وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سالها ردای قضاوت به تنداشتن برای کسی که حالا کسوت وکالت به قامت دارد، امتیازی ویژه است و مهدی عمادی این امتیاز را دارد. صلاحیت گفتههای او از سالها تجربهاش در مسند قضا آب میخورد.
عمادی پرونده های خانوادگی زیادی را بررسی کرده، با زنان و مردان مختلفی برخورد داشته، حرف های خوب و بد زیادی را شنیده، کلک ها و فریبکاری های زیادی را از نزدیک دیده و حالا که در دادگاه ها به عنوان وکیل حاضر می شود از همه تجربه هایش به نفع موکلانی که برای وصول مهریه شان تلاش می کنند، استفاده می کند.
گفت و گوی ما با او از تشریح وضع زنانی که شوهرانی متمکن دارند، اما برای فرار از مهریه به هر روشی متوسل می شوند، شروع شد و با ارائه راهکارهای قانونی به زنان ادامه یافت و سرانجام به این نتیجه رسید که در شرایط امروزی که قانون کمترین حمایت را از زنان دارد، مهریه بهترین وسیله برای احقاق حقوق زنان است. البته به این شرط که در تعیین مهریه افراط و تفریط نشود و میزان آن بسیار اندک یا بسیار کلان نباشد.
یکی از شگردهای مردان متمکن برای فرار از پرداخت مهریه همسرانشان، انتقال اموال به غیر است که دست زنان را از گرفتن مهریه کوتاه می کند. این زنان برای اثبات تمکن مالی شوهر نیز با مشکلات زیادی رو به رو هستند و اغلب موفق به اثبات ملائت (توان مالی) مرد نمی شوند.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مقدمه:
کی داده، کی گرفته؛ عنوان شایع و متعارفی است که پسران و دختران و خانوادههای آنها در بدو آشنایی و فراهم آوردن مقدمات خواستگاری از آن زیاد استفاده میکنند!
در نگاه پسر و داماد آینده ـ مهریه؛ تشریفاتی عرفی و خانوادگی برای رسیدن به نامزد مورد دلخواه خویش و وقوع نکاح بیش نیست و از منظر دختر و عروس آینده و خانواده وی نیز؛ مهریه در زمرة همان تشریفات متعارف بوده که میتواند بعنوان پشتوانه آتی وی نیز تلقی گردد، اما هر دو، نوعاً و عموماً بر این باورند و بر این طبل توخالی عرفی با شدت و حدّت میکوبند که؛ «کی داده و کی گرفته»؟!یکی به تعداد سن و سال تولد خود، دیگری براساس میزان تعیین شده برای خواهر یا دخترخاله خویش، آن یکی بر مبنای اعداد اسلامی و مقدس و برخی نیز متناسب با شأن و شئونات عرفی و خانوادگی و یا طبق نظر پدر و یا مادر خویش و البته، کمتر زوجی و خانوادهای نیز بر مبنای واقعیات و توان مالی واقعی پسر یا داماد آتیه نسبت به تعیین میزان و سقف مهریه مبادرت میکنند.
لکن، غافل از آنکه، با بروز اختلافات خانوادگی و زناشوئی، نخستین و اصلیترین اقدام حقوقی و قانونی عروس خانم و دختر دیروز، مطالبه و اجرای مهریه است. و نخستین و جدیدترین دغدغه داماد و پسر دیروز نیز مقابله با آن و فرار از ادای دین خویش به همسر است. مهریه یا همان اصطلاح عرفی مزبور (کی داده، کی گرفته)، برخلاف باور ظاهری و غیرجدیاش دارای پیامدهای جدی، قانونی، حقوقی، عاطفی و اجتماعی متعدد و فراوان خواهد بود و همین مهم، زمینهساز نابههنجاریهای مختلف و «بحران مهریه در ایران» شده است و موجبات تزلزل در ثبات خانوادهها را در عمل، فراهم آورده است. زندانها سرشار از مردان بدهکار بابت مهریه شده. زنان به دنبال مهریه خویش در محاکم و ادارات ثبت اسناد و املاک و محاکم. مراجع انتظامی نیز در راه تعقیب حقوقی و انتظامی و اجرایی آن. دستگاه تقنینی در راه یافتن راهحل قانونی در راه برونرفت از این بحران. بعضیها به دنبال عندالمطالبه قرار دادن مهریه در عقدنامه و بسیاری نیز در تأکید بر عندالاستطاعه ساختن آن در توافقات قراردادی و رسمی خویش در سند نکاحیه بوده و در این بین، تحولات روزافزون قیمت سکه و ارز خود مزید بر علت و موجب تشدید این رقابت تأسفبار شده است؟! وضعیت موصوف؛ گردونهای است که میلیاردها تومان خسارات پیدا و پنهانی را به دولت و جامعه و خانوادهها تحمیل کرده و خواهد کرد…؟!
در این نوشتار بر آنیم که به این مهم و مسائل مختلف مربوطه از حیث حقوقی و قانونی پرداخته و ضمن نقد و بررسی بخشنامة عندالاستطاعه بودن و بخشنامه قوه قضائیه در خصوص اعسار، راهکارهای پیشنهادی مربوطه را نیز برای مهار تدریجی آن ارائه نمائیم.
طرح مطلب:
مهریه از زمره منابع مالی حقوق زنان در حقوق ایران است که عموماً، به هنگام خواستگاری و نامزدی از سوی بزرگان و خانوادهها یا زوجین تعیین میگردد.
مِهر (با کسره) به معنای محبت، دوستی، خورشید و آفتاب بوده و مَهر (با فتحه) به مفهوم کابین، قباله، صداق، صداقیه، قرض و مهریه میباشد. در زبان و ادبیات فارسی در مورد ازدواج و مهریه، داستانها و ضربالمثلهای فراوانی از وقایع شادی و غمانگیز وجود دارد که ادبیات دیگر ملل فاقد آنند. برخلاف گذشته، به لحاظ برخاستن صفا و سادگی از میان خانوادهها و ظهور تظاهر، منیّت و تشریفات چشم و همچشمی در بین پسران و دختران، تعیین و درج مهریههای کلان در عقدنامهها و عدم امکان پرداخت آنها از سوی مردان و هدایت آنان به سوی زندان و به هم ریختن کانون گرم خانوادهها و توسعه روزافزون «بحران مهریه»، امری شایع و کاملاً متعارف شده و جدای از تهران و شهرهای بزرگ کشور به شهرستانها نیز سرایت کرده است.
اکنون مسئله مَهر یا همان عبارت معروف« کی داده، کی گرفته…؟!»، به عنوان رکن اصلی ازدواج، چنان عرصه را بر زندگیها تنگ گرفته که «عاقلان از دست دادند اختیار خویش» و به قولی، ازدواج، آب زندگی است که خورده، پشیمان و نخورده هم پشیمان است. مطالبه مهریه، نخستین دعوای حقوقی بین زن و مرد بوده که در صورت عدم پرداخت آن از سوی زوج، زندان پذیرای وی به عنوان محکومعلیه میشود.
در همین ارتباط و برای زندانزدایی و رهایی آقایان از قید زندانها، راهکارهای متعددی در محافل قانونی و مراجع مختلف پیشنهاد و مطرح شده است. «تعیین سقف برای تعیین مهریه» و بخشنامه معاونت قوه قضائیه و ریاست سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در خصوص «عندالاستطاعه بودن مهریه» و آثار حاصل ازآن در بین خانوادهها و جامعه حقوقی کشور و نیز «بخشنامه ریاست قوه قضائیه نسبت به اعسار در محکومیتهای مالی»، از جمله مهمترین رهیافتهای مزبور بوده است و تفسیرها و اظهارات زیادی را، از جمله «برداشتن زندان نسبت به مهریه و عدمپرداخت آن از سوی مردان و…» در بین افراد و به ویژه زنان ایجاد کرد.
تعریف اجمالی مَهر:
مَهر، توافق مالی فیمابین زن و مرد به هنگام عقد نکاح بوده و نوعی الزام قانونی و شرعی است که بر شوهر تحمیل میشود و زوجین میتوانند به هنگام عقد یا پس از آن، مقدار مَهر را به تراضی تعیین کنند. مهر، عندالمطالبه بوده و زوجه، به محض انعقاد عقد نکاح، مالک آن میشود. این مالکیت نسبت به نصف مهر، مستقر و نسبت به بخش باقیمانده، متزلزل و منوط به انجام زناشویی زوجین است. مهر به انواع مَهرالمُسَمّی، مَهرُالْسُّنَّه (مَهر محمدی)، مَهرالمِثل، مَهرالمُتعَه تقسیم میشود و ضروری است مال مورد مهر، مالیت داشته و قابل تملیک و نقل و انتقال (نسبت به زن) باشد. مهر باید معین و معلوم بوده و قدرت مرد بر تسلیم آن نیز شرط است.
وضعیتهای حقوقی مهر:
حالات و وضعیتهای حقوقی متعددی بر مهریه مترتب است: «تعهد ثالث به پرداخت مهر، تعیین مهر توسط ثالث یا شوهر، تعیین مهر توسط زن، مهر و طلاق قبل از نزدیکی، مهر و طلاق بعد از نزدیکی، شرط مدت یا قرار اسقاط برای پرداخت مهر، مهر و فسخ نکاح، قبل و بعد از نزدیکی، وجود و ظهور تلف و عیب در مهر، مرگ شوهر قبل از تعیین مهر و نزدیکی، مهر و بطلان نکاح، مهر مجهول و ملک غیر، قرار دادن یک مهر برای دو زن، مهر و حق حبس (حق امتناع زوجه از تمکین در برابر مرد)، مهر و ارتداد زوج و مهر و فوت زوجین، از جمله آنها بوده و هر یک دارای آثار حقوقی خاص خویش است.در نکاح دائمی، میتوان مهر تعیین نکرد یا پس از وقوع عقد، بر میزان آن توافق کرد و عدم تعیین مهر موجب بطلان آن نخواهد بود، ولی در نکاح موقت، تعیین مهر به مانند مدت، شرط است و عدم ذکر مهر در آن، موجب بطلان عقد خواهد بود.
نحوه محاسبه مهریه:
چنانچه مهریه وجه نقد بوده و زوجین هنگام وقوع عقد برای وصول آن به ترتیب خاص توافق نکرده باشند، به ترتیب ذیل عمل میشود: متوسط شاخصهای سال قبل، تقسیم بر متوسط شاخصهای سال وقوع عقد. آنگاه نتیجة حاصل، ضربدر مبلغ مهریه مندرج در عقدنامه. مهریه مزبور، متناسب با تغییر شاخصهای قیمت سالانه زمان تادیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی تعیین و به قوه قضاییه ابلاغ میگردد، محاسبه و پرداخت خواهد شد. معهذا در صورتی که مهریه به عنوان سکه، ملک و مانند آنها باشد، طریق محاسبه آن، وضعیت مهر به قیمت روز بوده و ملاک قیمت روز نیز، زمان تادیه و پرداخت مهریه است.
نحوه وصول مهریه:
در حال حاضر، نحوه وصول و مطالبه مهریه از طریق محاکم دادگستری و مراجع ثبتی است. مطالبه مهریه در محاکم خانواده مستلزم تقدیم دادخواست از سوی زوجه یا وکیل وی و تودیع هزینه دادرسی به میزان مهرالمسمی (مهریه)یِ درخواستی یا اخذ حکمِ اعسار قطعی مبنی بر معافیت موقت از تادیه هزینه مزبور است. وصول مهریه از طریق مراجع ثبتی نیز منوط به درخواست زوجه از دفتر ازدواج با همسر خویش و صدور اجراییه ثبتی و طی تشریفات قانونی مقرر است. در هر دو حالت، میتوان نسبت به توقیف و بازداشت اموال زوج اقدام کرد. با این وجود، نمیتوان به طور توأمان در مقام وصول مهریه از طریق مراجع مزبور برآمد مگر نسبت به بخشی از آن در یک مرجع و بخشی دیگر در مرجع بعدی.
در صورت قطعیت حکم محکومیت زوج به پرداخت مهریه و صدور و ابلاغ اجراییه درخواستی از طرف زوجه (محکوم لها) از سوی دادگاه صادرکنندة رأی، حکم صادره متعاقب انقضای موعد قانونی (۱۰ روز از تاریخ ابلاغ اجراییه)، حسب درخواست زوجه از سوی اجرای احکام دادگاه خانواده به موقع اجرا گذارده میشود.
در صورت توقیف اموال مرد از قبل، نسبت به انتقال عینی یا تخصیص عملی آن به زوجه اقدام میشود و در صورت نداشتن مال، بنا به درخواست زن به استناد ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی، نسبت به حبس و بازداشت مرد به عنوان محکوم علیه پرونده مهریه اقدام میشود.علاوه بر این، تا سال ۱۳۸۴، مرد باید ضمن رفتن به زندان نسبت به تقدیم دادخواست اعسار و تقسیط در پرداخت مهریه وفق ماده ۳ قانون مزبور عمل میکرد. با این وجود، متعاقب صدور رأی هیأت عمومی دیوان عالی کشور در سال ۱۳۸۴، قید فوق برداشته شد و ضرورتی به طرح دادخواست اعسار زوج از زندان نیست.
اما با صدور و ابلاغ بخشنامه صادره از سوی ریاست قوه قضائیه، وضعیت مزبور دچار اختلافات متعدد در اجراء و تفسیر از سوی مراجع قضایی و اجرایی شده است که بدان خواهیم پرداخت.شایان ذکر است که طبق ماده ۱۰ قانون مدنی، زوجین میتوانند در خصوص پرداخت مهریه و افزاش یا کاهش آن توافق کنند. فوت زوج پس از وقوع نکاح، تأثیری در مالکیت زن بر مهر ندارد و زن میتواند کل مهر را از ماترک شوهر استیفاء کند و در صورت فوت زن، حق مذکور به ورثه او منتقل میشود. به علاوه، نوعروسان جوان طبق ماده ۱۰۸۵ قانون مزبور میتوانند از تمکین در برابر شوهر خویش امتناع کرده و هرگونه تمکین خود را به استناد «حق حبس فوق» منوط به تادیه کامل مهریه خویش نمایند.
عندالمطالبه و عندالاستطاعه بودن مهریه:
گفتیم که مهریه، عندالمطالبه بوده و بر ذمه شوهر است. و زن به محض انعقاد نکاح، مالک آن میگردد، مگر آنکه نسبت به پرداخت آن، ترتیبی بین آنها مقرر گردد. از این رو، غالباً عبارت «عندالمطالبه بودن مهر» در اسناد نکاحیه درج میشود و ضمن تفهیم به زوج، به توشیح وی و زوجه میرسد و این، آغاز بدفرجام زوج در صورت عدم حصول به تفاهم و سازگاری با همسر خویش در زندگی آتی و مشترک است و همین نافرجامی، به شرح آتی، وی را بس است!
با این وجود، در حال حاضر، عموماً مهریه، وسیله متعارفی برای تبدیل شدن این حق شرعی و قانونی زنان جهت تنبیه مردان و طرح دعاوی حقوقی متعدد در محاکم خانواده و ظهور و توسعه روزافزون «پدیده مذموم زندانیان مهریه» شده است.
چندی پیش، در پی تغییر و اصلاح و بازنگری قوانین مهریه و تغییر نگرشهای فرهنگی نادرست نسبت به آن و تعدیل وضعیت مهریههای سنگین، معاونت قوه قضائیه و ریاست سازمان ثبت اسناد و املاک کشور طی بخشنامهای، سردفتران ازدواج کشور را مکلف به ثبت توافق زوجین مبنی بر عندالاستطاعه بودن پرداخت مهریه، به صورت شرط ضمن عقد نکاح و درج آن در نکاحیه و امضای زوجین کرده است. با انتشار و انعکاس این بخشنامه، قضاوتها و برداشتهای متفاوتی در بین حقوقدانها و خانوادهها، خصوصاً زنان مطرح شد و شایعات متعددی مبنی بر حذف مهریه در حقوق مالی زوجه، برداشتن زندانیان مهریه و رهایی آقایان و بلاتکلیف ماندن دعاوی مربوطه و مانند آنها در جامعه مطرح شده و به سرعت رواج یافته است. صرفنظر از نادرست بودن قضاوتهای مزبور، صدور این بخشنامه به زعم تدوینکنندگان آن، گامی مناسب در راه تعدیل وضعیت زندانیان مهریه و کاهش آنها و مهار نسبی بحران مهریه در خانوادههای ایرانی است، اما تحلیل آتی، از صحیح نبودن نگرش مزبور و ظهور آثار پیشبینی نشده و غیرقابل جبرانِ آن در سرنوشت خانوادهها، خصوصاً زنان به عنوان دارندگان حق شرعی و قانونی فوق (مهریه) حکایت دارد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
شاید نوشتن و سخن گفتن در خصوص موضوع تکراری مهریه، هم چشم و هم ذهن را آزار دهد، ولی از آنجایی که در جامعه کنونی ما مهریه و در حقیقت پرداخت مهریه موجب شکستن قلوب و آزار دلها می شود، هرچقدر هم در این مورد نوشته و موارد لازم تذکر داده شود، خالی از لطف که نیست، به نظرم شاید در میان بسیاری از انسانها حد اقل تلنگری برای یک نفر باشد. به این جهت برآن شدیم به مواردی چند در خصوص این امر اسلامی که به جهت جهل و نادانی بسیاری از انسانها تبدیل به معضلی برای خانواده ها و برانداختن بنیاد خانواده شده است بپردازیم. باشد که چشمهای بینا ببینند و گوشهای شنوا بشنوند؛
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مهریه، به مالی گفته میشود که مرد در هنگام وقوع عقد نکاح به زوجه خود میپردازد یا مکلف به پرداخت میشود. بر اساس منابع فقه اسلامی، مهری که شوهر به زن میپردازد، در حقیقت عوض حق بهره بردن از بضع (آلت تناسلی) زن است.
اگر چه مهریه در زمان معاصر مختص مسلمانان است، اما برخی محققان به شواهدی تاریخی از ایران قبل از اسلام، یونان باستان و نیز آیین یهودیت اشاره میکنند که نشاندهنده سابقه پرداخت مبلغی پول از طرف داماد به عروس (یا پدر عروس) در زمان ازدواج است.
مرد به هنگام اجرای صیغه ی نکاح و ازدواج، چیزی را به همسرش تقدیم میکند که در اصطلاح «مهریه» (صداق) نامیده میشود. این هدیه و بخشش که از طرف مرد انجام میشود، امروزه به هدف پایبندی به لوازم زندگی مشترک و ارتباط زناشویی یا ضامنی برای حق طلاق زن است. در آموزههای دینی برای مهریه، مقدار معینی تعیین نشدهاست، بلکه این امر به توافق زن و مرد بستگی دارد. همچنین در نوع مهریه نیز محدودیتی وجود ندارد و هر چیزی که ارزش اقتصادی واجتماعی داشته باشد، میتواند مهریه قرار گیرد؛ همانند طلا، نقره، املاک، پولهای رایج، لوازم زندگی و حتی آموزش قرآن یا آموزش مهارتی ویژه.
امروزه عدهای از مردم مشتمل بر قشر تحصیلکرده و عادی، با مهریه مخالف هستند و اعتقاد دارند مهریه یک نوع تعیین قیمت برای زن است. با توجه به آمار بالای زندانیان مهریه -سالانه ۲۰ هزار نفر، عدهای میگویند که تعیین مهریه باعث ایجاد فاحشهگی نو شده است.
عمر برخی از زندگیهای مشترک در ایران به ۶ ماه کاهش یافتهو در هر ماه ۱۱ هزار و ۵۸۶ واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده است.
در بسیاری از اوقات، مهریهٔ دختران مسلمان ایرانی بر مبنای سکههای طلا تعیین میشود؛ از سال تولد دختر گرفته تا شمار ائمه یا سورههای قرآن کریم به عنوان تعداد سکههای مهریه دختران بریده میشود.
بر اساس تحقیقی در سال ۱۳۸۷ در مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه از بیش از ۱۲۰۰ زن و مرد متاهل بین ۱۸ تا ۴۰ سال در حدود ۱۲ استان ایران نشان داده که میانگین مهریه به اعلام زنان ۳۵۰ سکه طلا و به اعلام مردان ۲۶۰ سکه طلا است. این پژوهش از رشد سریع میانگین مهریه در سالهای اخیر حکایت داشته به طوریکه تنها در عرض ۵ سال از میانگین ۳۰۰ سکه به ۴۵۰ سکه طلا رسیدهاست.البته مهریههایی با مبنای ۱۲۴۰۰۰ سکه طلا هم دیده شدهاست.
بررسیها حکایت از رکورددار بودن کشور ایران در زمینه مهریه در منطقه آسیاست، چنانکه در عربستان، عرف مهریه ۱۴ هزار دلار یا ۱۸ میلیون تومان است. در جمهوری آذربایجان، میانگین نرخ مهریه در حدود ۲۰۰۰ منات و معادل ۳ میلیون تومان برآورد میشود. میانگین نرخ مهریه در میان اقوام مختلف کشور هند در حدود ۱۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار روپیه یا معادل ۳ میلیون تا ۳۵ میلیون تومان تعیین میشود. در ترکیهنیز نرخ مهریه به طور متوسط ۳۵ هزار لیر یا حدود ۲۵ میلیون تومان است. در مناطق مختلف چین نیز در میان اقوام مختلف، نرخ مهریه حدود ۱۰۰ هزار یوان، معادل ۲۰ میلیون تومان در نظر گرفته میشود. در عماننیز نرخ مهریه در حدود ۱۰ هزار ریال (واحد پول عمان) و برابر با ۲۵ میلیون تومان است. به این ترتیب، در کشورما نیز سعی شده مهریه تعدیل و واقعی شود چنانکه در اواخر سال گذشته بحث «مهریه ملی» با تعیین ۱۱۰ سکه کلید خورد.
مهریه در اسلام بر سه قسم است:
مهر المسمی: مهری است که زن و شوهر قبل از انعقاد عقد نسبت به مقدار و میزان آن توافق نموده و آن را در عقد ذکر میکنند. تعیین میزان مهر مطابق ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی منوط به تراضی طرفین است و محدودیتی در این خصوص در قانون پیشبینی نشدهاست. و طبق ماده ۱۰۷۹ قانون مدنی، مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود، معلوم باشد(ماده ۱۰۷۹ قانون مدنی).
شرایط مهر المسمی:
اگر در زمان انعقاد عقد راجع به مهریه توافق نشده یا اینکه مهریه نوعی تعیین گردیده که مطابق قانون نبوده، ولی عمل زناشوئی بین زوجین رخ دادهاست، در این حالت بر اساس عرف و عادت محل و وضعیت خاص زوجه مانند تحصیلات، سن، شغل و امثال آن مهریهای هم شأن زنان مشابه وی تعیین میگردد که به این نوع مهریه مهرالمثل میگویند.
در نکاحی که دائم بوده و مهریه ذکر نشده یا شرط عدم مهر شده باشد زوج به زوجه مطلقه خود که با او نزدیکی نکردهاست مهریهای پرداخت میکند و این مهریه اصطلاحا مهرالمتعه گفته میشود.
اگر در عقد تعیین مهر به یکی از زوجین یا شخص ثالثی واگذار شود صحیح است و به آن تفویض مهر گویند .
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرماید:«لا تغالوا فی مُهورِالنّساء فَیَکونُ عَداوة»(وسائل، ج 14، باب 5، ابواب مهور، حدیث 12).یعنی:«در مهر زنان زیادهروی نکنید که موجب پدید آمدن دشمنی است».
در اسلام زنانی که مهرشان سنگین و زیاد از حد باشد، مشؤوم و بیبرکت شمرده شدهاند(وسائل، ج 14، باب 5، ابواب مهور، حدیثهای 1، 8، 10 و 11).
زیرا در این صورت، مهر بیشتر جنبۀ مادی پیدا میکند، نه جنبۀ معنوی. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ میفرماید:
«اَفضَلُ نِساءِ اُمَّتی اَصْبَحهُن وَجْهاً وَ اَقَلَّهُنَّ مَهراً»(وسائل، ج 14، باب 5، ابواب مهور، حدیث 9). یعنی:«برترین زنان امّت من کسانی هستند که از نظر صورت دلفریبتر و از نظر مهر کمترین مقدار آن را داشته باشند».
و همچنین مهر نباید خیلی کم باشد. زیرا در این صورت اگر نزد عرف مالیّت نداشته باشد مثل یک دانۀ گندم، عقد باطل میگردد و یا اثر خاصّ خود را که همان ایجاد محبّت و الفت و جلب اطمینان زن است، از دست میدهد.
در روایات توصیه شده است که میزان مهر بر اساس مهر سنّت باشد که در حدود 490 تا 500 درهم است(ارزش هر درهم به اندازۀ یک مثقال نقره و هر مثقال نقره حدود 18 نخود طلاست) و این مبلغ مقداری است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ازدواجهای خود مهر زنان و دختران خود قرار میداد.
حضرت امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود:«صداق زن چیزی است که زن و مرد بر آن توافق نمایند، کم باشد یا زیاد»(همان، ص 2). ولی در احادیث تأکید شده که مهر خیلی هم کم نباشد.
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود:«دوست ندارم که مهر زن کمتر از ده درهم باشد، تا با پولی که در مورد زنا پرداخت میشود تشابه نداشته باشد»(همان، ص 11). این درست نیست که زن خودش را رایگان و بدون مهر در اختیار مرد قرار دهد.
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ در مورد زنی که قصد داشت خود را رایگان به نکاح مردی در آورد فرمود:«این کار فقط برای پیامبر جایز بود، اما در مورد افراد دیگر نکاح صحیح نیست، مگر اینکه قبل از عروسی چیزی به زن تقدیم کند، کم باشد یا زیاد، گر چه لباس باشد یا درهمی»(همان، ص 13).
درست است که اسلام اصل وجود مهر را برای صحت ازدواج لازم میداند ولی ارزش زن را به مقدار مهر نمیداند. هدف ازدواج نباید مهر باشد بلکه انس و آرامش خانوادگی مطلوب است. در تعیین مهر نباید آن قدر سختگیری کرد که قدرت ازدواج از جوانان سلب شود و ناچار شوند تجرد را بر تأهل ترجیح دهند. اگر هم تن به ازدواج دهند در اثر ایرادها و اشکالتراشیهای خانوادۀ دختر عقده و کینه پیدا کنند. به تجربه ثابت شده که ایرادها و سختگیریهای خانوادۀ دختر در مهر و مراسم عروسی، موجب رنجش خاطر داماد میشود، چنان عقدهای پیدا میکند که تا آخر عمر برطرف نمیشود و صدها مشکل به همراه خواهد داشت.
در مقدار مهر به شخصیت اخلاقی و دینی و اجتماعی و اقتصادی مرد توجه کنید، وقتی به حد متعارف رسید دیگر اشکالتراشی نکنید بهتر است حالت اعتدال را رعایت کنید. برای اعتدال نمیتوان مقدار معینی را پیشنهاد کرد. بلکه نسبت به خانوادهها و طوایف و زمانها و مکانها متفاوت خواهد بود. نه افراط و مسابقۀ در ازدیاد مهر صحیح است نه این که با شعار و تبلیغات زنها را به طرف تفریط سوق دهیم و تشویق کنیم که در ازدواج به مهرهای بسیار کم و بیارزش مانند یک شاخۀ گل، یا یک جلد کتاب، یا یک سکۀ بهار آزادی، یا یک رأس گوسفند و امثال اینها قناعت کنند. به نظر میرسد این نیز یک نوع انحراف محسوب میشود. اگر همۀ مردها نسبت به همسرشان وفادار و باانصاف بودند و به تعهدات احلاقی و انسانی عمل میکردند، مهرهای بسیار کم، مشکلی را به وجود نمیآورد ولی متأسفانه چنین نیست. در بین اجتماع شاهد مردهایی شیاد و فریبکار و عیاش و خودخواه هستیم که از عواطف انسانی بیبهرهاند و نسبت به همسران مظلوم و بیچارهشان چه ظلمها و جنایتهایی را مرتکب میشوند و آن زنان مظلوم دادرسی جز خدا ندارند. این گونه مردها گر چه در اقلیتاند ولی به هر حال وجود دارند. آیا درست است که دختران خام و سادهاندیش را مفت و مجانی به دام این گونه افراد بیندازیم؟ مردها غالباً طرفدار تقلیل مهر هستند و حتی دختران را به دام تمسخر میگیرند که شما کوتاه فکر و مادی هستید و خودتان را با مهر میفروشید، و بدین وسیله آنها را فریب میدهند و با مهرهای بسیار ناچیز ازدواج میکنند ولی همین جوانان به اصطلاح روشن فکر از همسرشان انتظار دارند با جهاز بسیار کامل وارد خانه شود و اگر کوچکترین نقصی را در آن مشاهده کنند با زخم زبان و ایراد و بهانهجویی زندگی را بر او تلخ میکنند و با اندک بهانهای به اذیت و آزار او میپردازند و دم از طلاق و جدایی میزنند. چه بسا که زن بیچاره را با چند بچه بدون مخارج میگذاند و دنبال عیاشی و خوشگذرانی میروند. تعداد این مردهای بیوجدان و وبیعاطفه هم چندان کم نیست، اگر شک دارید به دادگاههای خانواده، که نمونهای است از آنچه در بین جامعه وجود دارد، مراجعه نمایید. البته اعتراف میکنیم که به وسیلۀ مهر نمیتوان مشکل ظلم و تعدی و بیانصافی بعضی مردها را حل کرد، بلکه در این جهت نیاز داریم به تقویت بنیاد دینی و اخلاقی مردم و اجرای کامل قوانین دادگاههای خانواده ولی در شرایط کنونی چارهای نیست؟ یک دختر خام و بیتجربه با چه تضمینی خود را در اختیار جوانی قرار دهد که میزان تعهدات دینی و اخلاقی او روشن نیست، آیا درست است که با یک دستۀ گل یا شاخۀ نبات ازدواج کند؟ آیا تعیین مهر متوسط و معتدلتر نزدیکتر به احتیاط نیست؟
عقیدۀ صحیح این است که افراط و تفریط در مهر هر دو خطاست. مهر زیاد موجب تقلیل در ازدواج و کینه و عداوت مردها، و مهر بسیار کم باعث بیارزش شدن زنها و سوء استفادۀ بعضی مردها میشود. بهترین راه، رعایت اعتدال و شرایط اقتصادی و اجتماعی خانوادهها میباشد.برای مرد صلاح نیست که در تقلیل مهر زیاد اصرار کند، زیرا باعث رنجش و سلب اعتماد زن میشود، برای زن هم صلاح نیست که در ازدیاد مهر اصرار نماید، چون موجب بدبینی و ایجاد عقده و عداوت خواهد شد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
همانطور که میدانید مهر هدیهای است که مرد به زن میدهد و لذا هر چه که مرد، مالک آن باشد و آن شیء مالیّت داشته باشد و قابل تسلیم باشد، و یا حقّی از حقوق مالی و یا منفعت اعیان خارجی باشد و یا کاری که انجام آن برای مرد در اصل شرع جایز باشد و با احکام الهی مغایرت نداشته باشد، میتواند مهر زن قرار بگیرد. نظیر پول، ملک منقول، حق التحجیر، اجارۀ ملک یا باغ، آموزش علم و هنر و انجام خدمت و... امّا آنچه که مرد، مالک آن نیست و یا مالیّت ندارد، نظیر خوک و شراب و یا آنچه که قابل تسلیم نیست، نظیر مرغ در هوا و ماهی در دریا و یا آنچه که در اصل شرع انجام آن بر مرد جایز نیست، نظیر فعل حرام، یا ترک واجب و یا آنچه که با احکام الهی مغایرت داشته باشد، نظیر اینکه در ازدواج دائم حق طلاق به دست زن باشد و یا شوهر اجازۀ ازدواج مجدد نداشته باشد و یا مرد از زن ارث نبرد و یا زن حق معاشرت با اجنبی داشته باشد، نمیتواند موضوع مهر قرار بگیرد. و شرط اینکه مرد در ازدواج موقّت، حق بخشش مدّت را نداشته باشد، از این قبیل است، یعنی چنین شروطی درست نیست.
به صلاح زن است که در صورت امکان مهرش ملک یا طلا و نقره یا منزل مسکونی یا چیز دیگری باشد که میتواند به عنوان ذخیره برای زن باقی بماند. ولی، در صورتی که مرد چنین تمکنی را ندارد نباید با ایراد و بهانه ازدواج را بر هم زد بلکه باید پول یا اشیاء دیگر را نیز به عنوان مهر قبول کرد.
در این جا لازم است به مردها توصیه کنیم، در صورتی که تمکن مالی دارید و میتوانید مهر همسرتان را ملک یا خانه قرار دهید، از این کار امتناع نداشته باشید، شما که قصد دارید عمری را با این زن زندگی کنید، چه مانع دارد مقداری از املاک خود را به عنوان مهر در اختیار او قرار دهید تا احساس غرور و شخصیت کند و مطمئن باشد که شما نیز به ادامۀ زندگی پایبند هستید، و بااطمینان و آرامش بیشتر در خانۀ شما زندگی کند. در صورتی که ملک داشته باشید ولی از مهر قرار دادن آن امتناع نمایید باعث بدبینی همسرتان خواهیدشد. ممکن است در صداقت و پایبندی و وفاداری شما تردید نماید، و در نتیجه به زندگی دلگرم نخواهد بود.
به پدر و مادر توصیه میشود: در صورتی که تمکن مالی دارید مهر عروستان را در مال خودتان قرار دهید یا نقداً بپردازید یا قطعه ملکی به او بدهید. بدین وسیله پسر و عروستان را شاد و سرفراز و محبت آنها را جلب نمودهاید. در آغاز زندگی نوین به استقلال آنان کمک نمودهاید که هرگز فراموش نخواهد شد. اگر دارید از این امر خیر دریغ نفرمایید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از موضوعاتی که نشان میدهد زن از دیدگاه اسلام از نظر اقتصادی مستقل است، همین مسئلۀ مهر است. زیرا زن مهر را در ازدواج دائم زمانی میگیرد که میخواهد به خانۀ شوهر برود و از همان لحظه تمامی مخارج زن، به عهدۀ شوهر میشود. و از آنجایی که کسی از کسان زن، نمیتواند مالک مهر باشد، لذا اگر قرار باشد زن نیز مالک آن نباشد، این ملک بدون مالک میماند و اگر بگوییم مالک آن، مرد است معنایش این است که مهر عبارت باشد از اینکه مرد به هنگام ازدواج، مالی را به زن خود بدهد و بلافاصله پس از عقد(به دلیل نداشتن استقلال اقتصادی زن) همان مال را تحت اختیار خود بگیرد و این خود یک امر باطل است و به بیان دیگر مهر اگر ملک باشد بعد از اجرای صیغۀ عقد، از ملکیت صاحب اولش خارج شده مملوک زن میگردد. این ملکیت امری واقعی است نه تشریفاتی. بعد از آن، مالک واقعی مهر، زن است و هر گونه تصرفی باید با اجازۀ او باشد. خرید و فروش و اجاره و هر گونه استفادۀ دیگری باید با اجازۀ زن باشد. نه پدر و مادر دختر حق دارند در ملک او تصرف نمایند نه شوهر. غصب مهر زن از گناهان بزرگی است که بخشیده نمیشود.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:«خداوند سبحان هر گناهی را در قیامت میبخشد جز سه گناه را: اول کسی که مهر همسرش را غصب کند، دوم کسی که مزد اجیری را غصب کند، سوم کسی که انسان آزادی را بفروشد»(همان، ص 22).
از حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ سؤال شد:«مردی دخترش را شوهر میدهد آیا میتواند از مهر او استفاده کند؟ فرمود: نه چنین حقی ندارد»(همان، ص 26).
همچنین اگر مهر پول نقد باشد، باید پول در اختیار زن قرار گیرد و هیچ کس حق ندارد بدون اجازۀ او در آن پول تصرف نماید.
اگر مهر نسیه و بر ذمّۀ شوهر قرار گرفته باید آن را بدهی واقعی محسوب بدارد و از اول قصد پرداخت آن را داشته باشد. اگر مدتی برای آن تعیین شده واجب است در رأس مدت پرداخت شود و اگر وقت معینی برای آن تعیین نشده هر وقت زن مطالبه کرد و شوهر قدرت ادای آن را داشت واجب است بدون تأخیر ادا کند.
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ دربارۀ مردی که با زنی ازدواج نموده، و از اول قصد نداشته مهر او را ادا کند، فرمود:«این شخص زناکار محسوب میشود»(همان، ص 21).
باز آن حضرت فرمود:«هر کس که برای زن مهری را قرار دهد ولی قصد ندارد آن را بپردازد، چنین شخصی به منزلۀ دزد خواهد بود»(همان).
مهر، دِین واقعی است و باید مانند سایر دُیون ادا شود. این که معروف است میگویند مهر را کی داد و کی گرفت، مطلبی است بر خلاف حق و عدالت و منطق اسلام. مهر را باید شوهر به همسرش بپردازد و اگر نداد در قیامت مورد بازخواست و مؤاخذه قرار خواهد گرفت. غصب حق زن از گناهان بزرگی است که حتی در قیامت هم مورد عفو قرار نخواهد گرفت. مگر این که زن از حق خودش بگذرد. خداوند در قرآن میفرماید:«مهر زنها را ادا کنید پس اگر از روی رضای باطن چیزی از آن را به شما بخشیدند بخورید که گوارایتان باد»(نساء، آیۀ 4).
تفاوت نمیکند ازدواج رسمی باشد یا غیر رسمی. به هر حال مهر بر ذمۀ مرد است و باید آن را ادا کند. مگر اینکه قدرت بر ادا نداشته باشد. در این صورت زن باید صبر کند تا مرد قدرت مالی پیدا کند.
البته زن هم نباید در گرفتن مهر به شوهرش سختگیری کند و اسباب مزاحمت را فراهم سازد، اگر شوهرش کاملاً در رفاه است میتواند مهر را مطالبه کند ولی اگر میبیند از جهت زندگی در مضیقه است صداقت خانوادگی اقتضا میکند که اسباب مزاحمت و خجالت او را فراهم نسازد. بلکه بر زن مستحب است که تمام مهر یا مقداری از آن را به شوهرش ببخشد، این امر بر محبت و صفای خانوادگی میافزاید.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:«هر زنی که قبل از عروسی مهرش را به شوهرش ببخشد خدا در برابر هر دیناری ثواب آزاد کردن یک بنده به او عطا خواهد کرد. گفته شد: یا رسول الله بخشش بعد از عروسی چه طور است؟ فرمود: وسیلۀ مودت و الفت میباشد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مرسوم است مرد به هنگام ازدواج چیزی را به همسرش تقدیم میکند که در اصطلاح، مهر و صداق نامیده میشود. چنان که خواستگاری همیشه از جانب مرد انجام میگیرد مهر نیز از جانب او به زن تقدیم میشود. مرد است که به سراغ زن میرود و به او اظهار علاقه کند، نه بر عکس، و اوست که برای اثبات صدق خویش و جلب توجه نیز باید چیزی را به عنوان مهر تقدیمش کند، نه بر عکس. زن کالای خریدنی نیست که با مهریه معامله شود، بلکه محبوبۀ مرد است که باید برای اثبات صدق خویش و به دست آوردن دل او مقداری از آنچه را دارد نثارش سازد. با خواستگاری و اعطای مهر، شخصیت مرد تحقیر نمیشود بلکه لازمۀ مردانگی همین است. در صورتی که اگر زن چنین عملی را انجام دهد بر شخصیتش لطمه وارد میآید. زن از زیبایی و لطافت و جاذبۀ ویژهای برخوردار است که مرد را اسیر و دلباختۀ خود میسازد و برای خواستگاری به آستانۀ خویش جذب میکند.
زن به الهام فطری دریافته که محبوبۀ مرد است و عزّت و احترامش در این است که خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد بلکه به وسیلۀ غرور و اظهار بینیازی و ناز و کرشمه، خود را شیرینتر و محبوبتر سازد. زن تشنۀ محبّت و دوستی است و دوستدار مردی است که از صمیم قلب او را دوست بدارد، و اعطای مهر را دلیل بر صدق گفتار مرد میشمارد، به همین جهت صداق نامیده میشود. زن خودش را به مهر نمیفروشد بلکه بدین وسیله صدق مرد را در اظهار عشق و علاقه میآزماید و آرامش خاطر پیدا میکند و فلسفۀ مهر این است.
برای تشریع مهر، فلسفۀ مهمتر دیگری را نیز میتوان بیان کرد و آن عبارت است از: ایجاد زمینۀ مناسب برای اینکه مرد بتواند وظایفی را که ناموس آفرینش بر عهدهاش نهاده ایفا کند. هر یک از زن و مرد آفرینش ویژهای دارند، مرد به منزلۀ زارع است و زن به منزلۀ مزرعه، مرد به منزلۀ باغبان است و زن به منزلۀ باغ. مرد نطفۀ فرزند را در رحم زن غرس میکند و بعد از آن، طبیعت چیزی را بر عهدهاش نگذارده است. در صورتی که مسئولیت طبیعی زن از همان زمان شروع میشود. بر طبق آفرینش ویژهاش ناچار است دوران دشوار و خطیر بارداری و زایمان و نقاهت ناشی از آن را تحمل کند. ناچار است مدت دو سال نوزاد ضعیف را با شیرۀ جان تغذیه نماید و بعد از آن تا مدتی در حفظ و حراست و پرورش او کوشش و فداکاری کند. در صورتی که ناموس آفرینش چنین مسئولیتهای سنگینی را بر دوش مرد نگذارده و طبعاً از آزادی بیشتری برخوردار است. بنابراین، زن باید برای تحمل چنین مسئولیتهای دشواری زمینۀ مناسب و آرامش خاطری در اختیار داشته باشد، تشریع مهر به منظور ایجاد زمینۀ مناسبی است تا زن بتواند بااطمینان و آرامشخاطر، خود را برای غرس فرزند در اختیار مرد قرار دهد و مسئولیتهای ناشی از آن را بپذیرد. زن به وسیلۀ مهری که مرد در اختیارش میگذارد اسباب و لوازم سادهای را برای زندگی فراهم میسازد، و آرامشخاطر مییابد که اگر باردار شد میتواند در این محیط امن تا مدتی ادامۀ زندگی دهد و به وظایف تازهای که بر عهدهاش نهاده میشود عمل نماید. البته پرورش و حفظ و حراست از فرزند وظیفۀ مشترکی است بین زن و مرد ولی مرد عملاً از آزادی بیشتری برخوردار است و میتواند از انجام مسئولیتها شانه خالی کند در صورتی که زن به مقتضای آفرینش ویژهاش ناچار است به این وظایف عمل نماید.
در احادیث نیز به این فلسفه اشاره شده است. حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:«علت این که مهر بر عهدۀ مرد قرار گرفته نه زن ـ با این که هر دو نفر یک کار را انجام میدهند ـ این است که مرد وقتی نیاز شهوی خویش را انجام داد برمیخیزد و منتظر فراغت زن(از عواقب این عمل) نمیماند، به همین جهت صداق بر عهدۀ مرد نهاده شده است»(وسائل الشیعه، ج 15، ص 23).
بنابراین، اعطای مهر از جانب مرد سنتی است پسندیده که اسلام نیز بدان صحه نهاده است.
مهر میتواند پول باشد یا ملک یا طلا و نقره و هر چیز ارزشمند دیگر، حتی مرد میتواند به عنوان مهر کار ارزشمندی را تقبل نماید که سودش عاید همسرش گردد. ولی بهتر است چیزی باشد که عینش باقی بماند و آرامش خاطر بیشتری برای زن فراهم سازد.
عدهای خواستهاند بگویند مهر وسیلهای برای انفصال خدمت از خانۀ پدر و یا اشتغال به خدمت در خانۀ شوهر است.
در حالی که این درست نیست. زیرا زن اجباری به خدمت در خانۀ پدر یا شوهر نداشته و ندارد تا اینکه خرید خدمت مطرح شود. مهر در ازدواج صرفاً نشانه محبّت است. اگر مرد نتواند اندوختههای قبلی خود را به هنگام ازدواج،به زن آیندۀ خود هدیه کند، چگونه میتواند درآمدهای آیندۀ خود را تقدیم زن بکند؟ و لذا مهر بهترین وسیله برای کسب اطمینان برای زن است.
و برخی دیگر خواستهاند بگویند مهر وثیقه است و اگر وثیقهای در میان نباشد، رشتۀ زناشویی سخت متزلزل خواهد شد.
در حالی که این سخن نیز درست نیست. زیرا:
اوّلاً در برخی از ازدواجها اصولاً نیازی به وثیقه نبوده، در حالی که مهر وجود داشته است. نظیر ازدواج پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ .
ثانیاً اگر چنین بود هرگز پیامبر سفارش نمیکرد زنان از مهریۀ خود چشمپوشی کنند و آن را متقابلاً برای ایجاد صفا و صمیمیت، به شوهران خود ببخشند.
ثالثاً اگر چنین بود پیامبر هرگز توصیه نمیفرمود که مهر زنان زیاد نباشد. زیرا در وثیقه چنین سفارشی معقول نیست.