زن و مردی که روزی با عشق و علاقه پای سفره عقد نشسته اند، حالا با اصرار بر جدایی در جلسات دادگاه بی محابا همدیگر را به همه بدی ها متهم می کنند و از این که طرف مقابل را تسلیم کرده اند، احساس غرور و پیروزی می کنند. اما این احساس عمر زیادی ندارد. همین که جوهر مهر طلاق خشک شد، تمام حجم مغز زن و مرد پر می شود از افکار پریشان و قلبی که بلاتکلیف است. دنیای بیشتر افراد مطلقه، دنیایی پر از تضادها و دوگانگی ها و افسردگی هاست.
فرصت های از دست رفته
آنها یک حس عجیب هم دارند یعنی در همان حالی که از همسر سابقشان دلخوشی ندارند، همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارند و پیش وجدان خود اعتراف می کنند که جنبه هایی از وجود او را که در گذشته دوست داشته اند، هنوز هم می پسندند. اما این احساسات راه به جایی نمی برد، چون میان آن ها و همسرانشان فاصله ای افتاده که به این راحتی ها مرمت نمی شود. برای همین، بیشتر این آدم ها حسرت گذشته را می خورند، چون فکر می کنند می توانسته اند بهتر رفتار کنند اما نکرده اند.
انتخاب بدترین گزینه
برای همین زیادند کسانی که پس از طلاق در محکمه وجدان خود به قضاوت می نشینند و چنین نتیجه می گیرند که شریک سابق زندگی شان آن قدرها هم غیرقابل تحمل نبوده است. آن ها تصمیم می گیرند برای یک بار هم که شده به اشتباهشان اعتراف کنند و همسر سابق شان را رو در رو بنشانند و سوگند بخورند که روزهای جدایی از او به آنان ثابت کرده که طلاق بدترین راهی بوده است که برای حل مشکلاتشان انتخاب کرده اند.
انگیزه هایی برای شروع دوباره
جواد بهادرخان، روانشناس و مشاور خانواده معتقد است، عوامل مختلفی وجود دارد که می تواند جوشش و میل دوباره برای بازگشت به زندگی مشترک به وجود آورد؛ عواملی مثل وجود دلبستگی و مهر میان زوجین و وجود خاطرات گذشته، یا وجود افراد دیگری که با دخالت های شان باعث جدایی این افراد شده اند و زوجین پس از جدایی متوجه این موضوع می شوند و گاهی هم وجود رابطه ای خارج از چارچوب خانواده است که فرد پس از فروپاشی زندگی مشترک به تاثیر منفی آن پی می برد.
این کارشناس در ادامه به علت های دیگری پرداخت: گاهی نقش مشاور و کمک او در ارزیابی علل جدایی و کمک به افراد برای بازسازی شخصیت شان به شکل گیری دوباره زندگی کمک می کند.
بهادرخان آموختن مهارت های حل مسئله و مهارت های ارتباطی را عامل دیگری برای پیوند دوباره زوج ها دانست و به مواردی اشاره کرد که زوجین به دلیل مستقل نبودن در زندگی و این که به اطرافیان اجازه می دهند در زندگی شان دخالت کنند، زمینه طلاق خود را فراهم می سازند.وی از وجود فرزند یا فرزندانی که محصول ازدواج دو نفر بوده اند نیز به عنوان عامل مهمی در بازگشت به زندگی با همسر سابق یاد کرد.
این مشاور خانواده افزود: تجربه تلخ زندگی پس از طلاق فرصت ارزشمندی را ایجاد می کند تا افراد به مرور زندگی قبلی خود بپردازند و علل جدایی و اختلافاتشان را کشف کنند.
این روان شناس طی کردن دوره های آموزشی را برای زوجینی که قصد ازدواج دوباره با همسر سابق خود دارند، بسیار ضروری دانست و گفت: بازگشت به زندگی با همسر سابق امری کاملا ممکن است و تنها در موارد معدودی که پس از تلاش های لازم و بررسی های حرفه ای و کارشناسانه لازم، مشخص می شود دو نفر واقعا برای زندگی مشترک با یکدیگر مناسب نیستند و از ابتدا انتخاب نادرستی انجام داده اند، بهتر است افراد، به زندگی مشترکشان بازنگردند.وی از زوجینی یاد کرد که با کسب ویژگی هایی که در ادامه، به آن اشاره می شود توانستند دوباره خیمه زندگی مشترکشان را برپا کنند ، کسانی که توانستند استقلال خود را دوباره به دست بیاورند، در دوره پس از جدایی به نقش خود در رابطه با همسر سابق شان اندیشیدند و سهم تقصیر و مشکلات خود را پیدا کردند و دانستند همه عوامل و تقصیرها مربوط به همسرشان نبوده است بلکه خود آنان نیز سهم قابل تأملی در این ماجرا داشته اند و در ازدواج دوباره با همسر سابق مشکلات رفتاری خود را حل کردند.
بهادرخان از عامل بسیار مهم دیگری هم یاد کرد و آن معنویت و ایمان به خدا در وجود افراد است که به آن ها کمک می کند اصول اخلاقی بیشتری را رعایت کنند و زندگی آرام تری را ادامه دهند. افراد باایمان، قدرت سازگاری بیشتری دارند و در بازسازی دوباره زندگی موفق تر عمل می کنند.
وی پیشنهاد جدی تری نیز به افراد مطلقه داشت: زوج ها پس از جدایی خیلی سریع به ازدواج مجدد روی نیاورند و به خود فرصت بررسی و ارزیابی بدهند.
بهادرخان با توصیه به ترک مقایسه های مردود همسر سابق با دیگران، زوجین را به تقویت ویژگی های مذهبی فراخواند و افزود: ما برخلاف زوج هایی که گمان می کنند و اصرار دارند که به درد هم نمی خورند و باید جدا بشوند، معتقدیم که آن ها می توانند کنار هم زندگی کنند فقط راه درست را بلد نیستند، پس آن ها را به آموختن راه درست زندگی کردن و مهارت های مورد نیاز دعوت می کنیم.
راهی برای اصلاح اشتباهات
همچنین دکتر ناصر صبحی روان شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفت وگو با جام جم آن لاین آغاز زندگی دوباره را راهی برای شروع خوشبختی می داند، البته اگر شروطی که او بیان می کند، محقق شود.
او توضیح می دهد: زن و مردی که پس از طلاق تصمیم می گیرند دوباره با هم زندگی کنند، در صورتی کامیاب خواهند شد که به اشتباهات گذشته خود پی برده و به قصد جبران آمده باشند. البته این روحیه باید در دو طرف وجود داشته باشد، چرا که اگر فقط یک نفر قصد جبران اشتباهات را داشته باشد، دوباره وضع به همان شکل قبلی ادامه خواهد یافت.
او شرح می دهد که اگر زن و مردی واقعا از پدیده طلاق لطمه دیده اند و مطمئن هستند که می خواهند زندگی گذشته خود را بازسازی کنند باید با جدیت برای اصلاح رفتار خود تلاش کنند و بدانند که بیان جملاتی مانند «می دانستم بدون من نمی توانی زندگی کنی، دیدی جز من کسی تو را تحویل نمی گیرد، می دانستم که می روی و خودت برمی گردی و...» شرایطی را به وجود می آورد که در آن، فقط دوباره باید سوخت و ساخت.
مطالب دیگر:
برقراری ارتباط و حل مشکلات زناشویی
ازدواج مجدد موفق در گرو توصیه های زیر
مشاور خانواده/ دکتر سیدعلی آذین/متخصص پزشکی اجتماعی و مسوول کلینیک سلامت جنسی مرکز درمان ناباروری ابنسینا
ازدواج و تنوعطلبی جور درمیآیند؟
در ستون «مشاور خانواده» این هفته به پاسخ سوال آقای 31سالهای که مشکلشان را از طریق پیامک با «سلامت» در میان گذاشته و راهنمایی خواستهاند، میپردازیم: «من مردی متاهل و ?? ساله هستم که ? سال است ازدواج کردهام. از همسرم از هر لحاظ راضیام و هر دو تحصیلات عالی در سطح دکتری داریم ولی به دلیل ادامه تحصیل هنوز فرزندی نداریم...
مشکلی که وجود دارد و من خیلی از آن رنج میبرم، این است که احساس تنوعطلبی جنسی دارم؛ با اینکه هیچ زنی را برای ادامه زندگی به همسرم ترجیح نمیدهم و کاملا از او حتی از نظر روابط زناشویی راضیام، احساس میکنم برای زنده و باطراوت ماندن میل جنسیام، به روابط جدید نیاز دارم اما در عین حال همسرم را خیلی دوست دارم و نمیخواهم به او خیانت کنم./ 411****0936»
پاسخ به این خواننده عزیز «سلامت» را باید با این مقدمه شروع کنم که نوگرایی و تمایل به تجربه موقعیتهای جدید، از ویژگیهای بشر است و اگر اینگونه نبود، به جای شرایط فعلی شاید هنوز شبیه به انسانهای چند هزار سال پیش زندگی میکردیم. بیشتر افراد دوست دارند غذاهای متنوع بخورند، چیدمان خانه خود را گاه عوض و برای دیدن اماکن جدید رنج سفر را بر خود هموار کنند با این حال در زندگی هر انسانی، مفاهیمی وجود دارد که با تنوعطلبیهای انسان همخوانی ندارد؛ یکی از این مفاهیم «تعهد یا مسوولیتپذیری» است. فرض کنید شما برای یک کار تجاری با فرد دیگری شریک و متعهد میشوید تا سرمایه مادی و معنوی خود را حداقل تا زمان مشخصی و طبق یک قرارداد با او به اشتراک بگذارید. اگر مدتی بعد ایشان عنوان کند که پیشنهاد شراکت بهتری به او شده که موقعیت بهتر و مزایای بیشتری دارد، صرفنظر از اینکه ملاحظات قانونی این امکان را به او میدهد یا نه، آیا اخلاقا کار او که تمام تعهدات پیشین را نادیده انگاشته و خود را در قبال آنها مسوول نداند، پذیرفتنی است؟
در میان تعهدات انسانی، ازدواج از مهمترین و پرمسوولیتترین پیمانها محسوب میشود. در کمتر تعهد دیگری تا این حد همه جنبههای زندگی یک نفر از فرمول «من» به «ما» تغییر میکند. از طرفی هیچ مرد یا زنی نمیتواند ادعا کند که در زندگی خود حداقل به لحاظ ظاهری با فردی زیباتر یا جذابتر از شریک زندگیاش مواجه نخواهد شد. به همین دلیل باید بتواند بر حس تنوعطلبی در این خصوص فائق آید.
لازم است هرکس در این خصوص بتواند خود را به اصول و قواعد خاصی پایبند کند. به نظر من فراگیرترین این قواعد «اخلاق» است. فراگیر بودن این مفهوم به حدی است که حتی در کشورهای غربی که استانداردهای رفتار جنسی متفاوتی با ما دارد، موضوع تعهد در روابط بین زن و مرد (حتی وقتی به شکل رسمی درنیامده) برخلاف آنچه گاه تبلیغ میشود، از اهمیت خاصی برخوردار است و اعتبار حتی معروفترین مشاهیر هنری، ورزشی یا سیاسی با مشخص شدن بیتعهدی آنها به خانواده به شدت نزد افکار عمومی مخدوش میشود.
این مطالب را مطرح کردم تا بگویم مبادا با توجیه تنوعطلبی اجازه دهید کوچکترین لطمهای به زندگی مشترکتان وارد شود. البته در روابط زناشویی، تنوع، حفظ طراوت و جلوگیری از ایجاد یکنواختی بسیار مهم است. حد و مرز این تنوع را رضایت هردو طرف از یک رفتار (که دربرگیرنده نظرهای فرهنگی، اعتقادی و مذهبی هر یک از آن دو است) و آسیب نرسیدن به سلامت جسمی و روانی هر دو طرف تعیین میکند. با رعایت این دو شرط، هیچ زوجی نباید محدودیتی برای نوع، زمان و مکان روابط خود قائل باشند و به این ترتیب روابط آنها همیشه از تنوع و کیفیت لازم برخوردار خواهد بود به شرطی که بتوانند در مورد خواستههای خود صمیمانه با یکدیگر صحبت کنند و بر این تصور نباشند که طرف مقابلشان باید خود به همه چیز واقف باشد. برای کمک بیشتر هم میتوانید به متخصصان سلامت خانواده و جنسی مراجعه کنید تا از بروز مشکل در زندگی زناشویی و روابط عاطفی با همسرتان پیشگیری شود.
اعتقادات مذهبی و باورهای دینی به انسان کمک میکند تا خویشتندار باشد و به همسر خودش وفادار باقی بماند، اما اگر این باورها سست باشد باعث میشود فرد بدون احساس گناه اقدام به خیانت نسبت به همسرش کند.
گاهی در صفحات حوادث روزنامهها به جنایتهایی برمیخوریم که بهخاطر خیانت زن یا شوهر رخ میدهد یا این که کانون گرم خانواده تنها با یک اشتباه از سوی مرد یا زن فرو میپاشد، اما به راستی علل خیانت همسران به یکدیگر چیست؟ چه عواملی باعث میشود آنان دست به خیانت و رابطههای پنهانی بزنند؟!
خیانت همسران به یکدیگر را به دو علت کلی میتوان تقسیم کرد:
1- عوامل اجتماعی- فرهنگی
2- عوامل روانشناختی
یکی از عواملی که جلوی انسان را از غوطهور شدن در گناه و خیانت میگیرد باورهای مذهبی افراد است.
در واقع اعتقادات مذهبی و باورهای دینی به انسان کمک میکندتا خویشتندار باشد و به همسر خودش وفادار باقی بماند، اما اگر این باورها سست باشد باعث میشود فرد بدون احساس گناه اقدام به خیانت نسبت به همسرش کند.
ضمناً یک عامل مهم دیگر نیز وجود دارد و آن پوششها و آرایشهای نامناسب و تحریککننده در جامعه است که به تازگی رواج زیادی پیدا کرده است. این مسئله بویژه در میان برخی از زنان و دختران شایعتر بوده بهطوریکه ظاهر نامناسب آنان باعث میشود به لحاظ جنسی تحریککننده باشند و این مسئله یکی از عوامل اصلی برقراری ارتباط با جنس مخالف است که منجر به خیانت افراد به همسرانشان میشود.
باید توجه داشته باشیم بخشی از این ضعف اخلاقی ناشی از دیدن برنامههای گمراهکننده در برخی شبکههای ماهوارهای است. بهطوریکه برخی از این شبکهها عامدانه و برنامهریزی شده قصد دارند روابط خیانتآمیز و خارج از موازین زناشویی را عادی جلوه دهند، بنابراین مخاطب هم ممکن است ناخودآگاه به سمت روابط خارج از موازین زناشویی گرایش پیدا کند، چراکه قبح و زشتی اینگونه روابط در دیدگاه فرد کمرنگ میشود و این کمرنگ شدن زمینه را برای خیانت فراهم میکند.
دسته دوم از علل خیانت عوامل روانشناختی است. نخستین مسئلهای که در بعد روانشناختی مورد بحث قرار میگیرد اختلافات و درگیریهای زناشویی است. وقتی بین زن و شوهر رابطه مناسب و محبتآمیزی برقرار نباشد و آنها در حوزههای مختلف مانند فرزندپروری و امور مالی با یکدیگر با مشکل روبهرو شوند و مدام در محیط خانه بحث و دعوا راه بیندازند ممکن است این عوامل باعث گرایش آنان به محیط خارج از خانه شود و حتی در این میان روابط پنهانی نیز اتفاق بیفتد.
عامل بعدی در این زمینه برآورده نشدن نیاز های جنسی و ارتباطی از جمله عشق و پذیرش است. هر انسانی به مهر ،محبت و عشق ورزیدن نیاز دارد و دوست دارد از طرف همسرش پذیرفته شود اما وقتی این نیاز ها پذیرفته نشود در این صورت ممکن است فرد برای برآورده شدن نیازهای ارتباطیاش به رابطههای دیگر گرایش پیدا کند. توجه به این موضوع بسیار حائز اهمیت است.
در واقع نیازهای جنسی برآورده نشده که میتواند ناشی از اختلالات جنسی باشد بسیار مشکلساز است و در بسیاری از مواقع حتی باعث طلاق نیز میشود، اما در کشور ما پرداختن به این مسائل تا حدودی ممنوعه محسوب میشود اگرچه از موضوعهای اصلی و بسیار مهمی به حساب میآید. ضمناً افرادی که تحصیلات پائینتری دارند معمولاً از مراجعه به پزشک یا روانشناس اجتناب میکنند زیرا عنوان کردن این قبیل مسائل برای آنان آسان نیست، بنابراین زمینههای خیانت و طلاق در این قبیل خانوادهها شکل میگیرد.
عامل دیگری که مهم به نظر میرسد تنوعطلبی جنسی برخی از افراد است. گاهی هم فرد با وجود برآورده شدن نیازهای جنسی به علت تنوعطلبی، ارتباط با دیگران را نیز تجربه میکند. در هر حال باید توجه داشته باشیم ضعف در خویشتنداری، باعث میشود که برخی از مردان و زنان به خیانت روی بیاورند بهطوریکه ممکن است فرد تحت تأثیر دیگران وسوسه شود و در دام بیفتد، اما در نهایت این خود فرد است که میتواند به دعوتهای تحریککننده دیگران پاسخ منفی بدهد. در واقع خودکنترلی قویتر باعث ایجاد پاسخ منفی میشود.
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
براستی چه عواملی باعث می شود تا زنان میل و رغبت خود به برقراری رابطه جنسی با شوهرشان را از دست بدهند؟
کاترین و همسرش جف مدت ۳ سال است که با یکدیگر ازدواج کرده اند . به علت ضعف جف در برقراری رابطه جنسی دو سویه ، یعنی ارتباطی که لذت طرفین را دربرداشته باشد، کاترین به تدریج تمایل خود را برای برقراری این ارتباط از دست داده و به سوی مردان دیگر گرایش می یابد، او بارها به شوهر خود خیانت کرده و با مردان دیگر رابطه جنسی برقرار می کند. اکنون کاترین دیگر از اینکار خسته شده و نیز در ارتباط با شوهر خود دچار عذاب وجدان شده است. او تصمیم می گیرد تا مشکلش را با یک مشاور خانواده در میان بگذارد.( به دلیل حفظ حریم خصوصی مراجعین از اسامی خارجی بجای اسامی ایرانی استفاده شده است)
کاترین در اولین جلسه مشاوره می گوید: ” جناب مهدی آریافر ! من هربار که با مردی رابطه جنسی برقرار می کنم ، دچار عذاب وجدان شدید می شوم و حتی دوبار هم دست بخودکشی زده ام. اکنون بجایی رسیده ام که احساس می کنم دچار تنوع طلبی جنسی شده ام و شاید باور نکنید وقتی همسرم به بدنم دست می زند احساس خیلی بدی به من دست می دهد. من از یک طرف از ارتباط جنسی با او گریزان هستم و از طرف دیگر از اینکه بارها به او خیانت کرده ام احساس عذاب وجدان شدید می کنم.”
به عنوان یک مشاور نمی خواهم زن را از گناه خود در خیانت به همسرش مبری بدانم اما باید به حقایق تلخی در ارتباط با مردان اشاره کنم. بخصوص بسیاری از مردان ایرانی که اطلاعات و آگاهی چندانی در مورد نحوه ایجاد رابطه جنسی دوسویه با همسرشان ندارند.
متأسفانه بسیاری از مردان در برقراری یک رابطه جنسی دو سویه که هم تأمین کننده لذت خودشان باشد و هم لذت کافی را به زن بچشاند ، عاجزند. ارتباط جنسی خوب زن را نرم و ملایم می کند و باعث می شود دریچه ی قلبش را به روی تجربه عشق باز کند و به روشی مشخص عشق همسرش را نسبت به خودش به یاد بیاورد. لمس ماهرانه و آگاهانه شوهر، هیچ شکی در ذهن زن نمی گذارد که او برای شوهرش مهم است. ارتباط جنسی عالی به زن تسکین می دهد و به او کمک می کند با جنبه ی زنانه اش ارتباط یابد. ارتباط جنسی عالی قدرت عظیمی دارد که می تواند زوجین را به یکدیگر نزدیکتر نموده و یا از هم دور سازد.
متأسفانه بسیاری از مردان تنها به لذت جنسی خود اهمیت می دهند و برایشان مهم نیست که همسرشان هم به لذت جنسی مطلوب برسد . از طرفی برخی از مردان نیز به اشتباه احساس می کنند که زنشان همانند آنها از انجام رابطه جنسی لذت می برد اما در واقعیت اینطور نیست . به هر دو دسته فوق باید عرض کنم که تجارب من در طی سالها مشاوره در خصوص خیانت همسران نشان می دهد که اینگونه از مردان باید منتظر وقوع خیانت و یا فروپاشی زندگی خود و یا داشتن همسرانی افسرده و فرزندانی پرخاشگر و ناموفق باشند.
مردان باید بدانند که زنان نیز همانند آنها عاشق ارتباط جنسی خوب هستند، منتها تفاوت بین زن و مرد در این است که زن اشتیاق زیادی به ارتباط جنسی ندارد مگر اینکه ابتدا نیازش به عشق و محبت ارضا شود. زن قبل از آغاز رابطه جنسی نیاز دارد احساس کند برای مرد موجودی خاص و دوست داشتنی است. متأسفانه بسیاری از مردان ایرانی بدون توجه به خواسته های عاطفی زن، تنها به انجام رابطه جنسی و عمل دخول سریع فکر می کنند و این احساس بد را در زن بوجود می آورند که او تنها برده جنسی شوهرش است و هر وقت جناب مرد بخواهد، زن باید در خدمت ارضای نیازهای جنسی او باشد.
مردان باید بدانند طبیعت آفرینش زن بگونه ای است که عشق برای او از ارتباط جنسی خیلی مهمتر است، اما وقتی نیاز به عشق ارضا شود، اهمیت ارتباط جنسی در زن نیز به شدت افزایش می یابد.
جالب است که بگویم حتی اگر زنی احساس عشق به همسرش نداشته باشد اما احتمال بدهد که مورد عشق و محبت شوهرش است، می تواند اشتیاق عمیق به ارتباط جنسی را در خودش احساس کند. اما مرد تنها به فرصت و مکان نیاز دارد تا برانگیخته شود. در آغاز ارتباط، برانگیختگی جنسی برای مردان خیلی سریع و خودبه خود صورت می گیرد.
وقتی مردی از سفر به خانه برمی گردد، ممکن است بلافاصله ارتباط جنسی بخواهد، در حالیکه همسرش به زمان نیاز دارد تا با او صحبت کند و آرام آرام به وی نزدیک شود. بدون درک چنین تفاوتی ، برای مرد خیلی راحت است که احساس کند طرد شده یا زن احساس کند که صرفاً یک برده جنسی برای شوهرش است.
این تفاوت بسیار مهم میان زنان و مردان به جنبه فیزیولوژیکی آنها برمی گردد. هورمون هایی که در بدن مرد مسئول برانگیختگی هستند، به سرعت ساخته می شوند و سپس بلافاصله بعد از اوج لذت جنسی رها می شوند. اما در زن لذت جنسی خیلی آرام ایجاد می شود و مدتی بعد از اوج لذت جنسی هم باقی می ماند. در واقع این تفاوت در عملکرد هورمونی نشان می دهد که زن قبل از اشتیاق به تحریک جنسی، ابتدا باید احساس گرمی، شهوت و جذب شدگی کند وگرنه رابطه جنسی لذتی برای او نخواهد داشت.
متأسفانه مردان توقع دارند بدانند همسرشان را خوشحال کرده اند در حالیکه خودشان زن نیستند.
درک آنچه زنان در ارتباط جنسی می خواهند برای مردان دشوار است، چون آنها خیال می کنند از قبل به این رموز آگاهی دارند. در بیشتر موارد، مرد خیال می کند همه چیز را می داند. او به اشتباه تصور می کند که آنچه باعث خوشحالی و ارضای خودش می شود، باعث ارضای همسرش هم می گردد. وقتی زن ارضا نمی شود، شوهرش تصور نمی کند که مشکل در روش های جنسی اوست، بلکه مرد خیال می کند بی شک همسرش مشکلی دارد. شوهر درک نمی کند که نیازهای همسرش در ارتباط جنسی با نیازهای او فرق دارند.
از طرفی تعداد اندکی از مردان هم هستند که می دانند زنان در ارتباط جنسی چه می خواهند اما گرایش دارند تا آنرا فراموش کنند و به روش اشتباه خود رابطه جنسی را انجام دهند. وقتی مرد برانگیخته می شود، به طریقی همسرش را تحریک می کند که خودش دوست دارد، نه آنگونه که همسرش می پسندد. برای اینکه ارتباط جنسی در طول زمان خوب و عالی باشد. مرد باید از نیازهای متفاوتی که همسرش دارد آگاه شود و زن باید به شوهرش کمک کند تا در ارضای جنسی او موفق باشد.
خوشبختانه در طی چند جلسه با همکاری مثبت و سازنده کاترین ، مشکل تنوع طلبی جنسی او را حل کردم و به شوهرش جف نیز پیش زمینه های برقراری رابطه جنسی را آموختم. بعد از آن جلسات آموزشی، جف به اهمیت موضوع عشق ورزیدن قبل از ایجاد چنین رابطه ای پی برد. با تغییرات رفتاری جف در هنگام برقراری رابطه جنسی، کاترین نیز به زندگی خود با همسرش متعهد شد و دست از خیانت به او برداشت. اکنون یک سال است که کاترین زندگی تازه ای را با شوهرش آغاز کرده و از برقراری رابطه عاطفی و جنسی با او لذت می برد.
اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
با وجود اینکه ارضای جنسی در اوج لذت جنسی صورت می پذیرد اما متاسفانه اکثر افراد در رابطه زناشویی با شریک خود نمی توانند این اوج را به حد کفایت برسانند و به بیان دیگر به طور ناقص ارضاء می شوند، لازمه ی ارضاء شدن به صورت کامل آن است که دو طرف پیش از برقراری رابطه جسمانی، رابطه ی عاطفی را تجربه کرده باشند.
بیش از ۶۰ درصد افراد در اکثر موارد به طور ناقص ارضاء می شوند، اما این کامیابی های ناقص در جامعه و فرهنگ جنسی جهان چه تاثیری خواهد داشت؟
مردان که نتوانند از طریق رابطه زناشویی خود به ارضاء کامل برسند، به مانند گرسنگانی هستند که همه چیز را غذا می بینند، آنان همواره در جستجوی لذت جنسی اند و هیچ گاه سیر نمی شوند، طبعا اشخاصی که در روابط زناشویی به ارضاء کامل جنسی دست می یابند به رابطه زناشویی با همسر خود قانع اند، اما اگر کسی کاملا ارضاء نشود به آمیزش با همسر خود قانع نبوده و همواره در پی کشف فردی زیباتر و جذابتر و یا روشی جدید برای ارضای جنسی خویش است، به بیان ساده تر ریشه ی اصلی تنوع طلبی جنسی، انحرافات جنسی و…، نرسیدن به ارضای کامل جنسی و گرسنه ماندن است، تنوع طلبی جنسی ذاتی و برخواسته از طبیعت انسان نیست، بلکه پدیده ای است که هرگاه عشق در روابط زناشویی جامعه کمرنگ می شود، این نارضایتی ها متولد می گردد، بنابراین میزان تنوع طلبی جنسی با میزان عشق در جامعه رابطه ی عکس دارد، در جامعه ای که عشق معنای خود را از دست بدهد، مردان و زنان در طمع کسب لذت بیشتر و ارضای تنوع طلبی خویش، به دنبال چشم چرانی و تماشای فیلم ها و تصاویر غیر اخلاقی , انحرافات جنسی و… خواهند رفت…
اشتباه است اگر بگوییم که فردی که تنوع طلب نیست با همسر خود ارضاء می شود و فردی که تنوع طلب هست با چند شریک جنسی، صحیح تر آن است که بگوییم، فقط کسانی به معنای واقعی و کامل ارضاء می شوند که تنوع طلب نیستند، تنوع طلبی برخواسته از ارضاء های ناقص جنسی است و شخص تنوع طلب هیچ گاه به طور کامل ارضاء نمی شود، چنانچه شخص تنوع طلب بتواند چندین بار در رابطه زناشویی با یکی از شرکای جنسی خود ارضای کامل جنسی را تجربه کند، میل به تنوع طلبی در او کمرنگ و به مرور زمان ریشه کن خواهد شد!
اگر به همسرتان شک داشته و نگرانید از اینکه مبادا با شخص دیگری رابطه داشته باشد، به جای کنترل روابط و رفت و آمدهایش سعی کنید روابط عاطفی میان یکدیگر را قوی و قوی تر کنید، در اینصورت می توانید مطمئن باشید که او لحظه ای به شخص دیگری فکر نخواهد کرد .
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم