پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آمار ازدواجهای اینترنتی در حد نگران کنندهای است . جوانان از طریق سایتهای اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و بعد از اینکه یکی از طرفین بدون اطلاع از این رابطه انصراف میدهد طرف دیگر به دلیل ضربه عاطفی، دست به خودکشی میزند.
یکی از مشکلات جدید کار در فضای اینترنتی علاقهمندی نوجوانان و جوانان از طریق اینترنت نسبت به یکدیگر است که متأسفانه پس از دوستیابی و نرسیدن به خواسته مورد نظر خود ، افسرده می شوند و در بعضی مواقع دست به خودکشی میزنند و مشکلات زیادی را برای خانوادهها به وجود میآورند.
بیشتر جوانان از طریق اینترنت و چت با هم دوست میشوند و نسبت به هم ابراز علاقه میکنند و گهگاهی نیز دو همجنس با هم در حال گفتوگو و ابراز علاقه هستند که بعد از متوجه شدن این موضوع در بین طرفین گاهی به خاطر علاقه یکی از طرفین این قضیه برایش دردناک میشود.
خودکشی بر اثر اضطراب و استرس ایجاد میشود.
خودکشی بر اثر اضطراب و استرس ایجاد میشود که امروزه به دلیل استفاده از اینترنت و آشنایی جوانان از طریق چت با یکدیگر روز به روز رو به افزایش است که متأسفانه به علت بیتوجهی والدین به نوجوانان و جوانان در هنگام استفاده از اینترنت، خودکشی اینترنتی رو به افزایش است.
یکی از مشکلاتی که امروزه در جامعه کنونی ما رو به افزایش است استفاده نادرست جوانان از کامپیوتر است که به دلیل چت بین دو جنس مخالف و گاهی هم دو همجنس مشکلات روحی و روانی رو به افزایش است زیرا گاهی در این چتها نسبت به هم علاقهمند میشوند و وقتی به خواست خود نمیرسند به دلیل مشکلات روحی و روانی دست به خودکشی میزنند.
اگر خانوادهها در هنگام استفاده از کامپیوتر به جوانان خود توجه بیشتری داشته باشند و آنها را کنترل کنند بدون آنکه محدودیت برای آنها ایجاد کنند میتوانند از اینگونه معضلات جلوگیری کنند.
خودکشی اینترنتی هیچ فرقی با خودکشیهایی که بر اثر اضطراب و ترس ایجاد میشود، ندارد؛ خودکشی اینترنتی بر اثر استفاده بیهوده از اینترنت صورت میگیرد که باعث آشنایی دو جوان با یکدیگر و علاقهمندی آنها نسبت به هم میشود و هنگامی که به نتیجه نمیرسند یکی از طرفین برای تخلیه فشارهای روانی خود دست به خودکشی میزند.
متأسفانه در برخی مواقع در سایتهای مختلف راهکارهای خودکشی به نوجوانان و جوانان آموزش داده میشود، این در حالی است که بیشتر خانوادهها از آن غافل هستند.
در برخی از سایت ها چگونگی ساخت قرص اکستازی یاد داده میشد حال اگر شخصی دچار فشارهای روحی و روانی باشد به این سایتها هم مراجعه کند ناخواسته تحت تاثیر قرار گرفته و برای تخلیه فشارهای روانی خود دست به خودکشی میزند.
علاوه بر این مشکلات نیز قضیه دوستیهای اینترنتی را نباید نادیده گرفت زیرا جوانان را دچار اضطراب، ترس و علاقهمندی کاذب میکند که اگر به نتیجه دلخواه نرسند، آنها را به سمت مرگ فرا میخواند.
یکی از مشکلات اساسی در جامعه کنونی ما وجود کامپیوتر در بیشتر منازل است البته بدون فرهنگ صحیح استفاده از آن- که متأسفانه بیشتر فرزندان را از خانواده دور میکند و نوجوانان و جوانان را از طریق اینترنت به دوستیابی و آموزشهای غلط هدایت میکند .
استفاده نادرست از اینترنت موجب خودکشی نیز میشود
م.ح، کسی است که بعد از ضربه عاطفی از چت دست به خودکشی زده است، او میگوید: به دلیل استفاده نادرست از اینترنت و چت با یک جنس مخالف نسبت به او علاقهمند شدم؛ چند ماهی نگذشته بود که متوجه شدم او نسبت به من علاقهای ندارد و این باعث فشار روحی و روانیام شد که تصمیم به خودکشی گرفتم اما با کمک خانوادهام بهبود یافتم ولی به این نتیجه رسیدم که در عین اینکه اینترنت کاراییهای زیادی دارد در عین حال میتواند منجر به خودکشی و بیهویت شود.
وی ادامه میدهد: در سایتهای زیادی مشاهده کردم که جوانانی با هم قرار میگذاشتند که در یک روز معین، در یک زمان و ساعت به نوعهای مختلف دست به خودکشی زنند تا بتوانند توجه زیادی را به خود جلب کنند، به نظرم خانوادهها نباید نظارت خود را به نوجوانان و جوانان کاهش دهند.
بسیاری از آسیبهای اجتماعی ریشه در کانون خانواده دارد. از این رو خانوادهها باید ارتباط خود را با فرزندان زیاد کرده و آموزشهایی ببینند تا حرف فرزندان را بفهمند و بتوانند مشکلات فرزندان خود را حل کنند.
عدم ارتباط خانوادهها با فرزندان باعث گرایش جوانان به اینترنت شده است
یک آسیبشناس بیان میکند: امروزه چالش بزرگی که در بین نسل جوان ایجاد شده عدم برقراری ارتباط خانوادهها با فرزندان خود است به همین دلیل افراد به خصوص جوانان به اینترنت و کامپیوتر پناه میبرند.
اینترنت پدیده و تکنولوژی است که استفادههای مفیدی دارد در نتیجه نمیتوان به طور کلی اینترنت را خطرآفرین دانست و از آن تبلیغ غلط کرد بلکه چگونگی استفاده درست از آن مورد توجه است؛ در حقیقت اگر از هر پدیدهای خوب استفاده کنیم، نتیجه خوب خواهیم گرفت.
افراد با ورود به برخی از سایتها نه تنها چیزی به اندوختههایشان اضافه نمیشود بلکه گرفتاریهایی از جمله ناامیدی، یأس، استرس و اضطراب را به آنها منتقل میکند.
استفاده نادرست نسل جوان از اینترنت موجب میشود تا آنها در معرض خطرهایی که جبران ناپذیر است، قرار گیرند.
جوانان به دلیل اینکه فرهنگ مدرن را یاد گرفتند، از فرهنگ سنتی فاصله گرفتهاند و امروزه آنها بیشتر زندگی خود را با اینترنت و به دور از نظارت خانواده میگذرانند.
خانوادهها به دلیل گفتوگو کم با فرزندان خود مشکلاتی را برای خود و فرزندان ایجاد میکنند و زمانی متوجه میشوند که فرزندانشان از طریق اینترنت با یک سری اطلاعات نادرست آشنا میشوند؛ این افراد به مرور زمان بیمار شده و دست به خودکشی میزنند و خیلی از مشکلات دیگر را ایجاد میکنند.
بسیاری از آسیبهای اجتماعی ریشه در کانون خانواده دارد. از این رو خانوادهها باید ارتباط خود را با فرزندان زیاد کرده و آموزشهایی ببینند تا حرف فرزندان را بفهمند و بتوانند مشکلات فرزندان خود را حل کنند.
پدر و مادر باید رفت و آمد خانوادگی را زیاد کنند و به جای اینکه فرزندان را با اینترنت تنها بگذارند ، روشهای فرهنگی و سنتی خودشان را مجدداً احیا کنند تا پایههای مثبتی برای کاهش آسیب به وجود آید.
برگرفته از مقالات انجمن تعهد
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تقریباً همه ما یکبار درد برهم خوردن یک رابطه عاشقانه را در یک نقطه از زندگی تجربه کرده ایم. خیلی از افراد مجبورند که طی دوره دانشگاه با اولین شکست عشقی خود کنار بیایند. درک سختی و دردناک بودن برهم خوردن یک رابطه مهم مقدور نیست مگر اینکه خودتان هم شخصاً آنرا تجربه کنید. احساس غم و ناامیدی شدید واکنشی متداول به این اتفاق در زندگی است. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که واکنش احساسی به برهم خوردن یک رابطه عشقی بسیار شبیه به واکنش به فقدان های بسیار بزرگتر و غم انگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان یا تشخیص یک بیماری خطرناک می باشد. در زیر به واکنش های احساسی متداول به برهم خوردن یک رابطه عاشقانه اشاره می کنیم:
· انکار: باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.
· ناامیدی و غم: احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود.
· ترس: تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید.
· عصبانیت: خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.
· مقصر کردن خود و احساس گناه: ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.
· حسادت: ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.
· سر در گمی: بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد.
· آسودگی: ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.
آیا خوب می شوم؟
اگر رابطه تان به تازگی برهم خورده است، ممکن است با خودتان فکر کنید که کی بهتر می شوید. کلیشه "گذر زمان همه زخم ها را التیام می دهد" در این رابطه واقعاً کاربرد دارد. بااینکه روند این جریان ممکن است طولانی و سخت به نظر بیاید، احساسات دردناک فقدان از دست دادن یک رابطه عشقی با گذر زمان از بین می رود. اما، هر چیزی که روند فراموشی را مختل کند، مثل دیدن دوباره شریک عشقی گذشته یا امید داشتن به برقراری مجدد رابطه، جرقه احساسات را دوباره روشن می کند. برای فراموش کردن این درد باید قبول کنید که رابطه تان از دست رفته است و هیچ راهی برای دست یافتن به دلایل بر هم خوردن آن وجود ندارد.
برای بعضی ها یک اتفاق پایانی (مثل بی محلی از طرف عشق قدیمی در زمان نیاز یا یک بحث و دعوای شدید) به فراموش کردن رابطه کمک می کند.
هیچ راه فراری برای تجربه نکردن آن درد احساسی بعد از برهم خوردن رابطه وجود ندارد. احساسات شما نشاندهنده اهمیت طرفتان در زندگی شما و توانایی خودتان در ایجاد صمیمیت با کسی و عشق ورزیدن است. اما کارهایی هست که می توانید برای مراقبت از خودتان و آسانتر کردن این ناراحتی در طول این مدت انجام دهید:
· از دوستان و خانواده کمک بگیرید. حمایت اجتماعی یکی از مهمترین فاکتورها در کنار آمدن بااین فقدان است. از دوستان و افرادی که به حرفهایتان گوش می دهند و به شما برای ادامه زندگی انگیزه می دهند کمک بگیرید. گذراندن وقت با دیگران ممکن است که در ابتدای کار برایتان دشوار باشد اما کمکتان میکند بفهمید که کسان دیگری هم در زندگیتان هستند که نگران شما هستند و حمایتتان میکنند.
· به دنبال راه هایی برای خاتمه دادن به رابطه باشید. ارتباط مداوم با شریک عشقی سابق باعث می شود که التیام یافتنتان به تاخیر بیفتد و به حس عزت نفستان هم لطمه بخورد. وقتی ارتباط با او شدیداً ناراحت و غمگینان می کند از دیگران کمک بگیرید. نوشتن نامه خداحافظی، برگرداندن یادبودها، و گذاشتن همه عکس ها و نامه ها و همه یادبودهای رابطه قبلی در یک جعبه مجزا می تواند به پیشرفت روند فراموش کردن شما کمک کند.
· برنامه روزانه داشته باشید. سازمان دهی کردن زمانتان و داشتن برنامه می تواند به کم کردن فشار روحی شما کمک کرده و فکرتان را از عشق قدیمی به مسائل دیگر زندگی معطوف کند. باید سعی کنید انرژی ذهنیتان را به انجام کارها و پروژه های دیگر هدایت کنید.
· در زندگیتان تغییر ایجاد کنید و به طرز خلاقی ابراز احساس کنید. علایق، فعالیت ها و رابطه های جدیدی در زندگیتان ایجاد کنید. دکوراسیون محل زندگیتان را تغییر دهید. کارهایی انجام دهید که شما را یاد عشق قدیمیتان نیندازد. برنامه های جدید با دوستان و خانواده برای تعطیلات بگذارید. در فعالیت هایی شرکت کنید که به بهبودی شما کمک می کند و توزانی دوباره به زندگیتان می بخشد مثل کارهای هنری، شعر و موسیقی.
· نزد مشاور بروید. می توانید نزد یک مشاور روانشناس بروید و درمورد احساساتتان با او صحبت و دردودل کنید.
برگرفته از مقالات انجمن تعهد
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا بیش از حد به شخصی یا چیزیوابسته اید؟
اینکه به شخص یا چیزی آنقدر وابسته باشیم که ترک کردن آن برایمان امکانپذیر نباشد یا حتی فکر کردن به کنار گذاشتنش در ما ایجاد وحشت و هراس به وجود آورد؟ اما به راستی چیست که ما را اسیر میکند؟ چرا باید به رغم تمام شایستگیها و ارزشمندیهایی که در وجود خودمان است به شخص یا چیز دیگری رو بیاوریم و بدون او احساس حقارت، کمبود و نومیدی کنیم؟ چرا وقتی میخواهیم از یک رابطه سرشار از وابستگی بیرون بیاییم با دشواریهای فراوانی روبهرو میشویم؟اگر دقیقتر نگاه کنیم میبینیم در یک رابطه سرشار از وابستگی آنچه بیش از هرچیز نمود دارد این است که معمولا ما طوری به طرف مقابل وابسته میشویم که یک شخص معتاد به موادمخدر، اما آیا هرگونه رابطهای را میتوان نوعی اعتیاد نامید؟ چرا اسمش را عشق، دوست داشتن زیاد یا احساس تعهد نگذاریم؟!
اغلب اوقات در یک رابطه اعتیادی، عشق و تعهد فراوانی وجود دارد. اما برای آنکه عشق و تعهدی وجود داشته باشد باید کسی بتواند دیگری را «آزادانه» انتخاب کند ولی یکی از نشانههای اعتیاد در این است که اغلب میلی اضطرارآمیز در کار است که آزادی و حق انتخاب رامحدود میکند؛ یعنی قدرت انتخاب و تصمیمگیری را از شخص سلب میکند حال آنکه در یک ارتباط سالم ناشی از عشق، ما حق انتخاب داریم و با استفاده از قدرت تفکر و تعقل خود میتوانیم تصمیم درست بگیریم.
اما در یک رابطه غلط توام با وابستگی بیش از حد، وقتی خود شخص میداند ادامه ارتباط به نفع او نیست، بازهم ادامه میدهد زیرا احساس میکند باید این شخص را حفظ کند و به او وابسته باقی بماند حتی اگر این رابطه برایش مخرب باشد.
بنابراین اولین نشانه وجود یک رابطه مخرب ناشی از وابستگی خصوصیت اضطرار گونه آن است. نشانه بعدی وحشتی است که در شخص وجود دارد مبادا اینکه طرف مقابل او را تنها بگذارد یا به او دسترسی نداشته باشد. افراد معتاد اگر ندانند موادمخدر خود را چگونه تهیه کنند وحشتزده میشوند یا سیگاریها وقتی در جایی قرار میگیرند که آنجا کشیدن سیگار ممنوع است، ناراحت میشوند. همچنین افرادی هم که در یک رابطه غلط اعتیادگونه قرار میگیرند از فکر اینکه این رابطه قطع شود احساس وحشت میکنند. نشانه بعدی یک رابطه اشتباه این است که بعد از قطع ارتباط احساسی از پیروزی و آزادی به شخص دست میدهد.
در واقع خواه کسی به مادهای مخدر معتاد باشد یا به یک شخص، اساس تمام این واکنشها شباهت فراوانی به یکدیگر دارند و آن این است که همه این افراد احساس کامل نبودن و پوچی میکنند و اغلب ناامید و اندوهگیناند.
نوع ارتباط
به احتمال زیاد در هر رابطه عاطفی عضوی از اعتیاد وجود دارد و این به خودی خود چیز بدی نیست. برعکس میتواند رابطه را مستحکمتر هم بکند، زیرا هیچکس آنقدر کامل و قوی نیست که نیازی به ارتباط با شخص دیگری نداشته باشد. اما یکی از نشانههای رابطه خوب این است که ما را با بهترین شرایط خود در تماس نگهمیدارد. آنچه سبب میشود رابطهای شکلی اعتیادگونه به خود بگیرد این است که احتیاج به طرف مقابل تبدیل به یک نیروی کنترل کننده میشود و اجبار و اضطراری به وجود میآورد که شما را از چندین آزادی اصلی و ضروری محروم میکند؛ آزادی در بهترین حد قرار گرفتن در رابطه، آزادی دوست داشتن دیگران از طریق انتخاب و تعهد و پایبندی توام با علاقه و توجه و نه اینکه تحت تاثیر وابستگی خود در شرایط فشار و اضطرار قراربگیرید و همچنین آزادی انتخاب در اینباره که آیا شخص میخواهد در این رابطه باقی بماند یا نه.
اگر در یک رابطه عاطفی شاد و لذتبخش هستید برای تشخیص اینکه آیا در ارتباطی اعتیادگونه قرار دارید یا نه، به این موارد توجه کنید:
- باوجود اینکه قضاوت خودتان و دیگران به شما میگوید که باقی ماندن در این رابطه به صلاح شما نیست و نمیتوانید انتظار بهبود آن را داشته باشید، هیچ اقدام موثری برای پایان دادن به آن صورت نمیدهید.
- خود را توجیه میکنید که باید در این رابطه باقی بمانید؛ اما نمیتوانید دلیل محکمی برای آن بیاورید.
- وقتی به فکر قطع این رابطه میافتید احساس وحشت و اضطراب میکنید و در نتیجه بیشتر به ارتباط خود میچسبید.
- وقتی برای پایان دادن به این ارتباط اقدامی میکنید با نشانههای حادتری روبهرو میشوید و چه بسا با مشکلات گوارشی و جسمی و ذهنی مواجه شوید.
- هنگامی که رابطه قطع میشود شخص احساس تنهایی و تهی بودن میکند.
اگر اغلب این نشانهها در شما وجود داشته باشد، میتوانید مطمئن شوید در رابطهای قرار دارید که در آن وابستگی شما آنقدر زیاد است که میتوان نام آن را اعتیاد گذاشت و درست همانطور که شخص معتاد به ماده مصرفی خود معتاد است شما هم در دامی قرار گرفتهاید که رهایی از آن چندان آسان به نظر نمیآید. این قدم نخست در درک اساس شناخت نوع ارتباط شماست. بدین ترتیب باید تصمیم بگیرید آیا میخواهید رابطه خود را بهبود ببخشید یا تمایل دارید آن را به همان شکلی که هست باقی بگذارید!
توجیه کردن
شاید برای اینکه بخواهید به یک رابطه غلط ادامه دهید دائم خود را فریب دهید و کارهایتان را توجیه کنید. وقتی کسی در یک ارتباط غلط قرار میگیرد برای اینکه نخواهد آن را ترک کند سعی میکند جنبههای مثبت رابطه را بزرگ جلوه دهد و از کنار جنبههای منفی آن به آسانی بگذرد و این کار باعث میشود که نتوانیم جلوی اشتباهاتمان را بگیریم و همیشه به رفتار غلط خود ادامه دهیم. اگر بخواهیم توجیهات اشتباه خود را ترک کنیم باید افکار غلط خود را مبنی بر اینکه طرف مقابلمان تنها کسی است که میتوانیم او را دوست بداریم، کنار بگذاریم. حالا شما با شناخت بیشتر خود و اطرافتان دید بازتری پیدا کردهاید و میتوانید خوشبختی خود را رقم بزنید؛ در حالی که یک رابطه عاطفی درست هم میتواند بخش مهمی از این خوشبختی باشد. اینکه فکر کنید تنها دلبستگی به یک شخص میتواند شما را خوشبخت کند یک توهم است که گرفتار آن شدهاید.
هنگامی که به شخصی بیش از حد وابسته میشویم واکنشهای جسمانی و فیزیکی قدرتمندی خواهیم داشت که روی قضاوت و تصمیمگیری ما تاثیر زیادی دارد. معمولا ما تحت تاثیر احساسات و عواطف نمیتوانیم به خوبی تصمیم بگیریم. در واقع وابستگی میتواند روی احساسات و عواطف و رفتار ما تاثیر بگذارد البته ما نمیتوانیم به طور قاطع بگوییم که کدام تصمیم بهترین است؛ رفتن یا ماندن در یک رابطه. تصمیمگیری صحیح به تمرکز، مطالعه و بررسی نیاز دارد. در این هنگام باید از خود سوال کنیم آیا منافعی که من از این رابطه میگیرم بر زیانهای آن میچربد یا آیا نیازهای کودکانهام مانع از تصمیمگیری صحیح من نمیشود؟
رهایی
بسیاری از ما باوجود اینکه میدانیم در رابطهای قرار گرفتهایم که ادامه آن به نفعمان نیست باز هم نمیتوانیم از آن رهایی یابیم. اما اقدامات زیر میتواند سبب شود رابطهای را که دوست ندارید ولی به آن عادت کردهاید، ترک کنید:
- رهانیدن خود از احساس وابستگی شدید که مانع از آن میشود که رابطهای را ترک کنید.
- پایان دادن به فرایندهای ذهنی مخرب و علیه خود که شما را از حرکت و پیشرفت باز میدارد.
- حفظ ارزشمند بودن خود بدون وابستگی به شخص دیگر. هر روشی که بتواند به شما کمک کند تا به اهداف خود برای رهایی از رابطهای مخرب برسید مهم و ارزشمند است.
بسیاری از افراد یا خودشان روشی را انتخاب میکنند یا از روشهای پیشنهادی دیگران سود میبرند که در هر صورت فرقی ندارد شما بتوانید از چه راهی به رهایی برسید. برای آزاد شدن از قید و بند وابستگی میتوانید به علت بروز این موضوع و ارتباط آن با دوران کودکی خود بپردازید. شاید به این نتیجه برسید که در دوران کودکی از تنها ماندن در خانه میترسیدید. بنابراین اکنون نیز میترسید برای همیشه تنها بمانید و اینکه کسی شما را دوست نداشته باشد.
میتوانید با بررسی دقیق دوران کودکی به علت واقعی وابستگی شدید خود پی ببرید. هنگامی که شما احساس وابستگی شدید به شخص دیگری میکنید اعتماد به نفس و شخصیت خود را تضعیف میکنید و زیر سوال میبرید؛ بنابراین بکوشید علاوه بر بالا بردن تواناییهایتان، خود را فردی لایق و با ارزش بدانید و برای خود احترام و ارزش بیشتری قائل شوید. پس از آنکه احساس ناتوانی و محرومیت در شما از بین رفت باید به مسئله بازگشت دوباره به زندگی سرشار از آرامش و به دور از وابستگی باز گردید. در این هنگام اطرافیان و دوستانتان میتوانند از شما حمایت کنند؛ بدین ترتیب که وقتی مایوس و ناامید هستید به شما کمک کنند تا دوباره به زندگی و تواناییهای خود امیدوار شوید و به علاوه هر زمان دوباره به یاد گذشته و محرومیتهای موجود در آن افتادید به شما کمک کنند تا بتوانید زندگی خود را از نو سازماندهی کنید.
آیا میتوانم؟!
آیا هنوز این سوال در ذهن شما باقیمانده که واقعا میتوانم تنهایی را تحمل کنم و آیا میتوانم با تنها ماندن احساس خوبی داشته باشم و...؟ البته فراموش نکنیم که این کار ابتدا به نظر آسان نمیرسد و طبیعی است که احساس ترس و وحشت داشته باشید ولی اگر بتوانید به خوبی و با صبر و حوصله این مرحله را پشت سر بگذارید میتوانید احساس سرشار از اعتماد به نفس داشته باشید و دوباره به خودتان افتخار کنید. فراموش نکنید اگر از ارتباط عاطفی خود رنج میبرید، این خود شمایید که باید با انتخاب روشی صحیح، خود را نجات دهید.
برگرفته از مقالات انجمن تعهد
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
این را بدانید، اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیر متعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق می دهید.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از زندگی ایده آل، اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید… در این صورت ۲ راه بیشتر ندارید:
۱. از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این داستان برطرف شود.
۲. آنقدر در زندگی زناشویی خود، عشق و محبت صرف کنید که همسرتان نتواند به کسی دیگر جز شما فکر کند.
اگر به همسرتان شک کردید و بعد از مدتی متوجه شدید شک شما اشتباه بوده است، در این شرایط ۲ حالت ممکن است پیش بیاید:
۱. همسرتان متوجه شک شما نشده است؛ در این صورت باید روی خودتان کار کنید تا کاملا شک شما برطرف شود و تنها چیزی که می تواند شک ها و ناآرامی های بین زوج ها را از بین ببرد محبت کردن بی قید و شرط به یکدیگر است چون در این صورت رابطه دلپذیر می شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی بازمی گردد.
۲. همسرتان متوجه شک شما شده است؛ دراین صورت باید اول به اشتباه خود اعتراف و از او معذرت خواهی کنید. بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید.
راهکارهایی که باعث می شود شک همسرتان از بین برود:
۱. برای اینکه همسرتان به شما اعتمادداشته باشد احتیاجی نیست که کار خارق العاده ای انجام بدهید. مهم ترین قدم این است که همیشه و حتی در مورد چیزهایی که به نظرتان کوچک و بی اهمیت می رسند قابل اعتماد باشید. حتی اگر هیچ وقت پیمان شکنی بزرگی نکنید و همیشه با همسرتان صادق باشید، جدی نگرفتن این موارد کوچک می تواند بیش از هر چیز دیگری اعتماد او نسبت به شما را از بین ببرد.
یادتان نرود: از خرید یک میوه تا برنامه ریزی سفر یا تعهدهای بزرگ تر و جدی تر زندگی، هر چیزی را که به همسرتان وعده می دهید باید عملی کنید.
یادتان باشد: هرگز برای دلخوش کردن او قولی ندهید که نمی توانید انجام دهید.
۲. اعتماد او را از دست ندهید و رازهایش را به یک موضوع عمومی تبدیل نکنید. یادتان نرود که آنچه در یک رابطه مطرح می شود باید در همان رابطه هم بماند. برای سرپیچی از این قانون هیچ استثنایی وجود ندارد و شما نمی توانید به بهانه عصبانیت یا دعواهای زناشویی رازهای همسرتان را فاش کنید.
یادتان باشد: اعتمادی که از بین می رود به همین سادگی ها تجدید نمی شود.
۳. چرا فکر می کنید که همسرتان باید به شما اعتماد کند و هیچ رازی در مقابل شما نداشته باشد. در حالی که خودتان نمی توانید به او اعتماد کنید و حقایق زندگی تان را برایش بیان کنید؟!
یک اگر مهم:اگر اعتماد همسرتان برایتان اهمیت دارد باید رازهایتان را برایش فاش و از احساساتی که هر روز و هر لحظه دارید برایش صحبت کنید.
۴. در نظر گرفتن منافع خود و بی توجهی به خواست طرف مقابل و آنچه به نفع رابطه شماست خیلی زود اعتماد همسرتان را از بین خواهد برد. اگر برای ساختن یک اعتماد همیشگی جدی هستید پس این نکته را هم نادیده نگیرید.
سعی کنید: در زمان انتخاب و تصمیم گیری چیزی را انتخاب کنید که به نفع همسرتان و زندگی مشترک تان هم باشد. مسلم است که همیشه نباید منافع خودتان را نادیده بگیرید و خواسته هایتان را قربانی این اعتمادسازی کنید. باید سعی کنید توازنی میان این دو ایجاد کنید.
۵. هنگامی که اشتباهی از شما سر می زند عذرخواهی کنید. هیچ چیز بیشتر از اشتباه نمی تواند اعتماد همسرتان را از بین ببرد. از گفتن این جمله نترسید و به خاطر غرورتان همه چیز را خراب نکنید البته مهم تر از این عذرخواهی اولیه، نشان دادن پشیمانی تان در رفتارهایتان است.
به طور کلی همسران شکاک یکی از ۳ گروه زیر هستند:
گروه اول: افرادی هستند که بدبینی در ذات شان است؛ این افراد از همان ابتدای زندگی به راحتی قابل شناسایی هستند و اصولا نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را می بینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
گروه دوم: افرادی هستند که نوعی وسواس فکری نیز در بدبینی هایشان نهفته است؛ این دسته افراد نسبت به برخی رفتارها و واکنش های همسر خود به جنس مخالف نوعی وسواس فکری دارند که در بیشتر موارد همراه با بدبینی است که در این صورت اختلاف چندانی بین زوجین پیش نمی آید.
گروه سوم: افرادی هستند که روزگاری جزو گروه های یک و دو بودند و در معرض خطر ابتلا به اختلالات پارانوئید هستند. به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه می رسند که همسرشان قطعا در حال خیانت است.
رازهای کنار آمدن با همسر شکاک
۱. سعی کنید همسرتان را در جریان کارهای روزمره تان قرار دهید. وقتی او از کارهای شما خبردار باشد و متوجه شود که بدون نیاز به کنجکاوی از همه فعالیت های روز شما خبر دارد خیالش راحت می شود و دیگر دلیلی نمی بیند که مخفیانه سر از همه کارهای شما دربیاورد.
۲. برنامه هایتان را تا جایی که امکان دارد با همسرتان اجرا و سعی کنید بیشتر اوقات همراه او باشید. شما می توانید در کنار همسرتان:
تلویزیون تماشا کنید
پیاده روی کنید
شام بخورید
۳. وقتی همسرتان شکاک است، باید این را بپذیرید که اوضاع شما با دیگران فرق می کند. همسر شما یک انبار باروت است و برای منفجر شدن تنها به یک جرقه احتیاج دارد. پس فرصت را برای منفجر شدنش فراهم نکنید. یادتان نرود که هر اشتباه کوچکی می تواند یک ناامنی بزرگ را برای او ایجاد کند.
۴. هر وقت در مورد موضوعی متوجه شک همسرتان شدید قبل از هرگونه قضاوتی باید سعی کنید موضوع را از دریچه نگاه او ببینید.
۵. شما باید بدانید که چه موضوعاتی حساسیت همسرتان را تشدید می کند و در نتیجه از آنها بپرهیزید. اگر فکر می کنید حساسیت او بی مورد است باید قبل از آنکه کاری کنید یک قدم به عقب بازگردید و به او کمک کنید تا حساسیت های بی موردش را کنار بگذارد.
۶. باید بدانید در چنین شرایطی برای حفظ زندگی مشترکتان بیش از آنکه به سوختن و ساختن احتیاج دارید نیازمند اصولی هستید که مثل یک خط قرمز در زندگی تان پررنگ هستند و هر دو شما باید از آنها پیروی کنید.
۷. داشتن یک ازدواج ناموفق در گذشته ممکن است حسادت همسرتان را آرام آرام تشدید کند. درست است که او از آغاز ازدواج تان این موضوع را می دانسته و به ظاهر آن را پذیرفته اما با بیشتر شدن عشقش ترس از دست دادن شما در او بیشتر می شود. این موضوع به شکلی آزاردهنده ذهنش را مشغول می کند و قطعا در روابط شما تاثیر منفی خواهد گذاشت.
راه حل: شما نمی توانید گذشته خود را تغییر دهید بلکه تنها کاری که می توانید انجام دهید پرهیز کردن از گفتن خاطراتی است که مربوط به آن روزهاست. اجازه دهید همسرتان فکر کند شما همه آن روزها را فراموش کرده اید. این طرز فکر به او کمک خواهد کرد تا او نیز این موضوع را فراموش کند.
۸. همسر شما به دیدن احساس تان احتیاج دارد و باید بداند که او برای شما با همه فرق می کند و حسی که به او دارید از جنس دیگری است. همسر شکاک شما نیاز دارد تا مطمئن شود که تمام قلب تان را از آن خود کرده است.
۹. سعی کنید به همسرتان ثابت کنید که تنها متعلق به او هستید. فکر نکنید بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک، دیگر نیازی نیست که این قضیه را به او ثابت کنید. حتی اگر ۳۰ سال هم از ازدواج تان گذشته نباید بگذارید که همسرتان به این قضیه ذره ای شک کند.
کارآگاه بازی های عاشقانه!
فرض کنید وقتی از اتاق خارج می شوید همسرتان سراغ تلفن همراه تان می رود یا وقتی خواب هستید، ای میل های شما را چک می کند یا اینکه وقتی برای یک قرار دوستانه بیرون می روید بارها و بارها با شما تماس می گیرد و اگر کمی بیش از انتظارش بیرون بمانید پرس وجوهایش را شروع می کند. گاهی فکر می کنید همه این کارآگاه بازی ها از عشق است و به او فرصت می دهید که همه چیز را بداند و گاهی احساس می کنید حریم خصوصی تان از دست رفته و مقاومت می کنید.
مقاومت هایی که نتیجه شان یا دعواست یا حساسیت های بیشتر. اگر شما با چنین فردی زندگی می کنید باید بیشتر از این واکنش های ساده، مراقب ارتباط تان باشید. شما که با یک همسر همیشه شکاک زیر یک سقف زندگی می کنید باید آداب زندگی با این آدم ها را بدانید و با کمی ظرافت اوضاع را برای خودتان و همسرتان راحت تر کنید.
این اشتباه را هرگز مرتکب نشوید
کار اشتباهی است که در مورد شک تان به همسرتان با همه حرف بزنید. موضوع را پیش خودتان نگه دارید. مشکلات بین شما و همسرتان باید بین خودتان بماند و نفر سومی نباید وارد موضوع شود. اگر لازم می بینید که با کسی مشورت کنید فردی مناسب را پیدا کنید که بتواند توصیه های مفید و عاقلانه به شما بدهد.
آیا می دانید چه بلایی سر همسر شکاک می آید؟
اگر سوءظن به یک اتفاق هرروزه تبدیل شود می تواند مشکل ساز باشد. به خصوص برای کسی که شکاک است.
یک فرد شکاک:
معمولا احساس ناامنی می کند.
بدترین چیزها را در مورد همسرش تجسم می کند.
حتی یک اتفاق ساده مثل برنداشتن تلفن توسط همسرش می تواند زندگی را برای خودش و بقیه به جهنم تبدیل کند.
آرامش روحی و روانی را از خود و دیگران سلب می کند.
حریم خصوصی خودتان را داشته باشید
از مهم ترین راهکارهای زندگی با یک همسر شکاک ایجاد حریم خصوصی برای خودتان و البته همسرتان است. همسرتان چه بخواهد و چه نخواهد باید بداند چه محدوده هایی جای او نیست و در چه مواردی نباید دخالت کند یا حساسیت به خرج دهد. این کار را باید از همان روز اول زندگی مشترک تان انجام دهید. او را به حوزه هایی که فقط و فقط متعلق به خودتان است وارد نکنید.
منبع:سایت پزشکان بدون مرز
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سلامت نیوز :شکلگیری یک رابطه عاشقانه جدید برای کسی که قبلاً آسیب دیده، بسیار دشوار است.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از جمله افرادی که ازدواج با آن ها صحیح نیست، افرادی هستند که هنوز کودک مانده و از لحاظ رفتاری بالغ نشده اند.
ازدواج با کودک مانده ها، بی احساس ها و سلطه گرها ممنوع!
«برای ازدواج چقدر به معیارهای تان توجه می کنید؟»،
«آیا چشم بسته پای سفره عقد می نشینید، بدون این که از خصوصیات اخلاقی و باطنی طرف مقابل چندان آگاه باشید؟» یا این که به دست آوردن «شناخت به نسبت کامل از همسر آینده برای شما یک اصل اساسی است؟»
این ها سوال هایی بود که در مطالب گذشته بخش ازدواج میگنا طرح کردیم و در ادامه آن به معرفی برخی افرادی پرداختیم که ازدواج با آن ها صحیح نیست و توسط هیچ مشاوری توصیه نمی شود.
اگر خاطرتان باشد در هفته گذشته بررسی کردیم که چرا ازدواج با افراد معتاد و خشمگین مناسب نیست و این هفته نیز برخی دیگر از افرادی را که برای ازدواج مناسب نیستند معرفی می کنیم، البته دلیل آن را نیز خواهیم گفت.
بنویس همسر، بخوان والد!
از جمله افرادی که ازدواج با آن ها صحیح نیست، افرادی هستند که هنوز کودک مانده و از لحاظ رفتاری بالغ نشده اند. این افراد از رفتار مسئولانه و سنجیده طفره می روند و شرایطی را فراهم می آورند که همسر آن ها برایشان نقش «والد» را ایفا کند.
چطور بشناسیم:
چند صفت ویژه برای شناسایی این افراد در ادامه ذکر می شود:
الف- توانایی نداشتن در پذیرش مسئولیت های مالی و حل مشکلات اقتصادی
ب- غیر قابل اعتماد بودن
ج- بی هدفی و بی انگیزگی
چرا؟: حال سوال این است که چرا این افراد برای ازدواج مناسب نیستند.
باید گفت که این افراد نسبت به بخش اقتصادی زندگی خود بی توجه هستند و درباره آن کوتاهی می کنند به این دلیل که نمی خواهند بزرگ شوند و مسئولیت زندگی را به دست بگیرند. همچنین از فردی که هنوز کودک مانده است انتظار نمی رود که به حرف هایش عمل کند و از رسم و رسومات اجتماعی به طور کامل باخبر باشد. وقتی یک فرد می خواهد ازدواج کند از او انتظار می رود که مسئولیت پذیر و وظیفه شناس باشد تا بتوان به او اعتماد کرد. فردی که هنوز از لحاظ فکری و اخلاقی بالغ نشده است برای زندگی نه هدف خاصی دارد و نه انگیزه ویژه ای. او باری به هر جهت زندگی را خواهد گذراند و بار زندگی را بر دوش همسرش خواهد گذاشت.
«نه» به آن هایی که می خواهند پادشاهی کنند!
«افرادی که دیگران را کنترل می کنند»؛ این افراد نیز چندان گزینه مناسبی برای ازدواج نیستند، آن ها درست مقابل افرادی هستند که مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند. افرادی که دیگران را کنترل می کنند می خواهند همه تصمیم ها را خودشان بگیرند، هرگز درخواست کمک نمی کنند و به دیگران امر و نهی می کنند که چه کار بکنند و چه کار نکنند، آن ها برای دیگران تعیین تکلیف می کنند چرا که می خواهند کنترل همه چیز در دست خودشان باشد و هر کاری خواهند کرد تا مبادا احساس کنند که چیزی تحت تسلط و کنترل آن ها نیست.
چطور بشناسیم: این افراد از لحاظ عاطفی محدود و بسته هستند آن ها به سادگی احساسات و عواطف خود را بروز نمی دهند، بسیار حسودند، به راحتی وقتی چیزی مطابق میل آن ها نیست عصبانی می شوند، معمولا دارای عادت های وسواسی هستند و اصلا خوش ندارند که کسی برای آن ها تعیین تکلیف کند.
چرا؟ : افراد کنترل کننده معمولا کمتر برای درمان اقدام می کنند چرا که در طی درمان احساس غلط تسلط مشاور آن ها را رنج می دهد و نمی توانند کنترل درمانگر را بر زندگی خود بپذیرند، چنین افرادی مطمئنا تسلط و کنترل همسر را در زندگی نمی پذیرند. لازم است که همه چیز در کنترل آن ها باشد. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند.
ازدواج با چنین افرادی به معنای پذیرش سلطه و کنترل آن ها بر زندگی است.البته این افراد معمولا والدینی سلطه جو و انتقادگر نیز می شوند.
زندگی زیر سقف بی احساس ها
دسته دیگر از افرادی که ازدواج با آن ها توصیه نمی شود، افرادی هستند که نمی توانند احساسات خود را بروز دهند. این افراد هرگونه عاطفه و احساسی را مسخره می کنند و بیان احساسات را کاری عبث و بیهوده می دانند. این افراد به راحتی می توانند زندگی مشترک را با مشکل مواجه کنند.
همانطور که می دانید بخش عمده ازدواج ارتباط عاطفی است و افرادی که نمی توانند عواطف خود را بروز دهند زندگی مشترک شان دچار اختلال می شود.
چطور بشناسیم: این افراد نمی توانند احساسات و عواطف خود را نشان دهند و نمی توانند یا نمی خواهند درباره احساسات خود صحبت کنند.
چرا؟: چنان چه فردی نتواند احساسات خود را با شما در میان گذارد رابطه با او سطحی و در نهایت مایوس کننده خواهد شد. این حق مسلم ماست که از همسر خود انتظار داشته باشیم که احساسات و عواطف اصلی و بنیادین نظیر شادی، غم، یأس و عشق خود را بروز دهد. چنانچه او این توانمندی را نداشته باشد زندگی را به مسیر دشواری هدایت خواهد کرد. وقتی همسر ما از احساسات خود حرف نمی زند به این معنی است که رابطه ای وجود ندارد. تنها چیزی که در زندگی با این افراد وجود دارد یک قرار داد زندگی مشترک است نه یک ارتباط.
ازدواج با یک شکست خورده!
ازدواج با فردی که شکست عشقی را تجربه کرده است و هنوز نتوانسته روح و روان خود را التیام دهد نیز از جمله مواردی است که از سوی کارشناسان و مشاوران توصیه نمی شود؛ چرا که چنین ازدواجی یأس آور است و موجب دلشکستگی خواهد بود.
چطور بشناسیم : این افراد ممکن است هنوز علاقه و یا خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل داشته باشند، ممکن است هنوز به خاطر ارتباط پیشین خود احساس گناه کنند و خود را مسئول بدانند و یا هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی را که از رابطه قبلی دیده اند فراموش نکرده باشند و در شوک روحی به سر ببرند.
چرا؟ : هر چه قدر خشم و عصبانیت بیشتری از گذشته در دل مانده باشد به همان میزان توانایی فرد برای عشق ورزیدن در روابط فعلی کاهش پیدا می کند. البته برخی وسوسه می شوند که با این افراد ازدواج کنند تا آن ها را نجات دهند، غافل از این که التیام این افراد به زمان و کمک تخصصی نیاز دارد. اگر کسی تا به این حد آسیب دیده است باید به او وقت داد تا خود را به کمک مشاور متخصص التیام دهد.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت