وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از مشکلات عمده بین زوجها تغییر رفتار آنها و سردی آنها پس از رابطه جنسی میباشد ، معمولا این برداشتها به علت عدم شناخت جنس مخالف حاصل می شود.
تغییرات مردان پس از انزال و مقاربت :
معمولا آقایان بعد از رابطه جنسی احساس خواب آلودگی و کوفتگی دارند ، این حالت کاملا طبیعی است . خیلی از آقایان بعد از مقاربت برای دقایق یا حتی ساعاتی تحریک نمی شوند و نعوظ مجدد در آنها اتفاق نمی افتد که این فرایند هم کاملا طبیعی است و نشانه بیماری یا اختلال جنسی نیست . . معمولا اگر بعد از رابطه جنسی با اقایان حرفهای عاشقانه بزنید آنها فقط تائید میکنند ، اقایان ممکن است موقتا بعد از مقاربت از نظر احساسی کمی سرد به نظر برسند که همانطور که گفته شد این حالت موقتی است . آقایان انتظارد ارند بعد از رابطه جنسی کمی فکر کنند و معمولا هم فکرشان بازتر می شود . تمرکز فکری اقایان بعد از مقاربت و انزال ارتقاء میابد .
تغییرات خانم ها پس از ارگاسم و مقاربت :
بی حال شدن نه به اندازه آقایان اما تا حدی که نیاز دارند در بستر بمانند طبیعی است . زنان بعد از رابطه جنسی نیاز به توجه بیشتری دارند . آنها از اینکه در آغوش گرفته شوند لذت میبرند . بعد از رابطه جنسی و ارگاسم احساسات خانم ها برانگیخته می شود و گاها تمایل به صحبت کردن دارند معمولا خانم ها بر عکس اقایان بعد از ارگاسم به جای فکر کردن به موضوعات دیگر به رابطه ای که تجربه کردند فکر میکنند . زنان نیز همچون مردان تا مدت کوتاهی پس از ارگاسم تحریک نمی شوند . هستند زنانی که تمایل به تنهایی دارند که البته درصد آنهاکم است
توصیه های لازم بعد از مقاربت زوجها:
بعد از مقاربت به هیچ وجه سریعا تخت یا محلی که همسرتان در کنار شما قرار دارد را ترک نکنید . بعد از مقاربت به یکدیگر پشت نکنید و به صورت و به چشمان هم نگاه کنید . استفاده از واژه های نظیر ، تو بهترین هستی ، تو 3کسی ترین زن دنیا هستی ، تو منو به اوج بردی ، دوستت دارم ، عاشقتم ، تو گرم ترین هستی و ... میتواند اثرات مثبتی در همسرتان ایجاد کند خصوصا در خانم ها . بعد از مقاربت سعی در تحریک جنسی مجدد تا لحظاتی نداشته باشید . بهتر است بعد از مقاربت ابتدا اقا یک نوشیدنی برای خانم بیاورد کلا محبت کردن به خانم ها بعد از رابطه جنسی خیلی ضرورت دارد خصوصا در افرادی که خانم آنها سرد مزاج هستند میتواند به مرور باعث تغییر مزاج شود . اگر در محلی که مقاربت انجام شده نور چراغ کماست بعد از آن بلافاصله نور محیط را زیاد نکنید . باید همه چی به ارامی شروع و به ارامی خاتمه پذیرد . شاید انجام این اعمال با توجه به خستگی ناشی از نزدیکی برای آقایان دشوار باشد اما انجام آن میتواند باعث افزایش شیفتگی و گرمی مضاعف همسرنسبت به وی شود.
بیشتر آشنا شویم...
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
چرا مردها نباید گریه کنند؟!
تحقیقات جدید نشان میدهد که زندگی احساسی مردان هم به اندازه زنان پیچیده و غنی است اما در اغلب موارد این امر از مردان- و همچنین از زنان – پوشیده باقی میماند.
با اینکه احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار میرود ، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی میشوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف میکنند. در یک بررسی در رابطه با هوش عاطفی پانصد هزار فرد بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. مطالعاتی که بر روی زوجها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
مردان و زنان آه میکشند ، گریه میکنند ، شادی میکنند ، خشمگین میشوند و داد و فریاد راه میاندازند ، اما شیوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: « احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند.» هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تاثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند ، در حالی که مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملا برابر میشود. آنها دارای روابط شادتر و زندگی سعادتمندانهتری خواهند بود.
چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: « سیمکشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح میدهد که ارتباط بین نیمکره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر است: «ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این میتواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف باشد: در این بررسیها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
همچنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیفتر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهایی از صحنههای تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بیاعتتنایی کوچکی که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهره انسانها. هم پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت میکنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژههای مربوط به احساسات میشود.
در زمین بازی- اگر نه در خانه- پسرها یاد میگیرند که جلوی اشکشان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساسشان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر میشود.
در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود میدانند، برعکس خانمها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.
چرا مردان منفجر میشوند؟
اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی میشوند ، اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه به حساب میآید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده میگوید: «خشم به این علت به وجود میآید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود با این وجود این کاری است که مردان انجام میدهند، چون میترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند دیگر کنترل آن از دستشان خارج میشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چهطور با احساساتتان کنار بیایید، تبدیل به سایهای میشوید که فقط بخش کوچکی از شخصیتتان را نشان میدهد و طولی نمیکشد که این بنای سستی که از خود ساختهاید فرو میریزد.»
منبع : مجله شادکامی- کتاب « آیین شوهرداری
بیشتر آشنا شویم...
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وقتی زندگی مشترک شروع می شود، زن و مرد هر یک به نوبه ی خود آگاهانه یا ندانسته متعهد می شوند که برای ایجاد و داشتن زندگی مشترک شاد و پرطراوت در کنار هم تلاش کنند.
در زندگی مشترک، هر چند خیلی از عوامل بیرونی را نمی توان کنترل کرد و هم چنین برای بسیاری از زوج ها، انتخاب و برداشت از رویدادهای پیرامون، ناآگاهانه و ناهوشیارانه است اما:
زوج هایی که دارای آگاهی و مهارت های لازم هستند و می توانند بر ذهن خود مدیریت کنند، باورهای مثبت را جایگزین باورهای منفی می کنند و در بیشتر موارد از مسائل، آگاهانه و هوشیارانه برداشت مثبت می نمایند و رابطه ی زناشویی خود را رضایت بخش تر و جذاب تر و بالنده تر می سازند.
زوج های موفق معتقدند که باورها، اندیشه ها، گفتار و رفتارشان را خود انتخاب می کنند و همه ی عملکردهای شان، بازتاب انتخاب های درست یا اشتباه و آگاه یا ناآگاه خودشان است. آنان عقیده دارند که کیفیت زندگی مشترک و زناشویی شان، همان چیزیست که یا خواستار آن بوده و یا زیربار آن رفتهاند و مسۆولیت آن را برعهده گرفته و نتایج مربوطه را می پذیرند و درصورت اشتباه، اقدام به جبران آن می کنند. این زوج ها به راحتی احساس های خود را بروز می دهند و با مذاکره و احترام گذاشتن به نظرات یکدیگر و درک همدیگر، زندگی مشترک شان را در مسیری رضایت بخش و جذاب قرارمی دهند.
در هر پیش آمدی اگر بدانیم که من، شما و هر زن و شوهری در برابر حوادث و گزینه های زندگی خود مسۆولیم و حق انتخاب داریم و هر پیش آمدی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قراردهیم، مغز بیش تر فعالیت می کند و هرچه مغز بیش تر کار کند، مسائل مان بهتر حل می شود. بنابراین با ارتقای آگاهی، تمرین، تکرار و استفاده ی بیش تر از مغز، می توان به موقع و به درستی اقدام کرد و در هر شرایطی آگاهانه تر، خلاقانه تر، مهربانانه تر، همدلانه تر و جسورانه تر تصمیم گرفت و کنش یا واکنش نشان داد.
اگر در یک ارتباط زن شوهری مسیرهای انتخابی، مثبت، سازنده و درست باشد، به احساس ها، گفته ها و نیازهای هم توجه کنند، در هر شرایطی مسۆولیت پذیر باشند، رفتار همدلانه و عاشقانه ای با هم داشته باشند، با حفظ حرمت همدیگر و با انعطاف پذیری و صداقت، درخواست ها و پیشنهادها یی جهت بهتر ساختن زندگی مشترک ارائه دهند، در برابر موانع و مشکلات مسۆولانه و با جدیت اقدام نمایند و با صراحت و روراستی، اندیشه ها و احساس های خود را بیان و همدیگر را بهتر درک کنند، می توانند به تداوم زندگی مشترک رضایت بخش، کمک شایانی نمایند.
در ادامه تعدادی از روشهای برخورد زوجین موفق به شما عزیزان هم پیشنهاد می گردد:
خواستههایتان را به روشنی بیان کنید: زندگی مشترک یک بازی که بر پایه حدس و گمان باشد، نیست. بسیاری از مردم، اعم از مرد و زن از بیان صریح خواستههای خود بیم دارند و در نتیجه بر آنها سرپوش میگذارند و نتیجه این پنهانکاری، نومید شدن از رسیدن به خواستههایشان و خشم گرفتن بر همسری است که از برآورده کردن خواستههای ناگفته آنان کوتاهی کرده است. ایجاد روابط صمیمی با همسر، بدون صداقت و درستی در گفتار و کردار امکانپذیر نیست. به یاد داشته باشید که همسرتان فکرخوان شما نیست، یعنی علم غیب پی بردن به درون و افکار شما را ندارد.
بدون هیچ داوری، به نگرانیها و گلههای همسرتان گوش دهید. بیشتر وقتها، فقط و فقط داشتن کسی که به حرفها و درددلهای ما گوش کند، تنها چیزی است که برای حل مسائلمان نیاز داریم
بهخود و همسرتان به چشم یک تیم دو نفره بنگرید: یعنی اینکه هر دوی شما، انسانهای منحصر به فردی هستید با نگرشها و توانمندیهای متفاوت؛ و همین تفاوتها بیانگر ارزشمند بودن شما بهعنوان یک تیم است.
مسائل را به موقع حل کنید: اجازه ندهید وجودتان انباشته از خشم شود. تقریبا هر اشتباه یا مشکلی که در روابط زناشویی روی میدهد میتواند به احساسات دو طرف آسیب برساند، آنها را رودرروی هم قرار دهد و در نتیجه آنها را از هم دور و یا حتی دشمن کند.
گوش کنید، صادقانه گوش کنید: بدون هیچ داوری، به نگرانیها و گلههای همسرتان گوش دهید. بیشتر وقتها، فقط و فقط داشتن کسی که به حرفها و درددلهای ما گوش کند، تنها چیزی است که برای حل مسائلمان نیاز داریم. درک یکدیگر در زندگی مشترک، حیاتی است.سعی کنید به مسائل دنیای پیرامون خود از منظر چشم همسرتان نگاه کنید، دنیا را فقط از دریچه چشم خودتان نبینید.
برای حفظ روابط صمیمانه با همسرتان، کوشا باشید: یکرنگی و یکدلی اتفاقی به وجود نمیآید. در نبود این یکرنگی و یکدلی، انسانها از هم دور میشوند و روابطشان آسیب میبیند. داشتن روابط موفق، مستلزم سالها توجه مستمر است.
رمز و راز همسرداری
هرگز قدرت زیبا جلوه کردن و سر زنده بودن را دست کم نگیرید: روابط زناشویی، خوب است، اما نجواهای عاشقانه شیرینتر است. حفظ روابط زناشویی آسان است، اما ایجاد صمیمیت و نزدیکی مشکل. این کار به صداقت و راستی، صراحت در گفتار، بیان خود، در میان گذاشتن نگرانیها و نیز علایق خود، ترسها، دلتنگیها و همین طور امید و آرزوها نیاز دارد.
به آینده فکر کنید: ازدواج توافقی است برای گذراندن آینده باهم. همواره خواستهها و آرزوهایتان را با هم در میان بگذارید تا اطمینان یابید که هر دوی شما در این مسیر باهم هستید. خواستهها و آرزوهای خود را همواره به روز در آورید.
انرژی خود را حفظ کنید، سالم و با نشاط بمانید: قبول کنید که تمامی زندگیهای مشترک، افتوخیزهای خودشان را دارند و همیشه حوادث زندگی بر وفق مراد نیست، اما همکاری و همفکری در مواقع سخت، روابط زناشویی را محکم تر میکند.
عشق را مطلق تصور نکنید: عشق کالایی نیست که داشته باشید یا نداشته باشید. عشق احساسی است با فرازونشیبهایش و این بستگی به نحوه برخورد شما دارد. و در پایان لازم به یادآوری است که اگر شیوههای نوین برقراری ارتباط را یاد بگیرید، آنگاه امواج این احساس زیبا دوباره به سوی شما روان خواهند شد، حتی دلپذیرتر از قبل خواهند بود.
بیشتر آشنا شویم...
اصول شش ماده ای پس انداز در حساب بانک عاطفی
این حساب تنها حسابی است که تنها با پول پر نمی شود و شما باید برای پر کردن آن به طریق دیگری عمل کنید.
1 - درک فرد مقابل
از مهم ترین پس اندازهایی که زن و شوهر می توانند در این بانک داشته باشند این است که واقعا در این جست وجو باشند که طرف مقابل را درک کنند و ارتباطی صمیمانه داشته باشند. آن چه برای زن مهم است ، باید همان قدر برای شوهر هم مهم باشد و برعکس. زندگی یک قانون طلایی دارد که می گوید:" همان طور که با دیگران رفتار کنی ، با تو رفتار خواهند کرد ".یعنی همان طور که دوست داری همسرت تو را درک کند و حرف هایت را بفهمد ، تو هم او را درک و سعی کن مسائل را از دید او نگاه کنی.
مشاجرات همیشه از نبود درک متقابل و نبود صمیمیت ناشی می شود. مرد احساسات زن را محکوم می کند، تمسخر می کند و انتقاد می کند و زن هم با شکایت کردن ازمرد، در او احساس شکست ، سرخوردگی و بی لیاقتی ایجاد می کند. ارتباط نزدیک زن و شوهر با یکدیگر فراتر از حرف زدن و گوش دادن است . این ارتباط شامل قدرت هم حسی و همدلی با طرف مقابل است؛ بدین معنا که فرد خود را جای همسرش بگذارد و مسائل را از دید او بنگرد تا او را بهتر درک کند.
2 - توجه کردن به مسائل به ظاهر جزئی و بی اهمیت
گاهی اوقات رفتارهای حاکی از ادب و مهربانی هر چند کوچک، تاثیر شگرفی روی طرف مقابل می گذارد. برعکس این قضیه هم صادق است. نامهربانی، بی ادبی، بی احترامی یا بی ملاحظگی برداشت بسیار زیادی از حساب بانک عاطفی به حساب می آید. زن و شوهر باید متوجه باشند که کوچک ترین رفتارها و حرکات از دید طرف مقابل در ارتباط زن و شوهر پنهان نمی ماند و تاثیرات خود را در روح و روان او باقی می گذارد.
3 - وفای به عهد
در ارتباط زن و شوهر ، اگر دو طرف به قول و قرار خود پایبند باشند ،پس انداز عظیمی کرده اندو اگر زیر قول و قرار خود بزنند ، برداشتی کلان از حساب بانک عاطفی خود انجام داده اند. چون طرف مقابل با این کار، دیگر هیچ قول و تعهدی را قبول نخواهد کرد .
4 - آشکار کردن توقعات و خواسته ها
تقریبا علت بیشتر مشکلات ارتباطی بین زوجین ریشه در انتظارات مبهم درباره وظایف و اهداف دارد . توقعات مبهم به ناامیدی ، دلسردی و نداشتن تفاهم منجر می شود .زن و شوهر توقعاتی از هم دارند، اما این توقعات را واضح و صریح بیان نمی کنند و هیچ تلاشی هم برای روشن کردن انتظارات خود از یکدیگر نمی کنند . وقتی انتظارات زن و شوهر در ارتباط شان روشن و واضح نباشد و بیان نشود ، کم کم احساسات درگیر می شود و سوء تفاهمات کوچک و ساده باعث از بین رفتن روابط صمیمی می شود.
5 - نشان دادن قاطعیت وثبات شخصیت
قاطعیت و ثبات شخصیت موجب ایجاد اعتماد می شود.نداشتن ثبات شخصیت تقریبا هر گونه تلاشی را برای ایجاد اعتماد بالا از بین می برد .اگر زن یا شوهر ریاکار باشند، هرگز نمی توانند در ارتباط زن و شوهری اعتماد طرف مقابل را جلب کنند. قاطعیت به این معناست که زن و شوهر با همه افراد با اصول مشخص و واضحی رفتار کنند. اگر زن و شوهر در غیاب و حضور فامیل ، دوستان و همکاران رفتار یکسانی از خود نشان دهند،این رفتار باعث اطمینان بالا در همسر می شود و او احساس می کند که شریک زندگی اش ، نقاب به چهره نزده است و نقش دیگری را بازی نمی کند.
6 - عذر خواهی خالصانه برای برداشت از حساب
وقتی از حساب بانکی خود برداشت می کنید، باید از صمیم قلب از طرف مقابل عذر خواهی کنید. با عذر خواهی صمیمانه ، اعتماد بسیاری را به صورت پس انداز در ارتباط با همسرتان، به حساب خود ریخته اید، مانند: «من اشتباه کردم»، « نسبت به شما کم لطفی کردم»، «نسبت به شما بی احترامی کردم»، «شأن شما را نادیده گرفتم» ، «واقعا متاسفم» و ...این که از صمیم قلب و به دور از هر گونه چاپلوسی از کسی معذرت خواهی کنیم، نیاز به شخصیتی قوی دارد .افرادی که از امنیت درونی برخوردار نیستند ، نمی توانند عذر خواهی واقعی داشته باشند . آن ها احساس می کنند اگر معذرت خواهی کنند ، تحقیر می شوند و در هراسند مبادا دیگران از این ضعف آن ها سوء استفاده کنند. در واقع امنیت درونی آن ها بر اساس عقاید دیگران است و از این که دیگران چه فکری درباره آن ها می کنند، نگران هستند.
منبع : khorasannews.com
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران با تشریح عوارض مجرد بودن جوانان در جامعه گفت: دلیل اصلی فراوانی طلاق در جامعه بیتوجهی به انتخاب دقیق همسر است به همین دلیل شعار انتخاب دقیق ازدواج پایدار باید در اولویت برنامههای دستگاههای متولی قرار گیرد.
غلامعلی افروز با اشاره به سه مشخصه همسران گفت: همسران باید برای یکدیگر مثل لباس باشند چرا که لباسها عیب را میپوشانند، به انسان مصونیت میدهند، از آلودگی حفظ میکند، با انسان تناسب دارد یعنی تنگ یا گشاد نیست و کس دیگری آن را بر تن نکرده است.
دومین ویژگی همسر خوب وقفکردن تمام مهر و محبت خود به همسرش است یعنی شجاعت، صداقت، صبوری، ایثار و احسان از ویژگی چنین زوجهایی است. همچنین یک همسر خوب باید به عنوان سومین ویژگی همه جاذبهها، مثبتاندیشیها، تلاشمداری، کلام زیبا و رفتار پرمحبت را تقدیم همسر خود کند.
وی اظهار افزود: دلیل اصلی فراوانی طلاق در جامعه عدم انتخاب دقیق همسر است به همین دلیل شعار انتخاب دقیق ازدواج پایدار باید مورد توجه قرار گیرد. ما چیزی به عنوان ازدواج آسان نداریم بلکه عروسی آسان مدنظر است و مهمترین انتخاب بشر انتخاب همسر است که باید با دقت انجام شود زیرا در این صورت است که ازدواجی پایدار و ماندگار خواهد بود.
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
یک شرکت حقوقی که به مشکلات خانوادگی رسیدگی میکند، زوجها را تشویق میکند که پیش از ازدواج کردن تا یک "امتحان سازگاری" انجام دهند.
آزمایش سازگاری شرکت انگلیسی "براس بنت" بر سوالات کلیدی درباره وضع مالی، پیوندهای خانوادگی، فرزندان و آرزوهایی است که اغلب زوجها میخواهند به آن برسند و سوالاتی که در صورتی که ازدواج آنها از هم گسیخته شود، و به طلاق منجر شود، باید به آن پاسخ دهند، متمرکز است.
روت باس یکی از کارشناسان این شرکت انجام این امتحان را به آزمونهای شغلی هنگام استخدام تشبیه میکند. او میگوید: "هر کسی که به طور واقعی به یک رابطه متعهد باشد، اشکالی در بیان کامل و علنی اطلاعاتی که در این سوالها از او پرسیده میشود، نمیبیند؛ در غیر این صورت از خودتان باید بپرسید، چرا؟"
در این آزمون از افراد در مورد وضع مالیاش، میزان شراکت زوجین در اندوختهها، نوع روابط با خانواده و بستگان نزدیک و دوستان، اینکه آیا بچه میخواهند یا نه، دیدگاه مذهبیشان، عاداتشان در مورد خرج کردن پول و طرحهای شغلیشان سوال میشود.
این هم نسخهای از این آزمون برای علاقمندان:
مسائل مالی
آیا میزان اندوختهها طرف مقابل را میدانید؟ در مورد شریک شدن در این اندوختهها چه نظری دارد؟ آیا نظرتان در مورد پسانداز کردن مشابه است؟
آیا یکی از شما میخواهد پولی را که یک طرف میخواهد صرف خریدن یک ماشین جدید کند، صرف پرداخت بیمه بازنشستگی کند؟
آیا میخواهید منابع مالیتان را یکی کنید یا میخواهید همه چیز جدا باشد؟ حساب مشترک باز میکنید یا حسابهای جداگانه؟ آیا در این حساب مشترک به طور یکسان پول واریز میکنید یا به نسبت درآمدتان؟
آیا بدهیهای همسرتان را از پولی که در نظر دارید برای خرید خانه جمع کنید، خواهید پرداخت؟
ارتباطات خانوادگی
چه نوع رابطهای با اعضای خانواده و سایر بستگان همسرتان دارید؟ آیا آنها با شما مراوده دارند؟ آیا در همان محل سکونت شما زندگی میکنند؟ آیا مهربان و یاریرسان هستند؟ آیا بیش از اندازه در امور خانوادگی شما دخالت میکنند؟ آیا مشکل عمدهای با آنها داشتهاید؟
فرزندان
آیا میخواهید بچهدار شوید؟ چند تا بچه میخواهید؟ چطور میخواهید بچههایتان را بزرگ کنید؟ چه نوع ارزشهایی را میخواهید به فرزندانتان منتقل کنید؟ آیا در مورد فرستادن بچهها به مدرسه دولتی یا خصوصی اختلافنظر دارید؟
اوقات فراغت
آیا در اوقات فراغت تفریحات مشترکی دارید؟ آیا در مورد تفریحات علائق مشابهی دارید یا نه؟ برای مثال اگر شما دوست دارید ایام تعطیلات را کنار ساحل دراز بکشید، همسرتان میخواهد کوهنوردی کند؟
سبک زندگی
هدف شما چه نوع سبک زندگی است؟ کجا میخواهید زندگی کنید؟ آیا علاقه دارید زمانی کولهبارتان را ببندید و در خارج شهر زندگی کنید؟
خرج کردن
آیا عادت به خریدن کفشها یا وسائل الکترونیک گرانقیمت دارید؟ آیا خرید یک چیز به خصوص را برای زندگیتان ضروری میدانید، در حالیکه همسرتان آن را اسرافکاری میداند؟
آیا اعتیادات پنهانی دیگری دارید که برای آنها پول خرج کنید: برای مثال کیف، شکلات، فوتبال و ...
کار
آیا انتظار دارید به شیوهای سنتی با همسرتان زندگی کنید: زن خانه دار و مرد نانآور؟ چه کسی امور مالی را سامان خواهد داد؟ آیا مسئولیت انجام کارهای خانه به یکسان تقسیم خواهد شد؟
چه کسی مسئولیت پرداخت صورتحسابها را خواهد داشت؟
صداقت
آیا هنوز علاقهای به زنان و مردان قبلی زندگیتان دارید؟
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
اگر میخواهید بدانید آیا ازدواجتان دوام پیدا میکند یا نه، به عکسهای فارغالتحصیلی دبیرستان همسرتان نگاه کنید.
به گزارش لایو ساینس روانشناسان دریافتهاند میزان لبخندهای افراد در عکسهای قدیمی میتواند بیانگر موفقیت بعدی آنها در ازدواج باشد.
این پژوهشگران در یک آزمایش به عکسهای فارغالتحصیلی از کالج در عدهای از افراد نگاه کردند و شدت لبخند آنها را از یک تا 10 نمره دادند. هیچکدام از افرادی که در 10 درصد بالا در شدت لبخند قرار داشتند، بعدها طلاق نگرفته بودند،در حالیکه در افرادی که در 10 درصد پایین از لحاظ لبخند قرار داشتتند، در یک چهار موارد ازدواجشان به طلاق انجامیده بود.
این نمره دهی به شدت لبخند بر اساس میزان کشیدگی در دو عضله بود: یکی عضلهای که کنار دهان را به بالا میکشد، و دیگر عضلهای که دور چشمها چین میاندازد.
در آزمایش دوم، گروه پژوهشی از این افرادی که بالای 65 سال داشتند خواست عکسهای دوران کودکیشان را بیاورند (میانگین سن در این عکسها 10 سال بود). پژوهشگران به لبخند هر یک از این افراد نمره دادند، و دریافتند که در میان افرادی که بیشترین لبخندها زدهاند، تنها 11 درصد طلاق رخ داده است، در حالیکه افرادی که در کودکی اخمو بودند، در 31 درصد موارد شکست در ازدواج را تجربه کرده بودند.
در مجموع این نتایج بیانگر آن بود که افرادی که در عکسهایشان اخمو بودند، نسبت به افرادی که لبخند میزدند، 5 برابر بیشتر ممکن است طلاق بگیرند.
ماتیو هرتنستین، روانشناس در دانشگاه دو پاوو در ایالت ایندیانای آمریکا، سرپرست این پژوهش میگوید: "شاید لبخند زدن بیانگر داشتن دیدگاهی مثبتی به زندگی باشد. یا شاید افرادی که لبخند میزنند، افراد شادتری را به سوی خود جلب میکنند، و این ترکیب با احتمال بیشتری باعث ازدواجی درازمدت شود. ما دقیقا علت این رابطه را نمیدانیم."
هرتنستین میگوید او به سایر توضیحات هم توجه کرده است،از جمله امکان این که افرادی که لبخند میزنند،دوستان بیشتری را به سوی خود جلب کنند، و اینکه شبکه حمایتی بزرگتری داشته باشند، که حفظ سلامت ازدواج را برای آنها سادهتر میکند.
این نتایج با الگوی بزرگتر مورد پژوهشی تطبیق دارد که بر اساس آن بسیاری ویژگیهای شخصیتی را میتوان با دیدن برش خیلی کوتاهی از رفتار فرد تعیین کرد.
ما اساسا خودمان را ظریفترین و سادهترین شکلها آشکار میکنیم.
و نشان داده شده است که لبخند زدن در عکس با شماری از صفات از جمله طبع عموما شادمانتر فرد همراهی دارد.
هرتنستین میگوید:" به نظر من یافتههای ما با بسیاری از بررسیهای دیگر در 5 تا 10 سال گذشته انجام شدهاند، تطبیق دارد، که نشان میدهند بروز عواطف مثبت به شدت در زندگیهای ما اهمیت دارد. داشتن طبیعت مثبت و شاد پیامدهای سودمند بسیاری دارد."
این یافتهها از این لحاظ هم قابلتوجه هستند، که نشان دادند رابطه میان عکسهای گرفته شده از افراد در زمان جوانی و پیامد ازدواج که سالها بعد رخ داده است، وجود دارد.
هرتنستین میگوید: "این یافتههای این نظر را تقویت میکند رویدادهای گذشته زندگی ما، در رابطه با موقعیت فعلی و وضع ذهنی ما، میتواند چیزهایی را پیشبینی کند که سالها بعد رخ میدهند. نشان دادن تدوامی که در هستی ما وجود دارد،واقعا مهم است."
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
آیا میخواهید ازدواجی سعادتمند و رابطهای محکم با همسرتان داشته باشید؟ یک بررسی جدید نشان میدهد برای این کار باید شادمانی و بهروزی همسرتان را بالاتر از خواستههای شخصیتان قرار دهید.
به گزارش وب امدی در این نظرخواهی بوسیله دانشگاه شیکاگو که بر روی 1300 نفر انجام شد، که 60 درصد آنها ازدواج کرده بودند، پرسش اصلی در مورد احساساتی بود که به آن به آن "عشق نوعدوستانه" میگویند، یعنی کمک کردن به دیگری بدون توقع دریافت چیزی در مقابل آن.
یافتههای این نظرخواهی این بود:
زن و شوهرهایی که مقدار زیادی عشق نوعدوستانه نسبت به همسرشان نشان میدادند، ازدواج شادمانهتری داشتند.
در افراد ازدواجکرده یا ازدواجنکرده، عشق نوعدوستانه نسبت به فرد دیگری که برای شخص مهم شمرده میشد، با میزان بالاتر شادمانی عمومی همراه دارد.
این بررسی بخشی از "نظرخواهی اجتماعی عمومی" است که بوسیله دکتر تام دبلیو اسمیت در "مرکز پژوهش ملی نظرات" در دانشگاه شیکاگو انجام میشود.
میزان عشق نوعدوستانه خود را ارزیابی کنید
اگر میخواهید بدانید عشق انساندوستانهتان در چه حدی است؟ نظر موافق یا مخالف خود را در مورد این جملات بیان کنید:
ترجیح میدهم که خودم رنج ببرم، نه کسی که به او عشق میورزم.
من نمیتوانم شادمان باشم مگر اینکه کسی را که به او عشق میورزم مقدم بر خودم قرار دهم.
من معمولا علاقمندم آرزوهای خودم را قربانی کنم تا بگذارم آرزوهای فردی که او را دوست دارم، تحقق پیدا کند.
من به خاطر کسی دوستش دارم، همه سختیها را تحمل میکنم.
در مجموع اکثریت افرادی که در این نظرخواهی شرکت کرده بودند با این عبارت موافق یا کاملا موافق بودند.
تقریبا از هر 10 نفر مورد بررسی 9 نفر با عبارت اول موافق یا کاملا موافق بودند. حدود 7 نفر از هر 10 نفر با عبارت دوم موافق یا کاملا موفق بودند. حدود 8 نفر از هر 10 نفر نیز موافق یا کاملا موافق با دو عبارت آخر بودند.
اسمیت میگوید: "زن و شوهرهایی که میزان بالایی از عشق نوعدوستانه را نسبت همسرانشان ابراز میکنند ازدواجهای شادمانهتری داشتند."
او میگوید بنابراین ثابت میشود نوعدوستی که بدون توقع دریافت پاداشی انجام میشود، در نهایت به نفع فرد تمام خواهد شد.
اسمیت میگوید زن و شوهرها در صورتی که "این نوع چشم انداز فداکاری شخصی و ترجیح علائق دیگری نسبت به علائق خودشان در رابطه با همسرشان را داشته باشند، ازدواجی بسیار شادمانهتر خواهند داشت."
به گفته او عشق نوعدوستانه میتواند چرخه مثبتی را در روابط زن و شوهر ایجاد کند.
او میگوید: "وقتی میگویید خواستههای همسرم مقدم بر خواستههای خودم است. او این رفتار را تحسین میکند، و او نیز سعی میکند به همین شیوه با شما برخود کند، و به این ترتیب رابطه میان شما مستحکمتر میشود، و به ازدواجی سعادتمند میانجامد."
زن و شوهرها با احتمال بیشتری ممکن است این عشق نوعدوستانه را نسبت به افراد ازدواجنکرده نشان دهند. اما نوعدوستی برای هر فردی مزیتی به حساب میآید. دکتر اسمیت میگوید:"داشتن عشق نوعدوستانه نسبت به فرد دیگری که به او اهمیت میدهید، میتواند بر میزان شادمانی کلی شما در زندگی بیفزاید."
او میگوید: "انسانها هم خودخواه میتواند باشند و هم فداکار.گاهی ما به خودمان تنها به عنوان موجوداتی رقابتجو و به دنبال منافع مادی فکر میکنیم، اما واضح است که روان انسان قابلیتهای بسیار بیشتر از اینها دارد."
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
نشستن پای صحبتهای جامعهشناس با تجربهای مانند دکتر باقر ساروخانی، به شما این احساس را میدهد که یک عمر تجربه به همراه سالها تحصیل و تدریس در دانشگاه سوربن فرانسه و دانشگاه تهران و راهنمایی صدها دانشجو که الان برای خود متخصصان خبرهای شدهاند، یکجا در اختیارتان است.
او مدیر گروه خانواده انجمن جامعهشناسی است و چندین کتاب و مقاله در زمینه خانواده در ایران دارد.
دکتر باقر ساروخانی در نشستی در انجمن جامعهشناسی که به بهانه معرفی کتاب یکی از شاگردانش برپا شده بود، حاشیهای جذابتر از موضوع اصلی جلسه ارائه کرد و گفت: ازدواج یکی از غنیترین ارتباطهای انسانی است؛ بهطوری که میتوان گفت هیچ ارتباطی به پای آن نمیرسد. اما به همان اندازه که غنیاست پیچیده هم هست و شناخت عناصر و جزئیاتش کار دشواری است.
این استاد جامعهشناس گفت: اصل شناخت زوجین وابسته به معیارهای طرفین است. همان اندک شناخت اولیه نیز وابسته به معیارهای فردی و اجتماعی است؛ این معیارها را میتوان از علم، تجربه یا سلیقه شخصی به دست آورد. ممکن است کسی بگوید من به خانواده فرد کاری ندارم و خود فرد برایم اهمیت دارد، ممکن است شخصی دیگر بگوید اگر طرف مقابلم این ویژگیها را داشته باشد برای من مناسب است. اینکه همگنی تحصیلی، زبانی، خانوادگی و... برای افراد مهم باشد یا نه، بستگی به سلیقه فردی آدمها دارد.
وی با تأکید بر اینکه هر شناخت نسبی، ناقص و وابسته به معیار انسانهاست، افزود: از سوی دیگر شناخت چندجانبه و پیوست عناصر شخصیتی نیز اهمیت دارد. بپذیرید که امکان دارد فردی یک بعد شخصیتش برای کاری مناسب باشد ولی برای ازدواج کاملا نامناسب باشد. شاید این فرد دوست خوبی باشد ولی همسر خوبی نباشد. کارگری از خانوادهای درخواست ازدواج با دختر خانواده میکند، پدر خانواده برای تحقیق به سراغ مدیر این فرد در کارخانه میرود. رئیس کارخانه در تأیید این فرد، او را فردی منضبط معرفی میکند و میگوید که او بهترین کارگر کارخانه است و تاکنون دست به هیچ اعتصابی نزده، پشت دستگاهش مینشیند و برای غذا خوردن به سالن نمیرود. با تعریف و تمجید او، پدر دختر راضی به وصلت میشود اما بعد از چند وقت کار آنها به طلاق کشیده میشود چون مرد در خانه با همسرش حرف نمیزند- همانطور که در سر کار با همکارانش- و علاقهای هم به رفتوآمد با دیگران ندارد. برای انتخاب یک فرد باید به لایههای شخصیتی او نگاه کرد. ما در ازدواج آدمی را میخواهیم که هم همکار خوبی باشد، هم دوست خوبی باشد و در عین حال آدم سالمی باشد؛ این کلیت به دشواری به دست میآید.
برای اینکه ریسک انتخاب اشتباه را در ازدواج کاهش دهیم میتوان اصولی را با توجه به معیارهای افراد در نظر بگیریم. دکتر ساروخانی در ادامه گفت: نخستین نکتهای که باید به آن توجه کنید جمعآوری دادههاست.
این دادهها را میتوان از سلیقه شخصی و تجربه هم گرفت ولی بهتر است که از علم هم استفاده کنید. نباید این دادهها گنگ، متناقض و ناقص باشد.
مثالی که دکتر ساروخانی در مورد جمعآوری اطلاعات اشتباه زد یک خانه پرماجرا را نشان میدهد. او افزود: قاتل زنجیرهای که بیش از 10سال 9نفر را کشت یکی از کسانی است که از اشتباه آدمها در شناخت اولیه بیشترین سوءاستفاده را کرده است. او با زدن عطری خوشبو و پوشیدن لباسهای شیک و یک بیامو سبز، دختران دبیرستانی را سوار میکرد و با پخش موسیقی آرام خود را تحصیلکرده رشته پزشکی از دانشگاه هاروارد معرفی میکرد و میگفت که در حال احداث بیمارستان است. همین ظاهر برای کسانی که فریب او را خوردند کافی بود که فکر کنند یک روز تاریخی فرا رسیده ، غافل از اینکه چه سرنوشتی در انتظارشان است.
دکتر ساروخانی ادامه داد: آدمهای هوشمند به زیرکی از شیوههای گزلشافتی استفاده میکنند. عواطف انسانی در شناخت عقلانی غلبه میکند. بهنظر من ازدواج یک پدیده ترکیبی است؛ هم بعد احساسی و عاطفی دارد و هم بعد عقلانی. در تئوریهای مبادله، ازدواج ابزاری برای تبادل درنظر گرفته میشود تا حداکثر منافع به همراه برطرف کردن نیازهای انسانی به دو طرف برسد اما در ایران این مدل ازدواج فراگیر نیست و نمیتوان گفت که ازدواج صرفا یک امر داد و ستدی و تبادلی است.
ما اعتقاد داریم که ازدواج پیچیدهترین و عاطفیترین رابطه انسانی است. بهنظر من در ازدواج خود فرد باید در میدان قرار بگیرد و خرد جمعی را هم به همراه داشته باشد تا جلوی عواطف هیجانی و به دور از عقلانیت گرفته شود. عشقی که در آن پایههای خرد نیست خیلی زود به نفرت تبدیل میشود. تمام تلاش خفاش شب این بود که بعد شناخت عقلی را به صفر برساند. در مطب پزشکان سر نسخه آنها را میدزدید و برای دیگران نسخه مینوشت؛ وقتی تمام راههای شناخت ظاهری برای شما بسته باشد انتخاب درستی نخواهید داشت. براساس رساله یکی از شاگردانم در 3سال اول ازدواج بالاترین ریسک جدایی وجود دارد. ازدواجهایی که زیر 3سال به طلاق منجر میشوند ازدواجهایی صرفا عاطفی و به دور از عقلانیت بودهاند.
این جامعهشناس در پایان 2نکته را در انتخاب درست گوشزد کرد و یادآور شد: باید در جستوجوی دادههای درستی باشیم که منجر به جدایی نشود و برای به دست آوردن این دادهها باید شناخت تصنعی را کنار بگذاریم. دختر و پسری را فرض کنید که قرار است برای شناخت، آخر هفته 2ساعت همدیگر را ببینند.
اول اینکه ایندو برای رسیدن روز جمعه لحظهشماری میکنند و هیجانزده بر سر قرار میروند و مودبانهترین رفتارها را از خود نشان میدهند. بعد از 2ساعت هم میآیند و میگویند ما همدیگر را شناختیم. این شناخت هیچ پایه و اساس درستی ندارد چون طرف میتواند در آن 2 ساعت آنقدر خود را خوب نشان دهد که دیگری فکر کند این فرد ایدهآل است. نکته دیگر اینکه کانالهای ارتباطی شناخت را گسترش دهیم و بهدنبال آن دسته کانالهایی باشیم که قضاوت را در ارائه دادههایشان دخالت نمیدهند و شاخصهای خود را منتقل نمیکنند.
مردی به خواستگاری دخترجوانی میرود و طی چند جلسه دسته گل میبرد اما در جلسه آخر به شوخی میگوید: ما برای جلسه بعد دستهگل نمیآوریم چون دیگر خودمانی شدهایم. تمام اعضای خانواده این را به حساب خسیسی خواستگار میگذارند و او را رد میکنند؛ نتیجه این برداشت اشتباه و بزرگکردن شاخصها، از دست دادن این فرد است. ما باید بتوانیم کانالهای مناسبی را که دادهها را میگیرند و میدهند، انتخاب کنیم.
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
تنها چیز کامل در یک ازدواج عکس رتوششده عروسی است.به جای آنکه بگذارید باورهای رایج درباره ازدواج رابطه شما با همسرتان را خراب کند، باید حقایقی را دریابید که به حفظ استحکام رابطه شما کمک میکند.
منظور این نیست که انتظاراتتان از ازدواج را خیلی پایین بیاورید؛ هدف راهنمایی شما در مسیری است که میتواند ازدواج شما را به کمال برساند.
ازدواج خوب یک فرآیند درازمدت است - نه یک معجزه یک شبه.
بررسی این 6 باور رایج درباره ازدواج ممکن است دید روشنتری در این باره به شما بدهد:
1) همسرم با من تناسب ندارد
همسرانی که در ازدواجشان دچار مشکل هستند، گاهی شکایت میکنند که تازه فهمیدهاند که همسرشان جفت مناسب آنها نیست. یقینا زوجهایی وجود دارند که به درد هم نمیخورند. اما در اکثریت موارد شکایت درباره اینکه همسر فرد با او هماهنگ نیست، ریشه از انتظارات غیرواقعگرایانه دارد.
2) مرد و زنی که ازدواج رضایتبخشی دارند، به طور خودکار با هم صمیمی میشوند
ازدواج رضایتبخش نتیجه توجه مداوم زن و شوهر به هم و مراقبت آنها از یکدیگر است، و به طور خودبهخودی ایجاد نمیشود.
ازدواج خیلی شبیه یک موجود زنده است. موجودی که به طور مداوم در حال تغییر است. با گذر سالها همیشه احساس نزدیکی یا صمیمیت زوجها افزایش نمییابد. زمانهایی وجود دارد که شما نسبت همسرتان بسیار خشمگین میشوید، یا ممکن است حتی به این فکر بیفتید که چرا اصلا با او ازدواج کردهاید.
گذشتن از این نقاط مشکلآفرین در مسیر ازدواج عامل مهمی در افزایش صمیمیت در ازدواج است. اما این فرآیند به طور خودبهخودی رخ نمیدهد.
3) بیان اختلافات رابطه زن و شوهر را تخریب میکند
زوجها اغلب با این اعتقاد وارد زندگی مشترک میشوند که بحث و مشاجره چیز بدی است. آنها انتظار دارند که همه چیزها با آرامی بگذرد، و تنها اختلافاتی جزئی در این مسیر رخ دهد. اما بعد آنها درگیر اختلافات معمول درباره پول، امور جنسی، بچهها و تقسیم کردن مسئولیتهای زندگی میشوند.
اگر شما ندانید که همه زوجها با چنین مشکلاتی روبهرو میشوند، ممکن است احساس کنید ازدواج غلطی انجام دادهاید. در بسیاری از موارد این اختلافات ممکن است ناشی از انتظارات غیرواقعی شما باشد و شما دچار احساس ناامیدی کند.
برخی از زوجها به جای مشاجره آشکار سعی میکنند از یکدیگر فاصله بگیرند، اما در پایان در بسیاری از موارد این زن و شوهرها آنقدر از هم دور میافتند که دیگر راهی برای بازگشت به سوی یکدیگر پیدا نمیکنند. به جز همه اینها، بحث و مشاجره ممکن است نیرویی مثبت در ازدواج باشد.
برخی از زوجها به جای مشاجره آشکار سعی میکنند از یکدیگر فاصله بگیرند، اما در پایان این زن و شوهرها آنقدر از هم دور میافتند که دیگر راهی برای بازگشت به سوی یکدیگر پیدا نمیکنند.
4) دنبال کردن اهداف فردی با موفقیت در ازدواج ناسازگار است
این باور نادرست ناشی از این انتظار است که زوجهای با ازدواج سعادتمند باید هر کاری را با هم انجام دهند. اما این طور نیست. یک ازدواج خوب تنها حاصل جمع چیزهایی که دو همسر با خود به آن میآورند، نیست. به عبارت دیگر همسران باید تا حدودی استقلال فردی خود را هم حفظ کنند.
هر همسر زندگی جداگانهای نسبت به شریک زندگیاش دارد. درباره اینکه در زندگی جداگانهتان چه کاری میخواهید انجام دهید، باید تامل کنید، حتی اگر قصدتان این باشد که خودتان را وقف ایجاد رابطهای مستحکمتر با همسرتان کنید.
هنگامی که دو فرد ازدواج میکنند، به بخشی جدایی ناپذیر از دنیای یکدیگر بدل میشوند. این وضعیت از جمله به این معناست که به اهداف شخصی همسرتان علاقه نشان دهید، و حداکثر تلاشتان را بکنید تا رابطهای دوستانه با خانواده همسرتان برقرار کنید. اما منظور این نیست که اجبار داشته باشید تا هر کاری را همراه هم انجام دهید. همسرانی خود را وقف تحقق چنین باوری میکنند، به زودی احساس محصور شدن می کنند.
5) همسران میتوانند کمبودهای یکدیگر را رفع کنند
برخی از ازدواجها نیاز به همراهی بیشتر همسران و برخی دیگر نیاز به استقلال بیشتر آنها از هم دارند. هر زوجی باید بفهمند که در چه زمینههایی اشتراک یا اختلاف دارند. شگرد کار یافتن تعادلی میان همراهی کردن با یکدیگر و اتکا به خود است که با وضعیت شما بخواند.
یکی از بزرگترین لذتهای زندگی مشترک امکان جمع شدن قوتها و استعدادهای خاص دو نفر است. بنابراین اگر یکی از شما آدمی است که به فعالیت جسمی علاقه دارد و دیگری به فعالیتهای فکری، هر یک از شما میتواند افقهای فکری دیگری را گسترش دهد.
هر زوجی باید بفهمند که در چه زمینههایی با اشتراک یا اختلاف دارند. شگرد کار یافتن تعادلی میان همراهی کردن یکدیگر و اتکا به خود است که با وضعیت شما بخواند.
اما اگر برای مثال یک همسر به شدت خجالتی باشد و در مورد کارهای که نیاز به جر و بحث دارد به همسرش متکی باشد، ممکن است احساس عدم تعادل کنید.
ازدواجهای مستحکم تلاشهای جمعی هستند که در آن هر یک از همسران خود را وقف بهبود بخشیدن یکدیگر - هم به عنوان یک فرد و هم به عنوان یک زوج- میکنند. هر همسر یک مجموعهای منحصربه فرد از قوتها و ضعفها را به زندگی مشترک میآورد، و هریک آنها مسیر جداگانه رشد کردن را دارد.
اما اگر رشد زن یا شوهر و سهم او در زندگی مشترک تناسبی با سهم همسرش در زندگی نداشته باشد، عدم تعادلی ایجاد میشود که باعث سست شدن ازدواج میشود.
6) هدف ازدواج این است که زن و شوهر دقیقا به چیزی که میخواهند برسند
این برداشت که ازدواج راهی برای رسیدن به سعادتمندی است، برداشتی جدید است.
در گذشتهها مردم بر اساس ضرورت اقتصادی یا برای بچهدار شدن ازدواج میکردند. اما اکنون بسیاری از افراد معتقدند که ازدواج مسیری برای رسیدن به رضایتمندی شخصی است.
بسیاری از شکایتها از ازدواج این گونه بیان میشود: "من دیگر از بودن با او احساس خوشبختی نمیکنم. احساس رضایت نمیکنم." چنین شکایاتی ناشی از انتظارات بیش از حد و غیر معقول است.
شما ممکن است نشانههای اثر این باور نادرست را در بیان جمله هایی مانند اینها میتوانید بینید:
"اگر مرا دوست داشتی...:
وقت بیشتری را با خانواده من میگذراندی
مرا به تعطیلاتی که میخواستم میبردی
اینطور از من انتقاد نمیکردی
در کارهای خانه را بیشتر مشارکت میکردی..
پیامی که این جملات به طرف مقابل منتقل میکند، این است: "تو مرا دوست نداری مگر اینکه دقیقا چیزی را که من میخواهم انجام دهی."
همچنین گاهی این باور نادرست به این شکل بروز میکند زن یا شوهر از همسرش میخواهد عشق او را باور کند، و در همان زمان حرفها یا کارهایش پیامی متناقض را ارسال میکند.
اگر برای مثال، همسرتان به خاطر اینکه روز تولد او را فراموش کردهاید، از شما شکایت دارد، کافی نیست که به او بگویید: "نمیدانی که من دوستت دارم؟" این انتظار که همسرتان صرفا با اظهار عشق شما، بیتوجهیهای شما را ببخشاید، موجه نیست. چنین کاری را همسرتان صرفا نوعی فریبکاری خواهد دانست که شما با آن وضعیت را مطابق میل خودتان در میآورید.
همه ما حق داریم خواستار ارضای نیازهایمان باشیم، اما در عین باید در این مورد واقعگرا باشیم.
حتی در بهترین ازدواجها همسر شما تنها بخشی از رضایت شما را میتواند فراهم آورد. بقیه رضایتها از بچهها، کار یا از دنبال کردن علائق گوناگون یا از درون فرد به دست می آید.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و
کاهش بیماریها
ورزش های ضد
استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های
مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید
برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری
های قلبی و استخوانی
چطور میزان
فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی
سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در
درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
در زندگی بسیاری از زوجها را میبینیم که همانند روزهای اول ازدواج و گاهی بیشتر به یکدیگر علاقه دارند و بهاصطلاح مانند لیلی و مجنونند.
حتما از خود میپرسید چگونه؟ در زندگی مشترک قوانینی وجود دارد که رعایت آنها سبب شادمانی و خوشبختی انسان میشود.
شما با یک نفر ازدواج نکردهاید بلکه با یک فامیل ازدواج کردهاید
پایهریزی شخصیت هر انسانی در خانواده صورت میگیرد اگر به این مسئله توجه کنید درمییابید ازدواج با کسی که از نظر خانوادگی با شما تفاوت دارد، کار سختی است. بعضی اوقات تفاوتها آنقدر جدی و تأثیرگذارند که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. باورهای مذهبی، عقیدتی از جمله تفاوتهای عمیق و جدی است که نقش مهمی در زندگی ایفا میکند. تصور کنید شما در خانوادهای بزرگ شدهاید که کتاب و مطالعه حرف اول را در زندگی میزند و فرد مورد علاقه شما در خانوادهای (رشد کرده است) که تجملات و ظواهر نقش مهمی دارد.
چگونه میخواهید این دو خصیصه را با هم سازگار کنید. این از مواردی است که اگر با تدبیر با آن برخورد شود میتواند به نقطه قوت بدل شود. احترام به فرد مقابل و توأم با رفتار متعادل و پرهیز از افراط، میتواند به دوام زندگی مشترک شما کمک کند. شما میتوانید زمان مطالعه خود را در محدوده زمانی کارهای فردی خود تنظیم کنید و همسرتان نیز میتواند بدون اسراف وبا درایت تا حد معقول به تجملات مورد علاقه خود بپردازد. البته هر چه از نظر این خصوصیات به هم نزدیکتر باشید بهتر است زیرا نسل جوان کنونی در سراسر دنیا آن تحمل و صبر پدران و مادران خود را ندارند. شما جدی هستید و طرف مقابل فردی شوخ و شیطان. اگر به این عادت طرف مقابل احترام بگذارید و گاهی شما از زیاد جدیبودن و طرف مقابل از زیاد شوخیکردن بپرهیزید، با گذشت زمان میبینید که ناخودآگاه، هر یک کمی از عادت طرف مقابل را یاد گرفتهاید.
با هم رشد کنید نه بر هم پشت!
یکی از قوانین طلایی زندگی مشترک، با هم رشد کردن است. هر کس در طول زندگی تغییر میکند درگیر فعالیتهای مختلف میشود. همیشه مشوق همسر خود باشید و همانطور که خود در تلاشید که مسائل مختلف و مورد علاقه خود را بیاموزید به همسرتان نیز کمک کنید تا این فرایند را طی کند. بسیار دیده شده که یکی از طرفین مدارج ترقی را طی میکند و همسر در طول این سالها کمک حال و مشوق او بوده و در پایان فاصله زیادی بین دو طرف بهوجود آمده که گاهی ادامه زندگی مشترک را سخت و گاهی ناممکن کرده است. بهتر این است که در کنار رشد فردی رشد مشترک هم داشته باشید تا بهتر و بیشتر یکدیگر را درک کنید و مشاور و همراه خوبی برای یکدیگر باشید.
کمی نابینا و ناشنوا شوید
بعضی اوقات صلاح این است که انسان کمی نابینا و ناشنوا شود. میپرسید چرا! زمانی که شما ناظر رفتار و گفتاری هستید که باب طبعتان نیست و هنوز نیاموختهاید که با سعهصدر و با منطق با این شرایط رودررو شوید، بهترین کار نادیده و ناشنیده گرفتن آن است. یکی از زوجهای موفق در این باره چنین میگوید من همیشه از اینکه میدیدم او اینطور از من و بچهها مراقبت میکند، خوشحال بودم و احساس آرامش میکردم. اما بعضی اوقات او آنقدر گرفتار افکار خود میشد که فراموش میکرد کاری را انجام دهد یا اینکه پاسخ نامربوطی به گفتههای من و بچهها میداد. طبیعی است که این کار او ما را عصبانی میکرد. ابتدای زندگی که هنوز به اخلاق هم کاملا آشنا نشده بودیم، به جای واکنش نشاندادن از سیاست نابینا و ناشنوا شدن استفاده میکردم و اکنون که با منطق میتوانم این شرایط را مدیریت میکنم به فرزندانم هم یاد دادم که در چنین موقعیتی موقتا نه ببینند و نه بشنوند. بالاخره همه مسائل آنقدر حیاتی نیست که بنیان زندگی را بلرزاند.
او را تشویق و تحسین کنید
برای هر تلاش مثبتی که میکند او را تشویق کنید و هیچ وقت موفقیتهای دیگران را به رخ او نکشید. ظرفیت، تواناییها و اعتقادات انسانها متفاوت است چه بسا افرادی که پایبند اصول اخلاق و قوانین اجتماعی نباشند و یک شبه ره صدساله بروند و همسر شما نتواند چنین کاری کند. در این شرایط از داشتن همسری درستکار بهخود ببالید و هر تلاش او را برای بهبود زندگی، ارج بنهید و درک و تحسین کنید.
از بازگو کردن اختلافات به دیگران خودداری کنید
ابتدای زندگی که هنوز با اخلاق یکدیگر آشنا نیستید، ممکن است سوء تفاهمهای بسیاری پیش آید. از ابتدا بیاموزید که مسائل زندگیتان تنها به شما بستگی دارد و هیچیک از اعضای خانواده یا دوستانتان را درگیر مسائل جزئی زندگیتان نکنید. زیرا این افراد نمیتوانند بدون جانبداری عاطفی به مسئله نگاه کنند و چه بسا ناخواسته به این اختلاف دامن بزنند. بنابراین سعی کنید مسائل پیش آمده را خود حل کرده یا درصورت نیاز به دخالت شخص ثالث، از کسی کمک بگیرید که بتواند با بیطرفی کامل به شما کمک کند.
در مشکلات زندگی یار و یاور هم باشید
به این گفته توجه کنید: ایکاش ابتدای زندگی کسی به من میگفت که قرار نیست همه بار زندگی را من بدوش بکشم. من از جمله افرادی هستم که میگویند هیچ کسی بهتر از من نمیتواند این کار را انجام دهد و اغلب اوقات در ضمیر ناخودآگاه خود آرزو میکردم، که ایکاش کسی به من کمک میکرد. آرامآرام یاد گرفتم که از همسرم کمک بگیرم بهطور مثال من همیشه عادت داشتم که روزنامه بخوانم طبیعی است که در زندگی مشترک کارهای روزانه ما افزایش پیدا میکند. به همسرم پیشنهاد دادم که هر زمان که مشغول مطالعه روزنامه است، آنرا بلند بخواند تا من هنگام انجام هر کاری که هستم از وقایع روز مطلع شوم و خود نیز هنگامی که همسرم به کاری مشغول بود درصورت تمایلش برای او روزنامه میخواندم. از ابتدای زندگی به هم کمک کنید تا مسائل را با هم حل کنید. کمک هر یک از شما به دیگری، هر چقدر هم جزئی، سبب دلگرمی طرف مقابل میشود.
با خانواده شریک زندگیتان دوست باشید
در آغاز زندگی به این مسئله توجه کنید که برای هر انسانی بیشمار دوست و همسر وجود دارد و از دست دادن یک شریک و یک دوست بهخودی خود فاجعه است اما از دست دادن پدر، مادر و بعد خواهر و برادر فاجعهای جبرانناپذیر است. اگر همسر شما به راحتی بتواند به خاطر جلب رضایت شما یا بهدلیل دیگر، پدر و مادر خود را کنار بگذارد، به او اطمینان نکنید زیرا وقتی گوهرهای یگانهای چون پدر و مادر فراموش شوند، در آینده نیز برای شما جایگزینهای متعدد پیدا میشوند و شما نیز به دست فراموشی سپرده خواهید شد. جایگاه خود را دریابید و خانواده همسرتان را رفیقی مشفق بدانید نه رقیبی مزاحم. این تلاش باید دوجانبه باشد و هردو شما باید با خانواده همسرتان ارتباط سالم، پر محبت و با تفاهم برقرار کنید. بهتدریج درمییابید که با رعایت اصل اولیه نزدیکی و تشابه فرهنگی خانوادهها، چقدر این روابط صمیمانه، به اتحاد و همبستگی 2خانواده و بالطبع شما، کمک میکند.
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
داستان هستی بشر از تولد آغاز می شود؛ از لحظه بریدن ناف. روانکاوان و روان پزشکان به این لحظه، «ضربه تولد» می گویند. نوزاد بر اثر این ضربه دچار احساس عمیق ناامنی می شود. به عبارت دیگر، اولین حس بشر پس از تولد، احساس ناامنی عمیق است.
بر اثر این ناامنی، اضطرابی شدید به نام «اضطراب جدایی» به او دست می دهد. درواقع جداشدن از مادر، جداشدن از منبع هستی است. سپس رشد خارج از رحم، در هر دو بعد جسمی و روانی آغاز می شود.
از هشت ماهگی به بعد بخش دیگری در روان نوزاد به وجود می آید به نام «خود». کودک آگاه می شود که بین او و محیط بیرون مرزی وجود دارد. کودک در یک سالگی فرق بین «خود» و «دگر خود» را می شناسد که همان وجدان اخلاقی اوست و به عبارتی تمام بایدها و نبایدها، خوب ها و بدها و اخلاق و معیارها و ارزش ها را در بر می گیرد.
در مسیر بهنجار و طبیعی، در پی رشد جسمی، «خود» کودک هر روز قوی تر می شود و غرایزش به طور کامل تحت سلطه آن درمی آید؛ اما این روند همیشه به شکل هماهنگ و به موقع صورت نمی گیرد و سبب می شود پاره ای از افراد در عین برخورداری از رشد جسمانی کامل و کافی، از نظر رشد روانی تاخیر کنند و از نظر روانی نابالغ باشند. چنین افرادی اغلب افسرده، مضطرب، روان پریش، روان نژند و حتی گاه دچار بیماری های جسمی– روانی هستند که همگی از عدم بلوغ روانی فرد سرچشمه می گیرد. اما علایم عدم بلوغ روانی چیست؟
نشانه های عدم بلوغ روانی
1 – فرد برای کسب احساس امنیت، به فرد دیگری که او را واجد قدرت می پندارد وابسته می شود و تا حدی غیرقابل تصور به او می چسبد. در این حالت شخص یا فرد وابسته حتی خودانگاره اش را (تصویر و برداشتی که از خود دارد) از فردی که به او وابسته است می گیرد.
2 – در عمل اعتماد به نفس و عزت نفس ندارد.
3 – عواطف و اخلاق را فقط براساس خواسته های خود معنا می کند.
4 – در روابط خود همواره دریافت کننده عشق، خدمات و توجه دیگران است.
5 – مرزها را در هیچ رابطه ای رعایت نمی کند؛ به همین دلیل دیگران به او اعتماد نمی کنند یا اعتمادشان را به او از دست می دهند.
6 – در بیشتر موارد نیازمند کسی (یا چیزی) است که از او حمایت کند.
7 – چنین فردی هیچ تسلطی بر تکانه های عاطفی و احساسی خود ندارد. او چنان در بند غریزه و احساسات خود است که هیچ مانعی برای انجام اعمال خلاف عرف یا منطق پیش رو نمی بیند.
8 – جسارت تجربه کردن و تغییر کردن را ندارد. به شدت ترسو است و از هر مسیر جدیدی که در زندگی اش گشوده شود می گریزد.
9 – دچار ترس های ذهنی متعدد است؛ ازجمله ترس از اشتباه کردن، ترس از شکست، ترس از قضاوت دیگران، ترس از پرخاش یا آیب و ترس از طردشدن.
10 – تحمل شکست را ندارد و در برابر هر شکست کوچکی دچار ناامیدی و بی انگیزگی و افسردگی می شود.
11 – به جای واقعیت با تخیلات خود زندگی می کند چون توان رویارویی با واقعیت ها و اداره کردن امور ار در خود نمی بیند.
12 – وجدان اخلاقی اش در مقابل ناکامی های زندگی که اغلب آنها را شکست تلقی می کند، دچار پسروی می شود و بعید نیست بزهکار شود.
13 – همیشه نیازمند قهرمان و اسطوره ای است که به آن درآویزد.
14 – تصویری که از خود در ذهن دارد یا خودشیفتگی کامل است یا بی ارزشی و حقارت. حد وسطی وجود ندارد و او تصویر واقعی خود را نمی بیند.
15 – چنین فردی طیف نمی شناسد. همه پدیده ها یا سفید هستند یا سیاه؛ یا بد هستند یا خوب. باز هم حد وسطی وجود ندارد.
16 – توانایی همدلی با دیگران را ندارد و نمی تواند خود را در موقعیت های عاطفی دیگران قرار دهد و حال و هوای آنها را درک کند.
17 – نمی تواند به حرف دیگران گوش کند و اغلب در پی گفتن است. او نحوه مکالمه صحیح و برقرارکردن ارتباط شایسته را بلد نیست.
18 – از تفکر منطقی و نظام یافته عاجز است و همواره به جای عقل، از روی عاطفه و احساسش تصمیم می گیرد؛ یعنی اول تصمیم می گیرد، بعد برای تصمیمش دنبال توجیه عقلانی می گردد.
19 – بیشتر قضاوت هایش درمورد دیگران، فرافکنی احساسات ضمیر خودآگاهش محسوب می شود.
20 – مسوولیت اعمال خود را نمی پذیرد و به شدت از پذیرش مسوولیت می ترسد.
21 – در قبال خود و دیگران هیچ تعهدی را نمی پذیرد.
22 – در کارهایش نظم و پشتکار و تداوم وجود ندارد و هیچ شغل یا کاری را به اتنتها نمی رساند.
23 – شادی کودکانه را به رضایت بالغانه ترجیح می دهد.
24 – توانایی پذیرش انتقاد از خود را ندارد و برای توجیه بحران های زندگی اش همواره به دنبال مقصری غیر از خود می گردد.
25 – توانایی چالش – تطابق را ندارد و در رقابت های سازنده وارد نمی شود.
26 – یا در حسرت گذشته به سر می برد یا برای آینده نگران و از آن ناامید است. به طور کلی چنین فردی هرگز از زمان حال لذت نمی برد و نمی تواند در زمان حال زندگی کند.
27 – فاقد مهارت اجتماعی است یا در این زمینه بسیار ضعیف عمل می کند.
28 – قادر نیست از ابزارهای دفاعی «گذشت و ایثار» استفاده کند و نمی تواند دیگران را ببخشد یا از مال خود چیزی به دیگران ببخشد.
29 – احساسات رشدیافته ای مثل شرمندگی یا احساس گناه در او کم است؛ در عوض احساسات رشدنیافته ای مثل خودخواهی و خودپسندی در او زیاد است.
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
۶- احساس گناه:
برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد می دهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. هم چنین احساس گناه می کنند زیرا که تصور می کنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطف هایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر می دهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
۷- پر کردن خلاء احساسی و معنوی:
اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی می باشند و می خواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمی باشد.
۸- پذیرش اجتماعی:
جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم می نگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستوران ها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: ”ورود افراد مجرد ممنوع” و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمی آورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای می گردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.
بیشتر بدانیم...
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
به همسر خود احترام بگذارید و گذشت داشته باشید
برای یک ازدواج موفق زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سؤال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. برای داشتن ازدواج موفق گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد.
دین داری، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد.
هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده چیست؟
متاسفانه %۸۰ ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند تعدادی از انگیزه های ازدواج به شرح زیر است:
۱- فشار اطرافیان:
تاثیراتی است که دوستان،خانواده، جامعه و حتی عقاید شما بر شما تحمیل می کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: ”تو باید در یک رابطه با جنس مخالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تو وجود دارد.” در جامعه فشار زیادی به افراد مجرد تحمیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را به حال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کرده و ارج نهیم.هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سن مناسب و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج
همانگونه که گفته شد، برای ازدواج موفق ، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب برای ازدواج موفق را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج موفق توصیه می شود .
مسئولیت پذیری و پاسخگویی به نیازهای جسمی روحی و عاطفی همسر
زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود می آید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست . زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.
یک عشق یک همسر
این اصل متضمن دوام و خوشبختی یک خانواده است. وفاداری به همسر، وفاداری به عشق را به ارمغان می آورد.
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است در زیر به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می شود:
سلامت جسمی و روانی
انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.
منبع درآمد و شغل مناسب
برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مسأله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد. با وجودیکه داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود .
داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده
هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد .
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای رسیدن به ازدواج موفق ، در چه سنی باید ازدواج کرد؟؟ برای ازدواج موفق علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج موفق را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود. در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از ۲۰ سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.
معیارهای یک ازدواج موفق چیست ؟
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
3- سومین اصل اسرار ازدواج موفق ، آشنایی با مهارتهای ارتباطی:
این مهارتها شامل گوش دادن فعال (همدلی)، پذیرش واقعیتهای مثبت، منفی، خنثی، پذیرش تفاوت آدمها یعنی به تعداد موجود در روی زمین، تفاوت نگرش، باورها، عقاید و ارزشهاست؛ مهارت بیان احساسات، مهارت ابراز وجود، مهارت حل مساله، تفاهم و مذاکره، اینکه فرد لازم است که بداند در یک جاهایی باید مصالحه کند و کوتاه بیاید، و در نهایت مهارت تلاش و نگهداری از رابطه و دانه عشق. اینکه در طول زندگی از عشق مراقبت و نگهداری کند.
دیگر مولفههایی را که میتوان در درجه دوم قرارداد که شامل سن و سال، تشابه فرهنگی، سنخیتهای عقیدتی، اقتصادی است. اما اولویتها با مواردی است که در بالا ذکر شد.
نقش تشابه شخصیتی در ازدواج موفق
تشابه و تفاوت شخصیتی لازم است اما نمیتوان به صرف آنکه فرد کاملا شبیه من است یا کاملا با من متفاوت است تن به ازدواج بدهیم. بهعنوان مثال شخصی که کاملا برونگراست اگر همسری داشته باشد که درونگرا باشد قطعا در زندگی به مشکل برمیخورد. در پایان به یاد داشته باشید احترام متقابل به یکدیگر، نگرش مثبت به همسر، توجه کافی به نیازهای طرف مقابل، آشنایی با مهارتهای ارتباطی، مهارتهای فرزندپروری اصولی هستند که یک ازدواج موفق را ماندگار و شاد و موفق می کنند.
به امید سلامتی و رسیدن به ازدواج موفق برای شما ...
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای دانستن اسرار ازدواج موفق ، چندین مولفه را میتوان برشمرد.
1- اولین اصل اسرار ازدواج موفق ، اصل خودشناسی :
مهمترین مولفه در این زمینه برای ازدواج موفق ، این است که فرد خودش را خوب بشناسد با آرمانها، ارزشها و اهدافش آشنا باشد و بداندکه از نظر هیجانی در چه مرحلهای است مثلا آیا بیشتر خشم را تجربه میکند یا غم و... . اینکه چقدر روی افکار و احساساتش مدیریت دارد و نیازهایش را میشناسد.
2- دومین اصل اسرار ازدواج موفق ، اصل پیشنویس و طرحواره:
منظور از پیشنویس آن است که هر فردی در دوران کودکی خود دارای یک پیشنویس و نمایشنامهای بوده و با آن آشنایی دارد. شناخت پیشنویس در رفتار متقابل بسیار مطرح است و درواقع شامل ایده و نقشه راه یک فرد می شود. اما طرحواره که از نظریه شناختدرمانی گرفته شده، الگوهایی هستند که روی زندگی ما تاثیر میگذارند. مثلا ممکن است شخصی دارای طرحواره طرد باشد و دایما فکر کند که آدمهای مهم زندگیاش وی را طرد و ترک خواهند کرد و بهطور ناخودآگاه ممکن است که کسانی را جذب کند که در آینده وی را ترک کنند یا اینکه شخص از ترس طرد شدن به طرحواره خود بچسبد و دست به رفتارهای جبرانی بزند. این طرحوارهها خیلی بهصورت پنهانی هستند و در کلاسهای خودشناسی افراد با آنها آشنا میشوند.
تشابه و تفاوت شخصیتی لازم است اما نمیتوان به صرف آنکه فرد کاملا شبیه من است یا کاملا با من متفاوت است تن به ازدواج بدهیم. بهعنوان مثال شخصی که کاملا برونگراست اگر همسری داشته باشد که درونگرا باشد قطعا در زندگی به مشکل برمیخورد و این سبب دست نیافتن به ازدواج موفق میگردد .
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای رسیدن به یک ازدواج موفق، شاخصه و مولفههایی وجود دارد که ضریب موفقیت در یک ازدواج موفق را بالامیبرد. هر فرد بالغی قبل از ازدواج برای داشتن یک ازدواج موفق، باید معیارهایی را در ذهن خود داشته باشد و سپس با معیار و ملاکهایش، طرف مقابل را انتخاب کند؛ چرا که این ملاک و معیارها، اساس و پایه زندگی مشترک را تشکیل میدهند و برای رسیدن به یک ازدواج موفق مهم می باشد .
متخصصان در این باب فاکتورهای زیادی را برای ازدواج موفق پیشنهاد میکنند که مهمترین آنها چنین مواردی است: افراد قبل از ازدواج، مستقل و پخته باشند، هر دو نفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند، خودشان را هم دوست داشته باشند، هر دو نفر بتوانند همانطور که از با هم بودن لذت میبرند، از تنها بودن نیز لذت برند و از لحاظ اقتصادی و شغلی ثبات داشته باشند تا دل مشغولی و استرسها برایشان دردسرساز نباشد، هر دو نفر به خودپنداری رسیده باشند و نظرات و خواستههایشان را قاطعانه بیان کنند و خواستههای طرف مقابلشان را نیز برآورده سازند.
ازدواج می تواند هندوانه سر بسته نباشد. میتوان گفت تا حدودی از طریق مشاورههای قبل از ازدواج، آینده یک پیوند زناشویی قابل پیشبینی است .
آیا مشاوره برای یک ازدواج موفق ضروری است؟
ازدواج می تواند هندوانه سر بسته نباشد. میتوان گفت تا حدودی از طریق مشاورههای قبل از ازدواج، آینده یک پیوند زناشویی قابل پیشبینی است. در مشاورههای قبل از ازدواج یکسری تستها و آزمونهای شخصیتی وجود دارد که هر دو طرف باید بهطور جداگانه به تستها پاسخ دهند و سپس در یک جلسه با حضور یکدیگر در مورد سوالاتی که اختلاف نظر دارند، صحبت کنند و اگر تعداد سوالاتی که اختلافنظر آنها زیاد باشد، مسلما ریسک این ازدواج بالاست و بهتر است درباره آن دقت بیشتری شود.
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
4) زوج های موفق روش های حل اختلاف را می آموزند.
"جان گاتمن" روانشناس که 20 سال زندگی زوج ها را مطالعه کرده، عامل اصلی موفقیت یا شکست ازدواج را توانایی، یا عدم توانایی حل اختلافات می داند. حتی اگر همسرتان و شما کاملاً با هم یکی باشید ، گاهی با نظر هم موافق نیستید و این مخالفت باعث ناراحتی می شود. نباید به اعتیاد، خشونت و ... رو بیاورید. اگر خواسته شما و همسرتان با هم فرق دارد، باید آن را حل کنید. زوج های موفق با هم صحبت می کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به هم دارند. آنان در مورد اختلافات و مخالفت ها با هم مذاکره می کنند تا به نتیجه عادلانه برسند. آنان از یکدیگر حمایت می کنند و غـُر نمی زنند. آنان می پذیرند در مواردی عشق ، برتر از پیروزی است.
5) زوج های موفق با هم رشد می کنند.
یکی از اسرار ازدواج موفق این است که بدانید مسلماً فردی که امروز با او ازدواج می کنید،10 سال آینده متفاوت خواهد بود. شما هر دو تغییر می کنید. به ویژه در شرایط سخت زندگی مانند از دست دادن والدین . زوج های موفق می دانند که یکی یا هر دو در طول زندگی تغییر می کنند و قواعد عوض می شود. پس لازم است برای ازدواج موفق تغییر کنید تا بتوانید روابط در حال تغییر را عوض کنید.
6) زوج های موفق برای حفظ روابط می کوشند.
یمی دیگر از اسرار ازدواج موفق این است که ، زوج های موفق برای یک ازدواج موفق به طور منظم وضعیت زندگی خود را بررسی کرده و با هم صحبت می کنند تا از شادی و رضایت هر دو از زندگی مشترک مطمئن شوند. اگر یکی ، یا هر دو شما از زندگی مشترک ناراضی هستید، مشکلتان را حل کنید.
7) از مراجعه به مشاور خجالت نکشید.
یکی دیگر از اسرار ازدواج موفق این است که ، زوج های موفق قبل از مراجعه به مشاور، سند طلاق را امضا نمی کنند. آنان می کوشند که مشکلات را در اولین فرصت حل کنند.
با آرزوی ازدواج موفق برای شما...
بیشتر بدانیم....
برای به دست آوردن مطالب زیر همسرتان را یاری کنید :
موفقیت ها ، رویاها ، اهداف ، شهرت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
1) زوج های موفق خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت می گویند.
زوج های موفق قبل از ازدواج، توقعاتی که از یکدیگر دارند مطرح می کنند، اگر توافق اساسی با هم ندارند (برای مثال مرد فرزند می خواهد ولی خانم مخالف است)، می توانند به شروع و یا خاتمه ازدواج به طور جدی فکر کنند. بعد از ازدواج، زوج های موفق به طور منظم در مورد توقعات و انتظاراتشان با هم صحبت می کنند و اگر اختلافی پیش آمد، آن را به زمان دیگری موکول می کنند تا همدیگر را درک کنند و به توافق برسند.
2) زوج های موفق فردیت خود را حفظ می کنند.
بعد از ازدواج استقلال زوج ها کم می شود اگر افراد فرزند داشته باشند روز به روز وابستگی بیشتر می شود و گاهی افراد احساس خستگی می کنند. زوج های موفق می دانند حتی اگر به هم علاقه داشته باشند، گاهی احساس خستگی می کنند. آنان یکدیگر را تشویق می کنند تا همیشه"ما" نباشند و زمانی هم برای "خود" داشته باشند و به کارهای مورد علاقه خود بپردازند.بدین ترتیب زوج فردیت خود را حفظ می کند و زندگی ، شاداب می شود.
3) زوج های موفق همدیگر را مرکز توجه قرار می دهند.
آنان همدیگر را دست کم نمی گیرند و همیشه به فکر خوشبختی همسر خود و خانواده هستند. معمولاً افراد چند سال پس از ازدواج مانند سال های اول به هم توجه نمی کنند. ولی زوج های موفق، کارهای کوچک نظیر اولویت قرار دادن نیازها و کارهای همسر و کارهای بزرگ نظیر احترام و گوش کردن به حرف های هم را مدنظر قرار می دهند. ازدواج دریای تغییرات است. شما اغلب فراموش می کنید همسرتان مهم است و به او توجه نمی کنید. درعوض به کار، سرگرمی و دوستان اهمیت می دهید ولی زوج های موفق همدیگر را مرکز توجه قرار می دهند.
با آرزوی خوشبختی در زندگی برای شما ...
بیشتر بدانیم....
اگر شما در آستانه ازدواج هستید یا اگر به تازگی نامزد کرده اید می توانید با مروری به این مطلب، اطلاعات بیشتری از خواسته های همسر آینده تان به دست آورید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خیلی وقت ها مهم ترین مشکل نامزدهای جوان، شناخت نداشتن از روحیات طرف مقابل است. این روحیات به طور کلی در دو دسته جا می گیرند. روحیات فردی، و روحیات عمومی که خاص زنان یا مردان هستند. آشنا بودن به ویژگی های عمومی رفتاری در زنان و مردان می تواند 50درصد از مشکل را حل کند.
زن ها چه می خواهند؟
1. محبت واقعی
زنها خواهان محبت و صداقت هستند. مثلاً اینکه طلا و جواه بیش از هر چیز خانم ها را خوشحال می کند بیشت مربوط به گذشته و کسانی بوده است که به وسیله این گونه هدایا زندگی خود ا تامین می کرده اند. اما زن هایی که به عشق واقعی ارج می گذارند به هدایای پرقیمت توجه ندارند. حتی گاه علاوه براینکه هدیه های گران قیمت را نشانه خودنمایی فرد مقابل می دانند، احساس میکنند که او قصد دارد به این وسیله محبت آنها را خریداری نموده و به شخصیت آنها اهمیت نمی دهد.
هدایایی که خانم ها را خوشحال می کند آنهایی است که با در نظر گرفتن سلیقه و خواسته های آنها انتخاب شده و نشان دهنده توجه و علاقه به تمایلات آنهاست.
2. علاقه به زیبایی
زیبا بودن از علایق طبیعی خانم هاست. خانم ها مایلند به آنها گفته شود که چقدر زیبایند. البته تنها گفتن اینکه از زیبایی بهره مند هستند کافی نیست بلکه باید با دقت و توجه زیاد این مسئله را به آنها گوشزد کرد. مثلاً گفتن اینکه فرم موهای شما قشنگ است یا پیراهن فلان رنگ شما را خیلی زیباتر جلوه می دهد و...
تعریف از جزئیات قیافه و اندام زنان به آنها اعتماد به نفس بسیاری داده، در روحیه آنها اثر مطلوب می گذارد.
3. ارزش کار و نتیجه
خانم ها به کار خود و نتیجه آن علاقه داشته و در این مورد حساس هستند. شغل و کاری که یک مرد انجام می دهد نشان دهنده شخصیت اوست. اغلب اوقات این مسئله در مورد خانم ها نیز صادق است و نباید کار آنها را با بی اعتنایی، بدون اهمیت تلقی کرد. پس بهتر است که آقایان علاوه بر ارزش نهادن به فعالیت و کار همسرشان، در موارد لزوم با آنها در این باره صحبت و مشورت کنند.
4. مصاحبت و گفتگو
زنها همیشه به یک هم صحبت و کسی که به گفته ها و درد ودل آنها گوش دهند احتیاج دارند. از نظر کلی گفتگوی زنها و مردها با یکدیگر متفاوت است. معمولاً گفتگوی مردها مربوط به روشن کردن یک مسئله و اظهار نظر درباره یک روش یا پیدا کردن راه حل مناسب برای یک مشکل است. بدین جهت ممکن است با سوالات خود گفته های طرف صحبت خود را قطع کنند و برای اثبات عقیده خود به مشاجره بپردازند. اما خانم ها علاقه دارند مدام احساسات و تمایلات خود را برای شنونده بیان نمایند. آنها گاه از این طریق عقده ها و ناراحتی های خود را بیرون ریخته و خود را تسکین می دهند. بدین جهت به شنونده ای که با سکوت خود حرف های آنها را بشنود بیشتر احتیاج دارند.
5. مقاومت در برابر مشکلات
میان خانم ها و آقایان در پیدا کردن راه حل برای مشکلات نیز تفاوت وجود دارد. اغلب مردها در برخورد با مشکلات به چاره جویی پرداخته، تصمیم می گیرند و تصمیم خود را عملی می سازند.اما خانم ها در این موارد تحمل بیشتری از خود نشان می دهند. آنها سعی می کنند به تدریج و به آرامی چاره ای پیدا کنند یا آنکه رفع مشکل را به گذشت زمان واگذار می نمایند.
6.آزادی شخصی
برخی از مردها خواهان آن هستند که همسرشان پیوسته در کنار آنها باشد و از تنهایی ناراحت می شوند. بدین ترتیب همسران خود را تحت کنترل قرار داده و آزادی آنها را محدود می سازند در حالیکه خانم ها نیز به اوقات فراغت نیاز دارند تا گاهی کتابی بخوانند، به امور شخصی شان برساند و... تا بدین وسیله به احساس آرامش دست یابند. بنابراین توجه به آزادی شخصی خانم ها در روابط زن و شوهر بسیار موثر است.
7.روابط محبت آمیز
زنانی که از کارهای سنگین خانه و نگاهداری از فرزندان و حتی گاه کار بیرون خسته می شوند دیگر به حد کافی فرصت و انرژی برای داشتن روابط عاشقانه و محبت آمیزبا همسر خو را ندارند. برخی از مردها به این مسئله توجه ندارند که کمک به همسر در امور خانه، پذیرفتن برخی از مسئولیت های منزل و نگهداری از بچه ها تا چه حد در آزادی وقت و انرژی همسرانشان و در نتیجه ازدیاد محبت بین آنها موثر است.
8. رفاقت صمیمانه
زنان مایلند دوست صمیمی شوهانشان باشند. کمتر زنی است که بدین قانع باشد که مادر بچه ها بوده و امور خانه را اداره کند. بلکه با گذشت زمان و اینکه تمایلات و هیجانات عاشقانه رو به تسکین گذارده و عشق به خانواده جایگزین آن می شود، احتیاج بدان دارند که شریک زندگی شان با آنها رفاقتی صمیمانه داشته، به خواسته های آنها توجه نماید تا محیطی آمیخته با صفا و صمیمیت در خانواده به وجود آید.
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد! ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:
۱- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید:
واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.
۲- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:
پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف ۵۰ سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.
۳- از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد:
شـما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.
۴- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد:
به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟
۵- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:
بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.
۶- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد:
هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی ”بله” خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.
۷- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:
شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.
۸- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید:
صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!
۹- مکان و زمان مناسب را بیابید:
مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.
۱۰- او را دستپاچه نکنید:
شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.
۱۱- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:
صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: ”بله-خیـر” و یــا ”شاید”. شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.
۱۲- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید:
هـمـواره احـتـمال آن کـه وی ”نه”بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.
۱۳- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید:
زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت ۲ هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سه عامل مهم افراد را به طرف ازدواج و تشکیل خانواده سوق می دهد: نیاز اقتصادی، میل به فرزند و عشق. میل به فرزند که همان علاقمندی به بقای نسل و حفظ نوع می باشد، عشق یا لذت جنسی یا نیازهای اقتصادی به عنوان مقدمات وصول به این هدفند. بنابر نظریه کینک، جامعه شناس آمریکایی، از لحاظ جهان شناسی، وظیفه خانواده (زن و مرد) تنها امتداد نسل است و نیازهای اقتصادی یا شهوانی به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به این هدف بزرگند.
کاهش نیاز به خدمت مشاوره خانوادگی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
زمان مناسب بچه دار شدن
توجه داشته باشید که از نظر جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی صلاح نیست که یک زوج بلافاصله پس از ازدواج بچه دار شوند و حداقل در دو سال اول زندگی می بایستی از یک روش های پیشگیری از بارداری استفاده نمود. بهترین سن حاملگی برای زن بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است. حاملگی پیش یا پس از این سنین، احتمال خطرات برای سلامتی جنین و مادر را می افزاید. همچنین فاصله کمتر از ۳ سال بین دو زایمان برای مادر و کودک، هر دو، خطرناک است. امروزه به دلایل متعددی بیش از دو حاملگی توصیه نمی شود.
● هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده چیست ؟
متاسفانه %۸۰ ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند تعدادی از انگیزه های ازدواج به شرح زیر است :
۱- فشار اطرافیان:
تـاثیراتی است که دوستان،خانواده، جـامـعـه و حتی عقاید شما بر شما تحـــمیـــل مـی کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: ”تو باید در یک رابـطه بـا جــنس مخــــالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابــطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تـو وجــود دارد.” در جــامعه فـــشار زیادی به افراد مجرد تـحمـــیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را بـه حـــــال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کــرده و ارج نـهـــیم.هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.
۲- رهایی از تنهایی و افسردگی:
بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.
۳- عطش جنسی:
برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم کم نیست.
۴- گریختن از واقعیات زندگی خود:
بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.
۵- گریختن از رشد و بالندگی:
اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته میشوند.
اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:
• ازدواجهایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.
• در ازدواجهایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.
• ازدواجهایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.
۶- احساس گناه:
برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور میکنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
۷- پر کردن خلاء احساسی و معنوی:
اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.
۸- پذیرش اجتماعی:
جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: ”ورود افراد مجرد ممنوع” و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.
۹- تامین مخارج زندگی:
اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.
۱۰- اعتماد بنفس پایین:
برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میکنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)
۱۱- اخذ تابعیت کشور دیگر:
اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج میدهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.
۱۲- بی ارزش شمردن ارزش خود:
اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف میدانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج میکنند همین مسئله میباشد.
به خاطر داشته باشید بسیاری از محققین سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.
بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید.
همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل ۲ سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده، ارضای غریزه جنسی و شهوانی نیست، بلکه تولیدمثل است.بدون شک، خالق بزرگ هستی خواهان تداوم زندگی انسان روی کره خاکی است و تنها راه تداوم نسل بشر، آمیزش جنسی است. خداوند کششی بین دو جنس مخالف (نر و ماده) برقرار ساخت، که اگر این کشش میان نر و ماده نبود، آمیزشی میان دو جنس مخالف صورت نمی گرفت، و اگر آمیزش در کار نبود نسل بشر منقرض می گشت.قوی ترین نیرویی که زن و مرد را به یکدیگر می کشاند، غریزه جنسی است. در حقیقت، جاذبه جنسی بین زن و مرد علت محدثه خانواده و علت مبقیه آن است؛ ولی هدف اصلی ازدواج، ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه عاملی ورای این عامل شهوانی و تمتعات جنسی است که عبارت است از تولید نسل.بهترین دلیلی که می توان بر این مدعا که هدف اصلی از ازدواج صرف تلذذ و تمتع جنسی بردن نیست جدائی مردان از زنان نازا و زنان از مردان عقیم آن هم با وجود تلذذ جنسی در حد ارضاء و وجود اقتصاد سالم و وضع معیشتی مناسب در خانه است.
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
● بررسی ازدواج از دیدگاه علمی
ازدواج تنها راه مشروع و سالم تشکیل خانواده است. همه مکاتب و ادیان الهی به ویژه دین مبین اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را توصیه نموده اند. ازدواج به زن و مرد آرامش می بخشد و آنان را از انحراف و رفتارهای جنسی پرخطر و غیر اخلاقی باز می دارد.
● در چه سنی باید ازدواج کرد؟
برای ازدواج علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی ، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود. در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از ۲۰ سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.
● معیارهای یک ازدواج موفق چیست ؟
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است
در زیر به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می شود:
سلامت جسمی و روانی
انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.
منبع درآمد و شغل مناسب
برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مسأله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد. با وجودیکه داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود
داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده
هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد
سن مناسب و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج
همانگونه که گفته شد، برای موفقیت در ازدواج، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود
مسئولیت پذیری و پاسخگویی به نیازهای جسمی روحی و عاطفی همسر
زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود می آید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست . زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.
یک عشق یک همسر
این اصل متضمن دوام و خوشبختی یک خانواده است. وفاداری به همسر، وفاداری به عشق را به ارمغان می آورد
به همسر خود احترام بگذارید و گذشت داشته باشید
زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سؤال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد
معنویات
دین داری ، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد
بیشتر بدانیم....
اگر احساس می کنید بعد از ازدواج رابطه تان با همسرتان کمی سرد شده و مثل گذشته گرم و صمیمی نیستید نکات زیر را بخوانید و به آنها عمل کنید.
۱) مسایل کوچک را سرسری نگیرید
شاید به نظرتان برسد برخی مسایل آنقدر کوچکند که نمی توانند باعث دعوا شوند اما کاملا برعکس گاهی نگذاشتن ظرف ها در ظرفشویی یا درآوردن کفش در مکانی نامناسب، باعث دعواهای بزرگی می شود. اگر مسایل کوچک بین زوج ها حل نشود تبدیل به یک مشکل بزرگ خواهد شد. پس اجازه ندهید مشکلات بی اهمیت صمیمیت?تان را از بین ببرد و با گذشت زمان شما را از هم دور کند. اگر بتوانید مسایل کوچک را بین خود حل کنید به راحتی از پس حل مشکلات بزرگ تر برمی آیید.
۲) ابراز علاقه کنید
برای خوشبخت بودن در یک رابطه لازم است هر روز پیام مثبت دریافت کنید. بیان جملاتی نظیر دوستت دارم، دلم برایت تنگ شده، احساس خوبی به من می دهی یا خرید یک هدیه، می تواند عشق را شعله ور کند. فراموش نکنید مردان بیش از زنان به شنیدن این مسایل نیاز دارند. زن ها برای حرف زدن و بیان احساساتشان معمولا اشخاص دیگری را در کنارشان دارند اما مردها به ندرت کسی را پیدا می کنند. در میان زوج هایی که زنان به همسرشان ابراز علاقه نمی کنند، میزان طلاق ۲ برابر است.
۳) ابراز احساسات را نادیده نگیرید
مردان با درست کردن میز شکسته آشپزخانه ممکن است علاقه خود را به همسرشان نشان دهند در صورتی که زنان با بیان کلمات این کار را می کنند. فراموش نکنید که زنان و مردان راه های متفاوتی از هم برای بیان احساسات دارند پس به شکلی که همسرتان از طریق آن ابراز احساس می کند احترام بگذارید.
۴) صحبت کنید
هر روز حداقل ۱۰ دقیقه در مورد مسایلی غیر از کار، خانواده، وظایف و رابطه تان صحبت کنید. برخی افراد فکر می کنند همیشه در حال برقراری ارتباط با همسرشان هستند در حالی که در واقع در حال انجام کارهای روزمره اند. ارتباط برقرار کردن واقعی یعنی اینکه شما در رابطه با موضوعات خصوصی، اهداف و رویاهایتان با همسرتان صحبت کنید. به عنوان نمونه موضوعاتی مانند اینکه آیا شده برای چیزی حسرت بخوری؟ وقتی بچه بودی مامان را بیشتر دوست داشتی یا بابا را؟ سال گذشته بهترین کاری که انجام دادی و به آن افتخار می کنی چه بوده است؟ هرچه سوالات شما خصوصی تر باشد درجه صمیمیت شما بالاتر می رود.
۵) از روزمرگی فرار کنید
تمامی روابط ابتدا و انتهایی دارند. زوج هایی که در روزمرگی بمانند به انتهای خط می رسند و روزمرگی خوشبختی آنها را در خود دفن می کند. اگر می خواهید رابطه خوشبختی داشته باشید باید کاری کنید زوج شما احساس بی حوصلگی نکند و از روزمرگی بیرون بیاید. چه عیبی دارد هر از چند گاهی کاری انجام دهید که عادت به انجام آن نداشته اید. با هم به پارک بروید و بدمینتون بازی کنید.
۶) داستان پریان واقعیت ندارد
برخلاف آنچه عموم مردم فکر می کنند ۲ نفر به خاطر داشتن روابط جنسی و برقراری ارتباط با هم ازدواج نمی کنند. آنچه ۲ نفر را به هم نزدیک تر می کند دلسردنشدن است. دلسردی از جمله دلایل اصلی احساس بدبختی در انسان هاست. پس در مورد مشکلات زندگی با هم صحبت کنید و راه حلی بیابید تا طرف مقابل شما دلسرد نشود.
۷) به موقع دعوا کنید
اگر از چیزی ناراحتید موقع مناسبی برای پیش کشیدن آن پیدا کنید. در مورد آنچه می خواهید بگویید درست فکر کنید. بعد از اتمام بحث هم حتی اگر شما آغازگر بحث نبوده اید یا مقصر نیستید، عذرخواهی کنید. اگر دعوا را درست اداره نکنید به مرور رابطه بین شما و همسرتان سرد می شود.
۸) روی منفی ها تمرکز نکنید
برای انجام فعالیت های مثبت وقتی تعیین کنید و تمام تمرکزتان را روی حذف منفی ها نگذارید. اشتباه بسیاری از زوج ها این است که روی امور منفی زندگی و حذف آنها تمرکز می کنند. به جای اینکه تمام مدت به دنبال حل مشکلات زندگی باشید به لذایذ آن، دوستی ها و احساسات تان بها دهید تا ببینید مشکلات چه راحت از سر راه کنار می روند.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و
کاهش بیماریها
ورزش های ضد
استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های
مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید
برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری
های قلبی و استخوانی
چطور میزان
فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی
سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در
درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج موفق اتفاقی نیست. باید برای خوشبختی برنامه بریزید و در مسیر این برنامه حرکت کنید. اگر قرار است یک زندگی ایده آل داشته باشید، نمی توانید به حداقل ها قانع شوید. شما باید برای بدست آوردن عشق بیشتر، سلامت بیشتر، تعهد و ایمان بیشتر و شادی بیشتر تلاش کنید.
ازدواج موفق فاکتورهایی دارد که برای دستیابی به آن ها لازم است آنها را بشناسید. ما در این مطلب برخی از مهم ترین فاکتورهای یک ازدواج موفق را به شما معرفی می کنیم:
سلامت جسمی و روانی
انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماری ها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.
منبع درآمد و شغل مناسب
برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مسأله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد. با وجودی که داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود. با تمام این ها به یاد داشته باشید شغل داشتن برای یک مرد به معنی داشتن هویت اجتماعی، استقلال، مردانگی، غیرت و توانایی اداره زندگی است. بنابراین به هیچ وجه بدون آن که شغلی داشته باشید و دستتان در جیب خودتان باشد، ازدواج نکنید.
نیت و اراده برای تشکیل خانواده
هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد.
زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.
سن مناسب
برای موفقیت در ازدواج، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران 18 تا 24 سال و برای پسران 24 تا 28 سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن 2 تا 6 سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.
مسئولیت پذیری
یادتان باشد با تشکیل خانواده، نقش های جدیدی برای شما بوجود می آید که باید در مقابل آن مسئولیت پذیر باشید. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست.
زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.
رشد مستمر در زندگی
یکی از قوانین طلایی زندگی مشترک، با هم رشد کردن است. هر کس در طول زندگی تغییر میکند درگیر فعالیتهای مختلف میشود. همیشه مشوق همسر خود باشید و همانطور که خود در تلاشید که مسائل مختلف و مورد علاقه خود را بیاموزید به همسرتان نیز کمک کنید تا این فرایند را طی کند. بسیار دیده شده که یکی از طرفین مدارج ترقی را طی میکند و همسر در طول این سالها کمک حال و مشوق او بوده و در پایان فاصله زیادی بین دو طرف بهوجود آمده که گاهی ادامه زندگی مشترک را سخت و گاهی ناممکن کرده است. بهتر این است که در کنار رشد فردی رشد مشترک هم داشته باشید تا بهتر و بیشتر یکدیگر را درک کنید و مشاور و همراه خوبی برای یکدیگر باشید.
بیشتر بدانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بدون شک ازدواج یکی از مهم ترین مراحل زندگی هر فردی است. مرحله ای که وی با پشت سر گذاشتن آن، بنیان گذار نهاد خانواده می شود و مسئولیت سرپرستی اعضای آن را به عهده می گیرد تا در کانون خانواده بتواند با تلاش و کوشش به سعادت و رستگاری دست یابد. در جامعه جوان ما، یکی از مهم ترین دغدغه های خانواده ها و البته جوانان ازدواج است.
یافتن همسری مناسب و تشکیل خانواده از آرزوهای هر پدر و مادری است. با نگاهی به جامعه کنونی به آسانی می توان دریافت که این امر مقدس و باارزش دستخوش تغییرات فرهنگی قرار گرفته است و بسیاری از جوانان اندکی پس از ازدواج سر از دادگاه های خانواده درمی آورند. طبق آمارها آمار طلاق در بسیاری از نقاط کشور بالا رفته است و جمعیت زیادی از جوانان ٢٠ ساله ای که زود دست به انتخاب می زنند، از ادامه زندگی مشترک اعلام انصراف می کنند.
یافتن همسری مناسب و تشکیل خانواده از آرزوهای هر پدر و مادری است. با نگاهی به جامعه کنونی به آسانی می توان دریافت که این امر مقدس و باارزش دستخوش تغییرات فرهنگی قرار گرفته است و بسیاری از جوانان اندکی پس از ازدواج سر از دادگاه های خانواده درمی آورند. طبق آمارها آمار طلاق در بسیاری از نقاط کشور بالا رفته است و جمعیت زیادی از جوانان ٢٠ ساله ای که زود دست به انتخاب می زنند، از ادامه زندگی مشترک اعلام انصراف می کنند.تبعات ناشی از طلاق، خانواده ها، جوانان و جامعه را دربر می گیرد و بر کسی پوشیده نیست که مضرات آن به تمامی ارکان جامعه می رسد. به هر روی با توجه به اهمیت امر ازدواج و مشکلات عدیده ای که افراد زیادی به علت انتخاب نادرست دست به گریبان آن هستند، کارشناسان موضوع مشاوره پیش از ازدواج را پیشنهاد کردند. آن ها می گویند علاوه بر آموزش و شناخت ازدواج در مقاطع تحصیلی پسرانه و دخترانه، جوانانی که قصد ازدواج دارند با شرکت در کلاس های مشاوره پیش از ازدواج می توانند راهی را که در پیش دارند، روشن تر ببینند تا براساس احساس عمل نکنند.در این باره با دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و مشاور خانواده تماس گرفتیم. وی با استقبال از این موضوع ترجیح داد در ابتدا مهم ترین نکته هایی را که یک جوان در مشاوره پیش از ازدواج با آن آشنا می شود، ذکر کند. دکتر اقلیما با تاکید بر این که هر جوانی که قصد ازدواج دارد، باید با اولین اصول ازدواج که در پی می آید، آشنایی داشته باشد، ادامه داد: احراز شرایط اولیه، اولین قدم برای ازدواج است که شامل بلوغ جسمی، بلوغ عقلی، بلوغ اجتماعی، بلوغ عاطفی، بلوغ اقتصادی و بلوغ رشدی است. به عبارتی یک جوان باید به بلوغ جسمی رسیده باشد. بلوغ عقلی دومین گام است. فرد باید بتواند مستقل باشد و عقل معاش داشته باشد. متکی به خانواده اش نباشد و قدرت تصمیم گیری داشته باشد و بعد باید به بلوغ اجتماعی رسیده باشد. جوان باید قدرت تعامل اجتماعی داشته باشد و بتواند با مردم درست برخورد کند و توان سرپرستی خانواده را در اجتماع داشته باشد. بلوغ عاطفی مرحله بعد است که طی آن فرد باید با شناخت به سوی ازدواج گام بردارد و بداند با ازدواج به چه مرحله حساسی از زندگی اش رسیده است. آیا توان محبت کردن و دریافت محبت دیگران را دارد یا خیر. در مواردی مشاهده شده است فردی به بلوغ اجتماعی، جسمی و عقلی رسیده اما به بلوغ عاطفی نرسیده است و هنوز تا رسیدن به بلوغ عاطفی راه زیادی دارد (بلوغ عاطفی پیشتر در همین صفحه مورد بررسی قرار گرفته است).دکتر اقلیما تاکید کرد: در ادامه جوانی که قصد ازدواج دارد باید به بلوغ اقتصادی رسیده باشد. یعنی برای آینده اش برنامه داشته باشد و از نظر اقتصادی به خانواده اش وابسته نباشد. داشتن درآمد حداقلی برای یک جوان اولین گام است، کسانی که بدون در نظر گرفتن مسائل اقتصادی ازدواج می کنند، به سرعت به ورطه مشکلات می افتند. جوان باید نسبت به کارکرد خانواده و فرهنگ آن آشنایی داشته باشد تا بتواند انتخاب درستی کند. وقتی او هنوز خانواده خودش را درست نمی شناسد چطور می تواند دیگری را بشناسد. در مرحله آخر بلوغ رشد قرار می گیرد. یعنی جوان چقدر از نظر جسمی و عقلی رشد کرده است. گاهی مشاهده می شود حرکات یک جوان در شأن یک فرد متاهل نیست. این به دلیل نرسیدن او به بلوغ رشدی است. جوان باید از همه لحاظ آمادگی پذیرش مسئولیت خانواده را داشته باشد تا بتواند زندگی مشترک بدون دغدغه ای را آغاز کند.وی ادامه داد: در مرحله بعد سن اهمیت بسیاری دارد. البته منظور سن شناسنامه ای نیست بلکه سن عقلی است. یعنی ممکن است یک دختر ١٦ ساله بتواند یک خانواده را سرپرستی کند اما یک مرد ٣٠ ساله نتواند از عهده این کار بربیاید.بنابراین والدین توجه داشته باشند سن عقلی مهم تر از سن طبیعی است. اما درباره سن ازدواج باید گفت در فرهنگ های مختلف این سن متفاوت است به شرطی که فرد شرایط اولیه ازدواج را که پیشتر ذکر کردیم، دارا باشد.تا این جا، جوانی که حائز این شرایط است، می تواند ازدواج کند. به محض روبه رو شدن با اولین مورد، او باید توسط مشاور ازدواج در جریان عمده ترین مسائلی که در انتخاب به او کمک می کند، قرار بگیرد.اولین کاری که یک جوان در رویارویی با ازدواج باید انجام دهد، کسب اطلاعات اولیه است.
او باید بداند ازدواج چه معنایی دارد. از مشاوره کمک بگیرد تا دریابد چه مشکلاتی پیش رو دارد. در مرحله اول باید به شناخت تفاوت های بین مرد و زن برسد. بداند همسر آینده اش از او چه توقعاتی دارد، چه نیازهایی دارد، چه ویژگی هایی دارد. مشاور در این مرحله کمک می کند تا یک جوان، خودش را بشناسد. وظایف و تکالیف زن و مرد را بشناسد. ما در ایران دارای فرهنگ های متفاوتی هستیم. وظایف زن و مرد در تهران در یاسوج در اصفهان با وجود شباهت های کلی، تفاوت های زیادی دارد. وقتی جوانی قصد ازدواج با یک دختر ایلامی را دارد، باید فرهنگ آن ها را بشناسد و توقع نداشته باشد چون تهرانی است، همسرش فرهنگ تهران را بپذیرد. در چنین مواقعی، گاهی اوقات خانواده ها دختر یا پسر متعلق به فرهنگ دیگر را طرد می کنند و این آغاز مشکلات برای جوانی است که چشم و گوش بسته ازدواج کرده است.توجه به رسوم و سنن به هنگام ازدواج نیز یکی دیگر از مسائل مهمی است که متاسفانه بسیاری از جوانان از کنار آن آسوده می گذرند، در حالی که اهمیت بسیاری دارد. جوانان باید بدانند که پشت پا زدن به رسوم و سنن طرف مقابل، هرگز بخشیده نمی شود و گاهی منشاء اختلافات دامنه دار و فراوان می شود. بنابراین رسوم و سنن ازدواج باید طبق شئونات طرفین انجام شود. آداب و سنن ازدواج باید صورت گیرد زیرا جوان اندک اندک وارد این مرحله حساس می شود و باور می کند که ازدواج کرده است اما بسیاری از جوانان پس از ازدواج هنوز باور نکرده اند که ازدواج کرده اند و مثل یک جوان مجرد زندگی می کنند. مراحل ازدواج باید طی شود تا جوان به آمادگی برای ازدواج برسد. پشت پا زدن آگاهانه به رسوم و سنن هم در میان بسیاری از جوانان مایه اختلاف می شود.به گفته دکتر اقلیما زن و شوهری که چهار سال پس از ازدواج اقدام به خرید لباس عروسی می کنند و در آتلیه عکس می گیرند حتما به دلیل حذف جشن و نپوشیدن لباس عروسی دچار اختلاف شده اند.پس از تمام این مراحل، جوان باید به خودشناسی برسد، خود واقعی و خود ایده آل را باید شناخت. این که خود را چقدر می شناسید. خود واقعی ام چیست و می خواهم چگونه باشم (خود ایده آل) ما انسان ها بعضی اوقات متعجب هستیم که چرا به هزاران مشکل در زندگی برخورد می کنیم زیرا هنوز خودمان را نمی شناسیم. بسیاری از مردان در منزل خود واقعی شان را نشان می دهند یعنی در اجتماع بسیار مهربان، دلسوز و رئوف هستند اما در منزل خود واقعی شان را نشان می دهند که آدمی سختگیر و نامهربان و خشن هستند. در بسیاری موارد دختر و پسر در ابتدای ازدواج خود واقعی شان را نشان نمی دهند و پس از شروع زندگی مشترک، خود واقعی شان را نشان می دهند. در چنین مواقعی ایده آل نگاه کردن به زندگی و همسر مایه بروز بسیاری از مشکلات است و همه این مشکلات به خودشناسی فرد برمی گردد. از مهم ترین ابعاد خودشناسی اعتقاد مذهبی است. یعنی این که تا چه حد به مذهب پای بند است. سپس اخلاق خود را بشناسد و ظاهر خود را قبول داشته باشد و تصور غلطی از خود نداشته باشد. شناخت صحیح از سلایق، فرهنگ خانواده، وضعیت اقتصادی، شناخت انتظارات و توقعات خانواده، طرز تفکر سیاسی، موقعیت اجتماعی، موقعیت تحصیلی، شعور اجتماعی، سطح هوش، خصلت های شخصیتی (درون گرا، برون گرا) از دیگر ابعاد مهم خودشناسی است. تا این مرحله فقط ٢٠ درصد کارها انجام شده و ٨٠ درصد به توافق والدین برمی گردد. آیا والدین رسیدن جوان به بلوغ و رشد کافی را قبول دارند و آیا آن ها با ازدواج پسر یا دختر خود با فرد مورد نظر موافق هستند یا خیر. توافق نداشتن والدین با جوانی که قصد ازدواج دارد، مشکلات بسیاری برای جوانان به وجود می آورد. این مقدمه نه چندان کوتاه فقط گام های اولیه ازدواج هر جوانی است که در صورت شناخت و انجام آن ها می تواند دست به انتخاب درستی بزند.
بدون شک توجه به این مطالب که از زبان مشاور ازدواج گفته شد، اهمیت رسیدن به سن ازدواج و احراز شرایط اولیه را بیش از پیش روشن می کند. شناخت نداشتن و توجه نکردن به هر یک از موارد ذکر شده به سرعت به اختلاف نظر بین دختر و پسر و چه بسا طلاق می انجامد. بنابراین با توجه به اهمیت امر مشاوره در ازدواج، این موضوع را در روزهای بعد ادامه می دهیم.
بیشتر بدانیم....