(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

همسر ایده ال من:نیاز های قبل از ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


در روایات آمده است که رسول الله هر گاه به شخصی نگاه می کرد و از او خوشش می آمد ، می فرمودند : «شغلی هم دارد؟». اگر می گفتند نه ، می فرموند : «از چشمم افتاد» . عرض می شد : چرا ای رسول خدا؟ می فرمود : «زیرا اگر مؤمن، شغل و حرفه ای نداشته باشد ، دین خود را وسیله امرار معاش می کند .» ۱ و در جای دیگر فرموده اند : «هر گاه کسی ازدواج کند، نصف دین را کامل می کند و برای حفظ نصف دیگر باید تقوای خدا را پیشه کند و اهل و عیال اختیار کنید؛ زیرا که این کار، روزی شما را زیاد می کند ».۲

اگر به این احادیث دقت کرده باشید ، متوجه اهمیت و ارزش این دو مقوله ( کار و ازدواج ) خواهید شد ، و به جایگاه آنها پی خواهید برد . آیا واقعا به این موضوع فکر کرده اید که اگر شغلی مناسب در اختیار نداشته باشید ، از چشم بزرگ ترین شخصیت دنیا و اسلام افتاده اید ، یا با نداشتن همسر، نصف دین خود را کامل نکرده اید؟!

امروزه به دلیل تراکم جمعیت و مسائل اقتصادی و فرهنگی ، با مشکل کار، مواجه هستیم و بی کاری ، سن ازدواج را در بین جوانان افزایش داده است .

شاید در دانشگاه با دروسی که نقش پیش واحد را برای واحدهای دیگر بازی می کنند ، برخورد کرده اید. اگر این پیش واحد، پاس نشود ، نمی توانید درس مورد نیاز ترم بعد را گرفته و پاس کنید ، کار هم دقیقا نقش پیش واحد را برای ازدواج بازی می کند . اگر شخص ، شغل مناسبی در اختیار نداشته باشد به ندرت می تواند خانواده ای تشکیل دهد و از عهده مخارج آن برآید .

در این جا به اهمیت این جمله گذشتگان می رسیم که: «کار ، جوهره مردان را می سازد. » اگر در بین جوانان، بخصوص جنس مذکر، دقت کرده باشید ، می بینید که کار و یا شغل درآمدزا برای آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، و اگر به این هدف عمده و مهم خود دست نیابند ، با مشکلات فراوانی از جمله مشکلات اقتصادی و حتی مشکلات روحی ـ روانی نیز روبه رو می شوند .

اما نمی توان صرفا به دلیل نداشتن کار یا شغل مناسب ، امر مهم ازدواج را نادیده گرفت و معیارهای مهم دیگر را فراموش کرد و نیاز به داشتن زندگی مشترک را فقط به دلیل نداشتن کار ، کنار گذاشت . همان طور که در احادیث دیگر دیده ایم ، به فرموده پیامبر(ص) : بی همسران را همسر دهید ، زیرا با این کار ، خداوند ، اخلاق آنان را نیکو و روزی شان را زیاد می کند و به جوان مردی شان می افزاید. از این نکته بر می آید که به واسطه امر مهم ازدواج ، خداوند ، شخص را در به دست آوردن شغل (که همان وسیله روزی است) ، یاری می کند .

پس در این زمینه بدون تردید ، کار ، مقدمه ای برای ازدواج است . اما شاید شما هم که به کرّات دیده اید که در جامعه ای که در آن زندگی می کنید ، به ویژه شهرهای صنعتی بزرگ، دارای چنین ویژگی هستند که خانواده های ساکن در این شهرها ، زمانی که مسئله ازدواج مطرح می شود ، اکثریت آنها از پول زیاد به عنوان ملاک اصلی برای ازدواج یاد می کنند و همان طور که پول فراوان، منوط به داشتن شغل پول ساز است ، بنا بر این ، سختگیری این خانواده ها به شغل افراد می رسد . یعنی دیگر داشتن شغل مناسب، کافی نیست ، بلکه داشتن شغلی درآمدزا آن هم به مقدار فراوان، مورد تأیید این خانواده است . در صورتی که من معتقدم و شاید شما هم موافق باشید که به قول قدیمی ها: « پول، خوش بختی نمی آورد».

درست است که برای تأمین اکثر نیازهای بشریت، پول مهم است، اما همه آن نیست . حتی این که پول فراوان، ممکن است سودی نداشته باشد که هیچ ، بلکه درد سر آفرین نیز شود . پس توصیه ما این است که در امر خطیر ازدواج (که از جانب خداوند و پیامبرانش این گونه بر آن سفارش شده است) ، کمی از سختگیری ها بکاهیم و با دقت و به آسانی به آن بنگریم ، و فقط به داشتن شغل مناسب و درآمدزا و به اندازه کفاف نیازهای یک خانواده ، خود را قانع کنیم ، تا بدین گونه، شرایط ازدواج را برای کسانی که شغل مناسب دارند مهیا سازیم. فکر می کنم اگر این گونه بیندیشیم ، دیگر خبری از افزایش سن ازدواج در میان جوانان نباشد!

یادمان نرود ، محبوب ترین بنیان ها نزد خداوند ، بنیان خانواده است و ازدواج ، سنت پیامبر(ص) است و کسی که از آن روی گرداند ، از او نیست . هر که دوست دارد خدا را پاک و پاکیزه دیدار کند ، با داشتن همسر به دیدارش برود .

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

بهترین سن ازدواج


http://maktoobshop.com/



یکی از بحث های داغی که این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی می شود، محدوده سنی ازدواج جوانان است. این سن برای دخترها ۱۶ تا ۱۸ سال و برای پسرها ۱۹ تا ۲۱ سال ذکر می شود...

در حالی که از دیدگاه روان شناسی، ازدواج کردن در سنین یاد شده قابل تامل است. برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روان پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شده ایم که می خوانید.

آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، می توان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشم پوشی کرد؟

ـ از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی و در پسران از حدود ۱۴ تا ۱۶ سالگی شروع می شود. بلوغ روانی، عنوانی است که روان پزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام می برند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می شود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدان ها به حداقل کفایت می کنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روان پزشکان و اصولا مکاتب روان شناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به دست آورد.

و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟

ـ بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآورده شدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.

خصوصیاتی که ذکر کردید معمولا در چه سنی به دست می آید؟

ـ بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن ۲۰ سالگی زمینه های فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانم ها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن ۱۴ تا ۱۵ سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند می خورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده می شود. جامعه ای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده یا ازدواج قرار نمی دهیم.

البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خرده گیری و سخت گیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دوره های تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمی کنیم. صحبت ما در مورد حداقل هاست. اگر فرد بتواند به توانمندی های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، می تواند ازدواج کند که این اتفاق می تواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سال های بعدی موکول شود.

آیا جوانان کشور ما این قابلیت را دارند که در سنین ذکر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟

ـ ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمی شود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانواده شان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانواده ای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانواده هایی که ازدواج والدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخاب شان برنامه ریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندان شان فراهم کرده اند.

پس با توجه به گفته های شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟

ـ بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقل هایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که می خواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیده اند یا خیر.

بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟

ـ ما اختلاف سنی ۵ سال را مطلوب می دانیم. در این صورت می توانیم بگوییم که زمینه ها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن شروع می شود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، می توانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران ۱۸ سال و در پسران ۵ سال بیشتر یعنی ۲۳ سال است البته با حداقل توانمندی ها، مهارت ها، حرفه و تحصیلات.

اگر خانمی از همسرش بزرگ تر بود چطور؟

ـ این مساله هم اگر به صورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاوره های لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و می توان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.

همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و کمتر در مورد فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر می شود. نظر شما در این رابطه چیست؟

ـ ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچه دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه دار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج می کنند نباید برای بچه دار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمان هایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل می شود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوب ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندان شان ایجاد می شود. به عنوان نمونه برای یک مرد ۳۰ ساله و یک زن ۲۵ ساله بچه دار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در ۲۳ سالگی و ۱۸ سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.

مریم منصوری

موفقیت در ازدواج


http://maktoobshop.com/


برای موفقیت و شادکامی در ازدواج نمی توان راهنمایی های مخصوصی را در نظر گرفت، با این وجود این پیشنهادات لازم و ضروری به نظر می رسد.

۱) قاعده طلایی اول: همسر خود را گرامی بدارید. ازدواج یعنی اعلان استقلال، هنگامی که ازدواج می کنید قول می دهید که در مشقت و راحتی، فقر و ثروت و سلامتی همسر خود را دوست و گرامی بدارید. عشق شما به یکدیگر بر پایه زندگی زناشویی استوار می باشد. لذت عاشق سرور و خوشحالی معشوق است. همسر خود را گرامی بدارید و عقد ازدواج را محکم کنید. زن و شوهر با طناب بسیار محکمی به هم متصل هستند. رشته های بسیاری این طناب را به وجود می آورند که از همه مهم تر رشته عشق و علاقه ای است که نسبت به یکدیگر ابراز می دارند. رشته های دیگری چون رشته علایق مشترک، تجربیات مشترک، وفاداری مشترک و تشریک مساعی در زندگی لازم است. هر چه رشته های این طناب محکم تر باشند، ازدواج نیز باثبات تر خواهد بود. پس رشته هایی درست کنید که هرگز گسیخته نشوند.

۲) قاعده طلایی دوم: وقتی ازدواج می کنید با همسر خود چون یک روح در دو جسم باشید. پس از ازدواج به والدین خود متکی نباشید، بلکه باید با زن خود روح جدیدی را به وجود آورید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید. خانواده ای جدا بسازید و شانس موفقیت زیادی در زندگی به وجود آورید.

۳) قاعده طلایی سوم: فن عشق ورزی را بیاموزید. هماهنگی سبب ایجاد علاقه زناشویی می شود. در روابط خود احساسات و عواطف را توام سازید. هر چه روابط شما هماهنگ تر باشد شانس موفقیت شما نیز بیشتر خواهد بود.

۴) قاعده طلایی چهارم: خود را برای پدر و مادر شدن آماده کنید. درباره حقایق مربوط به پدر شدن اطلاعات کسب کنید، سلامتی روحی و جسمی اطفال شما بستگی به دقت های اولیه شما دارد. هر چه توجه و دقت شما بیشتر باشد سلامتی آنها بهتر تامین می شود برای آنها زمینه مستعدی تهیه کرده و مقدمه خوبی برای زندگی آنها به وجود آورید.

محیط خانواده، بهترین مکان برای تربیت کودک است. کودکانی که عضو خانواده های مهربان و فداکار هستند از نظر روحی بهتر تربیت می شوند. بهترین آمادگی جهت پدر و مادر شدن، ازدواج حقیقی است.

۵) قاعده طلایی پنجم: در زندگی زناشویی بردبار و صبور باشید! هرگاه بخواهید به تنهایی حرکت کنید هر کجا بخواهید قدم می گذارید ولی هنگامی که با یک نفر دیگر هستید قدم های شما باید با او هماهنگ باشد. در ابتدای کار ممکن است پای یکدیگر را لگد کنید ولی سپس تجربه کسب می کنید که چگونه خود را با یکدیگر هماهنگ سازید. در ازدواج نیز برای ایجاد هماهنگی جسمی و روحی گذشت زمان لازم است، برای موفق شدن باید صبور و بردبار باشید.

خویشاوندان زن و شوهر نیز باید صبور باشند و برای ایجاد چنین صبر و شکیبایی گذشت زمان لازم است، وقتی که دختری عاشق پسری می شود نمی تواند الزاما مادر او را یا پدرش را دوست بدارد.

عروس و داماد نمی توانند خیلی سریع با زندگی داخلی همسرشان پیوستگی ایجاد کنند! برای حل و فصل این موضوع زمان برای درک، فهم و شعور لازم است.

۶) قاعده طلایی ششم: ریشه ازدواج خود را محکم سازید! به زندگی زناشویی مانند گیاه باید توجه کرد، به خصوص زمانی که هنوز تازه و نورس است ریشه آن را باید با اندیشه مشترک، دقت و توجه، مهر و محبت و بالاخره حس تفاهم که به منزله خورشید و باران هستند سیرآب و تقویت کرد. به یکدیگر ابراز علاقه کنید، به هر شکلی که می توانید احساسات خود را به یکدیگر نشان دهید.

ممکن است عشق از گفتار عمیق تر باشد ولی گاهی با محبت نمایان می گردد. روابط زناشویی را پرورش داده و آن را برویانید. برای توجه به گیاه باید علف های هرز را چید.

هرگاه علف های هرز رشد و نمو کنند، گیاه مزبور پرورش نیافته و خشک می شود!

چنانچه علف های هرز را سریعا از بین ببریم، گیاه رشد کامل خود را به دست می آورد. در ازدواج نیز علف های هرز را به محض پیدایش از بین ببرید. بگذارید گیاه ازدواجتان آن طوری که شایسته است، رشد و نمو نماید.

۷) قاعده طلایی هفتم: در صورت لزوم با افراد مطلع مشورت کنید. مشورت درباره ازدواج به منزله هنر و علم اجتماعی ظهور کرده است.

پزشکان، صاحب نظران علوم اجتماعی، متخصصین تعلیم و تربیت و مشاوران ازدواج خود را برای چنین وظیفه اجتماعی آماده می سازند و مشاور مطلع به شما بصیرت و ادراک کافی داده و شما را از بیماری های زناشویی و اختلالات روانی که ممکن است هیچ کدام از شما آگاهی و بینش بر منابع کشمکش های خود نداشته باشید آگاه می سازد زیرا علت بعضی از نارضایتی ها واضح و آشکار نمی باشد. ممکن است یک بحث جزئی مربوط و منوط به حسن عدم امنیت، آرزوی قدرت و محرومیت جنسی باشد.

اگر شما قادر به حل موضوع نباشید، مشاور شما آن را حل خواهد کرد. از دیگران راهنمایی بخواهید و بر شانس موفقیت خود در زندگی زناشویی تان بیفزایید.

۸) قاعده طلایی هشتم: از قوانین هشتگانه طلایی پیروی کنید!

با همسر خود همان طور رفتار کنید که میل دارید او با شما رفتار کند. از احساسات یکدیگر مطلع بوده و به احتیاجات دیگری توجه داشته باشید. ببخشید، همان طور که میل دارید بخشیده شوید. از جسارت، اهانت و بی وفایی بپرهیزید!

http://maktoobshop.com/


آیا برای ازدواج آماده ای؟


http://maktoobshop.com/


از آنچه گفته شد برمی آید که نفس ازدواج کردن عملی است که نه تنها موجب رشد و تکامل شخصیتی انسان می شود بلکه در سیر و سلوک معنوی او نیز دخیل بوده و انسان را به هدف خلقت خود نزدیک می کند. حال برای کسی که نسبت به ازدواج بی انگیزه بوده و با این مباحث جدای از انگیزه های مادی، هدفی الهی برای این عمل یافته، لازم است پیرامون آمادگی و شرایط ازدواج بحثی داشته باشیم.

برای ازدواج لازم است یک مرد به سه بنیه در خود توجه جدی داشته باشد. بنیه جسمانی، بنیه عقل معاش، بنیه عقل اجتماعی.

منظور از بنیه جسمانی فقط قوت جنسی نیست بلکه شامل ضعف و قوت عمومی بدن هم می شود. جوانی که دچار مشکلات جسمانی مهمی همچون بیماریهای گوارشی، قند و چربی زیاد، نقص و عیب عضو، صرع، چاقی مفرط و از این دست می باشد هرچند توانایی جنسی داشته باشد اما برای ازدواج یا باید به معالجه پرداخته، یا ضعف جسمانی خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارد. از آنجا که در مورد این بنیه آگاهی لازم وجود دارد خیلی به آن نمی پردازیم.

در مورد بنیه دوم که عقل معاش است نیز باید گفت منظور از عقل معاش صرفا درآمد بیشتر از نیاز یا مصرف در ماه نیست. اجازه بدهید تا با کمی توضیح به تعریف این بنیه برسیم. شخصی را فرض بگیرید که توانسته است ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشد، آیا می توان در مورد بنیه دوم او قضاوت کرد؟ خیر، بلکه اولا باید پرسید آیا شغل و حرفه ای که ایشان دارند مطابق علایق خود بوده و ایشان بطور کامل توانسته است در شغل خود یک متخصص باشد؟ اگر او یک متخصص باشد در صورت از بین رفتن زمینه شغلی مثلا شرکتی که در آن کار می کرد، می تواند دنبال زمینه های دیگری باشد اما اگر از سر رفاقت وارد آن کار شده و هیچ وقت دنبال تخصص نبوده دیگر اینطور نخواهد بود. دقت داشته باشید که در همه کارها می توان متخصص بود و بنده اصلا منظورم خود آن کار نیست، یک نفر در لوله کشی ساختمان متخصص است و نفر دیگر در جراحی و پزشکی، منظور من دقیقا حرفه ای شدن شخص است و الا آمار پزشکان بیکار در جامعه ما کم نیست. پس اولین شاخصه کسی که به عقل معاش دست یافته حرفه ای شدن در شغل خود است یا تلاش برای حرفه ای شدن در او دیده می شود. البته کسی که برای ازدواج اقدام می کند قاعدتا در اول مسیر است و نباید انتظار درآمدهای بالا از او داشت بلکه همین تلاش او برای کسب مدارج عالی در کار و شغلش نشان از عقل معاش اوست.

دومین شاخصه عقل معاش در چگونگی مصرف است. اینکه شخص بتواند بین درآمد و مصرفش توازن ایجاد کند. در زندگی نه تنها دست تنگ نیست بلکه ولخرجی هم نمی کند. با حساب خرج می کند و از قیمتها خبر دارد. به راحتی فریب نمی خورد و در داد وستد اهل چانه زنی است. حال با این توضیح عقل معاش یعنی توانایی کسب درآمد و مصرف معقولانه. مردی که بتواند درآمد و خرجش را مطابق هم کند و در مصرف خود اسراف، ولخرجی و دست تنگی نداشته و و اعتدال را رعایت کند. عقل معاش همان چیزی است که امام باقر علیه السلام در روایتی با عنوان تقدیر معیشت نام برده و آنرا جزء کمال انسان معرفی می کند. امام باقر علیه السلام میفرماید: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَة»(الکافی، ج ۱ ص۳۲) (کمال انسان و نهایت کمالش دانشمند شدن در دین و صبر در بلا و اقتصاد در زندگی است.) اقتصاد یعنی رعایت توازن در درآمد و مصرف که از سوی مرد خانواده صورت می گیرد و البته زن هم در خانواده باید به فکر نگهداری از مال شوهر بوده و در مخارج مراقب فشار برروی مرد باشد و این در حقیقت عقل معاش زن خواهد بود.

البته در دنیای امروز با مسئله جدیدی مواجهیم و آن اشتغال زنان و درآمدهای کسب شده بوسیله خود ایشان است. آنچه که در خرج و مصرف خانواده معلوم است از ناحیه شوهر تامین می شود و البته زنان می توانند خرج اضافی مازاد برنیاز خانواده را از درآمد خود داشته باشند که توصیه می شود در این مورد با شوهر خویش مشورت داشته باشد. این مطلب در قسمتهای بعدی که مربوط به رفتار در خانواده است بیشتر توضیح داده می شود.

بنیه سوم، عقل اجتماعی است. در زندگی خود گاها با افرادی برخورد کردید که نمی توانند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، هنوز از سرگرمی های مخصوص کودکان بهره می برند، تا مورد سوال واقع نشوند لب به سخن نمی گشایند، معمولا در گوشه و کنار مجالس نشسته و از توجه جمع دوری می کنند، اگر ظلمی در حق ایشان شود نمی توانند حقوق خود را بازستانند و کمتر تمایلی به چانه زنی در خریدهای خود دارند. افرادی که دارای این شاخص ها هستند از عقل اجتماعی بهره ای نبرده اند که البته نمی توانند مشکلات و سختیهای زندگی را تحمل کرده و راهبردهای مهمی در تصمیم گیریهای خود داشته باشند. شاید ویژگی دوم کمال هر شخص در روایت امام باقر علیه السلام « الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ» از ثمرات همین عقل اجتماعی باشد.

برای پسر یا دختری که تصمیم به ازدواج دارد تفکر کردن در مورد داشتن چنین بنیه ای بشدت توصیه می شود. اگر یک جوان سرگرمی های دوره کودکی و نوجوانی اش را ترک کرده و با آنها لذت نمی برد، اگر براحتی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به هیچ وجه ظلم را چه درحق خود و چه در حق دیگران تحمل نمی کند، نقش خود را در زندگی دنیا یافته و برای سعادت و خوشبختی خود برنامه ریزی کرده است، در تصمیم گیریهای زندگی با تعقل و مشورت گام برمی دارد می تواند در برخورداری از این بنیه تا هفتاد در صد مطمئن باشد. برای اطمینان کامل نیز می تواند به نظرات نزدیکان خود مراجعه کند، مادر و پدری که سادگی و ناپختگی دوران نوجوانی را در جوان خود مشاهده نمی کنند لازم است از این رشد او اظهار رضایت کرده و هر از چند گاهی در جلوی فامیل و دوستان به شوخی مسئله ازدواجش را مطرح کنند. به عبارت دیگر برای درک عقل اجتماعی به این شاخصها توجه می کنیم: سرگرمی ها، ارتباط با دیگران، استیفای حق، برنامه ریزی برای آینده، قوت در تصمیم گیری ها.

با توجه به این سه بنیه می توانیم به مسائل دیگری هم که در ازدواج شرط می دانیم توجه کنیم همچون: سن، میزان تحصیلات، شغل، برخورداری از امکانات مادی که البته در بحثهای آینده این شرایط را با همین سه بنیه توضیح داده که با این توضیحات شرایط ازدواج و دغدغه های طرفین در انتخاب عروس یا داماد بسیاری از معیارهای ما تفاوت خواهد کرد.

سید عبدالرسول علم الهد

http://maktoobshop.com/

ی

دانستنی های ازدواج



http://maktoobshop.com/




از جمله سنت های حاکم بر زندگی انسانها که عامل دوام و بقای نسل بوده و از سوی کلیه قوانین بشری نیز پذیرفته شده، ازدواج و تشکیل خانواده است.

اهمیت خانواده از بعد فردی و اجتماعی و تأثیرگذاری آن بر جامعه به حدی است که قانونگذار در اصل ۱۰ قانون اساسی آن را واحد بنیادی جامعه اسلامی دانسته است زیرا چنانچه خانواده را اجتماعی مرکب از پدر، مادر و فرزندان بدانیم که با رشته های عاطفی به یکدیگر پیوسته اند، هر اندازه که استحکام این رشته ها قوی تر باشد، ارتباط افراد خانواده با یکدیگر و رابطه این گروه با جامعه عمیق تر خواهد بود و بالعکس.

هر قدر میزان این رابطه عاطفی متزلزل تر و ضعیف تر شود، پیوند اعضای خانواده از یکدیگر و از جامعه گسسته تر خواهد شد.

چنانچه افراد خانواده با حقوقشان آشنا باشند و خود را ملزم به رعایت آن بدانند، قوانین اجتماعی را نیز محترم خواهند شمرد. در مقابل خانواده ای که در آن تنش و ناسازگاری وجود داشته باشد و اعضای آن حقوق یکدیگر را نادیده انگارند، در جامعه نیز نسبت به قوانین بی توجه خواهند بود.

به عبارت دیگر جامعه در حکم آیینه ای است که کنش، رفتار و منش خانواده به خوبی در آن منعکس می شود.

انتخاب همسر

پر واضح است که اولین قدم در تشکیل خانواده انتخاب همسر مناسب است. این امر در نقاط مختلف کشور بر حسب آداب، رسوم و عرف محل متفاوت بوده و نحوه برگزاری آن متغیر است.

در انتخاب همسر رعایت تناسب هایی که ضریب اطمینان را برای رسیدن به یک زناشویی سالم و بدون تنش بالا می برد، ضروری است. صرف نظر از اینکه در بسیاری از نقاط کشور هنوز دختران در انتخاب همسر خویش نقشی ندارند، در نظر گرفتن تناسب بین دو طرف از نظرموقعیت اجتماعی، میزان تحصیلات، وضع خانوادگی و برخی موارد دیگر از سوی والدین لازم به نظر می رسد. یکی از مسائل مهم در زمان انتخاب همسر در نظر گرفتن سن او است.

متاسفانه هنوز در بعضی از شهرها و مناطق کشور، دختران کم سن و سال بر حسب عرف و عادت یا به دلیل مشکلات مالی خانواده راهی خانه شوهران نادیده خود می شوند. حتی به ندرت پیش آمده است که سرپرست خانواده به دلیل بدهکاری، دختر خود را در قبال پرداخت بدهی یا دریافت وجه نقد به عقد ازدواج فردی مسن در می آورد. وجود اختلاف در نوع نگرش، خواست ها و برداشت ها در مقاطع سنی مختلف انکار ناپذیر است. بنابراین بدیهی است فردی که ایام جوانی را پشت سر گذاشته، میل به تفریح و گردش و آنچه را که اقتضای سنین جوانی است از دست داده است. همین عامل می تواند مانع از ادامه یک زندگی سالم شود و چنانچه به دلایلی منتهی به جدایی نشود، باعث افسردگی، خودسوزی و امثال آن خواهد شد.

نکته دیگری که بیانش لازم به نظر می رسد، لزوم تناسب بین سطح تحصیلات طرفین است. نمی توان انکار کرد که سپری کردن مقاطع تحصیلی مختلف بر میزان دانش و اندوخته های فرد خواهد افزود و تأثیر این امر بر نوع نگرش، رفتار و کردار، موجب تکامل شخصیت انسان خواهد شد. در این ارتباط خانمی که با وجود داشتن مدرک دکترا علی رغم مخالفت های شدید خانواده حدود پنج سال قبل با مردی که تحصیلات متوسطه داشت ازدواج کرده بود، اکنون پس از گذشت مدتی، اختلاف در دیدگاه ها و سلیقه ها آن ها را به جایی رسانده است که قادر به تحمل یکدیگر نیستند تا جایی که هر دو طرف حتی از رفت و آمد با خانواده های یکدیگر نیز خودداری می کنند.

به هر حال تناسب تحصیلی یکی از عامل های مؤثر در دوام و بقای زندگی زناشویی است که لازم است در هنگام انتخاب همسر به آن توجه شود. البته عواملی که از آن ها یاد شد هر چند در موفقیت نسبی زناشویی مؤثر هستند اما مسائل دیگری مانند تناسب سطح اقتصاد و فرهنگ خانواده را نیز نمی توان نادیده انگاشت.

خواستگاری

خواستگاری «بیان رسمی تقاضای ازدواج» است زیرا گرچه ممکن است تقاضا به طور خصوصی بین دو طرف مطرح شده باشد اما با توجه به عرف و عادت معمول اجتماعی تا زمانی که خانواده ها در این امر مداخله نکرده باشند، رسمیت پیدا نمی کند. مطابق عرف حاکم بر جامعه ما، پس از انتخاب فرد مناسب، خانواده پسر به خواستگاری دختر می روند ولی چنین رسمی مانع از این نیست که دختر نسبت به تقاضای ازدواج اقدام کند. هر چند قانون انجام این عمل را منع نکرده است اما با توجه به فرهنگ جامعه امری غیر متعارف به شمار می رود. به همین لحاظ دختران این آداب را به منظور پیشگیری از عواقب بعدی رعایت می کنند. طبیعی است با توجه به اقوام مختلفی که در سرزمین پهناور ایران بسر می برند، آداب خواستگاری نیز متفاوت و متغیر باشد ولی آنچه بدیهی به نظر می رسد، عدم تعهد دختر و پسر یا خانواده آنها در این مرحله است، بدین معنا که به راحتی می توانند از ادامه رفت و آمد یا اقدامات بعدی خودداری کنند.

دیدگاه قانون بر امر خواستگاری

در مورد خواستگاری، قانون در زمینه شکل انجام آن، ویژگی های خواستگار و / / / دخالتی نکرده و آن را به توافق طرفین و عرف حاکم بر جامعه واگذار کرده است. اما در خصوص زنی که از او خواستگاری می شود شرایطی معین کرده است که در بحثی تحت عنوان «موانع نکاح» مطرح می شود.

به موجب قانون هر زنی را که فاقد موانع نکاح باشد می توان خواستگاری کرد. حال باید دید که موانع نکاح کدام است البته عرف مسئله را به گونه ای حل کرده است مثلاً زنان محرم از جمله این افراد به شمار می روند. به عنوان مثال کسی به خواستگاری خواهر یا خاله یا عمه خود نمی رود. سوای منسوبین نزدیک که خود جامعه به آن آگاهی کامل دارد، یکی از مواردی که مانع نکاح است ازدواج با زنی است که در قید زوجیت دیگری است. همچنین زنی که در عده دیگری است. یعنی زنی که با همسر خود متارکه کرده و صیغه طلاق جاری شده است، تا سه ماه و ۱۰ روز نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند یا زنی که همسرش فوت کرده، تا چهار ماه و ۱۰ روز از نکاح خودداری می کند. ازدواج همزمان با دو خواهر حتی اگر به صورت موقت باشد نیز تابع همین شرایط است.

ازدواج با دختر خواهر زن (خواهر زاده زن) و دختر برادرزن(برادر زاده زن ) نیز منوط به اجازه زن است.

نامزدی

نامزدی دورانی است برای آشنایی هر چه بیشتر دختر و پسری که در صدد ازدواج و آغاز زندگی جدید مستقل هستند. این دوران در عین شیرینی، زمان پایه ریزی برای یک زندگی دادم و همیشگی در کنار یکدیگر است. در این عمل مرد و زن مقید به نام یکدیگر می شوند تا شخص ثالث را مجال خواستگاری نباشد. از سوی دیگر خانواده دختر نیازمند زمانی است تا وسایلی را تهیه کند که خود را مقید کرده تا به عنوان جهیزیه به همراه فرزند خویش روانه کند.

البته در قانون اشاره ای به جهیزیه و تکلیف خانواده ها به فراهم کردن آن نشده است و تنها اشاره شده که مطابق عرف و به منظور رفع حاجت زوجین در آغاز زندگی تهیه می شود اما متأسفانه این مسئله این روزها به دستاویزی برای خودنمایی بدل شده و مانعی برای ازدواج دختران شده است به طوری که سرمایه و پس انداز زیادی از خانواده ها را صرف خود می کند و بسیار مشاهده می شود که برخی خانواده ها تنها ملکی را که خود در آن سکونت دارند برای مهیا کردن جهیزیه به فروش می رسانند.

به هر حال به موجب ماده ۱۰۳۵ قانون مدنی، نامزدی ایجاد علقه زوجیت نمی کند. هر چند تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر شده، پرداخته شده باشد. چنانچه تمام یا قسمتی از مهریه به دختر پرداخت شده باشد، در صورت بهم خوردن وصلت قابل استرداد است زیرا مهر به منظور ازدواج مقرر شده و می توان آن را باز پس گرفت.

در مواردی هم که به دلیل رعایت جنبه شرعی و به لحاظ محرمیت دختر و پسر صیغه عقد جاری شده باشد نیمی از مهر قابل استرداد است. چنانچه صیغه عقد برای مدت محدود و معینی جاری شده باشد، تابع مقررات جداگانه ای است که در مبحث عقد منقطع یا موقت به آن پرداخته می شود. در ماده مذکور قید شده است که هر یک از زن و مرد مادامی که عقد نکاح جاری نشده می تواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر به هیچ وجه نمی تواند او را مجبور به این ازدواج کند یا از جهت امتناع از وصلت درخواست خسارت کند. چنانچه ملاحظه می شود این ماده قانونی، نامزدی را موجب تعهد طرفین نمی داند.

منطق نیز حکم می کند با توجه به اینکه دوره نامزدی مقدمه ای برای ازدواج است و در واقع دوران آشنایی طرفین با خلقیات و روحیه یکدیگر برای برنامه ریزی یک زندگی دایمی است، چنانچه به این نتیجه برسند که امکان شروع زندگی با یکدیگر را ندارند از آن منصرف شوند. به عبارت دیگر تا زمانی که فرزندی به وجود نیامده یا پایبندی های دیگر مانع از جدایی نشوند و از متارکه به شخص سومی آسیب وارد نمی شود، این اقدام صورت گیرد. ذکر این نکته ضروری است در مورد افرادی که با اجرای صیغه عقد حتی برای مدتی کوتاه جنبه شرعی موضوع را رعایت کرده اند، شرایط دیگری برای بر هم زدن این وصلت وجود دارد. طبق قانون زن و مرد از جهت مخارجی که متحمل شده اند نمی توانند درخواست خسارت کنند.

بدیهی است تا زمانی که ازدواج صورت نگرفته است زن مالک مهر نیست بنابراین اگر مهریه دریافت شده باید باز پس داده شود.

با این وجود حتی اگر مخارجی که جهت برگزاری جشن نامزدی، مراسم خواستگاری و امثال آن بر خانواده ها تحمیل می شود به عنوان خسارت پرداخت شود، آسیب های روحی و روانی و صدماتی که بر اثر نامزدی و نزدیکی قلب ها و اطلاع اقوام و خویشان از این نامزدی بر زن و مرد وارد می شود را نمی توان نادیده گرفت.

پر واضح است با توجه به عرف جامعه، دختری که در یک نامزدی با شکست مواجه شده است شانس خواستگاری های بعدی و در نهایت ازدواج او کمتر خواهد شد.

در ماده ۱۰۳۶ قانون مدنی که در سال ۱۳۶۱ حذف شد پیش بینی شده بود که اگر یکی از نامزدها، ازدواج را بدون علت موجه به هم بزند در حالی که طرف مقابل یا والدین او یا اشخاص دیگر با اطمینان از وقوع ازدواج مخارجی متحمل شده باشند، طرفی که وصلت را به هم زده است باید خسارات وارد شده را پرداخت کند. این ماده می توانست به نوعی خسارت های مادی وارد شده بر دختر، پسر یا خانواده های آنان را جبران کند به خصوص در مورد افرادی که به منظور سوءاستفاده اقدام به نامزدی های متعدد کرده و به دلایل واهی آن را بر هم می زدند، از تکرار موضوع پیشگیری می کند. با این وجود ماده قانونی مذکور در تاریخ ۱۳۶۱ /۱۰ /۸ حذف شد. البته این ماده تنها خسارت های مادی ناشی از مخارج وصلت را دربرمی گرفت در حالی که زیان های معنوی حاصل از بر هم خوردن نامزدی بیش از ضرر و زیان مادی آن موجب تألم خاطر می شود.

خسارت های مادی به هر حال و از هر طریق قابل جبران است و آنچه همواره در خاطر انسان باقی می ماند، رنج، تألم و دردی است که بر هم زدن نامزدی به وجود می آورد.

توجه خوانندگان را به این نکته جلب می کند که مطابق اصل ۴۰ قانون اساسی هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله ضرر زدن به دیگران قرار دهد. ماده یک قانون مدنی نیز مقرر می دارد هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان، سلامتی، مال، آزادی، حیثیت، حسن شهرت یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده لطمه ای وارد کند که موجب ضرر مادی یا معنوی فرد دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است. چنانچه ملاحظه می شود، قانون مسئولیت مدنی پرداخت کلیه خسارت ها اعم از مادی یا معنوی، به عمد یا غیر عمد را شامل می شود.

بنابراین طرفی که از بر هم خوردن نامزدی دچار آسیب روحی شده می تواند با استناد به قانون مزبور، درخواست خسارت معنوی کند.

باز پس دادن هدایای نامزدی

چنانچه معمول و متداول است در مدت نامزدی و به منظور شیرین تر کردن این ایام، دختر و پسر یا خانواده های آنها به تهیه و رد و بدل کردن هدایایی اقدام می کنند از جمله در دیدارها با اهدای گل و شیرینی یا در مناسبت های مختلف مانند اعیاد مذهبی با تولد طرفین، هدایایی مثل لباس، طلا و امثال آن رد و بدل می شود که در صورت به هم خوردن نامزدی قانونگذار تکلیف هدایا را به این صورت روشن کرده است:

بر طبق ماده ۱۰۳۷ قانون مدنی هر یک از نامزدها می تواند در صورت به هم خوردن وصلت، هدایایی را که برای ازدواج به طرف دیگر یا والدین او داده است مطالبه کند. اگر عین آن هدایا موجود نباشد هدیه دهنده مستحق دریافت قیمت هدیه هایی خواهد بود که از روی عادت نگه داشته می شوند مگر این که آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر از بین رفته باشند.

آنچه از این ماده برداشت می شود این است که به طور کلی از هدایای نامزدی چیزی که ماندگار و از روی عادت قابل نگهداری را می توان باز پس گرفت، بنابراین هدایای نامزدی را می توان به دو نوع تقسیم کرد:

الف: وسایل مصرف شدنی و غیر قابل نگهداری مانند: گل و شیرینی که قابل باز پس گیری نیستند.

ب: آنچه ماندگار است مانند لباس، پارچه، جواهرات یا ظروفی که به عنوان پیشکش اهدا شده است. در مورد این گونه هدایا آنچه موجود است عیناً باز پس داده می شود مثلاً اگر هدیه عبارت از یک دستبند بوده که موجود است، به همان صورت به اهدا کننده باز می گردد و چنانچه تلف شده باشد و عین آن موجود نباشد، مبلغ آن به اهدا کننده داده می شود. در بعضی موارد فقدان هدیه تقصیر مصرف کننده نیست که در این صورت ضامن پرداخت قیمت نیز نیست.

مثلاً اگر اهدایی ظرفی باشد و بدون تقصیر استفاده کننده یا طلایی باشد که مفقود شده یا به سرقت رفته باشد. ذکر این نکته ضروری است که منظور قانونگذار در تقصیر غیر عمدی هدیه، آن است که هدیه گیرنده به طور عمدی آن را تلف نکرده باشد.

استرداد هدایا در صورت فوت یکی از نامزدها:

ماده ۱۰۳۸ قانون مدنی یادآور شده است در مورد پرداخت قیمت هدایایی که عیناً موجود نیست چنانچه در اثر فوت یکی از نامزدها وصلت به هم بخورد، طرف مقابل وظیفه ای از بابت برگرداندن بهای هدایا به خانواده متوفی نخواهد داشت.

در این ماده با توجه به فوت یکی از طرفین خاطرات وی محترم شمرده شده و در مورد اموالی که عیناً موجود نباشد قیمت آن را قابل دریافت نمی داند. بنابراین چنانچه خود مال موجود باشد و طرف مقابل نیز مایل به باز پس گیری آن باشد، می تواند همان مال اهدایی را دریافت کند در غیر این صورت نمی تواند بهای آن را درخواست کند.

اداره آموزش های مردمی معاونت آموزش قوه قضائیه

آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟


http://maktoobshop.com/


آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟ و یا آنکه در حـال حـاضـر متاهل مـی باشـیـد؟ شـمـا قادر به بـنیان نـهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود. من بر اساس تجربیات پیشـیـن خـود می دانـم کـه پـایدار نگاه داشتن یک ازدواج موفق مستلزم تـلاش و کـوشـش مسـتمـر است. باید متوجه باشـیـد کـه مفهوم ازدواج چیزی فراتـر از یـک پـیـمان قـانـونی و مشروع میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.

اهمیت مشاوره پیش از ازدواج

مـشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکـنـم. شــانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مـسائـل ذیـل گـفـتـگو کـرده و بـه یـک تـفـاهـم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد:

۱) عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.

۲) روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی )

۳) مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری)

۴) بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.

۵) مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها )

۶) پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.

۷) ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.

۸) دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.

۹) تعهدات اجتماعی.

۱۰) اهداف و آرزوهای فردی.

اینکه از پیشینه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـی یـابـیـد بـسیـار ضـروری مـی بـاشـد. چـون شـخـصـیـت کنونی شما تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است کـه در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید. خـانـواده پـیـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـی باشد. مـا شـدیـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هسـتـیـم کـه در آن پرورش یافته ایم. بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میـکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت.

مفهوم تعهد در ازدواج

ازدواج خوب و مـوفـقـیـت آمـیـز وجـود دارد امـا ازدواج بـی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد. هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شـرط نـسـبـت بـه یک فرد نا کامل است. این انتظار که همسرتان کامـل و فـاقـد هـر گـونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد. امروزه که جدایی ها و طلاق های شـتابـزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟ تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: مـا نسبت به زنـدگی مـشـتـرکـمان بـی اعتنا و بی اهمیت نیستیم. ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم. ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صـادق بـوده و دروغ نـگویـیـم و بـه یکدیگر اعتماد داشته باشیم. چـه در حـضـور یـکدیـگر چـه در غیاب یکدیگر . رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد:

ـ سازگاری معنوی

ـ سازگاری شخصیتی

ـ خود شناسی آگاهانه

توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحـرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بـدون پـیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.)

علاقه دو سویه بیکدیگر

خصایص اثر بخش

۱) افرادی که در ازدواجشـان یـک نـظام ارزشـی مـقـتـدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در مـحقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد. نـظـام ارزشی که دربـرگیـرنـده صـفـات و خـصـوصـیات: صـداقت، راستی، همـبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر مـی باشد. ازدواجی که در آن زن و شـوهـر دارای انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـای غیر قابل انعطاف می باشند، شـانـسـی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.

۲) مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید. که شامل تمرکز بـر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد. تـقـریـبـا در هـر اخـتـلاف یـک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است. در ازدواج نباید ایـن چـنـین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد. چـون آن دیـگر مـذاکـره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.

۳)دوام ارتـباط زناشویی هنگامی که زن و شـوهر زمـان و مـیـدان بـیـشتـری در اخـتـیـار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.

۴) فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید. ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد. با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.

  

ازدواج های ناهمسان


http://maktoobshop.com/



نگاهی به آمار طلاق هایی که به فاصله نه چندان زیادی پس از ازدواج رخ می دهد، بیش از هرچیز بر این نکته گواهی دارد که پایه ازدواجی که با وزش اولین نسیم مخالف به لرزش درمی آید

و به همین سادگی فرومی ریزد، از بنیان اشتباه بوده است چراکه در غیر این صورت دختر و پسری که پیمان ازدواج را برای یک عمر بسته اند به این سادگی راضی به ابطال آن و خرابی آشیانه ای که با هزاران امید و آرزو ساخته اند نمی شوند.

در سال ۱۳۶۵ در برابر هر ۳۴۰ هزار و ۳۴۲ ازدواج، ۳۵ هزار و ۲۱۱ طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار در سال۱۳۷۵ به ۴۷۹ هزار و ۲۶۳ ازدواج در برابر ۳۷ هزار و ۸۱۷ طلاق و در سال ۱۳۸۱ به ۶۵۰ هزار و۹۶۰ ازدواج در برابر ۶۷ هزار و ۲۵۶ طلاق می رسد.

در سال ۱۳۸۵ این روند با رشد بیشتری ادامه می یابد به طوری که ازدواج ۲۲ درصد کاهش و طلاق ۱۲ درصد رشد می یابد. بنابر آمارهای رسمی در این سال ۷۸۸ هزار و ۲۳ مورد ازدواج و ۹۴ هزار و۴۰ طلاق ثبت شده است.

بررسی این آمار و محاسبه شاخص هایی چون نسبت طلاق به ازدواج و یا نسبت طلاق به کل جمعیت نشان دهنده آن است که این آمار طی سال های مختلف با نوساناتی روبه رو بوده است.

بررسی رقم مطلق طلاق طی سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۱ نشان دهنده افزایش آمار طلاق طی سال های مورد بررسی است، اما محاسبه شاخص های آماری نشان می دهد در سال ۱۳۶۵ شاخص طلاق با افزایش روبه رو بوده.سپس طی سال های۱۳۷۰ تا ۱۳۷۷ به تدریج کاهش می یابد و از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۵ این آمار مجدداً افزایش می یابد. همچنین آمار به دست آمده نشان می دهد که ۴۰ درصد طلاق ها بین سنین ۱۹ ۲۶ سال و ۸۰ درصد آن تا سن ۴۵ سالگی رخ می دهد.

از دید جامعه شناسان، طلاق پدیده ای است اجتماعی که تنها با یک عامل پدید نمی آید و با یک عامل نیز از بین نمی رود. از جمله عواملی که می توانند در بروز طلاق نقش داشته باشند می توان به علل متعددی از جمله فرهنگی، اجتماعی و تفاوت های تربیتی،مذهبی، اقتصادی، سیاسی و علل زیستی اشاره کرد. گرچه افزایش طلاق با افزایش ازدواج رابطه ای مستقیم دارد، ولی به صورت غیر مستقیم نوسانات شاخص های طلاق تحت تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و همچنین مسائل حقوقی است.

بسیاری از زوج هایی که در عمل، زندگی زناشویی آنان به بن بست رسیده است و به دلیل مسائل حقوقی قادر به جدایی نیستند، در حقیقت دچار طلاق پنهان شده اند. در چنین خانواده هایی با وجود اینکه پدیده طلاق رخ نداده است، ولی در عمل این اتفاق افتاده است.

به طوری که زن و مرد فقط به صورت ظاهری زیر یک سقف زندگی می کنند و در بعضی موارد حتی این عالم ظاهری نیز وجود ندارد و زن و مرد با وجودی که از همدیگر طلاق نگرفته اند ولی هر کدام برای خود زندگی می کنند و اطلاق زندگی مشترک برای آنان مفهومی ندارد که اگر بخواهیم این آمار را نیز به آمار فوق اضافه کنیم، به حتم بیشتر از میزانی است که در حال حاضر وجود دارد.

سؤالی که اینجا مطرح می شود، این است که چطور می توان در یک جامعه سنتی، مدرن ازدواج کرد؟ حقیقت این است که به طور صددرصد این امر از جهت روی دادن و دوام داشتن منتفی است، اما شاید تغییر نگرش خانواده ها و جوانان نسبت به این مسئله بتواند به هر دو طرف در حل آن کمک کند.

نکته ای که جوانان باید به آن توجه بیشتری داشته باشند، عامل معرفی درست همسر آینده به خانواده است پیش از آنکه به صورت سنتی به مراسم خواستگاری بروند. در شب خواستگاری فقط خصوصیات ظاهری و تا حدی وضعیت مادی افراد برای هم معلوم می شود، در صورتی که بسیاری از کمالات و یا نواقص طرفین در چنین مجالس رسمی کاملاً پوشیده می ماند.

در این میان برخورد درست و منطقی با خانواده همسر آینده را نیز نباید فراموش کرد. بسیاری از جوانان از توجه به این نکته اساسی غافل اند و فکر می کنند همین که آنها همدیگر را دوست دارند، دلیل قاطعی است که می توانند برای همدیگر ایده آل باشند و با هم به خوشبختی برسند و بر همین اساس خانواده خود را تحت فشار قرار می دهند که با خواست آنها موافقت کند و حتی تهدید می کنند که اگر موافقت نکنند این کار را می کنم که متاسفانه گاهی اوقات پاره ای از این تهدیدات جامه عمل به خود می پوشد و حوادث ناخوشایندی نیز روی می دهد.

البته زبان تهدید هیچ گاه مورد تایید نبوده و نیست و کاری که بر اساس تهدید انجام شود هیچ گاه عاقبت خوشی نخواهد داشت. ضرب المثلی است که می گوید: «سالی که نکوست از بهارش پیداست» زندگی مشترکی که با تهدید شروع شود، نمی توان به ادامه و استحکام آن زیاد خوشبین بود.

احترام به نظر و صلاحدید خانواده ها امری است اجتناب ناپذیر که هرگز به مفهوم تسلیم شدن بی چون و چرا در برابر آنان نیست. وقتی رفتاری از روی ادب، محبت و صداقت باشد حتی اگر مخالف نظر شما باشد، آن را می پذیرید و این امری است که جوانان باید در هنگام اختلاف سلیقه با والدین آن را فراموش نکنند. نظر چند تن از جوانان و کارشناسان مسایل اجتماعی را در این زمینه جویا شده ایم.

رویا یاراحمدی کارشناس مسائل اجتماعی می گوید: با توجه به این که ارائه اطلاعات از سوی خانواده ها به فرزندان بسیار حایز اهمیت است و به عبارتی دیگر مهم ترین بستر در نهادینه شدن سنت ها، آداب و رسوم فرهنگی به حساب می آید بهترین جایگاه برای رشد و تربیت انسان و شناخت زمینه های مختلف برای ازدواج جوانان به خصوص دختران است، اما باید گفت که متاسفانه خانواده ها در این باره بسیار کم کاری کرده اند و به کندی پیش رفته اند. اولین مشکل و بزرگترین مسأله در ازدواج نداشتن شناخت ابعاد شخصیت زن و مرد از بعد انسانی است.

در حالی که ازدواج به عنوان مهم ترین و اساسی ترین تعبیر از زندگی همیشه بوده و خواهد بود، اما در جامعه کنونی با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و اجتماعی شکل دیگری به خود گرفته است. با مطالعاتی که در بین ۷۵۰ دانش آموز دوره متوسطه دختر در مرکز مشارکت زنان به انجام رسیده است حتی میزان فاصله سنی بین زن و مرد ارتباط نزدیکی با موقعیت اقتصادی اجتماعی خانواده ها دارد.

دکتر غلام عباس توسلی جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران با تاکید بر تغییر ایده آل ها برای انتخاب همسر می گوید: ما در جامعه ای زندگی می کنیم که ساختار فرهنگی پایه ای در فرهنگ اسلامی دارد، اما در سالیان اخیر تغییرات چنان چشمگیر است که به سختی می توان آنها را توجیه کرد.

با توجه به دگرگونی هایی که در سطح کلی کشور به انجام رسیده به طور حتم آرمان های تعیین ازدواج، هم از سوی مردان و هم از جانب زنان شکل تازه ای به خود گرفته و مسایل اقتصادی در این باره به شدت مطرح است، به طوری که این عامل نقش بسیار تعیین کننده ای در ازدواج دارد و بیشتر فروپاشی ها با در نظر گرفتن وجود کسری در رکن مهم زندگی یعنی اقتصاد خانواده صورت می گیرد.

دکتر امان الله مقدم، آسیب شناس در این رابطه می گوید: تغییر الگوهای همسرگزینی خاص ایران نیست، بلکه در سراسر دنیا اتفاق افتاده است. اما آنچه به نظر می رسد این است که ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در ایران به شدت در حال دگرگونی است.

«یاسمین م» ۱۹ ساله می گوید: بخش عظیمی از ناخرسندی و نارضایتی و اضطراب پس از ازدواج ناشی از ناآگاهی در مسایل مربوط به اقتصاد خانواده است و این در حالی است که اگر زن و مرد به اندازه کافی اطلاعات و آگاهی درباره زندگی زناشویی داشته باشند کمتر با مشکل مواجه خواهند شد.

«سولماز ک» می گوید: معمولاً دختران زودباورتر از پسران هستند. من خودم عاشق پسری شده بودم به نام رامین که خود را عاشق سینه چاک من نشان می داد ولی با مخالفت خانواده ام مواجه شدم و چون خانواده ام به هیچ عنوان به این ازدواج رضایت نمی داد سرانجام تصمیم گرفتم بدون اجازه خانواده با او ازدواج کنم ولی خانواده ام نیز مرا طرد کرده و خانه ای را که قرار بود به عنوان جهیزیه به من بدهند از من پس گرفتند.

وقتی رامین این موضوع را فهمید که من دیگر خانه ای ندارم که او در آن زندگی کند، رفت و دیگر پیدایش نشد. البته من شانس آوردم که این موضوع قبل از ازدواج برایم روشن شد.

به هر حال ازدواج به عنوان مهم ترین تصمیم در زندگی هر انسان، همیشه اضطراب های خاص خود را به همراه دارد. یک تصمیم عجولانه می تواند سرنوشت زندگی جوانی را تباه و یا او را خوشبخت کند. جوانان باید بدانند که خانواده در هر صورت خوشبختی آنها را می خواهد و اگر با تصمیم آنها مخالفت می کند دلایلی دارد که آنها اکنون قادر به درک آن نیستند.

در این شرایط بهترین کار آن است که اتخاذ تصمیم برای مدتی به تعویق بیفتد. بعضی مواقع گذشت زمان بهتر از هر چیزی ممکن است حقایق را روشن سازد و یادآوری این نکته ضروری است که تصمیم غیرعاقلانه و عجولانه معمولاً دردسرساز می شود و چه بسا ممکن است یک عمر پشیمانی به دنبال داشته باشد.

زاهد‌الدین سلگی

http://maktoobshop.com/


معیارهای ازدواج موفق


http://maktoobshop.com/



زندگی بالاترین نعمتی است که خداوند به ما هدیه کرده است. ازدواج یعنی زندگی مشترک زن و مرد با این هدف که در کنار هم، پهلو به پهلو قدم بردارند و رشد کنند. در زندگی زناشویی هم ضوابط و معیارهایی وجود دارد که شناختن آن لازم و ضروری است. کمتر اتفاق می افتد که دختر و پسر در آستانه ازدواج و حتی در ادامه زندگی مشترک از یکدیگر شناخت کافی به دست آورده و هدف از ازدواج را برای خود روشن کرده باشند. آنها اغلب طبق رسم و عادت عمل می کنند. ارزش ها، پیش داوری ها و فرهنگ اجتماعی در انتخاب آنها تاثیر دارند و بسیاری از ازدواج ها را در واقع دیگران ترتیب می دهند. اگرچه اصل مهم، انتخاب و تصمیم طرفین است اما محیط، اطرافیان و خانواده ها مستقیم و غیرمستقیم در این کار نقش دارند. در زندگی زناشویی خوشبختی وجود دارد به شرط آن که برای رسیدن به آن تلاش کنیم، بنابراین شناختن عوامل موثر، ارزش ها، ضوابط و معیارها، آگاهی از قوانین حاکم بر روابط اجتماعی، شناخت آداب و رسوم و سنت های هر جامعه برای رسیدن به یک ازدواج موفق و دوام خانواده کاری بسیار مهم و ضروری است.ازدواجی که با شناخت صحیح صورت گیرد، از خطر جدایی و طلاق می کاهد. هرچقدر انسان از خود و محیط زندگی اش بیشتر بداند، برای او امکان عمل صحیح و درست بیشتر می شود. ازدواج هم نیاز به شناخت و اطلاعات زیادی دارد که زن و مرد باید آنها را به دست بیاورند. ازدواجی موفق است که در آن ترکیبی از عقل و احساس وجود داشته باشد و نحوه انتخاب همسر، هدف از ازدواج، هماهنگی در موارد مختلف زن و مرد مشخص شود. با جاری شدن صیغه عقد، زن و مرد با تمام صفات و آرزوها، عقاید و روابط اجتماعی، خود را وارد زندگی مشترک می کنند پس باید هر دو در این صفات، آرزوها، عقاید و روابط اجتماعی به دنبال هماهنگی باشند.زن و مرد برای شروع زندگی زناشویی باید تصویر واقعی و روشنی از آینده زندگی خود داشته باشند. دوستی، صداقت، اعتماد، درک روحیه همسر و پذیرش این که می خواهیم با انسانی متفاوت با خود زندگی کنیم، از ضروریات دستیابی به سعادت است.

ازدواج از دیدگاه آسیب شناسی اجتماعی

زمان پیدایش خانواده را باید از همان آغاز خلقت انسان دانست زیرا با آفرینش «آدم» و «حوا» در حقیقت اولین خانواده دونفره پا به عرصه ظهور گذاشت و با گذر زمان و تولید و تکثیر فرزندان، توسعه یافت.براساس پژوهش های جامعه شناسان، پایدارترین شکل خانواده مربوط به خانواده انسانی است بنابراین خانواده اولین نهاد اجتماعی است که در همه جوامع بشری وجود داشته و از دیرباز موردتوجه اندیشمندان و صاحب نظران علوم مختلف بوده است. تعاریف گوناگونی که از دیدگاه های مختلف در مورد خانواده ارائه شده، بیانگر اهمیت این نهاد مقدس اجتماعی است.اسلام از ابعاد گوناگونی به این موضوع پرداخته و لزوم آن را در جامعه از دیدگاه های مختلفی مورد تاکید قرار داده است. اهمیت ازدواج از دیدگاه اجتماعی، مهمترین موضوعی است که در تعالیم آسمانی اسلام به آن پرداخته شده است. ازدواج در دین اسلام از محبوب ترین تکالیف و شادترین وظایف خوشایند مقرر بین خالق و مخلوق است. شاید بتوان ادعا کرد هیچ واجب یا مستحبی تا این اندازه مورد رضایت خالق و مخلوق نیست و دین اسلام قدر و ارزش والایی برای آن قائل شده است.پیشوایان دین، ازدواج را ضامن بقای نسل انسان از راه مشروع می دانند و به عنوان مهمترین عامل امنیت و عفت عمومی بر آن تاکید دارند.

افزایش هفت درصدی ازدواج

معاون امور املاک سازمان ثبت اسناد کشور گفت: در یازده ماه گذشته، تعداد ۷۶۵ هزار و ۲۴۵ فقره ازدواج در دفاتر ثبت اسناد کشور به ثبت رسیده که این آمار در مدت مشابه سال گذشته، ۷۱۳ هزار و ۳۶۰ فقره بوده است.محمدحسن بوکائیان اظهار داشت: آمار ازدواج در کشور در سال ۸۶ نسبت به سال ۸۵، هفت درصد افزایش یافته است.

افزایش چهار درصدی طلاق

در سال گذشته ۸۳ هزار و ۳۷۹ فقره واقعه طلاق در کشور ثبت شده که این آمار در سال ۸۵، هشتاد هزار و ۱۹۹ فقره بوده که حدود چهار درصد افزایش یافته است.معاون دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کشور با تحلیل آمار طلاق در کشور بین سال های ۷۱ تا ۹ ماهه ابتدای سال ۸۶ گفت: آمار طلاق بین این سال ها دارای فراز و نشیب بوده به طوری که در سال ۷۱ هشت درصد و از سال ۷۲ تا ۷۵ دارای سیر صعودی بسیار آرامی بوده و پس از آن به مدت پنج سال (۷۶ تا ۷۹) این روند تقریبا ثابت بوده است.دکتر رضایی می افزاید: آمار طلاق از سال ۸۰ به بعد با شتاب بیشتری نسبت به سال های گذشته دارای سیر صعودی بوده است.به گفته وی؛ آمار طلاق در سال ۸۰، ۴/۹ درصد، سال ۸۱، ۳/۱۰ درصد، سال ۸۲، ۶/۱۰ درصد، سال ۸۳، ۵/۱۰ درصد ، سال ۸۴، ۷/۱۰ درصد، سال ۸۵، ۱/۱۲ درصد و در ۹ ماهه ابتدای سال ۸۶، ۲/۱۱ درصد بوده است.معاون دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کشور رشد صعودی طلاق در این سال ها را متاثر از عوامل اقتصادی و حتی حقوقی دانست و تصریح کرد: به عنوان مثال در مقاطعی دادگاه ها در صدور حکم طلاق، سخت گیری یا آسان گیری می کنند که همین امر در افزایش یا کاهش آمار تاثیرگذار است.وی در ادامه افزود: آمارها حاکی از آن است که از هر پنج ازدواج در تهران، یک ازدواج منجر به طلاق شده است.دکتر رضایی فر، تهران، کردستان، کرمانشاه و خراسان رضوی را به ترتیب با ۸/۲۰، ۷۲/۱۴، ۶۹/۱۴ و ۵/۱۳ درصد جزو استان هایی معرفی کرد که بالاترین آمار طلاق را دارد و استان ایلام با ۸۲/۳ درصد، سیستان و بلوچستان با ۸۷/۳ درصد، چهارمحال و بختیاری با ۱/۴ درصد و استان یزد با ۹/۴ درصد کمترین درصد طلاق در سال گذشته را به خود اختصاص داده اند.

چه باید کرد؟

آموزش و پرورش، صداوسیما، دانشگاه ها و دستگاه های مختلف در مجموع باید در زمینه ازدواج و آشنا کردن جوانان با مهارت های خوب زیستن به فعالیت بپردازند چرا که فعالیت هایی که تاکنون در این زمینه انجام شده، با نقطه ایده آل و مطلوب فاصله بسیاری دارد. به نظر می رسد باید تمام دستگاه ها در این زمینه بسیج شوند چرا که راهکار آن کاهش آسیب ها و اطلاع رسانی و آموزش است. گفتنی است دولتمردان و مسئولان در جهت اجرای سند چشم انداز بیست ساله و تحقق اصول قانون اساسی گام های بسیاری برداشته اند که از جمله این موارد توجه به ابعاد اقتصادی خانواده، طراحی برنامه های پیشگیری از آسیب های اجتماعی مثل اعتیاد، ایجاد مراکز مشاوره در دادگاه ها برای جلوگیری از فروپاشی کانون خانواده و توجه به زنان سرپرست خانوار، توجه به خانواده های نیازمند و تصویب قوانینی مثل قانون تسهیل ازدواج و... است که تعدادی از این اقدامات انجام شده و برخی نیز هنوز درگیر تدوین آئین نامه و ابلاغ مانده است.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای ازدواج موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



در پی اعلام نتایج مطالعات مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، تاخیر در ازدواج و نیز عدم ازدواج از خصایص بارز جامعه کنونی ایران برشمرده شد، در شرایطی که حتی در میان روستاییان نیز شاهد افزایش سن ازدواج ـ به ویژه در بین دختران ـ هستیم.

پژوهشگران و صاحبنظران، تاثیر برخی از عوامل از جمله اشتغال، مسکن و ایجاد تحول در دیدگاه ها نسبت به مفهوم ازدواج را بر این مساله، مهم تلقی کرده و وضعیت ایجاد شده را دارای آثار و تبعات جسمی ، روحی ـ روانی ، فردی و اجتماعی متعدد و گسترده ای می دانند که در صورت تداوم می تواند جامعه را به سوی بیماری، عدم تعادل و انحراف سوق دهد.بر اساس این دیدگاه، برخی، دولت را مکلف به رفع موانع اقتصادی و هموار کردن جاده ازدواج برای جوانان دانسته و از تامین شرایط و امکانات اساسی برای جوانان در چارچوب سیاست های کلی دولت، به عنوان یک اقدام موثر نام می برند. همچنین برخی از صاحبنظران، بالاتر رفتن سن ازدواج دختران نسبت به پسران را با افزایش تمایل به ادامه تحصیل در میان دختران توجیه می کنند و تغییر ذهنیت و دیدگاه های آنها را در انتخاب شیوه نوین زندگی موثر می دانند.این در حالی است که نظرات آنهایی که ادامه تحصیل و تاخیر در ازدواج و حتی زندگی مجردی را به زندگی مشترک زودهنگام ترجیح می دهند، چشم اندازهای متعدد و قابل توجه دیگری از این واقعیت نو ظهور در ایران ارائه می دهد.

دیدگاه زنانه

ماریا.م از تهران می گوید: «اینکه حدود دو سوم گنجایش دانشگاه ها را دختران تشکیل می دهند، خبر بسیار خوبی است، چراکه دختران، مادران فردا هستند و نیز مدیران اصلی زندگی مشترک، بنابراین هرچه میزان تحصیلات دختران بیشتر باشد، در تربیت نسل های بعد و نیز تداوم زندگی آنها نقش موثری خواهد داشت.»

ندا سجادی هم معتقد است که یک مادر لیسانسه و دانشگاه رفته خیلی بهتر از یک مادر دیپلمه است.

رها از جمله کسانی است که با داشتن مدرک لیسانس خود، شغل مناسب با رشته تحصیلی خود را پیدا نکرده است. با این وجود در حال ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس است چراکه اعتقاد دارد: «درس خواندن به من معلومات می دهد و راه زندگی را برایم روشن تر می کند و ما باید طی دوران تحصیل یاد بگیریم که چگونه مستقل باشیم و شرایط کاری مناسب برای خودمان ایجاد کنیم، باید به دختران، داشتن اعتمادبه نفس را آموخت و به آنها امکانات بیشتری داد تا خودکفا و مفید باشند.»افسانه ۳۰ ساله و مجرد هم که مهندس مخابرات و شاغل در شرکت مخابرات است، فکر می کند؛ «مستقل بودن خانم ها در ایران باعث می شود که به راحتی تن به هر ازدواج تحمیلی ندهند.» او از اینکه مستقل زندگی می کند و درآمد مستقلی هم دارد، راضی و خشنود است.مریم.الف با تاکید بر نظرات قبلی، علت تمایل زنان ایرانی به دانشگاه و موسسات آموزش عالی را، یافتن فرصتی برای ابراز وجود و کسب استقلال مادی و معنوی می داند.

او می گوید: «من خود به عنوان یک دانشجو طی ۴ سال تحصیل، فرصت این را یافتم که خودم برای خودم تصمیم بگیرم و حق اظهارنظر داشته باشم.»برخی، دخترانی را که وارد دانشگاه می شوند، به این دلیل که پسران را در کنکور پشت سر گذاشته اند، دارای بار علمی بیشتری می دانند و معتقدند درس خواندن برای دختران نه تنها بد نیست، بلکه بسیار هم مفید است چون باعث رشد علمی دختران و در نتیجه بالا رفتن فرهنگ نسل آینده خواهد شد.

راحله رضوی ۲۹ ساله و مجرد است، پزشکی خوانده و در یکی از بیمارستان های تهران مشغول به کار است. او می گوید: «افزایش سطح آگاهی و تغییر دیدگاه ها در مسیر پیشرفت، یکی از گرانبها ترین دستاوردهای دانشگاه برای دختران است و این امر در دراز مدت تاثیر خود را نشان می دهد.»او سابقه برتری تحصیلی دختران نسبت به پسران را به دوره مدرسه مربوط می داند و معتقد است که باور سنتی مسوولیت پسران در تامین اقتصادی خانواده کمرنگ تر شده و امروز دختران هم خود را موظف به تحکیم آینده معیشتی می دانند و برای رسیدن به این هدف، ادامه تحصیل را انتخاب می کنند. بر این اساس، به نظر می رسد در کنار عوامل اقتصادی و موانعی که بر سر راه ازدواج جوانان قرار دارد، تغییر دیدگاه دختران و زنان نسبت به زندگی مشترک و تمایل به ادامه تحصیل عواملی هستند که در تعامل با یکدیگر تاثیر بسزایی بر انتخاب زندگی مجردی می گذارد اما مردان درباره موضوع ازدواج و اشتغال عقاید دیگری دارند. بسیاری از آنها نیز پر شدن ظرفیت دانشگاه ها توسط دختران را هم خوب می دانند و هم بد. آنها نیز معتقدند افزایش تعداد دختران در دانشگاه ها نشانه افزایش سطح دانش در میان خانم هاست، مثلا آقای سوری در این باره می گوید: «نبودن شغل مناسب و بیکاری در بین آقایان سبب می شود تا کمتر کسی جرأت خواستگاری و ازدواج را پیدا کند.

دوم اینکه اگر دختران ما دارای تحصیلات عالی باشند و پسران ما توفیق ورود به دانشگاه را نیابند، دختر تحصیلکرده کمتر تن به ازدواج با فردی که تحصیلات پایین تری از خود دارد، می دهد.»آقای بهرامی نیز در این باره معتقد است که: «بالا رفتن سطح آگاهی و دانش خانم ها که از طریق گرفتن مدرک دانشگاهی به دست می آید، اغلب به دلیل موضوع برابری حقوق زن و مرد به وجود آمده است که خود این موضوع به دلایلی در بین اذهان مردم به درستی جا نیفتاده است.»اما در این بین، علی این نظر را دارد که «پسرها چند سالی است فهمیده اند که درس خواندن یعنی تلف کردن عمر. درس را به تازگی یک تشریفات بی درآمد می دانند، آن هم در عرصه ای که همه جا پول، حرف اول را می زند.»متاسفانه این طرز تفکر در بین پسرها بیشتر شده است و قریب به اتفاق معتقدند که برای یک پسر، داشتن منبع درآمد و داشتن پول کافی برای شروع یک زندگی، مهم تر از تحصیلی است که پس از طی کردن چند سال به یک بی نتیجگی در زندگی رسید.مرتضی هم هرگونه سهمیه بندی که بر اساس جنسیت باشد را مردود می داند و معتقد است باید فکری اساسی در مورد آینده شغلی تحصیلکردگان انجام پذیرد چون نه پسر و نه دختر بعد از تحصیل هیچ دیدی از آینده کاری خود ندارند. ازدواجی هم که بر این مبنا صورت گیرد، برای دختران یک جور فرار از شرایطی است که در آن قرار دارند و برای پسران هم که ازدواجی صورت نمی گیرد، چون یک فرد بیکار برای ازدواج فرد مناسبی نیست.»

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای ازدواج موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



در دهه های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر می گیرد.

تاریخچه روانشناسی ازدواج

ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقوله ای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال ۱۹۳۰ بر می گردد، که بطور گسترده تر در سال ۱۹۵۰ تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی می تواند بین ازدواج موفق و نا موفق داشته باشد.

مباحث روانشناسی ازدواج

بطور کلی می توان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج می شود، در دسته دیگر مطالبی را شامل می شود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها می پردازیم.

تصمیم گیری برای ازدواج

در این مرحله تلاش می شود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه می تواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه می تواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه می توان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافته های خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد.

آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته می شود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد.

تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر می پسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته می شود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبه ها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه می شود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبه های مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.

شروع و تداوم ازدواج

در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار می گیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار می دهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم می گیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز می گردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل می رسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند.

در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته می شوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک می کنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش می دهد.

چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج می گذارند؟

عوامل زیر در عدم موفق ازدواج تأثیرات اساسی دارند:

عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی

ـ عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده: زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار می کنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بوده اند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشته اند یا بیش از حد به این روابط بها داده اند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شده اند. به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر می شود مشکل آفرین خواهد بود.

ـ عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی: با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه می شود، برای حل این مسائل فنونی را بکار می برد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلا بجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوه های منفی هستند، به شیوه مؤثرتری مثل بحث و گفتگوی آرام و ... مسائل ما بین خود را حل و فصل کنند، موفقتر خواهند بود.

اـ زدواج قبل از ۲۰ سالگی و یا پس از ۳۰ سالگی

ـ زوجین بعد از یک اتفاق یا حادثه ناراحت کننده ازدواج کرده باشند.

ـ یک یا هر دو شریک زندگی در صدد فاصله گرفتن از خانواده اصلی خود باشند، یا یکی یا هر دو آنها به خانواده خود وابسته باشند.

ـ زوجین دارای منظومه ای از برادران و خواهران ناسازگار باشند.

ـ زوجین در محلی بسیار نزدیک یا بسیار دور از هر یک از خانواده های اصلی خود سکونت داشته باشند.

ـ زوجین از نظر مالی ، فیزیکی و یا عاطفی به خانواده خود وابسته باشند.

ـ زوجین قبل از یک دوره آشنایی ۶ ماهه و یا پس از دوره نامزدی سه ساله ازدواج کرده باشند.

ـ جشن ازدواج بدون حضور اعضاء خانواده یا دوستان برگزار شده باشد.

ـ زن پیش از ، یا در طول اولین سال ازدواج باردار شده باشد.

ـ هر یک از زوجین با برادران ، خواهران و یا والدین خود رابطه ضعیفی داشته باشد.

ـ هر یک از زوجین دوران کودکی یا نوجوانی خود را دوران ناخوشایند تلقی می کنند.

ـ الگوها در هر یک از خانواده های زوجین بی ثبات باشد.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای اصلی ازدواج

از ازدواج انقلابی تا ازدواج سیاسی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



مهدی و امیرحسین معتقدند که میان سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ در ایران دایی سالاری حاکم بوده است چرا که آنان دو دایی دارند که از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۸۴ بر ایران حکومت می کردند. دایی پدری آنان اکبر هاشمی رفسنجانی بود که از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۶ رئیس جمهور ایران بود و دایی مادری آنان سیدمحمد خاتمی بود که از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۴ ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشت. پدر و مادر مهدی و امیرحسین هاشمیان به ترتیب فرزندان حجت الاسلام محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان و آیت الله صدوقی امام جمعه یزد بودند و این یعنی آنها فرزندان مشترک «یزد و رفسنجان» و «صدوقی و هاشمیان» هستند؛ جایی که «هاشمی ها» و «خاتمی ها» به هم می رسند. مهدی و امیرحسین تنها کسانی هستند که در فاصله دو دهه خواهرزاده رئیس دولت ایران بوده اند اما پیوند خانواده و دولت در ایران محدود به ایشان نیست:

نسل اول:

اسلام انقلابی و ازدواج انقلابی

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نسلی از جوانان مسلمان به قدرت رسیدند که مبارزه سیاسی و اسلام انقلابی برای آنها فرصتی باقی نگذاشته بود تا به ازدواج فکر کنند. ازدواج برای این نسل در زمره اولویت های زندگی نبود و از سوی دیگر به دلیل دیدگاه مذهبی و عقیدتی آنان امکان آشنایی گسترده جز از طریق خانواده با جنس مخالف را نداشتند یا اگر داشتند دیدگاه ایدئولوژیک این جوانان به آنان اجازه نمی داد در دانشکده یا جامعه به انتخاب دست زنند. واقعیت آشکار دیگر این بود که نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی نیاز به مدیرانی از جنس این پیروان اسلام انقلابی داشت و آنان که در فاصله سنی ۲۵ تا ۳۵ سال قرار داشتند و روزگاری گمان نمی کردند که به عنوان کارمند در اداره یا وزارتخانه ای استخدام شوند اکنون در معرض نهادهای وزارت دولت و وکالت مجلس قرار گرفته بودند و شاید درست نبود که در «تجرد» بمانند. اینگونه بود که ازدواج انقلابی به ضرورت اسلام انقلابی تبدیل شد؛ ازدواجی که در درون مناسبات نظام تازه شکل می گرفت و اخلاق و آداب خاص خود را داشت: با آشنایی خانوادگی آغاز می شد و با مراسم ساده ای پایان می یافت. گاه مسجد صورت می گرفت و تعداد میهمانان مراسم ازدواج بسیار اندک بود. ازدواج هایی که در درون خانواده انقلاب صورت می گرفت این مزیت را داشت که خانواده های عضو این خانواده بزرگتر شناختی کافی از هم داشتند و نیازی به تحقیق بسیار وجود نداشت. سطح توقعات طرفین از یکدیگر نیز اندک بود و به دلیل جو اجتماعی موجود، خانواده ها به ساده ترین شکل ممکن مقدمات ازدواج را فراهم می کردند.

۱) داماد سرخانه

یکی از این ازدواج های مشهور ازدواج محمد محمدی نیک مشهور به ری شهری با دختر آیت الله مشکینی بود. ری شهری که پس از انقلاب اسلامی ایران پس از مدتی حضور در دادستانی ارتش به وزارت اطلاعات، دادستانی ویژه روحانیت، دادستانی کل کشور و سرپرستی حجاج ایرانی رسید، حاج آقا مرتضی تهرانی را معرف و مسبب این ازدواج می داند: «آقای مشکینی پاسخ ایشان را موکول به استخاره کرد و پس از چند روز پاسخ داد که استخاره کردم، خوب آمد پس از موافقت ایشان جریان را به خانواده ام در تهران نوشتم و از مادرم و عمه ام... خواستم که به قم بروند و صبیه ایشان را ببینند. آنها رفتند و دیدند و پسندیدند و در پاسخ نامه من نوشتند خوب است ولی خیلی کوچک است. او در آن هنگام تقریبا ۹ ساله بود.» (خاطره ها، ج ۱، ص ۵۲ – ۵۱) مهریه این ازدواج هزار تومان بود: «مهریه را مبلغ ۵ هزار تومان نوشتم [اما آیت الله مشکینی] در اثر خطای دید پنج هزار تومان را پانصد تومان خوانده بود به ما پیغام داد من حرفی ندارم که مهریه او پانصد تومان باشد ولی چون مهریه خواهر بزرگتر او هزار تومان است همین مبلغ را برای مهریه او بپذیرید. من تعهد می کنم کاری کنم که بیش از پانصد تومان شما بدهکار نشوید» (همان: ۵۲) مراسم عقد در حرم امام رضا(ع) «بدون هیچ گونه تشریفات اجرا شد» از آن پس آقای ری شهری «مانند یکی از اعضای خانواده آقای مشکینی در منزل ایشان و به قول معروف داماد سرخانه» بود. (همان: ۵۳) یک سال و نیم بعد با انتقال به قم داماد دید که «به تدریج شرایطی پیش آمده که احساس کردم ادامه این وضع به مصلحت نیست با اینکه قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پیشنهاد کردم که هرچه زودتر انجام شود تا بتوانیم زندگی مستقل تشکیل دهیم. آقای مشکینی ابتدا با این پیشنهاد موافق نبود دلیل مخالفتش هم کوچک بودن همسرم از نظر سنی بود. چون در آن هنگام یازده سال بیشتر نداشت اما من موضوع را با جدیت پیگیری می کردم که همسر من است و شرعا حق دارم او را به خانه خود ببرم... سرانجام با اصرار من ایشان (مشکینی) راضی شد و جشن ازدواج مان در سال ۱۳۴۷ برگزار شد.» (همان: ۵۳)

۲) داماد دگراندیش

ازدواج مشهور دیگر عصر انقلاب اسلامی ازدواج دختران آیت الله هاشمی رفسنجانی با پسران آیت الله لاهوتی بود. هاشمی رفسنجانی و حسن لاهوتی هر دو از مبارزان سیاسی با رژیم پهلوی بودند. همین سوابق و مناسبات سبب شد دو پسر آیت الله لاهوتی یعنی حمید و سعید با دو دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی به ترتیب فائزه و فاطمه هاشمی ازدواج کنند. فرزندان آیت الله لاهوتی از موقعیت سیاسی خود برای ورود به حکومت استفاده نکردند اما فائزه هاشمی در سال ۱۳۷۵ نماینده دوم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شد و به عضویت حزب کارگزاران سازندگی درآمد و همواره به عنوان نماد گرایش لیبرالی پدرش شناخته شد و فاطمه هاشمی نیز به عضویت حزب اعتدال و توسعه درآمد که گرایشی میانه رو در میان محافظه کاران ایران را نمایندگی می کند. یکی از مهمترین مصائب و مسائل این دو ازدواج، درگذشت آیت الله لاهوتی بود. حسن لاهوتی گرچه از روحانیون مبارز و مبارزین مذهبی محسوب می شد اما به جز حمید و سعید فرزند دیگری به نام وحید لاهوتی داشت که مانند فرزندان بسیاری از روحانیون مبارز آن عصر (همچون آیت الله طالقانی، محمدی گیلانی، جنتی و...) دگراندیش بود و چپ گرا. کار به جایی رسید که روز چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۶۰ اکبر هاشمی رفسنجانی در کارنامه روزانه اش نوشت: «ساعت سه بعدازظهر خبر دادند که از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای [حسن] لاهوتی ریخته اند و خانه را تفتیش می کنند. به آقای [اسدالله] لاجوردی گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقای لاهوتی بی حرمتی نشود. گفت دنبال مدارک وحید [لاهوتی] هستند. اول شب اطلاع دادند که آقای لاهوتی را به زندان برده اند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوییم ایشان را آزاد کنند. آقای لاجوردی پیدا نشد به آقای [سیدحسین] موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب گفتم و قرار شد فورا آزاد کنند. احمد آقا گفت امام هم از شنیدن خبر ناراحت شده اند.» (عبور از بحران: ص ۳۴۱) اما آیت الله لاهوتی هرگز به خانه اش بازنگشت. فردا صبح هاشمی رفسنجانی نوشت: «عفت تلفنی اطلاع داد که آقای لاهوتی را دیشب به بیمارستان قلب برده اند بلافاصله تلفن زد و گفت از دنیا رفته اند تماس گرفتم معلوم شد صحت دارد. آقای لاجوردی دادستان انقلاب تهران گفت آقای لاهوتی اتهامی نداشته اند، برای توضیح مدارک مربوط به وحید آمده بودند که به محض ورود به زندان دچار سکته قلبی شده و معالجات بی اثر مانده است. قرار شد پزشکی قانونی نظر بدهد.» (همان: ص ۳۴۰)

خبر درگذشت حسن لاهوتی نماینده امام خمینی در استان گیلان، امام جمعه رشت، نماینده مردم رشت در مجلس اول و سرپرست سپاه پاسداران با سکوت رسانه ها مواجه شد و همین مساله اعتراض فرزندان و عروسان وی را برانگیخت. آنان حتی به پدرشان اکبر هاشمی رفسنجانی که در آغاز جلسه علنی مجلس شورای اسلامی خبر درگذشت آیت الله لاهوتی را داده بود، اعتراض کردند: «حمید و فائزه آمدند و شب را پیش من ماندند. چون تنها بودم مقداری آنها را تسلیت دادم و ارشاد کردم. غیرمستقیم گله داشتند که چرا من با صراحت نگفتم که آقای لاهوتی در زندان سکته کرده و فوت شده» (همان: ص ۳۵۹)

از آن روز سال ها می گذرد اما هنوز کسی با صراحت از درگذشت آیت الله لاهوتی سخن نمی گوید.

۳) داماد لبنان

ازدواج دیگری که در این سال ها رخ داد و پیوندهای خانواده های روحانی را استوار می ساخت ازدواج فرزندان دو روح الله به دو دخترخاله بود. سیداحمد خمینی فرزند امام روح الله خمینی و سیدمحمد خاتمی فرزند آیت الله روح الله خاتمی با دو دخترخاله ازدواج کردند که سیدمحمد صدر پسرخاله آنهاست. بدین ترتیب خانواده بزرگی شکل می گیرد که پیوند میان خمینی ها، خاتمی ها و صدرها را برقرار می کند. اینگونه است که سیدمحمد خاتمی به دلیل نسبتی که از طریق همسرش با امام موسی صدر می یابد به داماد لبنان مشهور است همچنان که آیت الله سلطانی طباطبایی پدر خانم فاطمه طباطبایی همسر مرحوم سیداحمد خمینی از جمله علمایی بود که از نامزدی خاتمی برای ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۷۶ حمایت کرد.

۴) داماد امام

اما این تنها پیوند خاتمی ها و خمینی ها نیست. در نیمه دهه ۶۰ سیدمحمدرضا خاتمی دیگر فرزند آیت الله روح الله خاتمی با زهرا اشراقی نوه آیت الله روح الله خمینی ازدواج کرد. زهرا اشراقی در عین حال دختر آیت الله شهاب الدین اشراقی داماد امام خمینی است که در سال های تبعید امام خمینی دفتر ایشان را هم اداره می کرد و به هنگام نزاع سران حزب جمهوری اسلامی با ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران از سوی امام خمینی به عضویت هیات حکمیت برای حل اختلاف درآمد. آیت الله اشراقی روحانی سنت گرا و در عین حال آزادیخواهی شناخته می شد که نسبت به گرایش های حاکم عصر خود از استقلال رای و نظر برخوردار بود. شهاب الدین اشراقی روز جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ به علت سکته درگذشت. در سال ۱۳۸۶ شورای نگهبان صلاحیت پسر آیت الله علی اشراقی – که نامزد اصلاح طلبان برای مجلس هشتم بود – را رد کرد اما با واکنش صریح بیت امام خمینی در مرحله تجدیدنظر صلاحیت او تایید شد.

۵) داماد استاد

پس از شهادت استاد مرتضی مطهری، دختر ایشان با پسر آیت الله میرزاهاشم آملی ازدواج کرد. داماد استاد اما همان کسی است که به نام دکتر علی لاریجانی یک دهه رئیس سازمان صدا و سیما و قبل از آن وزیر ارشاد اسلامی و پس از آن دبیر شورای عالی امنیت ملی شد. علی لاریجانی عضو یکی از خانواده های مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی است. محمدجواد لاریجانی اولین فرزند این خانواده است که به قدرت رسید: معاون وزیر امور خارجه شد و نماینده مجلس شد. ستاره اقبال محمدجواد لاریجانی اما با یک حرکت حساب نشده در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ فرو خفت و او اکنون به معاونت حقوق بشر قوه قضائیه کفایت کرده است. صادق لاریجانی که «شیخ» خانواده لاریجانی هاست نیز با عضویت در شورای نگهبان در زمره قدرتمندترین فرزندان این خاندان به حساب می آید اما آنکه از همه فرزندان مرحوم میرزا هاشم خوش اقبال تر است علی لاریجانی همان داماد استاد مطهری است که اکنون به نمایندگی از مردم قم به پارلمان راه یافته و قدم در راه ریاست مجلس و شاید ریاست جمهوری می گذارد.

نسل دوم:

اسلام حکومتی و ازدواج حکومتی

با استقرار جمهوری اسلامی و تثبیت انقلاب اسلامی به تدریج اسلام از صورت یک دین به شکل یک دولت مستقر درآمد و روابط خانواده های مذهبی و انقلابی به صورت مناسبات خانواده های سیاسی و حکومتی درآمد. طبیعی است که هر انقلابی سرانجام به نظامی سیاسی منتهی شود اما در فرآیند این تغییر و تحول مناسبات خانوادگی هم به تدریج تغییر کرد و با بلوغ فرزندان انقلاب اسلامی به تدریج فرزندان انقلاب اسلامی همسران خود را از میان خانواده هایی که بیشترین رفت و آمد را با آنها داشتند برگزیدند. گروهی از این ازدواج ها به نسبت نسل اول انقلاب ساده زیستانه بود اما گروهی از آنها به تناسب شرایط زمان و مکان تغییر کرده و به شیوه ازدواج طبقه متوسط جامعه نزدیک شده است. همزمان با تحولات جمعیتی و طبقاتی در ایران و تغییر موقعیت و مکان زندگی و مناسبات اقتصادی خانواده های ایرانی، خانواده های سیاسی نیز دگرگون شدند و به شکل تازه ای ازدواج های خود را سامان دادند.

۱) مشهورترین ازدواج نسل دوم ازدواج مجتبی خامنه ای فرزند مقام معظم رهبری با دختر دکتر غلامعلی حدادعادل است؛ پیش از آنکه به ریاست مجلس هفتم شورای اسلامی و حتی نمایندگی مجلس ششم برسد. شاید به همین علت باشد که غلامعلی حدادعادل در اسفندماه سال گذشته در گفت وگو با مجله شهروند امروز گفته «من این تحلیل را قبول ندارم که چون خانواده ما با خانواده مقام معظم رهبری پیوند سببی پیدا کرد گروه های سیاسی به بنده تمایل نشان دادند. خویشاوندی تاثیری در تصمیماتم به عنوان رئیس مجلس ندارد» دیگر فرزندان رهبر انقلاب نیز با خانواده های مذهبی و سیاسی دارای گرایش های دیگر ازدواج کرده اند: مسعود خامنه ای با دختر آیت الله خرازی از مدرسین حوزه علمیه قم و خواهر صادق خرازی معاون وزیر امور خارجه در دولت خاتمی و مشاور کنونی سیدمحمد خاتمی ازدواج کرده است در عین حال که کمال خرازی وزیر خارجه خاتمی و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی عموی عروس به حساب می آید. مصطفی خامنه ای دیگر فرزند مقام معظم رهبری نیز با دختر آیت الله خوشوقت از روحانیان تهران و نامزد ائتلاف رایحه خوش خدمت (گروه حامی دولت محمود احمدی نژاد) ازدواج کرده است. با وجود این فرزند آیت الله خوشوقت مدیرکل مطبوعات خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره سیدمحمد خاتمی بود و در پرونده زهرا کاظمی اظهارنظری متفاوت از اظهارنظرهای رسمی کرد. دختر دیگر مقام معظم رهبری با فرزند حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبر انقلاب اسلامی ازدواج کرده است. بدین ترتیب با مروری بر ازدواج های فرزندان مقام معظم رهبری می توان گفت هیچ یک از این ازدواج ها نمی تواند واجد معنای جناحی یا سیاسی خاصی باشد. به جز آنکه همگی آنها در محدوده خانواده های مذهبی و سیاسی انقلاب اسلامی رخ داده است.

۲) اما ماجرا زمانی جالب تر می شود که دریابیم سلسله این ازدواج ها به تدریج خانواده های بیشتری را در بر می گیرد و در نهایت خانواده ای بزرگتر را می سازد. چندی پیش پسر صادق خرازی با دختر محمدرضا خاتمی ازدواج کرد. بدین ترتیب صادق خرازی که برادر همسر فرزند مقام معظم رهبری است، در عین حال پدر همسر نوه امام خمینی و برادرزاده سیدمحمد خاتمی نیز هست و این به معنای خانواده سیاسی و مذهبی بزرگی است که با دو رهبر نظام و یک رئیس جمهور و نیز یک وزیر خارجه جمهوری اسلامی نسبت دارد.

۳) در ادامه همین مناسبات خانوادگی ازدواج فرزندان مرحوم سیداحمد خمینی و نوادگان امام خمینی نیز جالب توجه است: سیدحسن خمینی نوه ارشد امام خمینی با دختر آیت الله موسوی بجنوردی عضو سابق شورای عالی قضائی و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز ازدواج کرده است.

برادر او یعنی سید یاسر خمینی نیز با دختر سیدمحمد صدر نامزد ائتلاف اصلاح طلبان برای مجلس هشتم ازدواج کرده است. یعنی در واقع فرزند سیداحمد خمینی با دختر پسرخاله مادرش خانم فاطمه طباطبایی ازدواج کرده که پسرخاله همسر سیدمحمد خاتمی نیز محسوب می شود و از خانواده بزرگ «صدر» به حساب می آید. خانواده امام خمینی البته دامادهای مشهور دیگری نیز دارد: نوه خانم زهرا مصطفوی دختر امام خمینی با پسر محسن رضایی ازدواج کرده و دختر دیگر آیت الله اشراقی (که نوه امام خمینی به حساب می آید) با پسر آیت الله طاهری امام جمعه سابق اصفهان ازدواج کرده است تا خانواده ای بزرگ شکل گیرد.

۴) یکی از جالب ترین ازدواج های درون حکومت جمهوری اسلامی ازدواج پسر رئیس اسبق قوه قضائیه با دختر رئیس کنونی این قوه است: پسر آیت الله موسوی اردبیلی از مراجع تقلید شیعه با دختر آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی ازدواج کرده است. پسران دیگر آیت الله موسوی اردبیلی هر یک با دختر یکی از بزرگان مذهبی ازدواج کرده اند: دختر آیت الله جوادی آملی از مدرسین حوزه علمیه قم و آیت الله شهرستانی از فقهای قم و نماینده آیت الله سیستانی در ایران که چندی یکی از بستگانش وزیر نفت عراق بود. از نسل دوم این خانواده نوه آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله جوادی آملی با پسر محمد هاشمی برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی و رئیس اسبق سازمان صداوسیما ازدواج کرده اند.

۵) از میان اعضای دفتر امام خمینی و دفتر آیت الله خامنه ای فرد مشترکی وجود دارد که دو داماد بنام دارد: حجت الاسلام رسولی محلاتی دختران خود را به عقد آقایان ناطق نوری رئیس مجلس چهارم و پنجم و عباس آخوندی وزیر اسبق مسکن درآورده است. حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری هم اکنون مسوولیت بازرسی دفتر مقام معظم رهبری را بر عهده دارد و یکی از سران جناح اصولگرا در ایران شناخته می شود.

گسترش روابط خانوادگی در میان حاکمیت جمهوری اسلامی طی دو نسل سبب شده است به تدریج خانواده بزرگی شکل گیرد که در آن نام های آشنایی از خمینی ها، خامنه ای ها، خاتمی ها، هاشمی ها، صدرها و... به چشم می خورد. خانواده ای که به تدریج چنان در نسل های آینده به هم آمیخته می شوند که می توانند به حکم شرع محرم یکدیگر شناخته شوند.

منبع: شهروند امروز

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

معیارهای اصلی ازدواج



آداب برای ازدواج یا ازدواج برای آداب


http://maktoobshop.com/



در کشور ما فرهنگ و آداب و رسوم انتخاب همسر، شکل ازدواج وزندگی مشترک (مانند بسیاری از مقولات دیگر)به طرز غریبی یکدست نیست. رفتار برخی پدر و مادرها و خانواده ها عاقلانه، آزاداندیشانه و فراتر از باورهای ناکارآمد سنتی است. خانواده هایی که به فرزندان شان سفارش می کنند در انتخاب همسر عجله نکرده، نهایت دقت را به کار گیرند و به آنان فرصت کافی برای شناخت فرد منتخب شان را می دهند و از آنها می خواهند پیش از اطمینان یافتن بر درستی انتخاب همسر وارد زندگی مشترک نشوند، پس از ازدواج نیز اختلاف نظر بین زن و شوهر را کاملاً طبیعی دانسته و هنگام مشاهده مشکلات راه حل های منطقی و عاقلانه همچون مراجعه به مشاور را پیشنهاد می کنند. سفارش بچه دار نشدن در نخستین سال های زندگی را آویزه گوش زوج جوان کرده و اگر تشخیص دادند که زندگی زن و مرد جوان به جایی رسیده است که کفه رنج و عذاب و تحمل و مدارا از کفه آرامش و شادی و لذت سنگین تر است، جدایی دوستانه و انسانی را پذیرفته و مادام العمر نشدن یک انتخاب یا یک ازدواج را امری طبیعی می دانند و نه یک فاجعه. حتی خانواده هایی هستند که پس از انتخاب همسر و اطمینان یافتن به آن انتخاب به زوج جوان اجازه می دهند با انجام یک عقد مختصر و بدون سروصدا و خبر کردن فامیل، مدتی عملاً زندگی مشترک با فرد مورد نظر را تجربه کنند و نظر دختر و پسر را برای ادامه آن زندگی پس از گذراندن چنین دوره یی است که معتبر می دانند. اما در مقابل می شنویم که در یکی از شهرهای مرزی، زن و شوهری که دارای فرزند نیز هستند و چند سال از زندگی مشترکشان گذشته، هنگامی که برای آشتی و تقاضای بخشش از خانواده هایشان به دلیل ازدواج کردن بر خلاف نظر آنها به شهر خود باز می گردند توسط اقوام وبا اجازه والدین سرهایشان بریده می شود. در این میان شاهد آمار روبه رشد طلاق و زندگی های فرسایشی و پر از تنش و درگیری و ناکامی هستیم. آداب و رسوم و قواعد برای خدمت به انسان و کمک به ارضای نیازهای اساسی و فطری اوست ولی گاهی آن آداب و رسوم در گذر زمان از شرایط موجود عقب می ماند، کهنه می شود و گرچه روزگاری برای خدمت به انسان بود اکنون وبال او شده و الزام به آن فقط قربانی می گیرد و دیگر انسان است که در خدمت آن آداب و قواعد است. برخی از آداب و رسوم ازدواج در کشور ما این گونه است.

۱) ندادن فرصت آشنایی به زوج های جوان؛ هنوز هم فراوان است شیوه ازدواجی که در آن، به محض انتخاب همسر توسط فرد، خانواده بر انتخاب او مهر دائم زده و مشغول تدارکات عروسی می شوند. در واقع دوره هایی مانند نامزدی یا دوران عقد کارکرد حقیقی خودش را ندارد. در دوره نامزدی خانواده ها بیشتر درگیر تدارکات جشن و تهیه جهیزیه و...هستند تا در انتظار شنیدن نظر نهایی فرزند. برپا کردن مراسم با هزینه های سنگین و تجملات و... گاهی حتی زوج جوان را به گونه یی در رودربایستی قرار می دهد که جرأت نمی کنند پشیمانی خود را ابراز دارند. یکی از عادات رایج دیگر نیز این است که با مشاهده تفاوت ها یا مشکلات ارتباطی نامزدها، که می تواند هشداری جدی باشد، گفته می شود؛ «خوب می شه، بعد از ازدواج درست می شه» اما حل مشکل به همین سادگی نیست.

۲) دعوت به مدارا؛ ضرب المثل هایی چون سوختن و ساختن، با لباس سفید رفتی باید با لباس سفید برگردی،گربه را دم حجله بکش و.. که دستورالعمل بسیاری از زندگی هاست بر لزوم ماندن در یک رابطه مشکل دار تاکید می کند. بدون توجه به دوراهی منطقی و معقول تلاش قاطعانه برای حل اساسی مشکل یا پایان دادن یک رابطه. به این ترتیب مدارا، شیوه یی که راه برخورد وزندگی با دشمن ذکر می شود الگوی رفتار با همسر کسی که باید صمیمی ترین و عمیق ترین رابطه همراه با مهربانی را با او داشت. در این میان هدف از ازدواج که لذت بردن و آرامش یافتن از نقاط مشترک یکدیگر است گم می شود و ازدواج به قربانی کردن نقاط غیرمشترک تبدیل می شود.

۳) تلاش برای تغییر خود یا طرف مقابل؛ تبدیل کردن نخستین انتخاب به آخرین آن، با وجود تفاوت های اساسی زن و شوهر و گران بودن تحمل تفاوت ها، رسم دیگری را به دنبال می آورد و آن تلاش برای تراش دادن، تغییر یا حذف شخصیت، باورها و علائق همسر یا خویشتن است و این تلاش مغایر با عقل و منطق و آزادی و ارزش انسان است. تغییر دادن ماهیت انسان به منظور قرار دادن او در شرایطی که از آن او نیست همانقدر غیر منطقی است که بال های پرنده یی را بریده و دو پای مصنوعی اضافه برایش بگذارند تا پرواز کردن را فراموش و راه رفتن پیشه کند.

۴) گستره رابطه با فامیل همسر؛ گرچه برخی آزاداندیشی ها، نه گفتن ها و شکوفایی های فکری، قدری این قاعده را لرزان کرده اما هنوز هم ازدواج در کشور ما لزوم رابطه با اقوام همسر را به دنبال می آورد. خوبی هایش بماند گاهی هم به این بیندیشیم که به راستی ما چقدر زندگی می کنیم و در این عمر محدود که تمام سرمایه و فرصت ما برای ساختن و بهره بردن از دنیا و آخرت است به چه میزان در انتخاب شرایط زندگی خویش نقش داریم؟ چقدر انتخاب می کنیم و چقدر برایمان انتخاب می کنند؟ و در میان این انتخاب ها، انتخاب معاشران که می تواند سازنده ترین، آرامش دهنده ترین و لذت بخش ترین قسمت زندگی ما باشد چه جایگاهی دارد؟ آیا جز این است که لزوم ارتباط با عمه، عمو، خاله، پسردایی و...وظیفه کادو بردن برای ازدواج و بچه دار شدن و خانه خریدن آنها منشاء اختلاف و جروبحث و کدورت های بسیار نیز می شود؟

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

معیارهای اصلی ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

چرا ازدواج می کنید؟

چرا ازدواج می کنید؟

در خواستگاری بهتر است بحث را دو بخش کنیم: مسائل فردی و مسائل عمومی مثل موقعیت خانوادگی، پول، محل سکونت و...؛ البته نباید فراموش کرد که نکات عمومی با همه ی اهمیتی که دارند، به اندازه مسائل فردی اهمیت ندارند.







تو واجد شرایط نیستی!

من به عنوان پسر باید دختر را ببینم، با او صحبت کنم. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل این چنینی با هم صحبت کنیم. پسر باید خودش را معرفی کند؛ این معرفی هم یک معرفی شغلی برای استخدام نیست. باید توانایی این را داشته باشد که در یک محیط صمیمی و در عین حال نه خیلی خودمانی، خودش را به دختر و خانواده او معرفی کند؛ در این حد که من کی هستم، تحصیلاتم این است، اعتقادم این است و ... و به این ترتیب خودش را به خانواده دختر معرفی کند. دختر هم همین طوری باید عمل کند.

البته دختر معمولاً مورد سؤال قرار می گیرد و خیلی لازم نیست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نیست که در جلسه خواستگاری صحبت نکند. این معنی اش این است که موضوعی برای صحبت از خودش ندارد. به همین دلیل من به عنوان یک مشاور می¬گویم خواستگاری نرو، اگر هنوز تکلیفت با درس و سربازی ات معلوم نیست و کارت هنوز مشخص نیست؛ یک روز خیاطی، یک روز نقاشی و ... هستی. چون با این تنوع رفتاری و کاری در شرایطی که هنوز به ثبات کاری و فکری نرسیده ای، اصلی واجد شرایط ازدواج نیستی. یکی از وظایف خانواده دختر هم همین است. تشخیص مشخص بودن وضعیت یا بلاتکلیفی خواستگاری که در خانه شان را زده.

چرا الآن اینجایی؟

مهم ترین سؤالی که باید از پسر پرسیده شود، دلیلش برای ازدواج است و این که چرا این دختر را انتخاب کرده. خیلی از آدم ها تعاریف و معانی مختلفی از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشی را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ یعنی در خانه شان همیشه یک کسی بوده که این ها را خوشحال کند و حالا در زندگی خانوادگی این انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش این طوری نباشد، شرایط خیلی سخت می شود. به نظر من گفت و گو در این مورد که توقع تو از نقش همسری چیست، گفت و گوی خیلی مفیدی است.

بعضی از زندگی ها حتی بعد ۲۴ سال می روند روی هوا؛ داستان بعضی ها عشق است، داستان بعضی ها علم است و داستان بعضی ها هم معنویت؛ بعضی ها ازدواج می کنند که به آرامش معنوی برسند، در حالی که همسری که انتخاب کرده اند خیلی مادی گراست. این توقعات و لینک کردن و سنجاق کردن همه چیز به هم باعث می شود که آخر سر نه دین بماند نه زندگی. آسیب شناسی این داستان ها را می توانید در کتاب «عشق داستان است» نوشته رابرت استرنبرگ بخوانید.

مسأله دیگر در خواستگاری روابط قبلی و پرسش از آن هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است

سؤال ها و درخواست جواب ها

بعضی ها که فقط کتاب خوانده اند، می آیند و زیاد هم حرف می زنند اما خسته کننده و همه را گیج می کنند: «هدف من از زندگی این است که ...» در حالی که خیلی راحت باید هدفت را برای طرف مشخص کنی: «آقا من PHD گرفتم و انتظارم از همسرم این است که به پیشرفت من کمک کند».

درست است که در نگاه اول این طور به نظر می آید که طرف می خواهد از همسرش استفاده ابزاری کند اما هر چه باشد، تکلیف طرف مقابل را مشخص می کند؛ یعنی انتظار ندارد که همسرش رفتارهای عجیب و غریب برای او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعی بیشتر می خواهد. این ها البته یکی دو تا نیست، طرف مجموعه ای از رفتار را از تو می خواهد. اما همین که یک نفر می آید در مورد دلیلش برای ازدواج این طور حرف می زند؛ یعنی فکر کرده به موضوع. قبول که اگر کسی بیاید مستقیم بگوید من برای رابطه زناشویی ازدواج می کنم، قشنگ نیست و در عمل هم هیچ کس نیست که بیاید این را بگوید و قصدش صرفاً همین باشد.

اما بیان همین مسأله نشان می دهد که طرف روی زمین دارد زندگی می کند و خودش را روی مریخ تصور نکرده. این آدم با خودش روراست است. این که من به عنوان خواستگار چهار تا جواب این طوری برای خودم داشته باشم و خانواده دختر هم چهار تا سوال این طوری داشته باشند، خیلی مهم است. ضمن این که خانواده پسر هم باید سؤال کنند که شما تصمیمت در مقابل این حرف ها چیست؟ حاضری با این شرایط ازدواج کنی؟

قبلاً کجاها بودی؟

مسأله دیگر، روابط قبلی و پرسش از آن هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است. اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلاً در دوران نقاهت به سر می برد و هنوز کاملاً خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد می کند. البته یادتان باشد که جواب این سؤال ها فقط با حرف زدن به دست نمی آید. باید بیشتر با هم هم نشینی کنند و بعد، همه ی داشته هایشان را کنار هم بگذارند برای تصمیم گیری و حتی از مشاور کمک بگیرند.

http://www.aftabir.com/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


ازدواج شما می تواند بهترین باشد

ازدواج شما می تواند بهترین باشد

به اعتقاد یک روانپزشک خانواده ، ازدواج به دوصورت است . ازدواجهایی که موفق نیستند وازدواجهایی که بامشکلات وسختی دست به گریبان می باشند . درباره این موضوع فکرکنید . ازدواج زنان ومردانی باتفکرات واندیشه های گوناگون ، سرشتهای متفاوت وبعضی اوقات با خلق وخوهای مغایر هم را به یکدیگر نزدیک می کند وآنها را درکنارهم قرارمی دهد .

اما نتیجه : اغلب نا سازگاری ، عصبانیت ، ناامیدی ودرنهایت درد ورنج است . نمی توانیم انکار کنیم که ازدواج سخت است ویا اینکه بگوییم هیچ ازدواجی ناموفق نیست . اما می توانیم این را بگوییم که ازدواجهای بد وناموفق می توانند بهتر شوند واین امر فقط مستلزم تلاش بسیارزیاد است .

ازدواج وزندگی مشترک آن طوری که ما می شناختیم .

یک زوج جوان می گویند : ما به تجربه آموختیم که زندگی مشترک چقدرسریع می تواند تلخ وناگوار شود . درست سه ماه بعد از ازدواجمان وارد مدرسه پزشکی شدم . زمانهایی که می توانستیم با هم سپری کنیم بخاطربرنامه درسی من ، مطالعه مستمر وفشرده وشیفتهای کاری من دربیمارستان محدود شده بود . زندگی مشترک ما که هنوزعمری از آن نگذشته بود دچار سختی وناهنجاری فراوان شد . فشارهای کاری من با آمدن فرزندمان دوچندان شده بود . همان موقع بود که فهمیدم زندگی ما می توانست راحت تر وزیباتر باشد اگر با یک گروه ازدواج درمانی مشورت می کردم .

بهرحال دوجا کارکردن ودوتا بجه – بله دراین فاصله ما صاحب فرزند دیگری شده بودیم – چیزی بود که خودمان خواسته بودیم . درمدت ۱۰ سال ۳تا از والدینمان ا زدنیا رفتند وحسابی سرگرم مراسم عزاداری ومسافرتهای کوتا ه مدت شده بودیم . هم زندگی شخصی وهم زندگی مشترکمان حسابی خسته کننده ورنج آور شده بود . ارتباط ما دونفر روزبروز کمرنگتر می شد . چرا که برای هر چیزی ، فقط جزمناسباتمان ، وقت وتوجه زیادی صرف می شد . چندکتاب برجسته که توسط نویسندگان خبره ومذهبی درباره ازدواج نوشته شده بود را مطالعه کریم . درهرکدام از این کتابها کاملا توضیح داده شده بود که چه نکاتی اشتباه هستند وچطور می شود آنها رادفع کرد . اما هروقت که خواستیم یکی از این دستورالعملها را عملی کنیم متوجه می شدیم که چقدرفاصله گرفته ایم وهم چنان غرق درروشهای قدیمی خودمان هستیم . هربار امتحان می کردیم ، ناکامی وشکست دراین راه مانع از این می شد دوباره بتوانیم براحتی شروع کنیم .دیگر نمی توانستیم براحتی با هم ارتباط برقرارکنیم ومن وهمسرم هردوگناه وتقصیر را برگردن دیگری می انداختیم وفکر می کردیم دیگری است که نه می تواند طرف مقابلش را درک کند ونه می تواند آن را بفهمد .

باوجود ناسازگاریهای آشکاری که بین ما ایجاد شده بود اما یک صمیمت اندکی هم حس می شد . مسائل ومشکلات حل نشده باضافه عصبانیت وخشمگین شدنمان باعث آزردگی مان از دست دیگری می شد . با اینکه هر دوی ما درزندگی مشترکمان بی تقصیر نبودیم ولی بی میل هم نبودیم که این عشق وعلاقه را که حالاداشت کم کم از دست می رفت دوباره زنده کنیم .

اما چه طور؟

زندگی مشترک آنطور که ما آرزو داشتیم باشد :

وقتی به نزدیک پزشک خانواده رفتیم توانستیم راه حلی برای مشکلمان پیدا کنیم .

این پزشک درباره انواع مشکلاتی که پزشکان متأهل با آن روبرو هستند صحبت کرد وآنها را شرح داد . اوبه ما توصیه کرد برای اینکه روح تازه ای به زندگی مشترکمان دمیده شود باید که به گوشه ای خلوت دردامنه طبیعت پناه ببریم. چیزی که او بعنوان مشاوره درمانی یا حیاتی نو به زندگی مشترک بخشیدن یاد می کرد و گویا همان چیزی بود که ما احتیاج داشتیم . پس پذیرفتم که با همسرم همراه شوم .

اصول و قوانینی که ما در خلوتمان رعایت کردیم ، عبارت بود از :

مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات را از پیش پابرداشتن . این پزشک مشاورما را تشویق کرد که زندگی مشترک وخانواده خود را برهر چیز دیگر مقدم دانسته واجازه ندهیم که کار وگرفتاریها جانشین اهداف ما بشوند .

او توضبح داد که زندگی مشترک و زناشویی نیازمند هر دو احساس عاطفی و جنسی است و شریک زندگی ما نمی تواند اهمال و غفلت در هیچکدام از این موارد را بپذیرد و نفاق و جدایی از آنجایی بوجود می آید که هر کدام از زوجین برای جبران این کمبود به سمت و سویی دیگر کشیده می شوند . و حفظ و سلامتی این زندگی که به این دو احساس وابسته است تنها با برنامه ریزی امکان پذیر است .

این دکتر تاکید کرد: اگر بنا به دلایلی کاری و گرفتاری برایتان پیش آمد برای جبرانش دنبال فرصتی باشید تا زمانی را با همسرتان سپری کنید و شانس با هم بودن را از دست ندهید.›

در طی این جلسات مشاوره ای خصوصی (انفرادی ) من و همسرم شرایط خانوادگی ای که در آن رشد کرده و بزرگ شده بودیم را مرور کردیم . خانه ای که پدرهای ما حس صمیمانه ای نداشتند و برای ما افرادی ناآشنا و ناملموس بودند هیچکدام از ما دو نفر عواطف صمیمانه و دوستانه ای را در زندگی زناشویی والدینمان ندیده بودیم . آنجا بود که فهمیدم من از همسرم می خواستم و در واقع انتظار داشتم محبتی که پدر و مادرم از من دریغ کرده بودند را برایم جبران کند. در عوض همسرم هم با احساسات ناخوشایند و خشونت باری که در حین خدمت سربازی در جنگ روبرو شده بود دست به گریبان بود. بویژه اینکه چرا در آن جنگ او باید زنده بماند و خیلی های دیگر همچون بهترین دوستش از بین بروند. با حضور در این جلسات ،تمامی عواملی که باعث کدورت و تیرگی روابط صمیمانه ما شده بود را یادداشت کردیم . هر دوی ما با کنترل کردن عصبانیت و خودداری از احساساتی شدن سعی کردیم تا از کشمکش و بحث دوری کنیم . به این ترتیب عشق و علاقه بین ما افزایش پیدا کرد و دیگر با مسائلی که باعث تیرگی روابط ما شده بود روبرو نشدیم.

بعضی از مسائل تا چندین سال باعث ناراحتی ما بود و اثرات نامطلوبی بر زندگی ما گذاشته بود چرا که نتوانسته بودیم آنها را برای خودمان حل و فصل کنیم . همسرم قبول داشت که هنوز هم از من دلخور و رنجیده بود. آنهم به علت غیبتهای مداوم من از منزل در طول دوره رزیدنتی من و اینکه مجبور بوده از پسر کوچکمان به تنهایی مراقبت کند. کم ظرفیت شدن و بی تفاوت بودن همسرم بخصوص زمانی که مادرم بیمار و در آسایشگاه بستری شد باعث گردید تا بعد از آن حس نفرت و کینه ای از همسرم در من بوجود بیابد.

با شرکت در جلسات مشاوره توانستیم این مشکلات را بشناسیم.شروع کنیم به ترسیم لایه های صدمه دیده و آسیب دیده زندگیمان و قبل از اینکه همدیگر را فراموش کنیم یک زندگی جدید و زیبایی را بسازیم .

این مسافرت و خلوت دو نفره به ما فرصتی داد تا با هم باشیم. بدون هیچ مزاحمی در اتاق ما حتی یک تلویزیون هم نبود. حالا بدون هیچ مزاحم و یا نگرانی و دلواپسی از زندگی روزمره فرصت بسیار زیادی داشتیم تا با هم صحبت کنیم و خوش باشیم و آنچه را که این مدت آموخته بودیم عملی کنیم . خیلی راحت و ساده از اینکه با هم بودیم لذت می بردیم و می شود گفت که تقریبا مانند یک ماه عسل بود.من وهمسرم بعد از بازگشت به خانه تصمیم گرفتیم تغییراتی دراخلاق ورفتار خود بدهیم وبه این منظور حق وحقوقی که هرکدام از ما بر دیگری داشت را روی کاغذی یادداشت کردیم تا هرچند وقت یکبار با مرورشان از فراموش شدن آنها جلوگیری کنیم وهم چنین برای دستیابی به اهدافمان که نیازمندشان بودیم سعی کردیم برنامه وروش مشخصی را پیاده کنیم ومطمئنا برای این کار به زمان بیشتری احتیاج داشتیم . بطورمثال فهرستی از اوقات یک هفته راتهیه کردیم مانند ظهر سه شنبه ویاعصر پنج شنبه تا بتوانیم به طورمرتب فرصتی برای باهم بودن را داشته باشیم .

زندگی مشترک را آنطورکه باید باشد ساختیم .

بله ، ازدواج سخت است ، گاهی اوقات هم درگیر آن الگوهای قدیمی خودمان می شویم . سریعا اصول سه گانه زندگی رابخاطر می آوریم . مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات رااز پیش پا برداشتن ودوباره از نوشروع می کنیم ، یکدیگر را عفو می کنیم وبیشتر از همیشه به یکدیگر می رسیم وتوجه داریم .


اخیرا درسمینار ‹‹ ازدواج ›› با پسرمان ونامزدش حضوریافتیم ازدواج آنها درآینده نزدیک برای ما انگیزه ای بود تا مناسبات خودمان را – که حالا۲۶ سال از آن گذشته بود هم چنان دوستانه ومطلوب نگهداریم .

درست است . زندگی مشترک ما هیچ وقت عالی بدون نقص نبود . اما به کمک خدا دیگر هرگز بدنخواهد شد وامیدوارم که برای همه همین گونه باشد .

http://www.aftabir.com/

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ازدواج

ازدواج

ازدواج

حدود ۹۵ درصد از آدمیان در برهه ای از زمان ازدواج می کنند و دلیل خوبی نیز برای این کار وجود دارد. داده ها حاکی از آن است که افراد متاهل از لحاظ روانی و جسمانی نسبت به افراد مجرد کارکرد بهتری دارند. همچنین ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه دارد. درمان گران معتقدند که یک ازدواج خوب از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی داشته و می تواند به شخص در غلبه بر عوارض ناخوشایند دوران کودکی کمک کند.

بر طبق تحقیقات میان نا آرامی های ناشویی و اختلال جسمانی و عاطفی یک رابطه صریح و روشن وجود دارد. از آنجایی که ازدواج موفق و سالم با کارکرد عمومی سالم و ازدواج ضعیف و ناموفق با کارکرد کلی ضعیف رابطه دارد، درک عواملی که این دو حالت را از یکدیگر مجزا می سازند، نکته با ارزشی خواهد بود.

عوامل مربوط به شرایط زندگی

□ درآمد و اشتغال

درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایت مندی زناشویی پایین همراه است. هنگامی که زوجین دائما درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایت مندی زناشویی پایین خواهد بود. بویژه برای شوهرها ، رضایت مندی شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد. اما موفقیت شغل نیز ممکن است مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد. معلوم شده است که اگر شوهران پر درآمد مجبور باشند قسمت عمده ای از زمان را بیرون از خانه به سر ببرند، رضایت مندی زناشویی کاهش می یابد. بررسی ها درباره اثرات زمان مصرف شده برای کار به جای بودن در خانه ظاهرا می تواند حاکی از آن باشد که اگر زنان در خارج از خانه کار بکنند، ازدواج ها به خطر می افتد.

□ فرزندان

هوفمان و می نیس گزارش کردند که بسیاری از والدین معتقدند داشتن فرزند باعث نزدیکی زن و شوهر به یکدیگر می شود. و برخی از زوجها به این امید بچه دار می شوند که این کار رابطه آنها را تقویت کند. گزارش ها حاکی از آن است که بسیاری از زن و شوهرهایی که پس از تولد فرزندان در خطر تباهی زناشویی قرار دارند آنهایی هستند که سازگاری زناشویی شان قبل از ورود فرزندان در نازلترین درجه بوده است. زوجهایی که قبل از تولد کودکان کارکرد سالمی داشته اند، با تجربه پدر و مادر بودن کنار می آیند. ظاهرا فرزند داشتن به امید بهبود یک ازدواج متزلزل کاری اشتباه است.

بهترین کار این است که ابتدا ازدواج را بهبود بخشید. والدین بالقوه می توانند با بحث راجع به معایب و محاسن احتمالی پدر و مادر شدن ، خود را برای بچه دار شدن آماده سازند. ممکن است آنها به بحث راجع به موضوعهایی از قبیل تنظیم مسئولیتهای مربوط به فرزند پروری و فنون آن بپردازند. عشق به کودک بطور خود به خود در زمان تولد به جوش نمی آید. در اینجا نیز به مانند سایر صورتهای کشش و جاذبه بین فردی ، هنگامی که تجربه های زندگی به قدر کافی به دست آمد، این علاقه بوجود می آید.

□ بیماری

بیماری همسر می تواند در حکم بحران باشد. این همان زمانی است که رابطه تضعیف یا تقویت می شود. دوثرمن دریافت که به دنبال حمله قلبی شوهر ، عده قلیلی از ازدواجها به تباهی می گرایند، قسمت عمده ای از ازدواجها تغییر نمی کنند و مابقی نیز بهبود می یابد. تعجبی ندارد بدانیم که کارکرد زناشویی قبل از وقوع بیماری ، عامل مهمی در تعیین نحوه مقاومت خانواده در برابر فشار روانی ناشی از بیماری به شمار می آید.

ایثار همسر سالم در هنگام بیماری صرفا زمانی می تواند به تحکیم ازدواج کمک کند که فرد بیمار معتقد باشد انگیزه این ایثار عشق بوده است. اما اگر در حکم وظیفه تلقی شود، چنین تحکیمی صورت نخواهد گرفت. اگر ازدواج مذبور پیش از بیماری به عنوان رابطه ای عاشقانه محسوب گردد، احتمالا ساده تر آن است که انگیزه این ایثار را عشق بدانیم.

□ حسادت

با این که عده ای حسادت را مدرک غیر مستقیمی برای عشق نیرومند تلقی می کنند، اما اگر قرار باشد که این وضعیت سالها به طول بینجامد آن گاه می تواند امری ناراحت کننده و ناخوشایند باشد. میزان حسادت در ازدواج با رضایت مندی زناشویی رابطه معکوس دارد؛ هر چه حسادت بیشتر باشد کیفیت رابطه پایین تر است

http://www.aftabir.com/


http://maktoobshop.com/

راههای ازدواج موفق

چگونه ازدواج کنیم؟

ازدواج، تاریخچه ای به قدمت پیدایش انسان ها در کره زمین دارد و در تمام مکاتب و ادیان مطرح است اما هیچ مکتبی به اندازه اسلام برای این موضوع اهمیت قایل نبوده است. اسلام اساس ترقی و رشد و تکامل در تمامی شؤون زندگی را در چگونگی تشکیل خانواده ها می داند و برای این مهم اهدافی در نظر گرفته است; قرآن مجید خلقت همسران و ایجاد رشته مودت و دوستی بین زن و مرد را از نشانه های شناخت خداوند شمرده و به برخی از فواید ازدواج مانند آرامش روحی و جسمی، ارضای غریزه جنسی، ایجاد دوستی و علاقه، بقای نسل و تکامل فرد، اشاره می کند: «از جمله نشانه های وجود خداوند این است که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفریده تا بدان ها آرام گیرید و میان شما و آنها دوستی و مهربانی قرار داد. در این (دوستی و محبت) برای کسانی که تفکر می کنند، نشانه هایی وجود دارد.» (روم: ۲۱)

معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام

۱) داشتن ایمان، تقوا و حسن خلق

ایمان و تقوا ملاک اصلی انتخاب همسر است. در سایه ایمان و تقواست که روابط عمیق عاطفی بین زوجین ایجاد می شود. نزد چنین همسرانی، زمینه تا حدود زیادی برای پرورش صحیح فرزندان فراهم است و زن و شوهر می توانند بر همه مشکلات زندگی، اعم از اقتصادی و روانی، فایق آیند و فرزندان خود را مطابق موازین و برنامه های دینی تربیت کنند. در این زمینه، رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «زن را برای زیبایی اش به همسری مگیر; چون ممکن است جمال زن باعث پستی و سقوط اخلاقی اش بشود. همچنین به انگیزه مالش، با او پیوند زناشویی برقرار مکن; زیرا مال می تواند موجب طغیان او گردد، بلکه به سرمایه دینی اش متوجه باش و با زن با ایمان ازدواج کن.» (۱) دو اصل دین و اخلاق نیک، ملاک های اصلی برای شایستگی زن و شوهر است و این اصل چه در دوران جنینی و شیرخوارگی، و چه در سایر مراحل زندگی کودک و تربیت او نقش به سزایی دارد. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «بهترین زنان شما زنی است که وقتی همسرش به او می نگرد، شاد و مسرورش گرداند.» (۲)

۲) خوب و شایسته بودن

جابر بن عبدالله انصاری می گوید، در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. آن حضرت درباره همسر شایسته چنین فرمود: «بهترین همسران شما کسانی هستند که دارای ده خصلت باشند:

۱) برای آمدن فرزندان متعدد آمادگی داشته باشند.

۲) مهربان باشند.

۳) عفت و پاکدامنی خود را رعایت کنند

۴) در میان بستگان خود عزیز و سربلند باشند.

۵) نزد شوهر فروتن باشند.

۶) خود را برای شوهر بیارایند و خود را به او بنمایانند.

۷) نسبت به نامحرمان خود نگه دار باشند و پوشش خود را حفظ کنند.

۸) از شوهر حرف شنوی و اطاعت داشته باشند.

۹) در مسائل جنسی، میل شوهر را جلب کنند.

۱۰) در عشق و علاقه به شوهر، افراط نکنند و حد اعتدال را حفظ نمایند.» (۳)

در جایی دیگر، رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «من سعادة المرء الزوجة الصالحة »; (۴) از سعادت مرد این است که دارای همسری شایسته و خوب باشد.

درصد بالایی از اختلافات بین زن و شوهرها در نتیجه نبودن طرفین در یک شان و طبقه است.

۳) اصالت خانوادگی

اسلام تاکید دارد که درباره سابقه خانوادگی همسر، تحقیق لازم صورت گیرد و به خصوص، مراتب ایمانی و اخلاقی او در نظر گرفته شود و نیز تا حد امکان، همسر از خانواده ای پاک و عفیف انتخاب گردد. این اصالت خانوادگی در نحوه زندگی جدید و در نسل بعد تاثیر دارد. اگر نطفه، که متاثر از خصایص وراثتی والدین است، ناسالم باشد، دیگر امیدی به اصلاح فرزند نیست. به همین دلیل امام صادق علیه السلام می فرمایند: «با خانواده شایسته ازدواج کنید; زیرا خصایص والدین و اجداد به نسل بعدی سرایت می کند.» (۵) پیامبر گرامی اسلام (ص) در این مورد به مردم آگاهی می دهند و می فرمایند: «ای مردم بپرهیزید از گیاهان سبز و خرمی که در مزبله دان ها پرورش یافته است.» (۶) "زنان زیبا و خوب رویی در خانواده بد".

۴) توجه به کفویت

ازدواج با افراد هم کفو و هم شان باعث توافق بیشتر در زندگی می شود; کفویت در جنبه های ایمانی، فکری، اقتصادی و... مطرح است، اما تکیه اساسی اسلام در کفویت، بیشتر بر مساله ایمان و اعتقاد است. علت اینکه پیامبر (ص)، حضرت علی علیه السلام را برای همسری دختر خود انتخاب نمودند، همین مساله بوده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «کفو (هم ردیف در ازدواج) کسی است که عفیف باشد و مالی هم داشته باشد». (۷)

پیامبر فرمودند: «هر مؤمنی کفو زن مؤمنه و هر مرد مسلمانی کفو زن مسلمان است.» (۸)

۵) سلامت جسم و روان

عدم سلامت، مانع از ازدواج نیست، ولی در تداوم زندگی مشترک اثر منفی دارد. بر همین اساس، علمای اخلاق با استفاده از روایات اسلامی، گفته اند: با شش گروه از زنان ازدواج نکنید; یک گروه از اینها زنان انانه هستند; یعنی بسیار ناله می کنند، مریض احوالند و خود را به بیماری می زنند. (۹) پیامبر اسلام (ص) فرمود: «پیش از ازدواج، درباره مزایای جسمی دختر مورد نظرت تحقیق کن; زیرا این بررسی در ایجاد الفت و محبت و توافق های بیشتر بین تو و همسرت پس از ازدواج، تاثیر زیادی دارد.» (۱۰) سلامت فکر و اندیشه نیز بر سلامت رفتار و اعتدال در برخوردها، اثر بسزایی دارد; زیرا روابط انسانی زوجین، تابع شرایط نفسانی و روانی آنهاست و با عدم وجود سلامت روان، نمی توانند روابط مستحکم خانوادگی را بنیان گذارند.

پی ‏نوشت‏ها

۱. ملامحسن فیض کاشانی، محجة‏البیضاء، ج ۳، ص ۸۵

۲. جمال‏الدین‏محمدالابشیهی،المستطرف، ج ‏۲، ص ‏۲۱۸

۳. محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج ۵، ص ۳۲۴ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۴

۴. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۵، ص ۳۲۷

۵. حسن بن فضل طبرسی، پیشین

۶. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص ۳۳۲

۷. وافی، ج ۳، ص ۱۸

۸. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص ۳۴

۹. همو، فروع کافی، ج ۵، ص ۳۲۵

۱۰. محمد بن حسن حر عاملی، باب ۳۵

http://www.aftabir.com/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق


ازدواج

ایدئولوژی ازدواج از حوزه های اصلی پژوهش فمینیستی است، زیرا این ایدئولوژی شالوده ی عملکرد سایر نهاد ها از قبیل دولت است. ازدواج نهادی است که به طور سنتی هویتی اجتماعی به زنان می بخشد و نظریه فمینیستی از منظر های گوناگون آن را مورد توجه قرار داده است. نظریه ی فمینیستی ازدواج را محملی برای شکل گیری گروه بندی های جنسیتی، جایگاه تقسیم جنسی کار و انقیاد زنان و الگوی یک «هنجار» جنسی برای سایر نهادهای اجتماعی می داند.

فمینیست های مارکسیست به تقسیم جنسی کار در ازدواج توجه ویژه دارند . از نگاه آنها ازدواج قراردادی کاری است که در آن شوهر ، صاحب کار بدون مزد زن است و این امر به شیوه ی تولید خانگی و نحوه ای از استثمار مرد سالارانه شکل می بخشد. این امر باعث میشود در نهادهای دولتی مربوط به رفاه و تامین اجتماعی اساس و معیار بر این قرار بگیرد که زنان از لحاظ اقتصادی به مردان متکی هستند.

قبول اتکای اقتصادی زنان به مردان که در فرهنگ خود ما هم اغلب مسلم انگاشته می شود، آفات بسیار زیادی به همراه دارد. این امر چنانکه ادعا می شود به هیچ وجه نشانگر ارزش و کرامت زن در فرهنگ ما نیست و در ازاء آن بسیاری از آزادی ها و حتی مسئولیت های انسانی زن از او سلب میشود. شاید بزرگترین و مهم ترین آنها «اختیار و اراده ی آزاد» او در عمل و به تبع آن در اندیشه باشد…

وجود اختیار و اراده در انسانها دلیل الزام آنها برای انجام هرعمل اخلاقی است و این در حالی است که به موجب قرارداد ازدواج دست کم در کشور ما و با این توجیه که مرد کفالت اقتصادی زن را به عهده دارد اختیار و اراده ی آزاد زن از او سلب می شود فیلسوفی میگوید «فردی که قراردادی را بپذیرد که به موجب آن بخشی از اختیار و آزادی خود را واگذار کند، انسانیت خود را واگذار کرده است!»

با خواندن چنین جملاتی عمق حضور « به مثابه بیگانه» زنان در بازخوانی فمینیست ها از تاریخ، فلسفه، اخلاق، سیاست و… حس میشود.

این سکه البته روی دیگری هم دارد که همان خانه نشینی،عافیت طلبی،کم سوادی، بی تخصصی و تنبلی زنان است. تنبلی در تجربه ی فرصت های جدید، تخصص بالا، مشاغل جدید و فاجعه ای همچون تنبلی در بجای خود اندیشیدن و بجای خود تصمیم گرفتن و بجای خود رشد کردن ! زنان زیادی را می شناسم که خیال میکنند رشد اقتصادی یا فکری شوهر و فرزندانشان پس رفت یا درجا زدن آنها را جبران میکند. غافل از اینکه…

با خانه نشینی و در نتیجه حاشیه نشینی زنان اصولا بلند پروازی و اندیشه های عمیق مجال رشد پیدا نمی کنند و اینگونه است که اکنون در بهترین حالت در میان عامه ی زنان با افراد متوقعی مواجه هستیم که از مطالبات فمینیستی هم ، تنها به دنبال آن بخشی هستند که منافعشان را تامین کند و به هیچ وجه حاضر به پذیرش لوازم و نتایج مطالبات برابری خواهانه نیستند.

فمینیست های رادیکال ازدواج را شکلی از ناهم جنس خواهی اجباری تعریف می کنند که هدف اصلی آن کنترل احساسات جنسی زنان از طریق مقید کردن آن ها به شوهرانشان است. این امر، همراه با کنترل مردان برکار زنان در خانه، ازدواج را در جامعه ی مردسالار به منبع اصلی سرکوب زنان تبدیل کرده است. آنها خانواده را نهادی سر منشا نابرابری می دانند که در آن مردان از زنان هم توقع خدمات خانگی دارند و هم توقع خدمات جنسی و این در حالی است که عنوان حریم خصوصی برای خانواده امکان خشونت بدون مجازات علیه زنان را به مردان می دهد.

در میان فمینیست ها موضع گیریهای بسیار متفاوت در قبال ازدواج، تشکیل خانواده و ارزش و اهمیت آن وجود دارد. فمینیسم تنها جنبش سیاسی رادیکالی است که توجه خود را به دگرگونی مناسبات خانوادگی معطوف کرده است . فمینیسم نوین دیگر همچون گذشته به ازدواج و خانواده به عنوان جایگاه عمده ی سرکوب زنان نگاه نمیکند.

با این حال تمامی فمینیست ها می پذیرند که خانواده به رغم داشتن پیچیدگی ها و تفاوت های بنیادینی که بسته به جامعه ای که در آن شکل گرفته، دارد تعریف های جدیدی لازم دارد؛ چراکه تعاریف موجود برخاسته از فرضیاتی درباره ی نقش مسلط مردان است؛ برای نمونه چنان که به آن اشاره شد تباین بین قلمرو عمومی و خصوصی بخشی از طرح نظام اجتماعی مردانه است.

فمینیست ها با طرح شعار هرچیز شخصی، سیاسی است. طرح های زیادی را در حمایت از زنان در خانواده به مرحله ی اجرا درآورده اند. به ویژه این موفقیتها در کشور آمریکا بسیار چشمگیر بوده است و مورد توجه فعالان فمینیستی خود ما هم هست که البته با موانع خاص خود روبرو است.

فمینیست ها تلاشهای فراوانی برای از میان بردن این باور عمومی که شخصیت اجتماعی زنان را وضعیت تاهل آنها نشان می دهد انجام داده اند. باوری که در سطوح مختلف زندگی مردم کشور ما هم عمیقا ریشه دوانده است و به نوعی مشخص کننده نوع نگاه و حتی طرز برخورد با زنان است.

در موج دوم فمینیست تلاش شد تا تمایز میان القاب دوشیزه و خانم از میان برداشته شود تا اهمیت تاهل و تجرد در زندگی اجتماعی زنان ولو در کلام کمتر شود.

همچنین اکنون انسان شناسان فمینیست بر این اصل «که ازدواج یک انتخاب است نه یک وظیفه تکیه می کنند» و سعی در از میان بردن بدبینی و باورهای غلط اجتماعی در باره ی زنانی که ازدواج نمیکنند دارند.

http://www.aftabir.com/

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

درباره ازدواج


درباره ازدواج

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد.

۱ هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.(ضرب المثل آلمانی)

۲ مردی که به خاطر پول زن می گیرد، به نوکری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)

۳ لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)

۴ زنی سعادتمند است که مطیع باشد. (ضرب المثل یونانی)

۵ زن عاقل با داماد بی پول خوب می سازد. (ضرب المثل انگلیسی)

۶ زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)

۷ زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. (ضرب المثل آلمانی)

۸ داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)

۹ دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. (ضرب المثل ایتالیایی)

۱۰ داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای. (ضرب المثل فرانسوی)

۱۱ دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)

۱۲ در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی)

۱۳ برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی)

۱۴ تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)

۱۵ اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)

۱۶ اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی)

۱۷ ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

۱۸ ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)

۱۹ ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)

۲۰ ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط )

۲۱ ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)

۲۲ ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. (رولاند)

۲۳ ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)

۲۴ اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (محمد حجازی)

http://maktoobshop.com/

۲۵ انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)

۲۶ با زنی ازدواج کنید که اگر بود، بهترین دوست شما می شد. (بردون)

۲۷ با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)

۲۸ برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید باشد و زن (سروانتس)

۲۹ ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ شجاعت می خواهد. (کریستین)

۳۰ تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. (اسمایلز)

۳۱ پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)

۳۲ خانه بدون زن ، گورستان است. (بالزاک)

۳۳ تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)

۳۴ ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو زنده می شوند و اگر بد شد هر دو می میرند. (سعید نفیسی)

۳۵ ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)

۳۶ شوهر خانه است و زن قلب آن. (سیریوس)

۳۷ عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)

۳۸ قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)

۳۹ مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)

۴۰ با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش. (سینکالویس)

۴۱ خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید. (پاستور)

۴۲ ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. (سقراط)

۴۳ قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)

۴۴ مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)

۴۵ من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . (آگاتا کریستی)

۴۶ هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها کمتر خواهد شد. (ولتر)

۴۷ هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)

۴۸ زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)

۴۹ اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

۵۰ وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت! (روزنامه نگار ایرلندی)

۵۱ – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. (ضرب المثل اسکاتلندی)

۵۲ – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)

۵۳ – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

۵۴ – دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)

۵۵ – ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. (مثل سانسکریت)

۵۶ – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند. (ضرب المثل آلمانی)

۵۷ – ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)

۵۸ – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد.هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی.(ولتر)

http://www.aftabir.com/


http://maktoobshop.com/

راههای ازدواج موفق

http://maktoobshop.com/

ازدواج چرا ؟!

ازدواج جوانان یکی از مسائل اصلی جامعه ایرانی است. وقتی از ازدواج سخن می گوییم در واقع به پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و روحی و روانی در کنار نیاز جنسی، شکل گیری روابط اجتماعی گسترده تر و تبادلات فرهنگی در لایه های مختلف اجتماعی اشاره می کنیم. درباره موانع ازدواج و ارائه راهکارهایی برای ازدواج آسان، بارها مطالبی خوانده یا شنیده اید. به این دلیل قصد داریم درباره انگیزه ازدواج و چرایی ازدواج سخن بگوییم. این که چگونه می توان جوان امروز را که به بلوغ فکری، اقتصادی، روانی و اجتماعی رسیده است، تشویق به ازدواج کرد؟ اصلا چرا باید ازدواج کرد؟ آیا صرف این که همه ازدواج می کنند پس دیگران گریزی از این امر ندارند، برای شکل گیری یک زندگی تازه کافی است؟ آیا ضعف انگیزه و یا نداشتن انگیزه برای ازدواج، افزایش آمار طلاق را در پی نخواهد داشت؟ چگونه می توان انگیزه صحیح ازدواج را در بین جوانان اشاعه داد؟ در این باره با ۲ تن از کارشناسان به گفت و گو نشسته ایم که مباحث مطرح شده می تواند بخشی از این پرسش ها را پاسخ دهد.دکتر علیرضا شریفی یزدی، عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت و دارنده دکترای جامعه شناسی خانواده، این بحث را شامل ابعاد متفاوتی می شمارد و تاکید می کند: فلسفه ای که درباره ازدواج در دین اسلام مطرح شده، کاملا واضح است و اسلام ازدواج را راهی برای رسیدن فرد به تکامل می داند.از آن گذشته ازدواج یک سنت نبوی است و مسلمانان آن را ادامه این سنت می دانند و ارج می نهند.

از منظر روان شناسی باید گفت که انسان از نظر روانی نیاز دارد در یک ارتباط متعارف و سالم قرار بگیرد تا نیازهای روحی و روانی اش برطرف شود. بسیاری از اختلالات روحی و روانی ناشی از نبود «همراه کامل» است که معمولا در هم جنس یافت نمی شود. در فرهنگ هایی مثل ما که ارزش ها و اعتقادات مذهبی نقش پررنگی در زندگی دارد، نیازهای عاطفی و روانی فرد هم زمان با تشکیل یک زندگی مشترک و ازدواج برآورده می شود.از طرف دیگر انسان یک موجود اجتماعی است که به ارتباط نیاز دارد و شبکه ارتباط اجتماعی عاطفی به او کمک می کند با دیگران کنش داشته باشد، یکی از جامع ترین و کامل ترین کنش ها، کنش در بستر خانواده است.زن و مرد در بستر خانواده به شبکه اجتماعی بزرگ تری وصل می شوند و می توانند کارکردهای اصلی خود را اجرا کنند. رشد توانمندی های بالقوه در انسان مانند خلاقیت، آزادی اندیشه، تفکر و اخلاق در بسترهای ارتباطی رخ می دهد.

نکته دیگری که در روان شناسی اجتماعی اهمیت چشمگیری دارد این است که انسان در ۳ سطح با محیط اطرافش در تعامل است سطح اول بخشی از مغز را درگیر می کند که برای دستیابی به نیازهای غریزی انسان فرمان می دهد. مثل خوردن یا حفظ امنیت در مقابل سرما، گرما و خطرات ، در سطح دوم مغز انسان از عقلانیت ابزاری برای برآورده کردن نیازهایش استفاده می کند.در این مرحله انسان به منافع خود می اندیشد و تلاش می کند از تمامی امکانات و منابع موجود در محیط پیرامونش به نفع خود بهره برداری کند. در سطح سوم که قسمتی دیگر از مغز عهده دار آن است ارتباطات متعالی انسان شکل می گیرد.مهرورزی به دیگران،لذت ایثار و بخشش، احساس عذاب وجدان همگی در این سطح رخ می دهد.تشکیل خانواده به طور مستقیم با سطح سوم در ارتباط است، هرچند در تمامی سطوح درگیر مغز، زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. ازدواج را هرگز نمی توان فقط به منظور برآورده کردن نیاز غریزی انسان درنظر گرفت؛ چرا که ازدواج با رسیدن انسان به کمال در ارتباط تنگاتنگ است.ازدواج بدون شک به رشد متعادل انسان کمک می کند. در گام اول نیاز غریزی فرد را پاسخ می دهد و سپس او را برای ادامه زندگی به تحرک وا می دارد و در نهایت زوج که محور خانواده هستند، از خودگذشتگی، ایثار ، بخشش، صبوری و... را تجربه می کنند و از سر می گذرانند.

دکتر شریفی یزدی می گوید: ازدواج در فرهنگ ما سنتی حسنه و بسیار پسندیده است و تمامی ابعاد زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در برخی فرهنگ ها ازدواج یک امر شخصی و فردی مطلق است و می تواند رخ ندهد اما در کشور ما کارکرد خانواده فراتر از کارکرد خانواده در دیگر فرهنگ هاست و نمی تواند وقفه ای در آن ایجاد شود زیرا ما معتقدیم هدف از ازدواج تعالی روح و روان و اندیشه و خلاقیت است.هم چنین دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران با اشاره به این که ازدواج از سر منفعت طلبی، رسیدن به جایگاه اجتماعی یا اقتصادی، پول، شهرت و غیره با فلسفه آن ناسازگار است، به خراسان تاکید می کند: واقعیت این است که متاسفانه برخی مواقع ازدواج جوانان تحت تاثیر عقاید فرسوده قرار می گیرد در صورتی که بسیاری از خانواده ها و جوانان به رسم و رسوم دست و پاگیر، مخارج کلان جشن های عروسی، مهریه های سنگین و جهیزیه گران تمایلی ندارند و آن را صرفا پای بندی به رسومی می دانند که به هر حال جامعه آن را پذیرفته است. ازدواج البته پس از انتخاب همسر مناسب راحت ترین کار است به شرطی که شرایط آن را فراهم کرده باشیم، مقدمات آن را چیده باشیم، مهارت های اساسی زندگی را به فرزندمان آموخته باشیم و او را برای پذیرش مسئولیت و تعهد آماده کرده باشیم.

وقتی می توانیم انگیزه ازدواج را در فرزندمان تقویت کنیم که خود الگوی مناسبی برای او باشیم. از آن چه هستیم و خانواده ای که تشکیل دادیم، راضی باشیم و سپس بخواهیم بهتر از آن را برای جوانمان فراهم کنیم. انگیزه ازدواج را در جوانی می توان تقویت کرد که به استقلال مالی رسیده و می تواند روی پای خود بایستد. اما جوانی را که تازه از دانشگاه دانش آموخته شده و هنوز برای تمامی مخارج و تصمیم گیری هایش وابسته به خانواده است، نمی توان تشویق به ازدواج کرد. چون او هنوز نمی داند که تصمیم به چه کاری دارد.بنابراین باید با فراهم کردن زمینه استقلال شغل و درآمد انگیزه ازدواج را در او تقویت کرد.وی ادامه می دهد: متاسفانه در بسیاری از خانواده ها والدین می گویند «باید» ازدواج کنید. تاکید من روی کلمه «باید »است.باید یعنی زور و جوان حرف زور را بر نمی تابد. به جای این والدین زمینه ازدواج را فراهم و تلاش کنند به او در انتخاب همسر مناسب کمک کنند. متاسفانه بسیاری از جوانان تصویر مبهمی از ازدواج دارند و صرف داشتن یک رابطه احساسی و بدون کسب استقلال ازدواج می کنند.در بسیاری از موارد دخترانی که با سن ایده آل ازدواج کمی فاصله گرفته اند به تصور این که فرصت ازدواج را از دست می دهند، بدون توجه به هم کفو بودن به خواستگار خود جواب مثبت می دهند و انگیزه ای در این زمینه ندارند.

مسائلی از این دست بسیار فراوان است و ما تا زمانی که انگیزه صحیح ازدواج را اشاعه ندهیم، نمی توانیم از آمار طلاق کم کنیم.زمانی که فرد تصمیم به ازدواج می گیرد باید از نظر روحی، روانی، خانوادگی، مالی و اجتماعی به سطح مناسبی رسیده باشد تا بتواند نیازهای یک نفر دیگر را هم برآورده کند.ازدواج برای کسب آرامش و آسایش است و داشتن یک همدم و همزبان که در موقعیت های مختلف در کنارش باشد. ازدواج وقتی با انگیزه صحیحی انجام شود، خانه به پناهگاه امنی برای زوج تبدیل می شود. اما گاه می بینیم که خانه محل فرار اعضا از همدیگر است.چنین خانواده ای نمی تواند انگیزه صحیحی از ازدواج را به فرزندان منتقل کند.وی ادامه می دهد: من به عنوان یک مددکار همواره به جوانان توصیه می کنم که ازدواج نکنید مگر با بینش و نگرش صحیح و با انگیزه کافی. ازدواجی که پس از اولین تعارض دو طرف به طلاق و جدایی فکر کنند، نمی تواند موفق باشد زیرا حتی اندیشه طلاق می تواند کیان خانواده را از هم بپاشد. بنابراین باید به حرمت خانواده، ازدواج را جدی گرفت و آن را از بلایا و آفت هایی که ممکن است در پی داشته باشد، دور کرد.

زندگی مشترک موفق، به تسکین دردهای مفصلی کمک می کند

درباره زندگی مشترک، انتخاب همسر و نقش و تاثیر آن بر سلامت و تثبیت شخصیت، وسعت یافتن روزی، ادامه نسل، یافتن انگیزه کار و تلاش و ...نکات بسیاری از زبان معصومین (ع) شنیده ایم و همه ما توصیه این بزرگواران را به یاد داریم.امروزه کارشناسان با تحقیق و بررسی بر این توصیه ها صحه می گذارند و شاهد مثال آن هم خبری است به نقل از ایسنا مبنی بر این که متخصصان ارتوپدی می گوید: ازدواج و زندگی زناشویی شاد و رضایت بخش در تسکین دردهای ناشی از التهاب مفاصل موثر است.این متخصصان تاکید دارند: زنان و مردانی که از حمایت عاطفی همسران خود بهره مند هستند، کمتر دچار دردهای مفصلی می شوند و نسبت به دیگر همسالان خود که مجرد هستند و یا ازدواج ناموفقی دارند، از توان حرکتی بهتری برخوردار هستند.بیماری آرتریت روماتوئید یا روماتیسم مفصلی زمانی بروز می کند که سیستم ایمنی بدن شخص به مفاصل او حمله می کند و حاصل آن سفت شدن مفاصل، درد و تورم آن هاست.به گزارش روزنامه ساندی تایمز، در این بیماری مچ دست ها، انگشتان دست و پا، زانوها و قوزک پا بیشتر مستعد ابتلا به آرتریت و التهاب است.در موارد بسیار حاد بیماری، فرد مبتلا در نهایت تقریبا فلج می شود و قادر به انجام کارهای روزانه و عادی خود نخواهد بود. متخصصان علوم پزشکی معتقدند: ثبات و دوام احساسی حاصل از یک ازدواج موفق و شاد، تاثیر قدرتمندی روی احساسات جسمی مثل حس درد دارد.

http://www.aftabir.com/


بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

ابزارهای مورد نیاز بیمه سلامت

اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی(

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

راههای ازدواج موفق


http://maktoobshop.com/



بله! واقعاً باید این کار رو بکنید! خیلی زود! به قول آلمانی ها: «ازدواج زود، عشق پایدار»! اما قبل از اینکه به «چرا باید ازدواج کنیم» بپردازیم، اول باید به «آیا باید ازدواج کنیم» بپردازیم!

بعضی «باید»ها، صرفاً یک حکمِ بی چون و چرای تخطی ناپذیر آمرانه اند؛ اما هستند «باید»های دیگری هم که یک ضرورت را به یاد می آورند. تو باید غذا بخوری! تو باید نفس بکشی! تو باید وقتی به یک میهمانی سرشناس دعوت شده ای، کفشهای یک سال واکس نزده ات را بالاخره واکس بزنی! این سه «باید»، هیچ کدام، آمرانه نیستند؛ دقیقاً به یک ضرورت اشاره می کنند؛ و تو کاملاً اختیار داری علی رغم «باید»ی که نویسنده نوشته یا گوینده گفته، غذا نخوری و نفس نکشی و کماکان به صرافتِ واکس زدنِ آن کفش پوسته پوسته شده ی یک سال واکس نخورده ات نیفتی!

اما… واقعاً بعدش چه می شود؟ کی ضرر می کند؟ گوینده یا نویسنده ای که «باید» را گفته و نوشته، یا تو؟!

تو باید ازدواج کنی. این «باید»، یک باید آمرانه نیست!

چرا باید ازدواج کرد؟

۱) تا دوستِ خدا بشوی! خدا تو را دوست خواهد داشت اگر برای خاطر او ازدواج کنی یا برای خاطر او، ازدواج یکی را با یکی دیگر جور کنی. تو می توانی و کاملاً مختاری که ازدواج نکنی و غریزه ات را رها کنی هر کار می خواهد بکند؛ اما تو برای خاطر خدا ازدواج می کنی، چون او از تو خواسته و گفته تنها راه درست برای زن و مردهای عالم، همین یک راه است.

۲) تا دوست داشتنی ترین چیزی را بسازی که تا حالا کسی ساخته!! خدا که خداست و این همه چیز خلق کرده و ساخته از میان همه ی ساخته هاش، ازدواج را بیشتر از بقیه دوست دارد و پیش خودش عزیز می دارد. این، یعنی که به فکر ساختن چیز دیگری نباش! اگر چیز خوب دیگری وجود داشت، خدا حتماً آن را برایت خواسته بود و به زن و مردهای عالم می گفت که من آن چیز را عزت داده ام!

۳) تا همین طور مجرد نباشی و ببینی که خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد! این، یک واقعیت است که خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد و بیشتر تحویلشان می گیرد؛ حالا می خواهد توی کَتَت برود یا نرود! و باز چه بخواهی قبول کنی چه نه، این قانون عالم است که آدم های عزب بیشتر در معرض بدی و شرّند تا آنها که زن و شوهر هم اند. کار به آنجا کشیده که حتی خدا آدم متأهلی را که خوابیده، بیشتر دوست دارد تا مجردِ شب زنده داری که همین حالا روزه هم هست! اینها همه به علتِ پرتگاه های عمیقی است که مجردها خودشان نمی دانند و دارند هر روز و هر ساعت و هر آن، بر لبه اش راه می روند. خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد؛ چون تاب دیدنِ مجردها را که در پرتگاه ها می افتند، ندارد..

۴) تا مطمئن شوی دینت تا نصف شارژ شده! کسی که ازدواج می کند، نصفِ دینش را کامل می کند. گفته اند نصفِ عبادتی را هم که باید می کرده، با ازدواجش کرده. حالا مانده نصفه ی دیگر دینش و نیمه ی دوم عبادت و اطاعتی که باید بکند. او برای این نصفه و نیمه ی اول، ازدواج پیشه کرده بود؛ حالا برای نصفه و نیمه ی دیگر باید تقوا پیشه کند!

۵) تا داد و فریاد و «وای! وایِ!» شیطان را در آوری!!

۶) تا برادر شیطان نباشی! البته مهم است که مجردها شیطان را دوست نداشته باشند؛ اما از آن مهم تر این است که شیطان مجردها را خیلی دوست دارد! تا حدی که با آنها در یک جا بخوابد و دست در گردنِ نفسشان بیاندازد و بخواند: ما دوتّا داداشیم…! عزبی که رختِ دامادی/عروسی تن می کند، شیطان را از اینکه برادرش باشد، ناامید می کند. (و به همین علت، چند خط بالاتر نوشتیم که کارت دعوتِ عروسی/ دامادی شان، داد شیطان را درمی آورد!)

۷) تا اخلاقت درست شود! کسی که در فشار باشد، خلقش که تنگ است هیچ؛ اعصاب و روانش هم شدیداً به هم ریخته است. البته کم و زیاد دارد. بعضی ها چنان اعصابشان قاطی است، که مدام بهانه می گیرند و قال می کنند و بی حوصله و تحمل اند؛ بعضی ها هم چنان اعصابشان قاطی است که گوشه گیرند و بی قید و اعتنا و از سنگ صدا در می آید، از اینها نه! ازدواج فشار را از آدم برمی دارد و برای گروه اول، مقوّم و برای گروه دوم، ملیّن است!

۸) تا مهربانی ببینی و آرامش بیابی!

۹) تا جسمت…! بله! بالاخره جسمت! خواست های منطقی جسمت را باید جواب بدهی! به همین واضحی! منطقی هم باید جواب بدهی؛ نه اینکه جوری جواب بدهی که دست و پا و اندامت را بغلطانی توی فساد و کثیفی، و نه تنها نیازش را جواب نگویی که پریشانش هم بکنی! امام رضا به دختران جوان فرمود که زود شوهر کنند و دنبال هیچ قرص و دوایی هم نیفتند برای به تأخیر انداختن خواست های غریزی شان.

۱۰) تا روزی ات زیاد شود! این، تضمینی است که هم خدا و هم پیغمبرش داده! این را آنها که خیلی از خرج و برج زندگی مشترک می ترسند، دوباره بخوانند!

۱۱) تا گوشه گیر و منزوی نشوی! خدا نمی خواهد تو از جامعه ات و آدم های دیگر دور باشی. بنابراین خیال نکن زاهدها و مرتاض هایی که در دیرهای قدیمی و روی رختخواب های پر میخ، روز را شب و شب را روز می کنند و قید زن و فرزند را کلاً زده اند، مقرّبان درگاه خدایند! باید میان مردم بود؛ همین مردمی که زشت اند و زیبایند و زن اند و مردند. پس فرقی نمی کند! چه منزوی شده ای چون ازدواج نکرده ای؛ و چه منزوی شده ای چون نمی خواهی ازدواج کنی و از دیر تنهایی ات بیرون بزنی، سخت در اشتباهی! آقای راهب! برو خواستگاری! راهبه خانم! در را به روی خواستگارهات باز کن!

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق

http://maktoobshop.com/




مهمترین موضوعاتی که از ازدواج ممکن است به ذهن هر جوان مسلمان ایرانی برسد این است که ازدواج از سفارشات اکید دینی ، سنت پیامبر و روشی اخلاقی و انسانی برای تداوم آرامش در زندگی و بلوغی برای به تکامل رسیدن انسان است .

اما چرا در جامعه ما سن ازدواج بالارفته و رغبت به ازدواج کم شده و جوانان زیاد مایل نیستند مسولیت زندگی مشترک را بپذیرند و یا بهتر گفت پسران آنچنان که انتظار میرود به خواستگاری دختران نمیروند ؟

شاید عواملی که بتوان برای آن شمرد خیلی متنوع باشند اما بعضی از دلایلی که بنظر من مهمتر از بقیه دلایل است را بیان میکنم .

۱) تفاوتهای مردان و زنان امروز با زنان و مردان در گذشته

۲) عدم وجود قانون برای حمایت از خانواده

۳) نبودت تامینهای اقتصادی

۴) دور شدن از اعتقادات عمیق و ظاهر سازی و ریا

۵) تغییرات و تحریفات در آداب و رسوم

۶) مادی شدن زندگیها

هیچ شکی نیست که از مقایسه دختران امروز جامعه که در اولویت اول تصوراتشان تحصیلات را مورد توجه قرار میدهند و از ابزارهای مختلف برای رسیدن به آن استفاده میکنند با دختران سالهای گذشته که حداقل تحصیلات عالیه در درجه اول اولویت زندگی آنها نبوده به تفاوتهای خاصی میرسیم .در تصورات ذهنی دختران دیروز مرد و زن تعاریف دیگری داشت و حتی بعضاً با بی عدالتی و ظلمی که نسبت به زنان میشد زنان سازگارتری به جامعه تحویل میشد و البته سازگارتر بودن زنان ریشه در عوامل مختلفی داشت که در تربیت آنها موثر بود .زن صد سال قبل که با زور باتوم میخواستند چادر از سرش بردارند خانه نشین میشد و زن امروزی روسری بر روی سرش نمیماند .

نقش نیازهای مادی و اقتصادی زندگی نیز موضوعی بدهیست بهر حال زندگی نیازهایی دارد که آرامش مادی و روحی زندگی نیازمند بر آورده شدن آنها و حتی الامکان تضمین آن است .در حال حاضر جوانان پسر (بدون توجه به پارتی و پول پدر) از دوران دبیرستان که انگیزه های ازدواج را در آنها متبلور میکند کمتر امید به اشتغال و شغل مناسب و وامنیت اقتصادی دارند و این درحالیست که کشور ما بر روی معادن ثروت خوابیده است .

در عین عدم امنیت اقتصادی بی عدالتیهای اقتصادی را هم شاهد هستند که خود سرخوردگیهای خاصی را بهمراه میآورد .

مردم زمانه ما مانند گذشته در عمق مسائل دینی زندگی نمیکنند بلکه کراراً مشاهده میشود بر روی سطح آن شناور شده اند .

بارها در کتابهای درسی مطالعه کرده ایم دین موسی(س) و عیسی(س) را تحریف کردند اما (کتاب آسمانی ) محمد(ص) از این تحریفات مصون میماند اما همه ما میدانیم آموزه های پیامبر ما را نیز دستخوش تحریفات فراوان کرده اند و ارزشهای دینی در زندگی مشترک مانند گذشته ارج نهاده نمیشود و ما هم مانند پیروان ادیان دیگر راه را به بیراهه رفته ایم فقط با این تفاوت که کتاب دینیمان دست نخورده مانده در عین حال هر کجا لازم بدانیم به ظاهر سازی روی میآوریم .

در آداب و رسوم و فرهنگها هم که بسیار روشن است و نیاز به توضیحات ندارد .

در مورد مادی شدن زندگیها و بدست آوردن اولویت بالاتر مسائل مادی در زندگی هم خود شاهد قضایا هستید شروع زندگی و تداوم و پایانش به گرایشهای مادی در آمیخته و مانند گذشته نیست .زندگیهای امروزی بعضاً مانند یک فرع از اصل مادی زندگی شده است بصورتی که بدون آن گرایشات مادی زندگیها دوام و معنای زیادی نخواهد داشت .

شاید در گذشته دختران به شروع کردن از صفر فکر میکردند اما عموما در حال حاضر از ابتدا قائل به رفاه و امکانات خاص زندگی هستند و این تغییرات دائماً رو بگسترش بوده است .

اما بحث عمده ما در اینجا موضوعات قانونی مربوط به خانواده است .

ازدواج و تشکیل خانواده چقدر در نظر قانون اهمیت دارد ؟

قانون کشور برای حمایت از زندگی مشترک چقدر سرمایه گذاری کرده است ؟

برای حمایت از نهاد خانواده چه زن و چه مرد به چه ابزار قانونی دسترسی دارند ؟

در قانون اساسی از خانواده و از زنان صحبت بمیان آمده و از حمایت صحبت شده همچنین از ایجاد شغل و مسکن برای مردم صحبت به میان آمده اما اصلا به آن عمل نشده است .

چون عامل به این قوانین همیشه دولت بوده است .

همچنانکه برای ازدواج جوانان بوسیله راهکارهای مختلف آنها را بسمت ازدواج هدایت میکنند و هر گاه به ازدواج منجر شد دیگر خبری از حمایت نیست . ( حتی برای یک وام بی ارزش ازدواج پدر جوان را در میآورند )

از نظر حقوقی وقتی به قوانین نگاه میکنیم میبینیم اصالت در خانواده با هر چیزی غیر از زندگی مشترک است .

با موضوعی مثل مهریه براحتی میتوان زندگی مشترک را از هم گسست و میتوان بوسیله آن مرد را به زندان انداخت و آنرا وسیله طلاق گرفتن کرد .(قانون برای راحتی خود ساده ترین روش را انتخاب میکند و عواقب آنرا اصلا مورد توجه قرار نمیدهد )

وقتی عدم تمکین وجود داشته باشد اقدام قانونی متقابل آن اجازه دادگاه برای ازدواج مجدد میباشد .( نشان دهنده بی توجهی به زندگی مشترک زوجین)

در زمان اختلاف بین زن و مرد در زندگی هیچ راهکاری برای تشویق آنها به زندگی و جلوگیری از لجبازی وجود ندارد و تمام حمایتهای قانونی از خانواده لفظیست و در مقابل تیشه به ریشه زدنها عملی .

اگر قصد انسان از ازدواج رسیدن به آرامش باشد با مشاهده عواملی که موجبات از بین رفتن آرامش در زندگی را بوجود میآورد نا خود آگاه عقب مینشیند .

نمیتوان با حدیث و آیه جوانان را به ازدواج و دروازه های بهشت نصیحت کرد اما در عمل با قوانین ، آداب و رسوم ، و فرهنگهای جاری دروازه های جهنم را بسوی آنها گشود .این تناقضات باید ابتدا از رفتارها و فرهنگسازیها و قوانین اصلاح شود آنوقت هر فرد عاقلی ازدواج را بر تجرد بر میگزیند .

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

پنج اصل برای اینکه دیگران را مجاب کنیم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

پنج اصل برای اینکه دیگران را مجاب کنیم ؟

آیا حاضری برای خواسته‌های خودت لب باز کنی؟ داشتن صرفاً یک مورد معتبر کافی نیست. باید اول دل و جرأت حرف زدن داشته باشی، بعد نظریه‌ات را ایراد کنی، آن‌هم به موقع و با احساس و ماهرانه، تا شنونده تحریک شود به تو جواب مثبت دهد.

ژوزف وودکراچ، مقاله‌نویس آمریکائی اظهار داشته است: ”به‌نظر می‌رسد گربه‌ها از اصولی پیروی می‌کنند که ظاهراً ضرری ندارد. آن‌ها آن‌چه را می‌خواهند، تقاضا می‌کنند.“ اگر این برای گربه‌ها کارآئی دارد، حتماً برای شما هم کارآئی دارد.

شلی، دوست ورزشکار من که به‌عنوان منشی در دفتری حقوقی در واشنگتن کار می‌کند، هر روز ظهر به مدت یک ساعت در مسیری همجوار با اسمویتسونین می‌دود. او عاشق بیرون رفتن و ورزش است، اما دلش نمی‌آید بدون این‌که حمام کند، دوباره همان لباس‌های سر کارش را بپوشد. روزی به سراغ همکارانش رفت و پیشنهاد کرد همان‌طور که مردها رختکن دارند، برای زنان هم رختکن‌هائی درست شود. آنان صریحاً تقاضای او را رد کردند و استنادشان این بود که گران تمام می‌شود، جا ندارند و...

شلی به من زنگ زد و تقاضای کمک کرد. اولین کاری که کردم این بود که برای پیگیری رویایش از او تمجید کردم. سپس پیشنهاد دادم با به‌کارگیری پنج اصل مجاب‌سازی، رویای خود را تحقق بخشد و سرنوشت خود را شکل دهد.

●اقبال در برابر تقدیر

اقبال را خودمان شکل می‌دهیم و بعد آن‌را تقدیر می‌نامیم.

”بنجامین دیزائیلی“

۱ـ با توقعات مثبت به وضعیت نزدیک شو.

ممکن است تصور کنی این پیشنهاد تا حدی مشخص است، همان‌طور که یک‌نفر هم در یکی از همایش‌ها به این مسئله اشاره کرد و گفت: ”این امری منطقی است. خودمان این‌را می‌دانیم.“ در جواب او به حرف پدرم اشاره کردم و گفتم: ”صرفاً برای این‌که چیزی منطقی است، به این معنا نیست که متداول است.“

آیا تا به‌حال برای طرح یک مسئله به سراغ کسی رفته‌ای در حالی‌که داری فکر می‌کنی: ”این وقت تلف کردن است. هرگز این‌را تأیید نمی‌کند.“ اگر تو اعتقاد نداشته باشی که پیشنهادت شانس موفقیت دارد، دیگران چطور ممکن است اعتقاد داشته باشند؟ زمانی آیزنهاور گفت: ”آدم‌های بدبین هرگز در هیچ جنگی برنده نمی‌شوند.“ خوش‌بینانه حرفت را بزن. من می‌دانم که ارزشمند است. در این‌صورت می‌توانی دل و جرأت داشته باشی که کسی را مجاب کنی.

۲ ـ پیش‌بینی کن و دلیل مخالفت را برزبان بیاور.

سعی کن بفهمی چرا ممکن است نه بشنوی و برآورد کن که چرا ممکن است روی تو را زمین بزنند. سپس خودت قبل از آنان علت را بیان کن. اگر تو نظریاتت را با مورد اعتراض و مخالفت آنان شروع نکنی، حتی به حرفت گوش هم نمی‌کنند. منتظر نوبت خود برای حرف زدن می‌مانند تا بگویند چرا توصیه‌ات عملی نیست. اگر پیش‌بینی کرده باشی که ممکن است علت مخالفت آنان کسر بودجه باشد، فکر کن کلماتی که می‌خواهی بعداً بر زبان بیاوری، بهتر است چه باشد: ”ممکن است بگوئید بودجه کافی ندارید، اما اگر ده دقیقه به حرف من گوش بدهید، می‌توانم بگویم چطور می‌توانیم مبلغ هزینه شده را در سه هفته اول پس‌انداز کنیم.“

۳ ـ نظریه‌ات را شماره‌گذاری و مستند کن.

مربی هنر سخنوری من در دبیرستان همیشه می‌گفت: ”مهارت و کاردانی شما از طریق شیوه تفکرتان مورد قضاوت قرار می‌گیرد. تو ممکن است در مورد موضوعی که آ‌ن‌را ارائه می‌دهی بسیار پرآوازه باشی، اما اگر بحث و استدلالت از روی نظم و ترتیب نباشد، شنوندگان نتیجه‌گیری می‌کنند که تو نمی‌دانی راجع به چه صحبت می‌کنی.

راحت‌ترین و سریع‌ترین راه برای قانونمند بودن نظریه تو، شماره‌گذاری آن است. مثلاً می‌گوئید سه دلیل وجود دارد که چرا این مورد ارزش دارد: ”اول این‌که، دوم آن‌که ... و...“ شماره‌گذاری باعث می‌شود مطالب گفته شده واقعی به‌نظر برسد، نه این‌که به‌منزله عقیده‌ای باشد که تحمیل کننده است. از این گذشته، شنوندگان موردی را که با نظام و ساختاری مشخص بیان شده است، بهتر می‌فهمند و آن‌را به خاطر می‌سپارند.

من یاد گرفته‌ام مهم‌ترین راه برای ارسال پیام دنبال کردن این الگوست که: نظریه خودت را بیان کنی و مثال بزنی. مثال‌ها حکم کار مضاعف را دارند. شنوندگان، مثال‌هائی را که به مطالب مربوط است، به خاطر می‌سپارند. مثال‌ها می‌توانند اثبات کنند که آن‌چه را پیشنهاد می‌کنی، مفید است. 

۴ ـ نیازهای آنان را در نظر بگیر و به زمان خودشان با آن‌ها حرف بزن.

از به‌کار بردن کلمهٔ ”من“ خودداری کن، مانند: ”به‌نظر من، رختکن خیلی به‌درد کارمندها می‌خورد.“ مردم بابت استدلال تو کاری انجام نمی‌دهند. آنان برای خاطر خودشان کاری را انجام می‌دهند. پل هارلن کولینز در زمینه ارتباط والد و فرزند یکی دو پیشنهاد خوب و مفید ارائه داده و گفته است: ”بهترین روش برای واداشتن نوجوان به پارو کردن برف‌های راه ورودی خانه و... این است که اجازه بدهید از ماشین استفاده کند.“ و ”اگر می‌خواهید طریق شمردن را به بچه‌ها یاد دهید، به او پول توجیبی بدهید.“ 

از خودت سئوال کن مهم‌ترین چیز برای فردی که سعی داری او را مجاب کنی، چیست؟ پول، امنیت، شهرت و اعتبار، مقام یا قدرت؟ سعی کن بفهمی طرح تو چگونه به نفع او تمام می‌شود و سپس آن فایده را به‌نظر او برسان. اگر شهرت و اعتبار برایش مهم است که مثلاً چطور در این زمینه پیشرو قافله باشد، در این‌صورت تأکید کن او اولین نفری خواهد بود که این طرح خوب را پیاده می‌کند و عمل پیشگامانه او برای سال‌های آتی هم معیار به شمار خواهد رفت.

۵ ـ آنان را تحریک کن پیشنهاد تو را امتحان کنند.

رالف والدو امرسون متوجه شده بود که: ”آگاهی از این‌که چطور باید پیشنهاد داد، خود هنری قابل یادگیری است.“ این مسئله در مورد مجاب کردن هم صدق می‌کند. اگر بخواهی مردم را متقاعد کنی که متوجه حکمت استدلال تو بشوند، ممکن است روی تو را زمین بزنند، چون هیچ‌کس دوست ندارد دلیل و برهان به زور از گلویش پائین برود. هدف این است که با سئوالات و حرف‌هایتان آنان را هم به‌طور فعالانه درگیر کنی تا متوجه منظور تو بشوند.

به محض این‌که بتوانند طرح را مجسم کنند، از حالت بی‌اعتنائی و حال و هدای مقاومت بیرون می‌آیند و نظریه تو را به‌عنوان معامله‌ای انجام‌شدنی در نظر می‌آورند.

●امتناع و مخالفت را معکوس کن

هرگز بازی نزدیک به پیروزی را تغییر نده. اگر رو به باخت می‌رود، آن‌را عوض کن.

”وینس لومبارد“

دوستم شلی گفت: ”اگر با به‌کارگیری پنج اصلی کلی، طرح اصلی را ارائه داده بودم، احتمالاً برنده می‌شدم. ولی حالا متأسفانه دیر شده و باخته‌ام. همکارانم دیگر به من فرصتی نخواهند داد.“

او به نکته‌ای خوب اشاره کرد. وقتی مردم جواب منفی می‌دهند، مسئله تمام است. اما می‌توانی موضوع منتفی شده را دوباره مطرح کنی، به‌شرط این‌که شواهد و مدارکی تازه ارائه بدهی. آنان را متوجه نکاتی جدید کن؛ چیزی‌که در مذاکره اولی درباره‌اش صحبت نشده. حالا آنان توجیهی برای تغییر عقیده و رسیدن به نتیجه‌ای متفاوت دارند. آنان می‌توانند موضع خود را تغییر دهند بی‌آنکه احساس شرمندگی کنند، چون تو ضوابطی جدید به آنان ارائه داده‌ای که شالوده تصمیم‌گیری است. همان‌طور که وینس لومبارد، فوتبالیست معروف گفته است، اگر تدبیر اولیه شما پیروزی به‌دنبال نداشت، وقتش است یکی دیگر رو کنی.

من توصیه کردم شلی با استفاده از سه مورد که شرح آن آمده است، همکارانش را تحریک کند تا تقاضای او را دوباره بررسی کنند. اگر به تازگی روی تو را هم زمین انداخته‌اند، در مورد خواسته‌ات دل به دریا بزن و این نصحیت را گوش کن.

▪عقب‌نشینی: با آرامش عقب‌نشینی کن. نمی‌خواهد در را پشت سرت محکم به‌هم بکوبی. شاید بخواهی دوباره از همان راه برگردی. جواب منفی را با وقار و آرامش بپذیر. بنابراین وقتی دوباره می‌خواهی سعی خودت را بکنی، باز در به رویت باز می‌شود.

▪ارزیابی مجدد: چرا جواب منفی دادند؟ به احتیاجات آنان توجه نکردی؟ فراموش کردی مطالب خودت را برحسب اولویت شماره‌گذاری کنی؟ جاهائی را که در آن نقطه ضعف داشتی، بهبود ببخش و مدارکی رو کن که دفعه اول از آن‌ها استفاده نکرده‌ای.

▪دستیابی مجدد: برای ملاقاتی دیگر برنامه‌ریزی کن و برای گفتن نظریاتت با این جمله شروع کن: ”می‌دانم که قبلاً راجع به این مسئله صحبت کردیم. حالا من مواردی تازه دارم که بعدی تازه را در این مورد شکل می‌دهد.“ سپس عقیده‌ات را بگو و از پنج قانون اصلی مجاب‌سازی هم استفاده کن.

شلی بار دوم موفق شد موافقت همکارانش را برای ساختن رختکن بگیرد. او با صنف امور ورزشی تماس گرفت و اطلاعاتی درباره امور مالی کسب کرد. سپس همکارانش را متقاعد کرد که از اتاق کنفرانس کوچک به‌عنوان محل رختکن استفاده شود. بعداً به من زنگ زد و این خبر خوب را داد.●مجاب کن، فشار نیاور

تعلیم و تربیت روش است، اما نه برای پیام دادن.

”اشلی مونتاگو“

یکی از شرکت‌کنندگان در جلسه گفت: ”من تمام این‌ها را درک می‌کنم، جزء اصل پنجم را. چطور دقیقاً می‌شود کسی را در مورد عقیده‌ای مجاب کرد؟“

او نکته‌ای خوب را مطرح کرده بود. چطور می‌توانی مردم را واداری دوباره عقیده تو را بررسی و از آن استقبال کنند؟ نکته مهم را از سقراط یاد بگیر که خردمندانه متوجه شده بود مردم آن‌چه را خودشان یاد می‌گیرند، بهتر به خاطر می‌سپارند تا آن‌چه را به زور به خوردشان می‌دهند.

روش سقراط، یعنی تبدیل گفته‌ها به‌صورت سخنانی بی‌نیاز به جواب، برای مجاب‌سازی موفقیت‌آمیز بسیار مهم است. بین تحت فشار گذاشتن کسی برای این‌که تصمیمی بگیرد با ارائه دادن نظریه به طریقی منظم که به فرد فرصت می‌دهد خودش تصمیم بگیرد، تفاوتی فاحش وجود دارد. از طریق درگیر کردن فعالانه مردم و قرار دادن آنان در حالت تفکر، می‌توانی مقاومت آنان را از بین ببری. به‌عنوان مثال، به‌جای این‌که بگوئی: ”به‌نظر من خانم‌های همکار هم احتیاج به‌جائی دارند که بعد از ورزش در آن‌جا لباسشان را عوض کنند،“ سئوال کن: ”دوست داری بدانی نصب کمدهای لباس برای کارمندان زن چقدر غیبت آنان را به‌علت بیماری و هزینه‌های جبران خسارت کاهش می‌دهد؟“

●یک قصه برایم بگو

گاهی روایات بهترین وسیله برای ابراز حقایق هستند و اگر جالب و به‌جا باشند، معمولاً مؤثرتر و قوی‌تر از مباحثه و برهان.

”تیرون ادواردز“

تعریف مطالب و حکایاتی موفقیت‌آمیز با جزئیاتی حسی باعث تحریک منطق نیم‌کره چپ و احساسات نیم‌کره راست مغز شنونده می‌شود. حتی سرسخت‌ترین منتقدان هم از شنیدن قصه‌ای که به‌خوبی تعریف می‌شود، لذت می‌برند. وقتی شنونده به پیامد روایت تو علاقه‌مند شود، آن‌چه را شنیده است، تجربه می‌کند و تصویرهای واضح ذهنی آن‌قدر قدرت دارد که مطالب تصنعی را به واقعیتی فردی تبدیل کند.

یکی از همکاران من با سرافرازی در امتحان مخصوص معاملات املاک قبول شده و جوازش را گرفته بود. ماریا بعد از این‌که خانه‌های زیادی را به مشتری نشان داده و هنوز موفق نشده بود حتی یک خانه هم بفروشد، خسته و ناامید به دفتر سرپرست بنگاه رفت، خود را روی صندلی کنار میز او انداخت و فریاد زد: ”من کارم را ول می‌کنم.“

سرپرست گفت: ”چطور ممکن است؟ تو بیش از چند ماهی نیست در کار معاملات املاک هستی.“

ماریا با لحنی محزون گفت: ”تا حالا بیش از شش، هفت هزار کیلومتر رانندگی کرده‌ام، بیش از ده دوازده مشتری را هم این‌طرف و آن‌طرف برده‌ام، ولی هنوز موفق نشده‌ام. به این نتیجه رسیده‌ام آن ضرب‌المثل قدیمی که می‌گوید تو می‌دانی اسب را تا لب چشمه بکشانی اما نمی‌توانی وادارش کنی آب بنوشد، حالا حکایت من شده.“

رئیس عاقل او جواب داد: ”ماریا، قرار نیست تو مشتری‌ها را وادار به آب نوشیدن کنی. قرار است آنان را تشنه نگه داری.“

سر ناهار، من و ماریا درباره کارآئی پنج اصل مجاب‌سازی حرف زدیم تا او از آن‌ها و سه مورد دیگر در حرفه‌اش استفاده کند. حالا روایات و سئوال بخشی مهم از بازاریابی او شده است و او به‌جای این‌که بگوید: ”من این منطقه شهر را دوست دارم، می‌گوید: ”این منطقه‌ای دوست داشتنی است، نه؟ و به‌جای این‌که بگوید: ”به‌نظر من اتاق دلبازی است“، می‌پرسد: ”این اتاق را برای کدام‌یک از بچه‌ها در نظر می‌گیرید؟“ او از ساکنان قبلی یا فعلی خانه سئوال کند خاطرات مورد علافه‌شان در آن خانه چه بوده است تا آن‌ها را برای مشتریانش تعریف کند و به آن جنبه شخصی دهد. گفتن ندارد که حالا او در حرفه‌اش کاملاً خبره و موفق است، چون به‌جای این‌که مشتری‌‌ها را وادار کند آب بنوشند، آنان را تشنه نگه‌می‌دارد.

●رهنمودی برای پنج اصل مجاب‌سازی

بچه‌هایت در تابستان یک میهمانی در کنار استخر ترتیب داده‌اند. حالا چندین بچه پر انرژی به‌جان هم افتاده‌اند و تو دائم فریاد می‌کشی که از خشونت و قیل و قال دست بردارند. آنان به‌کارهای عجیب و غریب خود ادامه می‌دهند. چطور آنان را مجاب می‌کنی آرام شوند؟

▪آن‌چه نباید بگوئی

به آنان هشدار می‌دهی که داری از کوره در می‌روی.

”اگر از قیل و قال دست برندارید، میهمانی را خاتمه می‌دهم.“

با خودت می‌گوئی که این وقت تلف کردن است.

”آنان از من حرف شنوی ندارند. به‌قدری در حال و هوای خودشان هستند که به آتیلا هم گوش نمی‌کنند؟“

با حالتی رئیس مابانه می‌گوئی چه می‌خواهی و چرا می‌خواهی آرام شوند. 

”بچه‌ها، لطمه می‌بینید. من سعی خودم را کردم یک میهمانی خوب ترتیب دهم. خودتان دارید خرابش می‌کنید.“

موعظه را شروع می‌کنی که ایمنی چقدر مهم است.

”مجبورم دوباره تذکر بدهم که... گوش می‌دهید؟“

▪آن‌چه باید بگوئی

راجع به حرفی‌که می‌خواهی بزنی، فکر می‌کنی تا بهتر مجابشان کنی.

”چطور می‌توانم مجابشان کنم که این مسئله به نفع خودشان است؟“

خودت را متقاعد می‌کنی که این مورد قابل ملاحظه و شدنی است.

”بچه‌ها، لطفاً بیائید سرمیز بنشینید و به من گوش کنید. می‌خواهم موضوع مهمی را بگویم.“

برایشان قصه‌ای می‌گوئی که مجسم کنند چرا برایشان بهتر است ساکت باشند.

”می‌دانید پارسال سر کوین چه آمد؟ داشت می‌دوید، لیز خورد و...“

از آنان سئوال می‌کنی نظرشان در مورد موافقتنامه چیست؟

خوب، اگر دلتان می‌خواهد این‌جا شنا کنید، بگوئید قوانین استخر چبست؟“

نفیسه معتکف 

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

قوانین کلی درمورد نحوه رفتار با خانواده همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


یکی از سخت ترین رابطه هایی که ما برقرار می کنیم، با خانواده شوهر است. 

وقتی ما ازدواج می کنیم، اکثر ما توجه نمی کنیم که با یک خانواده دیگر وصلت کرده ایم. ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، و عادتهایی برخلاف ما داشته باشند. زمانی که این اختلاف نظرها یا اختلاف در زمینه رسم و رسوم و غیره وارد خانواده شما شد، کشمکش و درگیری شروع می شود. بنابراین چقدر درگیری قابل تحمل و پذیرفتنی است؟ این موضوع بستگی به افرادی دارد که وارد بحث می شوند. بنابراین یک قاعده کلی درمورد خانواده شوهر این است که از احساساتتان به عنوان یک راهنما کمک بگیرید.


بعضی از مسائل وجود دارد که نباید اقوام شوهر در آنها دخالت کنند.


موضوع اول پول و یا نداشتن پول است.


زمانی که خانواده همسر سعی می کنند زوج را از لحاظ مالی حمایت کنند یا اهداف مالی در سر دارند، عاقلانه آن است که موضوع را عوض کنیم. مطمئننا در بیشتر موارد خانواده همسر سعی می کنند که به فرزند و یا عروس و دامادشان کمک کنند اما اگر آنها این قصد را داشته باشند که روش زندگی خودشان را بر زندگی فرزندشان پیاده کنند، نشان می دهد که آنها قصد دخالت و فضولی در زندگی شما را دارند. دلیلی ندارد که خانواده ها از فرزندانشان به خاطر نحوه خرج کردن پولشان، یا پس انداز کردن آن یا حتی مقدار درآمد ماهیانه شان عیبجویی کنند. اگر نیاز مبرمی به پول پیدا کردید عاقلانه تر آن است که از افراد دیگری پول قرض بگیرید. بهترین راه این است که برخی مسائل زندگیتان را بین خودتان خصوصی و شخصی کنید و در خانواده های همسرتان نفوذ نکند.


دومین و شاید سخت ترین مورد بین همسر و خانواده همسر بچه ها هستند. نگهداری فرزندتان توسط خانواده همسر یک اشتباه بزرگ است.


حتی اگر آنها صلاحیت و توانایی این کار را داشته باشند اما نگهداری فرزندتان توسط آنها می تواند به یک موضوع ناراحت کننده بین شما تبدیل شود. خانواده همسر پدربزرگ و مادربزرگ هستند نه یک مراقب. اگر پدربزرگ و مادربزرگ ها در نقش یک مراقب باشند آنها می توانند تمام رفتارهای شخصی خودشان را وارد تربیت بچه شما بکنند. در این صورت بچه ها دو سری پدر و مادر خواهند داشت و خانواده همسر هم حق دخالت بیشتری در تربیت و شکل گیری شخصیت فرزند شما دارند.


برای بیشتر افراد، ارتباط برقرار کردن با خواهرشوهر و مادرشوهر بسیار سخت است. حتی اگر مادرشوهرشان را به عنوان بهترین دوستشان بدانند. موارد بسیاری وجود دارد که زن ها توسط مادرشوهرانشان احساس تحقیر و سرزنش می کنند. تنها علت قابل قبول آن حس حسادتی است که در این رابطه وجود دارد.


بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. حتی اگر رابطه عروس و مادرشوهری بسیار دوستانه باشد، مادرشوهر هر شب با عروس تماس می گیرد تا ببیند عروسش برای دردانه اش بعد از پشت سر گذاشتن یک روز سخت کاری چه غذایی درست کرده است. زیرا او نمی تواند تحمل کند که پسرش بعد از یک روز سخت کاری یک غذای آماده و سطحی بخورد. او همچنین به اتو کردن لباسهای پسر و نوه اش اصرار می کند. با این کار او می خواهد این حقیقت را روشن کند که من لباسهای پسرش را اتو نمی کنم.


درچنین مواردی بهترین طرز برخورد با مادرشوهر، تشکر کردن از اوست. اجازه دهید هرآنچه که می خواهد انجام دهد، و به یاد داشته باشید که این شما هستید که هر شب همسرتان را در خانه می بینید. اگر او فکر می کند شما تنبلید پس چه کسی کارهای خانه پسرش را انجام می دهد؟ او همسر و فرزند شما را دوست دارد و می خواهد بهترین کارها را برای آنها انجام دهد.


قانون بعدی با فامیل شوهر این است که آنها هرگز نباید از رفتارهای همسرمان که برای ما ناخوشایند است آگاه شوند. هرگز.


پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب می دانند، و نیازی به یادآوری آنها نیست. انجام دادن این کار مشکلات عدیده ای را سبب می شود. اگر همسرتان مشکلاتی دارد با دوستانتان در میان بگذارید نه با مادرشوهرتان. زیرا زمانی که مشکلتان با شوهرتان حل شد، هرآنچه که شما درمورد همسرتان با مادرشوهرتان مطرح کردید به خاطرش می ماند. بهترین راه این است که مشکلات زناشویی تان را با دوستانتان و یا غریبه ها مطرح کنید یا در دفتر خاطراتتان یادداشت کنید.


درمورد رابطه من و مادرشوهر هم باید بگوییم که ابتدا ممکن است ارتباط برقرار کردن با او کمی سخت باشد اما با مشخص کردن حد و حدودی بین شما و او مشکل حل می شود. هرگز نباید مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید، یا مراقبت از بچه هایتان را به خانواده همسرتان بسپارید و یا بدگویی همسرتان را نزد خانواده اش بکنید. پس نتیجه می گیریم که خانواده شوهر هنوز هم ما را به چشم فرزندانشان می بینند. و این نشان دهنده عشق و دوست داشتن بین ماست.

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


اگر به ارتباط با خانواده همسر در قالب گذشته نگاهی بیندازیم، می بینیم که یک قانون کلی وجود داشت و آن اطاعت بی چون و چرا از خانواده همسر به خصوص برای عروس خانم ها بود. بهترین عروس، حرف گوش کن ترین عروس بود. آن زمان اینکه عروس خانمی بخواهد مستقل از خانواده همسر تصمیمی بگیرد مورد شماتت و بی مهری اطرافیان قرار می گرفت تا این حد که حتی خانواده عروس نیز در این زمینه با او موافق نبوده و او را به اطاعت از اقوام همسر تشویق می کردند. خیلی کم پیش می آمد که کسی مستقل از خانواده همسر بتواند به خوبی و خوشی زندگی کند!

 

کم کم که شکل زندگی تغییر کرد و دختران، تحصیل کرده وبرخی دارای شغل شدند همسو شدن با تمام خواسته های خانواده خودشان نیز برای آنها مشکل شد چه برسد به بجا آوردن خواسته های خانواده همسر.در نتیجه همین ها ارتباط برقرار کردن با خانواده همسر بسیار دشوارتر شده است و کار چندان آسانی نیست که بتوانیم خودمان را در دل آنها جا کنیم چرا که بسیاری از آنها هنوز همانند قدیمی ها فکر می کنند و عروس خوب را عروس حرف گوش کن می دانند اما نگران نباشید کار نشد ندارد می خواهیم به شما یاد دهیم چطور بهترین عروس دنیا شوید.

 

 

اولین قدم برای برقراری یک ارتباط خوب


اگر می خواهید ارتباطی خوب داشته باشید باید از شناخت خودتان شروع کنید و این دردست ترین منبع قابل تغییر است. شناخت ما از خود می تواند نقاط ضعف و قدرت مان را نشان دهد تا درصدد برطرف کردن این نقاط ضعف باشیم. خیلی از مراجعان مبتلا به تکرار اشتباهات خودشان هستند و حتی تمام تلاش شان را می کنند تا اطرافیان را تغییر دهند. مثلا دخترخانمی که بسیار حساس و زودرنج است از کوچک ترین مسئله از طرف خانواده همسر ناراحت شده و باعث ناراحتی و تشنج در خانواده می شود. اگر دقت کنیم می بینیم که این دخترخانم در خانواده خود نیز این مشکل را داشته و به فکر حل آن برنیامده است یا مثلا پسری که وقت شناس نیست و در خانواده خود کسی اهمیت این موضوع را به او نیاموخته و چه بسا موقعیت ها و شرایط خوبی را نیز از دست داده است، بعد از ازدواج نیز بابت این قضیه مشکلات زیادی را با همسر خود پیدا می کند.

 

 

پدر و مادر همسر مثل والدین خودمان هستند؟


من با این گفته که پدر و مادر همسرمان را مثل پدر و مادر خودمان بدانیم موافق نیستم. اگر پدر و مادر همسرمان را فقط پدر و مادرعزیز همسر عزیزمان بدانیم مسئله خیلی راحت ترمی شود. این موضوع را از همان اول در خودمان حل کنیم که همان احساس و احترامی که من نسبت به پدر و مادر خودم دارم همسرم نیز نسبت به پدر و مادر خودش دارد و هیچ وقت به دنبال تغییر این احساس نباشیم چراکه جز آسیب زدن به همسرمان، فایده دیگری ندارد. اگر این مسئله را بپذیریم و در ارتباطات با مسائل پیش آمده لحاظ کنیم خیلی از مشکلات اصلا به وجود نمی آید. مسئله بعدی نیز حفظ استقلال و تمامیت خانواده نوپای خودمان است. خیلی از مشکلاتی که بین فرد و خانواده همسرش پیش می آید به دلیل رعایت نکردن این حریم است.

 

 

رفت و آمدها را چطور کنترل کنیم؟


این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد،مثلا اگر هردوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی می توانید در مورد تعداد و زمان رفت وآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوج ها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علایق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان می توانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد خود دو نفر تصمیم می گیرند.

 

 

چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟


اول خونسردی خود را حفظ کنید.آدم عصبانی نه تنها خوب به مسئله پیش آمده فکر نمی کند بلکه باعث می شود اطرافیان نیز در مورد گفته های او شک کنند. بعد به آنها بگویید در مورد گفته یا پیشنهاد آنها فکر خواهید کرد، اگر موضوع اینجا تمام نشد و آنها در این خصوص پافشاری کردند به آنها یادآوری کنید که شما و همسرتان در زمان مناسب با هم همفکری کرده و تصمیم خواهید گرفت.در مواردی که آنها به حریم شما احترام نگذاشته و خواهان تاثیرگذاری بیشتری در زندگی و تصمیمات شما هستند باید صریحا این موضوع را به آنها یادآوری کنید که این موضوع را در زمان مناسب و با همسرتان بررسی خواهید کرد.

 

 

برچسب هایی به نام مادرشوهر و عروس


اینکه ما با چه نگرشی وارد زندگی جدید می شویم بسیار مهم است. مثلا اگر به عنوان یک دختر خانم در خانواده ای بزرگ شده اید که مادربزرگ و پدربزرگ همه تصمیمات مهم را می گرفتند و این باعث عصبانیت و نارضایتی و غصه خوردن مادرمان از دست پدرشوهر و مادرشوهرش بوده، در این حالت احتمالا ذهنیت خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهید داشت؛ از طرف دیگراغلب ما در مورد مادرشوهر یا عروس افکار منفی ای داریم که باعث جهت گیری منفی و رفتار منفی در ما می شود. مثلا در نظر بگیرید اگر مادر ما از ما کاری را بخواهد که در توان ما نیست و برایمان سخت است کم پیش می آید که از دست او ناراحت شویم و تلاش مان را می کنیم تا آن کار را انجام دهیم و اگر هم نتوانستیم موضوع خیلی کش پیدا نمی کند.حالا در نظر بگیرید اگر مادرشوهر از عروس تقاضایی داشته باشد که حتی دشواری کمتری نسبت به تقاضای مادرمان دارد، چه فکری خواهیم کرد؟ چه واکنشی نشان می دهیم؟ اگر نپذیریم چه مسائلی پیش خواهد آمد؟ پیامدهای این نپذیرفتن حتی سال های سال گریبانگیر ما خواهد بود.

 

 

اگر از خانواده همسرتان دلخورید...


این مسئله اجتناب ناپذیر است پس برای آن آماده باشید. شما با خانواده ای که تاکنون تعاملی به این شکل نداشتید وارد ارتباط شده اید و حتما اختلاف نظر و سوءتفاهم پیش خواهد آمد. منتها بهترین روش برای حل مسئله ارزیابی درست مسئله و اتخاذ بهترین و مناسب ترین تصمیم و در نهایت عملی کردن تصمیمم تان است.اول مسئله ای که باعث ناراحتی شما شده است را بررسی کنید؛ مشکل اصلی چیست؟ اگر مادر یا خواهر یا نزدیکان خودتان این ناراحتی را به وجود می آوردند چه فکری درباره آنها می کردید، بعد سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و اتفاق پیش آمده را از نظر آنها ببینید، وقتی به اینجا رسیدید متوجه می شوید که بهتر و منطقی تر دارید موضوع را بررسی می کنید، حالا بعد از تشخیص مشکل آن را ارزیابی کنید؛ موضوع چقدر برای تان مهم است آیا نادیده گرفتن آن بهتر است یا صحبت کردن درباره آن؟بعد که تصمیم گرفتید آن را خودتان عملی کنید. در اینجا بهتر است بگویم خودتان مشکلات را حل کنید و آنها را به همسرتان موکول نکنید.حتی برخی مواقع بهتر است اصلا همسرتان را وارد مشکلات نکنید.

 


۱+۱۱ نکته طلایی برای جا کردن خودتان در دل خانواده همسر


۱. سعی کنید تا حد امکان در حضور مادرشوهرتان عصبانی نشوید. با رعایت ادب، نظرتان را در مورد موضوع مورد بحث اعلام کنید، اما صدای تان را بلند نکنید. پیش از آنکه کار به جاهای باریک برسد، با ادب و فروتنی بحث را خاتمه دهید.


۲. اگر شما آن فردی هستید که مادرشوهرتان دوست دارد وقتش را با وی در آشپزخانه بگذرانید تا هم به او کمک کرده و هم احساس تنهایی نکند، گهگاهی همراهی کنید اما زیاده روی نکنید تا این عمل به وظیفه همیشگی تان تبدیل نشود. شاید فقط آخر هفته ها!


۳. هیچ وقت رابطه همسرتان را با خانواده اش زیر سؤال نبرید زیرا این کار تاثیر بدی روی رابطه شما و همسرتان می گذارد. تلاش کنید بیشتر درباره مادرشوهرتان، علاقه مندی هایش و خلق و خویش بدانید.


۴. ســعی کنید برای تصمیم گیری های بزرگ خانه، نظر مادرشوهرتان را جویا شوید. بدین ترتیب هم از به وجود آمدن درگیری های احتمالی پیشگیری کرده اید و هم برای او احترام قائل شده اید.


۵. با پیشنهادات خانواده همسر در حضور آنها، موافقت کنید ولی اعلام کنید که تصمیم تان را بعد اعلام خواهید کرد. سپس در تنهایی نظر واقعی خود را به همسرتان بگویید و باهم تصمیم نهایی را بگیرید و توسط او تصمیم خود را به خانواده اش اعلام کنید.


۶. در بحث های خانوادگی آنها شرکت نکنید و از اظهارنظر کردن جدا خودداری کنید.


۷. همیشه به خصوص در حضور مادرشوهر به وضعیت شوهرتان برسید.


۸. در حضور خانواده شوهر به پسرشان احترام بگذارید و این را بدانید که با اولین بی احترامی به شوهر آن هم در حضور مادرشوهر، به او نشان دادید که اختلاف دارید و به او اجازه دادید که در زندگی خصوصی تان دخالت کند.


۹. در بحث ها و جدال های خانوادگی بهتر است شما حرفی نزنید. مطمئنا او با رفتارها و خصوصیات خانواده اش بهتر آشناست. پس در مواردی که میان شما و خانواده اش مسئله ای ایجاد شد قضاوت را به او بسپارید.


۱۰. هرکاری که امروز انجام می دهید، چند ماه دیگر به عنوان وظیفه شما تلقی می شود. پس مراقب کارهای تان باشید.


۱۱. مادر شوهرتان با شما همسن و سال نیست. پس همواره احترام او را حفظ کنید و در شوخی کردن با او حد و مرز خاصی داشته باشید.


۱۲. هرگز تعلق خاطر همسرتان به خانواده اش را کم اهمیت تلقی نکنید و سعی نکنید بین او و خانواده اش فاصله بیندازید.با این کار نسبت به این قضیه حساس تر کرده و بیشتر طرف خانواده اش هدایت می کنید.

گردآوری و تنظیم:گروه سبک زندگی پرشین پرشیا

10 توصیه معروفترین مشاوران دنیا براى ارتباط با خانواده همسر؟؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


نزدیکی و ارتباط با خانواده همسر در نگاه اول و در بدو ازدواج شاید به نظر ترسناک و مشکل بیاید.در اینجا بعضی از نکات اصلی را از زبان باب و شری استراتف روانشناسان معروف برای اینکه سرلوحه خود در ارتباط با آنها قرار دهید بیان می کنیم:


احترام:


اگر حتی فکر‌ می‌کنید آنها سزاواز احترام نیستند ، در هر حالتی به آنها احترام بگذارید.


وفاداری :


این خیلی طبیعی است که همسر شما نسبت به خانواده اش احساس وفاداری داشته باشد. شما با این کار هرگز در درجه دوم قرار نمی‌گیرید.


انتقاد:


اگر ماجرایی برایتان اتفاق افتاد به خودشان انتقاد نکنید . و اگر همسزتان (زن یا مرد) انتقادی از آنها ‌ می‌کند فقط گوش دهید و جبهه نگیرید. این یکی به دو کردن‌ها‌ می‌تواند مشکلات بیشتری را درست کند.


ریشه‌ها:


خاستگاه همسرتان را کشف کنید ببینید در چه خانواده ای و با چه نوع ساختاری بزرگ شده است .بهتر است این مساله قبل از ازدواج صورت گیرد .


احساسات:


خودتان سعی کنید قبل از سوالات او خود و احساساتتان و نوع نگرش خانواده تان را برای همسر (شریک ؛ نامزد ) بگویید و اگر انتقادی ازیک روش تربیتی دارید بیان کنید .


 علاج کردن:


اگر مشکلی با خانواده‌تان دارید و این قضیه روی شما و زندگی‌تان تاثیر گذاشته اول آنرا حل کنید و هرگز وارد زندگی زناشویی‌تان نکنید.


نه گفتن :


درک کنید که چه مقدار رابطه با خانواده خودتان لازم است و از آن بیشتر به زندگی‌تان لطمه‌ می‌زند . یک کلمه رمز مثل (نه) داشته باشید وقتی که احساس کردید دیگر این ملاقات کافی است آنرا بکار ببرید.


مراقب بودن:


راجع به سلامتی و اوضاع اقتصادی آنها در محافلتان پرس و جو کنید . سعی کنید آنچه را از نظر مراقبت روحی و موقعیتی نمی‌توانند به دست آورند تا حد امکان فراهم کنید. چرا که روزی شما نیاز‌هایی خواهید داشت.


مرز نگه دارید:


مرز‌هایی برای  روابط‌تان تعیین کنید . مثلا روزهای تعطیل . آخر هفته‌ها . مسایل مالی . ملاقات‌ها . تنهایی...


تقدم:


همیشه اول زندگی مشترک را راس هرم قرار دهید .

 

تهیه و ترجمه:گروه سبک زندگی سیمرغ

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

راهکارهایی برای از سرگیری ارتباط با خانواده همسر پس از قطع رابطه

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خانواده دیگری یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم یا زیاد بین همه خانواده ها وجود دارد؛ اما مهم تر از وجود اختلاف، نوع مدیریت و برخورد با این تعارضات است. اگر همسر ما به خانواده مان بدبین است و نسبت به آن ها سوءظن دارد قدم اول این است که کمی نسبت به بدبینی و سخت گیری او احساس مسئولیت کنیم و از خود بپرسیم آیا گفتار یا رفتاری از جانب خانواده من سر زده که باعث بدگمانی او شده است؟

 

چرا روابط خانوادگی سرد می شود؟

تعداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:


1. دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه با خانواده پدری: در موارد زیادی یکی از زوجین وابستگی زیادی به خانواده خود نشان می دهد و دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه او باعث می شود تا همسرش زبان به اعتراض بگشاید و با سرسختی زیاد، مانع از رفت و آمد او با خانواده پدری اش شود. بسیاری از زوجینی که از این الگوی رفت و آمد تبعیت می کنند با وجود این که در زندگی شخصی شان مشکلات زیادی دارند که حل نشده باقی مانده است اما درگیری با مشکلات خانواده پدری شان را بر حل مشکلات زندگی زناشویی خود ترجیح می دهند.

2. زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده به عنوان میهمان در منزل زوج: در زندگی زوجینی که از چنین الگویی پیروی می کنند، همسران احساس راحتی در منزل خودشان هم ندارند. از آن جا که حضور دائمی عضو میهمان موجب می شود که او ناخواسته در جریان بسیاری از مسائل خصوصی و یا حتی اختلافات آن ها قرار بگیرد در نتیجه مرد یا زن به طور کلی امنیت خود را از دست می دهد و به زودی دچار خستگی روانی می شود.

3. مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت یکی از زوجین با والدینش: تعدادی از زوجین در محیط منزل نیز دست از وابستگی شان به خانواده بر نمی دارند و حتی در زمان حضور همسر در منزل هم مشغول مکالمات تلفنی طولانی مدت هستند. یقینا موضوع صحبت نمی تواند چیزی جز بازگوکردن مسائل روزمره باشد و همین امر باعث می شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر  کند در تصمیم گیری های زندگی مشترکش ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد. طبیعی است که تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان به شکل گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر شود.

4. تجربه احساس حقارت در اثر مقایسه های فامیلی: در تعدادی از خانواده ها معمولا یک داماد، عروس یا خواهر و برادر وجود دارد که از ابعاد مختلف بر دیگر اعضای آن خانواده برتری دارد و مورد تعریف و تمجید خانواده است. به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه است و دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی پایین تری برخوردار است. در چنین مواردی فردی که در ابعاد مختلف از جایگاه پایین تری برخوردار است چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت ها و برداشت های خود احساس حقارت و یا حسادت می کند و علاقه ای به تعامل با اعضای خانواده همسرش ندارد زیرا احساس می کند که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می شوند.

5. و دیگر عوامل: همچنین خودشیفتگی و زخم زبان های اعضای خانواده همسر، حضور عضوی در خانواده همسر که ویژگی های اخلاقی مناسبی ندارد و یکی از زوجین نگران است مبادا همسرش از آن فرد تاثیر منفی بپذیرد، دخالت خانواده ها در مسائل اقتصادی زوجین و تربیت فرزندان آن ها و ... همه وهمه موجب می شود تا همسر شما نه تنها شخصا از خانواده تان فاصله بگیرد بلکه مانع از ارتباط شما با خانواده تان نیز بشود.

 یک نکته

البته همیشه این طور نیست که همسرتان صرفا به دلیل رفتارهای نادرست شما یا خانواده تان با آن ها قطع رابطه کند، در واقع گاهی اوقات مشکل از خود اوست. حتی ممکن است خانواده شما خیلی به او محبت کند ولی چون او به طور کلی فرد منزوی و گوشه گیری است باز هم از داشتن روابط اجتناب ورزد.

برای پی بردن به این موضوع باید بررسی کنید که آیا همسرتان برای ارتباط داشتن با دیگران از جمله خانواده و دوستان خود نیز بی انگیزه است یا فقط برای رفت و آمد با خانواده شما مشکل دارد. اگر این مشکل در دیگر ارتباط ها هم دیده می شود، لزوم بهره گیری از مشاوره حضوری لازم است. گاهی اوقات نیز برآورده نشدن برخی توقعات (هرچند غیرمنطقی) باعث ایجاد دلخوری و قطع رابطه می شود. به عنوان مثال ممکن است همسرتان توقع حمایت مالی از خانواده شما داشته باشد، در نظر داشته باشید حتی اگر این توقع را بی جا می دانید باز هم می توانید با گفت وگو این اختلاف و سوءتفاهم را حل و فصل کنید. در کل بهتر است از همسر خود بخواهید تا دلایل این قطع رابطه را بازگو کند.

 

ملیحه شهرستانی - کارشناس ارشد مشاوره خانواده

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

پیامد های قطع ارتباط با خانواده همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


وقتی که ارتباط کسی با خانواده همسر خویش قطع می گردد، مشکلات زیادی بر سر راه او قرار می گیرد از جمله اینکه او را فردی ناسازگار معرفی می کنند و می گویند که او اهل معاشرت نیست، او مردم داری را نیاموخته است و یا او را کینه توز می دانند که او اهل گذشت نیست. این گفته ها و اموری نظیر این ها می تواند بیانگر قضاوت منفی دیگران درباره فردی باشد که از بستگان همسر خویش بریده است. کاهش سطح حمایت بستگان از خانواده جدید، قطع ارتباط توسط آنان به صورت متقابل ظهور یکنواختی در خانواده همسرمان و ایجاد نقصان در تربیت عاطفی و اجتماعی فرزندان از دیگر پیامدهای قطع ارتباط با خانواده همسر می باشد. در زیر به برخی پیامدهای منفی قطع ارتباط با خانواده همسر می پردازیم، که عبارت اند از: 


افزایش نگرانی در خانواده همسران جوان: 

وقتی رابطه میان همسران آسیب می بیند که یکی از رفتن به منزل والدین دیگری خودداری کند، در این حالت که همسر نمی تواند با توسل به روش های عقلانی و انجام استدلال های گوناگون همسر خود را متقاعد کند و او را با خود به منزل والدین خویش ببرد، سخت احساس نگرانی می کند. چرا که او احساس می کند، نمی تواند عمری چنین وضعیتی را تحمل کند. راه حل مشکل این نیست که با تندی و خشونت برای حل مسأله اقدام نماید، زیرا تندی و خشونت راهگشا نیست و بحران ها را تشدید می کند. در اینجا استدلال و بکار گرفتن نرمی، زبان شیرین کارساز است. 


افزایش تنش میان همسران جوان: 

وقتی که رابطه با خانواده همسر قطع می گردد، نخستین کسی که معترض می شود، همسر اوست. او از ناحیه والدین خود و بستگان خویش تحت فشار قرار می گیرد که چرا همسرش با او به مهمانی والدین اش نمی رود. و وجود این فشارها در خانواده ایجاد تنش و درگیری می کند و فضای خانواده را ناامن می سازد و موجبات افزایش فاصله همسران را از هم فراهم می آورد و از رضایت طرفین آن ها کاسته بر میزان بحران های خانوادگی می افزاید، لجبازی ها اوج می گیرد و میزان بی علاقگی افزایش می یابد. همه این مسایل دست به دست هم داده و فریاد اعتراض را بر می آورد و زمینه ایجاد تعرض به حریم دیگری را فراهم می کند و با این جنجال های برپا شده، گاه طرف مقابل را به لجبازی بیشتری هم می کشاند. 


ظهور و بروز علایم افسردگی و یا ابتلای به آن: 

اگر به خانواده سالم و طبیعی نگاه کنیم، به خوبی در می یابیم که یکی از وی‍گی های بارز آن سلامت روانی و نشاط و سر زندگی می باشد و مسلم است که خانواده سالم نمی تواند خانواده ای مبتلا به افسردگی باشد اگر فردی به هر دلیل، روابط خود را با خانواده همسر و بستگان آن قطع کرده باشد. در بسیاری از موارد همسر او نیز روابط خود را با خانواده و بستگان طرف مقابل قطع کرده و هر دو در تنهایی در یک خانه به سر می برند و کسی با آن ها رفت و آمد نمی کند و در این خلوت، فرد به تدریج دچار خلق افسرده می شود. با پیدایش افسردگی که نوعی اختلال خلقی است، چهره فرد گرفته می شود که این گرفتگی مانعی بر سر راه برقراری ارتباط با خویشاوندان نزدیک می شود و از سویی تمایلات غریزی او کاهش پیدا می کند. 


کاهش برخورداری از حمایت های خویشاوندان: 

وقتی ما می توانیم از حمایت های خویشاوندان برخوردار گردیم که با آن ها مرتبط باشیم، زیرا در آن صورت است که آن ها مشکلات و نیازهای ما را دریافت می کنند و با خلقیات ما آشنا می شوند و به تدریج چگونگی حمایت از ما را در می یابند. معمولاً طبع و مزاج آن ها این گونه است که به کسی بیشتر مهر و محبت می ورزند که او با آنان دوستی و محبت بیشتری دارد. آمدن بستگان به منزل ما نشان از جاذبه ما دارد. 


نقصان در تربیت اجتماعی فرزندان و حتی والدین: 

رشد اجتماعی آدمی آنگاه درجات کمال را طی می کند که فرد به خوبی در فرآیند اجتماعی شدن قرار گرفته باشد. خانواده های بدون رفت و آمد مشکلاتی جدی بر سر راه اجتماعی کردن فرزندان خویش خواهند داشت و علاوه بر آن خود نیز نمی توانند برای دست یافتن به رشد اجتماعی تلاش و کوشش لازم را بنمایند. لازمه دست یافتن به تربیت اجتماعی، شناخت اجتماع و گروه های مختلف آن است و یکی از گروه های طبیعی که با هم رابطه رویارویی دارند، خانواده است و روابط حاکم بر آن روابطی غیر رسمی است. یافته ها حکایت از آن دارد که بچه هایی که به مهمانی ها می روند، رفتارهای اجتماعی و مهارت های اجتماعی را بهتر می آموزند و در ارتباط های اجتماعی نیز موفق تر و بهتر عمل می کنند و قدرت سازگاری آن ها با محیط و اطرافیان شان بیشتر از کودکان و نوجوانانی است که در این گونه جلسات و مهمانی ها کمتر حضور می یابند و گروه دوم بیشتر در معرض کمرویی و بروز رفتاری همراه با خجالت می باشد. علاوه بر کودکان زمینه رشد اجتماعی بیشتر والدین نیز فراهم می گردد. 


نقصان در تربیت عاطفی فرزندان و والدین: 

تربیت عاطفی یکی از مواردی است که می تواند و باید مدنظر والدین باشد. فردی که از تربیت عاطفی برخوردار است و توانسته است در معرض روابط عاطفی گوناگون قرار بگیرد، می تواند به رشد و بالندگی عاطفی برسد کودکی که در ارتباطات عاطفی با دیگران قرار می گیرد و عواطف را از آنان یاد می گیرد و با نحوه ابراز آن آشنا می شود، بسیار متفاوت است با کودکی که در روابط خویشاوندی و خانوادگی حضور ندارد. مسلماً ر شد عاطفی نیز مانند رشد اخلاقی، معنوی، اجتماعی، علمی و نظایر این ها، امری تدریجی است و به یکباره اتفاق نمی افتد. در فرآیند مهمانی رفتن، عواطف طرفین ظهور پیدا می کند، ابراز محبت در سطوح بالاتری صورت می گیرد، آن ها که زندگی شان با مهر و لطف عجین شده است، کمتر جدایی و طلاق به خاطرشان خطور می کند و هم خود از عواطف سرشار بهره می برند و هم فرزندان عاطفی و خونگرم تربیت می کنند. 


پیدایش احساس بدبینی در همسر و فرزندان نسبت به والد منع کننده ارتباط: 

وقتی که فرد، همسر و فرزندان خویش را از رفت و آمد به خانواده والدین همسر خویش منع می کند، قطعاً همسر و فرزندان وی در وجودشان احساس بدبینی پیدا می شود زن یا شوهر نسبت به همسری که او را از برقراری رابطه با والدین خود منع می کند. بدبین می شود و هرچه زمان منع ارتباط طولانی تر باشد، احساس بدبینی نسبت به همسر نیز در دل آن ها بیشتر جای می گیرد. 


توصیه های عملی به خانواده ها و بستگان همسر

- برای آنان (خانواده همسر) همچون خانواده خود ارزش و احترام قائل باشیم. 

- به برقراری رابطه ای عادلانه و متوازن با خانواده خود و خانواده همسر اقدام نماییم. 

- سخنانی نگوییم که حکایت از تبعیض میان دو خانواده باشد. 

- در رفت و آمد به منزل بستگان خود و همسر، تساوی و توازن را مدنظر قرار بدهیم. 

- وقتی که مراسم مهمانی برقرار می شود، از بستگان دو طرف به یک میزان پذیرایی به عمل آید. 

- در خرید کادو نیز خوب است که برای خانواده های دو طرف به گونه ای همگون عمل نماییم. 

- باید بدانیم که هرچه به خانواده همسر محبت بیشتری بکنیم، همسر خود را با خود مهربان تر کرده ایم. 

- هرگز پشت سر خانواده و بستگان همسر بدگویی نکنیم. 

- با مهربانی کردن به خانواده همسر به او عملاً آموزش می دهیم که شما نیز با بستگان من به همین نحو عمل کنید. 

- وقتی به اعضای خانواده همسر محبت می کنیم، همسر ما قدردانی را در یاد خواهد داشت. 

- گذشت و به فراموشی سپردن خطاها و اشتباهات همسر و خانواده ی وی، موجب گذشت از سوی آنان در هنگام بروز خطا از سوی ما را فراهم می آورد. 

- بزرگترها گاه دعوت شدن به میهمانی را نشانه احترام تلقی می کنند، پس خوب است که گه گاه برای احترام گذاشتن به آن ها ترتیبی اتخاذ نمایید. 

خلاصه آنکه سعی کنیم از منزل ما به سوی خانواده همسرمان و بستگان او همیشه نسیم مهر و مهربانی بوزد و بکوشیم طراوت خانواده ما در پرتو ارتباط های صمیمانه با خانواده همسرمان دو چندان شود.


منبع:

برگرفته از کتاب ارتباط با خانواده همسر از مجموعه کتاب های سازمان فرهنگی تفریخی شهرداری مشهد

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

روابط همسر شما با خانواده اش زیاد است؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


آیا همسرتان بیش از اندازه به خانواده اش وابسته است؟


آیا روابط همسر تان با خانواده اش زیاد است؟


آیا او اجازه می دهد تا خانواده اش در جزیی ترین مسائل زندگی زناشویی تان دخالت کنند؟


 


این نکات می توانند به شما کمک کنند تا کمی رفتار همسرتان را اصلاح کنید:


 


یکی از مشکلات شایع زن و شوهرها وابستگی زن یا شوهر به خانواده اش است که تاثیرش را به صورت دخالت های خانواده ها در زندگی نشان می دهد. بسیاری از افراد بالغ فکر می کنند بعداز عبور از دوران نوجوانی، یک شخصیت مستقل از خانواده دارند اما زمانی که به دلایلی مثل ازدواج از خانواده دور می شوند وابستگی های عمیق عاطفی و فکری شان به چشم می آید. وابستگی به پدرومادر به سه شکل در این افراد دیده می شود. آنها یا در تصمیم گیری به پدر و مادر وابسته هستند، یا از لحاظ عاطفی و احساسی وابستگی دارند ویا آنها را به عنوان مرجع حل اختلافات وارد روابط زناشویی شان می کنند.


 فقط وقتی می توانید رابطه زناشویی تان را سالم توصیف کنید که پیوند عاطفی عمیقی بین شما و همسرتان برقرار شده باشد. هر زمان که این ارتباط عاطفی را باافراد دیگری سهیم شوید، آشکارا در یک چرخه بیمارگونه ای از روابط قرار گرفته اید. اگر می خواهید این رابطه ناسالم را از بین ببرید باید به خودتان و همسرتان کمک کنید تا از وابستگی های شدید به پدر و مادرش رها شود، بدون اینکه ذره ای در احساس دوست داشتن پدر و مادر، خللی وارد شود.


اولین کاری که باید انجام بدهید، توجیه همسرتان است. او باید بپذیرد که وابستگی شدید او به پدر و مادرش برای رابطه شما مخرب و آسیب رسان است. تا زمانی که همسرتان به این نتیجه نرسیده باشد که باید رابطه با پدر و مادرش را محدود کند نمی توانید رفتارش را اصلاح کنید. اما چطور می توانید همسرتان را متقاعد کنید که این رابطه را محدود کند؟


 


روابط همسر با خانواده 


 


تصمیم گیرنده، شما هستید


آیا همسرتان در همه موارد کوچک و بزرگ زندگی با پدرومادرش مشورت می کند؟همسرتان باید بفهمد که دخالت های پدرومادرش در تصمیم هایی که هیچ ربطی به آنها ندارد زندگی شما را مختل می کند. شما به عنوان یک زوج باید بتوانید تصمیم هایی قاطعی برای زندگی بگیرید و هیچ کس مگر در مقام مشورت نباید در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری شما دخالت کند. بعضی از پدرومادرها دراین موارد هوشمندانه عمل می کنند و منتظر می مانند تا مخاطب قرار بگیرند و نظرآنها پرسیده شود. اما بعضی از پدرومادرها به عنوان یک عقل کل بدون هیچ دعوتی وارد تصمیم گیری ها می شوند. این شانس شماست که باکدام دسته روبه رو باشید و آنها تا چه اندازه بر همسرتان تسلط داشته باشند. در هر صورت شما باید همسرتان را از تاثیر نظرات بی مورد خانواده ها در زندگی تان آگاه کنید و به او هشدار بدهید که ادامه این روند چه آسیب های شدیدی به رابطه می زند.


البته همیشه پدرومادرها نیستند که می خواهند نظرات شان را تحمیل کنند. اگرهمسرتان عادت داشته باشد درهرموردی از پدر و مادرش نظر بخواهد و ترجیح بدهد آنها راه و روش زندگی را یاد بدهند درحالیکه شما شخصیت مستقل و غیروابسته ای داشته باشید با مشکلات جدی تری مواجه می شوید.استقلال یکی از نشانه های رشد شخصیتی و بلوغ فکری و روحی است. اگر همسرتان به این بلوغ نرسیده باشد زندگی برای شما بسیار مشکل خواهد بود. به همسرتان بفهمانید که او نیاز به رشد و پرورش روحی و فکری دارد.


 


روابط همسر با خانواده


شما حق دارید که از دخالت های بی جا و بی مورد خانواده ها در زندگی تان عصبانی شوید و باید دلیل عصبانیت و ناراحتی تان را برای همسرتان توضیح بدهید. به او بگویید که چرا لازم است خودتان درباره مسائل زندگی تان تصمیم بگیرید. می توانید به نتایج تأسف باری که دخالت های خانواده در زندگی تان داشته است اشاره کنید و به همسرتان بفهمانید که اگر درموضوعات گذشته فقط خودتان و همسرتان تصمیم می گرفتید و یا از یک فردآگاه و معتمد مشورت می گرفتید اوضاع چقدر بهتر می بود.


یکی از دلایلی که باعث می شود، پدرومادر و خانواده به خودشان اجازه دخالت در زندگی فرزندشان را بدهند، ضعفی است که در شخصیت فرزندشان می بینند. پس همسرتان را تایید کنید. او را در نظرات مستقل و قاطعی که دارد تحسین کنید. حتی لازم نیست که اشاره ای به خانواده اش بکنید و فقط رفتارش را تحسین کنید. اعتماد به نفس از دست رفته همسرتان را به او بازگردانید و او را به این باور برسانید که قادر است بدون تکیه کردن به پدرومادرش یک روش درست زندگی را پیاده کند.


 


روابط همسر با خانواده


 


عاشق شما، شیفته پدر و مادر


اگر همسرتان از لحاظ عاطـــــفی و احســــــاسی به خانواده اش وابستگی دارد و نیازهای روحی اش را فقط در محبت پدرومادرش تامین می کند، شما حق دارید از این وضعیت ناراحت شوید. اگر او به جای اینکه با شما درباره روزی که گذرانده و اتفاقاتی که افتاده است با پدرومادرش صحبت کند یا ساعت های طولانی با آنها حرف بزند اما علاقه ای به گفتگو با شما نداشته باشد، یک مشکل جدی در زندگی و رابطه زناشویی تان ایجاد خواهد شد.


اصل احترام، راه حل بسیاری از مشکلات زناشویی است. به همسرتان یادآوری کنید که باید پیرو این اصل و قاعده اخلاقی رفتار کند. خود شما هم باید تابع این قاعده اخلاقی باشید و بدون هیچگونه حرمت شکنی از همسرتان بخواهید تا رفتارش را اصلاح کند.


درمواردی هم می توانید از خانواده همسرتان بخواهید تا این روابط احساسی غیرعادی را کم کنند. از آنها بخواهید تا رفت وآمدها را محدودتر کنندالبته شاید خانواده همسرتان درک و پذیرش خواسته شما را نداشته باشند زیرا می توانستند از ابتدا روش درستی را پیش بگیرند با این حال این حق شماست که به آنها توضیح بدهید که این نوع ارتباط های عاطفی به زندگی شما آسیب می رساند. درعین حال سعی کنید ارتباط صمیمی تری با همسرتان برقرار کنید. این کار در ابتدابسیار سخت است زیرا همسرتان ترجیح می دهد مسائلش را با خانواده اش مطرح کند. شما باید صبروتحمل بیشتری داشته باشید. بیشتر به همسرتان نزدیک شوید، با او درد و دل کنید و به شیوه ای که با روحیات همسرتان سازگار است او را تشویق کنید تا با شما حرف بزند.


این نکته را در نظر داشته باشید که محدود کردن روابط با پدرومادر و روابط همسر با خانواده به معنای قطع صله رحم و هر نوع وابستگی عاطفی نیست. محدود کردن روابط خانوادگی فقط برای کنترل و تسلط شما بر رابطه زناشویی تان است. یادتان باشد که قطع ارتباط با پدرومادر نه تنها مشکل شما را حل نمی کند بلکه بر مشکلات شما اضافه می کند.


 


 روابط همسر با خانواده


 


دعوای زن وشوهری، دخالت های پدر و مادری


آیا همسرتان هر نوع اختلاف و درگیری ای که با شما به وجود می آید را به خانواده اش گزارش می دهد؟این مسئله یکی از اشتباهات رایج زن وشوهرهاست که برای هم صحبتی، مشورت کردن و پیدا کردن راه حل مشکلاتشان گوشی تلفن را برمی دارند و به پدرومادرشان صحبت می کنند. ناراحتی شما از این مسئله کاملا طبیعی است. زیرا این کار نوعی بی احترامی به شما و حریم های خصوصی زندگی زناشویی است.


با همسرتان صجبت کنید و از او بپرسید در اختلافات گذشته پدرومادرش چه کمکی به او کرده اند؟آیا او نمی داند که در بیشتر موارد اختلاف شما بیشتر شده است؟آیا فکر نمی کند حرمت ازدواجشان شکسته می شود؟گاهی لازم است به همسرتان یادآوری کنید که شما اختلافاتتان را کنار می گذارید اما خاطره دعوای شما هرگز از ذهن پدرومادرها پاک نمی شود و شما تنها تصویر مخدوشی از روابطتان برای آنها می سازید.


زمانی که هر دوی شما آرامش دارید با هم درباره این مسئله حرف بزنید. بدون اینکه همسرتان را متهم کنید و یا سرکوفت بزنید از تاثیرات منفی کارش بگویید. به او پیشنهاد بدهید که هر وقت مشکل و اختلافی با شما پیدا کرد گزینه های بهتری را برای به آرامش رسیدن و یا مشورت کردن پیداکند. شما باید در ترک این عادت به همسرتان کمک کنید. شاید بهترین راه حل این باشد کمتر با همسرتان درگیر شویدو اختلافاتتان را کم کنید.


یکی از عادت های بد همسر شما می تواند این باشد که او بعد از یک جرو بحث و درگیری خانه را ترک کند و به خانه پدر یا مادرش برود.اگر همسرتان چنین روحیه ای داردسعی کنید مانع این نوع تصمیم گیری های آنی شوید. اول از همه اختلافاتتان را رفع کنید اما اگر گاهی این اختلافات سربرمی آورند و درگیری ایجاد می شود از او بخواهید تا درخانه بماند. اگر او نیاز به تنهایی دارد، از خانه خارج شوید. او را به سفر بفرستید. سعی کنید کمی فاصله بگیرید اما از او بخواهید خانه را ترک نکند و دیگران را وارد مشکلاتتان نکند.


 


 روابط همسر با خانواده


 


وقتی با همسرتان حرف می زنید به این نکات توجه کنید:


- وقتی می خواهید درباره این مشکل حرف بزنید سعی کنید عاقلانه و آگاهانه این کار را انجام دهید، او را درک کنید و عصبانی نشوید.


 


- زمانی را برای صحبت درباره این موضوع در نظر بگیرید که هر دو استراحت کرده اید، گرسنه نیستید و در حوصله دارید. بسیاری از مواقع زن وشوهرها موقعیت مناسب برای یک گفتگو را مهیا نمی کنند و دررختخواب و یا بعد از یک مهمانی طولانی در خانه جروبحث راه می اندازند. اما وقتی خسته هستید و می خواهید بخوابید زمان مناسبی برای این کار نیست.


 


- زمانی که می خواهید در مورد خانواده او صحبت کنید، گام به گام پیش بروید. به یاد داشته باشید که همسرتان نکات منفی بیشتری نسبت به شما در مورد خانواده اش می داند، اما ممکن است نخواهد آنها را به زبان بیاورد. وقتی شما به طور متناوب از خانواده همسرتان شکایت کنید، ممکن است همسرتان با اینکه به شما حق بدهد در مقابل شما موضع بگیرد.


 


- به یاد داشته باشید که شما یک زوج هستید وبه یکدیگر متعهد هستید، حتی اگر در مورد جزئیات هم به توافق نرسید می توانید با هم به مشکلات غلبه کنید. مثلا در مورد مشکلاتی مانند دخالت های خانواده ها، پاسخ به نیازهای همدیگر، تربیت و طرز تنبیه و تشویق کودک؛ می توانید بدون آنکه درباره تمام جزئیات با هم توافق داشته باشید، راه حلی بیابید.


 


- اولویت اصلی شما باید حفاظت از خانواده تان باشد. اجازه ندهید خانواده خودتان در زندگی تان دخالتی داشته باشند. آنوقت است که می توانید از همسرتان این توقع را داشته باشید که اجازه ندهد کسی وارد تصمیم گیری ها و روابط عاطفی شما بشود.


 


- اگر بعد از انجام تمام این مراحل، همچنان رابطه تان تحت تاثیر دخالت ها و وابستگی ها است، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.



- به اظهارنظرها و تصمیم گیری های مستقل همسرتان توجه کنید و آنها را معتبرتر از نظرات دیگران بدانید. او را تشویق کنید که خودش تصمیم گیرنده باشد و نه اینکه تابع نظرات دیگران باشد.


 


- بیش از اندازه حساسیت نشان ندهید. ممکن است وابستگی های همسرتان طبیعی باشد و شما آن را زیاد ببینید. اگرپدرومادر همسرتان تجربه و دانش بیشتری در یک مورد خاص دارند، هیچ ایرادی ندارد که از آنها مشورت بخواهید.


 


- هرگز همسرتان را تشویق به قطع ارتباط با پدرومادرش نکنید و نگویید« یا من یا پدرومادرت». اگر دخالت های آنها و وابستگی همسرتان بسیار بیمارگونه و آسیب زننده است تمام تلاشتان را بکنید تا با استفاده از این پیشنهادها او را متقاعد کنید که روش اشتباهی را در پیش گرفته است. اگر واقعا لازم است ارتباط با خانواده همسرتان را قطع کنید اجازه بدهید او خودش به این نتیجه برسد.


 


- کسی که شما با او طرف هستید همسرتان است. پس این مشکل را با همسرتان حل کنید و با بدزبانی و توهین به پدرومادرش عصبانیت و ناراحتیتان را خالی نکنید.



منبع : دلگرم

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تکنیک های ارتباط مؤثر با خانواده همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


هر یک از زن و مرد با رفتن زیر چتر خطبه عقد و پیمان زوجیت، علاوه بر پذیرش نقش همسری، وارد شبکه‌ نسبتاً گسترده‌ای از روابط اجتماعی جدید با بستگان، دوستان و آشنایان همسر نیز می‌شوند. در میان این حجم گسترده‌ ارتباطات و با توجه به اهمیت و نقش کلیدی خانواده در جامعه و فرهنگ ما، نوع و میزان ارتباط با خانواده همسر نسبت به سایر اطرافیان، از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است. نحوه مدیریتی که در برابر این ارتباط گسترده فامیلی اتخاذ می‌شود، می‌تواند باعث آرامش و پیشرفت و یا حتی ناآرامی و عدم موفقیت ما بشود. با توجه به وارد شدن در فضای خانوادگی همسر، به نظر می‌رسد یکی از مشکلاتی که معمولاً در زندگی‌های نوپا بروز پیدا می‌کند، مسئله ارتباط با خانواده همسر است. این مشکل زمانی حاد می‌شود که خانواده همسر از نظر سطح فرهنگی یا اقتصادی متفاوت با خانواده‌ای باشد که ما در آن بزرگ شده‌ایم. اما آیا واقعاً هیچ راهکاری برای بهبود بخشیدن به این روابط وجود ندارد؟



احترام رکن اصلی

احترام گذاشتن به خانواده همسر یکی از نکات بسیار مهم و کلیدی است. معمولاً انسان‌ها در برابر احترام از خود واکنش نشان می‌دهند. به عنوان مثال وقتی وارد اتاق می‌شوند به احترامشان بلند شوید، سر سفره تا آنها غذا نکشیده‌اند شما در بشقابتان غذا نکشید. در موارد خاص هم باید توجه داشت که با احترام گذاشتن در یک بازه زمانی طولانی قطعاً روابط رو به بهبود می‌رود. علاوه بر این وظیفه عروس یا داماد جز احترام گذاشتن به پدر و مادر همسرش نیست.


انتخاب بهترین ها

وقتی قصد دارید به منزل پدر و مادر همسرتان بروید، بهترین لباس‌هایتان را بپوشید و آراسته باشید. این نظم در پوشش باعث می‌شود آنها بدانند که شما اهمیت زیادی برایشان قائل هستید.


دست پر به منزل پدر و مادر همسرتان بروید

گرفتن دو شاخه گل یا یک بسته شکلات هزینه چندانی در بر ندارد، اما با این کار شما بطور غیرمستقیم به آنها می‌گویید که دوستشان دارید و برایشان ارزش قائلید. حتی می‌توانید از شیرینی‌ها یا مرباهایی که خودتان درست کرده‌اید برای آنها ببرید. این کار تأثیر زیادی در جلب محبت طرفین نسبت به یکدیگر دارد.


احترام به همسرتان در هنگام حضور والدینش

در حضور پدر و مادر همسرتان سعی کنید با احترام بیشتری با یکدیگر رفتار کنید. همسرتان را با پیشوند «آقا» یا «خانم» صدا بزنید. پدر و مادرها وقتی خیالشان راحت شود که احترام فرزندشان پا برجاست تا حد زیادی از مقاومتشان در برابر رفتارهای شخصی که به تازگی وارد خانواده شان شده کمتر خواهد شد و سریع‌تر با او صمیمت پیدا می کنند.


هر کسی خودش پاسخ خانواده خودش را بدهد

هر فرزندی محبوب پدر و مادر خویش است و والدین با خوشی فرزندشان شاد می‌شوند و از ناراحتی‌هایش غمگین. تجربه ثابت کرده که والدین با خواسته‌های فرزندانشان خیلی سریع‌تر کنار می‌آیند تا اینکه شخص دیگری غیر از فرزندشان خواسته‌ای مطرح کند. به عنوان مثال اگر پدر و مادرشوهرتان از سفر ناگهانی‌ای که می‌خواهید آخر هفته بروید انتقاد می‌کنند، بگذارید همسرتان پاسخگوی آنها باشد. اگر همسرتان در یک جمله به آنها بگوید : «به علت خستگی از کارم به یک سفر کوتاه در آخر هفته احتیاج دارم.» بی شک آنها هم موافقت خود را اعلام خواهند کرد و چه بسا مشوق شما برای این سفر باشند.


اما ممکن است هرچقدر شما که عروس خانواده هستید برای رفتن به این سفر دلیل بیاورید؛ آنها نپذیرند و گمان کنند «طفلک پسرشان همین دو روز آخر هفته را فرصت داشته برای استراحت که آن هم به وسیله شما (!) غصب شده است.»


برای رفت و آمدتان به منزل والدین همسر برنامه‌ریزی داشته باشید

برای رفت و آمد و دیدن پدر و مادر همسرتان برنامه‌ریزی داشته باشید. اگر هر بار بی‌خبر و ناگهانی به منزل آنها می‌روید، از برخوردهای متفاوت آنها نباید ناراحت شوید.


بعد از ازدواج بهترین گزینه در تعاملات همسران با والدین، برنامه‌ریزی است. با هماهنگی به منزل آنها بروید و به قول معروف از لنگر انداختن در منزل والدین خودداری کنید. به عنوان مثال برنامه بگذارید که هفته‌ای دو بار یا یک بار(بنا به شرایط تان) به دیدن آنها بروید نه اینکه هر روز یا یک روز در میان در بازه‌های طولانی ظهر تا شب آنجا باشید.


استثناها را بیان کنید

اگر خارج از برنامه‌ای که برای دیدن والدین همسرتان دارید، متوجه شوید که یکی از آنها بیمار شده است، سعی کنید حتماً به دیدنشان بروید و البته مدت زمان کوتاهی را برای عیادت در کنار آنها بگذرانید. حتماً به آنها بگویید که چون متوجه بیماری‌شان شده‌اید، تصمیم گرفته‌اید به دیدنشان بروید تا جویای حالشان باشید و اگر کاری داشتند برایشان انجام بدهید و قصد ندارید آنها را در زحمت بیندازید.


اختلاف نظرهای همسرانه‌مان را به والدین نگوییم

در زندگی زیر یک سقف ممکن است روزهایی باشد که با همسرمان دچار اختلاف سلیقه بشویم. نیازی نیست به محض بروز چنین مشکلی گوشی تلفن را برداریم و به پدر و مادر همسر و یا هرکس دیگری برسانیم که ما در فلان زمینه به اختلاف نظر برخورده‌ایم. آنچه که بین زن و شوهر رخ می‌دهد، گذراست و آنها با پشت سر گذاشتن این مرحله از مشکل بوجود آمده عبور می‌کنند، اما والدین همسر هیچ‌گاه این تناقض‌ها برایشان حل نخواهد شد و همیشه در گوشه ذهنشان اینطور نقش خواهد بست که فرزند ما زندگی خوبی ندارد.


مشورت با والدین همسر

اگر قصد انجام کاری را دارید که بعدها به اطلاع خانواده همسر خواهد رسید و از طرفی نیاز به مشورت هم دارد، سعی کنید با والدین همسرتان هم مشورت کنید؛ حتی اگر به پیشنهاد آنها عمل نمی‌کنید. مشورت خواستن یعنی اهمیت دادن به آنها. شاید هم روزی راه حل خیلی خوبی به شما پیش‌نهاد کنند.


احساس خانواده همسرمان را نسبت به او بپذیریم

طبیعی است که والدین همسر ما و مخصوصاً مادرهمسرمان نسبت به او احساس عاطفی داشته باشند، لذا بایستی به این مسئله احترام بگذاریم و حتی مشوق او برای استحکام ارتباط با خانواده‌اش باشیم. این روحیه به مرور زمان باعث افزایش محبت بستگان همسرتان نسبت به شما می‌شود.


به همسرمان در رفتار با والدینش آزادی عمل بدهیم

علاوه بر تعهدی که زوجین در برابر یکدیگر دارند، با رفتن به زیر یک سقف نیز باید بپذیرند که هر کدامشان در برابر خانواده و پدر و مادرش هم تعهدی دارد. پس اگر همسر شما نسبت به شما برخوردی شایسته دارد، اجازه بدهید آزادانه آنچه را دوست دارد برای والدین‌اش انجام بدهد. در واقع هرچقدر به همسرمان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم داشت. از تنگ‌نظری و خودخواهی‌هایی که دامن‌گیر خود شما هم می‌شود بپرهیزید.


رعایت انصاف و عدالت در برخورد با والدین خود و والدین همسر

اگر شما باید هر روز با مادرتان تلفنی صحبت کنید و حالش را بپرسید، چه اشکالی دارد که هر روز به مادر همسرتان هم تلفن بزنید و مختصر و مفید حالش را بپرسید؟ یا اینکه همسرتان را هم تشویق کنید که هر روز به مادرش تلفن بزند و از طرف شما هم جویای حالشان باشد.


سعی کنید در زندگی‌تان اگر نسبت به مادر خودتان متعهد هستید لااقل نیمی از آن تعهد را در قبال مادر همسرتان هم لازم‌الاجرا بدانید. مطمئن باشید که با اجرای انصاف و عدالت در برخوردتان نه تنها روابط شما با خانواده همسر تیره نخواهد شد، بلکه آنها متوجه این مهربانی شما شده و واکنش‌های مثبتشان را در آینده خواهید دید.


مقایسه نکنید

لطفاً پدر و مادر همسرتان را با پدر و مادر خودتان مقایسه نکنید و پیش روی آنها از پدر و مادر خودتان تعریف نکنید. گرچه به طور معمول و البته متأسفانه از پدر و مادر همسر به خوبی یاد نمی‌شود، ولی آنها بیشتر اوقات انسان‌های خوبی هستند. به هر حال همین‌ پدر و مادر همسرتان هستند که همسر شما را بزرگ کرده‌اند و به جایی رسانده‌اند که شما تصمیم گرفته‌اید تا آخر عمر در کنارش زندگی کنید و تکیه گاه شما شده است. آنها دیگر خانواده شما هستند و باید آنها را همان‌طور که هستند بپذیرید.


همه چیز روال طبیعی خودش را دارد؛ فقط کافی است که شما عینک بدبینی و روحیه سختگیری تان در زندگی را کنار بگذارید.

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

خویشتن دار باشید!


مشکلات و مسائل مربوط به خانواده همسرتان را فاش نکنید. مشکلات و گرفتاری هایی که با خانوادة همسرتان دارید را با دوستان تان در میان نگذارید.



از مادر همسرتان جلوی دیگران ...


یک مهمانی را تبدیل به جلسه غیبت و بد گویی از مادر همسرتان نکنید. هر خانه ای دارای مشکلات خاص خود است.


هیچ فایده و ثمری در بحث کردن و در میان گذاشتن مشکلات خانوادگی تان با بیگانه ها و غریبه ها وجود ندارد. انجام این کار همچون لباس زیر در انظار عمومی، زشت و قبیح است.



بچه ها همچون کوزه هایی با گوش های بزرگ هستند ...


بچه ها همچون کوزه هایی با گوش های بزرگ هستند. آنها بیشتر حرف ها و گفته های شما را می شنوند و اغلب بدون آنچه که شما می گویید را درک کنند، آنها را تکرار می کنند.


«پدر، تو یک پیر خرفت هستی، درست مثل پدر بزرگ!»

http://www.persianv.com/

مطالبی در ارتباط با خانواده همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


خویشتن دار باشید!


مشکلات و مسائل مربوط به خانواده همسرتان را فاش نکنید. مشکلات و گرفتاری هایی که با خانوادة همسرتان دارید را با دوستان تان در میان نگذارید.



از مادر همسرتان جلوی دیگران ...


یک مهمانی را تبدیل به جلسه غیبت و بد گویی از مادر همسرتان نکنید. هر خانه ای دارای مشکلات خاص خود است.


هیچ فایده و ثمری در بحث کردن و در میان گذاشتن مشکلات خانوادگی تان با بیگانه ها و غریبه ها وجود ندارد. انجام این کار همچون لباس زیر در انظار عمومی، زشت و قبیح است.



بچه ها همچون کوزه هایی با گوش های بزرگ هستند ...


بچه ها همچون کوزه هایی با گوش های بزرگ هستند. آنها بیشتر حرف ها و گفته های شما را می شنوند و اغلب بدون آنچه که شما می گویید را درک کنند، آنها را تکرار می کنند.


«پدر، تو یک پیر خرفت هستی، درست مثل پدر بزرگ!»

آموزش فشرده رابطه با خانواده همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


میگنا - در حال حاضر جامعه سنتی ما در حال گذار به مدرنیته است و این موضوع خودش را به بغرنج ترین شکل نشان داده است. از یک طرف زوج های جوان امروزی خیلی بیشتر از قبل برایشان استقلال مهم است و ازطرف دیگر پدر و مادرها همچنان می خواهند با قوانین نانوشته روزگار خودشان با عروس یا دامادشان رفتار کنند.


در این موقعیت عجیب و غریب احتمال ایجاد چالش با خانواده همسر بیشتر و بیشتر می شود. اما اختلاف با خانواده همسر معمولا از کجا نشأت می گیرد و با آن باید چه کار کرد؟


اختلاف از کجا می آید؟


حتما شنیده اید که می گویند ازدواج دختر و پسر تنها پیوند ۲ نفر نیست بلکه پیوند ۲ خانواده است یعنی این که پدر و مادر ما چنان در ما درونی شده اند و پدر و مادر همسرمان چنان در او درونی شده اند که انگار ۲ خانواده با هم ازدواج می کند، نه یک نفر با یک نفر. خانواده های ما مهم ترین عامل شکل گیری شخصیت ما بوده اند. همین می تواند پایه به وجود آمدن مشکلات ارتباطی با خانواده همسر باشد.


۱ - برخورد عاطفی با انتقاد از خانواده


احمد و مینا دو سال است که با هم ازدواج کرده اند. آنها مشکل بزرگی ندارند، فقط مینا از احمد گلایه دارد که چرا احمد «خانواده من را زیر سوال می برد». وقتی که احمد منطقی اشکال های رفتار خانواده مینا را می گوید، مینا یک دفاع عاطفی دارد: «آنها به هر حال خانواده من هستند و آنها را دوست دارم.» مینا حس می کند وقتی خانواده اش زیرسوال می رود انگار خودش زیرسوال رفته است اما احمد می گوید رفتار مینا را روی هم رفته می پسندد و اصلا منظورش زیر سوال بردن او نیست. ما همسرمان را فقط یک آدم مستقل می بینیم اما او به خاطر سال ها زندگی با خانواده اش نمی تواند رابطه عاطفی با آنها را قطع کند. بنابراین وقتی که ما کوچک ترین انتقادی از خانواده همسرمان می کنیم، به خود او هم برمی خورد. همان طور که گفتیم، ما داریم مستقیما به عامل شکل گیری شخصیت همسرمان انتقاد می کنیم و تحمل این برای او سخت است.


۲ - ازدواج دو سیستم بسته و باز با همدیگر


مانی در خانواده ای به دنیا آمده که «قانون» در آن حرف اول را می زده است. خانواده ای با درهای بسته که در آن شرح مسئولیت های هر کسی مشخص بود و اعضای خانواده خیلی رابطه عاطفی با هم نداشتند. آنها حتی وقتی احساساتی می شدند، خیلی حسشان را به هم نشان نمی دادند.


حالا همسر مانی، یعنی المیرا هر وقت حرف خانه مانی می شود به آنجا می گوید «پادگان نظامی». المیرا خودش در یک خانه با درهای باز بزرگ شده است. خانواده ای که در آن همه به هم کار داشتند. المیرا و خواهرش لباس های هم را می پوشیدند. المیرا موقع کنکور برادرش از خود برادرش هم بیشتر استرس داشت. حالا نصف بحث های آنها در خانه انتقاد کردن به شیوه تربیتی خانواده مقابل است.


بحثی که گاهی زیادی بالا می گیرد. هر خانواده ای برای خودش یک دولت است. با قوانین خودش، با شیوه های تربیتی خودش و با شیوه برخورد خودش با مشکلات. حالا تصور کنید که اعضای دو خانواده که قوانینشان از زمین تا آسمان با هم متفاوت است، بخواهند با هم ازدواج کنند؛ مثلا در یک خانواده صمیمیت در نهایت باشد و در یک خانواده به استقلال عاطفی اعضای خانواده از همدیگر خیلی تاکید شود. معلوم است که بالاخره این تلاقی مشکلاتی ایجاد می کند که دامن هر سه خانواده را می گیرد. هم خانواده دو نفره ای که تازه تشکیل شده است و هم خانواده همسران.


۳ - وابستگی شدید به خانواده


احسان از همان بچگی از آن پسرها بود که به «بچه ننه» مشهورند. او بدون اجازه مادرش آب هم نمی خورد. حالا که آن پسر کوچولو بزرگ شده و برای خودش مردی شده است و دارد با سارا زندگی می کند، همچنان برای کوچک ترین تصمیم هایش نظر مادرش را جویا می شود. مادر احسان هم از آن «ننه بچه ها»ست که کاملا از این شرایط راضی است. حالا این وابستگی احسان به خانواده شده است دغدغه سارا و نمی داند چطوری آن را حل کند.


هروقت که یکی از زوجین خیلی بیشتر به خانواده همسرش وابسته باشد، چه از لحاظ فکری چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ مالی، معمولا مشکلات عجیب و غریب تری در برخورد با خانواده همسر پیش می آید. البته اگر دو طرف هم وابسته باشند باز مشکل وجود دارد و دو طرف بیشتر برای رابطه با خانواده خودشان با همدیگر رقابت می کنند تا این که بخواهند خانواده جدید را به سامان تر کنند.


اختلافات را چطور حل کنیم؟


برای این که مشکلتان با خانواده همسرتان حل شود، حتما شما هم تا به حال چندین و چند توصیه عامیانه و عالمانه شنیده اید؛ مثلا این که «به آن ها رو نده» یا «تکلیفت رو یک بار برای همیشه معلوم کن» یا «تو هم تو مسائلشون دخالت کن» یا «حرفاشون رو از این گوش بشنو و از اون گوش در کن». البته اگر برگردید و زندگی خود این توصیه کنندگان را نگاه کنید، می بینید که خودشان هم در این مورد موفق نبوده اند یا اصلا موضوعیتی برایشان نداشته یا مشکلی با خانواده همسر خودشان نداشته اند یا اصلا مجردند. اما توصیه هایی که در ادامه می آید، از دل روانشناسی ایرانی بیرون آمده است.


۱ - خانواده همسرتان را بشناسید


شناخت خانواده همسر فقط دانستن نام و نام فامیل و تعداد اعضای خانواده و میزان درآمد و تحصیلاتشان نیست. شما باید بدانید که نوع رابطه ای که بر خانواده همسرتان حاکم است کدام است. نوع رابطه را هم همان طور که در بخش علت مشکلات گفتیم، از مرزهایی که بین آدم ها وجود دارد می توانید متوجه شوید. غیر از این باید بدانید چه کسی حرف آخر را در آن خانواده می زند.


باید بدانید قوانین آن خانواده چه شکلی است. باید شخصیت تمام اعضای خانواده همسرتان را بشناسید. این جوری وقتی که مشکلی پیش می آید، حداقل عملیات شناسایی را از قبل انجام داده اید.


۲ - احترام بگذارید


بیشترین چیزی که خانواده همسرتان از شما می خواهند احترام است. البته احترام گذاشتن اصلا به معنای منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست اما کافی است که شما گاهی خودتان را جای پدر یا مادر همسرتان بگذارید. کسانی که در درجه اول از یک یا دو نسل قبل از شما هستند. بنابراین دیدشان به دنیا جور دیگری است.

در ثانی یکی از اعضای خانواده شان حالا با شما زندگی می کند و یک جورهایی خودشان را هنوز مسئول می دانند. اگر از این دید نگاه کنید، می توانید خیلی از حرف های شاید ناراحت کننده آن ها را زیرسبیلی رد کنید.


۳ - استقلالتان را حفظ کنید


تا وقتی که از لحاظ مالی به خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید و بعد در مقابل دخالت ها موضع بگیرید. ضمن این که اگر از همان اول و البته با احترام، قوانین خانواده جدیدی را که دارید شکل می دهید به خانواده همسرتان اعلام کنید، یا آن را در رفتارهایتان نشان دهید، در درازمدت کمتر با خانواده همسرتان چالش خواهید داشت.


۴ - برای رابطه با خانواده ها برنامه داشته باشید


از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.


۵ - اولویت با خانواده جدید است


خیلی وقت ها خود زن و شوهرها درباره رابطه با خانواده همسر با هم مشکل پیدا می کنند. یادتان باشد که شما خانواده جدیدتان را تشکیل داده اید و باید هوای همسرتان را داشته باشید البته آن هم با رعایت احترام کامل به پدر و مادر خودتان.

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

آشنایی با مهارت های ارتباط با خانواده همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


خانم ها و آقایان باید بدانند که:

ازدواج ارتباط دو نفر نیست بلکه به واقع هر کدام از دو نفر بیانگر و نماینده یک فرهنگ و هویت جمعی دیگری که عبارت از بستگان و نزدیکان زن و شوهرند نیز می‌باشد. سهم زیاد تناسب فرهنگ و تفاهم اجتماعی خانواده‌های زوجین در میزان خوشبختی آنان بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر وابستگی‌های عاطفی هر یک از زوجین به خانواده خود و جانبداری محبت‌آمیز متقابل از او در مناسبات زندگی مشترک و مشکلاتی که این مسأله می‌تواند به همراه داشته باشد ضرورت توجه به مهارت‌های ارتباط با بستگان را دوچندان کرده است.


در موارد فراوانی مشاهده شده است که زوجین علی‌رغم علاقه‌مندی به هم و وجود تناسب و تفاهمات لازم، به دلیل فشار سنگین بستگان دچار مشکلات فراوانی شده‌اند. در نتیجه مهارت‌یابی در این موضوع دارای ضرورت می‌باشد. در نوشتار حاضر سعی شده است مهارت‌های حل این مسأله که عمدتاً مبتنی بر آموزه‌های دینی است با نگاهی کاربردی بیان شود.


برای رفت و آمدها و دیدارهایمان برنامه داشته باشیم

اگر قرار باشد زوجین به صورت مشترک و یا به تنهایی به طور مکرر و نامحدود با بستگان خود در ارتباط باشند این آمد و شدها به مرور زمان، منجر به ایجاد مشکلاتی در روابط فامیلی می‌شود.

زوج‌های جوان باید با اتخاذ سیاست‌هایی از قبیل جذاب کردن محیط خانواده خود و قرار دادن برنامه‌های تفریحی مشترک برای خود در طول هفته، تا حد امکان از حجم ارتباط‌های غیرضروری که ممکن است باعث به وجود آمدن تنش می‌شود، بکاهند.


البته فراموش نکنیم کاهش ارتباطات نباید بیش از حد لازم باشد. کاهش رابطه با خانواده همسر اگر بیش از حد نیاز باشد، می‌تواند منجر به این تفکر در نزد آن‌ها شود که عروس یا داماد، مانع ارتباط فرزند با آن‌ها شده است که این خود تهدیدی جدی برای زندگی مشترک به حساب می‌آید.


دقت کنیم که در مورد اختلافاتمان با خانواده‌هایمان صحبت نکنیم

اولین و مهم‌ترین مسأله‌ای که باید بدانید این است که هرگز نباید مسایل و اختلاف‌های خود را بدون اطلاع همسرتان با خانواده‌های خود در میان بگذارید زیرا بعد از مدتی شما با همسرتان آشتی می‌کنید اما خانواده‌ها همچنان تصور می‌کنند زندگی شما پر از بدبختی و مشکلات است.


مسأله دیگر این است که وقتی والدین از زندگی شما باخبر می‌شوند، ناخودآگاه رفتارشان با همسرتان تغییر می‌کند و حتی زمانی که شما با او آشتی کرده‌اید، این تغییر رفتار ادامه دارد.


به همدیگر بگوییم که هم خانواده و هم همسرمان جایگاه ویژه خود را دارا هستند

این مهارت را در خود به وجود آورید که به همسر و پدر و مادرتان بقبولانید که هر یک جایگاه خاص خودشان را دارند. اما به عنوان یک قانون روان‌شناختی، باید بپذیریم در زندگی زناشویی، با رعایت احترام و حفظ حقوق والدین، سهم بسیار عمده از آن همسر است. اگر به هر دلیلی قادر به عمل با این الگو نیستند، حتماً قبل از ازدواج آن را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و به او اجازه انتخاب دهید.

از مکالمات تلفنی مکرر یا طولانی مدت با بستگان در طول روز پرهیز کنیم


به حضور همسرتان در منزل احترام بگذارید و نهایت استفاده را از با هم بودن ببرید. تماس‌های مکرر و طولانی به مرور زمان احساس منفی در همسرتان ایجاد می‌کند که حضور او در منزل چندان اهمیت ندارد و از سویی زمینه را برای بیان مطالبی که فقط به زندگی خصوصی شما ارتباط دارد فراهم می‌سازد. و چه بسا دخالت دیگران را وارد زندگی شما بکند. چرا که گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روش‌ها و راهکارهایی به او پیشنهاد می‌کنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هر کس باید بداند بهترین همراه در زندگی زناشویی، همسر است.


به بستگان همسرمان احترام بگذاریم

هیچ‌گاه حرمت یکدیگر را در روابط نادیده نگیرید، حتی اگر فکر می‌کنید در برخی شرایط آنها سزاوار احترام نیستند، باز در هر حالتی به آنها احترام بگذارید؛ چون با شکستن حریم آنان، مطمئنا زمینه را برای بی‌احترامی نسبت به خود فراهم می‌کنید و از همه مهم‌تر اینکه احترام گذاشتن، مدارا کردن و توجه کردن به خواسته‌های پدر و مادر همسرمان، «اطاعت کردن» و «بردگی» نیست.


مرزهای ارتباطی خود را در ارتباط با فامیل مشخص کنیم

به طور شفاف با همسرتان میزان الگوهای ارتباطی‌تان را در ابعاد مختلف رفتاری نسبت به بستگانتان مشخص کنید و در این زمینه به توافق برسید و به نتایج تصمیماتتان احترام بگذارید. همچنین با حفظ تعادل از افراط و تفریط پرهیز کنید.


دریابید همسرتان چه جایگاهی در میان خانواده خود دارد

منطقی و انعطاف‌پذیر باشید تا کمتر اذیت شوید. این مسئله را بپذیرید که همسر شما در میان خانواده‌اش، تا قبل از ازدواج با شما، جایگاه فعلی را دارا بوده و نیاز به زمان دارد تا اگر لازم باشد تغییراتی در نقش‌های او نسبت به خانواده‌اش ایجاد کند. پس فعلا از انتقاد بپرهیزید و این مسئله را در انتظاراتتان نسبت به او در نظر بگیرید و با صبر و مدارا سعی کنید به او در بهتر رفتار کردنش با شما کمک کنید.


احساس خانواده همسرمان را نسبت به او بپذیریم

این طبیعی است که بستگان همسر ما نسبت به او احساس عاطفی داشته باشند لذا بایستی به این مسئله احترام بگذاریم و حتی مشوق او برای استحکام ارتباط با خانواده‌اش باشیم. این روحیه به مرور زمان باعث افزایش محبت بستگان همسرتان نسبت به شما می‌شود. توجه به جایگاه همسرمان در خانواده و بستگانش و تلاش برای ارتقاء آن را هیچ وقت از نظر دور نکنیم.


در هنگام انتقاد همسرتان نسبت به بستگان شما تعصب به خرج ندهید

هنگامی که همسرتان(زن یا مرد) انتقادی از بستگان شما می‌کند فقط گوش دهید و جبهه نگیرید. با حفظ احترام نسبت به بستگان خودپیرو حق باشید و از بحث‌هایی که خودتان می‌دانید فقط به دلیل حمایت بی‌مورد از خانواده‌تان بیان می‌کنید پرهیز کنید .


البته این سخن به معنای مجاز بودن شنیدن غیبت نمی‌باشد و اگر هنگام غیبت کسانی که از بستگان ما نیستند تذکر بدهیم؛ طبعا در موارد دیگر هم تذکرمان حمل بر جبهه‌گیری نمی‌شود.پس یادتان باشد اگر می‌خواهید در مسائل‌تان صحیح قضاوت کنید باید در مورد مطلبی که می‌اندیشید کاملاً بی‌طرفی خود را حفظ کنید و حقیقت خواه باشید و خویشتن را تسلیم دلیل‌ها و مدارک نمایید.


از گمان بپرهیزیم و با دلایل عقلی به دنبال حقیقت باشیم

آدم فکر می‌کند چنین باشد؛ اما «فکر می‌کند چنین باشد» غیر از این است که یقین دارد که چنین باشد. و اگر واقعاً بشر بتواند خودش را قانع کند که از همین یک آیه پیروی کند 99 درصد اختلافات افراد بشر از میان می‌رود بشر گمان می‌کند، اما وقتی می‌خواهد بیان کند نمی‌گوید « گمان می‌کنم چنین است »، می‌گوید « حتما چنین است » و این خطا بیشتر به فکر بشر بستگی ندارد. به اراده و اختیار بشر بستگی دارد که اگر در مسائل به آنچه که می‌داند قناعت کند. این همه گرفتار اشتباه نمی‌شود.

از قضاوت اشتباه پرهیز کرده و به بستگان همسرمان فرصت دهیم

این جملات که « امکان ندارد من حرفی بزنم و مادرت بر خلاف من حرف نزند »! « فقط دوست دارد ایراد بگیرد »؛ « می‌نشیند و رفتار من را زیر ذره‌بین می‌برد » را از فکرتان حذف کنید. اغلب زوجین با اظهار نظر بجا و نابجای مادر‌زن یا مادر شوهرشان مشکل دارند. برای اینکه درست قضاوت کنیم، هر دفعه که قرار است مادر و پدر همسرمان را ببینیم، ذهنمان را از رفتارها و حرف‌های آنها پاک کنیم. فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنها را می‌بینیم.


گذشته با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام شده است.

خانواده همسرتان را دوست بدارید

این موضوع را در نظر بگیرید که خانواده همسرتان اکنون جزو بستگان شما شده‌اند. پس دوستشان بدارید و سعی کنید با گذشت همراه با تدبیر، احساسات منفی خود را کنترل کنید و بی‌منت و بدون توقع به آنان کمک کنید.

برایشان هدیه بخرید و نشان دهید که دوستشان دارید. این مهارت در جلب محبت و احترام متقابل همسرتان نسبت به خانواده شما بسیار تأثیرگذار است.رابطه خود را با همسرمان به دلیل دلخوری از بستگان او تحت الشعاع قرار ندهیم .قهر، بی‌توجهی، بی‌تفاوتی، جرو بحث و… با همسر به دلیل رفتار نادرست والدین‌اش رفتار بسیار اشتباهی است. روان‌شناسان معتقدند رفتار اشتباه والدین همسرمان را نباید به حساب همسرمان بگذاریم.


گاهی اوقات پاسخ‌های کوتاه و رعایت سکوت بهترین راه حل است

اگر شرایط به گونه‌ای است که سخن شما اثرگذاری لازم را ندارد، در برابر صحبت بستگان همسرتان با دادن پاسخ‌های کوتاه بلی و خیر، می‌توانید نشان دهید که سخنان آنها را شنیده‌اید ولی ترجیح می‌دهید که فعلاً در این زمینه مفصل صحبت نکنید. به یاد داشته باشید که در برخی از موقعیت‌ها و شرایط، ساکت باقی‌ماندن بهتر از حرف زدن است و بایستی نسبت به گفتار بد سکوت کنید تا سالم بمانید.


گاهی لازم است تنها با صبر و خونسردی مسائل را ندید بگیرید

خویشتن‌داری، صبوری و خونسردی، موهبتی است که همه‌ی افراد از آن برخوردار نیستند. در روابط، گاهی لازم است تنها لبخندی به چهره بنشانید، شانه‌ای بالا بیندازید و همه چیز را به شوخی برگزار کنید.خیلی مسائل آنقدر هم که فکر می‌کنید مهم نیستند و لزومی ندارد در مقابلش عکس‌العمل خاصی انجام دهید.

حساسیت‌هایتان را کم کنید و ظرفیت درونی و صبرتان را بالا ببرد. امتحان کنید بعد از گذشت چند روز و کاهش احساس منفی‌تان می‌فهمید خونسردی و ندید گرفتن بهترین راه حل بوده است.و اگر نمی‌توانید، قبل از آنکه کنترل خود را از دست بدهید و حرفی بزنید که بعداً بابتش پشیمان شوید، می‌توانید به بهانه‌ای از اتاق خارج شوید، هوای تازه بخورید و بعد از فروکش‌شدن خشم‌تان برگردید. چرا که پیش از کار بایستی اندیشید تا به سبب‌کاری که کرده‌ایم سرزنش نشویم.


به همسرمان در رفتار با والدینش آزادی عمل بدهیم

درست است که زندگی مشترک مقتضیات خاص خودش را داراست که زوجین بایستی ضمن آگاهی نسبت به آنان در برخورد با همسرشان و در عمل هم متعهد باشند. پس اگر همسر شما نسبت به شما برخوردی شایسته دارد اجازه بدهید آزادانه آنچه را دوست دارد، برای والدین‌اش انجام بدهد. در واقع هرچقدر به همسرمان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم داشت. از تنگ‌نظری و خودخواهی‌هایی که دامن‌گیر خود شما هم می‌شود بپرهیزید.


بستگان همسرمان را حذف نکنیم

بی‌اهمیتی به پدر و مادر همسرمان، حذف تدریجی آنها از زندگی‌مان، و کم‌کردن علاقه فرزندان‌مان به خانواده همسرمان و در مقابل توجه بیش از حد به والدین خودمان، رفتاری نیست که از چشم همسرمان دور بماند. تلاش نکنیم پدر و مادر و خانواده همسرمان را از او دور کنیم. این حرکت، ضربه روحی ـ روانی شدیدی به او و در نتیجه به زندگی مشترک ما می‌زند.

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

چرا همسرم با خانواده من رفت و آمد نمی‌کند

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خانواده دیگری یکی از مسائل شایع و نسبتا معمول در زندگی زناشویی است و کم یا زیاد بین همه خانواده‌ها وجود دارد، اما مهم‌تر از وجود اختلاف، نوع مدیریت و برخورد با این تعارضات است. در این نوشتار برخی از راهکار‌ها و دانستنی‌ها در این زمینه را بخوانید.



اگر همسر ما به خانواده‌مان بدبین است و به آن‌ها سوءظن دارد قدم اول این است که کمی درباره بدبینی و سختگیری او احساس مسئولیت کنیم و از خود بپرسیم آیا گفتار یا رفتاری از جانب خانواده من سر زده که باعث بدگمانی او شده است؟

چرا روابط خانوادگی سرد می شود؟

تعداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند، در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:

دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه

در موارد زیادی یکی از زوجین وابستگی زیادی به خانواده خود نشان می دهد و دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه او باعث می شود تا همسرش زبان به اعتراض بگشاید و با سرسختی زیاد، مانع از رفت و آمد او با خانواده پدری اش شود. بسیاری از زوجینی که از این الگوی رفت و آمد تبعیت می کنند با وجود این که در زندگی شخصی شان مشکلات زیادی دارند که حل نشده باقی مانده است، اما درگیری با مشکلات خانواده پدری شان را بر حل مشکلات زندگی زناشویی خود ترجیح می دهند.

زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده به عنوان میهمان

در زندگی زوجینی که از چنین الگویی پیروی می کنند، همسران احساس راحتی در منزل خودشان هم ندارند. از آن جا که حضور دائمی عضو میهمان موجب می شود که او ناخواسته در جریان بسیاری از مسائل خصوصی و یا حتی اختلافات آن ها قرار بگیرد ،در نتیجه مرد یا زن به طور کلی امنیت خود را از دست می دهد و بزودی دچار خستگی روانی می شود.

مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت با والدین



تعدادی از زوجین در محیط منزل نیز دست از وابستگی شان به خانواده بر نمی دارند و حتی در زمان حضور همسر در منزل هم مشغول مکالمات تلفنی طولانی مدت هستند. یقینا موضوع صحبت نمی تواند چیزی جز بازگوکردن مسائل روزمره باشد و همین امر باعث می شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیم گیری های زندگی مشترکش ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد. طبیعی است که تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان به شکل گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر شود.



تجربه احساس حقارت در اثر مقایسه های فامیلی

در تعدادی از خانواده ها معمولا یک داماد، عروس یا خواهر و برادر وجود دارد که از ابعاد مختلف بر دیگر اعضای آن خانواده برتری دارد و مورد تعریف و تمجید خانواده است. به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه است و دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی پایین تری برخوردار است. در چنین مواردی فردی که در ابعاد مختلف از جایگاه پایین تری برخوردار است چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت ها و برداشت های خود احساس حقارت و یا حسادت می کند و علاقه ای به تعامل با اعضای خانواده همسرش ندارد زیرا احساس می کند که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می شوند.

و دیگر عوامل

همچنین خودشیفتگی و زخم زبان های اعضای خانواده همسر، حضور عضوی در خانواده همسر که ویژگی های اخلاقی مناسبی ندارد و یکی از زوجین نگران است مبادا همسرش از آن فرد تاثیر منفی بپذیرد، دخالت خانواده ها در مسائل اقتصادی زوجین و تربیت فرزندان آن ها و ... همه وهمه موجب می شود تا همسر شما نه تنها شخصا از خانواده تان فاصله بگیرد بلکه مانع از ارتباط شما با خانواده تان نیز بشود.

یک نکته مهم

البته همیشه این طور نیست که همسرتان صرفا به دلیل رفتارهای نادرست شما یا خانواده تان با آن ها قطع رابطه کند، در واقع گاهی اوقات مشکل از خود اوست. حتی ممکن است خانواده شما خیلی به او محبت کند ولی چون او به طور کلی فرد منزوی و گوشه گیر است باز هم از داشتن روابط اجتناب ورزد.


برای پی بردن به این موضوع باید بررسی کنید که آیا همسرتان برای ارتباط داشتن با دیگران از جمله خانواده و دوستان خود نیز بی انگیزه است یا فقط برای رفت و آمد با خانواده شما مشکل دارد. اگر این مشکل در دیگر ارتباط ها هم دیده می شود، لزوم بهره گیری از مشاوره حضوری لازم است. گاهی اوقات نیز برآورده نشدن برخی توقعات (هرچند غیرمنطقی) باعث ایجاد دلخوری و قطع رابطه می شود. به عنوان مثال ممکن است همسرتان توقع حمایت مالی از خانواده شما داشته باشد، در نظر داشته باشید حتی اگر این توقع را بی جا می دانید باز هم می توانید با گفت وگو این اختلاف و سوءتفاهم را حل و فصل کنید. در کل بهتر است از همسر خود بخواهید تا دلایل این قطع رابطه را بازگو کند.(خراسان )

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

ولنتاین

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) را به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) را؟

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که
روز عشق فرنگی (ولنتاین)
و
روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) 
به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند





چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک ، شکلات و … در کشورمان باب شده است . اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند.

ولنتاین چیست؟در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم . کلودیوس ، عقاید عجیبی داشت، از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد؛ از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبر دار می شود و دستور می دهد که ولنتاین را به زندان بیاندازند. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق.

اما متاسفانه و با کمال تعجب، ایرانیان ِ امروز،
با بیش از چهارهزارو پانصد سال تمدن،
برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را نشانه ی تمدن و فخر می دانند!

همه اسم "ولنتاین" را شنیده اند و مراسم آن را مانند سایر بیگانگان بجا می آورند،
ولی تا به حال اسم "سپندارمذگان" به گوششان هم نخورده است .

"سپندارمذگان" چیست؟


در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است.
این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی.
زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند.



در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.
به‌عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»،
روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است،
روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است،
روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است
و
روز پنجم «سپندارمذ» بوده است.


"سپندارمذ" لقب ملی زمین است یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند.
پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه "سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین) است.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌‌شد، جشنی ترتیب می‌‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه "مهر" نام داشت که در ماه مهر، «مهرگان» لقب می‌‌گرفت.
همین طور روز پنجم هر ماه "سپندارمذ" یا "اسفندارمذ" نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم "اسفندارمذ" نام داشت، جشنی با همین عنوان می‌‌گرفتند.
"سپندارمذگان" جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند.
در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند. جشن "سپندارمذگان" یا "اسفندگان"، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.




در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند.
اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است.
اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می‌‌گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می‌‌گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهان‌بینی ایرانیان باستان است.





شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 25 بهمن (ولنتاین) به 29 بهمن (سپندارمذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم

این ایمیل را به تمام ایرانیانی که می شناسید بفرستید

مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

روز سپندارمذگان

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

اسفندگان (سپندارمزدگان؛ اسپندگان) یا جشن مردگیران، یکی از جشن‌های باستانی ایرانی است که در روز ۵ اسفند (اسپند) بر‌گزار می‌شود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند (اسپند) را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند. اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند (اسپند) ذکر کرده‌اند. ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان می‌زیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در منابع کهن را باید به روز رسانی کرد. امروز زرتشتیان ایران آنرا در روز اسفند یا اسپند (سپندارمزد - پنجمین روز) از ماه اسفند یا اسپند (سپندارمزد) برابر با پنج اسفند (اسپند) در گاهشماری خورشیدی امروزین بر‌گزار می‌کنند.

واژه فارسی «اسفند» (اسپند) در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شده است.

در گاه‌شماری‌های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمزد» بوده‌است. سپندارمزد لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه زیستمندان هدیه می‌کند. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را به‌عنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری می‌پنداشتند.

در سال ۱۳۴۱ خورشیدی، ابراهیم پورداود روز پنجم اسفند (اسپند) و جشن اسفندگان (اسپندگان) را به عنوان «روز پرستار» پیشنهاد داد که پذیرفته شد [توسط چه کسی؟] و در تقویم رسمی نیز ثبت گردید[چه سالی؟] ولی اکنون این روز توسط هیچ نهاد دولتی و غیردولتی به عنوان روز پرستار گرامی داشته نمی‌شود. [نیازمند منبع] پورداوود در این مورد نوشته بود: "در میان جشن‌های بزرگ ایران باستان، سپندارمزدگان جشنی است در پنجمین روز از اسفند (اسپند) ماه. همین روز شایسته و برازنده است که جشن پرستاران میهن ما باشد". 

از این روی، روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند) یا اسپند، روز «سپندارمزد» یا «اسپندارمزد» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند. «سپندارمزدگان» یا «اسفندگان» (اسپندگان) روز زن و زمین است.

در این روز مردان به همسر خود هدیه می‌دادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنان اطاعت می‌کردند و به آنان هدیه می‌دادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسر خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه بر‌گزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌گردید.

سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان (اسپندگان) برای گرامیداشت زنان نیکوکار بر‌گزار می‌گردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر می‌نامیدند.

این جشن را با نام‌های جشن برزیگران هم نامیده‌اند.در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی به‌خصوص بر‌گزار می‌شده‌است. نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه می‌خریدند و از آنان قدردانی می‌کردند.[امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته -چنانکه ابوریحان روایت کرده‌است- عوام کارهای دیگری هم می‌کردند چون آیین‌های جادویی برای دورکردن خرفستران. اما ابوریحان این آیین‌ها را تازه و نااصیل خوانده‌است.

مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

ولنتاین چیست و معادل ایرانی آن کدام است؟


ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

 



بیست و ششمین روز از بهمن ماه امسال در تقویم برابر با چهاردهم فوریه، روزی است که به نام والنتاین نامیده شده. همان که در سال های گذشته با بیست و پنجم بهمن مقارن می شد ولی سال کبیسه امسال این تقارن را برهم زد.

والنتاین اولین موردی نبود که با رشد همه گیر و خارق العاده خود در مدت زمانی نه طولانی، به امری آشنا در جامعه ایرانی ما بدل گشت و قطعا آخرین نیز نخواهد بود.

این روزها بسیاری از مردم چه کودک و چه بزرگ، حتی اگر تلفظ صحیح والنتاین را ندانند ولی آشنایی حداقلی با آیین و رسوم این روز به خصوص دارند و گاهاً شمه ای از تاریخچه اش را شنیده اند. تاریخچه ای که عدم وضوح کامل آن در پس پرده افسانه هایی چند پنهان گشته است.

والنتاین که بود؟ 
امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس با نام والنتاین وجود داشته اند که همگی به شهادت رسیده اند. از این رو چندین افسانه سعی در بازگویی خاستگاه این آئین دارند.

سده سوم میلادی، روم باستان فرمانروایی به نام کلاودیوس دوم داشت که معتقد بود جنگجویانش باید مردانی مجرد باشند. براساس همین اعتقاد ازدواج برای سربازان امپراتوری روم ممنوع گشت. قاطعیت فرمانروای بی رحم، جرأت ازدواج را از تمام سربازان سلب کرد. اما در این بین کشیشی با نام والنتاین، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌ ساخت. هنگامی که این عقدهای پنهانی آشکار شدند، والنتاین دستگیر و به اعدام محکوم شد. در زندان به دختر نابینای یکی از زندانبانان دل بست و هنگامی که رهسپار مراسم اعدام بود، کارتی برای دختر نوشت که با این امضا را داشت: «از طرف والنتاین تو».

استقبال ایرانیان از روز عشق 
به عقیده کارشناسان روانشناسی، ایرانیان به سبب فرهنگ مردسالاری که ریشه در تاریخ سرزمینشان دارد، با آسانی قادر نیستند با جنس مخالف سر صحبت را باز کنند و بنابراین روزی همچون والنتاین مجال بازگویی عواطف را به طرفین می دهد و مهمتر اینکه در جامعه ای که هنوز به رابطه میان دختر و پسر با تردید و ظن نگاه می شود، والنتاین می تواند گامی به سوی رسمیت یافتن چنین روابطی باشد.

شاید کمتر کسی بداند که ایرانیان در روز والنتاین، پس از جشن عید نوروز، بیشترین کارت تبریک و هدیه را به یکدیگر می دهد.

در شرایط کنونی برخورد مسؤولان فرهنگی ایران در این خصوص بیشتر به نادیده گرفتن آن محدود می شود. در حالی که شبکه های ماهواره ای فارسی زبان به طور گسترده ای به تبلیغ و ترویج والنتاین می پردازند و بر تعداد تبلیغ های تجاری وسایل و هدیه های مختص این روز سال به سال افزوده می گردد.

هرچند بسیاری از جوانان و نوجوانان با جدیت و حرارت درپی گرامی داشتن والنتاین گوی سبقت از دیگران می ربایند، اما هستند کسانی که با عجین شدن رسوم غربی با فرهنگ ایرانی مخالفند و درصدد یافتن معادلی ایرانی و حتی اسلامی برای این روز هستند.

جای خالی عشق در روزهای ایرانی دکتر سارا شریعتی ،استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران درباره توجه و گرایش جوانان ایرانی به والنتاین که هر سال بیشتر از پیش می شود، می گوید: «در جامعه ما تعادلی بین مرگ و زندگی و غم و شادی نیست. اگر در سال 65 روز برای عزا است، شاید 20 روز برای شادی داشته باشیم. این باعث می شود وقتی در رده های بالای سیاست گذاری کاری انجام نشود ،رده های پایین (مردم)خودشان شادی آفرینی کنند. هر جامعه ای در مورد نیازی که پاسخ بومی و داخلی نداشته باشد، از جوامع دیگر وام می گیرد .این وام گیری اول یک دوره مخفی را می گذراند و بعد رفته رفته، جای خود را پیدا می کند.»

اما می دانیم که گسترش والنتاین در ایران تنها به دلیل نبود شادی و نشاط در جامعه نبوده است، بلکه دلایل خاص دیگری نیز دارد. دکتر شریعتی در این باره می گوید: «عشق در جامعه ما یک تابوست. طبیعی است که جوانان با حجم رسانه ای بالای امروز (ماهواره و اینترنت) از آیین ها، جشن ها و فرهنگ کشور های دیگر باخبر شوند و آنچه پاسخگوی نیازشان باشد،تقلید نمایند. این تقلید کم کم آن قدر عادی می شود که شاید 50 سال آینده کسی حتی به یاد نیاورد که والنتاین از کجا و چگونه وارد فرهنگ ما شده است.»

با اینکه تلاش هایی که هدف یافتن جایگزینی برای والنتاین را داشتند با ناکامی مواجه شدند و پیشنهاد انتخاب سالروز ازدواج حضرت علی(ع) فاطمه زهرا(س) با عکس العمل سرد مسؤولان فرهنگی همراه بود، ولی همچنان تلاش برای مطابق کردن یکی از روزهای باستان ایرانی با روز عشق ادامه دارد.

جشن عشق در ایران باستان گفته می شود که در ایران باستان، بیست قرن پیش از میلاد روزی موسوم به روز عشق بوده است. این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از والنتاین غربی. این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته.

سپندارمذ لقب ملی زمین است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد . زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند. در ایران باستان علاوه بر ماه، روزها نیز اسم داشته اند و در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است. در همان روزی که نامش با نام ماه مقارن می شد جشنی ترتیب می دادند. روز پنجمین هر ماه اسفندارمذ، نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندارمذ بود، جشنی با همین عنوان می گرفتند.

سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده به آن ها هدیه می دادند.

با والنتاین چه کنیم؟ هدایای روز والنتاین شامل گل رز و یا دسته گل، شکلات، کارت تبریک ولنتاین، عروسک، شمع، نامه عاشقانه، یک قطعه شعر عاشقانه و بسته های کادویی ویژه روز والنتاین است.

سالیانه بیش از یک میلیارد کارت تبریک والنتاین در سراسر جهان رد و بدل می گردد که بیشتر آنها توسط زنان خریداری می شود و میلیون گل رز و میلیون ها جعبه شکلات در سالروز والنتاین هدیه داده می شود که اغلب آن ها را مردان خریداری می کنند.

عده ای بر این عقیده اند که یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در گسترش والنتاین مافیای اقتصادی یا همان دنیای سرمایه داری است که با تبلیغات وسیع، مفاهیمی همچون عشق و دوست داشتن را به ابزاری برای راهیابی به اندیشه های استثماری بدل ساخته است.

شاید بیگانگی با فرهنگ باستانی ایرانی، دلیل رویکرد به چنین آئین و رسومی باشد که جوانان ما را وام دار دیگر فرهنگ ها می سازد. اما آنچه که اکنون مطرح است این است که آیا برخوردی تا این حد مشتقانانه دلیل گویای نیاز اجتماعی قشری از مردم ما نیست و همین گرایش ها ایجاب نمی کند که پیش از آنکه رشته کار کامل از دست رود در اندیشه فرهنگ سازی مناسب و جامعی در این زمینه باشیم؟
 
 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

راز های کادو دادن آقایون به خانم ها

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


هدیه گرفتن را دوست دارید؟ خب، این بخشی از طبیعت خانم‌هاست. تحقیقات علمی نشان داده که خانم‌ها بیشتر از آقایان از هدیه گرفتن خوشحال می‌شوند و اگر هدیه یکسانی به هر دو جنس داده شود، زنان از دریافت آن بیشتر خوشحال می‌شوند.


شاید به همین دلیل است که خانم‌ها بیشتر از آقایان هدیه می‌گیرند اما معمولا یک سؤال در ذهن بسیاری از دختران و زنان وجود دارد و آن هم این است که پشت‌سر این هدیه که همکار، نامزد،‌خواستگار یا همسرشان به آنها داده است چه رمز و رازی وجود دارد. این مطلب را بخوانید تا بتوانید از هر هدیه‌ای که می‌گیرید رمزگشایی کنید…

۱) اگر برای شما جواهر و زیورآلات خرید
جواهرات و زیورآلات سمبل جهانی عشق، علاقه و محبت است. مردان دوست دارند اینگونه هدیه‌ها را به همسران بدهند تا زنان هروقت به دست یا گردن خود نگاه می‌کنند آنها را به خاطر بیاورند.
برخی از مردان آنقدر هوشمند هستند که هدیه‌های اینگونه خود را به ماه تولد یا خصوصیات روحی همسر یا نامزدخود پیوند می‌زنند و در واقع هم هدیه‌ای گرانبها یا چشم‌‌نواز و هم هدیه‌ای هوشمندانه را انتخاب می‌کنند.
اما در مورد این هدیه یک تبصره وجود دارد، ممکن است شما از آن گروهی باشید که بسیار به طلا، جواهرات و زیورآلات علاقه دارید و این علاقه خود را آشکار کرده‌اید، اگر اینگونه باشد این احتمال وجود دارد که مرد زندگی شما صرفا براساس علاقه شما برایتان هدیه می‌خرد و هر بار فقط قیمت هدیه خود را بالا و پایین می‌کند.
اما از کجا بفهمیم که این هدیه نشانه‌ای از عشق است یا نشانه تنبلی و راحت‌طلبی؟ اگر مرد زندگی شما یک‌بار یا یکی، دو بار هدیه‌ای از جنس طلا و جواهر به شما داد و هدیه‌های دیگرش متفاوت بود یعنی او هر بار به هدیه خریدن برای شما فکر می‌کند اما اگر همیشه و در همه حال فقط برای شما همین نوع هدیه را می‌خرد یعنی شاید خیلی حوصله تفکر و ارائه خلاقیت ندارد.

۲) اگر برای شما گل بخرد
خیلی‌ها به‌خصوص خیلی از زنان گل و دسته‌گل را هدیه نمی‌دانند بلکه آن را نماد و نشانه‌ای از علاقه و ابراز عشق می‌دانند. اما این را بدانید مردی که برای شما دسته‌ای گل رز هدیه خریده است سعی کرده است به شما نشان دهد که چقدر احساساتی و رمانتیک است.
اما این را هم بدانید که رنگ رزهای انتخاب شده هم نکته مهمی را در خود پنهان دارد.
اگر مردی به شما رز زرد هدیه بدهد به احتمال زیاد نشانگر این است که او به شما به عنوان یک دوست نگاه می‌کند نه یک شریک زندگی یا همسر آینده. اگر رز صورتی به شما هدیه داده ‌شود یعنی اینکه این مرد به شما حس دارد، اما در واقع شاید هنوز تکلیف خودش را با این احساس نمی‌داند و شاید هنوز به جمع‌بندی در مورد شما نرسیده است.
اما اگر رز قرمز به شما هدیه داده ‌شود این به آن معناست که این مرد به شما به عنوان همسر احتمالی آینده خود فکر می‌کند.
اما رز سفید را روانشناسان نشانه‌ای از اعتماد و معصومیت می‌دانند و معتقدند که مردی که به زن موردعلاقه خود رز سفید هدیه می‌دهد در واقع میزان عشق و علاقه خود را به او نشان می‌‌دهد و در عین حال به صورت ناخودآگاه از این زن می‌خواهد که زمان بیشتری را با او بگذراند.

۳) اگر نامزد یا همسرتان به شما یک کارت هدیه به عنوان هدیه داد
می‌دانید که یک ضرب‌المثل معروف در این زمینه وجود دارد؛ «برای هدیه دادن فکر لازم است، نه پول». برای همین است که یک کارت هدیه با هر رقمی که روی آن نوشته شده باشد،‌ هدیه جذابی به خصوص برای زنان نیست، البته درست است که با کارت هدیه خیلی کارها می‌توانید انجام دهید و اصلا می‌توانید چیزهایی را بخرید که واقعا دوست دارید یا واقعا به آنها نیاز دارید اما خانم‌ها به این نیاز دارند که حس کنند مرد زندگیشان برای آنها زمان گذاشته،‌ فکر کرده، مشورت کرده، احساس خود را در نظر گرفته و در نهایت از روی عشق، علاقه و احساسش هدیه‌ای را انتخاب کرده است.
شاید حتی نتیجه همه این تلاش‌ها را دوست نداشته باشید اما می‌دانید که در پس این هدیه احساس و علاقه نهفته است اما در پس یک کارت هدیه چه رازی پنهان است؟
دکتر مانوئلا اسکاویلا، متخصص روانشناس رفتاری در دانشگاه پنسیلوانیا می‌گوید: «چنین هدیه‌ای ۲ احتمال را به ذهن می‌آورد؛ یا اینکه مرد زندگی شما یک فرد بسیار تنبل است (که در این صورت بهتر است به او بگویید که برای داشتن زندگی خوب و ارتباطی مناسب باید شما را خوشحال کند و خوشحالی شما با تنبلی او جور درنمی‌آید) یا اینکه فاقد خلاقیت است که در این صورت می‌توانید او را راهنمایی کنید، مثلا کافی است حواس او را به یک کیف، کفش یا عطری که دوست دارید جلب کنید و…)

۴) اگر برای شما عطر یا ژل خوشبوکننده بخرد
شاید اگر از مردی، عطر، اسپری یا شامپوی خوشبوکننده هدیه بگیرید به این فکر کنید که شاید بوی نامناسبی می‌دهید و احساس گناه کنید اما به این هم فکر کنید که شاید چنین هدیه‌ای را برای فرد دیگری مثلا برای مادر یا خواهرش خریده است اما بعد تصمیم گرفته‌ است آن را به شما بدهد.
اما احتمال قوی‌تر این است که این هدیه نشانگر یک تفکر کلاسیک باشد، خواستگار یا نامزد شما ممکن است در ذهنش این فکر را بکند که مدت زیادی نیست که شما را می‌شناسد و برای همین ترجیح داده است که هدیه‌ای برای شما بخرد که بالاخره به کار شما خواهد آمد. چنین تفکری نشان می‌دهد که خواستگار یا نامزد شما اهل ریسک کردن نیست و در عین حال سعی می‌کند بیشتر منطقی عمل کند تا احساسی.
اگر بدبینانه به این موضوع نگاه کنید ممکن است به این نتیجه برسید که شاید او حوصله نداشته وقت زیادی را برای هدیه خریدن برای شما صرف کند و خلاقیت و احساس خود را در این روند به کار نگرفته است.
اما اگر خوش‌بینانه به این موضوع فکر کنید می‌توانید تصور کنید که این مرد دوست داشته که شما با هر بار استفاده کردن از این عطر به یاد او بیفتید و این حس خودتان را با او سهیم شوید.

۵) اگر برای شما لباس و پوشاک هدیه خرید
در مورد این هدیه هم باید گفت که می‌توان ۲ سناریوی کاملا متفاوت را در نظر گرفت، اولی این است که این مرد بر اساس نظر خود شما،‌ لباسی را که می‌دانسته آن را دوست دارید (مثلا خود شما یک روز به آن اشاره کرده‌اید) یا بر اساس نظر کسانی که شما را می‌شناسند، آن را خریداری کرده است که این به آن معناست که این فرد برای شما اهمیت قائل است اما شاید کمی محافظه‌کار است و نمی‌خواهد به سلیقه خودش برای شما خرید کند. یااینکه سعی می‌کند رضایت شما را به دست بیاورد، در کل شاید چنین حالتی نشانگر این باشد که چنین مردی شاید شجاعت کافی برای قبول مسئولیت و پذیرفتن زندگی زیر یک سقف با شما را نداشته باشد یا اینکه تا حدود زیادی تحت تاثیر شما بوده و شخصیت منفعلی داشته باشد.
اما سناریوی دوم این است که این مرد بر اساس سلیقه و فکر خودش برای شما لباس، به صورت تک‌لباس یا مجموعه‌ای از لباس‌ها (یک‌ست) را بخرد که در اینصورت مشخص می‌شود این مرد استقلال شخصیتی دارد و در عین حال برای شما ارزش قائل است که قدرت، خلاقیت و تفکر خود را به کار گرفته است تا لباس‌ یا لباس‌هایی برای شما بخرد که هم آنها را دوست داشته باشید و هم آن لباس‌ها به شما بیاید.

۶) اگر همسرتان بلیت یک سفر دونفره برایتان خرید
این هدیه‌ای است که در نگاه اول می‌توان معناهای مختلفی برای آن پیدا کرد، بعضی خانم‌ها ممکن است فکر کنند «همسرم از این همه کار خسته است و می‌خواهد فرصتی برای استراحت پیدا کند و کمی بخوابد.»
برخی دیگر هم ممکن است فکر کنند «همسر من به دنبال بازیافتن هیجان روزها و ماه‌های اول ازدواج است.» اما می‌دانید اصلی‌ترین پیام چنین هدیه‌ای چیست؟
در واقع چنین هدیه‌ای به این معناست که همسرتان ازدواجش را دوست دارد و شما را عاشقانه می‌پرستد. این هدیه به آن معناست که همسرتان می‌خواهد تک‌تک لحظات یک یا چند روز را با شما و در کنار شما بگذراند و این به آن معناست که شما را واقعا دوست دارد.
اما خب، شاید تنها مشکل اینچنین هدیه‌ای این باشد که برنامه‌های شما را به هم می‌ریزد، زیرا شما برای رفتن به سفر برنامه‌ریزی نکرده‌اید. شاید بد نباشد که یک بار بدون بهانه با همسرتان صحبت کنید و به او بگویید که یکی از دوستانتان چنین هدیه‌ای را به صورت سورپرایز دریافت کرده که چون برنامه کاری‌اش را هماهنگ نکرده بود نتوانسته است به آن سفر برود و…


اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

http://www.novinpendargroup.com/ 

 


برداشت خانم ها از هدیه


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


با اینکه ممکن است مناسبات و تعطیلی های مختلف در طول سال لحظات خوشی برای گذراندن کنار همسرتان باشد.
اما یک نکته خیلی مهم در اکثر این تعطیلی ها را فراموش کرده اید: هدیه دادن. چه عید باشد، چه نوروز، چه ولنتاین، روز زن و روز مادر، سالگرد ازدواجتان یا یک جشن تولد معمولی، مهارت شما در هدیه دادن به دقت مورد توجه همسرتان، نزدیک ترین دوستش، مادرش و و و خواهد بود. 
لازم به ذکر نیست که هدیه دادن اهمیت بسیار زیادی دارد، پس صرفنظر از هدیه ای که میخرید، به نکات دیگری هم باید توجه کنید. با اینکه ممکن است خیلی پول خرج کرده باشید تا در اولین روز قرارتان با خانمی، با هدیه تان احساس خوبی در او ایجاد کنید، اما اگر هدیه را خیلی ساده با روزنامه کادوپیچ کنید،حتی بهترین هدیه ها هم بی ارزش جلوه خواهد کرد. پس اگر فکر می کنید که خودتان از عهده اش برنمی آیید، بهتر است کمی بیشتر خرج کنید و از یک متخصص کادو کردن بخواهید که هدیه تان را کادو کند. حالا اجازه بدهید بیشتر به محتوای هدیه تان توجه کنیم. می خواهیم به شما بگوییم که خانمتان درمورد هدیه ای که به او می دهید چه فکری خواهد کرد. 

طلا و جواهرات

از آنجا که طلا و جواهر گران است و خیلی راحت می توان با آنها پز داد، معمولاً برای رابطه های خیلی جدی نگه داشته می شود. تصور خانمتان از چنین هدیه ای این خواهد بود که رابطه تان کاملاً جدی است و شما با اینکار تعهدتان را به او نشان داده اید. خانم ها خوب می دانند که مردها معمولاً برای یک رابطه الکی اینقدر پول خرج نمی کنند و چنین هدیه ای به آنها نشان می دهد که دوستشان دارید. اما اگر در دادن چنین هدیه ای به خانمی عجله کنید دو واکنش را در او به همراه خواهد داشت: 1) خانمی را که از احساسش به شما مطمئن نیست را می ترساند. 2) چون ممکن است احساس کند که می خواهید با چنین هدیه ای احساسش را بخرید، برایش آزاردهنده خواهد بود.

عطر

عطر در هدایای شخصی حد نهایی است، حتی بیشتر از طلا و جواهرات. رایحه ای که خانم ها بعنوان عطرشان انتخاب می کنند بسیار خاص و شخصی است. این یعنی شما باید خانمی را خیلی خوب بشناسید تا بتوانید عطری برایش بخرید که با سلیقه اش جور باشد. پس چون ممکن است برسد که در دقیقه آخر برایش هدیه خریده اید و وقت آنچنانی برایش نگذاشته اید، بهتر است تا می توانید از خریدن چنین هدیه ای خودداری کنید مگر اینکه بدانید دقیقاً چه عطری دوست دارد. 

وسایل الکترونیکی 

زندگی کردن در دنیای مدرن امروزی که تکنولوژی نقش بسیار مهمی در آن دارد، عجیب نیست که یک ابزار یا وسیله الکترونیکی برای او بخرید. این هدیه چه یک iPod باشد چه یک نوت بوک، به هر حال بسیار گرانقیمت خواهد بود و باعث می شود او تصور کند که شما فکر می کنید لیاقت این را دارد که با این تکنولوژی ها زندگیش کمی راحت تر شود. به خاطر تنوع زیاد اینگونه وسایل، می توانید به او ثابت کنید که با توجه به شیوه زندگی و علایق او، چقدر وقت گذاشته اید و برایش ارزش قائل بوده اید و آن چیزی را برایش هدیه گرفته اید که واقعاً به آن نیاز داشته است. 

سفر

اختصاص دادن وقتتان به او می توانید یکی از ساده ترین و بهترین هدایایی باشد که به خانمتان می دهید. این اختصاص دادن وقت می تواند به هر طریقی صورت گیرد، از یک مسافرت گرفته تا یک اردو یا پیکنیک یک روزه و مطمئن باشید که تجربه ای بسیار لذت بخش برای او خواهد بود.
علاوه بر این، خیلی از خانم ها چنین هدیه ای را نشانه این می دانند که وقت گذراندن در کنار او برای شما اهمیت زیادی دارد . برای رابطه تان ارزش قائلید. این هدیه برای کسی که فکر می کنید همانی است که می خواهید و دلتان نمی خواهد با یک هدیه مادی، او را از سر خود باز کنید، بسیار عالی است. تنها مسئله این است که نباید اجازه بدهید او بویی از ماجرا ببرد، اما خوب از قبل برنامه ریزی کنید تا هیچ مشکلی برای هیچکدامتان پیش نیاید. 

لوازم خانگی 

به استثنای درخواست های ویژه، خریدن لوازم خانگی به عنوان هدیه، این پیام را به همسرتان می رساند که ذره ای از عشق در وجود شما نیست یا اینکه به او فقط به عنوان یک خدمتکار نگاه می کنید که باید کارهای خانه را انجام دهد. بااینکه یک جاروبرقی جدید می تواند خیلی برای او مفید باشد، اما عملاً آتش عشق را در وجود او روشن نمی کند و باعث نمی شود که احساس خاص بودن کند. اگر تصمیم گرفته اید که هدیه تان مسخره و بیهوده نباشد و برایش کاربردی باشد، بهتر است سراغ لوازم خانگی هایی بروید که کمی تجملاتی تر باشند. مثلاً یک دست ملحفه نخی مصری با طرح بسیار زیبا یا یک دستگاه قهوه ساز مدرن انتخاب بدی نیست و به او نشان می دهد که می خواهید سطح فعالیت های روزمره او را بالاتر ببرید.

وقتی از خودش بپرسید 

با اینکه با اینکار می توانید دقیقاً همان چیزی را برایش هدیه بگیرید که خودش میخواهد، اما ممکن است این احساس را در او ایجاد کند که شما زحمت فکر کردن اینکه او چه می خواهد را به خودتان نمی دهید. اما اگر خانمتان خیلی وسواسی است و دوست دارد همیشه چیزی را که خودش انتخاب کرده بخرد، سعی کنید باتوجه به وضعیت جیبتان در کنار آن هدیه، یک هدیه کوچک هم با انتخاب خودتان برایش بخرید.

خوردنی/نوشیدنی 

با اینکه یک جعبه شکلات و یک جعبه نوشیدنی اعلا هدیه خیلی خوبی برای همسایه، همکار یا عمویتان است، اما اصلاً برای همسرتان مناسب نیستند. اگر با خانمی رابطه دارید که خیلی از اینجور خوردنی ها لذت می برد، می توانید گاه و بیگاه یا شکلات یا هر چیز دیگری که دوست دارد غافلگیرش کنید. درغیراینصورت اگر بخواهید برای یک هدیه مهم چنین چیزهایی را برایش بخرید، در نظر او خیلی پیش پا افتاده و ارزان خواهد آمد.
البته منظور ما این نیست که خرید یک جعبه شکلات بد است، نه اما اگر بخواهید شکلات را بعنوان هدیه اصلی به او بدهید جلوه خوبی ندارد.

خط آخر

هدیه دادن و گرفتن می تواند برای هر کسی یک موقعیت خیلی استرس آور باشد، مخصوصاً برای آنها که در یک رابطه هستند. حتی خانم هایی که اصلاً مادی گرا نیستند هم هدیه ای که به آنها می دهید را نشاندهنده مقدار ارزشی که برای رابطه تان قائلید و مقدار علاقه تان به آنها می دانند.
بااینکه ممکن است تصمیم گرفتن درمورد اینکه چه هدیه ای برای او بخرید کار سختی باشد، اما اگر کمی دقت کنید می بینید که همه خانم ها خودشان به اندازه کافی به شما نخ می دهند که چه چیزی لازم دارند یا دوست دارند داشته باشند. این شما هستید که باید به حرکات و حرف هایشان دقت و توجه داشته باشید تا هدیه دادن برایتان به تجربه ای بسیار لذت بخش تبدیل شود.

منبع: sepehrmag.ir

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

آداب خرید هدیه برای خانمها


ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

 





به نظر میرسه بیشتر کسایی که میان تو این وبلاگ از طریق گوگل و در جستجوی کادو برای همسر میان، باشه ما هم امیدشون رو ناامید نمی کنیم و امروز می خوام یک سری ترفند یادتون بدم که اگر موقع خرید و کادو پیچ کردن هدیه برای همسر یا دوستتون استفاده کنید، می تونید نظراون خانم رو به سمت خودتون حسابی جلب کنید!


نکته: اگر کادویی که می خواین بدین فقط برای بستن دهن اون خانمه که دیگه تا آخر سال بهتون گیر نده که چرا براش هدیه نخریدید خواهش می کنم دیگه تا آخر این پست رو نخونید و یک راست برید سراغ مغازه طلا فروشی یک گردنبد یا انگشتر یا سکه ای چیزی براش بخرید و تو همون جعبه ایکه طلا فروش بهتون میده تقدیم همسرتون کنید!


در غیر این صورت نکات زیر رو رعایت کنید:


کادویی که میخرید باید متناسب با شخصیت همسرتون و البته خودتون باشه

کادو برای خانم های پر شور:

اگر همسرتون یک خانم پر شورو نشاط و به بچه ها علاقه داره و برای لوس کردن و عزیز کردن خودش پیش شما کارای بچه ها رو انجام میده مثلا میره تو پارک تاب بازی یا اینکه صداشو مثل بچه ها نازک میکنه، یا وقتی از جلوی ویترین یک مغازه اسباب بازی فروشی رد می شید عروسکای تو ویترین رو بهتون نشون میده و با شور و نشاط بهتون میگه: " ببین چقدر نازه" اولا بدونید این زن خیلی شما رو دوست داره و ارزشش رو بدونید چون تمام انرژی شو برای شما داره میزاره تا ببینید که چقدر شاده و از شاد بودنش شاید می خواهد شما رو هم شاد کنه.

و اما هدیه برای این خانم: می تونید برای این خانم یک عروسک فانتزی و ناز بخرید (پیشنهاد من یک خرس یا خرگوش پلوشه هستش) اگر فرزند دارید بهتر یک مجسمه فانتزی جالب بخرید که بچه نتونه از مامانش بگیردش و همسرتون فکر کنه که آره به نام من به کام بچش!

کادو برای خانم های متین، مغرور و آرام:

اگر می خواهید برای یک خانم با انضباط متین و موقر هدیه بخرید، بهترین هدیه برای این خانم یک عطر خوش بو یا یک ادکلن معروف و خوش بو هستش. این کادو رو میتونید در بسته بندی خود ادکلن یا عطر به اون خانم هدیه بدید.


کادو برای خانم های خشن:

اگر می خواهید مثلا به مادر زنتون که خیلی هم از دست شما شاکی هست یک هدیه بدید، بهترین هدیه طلا هستش، دیگه بستگی به وسعتون النگو، گردنبند، گوشواره، انگشتر و...

کادو برای خانم مهندس ها:

اگر همسر یا دوستتون یک خانم مهندس دررشته های برق، کامپیوتر و سایر رشته های مهندسی هستش و می دونید با تمام وجود به رشتش عشق می ورزه، می تونید یک فناوری جدید براش هدیه ببرید! این کار بیشتر برای کسایی هست که وسعشون بالاست. پیشنهاد من: لپ تاپ، یک موبایل جدید، قاب عکس های دیجیتالی، mp3 player ، game، LCD و خیلی چیزای دیگه که هر روز داره جدیدترش میاد. میتونید از سایت XPANGO سری جدید موبایلها و GAME ها و mp3 player ها رو ببینید. اگرم زیاد نمی خواهید هزینه کنید می تونید flash های فانتزی عروسکی یا یک بانک سی دی فانتزی که الان خیلی مدل هاش تو بازار هست هدیه بدید، البته اگه می دونید به چه cd نیاز داره می تونید یک پک سی دی اورجینال که الان همه مهندس ها بهش نیاز دارن به اون خان هدیه کنید. مطمئن باشید خیلی خوشش میاد.

سایر هدیه ها:

غیر از عطر، عروسک و طلا هدیه های دیگه ای هم میتونید به یک خانم بدید. مثل: یک گردنبند زیبای نقره یا تیتانیوم اسم خودتون و داخلش با یک جمله عاشقانه کنده شده باشه مثلا " تا همیشه دوست دارم " و انتهای جمله اسم همسرتون بیاد.

اگر برای دوست دخترتون میخواید هدیه بخرید و اون رو به قصد زندگی می خواین بهترین چیز یک حلقه هستش که داخلش کنده کاری شده باشه از طرف اسم خودتون. که اون را با دست خودتون دستش کنید. البته اگر مطمئن هستید که اون هم شما رو به عنوان شریک زندگی قبول می کنه.

هشدار:

آقایون محترم خواهش می کنم به هیچ وجه سراغ خرید یک لباس یا کفش یا این قبیل چیزها برای همسر یا دوستتون نرید، چون تجربه نشون داده که بیشتر اوقات یا سایز لباس رو اشتباه میگیرید یا رنگ لباس مورد سلیقه خانم نیست یا یه مشکلی تو لباس بوده که شما ندیدید یا اصلا چیزی بوده که خانم شما عمرا اون رو نمیپوشه! مثل کلاه و شال گردن یا ... پس پولتون رو خرج خرید لباس نکنید.

البته این واسه زمانیه که شما تنها می خواهید برای خانمتون خرید کنید و به اصطلاح سورپرایزش کنید، خواهش می کنم از این سورپرایز ها انجام ندید که احتمال ضایع شدنتون زیاده!

هشدار دوم :

اگر به همسرتون از قبل قول خرید چیزی رو دادید بهترین هدیه همون چیزیه که قولش رو دادید. اگه با وجود اینکه می دونید که همسرتون چه چیزی رو دوست داره و بهش نیاز داره باز برید یک چیز دیگه بخرید مثلما از شما دلگیر میشه که چرا به نظر اون اهمیت ندادید به قولتون عمل نکردید و کار خودتون رو کردید.

برای خانم ها خیلی مهمه که مردشون (حالا یا آینده) به قولی که میده عمل کنه چون اگه این کار رو نکنه به نظرشون مردونگیشون زیر سوال میره، که این یک فاجعست.

نکته: حتی اگه در گذشته گفتید که اگر یک کاری رو انجام بده از دستش دلگیر می شید و باهاش حرف نمیزنید اگر اون خانم اون کار رو کرد حتی اگر دلتون طاقت نمی آورد حتما باهاش یک مدت حرف نزنید تا بدونه که شما وقتی حرفی میزنید روش هستید. این در آینده حتما بهتون کمک می کنه تا بتونید اون زن رو مطیع خودتون کنید.

هشدار سوم:

به هیج وجه برای همسرتون وسایل خونه کادو نیارید، یا نگید که مثلا امسال مبل ها رو عوض کردیم دیگه کادو خبری نیست یا مایکروفر خریدم دیگه کادو روز زن یا هدیه تولد بهت نمی دم. چیزایی که خریدید برای خونتون بوده به همسرتون چه ربطی داره که به پای اون می نویسید. اگر می خواید عشقتون پایدار بمونه روزهای مهم رو مثل سالگرد ازدواج و تولد یا عیدها رو فراموش نکنید و یک هدیه هر چند کوچیک به همسرتون هدیه کنید.

کادو پیچ کردن هدیه ها: اگر تا به حال کادوی نخریدید و همسرتون می دونه که اصلا خرید کادو و کادو پیچ کردنش رو بلد نیستید، بهترین کار اینه که کادویی رو که خریدید خودتون با دستای خودتون تو یک کاغذ کادو بپیچید، اگر نتونستید و دیدید کادو پیچ کردنش خیلی براتون سخته و قشنگ درنمی آد اصلا نگران نباشید ما هم همین رو می خوایم! این جوری وقتی کادو رو به همسرتون میدید مطمئنن به بسته بندی جالبش می خنده و کلی ذوق میکنه که با این همه کاری که داشتید و این که این کار رو بلد نبودید به عشقش تمام تلاش خودتون رو کردید و کادوشو با دست خودتون بستید، بهتون قول می دم این نوع بستن هدیه صد برابر بیشتر از زمانی که هدیه رو مغازه دار براتون میپیچه در رضایت و خوشحالی همسرتون تاثیر داره. اگر روش یک خط شعر عاشقانه هم بنویسید و یک گلم بچسبونید که عالی میشه. این نوع بسته بندی برای آقایونی مناسب هستش که همسرانشون می دونن که ایشون یک آدم خشن هستن و از کادو بازی اصلا چیزی سرشون نمیشه! اگر باورتون نمیشه فقط یک بار امتحان کنید و تاثیر فوق العادش رو ببینید.

آقایوونی هم که همسراشون میدونن آقایون با سلیقه ای هستن، بسته بندی زیبا و شیک رو بهشون توصیه می کنم.


http://www.decoderfun.blogfa.com

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

چند نکته در مورد خرید هدیه برای خانمها

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/




خرید هدیه برای خانمها معمولا کار سخت و پبچیده ای است و اگر دقت نکنید ممکن است  که نتیجه ای غیر از آنچه انتظار دارید را در پی داشته باشد .اصولی که در ذیل گفته میشود می تواند راهنمای خوبی در انتخاب یک هدیه مناسب باشد:



1-  به یاد داشته باشید
روز تولد ، روز مادر ، سالروز ازدواج و تاریخهای مهم را به یاد داشته باشید و مطمئن باشید که فراموشی این تاریخها از نظر خانمها گناهی نابخشودنی محسوب می شود 

2- زبان خانمها را  فرا بگیرید
اگر یک خانم بگوید که ( نمی خواهد چیزی برایم بخری ) منظورش این است که به نفع خودت است که یک هدیه خوب برایم بگیری و گرنه پشیمان خواهی شد .

3- وقت شناسی از اصول مهم است 
به خاطر داشته باشید که اگر یک هدیه کوچک را در زمان مناسب بدهید هزار بار بهتر از این است که یک هدیه گران قیمت را با چند روز تاخیر بدهید

4- هدیه گران قیمت ضروری نیست 
لازم نیست که حتما طلا و هدایای گران قیمت بخرید. یک هدیه مناسب که با دقت انتخاب شده به همراه یک شاخه گل و یک دست نوشته با محبت می تواند یک خانم را کاملا خرسند و راضی کند 

5- جادوی بسته بندی 
هیچ چیز نمی تواند جای یک بسته بندی خوب را بگیرد. کار اشتباهی است که به هدیه دهنده بگویید چشمهایش را ببندد و بعد یک بسته بندی زشت و معمولی را به دستش بدهید . تا جایی که ممکن است بسته بندی خود را بهتر کنید .

6-لاف زدن ممنوع 
هیچ وقت به یک خانم نگویید که این هدیه را ارزان خریده اید ، حتی اگر آن را واقعا ارزان خریده باشید . مطمئن باشید خانمها در هدیه گرفتن صرفه جویی را نمی پسندند .

7- زرنگی ممنوع 
خرید ظروف آشپزخانه ، وسایل برقی منزل و از این قبیل چیزها را فراموش کنید . اینها را بگذارید برای خریدهای دو نفری  و فراموش نکنید که در این مورد حق با همسرتان است

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

هدیه برای خانم های جوان

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


علل هدیه دادن متفاوت است، اما یک دلیل ثابت برای هدیه دادن وجود دارد و آن هم تقویت روابط شخصی بین هدیه‌ دهنده و هدیه‌ گیرنده است. قبل از هدیه دادن بهتر است در مورد شرایط، روش و زمان آن اطلاعاتی داشته باشیم، راهنمایی خوبی در مقاله هنری به نام هدیه دادن وجود دارد که مطالعه آن را به شما پیشنهاد می کنیم.

در سایت www.rozanehonline.com نکاتی درباره هدیه دادن گفته شده است، از بین آن ها مواردی که در هنگام هدیه دادن به خانم های جوان بهتر است رعایت کنیم را انتخاب و در پایین به آن ها اشاره کرده ایم:

  1. هدیه تکراری ندهید.
  2. برای تهیه هدیه تان زمان بگذارید و با حوصله جنس مورد نظرتان را انتخاب کنید.
  3. بسته بندی هدیه و تزیین آن برای دخترهای جوان بسیار مهم است و با دقت و متناسب با سن آن ها هدیه را کادوپیچ کنید، بهتر است تزیین بسته بندی را با استفاده از خلاقیت خودتان انجام دهید.
  4. هدیه را با دو دست تقدیم کنید.
  5. هنگام هدیه دادن لبخند به لب داشته باشید.
  6. درباره قیمت هدیه با او صحبت نکنید.
  7. اگر روی هدیه قیمت وجود دارد برچسب آن را جدا کنید.
  8. هدیه متناسب با نوع ارتباط شما با هدیه گیرنده باشد.
  9. اگر قرار است هدیه را در مهمانی به او بدهید بهتر است نامتان را همراه با یک یادداشت محبت آمیز روی هدیه بچسبانید.
  10. از مرغوبیت و ماندگاری هدیه تان مطمئن باشید.
  11. اگر هدیه تان را از برند معروفی تهیه کرده اید حتما مارک آن برند را همراه هدیه تان بگذارید.

 

 

محصولاتی که اغلب دختر خانم ها می پسندند

عطر، لباس، زیورآلات، وسایل تزیینی، شمع و شمعدان، عروسک، کیف، گل، کارت پستال، لوازم آرایشی و …

 

 

 

در سایت www.uncommongoods.com درلینک http://www.uncommongoods.com/for-her/gifts-for-her شما می توانید محصولاتی که برای هدیه دادن به دختران مناسب است را ببینید و از آن ها ایده بگیرید.

 

همچنین در ورچین، دسته بندی هدیه در بازه سنی “ خانم های کمتر از ۳۵ سال ” می توانید هدیه مناسب برای دوست، همسر و یا دخترتان را پیدا کنید.

 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

خرید کادو برای همسران

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

 

 

انتخاب هدیه برای آقایون...!

 

 

شش راه ساده و جالب جهت انتخاب هدیه برای اقایون

معمولاً خریـدن کادو برای آقـایـون کــار ساده ای نیست؛ اما همچـنان که روز مرد نزدیک می شـود و زمان تهیه کـادو فــرا می رسد (چه آنرا دوست داشته بــاشیم چه نداشته باشیم) باید به این فکر باشیم که معمای "چه چـیز می تـوانـم بـه او هـدیـه بـدهـم کـه دوسـت داشته باشد؟" را به هر نحوی که شده حل نماییم.

اگر همسری دارید که هر چیزی که فکرش را می کنید، دارد ، یا یک برادر که هر روز سرگرمی هایش را تغییر می دهد، و یا پدری که به شما می گوید هیچ چیز نمی خواهد برایش بخرید - به ویژه چیزهایی که خیلی دوست می دارد - بنابراین در این شرایط، تهیه کادوی مورد علاقه هر یک از افراد مذکور، کار واقعاً چالش آمیزی است.

هر چند هیچ هدیه مناسبی وجود ندارد که به وسیله آن بتوان تمام آقایون را راضی نگه داشت، اما این 6 نکته شما را با ذهنیت خرید هدیه آشنا می کند و به شما کمک میکند هدیه ای را برایشان انتخاب کنید که از ته دل آنرا دوست بدارند.

 

 

1- به کارایی فکر کنید نه به احساساتی که القا می کنند

پروفسور "مارگارت راکر" دارای دکترای روانشناسی و متخصص در امورد هدایا، معتقد است که: "در روابط میان جنس های مخالف، باید به این نکته توجه داشت که آقایون تصور می کنند کادو تنها یک مبادله اقتصادی است."

در حالی که ممکن است یک خانم از خانه ای پر از گل رز حیرت زده شود، یک مرد، بیشتر از هدیه ای خوشش می آید که بتواند آنرا نگهداری کرده و از آن استفاده کند. حالا به نظرتان چوب های بیلیاردی که ستاره های زیبا روی آن نقاشی شده باشند، و یا یک جفت دمپایی رو فرشی جدید چطور است.

 

 

2- ببینید چه می خواهد
همانطور که میدانید خانم ها زمانیکه کادویی را می خواهند معمولاً در لفافه به آن اشاره می کنند و سعی می کنند با اشاره غیر مستقیم توجه آقایون را به سمت آن جلب کنند، اما آقایون هیچ علاقه ای به انجام این کار ندارند، آنها دقیقاً چیزی را که میخواهند، به زبان می آورند. به جای اینکه وقت خود را تلف کنید و به دنبال یک "سورپرایز" برای آنها باشید، فقط چیزی که آنها می خواهند را برایشان تهیه کنید و خواهید دید که این مطلب آنها را بیش از پیش خوشحال می کند

نکته اصلی در اینحا این است که ببینید او چه می خواهد و همان را برایش تهیه کنید، نه چیزی که خودتان دوست دارید را بخرید. (یا چیزی که فکر می کنید برایش مناسب است)

 

 

3- به علایق او توجه کنید

ما به دنبال خرید کادویی کاربردی برای آقایون هستیم به همین دلیل باید مطمئن شویم که او به آن علاقه دارد. اگر احساس می کنید به ورزش علاقه دارد، می توانید برایش بلیط های یک مسابقه ورزشی را که دیگر در بازار موجود نیستند را خریداری کنید و یا وسایل ورزشی خاطره آمیز (مثلا توپ فوتبالی که عکس تیم قهرمان مورد علاقه اش روی آن حک شده باشد) را برایش تهیه کنید. مردی که باغبانی را دوست داشته باشد، یک وسیله باغبانی و یا یگ گیاه کمیاب، او را بیش از پیش خوشحال خواهد کرد. آیا او به تماشای فیلم علاقمند است؟ شاید یک DVD Player و یا سیستم صوتی دالبی و یا حتی چند تا CD و DVD برایش جالب تر از هر وسیله ی دیگری باشد.

 

انتخاب هدیه برای آقایون...!

 

4- از هدایای معمولی پرهیز کنید

این قانون همانطور که برای خانم ها کاربرد دارد، در مورد آقایون نیز صحت دارد. بیشتر مردم، از جمله آقایون، هیچ ارزشی برای کادوهای رایج و پیش پا افتاده قائل نیستند.

این قبیل هدایا، مانند: جوراب و لباس زیر که هر سال به او می دهید به عنوان کادوهایی " کم ارزش" شناخته می شوند و طرف مقابل احساس می کند که شما برای تهیه آنها هیچ تلاشی نکرده و هیچ زحمتی به خودتان نداده اید؛ به گفته "راکر" همه این نوع کادوها به یک چشم دیده می شوند.

راکر می گوید: "اگر هدیه مورد نظر شما، همان کادویی باشد که در جا رختی نگهداری می کنید، می توانید آنرا به هر کسی که می خواهید بدهید و ارزش خاصی نخواهد داشت."

 

 

 

5- چیز جالبی در آن وجود داشته باشد

هر چند تعداد بسیار زیادی از آقایون برای یک کادوی کاربردی ارزش بسیار زیادی قائل می شوند (یک دست لباس کار جدید، لوله آبیاری، و ...) اما اگر بخواهیم کلی صحبت کنیم، آقایون بیشتر کادویی را دوست می دارند که برایشان جالب باشد.

(البته اینجا یک استثنا هم وجود دارد و مربوط می شود به کسانیکه دارای درآمد ثابتی هستند و سن و سالی از آنها گذشته؛ که در این مورد آنها بیشتر چیزی که در حال حاضر به آن نیاز دارند را ترجیح می دهند.)

باید چیزی را پیدا کنید که آقایون از آن استفاده کنند، اما در عین حال استفاده کردن از آن نیز برایشان جالب باشد. هدیه شما نباید چیزی باشد که تنها به درد کار بخورد؛ برای مثال اگر برای یک مرد، یک ست کامل جعبه ابزار بخرید، مثل این است که برای یک خانم جارو برقی بخرید، مگر اینکه آقا عاشق مکانیکی باشد و شما هم همان جعبه ابزاری را برایش تهیه کنید که مدتها به دنبالش بوده.

 

 

6- از عقلتان هم کمی استفاده کنید

آقایون هم بدشان نمی آید که احساس دوست داشته شدن بکنند؛ یک هدیه متفکرانه به راحتی می تواند در آنها احساس عشق و پشتیبانی را بیدار کند. اما به راستی چه چیز باعث می شود یک کادو متفکرانه جلوه کند؟ پیدا کردن چیزی که او دوست می دارد و به آن علاقمند است.
هر چند وقت یکبار هم می توانید کادویی به او هدیه دهید که خودتان برایش درست کرده باشید، مثل تابلویی که بر روی آن تصویر مورد علاقه اش را نقاشی کرده اید، و یا یک جعبه پر از شیرینی های خانگی که دوست می دارد

مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

خرید کادو برای همسران

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

هدیه برای اینست که کسی را خوشحال نموده و یا از او به این نوع تشکر و قدردانی نمائیم ...هدیه کوچ و بزرگ ندارد ولی نکته مهم اینست که هدیه مناسب برای فرد مورد نظر تهیه گردد... مگر نه ؟


کسی که میخواهید برایش هدیه ای تهیه کنید اگر بشما نزدیک باشد کارتان راحتتر خواهد بود زیرا میتوانید حرفهایش را با جان و دل گوش کنید ...حرکات و سخنانش مقابل تلویزیون و آگهی های که از طریق تلویزیون میبیند را بسنجید ...ببینید کدام آگهی او را به هیجان آورده و خوشحال میکند ...و یا با آن فرد میتوانید بمراکز خرید و فروش بروید و چیزهائی که در ویترین مغازه ها دقتش را جلب میکنند در ذهنتان نگاه دارید ... پس قبل از خرید هدیه برای کسی باید کمی هم که باشد از خواسته های او مطلع باشید . 
با نزدیکان و خویشاوندان کسی که میخواهید برایش هدیه ای تهیه نمائید صحیت کنید . اگر با فرد در روابط زیاد نزدیکی ندارید ، میتوانید با نزدیکانش ارتباط برقرار کرده و از دوستان ، خویشاوندان و یا اعضای خانواده اش سرنخهای مهمی در رابطه با نیازهایش بدست آورید . 
میتوانید از خود او بپرسید : اگر نتوانستید در مورد خواسته اش اطلاعی بدست آورید و یا اینکه اگر او فردی مشکل پسند باشد آنگاه میتوانید خواسته اش را مستقیما از او جویا شوید . بله ..درست است که در این وضعیت موضوع سورپریزی در میان نمانده و یا اینکه آن عزیزتان کمی شرمنده شود ولی از اینکه چیزی ناخواسته برایش بخرید بهتر است ...
و هیچگاه فراموش نکنید که : در تهیه هدیه برای عزیزی هیچگاه گول جملات و عباراتی همانند " شما هرهدیه ای که بدهید او خواهد پسندید " و یا " مهمتر از همه این است که فراموش نکرده اید " و یا " هدیه لازم نیست " را نخورده و هدیه ای در خور شدن عزیزتان تهیه کنید . 


● از خرید و تهیه این قبیل هدایا دوری کنید !
برای کسانیکه سایز بدنشان را نمیدانید لباس و پوشاک نخرید . زیرا آنها را مجبور خواهید کرد که پوشاک خریده شده نامناسب را عوض کرده و یا اینکه بدست خیاطشان بسپارند . بجای آن بهتر است که چک هدیه به او بدهید .
برای کسانیکه به مجسمه ها علاقه دارند میتوانید اینگونه هدایائی تهیه کنید ولی برای کسانیکه این قبیل سرگرمی ندارند خریدن مجسمه آزاری بیش نیست چون در یافتن جائی برای قرار دادن آن همواره دچار مشکل خواهند بود. 
از خرید و تهیه هدایائی که نقاط ضعف فرد را برخش بکشد جدا خودداری کنید. 
هدایائی که در واقع خودتان را خوشحال کرده و بدانها نیاز دارید را برای کسی نخرید. از خرید هدیه ائی بر اساس سلیقه خودتان دوری کنید. 
اگر کسی که میخواهید برایش هدیه ائی تهیه کنید ، تنوع طلب بوده و از چیزهای تازه خوشش میآید میتوانید برای او کورس زبان خارجی، کلاس رقص وموسیقی و یا اینکه کورس آموزش ورزشی خاص مثل تنیس را فراهم کنید. اگر به دیدن نمایشنامه، فیلم و یا کنسرتی علاقه خاصی دارد میتوانید بلیط آنرا فراهم کرده و برایش هدیه دهید . میتوانید برایش لوازم دکوری بگیرید که بتواند در آرایش خانه اش از آن استفاده کند . اگر به اینترنت علافه دارد خرید یک دامین و یا اگر به بازیهای کامپیوتری علاقه دارد، خرید چند بازی از این قبیل بیجا نخواهد بود ؟ برای کسانیکه بدنبال چیزهای کمیاب و نادر هستند نیز میتوانید آلبوم موسیقی قدیمی ، کتابی دلنشین و یا ...هدیه کنید . 
  

مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟


چطور هدیه بدهیم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


 آن جعبه های رنگی با روبان های قرمز در محاصره بادکنک های هزاررنگ را یادتان هست؟ همان ها که خاطره ها را مثل شکلات های پیچیده در لفاف زرورق شیرین می کند؟

 


چند بار در زندگی تان هدیه گرفته اید؟ در تولدها، سالگردها، مناسبت های مذهبی و باستانی، آشنایی های شیرین و حتی خدانگهدارهای تلخ همیشه هدیه هایی رد و بدل می شود و این یعنی همه ما برای حفظ و تحکیم روابط مان با آدم های اطراف و ساختن خاطره هایی خوب با آنها باید شیوه برگزیدن هدیه ای درخور طرف مقابل مان را یاد بگیریم.


هدیه دادن اگر چه بظاهر آسان به نظر می رسد، اما در حقیقت کم پیش نیامده است که خیلی از ما، پس از آن که تحفه ای را تقدیم عزیزی کرده ایم، فهمیده ایم او چندان از هدیه مان خوشش نیامده است و توی چشم هایش، آن برق شادی که انتظارش را می کشیدیم نیست، اما نگران نباشید. هیچ گاه برای یاد گرفتن دیر نیست حتی همین حالا که ما می خواهیم جزئیاتی ظریف از راه های انتخاب هدیه مناسب را به شما یاد بدهیم.

 

● چی؟ واسه کی؟ برای چه کاری؟


هدیه را می دهید دستش و او مشتاق و بی تاب، کاغذ کادو را باز می کند، اما همین که چشمش به آن می افتد، خنده روی لبش می ماسد و خیلی سرد می گوید؛ «همممم... ممنون...» و می گذاردش روی میز عسلی کنار دستش و لبخندی زورکی می نشیند روی لبش. همه اینها نشانه هایی است که به شما می گویند «حواست هست؟ او هدیه ات را نپسندیده!»

 

توجه داشته باشید مهم ترین نکته در خرید هدیه این است که به جای در نظر گرفتن صرف سلیقه خودتان، سلیقه طرف مقابل تان را هم در نظر بگیرید. برای مثال شاید شما عاشق رنگ زرد باشید، اما اگر مطمئن نیستید که او هم به اندازه شما عاشق این رنگ است و پیش تر فهمیده اید که معمولا در انتخاب هایش این رنگ را نادیده می گیرد چه لزومی دارد که همه هدیه هایش را زرد بگیرید؟


می گویید سخت است که از سلیقه دیگران آگاه شوید؟ نه زیاد! شاید به اندازه کافی تلاش نکرده اید. می خواهید یک راه خوب برای آگاهی از علایق بستگان و دوستان نزدیک تان یادتان بدهیم؟ دفترچه یادداشت کوچکی برای خودتان درست کنید.

 


در این دفترچه مناسبت های مهم در ارتباط با دوستان و بستگان تان را یادداشت کنید. مثلا بنویسید روز ازدواج یا اولین دیدارتان یا تولد آشنایان و دوستان تان چه وقت است.


حالا نام آدم هایی را که مناسبت های مربوط به آنها را نوشته اید یک بار دیگر بنویسید، اما این بار باید هر کدام از نام ها را بالای یک صفحه سفید یادداشت کنید. در این صفحه های سپید، شما باید سلایق هر فرد را به مرور زمان زیر اسمشان اضافه کنید. نگران نباشید این اطلاعات را در ارتباط با دیگران و در طول گفت وگو با آنها به دست می آورید. برای نمونه من دفترچه ای دارم که در یکی از صفحه های آن زیر اسم سارا نوشته ام:

 


ـ سارا متولد سال ۱۳۶۰ است.


ـ از وسایل خانه به عنوان هدیه بیزار است.

 


ـ عاشق روسری های بلند و پر از گل است بخصوص اگر پر از گل و بوته باشد.


ـ بشدت به عطر های شیرین آلرژی دارد.

 


ـ حیوانات خانگی و گیاهان را دوست دارد.


ـ عاشق فیلم و تئاتر است.

 


این اطلاعات را هر بار که می خواهم برای سارا هدیه ای بگیرم یک بار مرور می کنم و می دانم که او از هدیه گرفتن جارو برقی یا سشوار یا عطرهای شیرین خوشحال نمی شود، اما اگر برایش یک ماهی گلی یا کاکتوس یا روسری ترکمنی ببرم حتما گونه هایش از شدت شادی گل می افتد. هدیه تولد او حتی می تواند دو بلیت سینما یا تئاتر باشد و با توجه به سنش باید فیلم یا تئاتری را انتخاب کنم که از تماشایش بی حوصله نشود.


وقتی می خواهید هدیه بگیرید، بهتر است این چند پرسش را با خودتان مرور کنید. مطمئن باشید پاسخ به این پرسش ها در انتخاب هدیه مناسب کمک تان می کند:

 


ـ سن و جنسیتش چیست؟


ـ ارتباط ما با هم در چه حد صمیمی است؟

 


ـ این هدیه چه کاربردی برای او دارد؟


ـ آیا آنچه برایش می خرم متناسب با سلیقه اوست؟

 


● به جیب تان نگاه کنید


هدیه که می خرید حتما باید متناسب با جیب تان باشد؛ چرا که طرف مقابل هم در پاسخ به محبت شما برایتان هدیه ای می گیرد و به احتمال زیاد آن را متناسب با قیمت هدیه ای که به او داده اید، انتخاب می کند. هر چه هدیه شما گران تر باشد، هدیه او نیز گران تر خواهد بود.

 


بنابراین به مرور زمان شما و او وارد یک بازی می شوید که در آن هر دو، دائم هدیه های گرانقیمت را با هم رد و بدل می کنید. اگر هر دویتان جیب هایی پر داشته باشید این بازی شاید سرگرم کننده شود، اما اگر یکی از شما جیب های خالی داشته باشد آن وقت هر بار هدیه دادن و هدیه گرفتن برایش یک عذاب غیرقابل وصف می شود.


● حواستان به بسته بندی باشد

 


خیلی وقت ها یک بسته بندی خلاقانه، علاقه مخاطب را به هدیه چند برابر می کند. گاهی هم پیش می آید که هدیه ای فقط به این خاطر که ظاهر مناسبی ندارد از چشم هدیه گیرنده می افتد. پیچیدن کاغذ کادو دور یک هدیه تنها راه بسته بندی اش نیست.


نکته: یکی از بدترین رفتارها پس از هدیه دادن این است که گاهی سراغ آن را بگیرید، فرض کنیم شما گلدانی برای دوست تان خریده اید و حالا تصور کنید که به خانه اش رفته اید و نخستین کاری که پس از سلام و احوالپرسی انجام داده اید این بوده که پرسیده اید «پس آن گلدان که برایت گرفتم کو؟!»

 


شما می توانید از انواع روبان ها برای زیباتر کردن هدیه تان استفاده کنید. روی آن حتی می توانید شاخه گلی بگذارید یا لفافی کنفی دورش بپیچید. یکی از خلاقانه ترین بسته بندی هایی که من تاکنون دیده ام را دخترکی پنج ساله به من داده است. این هدیه، جوجه ای در یک جعبه مقوایی سوراخ دار بود و آن دخترک، برای بسته بندی اش، روی کاغذ سفید بزرگی با مداد شمعی، عکس من و خانواده اش را نقاشی کرده بود و آن را دور جعبه جوجه پیچیده بود و یکی از بادکنک هایش را هم با چسب روی کاغذ کادویش چسبانده بود.


● این زبان هدیه خنثی کن...

 


حرف هایی که در لحظه هدیه دادن بین شما و طرف مقابل رد و بدل می شود، اهمیت دارد. باید از پیش، جملاتی را برای او آماده کرده باشید. جملات گاهی کلیشه ایست مثل اصطلاح معروف «قابل شما را ندارد» اما همیشه خلاقیت، طعم خاطره ها را بهتر می کند. مثلا فکر کنید آن کلیشه همیشگی بهتر است یا این توضیح «هدیه ام فقط یک یادگاری است که دلم می خواهد با دیدنش همیشه یادم بیفتی...».


علاوه بر این، باید ششدانگ حواستان را در لحظه هدیه دادن و پس از آن جمع کنید که حرفی از قیمتش نزنید. مثلا دوستی را مجسم کنید که دقیقا وقتی شما چشم ها را می بندید و احساساتی می شوید و شاخه گلی را که برایتان آورده بو می کنید، می گوید «چقدر هم رز گران شده! دیدی؟! شاخه ای ۵۰۰۰ تومان! مگر سر گردنه است!»

 


نه، اصرار نکنید! حتی حق ندارید برای نشان دادن ارزش هدیه تان، غیرمستقیم اشاره ای به قیمتش داشته باشید! برای نمونه به یاد دارم دوستی وقت هدیه دادن یک گردنبند سنگی می گفت «خیلی مراقبش باش عزیزم... این را از پاساژ... خریدم... راستی متوجه شدی از یک برند معروف است... برچسبش را ببین.»


● پس کجاست آن هدیه ما؟!

 


یکی از بدترین رفتارها پس از هدیه دادن این است که گاهی سراغ آن را بگیرید. فرض کنیم شما گلدانی برای دوست تان خریده اید. او آن روز به شما گفته گلدان را روی پیشخوان بالای شومینه خانه اش خواهد گذاشت. حالا تصور کنید که به خانه اش رفته اید و نخستین کاری که پس از سلام و احوالپرسی انجام داده اید این بوده که پرسیده اید «پس آن گلدان که برایت گرفتم کو؟!» به نظرتان این رفتار پسندیده است؟


سراغ گرفتن از هدیه چند نوع ضرر دارد: اول این که به هدیه گیرنده می فهمانید خرجی که برایش کرده اید همیشه گوشه ذهنتان است و از خاطرتان نمی رود.

 


دوم این که شاید او هدیه شما را نپسندیده و آن را به دیگری بخشیده باشد یا شاید هم هدیه تان از بین رفته باشد. مثلا شال گردنی که برایش گرفته اید رنگ پس داده باشد یا گلدانی که این همه سراغش را می گیرید شکسته باشد یا... .


سوم این که پرسیدن درباره هدیه تان به معنای تجاوز به حریم خصوصی اوست، چون به محض این که هدیه ای را به دیگری می دهید این شیئ جزئی از اموالش می شود و بنابراین برای تصمیم گیری درباره به کاربردن یا نبردنش اختیار دارد.

 


● هدیه های خطرناک


هدیه گرفتن و هدیه دادن به هر حال خوب است، اما برخی هدیه ها هم خطرناک است. برای نمونه، دوستی را می شناسم که در دیدار با نامزدش به او کتابی درباره شیوه های رژیم گرفتن داده بود! طبیعتا نامزدش پرسیده بود «منظورت این است که من زیادی چاق هستم؟!» و او خندیده بود که «نه اصلا... فقط دلم خواست این را بخوانی...» حتما حدس می زنید که بعد چه اتفاقی افتاد... اما ما برای این که گزارش مان پایان تلخی نداشته باشد، بقیه ماجرا را تعریف نمی کنیم و در عوض چند نوع هدیه خطرناک دیگر را هم به شما معرفی می کنیم:

 


ـ هدیه هایی که خودمان هدیه گرفته ایم: این نوع هدیه ها چند اشکال دارد. اول این که ممکن است دوستی که هدیه را به ما داده، آن را بعدتر در خانه دوست مشترکمان ببینید و دلخور شود. دوم این که طرف مقابل اگر شما را خوب بشناسد، می فهمد هدیه ای که برایش آورده اید با سلیقه خودش و شما تناسبی ندارد و شما هم احتمالا آن را از کسی گرفته اید و سوم این که اگر روزی ماجرای هدیه تقلبی تان لو برود بشدت از چشم هدیه گیرنده می افتید، چون او می فهمد آنقدر برایتان اهمیت نداشته که وقتی را صرف خرید هدیه برایش کنید.


ـ هدیه هایی که خودمان هم از آنها سر درنمی آوریم: کتابی فلسفی که خودمان هم نخوانده ایم، یک جور آبمیوه گیری دستی که نمی دانیم چگونه کار می کند، نوعی اسباب بازی که حتی نمی دانیم چگونه روشن می شود، مجسمه ای که نمی دانیم کیست یا نماد چیست؛ تا وقتی از کیفیت و کاربرد وسیله ای مطمئن نشده اید آن را به عنوان هدیه خریداری نکنید.

 


ـ لباس و کفش: این هدیه به شکل مشروط خطرناک است یعنی اگر درباره سایز کسی مطمئن هستید هیچ اشکالی ندارد برایش پوشاک بخرید، اما اگر سایزش را نمی دانید معمولا این نوع هدیه ها به کار طرف مقابل نمی آید.


ـ هدیه های حساسیت زا: آدم ها ممکن است به بوها، خوراکی ها، گیاهان، حیوانات و حتی رنگ ها حساسیت داشته باشند. اگر طرف مقابل حساسیت داشته باشد باید در خرید هدیه برایش بیشتر دقت کنید تا هدیه تان در فهرست موادی که برای او ایجاد حساسیت می کنند، قرار نگیرد و حتی بد نیست اگر قصد دارید هدیه ای خاص برای طرف مقابل بخرید، پیش از خرید به شکلی غیرمستقیم از او بپرسید آیا به آن حساسیت ندارد؟

 

 

 

   مریم یوشی زاده



مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

چطور کادو برای همسرم بخرم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


هدیه دادن راهی است برای ابراز علاقه و محبت به طرف مقابل و در واقع بیانگر میزان ارزشی است که شما برای او قائل هستید. گران‌قیمت بودن یک هدیه الزاماً دلیل بر با ارزش بودن آن نیست؛ هدیه باارزش، هدیه‌ای است که شخص گیرنده آن را دوست داشته باشد. توصیه‌های زیر می‌تواند به شما در انتخاب هدیه‌ای مناسب کمک کند..


» سعی کنید هدیه‌ای تهیه کنید تا او را در اغلب اوقات به یاد شما بیاندازد.
» می توانید جای انتخاب یک هدیه خاص، با ترکیبی از چند هدیه جالب و کوچک او را سورپرایز کنید.
» همچنین فراموش نکنید هدیه‌ای بدهید که او دوست دارد نه چیزی که شما دوست دارید.
» برای کادو کردن یا بسته‌بندی هدیه سعی کنید کمی وقت و سلیقه صرف کنید و کاغذ کادو را به رنگ مورد علاقه‌اش انتخاب کنید.
» بهتر است همراه کادو، یک کارت یا نامه‌ای کوتاه با دست‌خط خودتان نوشته و درون بسته آن قرار دهید.

مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

چگونه کادو برای همسرم بخرم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



یک دسته گل زیبا می تواند بهترین هدیه برای کسی باشد که دوستش دارید و باید بدانید هر کدام از این دسته گل های زیبا دارای معنی خاصی می باشند و ما در اینجا انواع گل ها و معنی هر کدام از آنها را برایتان بیان کرده ایم.


به گزارش نامه نیوز به نقل از ایران مطلب، هر گل برای خود معنی خاصی دارد از یک گل رز زیبا گرفته تا بابونه ی سفید .در تمامی آنها معنایی خاص نهفته است که با توجه به آن می توانید بفهمید که یک دسته گل مناسب برای هدیه دادن به طرف مقابل خود کدام یک می باشد و به راحتی آن را انتخاب کنید.

رز قرمز

گل رز بهترین نوع گل برای هدیه دادن به کسی می باشد که عاشق او هستید . یک دسته گل رز با رنگ های گوناگون معانی متفاوتی هم دارد. رز سفید به معنی فروتنی و معصومیت ; گل رز زرد به معنای شادی و دوستی; گل رز صورتی قدردانی یا تحسین و گل رز بنفش نشانه ای از عاشق شدن در نگاه اول می باشد.

در ایالات متحده گل رز مناسب برای هدیه به متولدین ماه ژوئن و هم چنین کسانی است که 15 امین سالگرد ازدواجشان می باشد.

پیئونی صورتی

این گل صورتی رنگ به معنای ثروت و افتخار است.این گل که به شکل مجموعه ای از شکوفه های زیبا لابه لای هم می باشد به معنای رفاه و عشقی خوب به همراه ثروت فراوان می باشد و علاوه بر اینها برای روز ولنتاین بسیار مناسب بوده و همچنین به عنوان یک هدیه ی بسیار زیبا برای 12 امین سالگرد ازدواج هم بسیار مورد استفاده می باشد.

بابونه سفید

گلبرگ های سفید گل بابونه نشانه ای از وفاداری و خلوص به عشق و صبر و سادگی می باشد .این یک دسته گل زیبا برای هدیه به همسر در 5 امین سالگرد ازدواج می باشد.

لاله قرمز

لاله نشانه ای از ظرافت و فضل و بخشش می باشد ، اما لاله های قرمز نمادی از عشق کامل است. داخل لاله که تیره می باشد نشانه ای از تجمع عشق و حرارت و شور عشق می باشد. لاله زرد نشانه ای از افکار شاد و لاله سفید نشانه ای از بخشش و لاله بنفش نماد یک خانواده ی سلطنتی می باشد که می توانید هر کدام از آنها را که مناسب می دانید به عنوان یک هدیه ی زیبا برای کسانی که دوستشان دارید انتخاب کنید.

میخک

در حالی که میخک قرمز مناسب ترین گل برای روز مادر می باشد و به معنای عشق به مادر است اما باید گفت در کل به معنای تحسین عمیق عشق و محبت است. از آنجایی که این نمونه گل به معنای عشق پاک وموفق می باشد باید گفت میخک سفید هم یک گل کاملا عاشقانه می باشد و میخک زرد هم نمادی بر رد کردن و عدم قبولی یک عشق می باشد. در ضمن گل میخک قرمز هدیه ای مناسب برای اولین سالگرد ازدواج هم می باشد.


فتابگردان

جای تعجب ندارد که زیبایی قابل توجه و نهفته ی گل آفتابگردان نشان دهنده گرمی و شادی و ستایش و طول عمر می باشد.یک دسته گل آفتابگردان با ساقه های بسیار بلند نه تنها یک هدیه ی بسیار زیبا برای می باشد بلکه مناسب برای 3 امین سالگرد ازدواج می باشد..

گل مینای ارغوانی

گل مینا زیبایی خاصی به دلیل مدل وحشیانه بودن خود دارد و در رنگ های متفاوتی می باشد . گلبرگ های زیبای آن نمادی از مسحور کردن و طلسم می باشد و قرمز، صورتی، سفید، و آبی و زرد آن هم نمادی از عشق و صبر و شکیبایی است و یک هدیه ی بسیار مناسب برای 20 امین سالگرد ازدواج و فخر به این همه سال زندگی مشترک می باشد


گلهای داوودی سفید

گلبرگ های نازک گل داوودی نماد خوش بینی و شادی می باشد. گلبرگ سفید نشانه ای ازحقیقت یا عشق وفادار می باشد و گلبرگ های زرد میان آن هم نشانی از عشق جاویدان می باشد.

یاس بنفش
کسی که شکوفه های یاس بنفش را به عنوان یک هدیه در نظر می گیرد می خواهد احساسات اولیه ای از عشق خود را بیان دارد. شکوفه های یاس سفید نمادی ازمعصومیت می باشد که بهتر است دو شاخه از آن در کنار هم قرار گیرد و در مجموع باید گفت یاس بنفش هم مانند رز ارغوانی برای نشان دادن عشق در نگاه اول می باشد.

ارکیده صورتی
گل ارکیده از ظرافت خاصی برخوردار است و این مهمترین ویژگی آن می باشد و علاوه بر این به معنای عشق و زیبایی و قدرت می باشد .ارکیده ی صورتی برای ابراز محبت های خالص و هم چنین مناسبت های فرهنگی بسیار مورد استفاده می باشد و رنگ صورتی آن نشانه ای از عقل و تدبیر است.

زنبق بنفش
گلبرگ های ظریفی که این گل دارد نمادی از ایمان و شجاعت و عقل می باشد .البته این در مورد زنبق آبی و بنفش می باشد و گل زنبق زرد نشان دهنده شور و هیجان و زنبق سفید نشانه ای از خلوص می باشد. قدمت این گل به دوران باستان باز می گردد و الهه ی یونان از آن به عنوان نمادی برای ارتباط بین آسمان و زمین نام برده است.

شب بو سفید
یک دسته گل شب بو سفید علاوه بر نشانه ای از عشق نمادی است از داشتن یک زندگی شاد و رضایتمندی از زندگی و علاوه بر آن باید گفت به دلیل بوی خوش و خاصی که دارد طرفداران زیادی دارد.

نرگس زرد
این گل یک هدیه ی بسیار مناسب برای دهمین سالگرد ازدواج می باشد. گلبرگ های روشن آن نمادی از تولد دوباره و جوانمردی و صمیمیت درعشق می باشد. اما دقت داشته باشید یک شاخه ی تنها از این مدل گل نشانه ای از بدشانسی می باشد و باید دسته ای از این گل را تهیه کرده و اهدا کرد.

چند توصیه جهت خرید کادو برای همسران

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



چگونه و چه هدیه ای به مهمترین شخص زندگی تان می دهید؟ سبدی از شکلات و کارتهای تبریک برای افرادی که در روز تعطیلی مذهبی یا در لیست افراد حاضر در مراسم عید نوروز، مناسب است. اما برای هدیه شخصی که نقشی ویژه در زندگی شما ایفا می کند، بایستی خیلی بیشتر فکر کنید و تدارک ببینید.

اگر تازه کارید و اولین بار است که به شریک آینده زندگیتان هدیه می دهید، چگونه هدیه ای می دهید؟ هدیه ای که هم ساده و هم شیرین باشد.این مقاله کمک می کند تا هدیه ای به شخصی ویژه بدهید حتی اگر یک ماه یا مدتی هم با یکدیگر زندگی کرده اید.

 

برای روابطی جدید

جدول کلمات متقاطع ــ در این مرحله از روابط، بهترین هدیه، هدیه ای کم قیمت است که با فکر و توجه خریداری شود. به علایق عشق جدیدتان اهمیت دهید. مثلاً اگر او از انجام جداول کلمات متقاطع لذت می برد، کتابچه ای که جدیدترین و آخرین چاپ سال است را به او هدیه دهید.

اگر به ماهیگیری علاقمند است، می توانید به او یک  قلاب ماهیگیری هدیه بدهید.

یک هدیه کوچک به مانند آنچه در بالا ذکر شد و علایق طرفتان را در آن گنجانیده اید، نشان میدهد شما سعی ندارید که با خرید هدیه ای گران قیمت مهر و عاطفه او را بخرید.

دوم ابراز نمودن ــ هدیه مهم دیگر می تواند حالت تفریح داشته باشد مثلاً اگر طرفتان به مسابقه ورزشی یا کنسرتی علاقمند است. 2 عدد بلیط خریداری کرده و همراه یکدیگر به آنجا روید. (البته صندلی تان مقابل انبوهی از صندلی ها یا در مرکز سالن نباشد!). تاریخ و ساعت بلیط را با کارت زیبایی به او تقدیم کنید.

زمانی که طرفتان متوجه شود که در علایق او شرکت کرده اید، حتی اگر هدیه ای که تهیه کرده اید جزء علایق مهم او نباشد، ولی این کار شما را در رسیدن به هدفتان پیروز می کند.

برای تداوم روابط

اگر ازدواج کرده اید برای روابط دلپذیر و مداوم این چند سطر را بخوانید:

  • وسیله تفریح را با فراموش کردن تخیلات فراهم کنید ــ زوجها اغلب عادت هدیه دادن هر هدیه غیر خیالی و کاربردی مثل توستر، جوراب، چنگگ لباس و ... را دارند. مطمئناً این هدایا مفید و کاربردی اند و از نیاز همسرتان به این گونه هدایا کاملاً آگاهند. اما مردان دادن چنین هدایایی را به همسرشان خیلی سخت و نفس گیر دانسته و در خوشایند بودن آن از سوی زن تردید دارند! بنابراین برای زنشان یک هدیه تقریباً غیر کاربردی می خرند. مثلاً دو جین گل رز، یا زیور آلات یا پوسترهای تزئینی. پس می خواهد دل همسرش را با تخیلاتش بدست آورد که از طرفی نشانه بی اعتنایی او به  نیازهایش است.
  • کمتر ولخرجی کنید ــ ممکن است به مرحله ای از روابطتان برسید که هر دو از خرج کردن در تعطیلات و آخر هفته ها و خرید کردن خسته شده باشید. پس ابراز می کنید که به هیچ چیزی نیاز ندارید، بنابراین چرا مبلغ زیادی را در تفریگاه و در خرید اجناسی که مورد نیازتان نیست به هدر دهید؟

چرا با صدقه موافق نیستید در جایی که هر دوتان پول نقد دارید و معمولاً این پول را برای همدیگر خرج می کنید؟ خرید یک دستگاه قطار برای کودک نیازمندی که در غیر اینصورت هدیه ای از جانب شخص دیگری در یافت نمی کند، این عمل پسندیده می تواند افسردگی روز تعطیل را برای هر دو دریافت کننده و هدیه دهنده برطرف کند. پس خرید یک اسباب بازی برای کودکی بی بضاعت بسیار مفید است.

  • ساعاتی را با هم سپری کنید ــ به شریکتان قول یک ماساژ را در روز تعطیل دهید و این در حالی است که همسر شما می خواهد اوقاتی را بدون استرس و راحت باشد. یک روز غذای مورد علاقه همسرتان را از رستوران سفارش دهید و یک وعده غذایی خوشمزه را با همسرتان تجربه کنید. یا برای یک روز خدمتکاری استخدام کنید تا مسئولیت پخت غذا و نظافت منزل را برعهده گیرد. بنابراین شما و شریکتان می توانید به سادگی در منزل خود راحت بوده و از مصاحبت با هم لذت ببرید.

اگر پول کافی برای استخدام مستخدم را ندارید، کودکانتان را برای شب به منزل پدر یا مادر بزرگشان بفرستید، یک فیلم عاشقانه قدیمی را کرایه کنید و غذای مورد پسند همسرتان را سفارش دهید. هر هدیه ای که اجازه دهد تا زمانی را برای تفریح و مصاحبت با همسرتان صرف کنید، عالی است.

هدایای عالی معمولاً هدایایی اند که از آنها سپاسگزاری و قدردانی شود. در مدت تعطیلات فراموش نکنید که از اهمیت همسرتان در حمایت، عشق ورزیدن و آرامش تان، تشکر کنید. آنها این کلمات را تا سالیان دراز به خاطر خواهند سپرد.

اکنون بگویید معیارهای یک هدیه ایده آل برای کسی که دوستش دارید چیست؟

سمیه مظفری

 

 


مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

چوغا هنر زنانه تن پوش مردانه

ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

 


چوغا هنر زنانه تن پوش مردانهدر استان گلستان هم اکنون دو گونه رشته های صنایع دستی که به آن بومی و غیربومی گفته می شود رواج دارد،هر چند برخی از آنها منسوخ شده و در حال فراموشی اند که "چوغا" یکی از این رشته هاست.اقوام مختلف استان گلستان که هر یک فرهنگ، آداب و رسوم و صنایع دستی خاص خود را دارند، ابداع کننده و ادامه دهنده حیات بسیاری ازصنایع دستی منطقه و کشور هستند.
این در حالی است که بافت قالی، قالیچه و پشتی ترکمن، ابریشم بافی، نواربافی، ساخت دوتار ترکمن، پلاس بافی، جاجیمچه، زیورآلات، سوزن دوزی ترکمن و بلوچ، نمدمالی، قلمزنی و قلاب بافی بخش کوچکی از این زیباییهای دست ساز است.بافت چوغا بیشتر توسط زنان عشایر انجام می شود.چوغا به عنوان بالا پوش بختیاری ها و از مشخصه های آن هاست.چوغا بالا پوش راست و بدون آستینی است که قد آن تا سر زانوست و جلوی آن سر تا سر باز است این تنها قطعه لباسی است که همگی در ایل می پوشند و توسط زنان روی دستگاه افقی بافته می شود.
● پیشینه تاریخی چوغا
"انوشیروان گرایلی" معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان در این خصوص می گوید: پیشینه تاریخی چوغا به دلیل شباهت ساختمانی آن به جاجیم، همانند آن دارای قدمتی بسیار بوده و تاریخچه آن برمی گردد به زمانی که پشم ریسی، تولید نخ و بافت آغاز شد.
این چوغا از پشم سفید طبیعی و دارای خطوط عمودی آبی تیره و یا مشکی است که قبلا با نیا رنگ شده است.تکنیکی که برای بافت آن به کار می رود همان بافت ساده(ساده بف) بختیاری هاست.
چله کشی
معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان خاطر نشان کرد: دار چوغابافی نیز همانند دار قالی، و رندی و...به شیوه سنتی است.
این دار به صورت افقی و روی زمین قرار می گیرد.شیوه چله کشی و کوجی پیجی آن نیز مانند بافته های داری دیگر است.وی افزود: ابزار مورد استفاده برای چوغابافی نیز شبیه به بافته های دیگر است شامل شانه (کرکیت)، قلاب کناره کش که بیشتر چوغابافان از آن استفاده می کنند دو عدد میله آهنی که دو سر آن ها به شکل قلاب است.از این میله ها (برای بالا و پایین کشیدن چوب پشت)استفاده می کنند به طوری که هر میله در یک طرف پشت قرار می گیرد.
تکنیک بافت
روش مورد استفاده برای بافت چوغا همان بافت ساده باف یا گلیم بافت است که در هر بار بالا بردن چوب ها، یک پود از بین چله ها می گذرد و عمل شانه زنی انجام می شود و پود دیگری از دهانه پله عبور کرده و توسط کرکیت کوبیده می شود.در چوغابافی عمل کناره پیچی با اضافه پود و چرخش آن به دور یک نخ از نخستین تار چله انجام می شود. 
پود گذاری در بافت چوغا هم به دو صورت ممتد و هم نیمه ممتد به کار می رود.در مواقعی که نقش راه راه های چوغا در عرض چله یک دست مشکی است پود گذاری ممتد است ولی وقتی که طرح چوغا در عرض نصف سفید و نصف سیاه است تا نصفه سیاه از پود مشکی و نصفه دیگر از پود سفید استفاده می شود و بعد توسط کرکیت شانه زنی انجام می شود.این شیوه نقش اندازی در چوغا تا حدودی مشابه بافت گلیم است.
معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان می گوید : تولیدکنندگان این نوع پارچه را زنان روستایی تشکیل می دهند که با استفاده از دستگاه های بسیار ساده بافندگی (دار افقی) با حداکثر عرض ۵۰ سانتی متر، به بافت می پردازند.
قبل از شروع بافت پشم ها را شسته و شانه می زنند و با چرخ به نخ تبدیل می کنند.هنگام نخ ریسی به این نکته باید توجه داشت که چله ( تانه) قدری نازکتر از پود (بافه) ریسیده شود.وی تصریح کرد: نخ چله را دو لا کرده با چرخ می تابند.برای چله کشی میخهای چوبی ( تنو) را در زمین نصب کرده، متناسب با متراژ چله کشی تعداد آن نیز تعیین می گردد.
بعنوان نمونه برای ۳۰ متر چله از ۳ عدد میخ و برای ۱۰۰ متر از ۵ عدد استفاده می شود.گرایلی گفت: میخ ها را روبروی هم با فاصله ای معین نصب کرده تا چله ها را از بین آنان عبور دهند.پس از اتمام این مرحله هر یک متر چله را، با نخی می بندند تا شل یا سفت ( تنگ لس) نگشته آنگاه سر چله را یکی در میان بصورت ضربدر گذارده تا از هم باز نشود.
تک تک تارها را از گورد و از بین دندانه های شانه عبور می دهند که این امر توسط دو تن از زنان صورت می پذیرد.به این عمل « تاف شان » می گویند و به معنای عبور تافه ( چله) از شانه است.این مقام مسئول تا کید کرد: مراحل بافت همچون جاجیم، با عبور ماکو از بین تارها آغاز می شود که با فشار پدال چله ها از هم باز شده و پود از آن بین عبور کردده، آنگاه با شانه بر آن می کوبند.
این عمل همچنان تکرار می شود تا بافت بطور کامل صورت گیرد.عرض پارچه چوغا در کت و شلوار با هم متفاوت است.عرض پارچه بافته شده جهت دوخت کت باید ۵۰ سانتیمتر و برای شلوار ۴۰ سانتیمتر باشد.گرایلی از هنرمندان شاخص این رشته در استان گلستان نام برده و می گوید: تمامی بافندگان جاجیم به بافت چوغا نیز اشتغال داشته و بنا به نیاز، تولید می کنند.از جمله این هنرمندان "رحیمه رحیمی" و "زبیده ملکی" را می توان نام برد.
● مناطق تولید
در مناطق مختلف این استان بویژه روستاها، بافت چوغا صورت می گیرد.روستاهایی چون زیارت، النگ، آهنگر محله، شاهکوه، مزرعه کتول وبا این نوع پارچه کت و شلوار مردانه ای دوخته شده که در منزل و محیط های کاری چون دامداری، خاصه در فصل سرما استفاده می شود.
معاون صنایع دستی گلستان همچنین دلا یل فراموشی این رشته از صنایع دستی راورود صنایع دستی ماشینی به بازار، بلند مدت بودن زمان تولید رشته های صنایع دستی سنتی و کوتاه مدت بودن زمان تولید رشته های صنایع دستی ماشینی، بالا بودن قیمت محصولات صنایع دستی سنتی و ارزان بودن صنایع دستی ماشینی، عدم کاربرد مناسب از محصولات صنایع دستی استان و توجه به تولیدات سنتی می داند و معتقد است: با توجه به از بین رفتن هنرمندان بومی که منجر به نابودی برخی از رشته های صنایع دستی شده است، نبود متولی واحد در گذشته که منجر به نداشتن برنامه مناسب شده است.
این مقام مسئول می افزاید: بی توجه هنرمندان بومی در راستای تولید بازار هدف، نبود انگیزه در هنرمندان جهت ایجاد بازارهای داخلی منطقه ای و بین المللی، عدم توجه به آموزش های علمی و آکادامیک و نبود توجه و شناخت نیروهای کار آمد بومی منطقه از مهمترین دلایل منسوخ شدن این رشته در استان گلستان است

ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

http://www.novinpendargroup.com/