شعار معروف بهداشت جهانی مبنی بر "پیشگیری بهتر از درمان است " را همه شنیده ایم ولی ، امر مقدس ازدواج مسئله ای است که اغلب آمیخته به به احساسات و هیجانات است و مانع از تصمیم گیری منطقی می باشد و به همین خاطر امر پیشگیری در ازدواجهای فامیلی کار سختی بوده و اغلب والدین در بدو ازدواج فرزندان شان به آن توجه نمی کنند.
کارشناسان موافق و مخالف ازدواج فامیلی نظریههای مختلفی دارند که شنیدنی است اما همه، این مساله علمی را قبول دارند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواجهای غیرخویشاوندی 2 تا 3درصد است. در حالی که این رقم برای ازدواجهای خویشاوندی به 4 تا 5درصد میرسد. هرچند شاید به نظر این تفاوت یک درصدی اندک باشد اما با احتساب آمار موالید سالیانه عدد قابلتوجهی میشود یعنی اگر بخواهیم بدون ضرورت انجام مشاوره ژنتیک ازدواجهای فامیلی را توصیه کنیم، نمیتوانیم به سادگی بار اقتصادی و مشکلات دیگر این افراد بیمار را که به جامعه تحمیل میشود، نادیده بگیریم.
دکتر بدریالسادات بهرامی تصمیم نهایی را بهعهده چنین خانوادههایی میگذارد اما همه معایب و محاسن چنین ازدواجی را برایمان میشکافد تا همه از این توصیهها استفاده کنند. همه کارشناسان معتقدند قبل از هر چیز و حتی قبل از علنی کردن این خواستگاری در خانواده لازم است مشاوره ژنتیک صورت گیرد و سپس با مطرح کردن این موضوع دختر و پسر را به سمت عواطف سوق داد. در این شرایط آسیبی به عواطف و احساسات طرفین وارد نمیشود.
اول مشاوره ژنتیک، دوم مشاوره روانشناسی
قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواجهای فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان میکنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را میشناسند، فضایی را که دختر و پسر در آن پرورش یافتهاند و حتی آسیبهای آن را خوب میشناسند و به قولی جمله معروفی دارند که میگویند «او را مثل بچه خودم بزرگ کردهام» پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسبهای مهم نیازی احساس نمیکنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی میشود که دو خانواده بیگدار به آب میزنند. پس اجازه بدهید بدون آنکه بگوییم ازدواج فامیلی خوب است یا بد، با هم بدیها و خوبیهای این تصمیم یعنی وصلت با فامیل را بررسی کنیم. شاید وقتی محاسن و معایب آن را بدانید بهتر بتوانید انتخاب کنید و در هر ازدواجی که دارید چه با فامیل و چه غریبه، موفق و خوشبخت شوید.
از مزایای ازدواج فامیلی شروع میکنیم. شما در اغلب موارد از نظر تناسب خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی که بسیار مهم هستند مشکلی با خانواده عروس یا داماد نخواهید داشت چون طبقه خانوادگی- اجتماعی فامیل عموما یکسان است و فقط استثنای 10 درصدی وجود دارد که عدهای خیلی بالاتر از سطح فامیل یا خیلی پایینتر از آن باشند و با یکدیگر در تناسب قرار نگیرند. پس برخی از تناسبهایی که ما برای ازدواج نیازمند آنها هستیم در ازدواجهای فامیلی، خودبهخود وجود دارد.
در اینجا به دلیل وجود چنین تناسبهایی که با فامیل خود داریم، گمان میکنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما با یکدیگر برقرار است. بنابراین انتظار داریم دخترخاله، پسرخاله یا دختر دایی، پسر عمه از لحاظ شخصیتی و اخلاقی هیچ تضادی با هم نداشته باشند و مناسب یکدیگر باشند.
این باور غلط میتواند زمینه بیانگیزه و بیرغبتشدن دختر و پسر جوان یا خانوادههای آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند. اگر دقت کنید متوجه میشوید چون مادر یا پدر این دختر و پسر که مربی آنها هستند و نقش پررنگی در پرورش ساختار تربیتی آنها دارند، غریبه هستند این تفاوتها پدید میآید. گذشته از اینها برخی خصوصیات اخلاقی خواهر و برادران و دیدگاه آنها با یکدیگر در تضاد است. در نتیجه امکان دارد زوجی دخترخاله و پسرخاله باشند اما علاوه بر تفاوت دیدگاه پدرانشان که غریبهاند، شخصیت و اخلاق مادران آنها نیز یکسان نباشد. بنابراین توصیه میکنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسبها و اینکه آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانوادهها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.
مزایای ازدواج فامیلی
گفتیم برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشیم، نیاز داریم تناسبهای لازم را با همسرمان داشته باشیم. شاید معادل این عبارت متناسب بودن که در روانشناسی بهکار میبریم بتوان عبارت همکفو بودن در تعالیم اسلامی را ذکر کرد. این تناسبها در برخی از حوزهها حتما باید وجود داشته باشند وگرنه زندگی زوجین با مشکل مواجه میشود.
از مهمترین موارد، تناسب خانوادگی است. مقصود ما شیوهها و سبک تربیتی است که با آن رشد کردهاند و از کودکی بنا به سلیقه خانواده و والدین خود تحت قواعد خاصی بودهاند. به عنوان نمونه اگر فردی در فضایی بزرگ شده باشد که در آن خانواده خیلی به زن اهمیت نمیدهند و مرد قدرت مطلق است، نمیتواند با دختری ازدواج کند که در خانوادهاش زنها همهکاره بودند. زندگی این دو مصداق دو پادشاهی میشود که در یک ملک نمیگنجند. مثالها برای فضای متفاوت تربیت فراوان است و اگر چنین تناسبی نباشد باعث مشکلات جدی میشود. گاهی اوقات زن و شوهری با اختلافات جدی به ما مراجعه میکنند که در نگاه اول درمییابیم ازدواج این دو هیچ تناسبی نداشته است. یکی در خانوادهای بزرگ شده که معتقد بودند اگر فلانی موفق است حتما تلاش و پشتکار داشته در حالی که خانواده طرف دیگر موفقیت افراد را در این میدیدند که حتما برای خود طلسم یا دعای جادو جمبلی گرفته که پیشرفت در کار و رونق زندگی به دست آورده است. طبیعی است چون این خانم و آقا تناسب خانوادگی ندارند، نمیتوانند با هم خوب زندگی کنند. شکلگیری افکار و شخصیت آنها کاملا از هم متفاوت است. این تناسب اغلب در ازدواج فامیلی وجود دارد و چنین نگرانیای برای زوجهای فامیل منتفی است.
تناسب دیگری که حتما باید وجود داشته باشد، تناسب فرهنگی است. یعنی فرهنگ که عبارت است از بایدها و نبایدها و ارزشها و ضدارزشهای ما باید با همسرمان در تناسب باشد. یعنی این طوری نباشد که اگر ما ارزش کسی را به پول و ثروت او میدانیم، همسرمان در نقطه مقابل باشد و بگوید ارزش افراد به میزان تحصیلات آنها یا دیگر معیارهاست نه ثروت آنها و مدل ماشینشان. به علاوه در دید وسیعتر فرهنگ ما در بحث کلان هم باید در تناسب یکدیگر باشد که در ازدواج فامیلی چنین مشکلی وجود ندارد.
بایدها و نبایدهای یک دختر اهل آذربایجان با دختر یا پسری که در شمال کشور یا جنوب بزرگ شده است، یکسان نیست. فاصلهای در این میان هست که به تناقض میانجامد. این اختلاف فرهنگی نقطه آغازین دعواها و اختلافات آنهاست.
مساله دیگر، تناسب اعتقادی است. از آنجا که اعتقادات، جنس محکمی دارند و هر فردی با هر اعتقادی چه شیعه و سنی، چه بودایی و حتی لائیک حاضر است پای عقاید خود بایستد، نداشتن تناسب اعتقادی واقعا مسالهساز است. هر کدام از ما برای خود اعتقاداتی داریم که فقط به خودمان ربط دارد اما وقتی قرار شد در کنار هم و به عنوان زوج زندگی کنیم نمیتوانید بگویید موسی به دین خود، عیسی به دین خود.
در ازدواج فامیلی جنس اعتقادات خانواده از یک نوع است و همین مساله یعنی نداشتن یک دسته از درگیریها و مشکلات. پس تناسب اعتقادی هم منتفی میشود.
معایب ازدواج فامیلی
مساله تشابههای ژنتیکی و بیماریهای ارثی که امکان انتقال آن در ازدواج فامیلی بالاتر میرود از معایب مهمی است که به این انتخاب وارد است و شاید افراد این را بزرگترین عیب بدانند اما از معایب جدی که در ازدواجهای فامیلی وجود دارد این است که اگر اختلافی بین زن و شوهر جوان ایجاد شود مشکل آنها به خانوادههایشان و در نتیجه به کل فامیل بسط داده میشود. اصل و ریشه این اختلافات از آنجایی ناشی میشود که بعد از ازدواج نسبتی که بین ما و خاله یا عمه یا زنداییمان بوده است حالا تغییر میکند و او را مادر همسرمان میدانیم نه همان خاله جان یا عمه جان. شاید هنوز هم عمه یا خاله جان را دوست داشته باشیم اما حس ما نسبت به او تغییر میکند. توقعی که از او داریم رنگ دیگری میگیرد و او مادرشوهر یا مادرزن ماست نه خاله جانی که از کودکی برایمان عزیز بوده است. در واقع چون حس ما تغییر کرده و نوع توقعاتمان در این قالب جدید عوض شدهاند این روند اتفاق میافتد. شما با این ازدواج تماسها و برخوردهایتان بیشتر میشود و به دنبال عمیقتر شدن رابطه با هم در تعارض قرار میگیرید چون منافع شما با هم در تقابلاند یا لااقل حس شما این را القا میکند که چنین حالتی وجود دارد. شاید تا به حال بیش از صد مورد زوجینی را دیدهام که با هم فامیل بودهاند و در 3 گروه خوشبخت، متوسط و مسالهدار و در آستانه طلاق قرار داشتند و بدون استثنا همه آنها این تغییر حس را گزارش میکردند.
همین جا لازم است بگویم اگر شما اصرار دارید با هم ازدواج کنید و مشاوره ژنتیک هم انجام دادهاید و مانعی وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با آموزش برخی نکات مهم به شما کمک کند این حس خود را در اختیار بگیرید. او باید مهارتهایی را به شما آموزش دهد تا جزو مواردی از ازدواج فامیلی باشید که هماکنون زن و شوهرانی خوشبخت هستند.
مشاور به شما میآموزد چطور با فراگیری مهارتهای بهتر زیستن، رفتاری با مادر همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی را حفظ کند بلکه در جایگاه خاصتری هم قرار بگیرد.
اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، میتوانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانوادهای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید و اگر مهارتی را که برای داشتن زندگی سالم باید داشته باشید، ندارید با کمک مشاور میتوانید آن را یاد بگیرید. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که اگر فاقد مهارتهای مهم زندگی باشید چه با فردی که در خانواده و فامیل است و چه با فردی که غیرآشناست، ازدواج کنید موفق نخواهید بود. اگر نتوانید با همسرتان و خانواده او درست رفتار کنید، اگر نتوانید مشکلات را ارزیابی کنید، تفاوتی نمیکند شرایط ازدواجتان چه باشد، چون در هر صورت بازنده هستید.
یکی دیگر از بدیهایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن خانواده ما گستردهتر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه میشود. گسترش روابط و برخورداری از حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بیبهره میمانیم.
اما وقتی حسن ازدواج فامیلی کامل میشود که ارزیابی و پاسخ بله یا نه دادن هریک از خانوادهها چه دختر و چه پسر به راحتی پاسخ گفتن به غریبهها مقدور باشد و هیچکدام یکدیگر را مجبور نکنند خلاف میلشان بله یا خیر بگویند.
شاید دخترعمو یا عمه شما به هر دلیلی که برای خودش دارد تمایل نداشته باشد پاسخ مثبتی به شما بدهد. لازم است با برخورد منطقی و انسانی به خواسته او احترام بگذارید.
قابل توجه والدین اینکه، هر خواهر یا برادری هم باید چنین آزادی عمل و انتخابی را به خواهر و برادرش بدهد. نباید این تصمیم و خواستگاری بر روابط آنها تاثیر بگذارد. اگر شما علاقه خاصی به خواهر یا برادرزادهتان دارید نباید طوری عمل کنید که آزاداندیشی و حق انتخاب را از بچهها سلب کنید. باید این ذهنیت را داشته باشید که او در بزرگسالی فردی را از غریبهها به همسری بگیرد. آنها باید اختیار در انتخاب داشته باشند و اگر قرار باشد نوعی سرنوشت از پیشتعیینشده بر آنها تحمیل شود میتواند جزو معایب بزرگی باشد که باید منتظر باشید کی و کجا این آسیب بر زندگی آنها وارد شود. ازدواج فامیلی اگر ضرورت اصلی یعنی مشاوره ژنتیک را پشت سر بگذارد و سپس بررسی و مشاوره ازدواج هم صورت بگیرد نه تنها مشکل و خدشهای به رابطه خواهر و برادرها وارد نمیکند بلکه زندگی را شیرین میکند. در مقابل اگر این نکات رعایت نشود، ازدواجی تلختر از این ازدواج نیست.
منبع : هفته نامه سلامت
نویسنده : الهه رضائیان