ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مرسوم است مرد به هنگام ازدواج چیزی را به همسرش تقدیم میکند که در اصطلاح، مهر و صداق نامیده میشود. چنان که خواستگاری همیشه از جانب مرد انجام میگیرد مهر نیز از جانب او به زن تقدیم میشود. مرد است که به سراغ زن میرود و به او اظهار علاقه کند، نه بر عکس، و اوست که برای اثبات صدق خویش و جلب توجه نیز باید چیزی را به عنوان مهر تقدیمش کند، نه بر عکس. زن کالای خریدنی نیست که با مهریه معامله شود، بلکه محبوبۀ مرد است که باید برای اثبات صدق خویش و به دست آوردن دل او مقداری از آنچه را دارد نثارش سازد. با خواستگاری و اعطای مهر، شخصیت مرد تحقیر نمیشود بلکه لازمۀ مردانگی همین است. در صورتی که اگر زن چنین عملی را انجام دهد بر شخصیتش لطمه وارد میآید. زن از زیبایی و لطافت و جاذبۀ ویژهای برخوردار است که مرد را اسیر و دلباختۀ خود میسازد و برای خواستگاری به آستانۀ خویش جذب میکند.
زن به الهام فطری دریافته که محبوبۀ مرد است و عزّت و احترامش در این است که خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد بلکه به وسیلۀ غرور و اظهار بینیازی و ناز و کرشمه، خود را شیرینتر و محبوبتر سازد. زن تشنۀ محبّت و دوستی است و دوستدار مردی است که از صمیم قلب او را دوست بدارد، و اعطای مهر را دلیل بر صدق گفتار مرد میشمارد، به همین جهت صداق نامیده میشود. زن خودش را به مهر نمیفروشد بلکه بدین وسیله صدق مرد را در اظهار عشق و علاقه میآزماید و آرامش خاطر پیدا میکند و فلسفۀ مهر این است.
برای تشریع مهر، فلسفۀ مهمتر دیگری را نیز میتوان بیان کرد و آن عبارت است از: ایجاد زمینۀ مناسب برای اینکه مرد بتواند وظایفی را که ناموس آفرینش بر عهدهاش نهاده ایفا کند. هر یک از زن و مرد آفرینش ویژهای دارند، مرد به منزلۀ زارع است و زن به منزلۀ مزرعه، مرد به منزلۀ باغبان است و زن به منزلۀ باغ. مرد نطفۀ فرزند را در رحم زن غرس میکند و بعد از آن، طبیعت چیزی را بر عهدهاش نگذارده است. در صورتی که مسئولیت طبیعی زن از همان زمان شروع میشود. بر طبق آفرینش ویژهاش ناچار است دوران دشوار و خطیر بارداری و زایمان و نقاهت ناشی از آن را تحمل کند. ناچار است مدت دو سال نوزاد ضعیف را با شیرۀ جان تغذیه نماید و بعد از آن تا مدتی در حفظ و حراست و پرورش او کوشش و فداکاری کند. در صورتی که ناموس آفرینش چنین مسئولیتهای سنگینی را بر دوش مرد نگذارده و طبعاً از آزادی بیشتری برخوردار است. بنابراین، زن باید برای تحمل چنین مسئولیتهای دشواری زمینۀ مناسب و آرامش خاطری در اختیار داشته باشد، تشریع مهر به منظور ایجاد زمینۀ مناسبی است تا زن بتواند بااطمینان و آرامشخاطر، خود را برای غرس فرزند در اختیار مرد قرار دهد و مسئولیتهای ناشی از آن را بپذیرد. زن به وسیلۀ مهری که مرد در اختیارش میگذارد اسباب و لوازم سادهای را برای زندگی فراهم میسازد، و آرامشخاطر مییابد که اگر باردار شد میتواند در این محیط امن تا مدتی ادامۀ زندگی دهد و به وظایف تازهای که بر عهدهاش نهاده میشود عمل نماید. البته پرورش و حفظ و حراست از فرزند وظیفۀ مشترکی است بین زن و مرد ولی مرد عملاً از آزادی بیشتری برخوردار است و میتواند از انجام مسئولیتها شانه خالی کند در صورتی که زن به مقتضای آفرینش ویژهاش ناچار است به این وظایف عمل نماید.
در احادیث نیز به این فلسفه اشاره شده است. حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:«علت این که مهر بر عهدۀ مرد قرار گرفته نه زن ـ با این که هر دو نفر یک کار را انجام میدهند ـ این است که مرد وقتی نیاز شهوی خویش را انجام داد برمیخیزد و منتظر فراغت زن(از عواقب این عمل) نمیماند، به همین جهت صداق بر عهدۀ مرد نهاده شده است»(وسائل الشیعه، ج 15، ص 23).
بنابراین، اعطای مهر از جانب مرد سنتی است پسندیده که اسلام نیز بدان صحه نهاده است.
مهر میتواند پول باشد یا ملک یا طلا و نقره و هر چیز ارزشمند دیگر، حتی مرد میتواند به عنوان مهر کار ارزشمندی را تقبل نماید که سودش عاید همسرش گردد. ولی بهتر است چیزی باشد که عینش باقی بماند و آرامش خاطر بیشتری برای زن فراهم سازد.
عدهای خواستهاند بگویند مهر وسیلهای برای انفصال خدمت از خانۀ پدر و یا اشتغال به خدمت در خانۀ شوهر است.
در حالی که این درست نیست. زیرا زن اجباری به خدمت در خانۀ پدر یا شوهر نداشته و ندارد تا اینکه خرید خدمت مطرح شود. مهر در ازدواج صرفاً نشانه محبّت است. اگر مرد نتواند اندوختههای قبلی خود را به هنگام ازدواج،به زن آیندۀ خود هدیه کند، چگونه میتواند درآمدهای آیندۀ خود را تقدیم زن بکند؟ و لذا مهر بهترین وسیله برای کسب اطمینان برای زن است.
و برخی دیگر خواستهاند بگویند مهر وثیقه است و اگر وثیقهای در میان نباشد، رشتۀ زناشویی سخت متزلزل خواهد شد.
در حالی که این سخن نیز درست نیست. زیرا:
اوّلاً در برخی از ازدواجها اصولاً نیازی به وثیقه نبوده، در حالی که مهر وجود داشته است. نظیر ازدواج پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ .
ثانیاً اگر چنین بود هرگز پیامبر سفارش نمیکرد زنان از مهریۀ خود چشمپوشی کنند و آن را متقابلاً برای ایجاد صفا و صمیمیت، به شوهران خود ببخشند.
ثالثاً اگر چنین بود پیامبر هرگز توصیه نمیفرمود که مهر زنان زیاد نباشد. زیرا در وثیقه چنین سفارشی معقول نیست.