وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای اینکه جلوی چنین پیشامدی را در خانواده خود بگیرید باید نکاتی را در نظر بگیرید که خانواده هایی که ارتباط کلامی خوب و مناسب در آنها حاکم است قبلاً به کار بسته اند. تجربه این خانواده ها به ما می آموزد چگونه روش های ارتباطی غلط را کنار بگذاریم و به جای آن روش های موثر را به کار بگیریم. خانواده هایی که ارتباط کلامی موثر دارند ۶ قانون را برای ارتباط موثر و موفق عنوان می کنند.
به این ترتیب خانواده های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی های خود نمی کنند و وقت کافی اختصاص می دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پا افتاده، صحبت کنند.
گوش دادن به صحبت های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم تر می کند چون توجه و احترام را می رساند. خانواده های موفق شنونده های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق تر می شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می شنود توجه داشته باشد. باید با سر تایید کند یا چیزی بگوید که نشان دهنده توجه او باشد.
به هر حال دل شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می گوید؛ «امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟» بعد شوهرش تعریف می کند که بودجه پروژه ای که بر عهده اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می کرده از کار بیکار کند... او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است.
اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی کرد و موضوع روشن نمی شد رفتار شوهر را بد تعبیر می کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شب شان را از آنچه بود بدتر کند.
پیام های مبهمی را که از اعضای خانواده دریافت می کنید با این پرسش ها معلوم کنید؛ «مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟» یا «من از آنچه می گویی یا می کنی این طور برداشت می کنم. آیا درست است؟»
آدم بزرگ ها هم از این بازی ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ ها را عصبی می کند، ارتباطات را خراب می کند و روابط را از بین می برد. لولو خورخوره آدم بزرگ ها انتقاد، ارزشگذاری و برخورد از موضع بالا به صورت قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز است. وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین آمیز می کند رابطه از بین می رود. خانواده های موفق ناراحتی ها را زود فراموش می کنند و اجازه نمی دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
اعضای خانواده موفق به زورگویی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه گری و فرمان دادن متوسل نمی شوند. آنها از وابستگی سوءاستفاده نمی کنند، فداکارهای خاموش نیستند که مدت ها رنج می برند و سر آخر به گناه آلوده می شوند. همه روش های فریب دادن دیگران به ریاکاری و تیرگی رابطه می انجامد.
بعضی ها به غلط «صداقت» را بهانه ای برای نامهربانی بیش از حد می دانند. خانواده ای موفق است که بین صداقت و محبت تعادل برقرار کند. آنها مسائل شان را مسخره جلوه نمی دهند تا با آن مواجه نشوند. از طرف دیگر یک اشتباه را دستاویز قرار نمی دهند تا درباره نظر دیگری قضاوت کنند و سلیقه، مدیریت زمان، بهداشت یا عادات مطالعه دیگری را زیر سوال ببرند.
با این حال ما معمولاً انتظار داریم بدون هیچ دستورالعمل یا تمرینی در امر ازدواج موفق باشیم. بیشتر اوقات روی علایق مشترک یا تفاهم تاکید می کنیم و وقتی اوضاع بر وفق مراد پیش نرفت به فکر سرزنش تفاوت های فردی یکدیگر می افتیم که در مواردی که کار به طلاق می انجامد آنها را «تفاوت های سازش ناپذیر» می نامند.
معمولاً کسانی که در ازدواج به مشکلی برخورد کرده اند به روش هایی که به کار گرفته اند فکر نمی کنند یا تصمیم نمی گیرند که از روی کتاب یا با کمک متخصص تمرین کنند. نامزدها هم معمولاً دنبال یادگیری اصول پایه و تکنیک های تمرینی صحیح در زندگی مشترک آینده شان نیستند. به همین علت ها روابط بسیاری از زن و شوهرها طوری تنظیم می شود که در نهایت به شکست می انجامد.
نجات دادن ازدواجی که رو به نابودی است خیلی کار می برد اما ارزشش را دارد. اگر خدای نکرده ازدواجتان به مرحله بحرانی رسیده است باید هر چه زودتر کاری بکنید. حتی اگر وارد مرحله بحرانی نشده اید ولی بیم آن می رود که وارد این مرحله بشوید می توانید از سه روش بهره بگیرید. حتی اگر خانواده موفقی دارید باز هم این راهکارها کمک می کند همچنان موفق بمانید.
۱) ازدواج مثل یک تیم ورزشی است. وقتی با زوج هایی که در مرحله بحرانی هستند صحبت کنیم معمولاً فقط یک طرف داستان را می شنویم. معمولاً این یک طرف داستان شکایت یکی از زوجین از دیگری است که تمام تقصیرها را به گردن او می اندازد؛ «اگر این کار را نمی کرد» یا «اگر فلان کار را می کرد.» همه می دانند که هیچ مشکلی یک طرفه پیش نمی آید. البته ممکن است یکی از طرفین بیشتر از دیگری به ازدواج صدمه زده باشد، مثلاً خیانتی صورت گرفته باشد، اما معمولاً فقط یکی از زوجین مستحق سرزنش نیست.
انتظار نداشته باشید همسرتان تمام سختی های رابطه را به دوش بکشد. هر یک از دو طرف باید، بدون تلاش برای تغییر یا کنترل همسرش، درون خودش را بکاود. در زندگی زناشویی تان گروهی کار کنید تا همسرتان هم همین روش را برگزیند.
۲) رویای همسرتان بشوید. حتماً وقتی جوان تر بودید رویاها و تصوراتی از رابطه تان با همسر آینده تان داشتید. همسرتان هم همین طور.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که مردم پس از ازدواج مرتکب می شوند این است که نامزدبازی را قطع می کنند و دیگر با هم مثل نامزدها رفتار نمی کنند. حتماً آن دوره را به یاد دارید، وقتی که مودب، مهربان، حمایت گر، فداکار، باملاحظه، مراقب، در دسترس و نسبت به همسر فعلی تان حساس بودید. یادتان می آید که خود را با رویای او مطابقت می دادید؟
می دانستید دوست دارد چه بپوشید، می دانستید چه چیزی ناراحتش می کند یا او را می ترساند یا آزارش می دهد و از آنها دوری می کردید. تلاش می کردید تا بفهمید چه چیزی برایش مهم است و خودتان هم آن را مهم می دانستید حتی اگر آن مساله پیش از آن برایتان مهم نبود. باز هم همین کارها را بکنید. هیچ کس همسر رویاهایش را فراموش نمی کند. اگر این کار را بکنید کم کم متوجه خواهید شد که همسرتان هم دارد همین کارها را برای شما انجام می دهد.
ازدواج کار و تمرین می خواهد اما پاداش آن یک عمر باقی می ماند. به یاد داشته باشید ازدواج موفق یک شبه اتفاق نمی افتد همان طور که مشکلات زناشویی هم در چند روز آشکار نمیشوند.