شعار معروف بهداشت جهانی مبنی بر "پیشگیری بهتر از درمان است " را همه شنیده ایم ولی ، امر مقدس ازدواج مسئله ای است که اغلب آمیخته به به احساسات و هیجانات است و مانع از تصمیم گیری منطقی می باشد و به همین خاطر امر پیشگیری در ازدواجهای فامیلی کار سختی بوده و اغلب والدین در بدو ازدواج فرزندان شان به آن توجه نمی کنند.
کارشناسان موافق و مخالف ازدواج فامیلی نظریههای مختلفی دارند که شنیدنی است اما همه، این مساله علمی را قبول دارند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواجهای غیرخویشاوندی 2 تا 3درصد است. در حالی که این رقم برای ازدواجهای خویشاوندی به 4 تا 5درصد میرسد. هرچند شاید به نظر این تفاوت یک درصدی اندک باشد اما با احتساب آمار موالید سالیانه عدد قابلتوجهی میشود یعنی اگر بخواهیم بدون ضرورت انجام مشاوره ژنتیک ازدواجهای فامیلی را توصیه کنیم، نمیتوانیم به سادگی بار اقتصادی و مشکلات دیگر این افراد بیمار را که به جامعه تحمیل میشود، نادیده بگیریم.
دکتر بدریالسادات بهرامی تصمیم نهایی را بهعهده چنین خانوادههایی میگذارد اما همه معایب و محاسن چنین ازدواجی را برایمان میشکافد تا همه از این توصیهها استفاده کنند. همه کارشناسان معتقدند قبل از هر چیز و حتی قبل از علنی کردن این خواستگاری در خانواده لازم است مشاوره ژنتیک صورت گیرد و سپس با مطرح کردن این موضوع دختر و پسر را به سمت عواطف سوق داد. در این شرایط آسیبی به عواطف و احساسات طرفین وارد نمیشود.
اول مشاوره ژنتیک، دوم مشاوره روانشناسی
قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواجهای فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان میکنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را میشناسند، فضایی را که دختر و پسر در آن پرورش یافتهاند و حتی آسیبهای آن را خوب میشناسند و به قولی جمله معروفی دارند که میگویند «او را مثل بچه خودم بزرگ کردهام» پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسبهای مهم نیازی احساس نمیکنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی میشود که دو خانواده بیگدار به آب میزنند. پس اجازه بدهید بدون آنکه بگوییم ازدواج فامیلی خوب است یا بد، با هم بدیها و خوبیهای این تصمیم یعنی وصلت با فامیل را بررسی کنیم. شاید وقتی محاسن و معایب آن را بدانید بهتر بتوانید انتخاب کنید و در هر ازدواجی که دارید چه با فامیل و چه غریبه، موفق و خوشبخت شوید.
از مزایای ازدواج فامیلی شروع میکنیم. شما در اغلب موارد از نظر تناسب خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی که بسیار مهم هستند مشکلی با خانواده عروس یا داماد نخواهید داشت چون طبقه خانوادگی- اجتماعی فامیل عموما یکسان است و فقط استثنای 10 درصدی وجود دارد که عدهای خیلی بالاتر از سطح فامیل یا خیلی پایینتر از آن باشند و با یکدیگر در تناسب قرار نگیرند. پس برخی از تناسبهایی که ما برای ازدواج نیازمند آنها هستیم در ازدواجهای فامیلی، خودبهخود وجود دارد.
در اینجا به دلیل وجود چنین تناسبهایی که با فامیل خود داریم، گمان میکنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما با یکدیگر برقرار است. بنابراین انتظار داریم دخترخاله، پسرخاله یا دختر دایی، پسر عمه از لحاظ شخصیتی و اخلاقی هیچ تضادی با هم نداشته باشند و مناسب یکدیگر باشند.
این باور غلط میتواند زمینه بیانگیزه و بیرغبتشدن دختر و پسر جوان یا خانوادههای آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند. اگر دقت کنید متوجه میشوید چون مادر یا پدر این دختر و پسر که مربی آنها هستند و نقش پررنگی در پرورش ساختار تربیتی آنها دارند، غریبه هستند این تفاوتها پدید میآید. گذشته از اینها برخی خصوصیات اخلاقی خواهر و برادران و دیدگاه آنها با یکدیگر در تضاد است. در نتیجه امکان دارد زوجی دخترخاله و پسرخاله باشند اما علاوه بر تفاوت دیدگاه پدرانشان که غریبهاند، شخصیت و اخلاق مادران آنها نیز یکسان نباشد. بنابراین توصیه میکنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسبها و اینکه آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانوادهها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.
مزایای ازدواج فامیلی
گفتیم برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشیم، نیاز داریم تناسبهای لازم را با همسرمان داشته باشیم. شاید معادل این عبارت متناسب بودن که در روانشناسی بهکار میبریم بتوان عبارت همکفو بودن در تعالیم اسلامی را ذکر کرد. این تناسبها در برخی از حوزهها حتما باید وجود داشته باشند وگرنه زندگی زوجین با مشکل مواجه میشود.
از مهمترین موارد، تناسب خانوادگی است. مقصود ما شیوهها و سبک تربیتی است که با آن رشد کردهاند و از کودکی بنا به سلیقه خانواده و والدین خود تحت قواعد خاصی بودهاند. به عنوان نمونه اگر فردی در فضایی بزرگ شده باشد که در آن خانواده خیلی به زن اهمیت نمیدهند و مرد قدرت مطلق است، نمیتواند با دختری ازدواج کند که در خانوادهاش زنها همهکاره بودند. زندگی این دو مصداق دو پادشاهی میشود که در یک ملک نمیگنجند. مثالها برای فضای متفاوت تربیت فراوان است و اگر چنین تناسبی نباشد باعث مشکلات جدی میشود. گاهی اوقات زن و شوهری با اختلافات جدی به ما مراجعه میکنند که در نگاه اول درمییابیم ازدواج این دو هیچ تناسبی نداشته است. یکی در خانوادهای بزرگ شده که معتقد بودند اگر فلانی موفق است حتما تلاش و پشتکار داشته در حالی که خانواده طرف دیگر موفقیت افراد را در این میدیدند که حتما برای خود طلسم یا دعای جادو جمبلی گرفته که پیشرفت در کار و رونق زندگی به دست آورده است. طبیعی است چون این خانم و آقا تناسب خانوادگی ندارند، نمیتوانند با هم خوب زندگی کنند. شکلگیری افکار و شخصیت آنها کاملا از هم متفاوت است. این تناسب اغلب در ازدواج فامیلی وجود دارد و چنین نگرانیای برای زوجهای فامیل منتفی است.
تناسب دیگری که حتما باید وجود داشته باشد، تناسب فرهنگی است. یعنی فرهنگ که عبارت است از بایدها و نبایدها و ارزشها و ضدارزشهای ما باید با همسرمان در تناسب باشد. یعنی این طوری نباشد که اگر ما ارزش کسی را به پول و ثروت او میدانیم، همسرمان در نقطه مقابل باشد و بگوید ارزش افراد به میزان تحصیلات آنها یا دیگر معیارهاست نه ثروت آنها و مدل ماشینشان. به علاوه در دید وسیعتر فرهنگ ما در بحث کلان هم باید در تناسب یکدیگر باشد که در ازدواج فامیلی چنین مشکلی وجود ندارد.
بایدها و نبایدهای یک دختر اهل آذربایجان با دختر یا پسری که در شمال کشور یا جنوب بزرگ شده است، یکسان نیست. فاصلهای در این میان هست که به تناقض میانجامد. این اختلاف فرهنگی نقطه آغازین دعواها و اختلافات آنهاست.
مساله دیگر، تناسب اعتقادی است. از آنجا که اعتقادات، جنس محکمی دارند و هر فردی با هر اعتقادی چه شیعه و سنی، چه بودایی و حتی لائیک حاضر است پای عقاید خود بایستد، نداشتن تناسب اعتقادی واقعا مسالهساز است. هر کدام از ما برای خود اعتقاداتی داریم که فقط به خودمان ربط دارد اما وقتی قرار شد در کنار هم و به عنوان زوج زندگی کنیم نمیتوانید بگویید موسی به دین خود، عیسی به دین خود.
در ازدواج فامیلی جنس اعتقادات خانواده از یک نوع است و همین مساله یعنی نداشتن یک دسته از درگیریها و مشکلات. پس تناسب اعتقادی هم منتفی میشود.
معایب ازدواج فامیلی
مساله تشابههای ژنتیکی و بیماریهای ارثی که امکان انتقال آن در ازدواج فامیلی بالاتر میرود از معایب مهمی است که به این انتخاب وارد است و شاید افراد این را بزرگترین عیب بدانند اما از معایب جدی که در ازدواجهای فامیلی وجود دارد این است که اگر اختلافی بین زن و شوهر جوان ایجاد شود مشکل آنها به خانوادههایشان و در نتیجه به کل فامیل بسط داده میشود. اصل و ریشه این اختلافات از آنجایی ناشی میشود که بعد از ازدواج نسبتی که بین ما و خاله یا عمه یا زنداییمان بوده است حالا تغییر میکند و او را مادر همسرمان میدانیم نه همان خاله جان یا عمه جان. شاید هنوز هم عمه یا خاله جان را دوست داشته باشیم اما حس ما نسبت به او تغییر میکند. توقعی که از او داریم رنگ دیگری میگیرد و او مادرشوهر یا مادرزن ماست نه خاله جانی که از کودکی برایمان عزیز بوده است. در واقع چون حس ما تغییر کرده و نوع توقعاتمان در این قالب جدید عوض شدهاند این روند اتفاق میافتد. شما با این ازدواج تماسها و برخوردهایتان بیشتر میشود و به دنبال عمیقتر شدن رابطه با هم در تعارض قرار میگیرید چون منافع شما با هم در تقابلاند یا لااقل حس شما این را القا میکند که چنین حالتی وجود دارد. شاید تا به حال بیش از صد مورد زوجینی را دیدهام که با هم فامیل بودهاند و در 3 گروه خوشبخت، متوسط و مسالهدار و در آستانه طلاق قرار داشتند و بدون استثنا همه آنها این تغییر حس را گزارش میکردند.
همین جا لازم است بگویم اگر شما اصرار دارید با هم ازدواج کنید و مشاوره ژنتیک هم انجام دادهاید و مانعی وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با آموزش برخی نکات مهم به شما کمک کند این حس خود را در اختیار بگیرید. او باید مهارتهایی را به شما آموزش دهد تا جزو مواردی از ازدواج فامیلی باشید که هماکنون زن و شوهرانی خوشبخت هستند.
مشاور به شما میآموزد چطور با فراگیری مهارتهای بهتر زیستن، رفتاری با مادر همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی را حفظ کند بلکه در جایگاه خاصتری هم قرار بگیرد.
اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، میتوانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانوادهای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید و اگر مهارتی را که برای داشتن زندگی سالم باید داشته باشید، ندارید با کمک مشاور میتوانید آن را یاد بگیرید. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که اگر فاقد مهارتهای مهم زندگی باشید چه با فردی که در خانواده و فامیل است و چه با فردی که غیرآشناست، ازدواج کنید موفق نخواهید بود. اگر نتوانید با همسرتان و خانواده او درست رفتار کنید، اگر نتوانید مشکلات را ارزیابی کنید، تفاوتی نمیکند شرایط ازدواجتان چه باشد، چون در هر صورت بازنده هستید.
یکی دیگر از بدیهایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن خانواده ما گستردهتر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه میشود. گسترش روابط و برخورداری از حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بیبهره میمانیم.
اما وقتی حسن ازدواج فامیلی کامل میشود که ارزیابی و پاسخ بله یا نه دادن هریک از خانوادهها چه دختر و چه پسر به راحتی پاسخ گفتن به غریبهها مقدور باشد و هیچکدام یکدیگر را مجبور نکنند خلاف میلشان بله یا خیر بگویند.
شاید دخترعمو یا عمه شما به هر دلیلی که برای خودش دارد تمایل نداشته باشد پاسخ مثبتی به شما بدهد. لازم است با برخورد منطقی و انسانی به خواسته او احترام بگذارید.
قابل توجه والدین اینکه، هر خواهر یا برادری هم باید چنین آزادی عمل و انتخابی را به خواهر و برادرش بدهد. نباید این تصمیم و خواستگاری بر روابط آنها تاثیر بگذارد. اگر شما علاقه خاصی به خواهر یا برادرزادهتان دارید نباید طوری عمل کنید که آزاداندیشی و حق انتخاب را از بچهها سلب کنید. باید این ذهنیت را داشته باشید که او در بزرگسالی فردی را از غریبهها به همسری بگیرد. آنها باید اختیار در انتخاب داشته باشند و اگر قرار باشد نوعی سرنوشت از پیشتعیینشده بر آنها تحمیل شود میتواند جزو معایب بزرگی باشد که باید منتظر باشید کی و کجا این آسیب بر زندگی آنها وارد شود. ازدواج فامیلی اگر ضرورت اصلی یعنی مشاوره ژنتیک را پشت سر بگذارد و سپس بررسی و مشاوره ازدواج هم صورت بگیرد نه تنها مشکل و خدشهای به رابطه خواهر و برادرها وارد نمیکند بلکه زندگی را شیرین میکند. در مقابل اگر این نکات رعایت نشود، ازدواجی تلختر از این ازدواج نیست.
منبع : هفته نامه سلامت
نویسنده : الهه رضائیان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تمام صفات و خصوصیات هر موجود زندهای توسط ژنها کنترل میشوند که ماهیت مادی آنها DNA است.
تا کنون حدود 30000 ژن در انسان شناسائی شده که بصورت بستههایی بنام کروموزوم در هسته سلولها قراردارند. هر انسان طبیعی دارای 23 جفت کروموزوم است که 23 عدد آن از طریق سلول جنسی پدری و 23 تای دیگرش از طریق سلول جنسی مادری به ارث رسیدهاست. هرگاه سلول جنسی که در لقاح شرکت میکند دارای اختلالی در ژنها، ساختمان و یا تعداد کروموزومها باشد، جنین حاصل از لقاح چنین سلولهای جنسی دچار عارضه ژنتیکی میگردد. بنابراین اختلالات ژنتیکی ممکن است منشأ ژنی یا کروموزومی داشتهباشند.
در حالیکه اغلب بیماریهای کروموزومی غیر ارثی و تصادفی هستند، بیماریهای ژنی عموماً ارثی و خطر انتقال و تکرار آنها قابل محاسبه و پیشبینی میباشد. از طرفی بیماریهای ژنتیکی میتوانند مادرزادی (Congenital) و یا غیر مادرزادی (Non-Congenital) باشند. بههمینترتیب بیماریهای مادرزادی میتوانند غیر ژنتیکی و یا غیر ارثی باشند.
1- بیماریهای کروموزومی Chromosomal disorders
این گروه بیماریها شامل دو گروه اختلالات تعدادی و یا ساختمانی هستند و برحسب نوع کروموزوم درگیر دو گروه اند:
الف: کروموزومهای جنسی
ب: کروموزومهای غیر جنسی
2- بیماریهای ژنیGene disorders
الف: تک ژنی
ژنهای هستهای با بروز غالب یا مغلوب
ژنهای خارج هستهای یا میتوکندریایی با الگوی توارث خط مادری
ب: چند ژنی که چندین ژن و محیط درمیان آنها دخالت دارند و همه افراد این صفات را در محدوده نرمال نشان میدهند.
ج: چند فاکتوری که متأثر از ژنهای متعدد و عوامل مختلف محیطی هستند. این گروه بیماریها یک آستانه بروز دارند واغلب با شدت و ضعف همراهند.
نظر به اهمیت بیماریهای ژنتیکی بهاختصار آنها را معرفی میکنیم.
بیماریهای کروموزومی
الف) تعدادی
∆ اختلالات کروموزومی غیرجنسی : شایعترین آنها سهتایی شدن کروموزوم 21 (سندروم داون) است که عمدتا بصورت تصادفی با فراوانی تولد در جوامع انسانی دیده میشود. بویژه با افزایش سن مادر این احتمال بیشتر میشود. سایر اختلالات مثل سهتاییشدن18 (ادوارد) و سهتاییشدن13 (پاتو) نیز با فرکانس کمتر رخ میدهد و خطر تکرار هم خیلی کم است. حذف کامل یک کروموزوم غیر جنسی عموما کشندهاست و مرگ در مراحل جنینی یا بدو تولد را باعث میشوند.
∆ اختلالات شایع کروموزومهای جنسی : افزایش تعدادX ها یا Y ها که عوارض عمومی در بدو تولد خیلی جدی نیست ولی اختلالات جدی بلوغ و باروری را بدنبال دارند.
کاهش X در زنان باعث سندروم شایع ترنر میشود که بیشترین اختلال شایع در زنان کوتاهقد و نابارور محسوب میشود.
ب) ساختاری
اختلالات ساختمانی در مورد کروموزومهای غیر جنسی متنوع بوده و عمدتا فرد درگیر طول عمر طبیعی نداشته و بارور نیست لذا کشنده محسوب میشود درحالیکه اختلالات ساختمانی کروموزومهای جنسی X یا Y با سطح عوارض ملایمتر و متنوع میتوانند درجاتی از اختلالات بلوغ و باروری تا ناباروری و بعضی مواقع عوارض دوجنسی را باعث شوند.
اگرچه در بیماریهای کروموزومی (شیوع کمتر از 2% در هر تولد) سطح بزرگی از ماده ژنتیکی درگیر است ولی عموما غیر ارثی محسوب میشوند. در موارد مشکوک بایستی ابتدا با مطالعات بالینی و مشاوره ژنتیک و درصورت نیاز با روشهای آزمایشگاهی و دقیق مثل کاریوتیپ، اساس و علت بیماری کروموزومی تشخیص دادهشود.
§ بیماریهای ژنی
این گروه از بیماریها با توجه به جایگاه ژن روی کروموزومهای جنسی، غیرجنسی و یا میتوکندری و همچنین رابطه فرمهای مختلف یک ژن خاص با یکدیگر در بیان صفت مورد نظر، الگوهای توارثی مختلفی را با پیشبینی خطر تکرار متفاوت موجب میشوند.
هر چند در موارد مشخص (مثل تالاسمی و یا هموفیلی) الگوی توارث بیماری و تعیین خطر تکرار چندان مشکل نیست ولی در مواردی که اطلاعات پیرامون بیماری مورد نظر ناکافی، مبهم و با پیچیدگی همراه باشد الزاما بایستی از روشهای متفاوت و بخصوص مشاوره ژنتیک دقیق و بررسی دقیقتر شجرهنامه کمک گرفت. بیماریهای ژنی را برحسب الگوی توارث میتوان به چند گروه تقسیمکرد:
توارث غالب اتوزومی : الگویی ساده با خطر تکرار 50% در صورت ابتلای یکی از والدین (مثل اختلال کوتولگی آکندروپلازی) ؛ و در صورت طبیعی بودن والدین خطر تکرار درحد متوسط نرخ جهش برای آن بیماری در همان اجتماع است. البته در بسیاری موارد احتمال عدم بروز ژن هم مطرح است که این احتمال برای بیماریهای مختلف فرق میکند، لذا ممکن است والدین غیر مبتلا (ناقل ژن) بیش از یک بار صاحب فرزند بیمار شوند!
توارث مغلوب اتوزومی : اینها شایعترین گروه از بیماریهای ژنی هستند. بویژه در جوامعی که فراوانی ازدواج فامیلی بالا باشد، یک معضل بزرگ برای سلامتی اینگونه جوامع محسوب میشوند. در واقع بدون علامت بودن افراد حامل ژن امکان میدهد این ژن مخفی بماند. حتی در جوامع کوچک و بسته و دارای ازدواجهای درونفامیلی، والدین غریب میتوانند صاحب فرزند مبتلا شوند. ریسک تکرار در هر حاملگی برای والدین ناقل 25% است. بیماری تالاسمی که در منطقه خوزستان فراوانی بالائی دارد یک مثال مشهود برای این گروه از بیماریهای ژنی است.
بسیاری از بیماریها سن بروز دارند و البته هرچه سن بروز بیماری بالاتر باشد احتمال ابتلاء تعداد بیشتری از فرزندان برای زوجهای ناقل وجود دارد، مثل انواع تحلیلهای عضلانی پیشرونده و کاهش پیشرونده قوای عقلی.
بیماریهای ژنی با الگوی توارث جنسی : دراین گروه بیماریهای ژنتیکی جایگاه ژن روی کروموزوم X است و کروموزوم Y کمتر مطرح است.
توارث غالب وابسته به X : این دسته بیماریهای ژنی بسیار نادر بوده و گزارشات کمی از آنها دیده میشود. بعضیها در افراد مذکر کشندهاند مثل سندروم Rett .
توارث مغلوب وابسته به X : این گروه از بیماریها بیشتر در مردها دیده میشود و وفور زنان مبتلا بسیار کم است. بویژه در اختلالات شدید و کشنده کمتر زنان مبتلا دیده میشود و بستگی به نوع بیماری، شدت، پیشرفت و کشندگی آن دارد مثل تحلیل عضلانی دوشن و بکر و یا هموفیلی A و B ، که کمتر زنان مبتلا دیدهمیشوند، در حالیکه زنان مبتلا به کوررنگی و فاویسم در اجتماع دیدهمیشوند.
توارث وابسته به میتوکندری :
میتوکندری یک اندامک سیتوپلاسمی حاوی DNA است که منبع تولید انرژی سلول است. تابحال 37 ژن روی کروموزوم آن شناسایی شده که محصولات آنها در عملکرد طبیعی میتوکندری یعنی تأمین انرژی سلول بسیار اهمیت دارد. هرنوع تغییر و خطای عملکرد این ژنها عوارض شدید سیستم عصبی و عضلانی، بینائی و شنوائی را بدنبال دارد. این عوارض عموما پیشرونده هستند. چون این اندامک در سیتوپلاسم است فقط از طریق مادر منتقل میشود، لذا الگوی توارث خاص دارد (توارث مادری) که از طریق بررسی شجره قابل تشخیص است. تابحال بیشاز 70 بیماری در این گروه شناسایی شدهاند.
§ بیماریهای چندژنی و چند عاملی
در این دسته از بیماریها عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی باعث بروز بیماری میشوند. دیابت و افزایش فشارخون از این گروه محسوب میشوند که علاوه بر دخالت عوامل ژنتیکی، به شدت از محیط تاثیر پذیری دارند. این گروه بیماریها تحت عنوان بیماریهای بزرگسالی شناختهمیشوند و کنترل عوامل محیطی میتواند به عنوان یک روش بازدارنده محسوب شود.
گروهی از این بیماریها که بیشتر تحت تأثیر محیط هستند بنام آستانهای هم شناختهمیشوند. وقتی قابلیت (Ability) بیمار از حد آستانه عبور کند عارضه شروع میشود. لذا افراد یا بیماری را دارند ویا ندارندمثل چندانگشتی وشکاف لب-شکاف کام. ولی هرچه قابلیت از آستانه دورتر شود شدت عارضه بیشتر، قابلیت توارث بیشتر و خطر تکرار هم بیشتر است. دراین موارد جنس درگیر، شدت درگیری، درجه فامیلی و اجتماع مورد بررسی همگی در محاسبه خطر تکرار بایستی محسوب شوند. درهرحال ریسک تکرار قابل پیشبینی دقیق نبوده و بایستی از ریسک اجتماع (Empiric Risk) کمک گرفت.
بطور کلی برای زوجهای طبیعی که هیچگونه سابقهای از ابتلاء به بیماری ژنتیکی نداشتهباشند درصورتیکه ازدواج غیرفامیلی باشد شانس داشتن نوزادی با ناهنجاری مادرزادی (Congenital Malformations) در حدود 3% است و چنانچه نسبت فامیلی داشته باشند به بیشاز دو برابر هم افزایش مییابد.
* مرکز مشاوره ژنتیک اهواز
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
الف : نکات و عوامل کمک کننده در روند و نتیجه مشاوره :
1) داشتن اطلاعات کافی و صحیح در مورد روابط فامیلی، علل مرگ و میرها و سقط ها. درمورد معلولیت ها داشتن اطلاعاتی از قبیل نوع عارضه، سن بروز، پیشرفت بیماری، تشخیص های قبلی و درمان های احتمالی
2) همراه داشتن و نگهداری تمام مدارک و سوابق پزشکی بخصوص در مورد افراد معلول در فامیل.
3) ثبت عکس چهره و فیزیک افراد معلول، حتی همراه داشتن آلبوم عکس فرد معلول از بدو تولد تا زمان حاضر.
4) ثبت تاریخ های بستری فرد معلول، محل و علت بستری شدن، طول دوره بستری و درمان و نتیجه درمان.
5) درصورت تولد نوزاد ناهنجار در خانواده، چون احتمال فوت نوزاد در روزهای نخست زیاد است، حداقل چند عکس واضح از چهره و دست و پای نوزاد گرفته شود تا درصورت نیاز در مشاوره برای حاملگی بعدی مفید و کمک کننده باشد.
6) در مورد بارداری های ناموفق و یا منجر به نوزاد ناهنجار، اطلاعات کافی و درست از شرایط بارداری، مصرف داروها، شرایط و نوع زایمان و شرایط نوزاد در بدو تولد را یادداشت نمایید.
7) هرنوع قرارگرفتن در معرض مواد شیمیایی و یا فیزیکی مضر از قبیل مواد مخدر و یا اشعه ها و ... را با ذکر نوع ماده و مدت درمعرض بودن با دقت یادداشت و در هنگام مشاوره ژنتیک ارائه فرمائید.
ب : عواملی که بر روند و نتیجه مشاوره اثر منفی دارند:
1) نداشتن اطلاعات کافی هنگام مراجعه به مرکز مشاوره
2) نداشتن اطلاعات صحیح در مورد روابط فامیلی افراد و علل مرگ و میرها و سقط ها.
3) ندادن اطلاعات (کتمان اطلاعات)
4) دادن اطلاعات بر اساس شنیده ها (بزرگنمایی و یا کوچکنمایی در موارد خاص)
5) تشخیص های غلط قبلی و یا فرد مبتلا یدون تشخیص مرده باشد.
6) دردسترس نبودن فرد مبتلا (زندگی در شهر و یا کشور دیگر)
7) نداشتن مدارک بالینی و آزمایشگاهی بخصوص در مورد افراد معلول.
8) انجام آزمایش های غیرضروری و بی مورد که می تواند باعث انحراف در روندمشاوره و تشخیص گردد بخصوص وقتی فرد بیمار دردسترس نباشد و یا مرده باشد.
9) عدم پیگیری و همکاری تا مرحله نهایی تشخیص.
10) اهمیت ندادن به توصیه های مشاوران.
11) انتظار و توقع از مشاوران برای تصمیم گیری به جای آنها
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ژنتیک دیابت (ترجمه از سایت انجمن دیابت آمریکا)
احتمالا شما از اینکه دچار دیابت شده اید تعجب میکنید و نگران هستید که آیا فرزندانتان نیز دچار دیابت خواهند شد؟
برخلاف بعضی صفات، دیابت یک الگوی توارث ساده ندارد. اکنون روشن شده است که برخی افراد با استعداد ابتلا به دیابت به دنیا میآیند.
چه چیزی باعث دیابت میشود؟
دیابت نوع 1 و نوع 2 علل متفاوتی دارند. با اینحال دو عامل در هر دو مهم است؛ اینکه شما یک زمینه مساعد بیماری را به ارث میبرید و سپس عواملی در محیط شما آن را راه می اندازد.
ژنها به تنهایی برای بیماری کافی نیستند. یک دلیل برای اثبات آن، دو قلوهای یکسان هستند. دو قلوهای یکسان ژنهای یکسانی دارند. با اینحال اگر یکی از آنها یه دیابت نوع 1 مبتلا شود، آن دیگری (در حداکثر احتمال) فقط 50 درصد احتمال ابتلا دارد. اگر یکی از قل ها به دیابت نوع 2 مبتلا شود، احتمال ابتلای قل دیگر 75 درصد است.
دیابت نوع 1
در بیشتر موارد دیابت نوع 1، برای ابتلای به بیماری، فرد میبایست عوامل خطر را از هر دو والدین به ارث ببرد. ما فکر میکنیم که این عوامل در سفیدپوستان شایعتر هستند زیرا سفیدپوستان بیشترین میزان شیوع دیابت نوع 1 را دارند. از آنجا که بیشتر افرادی که در ریسک هستند، به بیماری مبتلا نمیشوند، محققین درپی آنند که عوامل محیطی راه انداز بیماری را پیدا کنند. یکی از این عوامل راه انداز ممکن است مربوط به هوای سرد باشد. دیابت نوع 1 در فصل زمستان بیشتر از تابستان بروز میکند و در مناطق سردسیر شایعتر است.
عامل راه انداز دیگر میتواند ویروسها باشند. یک ویروس که ممکن است در یک فرد اثرات خفیف داشته باشد، ممکن است در فرد دیگر باعث راه اندازی دیابت نوع 1 شود.
تغذیه اولیه هم ممکن است نقش داشته باشد. در افرادی که از شیر مادر تغذیه شده اند و نیز در افرادی که غذای جامد را دیرتر شروع کرده اند، دیابت نوع 1 شیوع کمتری دارد.
در بسیاری از افراد، بنظر میرسد که روند ایجاد دیابت چند سال طول کشیده است. در بررسی هایی که روی خویشاوندان مبتلایان به دیابت نوع 1 صورت گرفته، محققین دریافته اند که بسیاری از آنهایی که بعدا دچار دیابت شده اند از سالها قبل "آنتی بادیهای خودی" را در خون خود داشته اند. (آنتی بادیها پروتئینهایی هستند که باکتریها یا ویروسها را نابود میکنند. آنتی بادیهای خودی، آنهایی هستند که "ناجور" هستند و به بافتهای بدن حمله میکنند.)
دیابت نوع 2
دیابت نوع 2 نسبت به نوع 1 پیوند قوی تری به سابقه خانوادگی و اصل و نسب دارد گرچه بازهم به عوامل محیطی وابستگی دارد. بررسی دوقلوها نشان داده است که مسئله ژنتیک نقش بسیار قوی در ایجاد دیابت نوع 2 دارد. همچنین شیوه زندگی در ایجاد دیابت نوع 2 تاثیر دارد. مثلا در برخی خانواده ها چاقی رایج است و این خانواده ها شیوه تغذیه و عادت های فعالیتی مشابهی دارند.
اگر فردی سابقه خانوادگی دیابت نوع 2 را دارد، مشکل است که بتوان تعیین کرد که دیابت وی ناشی از شیوه زندگی است یا استعداد ژنتیک. چه بسا هردو عامل نقش دارند. بااینحال نباید ناامید شد. مطالعات نشان داده اند که ممکن است بتوان با ورزش کردن و کم کردن وزن، از دیابت نوع 2 جلوگیری کرد و یا آن را به تاخیر انداخت.
ریسک تکرار در فرزندان
دیابت نوع 1
بطورکلی، اگر شما مردی هستید که دیابت نوع 1 دارید، احتمال ابتلای فرزندتان به نسبت 1 به 17 می باشد.
اگر شما خانمی هستید که دیابت نوع 1 دارید و فرزندتان را قبل از سن 25 سالگی بدنیا آورده اید، ریسک ابتلای فرزندتان 1 به 25 است. و اگر فرزندتان را بعد از 25 سالگی بدنیا آورده اید، ریسک فرزندتان 1 به 100 می باشد.
اگر خود شما قبل از 11 سالگی به دیابت مبتلا شده اید، میزان ریسک فوق الذکر دو برابر میشود.
اگر شما و همسرتان هردو دیابت نوع 1 دارید، ریسک ابتلای فرزندتان در حدود 1 به 10 الی 1 به 4 خواهد بود.
ارقام ذکرشده استثناهایی هم دارند. حدودا از هر 7 نفر مبتلایان دیابت نوع 1، یک نفر بیماری "سندروم چند غده ای اتوایمیون نوع 2" را دارد. این سندروم به این صورت است که این افراد علاوه بر دیابت، بیماری تیروئید و ضعف غدد فوق کلیه دارند. بعضی ها سایر مشکلات سیستم ایمنی را هم دارند. اگر فردی به این سندروم مبتلا باشد، ریسک ابتلای فرزندش به این سندروم –منجمله دیابت نوع 1- به نسبت 1 به 2 خواهد بود.(50 درصد)
اکنون محققین درمی یابند که چگونه می توان خطر بروز دیابت را در یک فرد پیش بینی کرد. بطور مثال، بیشتر سفیدپوستان مبتلا به دیابت نوع 1 دارای ژنهایی موسوم به HLA-DR3 یا HLA-DR4 هستند. اگر شما و فرزندتان سفیدپوست هستید و در این ژنها مثل هم هستید،ریسک فرزندتان بیشتر خواهد بود.(در دیگر نژادها، سایر ژنهای مرتبط با دیابت کمتر بررسی شده اند. در نژاد آفریقایی- آمریکایی ژن HLA-DR7 و در ژاپنی ها ژن HLA-DR9 ممکن است ریسک را بالاتر ببرد.)
آزمایش های دیگری هم هستند که ممکن است ریسک فرزندتان را روشن تر کنند. یک آزمایش خاص در مورد پاسخ بدن به مصرف گلوکز، می تواند کودکان مدرسه ای در معرض خطر را نشان دهد.
آزمایش گرانتری هم هست که می توان برای کودکانی که خواهر یا برادر مبتلا به دیابت نوع 1 دارند انجام داد. این آزمایش میزان آنتی بادی های ضد انسولین، ضد سلول های لوزالمعده و یا بر ضد آنزیمی بنام گلوتامیک اسید دکربوکسیلاز را اندازه گیزی می کند. مقادیر بالای این آنتی بادی ها می تواند نشان دهد که کودک ریسک بالاتری برای بروز دیابت نوع 1 دارد.
ریسک تکرار در فرزندان
دیابت نوع 2
دیابت نوع 2 معمولا در خانواده ها جریان می یابد. در گذشته این تمایل را به حساب یادگیری بچه ها از عادت های بد والدین- رژیم غذایی نامناسب و کم تحرکی- می گذاشتند. ولی یک پایه ژنتیک هم دخیل است.
بطورکلی اگر فردی دیابت نوع 2 دارد و بیماری وی قبل از 50 سالگی تشخیص داده شده است، ریسک ابتلای فرزندش به نسبت 1 به 7 خواهد بود، و اگر بعد از 50 سالگی تشخیص داده شده است، ریسک ابتلای فرزندش به نسبت 1 به 13 خواهد بود.
برخی دانشمندان براین عقیده اند که اگر مادر مبتلا به دیابت باشد، ریسک بیشتر خواهد بود. و اگر پدر و مادر هر دو به دیابت نوع 2 مبتلا باشند ریسک ابتلای فرزند به نسبت 1 به 2 خواهد بود( 50 درصد).
برخی افراد با انواع خاصی از دیابت نوع 2 ، ریسک های متفاوتی دارند. مثلا اگر فردی به فرم نادری از دیابت بنام " دیابت شروع شونده درجوانی" مبتلا باشد، ریسک ابتلای فرزندش 1 به 2 خواهد بود (یعنی 50 درصد).
مطالب پیشنهادی
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانیچطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
هموفیلی
هموفیلیها گروهی از اختلالات ارثی هستند که در اثر نقص سیستم انعقاد خون رخ میدهند و با خونریزی طولانی مدت بعد از ایجاد صدمات و بریدگیها همراه هستند. این بیماری به جز موارد استثنایی فقط در افراد مذکر دیده میشود. عارضه خونریزی در هموفیلی میتواند بسته به شدت اختلال ژنتیکی درجات مختلفی داشته باشد. انواع شدید بیماری با خونریزیهای خود به خودی در مفاصل و یا عمق عضلات همراه است و معمولاً بیماری در سال اول زندگی تشخیص داده میشود. بدون انجام اقدامات درمانی این بیماران 2 تا 5 خونریزی در ماه دارند. درهموفیلی نوع متوسط خونریزیهای خود به خودی کمتر دیده میشود اما انعقاد خون پس از ایجاد زخمهای کوچک به کندی انجام میگیرد. بیماری معمولا پیش از سن 5 تا 6 سالگی شناسایی میشود. در هموفیلی خفیف معمولاً خونریزی خود به خودی دیده نمیشود. بدون انجام اقدامات پیشگیرانه بعد از اعمال جراحی و یا جراحت های بزرگ خونریزی اتفاق میافتد. بیماری معمولاً تا اواخر دوران زندگی تشخیص داده نمیشود.
دو نوع اصلى هموفیلى شامل موارد زیر است
1- هموفیلى نوع A یا هموفیلی کلاسیککه به دلیل فقدان فاکتور هشت ( VIII)ایجاد مى شود. تقریباً 85 درصد مبتلایان به هموفیلى، به هموفیلى نوع A مبتلا هستند.
ژن فاکتور 8 انعقادی در انتهای تلومریک بازوی بلند کروموزم X قرار دارد (Xq28). اندازه این ژن در حدود 186 kbp است که شامل 26 اگزون است. کوچترین این اگزونهاbp 96و بزرگترین آنها kbp 1/3 طول دارند. در داخل این ژن پلیمورفیسمهای متفاوتی شناسایی شده است.
2- هموفیلی B در اثر نقص عملکرد فاکتور نه انعقادی (IX) رخ میدهد. ژن این فاکتور نیز روی کروموزم x قرار دارد.
همه افراد حامل دو کروموزم جنسی هستند که هر کدام از آنها را از یک والد خود به ارث بردهاند. زنها دو کروموزم x دارند که یکی از آنها را از مادر و یکی را از پدر خود به ارث بردهاند و مردها یک کروموزم x از مادر و یک کروموزم y از پدر خود به ارث میبرند.
از آنجایی که ژن تولید کننده فاکتور هشت و یا نه روی کروموزم X قرار دارد و مردان تنها یک کروموزم X دارند مردان حامل ژن ناکارامد بیمار خواهند بود . تمام فرزندان دختر یک مرد بیمار حامل ژن بیماری و تمام فرزندان پسر سالم خواهند بود.
اما زنان سالم میتوانند حامل ژن بیماری باشند. این زنان معمولاً در خانوادههایی هستند که سابقه بروز بیماری در مردان خانواده وجود دارد. فرزندان این زنان چهار وضعیت زیر را خواهند داشت:
1- فرزند دختری که حامل ژن سالم است
2- فرزند دختری که حامل ژن معیوب است.
3- فرزند پسری که سالم است.
4- فرزند پسری که بیمار است.
البته موارد معدودی از بیماران هموفیلی نیز سابقه بروز خانوداگی ندارند و نتیجه تغییر خود به خودی در ژنها رخ میدهند.
در آزمایشگاه تشخیص ناقلین (مرحله اول) و تشخیص پیش از تولد (مرحله سوم) هموفیلی نوع A انجام میگیرد. این آزمایش با روش غیر مستقیم بررسی پیوستگی ژنی با روش PCR-RFLP وVNTR با استفاده از پلیمورفیسمهای ژن فاکتور 8 انجام میگیرد. در این حالت یک فرد مبتلا در خانواده وجود دارد که هموفیلی بودن وی ثابت شده است. سایتهای پلی مورف مورد استفاده در آزمایشگاه در اینترونهای 18، 19 و 17 قرار دارند که محصول PCR آنها به ترتیب تحت تاثیر آنزیمهایBclI، HindII و ALWNI قرار میگیرد. علاوه بر این مارکر STS در اینترون 13 که شامل تکرارهای CA است نیز بررسی میشود.
همچنین از آنجایی که هموفیلی بیماری وابسته به جنس است (ژن آن روی کروموزم X قراردارد) در صورت وجود جنین در ابتدای امر تعیین جنسیت با استفاده از ژن Amelogenin انجام میگیرد. بررسی توسط روش غیر مستقیم برای جنینهای پسر به منظور تشخیص سالم و یا بیمار بودن و برای جنینهای دختر برای تعیین ناقل و یا سالم بودن انجام میگیرد.
http://www.ahvazgenetic.com/
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
کروموزوم ها و اختلالات کروموزومی
کروموزومها
صفات ژنتیکی و ارثی در انسان و سایر موجودات به وسیله ژنها کنترل میشوند. به عبارتی ژنها را میتوان بلوکهای توارثی معرفی کرد که با الگوی خاصی دسته بندی شده و در کروموزمها قرار گرفتهاند. این کروموزمها در هسته تمام سلولهای بدن یک فرد وجود دارند و تمام خصوصیات فیزیکی و بیولوژیکی وی را در خود جای دادهاند. تعداد کروموزومهای انسان 46 تا است. این کروموزومها به صورت جفت هستند. زمانی که تخمک با اسپرم لقاح مییابد نیمی از کروموزمها از هر والد با یکدیگر مخلوط شده و سلول تخم کامل را تشکیل میدهند. این ترکیب جدید کروموزومی همراه با تقسیم سلول تخم در طول رشد جنینی تکثیر شده و وارد تمام سلولهای جنین میشود. اطلاعات ژنتیکی منحصر به فرد موجود در این کروموزم ها مبنای رشد و ویژگیهای جنین و انسان آینده خواهد بود.
ژنها از DNA ساخته شدهاند. کلیه اطلاعات حیاتی به صورت کد شده توسط این ماده ذخیره میشود. واحدهای سازنده DNA نوکلئوتیدها هستند. نوکلئوتیدهای سازنده DNAحاوی یکی از چهار باز آدنین (A)، سیتوزین (C)، گوانین (G) و یا تایمیدین (T) است. ترتیب قرار گرفتن این چهار باز در کنار هم کد ژنتیکی را تشکیل میدهد. این اطلاعات را میتوان در قالب کتابچه زندگی به نحوی دیگر نیز بیان کرد.
کتابچه (ژنتیکی) زندگی
اطلاعات ژنتیکی در بدن انسان را میتوان به کتابی تشبیه کرد. این کتاب از دو جلد تشکیل شده است که هر کدام از یک والد به ارث میرسد (یکی از مادر و یکی از پدر). هر کدام از این کتابها 23 فصل دارند که مشابه 23 جفت کروموزوم در سلولهای بدن انسان هستند.
تعداد صفحات (ژنها) در هر کدام از این 23 فصل ( کروموزوم) متفاوت است. تعداد صفحات بعضی فصلها بسیار زیاد و بعضیها کم است.
الفبای حیات چهار حرفی است. این حروف که A، T، C و G هستند کلمات سه حرفی حیاتی را میسازند.
تمامی عملکردهای حیاتی در بدن انسان با مطالعه و خواندن این کتابچه اطلاعاتی توسط سلولهای بدن انجام میشود. البته همانطور که یک کتاب را میتوان در شرایط متفاوت خواند شرایط داخلی و خارجی در بدن انسان مثل مواد غذایی و شیمیایی اطراف در نحوه خوانده شدن اطلاعات تاثیر دارند.
این کتاب به مرور زمان قدیمی شده و بازخوانی اطلاعات در آن سختتر می شود.
کروموزوم چیست؟
همان طور که گفته شد کروموزومها رشتههایی از DNA هستند که در هسته تمام سلولهای بدن انسان وجود دارند و اطلاعات حیاتی در داخل این رشتهها کد شدهاند. این اجسام میلهای شکل را تنها میتوان در زمانی که سلولها تقسیم میشوند مشاهده کرد.هر کروموزوم یک بازوی بلند و یک بازوی کوتاه دارد که توسط یک سانترومر از هم جدا شدهاند.
علم مطالعه کروموزمها سیتوژنتیک خوانده میشود.
46 کروموزوم موجود در سلول های انسانی را که دو به دو مشابه بود و به صورت 23 جفت مشاهده میشوند را به ترتیب اندازه از شماره یک تا 22 شماره گذاری کردهاند و به آنها کروموزومهای اتوزومال میگویند. دو کروموزم جنسی به نامهایX و Y نیز وجود دارند. تمام زنان طبیعی در سلولهای بدن خود 22 جفت کروموزوم اتوزومال و دو کروموزم X دارند در حالیکه در مردان طبیعی 22 جفت کروموزوم به همراه یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y مشاهده میشود.
در سلول تخمک انسان 22 کروموزوم اتوزومال به همراه یک کروموزم X وجود دارد. در سلول اسپرم نیز 22 کروموزوم اتوزومال به همراه یک کروموزوم X و یا Y وجود دارد.
اختلالات کروموزمی
هر گونه تغییر در تعداد کروموزومها و یا چیدمان ماده ژنتیکی در آنها میتواند مشکلات تکاملی و یا اختلال در سیستم عملکرد بدن را به همراه داشته باشد.
تغییرات کروموزومی ممکن است از والدین به ارث برسند اما اکثر این تغییرات در زمان تشکیل اسپرم و تخمک و یا در زمان لقاح رخ میدهند.
البته از آنجایی که تعادل کروموزومی و ژنی بدن انسان بسیار اهمیت دارد بسیاری از جنینهایی که با اختلالاتی چون حذف کامل یک کروموزوم و یا اضافه شدن یک سری از کل کروموزومها تشکیل میشوند در مراحل اولیه رشد و تکامل از بین میروند اما در موارد متعددی نیز این اختلالات کروموزمی در نوزادان و افراد بزرگسال مشاهده میشود و بر حسب نوع اختلال علائم مختلفی را از خود بروز میدهد.
در اینجا برخی از متداولترین اختلالات و تغییرات کروموزومی مرور میشوند.
تغییرات عددی
انسان یک موجود دیپلوئید است. یعنی دو سری کروموزوم 23 تایی (در مجموع 46 کروموزوم) دارد. سیتوژنیکدانان وضعیت کروموزومی طبیعی را در زنان و مردان به ترتیب به صورت46,XX و 46,XY نشان میدهند.
در زمان تشکیل سلول تخمک یا اسپرم کروموزومهای مشابه با یکدیگر جفت شده و سپس از هم جدا میشوند. گاهی اوقات در روند جدا شدگی ممکن است اشتباهاتی رخ دهد و سلولهای اسپرم و تخمکی ایجاد شوند که یک کروموزوم کمتر یا بیشتر دارند.
زمانی که یک سلول تخمک یا اسپرم طبیعی با این سلولهای تخمک یا اسپرم غیر طبیعی ترکیب شوند نتیجه آن تشکیل جنینی با تعداد کروموزومهای کمتر یا بیشتر (45 یا 47 کروموزوم) است.
این تغییرات کروموزمی موارد زیر را شامل می شود:
الف) زمانی که تعداد کپیهای یکی از کروموزومها بیشتر از حد طبیعی است.
این اضافه شدگی میتواند در کروموزومهای جنسی و یا اتوزومال اتفاق بیافتد. اضافه شدن یک کروموزوم به سری کروموزومها بدن اصطلاحاً تریزومی خوانده میشود.
یکی از شایعترین اختلالات کروموزمی تریزومی کروموزوم 21 است که باعث بروز سندرم داون می شود. این افراد عقب ماندگی ذهنی و چهرههای متمایز با چشمانی کشیده دارند و به همین دلیل این بیماری به منگولیسم نیز موسوم است.
این اختلال به ویژه در فرزندان زنانی که در سنین بالای 35 سال باردار میشوند رخ میدهد.
اضافه شدن یک کپی از کروموزوم 13 (سندرم پاتو) و کروموزوم 18 (سندرم ادوارد) نیز در برخی نوزادان مشاهده میشود. این نوزادان با ناهنجاریهای شدید به دنیا میآیند و به فاصله کوتاهی بعد از تولد یا در خردسالی فوت میکنند.
اضافه شدن کروموزومهای جنسی X و Y نیز از جمله اختلالات کروموزمی مشاهده شده است. وجود یک کروموزم X اضافه در مردان باعث بروز سندرم کلاین فلتر میشود. اضافه شدن یک کروموزم X در زنان و همچنین مردانی با دو کروموزم Y نیز از ناهنجاریهای عددی مشاهده شده است.
ب) زمانی که تعداد کپی یکی از کروموزومها کمتر از حد طبیعی است.
فقدان یک کروموزوم در بدن به مونوزومی موسوم است. ناهنجاریهای حاصل از فقدان یک کروموزوم به حدی شدید است که در اکثر موارد جنین پیش از تولد سقط میشود. تنها کروموزومی که به حالت مونوزومی در نوزادان و یا بزرگسالان مشاهده میشود کروموزوم X است. این افراد به سندرم ترنر مبتلا هستند.
ج) زمانی که یک کپی بیشتر از تمامی کروموزومها وجود داشته باشد.
زمانی از هر نسخه کروموزوم سه تا در سلولها وجود داشته باشد تریپلوئیدی رخ میدهد. این وضعیت نیز همانند بسیاری از ناهنجاریهای کروموزومی با زندگی منافات دارد و باعث سقط جنین میشود.
تغییرات ساختاری
گاهی اوقات ساختار کروموزومها تغییر پیدا میکند به طوریکه مواد کروموزومی شکسته شده و در ترکیب جدید دوباره به هم متصل میشوند. در این حین امکان دارد بخشهایی از کروموزومها حذف یا اضافه شوند. این تغییرات ساختاری نیز در حین مراحل تشکیل تخم و اسپرم و یا بعد از لقاح و در مراحل اولیه رشد و نمو جنین رخ میدهد. گاهی اوقات نیز این تغییرات از والدین به ارث میرسند. برخی از این تغییرات متعادل بوده و در آن میزان ماده ژنتیکی کم یا زیاد نمیشود. اما تغییرات نامتعادل با کم یا زیاد شدن ماده ژنتیکی همراه است. این تغییرات موارد زیر را شامل میشوند:
الف) جابهجاییهای کروموزومی (ترانسلوکاسیون)
گاهی اوقات قطعهای از یک کروموزوم اتوزومال و یا کروموزوم جنسی شکسته شده و با قطعه کروموزومی دیگری جابهجا میشود. این جابهجایی میتواند یک طرفه یا دو طرفه باشد. از آنجایی که عملکرد ژنها در مکانهای متفاوت تغییر میکند ترانسلوکاسیونها تظاهرات بالینی در افراد به همراه خواهند داشت. ترانسلوکاسیونها از جمله تغییرات متعادل محسوب میشوند.
ب) حذفهای کروموزومی (دلیسیون)
در این حالت بخش کوچکی از کروموزومها حذف میشود. اگر این بخش حذف شده حاوی اطلاعات مهمی برای تکامل و انجام عملکردهای حیاتی بدن باشد تظاهرات بالینی آن به صورت ناهنجاری و بیماری در فرد مشاهده میشود. اگر این حذفها بزرگ باشند با حیات منافات داشته و باعث سقط جنین میشوند.
از جمله سندرمهایی که در اثر حذف کروموزمی مشاهده میشود سندرم فریاد گربه است. این سندرم در اثر حذف قطعه کوچکی از کروموزوم شماره 5 رخ میدهد و با اختلالات متعدد همراه است از جمله آن صدای گریه نوزاد مشابه فریاد گربه همراه است.
ج)اضافه شدگیکروموزومی (دوپلیکاسیون)
اضافه شدن بخشی از کروموزوم نیز با به هم ریختن تعادل ژنی در بدن ممکن است با اختلالات بالینی متعدد همراه باشد.
د) وارونگی (اینورسیون) و کروموزومهای حلقوی
گاهی اوقات قطعهای از کروموزوم شکسته و به صورت وارونه دوباره متصل میشود (تغییر متعادل). گاهی اوقات نیز دو انتهای کروموزم به یکدیگر متصل شده و یک کروموزوم حلقوی تشکیل میشود که احتمال از بین رفتن و گم شدن بخشی از ژنوم در نقطه اتصال انتهایی وجود دارد.
همچنین به دلیل ساختار خاص کروموزومهای وارونه یا کروموزومهای حلقوی، در زمان تقسیم و تشکیل سلولهای تخم یا اسپرم اختلالاتی رخ میدهد که نتیجه آن بالا رفتن احتمال بروز سقط جنین و یا به دنیا آمدن فرزندانی حامل اختلالات کروموزمی نامتعادل خواهد بود که مشکلات تکاملی و رفتاری را به همراه خواهد داشت.
ز) زمانی که فرزند هر دو کروموزوم خود را از یک والد به ارث میبرد (دیزومی تک والدی).
معمولاً هر فرد یک کروموزوم را از مادر و یک کروموزوم را از پدر به ارث میبرد. اما در مواردی هر دو یکی از کروموزومها یا بخشهایی از آنها از یک والد به ارث میرسد. این حالت را دیزومی تک والدی مینامند. به دلیل وجود تغییرات اپیژنتیکی روی کروموزومها ممکن است تعدادی از ژنها در نسخه پدری و یا مادری خاموش شوند که این مسئله میتواند باعث اختلالاتی در فرزندان شود. به عنوان مثال دیزومی تک والدی کروموزم 15 در صورتی که دو کروموزوم از پدر به ارث برسد باعث بروز سندرم آنجلمن و زمانی که دو کروموزوم از مادر به ارث برسد باعث بروز سندرم پرادر ویلی میشود.
موزاییک کروموزومی
تعداد و ساختار کروموزومهای تمامی سلولهای بدن در بیشتر افراد مشابه یکدیگر است. اما افرادی نیز وجود دارند که در بدن خود ردههای مختلف سلولی با تعداد و یا ساختارهای متفاوت کروموزومی دارند. وضعیت این افراد همانند موزاییکهای کف یک اتاق به صورت آمیزهای از الگوهای متفاوت کروموزمی است به همین دلیل به این وضعیت موازییک گفته میشود.
در این حالت ساختار و تعداد سلولهای ردهای از سلولها طبیعی و ردهای غیر طبیعی است. درصد ردههای طبیعی و غیر طبیعی در بافتهای مختلف بدن ممکن است تفاوت کند. شدت علائم بالینی ناشی از تغییر کروموزومی نیز به درصد سلولهای تغییر یافته بستگی دارد.
تاثیر تغییرات کروموزمی
تاثیری که تغییرات کروموزومی ایجاد میکنند به نوع تغییر، کروموزومها یا ژنهای درگیر، نوع و تعداد سلولهای درگیر بستگی دارد.
در برخی موارد تغییر کروموزومی که در تعداد، اندازه و یا ساختار یک کروموزوم ایجاد میشود، با مشلات رشدی و تکاملی همراه بوده و عواقب آن به صورت ناهنجاری و یا یک عارضه بروز میکند. اما در برخی موارد نیز این تغییر کروموزومی هیچ علائم بالینی با خود به همراه ندارد و فرد از وجود این تغییر کروموزومی بیاطلاع است تا زمانی که به دلیل مشکلات باروری و یا سقطهای مکرر مراجعه میکند.
ریسک خطر بروز تغییرات کروموزومی در یک بارداری نیز به عواملی چون تاریخچه خانوادگی، سن مادر در زمان بارداری و نوع تغییر بستگی دارد.
به عنوان مثال ریسک به دنیا آمدن یک فرد مبتلا به سندرم داون ( یک کروموزم 21 اضافی) در صورتیکه والدین خود اختلال کروموزومی متعادل نداشته باشند یک درصد است. در صورتی که سن مادر هنگام بارداری 35 سال یا بیشتر باشد ریسک خطر از این میزان بیشتر خواهد شد.
چگونه میتوان تغییرات کروموزومی را شناسایی کرد
آزمایش کاریوتیپ چیست؟
بررسی تغییرات کروموزومی در یک فرد با انجام آزمایش کاریوتیپ امکان پذیر است.
کاریوتیپ به زبان ساده تصویری است که از کروموزمهای یک فرد گرفته میشود و در آن تعداد و ساختار کروموزومها مشخمیشود این آزمایش را میتوان بر روی نمونههای خون، مغز استخوان، بافت یا نمونه جنین انجام داد.
برای انجام آزمایش کاریوتیپ ابتدا سلولهای خون، مغز استخوان، یا بافتهای جنینی در محیطی سرشار از مواد غذایی و ویتامین های لازم و در حضور مواد تحریک کننده رشد سلولی تکثیر میشوند. سپس سلولها در مرحلهای از چرخه سلولی که در آن کروموزومها قابل تشخیص باشند متوقف میشوند.
در مرحله بعدی کروموزومها رنگ آمیزی و به دقت زیر میکروسکپ مورد بررسی قرار میگیرند.
قدرت تفکیک این آزمایش به اندازه قدرت تفکیک میکروسکپ نوری محدود میشود. با این میزان قدرت تفکیک بسیاری از تغییرات کروموزومی قابل شناسایی هستند. اما بسیاری از ریز حذفها و یا مضاعف شدگیهای کروموزومی نیز شناسایی نمیشوند.
بررسی این ریز حذفها و یا مضاعف شدگیهای کروموزومی با روش جدید کاریوتیپ مولکولی Array CGH امکان پذیر است.
مطالب پیشنهادی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
انتقال اکسیژن در خون توسط گلبولهای قرمز و پروتئینی به نام هموگلوبین انجام میگیرد . این پروتئین از دو زنجیره آلفا و دو زنجیره بتا تشکیل شده است. کمبود هر کدام از این زنجیرهها که در اثر نقصان عملکرد ژنهای تولید کننده آنها بروز میکند باعث بروز بیماری کم خونی ژنتیکی موسوم به تالاسمی میشود.
تالاسمی آلفا به علت کاهش میزان زنجیره آلفا گلوبولین ایجاد میشود. این بیماری به صورت اتوزومال مغلوب به ارث میرسد. پیش از انجام آزمایش ژنتیکی لازم است آزمایشات CBC و الکتروفورز هموگلوبین انجام گیرد. تشخیص ژنتیکی این بیماری در دو مرحله تشخیص ناقلین (مرحله اول) و تشخیص پیش از تولد (مرحله دوم ) انجام میگیرد. با انجام آزمایش مرحله اول در صورت نیاز بر اساس نوع ژنوتیپ والدین ضرورت بررسی مرحله دوم برای جنین مشخص میشود.
کلاستر ژن آلفا گلوبولین در انتهای بازوی کوتاه کروموزم 16 قرار دارد. در داخل این کلاستر دو ژن آلفا یک و آلفا دو قرار دارند که تولید کننده زنجیره آلفا هستند. همچنین یک ژن کاذب و یا ژن غیر فعال آلفا نیز در این کلاستر وجود دارد. ژن زتا (ζ) که تولید کننده زنجیره آلفا در دوران جنینی (embryo) است به همراه پسودوژن زتا نیز در این کلاستر قرار دارند. به دلیل وجود تشابه 95 درصدی ژنهای آلفا یک و آلفا دو احتمال جفت شدن نابجای این دو توالی و در نتیجه حذف ژنی وجود دارد. حذف بخشی از ژن آلفا گلوبولین در بیش از 90 درصد موارد عامل ایجاد کننده بیماری است. در 10 درصد موارد نیز حذفهای کوچک باعث به وجود آمدن علائم بیماری می شوند.
افراد سالم 4 نسخه ژن فعال آلفا (دو تا بر روی هر کروموزم 16) دارند.
فردی که یک نسخه ژن غیر فعال و 3 نسخه ژنی فعال داشته باشد به عنوان ناقل خاموش آلفا تالاسمی شناخته میشود (α α /− α). تاثیر نقصان یک زنجیره آلفا در ناقلین خاموش به حدی کم است که تاثیری در عملکرد پروتئین هموگلوبین و باتبع سلامت فرد حامل ندارد.
افرادیکه دو نسخه فعال و دو نسخه غیر فعال داشته باشند ناقلان دارای خصیصه آلفا تالاسمی نامیده میشوند. این افراد دچار کمخونی خفیف هستند که نشانه بالینی ندارد و معمولا با فقر آهن اشتباه گرفته میشود. البته نحوه توزیع ژنهای معیوب آلفا تالاسمی بر روی دو کروموزم و یا ژنوتیپ ناقلان دارای خصیصه آلفا تالاسمی به صورت سیس (α α /−−) و یا ترانس (α −/ α−) است.
دو نوع مهم آلفا تالاسمی که با عوارض متعدد بالینی رو به رو هستند آلفا تالاسمی ماژور یا هیدروپس فتالیس با ژنوتیپ (−− /−−) و بیماری H با ژنوتیپ (−−/−α) است.
مبتلایان به بیماری Hدر بدو تولد با علائمی چون کوچک بودن گلبولهای قرمز (microcytic)، کمخونی همولیتیک هایپوکرومیک (hypochromic hemolytic anemia)، بزرگی کبد و طحال (hepatosplenomegaly)، زردی و در مواردی تغییرات استخوانی مرتبط با تالاسمی روبهرو هستند. این بیماران نیاز به تزریق خون دارند.
در جنینهای مبتلا به هیدروپس فتالیس یا تالاسمی آلفا ماژور نیز نوع خاصی هموگلوبین که از چهار زنجیره لاندا تشکیل شده و هموگلوبین Barts نامیده میشود در خون تجمع مییابد. این جنینهای مبتلا معمولا پیش از تولد یا مدت کوتاهی پس از تولد فوت میکنند.در اینموارد علاوه بر خود جنین، جان مادران جنینها نیز در طول دوران بارداری و یا در زمان وضع حمل در معرض خطر است.
زمانی که هر دو والد ناقل دارای خصیصه آلفا تالاسمی به صورت ترانس باشند، هیچ گاه فرزند بیمار به دنیا نمیآید و تمام فرزندان مشابه والدین ناقل تالاسمی دارای خصیصه تالاسمی خواهند بود.
درشکل بالا مشاهده می کنید که والدین هر دو ناقل هستند، یعنی ژنهای معیوب هر یک از والدین بر روی دو کروموزوم قرار دارند (فرم ترانس). درنتیجه فرزند آنها که یک کروموزوم را از هر یک از والدین به ارث می برد، مانند والدین ناقل تالاسمی آلفا خواهد بود.
هنگامی که یک ناقل خاموش آلفا تالاسمی با یک ناقل سیس ازدواج کند به احتمال 25 درصد ممکن است فرزندی مبتلا به بیماری H به دنیا بیاید.
ازدواج دو ناقل سیس نیز می تواند جنین های مبتلا به هیدروپس فتالیس را به همراه داشته باشند.
شناسایی جهش و ژنوتیپ در مبتلایان و ناقلین تالاسمی آلفا ابتدا به روش مستقیم با تعیین حذفها و موتاسیونهای شایع و در صورت لزوم بررسی توالی ژنهای 1α و 2α انجام میگیرد. از حذف های شایع بزرگ میتوان بهα3.7، α4.2،α20.5 و -MEDاشاره کرد. همچنین حذف 5 نوکلوتیدی25ntdelα1 α ، جهش جایگزینی PA6 و PA4نیز از جهش های شایع ژن آلفا گلوبین است.
آثار فنوتیپی حذفها و جهشهای زنجیره آلفا متفاوت است. این مسئله به ویژه در تقابل این جهشها با یکدیگر اهمیت مییابد. هموزیگوتی برای حذف های20.5α و -MED با فنوتیپ بسیار شدید همراه است و باعث هیدوپسیس فتالیس میشود. حذف α3.7 خفیف تر است. جهش جایگزینی PA6 بهصورت هموزیگوت باعث بیماری H میشود.
مرحله دوم تشخیص قبل از تولد تالاسمی آلفا براى کسانى صورت می پذیرد که مرحله اول را قبل از باردارى و یا درهفته های اولیه باردارى انجام داده اند و وضعیت مولکولی آنها مشخص شده است. در این حالت آزمایشگاه خانواده را برای گرفتن نمونه جنینی به مرکز مورد اعتماد معرفی میکند. جهت گرفتن نمونه CVS لازم است سن باردارى بعد از هفته دهم بارداری باشد (تایید شده از طریق سونوگرافی). هم چنین گروه خونى مادر مشخص شود. نمونه جنینى مى بایست به همراه DNA والدین مورد آزمایش قرار گیرد.
در صورتیکه جنین از نظر موتاسیون و روش غیرمستقیم شبیه مادر باشد تاتید عدم آلودگی نمونه جنین با نمونه مادری ضرورى است. به این منظور نشانگرهای ژنتیکی (مارکرها) مختلف مورد استفاده قرار میگیرند تا زمانی که بتوان نمونه مادر و جنین را از هم تفریق داد.