او واکنش دهد.
اشتباه 3: عجز و لابه کردن
امیدوارم که شما اینطوری نباشید...
خیلیها برای نگه داشتن طرفشان دست به عجز و لابه میزنند، "خواهش میکنم نرو، هرکاری که بخواهی برایت میکنم..."
به هیچ وجه اینکار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد.
این یعنی به محض اینکه یک نفر بهتر سر راه طرفتان قرار بگیرد، شما را ترک میکند. هیچوقت برای برگرداندن او التماس نکنید.
اشتباه 4: بمباران کردن طرفتان با گل و هدیه
تابحال شنیدهاید، "عشق من را نمیتونی بخری!"
شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، برای شما جذابیت نمیخرند.
درواقع، حتی می تواند تنفرآور هم باشد. اینکار به طرفتان میگوید که فکر میکنید به اندازه کافی خوب نیستید که روی خوبیهای خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خودتان برای او هدیه میخرید. هیچوقت اینکار نکنید، هیچوقت!
اشتباه 5: هر 5 دقیقه یکبار بگویید "دوستت دارم"
افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، اینکه بخواهید تند تند به طرفتان بگویید که چقدر برایتان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خیلیوقتها به اشتباه فکر میکنند که هروقت طرف مقابل بفهمد که چقدر دوستش دارید، کمکم از شما دور میشود. این اشتباه است! دلیل دور شدن وی این نیست.
خسته کردن طرفتان با دوستت دارمها چندان کار رمانتیکی نیست. و باوجود آنچه تصور میکنید، اینکه بگویید، "من واقعاً واقعاً دوستت دارم" چیزی نیست که او دوست دارد بشنود.
احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرفتان را از شما دور کرده است، چون نشان میدهد که گدای عشق و محبت هستید.
اشتباه 6: تفاوتهای جنسی را فراموش نکنید
خیلی وقتها افراد نمیتوانند نظر جنسمخالفشان را به خود جلب کنند چون کارهایی میکنند و طوری رفتار میکنند که نظر خودشان و هم جنسانشان را جلب میکند.
منظورم این نیست که شما همجنسباز هستید یا اینطور رفتار میکنید.
منظورم این است که مردها و زنها به چیزهای مختلفی جذب میشوند. نمیتوانید از چیزهایی که برای خودتان جذاب است برای جلب توجه جنس مخالف استفاده کنید.
مثلاً مردها بیشتر جذب ظاهر زنها میشوند درحالیکه برای زنها بیشتر شخصیت مردها مهم است.
این به آن معنی نیست که مردها نباید به ظاهرشان برسند یا زنها نباید سعی کنند آدمهای خوبی باشند. معنی آن این است که باید تلاشتان را بکنید که روی چیزهایی که برای طرفمقابلتان جذاب است بیشتر کار کنید.
اشتباه 7: همه قدرت را به طرفتان بدهید
طوری رفتار نکنید که اگر طرفتان شما را ترک میکند انگار زندگیتان به پایان رسیده است. اینکار همه قدرت را به او میدهد و باعث میشود شما یک بدبخت بیچاره بهنظر برسید که هرکس میتواند راحت دور بیندازدتان. این چیز جالبی نیست و فقط تازمانی ادامه پیدا میکند که یک فرد جدید از راه برسد. اگر میخواهید طرفتان را برگردانید باید احترام خودتان را نگه دارید.
اگر میترسید که احترامتان را نزد او از دست داده باشید، ناراحت نباشید، میتوانید آن احترام را دوباره برگردانید.
اشتباه 8: دام ظاهر و پول
فرهنگ ما طوری است که همه تصور میکنند ظاهر و پول برای همه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما واقعیت امر این است که مردم ما اینقدر کوتهبین نیستند. مخصوصاً وقتی رابطهای نزدیک با طرف مقابل داشته باشید.
ظاهر و پول نمیتوانند پایه و اساس یک رابطه پایدار را بسازند. اینها فقط مثل پرده خانه میمانند که بعد از یک مدت کهنه شده و دل صاحبخانه را میزند.
بعضیها اشتباه کرده و میگویند، "فوقش اینقدر پول از دست میدهم اما باز او را بهدست میآورم."
نه! باید وارد عمل شوید. با کنار گذاشتن 10 اشتباهی که عنوان میکنیم و بعد بهکار بستن نکاتی که در قسمت تکالیف میگوییم، برای برگرداندن عشقتان اقدام کنید.
اشتباه 9: درک اشتباه نشانهها
وقتی طرفمقابلتان میخواهد برای اصلاح اوضاع به شما فرصتی بدهد، یک نشانه وجود دارد. اما باید این نشانهها را درست درک کنید تا دچار اشتباه نشده و بهموقع و طوریکه آنها دوست دارند به آن نشانهها واکنش دهید.
این مورد کمی سخت میشود. اما میتوانید درمورد رفتارهای انسانی مطالعه کنید، مخصوصاً درمورد دینامیکهای مرد و زن و روابط عاشقانه.
وقتی اطلاعاتتان در این زمینه زیاد شد، آنوقت میتوانید با نشان دادن علامتهای خاص خودتان، شروع به تاثیرگذاری و گرفتن کنترل هر رابطهای کنید.
اشتباه 10: کمک نگرفتن
خیلیها با اشتباهات مختلفی که پشتسرهم مرتکب میشوند، رابطهشان بهطور دردناکی بههم میخورد. در اینگوه مواقع اکثر افراد نمیدانند چه باید بکنند. اما برای بهدستآوردن و برگرداندن دوباره طرفتان یک راه درست و یک راه اشتباه وجود دارد.
ممکن است موجب ناراحتی بعضی شود اما اگر وقت بگذارید و کمی درمورد روانشناسی و نیازها و امیال پایهای انسان مطالعه کنید، میتوانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرفتان را به دست آورید.
اما باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید. شما با خواندن این 10 اشتباه قدم اول را برداشتهاید، الان دیر وقتش است که سراغ تکالیفتان بروید.
همین الان دست از همه این اشتباهات برداشته و جلوی صدمه بیشتر را بگیرید...
مردمان
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
شاید بتوانیم از عشق به عنوان قدیمی ترین مفهوم بشری یاد کنیم و حتی ممکن است گاهی در حیوانات نیز رفتارهایی ببینیم که بشود آنها را عشق تلقی کرد.
عشق از آن واژه هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می دانند، ولی به نظر می رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می توانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد.
اصغر فروع الدین عدل، دکترای روان شناسی و خانواده درمانگر در این باره می گوید: عشق؛ احساس یا هیجان مثبتی است که اگر انسان تجربه اش کرده باشد، آن را دوست دارد. انسان ها هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت می برند، چرا که هیجان عشق خوشایند است. برخی عشق را یک پدیده ناسالم می دانند و فکر می کنند این مقوله فرا رفتن یا خارج شدن از هنجارهاست، اما باید گفت که هم عشق سالم وجود دارد و هم عشق ناسالم. انسان ها دوست ندارند تنها باشند و این حس انسان را از تنهایی می رهاند، چرا که تنهایی احساس ناامنی به ما می دهد، ولی با کسی بودن و حتی فکر با کسی بودن به ما آرامش می دهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیاز های عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد می کشاند.عدل می افزاید:
بخش روانی انسان از تفکر و هیجان و رفتار تشکیل شده است و در عشق این سه با هم به شکل پیچیده ای ترکیب شده اند و کار می کنند. هم جنبه های شناختی و فکری و هم جنبه های هیجانی و هم ابعاد رفتاری عشق بشدت این سه حوزه را درگیر می کند و زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
ما وقتی می توانیم عاشق شویم که با احساس های خودشیفتگی و خودفریفتگی مان کنار بیاییم و بر آنها غلبه کنیم تا بتوانیم به کسی فکر کنیم و او را وارد زندگی خود کنیم. اگر می خواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی کنیم. انسانی که می تواند تنها زندگی کند و با تنهایی خود کنار بیاید، بهتر می تواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر کسی تنهایی برایش یک فاجعه باشد، ممکن است در رابطه عاشقانه ای ناسالم وارد شود.
دکتر عدل، عشق را قابلیت درونی اهدای بخشی از وجود خود به افراد یا حتی به عقاید و آرمان ها به جای خودخواهی و حفظ همه چیز برای خود می داند. در این تعریف عشق فراتر از انسان ها رفته و ممکن است انسان عاشق یک آرمان یا عقیده باشد.
● جنبه های جذابیت
وقتی صحبت از عشق و دوست داشتن می شود یعنی دو نفر به طرف هم جذب می شوند. جذب افراد به هم دارای جنبه هایی است که هر چه در انسان ها بیشتر باشد احتمال جذب شدن آنها به هم بیشتر خواهد بود.
▪ عدل این جنبه ها را این گونه می شمرد:
۱) جذابیت جسمانی: دو فرد باید برای هم جذابیت ظاهری داشته باشند که این جذابیت لزوما زیبایی نیست، ممکن است فردی که زیبا نیست به دل فردی بنشیند و به اصطلاح دلنشین باشد. انسان ها به افرادی که برایشان جذابیت جسمانی دارند بدون این که اطلاعات دیگری از آنها داشته باشند، ویژگی های مثبت تری را نسبت می دهند و بیشتر به سمت آنها جذب می شوند.
۲) مجاورت: انسان هایی که در یک منطقه زندگی می کنند، احتمال این که به هم علاقه مند شوند بیشتر است. اشتراک در محل زندگی، محل تحصیل، محل کار با تعداد دیدارها و برخوردها و امکان علاقه مند شدن رابطه مستقیم دارند. البته امروز با وجود اینترنت و... این جنبه تحت تاثیر قرار گرفته است اما با این حال باز هم از جنبه های جذابیت محسوب می شود.
۳) شباهت: هرچه انسان ها از لحاظ جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقیدتی، هوشی، فرهنگی و... شباهت های زیادی به هم داشته باشند به احتمال بیشتری جذب همدیگر خواهند شد.
جنبه های دیگری نیز نظیر باکفایتی، باهوشی، جایگاه اجتماعی و تحصیلات بالا، طی کردن اوقات خوش با هم، داشتن مهارت های شنیدن، محبوبیت و دلنشینی و گاهی متفاوت بودن هم می تواند در جذابیت تاثیر داشته باشد.
● چند نکته راجع به عشق
عشق ویژگی هایی دارد که در همه مشترک است و به قول دکتر عدل این ویژگی ها عبارتند از:
۱) دلبستگی و نیاز به یکدیگر (زندگی بدون او برایم سخت است).
۲) اهمیت داشتن (حاضرم هر کاری برایش انجام دهم).
۳) ایجاد تحمل برای خطاهای یکدیگر (با این که از کارش ناراحت شدم اما چون عاشقش هستم او را می بخشم).
۴) اعتماد و امنیت به طوری که می تواند رازهایش را برای او بگوید (من هر حرفی را به او می گویم و در کنارش احساس امنیت می کنم).
به گفته این روان شناس، اینها ویژگی هایی است که وقتی عاشق می شویم در ما ایجاد می شود. اما به غیر از این ویژگی ها عاشق شدن در ما احساس های مثبت و منفی نیز ایجاد می کند که می توان احساس های مثبت را مانند شادی و شور و نشاط که معمولا در اوایل عاشق شدن اتفاق می افتد، تجربه کرد و احساس های منفی نیز مثل دلتنگی و بی قراری و عدم تمرکز بر کار و درس و... گاهی نیز احساس های دوسوگرا و متناقض مثل عشق و نفرت که بیشتر در زن ها پیش می آید اتفاق می افتند.
عدل می گوید: معمولا افراد عشقشان را به این اشکال به هم ابراز می کنند؛ ابراز محبت، تبادل پاداش ها و کارهایی که برای هم می کنند، حمایت های عاطفی و اخلاقی و صبر و تحمل در قبال کارهای ناخوشایند طرف مقابل. با این حال با توجه به معانی و تعابیری که ما از عشق داریم، می توانیم با این خطرات نیز مواجه شویم که شامل هوس، درگیر شدن با فرد نامتناسب، ندیدن عیوب، ماجراجویی، تبدیل کردن رابطه به یک درام و ادامه دادن رابطه به رغم بدرفتاری های طرف مقابل می شود.
● عشق های ناسالم
دکتر عدل اظهار می کند که بیشتر عشق ها ناسالم است. به دلیل این که بیشتر آدم ها گره ها و کمبودهایی در درون خود دارند که باعث افتادن آنها در روابط ناسالم می شود.
در عشق های ناسالم ابراز عشق یا نیاز فرد نسبت به رابطه بسیار شدید است. عشق های زودهنگام و شدت یافته معمولا مشکل ایجاد می کنند.
فردی که فکر می کند اگر معشوق کسی نشود، بسیار بدبخت و بیچاره است معمولا گرفتار عشق های ناسالم می شود.
فردی که به طرف مقابلش حکم می کند که تو باید فقط عاشق من باشی و نمی توانی حتی به اشیا یا فعالیت های خود عشق بورزی نیز عشقی ناسالم را تجربه خواهد کرد.
عدل همچنین ادامه می دهد: عشق بی قید و شرط به طوری که (هر کاری کردم باید مرا دوست داشته باشی)، عکس العمل های تند در مواقعی که با عدم عشق متقابل روبه رو می شویم، سیری ناپذیری در انتخاب عاشق و معشوق به طوری که فرد به یک نفر اکتفا نکند، ناتوانی در عشق ورزیدن به طوری که فرد به رغم داشتن عشق نتواند آن را به شکل مناسب ابراز کند، ترس از پذیرفته نشدن و این تفکر که من ارزش عشق را ندارم، ترس از وابستگی، اجبار در عشق متقابل به این صورت که (چون من عاشق توام پس تو نیز باید عاشق من باشی)، جلب ترحم و دلسوزی در رابطه مثلا با مریض جلوه دادن خود، توسل به تهدید در اجبار فرد به ایجاد رابطه مثل تهدید به خودکشی و... خواسته من به خواسته های تو و دیگران ارجحیت دارد (باید همیشه مرا در اولویت قرار دهی) و من همیشه مهم ترین فرد در زندگی تو هستم همه اینها از مصادیق عشق های ناسالم است.
این روان شناس، ریشه عشق های ناسالم را در بچگی و روابط ما با والدینمان می داند و اضافه می کند: وقتی نیاز های ما در رابطه با والدین بخوبی ارضا نشود و محبت کافی ندیده باشیم، به طور ناخودآگاه عشق به والدین را در بیرون جستجو می کنیم و می خواهیم کمبودها و معایبی که در روابط با والدینمان داشته ایم، در روابط عاشقانه خود جبران کنیم. رابطه بین ما و والدینمان دلبستگی است. دلبستگی یک اتفاق است که بین کودک و مراقب مستقیمش که معمولا مادر است، می افتد. این دلبستگی می تواند به اشکال مختلف باشد و نسبت به شکل آن در ما مشکلاتی ایجاد کند یا باعث رشد ما شود.
● عدل انواع دلبستگی را این گونه توضیح می دهد:
▪ دلبستگی ایمن: وقتی ما با والدین خود دلبستگی ایمن پیدا می کنیم که محبت و مراقبت و صمیمیت و اعتماد بین ما برقرار است و والدین تمام نیاز های عاطفی کودک خود را ارضا می کنند (البته این روند در سنین مختلف متفاوت است و تقریبا تا ۲ سالگی به تمام نیاز ها باید پاسخ مثبت داد و بعد از آن شکل پاسخ به نیاز ها متفاوت می شود) در این حالت ما در بزرگسالی به طور مناسبی وارد روابط می شویم، چرا که با والدین خود مشکلی در زمینه دلبستگی نداریم.
▪ دلبستگی دوری جو: اما اگر والدین پر توقع، بی اعتنا و عیب جو داشته باشیم در روابط خود نیز دچار شک و تردید به محبت و احساس افراد می شویم، چرا که همواره به احساس والدین خود نیز نسبت به خودمان مشکوک بوده ایم.
▪ دلبستگی مقاوم: اگر والدین غیرقابل پیش بینی و غیرمنصف باشند، احساس های شدید که در پس آن حسادت و ترس و خشم است در بزرگسالی حاصل می شود.
هرگونه مشکلی در روابط ما با والدینمان در دوران بچگی روی روابط ما در بزرگسالی تاثیر می گذارد. اگر کسی در ارتباط عاشقانه اش دچار مشکل است، باید ارتباطش را با والدینش در کودکی و بزرگسالی بررسی کند و مشکلات را حل کند، حتی گاهی نیاز به روان درمانی و بررسی گره های روحی در خردسالی لازم می شود که باید از یک متخصص کمک گرفت.
● باورهای غلط و عشق های بی سرانجام
دکتر عدل می گوید: بسیاری از افراد درباره عشق اشتباه فکر می کنند و باورهای غلطی در مورد آن دارند که باعث بروز مشکل در روابط آنها می شود که برخی آنها عبارتند از:
۱) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می آید. (عشق که باشد همه چیز مهیاست و هر اختلافی را می توان حل کرد).
۲) عشق در نگاه اول. (من با اولین نگاه عاشق او شدم).
۳) عشق فقط یک بار. (فقط یک فرد وجود دارد که نیمه گمشده من است و اگر رابطه ام با معشوقم به هم بخورد دیگر کسی نیست که بتوانم با او ارتباط برقرار کنم).
۴) معشوق مسوول برآورده کردن همه نیازهاست. (معشوق من باید تمام نیازهای من را بر طرف کند و باید جای همه کس را برایم در زندگی پر کند، به طوری که من دیگر نیازی به دوست و خانواده و... نداشته باشم).
۵) جاذبه جنسی همان عشق است.
این روان شناس می گوید: برخی عشق ها بی سر انجامند مثل عشق نابرابر و یکطرفه. عاشق توانایی های بالقوه شدن (فردی که با هوش است ولی بیکار)، عشق به عنوان نجات طرف مقابل (عاشق افراد ناتوان شدن برای کمک به آنها مثل یک فرد معتاد)، عشق به عنوان معلم و شاگردی (یادگیری یک طرفه از یک فرد)، عشق به دلایل بیرونی (تحت فشارهای اجتماعی و خانوادگی)، عشق با حداقل تفاهم (بدون هیچ چیز مشترک)، انتخاب براساس کمبودهای روابط قبلی (مقایسه با رابطه های قبلی)، عشق بدون دسترسی به معشوق (عاشق کسی شدن که در کشور دیگری زندگی می کند)، این عشق ها به احتمال زیاد به سرانجام نمی رسند و افراد را دچار مشکلات متعددی در روابط و زندگی می کنند.
وقتی به عشق فکر می کنیم همیشه داستان های زیبا و افسانه های عاشقانه به یادمان می آید، اما باید به یاد داشته باشیم که عشق در زندگی واقعی با عشق در فیلم ها و داستان ها متفاوت است و ممکن است گاهی زندگی ما را بسیار لذت بخش یا بسیار زجرآور کند، پس کمی آهسته تر و محتاط تر در مسیر پر خطر عشق گام برداریم.
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست