وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
« 5 » دست یافتن به «احساس ما بودن»
یکی از مسائل مهم آن است که زن و شوهر تلاش نمایند که در دوران عقد به مفهوم «ما» دست یابند. به وجود آمدن «ما» به خانواده معنا میبخشد و موجب دوام آن میشود. ولی استفاده از کلمهی ما با دست یافتن به «احساس ما بودن» تفاوت دارد. فرد با افزایش سن و تجربه و قرار گرفتن در یک ارتباط صمیمانه میتواند به آن دسترسی پیدا کند و هر چه این احساس قویتر باشد، امکان پایداری زندگی مشترک نیز افزایش مییابد.
آن چه در اوایل دوران عقد وجود دارد، بیشتر توجه داشتن به مفهوم من است و اگر فرد در همان حال باقی بماند، همسر او در زندگی احساس شادی نمییابد و زندگانی آنها نیز دوام و پایداری چندانی را در پیش روی خود نمیبیند و در صورت تداوم و همبستگی ظاهری زوجین، در وجود آنان گسستگی عمیق پدید میآید که اطلاق نام «طلاق پنهان» بر آن بدون مسمی نیست. هر چه از عمر دوران عقد سپری میشود، باید احساس ما بودن نیز قوت بیشتری پیدا کند.به نحوی که زن وشوهر احساس تعلق بیشتری نسبت به هم پیدا کنند و در زندگانی صرفاً به دنبال دست یافتن به خواستههای شخصی نباشند، بلکه به گونهای عمل کنند که حاصل کنش آنان در همسرشان احساسی را برانگیزد که او علاوه بر تلاش برای نیل به خواستههای خویش، ضمن مهم تلقی کردن خواستههای همسر خود، او را در راه دست یافتن به درخواستهایش کمک نماید. بدین ترتیب هر دو در جهت تحقق بخشیدن به خواست همسر گام بردارند و چون دست یافتن او را به خواستهی خویش میبیند، با او بیشتر احساس همبستگی و یکدلی میکند، چرا که موفقیت همسر را موفقیت خود قلمداد مینماید.
یکی از دلایلی که ازدواج در اسلام یک امر مقدس است، این است که ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خود دوستی به سوی غیر دوستی بر میدارد. تا قبل از ازدواج فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحلهای که این حصار شکسته میشود، یعنی یک موجود دیگر هم در کنار این «من» قرار میگیرد در ازدواج است.» و این قدم اولی است که انسان از حالت خودخواهی خارج میگردد و به سوی غیر دوستی میرود.
اگر آدمی صرفا در فکر خویشتن باشد، عاشق صادق به حساب نمیآید. البته گونهی مطلوب دست یافتن به احساس ما بودن، در زندگی خانوادگی قابل تحقق است، ولی در دوران عقد نیز باید به میزانی اطمینانبخش متحقق شده باشد تا بر اساس چنین اعتمادی زندگانی استمرار یابد و بدین ترتیب دوران عقد را بتوان با موفقیت هر چه بیشتر به ازدواج تبدیل نمود.
وقتی که در زندگانی احساس ما بودن پدید آید، دو طرف موفقیت دیگری را، موفقیت خود تلقی نموده و از این امر احساس نشاط و شادی میکنند، یعنی شادی همسر را شادی خود تلقی مینمایند و چون او را در دست یافتن به خواستهی خود کامیاب میبینند، خود او نیز احساس کامیابی و پیروزی میکنند و طرف مقابل نیز به چنین حالتی دست یافته است. علاوه بر آن هر دو نسبت به احساسات یکدیگر حساس بوده و تحت تأثیر همدیگر قرار گرفته، جهت بهبودی حالات و احساسات هم تلاش مینمایند. مثلا آن گاه که مرد برای دیدار همسرش به خانهی آنها میرود و در چهرهی همسر خود غم و اندوه را میبیند، متأثر میشود و غم و اندوه همسر نیز او را غمگین میکند و سعی میکند تا نسبت به زدودن غم وی اقدام کند، لذا درصدد علتیابی برآمده و جهت حل مشکل به همسر خویش راهحلهایی نشان میدهد، در این حالت زن احساس میکند که مشکل او و ناراحتی وی، گویی دقیقا مشکل شوهر اوست، لذا همان طور که او متأثر است، همسرش هم متأثر میگردد و آن چنان که او برای رهایی از غم تلاش میکند،همسرش نیز او را در تحقق این خواسته یاری میکند و بدین ترتیب او احساس میکند که دیگر تنها نیست و یاوری دلسوز و غمخوار در کنار خویش دارد. اینها همه حکایت از آن دارد که احساس «ما» پدید آمده و هر قدر چنین حالتهایی قویتر شود، حاکی از آن است که احساس ما در جهت رشدی فزاینده به پیش میرود. این امر بر امید داشتن نسبت به دوام زندگانی میافزاید و در این صورت میتوان به تداوم این حیات مشترک دل بست و میتوان امید داشت که دوران عقد، تبدیل به ازدواجی موفق شود.
حال در نظر گرفتن حالت دیگری هم میتواند مطرح باشد و آن وقتی است که اگر تا حدی چنین احساسی در اوایل دوران عقد پیدا شده بود،هم اکنون در حال افول و نزول است و یا زن و شوهر احساس میکنند که گویی دو نفری در کنار یکدیگر قرار دارند که هر یک برای تحقق خواستههای خویش تلاش میکنند و یا حتی حوصلهی شنیدن خواستههای دیگری را ندارند و یا در مقابل احساسات همسر خود، احساسات مناسب و مقتضای موقعیت را ابراز نمیکنند. مثلا در هنگام دیدن غمهای همسر، به جای همدردی با او، نسبت به وی اعتراض میکنند که چرا غمگینی، آیا این هم شد زندگی؟ ما آمدهایم تا شما را ملاقات کنیم و احساس شادی کنیم، متأسفانه تو هم با این حالی که داری نمیتوانی مشکلی از ما حل کنی و ... .
همسری که انتظار همدردی دارد، اظهار تأسف و اعتراض همسر خود را میبیند و با خود میگوید: متأسفانه او حالت مرا درک نمیکند و به جای یاری رسانیدن به من،نسبت به من اعتراض میکند و بدون دلیل از من احساس دلخوری مینماید، راستی او چه قدر غیر منطقی و خودخواه است؛ نه برایم دلسوزی کرد و نه علت آن را پرسید ونه مرا به خوبی راهنمایی کرد. راستی به نظر میرسد که او اصلا به فکر من نیست و احساسات مرا درک نمیکند. بدین ترتیب ممکن است او نیز در مقابل چنین حالتی، نسبت به همسر خود احساس بیتفاوتی پیدا کند و روزی که او نیز غمگین است، زن هم عکسالعمل مشابهی نشان دهد تا همسرش دریابد که بیتفاوتی یعنی چه. در این حال به مرد حالتی دست میدهد که زن قبلاً آن را تجربه کرده بود و آن احساس بیتفاوتی همسرش بوده است. بدین ترتیب تصوری که به هر کس دست میدهد، آن است که گویی هر کسی به فکر خودش است و غم او همسر را غمگین و متأثر نمیسازد و یا به هنگام سختی، همسر به داد او نمیرسد، در این حال طرفین نظر خوبی نسبت به هم ندارند و برای تداوم بخشیدن به حیات مشترک سخت دچار تردید میشوند.
برای این که فردی بتواند دست یافتن به احساس «ما» را مورد بررسی قرار دهد، باید توان بررسی آن را در وجود خود و در همسر خود داشته باشد. مثلا فردی که میتواند خود را به جای همسر خویش قرار دهد و به مشکل همانگونه نگاه کند که همسرش بدان مینگرد و یا قادر باشد جهان را از دریچهی چشم او ببیند، گام مؤثری در این راه برداشته است. این امر زمینهی خوبی را برای درک متقابل فراهم میسازد. درک هر فرد توسط دیگری، نشانهی دیگری از دست یافتن به احساس «ما» است. نشانهی دیگر آن است که فرد به هنگام تصمیمگیری دربارهی اموری که به زندگانی مشترک بر میگردد به نظرات و روحیات همسر خویش نیز توجه میکند و به مشورت کردن با همسر و خواستن نظر او نیز اقدام میکند. بدین ترتیب همسرش هم احساس میکند که افکار و اندیشهها و خواستههای وی نیز در نزد همسر خود از جایگاه و منزلتی برخوردار است، لذا هر شوهری که چنین رفتاری دارد، در نزد همسر خویش از ارزش بیشتری برخوردار بوده، زن وی نیز احساس صمیمیت و سنخیت افزونتری با او دارد، اما وقتی که هر یک از طرفین بدون توجه به نظر و خواست دیگری برای امور مشترک تصمیم میگیرد، همسر وی احساس میکند که نه نظر و خواست او برای همسرش اهمیت دارد و نه حتی خود او احساس ارزش زیادی میکند، لذا در این گونه موارد نسبت به ادامهی حیات مشترک دچار تردید میشود. اگر چه نمیتوان گفت که همیشه و در هر امری تحقق نظر هر دو نفر، به ویژه وقتی که آن دو نظر متضاد میباشد، میسور است، ولی همین که با همسر مشورت شود، او از این امر احساس رضایت میکند و موقعیت خود را در نزد همسرش ارزشمند مییابد و احساس میکند که در ذهن همسر خود جایی برای وی باز شده که این جایگاه از اهمیت هم برخوردار است.
اگر چه این موارد بعد از شروع زندگی مشترک، خود را بیشتر نشان میدهد، اما قراین آن میتواند در دورهی عقد مشهود باشد. اگر فردی همچنان پس از ازدواج دارای احساس «من» باشد و تنها به خواستههای فردی توجه کند و حتی از همسرش نیز توقع داشته باشد که فقط در خدمت خواستههای او باشد، همسر خیلی مناسبی نیست. در این حالت باید پرسید یک فرد تا کی میتواند صرفا در خدمت دیگری باشد. انجام خدمت یک طرفه فرد خدمتگزار را خسته میکند و این امر مانع تداوم زندگی است. زن و شوهر با داشتن احساس «ما» به این توجه میکنند که در مقابل خدمات همسر من چه خدمتی به او میکنم؛ مقدمهی این کار، داشتن ارزیابی درست از خدمات همسر است. داشتن روحیهی طلبکارانه و نیز متوقع بودن یک سویه از همسر و غوطهور بودن در خود، مانع تحقق احساس «ما» میگردد.
شایان ذکر است که باید در گفتار نیز این امر محسوس باشد و فرد با گفتار خود نیز با کلمهی ما و عبارت تصمیم ما، خواست ما، نظر من و تو و نظایر آن تأکید کند. وقتی همسر نظر خود، تفکر خود، خواست و تصمیمات خود را در بیان و گفتار همسر خود ببیند، احساس میکند که همسرش از حد من فراتر رفته و او نیز در اندیشه، سخن و عمل همسر خود جای دارد، لذا بر خود میبالد که در نزد همسرش موقعیتی دارد، بنابراین احساس ارزش کرده و نسبت به داشتن چنین همسری احساس رضایت نموده و به آینده و ادامهی زندگی دلبستگی پیدا میکند.
نکتهی دیگری که از نشانههای دست یافتن به احساس «ما» است، این است که فرد سعی میکند جهت شناخت بیشتر همسر تلاش کند تا به زوایای وجودی همسر خود پی ببرد. در این صورت اگر واقعا خصوصیت و یا ویژگی خاصی را در همسر خود شناخت و آن را باور کرد، دیگر سخن بدبینان را نسبت به همسر خود نمیپذیرد، زیرا در آنجا که احساس «ما» پدید آمده است، دیگر تلاش سخنچینان و انسانهای بدبین فاقد کارایی لازم است و به همین دلیل زندگی پایدارتر میماند، چرا که دیگران نیز آن گاه میتوانند جهت سست کردن حیاتی مشترک گام بردارند که احساس «ما» را نبینند. پس وجود احساس «ما» مانع جدی بر سر راه مداخلهی دیگران است و آن جا که رخنهای وجود دارد، امکان نفوذ پدید میآید و نفوذ بدخواهان و بداندیشان مانع تداوم حیات مشترک است. پس باید در دوران عقد تلاش شود که احساس «ما» بودن هم در عمق و باطن افراد نفوذ یافته باشد و هم در ظاهر رفتارها مشهود باشد. این مسئله به قدری مهم است که حتی اگر دیگران ظاهر وجود احساس ما را هم ببینند، به خود کمتر اجازهی مداخله کردن در زندگی ما را میدهند. یعنی حتی تظاهر به وجود احساس ما نیز میتواند مانع ایجاد مشکل و مداخله از سوی دیگران شود،چه رسد به آن که زن و شوهر در باطن نیز دارای چنین احساسی باشند.
احساس ما بودن، حکایت از عشقی واقعی دارد که حصار بین انسانها را فرو میریزد. بدین ترتیب غم یکی موجب غمگینی دیگری میشود و شادی او باعث نشاط همسر خویش.
پس روند یک زندگی موفق آن است که زن و شوهر هر چه با یکدیگر بیشتر ملاقات مینمایند و به گردش و تفریح میروند، احساس میکنند که احساس «ما» بودن در وجود آنها رشد بیشتری پیدا میکند و نسبت به درک احساسات طرف مقابل توانایی بیشتری را کسب مینمایند و عکسالعملهای مناسبی هم در برابر چنین احساساتی نشان میدهند که حکایت از درک همدلانهی آنها دارد و اگر چنین ملاکی تحقق یافت، میتواند مبنای تصمیمگیری برای ادامهی زندگی باشد.
حال برای توجه بیشتر به ملاک احساس «ما» جهت اخذ تصمیم پیرامون تبدیل دوران عقد به ازدواج، وجود احساس نزدیک شدن به یکدیگر و آن هم به صورت تدریجی لازم است و اگر مقدار احساس «ما» که در ابتدای دوران عقد وجود داشته، اینک رو به کاهش گذاشته و به تدریج به احساس تهی بودن از دیگری میرسد به احتمال زیاد ادامهی زندگانی چندان لطفی ندارد. پس برای تصمیمگیری در مورد ادامه و یا عدم ادامهی زندگانی مشورت با مشاوری کارآمد ضروری است و نباید با تصوراتی واهی نسبت به تخریب بنای ارزشمند خانواده اقدام کرد.
« 6 »
دست یافتن به اعتماد متقابل
ملاک دیگری که بر اساس وجود و یا فقدان آن میتوان نسبت به تبدیل عقد به ازدواج و یا احتمالا عکس آن اقدام نمود، اعتماد متقابل نام دارد. مراد از داشتن اعتماد به همسر آن است که او را در ابعاد اخلاقی و رفتاری و رازداری و تربیت نیکوی فرزندان فردی متعهد بدانیم و بتوانیم با خیالی آسوده و بدون دغدغهی خاطر با او زندگی کنیم ؛ این صفت نیز باید طرفینی باشد. مورد اعتماد بودن و به دیگر اعضای خانواده اعتماد داشتن نشانهی بالندگی خانواده است.
اگر انسان در خانوادهای زندگی کند که نه کسی به او اعتماد داشته باشد و نه او به دیگران، چنین خانوادهای را خانوادهی آشفته مینامند و دوام خانوادهی آشفته زیر سؤال است و اگر عدم اعتماد در دوران عقد پدید آید، موجب ناکامی در دست یافتن به حیاتی مشترک میگردد.
حال به بررسی عواملی میپردازیم که میتواند موجب پدید آمدن جو اعتماد در دوران عقد شود:
صداقت
یکی از مهمترین عوامل برای دست یافتن به اعتماد متقابل وجود صداقت است. یعنی آنگاه که زن یا مرد به صدق زبان میگشاید، این امر به باور میانجامد و تا انسان از همسر خود دروغی نشنود، به گفتار او اعتماد دارد. گاه زن و مردی در ابتدای زندگانی یا در دوران عقد به همسر خویش چند دروغی گفته است و همین چند دروغ موجب سلب اعتماد همسر از او تا پایان عمر شده است. آری، چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی.
دادن پیام دو سطحی مانع تحقق اعتماد است. مثلا اگر به همسر خود بگویید که دلم برای تو میسوزد و فقط این کلمات بر زبان شما جاری شود، اما حالت چهرهی شما با گفتارتان هماهنگ نباشد و مثلا سرد و بیتفاوت باشد، هرگز این ناهماهنگی میان چهره و گفتار شما، حرکتی اعتماد برانگیز به حساب نمیآید. پس برای جلب همسر باید با وی صادقانه صحبت کنیم تا باور و اعتماد ایجاد کند.
عمل به ادعا
ادعا کردن و عمل نکردن به آن، به از بین رفتن اعتماد کمک زیادی میکند. مثلا وقتی که ادعا میکنیم که دلمان برای همسرمان میسوزد باید در عمل نیز دلسوزی و دوستی خویش را نشان دهیم. ادعاهای متکی بر عمل میتواند موجب اعتماد همسر شود و اگر قول و عمل یکی شود، امکان دستیابی به اعتماد را میسر مینماید.
امانت داری
از جمله عوامل دیگری که میتواند موجب اعتماد به همسر شود ادای امانت است. تصور بفرمایید که شما در دوران عقد چیزی را به رسم امانت نزد همسر بگذارید و او دفعهی بعد آن را به شما باز نگرداند، در این حال شما کمتر میتوانید به همسر خود اعتماد کنید و حال آن که اگر او امانتداری کرده بود، با این کار بر میزان اعتماد شما نسبت به خود میافزود، اما با این کار موجبات کاستی اطمینان شما را فراهم آورده است.
رازداری
رازداری نیز عامل دیگری است که باعث میشود مسئلهی اعتماد متقابل نضج گیرد. پس اگر همسرتان با شما رازی در میان نهاد و پس از تأکید بر محفوظ نگه داشتن آن توسط شما، آن را نزد دیگری یافت، کمکم اعتمادش نسبت به شما سلب خواهد شد، زیرا دیگر نمیتواند شما را فردی مطمئن برای حفظ اسرار خویش بداند و شما با افشای اسرار او برای دیگران زمینه بیاعتمادی را فراهم کردهاید.
پنهان کاری
مسئلهی دیگری که موجب سلب اعتماد میگردد، پنهانکاری است. اگر همسر شما احساس کند که شما همیشه از او اموری را پنهان میکنید قطعاً احساس میکند که او را محرم خود نمیدانید و پیوسته اموری را از او پنهان مینمایید. اگر شما خود چنین رفتاری را در همسر خود ببینید که چیزهایی را از شما مخفی نگه میدارد، چه احساسی پیدا میکنید؟ خوب حتماً احساس خوبی نخواهید داشت. البته منظور این نیست که هر چه در زندگانی شما میگذرد و اتفاق میافتد حتماً باید برای همسرتان گزارش بدهید، ولی لااقل آن چه را که مربوط به اوست و یا آن چه را که میتواند اثر قابل ملاحظهای در زندگانی داشته باشد، باید با او در میان بگذارید. بدین ترتیب وقتی در دوران عقد آغازگر این امر باشید، قطعاً همسر شما خود را شریک زندگی شما تلقی میکند و از این که احساس میکند مورد اعتماد شماست، به احساس بالندگی دست مییابد. البته در بیان وقایع و مشکلات حتماً باید به میزان توانایی و ظرفیت همسر هم نگاه کنید و اگر بیان حادثهای میتواند موجب پیدایش آسیبهای روانی جدی برای همسر شود و نیازی هم نیست که او آن را بداند و واقعه به گونهای اتفاق افتاده که بر ملا نمیشود،میتوانید به خاطر حفظ سلامت روانی همسر از ذکر آن خودداری کنید، اما قطعاً نباید چنین رفتار شود که همسر شما احساس کند که در زندگانی شما «اسرار مگو» فراوان است. بدین ترتیب او ضمن از دست دادن اعتمادش نسبت به شما، از این به بعد درصدد کنجکاویهای فراوانی بر میآید تا به عمق مسائل پی ببرد و در زندگی مشترک هم همیشه بخشی از اوقات وی صرف کشف و اکتشاف اموری میگردد که شما آن را از وی پنهان میدارید و طبیعی است که انتظار برود که چون شما مخفیکاری میکنید و اموری را از وی پنهان میکنید، او نیز نسبت به شما رفتار متقابلی داشته باشد؛ دراین حال هر دو نسبت به یکدیگر اعتمادی ندارید.
پیش داوری
موضوع دیگری که موجب سلب اعتماد میگردد، مسئلهی پیشداوریهای غلط است. مثلا گاه فردی در خانوادهای زندگی کرده است که مدام به او گفتهاند که آدم نباید به دیگران اعتماد کند و یا به پسری در خانواده آموختهاند که نباید به زنها اعتماد نمود و یا به دختری پیوسته گفتهاند که نباید به مردها اعتماد کرد. شنیدن چنین سخنانی از سوی والدین، ذهنیت بدی را به فرزندان منتقل میسازد و آنها وقتی که راهی منزل همسر خود میشوند و یا حتی قبل از آن وقتی که در دوران عقد با یکدیگر ملاقات میکنند، همیشه بر اساس آموختههای خود نسبت به همسر خویش قضاوت مینمایند. وجود این پیشداوریهای غلط باعث میشود که قبل از آنکه از همسر خود عیب و ایرادی را دیده باشند، به او بیاعتماد گردند.
به همسر چنین فردی باید هشدار داد که اگر کسی که با او عقد بستهاید، دارای این گونه پیشداوریها باشد، قطعاً رفتارهای نامناسب شما میتواند آنها را تشدید نماید. پس داشتن رفتاری دقیق و سنجیده که متناسب با هنجارهای فرهنگی باشد، از استمرار پیشداوریهای نامناسب پیشگیری میکند. مثلاً ذکر ویژگیهای جاذب فردی از جنس مقابل موجبات سلب اعتماد همسر را فراهم میآورد.
آقایان باید بدانند که زنها نسبت به بیان ویژگیهای جالب زنان دیگر حساسیت فوقالعاده و غیر قابل تحملی دارند و حاضر نیستند به چنین حرفهایی گوش بدهند و حتی اگر به ظاهر بشنوند و ناراحتی خود را نیز بروز ندهند، قطعاً در خفا سخت احساس رنجش مینمایند.
راستی نقل خصوصیت جالبی که همسر شما فاقد آن است و نیز نمیتواند آن را تغییر هم بدهد، جز استرس روانی چیز دیگری برای او در پی دارد؟ این امر جز ناامیدی نسبت به آینده را در او برنمیانگیزد و حاصلی جز تزلزل زندگی به دنبال ندارد.
زنان و مردان با دریافت این نوع حساسیتها باید نسبت به رفتارهای خود تجدید نظر کنند تا بتوانند فضایی اعتمادبرانگیز بیافرینند و نیز باید بدانند که انجام چنین رفتارهایی در دوران عقد، موجب ناامیدی همسر از ادامهی زندگی میشود. گاه این امر به قدری مسئلهآفرین میشود که برخی نیز حاضر به ادامهی زندگی نمیشوند.
دروغ گویی
مسئلهی دیگری که به کاهش اعتماد متقابل میانجامد، دروغگویی است. زن و شوهر باید همیشه با یکدیگر صادق باشند، چه در هنگام انتخاب و چه در موقع عقد و ازدواج، زیرا صداقت اعتمادبرانگیز است و بالعکس وقتی که در دوران عقد دروغگویی و عدم صداقت بر روابط زن و شوهر سایه افکند، از امید آنان به داشتن زندگانی موفق میکاهد و گاه خود دروغگویی باعث افزایش مجدد آن میگردد و انسانها را از دست یافتن به زندگانی امیدبخش ناکام میسازد.
وفای به عهد
وفای به عهد نیز عامل ایجاد اعتماد متقابل است. زن و مردی که در قول خود صادق میباشند و به وعدههایی که میدهند، وفا میکنند، زمینهی اعتماد متقابل را فراهم مینمایند.
پس هر چه زن و شوهر در دوران عقد از یکدیگر پیامهای صادقانه و امیدبخش بیشتری دریافت نمایند، بر میزان اعتمادشان نسبت به یکدیگر افزوده میشود و بالعکس وقتی پیام فرستنده، مدام پیام و وعدهای میدهد که به آن عمل نمیکند، به تدریج از اعتماد همسر خود نسبت به خویش میکاهد.
پس اگر میبینید که با گذشت دوران عقد، رفته رفته بر اعتماد شما افزوده میشود و به اعتماد متقابل دست مییابید امید به پایدار ماندن عقد و دست یافتن به زندگانی مشترک ماندگار افزایش مییابد و میتوان چنین عقدی را به ازدواج تبدیل نمود و اگر به تدریج از اعتماد شما کاسته میشود احتمالا تبدیل چنین عقدی به ازدواج، کمتر میتواند زوجین جوان را به سوی زندگانی مشترک پایدار سوق دهد و به یقین مشورت با مشاوری خبره و متعهد میتواند فرد را در اتخاذ رویهای مناسب یاری نماید.
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دوران آشنایی یکی از ضروریات برای شروع زندگی مشترک است در این دوران زن و مرد نسبت به خصوصیات اخلاقی تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و فکری یکدیگر شناخت بیشتری کسب میکنند متاسفانه برخی خانوادهها زمان محدودی را درنظر میگیرند. جهت بدست آوردن اطلاعات صحیح زن و مرد باید دقت نظر بیشتری به خرج دهند این دوران برای جوانان بسیار با ارزش بوده و آنان میتوانند بر خصوصیات اخلاقی، تفاوتها فرهنگی، اجتماعی و فکری یکدیگر آشنایی پیدا کنند.
در این برهه دختران و پسران در تکاپوی شناخت بیشتر یکدیگر خواهند بود برخی معتقدند دوران نامزدی از شیرینترین دورانهای زندگی زن و مرد میباشد البته باید حساسیت آن را مد نظر قرار داد و توجه نمود در صورتی که هدف تشکیل زندگی مشترک باشد بیشتر تمرکز بر روی شناخت ابعاد وجودی طرفین خواهد بود .
رسیدن به یک نتیجه قاطع و انتخاب همسر تصمیمی مشکل و آیندهساز است و جوانان در این مسیر نیاز به حمایت خانواده و مشاوران متبحر دارند با توجه به این مسئله که هیچ انسانی کامل نیست همه زنان و مردان در کنار جذابیتها و ابعاد وجودی مثبت شان دارای نقاط ضعفی نیز هستند که باید در مراحل اولیه زوجین نسبت به آنها آگاهی یابند. برخی از این ضعفها قابل حل و برخی دیگر طبیعی به نظر میرسد ولی نباید فراموش کرد خصوصیات، اعتقادات و باورهای نیز وجود دارند که ممکن است سبب آزار و اذیت شریک زندگی شده و در نهایت منجر به ایجاد تنش در زندگی آینده زن و مرد شود.
روانشناسان معتقدند در زمان آشنایی باید مواردی را که ممکن است در زندگی آینده مشکلساز شود را جستجو و در صورت حل آن اقدام کنند و چنانچه موضوع لاینحل باشد هر چه سریعتر به رابطه عاطفی پایان داد.
آنچه مسلم است نامزدی به معنای وابستگی عاطفی و فقط سپری کردن روزهای خوش نیست بلکه هدف تنها شناخت بیشتر است. نکات مهمی که روانشناسان بر آن تاکید و بیان میدارند در صورت مشاهده هر کدام از این موارد باید بر رابطه تجدید نظر کرد عبارتند از:
منبع: دنیای زنان
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
اه یک غریبه کشف نشدنی است و نه همسر بی چون و چرای آینده شما! مردی که در جلسه خواستگاری امروز جواب بله را از زبان شما شنیده، تنها نامزدتان است. کسی که قرار است چند ماه از شما فرصت بگیرد و به شما فرصت دهد تا یکدیگر را بیشتر بشناسید و جاده را برای رسیدن به یک مقصد مشترک صاف کنید.
پس به جای آنکه روزهای نامزدی را به چشم یک بازی سرگرم کننده و خاطره ساز ببینید، از آن به عنوان یک فرصت تکرار نشدنی استفاده کنید و در این ماه ها، برای فهمیدن همه پیش نیازهایی که برای رفتن زیر یک سقف به آنها نیاز دارید تلاش کنید. عجله نکنید و فرصت را هم نسوزانید. شما در سرنوشت سازترین روزهای زندگی تان به سر می برید. قدر این فرصت را بدانید.
خطر اول
تند و کند پیش نروید
قبل از آنکه به نامزد شدن با خواستگارتان فکر کنید، یک بار دیگر تعریف این دوره را در ذهن خود مرور کنید. از یاد نبرید که دوران نامزدی، دوران شناخت است، پس این دوره را با شتاب سپری نکنید. بررسی ها نشان داده است که نحوه استفاده بهینه از این دوران می تواند تأثیر بسیار زیادی بر زندگی زناشویی داشته باشد و به همین دلیل است که گفته می شود مدت دوران نامزدی نباید خیلی کوتاه باشد.
در این دوره قرار نیست تنها دلبستگی و وابستگی ای به فرد مقابل تان پیدا کنید، بلکه باید شما و نامزدتان به حد قابل قبولی از تعهد، مسئولیت پذیری، ثبات روانی و عاطفی و رضایت از ارتباط رسیده باشید تا بتوانید پرونده این دوره را ببندید و به خانه بخت بروید.
در یک رابطه کوتاه، همه چیز زیباتر و منظم تر از آنچه واقعا هست دیده می شود و هیچ کدام از دو طرف، متوجه اختلافات دردسر ساز و عیب و نقص ها نمی شوند. در دوران نامزدی کوتاه مدت فاصله دار ، شما همیشه با هم نیستید و برای هر کسی خیلی آسان است که در آن چند ساعت چهره دیگری از خود نشان دهد و عیب و نقص های خود را مخفی کند.
اما در روابط پیوسته و منظم (مانند مسافرت به همراه خانواده های یکدیگر و با حفظ تمام موازین) دیگر این امکان وجود ندارد و شخصیت واقعی خود و نامزدتان جلوه گر می شود و تازه در آن زمان متوجه وجود تفاوت های شخصیتی می شوید. پس با هیچ بهانه ای این فرصت را از خود دریغ نکنید.
خطر دوم
ماسک نزنید
باربارا دی آنجلیس در یکی از کتاب های خود می نویسد: «آیا دوست دارید نامزدتان در اولین ماه های روابط تان خود را آنطور که شما دوست دارید نشان دهد و با شما ازدواج کند و ناگهان خود واقعی اش را نشان دهد و شما بفهمید که او، آن کسی که شما فکر می کرده اید، نیست؟ فکر می کنم که شما عصبانی شوید و احساس کنید که فریب خورده اید و از شما سوء استفاده شده است.»
یکی از بزرگ ترین اشتباهات دختران جوان این است که در برخورد با نامزد خود، سعی می کنند چهره ای از خود نشان دهند که بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. به عبارت دیگر سعی می کنند، نقش زن ایده آل نامزد خود را بازی کنند. اما گاهی در این نقش بازی کردن، طوری رفتار می کنند که بیشتر مورد پس زدن قرار می گیرند.
پس سعی نکنید خود را آنچه که نیستید نشان دهید و از خودتان تصویری بسازید که دلخواه آن مرد خاص است. سعی نکنید فقط به خاطر اینکه ممکن است نامزدتان جذب دیگری شود، طبق خواسته او رفتار کنید. باید رفتار، ارتباط و برخوردتان به گونه ای باشد که واقعا هستید.
منبع:سیب سبز
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
چه بپذیرید و چه نه، هر اتفاقی بهاری دارد و بهار ازدواج هم گل سال های جوانی است. نگاهی به شناسنامه تان بیندازید. اگر بیش از تعداد انگشتان یک دست از این دهه بهاری گذشته است باید به شما هشدار دهیم. زمان شما برای تجربه یک آرامش متفاوت هر روز کمتر می شود.
یعنی دهه سوم یا اوایل چهارمین دهه زندگی است. نمی گوییم تمام زوج هایی که قبل یا بعد از این سن به خانه بخت رفته اند، شکست خورده برگشته اند اما این واقعیت را هم انکار نمی کنیم که آنها لذت چند سال بیشتر خوشبخت بودن در کنار یک شریک واقعی را از دست داده اند. نگاهی به شناسنامه تان بیندازید. اگر بیش از تعداد انگشتان یک دست از این دهه بهاری گذشته است باید به شما هشدار دهیم. زمان شما برای تجربه یک آرامش متفاوت هر روز کمتر می شود. پس تا دیر نشده، یک بار این مطلب را مرور کنید و ببینید که در گروه کدام یک از زنان ازدواج گریز جا می گیرید.
ترس از ازدواج
روانشناسان، کمال گرایی بیش از حد و وسواس و ترس از تعهد را مهمترین عامل ازدواج نکردن دختران امروزی می دانند. اجتماعی شدن و ورود به بازار کار و تحصیلات بالا اگرچه اعتماد به نفس زنان را افزایش می دهد اما در بعضی موارد به موانعی برای ازدواج آنها تبدیل می شود.
از زمین خوردن می ترسید؟
همه زن ها به یک شکل به شکست عاطفی پاسخ نمی دهند. برخی زود فراموش می کنند و سرگرم کار و زندگی می شوند اما برای بعضی ها فراموشی کار سختی است. آنها روی نام عشق برچسبی منفی می چسبانند و تصمیم می گیرند دیگر سراغش نروند. شما هم یکی از این دو تسه اید؟
اگر این مشکل شماست ...
اگر بیش از شش ماه است که جدایی را پشت سر گذاشته اید و هیجان های منفی تان تا حدودی فروکش کرده است، می توانید با مشاوره و واکاوی ارتباط قبلی، نقش خودتان را در بحران هایی که پشت سر گذاشته اید پیدا کنید. شاید شما به انتخابی نامناسب دست زده بودید و شاید هم در زمان نامناسب و در مکان نادرست در یک رابطه قرار گرفته بودید. از قانون همه یا هیچ استفاده نکنید و با تعمیم دادن تجربه هایتان به موقعیت های دیگر، خود را از لذت عاشق شدن و زندگی در کنار فردی که می تواند به شما آرامش دهد محروم نکنید.
نمی خواهید ترمز بگیرید؟
تمایل بیش از حد به پیشرفت کاری، فکر و ذکر آدم های کمال طلبی است که می خواهند همیشه اولین و بهترین باشند اما از طرف دیگر، این روزها چنین میلی در دخترانی که شکست عاطفی سنگینی را پشت سر گذاشته اند کم دیده نمی شود. این همان اتفاقی است که در اصطلاح به نام «ازدواج با کار» شناخته می شود و دختران سعی می کنند با کار بی وقفه، ذهنشان را از نیازهای عاطفی که دارند، منحرف کنند.
اگر این مشکل شماست ...
یکی از مواردی که در زندگی به آن نیازمندیم ارزیابی احتمالات و برنامه ریزی برای زندگی حال و آینده است. کار و پیشرفت های کاری لذت های خاص خود را به همراه دارد اما آیا به دوران بازنشستگی هم فکر کرده اید؟ حالا به این تصویر فکر کنید: عبور از راه پر پیچ و خمی که برای خودتان تصور کرده اید، در کنار همسفری که گاهی شما را به جلو هل می دهد و گاهی با یک لبخند شما را به نفس تازه کردن و ایستادن دعوت می کند راحت تر نیست؟
نمی خواهید محدود شوید؟
اگرچه این ویژگی در خانم ها کمتر دیده می شود و زن ها به روابط و به خصوص تشکیل خانواده اهمیت زیادی می دهند اما در برخی از خانم ها علاقه به تنهایی و اصرار به ایجاد یک حیطه شخصی افراطی که کسی حق ورود به آن را ندارد، سد راه ازدواج می شود. برخی از زنان تصور می کنند با ازدواج بخش زیادی از برنامه ها و کارهای و تفریحات و به ویژه آزادی عملشان را از دست می دهند و سیر پیشرفتشان مختل می شود.
اگر این مشکل شماست...
چشم هایتان را ببندید و یک بار ازدواج را در ذهن تان تعریف کنید. رابطه ای را که با دوستان و اعضای خانواده تان برقرار می کنید، تغییراتی را که در شرایط کاریتان می دهید و ... را چطور می بینید؟ اگر همه آنچه در ذهنتان مجسم می کنید با آنچه امروز در دنیای مجردی تان انجام می دهید تفاوت قابل توجهی دارد احتمالا گرفتار درکی افراطی از ازدواج شده اید. وقت آن است که کمی تصوراتتان را زیر و رو کنید و باور کنید که شاید به واسطه مسئولیت های زندگی مشترک کمیت این روابط و فعالیت ها دچار تغییر شود اما اگر با فردی از جنس و فکر خودتان ازدواج کنید، در کیفیت این موارد تغییر زیادی اتفاق نخواهد افتاد. نمی گوییم تغییری اتفاق نخواهد افتاد! در یک ازدواج موفق زن و مرد از اینکه وقتشان را صرف یکدیگر می کنند لذت می برند و جنس این لذت با لذتی که در زمان وقت گذراندن با دوستان یا در لحظات تنهایی تجربه می کنند بسیار تفاوت خواهد داشت.
منتظر گزینه های بهترید؟
اگر با وجود روبرو شدن با مردانی که گمان می کردید توان خوشبخت کردنتان را داشته اند، باز هم به خاطر از دست ندادن گزینه های بهتری که احتمالا در آینده سراغتان می آیند، پاسخ منفی داده اید، به شما مشاوره با یک روانشناس را توصیه می کنیم. چرا که این مدل تفکر می تواند زمینه بروز وسواس فکری در شما باشد.یادتان نرود که در هر زمینه ای ممکن است انتخاب بهتری وجود داشته باشد.
اگر این مشکل شماست...
به جای چنین فکر و خیال های بی نتیجه ای، بهتر است نیازهایتان را خوب بشناسید و نسبت به جنسیت روانی خود و جنسیت روانی جنس مخالف، اطلاعات مفیدی به دست بیاورید. هنگامی که بعد از ایجاد شناخت مناسب دست به انتخاب بزنید و گزینه پیش رو ا برای ازدواج با خود مناسب ببینید، دیگر جای نگرانی باقی نخواهد ماند. پس عجله نکنید و با شناخت و گام به گام جلو بروید. ازت همه مهمتر این است که مسئولیت این تصمیم را به عهده بگیرید و با یک بام و دو هوا بودن،خود را در شک و شبهه نگه ندارید.
از عشق نافرجام می ترسید؟
در این صفحات، نمی خواهیم شمایی را که از شکست می ترسید سرزنش کنیم اما این واقعیت را هم باید بپذیرید که ترس از شکست بار روانی خاص خودش را به همراه دارد و هر چقدر میزان این ترس بیشتر باشد احتمال گرفتن تصمیم های هیجانی و اشتباه هم بیشتر می شود. حالا به یک وجه دیگر ماجرا نگاه کنید.آیا قرار نیست شما از تجربه هایتان درس بگیرید و با پرداختن بهای آنها، حق بهره بردن از این درس را هم پیدا کنید؟
اگر این مشکل شماست...
نمی گوییم چشم هایتان را ببندید و بی درایت وارد ارتباطی بشوید که از همین ابتدا پایانش تاریک دیده می شود اما با قاطعیت در مورد خطر ازدواج با کسی که در همان برخورد اول از شما خواستگاری می کند هشدار می دهیم و توصیه می کنیم قبل از دادن هر پاسخی به این خواسته هیجانی آقای خواستگار به روزی که این هیجان فروکش کند هم فکر کنید. دور ازت ذهن نیست که شما با یک فرد ناپخته و عجول روبرو باشید یا اینکه فردی به شما دل بسته باشد که قدرت کنترل عواطف و فکر کردن به تصمیم هایش را ندارد. پس باور کنید که شکست بعد از چند ماه آشنایی به مراتب قابل تحمل تر از جدایی بعد از چند سال زندگی زیر یک سقف است.
عاشق نمی شوید؟
دختر بچه ها از همان روزهای اولی که دنیا را درک می کنند و رشد زبانشان به آنها قدرت فکر کردن را می دهد، خیال های عاشقانه را در سر می پرورانند. آنها آرزوی ساختن یک زندگی مثل قهرمان های عاشق داستان ها را به ذهن می آورند و حتی در بزرگسالی هم دست از یافتن چنین رویایی برنمی دارند و عجیب نیست اگر شما هم یکی از همان دختربچه ها باشید.
اگر این مشکل شماست...
این تصورات عاشقانه خوشایند و هیجان انگیزند اما نباید بگذارید که چشمتان را بر یک واقعیت مهم ببندند. برای ساختن یک زندگی آرام نیازی نیست که از عشق فرد مقابل کور شده باشید. خوشایند بودن و اصطلاحا به دل نشستن طرف مقابل بعد از شناختی که از او به دست می آوریم هم می تواند برای بنا کردن چنین ازدواجی کافی باشد. کافی است فکر و حال و هوای عاطفی شما در یک مسیر باشد و انتظارات مشابهی را در مورد خوشبختی داشته باشید.
با خانواده تان در تضادید؟
یک بار دیگر شرایطی را که در آن قرار دارید مرور کنید.آیا تنها خانواده تان تصمیم شما را نادرست می دانند یا اینکه هر کس که با او مشورت می کنید هم با جملاتی مبهم وس رشار از تردید به شما پاسخ می دهد؟ کم نیستند خانم هایی که به خاطر این شرایط سرشار از تعارض،از تشکیل خانواده صرفنظر می کنند. در چنین شرایطی یا دیدگاه خانواده ها به معنای واقعی توأم با آینده نگری است یا اینکه خانواده ها آنقدر سختگیرند که انگار آنها می خواهند با خواستگار دخترشان زیر یک سقف زندگی کنند.
اگر این مشکل شماست...
شاید بهترین راه حل در این مورد این باشدکه آگاهی خود را آنقدر بالا ببرید که انتخابتان جای شک و شبهه برای خانواده باقی نگذارد و جواب بهانه گیری های آنها را نه با ایجاد تنش بیشتر، بلکه با جملات منطقی بدهید. در مواردی که اطمینان دارید انتخاب شما آگاهانه است می توانید با توضیح و تشریح آنچه می بینید و دلایل انتخاب تلاش کنید خانواده را متقاعد کنید؛ البته این را فراموش نکنید که آنها تجربه بیشتری دارند و اگر بر موضوعی اشاره و سختگیری داشتند بد نیست موشکافانه تر به موضوع فکر کنید و در صورت حل نشدن مشکل از مشاوران ازدواج کمک بگیرید.
می ترسید به درددیگران دچار شوید؟
اطراف شما همیشه پر بوده از زوج هایی که هر روز از زندگی مشترکشان را با یک درگیری و بحث تازه می گذرانند و هیچ وقت به آرامش نمی رسند؟ احتمالا در همنشینی های زنانه اطرافتان، زنان از آسیب هایی که زندگی با یک مرد به ا«ها زده صحبت می کرده اند و با بی گناه جلوه دان خود، دل شنوندگان را به رحم می آورده اند. در صورت چنین اتفاقی، دور از ذهن نیست که ترس از مبتلا شدن به یک تجربه مشابه شما را از ازدواج کردن دور نگه دارد.
اگر این مشکل شماست...
کمی آنطرفتر را نگاه کنید. آنچه شما در اطرافتان دیده اید، تنها بخش کوچکی از واقعیت های دنیاست. اگر بخواهید چنین برچسبی را روی همه مردها بچسبانید، حتی در صورت ازداواج با یک شاهزاده سوار بر اسب هم خوشبخت نخواهیدشد. چرا که در بالا و پایین های زندگی مشترک، به محض مواجه شدن با مشکل و یا دیدن یک رفتار ناخوشایند از همسرتان تصویر دیگرانی را که در ذهنتان ماندگار شده اند مشاهده خواهید کرد. این واقعیت را بپذیرید که در یک ازدواج موفق در کنار لحظات شاد و آرام روزهایی هم هستند که در آنها با تمام وجود احساس ناامیدی خواهید کرد. به جای ترسیدن از آینده به آنچه شما را می ترساند فکر کنید و به جای توقف کردن در این شرایط، راهی برای مدیریت بحران هایی که قرار است با آنها روبرو شوید پیدا کنید و به این فکر کنید که چطور می توانید از مشکلاتی که دیگران زیر بارش مانده اند پیشگیری کنید.
روزنامه همشهری
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
در اینباره «حسن میرزا حسینی» دکترای روانشناسی و استادیار دانشگاه، میگوید:
دوران نامزدی، دورهای کاملاً حساس است که در آن دختر و پسر باید به شناخت از همدیگر، بپردازند. در این دوران جوانان با فرصت دادن به همدیگر میتوانند بیشتر طرف مقابل را بشناسند. بنابراین اگر آنها هر چقدر باهم صادقتر باشند، به نفع همدیگر کار کرده اند. در این برهه از زمان، دختر و پسر باید آنچه که هستند، رفتار کنند.
البته باید بدانید که با یک و یا دوجلسه نمیتوان راهکارهایی را در نظر گرفت که دختر و پسر را همدیگر را بشناسند؛ زیرا آنها روانشناس ماهر و خبرهای نیستند که رفتار فریبکارانه و یا فیلم بازی کردن طرفین را حدس بزنند. اما با بررسی، تحقیق و تفحص میتوان به شخصیت ذاتی فرد تا حدودی پی برد.
هر چقدر دوران نامزدی طولانی باشد و به دختر و پسر فرصت بیشتر داده شود که در موقعیتهای اجتماعی قرارگیرند، به شخصیت اصلی و واقعی همدیگر بیشتر، دست پیدا خواهند کرد و حتی می توان رفتار آنها را متناسب با موقعیت سنجید.
بعضی از رفتارها در زندگی زناشویی ضعف آن زن و شوهر محسوب میشود که در دوران نامزدی میتوان تا حدودی به آن پی برد، مانند:
1- پنهانکاری
یکی از نشانههای پنهانکاری دختر و یا پسر از همدیگر این است زمانیکه دختر و یا پسر، برخی از مسائل را بازگو نمیکنند و یا از جواب دادن به نامزد خود طفره میروند، در نتیجه می توان خیلی راحت به این مسئله پی برد.
2- تناقضگویی
شاید به این مثال توجه کرده اید که «دروغگو، کم حافظه میشود» یکی دیگر از روشهای شناخت افراد این است که وقتی سوالی از او میپرسید، او به دروغ جواب شما را میدهد و اگر در زمان دیگری دوباره همان سوال را پرسید جوابی میدهد که اصلا با قبل مطابقت ندارد.
3- وانمودکردن یا نقش بازیکردن
از طریق تستهای روانشناختی تا حدی میتوان به این خصوصیات پی برد و محک زد که چقدر طرف مقابل میتواند خودش را خوب جلوه دهد و یا نقش بازی کند. البته ناگفته نماند، ممکن است بعضی دختر،پسرها واقعا خودشان را بدتر از آنچه که هستند، نشان دهند.
یکی از ضعفهای زن وشوهر در دوران زناشویی زودرنج بودن آنهاست و خیلی راحت این رفتار را میتوان در دوران نامزدی تشخیص داد
4-وسواس داشتن
گاهی وقتها فرد به آرایش و لباس پوشیدن طرف مقابل حساسیت نشان میدهد و به طرف مقابل تذکر میدهند، این رفتار نشان میدهد که طرف مقابل بسیار حساس بوده و ریزبین و نکته بین است.
5- پرتوقع بودن
توقع برخی افراد بیش از توان فرد مقابل است و خیلی راحت می توان این رفتار را شناخت.
6- عدم سازگاری
بارها اتفاق میافتد که دختر و پسر به علت عدم سازگاری از هم جدا میشوند و هیچ تفاهمی ندارد و هرکدام ساز مخالف طرف مقابل را میزند که این رفتار در دوران نامزدی قابل تشخیص است.
7- زود رنج بودن
یکی از ضعفهای زن وشوهر در دوران زناشویی زودرنج بودن آنهاست و خیلی راحت این رفتار را میتوان در دوران نامزدی تشخیص داد.
8- بیملاحظه بودن
یک رفتاری که باعث جدایی در بین زن و شوهر است، این است همسر آنها بیملاحظه است. زمانیکه دختر و یا پسر در دوران نامزدی ملاحظه طرف مقابل و یا خانواده و اطرافیان را نکنند؛ قطعاً آنها بیملاحظه بوده و فقط به فکر نیازهای خود هستند.
9- عمل نکردن به وعده و مقررات
زمانیکه در دوران نامزدی، بین دختر و پسر قرار ملاقات گذاشته میشود و فرد مقابل طبق همان وقت به محل قرار نمیرسد، میتوان متوجه شد که در آینده هم، به قول و وعده خود عمل نخواهد کرد.
10-عجول بودن
در بعضی اوقات شخص مقابل با کوچکترین اشتباه از طرف دختر و یا پسر عصبانی شده و عکس العملهای غیر منطقی از خود نشان میدهند. یکی از بهترین روشهای آشنایی طرفین«مسافرت» است. اگر دختر و پسر در دوران عقد به مسافرت بروند، خیلی بهتر میتوانند به روحیات و شخصیت همدیگر آشنا شوند.
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
دوران نامزدی دورانی است که چه بسا از شیرین ترین و به یاد ماندنی ترین روزهای تمام عمر هر زوجی محسوب می شود. ولی واقعا این دوران برای چه کاری پیش بینی شده است. وقت چه کاری است؟ چه کارهایی را باید در این دوران انجام داد و چه کارهایی را نه ؟!...
ملاقات و گفتگو و دیدار زوجین در این دوران نه تنها به آرامش روحی و ایجاد فضای مناسب برای شناخت بیشتر کمک می کند، بلکه مجال بیشتری را برای نزدیکی خانواده های دو طرف نیز فراهم می کند. بنابراین رعایت برخی نکات در ملاقات ها می تواند به مفید بودن آن کمک کند.
دیدارها
زوجین باید قبل از هر چیز، جهت قرار ملاقات ها با هم به توافق برسند. البته لازم است که خانواده ها را در جریان توافق خود قرار دهند.
چرا که خانواده عروس باید از زمان حضور دامادشان مطلع باشند تا آمادگی لازم جهت پذیرایی را داشته باشند و آقای داماد با عدم هماهنگی برنامه ها و احیاناً نامناسب بودن اوضاع ظاهری عروس خانم روبرو نمی شود. پس اعلام تلفنی قبل از به راه افتادن کاری بسیار به جاست.
وضع ظاهری
رسیدگی به وضع ظاهری داماد برای دیدار عروس خانم لازم است. پس آقایان اصلاح موهای سر، مرتب و تمیز بودن لباس و استفاده از عطر مورد علاقه عروس خانم را فراموش نکنند. عروس خانم هم بهتر است لباسی را بپوشد که به قول معروف بیشتر به او می آید و با آن از جذابیت بیشتری برخوردار می شود.
هدیه مناسب
خرید هدیه مناسب یا گل، برای عروس خانم سبب خشنودی او شده و این حلقه را محکم تر می کند. ولیاگر در شرایط خاصی قادر به تهیه آن نیستیم، حتماً به عروس خانم بگوییم « دلم می خواست هدیه ای برای شما تهیه کنم ولی فرصت مناسبی برای انتخاب آن پیدا نکردم. اما به محض شناخت سلیقه شما این کار را انجام خواهم داد.» به خاطر داشته باشید: همسری که زودتر از دیگری، از علایق و سلیقه های همسرش مطلع می شود، موفق تر است.
ولخرجی
اگر قرار است با همسر خود به گردش بروید، حتماًبه اندازه کافی پول بردارید. چرا که در این دوران خانم ها به شدت نگران خست مردها هستند. در غیر این صورت عروس خانم با خود می گوید: "سالی که نکوست از بهارش پیداست."
چه بگوئیم؟
قبل از دیدار دو نفره، باید ملاقات با گفتگو و احوالپرسی با خانواده عروس یا داماد صورت گیرد، آن هم با عباراتی گرم و صمیمانه که حکایت از شدت علاقه؛ دیدار خانواده دارد.
تعریف کردن از یکدیگر، نوع رفتار، لباس و وضعیت ظاهری یکدیگر بر جذابیت این دیدار می افزاید. پسصرفه جویی نکنید و احساسات خود را به زبان بیاورید. بهتر است بیان این احساسات به زیباترین شکل موجود صورت گیرد. به طوری که زوجین یادآوری آن را برای سالیان دراز، قوت قلب خود قرار دهند. پس در این موضع، سکوت نمی تواند معنای خوبی داشته باشد. چرا که گاه سکوت کردن نشانه تردید داشتن تلقی می شود.
به خاطر داشته باشید که اگر یکی یا هر دوی شما کلاً فردی کم حرف و ساکت هستید، حتماً در اولین جلسه ملاقات این خصوصیت را بیان کنید تا سبب نگرانی طرف مقابل نشود. باید سعی شود گفتگوها در عین رسایی، گرمی و به جا بودن، با زبانی نرم و لین بیان شوند.
از صراحت لهجه یا به اصلاح « رک بودن » و جملات ابهام آمیز بپرهیزید. بعضی از زوجین، از پر حرف بودن طرف مقابل گله می کنند و می گویند : که ایشان اصلاً مجال صحبت کردن به من را نمی دهد. پس گفتگویی خوب است که به طور متناوب باشد، یعنی یکی گوینده باشد و دیگری سکوت کند و بر عکس.
نکته مهم دیگری که در این گفتگوها لازم بلکه اساسی است، رعایت صداقت است. دروغ گفتن از لطف کلام می کاهد و تداوم زندگی مشترک را به مخاطره می اندازد. اگر زوجین بدانند کهدروغگویی تا چه حد مبنای زندگی مشترک را متزلزل می سازد، هرگز دروغ نمی گویند. در این پروسه به خاطر داشته باشید کههمسرتان را آن طور که هست بپذیرید و با تحقیر او موجبات دروغگویی او را فراهم نکنید.
پرهیز از مقایسه همسر با دیگران
اگرچه مقایسه ها ممکن است بر اساس نیت خیر و به قصد اصلاح طرف مقابل انجام شود، اما بهتر است از روش های مناسب جهت تغییر و اصلاح فرد بهره گرفته شود.
پرهیز از طولانی شدن زیاد دوره عقد
یکی از مسائلی که گاه باعث می شود دوران عقد به ازدواج ختم نشود، طولانی شدن بیش از حد دوران عقد است. به ویژه وقتی که زوجین از تجربیات کمتری برخوردار باشند و عوامل تشدید کننده ای همچون مداخلات خانواده نیز در کار باشد. نگرانی، احساس بلاتکلیفی، تکدر خاطر دختر و خانواده او از وضعیت موجود و خدای ناکرده به هم خوردن نامزدی از عوارض عقد طولانی است.
محبت متقابل
وجود نگرش های غلط، یکی از موانع محبت است. مثلاً دیده می شود که برخی می گویند اگر به همسر خود محبت کنیم، سوءاستفاده می کند، توقعات او بالا می رود یا حساب نمی برد، لذا از اظهار محبت دریغ می کنند. مراد از محبت، محبت افراطی نیست و محبت به جا و به اندازه درهر زمان و برای هر کجا و درهر سن وسالی لازم است.
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
تقریباً یک سوم زنان جامعه کار میکنند و از این بین خیلی از آنها درآمدی بالاتر از شوهرانشان دارند.
این ماجرا وقتی در شروع یک زندگی باشید شاید قابل چشم پوشی به نظر برسد اما واقعیت این است که در ادامه زندگی می تواند توازن خانواده دو نفره شما را بهم بزند و باعث ایجاد سرخوردگی، نارضایتی و فرسودگی شود.
در ابتدای رابطه، خیلی مهم است که بتوانید وضعیت مالی خود و نامزدتان را مدیریت کنید به گونه ای که بیشتر بودن درآمد زن نسبت به مرد، خلل عاطفی، جسمی و روحی ایجاد نکند. در هر زوجی که درآمد زن بیشتر از مرد باشد، نوعی زندگی خانوادگی شکل میگیرد که با آنچه ما از کودکی دیده و شنیدهایم متفاوت است. گاهیاوقات زوجها وقتی میبینند که هرکدام به نقش سنتی خود وفادار بودهاند، حتی وقتی این نقشها دیگر عملی یا حتی انسانی نیستند، تعجب میکنند؛ زنی که 13 ساعت را در محلکار میگذراند، واقعاً نمیتواند وقتی به خانه برگشت سر گاز برود، غذا درست کند یا لباسها را بشوید. بنابراین باید در دوران نامزدی نسبت به تعیین وظایف و مشخص کردن سهم هر کدام از شما در گرداندن زندگی بحث کنید.
توزیع دوباره نقشها و مسئولیتها در خانواده معمولاً به اعتقادات ریشهای افراد درمورد اینکه چه کسی هستند برمی گردد و به اینکه چگونه و با انجام چه کارهایی می توانند نشان دهند که افرادی بالغند. واکنشی که افراد به این چیزها دارند معمولاً شدیداً غیرمنطقی است، حتی برای خودشان!
افرادی که درمورد روابط تحقیق و مطالعه میکنند هم درمورد این موضوع بررسی کردهاند. آنها متوجه شدهاند که بااینکه مردهایی که خانمهای شاغل دارند، بیشتر از قبل مسئولیتهای خانه را بر عهده میگیرند، اما هنوز پنج ساعت در روز عقبتر هستند.
فقط زمانیکه درآمد زن دقیقاً معادل درآمد مرد خانه میشود است که مرد تلاش بیشتری به کار میگیرد. بعضی محققان کنجکاوانه متوجه شدهاند که وقتی درآمد زن به طور قابلملاحظهای بالاتر از مرد خانه باشد، مرد تمایل کمتر و کمتری برای شرکت در کارهای خانه نشان میدهد و اگر کفه ترازو کسب درآمد از طرف زن سنگینتر باشد، آنها بیشتر به دنبال تاکید دوباره نقشهای سنتیشان خواهند بود. احتمالاً خانمها نیاز دارند که تصور کنند میتوانند به مردشان برای مراقبت از آنها تکیه کنند و مردها هم نیاز دارند که فکر کنند قدرت مدیریت خانه را دارند تا احساس مردانگی کنند. البته این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
دلیل آن هر چه که باشد، اگر شما اولین زوج در تاریخچه خانواده هستید که درآمد زن بیشتر از مرد است، چند نکته برایتان داریم:
1. یادتان باشد شما پیشگام هستید. افراد کمی در خانوادههایی بزرگ شدهاند که در آن درآمد مادر بیشتر از پدر بوده است. به همین علت، بیشتر افرادی که اکنون در نیروی کار هستند در خانوادههایی پرورش یافتهاند که نه تنها بیشتر هزینههای خانواده را پدر تقبل میکردهاست بلکه بیشتر تصمیمگیریهای مهم نیز با او بوده است. درست است که توانایی یک مرد برای دستتنها حمایت کردن از خانوادهاش مایه افتخار نسل قبلی بوده است اما این هم درست است که افتخاری که با پول درآوردن به دست میآمد موجب این تصور میشد که حرف شوهر در خانه باید ارزش بالاتری داشته باشد. به همین علت بود که معمولاً پدر خانواده حرف اول را میزد و نقش بقیه افراد همیشه پشت سر او قرار داشت. البته کسانی هم بودند که با این درجهبندی و نقشها موافق نبودند.
اما امروز اینطور نیست. حتی سرسختترین سنتگراها هم میدانند که چنین تصورات و ایدههای خشکی دیگر خریدار ندارد و نظرات زنهای شاغل هم درست به اندازه همسرانشان باید در نظر گرفته شود.
2. به خاطر داشته باشید که مسئله حجم کار است نه کارکنان! بهترین روش برخورد برای زوجها در چنین موقعیتی این است که بدانند در کنار هم هستند. مشکل این نیست که چه کسی چقدر پول به خانه میآورد. باید کنار هم ببینید هر هفته چه کارهایی باید انجام شود تا همه اعضای خانواده شاد و ایمن زندگی کنند و امور خانه هم با نظم و ترتیب جلو رود. به جای اینکه به این فکر کنید که هر کدام از شما چه کارهایی باید انجام دهد، روی این تمرکز کنید که چطور در کنار هم همه کارها را به انجام برسانید، طوری که برای هر دو شما عادلانه باشد.
3. پول را از حرفهای روزمره خارج کنید. مهم نیست که یکی از شما 22 میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری 220 میلیون. مهم این است که هر دو شما کار میکنید و هر دو شما ساعتهای روز و هفتهتان را به خانواده اختصاص میدهید.
4. حرف بزنید! این مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمیشوند. همچنین نمیتوانید تصور کنید که تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیمگیری به خودی خود حل میشود. این مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش میآیند.
5. درمورد تصمیمگیریهای مالی صحبت کنید. در نسلهای قبلی، پول درآوردن بود که تعیین میکرد چه کسی تصمیمگیریهای مالی را انجام میدهد. شما بعنوان زوجهای پیشگام باید درمورد این تصمیمگیریها با هم بحث کنید - که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ میشد و نتایج هرکدام چه بوده است. وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حسابهای بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینهها و پولها دسترسی دارید؟ قبضها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدامها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد، بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمیزنید. وارد مسائل عمیقتری شدهاید.
6. برای کمک گرفتن از متخصص تردید نکنید. اینکه مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحتکننده است. باید بدانید که مسائل حول محور پول و قدرت، برای اکثر افراد مسائلی کهنه و عمیق هستند. اگر متوجه شدید که شما و همسرتان مدام سر بحثها مالی، تصمیمگیریها و کارهای خانه مشاجره میکنید، به این نتیجه نرسید که مشکل همسر شماست. ممکن است به یک مشاور متخصص و بیطرف نیاز داشته باشید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هرکدام از شما را بررسی کند. یک مشاور خوب میتواند به شما کمک کند کنار هم باشید.
منبع: مردمان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
متاسفانه امروزه به دلایل مختلف و برخی ناهنجاری فرهنگی شنیده می شود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران و یا مردان متاهل هستیم که این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. خیانتهای زنانه عوامل مختلفی دارد که میتوان به آنها اشاره کرد:
1- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر
یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانیکه بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود میآید و مشکلات شخصیتی باعث میشود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانتها میشود.
زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آنها برقرار باشد، احتمال خیانت در آنها بسیار کم است.
2- گذشته بیبندوبار زن
یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بیبندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده است و تربیت غلط گذشته باعث میشود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشته اند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستیهای دوران مجردی خود را نمیتوانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه میدهند.
3- احساس تنهایی کردن
مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی میتواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانیکه میخواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی میبینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمیتواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا میکنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.
4- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان
عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگیهای طرفین میتواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطهها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل میتوانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریمهای خانواده شکسته میشود و افراد پایبند چارچوبهای اخلاقی نیستند.
5- دوران مجردی محدود
برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشتهاند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را میبینند که زنان و مردان، رابطه آزادانهای با هم دارند. این افراد چون میخواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو می اورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر میتوانند انگیزه خیانت را زیاد کند.
6- مشکلات اقتصادی
مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوبهای اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار میکند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو می آورد تا مورد حمایت او قرار گیرد.
در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو میآورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت میکند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی میکند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.
7- تنوع طلبی
علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است.
بهترین راهکار این است که باید علت این رابطهها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی داردو یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.
برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانوادهها باید آموزش ببینند. آموزشهایی از طریق رسانههای گروهی، تلویزیون، رادیو و... باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر میتواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.
منبع:برنا
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست