با وجود اینکه ارضای جنسی در اوج لذت جنسی صورت می پذیرد اما متاسفانه اکثر افراد در رابطه زناشویی با شریک خود نمی توانند این اوج را به حد کفایت برسانند و به بیان دیگر به طور ناقص ارضاء می شوند، لازمه ی ارضاء شدن به صورت کامل آن است که دو طرف پیش از برقراری رابطه جسمانی، رابطه ی عاطفی را تجربه کرده باشند.
بیش از ۶۰ درصد افراد در اکثر موارد به طور ناقص ارضاء می شوند، اما این کامیابی های ناقص در جامعه و فرهنگ جنسی جهان چه تاثیری خواهد داشت؟
مردان که نتوانند از طریق رابطه زناشویی خود به ارضاء کامل برسند، به مانند گرسنگانی هستند که همه چیز را غذا می بینند، آنان همواره در جستجوی لذت جنسی اند و هیچ گاه سیر نمی شوند، طبعا اشخاصی که در روابط زناشویی به ارضاء کامل جنسی دست می یابند به رابطه زناشویی با همسر خود قانع اند، اما اگر کسی کاملا ارضاء نشود به آمیزش با همسر خود قانع نبوده و همواره در پی کشف فردی زیباتر و جذابتر و یا روشی جدید برای ارضای جنسی خویش است، به بیان ساده تر ریشه ی اصلی تنوع طلبی جنسی، انحرافات جنسی و…، نرسیدن به ارضای کامل جنسی و گرسنه ماندن است، تنوع طلبی جنسی ذاتی و برخواسته از طبیعت انسان نیست، بلکه پدیده ای است که هرگاه عشق در روابط زناشویی جامعه کمرنگ می شود، این نارضایتی ها متولد می گردد، بنابراین میزان تنوع طلبی جنسی با میزان عشق در جامعه رابطه ی عکس دارد، در جامعه ای که عشق معنای خود را از دست بدهد، مردان و زنان در طمع کسب لذت بیشتر و ارضای تنوع طلبی خویش، به دنبال چشم چرانی و تماشای فیلم ها و تصاویر غیر اخلاقی , انحرافات جنسی و… خواهند رفت…
اشتباه است اگر بگوییم که فردی که تنوع طلب نیست با همسر خود ارضاء می شود و فردی که تنوع طلب هست با چند شریک جنسی، صحیح تر آن است که بگوییم، فقط کسانی به معنای واقعی و کامل ارضاء می شوند که تنوع طلب نیستند، تنوع طلبی برخواسته از ارضاء های ناقص جنسی است و شخص تنوع طلب هیچ گاه به طور کامل ارضاء نمی شود، چنانچه شخص تنوع طلب بتواند چندین بار در رابطه زناشویی با یکی از شرکای جنسی خود ارضای کامل جنسی را تجربه کند، میل به تنوع طلبی در او کمرنگ و به مرور زمان ریشه کن خواهد شد!
اگر به همسرتان شک داشته و نگرانید از اینکه مبادا با شخص دیگری رابطه داشته باشد، به جای کنترل روابط و رفت و آمدهایش سعی کنید روابط عاطفی میان یکدیگر را قوی و قوی تر کنید، در اینصورت می توانید مطمئن باشید که او لحظه ای به شخص دیگری فکر نخواهد کرد .
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
بتازگی کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که مهمترین عامل طلاق در جامعه کنونی ما دخالت خانوادهها در زندگی زوجهاست که به متارکه منجر میشود، اما جوانان مجرد و زوجها نظر دیگری دارند. آنها معتقدند مشکلات اقتصادی عامل اصلی تاخیر در ازدواج یا اصل اساسی از هم پاشیدگی خانوادههاست.
غافل از این که اختلافات خانوادگی و مشکلات اقتصادی در گذشته بدتر از اینها بوده است، اما در آن زمان زندگی ها پابرجا تر بود و قداست و استحکام بیشتری داشت، اما تنها چیزی که در گذشته نبود و در این دوران به چشم می خورد، حضور ماهوارهها و اینترنت است که به آهستگی و با ملایمت با دلبری های خلاقانه روی یکی از نیازهای حساس انسان ها سایه افکنده و منجر به ایجاد حس پرشوری به نام تنوع طلبی جنسی در هر دو جنس زن و مرد شده است. اما این تنوع طلبی جنسی چیست و چه عللی دارد که بر آمار خیانت، فحشا، طلاق و مشکلات جنسی افزوده است؟
تحقیقات نشان داده است چشم چرانی، تماشای فیلم های محرک جنسی، دیدن تصاویر شهوت انگیز، مشاهده فیلم های مبتذل، پوشش و آرایش نامناسب و تحریک کننده در جامعه، دیدن روابط جنسی وحشیانه، غیربهداشتی و خلاف واقع که اجرای آن خارج از توانایی زوجین و به نوعی ناتوان کننده است و همچنین مشاهده سریال های خیانت آمیز برخی شبکه های خارجی که سبب کاهش و کمرنگی قبح و زشتی روابط نامشروع می شود، از مهم ترین عواملی است که بر تنوع طلبی جنسی زنان و مردان جامعه ما دامن زده و در پی آن انتظارات جنسی زوج ها را از یکدیگر بالا برده و رسیدن به لذت و ارضای طبیعی جنسی را با مشکل مواجه کرده و در نهایت خیانت سپس طلاق از پیامدهای منفی آن است.
خانم ایمان نژاد، کارشناس ارشد روان شناسی ریشه اصلی تنوع طلبی جنسی بخصوص در مردان را نرسیدن به ارضای کامل جنسی عنوان می کند و می گوید:
تنوع طلبی جنسی پدیده ای است که هرگاه عشق در روابط زناشویی کمرنگ شود، ارضای ناقص جنسی متولد می شود. به گفته او محرک هایی چون ماهواره و سایت های غیر مجاز از عوامل پررنگی است که موجب بروز هیجانات کاذب شده و برخی افراد بویژه مردان نمی توانند به طور طبیعی با شریک زندگی خود به رضایتمندی جنسی برسند و همچون افراد گرسنه ای هستند که همه چیز را غذا می بینند و همواره در پی کشف فردی زیباتر، جذاب تر یا روشی جدیدتر برای ارضای جنسی خویش هستند.
به باور او، زوجین اگر با یکدیگر رابطه ای طبیعی و رضایتمند برقرار کنند، هیچ گاه خیانتی پیش نخواهد آمد و زوج یا زوجه همیشه به همسر خود قانع و وفادار است. ایمان نژاد خاطر نشان می کند از آنجا که تنوع طلبی ذاتی است و درجه آن در افراد متفاوت است، چنانچه شخص تنوع طلب بتواند چندین بار با شریک زندگی خود ارضای کامل جنسی را تجربه کند، میل به تنوع طلبی در او کمرنگ و به مرور زمان ریشه کن خواهد شد.
نتایج پژوهش ها نشان داده است مردان بیش از زنان تنوع طلب و به برقراری رابطه جنسی گرایش دارند و مهم ترین عامل در گرایش آنان هیجانات جنسی خاموش نشده است. موارد دیگر کمبودهای روانی، ناتوانی در حل تعارضات زناشویی، ماجراجویی، کنجکاوی در رسیدن به نادیده ها و ناشناخته ها، میل به تجربه رابطه با افراد متعدد و انحرافات جنسی عنوان شده است.
ایمان نژاد در رابطه با این که برخی افراد پس از مدتی که از زندگی مشترکشان می گذرد با این که از همسرشان رضایت دارند، احساس می کنند برای زنده و با طراوت ماندن میل جنسی یا عواطفشان به روابط و جذابیت های جدیدتر نیاز دارند، می افزاید: لذت از روابط جنسی در بسیاری از مردان ازجمله لذات قوی است که اگر بخوبی تامین نشود، ممکن است فرد را به سمت تنوع طلبی سوق دهد.
او بیان می کند برخی مردان حاضر نیستند تا آخر عمر نیاز جنسی خود را سرکوب کنند و اغلب از اعتراض کردن، بیان نیاز جنسی خویش و راهکارهای عملی درمان پرهیز می کنند و در نتیجه زمانی که زمینه مناسبی فراهم شود نیاز مخفی و سرکوب شده خود را با ایجاد رابطه نامشروع جبران می کنند. این روان شناس ادامه می دهد: متاسفانه تنوع طلبی برای مردان جامعه کنونی و در این زمانه که دسترسی به برنامه های محرک و پوشش های نامناسب وجود دارد، بیشتر از گذشته است.
او می گوید: تعداد مردانی که با وجود داشتن همسر اول تن به ازدواج دوم می دهند یا با دختران و زنان مجرد و متاهل وارد رابطه می شوند، کم نیستند و اغلب آنها نداشتن رابطه جنسی لذتبخش و رضایتمند را دلیل قانع کننده ای برای این کارشان می دانند.
این روان شناس اضافه می کند: حال اگر نارضایتی از طرف زن باشد معمولا به دلایل شرعی و قانونی، زن نمی تواند زوج دیگری برای خود انتخاب کند و در نتیجه فحشا یا پافشاری در گرفتن حق طلاق رخ خواهد داد که ذکر پیامدهای منفی آن در این نوشتار نمی گنجد.
چرا گاهی زن ها تنوع طلب می شوند؟
ایمان نژاد با اشاره به این که در زمانه کنونی محرک ها بر تنوع طلبی زنان نیز افزوده است و در مواردی شاهد روابط بین زنان با پسران یا مردان متاهل هستیم، می گوید: تنوع طلبی در زنان برخلاف مردان ریشه در نارضایتی جنسی نداشته و اغلب نوعی کمبود یا خلأ عاطفی است که موجب گرایش این جنس به برقراری روابط عاطفی و سپس رابطه جنسی نامشروع می شود.
او می گوید: معمولا زنان در این گونه روابط آسیب پذیرترند؛ چرا که ممکن است مرد فقط از روی هوس با زنی رابطه برقرار کند، اما قلب و احساسش درگیر آن زن نشود، به همین دلیل در صورت دوری آسیب کمتری می بیند و براحتی هم می تواند رابطه پنهانی را خاتمه بدهد، ولی این تنوع طلبی در زنان مخرب و خانمانسوز است، چراکه نگرش زن به مسائل جنسی بر اساس عواطف او شکل می گیرد و زنان براحتی مردان نمی توانند صورت مساله را پاک کرده و ذهن را از درگیری عاطفی تخلیه کنند؛ بنابراین زنان در گروه جنس آسیب پذیر قرار خواهند گرفت.
تنها چیزی که می توان با اطمینان کامل بیان کرد این است که همه زنان تشنه تعریف، تمجید و محبت هستند و نداشتن یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر می تواند عطش عاطفی را برانگیخته و موجب شکل گیری حس تنوع طلبی عاطفی در آنان شود.
یکی از علل کمبود محبت در زن می تواند به دلیل اختلالات جنسی همسرش باشد که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود می آید و سبب کمرنگ شدن محبت و صمیمیت مرد به همسرش می شود.
تنوع طلبی جنسی قابل توجیه نیست
بدون شک داشتن حس تنوع طلبی جنسی در زندگی مشترک به هیچ وجه توجیه پذیر نبوده و با توجه به این که هیچ مرد یا زنی نمی تواند ادعا کند که در زندگی خود دست کم به لحاظ ظاهری با فردی بهتر، زیباتر یا جذاب تر از شریک زندگی اش مواجه نخواهد شد، باید این حس را تحت کنترل درآورد.
شناخت صحیح و انتخاب درست افراد قبل از ازدواج یکی از ملاک هایی است که موجب می شود هیچ گاه زوجین در زندگی مشترک خویش دچار اشتباه نشوند. او بیان می کند: باید افراد متوجه باشند که شیطنت ها، دوست بازی ها، برقراری روابط باز با جنس مخالف، استقبال از راهیابی به سایت های مستهجن اینترنتی و هیجان در تماشای برنامه های محرک ماهواره ای همه به نوعی نشان دهنده تنوع طلبی بالای فرد است که اتفاقا بعد از ازدواج بدتر هم می شود.
به گفته او، بهترین راه حل این است که علت تنوع طلبی زوج یا زوجه توسط روان شناس خبره و کارآمد مشخص شود. شاید نوعی اختلال شخصیتی، ناتوانی یا نارضایتی جنسی، خلأ عاطفی و... باشد که فرد را به زندگی بی وفا و درگیر روابط چندگانه می کند.
در پایان نکته ای که باید بر آن تاکید کرد: این است که اختلالات جنسی هم مانند بیماری های دیگر جسمی و روانی بشر باید درمان شود. شرم و خجالت بیش از حد در این باره آسیب های جبران ناپذیری به زندگی زناشویی وارد می کند و باید مشاوره و درمان های مشکلات جنسی را در زندگی زناشویی جدی تر گرفت.
منبع:sara.jamejamonline.ir
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در این نوع طلاق فرض بر این است که زن و شوهر با جدایی موافق اند ، در این صورت دادخواست طلاق توافقی را به دادگاه تسلیم می کنند .
دادگاه معمولا" از میان افراد نزدیک خانواده های زن و شوهر دو داور بر می گزیند و اگر آنها نتوانند میان زن و شوهر سازش برقرار نمایند بایستی توافق آنها را در مورد مسایل مالی ، حضانت و ملاقات اطفال مشترک جلب و به دادگاه ارایه کنند تا دادگاه گواهی عدم امکان سازش را صادر کند .
در صورتی که در مورد مسایل یاد شده توافق نشود ، دادگاه از صدور حکم عدم امکان به عنوان طلاق توافقی خودداری می کند و کسی که خواهان طلاق است باید به روش دیگر اقدام کند .
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
حق و تکلیف همراه یکدیگر در جامعه معنا مییابد تا جامعه به تعادل برسد، نمیتوان جامعه را فقط حق مدار نمود و نسبت به ادای تکلیف بیتفاوت بود. در شرایطی که زنان جامعه فقط تک بعدی به آزادی و حق بنگرند و توجهی به تکالیف و ادای وظایف و مسئولیتها نداشته باشند، تعارض میان زن و مرد در خانواده افزایش مییابد.
گروه فرهنگی- اجتماعی برهان؛ در بنیش اسلامی، طلاق مورد نکوهش قرار گرفته است و جز در شرایط اضطرار و به عنوان آخرین راه حل پسندیده نمیباشد. در خصوص واکاوی علل و پیامدهای طلاق و همچنین بررسی راهکارهای مقابله با آن با «دکتر کبری خزعلی» رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
در طول سالهای اخیر شاهد چه تغییراتی درخصوص طلاق در ایران میباشیم؟ آیا کاهش قبح طلاق در گسترش آن در جامعه مؤثر بوده است؟ چه عواملی را در این جریان مؤثر میدانید؟
در چند دههی اخیر، طلاق در جامعهی ایران آهنگ رو به رشدی داشته به طوریکه نرخ طلاق دو رقمی گردیده و تبدیل به مسئلهی اجتماعی شده است. از سوی دیگر در شیوههای طلاق نیز تغییراتی رخ داده به گونهای که طلاقهای توافقی افزایش یافته است.مسلماً زمانی که در جامعهای طلاق تقبیح شود، بدان مفهوم است که ازدواج و پیوند زناشویی، پیمان و میثاقی غلیظ است که نمیبایست به سهولت و به آسانی این پیمان را شکست، اما هنگامی که طلاق به امری عرفی و عادی تبدیل شود و از قباحت آن به عنوان امری ناپسند و مکروه کاسته شود؛ نرخ طلاق بالا خواهد رفت، البته افزایش وقوع طلاق نیز به عرفی شدن آن کمک میکند.
در خصوص عوامل مؤثر بر گسترش چنین نگاه سهلگیرانه نسبت به طلاق و قبحزدایی از آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- نفوذ جریان مدرنیته در ایران؛
- روند جهانی شدن و تلقی گریزناپذیری جامعه و خانواده از آسیبهای آن؛
- جایگزینی اخلاق مدرن و فرهنگ غربی به جای اخلاق اسلامی؛
- تغییر سبک زندگی اعضای جامعه به سمت سبک زندگی غربی؛
- غلبهی گفتمان حقوقی بر گفتمان اخلاقی در جامعه و خانواده؛
- نفوذ و ترویج اندیشههای فمینیستی؛
- تقدسزدایی از نهاد خانواده؛
- تغییر و تحول در نظام ارزشها؛
- تضعیف کارکردهای نهاد خانواده؛
- گسترش رسانههای عمومی و بینالمللی؛
- اولویت دادن به نقشهای اقتصادی و اجتماعی زنان و عدم تأثیر بر اولویت خانواده و مدیریت صحیح آن.
تأثیر جایگزینی اخلاق مدرن به جای اخلاق اسلامی بر تعاملات خانواده و طلاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
اخلاق مدرن نقطهی مقابل اخلاق اسلامی است. آنچه در اخلاق اسلامی و دین رذیلت شمرده میشود در اخلاق مدرن فضیلت است. اخلاق مدرن خوشبختی فرد را در دستیابی به آرزوهای مادی خود میبیند و ابعاد معنوی انسان و اخلاق ایثارگرانه را مورد غفلت قرار میدهد. نفوذ اخلاق مدرن که مبتنی بر نسبیتگرایی اخلاقی است، فرد را به سمت حسن و قبح افعال بر اساس ملاکهای بشری و تمنیات فردی سوق میدهد. اخلاق مدرن، اندیشه، میل و تعهد فرد را به سمت لذتطلبی، منفعتجویی و آسایش خواهی هدایت میکند و روابط اعضای خانواده بر مدار حفظ منافع فردی میچرخد.
در این اخلاق، فرد ملزم به فداکاری نمیباشد و سعادت دیگران را سعادت خویش نمیشمارد، لکن در اخلاق اسلامی تعلق و دلبستگی فرد به خدا او را به ایثار، فداکاری و گذشت برای اعضای خانواده سوق میدهد و انحلال کانون خانواده جهت رسیدن به کامجوییهای فردی، امری ناپسند شمرده میشود زیرا کارآمدی نظام خانواده و تضمین آن در گرو فضایل اخلاق و عمل به دستورات دینی است و بر اساس تکلیف مداری و حق مداری استوار گردیده است، به همین انگیزه تحمل مسائل و مشکلات زندگی زناشویی در راستای انجام تکلیف دینی و فرمان الهی محسوب میشود.
در خصوص گسترش مطالبات حقوقی و غلبهی گفتمان حقوقی بر گفتمان اخلاقی در جامعه و خانواده و ارتباط این موضوع با طلاق توضیح دهید.
حق و تکلیف همراه با یکدیگر جامعه را به تعادل میرساند، نمیتوان جامعه را فقط حق مدار نمود و نسبت به ادای تکلیف بیتفاوت بود. در شرایطی که زنان جامعه فقط تک بعدی به آزادی و حق بنگرند و توجهی به تکالیف و ادای وظایف و مسئولیتها نداشته باشند، تعارض میان زن و مرد در خانواده افزایش مییابد.
وقتی زنان متأثر از فرهنگ مدرن، حق و آزادی بیشتری را مطالبه کنند، اما هنگام ادای تکلیف و وظیفه از خود سلب مسئولیت کرده و مردان را بیشتر موظف بدانند، زن و مرد به دو رقیب تبدیل شد و دو معامله گ در زندگی خواهند بود که هر کدام به منافع خود فکر می کند و نهایتاً فدای سود شخصی خواهند کرد. در حالی که چنانچه زن و مرد بخواهند به گفتمان مطلوب در خانواده دست یابند میبایست، به حقوق و تکالیف خود توأمان واقف شوند و متعهدانه تر عمل کنند وگرنه افزایش آگاهیهای حقوقی زنان و گسترش آموزشهای حقوقی فارغ از پایبندیهای اخلاقی، فضای خانواده و جامعه را از روح اخلاقی تهی مینماید.
پیامدهای نفوذ جریان مدرنیته در ایران بر خانوادهی ایرانی و ارتباط آن با گسترش طلاق را چگونه میبینید؟
یکی از رویکردهای اصلی مدرنیته تجدیدنظر در تمامی جنبههای زندگی انسان است. انسان مدرن به بازاندیشی در همهی نظامهای تکوینی، عقیدتی و اخلاقی میپردازد . این تجدیدنظر در باورها و تردید در حقانیت و درستی آنها منجر به نسبیتگرایی اخلاقی در جامعه و خانواده میشود. نسبیتگرایی در امور مقدسی چون پاکدامنی و وفاداریهای جنسی زوجین، موجب میگردد روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده اولاً عادی شده ثانیاً افزایش یابد و در نهایت منجر به بیتوجهی به مرزهای خانوادگی و حریم خانواده میشود.
روند تقدس زدایی از خانواده باگسترش ارتباطات و توسعهی ابزارهای جدید تکنولوژیکی شدت مییابد زیرا زمینههای تحریک جنسی را در جامعه افزایش داده و به دنبال آن آستانهی رضایتمندی جنسی زوجین را به شدت افزایش میدهد و با تنوع طلبی روابط آنها را به خارج از خانواده میکشاند که این خود به گسترش نرخ طلاق دامن میزند.
تغییر خانوادهی ایرانی از گونهی سنتی به مدرن، به تربیت نسلی مدرن انجامید که با اندیشه و ایدههای جدیدش نظیر انکار تفاوتهای جنسیتی، اختلاط نقشها، فردگرایی و اصالت لذات فردی، سلامت، ثبات و کیان خانواده را با خطر مواجه نموده و مهمترین جلوهی آن افزایش طلاق است. زنان نسل مدرن در تعارض قهری با اندیشههای نسل سنتی، پیروزی خود را در تغییر ارزشهای گذشته و فاصله گرفتن از نقشهای زنانه و تمایل به ارزشهای مردانه میبینند و برای دستیابی به برابری به عنوان اصلی حیاتبخش، تفاوتهای جنسیتی را نادیده میگیرند؛ بنابراین نقشهای همسری و مادری را مزاحمی برای توفیقاتشان قلمداد میکنند و از آنها بیزاری میجویند.
تغییر خانوادهی ایرانی از گونهی سنتی به مدرن، به تربیت نسلی مدرن انجامید که با اندیشه و ایدههای جدیدش نظیر انکار تفاوتهای جنسیتی، اختلاط نقشها، فردگرایی و اصالت لذات فردی؛ سلامت، ثبات و کیان خانواده را با خطر مواجه نموده و مهمترین جلوهی آن افزایش طلاق است.
پیرامون پیامدهای اجتماعی و روانشناختی طلاق توضیح دهید.
پیامدهای اجتماعی و روانشناختی طلاق به بحثهای موضوعی، علمی و پژوهشی نیاز دارد که در اینجا تنها میتوان به هر یک اشارهای کرد. عزیزان خواننده را به تحقیقی که از سوی شورای فرهنگی اجتماعی زنان تحت عنوان «طلاق در ایران» به قلم استاد دکتر «عبدالحسین کلانتری» و «پیام روشنفکر» انجام شده است، ارجاع میدهم.
پیامدهای اجتماعی طلاق
در خصوص پیامدهای اجتماعی طلاق بنده باید عرض کنم که طلاق ماهیتاً پدیدهای فردی، خانوادگی و اجتماعی است؛ زیرا تبعات آن نه تنها فرد را با مشکلاتی مواجه میکند بلکه عوارض آن همهی افراد خانواده، حتی خویشاوندان و در نهایت جامعه را درگیر کرده و هزینههای اخلاقی، روانی و مالی زیادی بر جامعه تحمیل میکند. پیامدهای اجتماعی طلاق بسیار زیاد است و همواره اندیشمندان اجتماعی را به تحقیق و درمانگری واداشته است. از نگاه صاحبنظران مهمترین آسیبهای اجتماعی طلاق را میتوان در این موارد نام برد.
آسیبهای اجتماعی کودکان و جوانان
از آنجایی که خانوادهی سالم امنترین و مناسبترین فضا برای پرورش یک انسان سالم و ایمن است. فروپاشی این کانون، بیشترین آسیبها را از هر حیث بر اعضای آن به خصوص کودکان و جوانان دارد. فرار نوجوانان و جوانان، بزهکاری کودکان، خودکشی، مصرف مواد مخدر یا واسطگی خرید و فروش آن، از جمله آسیبهای اولیه و فراگیر در میان خانوادههای فروپاشیده است. در روانشناسی جنایی، بروز انحرافهای اجتماعی یا جامعهزدگی و تشکیل گروههای آسیب دیدگان اجتماعی، ثمرهی جراحت عاطفی کودکان در خانوادههای طلاق تشخیص داده شده است.
این گونه کودکان خیلی بیشتر از دیگر همسالان خود مورد سوءاستفادهی جنسی قرار میگیرند و اعتیاد نیز در میان آنان شیوع بیشتری دارد. کودکان طلاق علاوه بر آسیبهای اخلاقی، از امنیت روانی و عاطفی برخوردار نیستند و وجود جانشین مادر، منجر به ناسازگاری بیشتر و انحراف و فرار آنان از محیط خانواده میشود. (کاملی، 1386) بنا بر اظهارنظر مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی، 95 درصد دختران فردی از فرزندان خانوادههایی هستند که پدر و مادر آنها طلاق گرفتهاند.
کودک آزاری
اشاره شد که طلاق از عوامل مهم ناامنی در خانواده است. با وقوع طلاق کودک به طور قطع یکی از حامیان اصلی و حقوقی، خود یعنی پدر یا مادر را از دست میدهد. اولین آزاری که کودک در اثر طلاق میبیند این است که شاهد نزاع و بعد طلاق والدین است و یا حداقلی با این شوک جدّی در زندگی خود مواجه میشود.
آزارهای روانی، تنهایی، بیحوصلگی، قهر و عصبانیت والدین، از شایعترین آسیبهای بعد از طلاق برای کودکان است و در بسیاری از موارد آسیبهای جسمانی از جمله ضرب و شتم، سیلی خوردن، گرسنه ماندن، حبس شدن در مکانی محدود، بیتوجهی به درمان کودکان و نوجوانان طلاق را آزار میدهد این آسیبها در مرحلهی اول فردی است اما مقدمهی آسیبهای خانوادگی و اجتماعی برای کل جامعه است زیرا کودک و نوجوان آسیب دیده هیچگاه فردی طبیعی و سالم برای جامعه نخواهد بود.
خودکشی کودکان
از عوارض بسیار ناگوار طلاق، خودکشی کودکان است که شرایط پیش آمده پس از طلاق برایشان قابل تحمل نیست و آخرین مقاومت آنها را میشکند و آنها را وادار به خودکشی میکند.
مصرف مواد مخدر
مردان و زنان مطلقه به دلیل آسیبهای روانی و عاطفی ناشی از طلاق، اگر در شرایط مناسب تربیتی و مذهبی نباشند، بیش از افراد عادی گرایش به مصرف مواد مخدر و الکل دارند. البته مصرف مواد مخدر و الکل خود از مهمترین عوامل طلاق هستند.
ناامنی زنان
با فروپاشی خانواده، زن که در چارچوب ازدواج، تحت حمایت مالی، روانی، عاطفی همسر خود بوده است و شرع و قانون از این حق او حمایت میکرده است، این سرمایهی بزرگ را از دست میدهد. (البته طلاق خود وسیلهای است برای رهایی زنان که خانواده و وجود همسر، امنیت آنها را به طور جدّی تهدید میکند.) بعد از طلاق زنان عموماً از سوی همسر خود تهدید میشوند، در برخی موارد هم مورد خشونت فیزیکی قرار میگیرند. بسیاری از مردان مشکلات شغلی برای همسران شاغلشان ایجاد میکنند و از همه مهمتر آبرو و شأن اجتماعی آنان را مستقیم یا بهوسیلهی دیگران مورد تهدید قرار میدهند.
آسیب دیگری که زنان مطلقه را تهدید میکند و آنان را به انزوا میکشاند، پرهیز اجتماعی از آنان است. زنان دارای همسر آنان را رقیبی برای خود تلقی میکنند و سعی در کناره گیری از آنان دارند و از آنجا که بسیاری از طلاقها مورد مخالفت خانوادهی زن است، برخی خانواهها نیز او را مثل گذشته پذیرا نیستند به خصوص اگر فرزندان نزد او باشند.
پیامدهای روانشناختی طلاق
آسیبهای روانی بر اعضای خانوادههای از هم گسیخته از شایعترین آسیبهاست. زن و مرد گرچه راه گریز مقطعی خود را در طلاق دیدهاند و ممکن است احساس رهایی و خلاصی از مشکل را داشته باشند، اما به هر حال فرازی از زندگی خود را با ناکامی پشت سر گذاشتهاند و این احساس ناکامی خواه ناخواه روان پریشی و عدم تعادل روحی مرد و زن را در پی خواهد داشت. البته آسیب بیشتری متوجه زنان و فرزندان آنان خواهد بود و آیندهی آنها را بیشتر متأثر خواهد کرد زیرا طلاق برای کودکان، تنها یک حادثه نیست بلکه فرآیندی است که ظرف چند سال اثراتش را به فرد میدهد. (گوودمن، امری و هاگارد، 1998)
از چندین تحقیق انجام شده، به دست میآید که طلاق پیامدهای روانشناختی زیر را در پی دارد: «اختلال هویت، احساس سرخوردگی، احساس ناامنی، عقدهی حقارت، پرخاشگری، ضعف سلامت روانی، اعتیاد، فقر، بیاعتمادی، ضعف اعتماد به نفس، تمایل به بزهکاری، ترک تحصیل، اجتماع ستیزی و نافرمانی اجتماعی، ضعف کنترل رفتاری، حس انتقام جویی، بیمیلی به تحصیل و رشد اجتماعی و ...»
روانشناسان آسیبهای طلاق را از حیث جنسیتی نیز تفکیک میکنند، برخی تأثیر آسیبها و رنج زنان را بیشتر از مردان برمیشمرند و معتقدند زنان بیشتر از مردان از مشکلات عاطفی روانی طلاق رنج میبرند (اخوان تفتی، 1382) و بیشتر از
مردان از برخورد جامعه ابراز ناراحتی کرده و نگران آیندهی خود و فرزندانشان هستند. برخی تحقیقات نیز به فشارهای بیشتری بر روی مردان تأکید دارند و نشان داده است که مردان بعد از طلاق بیشتر احساس وابستگی و درماندگی میکنند.
چه قوانینی در حمایت از خانواده و پیشگیری از طلاق وجود دارد؟
آسیب دیگری که زنان مطلقه را تهدید میکند و آنان را به انزوا میکشاند، پرهیز اجتماعی از آنان است. زنان دارای همسر سعی در کناره گیری از آنان دارند و از آنجا که بسیاری از طلاقها مورد مخالفت خانوادهی زن است، برخی خانواهها نیز او را مثل گذشته پذیرا نیستند به خصوص اگر فرزندان نزد او باشند.
در تمامی قوانین نظام جمهوری اسلامی مانند قانون اساسی، سند چشمانداز سیاستهای کلان مصوب نظام و سیاستهای تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده (که دهها مصوبه و راهبرد اختصاصی داده است) بر ضرورت استحکام خانواده و پیشگیری از تزلزل اشاره شده است.
علاوه بر آن، قانون مدنی بر مسائل حقوقی حامی زوجین و بقای خانواده تأکید نموده و حتی در عرصهی اخلاقیات، با تدوین مادهی 1103، تأکید بر حسن معاشرت را به عنوان یک وظیفهی واجب مطرح مینماید که برگرفته از آیهی «عاشرون بالمعروف» است یعنی داشتن رفتار نیکو با همسر بهعنوان دستور واجب قرآن است که علاوه بر ادای حقوق واجب اقتصادی، اجتماعی، حفظ سلامت و نرمش رفتاری و گفتاری که سبب دوام و شیرینی زندگی مشترک شده، باعث شکوفا شدن استعدادهای اعضای خانواده میشود و از عوامل مهم پیشرفت جوامع است و اکثر مواد قانون مدنی در جهت تحقق این رفتار نیکو و حمایت از استحکام خانواده به مواردی از جمله ادای وظایف زوجیت، پرداخت نفقه و ... اشاره میکند.
یکی از این قوانین آگاهی بخش در مورد خانواده، قانون «حقوق و مسئولیتهای زنان در نظام جمهوری اسلامی » است که با الهام از شریعت معتدل اسلام و برای ایجاد زمینهی رشد هماهنگ، متعادل و متوازن در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسانها با توجه به آزادی مسئولانه و کرامت انسانی زنان و با توجه به تناسب و تعادل تعالیگرا بین حقوق زن و مرد و تناسب میان حقوق و مسئولیتها میان زن ومرد تنظیم شده است و در 3 بخش و 5 فصل و 148 بند در شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 83 به تصویب رسیده است و در سال 85 برای تحقق قوانین مورد نیاز به عنوان قانون لازمالاجرا در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است و دستگاههای اجرایی موظف به ارائهی گزارش سالانه در جهت تحقق آن هستند.
یکی دیگر از مهمترین قوانین بازدارنده از طلاق و حمایت کننده از استحکام خانواده، لایحهی حمایت از خانواده است که در راستای تحقق بهینهی اصل 21 و بند 2 اصل 158 قانون اساسی و اجرای بهینهی سیاست قضازدایی و برای کاهش مشکلات موجود در اجرای قوانین حقوقی خانواده و رفع ابهام و تعارض و خلأ از قوانین و مقررات آیین دادرسی برای نزدیک شدن به وحدت رویهی بیشتر درد دادگاهها تهیه شده است.
داشتن رفتار نیکو با همسر بهعنوان دستور واجب قرآن است که علاوه بر ادای حقوق واجب اقتصادی، اجتماعی، حفظ سلامت و نرمش رفتاری و گفتاری که سبب دوام و شیرینی زندگی مشترک شده، باعث شکوفا شدن استعدادهای اعضای خانواده و از عوامل مهم پیشرفت جوامع است.
برای بررسی وضعیت اجتماعی فرهنگی طلاق چه پژوهشهایی انجام شده، منابع، اصول و روشهای به کار گرفته شده کدام است؟
با توجه به جامعیت و کلان نگری سیاستهای برگرفته از آیات و روایات، رهنمودهای حضرت امام(رحمتاللهعلیه) و مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) و نیز با دقت در رویکرد علما و متخصصین و نخبگان در حوزهی نظر و عمل تحقیقات انجام شده در موضوع طلاق و فراتحلیل آنها، حداقل 300 پروژهی تحقیقاتی احصاء شده است و با بررسی مطالعات انجام شده به نتایج جالبی دست یافتهایم که علیرغم شیوع تحلیلهای موجود اجتماعی که اکثراً علت اصلی طلاق را مشکلات اقتصادی عنوان میکنند، این بررسی عامل مهم را تحولات فرهنگی و تغییر نگرش و سبک زندگی میداند و عواملی چون اعتیاد و مشکلات اجتماعی- اقتصادی به عنوان معلول و یا عوامل بعدی محسوب میشود.
ممکن است به شاخصها و حوزههای بررسی و تحلیل وضعیت اشاره بفرمایید؟
بله؛ همانطور که میدانید بعد از بررسی مبانی نظری با طراحی شاخصهای سنجش وضعیت براساس تحلیل وضعیت صورت میگیرد تا براساس این تحلیل رویکرد استراتژیک را اتخاذ و عوامل مؤثر و موانع را شناسایی و برای تغییر وضعیت اقدام نمود که برخی از شاخصها برای این برنامهریزی عبارتانداز: 1- بررسی باورها و ارزشهای مذهبی خانواده؛ 2- تحولات فرهنگی و رفتاری؛ 3- الگوی مصرف به ویژه مصرف فرهنگی، رسانهای و نیز شاخصهای اجتماعی مانند الگوی تحصیل و اشتغال، نقش خانواده در مدیریت اقتصاد، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافهای اجتماعی، آسیبهای اجتماعی و آثار خانوادگی و فردی آن.
نقش قوانین و حقوق در تأمین امنیت خانواده اعم از حقوق اساسی- مدنی و حقوق اعضای خانواده، حقوق اداری و قوانین کار- نقش کار و اشتغال در ثبات و تزلزل خانواده و سنجش تناسب کار با ویژگیهای ذاتی، روحی و تربیتی هر یک از زن و مرد، میزان آشنایی و افتخار هر یک از زن و مرد به جنسیت خود، میزان آشنایی به نقشها و کار ویژهی هر یک از اعضای خانواده و میزان تحقق عملی کارکردهای اختصاصی اعضای خانواده.
ممکن است در رابطه با این شاخصها به برنامهها و سیاستها و راهبردهایی که تدوین و تصویب نمودهاید یا در دست تهیه دارید، اشاره بفرمایید؟
بله؛ همانطور که میدانید، شورای عالی انقلاب فرهنگی در تمامی عرصههای مورد نیاز اقدام به سیاستگذاری و برنامهریزی راهبردی نموده است اما برای تحقق عملی و اجرایی آن نیازمند نهادی برنامهریز و اجرایی بود که با تصویب ستاد ملی زن و خانواده این مهم جامهی عمل پوشیده و هم اکنون برنامهها همراه با نگاشت نهادی و تقسیم کار ملی ارائه شده است و یکی از مهمترین این مصوبهها، برنامهی جامع تحکیم خانواده و پیشگیری از تزلزل و فروپاشی آن بود که دقیقاً برای تمامی مسائل فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، قانونی، آموزشی، پژوهشی و اقتصادی و حمایتی سیاستها و راهبردها، اقدامهایی پیشبینی و تدوین شده است.
از جمله:
- تبیین راهکارهای التزام به حفظ و تعالی جایگاه خانواده در تمامی برنامهریزیها و سیاستگذاریها؛
- تبیین و نهادینه سازی نقشهای اصولی اعضای خانواده با رعایت تناسب و عدالت در تفاوت نقشهای زن و مرد؛
- ارائهی الگوی عملی خانوادهی اسلامی با تبیین نقشهای هر یک از اعضا و تقویت کارکرد آنها؛
- ارتقای امنیت و سلامت خانواده و مصون سازی آن از تهدیدهای نرم و فرهنگهای التقاطی و مهاجم؛
- نهادینه سازی هماهنگی حقوق و تکالیف و اخلاق محوری در آموزشها و فرهنگ سازی برای تحکیم خانواده.
برای فرهنگ سازی چه برنامههایی دارید؟
اگر منظور برنامههای اجرایی و عملی است به عنوان نمونهبه چند مورد اشاره میکنم؛ ارائهی الگوی کامل سیمای خانوادهی موفق، مؤمن، شاداب و بانشاط، امیدوار و مسئول در قالب فیلم و سریالهای جذاب.
- حمایت از برنامههای سازمانهای مردم نهاد، فعال در زمینهی آموزش و مشاوره برای همسریابی و هدایت جوانان در تشکیل خانواده و حمایتهای مادی و معنوی از خانوادهها؛
- ارائهی الگوهای متنوع از خانواده متناسب با انواع فرهنگهای بومی و عرف اقشار مختلف متناسب با ارزشهای اسلامی؛
- ارائهی الگوهای متنوع از مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان هماهنگ با حفظ حریم خانواده و متناسب با نقشهای اصولی زنان به ویژه همسری و مادری و به دور از اختلاط بیضابطه نظیر تله ورکینگ، فعالیتهای پروژهای و دورکاری و کارهای شیفتی نظیر شغل خطیر و مقدس پرستاری؛
- ترویج فرهنگ مهرورزی، گذشت، عفو و رحمت، صداقت و اعتماد در بین اعضای خانواده از راه تولیدات رسانهای و محصولات فرهنگی، فیلم و سریال؛
- ترویج حق سالاری و رویکرد قانونمند و تربیتی و نظاممند بر روابط اعضای خانواده به جای زن، مرد، جوان یا کودک سالاری؛
- برنامهریزی برای افزایش احساس تعلق و مسئولیت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر با ایجاد سیستم نظاممند اجرای صله رحم جهت پشتیبانی و حمایت از اعضای نیازمند معنوی و مادی خانواده؛
- ترویج آداب و روشهای دقیق روابط خواهر و برادر و والدین و فرزندان و توسعهی نقش حمایتی، هدایتی و نظارتی والدین بر فرزندان به ویژه در امر ازدواج؛
- فرهنگ سازی رسانهها و مراکز آموزشی و فرهنگی جهت تسهیل امر ازدواج با کاهش توقعها، تشریفات و آداب ازدواج و توجه به تحقق مهرالسنه؛
- ترویج انتخاب آگاهانه و مسئولانه و به موقع ازدواج مبتنی بر اصول مودت، رحمت و تولید نسل صالح و سالم.
شما اشارهای به بخش حقوق یا آموزش داشتید، چه مصوبههایی در این زمینه داشتهاید؟
مصوبههای نظام در سطح سیاستگذاری در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در برنامههای اجرایی در ستاد ملی زن و خانواده بسیار وسیع است.
از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشکیل کمیتهی ویژهی کاهش و پیشگیری از جرایم و مفاسد اخلاقی تهدیدکنندهی نهاد خانواده؛
2. تأسیس مراکز امداد و ارشاد خانواده و تأمین امکانات حمایتی لازم در جهت پیشگیری، درمان و بازتوانی اعضای خانواده؛
3. بازنگری دقیق در قوانین و مراحل دادرسی طلاق و ایجاد تضمینهای قانونی در جهت اجرای بهینهی قانون در راستای تحکیم خانواده؛
4. اصلاح نظام آموزشی که در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش، زمینهسازی آن انجام شده است، در راستای آموزش ویژگیها و مشترکات نقشهای زنان و مردان در خانواده و جهتدهی آموزشها با محوریت تناسب نقشها؛
5. ایجاد مهارتهای سبک زندگی اسلامی و ارتقای تواناییهای دختران و پسران در ایفای بهینهی نقش مادری و پدری و زوجیت مطلوب؛
6. توسعهی روحیهی تعاون، همکاری، ایثار و فداکاری اعضای خانواده برای حفظ ثبات و پایداری خانواده و در صورت ورود آسیب، سعی بر همیاری اعضا برای اصلاح و جبران آسیبها و اجرای بهینهی تصریح به احسان که مورد تأکید اسلام است؛
7. تدوین و تصحیح کتب درسی، متون آموزشی و فرهنگ عمومی در جهت حفظ و توسعهی اخلاق اسلامی و همزیستی ملاطفت آمیز و تعالی بخش اعضای خانواده؛
8. ایجاد رشتههای تخصصی در جهت آموزش مهارتهای خانوادگی و گنجاندن واحدهای درسی مدیریت خانواده و دانش خانواده در مراکز آموزشی؛
9. توسعهی گفتمان خانواده محور و عدالت طلب در مقابل فردیت و تساوی طلبی مادی غرب و دیدگاههای حق محور اعضای خانواده که حاکی از تعارض و تقابل فمینیستی است؛
10. تجزیه و تحلیل و نقد آسیب شناسانهی شکاف نسلی و راهکارهای اصلاح آن برای خانوادهها؛
11. تضمین اجرای قوانین در راستای تأمین امنیت همه جانبهی ارتقای سلامت روحی و جسمی زنان؛
12. مبارزهی همه جانبه با عوامل تزلزل یا انحطاط خانواده که باعث کاهش تعهد و تعلق اعضای خانواده و وفاداری زوجین میگردد و سعی در رفع شقاق و ایجاد وفاق حداکثری در خانواده؛
13. ایجاد و توسعهی سازمانهای مردم نهاد داخلی، منطقهای و بینالمللی حامی ازدواج و توسعهی خانواده به منظور افزایش نسل صالح و سالم؛
14. توسعهی سیاستهای تشویقی و امکانات رفاهی متناسب با تحقق معیارهای تحکیم خانواده برای کارکنان.
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
متاسفانه امروزه به دلایل مختلف و برخی ناهنجاری فرهنگی شنیده می شود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران و یا مردان متاهل هستیم که این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. خیانتهای زنانه عوامل مختلفی دارد که میتوان به آنها اشاره کرد:
1- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر
یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانیکه بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود میآید و مشکلات شخصیتی باعث میشود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانتها میشود.
زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آنها برقرار باشد، احتمال خیانت در آنها بسیار کم است.
2- گذشته بیبندوبار زن
یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بیبندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده است و تربیت غلط گذشته باعث میشود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشته اند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستیهای دوران مجردی خود را نمیتوانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه میدهند.
3- احساس تنهایی کردن
مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی میتواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانیکه میخواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی میبینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمیتواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا میکنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.
4- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان
عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگیهای طرفین میتواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطهها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل میتوانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریمهای خانواده شکسته میشود و افراد پایبند چارچوبهای اخلاقی نیستند.
5- دوران مجردی محدود
برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشتهاند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را میبینند که زنان و مردان، رابطه آزادانهای با هم دارند. این افراد چون میخواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو می اورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر میتوانند انگیزه خیانت را زیاد کند.
6- مشکلات اقتصادی
مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوبهای اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار میکند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو می آورد تا مورد حمایت او قرار گیرد.
در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو میآورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت میکند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی میکند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.
7- تنوع طلبی
علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است.
بهترین راهکار این است که باید علت این رابطهها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی داردو یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.
برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانوادهها باید آموزش ببینند. آموزشهایی از طریق رسانههای گروهی، تلویزیون، رادیو و... باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر میتواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.
منبع:برنا
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست