شعار معروف بهداشت جهانی مبنی بر "پیشگیری بهتر از درمان است " را همه شنیده ایم ولی ، امر مقدس ازدواج مسئله ای است که اغلب آمیخته به به احساسات و هیجانات است و مانع از تصمیم گیری منطقی می باشد و به همین خاطر امر پیشگیری در ازدواجهای فامیلی کار سختی بوده و اغلب والدین در بدو ازدواج فرزندان شان به آن توجه نمی کنند.
کارشناسان موافق و مخالف ازدواج فامیلی نظریههای مختلفی دارند که شنیدنی است اما همه، این مساله علمی را قبول دارند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواجهای غیرخویشاوندی 2 تا 3درصد است. در حالی که این رقم برای ازدواجهای خویشاوندی به 4 تا 5درصد میرسد. هرچند شاید به نظر این تفاوت یک درصدی اندک باشد اما با احتساب آمار موالید سالیانه عدد قابلتوجهی میشود یعنی اگر بخواهیم بدون ضرورت انجام مشاوره ژنتیک ازدواجهای فامیلی را توصیه کنیم، نمیتوانیم به سادگی بار اقتصادی و مشکلات دیگر این افراد بیمار را که به جامعه تحمیل میشود، نادیده بگیریم.
دکتر بدریالسادات بهرامی تصمیم نهایی را بهعهده چنین خانوادههایی میگذارد اما همه معایب و محاسن چنین ازدواجی را برایمان میشکافد تا همه از این توصیهها استفاده کنند. همه کارشناسان معتقدند قبل از هر چیز و حتی قبل از علنی کردن این خواستگاری در خانواده لازم است مشاوره ژنتیک صورت گیرد و سپس با مطرح کردن این موضوع دختر و پسر را به سمت عواطف سوق داد. در این شرایط آسیبی به عواطف و احساسات طرفین وارد نمیشود.
اول مشاوره ژنتیک، دوم مشاوره روانشناسی
قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواجهای فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان میکنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را میشناسند، فضایی را که دختر و پسر در آن پرورش یافتهاند و حتی آسیبهای آن را خوب میشناسند و به قولی جمله معروفی دارند که میگویند «او را مثل بچه خودم بزرگ کردهام» پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسبهای مهم نیازی احساس نمیکنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی میشود که دو خانواده بیگدار به آب میزنند. پس اجازه بدهید بدون آنکه بگوییم ازدواج فامیلی خوب است یا بد، با هم بدیها و خوبیهای این تصمیم یعنی وصلت با فامیل را بررسی کنیم. شاید وقتی محاسن و معایب آن را بدانید بهتر بتوانید انتخاب کنید و در هر ازدواجی که دارید چه با فامیل و چه غریبه، موفق و خوشبخت شوید.
از مزایای ازدواج فامیلی شروع میکنیم. شما در اغلب موارد از نظر تناسب خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی که بسیار مهم هستند مشکلی با خانواده عروس یا داماد نخواهید داشت چون طبقه خانوادگی- اجتماعی فامیل عموما یکسان است و فقط استثنای 10 درصدی وجود دارد که عدهای خیلی بالاتر از سطح فامیل یا خیلی پایینتر از آن باشند و با یکدیگر در تناسب قرار نگیرند. پس برخی از تناسبهایی که ما برای ازدواج نیازمند آنها هستیم در ازدواجهای فامیلی، خودبهخود وجود دارد.
در اینجا به دلیل وجود چنین تناسبهایی که با فامیل خود داریم، گمان میکنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما با یکدیگر برقرار است. بنابراین انتظار داریم دخترخاله، پسرخاله یا دختر دایی، پسر عمه از لحاظ شخصیتی و اخلاقی هیچ تضادی با هم نداشته باشند و مناسب یکدیگر باشند.
این باور غلط میتواند زمینه بیانگیزه و بیرغبتشدن دختر و پسر جوان یا خانوادههای آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند. اگر دقت کنید متوجه میشوید چون مادر یا پدر این دختر و پسر که مربی آنها هستند و نقش پررنگی در پرورش ساختار تربیتی آنها دارند، غریبه هستند این تفاوتها پدید میآید. گذشته از اینها برخی خصوصیات اخلاقی خواهر و برادران و دیدگاه آنها با یکدیگر در تضاد است. در نتیجه امکان دارد زوجی دخترخاله و پسرخاله باشند اما علاوه بر تفاوت دیدگاه پدرانشان که غریبهاند، شخصیت و اخلاق مادران آنها نیز یکسان نباشد. بنابراین توصیه میکنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسبها و اینکه آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانوادهها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.
مزایای ازدواج فامیلی
گفتیم برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشیم، نیاز داریم تناسبهای لازم را با همسرمان داشته باشیم. شاید معادل این عبارت متناسب بودن که در روانشناسی بهکار میبریم بتوان عبارت همکفو بودن در تعالیم اسلامی را ذکر کرد. این تناسبها در برخی از حوزهها حتما باید وجود داشته باشند وگرنه زندگی زوجین با مشکل مواجه میشود.
از مهمترین موارد، تناسب خانوادگی است. مقصود ما شیوهها و سبک تربیتی است که با آن رشد کردهاند و از کودکی بنا به سلیقه خانواده و والدین خود تحت قواعد خاصی بودهاند. به عنوان نمونه اگر فردی در فضایی بزرگ شده باشد که در آن خانواده خیلی به زن اهمیت نمیدهند و مرد قدرت مطلق است، نمیتواند با دختری ازدواج کند که در خانوادهاش زنها همهکاره بودند. زندگی این دو مصداق دو پادشاهی میشود که در یک ملک نمیگنجند. مثالها برای فضای متفاوت تربیت فراوان است و اگر چنین تناسبی نباشد باعث مشکلات جدی میشود. گاهی اوقات زن و شوهری با اختلافات جدی به ما مراجعه میکنند که در نگاه اول درمییابیم ازدواج این دو هیچ تناسبی نداشته است. یکی در خانوادهای بزرگ شده که معتقد بودند اگر فلانی موفق است حتما تلاش و پشتکار داشته در حالی که خانواده طرف دیگر موفقیت افراد را در این میدیدند که حتما برای خود طلسم یا دعای جادو جمبلی گرفته که پیشرفت در کار و رونق زندگی به دست آورده است. طبیعی است چون این خانم و آقا تناسب خانوادگی ندارند، نمیتوانند با هم خوب زندگی کنند. شکلگیری افکار و شخصیت آنها کاملا از هم متفاوت است. این تناسب اغلب در ازدواج فامیلی وجود دارد و چنین نگرانیای برای زوجهای فامیل منتفی است.
تناسب دیگری که حتما باید وجود داشته باشد، تناسب فرهنگی است. یعنی فرهنگ که عبارت است از بایدها و نبایدها و ارزشها و ضدارزشهای ما باید با همسرمان در تناسب باشد. یعنی این طوری نباشد که اگر ما ارزش کسی را به پول و ثروت او میدانیم، همسرمان در نقطه مقابل باشد و بگوید ارزش افراد به میزان تحصیلات آنها یا دیگر معیارهاست نه ثروت آنها و مدل ماشینشان. به علاوه در دید وسیعتر فرهنگ ما در بحث کلان هم باید در تناسب یکدیگر باشد که در ازدواج فامیلی چنین مشکلی وجود ندارد.
بایدها و نبایدهای یک دختر اهل آذربایجان با دختر یا پسری که در شمال کشور یا جنوب بزرگ شده است، یکسان نیست. فاصلهای در این میان هست که به تناقض میانجامد. این اختلاف فرهنگی نقطه آغازین دعواها و اختلافات آنهاست.
مساله دیگر، تناسب اعتقادی است. از آنجا که اعتقادات، جنس محکمی دارند و هر فردی با هر اعتقادی چه شیعه و سنی، چه بودایی و حتی لائیک حاضر است پای عقاید خود بایستد، نداشتن تناسب اعتقادی واقعا مسالهساز است. هر کدام از ما برای خود اعتقاداتی داریم که فقط به خودمان ربط دارد اما وقتی قرار شد در کنار هم و به عنوان زوج زندگی کنیم نمیتوانید بگویید موسی به دین خود، عیسی به دین خود.
در ازدواج فامیلی جنس اعتقادات خانواده از یک نوع است و همین مساله یعنی نداشتن یک دسته از درگیریها و مشکلات. پس تناسب اعتقادی هم منتفی میشود.
معایب ازدواج فامیلی
مساله تشابههای ژنتیکی و بیماریهای ارثی که امکان انتقال آن در ازدواج فامیلی بالاتر میرود از معایب مهمی است که به این انتخاب وارد است و شاید افراد این را بزرگترین عیب بدانند اما از معایب جدی که در ازدواجهای فامیلی وجود دارد این است که اگر اختلافی بین زن و شوهر جوان ایجاد شود مشکل آنها به خانوادههایشان و در نتیجه به کل فامیل بسط داده میشود. اصل و ریشه این اختلافات از آنجایی ناشی میشود که بعد از ازدواج نسبتی که بین ما و خاله یا عمه یا زنداییمان بوده است حالا تغییر میکند و او را مادر همسرمان میدانیم نه همان خاله جان یا عمه جان. شاید هنوز هم عمه یا خاله جان را دوست داشته باشیم اما حس ما نسبت به او تغییر میکند. توقعی که از او داریم رنگ دیگری میگیرد و او مادرشوهر یا مادرزن ماست نه خاله جانی که از کودکی برایمان عزیز بوده است. در واقع چون حس ما تغییر کرده و نوع توقعاتمان در این قالب جدید عوض شدهاند این روند اتفاق میافتد. شما با این ازدواج تماسها و برخوردهایتان بیشتر میشود و به دنبال عمیقتر شدن رابطه با هم در تعارض قرار میگیرید چون منافع شما با هم در تقابلاند یا لااقل حس شما این را القا میکند که چنین حالتی وجود دارد. شاید تا به حال بیش از صد مورد زوجینی را دیدهام که با هم فامیل بودهاند و در 3 گروه خوشبخت، متوسط و مسالهدار و در آستانه طلاق قرار داشتند و بدون استثنا همه آنها این تغییر حس را گزارش میکردند.
همین جا لازم است بگویم اگر شما اصرار دارید با هم ازدواج کنید و مشاوره ژنتیک هم انجام دادهاید و مانعی وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با آموزش برخی نکات مهم به شما کمک کند این حس خود را در اختیار بگیرید. او باید مهارتهایی را به شما آموزش دهد تا جزو مواردی از ازدواج فامیلی باشید که هماکنون زن و شوهرانی خوشبخت هستند.
مشاور به شما میآموزد چطور با فراگیری مهارتهای بهتر زیستن، رفتاری با مادر همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی را حفظ کند بلکه در جایگاه خاصتری هم قرار بگیرد.
اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، میتوانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانوادهای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید و اگر مهارتی را که برای داشتن زندگی سالم باید داشته باشید، ندارید با کمک مشاور میتوانید آن را یاد بگیرید. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که اگر فاقد مهارتهای مهم زندگی باشید چه با فردی که در خانواده و فامیل است و چه با فردی که غیرآشناست، ازدواج کنید موفق نخواهید بود. اگر نتوانید با همسرتان و خانواده او درست رفتار کنید، اگر نتوانید مشکلات را ارزیابی کنید، تفاوتی نمیکند شرایط ازدواجتان چه باشد، چون در هر صورت بازنده هستید.
یکی دیگر از بدیهایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن خانواده ما گستردهتر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه میشود. گسترش روابط و برخورداری از حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بیبهره میمانیم.
اما وقتی حسن ازدواج فامیلی کامل میشود که ارزیابی و پاسخ بله یا نه دادن هریک از خانوادهها چه دختر و چه پسر به راحتی پاسخ گفتن به غریبهها مقدور باشد و هیچکدام یکدیگر را مجبور نکنند خلاف میلشان بله یا خیر بگویند.
شاید دخترعمو یا عمه شما به هر دلیلی که برای خودش دارد تمایل نداشته باشد پاسخ مثبتی به شما بدهد. لازم است با برخورد منطقی و انسانی به خواسته او احترام بگذارید.
قابل توجه والدین اینکه، هر خواهر یا برادری هم باید چنین آزادی عمل و انتخابی را به خواهر و برادرش بدهد. نباید این تصمیم و خواستگاری بر روابط آنها تاثیر بگذارد. اگر شما علاقه خاصی به خواهر یا برادرزادهتان دارید نباید طوری عمل کنید که آزاداندیشی و حق انتخاب را از بچهها سلب کنید. باید این ذهنیت را داشته باشید که او در بزرگسالی فردی را از غریبهها به همسری بگیرد. آنها باید اختیار در انتخاب داشته باشند و اگر قرار باشد نوعی سرنوشت از پیشتعیینشده بر آنها تحمیل شود میتواند جزو معایب بزرگی باشد که باید منتظر باشید کی و کجا این آسیب بر زندگی آنها وارد شود. ازدواج فامیلی اگر ضرورت اصلی یعنی مشاوره ژنتیک را پشت سر بگذارد و سپس بررسی و مشاوره ازدواج هم صورت بگیرد نه تنها مشکل و خدشهای به رابطه خواهر و برادرها وارد نمیکند بلکه زندگی را شیرین میکند. در مقابل اگر این نکات رعایت نشود، ازدواجی تلختر از این ازدواج نیست.
منبع : هفته نامه سلامت
نویسنده : الهه رضائیان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مشکلات ژنتیکی برای فرزندان کسانی که ازدواج فامیلی کرده اند، اصلی ترین دلیل برای این است که کارشناسان توصیه کنند که افراد اقدام به ازدواج فامیلی نکنند.
مشکلات ژنتیکی برای فرزندان کسانی که ازدواج فامیلی کرده اند، اصلی ترین دلیل برای این است که کارشناسان توصیه کنند که افراد اقدام به ازدواج فامیلی نکنند. در واقع مهم ترین مسئله، مسئله پزشکی است اما حوزه های دیگر نیز می توانند به مبحث ازدواج فامیلی وارد شوند. در ذیل به برخی از مهم ترین معایب و مزایای آن می پردازم و آنها را مورد بررسی قرار می دهم.
ذهنیت منفی؛ اگر قرار باشد معایب و مزایای ازدواج فامیلی را با یافته های علم روان شناسی بررسی کنیم، اولین موضوع تبلیغات و ذهنیتی است که حداقل در سال های اخیر درباره ازدواج فامیلی وجود داشته است. در واقع اینکه عنوان می شود درصد بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج های فامیلی نسبت به دیگر ازدواج ها بالاتر است، خود نوعی ذهنیت منفی در زوج هایی که به چنین ازدواجی تن داده اند به وجود می آورد. روان شناسان می گویند این ذهنیت منفی می تواند جدا از مشکلات ژنتیکی احتمالی، رابطه خوب زوج ها را در ازدواج فامیلی تحت الشعاع قرار دهد و سلامت روانی آنها را تهدید کند.
دخالت خانواده ها؛ مورد دیگری که می توان درباره ازدواج های فامیلی مطرح کرد و باز هم موضوعی روان شناختی است، دخالتی است که در زندگی زوج هایی که تن به ازدواج فامیلی داده اند دیده می شود. بررسی ها نشان می دهد دخالت خانواده ها در زندگی این زوج ها بیشتر از دیگر زوج هاست و از طرف دیگر، گستردگی این دخالت ها هم بیشتر از دیگر زوج هاست و از طرف دیگر، گستردگی این دخالت ها هم بیشتر است؛ توضیح آنکه هم خانواده های زوج ها و هم فامیل در زندگی آنها دخالت می کنند.
کسانیکه تن به ازدواج فامیلی داده اند نباید اجازه دهند دیگران در زندگی شان دخالت کنند و اطرافیان نیز با توجه به حساسیت موضوع باید از دخالت در زندگی این زوج های جوان بپرهیزند. در این صورت، خطری زندگی این زوج ها را تهدید نمی کند
اگر این فرض را بپذیریم که دخالت زیاد از حد در زندگی زوج ها می تواند مشکلاتی برای آنها به وجود بیاورد، باید این را یکی از معایب ازدواج های فامیلی بدانیم. بررسی های روان شناسان نشان می دهد دخالت اطرافیان در زندگی زوج های جوان یکی از عوامل اصلی طلاق است. پس زوج هایی که ازدواج فامیلی کرده اند خود به خود یک گام به طلاق نزدیک ترند. البته این گزاره، گزاره ای توصیفی است و اگر قرار به توصیه کردن باشد، باید بگوییم اگر کسانی تن به ازدواج فامیلی داده اند نباید اجازه دهند دیگران در زندگی شان دخالت کنند و اطرافیان نیز با توجه به حساسیت موضوع باید از دخالت در زندگی زوج های جوان بپرهیزند. در این صورت، خطری زندگی زوج هایی را که تن به ازدواج فامیلی داده اند تهدید نمی کند.
طلاق کمتر؛ در سال های اخیر که تبلیغات زیادی روی امتناع از ازدواج های فامیلی شده است برخی کارشناسان نظری را مطرح کرده اند که از جهاتی قابل تأمل است، اما با اندکی بررسی می توان آن را رد کرد و نادرست نامید گفته می شود ازدواج فامیلی احتمال طلاق را پایین می آورد؛ یعنی اینکه چون شناخت زوج ها از هم بیشتر است، خود به خود احتمال طلاق پایین می آید. جتی برخی کارشناسان از این هم فراتر می روند و می گویند یکی از دلایل افزایش طلاق در سال های اخیر تبلیغات برای امتناع از ازدواج فامیلی است.
شاید بتوان این نظر را قبول کرد؛ هر چند در دنیای امروز، ارتباطات و به تبع آن شناخت این قدر محدود نیست و ممکن است یک فرد شناخت بیشتری از کسی که فامیل او هم نیست نسبت به آنکه خویشاوندش داشته باشد. مسئله این است که طلاق در ازدواج فامیلی سخت تر از طلاق در ازدواج عادی است. طلاق در ازدواج فامیلی نه تنها دو نفر و دو خانواده را، که افراد و خانواده های زیادی را تحت الشعاع قرار می دهد. بررسی ها نشان می دهد افرادی که ازدواج فامیلی داشته اند و طلاق گرفته اند، طلاق شان به ایجاد کینه و کدورت و جناح بندی در فامیل منجر شده است.
خانواده خاله از مرد جانبداری می کنند و خانواده عمو از زن، و به همین ترتیب فامیل دو شقه شده است. پس کسانی که تن به ازدواج فامیلی داده اند به سختی تن به طلاق می دهند و برخی از آنها که در زندگی مشترکشان مشکلات زیادی دارند، برای اینکه طلاق شان به کدورت های بزرگ تر و گسترده تر منجر نشود، می سوزند و می سازند.
مجموعه این موارد باعث می شود بر امتناع از ازدواج فامیلی تأکید کنیم، اما اگر کسانی به هر دلیل تن به ازدواج فامیلی دادند باید ذهنیت منفی را از خود دور کنند. ازدواج فامیلی از طرف کارشناسان توصیه نمی شود، اما اگر اتفاق افتاد هم فاجعه رخ نداده است. افراد می توانند با حساسیت زدایی از موضوع، زندگی خوبی داشته باشند بسیاری از زوج ها ازدواج فامیلی داشته اند و سال ها در کمال آسایش و آرامش در کنار هم زندگی کرده اند.
باید توجه داشت که ذهنیت منفی، خود می تواند مشکل ساز شود. روان شناسی مثبت می گوید این ذهنیت می تواند زندگی را به کام افراد تلخ کند. بنابراین زوج هایی که ازدواج فامیلی داشته اند باید این ذهنیت را از خود دور کنند. البته باید توصیه های پزشکی را نیز در این زمینه مدنظر داشت و آزمایش های لازم را پیش از ازدواج و برای بارداری انجام داد.
دکتر بهروز بیرشک
روان شناس
مطالب پیشنهادی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تمام صفات و خصوصیات هر موجود زندهای توسط ژنها کنترل میشوند که ماهیت مادی آنها DNA است.
تا کنون حدود 30000 ژن در انسان شناسائی شده که بصورت بستههایی بنام کروموزوم در هسته سلولها قراردارند. هر انسان طبیعی دارای 23 جفت کروموزوم است که 23 عدد آن از طریق سلول جنسی پدری و 23 تای دیگرش از طریق سلول جنسی مادری به ارث رسیدهاست. هرگاه سلول جنسی که در لقاح شرکت میکند دارای اختلالی در ژنها، ساختمان و یا تعداد کروموزومها باشد، جنین حاصل از لقاح چنین سلولهای جنسی دچار عارضه ژنتیکی میگردد. بنابراین اختلالات ژنتیکی ممکن است منشأ ژنی یا کروموزومی داشتهباشند.
در حالیکه اغلب بیماریهای کروموزومی غیر ارثی و تصادفی هستند، بیماریهای ژنی عموماً ارثی و خطر انتقال و تکرار آنها قابل محاسبه و پیشبینی میباشد. از طرفی بیماریهای ژنتیکی میتوانند مادرزادی (Congenital) و یا غیر مادرزادی (Non-Congenital) باشند. بههمینترتیب بیماریهای مادرزادی میتوانند غیر ژنتیکی و یا غیر ارثی باشند.
1- بیماریهای کروموزومی Chromosomal disorders
این گروه بیماریها شامل دو گروه اختلالات تعدادی و یا ساختمانی هستند و برحسب نوع کروموزوم درگیر دو گروه اند:
الف: کروموزومهای جنسی
ب: کروموزومهای غیر جنسی
2- بیماریهای ژنیGene disorders
الف: تک ژنی
ژنهای هستهای با بروز غالب یا مغلوب
ژنهای خارج هستهای یا میتوکندریایی با الگوی توارث خط مادری
ب: چند ژنی که چندین ژن و محیط درمیان آنها دخالت دارند و همه افراد این صفات را در محدوده نرمال نشان میدهند.
ج: چند فاکتوری که متأثر از ژنهای متعدد و عوامل مختلف محیطی هستند. این گروه بیماریها یک آستانه بروز دارند واغلب با شدت و ضعف همراهند.
نظر به اهمیت بیماریهای ژنتیکی بهاختصار آنها را معرفی میکنیم.
بیماریهای کروموزومی
الف) تعدادی
∆ اختلالات کروموزومی غیرجنسی : شایعترین آنها سهتایی شدن کروموزوم 21 (سندروم داون) است که عمدتا بصورت تصادفی با فراوانی تولد در جوامع انسانی دیده میشود. بویژه با افزایش سن مادر این احتمال بیشتر میشود. سایر اختلالات مثل سهتاییشدن18 (ادوارد) و سهتاییشدن13 (پاتو) نیز با فرکانس کمتر رخ میدهد و خطر تکرار هم خیلی کم است. حذف کامل یک کروموزوم غیر جنسی عموما کشندهاست و مرگ در مراحل جنینی یا بدو تولد را باعث میشوند.
∆ اختلالات شایع کروموزومهای جنسی : افزایش تعدادX ها یا Y ها که عوارض عمومی در بدو تولد خیلی جدی نیست ولی اختلالات جدی بلوغ و باروری را بدنبال دارند.
کاهش X در زنان باعث سندروم شایع ترنر میشود که بیشترین اختلال شایع در زنان کوتاهقد و نابارور محسوب میشود.
ب) ساختاری
اختلالات ساختمانی در مورد کروموزومهای غیر جنسی متنوع بوده و عمدتا فرد درگیر طول عمر طبیعی نداشته و بارور نیست لذا کشنده محسوب میشود درحالیکه اختلالات ساختمانی کروموزومهای جنسی X یا Y با سطح عوارض ملایمتر و متنوع میتوانند درجاتی از اختلالات بلوغ و باروری تا ناباروری و بعضی مواقع عوارض دوجنسی را باعث شوند.
اگرچه در بیماریهای کروموزومی (شیوع کمتر از 2% در هر تولد) سطح بزرگی از ماده ژنتیکی درگیر است ولی عموما غیر ارثی محسوب میشوند. در موارد مشکوک بایستی ابتدا با مطالعات بالینی و مشاوره ژنتیک و درصورت نیاز با روشهای آزمایشگاهی و دقیق مثل کاریوتیپ، اساس و علت بیماری کروموزومی تشخیص دادهشود.
§ بیماریهای ژنی
این گروه از بیماریها با توجه به جایگاه ژن روی کروموزومهای جنسی، غیرجنسی و یا میتوکندری و همچنین رابطه فرمهای مختلف یک ژن خاص با یکدیگر در بیان صفت مورد نظر، الگوهای توارثی مختلفی را با پیشبینی خطر تکرار متفاوت موجب میشوند.
هر چند در موارد مشخص (مثل تالاسمی و یا هموفیلی) الگوی توارث بیماری و تعیین خطر تکرار چندان مشکل نیست ولی در مواردی که اطلاعات پیرامون بیماری مورد نظر ناکافی، مبهم و با پیچیدگی همراه باشد الزاما بایستی از روشهای متفاوت و بخصوص مشاوره ژنتیک دقیق و بررسی دقیقتر شجرهنامه کمک گرفت. بیماریهای ژنی را برحسب الگوی توارث میتوان به چند گروه تقسیمکرد:
توارث غالب اتوزومی : الگویی ساده با خطر تکرار 50% در صورت ابتلای یکی از والدین (مثل اختلال کوتولگی آکندروپلازی) ؛ و در صورت طبیعی بودن والدین خطر تکرار درحد متوسط نرخ جهش برای آن بیماری در همان اجتماع است. البته در بسیاری موارد احتمال عدم بروز ژن هم مطرح است که این احتمال برای بیماریهای مختلف فرق میکند، لذا ممکن است والدین غیر مبتلا (ناقل ژن) بیش از یک بار صاحب فرزند بیمار شوند!
توارث مغلوب اتوزومی : اینها شایعترین گروه از بیماریهای ژنی هستند. بویژه در جوامعی که فراوانی ازدواج فامیلی بالا باشد، یک معضل بزرگ برای سلامتی اینگونه جوامع محسوب میشوند. در واقع بدون علامت بودن افراد حامل ژن امکان میدهد این ژن مخفی بماند. حتی در جوامع کوچک و بسته و دارای ازدواجهای درونفامیلی، والدین غریب میتوانند صاحب فرزند مبتلا شوند. ریسک تکرار در هر حاملگی برای والدین ناقل 25% است. بیماری تالاسمی که در منطقه خوزستان فراوانی بالائی دارد یک مثال مشهود برای این گروه از بیماریهای ژنی است.
بسیاری از بیماریها سن بروز دارند و البته هرچه سن بروز بیماری بالاتر باشد احتمال ابتلاء تعداد بیشتری از فرزندان برای زوجهای ناقل وجود دارد، مثل انواع تحلیلهای عضلانی پیشرونده و کاهش پیشرونده قوای عقلی.
بیماریهای ژنی با الگوی توارث جنسی : دراین گروه بیماریهای ژنتیکی جایگاه ژن روی کروموزوم X است و کروموزوم Y کمتر مطرح است.
توارث غالب وابسته به X : این دسته بیماریهای ژنی بسیار نادر بوده و گزارشات کمی از آنها دیده میشود. بعضیها در افراد مذکر کشندهاند مثل سندروم Rett .
توارث مغلوب وابسته به X : این گروه از بیماریها بیشتر در مردها دیده میشود و وفور زنان مبتلا بسیار کم است. بویژه در اختلالات شدید و کشنده کمتر زنان مبتلا دیده میشود و بستگی به نوع بیماری، شدت، پیشرفت و کشندگی آن دارد مثل تحلیل عضلانی دوشن و بکر و یا هموفیلی A و B ، که کمتر زنان مبتلا دیدهمیشوند، در حالیکه زنان مبتلا به کوررنگی و فاویسم در اجتماع دیدهمیشوند.
توارث وابسته به میتوکندری :
میتوکندری یک اندامک سیتوپلاسمی حاوی DNA است که منبع تولید انرژی سلول است. تابحال 37 ژن روی کروموزوم آن شناسایی شده که محصولات آنها در عملکرد طبیعی میتوکندری یعنی تأمین انرژی سلول بسیار اهمیت دارد. هرنوع تغییر و خطای عملکرد این ژنها عوارض شدید سیستم عصبی و عضلانی، بینائی و شنوائی را بدنبال دارد. این عوارض عموما پیشرونده هستند. چون این اندامک در سیتوپلاسم است فقط از طریق مادر منتقل میشود، لذا الگوی توارث خاص دارد (توارث مادری) که از طریق بررسی شجره قابل تشخیص است. تابحال بیشاز 70 بیماری در این گروه شناسایی شدهاند.
§ بیماریهای چندژنی و چند عاملی
در این دسته از بیماریها عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی باعث بروز بیماری میشوند. دیابت و افزایش فشارخون از این گروه محسوب میشوند که علاوه بر دخالت عوامل ژنتیکی، به شدت از محیط تاثیر پذیری دارند. این گروه بیماریها تحت عنوان بیماریهای بزرگسالی شناختهمیشوند و کنترل عوامل محیطی میتواند به عنوان یک روش بازدارنده محسوب شود.
گروهی از این بیماریها که بیشتر تحت تأثیر محیط هستند بنام آستانهای هم شناختهمیشوند. وقتی قابلیت (Ability) بیمار از حد آستانه عبور کند عارضه شروع میشود. لذا افراد یا بیماری را دارند ویا ندارندمثل چندانگشتی وشکاف لب-شکاف کام. ولی هرچه قابلیت از آستانه دورتر شود شدت عارضه بیشتر، قابلیت توارث بیشتر و خطر تکرار هم بیشتر است. دراین موارد جنس درگیر، شدت درگیری، درجه فامیلی و اجتماع مورد بررسی همگی در محاسبه خطر تکرار بایستی محسوب شوند. درهرحال ریسک تکرار قابل پیشبینی دقیق نبوده و بایستی از ریسک اجتماع (Empiric Risk) کمک گرفت.
بطور کلی برای زوجهای طبیعی که هیچگونه سابقهای از ابتلاء به بیماری ژنتیکی نداشتهباشند درصورتیکه ازدواج غیرفامیلی باشد شانس داشتن نوزادی با ناهنجاری مادرزادی (Congenital Malformations) در حدود 3% است و چنانچه نسبت فامیلی داشته باشند به بیشاز دو برابر هم افزایش مییابد.
* مرکز مشاوره ژنتیک اهواز
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
الف : نکات و عوامل کمک کننده در روند و نتیجه مشاوره :
1) داشتن اطلاعات کافی و صحیح در مورد روابط فامیلی، علل مرگ و میرها و سقط ها. درمورد معلولیت ها داشتن اطلاعاتی از قبیل نوع عارضه، سن بروز، پیشرفت بیماری، تشخیص های قبلی و درمان های احتمالی
2) همراه داشتن و نگهداری تمام مدارک و سوابق پزشکی بخصوص در مورد افراد معلول در فامیل.
3) ثبت عکس چهره و فیزیک افراد معلول، حتی همراه داشتن آلبوم عکس فرد معلول از بدو تولد تا زمان حاضر.
4) ثبت تاریخ های بستری فرد معلول، محل و علت بستری شدن، طول دوره بستری و درمان و نتیجه درمان.
5) درصورت تولد نوزاد ناهنجار در خانواده، چون احتمال فوت نوزاد در روزهای نخست زیاد است، حداقل چند عکس واضح از چهره و دست و پای نوزاد گرفته شود تا درصورت نیاز در مشاوره برای حاملگی بعدی مفید و کمک کننده باشد.
6) در مورد بارداری های ناموفق و یا منجر به نوزاد ناهنجار، اطلاعات کافی و درست از شرایط بارداری، مصرف داروها، شرایط و نوع زایمان و شرایط نوزاد در بدو تولد را یادداشت نمایید.
7) هرنوع قرارگرفتن در معرض مواد شیمیایی و یا فیزیکی مضر از قبیل مواد مخدر و یا اشعه ها و ... را با ذکر نوع ماده و مدت درمعرض بودن با دقت یادداشت و در هنگام مشاوره ژنتیک ارائه فرمائید.
ب : عواملی که بر روند و نتیجه مشاوره اثر منفی دارند:
1) نداشتن اطلاعات کافی هنگام مراجعه به مرکز مشاوره
2) نداشتن اطلاعات صحیح در مورد روابط فامیلی افراد و علل مرگ و میرها و سقط ها.
3) ندادن اطلاعات (کتمان اطلاعات)
4) دادن اطلاعات بر اساس شنیده ها (بزرگنمایی و یا کوچکنمایی در موارد خاص)
5) تشخیص های غلط قبلی و یا فرد مبتلا یدون تشخیص مرده باشد.
6) دردسترس نبودن فرد مبتلا (زندگی در شهر و یا کشور دیگر)
7) نداشتن مدارک بالینی و آزمایشگاهی بخصوص در مورد افراد معلول.
8) انجام آزمایش های غیرضروری و بی مورد که می تواند باعث انحراف در روندمشاوره و تشخیص گردد بخصوص وقتی فرد بیمار دردسترس نباشد و یا مرده باشد.
9) عدم پیگیری و همکاری تا مرحله نهایی تشخیص.
10) اهمیت ندادن به توصیه های مشاوران.
11) انتظار و توقع از مشاوران برای تصمیم گیری به جای آنها
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
هموفیلی
هموفیلیها گروهی از اختلالات ارثی هستند که در اثر نقص سیستم انعقاد خون رخ میدهند و با خونریزی طولانی مدت بعد از ایجاد صدمات و بریدگیها همراه هستند. این بیماری به جز موارد استثنایی فقط در افراد مذکر دیده میشود. عارضه خونریزی در هموفیلی میتواند بسته به شدت اختلال ژنتیکی درجات مختلفی داشته باشد. انواع شدید بیماری با خونریزیهای خود به خودی در مفاصل و یا عمق عضلات همراه است و معمولاً بیماری در سال اول زندگی تشخیص داده میشود. بدون انجام اقدامات درمانی این بیماران 2 تا 5 خونریزی در ماه دارند. درهموفیلی نوع متوسط خونریزیهای خود به خودی کمتر دیده میشود اما انعقاد خون پس از ایجاد زخمهای کوچک به کندی انجام میگیرد. بیماری معمولا پیش از سن 5 تا 6 سالگی شناسایی میشود. در هموفیلی خفیف معمولاً خونریزی خود به خودی دیده نمیشود. بدون انجام اقدامات پیشگیرانه بعد از اعمال جراحی و یا جراحت های بزرگ خونریزی اتفاق میافتد. بیماری معمولاً تا اواخر دوران زندگی تشخیص داده نمیشود.
دو نوع اصلى هموفیلى شامل موارد زیر است
1- هموفیلى نوع A یا هموفیلی کلاسیککه به دلیل فقدان فاکتور هشت ( VIII)ایجاد مى شود. تقریباً 85 درصد مبتلایان به هموفیلى، به هموفیلى نوع A مبتلا هستند.
ژن فاکتور 8 انعقادی در انتهای تلومریک بازوی بلند کروموزم X قرار دارد (Xq28). اندازه این ژن در حدود 186 kbp است که شامل 26 اگزون است. کوچترین این اگزونهاbp 96و بزرگترین آنها kbp 1/3 طول دارند. در داخل این ژن پلیمورفیسمهای متفاوتی شناسایی شده است.
2- هموفیلی B در اثر نقص عملکرد فاکتور نه انعقادی (IX) رخ میدهد. ژن این فاکتور نیز روی کروموزم x قرار دارد.
همه افراد حامل دو کروموزم جنسی هستند که هر کدام از آنها را از یک والد خود به ارث بردهاند. زنها دو کروموزم x دارند که یکی از آنها را از مادر و یکی را از پدر خود به ارث بردهاند و مردها یک کروموزم x از مادر و یک کروموزم y از پدر خود به ارث میبرند.
از آنجایی که ژن تولید کننده فاکتور هشت و یا نه روی کروموزم X قرار دارد و مردان تنها یک کروموزم X دارند مردان حامل ژن ناکارامد بیمار خواهند بود . تمام فرزندان دختر یک مرد بیمار حامل ژن بیماری و تمام فرزندان پسر سالم خواهند بود.
اما زنان سالم میتوانند حامل ژن بیماری باشند. این زنان معمولاً در خانوادههایی هستند که سابقه بروز بیماری در مردان خانواده وجود دارد. فرزندان این زنان چهار وضعیت زیر را خواهند داشت:
1- فرزند دختری که حامل ژن سالم است
2- فرزند دختری که حامل ژن معیوب است.
3- فرزند پسری که سالم است.
4- فرزند پسری که بیمار است.
البته موارد معدودی از بیماران هموفیلی نیز سابقه بروز خانوداگی ندارند و نتیجه تغییر خود به خودی در ژنها رخ میدهند.
در آزمایشگاه تشخیص ناقلین (مرحله اول) و تشخیص پیش از تولد (مرحله سوم) هموفیلی نوع A انجام میگیرد. این آزمایش با روش غیر مستقیم بررسی پیوستگی ژنی با روش PCR-RFLP وVNTR با استفاده از پلیمورفیسمهای ژن فاکتور 8 انجام میگیرد. در این حالت یک فرد مبتلا در خانواده وجود دارد که هموفیلی بودن وی ثابت شده است. سایتهای پلی مورف مورد استفاده در آزمایشگاه در اینترونهای 18، 19 و 17 قرار دارند که محصول PCR آنها به ترتیب تحت تاثیر آنزیمهایBclI، HindII و ALWNI قرار میگیرد. علاوه بر این مارکر STS در اینترون 13 که شامل تکرارهای CA است نیز بررسی میشود.
همچنین از آنجایی که هموفیلی بیماری وابسته به جنس است (ژن آن روی کروموزم X قراردارد) در صورت وجود جنین در ابتدای امر تعیین جنسیت با استفاده از ژن Amelogenin انجام میگیرد. بررسی توسط روش غیر مستقیم برای جنینهای پسر به منظور تشخیص سالم و یا بیمار بودن و برای جنینهای دختر برای تعیین ناقل و یا سالم بودن انجام میگیرد.
http://www.ahvazgenetic.com/
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
انتقال اکسیژن در خون توسط گلبولهای قرمز و پروتئینی به نام هموگلوبین انجام میگیرد . این پروتئین از دو زنجیره آلفا و دو زنجیره بتا تشکیل شده است. کمبود هر کدام از این زنجیرهها که در اثر نقصان عملکرد ژنهای تولید کننده آنها بروز میکند باعث بروز بیماری کم خونی ژنتیکی موسوم به تالاسمی میشود.
تالاسمی آلفا به علت کاهش میزان زنجیره آلفا گلوبولین ایجاد میشود. این بیماری به صورت اتوزومال مغلوب به ارث میرسد. پیش از انجام آزمایش ژنتیکی لازم است آزمایشات CBC و الکتروفورز هموگلوبین انجام گیرد. تشخیص ژنتیکی این بیماری در دو مرحله تشخیص ناقلین (مرحله اول) و تشخیص پیش از تولد (مرحله دوم ) انجام میگیرد. با انجام آزمایش مرحله اول در صورت نیاز بر اساس نوع ژنوتیپ والدین ضرورت بررسی مرحله دوم برای جنین مشخص میشود.
کلاستر ژن آلفا گلوبولین در انتهای بازوی کوتاه کروموزم 16 قرار دارد. در داخل این کلاستر دو ژن آلفا یک و آلفا دو قرار دارند که تولید کننده زنجیره آلفا هستند. همچنین یک ژن کاذب و یا ژن غیر فعال آلفا نیز در این کلاستر وجود دارد. ژن زتا (ζ) که تولید کننده زنجیره آلفا در دوران جنینی (embryo) است به همراه پسودوژن زتا نیز در این کلاستر قرار دارند. به دلیل وجود تشابه 95 درصدی ژنهای آلفا یک و آلفا دو احتمال جفت شدن نابجای این دو توالی و در نتیجه حذف ژنی وجود دارد. حذف بخشی از ژن آلفا گلوبولین در بیش از 90 درصد موارد عامل ایجاد کننده بیماری است. در 10 درصد موارد نیز حذفهای کوچک باعث به وجود آمدن علائم بیماری می شوند.
افراد سالم 4 نسخه ژن فعال آلفا (دو تا بر روی هر کروموزم 16) دارند.
فردی که یک نسخه ژن غیر فعال و 3 نسخه ژنی فعال داشته باشد به عنوان ناقل خاموش آلفا تالاسمی شناخته میشود (α α /− α). تاثیر نقصان یک زنجیره آلفا در ناقلین خاموش به حدی کم است که تاثیری در عملکرد پروتئین هموگلوبین و باتبع سلامت فرد حامل ندارد.
افرادیکه دو نسخه فعال و دو نسخه غیر فعال داشته باشند ناقلان دارای خصیصه آلفا تالاسمی نامیده میشوند. این افراد دچار کمخونی خفیف هستند که نشانه بالینی ندارد و معمولا با فقر آهن اشتباه گرفته میشود. البته نحوه توزیع ژنهای معیوب آلفا تالاسمی بر روی دو کروموزم و یا ژنوتیپ ناقلان دارای خصیصه آلفا تالاسمی به صورت سیس (α α /−−) و یا ترانس (α −/ α−) است.
دو نوع مهم آلفا تالاسمی که با عوارض متعدد بالینی رو به رو هستند آلفا تالاسمی ماژور یا هیدروپس فتالیس با ژنوتیپ (−− /−−) و بیماری H با ژنوتیپ (−−/−α) است.
مبتلایان به بیماری Hدر بدو تولد با علائمی چون کوچک بودن گلبولهای قرمز (microcytic)، کمخونی همولیتیک هایپوکرومیک (hypochromic hemolytic anemia)، بزرگی کبد و طحال (hepatosplenomegaly)، زردی و در مواردی تغییرات استخوانی مرتبط با تالاسمی روبهرو هستند. این بیماران نیاز به تزریق خون دارند.
در جنینهای مبتلا به هیدروپس فتالیس یا تالاسمی آلفا ماژور نیز نوع خاصی هموگلوبین که از چهار زنجیره لاندا تشکیل شده و هموگلوبین Barts نامیده میشود در خون تجمع مییابد. این جنینهای مبتلا معمولا پیش از تولد یا مدت کوتاهی پس از تولد فوت میکنند.در اینموارد علاوه بر خود جنین، جان مادران جنینها نیز در طول دوران بارداری و یا در زمان وضع حمل در معرض خطر است.
زمانی که هر دو والد ناقل دارای خصیصه آلفا تالاسمی به صورت ترانس باشند، هیچ گاه فرزند بیمار به دنیا نمیآید و تمام فرزندان مشابه والدین ناقل تالاسمی دارای خصیصه تالاسمی خواهند بود.
درشکل بالا مشاهده می کنید که والدین هر دو ناقل هستند، یعنی ژنهای معیوب هر یک از والدین بر روی دو کروموزوم قرار دارند (فرم ترانس). درنتیجه فرزند آنها که یک کروموزوم را از هر یک از والدین به ارث می برد، مانند والدین ناقل تالاسمی آلفا خواهد بود.
هنگامی که یک ناقل خاموش آلفا تالاسمی با یک ناقل سیس ازدواج کند به احتمال 25 درصد ممکن است فرزندی مبتلا به بیماری H به دنیا بیاید.
ازدواج دو ناقل سیس نیز می تواند جنین های مبتلا به هیدروپس فتالیس را به همراه داشته باشند.
شناسایی جهش و ژنوتیپ در مبتلایان و ناقلین تالاسمی آلفا ابتدا به روش مستقیم با تعیین حذفها و موتاسیونهای شایع و در صورت لزوم بررسی توالی ژنهای 1α و 2α انجام میگیرد. از حذف های شایع بزرگ میتوان بهα3.7، α4.2،α20.5 و -MEDاشاره کرد. همچنین حذف 5 نوکلوتیدی25ntdelα1 α ، جهش جایگزینی PA6 و PA4نیز از جهش های شایع ژن آلفا گلوبین است.
آثار فنوتیپی حذفها و جهشهای زنجیره آلفا متفاوت است. این مسئله به ویژه در تقابل این جهشها با یکدیگر اهمیت مییابد. هموزیگوتی برای حذف های20.5α و -MED با فنوتیپ بسیار شدید همراه است و باعث هیدوپسیس فتالیس میشود. حذف α3.7 خفیف تر است. جهش جایگزینی PA6 بهصورت هموزیگوت باعث بیماری H میشود.
مرحله دوم تشخیص قبل از تولد تالاسمی آلفا براى کسانى صورت می پذیرد که مرحله اول را قبل از باردارى و یا درهفته های اولیه باردارى انجام داده اند و وضعیت مولکولی آنها مشخص شده است. در این حالت آزمایشگاه خانواده را برای گرفتن نمونه جنینی به مرکز مورد اعتماد معرفی میکند. جهت گرفتن نمونه CVS لازم است سن باردارى بعد از هفته دهم بارداری باشد (تایید شده از طریق سونوگرافی). هم چنین گروه خونى مادر مشخص شود. نمونه جنینى مى بایست به همراه DNA والدین مورد آزمایش قرار گیرد.
در صورتیکه جنین از نظر موتاسیون و روش غیرمستقیم شبیه مادر باشد تاتید عدم آلودگی نمونه جنین با نمونه مادری ضرورى است. به این منظور نشانگرهای ژنتیکی (مارکرها) مختلف مورد استفاده قرار میگیرند تا زمانی که بتوان نمونه مادر و جنین را از هم تفریق داد.
همه افرادی که قصد ازدواج و بچه دارشدن دارند نیازمند انجام مشاوره ژنتیک هستند، بخصوص زوجین دارای نسبت فامیلی ، سابقه بیماری ژنتیکی در خانواده زوجین ، سابقه نازایی ، سقط و مرده زایی، تکرار سرطان، اعتیاد و خودکشی از نشانههای هشدار خانوادههای در معرض خطر تولد کودکان بیمار هستند . در اینصورت قبل از ازدواج یا تصمیم به بارداری با هدایت مراکزبهداشتی از جمله بهزیستی ، مراکز بهداشت خانواده، پزشکان و دفترخانههای ثبت ازدواج میتوان با کمک مشاوره ژنتیکی از شیوع بیماریهای ژنتیکی و انواع معلولیتها به میزان معنی داری پیشگیری کرد.
برای پیشگیری از بیماریهای ژنتیکی ، باید از تشویق جوانان به ازدواجهای فامیلی اکیدا پرهیز شود و در صورت اصرار ، چنین ازدواجهایی بایستی پس از طی مشاورههای ژنتیکی و انجام آزمایش های ضروری صورت گیرد.
مشاوره ژنتیکی گامی مهم برای پیشگیری بیماریها:
هدف از مشاوره ژنتیکی ، "ارائه اطلاعات، آگاهی بخشی و حمایت از خانوادههای در معرض خطر داشتن فرزندی بااختلالات ژنتیکی و یا خانوادههایی که هم اکنون دارای اعضای مبتلا به نقایص مادرزادی یا اختلالات ژنتیکی هستند"، می باشد.
ژنتیک بالینی با تشخیص و اداره جنبههای طبی ، اجتماعی و روان شناختی بیماریهای ارثی سروکار دارد. همانند سایر حوزههای طب ، رسیدن به تشخیص صحیح و فراهم سازی درمان مناسب که باید شامل کمک به فرد مبتلا و اعضای خانواده او ، جهت درک ماهیت و پیامدهای اختلال باشد، ضروری است.
به هر حال وقتی شک به ارثی بودن یک اختلال وجود دارد، بعد دیگری هم به آن اضافه میشود یعنی نیاز به آگاه کردن سایر اعضای خانواده در مورد خطر بالقوه برای آنها و ارائه راهکارهای مناسب برای کاهش این خطر است.
ازدواجهای فامیلی ، عامل مهم تولد کودکان معلول:
اختلالات ژنتیکی ناشی از ازدواجهای فامیلی مهمترین دلیل تولد کودکان معلول است که این مساله با افزایش آمار ازدواجهای فامیلی و عدم مراجعه به موقع به مراکز مشاوره ژنتیک ، چشمگیرتر شده است(حدود 80%). علاوه بر ازدواجهای خویشاوندی ، شیوع منطقه ای برخی بیماریها مثل تالاسمی ، حاملگی در سنین بالا ، کمبود امکانات و برنامههای مناسب بهداشت عمومی ، بخصوص در زمان تصمیم به بارداری ، دوران بارداری و عدم آگاهی زوجها در خصوص امکان پیشگیری از اختلالات ژنتیکی و مادرزادی از جمله دلایل عمده بروز و تکرار معلولیت به شمار میآید. در کل، احتمال تولد کودک معلول در ازدواجهای فامیلی 2 تا 3 برابر بیشتر از ازدواجهای معمولی است و همین امر اهمیت انجام مشاوره و آزمایشات ژنتیکی را روشن میسازد.
بر اساس آمارهای جهانی 3تا 4 درصد مرگ و میر نوزادان به دلیل اختلالات ژنتیکی رخ میدهد، حتی در ازدواجهایی با درجه فامیلی بسیار دور نیز 5 تا 6 درصد احتمال تولد کودک معلول در خانواده وجود دارد که این خطر در ازدواجهای فامیلی خیلی نزدیک ،علاوه بر افزایش ریسک تا 12 % ، احتمال بالای تکرار معلولیت در فرزندان بعدی خانواده را نیز همراه داشته باشد. اما با این حال حق انتخاب با زوجین است . متاسفانه در برخی موارد دیده میشود که والدین علیرغم توصیه مشاوران به جای بازداشتن فرزندان از ازدواج با یکدیگر ، بدون در نظر گرفتن عواقب کار آنها را به ازدواج با یکدیگر نیز ترغیب میکنند!
با توجه به مطالب فوق ، همیشه پیشگیری بهترین راه ، مقدم و آسانتر از درمان است.
ازدواجهای فامیلی شایعترین دلیل تولد کودکان نابینا در ایران است.
بیماریهای ارثی درصد قابل توجهی از علل ابتلا به نابینایی را تشکیل میدهد که با اجتناب از ازدواجهای فامیلی و مشاوره ژنتیک میتوان از پیدایش بسیاری از آنها پیشگیری کرد. این بیماریها طیف وسیعی از عوارض چشمی از قبیل نواقص پلکی ، چپ چشمی ، آب مروارید ، نواقص مردمک ، اشکالات گوناگون در شبکیه و عصب بینایی و تومورهای یدخیم چشم را شامل میشود که درمان بسیاری از آنها صرف نظر از پرهزینه بودن ، موثرنیست .
از اینرو اکیدا توصیه می شود در صورت وجود هرگونه سابقه بیماریهای چشمی در هر کدام از زوجین ، ابتلای یکی از فرزندان و یا وابستگان به بیماریهای چشمی ارثی ، مشاوره ژنتیک پیش از اقدام به ازدواج فامیلی انجام شود، چرا که معمولا متخصص بیماریهای ژنتیک میتواند با کمک گرفتن از دانش متخصصان چشم پزشک مشخص کند که تا چند درصد احتمال تولد فرزندان مبتلا به بیماری چشمی وجود دارد و چه راهکاری را می توان پیشنهاد نمود.
اگرچه در بعضی موارد اقدامات درمانی کمکی از قبیل عینک ، جراحیهای روی قرنیه ، عدسی ، جراحی روی شبکیه کمکهای موثری در بازگرداندن بینایی به بیمار مبتلا مینماید، اما گذشته از مشکل بودن هر یک از این اعمال جراحی و بیفایده بودن بسیاری از آنها در سنین بالا به دلیل تنبلی عصب چشم ، در بسیاری از موارد نیز به د لیل نوع ضایعه اقدامات درمانی موثر نخواهد بود. بنابراین بهترین روش در اغلب موارد پیشگیری است و برای پیشگیری از بیماریهای ارثی ، تنها راه منطقی اولا خودداری از ازدواجهای فامیلی و پر خطر و ثانیا جلوگیری از حاملگی مجدد در صورت ابتلای یکی از فرزندان به بیماری ارثی است.
در خانواده مستعد ، انجام مشاوره ژنتیک و عمل کردن به توصیههای مشاوران ، منطقی ترین راه برای جلوگیری از تولد کودکان معلول ونابینا است.
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در گذشته، به دلیل وجود طبیعت بکر، آب و هوا، غذا و گیاهان طبیعی و طبعاً سلامتی ژنوم (خزانهی ژنتیکی) انسان، ازدواج فامیلی خطرات زیادی به همراه نداشته است. ولی امروزه به دلیل تغییر در زندگی اجتماعی از شکل کشاورزی و سنتی به شکل صنعتی و مدرن، ازدواج فامیلی زمینهساز بروز بسیاری از اختلالات و بیماریهای جدید شده است.
آلودگی اکوسیستم به آلایندههای شیمیایی و صنعتی باعث ایجاد جهشهای پاتوژن در ژنها و کروموزمهای انسان و به دنبال آن، بروز انواع اختلالات و معلولیتها شده است. به همین دلیل، نسل امروز، هم از نظر فنوتیپ و هم از نظر ژنوتیپ ، با نسلهای قبلی تفاوت دارد. ژنوم آلوده و جهش یافتهی نسل فعلی، به مراتب بیشتر از ژنوم آلودهی نسل گذشته است. از طرفی، تنوع بیماریها و اختلالات ژنتیکی نسبت به دهههای گذشته، بسیار بیشتر شده است. تنوع و کثرت اختلالات ژنتیکی در ژنوم نسل فعلی از یک سو و آلودگی چرخهی طبیعت و محیط زیست از سوی دیگر، منجر به مطرح شدن ازدواج فامیلی به عنوان بستری برای بروز و گسترش انواع اختلالات ژنتیکی و معلولیتها شده است (هومن و همکاران، 1380).
ازدواج فامیلی در متون اجتماعی با ازدواج فامیلی در متون علوم زیستی، ژنتیک و پزشکی، لزوماً به یک معنا نیست. منظور از ازدواج فامیلی (ازدواج همخونی یا خویشاوندی)، ازدواج بین دو نفری است که با هم فامیل و دارای ژنهای مشابه با ساختمان فیزیکوشیمیایی یکسان هستند. آنها ژنهای مشابه را از اجداد مشترکشان گرفتهاند. پس ازدواج فامیلی دارای دو ویژگی مهم است.
الف. داشتن اجداد مشترک
ب. وجود ژنهای زیادی که از ساختمان فیزیکوشیمیایی یکسان برخوردار است (سروری،1374).
پس دو ملاک اصلی خویشاوند بودن عبارتند از: داشتن اجداد مشترک و وجود ژنهای مشابه و مشترک (مولوی و همکاران، 1363). میزان ژنهای مشترکی که مبنای مشخص شدن ازدواج فامیلی یا غیرفامیلی است، براساس فرمولی با عنوان درجهی (ضریب) خویشاوندی نشان داده میشود. درجهی خویشاوندی، نشان دهندهی میزان ژنهای مشترک دو نفر است که شرط لازم برای تعریف ازدواج فامیلی محسوب میشود. به بیان دیگر، درجهی خویشاوندی عبارتست از: احتمال وجود ژنهای مشترک در دو فردی که دارای جد یا اجداد مشترک هستند و ژنها یا آللهای مشابه را از گذشتگان خود به ارث بردهاند (سروری، 1374). افراد را بر مبنای درجهی خویشاوندی به شش گروه تقسیم میکنند که عبارتند از:
1) خویشاوند درجه یک شامل تشابه ژنتیکی والدین با فرزندان و اعضای خانواده (خواهران و برادران) با یکدیگر. تشابه ژنتیکی در خویشاوند درجه یک، 50 درصد است. یعنی هر فرد با برادر، خواهر، مادر یا پدر خود، 50 درصد تشابه ژنتیکی (ژن مشترک) دارد. البته دوقلوهای تکتخمکی (همسان)، از نظر ژنتیکی یکسان فرض میشوند.
2) خویشاوند درجه دو شامل تشابه ژنتیکی عموها، عمهها، خالهها و داییها با برادرزادهها و خواهرزادهها. یعنی تشابه ژنتیکی فرد با عمو، عمه، دایی و خالهی خود، 25 درصد است.
3) خویشاوند درجه سه شامل تشابه ژنتیکی دختر عمو با پسر عمو، دختر خاله با پسر خاله، پسر دایی با دختر عمه و دختر دایی با پسر عمه. تشابه ژنتیکی این افراد، 5/12 درصد است. برای مثال، اگر انسان به طور کلی دارای یک میلیون ژن باشد، تعداد ژنهای مشابهی که دارای ساختمان فیزیکوشیمیایی یکسان هستند، در خویشاوندان درجه سه 12500 ژن است. احتمال اینکه در میان ژنهای مشابه، تعداد زیادی ژن بیماریزای نهفته در هر دو نفر وجود داشته باشد، بسیار زیاد است. در این ازدواجها، اگر طرفین خویشاوند دوطرفه باشند، مثلاً هم دختر عمو و پسر عمو و هم دختر خاله و پسر خاله باشند، تشابه ژنتیکی آنها 25 درصد است. یعنی از نظر درجهی خویشاوندی، درجه دو تلقی میشوند.
4) خویشاوند درجه چهار شامل تشابه ژنتیکی با نوهی عمو، عمه، خاله و دایی که 5/6 درصد است. خطر این گونه ازدواجها، نصف ازدواجهای درجه سه است. چنانچه طرفین خویشاوند دو طرفه باشند، مثلاً هم نوهی عمو و هم نوهی خاله باشند، تشابه ژنتیکی آنها 5/12 درصد (خویشاوند درجه سه) است.
5). خویشاوند درجه پنج شامل تشابه ژنتیکی نتیجهی عمو، عمه، خاله و دایی که تشابه ژنتیکی آنها 12/3 درصد است. اگر نسبت خویشاوندی آنها دو طرفه باشد، مثلاً هم نتیجهی خاله و هم نتیجهی عمو باشند، خویشاوند درجه چهار محسوب میشوند.
6) خویشاوند درجه شش شامل تشابه ژنتیکی نبیرهی عمو، عمه، خاله و دایی که تشابه ژنتیکی آنها 5625/1 درصد است.
بنابراین، ازدواج فامیلی تا خویشاوند درجه 6 از نظر علم ژنتیک صحیح نیست (سروری، 1374). به بیان دیگر، افرادی خویشاوند محسوب میشوند که ضریب خویشاوندی آنها 0156/0 باشد (عمرانی، 1384). اگر ازدواج، پیوسته بین دختر عمو و پسر عموی حقیقی انجام شود، تا 16 نسل بعد 88 درصد افراد خاندان، هموزیگوت خواهند شد (مولوی و همکاران، 1363). این یعنی تظاهر بسیاری از ناهنجاریهای ژنتیکی که به شکل معلولیت و بیماریهای مزمن، سرطانها و غیره بروز میکند. نتیجهی حاصل از ازدواج دو خویشاوند را همخون مینامند (مولوی و همکاران، 1363). احتمال دریافت ژنهای مشابه توسط فردی که حاصل ازدواج فامیلی است، از والدین همخون خود را درجهی (ضریب) همخونی میگویند (سروری، 1374).
ضریب همخونی در کشورهایی مانند ایران و هند که ازدواج فامیلی در آنها رایج است، 4 درصد و در جنوب اروپا، یونان، ایتالیا و اسپانیا، 05/0 درصد، در اروپای شمالی و غربی، آمریکا و کانادا 0008/ 0 درصد و در کشورهای اروپای شرقی حدود 0001/0 درصد است؛ یعنی رقمی نزدیک به صفر. به همین دلیل، در ایران ازدواجها تا درجه هفت و در اروپا و آمریکا تا درجه پنج خطرناک و فامیلی محسوب میشود (سروری، 1374). سازمان بهداشت جهانی، ازدواج درجه چهار، درجه سه و درجه دو را ازدواج فامیلی در جهان (اروپا و آمریکا) تلقی میکند (دواتی و همکاران، 1388). به بیان دیگر، ازدواج فامیلی در کشورهای پیشرفتهای که شیوع آن کمتر است، شامل افرادی است که در چهار نسل گذشته، حداقل دارای یک جد مشترک هستند (موفق و همکاران، 1386). در اثر ازدواجهای فامیلی، فرد ممکن است به یک یا چند بیماری ارثی پلیژنیک (حدود 2500 نوع) یا اتوزومال مغلوب (حدود 1200 نوع) و بیماریهای ارثی وابسته به کروموزم ایکس (حدود 150 نوع) که جمعاً حدود 3000 نوع است، مبتلا گردد. این در حالی است که بیماریهای ژنتیکی در حدود 6000 نوع برآورد شده است.
میانگین ابتلای کودک به این بیماریها در ازدواجهای فامیلی، 10 برابر بیشتر از ازدواجهای غیرفامیلی است (سروری، 1374). یکی از دلایل خطرناک بودن ازدواجهای فامیلی، مسألهی توارث ژنهای اتوزومال مغلوب در این نوع ازدواجهاست. ژنهای اتوزومال مغلوب، بدون آنکه به شکل هموزیگوت درآیند، میتوانند تا چندین نسل در خانوادهها به ارث برسند. در واقع، هر فرد حامل حداقل چند ژن اتوزومال مغلوب است که اگر هموزیگوت شود، بسیار زیانبار و کشنده میشود. این ژنها، زمانی بروز میکنند که حامل آن با فردی ازدواج کند که همان جهش و موتاسیون در او اتفاق افتاده است. در این صورت، دو آلل معیوب ژن از طریق هر دو والد به فرزند منتقل میشود. این احتمال در ازدواجهای فامیلی بسیار بیشتر است (نوس بام، 1388). به همین دلیل، از 1300 بیماری اتوزومال مغلوب، 1200 نوع آن تنها در ازدواجهای فامیلی بروز میکند (سروری، 1374).
ازدواج فامیلی، تأثیر زیادی در ایجاد ناهنجاریهای ارثی و عصبی و ذهنی دارد. اینگونه ازدواجها باعث میشود ژنهای مغلوبی که در نسلهای گذشته ظاهر نشده، بروز و ظهور پیدا کند (میلانیفر، 1386). علاوه بر این، در ازدواج فامیلی به دلیل شباهت هاپلوتایپهای افتی ژنهای نسوج، سازگاری بافتی و اثر ژنهای کشنده، میزان باروری پایین است (اوبر و همکاران[1]، 1999). به دلیل تظاهر ژنهای کشنده در ازدواجهای فامیلی، میزان مرگ و میر در فرزندان والدینی که ازدواج فامیلی داشتهاند، 1 تا 4 درصد بیش از والدینی است که ازدواج غیرفامیلی داشتهاند (تونک بلک و کوک[2]، 1994). مهمترین خطر ازدواجهای فامیلی، تأثیر آنها در ایجاد جهشهای جدید است. در یک ازدواج فامیلی درجه 3، طرفین دارای بیش از 25 هزار ژن مشابه هستند که ساختمان فیزیکوشیمیایی یکسانی دارد. تعدادی از این ژنها ممکن است در سلولهای جنسی هر دو والد، تحت تأثیر عوامل جهشزا قرار گیرد و دچار جهش شود. بنابراین احتمال اینکه به شکل معلولیت یا بیماری ارثی در فرزندان تظاهر یابد، بسیار زیاد است. برای مثال، چنانچه دو نفر تحت تأثیر عوامل جهشزای مشترک (دارو، پرتوتابی، مواد سمی و غیره) به میزان یکسانی قرار گیرند، در هر دو والد امکان ایجاد جهش وجود دارد. یعنی حتی اگر دو نفر هنگام ازدواج، ژنهای بیماریزای نهفتهی مشابهی نداشته باشند، همچنان خطر جهش و ایجاد بیماری ارثی و معلولیت در اینگونه ازدواجها بسیار زیاد است. به بیان دیگر، بعد از ازدواج احتمال ایجاد جهش توسط موتاژنها (جهشزاها) در سلولهای هر دو نفر وجود دارد. زیرا هر دو نفر دارای ساختمان ژنی مشابهی هستند و به طور طبیعی در مقابل جهشزاها، واکنش مشابهی بروز میدهند. از این رو دچار جهش میشوند.
احتمال ایجاد جهشهای جدید در ازدواجهای فامیلی، بیشتر از ازدواجهای غیرفامیلی است (سروری، 1374). ازدواجهای فامیلی، خطر انتقال بیماریهای ارثی پلیژنتیک (مولتی فاکتوریل) را نیز افزایش میدهد. در این بیماریها، چندین ژن با هم در تعامل با فاکتورهای محیطی باعث تظاهر بیماری میشود. در بیماریها و معلولیتهای وراثتی مولتی فاکتوریل، خطر ابتلای فرزندان بعدی در شرایطی که والدین نسبت فامیلی دارند، بسیار بیشتر از زمانی است که والدین نسبت فامیلی ندارند. در حالی که در وراثت اتوزومال مغلوب، خطر ابتلای فرزندان - چه والدین نسبت فامیلی داشته باشند، چه نداشته باشند - یکسان است (لطفی، مهرکیان و جعفری، 1385). در کل باید بیان داشت که ازدواجهای فامیلی، یکی از مهمترین علل ناهنجاریها و معلولیتها در کشور ما محسوب میشود (موفق و همکاران، 1386). علیرغم وجود خطرات مزبور، بسیاری از خانوادهها هنوز ازدواج فامیلی را ارزش میدانند و حتی مشوق این نوع ازدواج در خانواده و فامیل هستند. از آنجا که ازدواجهای فامیلی، در جهان رو به کاهش و حتی در بعضی ملل جهان ممنوع است، آمار آن در بسیاری از کشورهای پیشرفته نزدیک به صفر رسیده است. ولی در کشور ما به دلایل گوناگون رو به افزایش است. میزان ازدواجهای فامیلی در ملل اروپایی و آمریکایی، امروزه کمتر از 002/0 ، در برخی ملل آسیایی و آفریقایی بیش از 35 درصد و در برخی نقاط خاورمیانه تا 50 درصد نیز گزارش شده است. اگر ازدواجهای فامیلی، به صورت امروزی در ملل صنعتی کاهش نمییافت، تعداد بیماران مبتلا به بیماریهای پلیژنتیک و اتوزومال مغلوب در آنها به دلیل جهشهای ژنی، بسیار زیاد بود. لذا کاهش ازدواجهای فامیلی در اروپا و آمریکا، علت اصلی کاهش بیماریهای ارثی و معلولیتها در این ملل محسوب میشود (سروری، 1374). شیوع ازدواج کازینها در جوامع غربی، بسیار پایین و بین 1 تا 2 در 1000 است. ولی در برخی از اقوام مانند روستاهای هند، آسیا و خاورمیانه بین 20 تا 60 درصد گزارش شده است (نوس بام، 1388).
به همین دلیل، در حال حاضر مشاهده میشود که در 31 ایالت آمریکا، ازدواج فامیلی نوعی جرم جنایی محسوب میشود و غیرقانونی است (اوتن هیمر[3]، 1990). جامعهی جهانی براساس فراوانی ازدواجهای فامیلی به چهار گروه تقسیم میشود که عبارتند از:
1) ازدواج فامیلی کمتر از 1 درصد که 1061 میلیون نفر از کل جامعهی جهانی را شامل میشود.
2) ازدواج فامیلی بین 1-10 درصد که 2811 میلیون نفر از کل جمعیت جهان را شامل میشود.
3) ازدواج فامیلی بین 20-50 درصد که 991 میلیون نفر از کل جمعیت جهان را شامل میشود.
4) جوامعی که میزان ازدواج فامیلی در آنها مشخص نشده است، حدود 1604 میلیون نفر را شامل میشوند (بیتلز[4] و همکاران، 2001). شوازی و ترابی (1385) با استفاده از دادههای طرح آمارگیری از خصوصیات اجتماعی- اقتصادی خانوارها در سال 1380 در مورد روند ازدواج فامیلی در ایران به نتایج زیر دست یافتند:
42 درصد ازدواجهای انجام شده در این سال، از نوع ازدواج فامیلی بوده است. درصد ازدواج فامیلی در میان فرزندان، با افزایش 8 درصدی به 6/45 درصد رسیده است. به بیان دیگر، ازدواج فامیلی نزدیک در نسل دوم، نسبت به نسل اول افزایش یافته است. این در حالی است که شهرنشینی، افزایش سطح تحصیلات، بالا رفتن سن ازدواج و ازدواج آزاد میان نسل دوم رو به افزایش است. یافتهها نشان میدهد که الگوی ازدواج فامیلی در مناطق شهری و روستایی متفاوت است. به طوری که از میان افراد نسل دوم، احتمال ازدواج متولدین روستا با یکی از خویشاوندان نزدیک خود، حدود 46 درصد و بیش از احتمال ازدواج فامیلی مشابه همین متولدین در شهر است.
سادات وهماران( 2004)در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آمار ازدواجهای فامیلی در کشور ایران به طور متوسط 38 درصد است.. اکبری و همکاران (1370)، میزان شیوع ازدواج فامیلی در استان اصفهان را به طور متوسط، 21/42 درصد گزارش کردهاند. میزان شیوع ازدواج فامیلی در استانهای کشور، مختلف گزارش شده است. این میزان،در شهر تهران حدود 20 درصد است (رنجبخش، 1372 و سروری، 1374). دواتی و همکاران (1388) در پژوهشی فراوانی ازدواج فامیلی در تهران را 5/17 درصد گزارش میکنند. موفق و همکاران (1386) نیز، میزان شیوع ازدواج فامیلی در کشور را 57/38 گزارش کردهاند.