منظور از این نوع تنوعطلبی این است که افراد در کار خود و همچنین ابعاد خصوصی زندگی و یا تحصیلی، ثبات و ایستایی خاصی نداشته و هر روز از یک کار یا یک رشته تحصیلی و یا از یک فعالیت هنری به فعالیت یا کار و یا حرفه دیگر رفته و فعالیت قبلی خود را رها میکنند. این موضوع بقدری در زندگی اینان مشهود است که دیگران به راحتی این موضوع را درک کرده و برایشان قابل لمس میباشد. اجازه دهید مثالی برای شما بزنم: یک دانشجو در دوران تحصیل بهتر است رشتهای را که او در آن پذیرفته شده است، ادامه دهد و تا هر مقطعی که توانست ادامه تحصیل دهد. اما بسیاری از دانشجویان به محض آمدن به دانشگاه و بعد از مدتی تصمیم میگیرند که رشته خود را تغییر دهند و دلیل این تغییر این است که از این رشته خوششان نمیآید. اینان به هر آب و آتشی زده تا به مقصود خود برسند. به نظر میرسد این تغییر رشته در مواردی که واقعاً علاقه وجود ندارد، صحیح باشد ولی در بسیاری از این افراد واقعاً اینجور نیست. این دانشجو همانطور که گوشی موبایل خود را یکسره عوض میکند و یا یکسره کیف و کلاسور خود را عوض میکند و این برایش عادت شده، میخواهد رشتهاش را هم عوض کند. در مثالی دیگر بسیاری از جوانان با شور و هیجان زیاد در کلاسهای هنری ثبتنام میکنند ولی بعد از چند جلسه این شور و هیجان کم شده و فرد دیگر ادامه نمیدهد.
این نوع رفتار در بین محققان، استادان، مردم عادی جامعه و بسیاری از افراد دیده میشود. شما در بین افرادی که در بالا نام آنها برده شد میتوانید مردمانی را پیدا کنید که اقیانوسی از اطلاعات دارند اما این اقیانوس به اندازه نیم سانتیمتر بیشتر عمق ندارد. یعنی وقتی برای شما از یک کار و یا یک هنر و غیره صحبت میکنند، به زودی اطلاعاتشان تمام خواهد شد. کمتر میتوانند برای شما در یک رشته خاص و به صورت انبوه اطلاعات بدهند. خیلی از افراد خود را صاحب نظر در همه چیز میدانند. هنوز افسر و کارشناس راهنمایی و رانندگی در صحنه تصادف حاضر نشده است تا مقصر بودن یک مورد تصادف را مشخص کند، ما مقصر را مشخص میکنیم و برای خودمان دلیل میآوریم. از این نمونه در زندگی فراوان دیده میشود. اگر از شما بپرسند که چند کار بلد هستید، میگویید مثلا پنج کار و اگر بگویند کدام را بهصورت حرفهای، جواب خواهید داد که شاید همه اینها را و این در حالی است که در بسیاری از مکانها و کشورهای دنیا مردم یک کار را فقط بلد هستند ولی در این کار حرفهای بوده و صاحب نظر هستند. شاید اینطور بتوان بیان کرد که هر چه تعداد این کارها کمتر میشود، تخصص در آن کار اندک بسیار بالاتر میرود. این تنوعطلبی شلوغ را تنوعطلبی آشفته گویند.
چرا انسانها تنوع طلب آشفته میشوند؟
به نظر میرسد که بسیاری از افراد به دلیل وجود چندین نوع فکر به طور همزمان در مغز و فکر خود، در رفتار هم این تنوع را نشان میدهند. بسیاری از مردم احساس میکنند که به چند چیز در آن واحد فکر کردن هنر است. در حالی که این نوع فکر کردن در نهایت به پرش افکار و عدم ثبات فکر میانجامد. یکی از استادان در جلسهای به دانشجویان عنوان میداشت که وقتی من در حال تدریس هستم، به طرحهای پژوهشی فکر میکنم و در خیلی از مواقع حتی پیشنهاد آنها را هم مرور میکنم. این نوع نگرش راجع به افکار و فکر کردن، مقدمهای برای کم شدن کیفیت آن کار خواهد شد. عوامل زیادی به این نوع تنوعطلبی منجر خواهد شد و از جمله یکی از این موارد، استرس سبک زندگی تیپ شخصیتی A میباشد. بیقراری، استرس، اضطراب، هیجان زیاد، عدم تحمل و نداشتن صبر در امور و کارها، تمایل سریع به نتیجه کار و.... از جمله عواملی هستند که افراد را به تنوعطلبی آشفته هدایت میکنند.
تنوعطلبی آشفته و عدم کیفیت در کارها
طبق تعاریف متداول در روانشناسی احساس و ادراک، وقتی کسی کاری انجام میدهد باید توجه و آگاهی کامل و لازم جهت انجام این کار در وی وجود داشته باشد. هر چقدر این توجه کمتر باشد احتمال کم شدن بازده آن کار وجود دارد. امروزه بسیاری از مردم به دنبال انجام وظیفه هستند. اینکه فقط میخواهند کار انجام شود، اگر این کار با کیفیت صد درصد هم نشد، مشکلی نیست. شنیده میشود که بعضی از افراد عنوان میدارند که مثلاً یک ساعت است مطالعه میکنیم ولی چیز زیادی متوجه نمیشویم. در حقیقت ذهن و فکرشان در زمان انجام کار در جای دیگری سیر میکند. پس میتوان عنوان داشت که به طور کلی هر چه توجه و دقت در کار بالا باشد، قطعاً کیفیت کار هم زیاد خواهد شد. در مثالی دیگر انجام دو کار صحبت کردن با موبایل و رانندگی کردن میباشد که امروزه برای خیلیها خطرساز شده است. خیلی از روابط غیرعادی در ابعاد خصوصی خانوادهها، امروزه به دلیل همین کیفیت پایین در انجام کار میباشد. مراجعی داشتم که میگفت: وقتی در محل کار هستم، فکرم به خانه و امور خصوصی منزل با همسرم میباشد، وقتی در خانه در کنار همسرم هستم، یکسره فکرم به محل کار است و هماهنگ نبودن جسم و فکرم همیشه کیفیت کارهایم را بسیار پایین میآورد. مثال دیگری که عمر افراد را کم کرده و از کیفیت زندگی خانمها میکاهد، انجام دو یا چند کار در آن واحد میباشد. خانم خانهدار در حال آشپزی، با تلفن صحبت میکند و از یخچال هم چیزی بر میدارد و این برای سیستم فیزیکی بدن در دراز مدت تولید اشکال میکند.
رابطه بین بیقراری و تنوعطلبی آشفته
عدهای از افراد بهدلیل اینکه بیقراری دارند، تنوعطلب میشوند. به سخن دیگر اینان به این دلیل تنوعطلبی آشفته را در رفتار نشان میدهند که توان تمرکز و انجام یک کار را برای مدت طولانی ندارند. صبور بودن و احساس لذت بردن از انجام امور در این آدمها کمتر مشاهده میشود. تحمل و ثبات در انجام کار در آنها دیده نمیشود. همین که این آدمها فکر میکنند که مثلا سه هفته، یک ماه و یا چند سال باید یک کار را انجام دهند، به قول خودشان کلافه میشوند. هر چیزی که برایشان حالت تکراری و یکنواخت را داشته باشد، خسته کننده است. به نظر میرسد که انجام یک عمل به صورت تکراری مثلاً در یک دهه و یا دو دهه و در سالهای متمادی خسته کننده است، شاید تنوع لازم داشته باشد، ولی برای یک ماه و یا چند هفته خیلی تنوعطلبی است. ذکر یک مثال : در فیلمی که از تلویزیون پخش شد، مدیر کارخانهای برای کارخانه خود در یکی از کشورهای خارجی حسابدار جوان میخواست. افراد زیادی جهت مصاحبه آمده بودند. در حین مصاحبه از افراد سئوال میشد که شما قادر به انجام چه کار دیگری هستید؟ تمامی افراد کارهای دیگری را علاوه بر حسابداری، ذکر میکردند که قادر به انجام آنها هم هستند، مثلا رانندگی، کار در کارگزینی، بایگانی و....، فقط در یک مورد جوانی که مورد گزینش قرار میگرفت عنوان داشت که من هیچ کاری بلد نیستم غیر از حسابداری. مدیر آن کارخانه گفت: همین آقا فردی است که مورد نظر من است و او را استخدام کرد. این مثال اهمیت داشتن تخصص در یک کار و آن هم در حد عالی را نشان میدهد
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
اعتقادات مذهبی و باورهای دینی به انسان کمک میکند تا خویشتندار باشد و به همسر خودش وفادار باقی بماند، اما اگر این باورها سست باشد باعث میشود فرد بدون احساس گناه اقدام به خیانت نسبت به همسرش کند.
گاهی در صفحات حوادث روزنامهها به جنایتهایی برمیخوریم که بهخاطر خیانت زن یا شوهر رخ میدهد یا این که کانون گرم خانواده تنها با یک اشتباه از سوی مرد یا زن فرو میپاشد، اما به راستی علل خیانت همسران به یکدیگر چیست؟ چه عواملی باعث میشود آنان دست به خیانت و رابطههای پنهانی بزنند؟!
خیانت همسران به یکدیگر را به دو علت کلی میتوان تقسیم کرد:
1- عوامل اجتماعی- فرهنگی
2- عوامل روانشناختی
یکی از عواملی که جلوی انسان را از غوطهور شدن در گناه و خیانت میگیرد باورهای مذهبی افراد است.
در واقع اعتقادات مذهبی و باورهای دینی به انسان کمک میکندتا خویشتندار باشد و به همسر خودش وفادار باقی بماند، اما اگر این باورها سست باشد باعث میشود فرد بدون احساس گناه اقدام به خیانت نسبت به همسرش کند.
ضمناً یک عامل مهم دیگر نیز وجود دارد و آن پوششها و آرایشهای نامناسب و تحریککننده در جامعه است که به تازگی رواج زیادی پیدا کرده است. این مسئله بویژه در میان برخی از زنان و دختران شایعتر بوده بهطوریکه ظاهر نامناسب آنان باعث میشود به لحاظ جنسی تحریککننده باشند و این مسئله یکی از عوامل اصلی برقراری ارتباط با جنس مخالف است که منجر به خیانت افراد به همسرانشان میشود.
باید توجه داشته باشیم بخشی از این ضعف اخلاقی ناشی از دیدن برنامههای گمراهکننده در برخی شبکههای ماهوارهای است. بهطوریکه برخی از این شبکهها عامدانه و برنامهریزی شده قصد دارند روابط خیانتآمیز و خارج از موازین زناشویی را عادی جلوه دهند، بنابراین مخاطب هم ممکن است ناخودآگاه به سمت روابط خارج از موازین زناشویی گرایش پیدا کند، چراکه قبح و زشتی اینگونه روابط در دیدگاه فرد کمرنگ میشود و این کمرنگ شدن زمینه را برای خیانت فراهم میکند.
دسته دوم از علل خیانت عوامل روانشناختی است. نخستین مسئلهای که در بعد روانشناختی مورد بحث قرار میگیرد اختلافات و درگیریهای زناشویی است. وقتی بین زن و شوهر رابطه مناسب و محبتآمیزی برقرار نباشد و آنها در حوزههای مختلف مانند فرزندپروری و امور مالی با یکدیگر با مشکل روبهرو شوند و مدام در محیط خانه بحث و دعوا راه بیندازند ممکن است این عوامل باعث گرایش آنان به محیط خارج از خانه شود و حتی در این میان روابط پنهانی نیز اتفاق بیفتد.
عامل بعدی در این زمینه برآورده نشدن نیاز های جنسی و ارتباطی از جمله عشق و پذیرش است. هر انسانی به مهر ،محبت و عشق ورزیدن نیاز دارد و دوست دارد از طرف همسرش پذیرفته شود اما وقتی این نیاز ها پذیرفته نشود در این صورت ممکن است فرد برای برآورده شدن نیازهای ارتباطیاش به رابطههای دیگر گرایش پیدا کند. توجه به این موضوع بسیار حائز اهمیت است.
در واقع نیازهای جنسی برآورده نشده که میتواند ناشی از اختلالات جنسی باشد بسیار مشکلساز است و در بسیاری از مواقع حتی باعث طلاق نیز میشود، اما در کشور ما پرداختن به این مسائل تا حدودی ممنوعه محسوب میشود اگرچه از موضوعهای اصلی و بسیار مهمی به حساب میآید. ضمناً افرادی که تحصیلات پائینتری دارند معمولاً از مراجعه به پزشک یا روانشناس اجتناب میکنند زیرا عنوان کردن این قبیل مسائل برای آنان آسان نیست، بنابراین زمینههای خیانت و طلاق در این قبیل خانوادهها شکل میگیرد.
عامل دیگری که مهم به نظر میرسد تنوعطلبی جنسی برخی از افراد است. گاهی هم فرد با وجود برآورده شدن نیازهای جنسی به علت تنوعطلبی، ارتباط با دیگران را نیز تجربه میکند. در هر حال باید توجه داشته باشیم ضعف در خویشتنداری، باعث میشود که برخی از مردان و زنان به خیانت روی بیاورند بهطوریکه ممکن است فرد تحت تأثیر دیگران وسوسه شود و در دام بیفتد، اما در نهایت این خود فرد است که میتواند به دعوتهای تحریککننده دیگران پاسخ منفی بدهد. در واقع خودکنترلی قویتر باعث ایجاد پاسخ منفی میشود.
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
براستی چه عواملی باعث می شود تا زنان میل و رغبت خود به برقراری رابطه جنسی با شوهرشان را از دست بدهند؟
کاترین و همسرش جف مدت ۳ سال است که با یکدیگر ازدواج کرده اند . به علت ضعف جف در برقراری رابطه جنسی دو سویه ، یعنی ارتباطی که لذت طرفین را دربرداشته باشد، کاترین به تدریج تمایل خود را برای برقراری این ارتباط از دست داده و به سوی مردان دیگر گرایش می یابد، او بارها به شوهر خود خیانت کرده و با مردان دیگر رابطه جنسی برقرار می کند. اکنون کاترین دیگر از اینکار خسته شده و نیز در ارتباط با شوهر خود دچار عذاب وجدان شده است. او تصمیم می گیرد تا مشکلش را با یک مشاور خانواده در میان بگذارد.( به دلیل حفظ حریم خصوصی مراجعین از اسامی خارجی بجای اسامی ایرانی استفاده شده است)
کاترین در اولین جلسه مشاوره می گوید: ” جناب مهدی آریافر ! من هربار که با مردی رابطه جنسی برقرار می کنم ، دچار عذاب وجدان شدید می شوم و حتی دوبار هم دست بخودکشی زده ام. اکنون بجایی رسیده ام که احساس می کنم دچار تنوع طلبی جنسی شده ام و شاید باور نکنید وقتی همسرم به بدنم دست می زند احساس خیلی بدی به من دست می دهد. من از یک طرف از ارتباط جنسی با او گریزان هستم و از طرف دیگر از اینکه بارها به او خیانت کرده ام احساس عذاب وجدان شدید می کنم.”
به عنوان یک مشاور نمی خواهم زن را از گناه خود در خیانت به همسرش مبری بدانم اما باید به حقایق تلخی در ارتباط با مردان اشاره کنم. بخصوص بسیاری از مردان ایرانی که اطلاعات و آگاهی چندانی در مورد نحوه ایجاد رابطه جنسی دوسویه با همسرشان ندارند.
متأسفانه بسیاری از مردان در برقراری یک رابطه جنسی دو سویه که هم تأمین کننده لذت خودشان باشد و هم لذت کافی را به زن بچشاند ، عاجزند. ارتباط جنسی خوب زن را نرم و ملایم می کند و باعث می شود دریچه ی قلبش را به روی تجربه عشق باز کند و به روشی مشخص عشق همسرش را نسبت به خودش به یاد بیاورد. لمس ماهرانه و آگاهانه شوهر، هیچ شکی در ذهن زن نمی گذارد که او برای شوهرش مهم است. ارتباط جنسی عالی به زن تسکین می دهد و به او کمک می کند با جنبه ی زنانه اش ارتباط یابد. ارتباط جنسی عالی قدرت عظیمی دارد که می تواند زوجین را به یکدیگر نزدیکتر نموده و یا از هم دور سازد.
متأسفانه بسیاری از مردان تنها به لذت جنسی خود اهمیت می دهند و برایشان مهم نیست که همسرشان هم به لذت جنسی مطلوب برسد . از طرفی برخی از مردان نیز به اشتباه احساس می کنند که زنشان همانند آنها از انجام رابطه جنسی لذت می برد اما در واقعیت اینطور نیست . به هر دو دسته فوق باید عرض کنم که تجارب من در طی سالها مشاوره در خصوص خیانت همسران نشان می دهد که اینگونه از مردان باید منتظر وقوع خیانت و یا فروپاشی زندگی خود و یا داشتن همسرانی افسرده و فرزندانی پرخاشگر و ناموفق باشند.
مردان باید بدانند که زنان نیز همانند آنها عاشق ارتباط جنسی خوب هستند، منتها تفاوت بین زن و مرد در این است که زن اشتیاق زیادی به ارتباط جنسی ندارد مگر اینکه ابتدا نیازش به عشق و محبت ارضا شود. زن قبل از آغاز رابطه جنسی نیاز دارد احساس کند برای مرد موجودی خاص و دوست داشتنی است. متأسفانه بسیاری از مردان ایرانی بدون توجه به خواسته های عاطفی زن، تنها به انجام رابطه جنسی و عمل دخول سریع فکر می کنند و این احساس بد را در زن بوجود می آورند که او تنها برده جنسی شوهرش است و هر وقت جناب مرد بخواهد، زن باید در خدمت ارضای نیازهای جنسی او باشد.
مردان باید بدانند طبیعت آفرینش زن بگونه ای است که عشق برای او از ارتباط جنسی خیلی مهمتر است، اما وقتی نیاز به عشق ارضا شود، اهمیت ارتباط جنسی در زن نیز به شدت افزایش می یابد.
جالب است که بگویم حتی اگر زنی احساس عشق به همسرش نداشته باشد اما احتمال بدهد که مورد عشق و محبت شوهرش است، می تواند اشتیاق عمیق به ارتباط جنسی را در خودش احساس کند. اما مرد تنها به فرصت و مکان نیاز دارد تا برانگیخته شود. در آغاز ارتباط، برانگیختگی جنسی برای مردان خیلی سریع و خودبه خود صورت می گیرد.
وقتی مردی از سفر به خانه برمی گردد، ممکن است بلافاصله ارتباط جنسی بخواهد، در حالیکه همسرش به زمان نیاز دارد تا با او صحبت کند و آرام آرام به وی نزدیک شود. بدون درک چنین تفاوتی ، برای مرد خیلی راحت است که احساس کند طرد شده یا زن احساس کند که صرفاً یک برده جنسی برای شوهرش است.
این تفاوت بسیار مهم میان زنان و مردان به جنبه فیزیولوژیکی آنها برمی گردد. هورمون هایی که در بدن مرد مسئول برانگیختگی هستند، به سرعت ساخته می شوند و سپس بلافاصله بعد از اوج لذت جنسی رها می شوند. اما در زن لذت جنسی خیلی آرام ایجاد می شود و مدتی بعد از اوج لذت جنسی هم باقی می ماند. در واقع این تفاوت در عملکرد هورمونی نشان می دهد که زن قبل از اشتیاق به تحریک جنسی، ابتدا باید احساس گرمی، شهوت و جذب شدگی کند وگرنه رابطه جنسی لذتی برای او نخواهد داشت.
متأسفانه مردان توقع دارند بدانند همسرشان را خوشحال کرده اند در حالیکه خودشان زن نیستند.
درک آنچه زنان در ارتباط جنسی می خواهند برای مردان دشوار است، چون آنها خیال می کنند از قبل به این رموز آگاهی دارند. در بیشتر موارد، مرد خیال می کند همه چیز را می داند. او به اشتباه تصور می کند که آنچه باعث خوشحالی و ارضای خودش می شود، باعث ارضای همسرش هم می گردد. وقتی زن ارضا نمی شود، شوهرش تصور نمی کند که مشکل در روش های جنسی اوست، بلکه مرد خیال می کند بی شک همسرش مشکلی دارد. شوهر درک نمی کند که نیازهای همسرش در ارتباط جنسی با نیازهای او فرق دارند.
از طرفی تعداد اندکی از مردان هم هستند که می دانند زنان در ارتباط جنسی چه می خواهند اما گرایش دارند تا آنرا فراموش کنند و به روش اشتباه خود رابطه جنسی را انجام دهند. وقتی مرد برانگیخته می شود، به طریقی همسرش را تحریک می کند که خودش دوست دارد، نه آنگونه که همسرش می پسندد. برای اینکه ارتباط جنسی در طول زمان خوب و عالی باشد. مرد باید از نیازهای متفاوتی که همسرش دارد آگاه شود و زن باید به شوهرش کمک کند تا در ارضای جنسی او موفق باشد.
خوشبختانه در طی چند جلسه با همکاری مثبت و سازنده کاترین ، مشکل تنوع طلبی جنسی او را حل کردم و به شوهرش جف نیز پیش زمینه های برقراری رابطه جنسی را آموختم. بعد از آن جلسات آموزشی، جف به اهمیت موضوع عشق ورزیدن قبل از ایجاد چنین رابطه ای پی برد. با تغییرات رفتاری جف در هنگام برقراری رابطه جنسی، کاترین نیز به زندگی خود با همسرش متعهد شد و دست از خیانت به او برداشت. اکنون یک سال است که کاترین زندگی تازه ای را با شوهرش آغاز کرده و از برقراری رابطه عاطفی و جنسی با او لذت می برد.
اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
با وجود اینکه ارضای جنسی در اوج لذت جنسی صورت می پذیرد اما متاسفانه اکثر افراد در رابطه زناشویی با شریک خود نمی توانند این اوج را به حد کفایت برسانند و به بیان دیگر به طور ناقص ارضاء می شوند، لازمه ی ارضاء شدن به صورت کامل آن است که دو طرف پیش از برقراری رابطه جسمانی، رابطه ی عاطفی را تجربه کرده باشند.
بیش از ۶۰ درصد افراد در اکثر موارد به طور ناقص ارضاء می شوند، اما این کامیابی های ناقص در جامعه و فرهنگ جنسی جهان چه تاثیری خواهد داشت؟
مردان که نتوانند از طریق رابطه زناشویی خود به ارضاء کامل برسند، به مانند گرسنگانی هستند که همه چیز را غذا می بینند، آنان همواره در جستجوی لذت جنسی اند و هیچ گاه سیر نمی شوند، طبعا اشخاصی که در روابط زناشویی به ارضاء کامل جنسی دست می یابند به رابطه زناشویی با همسر خود قانع اند، اما اگر کسی کاملا ارضاء نشود به آمیزش با همسر خود قانع نبوده و همواره در پی کشف فردی زیباتر و جذابتر و یا روشی جدید برای ارضای جنسی خویش است، به بیان ساده تر ریشه ی اصلی تنوع طلبی جنسی، انحرافات جنسی و…، نرسیدن به ارضای کامل جنسی و گرسنه ماندن است، تنوع طلبی جنسی ذاتی و برخواسته از طبیعت انسان نیست، بلکه پدیده ای است که هرگاه عشق در روابط زناشویی جامعه کمرنگ می شود، این نارضایتی ها متولد می گردد، بنابراین میزان تنوع طلبی جنسی با میزان عشق در جامعه رابطه ی عکس دارد، در جامعه ای که عشق معنای خود را از دست بدهد، مردان و زنان در طمع کسب لذت بیشتر و ارضای تنوع طلبی خویش، به دنبال چشم چرانی و تماشای فیلم ها و تصاویر غیر اخلاقی , انحرافات جنسی و… خواهند رفت…
اشتباه است اگر بگوییم که فردی که تنوع طلب نیست با همسر خود ارضاء می شود و فردی که تنوع طلب هست با چند شریک جنسی، صحیح تر آن است که بگوییم، فقط کسانی به معنای واقعی و کامل ارضاء می شوند که تنوع طلب نیستند، تنوع طلبی برخواسته از ارضاء های ناقص جنسی است و شخص تنوع طلب هیچ گاه به طور کامل ارضاء نمی شود، چنانچه شخص تنوع طلب بتواند چندین بار در رابطه زناشویی با یکی از شرکای جنسی خود ارضای کامل جنسی را تجربه کند، میل به تنوع طلبی در او کمرنگ و به مرور زمان ریشه کن خواهد شد!
اگر به همسرتان شک داشته و نگرانید از اینکه مبادا با شخص دیگری رابطه داشته باشد، به جای کنترل روابط و رفت و آمدهایش سعی کنید روابط عاطفی میان یکدیگر را قوی و قوی تر کنید، در اینصورت می توانید مطمئن باشید که او لحظه ای به شخص دیگری فکر نخواهد کرد .
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم