تنش وجود دارد. بنابراین طلاق مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختار خانواده، یعنی بنیادی ترین بخش جامعه است و به همین علت است که متفکران، مددکاران اجتماعی، روانشناسان و جامعه شناسان بالا رفتن آن را نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در مجموع هنجارهای اجتماعی می دانند.
با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای پرهیز از مخاطراتی پذیرفته شده است اما با وجود این، چون از عوامل از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آن را باید انتظار داشت. به عبارت دقیق تر طلاق از نظر جرم شناسی در وقوع جرم و جنایت و بزه بی تأثیر نیست و از عوامل جرم زا به حساب می آید، طلاق پدیده ای اجتماعی است و همانند سایر پدیده های اجتماعی متأثر از یک عامل نیست، بلکه مجموعه ای از عوامل در آن دخالت دارند؛ لذا شایسته است با بررسی و شناخت عوامل موثر در طلاق و ارائه راهکارهای پیشگیرانه، این آسیب اجتماعی را کاهش داد.
پیشگیری از طلاق
زن در کانون خانواده باید محبوب و محترم باشد. بنا به دلایلی اگر زن از مقام خود سقوط کرد و شعله محبت مرد نسبت به اوخاموش گشت و مرد نسبت به او بی علاقه شد، پایه و رکن اساس خانوادگی متلاشی شده؛ یعنی یک اجتماع طبیعی به حکم طبیعت از هم پاشیده است. اسلام به چنین وضعی با نظر تاسف می نگرد، ولی پس از آنکه می بیند اساس طبیعی این ازدواج متلاشی شده است نمی تواند از لحاظ قانونی آن را یک امر باقی و زنده فرض کند. اسلام کوشش ها و تدابیر خاصی به کار می برد که زندگی خانوادگی از لحاظ طبیعی باقی بماند، یعنی زن در مقام محبوبیت و مطلوبیت و مرد در مقام طلب و علاقه و حضور به خدمت باقی بماند. توصیه های اسلام بر اینکه زن حتما باید خود را برای شوهر خود بیاراید، هنرهای خود را در جلوه های تازه برای شوهر به ظهور برساند، رغبت های جنسی او را اشباع کند و با پاسخ منفی دادن به تقاضاهای او در او ایجاد عقده و ناراحتی روحی نکند و از آن طرف به مرد توصیه کرده است به زن خود محبت و مهربانی کند، به او اظهار عشق و علاقه نماید، محبت خود را کتمان نکند و همچنین تدابیر اسلام مبنی بر اینکه التذاذات جنسی محدود به محیط خانوادگی باشد، اجتماع بزرگ، محیط کار و فعالیت باشد نه کانون التذاذات جنسی، توصیه های اسلام مبنی بر اینکه برخوردهای زنان و مردان در خارج از محیط کادر زناشویی لزوماً و حتما باید پاک و بی آلایش باشد، همه برای این است که اجتماعات خانوادگی ازخطرات از هم پاشیدگی مصون و محفوظ بمانند.
مهمترین کشمکشی که فرزندان پس از طلاق والدین به آن دچار میشوند، ترس از دست دادن پدر یا مادر با هم است. بزرگترین ترس کودکان از این است وقتی که به محبت پدر و مادر نیاز دارند، والدین آنها را ترک کنند و تنها بگذارند.
بسیاری از والدین نگران اثرات منفی طلاق بر روی کودکان خود هستند و برخی از آنها به همین خاطر از طلاق صر ف نظر می کنند. اهمیت زیادی دارد که والدین از میزان تأثیرات طلاق بر روی کودکان درک روشنی داشته باشند تا بتوانند از تأثیرات منفی آن بکاهند.
این نکات را از یاد نبرید:
۱) تأثیرات طلاق بر روی کودکان تأثیرات بالقوه ای هستند.
۲) این تأثیرات در گروه های مختلف سنی کودکان متفاوت است.
۳) میزان این تأثیرات به عوامل زیادی بستگی دارد که تقریبا تمام آنها در کنترل شما هستند.
طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب میکند، ولی برای فرزندان ناگوارتر است. تأثیر مستقیم طلاق بر فرزندان تولید عواطف آزاردهنده از جمله ترس، خشم، گیجی و بهتزدگی است.
خوشبختانه کودکان میتوانند پس از مدتی به حیات طبیعی خود بازگردند. البته در این رابطه نقش والدین بسیار اساسی است. آنان باید کودکان خود را زیر چتر حمایت خود قرار دهند و هدایت صحیح را از آنان دریغ نکنند.
طلاق بهخصوص بر کودکان در دوران ابتدایی تحصیل تأثیر عمیقتری میگذارد.
حس عدم امنیت کودکان را بهشدت آزار میدهد و آنها از بازگو کردن شرایط خانواده خود احساس شرمساری دارند.
حتی پس از مدتی ممکن است که بچهها خود را سرزنش کنند. در این باره، واکنش بچهها متفاوت است. برخی غم و درد نهان خود را ابراز میکنند و بعضی دیگر آن را پنهان میکنند.
۱- ترس و اضطراب:
ترس و اضطراب بهخصوص دامن گیر بچههایی میشود که مدارس ابتدایی را میگذرانند. طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان میپروراند. پس از طلاق برخی از بچهها از حس عمیق ناتوانی رنج میبرند.
بچههای کوچکتر گاه فکر میکنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید میکند. درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچهها را شدت میبخشد.
امکان دارد که عوارض فیزیکی از جمله سردرد، درد معده و غیره در کودکان نمایان شود.
واکنش بچههای بزرگتر عموماً انزوا و خلوت گزینی است که خود گواه دیگری بر ترس و نگرانی آنهاست.
۲- خشم و از کوره دررفتگی:
خشم نیز یکی دیگر از مظاهر رفتاری است که کودکان بهخصوص در مدارس ابتدایی از خود نشان میدهند. گاه بچهها از والدین خشمگین هستند و آنها را سرزنش میکنند. بچههای بزرگتر گاه آشکارا والدینشان را شماتت میکنند.
خشم بچهها گاه با زیر سؤال بردن قوانین خانه و یا وظایفشان جلوهگر میشود. گاه نیز بهشکل فعال فرزندان طلاق با بچههای دیگر به زدوخورد میپردازند
۳- ایجاد زمینه های وسواس در دختران و پسران:
وسواس تکرار بدون اراده و افراطی اعمال و کارهای روزمره است .
۴- بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان:
در این نوع بیماری اجتماعی، فرد فاقد احساس لذت یا درک کمتری از زندگی روزمره است، بی اشتهایی بر او چیره شده و خستگی به طور مداوم در ارگانیسم بدن وی مشاهده می شود.
۵- به وجود آوردن زمینه های اضطراب:
در نوجوانان حالتی شبیه به احساس ترس، نگرانی و تشویش به وجود می آید. در این بیماری علائم بیم از آینده در رفتار نوجوانان مشهود است. نوجوان با توجه به سستی مبانی خانواده از تفکر در مورد برنامه ریزی مدون برای حرکت های دسته جمعی و گروهی وحشت دارد.
۶- ایجاد روحیه پرخاشگری و عصیان در نوجوانان:
نتیجه محرومیت های مداوم از مهر و محبت پدری است. در این نوع بیماری چون نوجوان امکان مذاکره حضوری و مستقیم و متقابل با پدر و مادر خود را نمی یابد و از طرفی سؤال های خود را بی جواب می بیند، روحیه عصیان و پرخاشگری در او به وجود می آید. رفتارهای پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجوانانی که خانواده های آنان از همدیگر جدا شده اند کاملاً مشهود است.
۷- بی قراری:
این بیماری با شدت و ضعف در نوجوانان خانواده هایی که شاهد جدایی پدر و مادر خود بوده اند مشاهده می شود. حالتی که فرد در مقابل هرگونه عاملی تحریک پذیر است یعنی حتی در مقابل محرک های ضعیف
عکس العمل شدید نشان می دهد.
۸- حسادت، سوءظن و سماجت:
در نوجوانان خانواده هایی که والدین آنها از هم جدا شده اند این حساسیت ها دیده شده است. این گروه از نوجوانان در مقابل همراهان و همسالان خود حساسیت بیشتر و زیاده از حد نشان می دهند.
۹- قربانی روحی و عاطفی:
کودکان اولین قربانی طلاقند، قربانی روحی، عاطفی و حتی گاهی جسمی. کودک پس از طلاق در خانواده گیج و حسرتزده است و کمتر میتواند تعادل خود را حفظ کند، بویژه کودکی که با پدر و مادر بسیار مانوس است و دائما در دامان آنان و نازپروردهشان بوده است.
۱۰- وحشت از زندگی:
کودکی که والدینش از هم جدا شدهاند، خانه را محل وحشت میداند و بیشتر در جستجوی پناهگاهی دیگر است؛ پناهگاهی که برای او تسلیبخش و محل امن و راحتی باشد.
بسیاری از بیاعتناییهای کودک به دنیا و دیگران هنگام جدایی والدین پیش میآید و این از آن جهت است که روح محدود و کوچک طفل، نمیتواند آن را تحمل کند.
۱۱- یتیمی کودکان:
کودکان پس از طلاق و جدایی والدین، حقیقتا یتیم میشوند. مخصوصا اگر خردسال باشند دردشان عظیمتر است؛ چون طفل در هر سطحی از آسایش و امکانات باشد، باز نیاز به مادر دارد. این درد برای کودکان سنگین است که نمیتوانند خود را به مادر یا پدر برساند و برای دیدار آنان باید منتظر اوقات رسمی باشند.
گاهی طفل نیمهشب برمیخیزد و مادر را طلب میکند. پیداست در آن صورت چه حالی به او دست خواهد داد. این که در اثر اختلاف پدر و مادر، مادرش در خانه نیست و مثلا فردا باید او را ببیند دردی عمیق است.
۱۲- دربهدری و نابسامانی:
حاصل طلاق، دربهدر کردن و نابسامانی فرزندان و به خود واگذاشتن آنان یا سپردن فرزندان به دست نامادری یا ناپدری است که ممکن است آنها را زجر بدهند. پس از طلاق، کودک مجسمهای متحرک و عروسکی است که گاهی نزد مادر، زمانی پیش پدر، هنگامی نزد عمه، خاله، دایی و گاهی هم در پرورشگاه است و پیداست این دست به دست شدنها، عادت یافتن لحظهای به خویها و تربیتها و فرهنگهای متفاوت چه تاثیری نامطلوب در روان کودک و در فرم تربیتی او میگذارد.
۱۳- احساس گناه:
گاهی کودک در جدایی والدین احساس گناه میکند. گمان دارد چون شیطان بوده و پدر و مادر را اذیت کرده، والدین آنان جدا شدهاند. این مساله بیشتر از زبان معصومانه آنان شنیده میشود که: «مامان! بیا دیگه تو را اذیت نمیکنم». یا میگویند: «بابا! بیا قول میدهم دیگر شیطنت نکنم» اینان خود را مسوول احساس میکنند و گمان دارند اشتباهی را مرتکب شدهاند.
۱۴- گیجی و بهتزدگی:
پس از طلاق، کودک مات و مبهوت میشود و حتی انگیزه تحصیل را از دست میدهد و با افت تحصیلی مواجه میشود. گاهی بیمار میشوند و در جستجوی پناهی برای مهرورزی، دلجویی و نوازش هستند، اینان به حقیقت بیمار نیستند، بلکه نقطه اتکای خود را از دست دادهاند، بدینسان با دارو نمیتوان درمانشان کرد، بلکه با نوازش میتوان درد آنان را علاج کرد.
۱۵- تاثیر منفی در رشد:
بررسیها نشان دادهاند کودکانی که از مادر جدا شدهاند، رشدشان کمتر از آنانی است که از مادر خود جدا نیستند؛ اگرچه مادر یک مربی پرورش یافته نباشد و در شرایط بهداشتی روانی مناسب تربیت نیافته باشند، فقدان مادر جلوی شکوفا شدن کودک را در تمام زمینهها میگیرد و در شخصیت عاطفی او اثر منفی میگذارد.
۱۶- بدبینی به پدر و مادر:
کودکان پس از جدایی والدین، معمولا به یکی از والدین، پدر یا مادر بدبین میشوند و به او با نظر کراهت مینگرند. معمولا یا طرفدار پدر میشوند یا طرفدار مادر که در هر دو صورت برای فرزند و حتی والدین نامطلوب است. ضروری است والدین لااقل در برابر کودک، عکسالعمل مناسب داشته باشند و در حضور آنان از هم بدگویی یا شکوه نکنند.
۱۷- کمبودهای عاطفی:
کودکی که از پدر یا مادر جدا شده، از مهر و نوازش دو طرف سیراب نیست و اغلب با تشنگی عاطفی مواجه است و بعید نیست در جستجوی محبت، به دام افراد شیادی بیفتد و عفت و پاکدامنی خود را از دست بدهد، امری که در جوامع مختلف به نمونههای بسیاری از آن برخورد میکنیم.
۱۸- نابهنجاری کودکان:
بالاخره کودکانی که والدین آنان از هم جدا شدهاند، کودکانی عادی و بهنجار نیستند. بررسیهای روانشناسان آلمان نشان داده است اینان اغلب محروم از عاطفه و در بزرگسالی افرادی برای شرارت و جنایت خواهند بود.
طلاق در معنای کلی آن در ذهن بسیاری از افراد فی نفسه امری نامطلوب و ناخوشایند تلقی می شود. بسیاری از زوجین پس از ناکامی و با نهایت درماندگی، طلاق را به عنوان تنها راه حل انتخاب می کنند. روند رو به رشد طلاق در ایران به ویژه در سال های اخیر، نشان می دهد که زشتی و قبح این پدیده در جامعه ما کمرنگ شده است.
جالب است بدانیم بیشتر طلاق ها در سال های اول زندگی و به صورت دقیق تر نیمی از طلاق ها در هفت سال اول زندگی رخ می دهد. یعنی دوره ای که زن و مرد بیشتر بر اساس مسائل احساسی و هیجانی تصمیم گیری می کنند و شاید بتوان گفت که هنوز به شناخت درست و منطقی از انتظارات و مسئولیت های زندگی زناشویی دست نیافته اند.
بسیاری از والدین نگران اثرات منفی طلاق بر روی کودکان خود هستند و برخی از آنها به همین خاطر از طلاق صرف نظر می کنند. اهمیت زیادی دارد که والدین از میزان تأثیرات طلاق بر روی کودکان درک روشنی داشته باشند تا بتوانند از تأثیرات منفی آن بکاهند.
تناسب فرهنگی، بافت طبقاتی، دیدگاهها و برداشتهایی که دختران و پسران دارند، در موفقیت ازدواج آنها موثر است.
این کارشناس علوم اجتماعی در ادامه تاکید کرد: از لحاظ جامعه شناسی افراد به شدت تحت تاثیر طبقه اجتماعی و قشر اجتماعی خود هستند و عدم تناسب افراد در فرهنگ و به طور کلی وجود فاصله طبقاتی برای ایجاد یک زندگی مشترک مناسب نیست.
قرایی مقدم در ادامه افزود: یکی از عوامل بروز طلاق همین مورد عدم تناسب فرهنگی و طبقاتی افراد است. اگر فرض کنیم دختری از یک طبقه بالا با پسری از طبقه پایین یا بهتر است بگوییم قشر پایین ازدواج کند، بعد از مدتی متوجه میشوند که عدم تناسب فکری دارند.
وی در ادامه گفت: دختر و پسر بر اساس طبقه اجتماعی، دیدگاهشان محدود است، چشم اندازشان محدود است، طرز رفتار و سلوکشان، غذاخوردن و پوشاک در آنها متفاوت است.
این کارشناس علوم اجتماعی در پایان تصریح کرد: حتی تحجر فکری موجود در برخی اقشار، مثل اینکه زن را مطیع و فرمانبردار میدانند و تصور میکنند زن باید از اوامر همسرش اطاعت و پیروی داشته باشد، باعث میشود که اختلاف بین این دسته از همسران بالا بگیرد و در نهایت به طلاق منجر شود و ازدواج بین چنین افرادی تایید نمیشود.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در این نوع طلاق فرض بر این است که زن و شوهر با جدایی موافق اند ، در این صورت دادخواست طلاق توافقی را به دادگاه تسلیم می کنند .
دادگاه معمولا" از میان افراد نزدیک خانواده های زن و شوهر دو داور بر می گزیند و اگر آنها نتوانند میان زن و شوهر سازش برقرار نمایند بایستی توافق آنها را در مورد مسایل مالی ، حضانت و ملاقات اطفال مشترک جلب و به دادگاه ارایه کنند تا دادگاه گواهی عدم امکان سازش را صادر کند .
در صورتی که در مورد مسایل یاد شده توافق نشود ، دادگاه از صدور حکم عدم امکان به عنوان طلاق توافقی خودداری می کند و کسی که خواهان طلاق است باید به روش دیگر اقدام کند .
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواجهایی که با سبکهای جدید مانند دوستیهای خیابانی، اینترنتی و...صورت میگیرد؛ همه بر مبنای ارتباطهایی است که در اسلام، حرام شمرده شده است و همین ارتباطها سبب به وجود آمدن یک عشق کور در دل فرد میشود که فوقالعاده سطحی و زودگذر است و غالباً هم به طلاق منجر میشود.
گروه فرهنگی - اجتماعی برهان؛ طلاق مانند هر پدیدهی دیگر اجتماعى داراى ریشههاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق آن جلوگیرى از بروز چنین حادثهاى امکانپذیر نمیباشد. لذا قبل از هر چیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم تا بتوانیم ریشههاى آن را در جامعه بخشکانیم. در این خصوص گفتوگویی ترتیب دادهایم با خانم «دکتر مریم معینالاسلام»، کارشناس امور تربیتی و مباحث زنان که در ادامه میخوانید.
از نگاه شما اصلیترین عواملی که سبب بروز طلاق در جامعهی ما میشود چیست؟
طلاق یکی از مسائلی است که علتهای متعددی میتوان برای آن در نظر گرفت. کارشناسان تا به حال تقریباً حدود 20 علت را برای طلاق مطرح کردهاند که بخشی از آنها به مسائل اقتصادی، روانی، اخلاقی و خانوادگی مربوط میشوند، اما از بین این 20 عامل 5 عامل مهمتر از بقیه است و وقتی پروندههای طلاق را بررسی میکنیم، درمییابیم که بیشتر طلاقها به این 5 عامل برمیگردند.
مهمترین دلایل طلاق:
1. ضعف مهارتهای ارتباطی؛
متأسفانه در این زمینه مردم کشور ما بسیار مشکل دارند و در واقع با مهارتهای زندگی آشنا نیستند.
2. ناهمسانی در انتخاب همسر یا همان کفّیتی که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛
متأسفانه در زمان انتخاب همسر به بحث کفّیت، که بسیار جدی در اسلام بر آن تأکید شده است، توجه نمیشود.
3. خشونت؛
دلیل دیگر عسر و حرج ناشی از رفتارهای خشن است که البته این مسئله چندان فراگیر نیست، ولی برخی به خاطر رفتارهای خشن همسرشان ناچار به طلاق میشوند.
4. اعتیاد؛
5. بدرفتاریهای عاطفی.
در بررسی عوامل مختلف در افزایش طلاق، این موارد مهمترین عوامل هستند. حال اگر بخواهیم این دلایل را ریزتر کنیم، به عوامل زیادی برمیخوریم از جمله:
- توقعات نامحدود زن و مرد
در حال حاضر جوانهای ما بسیار ایدهآلنگر و بلندپرواز هستند. آنها احساس میکنند با ازدواج میتوانند به تمام آرمانها و آرزوهایشان برسند و مدینهی فاضلهای از ازدواج در ذهن خود ترسیم میکنند، اما وقتی ازدواج میکنند، میبینند واقعیت موجودی که با آن مواجه شدهاند کاملاً با آن چیزی که در ذهنشان تصور میکردند تفاوت دارد. در واقع تصوری که جوانان ما از ازدواج دارند با واقعیت ازدواج تفاوت زیادی دارد. لذا این مسئله باعث میشود که توقعات نامحدودی پیدا کنند، اما وقتی وارد زندگی میشوند و میبینند که هیچ کدام از توقعات و رؤیاهایشان تحقق پیدا نمیکند، تصور میکنند که باید طلاق بگیرند.
- تجملگرایی
تجملپرستی یکی دیگر از عواملی است که سبب ایجاد اختلاف بین زن و شوهر و در نتیجه طلاق میشود. اسراف و تبذیر و نبودن قناعت در بین خانوادهها عامل بسیاری از مشکلات است. بحث اخلاقی قناعت در خانوادهها خصوصاً در نظر جوانها فراموش شده و به جای قناعت، اسراف و تبذیر رواج یافته است. نیازهای کاذب و درخواستهای غیرواقعی از همسران به بحث طلاق دامن میزند.
- دخالتهای برخی از خانوادهها
پدران و مادران برخی عروسها و دامادها متأسفانه از تدبیر لازم برای مواجهه با مشکلات میان فرزندشان و همسرش برخوردار نیستند و نمیدانند وقتی دخترشان با همسرش دچار مشکل میشود، با دامادشان چگونه برخورد کنند یا وقتی پسرشان با همسرش دچار مشکل میشود با عروسشان باید چگونه برخورد کنند.
گذشتگان ما در مواجهه با مشکلاتی که فرزندانشان با همسرانشان پیدا میکردند، تدابیر بسیار خردمندانه و عاقلانهای داشتند، اما امروزه در بین پدر و مادرها این تدابیر اصلاً وجود ندارد. لذا به محض اینکه کوچکترین اختلافی بین فرزندانشان با همسرانشان ایجاد شود، به جای اینکه راهحلی مدبرانه روی این مسائل داشته باشند، برعکس به مشکلات دامن میزنند و نمیتوانند آنها را حل کنند.
در واقع وجود مشکلات طبیعی است. این بزرگترها هستند که باید مدبرانه با این مشکل برخورد کنند و بنابراین پدر و مادرها باید به صورت جداگانه در این زمینه آموزش ببینند. این مسئلهای است که ما از آن غافل شدهایم، اما در حقیقت بخش زیادی از طلاقها به همین موضوع برمیگردد.
- بیاعتنایی زن و مرد نسبت به خواستههای یکدیگر
بیاعتنایی به مسائل عاطفی و جنسی یکی دیگر از مسائل مهم و دلیل بسیاری از طلاقهاست. به هر حال، مرد از همسرش انتظارات خاصی دارد و متقابلاً زن نیز از شوهرش انتظاراتی دارد. متأسفانه مهارت پاسخگویی به انتظارات جنسی و عاطفی در زنان و مردان ما وجود ندارد. از یک سو، محرکهای موجود در جامعه به نیازهای جنسی دامن میزند و از سویی دیگر، همسر پاسخگوی این نیازهای جنسی نیست. همین مسئله سبب میشود که اختلاف و درگیری به وجود بیاید و نهایتاً هم به طلاق منجر شود.
- عدم تناسب فرهنگ خانوادهها
عدم تناسب فرهنگ خانواده و روحیات زن و مرد به ویژه در ازدواجهای دانشجویی دیده میشود. دانشجویان بعضاً کمترین توجهی به تناسب فرهنگی ندارند و دختر و پسر با فرهنگهای کاملاً متفاوت فقط به ازدواج میاندیشند، ولی بعداً متوجه عدم تناسب روحیات و مسائل فرهنگیشان میشوند و این موضوع میتواند مشکلزا باشد و منجر به طلاق شود.
بحث اخلاقی قناعت در خانوادهها خصوصاً در نظر جوانها فراموش شده است. و به جای قناعت اسراف و تبذیر قرار گرفته است. در واقع نیازهای کاذب، درخواستهای غیرواقعی از همسران، به بحث طلاق دامن می زند.
اینها بخشی از عواملی است که به نظر میرسد که اگر بخواهیم همهی آن را در یک عامل خلاصه کنیم، به این حقیقت میرسیم که متأسفانه ازدواجها بسیار سطحی شده است و انتخابها بر اساس ظاهر فرد صورت میگیرد و بر اساس یک عشق زودگذر و عواطف هیجانی ازواج صورت میگیرد. در روایات داریم که این هیجانها فرد را کور و کر میکند. آن لحظه اصلاً فرد به این مسئله فکر نمیکند که آیا عیبهای فرد مقابل بعداً برای او مشکل ایجاد میکند یا نه؟ در واقع شناخت 2 طرف نسبت به یکدیگر اصلاً عمیق نیست. این مسئله باعث میشود به همان میزان که شناختها سطحی و انتخابها بیپایه و اساس است، زندگیها هم بیپایه و اساس شود.
خانم دکتر، شما به یک سری از علل و عوامل اشاره فرمودید که برخی از آنها واقعاً نیاز به آموزش دارد و در واقع کمبود آموزش مهارتهای خانواده در مراکز آموزشی و به خصوص در دانشگاهها سبب بروز مشکلات بسیاری برای زن و مرد میشود، اما عامل دیگری هم وجود دارد و آن کمرنگ شدن اعتقادات و به دنبال آن اخلاقیات در جامعه است. به نظر شما، این مسئله چه تأثیری میتواند در ناپایداری نهاد خانواده داشته باشد؟
این موضوع یکی از عوامل جدی است که من فراموش کردم به آن اشاره کنم. متأسفانه در جامعهی ما سبک زندگی غربی جایگزین سبک زندگی دینی شده است. در سبک زندگی غربی طلاق به راحتی اتفاق میافتد و اگر میبینید قبح طلاق از بین رفته به خاطر این است که سبک زندگی اسلامی ما تبدیل به سبک زندگی غربی شده است.
در زندگی غربی طلاق امری کاملاً عادی و معمولی و بدون قباحت است و چون سبک زندگی ما غربی شده است، ذهنیت و سلایق و به دنبال آن، خواستههای ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است. این در حالی است که وقتی زوجین وارد زندگی مشترک میشوند، هنوز تا حدودی آن فرهنگ بومی و دینی خودشان را حفظ کردهاند و در حالی که بسیاری از مردان همان تصور سنتی و بومی از یک زن در ذهنشان وجود دارد، اکثر دختران سبک زندگی غربی را در پیش گرفتهاند و لذا یک تعارض جدی بین آنها به وجود میآید.
زن طور دیگری فکر میکند و متناسب با آن سلایق دیگری دارد، در حالی که مرد ذهنیت و تصویر دیگری از زن در زندگی دارد. سبک زندگی غربی انسان را به سمت فردگرایی، لذتگرایی و این رویکرد میکشاند که فقط خودت را ببین و با هر چیزی که خواستههای تو را محدود میکند مقابله کن.
این در حالی است که وقتی زن و مرد وارد زندگی زناشویی میشوند، باید فردیت و خیلی از خواستههای خود را فدای مصالح زندگی کنند، نه اینکه خواستههای فردی خود را جایگزین مصالح زندگی نمایند. متأسفانه این مسئله در بین خانمها بیشتر وجود دارد، زیرا تفکرات فمنیستی واقعاً بر زنان جامعهی ما تأثیرگذار بوده است و آنها با همان ذهنیت وارد زندگی مشترک میشوند، در حالی که توقع و انتظار مردان چیزی متفاوت با آن تفکرات است و این تعارض جدی زندگی را از هم میپاشد.
عدهای نگاه منفی به این قضیه ندارند و یکی از علل افزایش آمار طلاق را بالا رفتن آگاهیهای زنان از حقوق خودشان میدانند و این امر را تا حدودی مثبت تلقی میکنند. نظر شما در این زمینه چیست؟
اگر آشنایی به حقوق بدون توجه به اخلاق باشد، به مشکلات موجود دامن میزند. اگر ما صرفاً از حقوق حرف بزنیم، ولی مسائل اخلاقی یا موازنهی بین حقوق و تکالیف را که در اسلام مطرح شده است مد نظر نداشته باشیم، بر مشکلاتمان افزوده میشود.
در سالهای نه چندان دور، ازدواجها با دخالت مستقیم خانواده و انجام مراسم خواستگاری صورت میگرفت؛ اما امروزه میبینیم که این مسئله نسبت به گذشته کمرنگ شده و جای خود را به آشنایی و خواستگاریهای اینترنتی، خیابانی، دانشجویی و... میدهد. آیا از نگاه شما ازدواج هایی که با این سبکهای مدرن شکل میگیرند قابل اطمینان هستند؟
این یک تهدید جدی است، زیرا ازدواجهایی که بر اساس روابط اینترنتی و راههایی از این قبیل شکل میگیرند بر پایهی شناختی سطحی هستند. بنده چندین پروندهی طلاق را بررسی کردهام که غالباً ازدواج آنها بر مبنای شناخت و احساسات زودگذر و بر مبنای دوستیهای خیابانی یا اینترنتی و... شکل گرفته بود. در واقع ازدواج آنها بر مبنای ارتباطهایی بود که در اسلام هم حلال شمرده نشده است و همین ارتباطهای حرام سبب شده بود یک عشق کور در دل فرد ایجاد شود که فوقالعاده سطحی و گذراست.
متاسفانه جوانان کمترین توجهی به تناسب فرهنگی نمیکنند. دختر از یک جای دیگر و پسر از جای دیگر، با فرهنگ های کاملاً متفاوت تنها فقط به ازدواج میاندیشند، اما بعد از ازدواج میبینند از لحاظ فرهنگی با یکدیگر تناسب ندارند و این میتواند مشکلزا باشد و منجر به طلاق بشود.
این عشق کور باعث میشود که فرد دیگر حقایق را نبیند و شرایطی را ایجاد کند که حتی پدر و مادر نتوانند در مورد این ازدواج نظر بدهند. لذا چون انتخابها از سبک سنتی به سبک مدرن رفتهاند، انتخابها کاملاً سطحی شدهاند و هر چه انتخاب سطحیتر و روبناییتر باشد، زندگی هم به همان میزان متزلزل میشود.
در دههی 70 اکثر کارشناسان ریشهی اصلی طلاق در جامعه را دوستیهای خیابانی میدانستند و در مقابل برای درمان، ازدواج به سبک سنتی و ازدواجهای دانشجویی را توصیه میکردند، ولی در سالهای اخیر میبینیم که ازدواجهای سنتی و دانشجویی هم از دوام مطمئنی برخوردار نیست. ریشهی این مسئله را در چه چیزی ارزیابی میکنید؟ چرا آمار طلاق در ازدواجهای سنتی و دانشجویی هم بالا رفته است؟
همان طور که اشاره کردم عوامل مختلفی بر افزایش آمار طلاق تأثیر میگذارد. نمیتوانیم بگوییم که قبلاً مهمترین دلیل دوستیهای خیابانی بوده است، چون امروز هم این مسئله وجود دارد، اما مسلماً این امر دلایل دیگری هم داشته و دارد.
دلیل اینکه امروز ازدواجهای سنتی و دانشجویی هم به طلاق منجر میشوند این است که در انتخاب سنتی هم شناخت عمیق وجود ندارد. در ازدواجهای سنتی هم گاهی تنها به صرف اینکه پدر یا مادر فرد را میپسندند، جوانان به خواستگاری میروند و همسرشان را انتخاب میکنند. این انتخاب هم درست نیست، زیرا عمیق و کامل نیست.
در زندگی غربی طلاق یک امر بسیار راحت، بدون قباحت، بدون سختی و خلاصه یک امر کاملاً عادی و معمولی شده است. لذا چون سبک زندگی ما غربی شده است، ذهنیت و سلائق و به دنبال آن خواسته های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است .
لذا اگر واقعاً میخواهیم درصد آمار طلاق پایین بیاید، باید جوانان را به این مسئله دعوت کنیم که قبل از ازدواجشان به شناخت عمیق از یکدیگر برسند؛ یعنی این تفکر را در ذهن جوانها جا بیندازیم که شناختهای سطحی و زودگذر زندگیهای ناپایدار را به دنبال دارد. باید شناخت افراد عمیق باشد، کانالهای شناختشان متعدد باشد و حتماً مسائل را قبل از ازدواج با مشاور در میان بگذارند تا بتوانند به شناخت عمیقی برسند.
چه راهکارهایی را برای کاهش طلاق در جامعه پیشنهاد میکنید؟
راهکارهایی که به نظرم میرسد، تیتروار بدین شرح است:
- شناخت عمیق و همهجانبه از یکدیگر قبل از ازدواج.
- استفاده از مشاورهی قبل از ازدواج: به نظرم مشاوره در انتخاب صحیح فوقالعاده تأثیر دارد. وقتی 2 نفر که قصد ازدواج دارند به مشاوره میروند و تمام مسائل خود را مطرح میکنند خیلی بهتر و راحتتر متوجه میشوند که آیا میتوانند با هم زندگی کنند یا خیر.
- آموزش مهارتهای زندگی به جوانان: نکتهی مهم دیگر این است که نسل جوان ما بسیار بد تربیت شدهاند؛ یعنی ما فقط آنها را وادار به درس خواندن و دانشگاه رفتن کردهایم و تمام امکانات را برایشان فراهم کردهایم، ولی در عوض هیچ یک از مهارتهای زندگی را به آنها آموزش ندادهایم. جوانی که به این شکل تربیت یافته است به هیچ عنوان قدرت تصمیمگیری و حل مسائل و مشکلات را ندارد و نمیداند زمانی که در زندگی با مشکل مواجه شد، چگونه باید با آن برخورد کند و در بحرانها چگونه باید تصمیم بگیرد.
در واقع این نسل برای زندگی آینده تربیت نشدهاند. ما در واقع دخترانمان را برای همسری و مادری و پسرانمان را برای پذیرش مسئولیتهای زندگی تربیت نکردهایم و بدون تربیت کافی، آنها را در جریان ازدواج قرار دادهایم و آنها هم در این شرایط احساس غرق شدن و ناکامی و شکست میکنند و زندگیشان به طلاق کشیده میشود.
ما واقعاً باید از سالها قبل از ازدواج به این مسئله فکر کنیم که باید فرزندانمان را برای زندگی و پذیرش مسئولیتهای آینده مثل مسئولیت مادری و همسری پرورش دهیم، اما متأسفانه این مسئله اصلاً در زندگیهای امروز وجود ندارد. علاوه بر این، امروز پدر و مادر هم در جایگاه خودشان قرار ندارند که از تعامل میان آنها دختران و پسران بتوانند همسرداری را بیاموزند. در واقع الگوی مشخصی در این رابطه وجود ندارد.
اگر ما میخواهیم آمار طلاق کم شود، باید از سالها قبل فرزندانمان را برای زندگی مشترک آماده کنیم. پدر و مادر باید الگوهای خوبی برای فرزندانشان باشند و مکرراً فرزندان خود را به خوشرفتاری، گذشت از تخلفات همسر و تسلط بر نفس و خشمهای آنی توصیه کنند تا در مواقع بروز مشکل تصمیم عجولانه نگیرند. همچنین در مواقع بروز مشکلات، به جای طلاق باید به پیشنهاد قرآن عمل کنند و محکمههایی در درون خانواده تشکیل دهند. اینها همه مسائلی است که دقیقاً برگشت مجدد به اسلام و دستورات و آیینهای زندگی اسلامی است. به میزانی که ما از دستورات اسلامی فاصله میگیریم آمار طلاق در کشورمان بیشتر میشود.
ما در مؤسسهمان در این رابطه تحقیقات و پژوهشهای زیادی انجام دادهایم و نهایتاً به این نتیجه رسیدهایم که جز از طریق آشنا کردن دختران با وظایف یک زن در زندگی مشترک و آشنا کردن مرد با وظایفش در زندگی و در واقع جز ارائهی اطلاعات و مهارتهای لازم و پرورش اعتقادی نسل جوان، راهی برای نجات خانواده وجود ندارد. آموزش این مسائل را باید از سالها قبل شروع کرد تا نسلی آماده برای ورود به زندگی مشترک تربیت شود. اگر این کار صورت نگیرد، همچنان با مشکل طلاق مواجه خواهیم بود.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وقتی ارزشهای مدرن جایگزین ارزشهای مذهبی و سنتی شود؛ دیگر حفظ کیان خانواده برای جوانان چندان اهمیتی پیدا نمیکند و به راحتی، با بروز مشکلات هرچند کوچک و قابل حل، طلاق را به عنوان راه حل مشکلات خود بر میگزیند.
گروه فرهنگی – اجتماعی برهان؛ متأسفانه در سالهای اخیر طلاق در کشور ما سیر صعودی پیدا کرده است و اگر کارشناسان و مسئولین کشور در حل این معضل اجتماعی چارهای نیندیشند، این مسئله به زودی تبدیل به یک بحران جدی خواهد شد. در خصوص بررسی علل افزایش آمار طلاق به سراغ «دکتر امیرحسین بانکیپورفرد»، کارشناس مسائل اجتماعی و استادیار دانشگاه اصفهان رفتیم تا از نظرات ایشان در این خصوص جویا شویم. از نظر ایشان تغییر نگرش جوانان، گستردگی روابط اجتماعی زن و مرد در بیرون از منزل و مصرفگرایی از عوامل اصلی افزایش طلاق به شمار میروند.
طی سالهای اخیر شاهد روند رو به رشد طلاق و کاهش طول عمر زندگی مشترک و همچنین کاهش قبح جدایی در بین افکار عمومی جامعه هستیم. مهمترین دلایل این مسئله را در چه میبینید؟
چند مورد را میتوان به عنوان مهمترین دلایل این مسئله نام برد:
- تغییر نگاه و بینش نسل جوان در مسائل فرهنگی که مستقیم یا غیرمستقیم به ازدواج مربوط میشود. در حقیقت این تغییر نگرشها سبب بروز و افزایش مشکلات بین زن و شوهر میشود و عوامل دیگر میتواند زاییدهی این تغییر نگرش و تغییر رفتار باشد.
- یکی از عوامل اصلی در این مسئله گستردگی روابط زن و مرد در فضای اجتماعی است، چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج. طبعاً وقتی فضاهای ارتباطی برای مقایسه، سوءظن و اعتمادزدایی در خانواده باز باشد و همچنین وقتی فرد چیزهای دیگری معادل خانواده داشته باشد و انرژیاش را جای دیگری تخلیه کند، زمینهای فراهم میشود تا فضای ارتباط خانوادگی لوث شود.
به نظر بنده، روابط باز اجتماعی عامل بسیار جدی و مهمی در بحث طلاق است. بعضی از این روابط از قبل، آثاری روی فرد میگذارند که بعداً تأثیر مستقیمی در حین ازدواج یا بعد از ازدواج بر فرد دارند.
- عامل اصلی دیگر تجملگرایی و روآوری به فضاها و رقابتهای مادی و چشم و همچشمی است. اگر فضاهای رقابتی بیشتر جنبهی مادی، ظاهری و تجملگرایی داشته باشند، وقتی افراد از نظر خود چیزهایی را بهتر میبینند، انگیزهشان نسبت به ادامه دادن به زندگی مشترک خود به مراتب کمتر میشود و آن زمینههای مقایسهای فراهم میشود یا بعضاً هزینههایشان بالا میرود، فشارهای اقتصادی بر آنها وارد میشود و فضای سردکنندهای بر زندگی حاکم میشود.
تجملگرایی سبب میشود فرد احساس کند که دیگر نمیتواند به خواستههای خود برسد و در نتیجه، دیگر نمیتواند از زندگی مشترک خود احساس رضایت کند، زیرا توقعات خود یا همسرش بسیار بالا رفته است.
روابط باز اجتماعی عامل بسیار جدی و مهمی در بحث طلاق است. بعضی از این روابط از قبل، آثاری روی فرد میگذارند که بعداً تأثیر مستقیمی در حین ازدواج یا بعد از ازدواج بر فرد دارند.
به طور کلی، میتوان گفت نتیجهی این 3 مسئله در اکثر مواقع جدایی و طلاق است:
1. تغییر نگرش نسل جوان نسبت به ارزشهای اخلاقی؛
2. گسترهی روابط اجتماعی زن و مرد نسبت به همدیگر، چه روابط مشروع و چه نامشروع؛
3. تجملگرایی و دنیاطلبی.
آقای دکتر شما به گستردگی روابط اجتماعی زن و مرد اشاره کردید، آیا میتوان اشتغال را از عوامل مؤثر در تغییر نگرش زنان دانست؟ آیا میتوان گفت این مسئله به افزایش ناسازگاریها و طلاق در زندگی زناشویی میانجامد؟
بله، اشتغال، تحصیل زنان و مسائل دیگری از این قبیل، همه زمینهی فضاسازی گسترده برای تغییر نگرشها را ایجاد میکنند. البته ما با خود اشتغال مخالف نیستیم، اما اگر اشتغال و فضای تحصیلی طوری مدیریت و راهبری میشد که فضای ارتباطی این قدر گسترده نشود، آسیبها به حداقل میرسید. مثل دورکاری و کار در منزل به عنوان اشتغال زن یا محیطهای اختصاصی زنان در محیطهای اجتماعی.
اشتغال چند تأثیر منفی در ازدواج دارد:
1. روابط اجتماعی که روز به روز بین دخترها و زنان و آقایان گستردهتر میشود.
2. احساس استقلالی که به زنان دست میدهد و خود این احساس تهدیدی برای پیمان خانوادگی به شمار میرود.
3. انرژی خانمها بیشتر در فضای اجتماعی مصرف میشود و دیگر آن توانایی رسیدن به مسائل داخل خانه را ندارد و خود این مسئله تخریب سومی است که در زندگی اتفاق میافتد.
4. مسئلهی بعد روحیهی مردانه پیدا کردن زنان است. چون محیطهای اشتغال ما هم اغلب محیطهای مردانه است و برای زنان در این محیطها حالت رقابتگونه و تغییر نقش رخ میدهد.
پس میتوان گفت آسیبهایی که اشتغال زنان متوجه خانواده میکند بسیار بیشتر از فواید آن است.
بله، مگر اینکه روی مسئلهی اشتغال زنان بازنگری کنیم و الگویی برای اشتغال ارائه دهیم که این مضرات را به حداقل برسانیم. مثلاً:
- الگوی کارهای پارهوقت و نیمهوقت، نه کار تماموقت.
- الگوی کار در خانه، نه کار در شهر.
- الگوی محیط اختصاصی، نه محیطهای مشترک.
اگر این 3 عنصر رعایت شود، تا حدودی اثرات تخریبی اشتغال زن به حداقل میرسد.
جایگزین شدن اخلاق مدرن با اخلاق اسلامی در جامعه چه تأثیری بر نهاد خانواده دارد؟
این مسئله همان تغییر نگرشی است که توسط فضای مدرن صورت میگیرد و بنا به نوع ارزشهای فرد و چیزهایی که برایشان جذابیت دارد و یا برایشان ارزشمند است و باید از آنها حفاظت کنند، متفاوت میشود.مثلاً برای جوان امروز حفظ کیان خانواده چندان مثل قبل مهم نیست، مثلاً میگوید چه عیبی دارد ما از هم خوشمان نیامده است و میخواهیم جدا شویم. در واقع ارزشهای مدرن برای او جایگزین ارزشهای سنتی میشود که این مسئله بسیار مضر است. در واقع این ارزشهای سنتی است که باعث حفظ خانواده میشود.
آیا میتوانیم ازدواجهای به سبک مدرن را، که بیشتر بر پایهی احساسات شکل میگیرند، از دلایل افزایش طلاق بدانیم؟
بله، ازدواج به سبک مدرن بر اساس عشقهای رمانتیک است. عشقهای رمانتیک هم وقتی وارد فضای عمل میشود، کاهش پیدا میکند و لذا دیگر آن ضریب مسئولیتها و نگه داشتن 2 نفر در یک مدت طولانی در کنار یکدیگر امکانپذیر نمیشود.
چرا مسئلهی طلاق در بین خانوادههای سنتی هم در حال افزایش است؟ این مسئله از کجا نشئت میگیرد؟
ببینید ما الآن چیزی به نام خانوادهی سنتی کامل یا خانوادهی مدرن کامل نداریم و در واقع چند درصد فضایمان سنتی است و چند درصد مدرن؛ یعنی در جامعهی ما اینها در هم تنیده شدهاند. در همان خانوادهی سنتی، شما آثار مدرنیسم را میبینید. این آثار در چیزهای دیگر نمایان شده است و همین تعارضی که بین فضای مدرنیسم و سنتی درون خانواده رخ میدهد،عامل عمدهی طلاق است.
اما با این حال، طلاق در خانوادههای سنتی کمتر از خانوادههای مدرن است، مانند نسبت طلاق در روستاها به شهرها. البته در روستاها هم آمار طلاق نسبت به گذشته بیشتر شده است. الآن در شهرهای کوچک نسبت به قبل طلاق خیلی افزایش پیدا کرده است، اما هنوز اگر بخواهیم وضعیت شهرهای کوچک را با شهرهای بزرگ مقایسه کنیم، طلاق در شهرهای کوچک بسیار کمتر از شهرهای بزرگ است.
مثلاً در تهران به ازای هر 3 ازدواج یک طلاق ثبت میشود، اما در شهرهای کوچک به ازای 14 یا 16 یا حتی 20 ازدواج یک طلاق رخ میدهد. اما همین مقدار هم که در شهرهای کوچک وجود دارد، نسبت به آمار گذشتهی همان شهرها بسیار بد و نگرانکننده است، زیرا به هر حال نسبت به قبل این میزان افزایش پیدا کرده است. در واقع به همان اندازه که مدرنیسم توانسته اثر بگذارد، طلاق افزایش پیدا کرده است و چون تأثیر مدرنیسم بر خانوادههای سنتی کمتر بوده است، به همان اندازه میزان آمار طلاق در بین آنها کمتر است.
الآن چیزی به نام خانوادهی سنتی کامل یا خانوادهی مدرن کامل نداریم و در واقع چند درصد فضایمان سنتی است و چند درصد مدرن؛ در همان خانوادهی سنتی، شما آثار مدرنیسم را میبینید. و همین تعارضی که بین فضای مدرنیسم و سنتی درون خانواده رخ میدهد عمده عامل طلاق است.
آقای دکتر، از دههی 70 اکثر کارشناسان ریشهی اصلی طلاق را دوستیهای خیابانی میدانستند و راه درمان آن را روی آوردن به ازدواجهایی به سبک سنتی میدانستند. اما متأسفانه میبینیم که در حال حاضر طلاق در ازدواج های سنتی و دانشجویی هم افزایش پیدا کرده است. دلیل این مسأله چیست؟
بله، نسبت به قبل بیشتر شده است و این مسأله همانطور که گفتم به تغییر نگرشها و باورهای جوانان بر میگردد. اما به هر حال طلاق در ازدواجهای سنتی نسبت به ازدواجهای خیابانی به مراتب کمتر است. در حال حاضر ضریب طلاق در آشناهاییهای خیابانی به مراتب بیشتر از آشناییهای خانوادگی یا سنتی است.
فرق اساسی این 2 نوع ازدواج در این است که در ازدواجهای سنتی ابتدا خانوادهها با یکدیگر مرتبط میشوند و جوانها در دل خانواده با هم آشنا میشوند، به خواستگاری میروند و در نهایت ازدواج میکنند، اما در ازدواجهایی که از طریق آشناییهای خیابانی صورت میگیرد، 2 جوان در بیرون از خانواده با هم آشنا میشوند و یکدیگر را انتخاب میکنند. در واقع نقش خانوادهها در این نوع ازدواجها کاملاً تشریفاتی است. کاملاً مشهود است که در این ازدواجها میزان طلاق بسیار بالاتر از ازدواجهای سنتی است.
آیا میتوان از تجملگرایی به عنوان یکی از عوامل اصلی طلاق نام برد؟
بله، همین طور است. حتی در خانوادههای سنتی هم تجملگرایی بسیار زیاد شده است. یکی از عوامل طلاق همین تجملگرایی بالاست. متأسفانه حتی خانوادههای سنتی و مذهبی که بسیار مراقب این مسئله هستند که ارزشهایی از جمله روابط محرم و نامحرم درونشان نادیده گرفته نشود، آن طور که باید روی مسئلهی تجملگرایی حساس نیستند. لذا تجملگرایی مختص خانوادههای مدرن نیست و در خانوادههای سنتی هم دیده میشود که همین مسئله یکی از اصلیترین عوامل افزایش آمار طلاق است.
وقتی صحبت از طلاق به میان میآید، اولین مسئلهای که به ذهن ما میرسد ناسازگاری زن و شوهر است. متأسفانه در جامعه میبینیم که تحمل مشکلاتی که بین زوجین وجود دارد بسیار پایین آمده است و طرفین به محض به وجود آمدن مشکلات کوچک، جدایی را به عنوان راهحل انتخاب میکنند. دلیل اصلی این مسئله چیست؟
دلیل آن، نوع تربیت نسل جوان است. روش تربیتی نسل حاضر در واقع بردباری جوانان را بسیار کم میکند. آنها همه چیز را خیلی زود میخواهند به دست بیاورند و استقامتشان خیلی کم است. مثلاً در تحقیقات علمی، فرد میخواهد با رفتن به اینترنت، چند مطلب را پیدا کند و به عنوان کارهای علمی خودش عرضه نماید. این را با تحقیقی مقایسه کنید که مثلاً ماهها وقت صرف انجام آن شده است. همین مسئله جوانهای ما را خیلی راحتطلب بار آورده و حلم و بردباریشان را کم کرده است.
به همین دلیل، قدرت درگیری و تحمل مشکلات زندگی را ندارند. خیلی از خانوادههای ما، نسل گذشتهی ما، پدر و مادرهای ما در زندگی سختیهای بسیاری را تحمل کردهاند. جنگ و انقلاب را تجربه کردهاند و در مجموع دوران بسیار دشواری داشتهاند. اما متأسفانه همین خانوادهها امروز لطف و محبت به فرزندانشان را در این میبینند که آنها دیگر سختی نکشد و در ناز و نعمت پرورش پیدا کنند و همین بزرگترین ضربه به نسل جوان است.
جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده است و تمام مشکلاتش را پدر و مادر حل میکردند و همیشه در خاستگاه وی پدر و مادر حاضر بودند تا او را به علایق و آرزوهایش برسانند، مطالبهگر بار میآید و همیشه باید دیگران خود را با او وفق دهند و زمانی که 2 جوان این گونه تربیت شدهاند و تصمیم به ازدواج با یکدیگر میگیرند، هر کدام انتظار دارند که طرف مقابل خواستههای او را برطرف کند. به همین دلیل است که با هم درگیر میشوند و دیگر نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند.
تجملگرایی مختص خانوادههای مدرن نیست و در خانوادههای سنتی هم دیده میشود که همین مسئله یکی از اصلیترین عوامل افزایش آمار طلاق است.
آیا از نظر شما تنها خانوادهها در تربیت نسل جوانان اثر گذارند؟ و تنها نهاد خانواده را مقصر میدانید یا عوامل دیگری هم در این مسأله دخیلند؟
اصلیترین عامل همان فضای داخل خانواده است. بقیهی عوامل هم در واقع اثری است که در خانواده گذاشتهاند. اگر رسانه کوتاهیهایی صورت داده باشد، در خانواده اثر خود را میگذارد. آن محیطی که نهایتاً این آثار را جمع کرده فضای خانواده است. خانواده متأثر از رسانههای مختلف از جمله صداوسیما است. اینها آثارشان را در یک فاصلهی دیگری میگذارند.
البته تأثیر برخی چیزها هم مستقیم است. تغییر نگاهها و ارزشها، رسانههای دیجیتالی، اینترنت، ماهوارهها و در مجموع وسایل تکنولوژی جدید به شدت جوانها را فردگرا بار آورده است. خانواده بر اساس جمعگرایی است، در حالی که تکنولوژیهای نسل نو فردگرایی را تقویت میکنند. قبلاً تلفن برای خانواده بود، اما موبایل برای شخص است، کامپیوتر شخصی است و... در واقع تمام وسایل زندگی در عصر حاضر فردیت را در فرد تقویت میکند. وقتی فردیت در فرد تقویت شود، دیگر آن روح جمعی درون خانواده به حداقل میرسد.
آقای دکتر، برخی افزایش آمار طلاق را نشان از بالا رفتن آگاهیهای زنان از حقوق خودشان میدانند و این امر را تا حدودی هم مثبت تلقی میکنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
چه مرد و چه زن، هر انسانی اگر آگاهیهایش از تعقل و پختگیاش بیشتر شود، آسیبزننده میشود. در حقیقت همیشه باید بین عقلانیت و آگاهیهای ما تناسب وجود داشته باشد. لذا به آن میزان که بر آگاهیبخشی این افراد در مسائل مختلف کار شده است، بر میزان بالا بردن تعقل و جنبهی پختگی آنها کار نشده است تا بتوانند آن آگاهیهایی را که به دست آوردهاند کنار پختگی قرار دهند و به نحو صحیح از آنها استفاده کنند. در نتیجه دچار استدلالهای غلط میشوند.
چه راهکارهایی را برای کاهش میزان طلاق در جامعه پیشنهاد میکنید؟
ما باید ابتدا باید سن ازدواج را پایین بیاوریم تا جوانهای ما قبل از ازدواج به روابط جنسی دیگری دست نزنند که این مسئله خود سبب ایجاد مشکلات بعدی در ازدواجشان نشود.
در حقیقت قبل از اینکه نیاز به ازدواج سبب شود که خود جوانان به طور مستقیم و بدون درگیر کردن خانواده دست به انتخاب همسر بزنند، باید شرایط ازدواج را برایشان فراهم کنیم. لذا اولین پیشنهاد ما پایین آوردن سن ازدواج است تا پاسخ مناسب و به موقعی به نیاز جنسیاش داده شود تا از مسیرهای غلط وارد نشود. لذا تنها اهرم ما در برابر این همه جاذبههای جنسی که برای جوانان ما ایجاد کردهاند ازدواج به موقع است.
اما متأسفانه اکثر خانوادهها وقتی جوان به سن 27 یا 28 سالگی میرسد برای ازدواجش اقدام میکنند، در حالی که تا این سن اکثر جوانهای ما فاسد میشوند، دچار مشکلاتی میشوند و آن مشکلات به بعد از ازدواج آنها نیز سرایت میکند.
در این زمینه باید به موارد زیر توجه کنیم:
- ما باید سن ازدوج را پایین بیاوریم تا همزمان با بلوغ عقلی و اجتماعی، امکان ازدواج برایشان فراهم باشد و آن را با مسئولیتپذیری و قدرت استقلالشان بسنجیم. لذا باید وضعیت مدیریت در خانواده و فضای جامعه به نحوی باشد که شرایط ازدواج برای دخترها از سن 16 سالگی و پسرها از سن 19 سالگی فراهم باشد.
- باید نوع انتخاب همسر برای فرزندانمان را جدی بگیریم و در این راه از همهی امکانات آموزشی بهره ببریم.
- باید یک یک عزم ملی برای نهضت خانوادهسازی راه بیندازیم.
- آموزش تخصصی برای روحانیون بگذاریم که بتوانند به طور تخصصی مشاوره بدهند، چون روحانیون مطمئنترین گروه اجتماعی هستند که در دسترس جوانها قرار دارند و برای خانوادهها قابل اعتماد هستند؛ یعنی روحانیون علاوه بر قدرت مشاورهای که دارند، در حل مشکلات میتوانند بسیار کمک کنند.
- بهرهگیری از منابر و مساجد و خطبههای نماز جمعه و فرصتهای تعریفشده برای بحث خانواده و ازدواج.
- گسترش رشتههای مطالعات خانواده در محیطهای دانشگاهی.
- توسعههای خوابگاههای متأهلین دانشجویی برای دانشجویانی که قصد ازدواج دارند.
- آموزش همگانی و عمومی مهارتهای زندگی خانوادگی از دبستان تا دانشگاه، حتی در سربازخانهها و...
- مدیریت خانواده و مسائل زناشویی باید قبل و بعد از ازدواج آموزش داده شوند تا جوانان به دلیل عدم آموزش مسائل جنسی، آنها را از طریق اینترنت و... نگیرند، چون این مسئله بسیار برایشان مشکلآفرین میشود.
- قرار دادن شرط قانونی گواهینامهی مهارتهای زندگی برای ازدواج و حتی برای طلاق.
- فرهنگسازی صحیح و گسترده در امر ازدواج بههنگام، آگاهانه، آسان و پایدار از طریق رسانههای جمعی و ارائهی تسهیلات هدفمند.
- پخش تولیدات فرهنگی مفید در امر ازدواج و خانواده و در اختیار قرار دادن آنها برای عموم مردم.
- تقویت فعالیتها و حرکتهای مردمی در امر ازدواج. در واقع باید مانند مجمع خیرین مدرسهساز، خیرین ازدواج و خانواده تشکیل بدهیم.
- فضای مجازی را در این زمینه به خدمت بگیریم.
- متولی مناسبی باید پیدا شود که نظام و دولت را به این سمت سوق بدهد که وضعیت خانواده باید درست شود. برای اصل 10 قانون اساسی که مربوط به حمایت از بخش خانواده است باید مثل اصل 44 کتابی نوشته شود که برنامهها، سیاستها و موانع اجرایی قوانین تکریم خانواده بررسی شود.
- ما باید یک رصدخانهای داشته باشیم که وضعیت ازدواج و خانواده را به عنوان یک شاخص مهم فرهنگی و اجتماعی مرتب رصد کند و با ارائهی گزارش ملی سالیانه و ارزیابی برنامهها و عملکردها بر اساس آن قضاوت کند.
- یک ردیف مشخصی برای تحکیم دادن به نهاد خانواده در اعتبارات دولتی دیده شود. افراد متأهل باید سربازیشان کمتر باشد و تسهیلات ویژهای برایشان در نظر گرفته شود.
- ما نیاز به مراکز مشاوره داریم که باید در همهی شهرهای بزرگ و کوچک به راحتی در اختیار همه قرار بگیرد و افراد با هزینهی کم بتوانند از خدمات مشاورهای استفاده کنند.
- صدور دفترچهی بیمه برای خدمات مشاورهای یا راهاندازی مشاورههای تلفنی یا مجازی در سطح کشور که در شهرهایی که مراکز مشاوره در آنها کمتر است افراد از این طریق مشکلاتشان را حل کنند.
- ما نیاز به مراکز همسریابی مطمئن و معتبر داریم. خیلی وقتها جوانها راهی برای پیدا کردن فرد مناسب برای زندگی خود را ندارند و به همین خاطر خودشان مجبور میشوند اقدام کنند.
- باید پژوهشهای کاربردی تطبیقی در این زمینه داشته باشیم که بتوانیم مشکلات ازدواج را با مداخلهی علمی حل کنیم.
آقای دکتر شما در بررسی راهکارها به پایین آمدن سن ازدواج اشاره کردید. اما برخی معتقدند که فرد در سن پایین از پختگی لازم برای تشکیل زندگی مشترک برخوردار نیست.
باید در زمینهی رشد عقلی و اجتماعی فرد کار کنیم. باید در خانواده، رسانه و مدرسه در راستای بالا بردن رشد عقلانی و بلوغ اجتماعی نوجوانها کار کنیم، اما متأسفانه در حال حاضر میبینیم که رسانهها بیشتر به رشد و بلوغ جنسی فرد میپردازند، در حالی که آنها نیاز به بلوغ عقلی و اجتماعی دارند.
آقای دکتر، در آخر اگر نکتهی خاصی باقی مانده است، بفرمایید.
امیدوارم طبق آیهی شریفهی «وانکحوا الایامی منکم» که به آحاد جامعه از حاکمان گرفته تا بقیه اقشار جامعه امر کرده است که نسبت به ازدواج مجردها اقدام کنند، جامعهی بفهمد که این مسئلهی اول نظام است و مسئولین ما در این زمینه اهتمام ویژهای داشته باشند. همهی افراد جامعه، از مدیران گرفته تا مردم، باید بدانند که این مسئله چشم اسفندیار جامعهی ماست و اگر دشمن بخواهد به جامعهی ما ضربه بزند، از این نقطه ضربهپذیر هستیم. امیدوارم این درک عمومی ایجاد شود و یک عزم جدی و ملی برای ازدواج به وجود آید.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
حق و تکلیف همراه یکدیگر در جامعه معنا مییابد تا جامعه به تعادل برسد، نمیتوان جامعه را فقط حق مدار نمود و نسبت به ادای تکلیف بیتفاوت بود. در شرایطی که زنان جامعه فقط تک بعدی به آزادی و حق بنگرند و توجهی به تکالیف و ادای وظایف و مسئولیتها نداشته باشند، تعارض میان زن و مرد در خانواده افزایش مییابد.
گروه فرهنگی- اجتماعی برهان؛ در بنیش اسلامی، طلاق مورد نکوهش قرار گرفته است و جز در شرایط اضطرار و به عنوان آخرین راه حل پسندیده نمیباشد. در خصوص واکاوی علل و پیامدهای طلاق و همچنین بررسی راهکارهای مقابله با آن با «دکتر کبری خزعلی» رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
در طول سالهای اخیر شاهد چه تغییراتی درخصوص طلاق در ایران میباشیم؟ آیا کاهش قبح طلاق در گسترش آن در جامعه مؤثر بوده است؟ چه عواملی را در این جریان مؤثر میدانید؟
در چند دههی اخیر، طلاق در جامعهی ایران آهنگ رو به رشدی داشته به طوریکه نرخ طلاق دو رقمی گردیده و تبدیل به مسئلهی اجتماعی شده است. از سوی دیگر در شیوههای طلاق نیز تغییراتی رخ داده به گونهای که طلاقهای توافقی افزایش یافته است.مسلماً زمانی که در جامعهای طلاق تقبیح شود، بدان مفهوم است که ازدواج و پیوند زناشویی، پیمان و میثاقی غلیظ است که نمیبایست به سهولت و به آسانی این پیمان را شکست، اما هنگامی که طلاق به امری عرفی و عادی تبدیل شود و از قباحت آن به عنوان امری ناپسند و مکروه کاسته شود؛ نرخ طلاق بالا خواهد رفت، البته افزایش وقوع طلاق نیز به عرفی شدن آن کمک میکند.
در خصوص عوامل مؤثر بر گسترش چنین نگاه سهلگیرانه نسبت به طلاق و قبحزدایی از آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- نفوذ جریان مدرنیته در ایران؛
- روند جهانی شدن و تلقی گریزناپذیری جامعه و خانواده از آسیبهای آن؛
- جایگزینی اخلاق مدرن و فرهنگ غربی به جای اخلاق اسلامی؛
- تغییر سبک زندگی اعضای جامعه به سمت سبک زندگی غربی؛
- غلبهی گفتمان حقوقی بر گفتمان اخلاقی در جامعه و خانواده؛
- نفوذ و ترویج اندیشههای فمینیستی؛
- تقدسزدایی از نهاد خانواده؛
- تغییر و تحول در نظام ارزشها؛
- تضعیف کارکردهای نهاد خانواده؛
- گسترش رسانههای عمومی و بینالمللی؛
- اولویت دادن به نقشهای اقتصادی و اجتماعی زنان و عدم تأثیر بر اولویت خانواده و مدیریت صحیح آن.
تأثیر جایگزینی اخلاق مدرن به جای اخلاق اسلامی بر تعاملات خانواده و طلاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
اخلاق مدرن نقطهی مقابل اخلاق اسلامی است. آنچه در اخلاق اسلامی و دین رذیلت شمرده میشود در اخلاق مدرن فضیلت است. اخلاق مدرن خوشبختی فرد را در دستیابی به آرزوهای مادی خود میبیند و ابعاد معنوی انسان و اخلاق ایثارگرانه را مورد غفلت قرار میدهد. نفوذ اخلاق مدرن که مبتنی بر نسبیتگرایی اخلاقی است، فرد را به سمت حسن و قبح افعال بر اساس ملاکهای بشری و تمنیات فردی سوق میدهد. اخلاق مدرن، اندیشه، میل و تعهد فرد را به سمت لذتطلبی، منفعتجویی و آسایش خواهی هدایت میکند و روابط اعضای خانواده بر مدار حفظ منافع فردی میچرخد.
در این اخلاق، فرد ملزم به فداکاری نمیباشد و سعادت دیگران را سعادت خویش نمیشمارد، لکن در اخلاق اسلامی تعلق و دلبستگی فرد به خدا او را به ایثار، فداکاری و گذشت برای اعضای خانواده سوق میدهد و انحلال کانون خانواده جهت رسیدن به کامجوییهای فردی، امری ناپسند شمرده میشود زیرا کارآمدی نظام خانواده و تضمین آن در گرو فضایل اخلاق و عمل به دستورات دینی است و بر اساس تکلیف مداری و حق مداری استوار گردیده است، به همین انگیزه تحمل مسائل و مشکلات زندگی زناشویی در راستای انجام تکلیف دینی و فرمان الهی محسوب میشود.
در خصوص گسترش مطالبات حقوقی و غلبهی گفتمان حقوقی بر گفتمان اخلاقی در جامعه و خانواده و ارتباط این موضوع با طلاق توضیح دهید.
حق و تکلیف همراه با یکدیگر جامعه را به تعادل میرساند، نمیتوان جامعه را فقط حق مدار نمود و نسبت به ادای تکلیف بیتفاوت بود. در شرایطی که زنان جامعه فقط تک بعدی به آزادی و حق بنگرند و توجهی به تکالیف و ادای وظایف و مسئولیتها نداشته باشند، تعارض میان زن و مرد در خانواده افزایش مییابد.
وقتی زنان متأثر از فرهنگ مدرن، حق و آزادی بیشتری را مطالبه کنند، اما هنگام ادای تکلیف و وظیفه از خود سلب مسئولیت کرده و مردان را بیشتر موظف بدانند، زن و مرد به دو رقیب تبدیل شد و دو معامله گ در زندگی خواهند بود که هر کدام به منافع خود فکر می کند و نهایتاً فدای سود شخصی خواهند کرد. در حالی که چنانچه زن و مرد بخواهند به گفتمان مطلوب در خانواده دست یابند میبایست، به حقوق و تکالیف خود توأمان واقف شوند و متعهدانه تر عمل کنند وگرنه افزایش آگاهیهای حقوقی زنان و گسترش آموزشهای حقوقی فارغ از پایبندیهای اخلاقی، فضای خانواده و جامعه را از روح اخلاقی تهی مینماید.
پیامدهای نفوذ جریان مدرنیته در ایران بر خانوادهی ایرانی و ارتباط آن با گسترش طلاق را چگونه میبینید؟
یکی از رویکردهای اصلی مدرنیته تجدیدنظر در تمامی جنبههای زندگی انسان است. انسان مدرن به بازاندیشی در همهی نظامهای تکوینی، عقیدتی و اخلاقی میپردازد . این تجدیدنظر در باورها و تردید در حقانیت و درستی آنها منجر به نسبیتگرایی اخلاقی در جامعه و خانواده میشود. نسبیتگرایی در امور مقدسی چون پاکدامنی و وفاداریهای جنسی زوجین، موجب میگردد روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده اولاً عادی شده ثانیاً افزایش یابد و در نهایت منجر به بیتوجهی به مرزهای خانوادگی و حریم خانواده میشود.
روند تقدس زدایی از خانواده باگسترش ارتباطات و توسعهی ابزارهای جدید تکنولوژیکی شدت مییابد زیرا زمینههای تحریک جنسی را در جامعه افزایش داده و به دنبال آن آستانهی رضایتمندی جنسی زوجین را به شدت افزایش میدهد و با تنوع طلبی روابط آنها را به خارج از خانواده میکشاند که این خود به گسترش نرخ طلاق دامن میزند.
تغییر خانوادهی ایرانی از گونهی سنتی به مدرن، به تربیت نسلی مدرن انجامید که با اندیشه و ایدههای جدیدش نظیر انکار تفاوتهای جنسیتی، اختلاط نقشها، فردگرایی و اصالت لذات فردی، سلامت، ثبات و کیان خانواده را با خطر مواجه نموده و مهمترین جلوهی آن افزایش طلاق است. زنان نسل مدرن در تعارض قهری با اندیشههای نسل سنتی، پیروزی خود را در تغییر ارزشهای گذشته و فاصله گرفتن از نقشهای زنانه و تمایل به ارزشهای مردانه میبینند و برای دستیابی به برابری به عنوان اصلی حیاتبخش، تفاوتهای جنسیتی را نادیده میگیرند؛ بنابراین نقشهای همسری و مادری را مزاحمی برای توفیقاتشان قلمداد میکنند و از آنها بیزاری میجویند.
تغییر خانوادهی ایرانی از گونهی سنتی به مدرن، به تربیت نسلی مدرن انجامید که با اندیشه و ایدههای جدیدش نظیر انکار تفاوتهای جنسیتی، اختلاط نقشها، فردگرایی و اصالت لذات فردی؛ سلامت، ثبات و کیان خانواده را با خطر مواجه نموده و مهمترین جلوهی آن افزایش طلاق است.
پیرامون پیامدهای اجتماعی و روانشناختی طلاق توضیح دهید.
پیامدهای اجتماعی و روانشناختی طلاق به بحثهای موضوعی، علمی و پژوهشی نیاز دارد که در اینجا تنها میتوان به هر یک اشارهای کرد. عزیزان خواننده را به تحقیقی که از سوی شورای فرهنگی اجتماعی زنان تحت عنوان «طلاق در ایران» به قلم استاد دکتر «عبدالحسین کلانتری» و «پیام روشنفکر» انجام شده است، ارجاع میدهم.
پیامدهای اجتماعی طلاق
در خصوص پیامدهای اجتماعی طلاق بنده باید عرض کنم که طلاق ماهیتاً پدیدهای فردی، خانوادگی و اجتماعی است؛ زیرا تبعات آن نه تنها فرد را با مشکلاتی مواجه میکند بلکه عوارض آن همهی افراد خانواده، حتی خویشاوندان و در نهایت جامعه را درگیر کرده و هزینههای اخلاقی، روانی و مالی زیادی بر جامعه تحمیل میکند. پیامدهای اجتماعی طلاق بسیار زیاد است و همواره اندیشمندان اجتماعی را به تحقیق و درمانگری واداشته است. از نگاه صاحبنظران مهمترین آسیبهای اجتماعی طلاق را میتوان در این موارد نام برد.
آسیبهای اجتماعی کودکان و جوانان
از آنجایی که خانوادهی سالم امنترین و مناسبترین فضا برای پرورش یک انسان سالم و ایمن است. فروپاشی این کانون، بیشترین آسیبها را از هر حیث بر اعضای آن به خصوص کودکان و جوانان دارد. فرار نوجوانان و جوانان، بزهکاری کودکان، خودکشی، مصرف مواد مخدر یا واسطگی خرید و فروش آن، از جمله آسیبهای اولیه و فراگیر در میان خانوادههای فروپاشیده است. در روانشناسی جنایی، بروز انحرافهای اجتماعی یا جامعهزدگی و تشکیل گروههای آسیب دیدگان اجتماعی، ثمرهی جراحت عاطفی کودکان در خانوادههای طلاق تشخیص داده شده است.
این گونه کودکان خیلی بیشتر از دیگر همسالان خود مورد سوءاستفادهی جنسی قرار میگیرند و اعتیاد نیز در میان آنان شیوع بیشتری دارد. کودکان طلاق علاوه بر آسیبهای اخلاقی، از امنیت روانی و عاطفی برخوردار نیستند و وجود جانشین مادر، منجر به ناسازگاری بیشتر و انحراف و فرار آنان از محیط خانواده میشود. (کاملی، 1386) بنا بر اظهارنظر مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی، 95 درصد دختران فردی از فرزندان خانوادههایی هستند که پدر و مادر آنها طلاق گرفتهاند.
کودک آزاری
اشاره شد که طلاق از عوامل مهم ناامنی در خانواده است. با وقوع طلاق کودک به طور قطع یکی از حامیان اصلی و حقوقی، خود یعنی پدر یا مادر را از دست میدهد. اولین آزاری که کودک در اثر طلاق میبیند این است که شاهد نزاع و بعد طلاق والدین است و یا حداقلی با این شوک جدّی در زندگی خود مواجه میشود.
آزارهای روانی، تنهایی، بیحوصلگی، قهر و عصبانیت والدین، از شایعترین آسیبهای بعد از طلاق برای کودکان است و در بسیاری از موارد آسیبهای جسمانی از جمله ضرب و شتم، سیلی خوردن، گرسنه ماندن، حبس شدن در مکانی محدود، بیتوجهی به درمان کودکان و نوجوانان طلاق را آزار میدهد این آسیبها در مرحلهی اول فردی است اما مقدمهی آسیبهای خانوادگی و اجتماعی برای کل جامعه است زیرا کودک و نوجوان آسیب دیده هیچگاه فردی طبیعی و سالم برای جامعه نخواهد بود.
خودکشی کودکان
از عوارض بسیار ناگوار طلاق، خودکشی کودکان است که شرایط پیش آمده پس از طلاق برایشان قابل تحمل نیست و آخرین مقاومت آنها را میشکند و آنها را وادار به خودکشی میکند.
مصرف مواد مخدر
مردان و زنان مطلقه به دلیل آسیبهای روانی و عاطفی ناشی از طلاق، اگر در شرایط مناسب تربیتی و مذهبی نباشند، بیش از افراد عادی گرایش به مصرف مواد مخدر و الکل دارند. البته مصرف مواد مخدر و الکل خود از مهمترین عوامل طلاق هستند.
ناامنی زنان
با فروپاشی خانواده، زن که در چارچوب ازدواج، تحت حمایت مالی، روانی، عاطفی همسر خود بوده است و شرع و قانون از این حق او حمایت میکرده است، این سرمایهی بزرگ را از دست میدهد. (البته طلاق خود وسیلهای است برای رهایی زنان که خانواده و وجود همسر، امنیت آنها را به طور جدّی تهدید میکند.) بعد از طلاق زنان عموماً از سوی همسر خود تهدید میشوند، در برخی موارد هم مورد خشونت فیزیکی قرار میگیرند. بسیاری از مردان مشکلات شغلی برای همسران شاغلشان ایجاد میکنند و از همه مهمتر آبرو و شأن اجتماعی آنان را مستقیم یا بهوسیلهی دیگران مورد تهدید قرار میدهند.
آسیب دیگری که زنان مطلقه را تهدید میکند و آنان را به انزوا میکشاند، پرهیز اجتماعی از آنان است. زنان دارای همسر آنان را رقیبی برای خود تلقی میکنند و سعی در کناره گیری از آنان دارند و از آنجا که بسیاری از طلاقها مورد مخالفت خانوادهی زن است، برخی خانواهها نیز او را مثل گذشته پذیرا نیستند به خصوص اگر فرزندان نزد او باشند.
پیامدهای روانشناختی طلاق
آسیبهای روانی بر اعضای خانوادههای از هم گسیخته از شایعترین آسیبهاست. زن و مرد گرچه راه گریز مقطعی خود را در طلاق دیدهاند و ممکن است احساس رهایی و خلاصی از مشکل را داشته باشند، اما به هر حال فرازی از زندگی خود را با ناکامی پشت سر گذاشتهاند و این احساس ناکامی خواه ناخواه روان پریشی و عدم تعادل روحی مرد و زن را در پی خواهد داشت. البته آسیب بیشتری متوجه زنان و فرزندان آنان خواهد بود و آیندهی آنها را بیشتر متأثر خواهد کرد زیرا طلاق برای کودکان، تنها یک حادثه نیست بلکه فرآیندی است که ظرف چند سال اثراتش را به فرد میدهد. (گوودمن، امری و هاگارد، 1998)
از چندین تحقیق انجام شده، به دست میآید که طلاق پیامدهای روانشناختی زیر را در پی دارد: «اختلال هویت، احساس سرخوردگی، احساس ناامنی، عقدهی حقارت، پرخاشگری، ضعف سلامت روانی، اعتیاد، فقر، بیاعتمادی، ضعف اعتماد به نفس، تمایل به بزهکاری، ترک تحصیل، اجتماع ستیزی و نافرمانی اجتماعی، ضعف کنترل رفتاری، حس انتقام جویی، بیمیلی به تحصیل و رشد اجتماعی و ...»
روانشناسان آسیبهای طلاق را از حیث جنسیتی نیز تفکیک میکنند، برخی تأثیر آسیبها و رنج زنان را بیشتر از مردان برمیشمرند و معتقدند زنان بیشتر از مردان از مشکلات عاطفی روانی طلاق رنج میبرند (اخوان تفتی، 1382) و بیشتر از
مردان از برخورد جامعه ابراز ناراحتی کرده و نگران آیندهی خود و فرزندانشان هستند. برخی تحقیقات نیز به فشارهای بیشتری بر روی مردان تأکید دارند و نشان داده است که مردان بعد از طلاق بیشتر احساس وابستگی و درماندگی میکنند.
چه قوانینی در حمایت از خانواده و پیشگیری از طلاق وجود دارد؟
آسیب دیگری که زنان مطلقه را تهدید میکند و آنان را به انزوا میکشاند، پرهیز اجتماعی از آنان است. زنان دارای همسر سعی در کناره گیری از آنان دارند و از آنجا که بسیاری از طلاقها مورد مخالفت خانوادهی زن است، برخی خانواهها نیز او را مثل گذشته پذیرا نیستند به خصوص اگر فرزندان نزد او باشند.
در تمامی قوانین نظام جمهوری اسلامی مانند قانون اساسی، سند چشمانداز سیاستهای کلان مصوب نظام و سیاستهای تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده (که دهها مصوبه و راهبرد اختصاصی داده است) بر ضرورت استحکام خانواده و پیشگیری از تزلزل اشاره شده است.
علاوه بر آن، قانون مدنی بر مسائل حقوقی حامی زوجین و بقای خانواده تأکید نموده و حتی در عرصهی اخلاقیات، با تدوین مادهی 1103، تأکید بر حسن معاشرت را به عنوان یک وظیفهی واجب مطرح مینماید که برگرفته از آیهی «عاشرون بالمعروف» است یعنی داشتن رفتار نیکو با همسر بهعنوان دستور واجب قرآن است که علاوه بر ادای حقوق واجب اقتصادی، اجتماعی، حفظ سلامت و نرمش رفتاری و گفتاری که سبب دوام و شیرینی زندگی مشترک شده، باعث شکوفا شدن استعدادهای اعضای خانواده میشود و از عوامل مهم پیشرفت جوامع است و اکثر مواد قانون مدنی در جهت تحقق این رفتار نیکو و حمایت از استحکام خانواده به مواردی از جمله ادای وظایف زوجیت، پرداخت نفقه و ... اشاره میکند.
یکی از این قوانین آگاهی بخش در مورد خانواده، قانون «حقوق و مسئولیتهای زنان در نظام جمهوری اسلامی » است که با الهام از شریعت معتدل اسلام و برای ایجاد زمینهی رشد هماهنگ، متعادل و متوازن در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسانها با توجه به آزادی مسئولانه و کرامت انسانی زنان و با توجه به تناسب و تعادل تعالیگرا بین حقوق زن و مرد و تناسب میان حقوق و مسئولیتها میان زن ومرد تنظیم شده است و در 3 بخش و 5 فصل و 148 بند در شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 83 به تصویب رسیده است و در سال 85 برای تحقق قوانین مورد نیاز به عنوان قانون لازمالاجرا در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است و دستگاههای اجرایی موظف به ارائهی گزارش سالانه در جهت تحقق آن هستند.
یکی دیگر از مهمترین قوانین بازدارنده از طلاق و حمایت کننده از استحکام خانواده، لایحهی حمایت از خانواده است که در راستای تحقق بهینهی اصل 21 و بند 2 اصل 158 قانون اساسی و اجرای بهینهی سیاست قضازدایی و برای کاهش مشکلات موجود در اجرای قوانین حقوقی خانواده و رفع ابهام و تعارض و خلأ از قوانین و مقررات آیین دادرسی برای نزدیک شدن به وحدت رویهی بیشتر درد دادگاهها تهیه شده است.
داشتن رفتار نیکو با همسر بهعنوان دستور واجب قرآن است که علاوه بر ادای حقوق واجب اقتصادی، اجتماعی، حفظ سلامت و نرمش رفتاری و گفتاری که سبب دوام و شیرینی زندگی مشترک شده، باعث شکوفا شدن استعدادهای اعضای خانواده و از عوامل مهم پیشرفت جوامع است.
برای بررسی وضعیت اجتماعی فرهنگی طلاق چه پژوهشهایی انجام شده، منابع، اصول و روشهای به کار گرفته شده کدام است؟
با توجه به جامعیت و کلان نگری سیاستهای برگرفته از آیات و روایات، رهنمودهای حضرت امام(رحمتاللهعلیه) و مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) و نیز با دقت در رویکرد علما و متخصصین و نخبگان در حوزهی نظر و عمل تحقیقات انجام شده در موضوع طلاق و فراتحلیل آنها، حداقل 300 پروژهی تحقیقاتی احصاء شده است و با بررسی مطالعات انجام شده به نتایج جالبی دست یافتهایم که علیرغم شیوع تحلیلهای موجود اجتماعی که اکثراً علت اصلی طلاق را مشکلات اقتصادی عنوان میکنند، این بررسی عامل مهم را تحولات فرهنگی و تغییر نگرش و سبک زندگی میداند و عواملی چون اعتیاد و مشکلات اجتماعی- اقتصادی به عنوان معلول و یا عوامل بعدی محسوب میشود.
ممکن است به شاخصها و حوزههای بررسی و تحلیل وضعیت اشاره بفرمایید؟
بله؛ همانطور که میدانید بعد از بررسی مبانی نظری با طراحی شاخصهای سنجش وضعیت براساس تحلیل وضعیت صورت میگیرد تا براساس این تحلیل رویکرد استراتژیک را اتخاذ و عوامل مؤثر و موانع را شناسایی و برای تغییر وضعیت اقدام نمود که برخی از شاخصها برای این برنامهریزی عبارتانداز: 1- بررسی باورها و ارزشهای مذهبی خانواده؛ 2- تحولات فرهنگی و رفتاری؛ 3- الگوی مصرف به ویژه مصرف فرهنگی، رسانهای و نیز شاخصهای اجتماعی مانند الگوی تحصیل و اشتغال، نقش خانواده در مدیریت اقتصاد، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافهای اجتماعی، آسیبهای اجتماعی و آثار خانوادگی و فردی آن.
نقش قوانین و حقوق در تأمین امنیت خانواده اعم از حقوق اساسی- مدنی و حقوق اعضای خانواده، حقوق اداری و قوانین کار- نقش کار و اشتغال در ثبات و تزلزل خانواده و سنجش تناسب کار با ویژگیهای ذاتی، روحی و تربیتی هر یک از زن و مرد، میزان آشنایی و افتخار هر یک از زن و مرد به جنسیت خود، میزان آشنایی به نقشها و کار ویژهی هر یک از اعضای خانواده و میزان تحقق عملی کارکردهای اختصاصی اعضای خانواده.
ممکن است در رابطه با این شاخصها به برنامهها و سیاستها و راهبردهایی که تدوین و تصویب نمودهاید یا در دست تهیه دارید، اشاره بفرمایید؟
بله؛ همانطور که میدانید، شورای عالی انقلاب فرهنگی در تمامی عرصههای مورد نیاز اقدام به سیاستگذاری و برنامهریزی راهبردی نموده است اما برای تحقق عملی و اجرایی آن نیازمند نهادی برنامهریز و اجرایی بود که با تصویب ستاد ملی زن و خانواده این مهم جامهی عمل پوشیده و هم اکنون برنامهها همراه با نگاشت نهادی و تقسیم کار ملی ارائه شده است و یکی از مهمترین این مصوبهها، برنامهی جامع تحکیم خانواده و پیشگیری از تزلزل و فروپاشی آن بود که دقیقاً برای تمامی مسائل فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، قانونی، آموزشی، پژوهشی و اقتصادی و حمایتی سیاستها و راهبردها، اقدامهایی پیشبینی و تدوین شده است.
از جمله:
- تبیین راهکارهای التزام به حفظ و تعالی جایگاه خانواده در تمامی برنامهریزیها و سیاستگذاریها؛
- تبیین و نهادینه سازی نقشهای اصولی اعضای خانواده با رعایت تناسب و عدالت در تفاوت نقشهای زن و مرد؛
- ارائهی الگوی عملی خانوادهی اسلامی با تبیین نقشهای هر یک از اعضا و تقویت کارکرد آنها؛
- ارتقای امنیت و سلامت خانواده و مصون سازی آن از تهدیدهای نرم و فرهنگهای التقاطی و مهاجم؛
- نهادینه سازی هماهنگی حقوق و تکالیف و اخلاق محوری در آموزشها و فرهنگ سازی برای تحکیم خانواده.
برای فرهنگ سازی چه برنامههایی دارید؟
اگر منظور برنامههای اجرایی و عملی است به عنوان نمونهبه چند مورد اشاره میکنم؛ ارائهی الگوی کامل سیمای خانوادهی موفق، مؤمن، شاداب و بانشاط، امیدوار و مسئول در قالب فیلم و سریالهای جذاب.
- حمایت از برنامههای سازمانهای مردم نهاد، فعال در زمینهی آموزش و مشاوره برای همسریابی و هدایت جوانان در تشکیل خانواده و حمایتهای مادی و معنوی از خانوادهها؛
- ارائهی الگوهای متنوع از خانواده متناسب با انواع فرهنگهای بومی و عرف اقشار مختلف متناسب با ارزشهای اسلامی؛
- ارائهی الگوهای متنوع از مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان هماهنگ با حفظ حریم خانواده و متناسب با نقشهای اصولی زنان به ویژه همسری و مادری و به دور از اختلاط بیضابطه نظیر تله ورکینگ، فعالیتهای پروژهای و دورکاری و کارهای شیفتی نظیر شغل خطیر و مقدس پرستاری؛
- ترویج فرهنگ مهرورزی، گذشت، عفو و رحمت، صداقت و اعتماد در بین اعضای خانواده از راه تولیدات رسانهای و محصولات فرهنگی، فیلم و سریال؛
- ترویج حق سالاری و رویکرد قانونمند و تربیتی و نظاممند بر روابط اعضای خانواده به جای زن، مرد، جوان یا کودک سالاری؛
- برنامهریزی برای افزایش احساس تعلق و مسئولیت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر با ایجاد سیستم نظاممند اجرای صله رحم جهت پشتیبانی و حمایت از اعضای نیازمند معنوی و مادی خانواده؛
- ترویج آداب و روشهای دقیق روابط خواهر و برادر و والدین و فرزندان و توسعهی نقش حمایتی، هدایتی و نظارتی والدین بر فرزندان به ویژه در امر ازدواج؛
- فرهنگ سازی رسانهها و مراکز آموزشی و فرهنگی جهت تسهیل امر ازدواج با کاهش توقعها، تشریفات و آداب ازدواج و توجه به تحقق مهرالسنه؛
- ترویج انتخاب آگاهانه و مسئولانه و به موقع ازدواج مبتنی بر اصول مودت، رحمت و تولید نسل صالح و سالم.
شما اشارهای به بخش حقوق یا آموزش داشتید، چه مصوبههایی در این زمینه داشتهاید؟
مصوبههای نظام در سطح سیاستگذاری در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در برنامههای اجرایی در ستاد ملی زن و خانواده بسیار وسیع است.
از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشکیل کمیتهی ویژهی کاهش و پیشگیری از جرایم و مفاسد اخلاقی تهدیدکنندهی نهاد خانواده؛
2. تأسیس مراکز امداد و ارشاد خانواده و تأمین امکانات حمایتی لازم در جهت پیشگیری، درمان و بازتوانی اعضای خانواده؛
3. بازنگری دقیق در قوانین و مراحل دادرسی طلاق و ایجاد تضمینهای قانونی در جهت اجرای بهینهی قانون در راستای تحکیم خانواده؛
4. اصلاح نظام آموزشی که در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش، زمینهسازی آن انجام شده است، در راستای آموزش ویژگیها و مشترکات نقشهای زنان و مردان در خانواده و جهتدهی آموزشها با محوریت تناسب نقشها؛
5. ایجاد مهارتهای سبک زندگی اسلامی و ارتقای تواناییهای دختران و پسران در ایفای بهینهی نقش مادری و پدری و زوجیت مطلوب؛
6. توسعهی روحیهی تعاون، همکاری، ایثار و فداکاری اعضای خانواده برای حفظ ثبات و پایداری خانواده و در صورت ورود آسیب، سعی بر همیاری اعضا برای اصلاح و جبران آسیبها و اجرای بهینهی تصریح به احسان که مورد تأکید اسلام است؛
7. تدوین و تصحیح کتب درسی، متون آموزشی و فرهنگ عمومی در جهت حفظ و توسعهی اخلاق اسلامی و همزیستی ملاطفت آمیز و تعالی بخش اعضای خانواده؛
8. ایجاد رشتههای تخصصی در جهت آموزش مهارتهای خانوادگی و گنجاندن واحدهای درسی مدیریت خانواده و دانش خانواده در مراکز آموزشی؛
9. توسعهی گفتمان خانواده محور و عدالت طلب در مقابل فردیت و تساوی طلبی مادی غرب و دیدگاههای حق محور اعضای خانواده که حاکی از تعارض و تقابل فمینیستی است؛
10. تجزیه و تحلیل و نقد آسیب شناسانهی شکاف نسلی و راهکارهای اصلاح آن برای خانوادهها؛
11. تضمین اجرای قوانین در راستای تأمین امنیت همه جانبهی ارتقای سلامت روحی و جسمی زنان؛
12. مبارزهی همه جانبه با عوامل تزلزل یا انحطاط خانواده که باعث کاهش تعهد و تعلق اعضای خانواده و وفاداری زوجین میگردد و سعی در رفع شقاق و ایجاد وفاق حداکثری در خانواده؛
13. ایجاد و توسعهی سازمانهای مردم نهاد داخلی، منطقهای و بینالمللی حامی ازدواج و توسعهی خانواده به منظور افزایش نسل صالح و سالم؛
14. توسعهی سیاستهای تشویقی و امکانات رفاهی متناسب با تحقق معیارهای تحکیم خانواده برای کارکنان.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
خانواده در ایران در مرحلهای دشوار از حیات خود به سر میبرد. این دشواری از آن جاست که به دلیل تغییر سبک زندگی هنجارهای قدیمی تنظیم کننده خانواده، در ازدواج و تنظیم مناسبات خویشاوندی دیگر پاسخگو نیستند و از سویی رویههای نوپدید درعرصه مناسبات خانواده نیز آنچنان نشدهاند که به تولید هنجارهای انتظام بخش در جامعه منجر شوند.
گروه فر هنگی-اجتماعی برهان/ سیده فاطمه محبی؛ نفوذ مدرنیته با گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی، سکولاریسم و دنیاگروی، تغییر ارزشهای اجتماعی، تفوق ارزشهای فردگرایانه، تنوع روزافزون سبک زندگی و تأثیرات ناهمگون بر عادات، ارزشها، تصورات و شیوههای فکر و اندیشه، به فاصله گرفتن بیشتر افراد از کدهای رفتاری مبتنی بر مذهب و تعهد انجامیده است. خانواده نیز از فرآیند بازاندیشانهی روند مدرنیته مستثنا نبوده و الگوی خانوادهی سنتی و متعارف با اولویت حفظ نهاد خانواده، با چالشهای جدی مواجه شده است. نقشهای جنسیتی با هجوم اندیشهی برابریطلبی جابهجا گردیده و تضادهای جنسیتی در خانواده، با شکستن مرز تفاوتهای حقوقی منبعث از تکوین متفاوت زن و مرد، به فردی شدن بیشتر افراد در خانواده، ذرهای شدن خانواده و از دست رفتن روابط عاطفی آن انجامیده است.
روند رو به رشد نوگرایی در خانوادهی ایرانی به صورت تغییر شکل در حمایتهای اجتماعی خانواده، دسترسی به انواع شبکههای ارتباطی، افزایش حضور زنان در حوزهی عمومی، کاهش فرزندآوری، کمرنگ شدن باورهای مذهبی خانوادهها، تغییر در نگرشهای جنسیتی، تغییر در شیوهی گذران اوقات فراغت خانوادهها، افزایش میزاناستفاده از رسانهها، تغییر در ارتباطات دختران و پسران، به وجود آمدن شکلهای جدیدی از خانوادهها، تغییر در چگونگی حیات عاطفی خانوادهها و... است که میتواند به تغییر شکل یا فرسایش سرمایهی فرهنگی و اجتماعی خانوادهها و افزایش طلاق ختم شود.
اکنون خانواده در ایران در مرحلهای دشوار از حیات خود به سر میبرد. این دشواری از آنجاست که به دلیل تغییر سبک زندگی، هنجارهای قدیمی تنظیمکنندهی خانواده، در ازدواج و تنظیم مناسبات خویشاوندی دیگر پاسخگو نیستند و از سوی دیگر، رویههای نوپدید در عرصهی مناسبات خانواده نیز آنچنان نهادینه نشدهاند که به تولید هنجارهای انتظامبخش در جامعه منجر شوند. این سردرگمی در حفظ سنتها و در عین حال، کشش به نوگرایی، به نوعی بحران در خانواده و در رابطه بین نظام خانواده و نظام عمومی جامعه تبدیل شده است که یکی از تبعات آن، افزایش نگرانکنندهی آمار طلاق است.
طلاق از نگاه آمار
طلاق در دههی هشتاد (1388-1380)، روندی کاملاً صعودی داشته است؛ به طوری که از 95/0 به 71/1 در هزار در کل کشور افزایش یافته است. همچنین میزان طلاق در مناطق روستایی به بیش از دو برابر (از 41/0 به 88/0 در هزار) و در مناطق شهری نزدیک به دو برابر (از 01/1 به 09/2 در هزار) صعود کرده است.[1]
مأخذ: سازمان ثبت احوال کشور، دفتر آمار و اطلاعاتجمعیتی (ر.ک: کلانتری، 1390)
1)عوامل زمینه ساز طلاق
·مطالعات داخلی
در این مجال، با عنایت به مجموعهی گستردهای از مطالعات داخلی در موضوع طلاق، عوامل مؤثر بر طلاق را در چند بخش شامل علل فرهنگیاجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، روانشناختی، جنسی و فیزیولوژیکی ردهبندی میکنیم و نمونهای از تحقیقات استنادی را برمیشماریم.
- عوامل فرهنگیاجتماعی
اختلاف تحصیلات زوجین، تفاوت سطح فکری و آگاهی زوجین، انگیزهی ازدواج، نوع همسرگزینی (عدم استقلال در انتخاب شریک زندگی)، نحوهی آشنایی زوجین، شناخت کم نسبت به خصوصیات همسر قبل از ازدواج، شناخت ناکافی خانوادههای زوجین نسبت به یکدیگر، ضعف در آگاهی از نقش زوجین پیش از ازدواج، نظر مثبت خانوادهی فرد نسبت به طلاق، حمایت خانواده از طلاق فرد یا بیتفاوتی نسبت به طلاق فرد، تصور مثبت از پیامدهای طلاق، وجود طلاق در میان بستگان، برآورده نشدن انتظارات از نقش همسری، عدم مشورت مردان با زنان در امور زندگی، اختلاف دربارهی محل سکونت، وجود اختلافات عقیدتی و مذهبی، پایبند نبودن همسر به مسائل دینی، توجه بیش از حد همسر به فرزندان، تفاوتهای قومیتی زوجین، زندانی بودن مرد، تفاوت با همسر در نحوهی گذران اوقات فراغت، اختلاف در فرزندپروری، ازدواج تحمیلی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم وابستگان و اطرافیان و دوستان در زندگی، سن پایین ازدواج، تفاوت سنی زیاد زوجین، تعداد فرزندان، سوءاستفاده از مواد و ارتکاب جرم، خشونت خانوادگی از عوامل فرهنگیاجتماعی طلاق به شمار میآیند.[2]
- عوامل اقتصادی
از جمله عوامل اقتصادی زمینهساز طلاق، میتوان به مواردی چون شرایط اقتصادی نامناسب، اختلاف طبقاتی، پایین بودن درآمدهای خانوار، گرانی، ناتوانی مالی، تورم، فقر اقتصادی، از دست دادن شغل، بیکاری شوهر، کاهش قدرت خرید، کاهش رفاه، بالا رفتن هزینهی زندگی و پایین آمدن استاندارد زندگی و تأثیر آن بر دهکهای پایین درآمدی، اشتغال زنان در خارج از منزل، عدم پرداخت نفقه، مشاغل پایین مرد، مشخص نبودن شغل زوج، عدم رضایت از شغل همسر، عدم مدیریت امور مالی خانواده، عدم حمایت اقتصادی والدین و عدم تأمین معاش خانواده از سوی شوهر اشاره کرد.[3]
- عوامل اخلاقی
فساد اخلاقی زن یا شوهر، عدم توافق اخلاقی، سوءمعاشرت و سوءرفتار، اعمال منافی عفت، عدم توافق اخلاقی، رها کردن زندگی خانوادگی، ترک خانواده، عدم مسئولیتپذیری مردان، هوسرانی، اعتیاد، میگساری، لاابالیگری، انحرافات اخلاقی زن، عدم توافق و سازگاری زوجین، فحاشی، بدبینی نسبت به شوهر، بدبینی شوهر نسبت به زن، سوءاخلاق و سوءرفتار زوجین، عدم اعتماد زوجین به یکدیگر، بیاحترامی زوجین به هم، اعمال خشونت فیزیکی به همسر، عدم اعتماد زوج به همسر، خودخواهی همسر، عدم توافق اخلاقی بین زن و شوهر، مشکل زوجین در حل مسئله، کاهش رضایتمندی زناشویی، ضعف در کارایی خانواده، کاهش حمایتهای خانوادگی از زوجین، ضعف در ایفای نقشهای همسری و انگیزههای واهی در ازدواج.
- عوامل روانشناختی
عوامل روانشناختی و فردی شامل عوامل ارثی و فیزیولوژیک، ویژگیهای شخصیتی، روانی و مانند آن است که از مهمترین این عوامل میتوان به وجود اختلالات و ناهنجاریهای روانی در خانواده و زندگی زناشویی، احساس تنفر و پایان عشق و علاقهی طرفین به یکدیگر، ویژگیهای روانی و عصبی غیرقابل تحمل، خلق بیثبات، عصبی بودن همسر، دلواپسی مزمن و بدبینی مفرط همسر، احساس افسردگی، ترس مرضی، تصورات پارانوئیدی، روانپریشی، حساسیتهای روحی، وسواس فکری و عملی، اضطراب، خصومت با یکدیگر، عدم علاقه، تفکر غیرمعمول و باورهای غیرمنطقی اشاره نمود.[4]
- عوامل جنسی
وجود عادات جنسی ناپسند در مردان، انحرافات جنسی مرد، عدم تمکین زن، ضعف عملکرد جنسی، کوتاهی در انجام وظایف زناشویی، عقیم بودن مرد یا زن، اختلاف در سلایق جنسی، خیانت مرد به زن، خیانت زن به مرد، مراجعه به مشاورین مرد در امور جنسی، عدم آراستگی جنسی زن، تنوعطلبی جنسی مردان، مقایسهی فعالیت جنسی همسر با زنان دیگر از طرق مختلف، عدم تفاهم جنسی زن و مرد، ناتوانی جنسی زن یا مرد، سردمزاجی جنسی زن یا مرد، ازدواج مجدد، چندزنی بودن مرد و وجود شخص ثالث، از جمله عوامل جنسی هستند.[5]
- عوامل فیزیولوژیک و محیطی
اختلاف سنی زوجین، بیفرزندی، بیماری مستمر زن یا مرد، زودرسی ازدواج، محل تولد زوجین، شمار افراد خانواده و تعداد فرزندان زوجین.
· مطالعات خارج از کشور
برخی از عوامل زمینه ساز طلاق در تعدادی از مطالعات خارج از کشور، عبارتاند از:
در مطالعهی کالمیجن[6]. طرفداری زنان از هنجارهای رهایی و برابریطلبی به طور قابل ملاحظهای میزان طلاق را افزایش میدهد.[7] افراد مذهبی که رفتارهایشان را اعتقادات آنها تنظیم میکند کمتر طلاق میگیرند و میزان طلاق در آنها کم است. افراد مذهبیتر تحت شرایط خاصی، دست به طلاق میزنند[8] و همکارانش در ارتباط با طلاق، نقش زمینههای فرهنگی و اقتصادی برجسته نشان داده شده است
لیوید (1995) نیز معتقد است زمانی احتمال فروپاشی زندگی زناشویی در بالاترین حد است که زوجین برای توسعهی روابط بدیل فرصتهایی داشته باشند. در جوامع صنعتی، پدیدهی زوجزیستی (زندگی مشترک پیش از ازدواج) نقش تعیینکنندهای در تشدید روند صعودی میزان طلاق ایفا میکند. زوجزیستی مخصوصاً در بین کسانی بیشتر متداول است که قبلاً یک ازدواج ناموفق یا طلاق را تجربه کردهاندو اساساً به طلاق به عنوان یک راهحل برای مشکلات زناشویی اعتقاد قوی دارند؛ در حالی که آنان که چنین نگرش و تجربهای را قبل از ازدواج ندارند، کمتر در معرض واقعهی طلاق هستند. بنابراین، با توجه به روند صعودی زوجزیستی» در جوامع صنعتی، میتوان پیشبینی کرد که این جوامع شاهد افزایش چشمگیرتر طلاق نیز خواهند بود.[9]
برنامههای اجتماعی و اقتصادی کشور باید به گونهای باشد که بخشی از زمان و توان فرد را در راستای توجه و نفع خانواده قرار دهد و با افزایش حضور کمّی و کیفی فرد در خانواده، به طور غیرمستقیم به تقویت نهاد خانواده یاری رساند.
2) پیامدهای منفی طلاق
طلاق والدین میتواند تأثیرات ناگواری بر کودکان بر جای گذارد. برخی محققان معتقدند آثار منفی طلاق بر کودکان قبل از وقوع طلاق آغاز میشود و مدتها پس از طلاق ادامه خواهد داشت. مطالعات مختلف، تفاوت آشکار سازگاری عاطفی و اجتماعی فرزندان طلاق و فرزندان خانوادههای هر دو والد (سالم) را نشان میدهد. در واقع طلاق بر ارتباط مؤثر والدین با فرزندان نیز تأثیر میگذارد و سازگاری کودکان و نوجوانان را از بین میبرد[10]
طلاق اثرات نامطلوبی بر سلامت روانی و آرامش کودکان و نوجوانان و زنان مطلقه بر جای میگذارد.[11] آثار و پیامدهای طلاق بر زنان نیز وسیع گزارش شده است و در سه حوزهی فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل تبیین است.[13] از نظر والرستین، طلاق زنجیرهای از حوادث بههمپیوسته است که برای همیشه زندگی قربانیان خود را دگرگون میکند. طلاق والدین نه تنها برقراری روابط عاطفی را برای کودکان دشوار میکند، بلکه روابط گذشتهی آنها را با والدینشان مخدوش میکند. بنا بر بررسیهای انجامشده، کودکان پس از طلاق والدین در سنین گوناگون دچار حالات روحی متفاوتی میشوند، مثلاً در سال اول جدایی والدین، کودکان دچار احساس خشم، ترس و افسردگی میگردند.[12]چندﻳﻦﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ ﮔﺰارش ﻛﺮدهاﻧﺪ ﻛـﻪ اﺳﺘﻌﺪاد و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ آﻣﻮزﺷﻲ ﻛﻮدﻛﺎن ﻃﻼق، در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪﺑﺎ ﻛﻮدﻛﺎن ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ، ﭘﺎﻳﻴﻦ اﺳﺖ. همچنین کودکان طلاق به دلیل آنکه عمدتاً توسط مادر نگهداری و حضانت میشوند، با کاهش استانداردهای سطح زندگی مواجه هستند و طلاق معمولاً منجر به کاهش رفاه نسبی آنها میگردد.
از جمله مهمترین مشکلات زنان پس از طلاق میتوان به این موارد اشاره کرد: زنان مطلقه نسبت به سایر زنان آسیبپذیرترند[14] و تحت فشارهای روحی و روانی بسیاری قرار دارند.[15] از دیگر پیامدهای طلاق بر زنان مطلقه میتوان به کیفیت زندگی پایین،[16] فشار مسائل مالی،[17] نگرش اخلاقی منفی نسبت به زنان مطلقه از سوی جامعه،[18] انزوای اجتماعی و کوچکتر شدن شبکهی روابط اجتماعی آنها و آسیب دیدن روابط اجتماعی آنان به دلیل احساس عدم امنیت اجتماعی،[19] گرایش به سمت مصرف مواد مخدر،[20] افسردگی بیشتر زنان مطلقه در مقایسه با مردان[21] و شیوع اختلالهای جسمی و روحی (از جمله اعتیاد به مشروبات الکلی، خودکشی و ضعف قوای ذهنی) و رضایت کمتر از زندگی[22] اشاره کرد.
طلاق همچنین در برخی موارد، بر حسب تقسیم منابع پس از طلاق، به کاهش استاندارد زندگی زنان ختم میشود. افراد مطلقه مشکلات بیشتر بهداشتی و نرخ بالاتر مرگومیر را نسبت به افراد متأهل نشان میدهند و از احساس گناه، افسردگی و اضطراب روحی پس از طلاق رنج میبرند.
میتوان پیامدهای طلاق را بر خانوادهی گسترده، همچنین بر تغییر قوانین و بر ساختارهاى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى و افزایش بزهکاریها و آسیبهای اجتماعی و روند رو به رشد روابط فرازناشویی و حتی افزایش نرخ فحشا نیز پى گرفت. شیوع طلاق سبب میگردد که هر نظام حکومتی، آن را به عنوان یک واقعیت فراگیر به رسمیت بشناسد، احیاناً زمینههایی برای قبحزدایی از آن بیابد، سیاستهای تأمین اجتماعی را به سمت حمایت از خانوادههای طلاق جهت دهد، در الگوهاى مشارکت اجتماعى، حضور زنان را با نگاهی متفاوت پی گیرد و در قوانین کار و الگوی اشتغال، با فراخوان زنان به بازار کار، نیاز به تحمل هزینههای گزاف برای پشتیبانی از زنان مطلقهی خانهدار را کاهش دهد که هر کدام از این رویهها نیز میتواند مجدداً به نوعی در چرخهی مسائل اجتماعی، به بازتولید طلاق منتهی گردد.
3) پیشنهادات
از آنجا که گذر از طلاق را میتوان در سه مرحلهی کلی بخشبندی کرد: 1) قبل از جدایی و طلاق، 2) انتقال و بازسازی [مرحلهی حین طلاق] و 3) نقاهت و نوسازی پس از طلاق؛[23] لذا بر همین اساس نیز میتوان راهبردهای کاهش طلاق را معطوف به سه راهبرد اصلی «راهبرد مربوط به ازدواج و روابط زوجین (قبل از طلاق)»، «راهبرد حین طلاق» و «راهبردهای پس از طلاق» مطرح نمود:
4)راهبرد مربوط به ازدواج و روابط زوجین (قبل از طلاق)
- راهبرد احیای ملاکهای اسلامی و توجه به همسانهمسری در همسرگزینی
اولین راهکار در این زمینه، توجه و آگاهی دادن به نسل جوان نسبت به پیامدهای ناگوار تفاوتهای شدید و گوناگون فرهنگی و اجتماعی همسران است. لذا پیشنهاد میگردد بهرهگیری از مشاورههای پیش از ازدواج جهت توافقسنجی زوجین اجباری گردد و تلاش شود مقیاسهای توافقسنجی بومی و علمی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان ایرانی طراحی گردد.
نکتهی قابل تأمل آنکه مشاورههای پیش از ازدواج اکثراً از سوی متخصصین روانشناسی و مشاوره ارائه میشود که کمتر به جنبههای فرهنگی و اجتماعی زوجین توجه مینمایند. بنابراین لازم است در دفاتر مشاورههای الزامی قبل از ازدواج (چنانچه این پیشنهاد عملی گردد)، از مشاورین جامعهشناسی جهت توافقسنجی فرهنگیاجتماعی زوجین استفاده شود.
- راهبرد افزایش آگاهی متقاضیان ازدواج در آینده
آموزش اخلاق و آیین زندگی خانوادگی به دانشجویان به عنوان دروس عمومی، آموزش مهارتهای زندگی در خانواده به دانشآموزان، تدریس حقوق و مسئولیتهای همسران در قبال یکدیگر در دانشگاهها، پیشنهاد دو واحد حقوق و اخلاق در خانواده برای دروس عمومی در دانشگاه، تأکید برآزمایشات مربوط به سلامت جسمی و جنسی قبل از ازدواج.
- راهبرد افزایش آگاهی زوجین از طریق آموزش
همچنین آگاهی زوجین از متفاوت بودن زندگی مشترک با زندگی مجردی و وجود نقشهای متفاوت و نه متعارض در زندگی، تصحیح تصاویر القاشده از زندگی مشترک و روابط زوجین، در صورت آموزشهای صحیح و کافی در جهت کسب مهارتهای زندگی، میتواند از بروز عوامل تنشزا و زمینهساز فروپاشی و در نهایت جدایی و طلاق زوجین، پیشگیری نماید.
چنانچه وقوع تعارض و کشمکشهای بین زوجین اجتنابناپذیر باشد، به خدمات مشاورهای در برخورد با مشکلات و حل آنها و شروع زندگی موفق و متفاوت نیاز است. از سوی دیگر، آگاهی از پیامدهای طلاق نیز با تغییر نگرش زوجین نسبت به طلاق، میتواند منجر به کاهش نرخ طلاق و بسیاری از هزینههای روانی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط با آن شود. از آنجا که زندگی مشترک و در کنار هم بودن زوجین، دلیلی بر بسامان بودن روابط زناشویی نیست، لذا ارائهی آموزش به این دسته از زوجین نیز جهت پیشگیری از طلاق، ضروری مینماید؛ از جمله آموزش روانشناسی اختلافی زن و مرد به گونهای که زنان از خصوصیات مردان و مردان از خصوصیات زنان در جهت حسن معاشرت در زندگی بهرهمند شوند، آموزش مهارتهای ارتباطی به زوجین، آموزش نحوهی شفاف نمودن توقعات و انتظارات زوجین در برابر یکدیگر، افزایش آگاهی زوجین در مورد نحوهی مقابله با مشکلات مختلف زندگی و مدیریت و حل تعارض و...
- راهبرد رفع موانع و بازدارندههای ایفای نقش زوجین از طریق:
- اختصاص بیمه به ارائهی خدمات مشاورهای به زوجین و بیمهی مهریه و...
- گسترش بیمهی بیکاری و بیکاریهای فصلی مردان.
- بهبود وضعیت معیشتی خانواده و نظام تأمین اجتماعی.
- تأسیس کلینیک سلامت جنسی ویژهی مشکلات جنسی زوجین.
- اجرای برنامهی توانمندسازی زوجین به عنوان رویکرد پیشگیرانه و آموزشی (مطالعات نشان میدهد این برنامهها در بلندمدت بسیار مؤثر و مقرون به صرفه است).
- الزام زوجین متقاضی طلاق به استفاده از مشاورههای خانواده، حتی در طلاقهای توافقی.
- فعال نمودن سازمانهای مردمنهاد در موضوع حمایت از نهاد خانواده و پیشگیری از طلاق در موارد دادخواستهای طلاق به علت بیکاری، بیماری، اعتیاد و... همسر.
- ترویج فرهنگ مراجعهی خانوادهها به مراکز مشاورهی خانواده در هنگام بروز اختلافات.
- پیشگیری از آموزش حقوق، به صورت خاص به زنان، به جهت ایجاد زمینهسازی تخاصمات زوجین.
- راهبرد تصحیح نگرشها در زمینهی طلاق
نتایج تحقیق نشان میدهد که نگرش مثبت زوجین نسبت به طلاق در درخواست طلاق مؤثر بوده است. بنابراین به نظر میرسد لازم است در این زمینه، اقدامات فرهنگی انجام شود و با تبیین پیامدهای ناگوار طلاق برای نسل جوان، آنها را از هر نوع اقدام عجولانه در این زمینه بازداشت. کاهش آستانهی تحمل زوجین، افزایش نرخ طلاق در جامعه و آسان بودن طلاق به ویژه طلاقهای توافقی که میزان زیادی از طلاقها را به خود اختصاص داده است، به کاهش قبح طلاق و نگرش غیرمنفی نسبت به طلاق انجامیده که ضروری است در این زمینه نیز مطالعات عمیقتر انجام گیرد و راهکارهای علمی ارائه گردد[24]
- راهبرد حین طلاق
- بهکارگیری پلیس خانواده جهت مداخلات قضایی خانواده.
- انجام اصلاحات قانونی حق طلاق در دست مرد به صورت درخواست دلایل متقن جهت طلاق زوجه.
- تأسیس واحدهای مشاوره در کنار دادگاهها و ارائهی مشاورههای گروهی برای پروندههایی با مشکلات مشابه.
- ضرورت قاعدهمندی و اخلاقی شدن فرآیند طلاق، به منظور افزایش احتمال بازگشت به زندگی و کاستن از پیامدهای طلاق بر فرزندان.
- ایجاد ضمانتهای اجرایی بیشتر در مورد سوءرفتار با زنان توسط مردان و اجرای قاطع قوانین در این مورد.
- تصویب قوانین لازم برای جلوگیری از دخالت بیرویه و بیمورد والدین در مسائل زناشویی زوجین.
- دادن امکانات و نیروی لازم به محاکم خانواده برای حلوفصل مسائل خانواده در اسرع وقت.
- متعهد کردن والدین به تعهدات زمان خواستگاری به صورت قانونی با بررسی کارشناسانهی موضوع.
روند رو به رشد نوگرایی در خانوادهی ایرانی به صورت تغییر شکل در حمایتهای اجتماعی خانواده، دسترسی به انواع شبکههای ارتباطی، افزایش حضور زنان در حوزهی عمومی، کاهش فرزندآوری، کمرنگ شدن باورهای مذهبی خانوادهها، تغییر در نگرشهای جنسیتی و... است که میتواند به تغییر شکل یا فرسایش سرمایهی فرهنگی و اجتماعی خانوادهها و افزایش طلاق ختم شود.
-راهبرد پس از طلاق
از آنجا که در جوامع اسلامی، یکی از اهرمهای حمایت اقتصادی از زنان، خانوادهی مبدأ و نیز همسر است؛ در فرض فقدان همسر ناشی از طلاق، نظام اسلامی میتواند در قالب تبعیض مثبت از بار فشارهای اقتصادی آنها بکاهد.
با دقت در احکام اسلامی از جمله در حکم عده پس از طلاق،[25] میتوان به چهارضلعی حکمت، نعمت، اخلاق و قانون در این مسئله پی برد. بیتردید از حکمت الهی در خصوص اختصاص این مدت زمان، میتوان در راستای بازگشت به زندگی خانوادگی و اصلاح رفتار زوجین، ظرفیتسازی نمود و با عنایت به نعمت بودن این فرصت، شانس مجدد زوجین در سازش و بازگشت به زندگی زناشویی را از سوی نظام به درستی برای زوجین فراهم کرد. بدین لحاظ با نگاه مجدد و عمیق به فلسفهی تربیتی و اخلاقی، این حکم میتوان از ظرفیت نظام اسلامی در پیشگیری از طلاق قطعی پس از طلاق و اصلاح بین زوجین، کمال بهره را برد.
سخن آخر
در مجموع به نظر میرسد با عنایت به تغییرات فرهنگی اجتماعی دهههای اخیر، نظریهی تغییر ایدهای و ارزشی در تحلیل و تبیین طلاق در ایران با رویکرد جامعهشناسی مناسبتر است و امید است تحقیقات پیمایشی در همین راستا انجام گیرد و سیاستگذاری در حوزهی پژوهشی با لحاظ تغییرات ایدهای و نگرشی در بین جوانان، بررسی راههای احیای ارزشهای خانواده و تبیین شاخصهای خانوادهی مطلوب از منظر بایستههای دین مبین اسلام و ارتقای کارویژههای این نهاد مهم اجتماعی بر اساس آموزههای اسلامی انجام گیرد. تدوین الگوی خانواده اسلامیایرانی و ایجاد نگاه استراتژیک و سیستمی به حوزهی مسائل خانواده، با رویکرد مبانی اسلامی، راهبرد اساسی دیگری است که همت حوزه و دانشگاه را میطلبد. از سوی دیگر، با عنایت به اصل مهم تقدس خانواده در قانون اساسی و شعار خانوادهمحور پیشرفت، برنامههای اجتماعی و اقتصادی کشور باید به گونهای باشد که بخشی از زمان و توان فرد را در راستای توجه و نفع خانواده قرار دهد و با افزایش حضور کمی و کیفی فرد در خانواده، به طور غیرمستقیم به تقویت نهاد خانواده یاری رساند و بدین ترتیب، قبل از بحرانی شدن نهاد خانواده به واسطهی تغییر ارزشی، با مدیریت هوشمند اجتماعی و پیشگیری از آسیب هر چه بیشتر حوزهی خانواده، از سرریز شدن این آسیبها به سایر حوزههای اجتماعی جلوگیری نماید.(*)
منابع:
- اخوان تفتی، مهناز (1382)، پیامدهای طلاق در گذار از مراحل آن، مطالعات زنان، 1 (3)، ص 125 تا 152.
- افشار، حمید و همکاران (1387)، «فراوانی نسبی اختلالات طیف دوقطبی در متقاضیان طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاورهی خانوادهی شهر اصفهان و رابطهی آن با برخی از ویژگیهای جمعیتشناختی»، فصلنامهیتحقیقات علوم رفتاری، 6 (11)، ص 45 تا 50.
- بابایی، فاطمه (1380)، تعدیل ساختاری و فقر و ناهنجاریهای اجتماعی، انتشارات کویر، ص 163.
- باقریاننژاد اصفهانی، زهر (1380)، «مقایسهی ابعاد نارضایتی زناشویی زنان و مردان متقاضی طلاق شهر اصفهان»، پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، دانشکدهی روانشناسی و علوم تربیتی،
- بهجتی اردکانی، فاطمه (1382)، «بررسی عوامل آموزشگاهی، فرهنگی و خانوادگی مؤثر بر پایین بودن طلاق در استان یزد»، پایاننامهی کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان.
- بهرامی، سیاوش (1386)، «تحلیل جامعهشناختی میزان گرایش به طلاق در شهرستان کرمانشاه»، پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران، دانشکدهی علوم انسانی و اجتماعی.
- تایبر، ادوارد (1384)، بچههای طلاق، ترجمهی توراندخت تمدن، چاپ چهارم. تهران، انتشارات اوحدی.
- جعفرطباطبایی، سمانهالسادات و همکاران (1383)، «بررسی عوامل مؤثر بر طلاق»، نخستین کنگرهی سراسری آسیبشناسی خانواده در ایران، دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکدهی خانواده.
- جعفری، مهناز (1386)، طلاق و عواقب کودکان بیسرپرست، نشریهی حمایت، خردادماه.
- جلیلیان، زهرا (1375)، «عوامل اجتماعی مؤثر بر درخواست طلاق در شهر تهران»، کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی.
- حاضری، علیمحمد (1380)، «مسائل اجتماعی متأثر از تعارض ارزشها در دوران گذار»، نامهی انجمن جامعهشناسی ایران، ش 4.
- حبیبی، زهرا و ساجدی، ژیلا (1385)، بررسی مقایسهای میزان سازگاری کودکان دبستانی خانوادههای مطلقه در شهر همدان.
- حفاریان، لیلا؛ آقایی، اصغر؛ کجباف، محمدباقر و کامکار، منوچهر (1388)، مقایسهی کیفیت زندگی و ابعاد آن در زنان مطلقه و غیرمطلقه و رابطهی آن با ویژگیهای جمعیتشناختی در شهر شیراز، دانش و پژوهش در روانشناسی کاربری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان)، ش 41، 46 تا 86.
- حکیم شوشتری، میترا؛ حاجبی، احمد؛ پناغی، لیلا و عابدی، شیوا (1387)، مشکلات رفتاری و هیجانی در فرزندان خانوادههای تکوالد تحت سرپرستی مادر در مقایسه با خانوادههای دو والد کمیتهی امداد امام خمینی (رحمت الله علیه)، مجلهی دانشکدهی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 66 (3)، ص 196 تا 202.
- خجسته مهر، رضا (1384)، بررسی ویژگیهای شخصیتی، مهارتهای اجتماعی، سبکهای دلبستگی و ویژگیهای جمعیتشناختی به عنوان پیشبینیهای موفقیت و شکست رابطهی زناشویی در زوجهای متقاضی طلاق و عادی شهر اهواز، پایاننامهی دکترای روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز.
- خسروشاهی، زهرا؛ عجمی، محمدعلی و همکاران (1382)، بررسی رفتار و عملکرد جنسی هر دو ارتباط آن با رضایت جنسی زن و روابط بینفردی زوجین در خانمهای متأهل دارای تحصیلات علوم پزشکی، اولین همایش خانواده و مشکلات جنسی تهران.
- خیاط غیاثی، پروین؛ معین، لادن و روستا، لهراسب (1389)، بررسی علل اجتماعی گرایش به طلاق در بین زنان مراجعهکننده به دادگاه خانوادهی شیراز، فصلنامهی زن و جامعه، پاییز، 1 (3)، ص 77 تا 103.
- داداشزاده فهیم، هوشنگ (1386)، «نقش عوامل اقتصادی، رضامندی جنسی و عاطفی در گسست خانوادهی شهر تهران»، مجلهی علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، تابستان، 14 (3)، ص 39 تا 52.
- رحمانپناه، عباس (1376)، «طلاق و علل آن در شهر تهران»، دانشگاه علوم انتظامی، پایاننامهی کارشناسی ارشد.
- رستمى، رضا؛ رضایى، سعید؛حسینى، سیدهبنفشه وگازرانى، فاطمه (1388)، سبکدلبستگىزوجیندرحالطلاق، ماهنامهیمهندسیفرهنگی، سالچهارم،ش 37و38، ص 46 تا 54.
- رفیعپور، فرامرز (1378)، آنومی یا آشفتگی اجتماعی، انتشارات سروش، ص 18.
- ریاحی، محمداسماعیل و همکاران (1386)، تحلیلجامعهشناختیمیزانگرایشبهطلاق، مجلهی پژوهشزنان، 5 (3)، ص 109 تا 140.
- ساروخانی، باقر (1376)، طلاق: پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، انتشارات دانشگاه تهران، ص 7.
- ستوده، هدایتالله (1384)، آسیبشناسی اجتماعی: جامعهشناسی انحرافات، تهران، انتشارات آوای نور.
- سیفالهی، حجتالله (1378)، «بررسی رابطهی بین طول مدت ازدواجهای منتهی به طلاق با مشخصات همسران در تهران بزرگ»، دانشگاه شهید بهشتی.
- شریفی درآمدی، پرویز (1389)، مقایسهی وضعیت بهداشت روانی نوجوانان طلاق و یتیم محروم از مادر و عادی سنین 15 تا 18 سال شهر اصفهان.
- شعبانی، عینالله (1382)، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تقاضای طلاق در شهر تبریز»، پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه بهزیستی و توانبخشی.
- شکرکن، حسین و رستمی، مسعود (1383)، «مقایسهی شباهت ارزشها و نگرشها در زوجهای عادی و متقاضی طلاق شهر اهواز»، نخستین کنگرهی سراسری آسیبشناسی خانواده در ایران، دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکدهی خانواده.
- شیرزاد، جلال و کاظمیفر، امیرمحمد (1383)، «مطالعهی همهگیرشناسی زوجین در حال طلاق ارجاعی به ادارهی کل پزشکی قانونی استان همدان در سال 1379»، مجلهی علمی پزشکی قانونی، 10 (36)، ص 207 تا 212.
- شیرزاد، جلال و کاظمیفر، امیرمحمد (1384)، آسیبشناسی طلاق، ماهنامهی دادرسی، 9 (53)، ص 34 تا 27.
- ظهیرالدین، علیرضاوخداییفر، فاطمه (1382)، بررسینیمرخهایشخصیتیمراجعینطلاقبهدادگاه، فصلنامهیعلمی پژوهشیفیض، 25، ص 1 تا 7.
- علیاسماعیلی، مینا (1374)، «بررسی عوامل مؤثر در تقاضای طلاق زنان 20 تا 40 سال شهر تهران و مقایسهی آن با عوامل رضامندی زنانی که چنین تقاضایی نکردهاند»، کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
- عنایتی بیدگلی، حسین (1383)، مقایسهی میزان افسردگی در بین کودکان دختر و پسر 9 تا 16 سالهای که بر اثر جدایی والدین با پدر یا مادر خود در شهرستانهای کاشان و آراء بیدگل زندگی میکنند، پایاننامهی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی.
- فرزادفر، منیر؛ مولوی، حسین و آتشپور، سید حمید (1385)، تأثیر آموزش شادمانی به شیوهی فوردایس بر کاهش افسردگی زنان بیسرپرست شهر اصفهان، مجلهی دانش و پژوهش در روانشناسی دانشگاه آزاد واحد خوراسگان.
- فروتن، سید کاظم و جدید میلانی، مریم (1387)، بررسی شیوع اختلالات جنسی متقاضیان طلاق مراجعهکننده به مجتمع قضایی خانواده، مجلهی دوماهنامهی علمیپژوهشی دانشور پزشکی دانشگاه شاهد، 16 (78)، ص 39 تا 44.
- قطبی، مرجان و همکاران (1382)، وضعیت طلاق و برخی عوامل مؤثر بر آن در افراد مطلقهی ساکن در منطقهی دولتآباد، فصلنامهی رفاه اجتماعی، (3) 12، ص 271 تا 286.
- کاملی، محمدجواد (1385)، بررسی علل و عوامل مؤثر در بروز آسیب اجتماعی طلاق در جامعهی ایران با توجه به آمار و اسناد، فصلنامهی دانش اجتماعی، 9 (3)، ص 180 تا 198.
- کردتمینی، بهمن (1384)، نقش ازدواج مجدد در سلامت روان همسران و فرزندان شاهد تهران و سیستان و بلوچستان. پایاننامهی ارشد، دانشگاه تهران.
- کریمی تهرانی، شهین (1358)، «طلاق و علل آن»، پایاننامهی کارشناسی، دانشگاه تهران.
- کلانتری، عبدالحسین (1390)، بررسی تحولات نرخ طلاق در کشور طی سه دههی اخیر و تبیینکنندههای اقتصادیاجتماعی آن، کارفرما: شورای فرهنگیاجتماعی زنان.
- کوئن، بروس (1370)، درآمدی بر جامعهشناسی، محسن ثلاثی، انتشارات فرهنگ معاصر.
- گلشن، صیاد (1372)، «بررسی طلاق و عوامل اجتماعیـجمعیتشناختی مؤثر بر آن»، کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس.
- لوزیک، دانیلین (1383)، نگرشی نو در تحلیل مسائل اجتماعی، ترجمهی سعید معیدفر، تهران، انتشارات امیرکبیر.
- محبی، سیده فاطمه (1380)، آسیبشناسی اجتماعی زنانـطلاق، فصلنامهی کتاب زنان، ش 8، ص 12 تا 22.
- محبی، سیده فاطمه (1389)، بررسی علل و عوامل مؤثر بر درخواست طلاق، کارفرما: سازمان ملی جوانان.
- مددی، حسین (1380)، «بررسی علل تقاضای طلاق زوجین (دیدگاه اقتصادیاجتماعی) در شهرستان اراک در نیمهی دوم سال 1378»، پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
- مساواتی، مجید (1374)، آسیبشناسی اجتماعی ایران، جامعهشناسی انحرافات، انتشارات نوبل، تبریز، ص 281.
- ملتفت، حسین (1381)، «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زوجین به طلاق در شهرستان داراب»، پایاننامهی کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه شیراز.
- مهدیخانی سرو جهانی، املیلا (1383)، «زنان و طلاق در اسلامشهر»، کارشناسی ارشد مطالعات زنان، دانشگاه الزهرا (سلام الله علیها).
- نصر اصفهانی، احمدرضا؛ بهجتی اردکانی، فاطمه و فاتحیزاده، مریم (1383)، بررسی تأثیر فرهنگ بر آمار پایین طلاق در شهرهای میبد، یزد و اردکان، چکیدهی مقالات اولین کنگرهی آسیبشناسی خانواده در ایران، دانشگاه شهید بهشتی (رحمت الله علیه).
- نصیری، معصومه(1386)، توزیع جغرافیایی فقر مسکن و پراکندگی زنان مطلقهی خانهدار در مناطق22گانهی تهران، فصلنامهی رفاه اجتماعی، 6 (24).
- نیکوبخت، میترا (1382)، اختلالات جنسی در مرد وزن، تهران، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی تهران.
- یوسفی، ناصر و همکاران (1389)، مقایسهی طرحوارههای ناسازگارانهی اولیه در همسران مطلقه و عادی به عنوان پیشبینیکنندهی طلاق، مجلهی روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 16 (1)، ص 21 تا 33.
- Amato, P. R. & Cheadle, J. E., (2008) Parental divorce, marital conflict and children’s behavior problems. Journal Social Forces, 86: 1139–1161.
- Axinn, W. G and Thornton, A. (1992) The relationship between cohabitation and divorce: selectivity or causal influence?, Demography, 29: 357-374.
- Bowman, Sh. (2007) Low economic status is associated with suboptimal intakes of nutritious foods by adults in the national health and Nutrition examination survey 1999-2002. Nutrition Research. vol: 27 (9(: 515-523.
- Charles, K. K. , Stephens Jr. M. ,Job displacement, diability, and divorce, (2001) available at : http://www.nber.org/papers/w8578,2011.06.22.
- Conger & Elder )1900( Linking Economic hardship to material quality in stability. Journal of marriage and the family: 646.
- Fokkema, T. , Liefbroer , A. C. (2004) Employment and divorce among Dutch women born between 1903 and 1937,History of the Family,9: 425–442.
- Fukuda, Y. ; Nakamura, K. & Takano, T. (2005) Municipal health expectancy in Japan: decreased healthy longevity of older people in socioeconomically disadvantaged areas. BMC public Health. www.biomedcentral.com.
- Kalmijn, M. ,& Others . (2004) Interaction between cultural and economic determinants of divorce in the Netherlands . Marriage and Family,66(1):75-89 .
- Thompson, R. G. ; Lizardi, D. ; Keyes, K. M. & Hasin, D. S. (2008) Childhood or adolescent parental divorce/separation, parental history of alcohol problems, and offspring lifetime alcohol dependence. Drug and Alcohol Dependence, 98: 264-269.
- Udry. Richard. (1971) Social Context of marriage. New York.
-Forehand & Thomas, A. B (1993) The role of paternal variables in divorced and married families: predictability of adolescent adjustment or thopsychiatry, 63:126-135.
-Jayakody, R, A. Thornton, and W. Axinn (2007) International Family Change: Ideational Perspectives. New York: Taylor & Francis Group, LLC.
-Poortman, A. and Kalmijn, M. (2002) Women’s labourmarket position and divorce in the Netherlands Evaluating economic interpretations of the work effect. European Journal of Population, 18: 175–202.
-Thornton, A. (2001) The developmental paradigm, reading history sideways, and familychange. Demography,38(4): 449-465.
پینوشتها:
[1]. (رک. کلانتری ،1390)
[2]. این عوامل در مطالعات مهدیخانی سرو جهانی (1383)، علی اسماعیلی (1374)، بهرامی (1386)، قطبی و دیگران (1383)، شعبانی (1382)، جعفر طباطبایی (1383)، جلیلیان (1375)، باقریاننژاد اصفهانی (1380)، فاتحیزاده (1384)، خیاط غیاثی و دیگران (1389)، رحمانپناه (1374)، مددی (1378)، شکرکن (1385)، کریمی تهرانی (1358) و ملتفت (1381) بررسی شده است.
[3]. این عوامل در تحقیقات گلشن (1372)، کاملی (1386)، علی اسماعیلی (1374)، زرگر و نشاطدوست (1386)، قطبی و همکاران (1383)، داداشزاده (1386)، بابایی (1380)، سیفالهی (1372)، شعبانی (1382)، شیرزاد (1383)، جعفر طباطبایی (1383) و شکرکن (1385) بررسی شده است.
[4]. این عوامل در تحقیقات علیرضا ظهیرالدین، فاطمه خداییفر (1382)، یوسفی و همکاران (1389)، جعفری (1386)، رستمی (1388)، رضا خجسته مهر (1384)، ظهیرالدین و خداییفر (1382) و افشار و همکاران (1387) مطرح شده است.
[5] . ای عوامل در تحقیقات فروتن و جدید میلانی(1387) نیکوبخت (1382) خسرو شاهی و همکاران(1382) داداشزادهفهیم ( 1386) بررسی شده است.
Kalmijn .[6]
[7]. Kalmijn&Others ، 2004
[8]. (Poortman and Kalmijn، 2002).
[9]. Thornton & Axinn ، 1992.
[10]. (نصر اصفهانی و همکاران، 1383؛ یعقوبی، 1386؛ حبیبی و ساجدی، 1385 و فورهند و توماس، 1993).
[11]. (عنایتی بیدگلی، 1383؛ شریفی درآمدی، 1389 و بهجتی اردکانی، 1385).
[12]. تایبر، 1369، ص 106.
[13]. محبی، 1380.
[14]. حفاریان و همکاران، 1388.
[15]. فرزادفر و همکاران، 1385.
[16]. فوکودا و همکاران، 2005.
[17]. نصیری، 1386؛ حکیم شوشتری، 1387 و بومن، 2007.
[18]. محبی، 1380 و آماتو و چیدل، 2008.
[19]. قطبی و همکاران، 1382 و رستمی و همکاران، 1388.
[20]. کردتمینی، 1384 و ریاحی و همکاران، 1386.
[21]. صادقی و همکاران، 1389 و ظهیرالدین و خداییفر، 1382.
[22]. تامپسون و همکاران، 2008؛ اخوان تفتی، 1382 و ستوده و همکاران، 1384.
[23]. اخوان تفتی، 1382، ص 131.
[24] . (محبی، 1389).
[25]. سورهی بقره، آیهی 228.
*سیده فاطمه محبی؛ دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه تهران/انتهای متن/
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
سال | زن | مرد | متوسط اختلاف سنی زوجین |
1345 | 4/18 | 25 | 6/6 |
1355 | 7/19 | 1/24 | 4/4 |
1365 | 8/19 | 6/23 | 8/3 |
1375 | 4/22 | 6/25 | 2/3 |
1385 | 2/23 | 2/26 | 4 |
1387 | 22 | 26 | 4 |
1388 | 2/22 | 5/26 | 3/4 |
1389 | 22 | 26 | 4 |
سال | ازدواج | نرخ رشد ازدواج نسبت به سال قبل | طلاق | نرخ رشد طلاق نسبت به سال قبل | نسبت ازدواج به طلاق |
1372 | 487/463 | 7/9 | 312/29 | 13- | 81/15 |
1373 | 671/453 | 1/2- | 706/32 | 6/11 | 87/13 |
1374 | 855/462 | 2 | 738/34 | 2/6 | 32/13 |
1375 | 263/479 | 5/3 | 817/37 | 9/8 | 67/12 |
1376 | 401/511 | 7/6 | 816/41 | 6/10 | 23/12 |
1377 | 490/531 | 9/3 | 391/42 | 3/1 | 54/12 |
1378 | 519/611 | 0/15 | 179/50 | 4/20 | 18/12 |
1379 | 498/646 | 7/5 | 797/53 | 4/5 | 01/12 |
1380 | 940/641 | 7/0- | 500/60 | 6/12 | 61/10 |
1381 | 960/650 | 4/1 | 256/67 | 1/11 | 67/9 |
1382 | 034/681 | 6/4 | 359/72 | 6/7 | 41/9 |
1383 | 796/723 | 3/6 | 882/73 | 1/2 | 79/9 |
1384 | 818/787 | 8/8 | 241/84 | 14 | 35/9 |
1385 | 291/778 | 2/1- | 039/94 | 6/11 | 27/8 |
1386 | 107/841 | 1/8 | 852/99 | 2/6 | 42/8 |
1387 | 592/881 | 8/4 | 510/110 | 7/10 | 97/7 |
1388 | 208/890 | 1 | 747/125 | 8/13 | 1/7 |
1389 | 627/891 | 2/0 | 200/137 | 1/9 | 5/6 |
مجموع | 77.7 | 150.2 | |||
متوسط | 3.7 | 8.3 |
اختلاف سن زوج نسبت به زوجه | تعداد ازدواج | درصد از کل ازدواج | تعداد طلاق | درصد از کل طلاق | نسبت ازدواج به طلاق |
جمع | 208/890 | 100 | 747/125 | 100 | 1/7 |
بیش از 20 سال | 546/12 | 4/1 | 631/2 | 1/2 | 77/4 |
16 تا 20 | 101/11 | 2/1 | 269/2 | 8/1 | 89/4 |
11 تا 15 | 275/45 | 1/5 | 326/8 | 6/6 | 44/5 |
10 | 810/23 | 7/2 | 978/3 | 2/3 | 99/5 |
9 | 538/32 | 7/3 | 151/5 | 1/4 | 32/6 |
8 | 395/43 | 9/4 | 473/6 | 1/5 | 70/6 |
7 | 559/55 | 2/6 | 205/8 | 5/6 | 77/6 |
6 | 236/66 | 4/7 | 428/9 | 5/7 | 02/7 |
5 | 524/75 | 5/8 | 433/10 | 3/8 | 23/7 |
4 | 326/81 | 1/9 | 866/10 | 6/8 | 48/7 |
3 | 534/83 | 4/9 | 086/11 | 8/8 | 54/7 |
2 | 484/81 | 2/9 | 247/10 | 1/8 | 95/7 |
1 | 583/73 | 3/8 | 237/9 | 3/7 | 96/7 |
0 | 890/108 | 2/12 | 976/12 | 3/10 | 39/8 |
1- | 260/32 | 6/3 | 150/4 | 3/3 | 77/7 |
2- | 959/18 | 1/2 | 624/2 | 1/2 | 22/7 |
3- | 149/14 | 6/1 | 074/2 | 6/1 | 82/6 |
4- | 522/8 | 0/1 | 317/1 | 0/1 | 47/6 |
5- | 863/5 | 7/0 | 969 | 8/0 | 05/6 |
6- | 092/4 | 5/0 | 688 | 5/0 | 95/5 |
7- | 187/3 | 4/0 | 623 | 5/0 | 16/5 |
8- | 025/2 | 2/0 | 389 | 3/0 | 21/5 |
9- | 479/1 | 2/0 | 331 | 3/0 | 47/4 |
10- | 032/1 | 1/0 | 242 | 2/0 | 26/4 |
(11 تا 15)- | 240/2 | 3/0 | 651 | 1/0 | 44/3 |
(16 تا 20)- | 627 | 1/0 | 175 | 2/0 | 58/3 |
بیش از 20 سال کوچکتر | 972 | 1/0 | 226 | 2/0 | 30/4 |
سن | جمع زنان | زنان دارای همسر | جمع مردان | مردان دارای همسر | ||
تعداد | درصد | تعداد | درصد | |||
10 تا 14 | 349/267/3 | 090/43 | 32/1 | 245/441/3 | 293/19 | 56/0 |
15 تا 19 | 860/283/4 | 796/702 | 41/16 | 901/442/4 | 111/84 | 89/1 |
20تا 24 | 571/499/4 | 150/224/2 | 43/49 | 851/511/4 | 339/935 | 73/20 |
25 تا 29 | 785/564/3 | 510/648/2 | 30/74 | 167/660/3 | 204/291/2 | 60/62 |
30 تا 34 | 562/715/2 | 445/328/2 | 74/85 | 969/837/2 | 265/460/2 | 69/86 |
سن | جمع | هرگز ازدواجنکرده | بیهمسر | جمع | |||||
بر اثر فوت | بر اثر طلاق | ||||||||
تعداد | درصد | تعداد | درصد | تعداد | درصد | تعداد | درصد | ||
10 تا 14 | 349/267/3 | 079/158/3 | 66/96 | 282/2 | 07/0 | 459/2 | 08/0 | 820/162/3 | 680/9 |
15 تا 19 | 860/283/4 | 956/525/3 | 31/82 | 204/4 | 10/0 | 977/6 | 16/0 | 137/537/3 | 57/82 |
20 تا 24 | 571/499/4 | 840/214/2 | 22/49 | 166/10 | 23/0 | 395/22 | 50/0 | 401/247/2 | 95/49 |
25 تا 29 | 785/564/3 | 414/849 | 83/23 | 676/19 | 55/0 | 706/35 | 00/1 | 796/904 | 38/25 |
30 تا 34 | 579/409/2 | 612/312 | 51/11 | 068/33 | 22/1 | 850/36 | 36/1 | 530/382 | 09/14 |
35 تا 39 | 479/2007 | 396/146 | 60/8 | 818/57 | 44/2 | 661/36 | 52/1 | 875/240 | 00/10 |
40 تا 44 | 0280/173 | 079/71 | 54/3 | 966/89 | 40/2 | 631/31 | 58/1 | 676/192 | 60/9 |
45 تا 49 | 280/730/1 | 133/38 | 20/2 | 662/129 | 48/4 | 714/25 | 49/1 | 509/193 | 18/11 |
سن | جمع | هرگز ازدواجنکرده | بیهمسر | جمع | |||||
بر اثر فوت | بر اثر طلاق | ||||||||
تعداد | درصد | تعداد | درصد | تعداد | درصد | تعداد | درصد | ||
10 تا 14 | 245/441/3 | 300/354/3 | 47/97 | 155/2 | 06/0 | 701/2 | 08/0 | 156/359/3 | 61/97 |
1915 تا 19 | 901/442/4 | 873/308/4 | 98/96 | 195/3 | 07/0 | 806/3 | 09/0 | 874/315/4 | 14/97 |
20 تا 24 | 851/511/4 | 958/534/3 | 35/78 | 292/4 | 10/0 | 896/8 | 20/0 | 146/548/3 | 64/78 |
25 تا 29 | 167/660/3 | 156/334/1 | 45/36 | 789/4 | 13/0 | 658/18 | 51/0 | 603/357/1 | 09/37 |
30 تا 34 | 969/837/2 | 103/347 | 23/12 | 988/4 | 18/0 | 833/21 | 77/0 | 924/373 | 18/13 |
35 تا 39 | 545/511/2 | 338/125 | 99/4 | 207/6 | 25/0 | 833/21 | 87/0 | 387/153 | 11/6 |
40 تا 44 | 679/081/2 | 158/54 | 60/2 | 351/8 | 40/0 | 824/21 | 85/0 | 141/80 | 85/3 |
45 تا 49 | 481/792/1 | 602/28 | 60/1 | 239/11 | 63/0 | 632/17 | 79/0 | 024/54 | 01/3 |
سن دختران | تعداد دختران هرگز ازدواجنکرده | تفاضل با پسران پنجهی بالاتر هرگز ازدواجنکرده | درصد دختران مازاد | تفاضل با پسران همسن هرگز ازدواجنکرده |
20 تا 24 | 840/214/2 | 684/880 | 40% | 118/420/2- |
25 تا 29 | 414/849 | 311/502 | 59% | 742/484- |
30 تا 34 | 612/312 | 274/187 | 60% | 491/34- |
20 تا 34 | 866/286/3 | 269/570/1 | 48% | 351/939/1- |
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران