وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اسلام برای بر آورده شدن نیازهای زن و مرد، چهارچوب ازدواج (دائم و موقت) را معین کرده است. درباره ازدواج دائم تقریبا همه اطلاعات کاملی دارند اما در این مقاله سعی میشود اطلاعاتی را راجع به ازدواج موقت به شما بدهیم.
اول از همه باید گفت ازدواج موقت با اینکه از لحاظ شرعی کاملا قبول شده است اما از لحاظ جنبه های دیگر در بین افراد همیشه جلوه ی خوبی ندارد. و حتی برخی افراد این کار را کمی دور از اخلاق میدانند. نظر شخصی هر کس محترم است و من فقط چند نکته را راجع به ازدواج موقت میگویم و به هیچوجه منظورم تایید و یا عدم تایید ازدواج موقت نیست.
۱٫ در ازدواج موقت، رضایت طرفین و خواندن صیغه کافی است و نوشتن و شاهد گرفتن لازم نیست.
۲٫ خود زن و مرد میتوانند صیغه عقد را بخوانند. ابتدا مدت عقد (از یک ساعت تا چند سال) و میزان مهر (مثلاً از هزار تومان تا …) را معین کنند و بعد صیغه عقد را بخوانند.
«صیغه عقد»
زن میگوید:
«زَوَّجتُکَ نَفْسی فی المُدَّةِ الْمَعْلوُمَه عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوُم» (خودم را به تو تزویج کردم برای مدت معین با مهر معین)
بعد مرد میگوید:
«قَبِلْتُ» (قبول کردم)
تبصره: اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند به هر لفظی که صیغه را بخوانند صحیح است. اما باید لفظی را بگویند که معنی «زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ» را بفهماند.
۳٫ عقد موقت طلاق ندارد بلکه جدا شدن زن و مرد بواسطه تمام شدن مدت عقد و یا بخشیدن مدت (مرد باقیمانده زمان عقد را به زن میبخشد) میباشد.
۴٫ اگر کسی زنی را به عقد خود درآورد، اگر چه نزدیکی نکرده باشد مادر آن زن به آن مرد محرم میشود و اگر نزدیکی کرده باشد، اگر آن زن از مرد دیگری دختر داشته باشد دختر آن زن نیز به آن مرد محرم میشود و مرد هرگز نمیتواند با آن دختر ازدواج کند.
۵٫ تعریف عدّه: مدت زمانی را که زن نمیتواند با مرد دیگری ازدواج کند عدَه میگویند. این مدت پس از طلاق (در عقد دائم) و یا اتمام مدت زمان (در عقد موقت) و یا فوت شوهر شروع میشود.
۶٫ عدَه عقد موقت دیدن دوبار عادت ماهیانه زنان است. عدَه عقد دائم از زمان طلاق، دیدن سه بار عادت ماهیانه است. عدّه وفات شوهر، چهارماه و ده روز است اگر چه زن یائسه یا متعه باشد.
۷٫ زن یائسه (زن غیرسیدی است که سنش بالاتر از پنجاه سال یا سیدهای که سنش بالاتر از شصت سال باشد) عدّه طلاق و عدّه اتمام عقد موقت ندارد.
۸٫ اگر مردی زنی را که در عدّه دیگری است برای خود عقد کند آن زن بر او حرام میشود.
سوال: چرا اسلام اجازۀ پدر را برای دختر باکره شرط دانسته است؟
استاد شهید مطهری (ره) در این باره می فرماید: فلسفۀ این که دوشیزگان لازم است – یا لااقل خوب است – بدون موافقت پدران با مردی ازدواج نکنند ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد بحساب آمده است. اگر به این جهت بود چه فرقی است میان بیوه و دوشیزه که بیوه شانزده ساله نیازی به موافقت پدر ندارد و دوشیزه هجده ساله طبق این قول نیاز دارد. بعلاوه اگر دختر از نظر اسلام در ادارۀ کار خودش قاصر است چرا اسلام به دختر بالغ رشید استقلال اقتصادی داده است و معاملات چند صد میلیونی او را صحیح و مستغنی از موافقت پدر یا برادر یا شوهر می داند؟ این مطالب فلسفۀ دیگری دارد که به گوشهای از روانشناسی زن و مرد مربوط است. مربوط است به حس شکارچیگری مرد از یک طرف و به خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر .مرد بنده شهوت است و زن اسیر محبت. آنچه مرد را می لغزاند و از پا در میآورد شهوت است، و زن باعتراف روانشناسان صبر و استقامتش در مقابل شهوت از مرد بیشتر است. اما آن چیزی که زن را از پا در میآورد و اسیر میکند اینست که نغمۀ محبت، صفا، وفا و عشق از دهان مردی بشنود .خوش باوری زن در همین جاست .زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامهاش نخورده است، زمزمههای محبت مردان را بسهولت باور می کند. پروفسور ریک، روانشناس آمریکائی می گوید : بهترین جملهای که یکمرد می تواند به زنی بگوید، اصطلاح ” عزیزم ، تو را دوست دارم ” است. همو می گوید: “خوشبختی برای یک زن یعنی بدست آوردن قلب یکمرد و نگهداری او برای تمام عمر”. رسول اکرم (ص)، آن روانشناس خدائی، این حقیقت را چهارده قرن پیش به وضوح بیان کرده است. آن حضرت میفرماید: “سخن مرد به زن که تو را دوست دارم، هرگز از دل زن بیرون نمیرود.
اگر بخواهم به زبان ساده تر بگویم دلیل اینکه شرط ازدواج دختر باکره رضایت پدر است این است که دختران علاوه بر اینکه از پسران احساساتی تر و آسیب پذیرتر هستند, ممکن است بعد از ازدواج آسیبهای جسمی و روحی به آنها وارد شود که جبران آنها غیر ممکن باشد. مثلا دختر باکره ای که ازدواج موقت کرده است با آسیب دیدن بکارتش ممکن است دیگر نتواند ازدواج کند. ولی برای پسران این مشکلات وجود ندارد.
در ضمن دخترها چون ممکن است احساساتی با این موضوع برخورد کنند کمتر به منطق خود مراجعه میکنند و احتمال سوء استفاده کردن از آنها بالا میرود.
در آخر مقاله باید دوباره بگویم ازدواج موقت برای خیلی از افراد جلوه ی خوبی ندارد و ممکن است موضعگیری های شدیدی را در این باره داشته باشند و من به هیچوجه قصد تایید ازدواج موقت را ندارم.
منابع:
وبلاگ ایران صیغه
وبسایت همصدا
وبلاگ وکیل تو
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سوال: آیا دختران باکره ی بالغه ی رشیده،
برای ازدواج موقت و دائم،
لازم است از اولیاء عقد (پدر، پدر پدر) اجازه بگیرند؟
چند نکته مقدماتی:
در مورد پاسخهایی که در زیر می آید و بعضا به «عدم وجوب اذن پدر در ازدواج» حکم میدهد؛
الف) مساله را از «فقط نظر شرعی» بررسی میکند و جنبه قانونی آن محفوظ است. همانطور که میدانید از نظر قانون فعلی، این کار نیاز به اذن پدر دارد. (به مورد شماره 4 در ادامه رجوع کنید)
ب) تمامی مسائل زیر با فرض اینکه آن دختر بالغه، «باکره» و «رشیده» باشد، بررسی شده اند که متاسفانه خیلی از افراده این قید مهم توجه کافی را نمیکنند.
همچنین خانم غیر باکره (که بکارتش از راه مشروع مثل شوهر دائم یا موقت، از بین رفته) به هیچ عنوان نیازی به اذن پدر ندارد. (هر چند از منظر سنّی ها، دختر غیر باکره هم به اذن پدرش نیاز دارد!!!)
لازم به ذکر است که اگر بکارت دختری از راه نامشروع از بین برود، یا مثلا بواسطه بازی یا پریدن از جای بلند و امثالهم... اینجا بین فقهاء اختلاف هست که آیا به این فرد باکره گفته میشود یا خیر. برای آگاهی از ریز نظر فقهاء در مورد این مساله نیز، این مطلب کامل را بخوانید.
ج) «اذن» یعنی «اجازه» (که بسته به مورد میتواند زبانی یا کتبی یا... ابراز شود) و به صرف رضایت قلبی، «اذن» گفته نمیشود.
لذا اینکه دختری تنها بداند که پدرش قلبا راضی است، به این معنا نیست که پدرش «اذن» و اجازه داده است.
اولیاء عقد، یعنی کسانی که نظرشان از دید فقهی در صحت یا عدم صحت عقد تاثیر دارد.
اولیاء عقد فقط «پدر» و «پدر پدر» هستند و در صورت فوت آنها (یا بنا به نظر برخی؛ در دسترس نبودن آنها) دیگران (مثل مادر و برادر و عمو و …) هیچ حقی در اجازه دادن یا ندادن ندارند و دختر میتواند آزادانه با هر کس که میخواهد ازدواج کند. (باز هم تاکید میشود که در صورت «رشیده» بودن)
معنی کلمه های «احتیاط»، «احتیاط مستحب» و «احتیاط واجب» و «لا یخلو عن وجه» و «لا یخلو عن قوه» و «اقوی» و «اظهر» و «باید» در فتاوای مراجع و رساله های توضیح المسائل
معنای احتیاط: کلمه «احتیاط» گاهی به تنهایی بکار میرود. در این حالت لازم است که با توجه به تعریف «احتیاط واجب» و «احتیاط مستحب» (که در ادامه می آید) تشخیص دهیم که منظور از کلمه «احتیاط» کدام یک از این دو نوع است.
معنای احتیاط واجب: هرگاه مجتهدی درباره یک موضوع حکم ندهد و سخنش را با عبارت «احتیاط» شروع کند، میگوییم که در آن مساله، «حکم» / «فتوا» نداده است.
مثال: اگر موقع خواندن حمد و سوره، بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود (تا اینجا شد موضوع. حالا نوبت به بیان حکم رسیده بنابر احتیاط ، بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند.
زمانی که مجتهد در یک مساله به حکم نمیرسد، در آن مساله بجای «فتوا»، «احتیاط» میدهد.
شما یا میتونید به همون راه احتیاطی مرجعتون عمل کنید، یا میتونید بسته به دیدتون نسبت به مساله تقلید، به مجتهد دیگر (که برخی هم میگویند که مجتهد اعلم دیگر) که به حکم آن مساله رسیده، مراجعه کنید.
معنای احتیاط مستحب: بعد از حکم می آید و زائد است، یعنی میتوان به آن احتیاط عمل نکرد.
مثال: کسی که نمیتواند نماز را به هیچ نحوی درست ادا کند (تا اینجا شد موضوع، حال حکم؛) باید هر طور که میتواند نماز بخواند (حکم آن موضوع داده شد، حالا هر احتیاطی در ادامه بیاد، احتیاط مستحب هست؛) هر چند احتیاط آن است که به جماعت بخواند.
معنای «لا یخلو عن وجه» و «لا یخلو عن قوه» و «اقوی» و «اظهر»: این کلمات در عبارات فقهاء دلیل بر «فتوا» و حکم قطعی آنهاست. کما اینکه برخی از مکلفین از خود مراجع هم درباره معنی این کلمات استفتائاتی کرده اند و پاسخ گرفته اند که: اینها بیان کننده فتوا هستند.
مثال: بجز روزه ماه رمضان و قضای آن، در سایر روزه های واجبی که وقت معینی دارد (مثلا روزه نذری یک روز معین) اگر فرد جنب تا اذان صبح عمدا هم غسل نکند، اظهر این است که روزه اش صحیح است.
معنای «باید»: کلمه «باید» در لسان اکثر فقهاء به معنای «فتوا به واجب بودن آن امر» است. تنها استثناءهایی که بنده در این مورد دیده ام، در مسائل آقای خوئی و آقای تبریزی (رضوان الله تعالی علیهما) است که گاهی به معنای «احتیاط واجب» است و...
همچنین در کتاب «صراط النجاة» ایشان که یک کتاب فتوایی است، اینگونه سوالات دیده میشود. برای نمونه مساله 469 از ج8 صراط النجاة را ببینید.
قبل از بررسی مساله از دید شرعی، 2 قانون مرتبط با این بحث را در ادامه ذکر میکنم:
ماده 1043 (اصلاحی 14/8/1370) نکاح دختر باکره، اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.
ماده 1044 (اصلاحی 14/8/1370) در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتاً غیرممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی میتواند اقدام به ازدواج نماید.
تبصره (الحاقی 14/8/1370) ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص میباشد.
- - - - - - - - - - - - - - - - -
در پاسخ به سوال اصلی این مطلب (که در بالا مطرح شد) چند نظر بین علماء هست:
این فتاوا مربوط به اواخر سال 1387 است که از روی رساله توضیح المسائل 13 مرجع تهیه شده.
پاسخ ها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
آقایان ؛ سیستانی، خمینی، شبیری: اجازه پدر واجب است
آقایان ؛ فاضل، گلپایگانی، خوئی، اراکی، صافی، مکارم، وحیدخراسانی، خامنهای، تبریزی: بنابر احتیاط واجب، اذن لازم است
آقای بهجت: اذن پدر، تکلیفا واجب است یعنی: اگر اذن نگرفت معصیت کرده است اما عقد صحیح است
آقای صانعی: در عقد دائم لازم نیست اما در عقد موقت لازم است
آقایان نوری همدانی، روحانی، گرامی، حسینی شاهرودی، غروی علیاری، جناتی: اذن پدر لازم نیست!
چند نکته:
حقیقت آن است اختلافات زیادی بین رساله های فارسی و عربی وجود دارد. آنچه به عنوان «حکم الله» در دروس خارج بدست می آید و در رساله های عربی درج میشود و با عبارت «لا بأس بالعمل بهذا الکتاب» و... صحت عمل به آن تایید میشود، غیر از آن چیزی است که برای ما اظهار میشود!
آقای سیستانی در مورد دختری که مستقل است و بعبارتی متصدی امور زندگی خویش است، احتیاط واجب داده اند نه فتوا. بدلیل مفصل بودن، نکات اضافی پیرامون نظر ایشان، در انتهای همین مطلب بررسی شده است.
آقای خمینی در آخر عمرشان از «احتیاط واجب» به «فتوا» تغییر حکم دادند لذا مقلدین ایشان به هیچ وجه نمیتوانند بدون اذن پدر ازدواج موقت کنند.
از آقای نوری همدانی نیز تا بحال نظرات مختلفی شنیده و دیده ام. مثلا ایشان چند سال پیش فتوا دادند که اذن پدر لازم نیست. پس از مدتی به واجب بودن اذن پدر «فتوا» دادند!
در آخرین فتوایی که از ایشان دیدم (اولین تصویر این مطلب که مربوط به پاییز 87 است) فرموده اند که «اذن پدر برای دختر رشیده لازم نیست»
مرحومین؛ فاضل و گلپایگانی (رحمهما الله) و همچنین آقای مکارم، در رساله های فارسی «احتیاط واجب» داده اند اما در رساله های عربی صریحا فتوا به «نیاز نداشتن دختر رشیده به اذن پدر» داده اند.
فاضل و مکارم (که با لفظ «اقوی» و «لا یخلو عن قوة» به استقلال دختر رشیده و عدم نیازش به اذن پدر فتوا داده اند)
آقای فاضل در کتاب تعلیقة عروة الوثقی، صریحا به استقلال دختر فتوا میدهد و اذن پدر را به عنوان احتیاط مستحب میداند. (که گفتیم رعایتش لازم نیست): وإن کان القول الثانی وهو استقلالها لا یخلو عن قوّة، ومع ذلک فلا یترک مراعاة الاحتیاط بالاستئذان من الأب أو الجدّ. (صفحه 747 ج2 حاشیه عروة الوثقی)
و مشابه همه کتب فتوایی عربی دیگر، در مقدمه این کتاب (تعلیقه عروة) نوشته اند:
لا بأس بالعمل بهذا الکتاب مع رعایة ما علّقته علیه
هیچ اشکالی در عمل به این کتاب (عروة الوثقی سید کاظم یزدی) با رعایت تعلیات بنده، نیست.
در پایان و قبل از بررسی نظر آقای سیستانی، دو سند دستنویس! هم از آقای مکارم برای شما می اورم.
اولی در زمینه احتیاطی که برای فارسی زبانان داده اند و دلایل این مصلحت سنجی شخصی ایشان، از زبان خودشان
دومی هم در زمینه تناقض آشکار دو استفتاء پشت سر هم از ایشان
که در سوال اول گفته که اذن بنابر احتیاط لازمه و در سوال دوم گفته که اگر اذن نگرفت و عقد موقت کردن، باید مدت رو ببخشه بعد جدا بشن!!
لازم بذکر است که از آنچه موثقین برای بنده نقل کرده اند این بدست می آید که «بدلیل مفسده داشتن بیان عمومی عدم نیاز به اذن پدر» این مساله را بطور عمومی بیان نکرده اند و الا حکم خدا از نظر این متخصصین همان است که در کتب عربی بر آن تاکید و دلایل آن را نیز در کتب تفصیلیشان بیان و از آن دفاع کرده اند.
در پایان هم فتوای گلسرسبد مراجع (به نظر من البته!) را بررسی میکنیم. ایشان با فتوای صریح اذن را لازم میدانند.
از آنجایی که قشر کثیری از دوستان دانشجو و طلبه داخل و خارج ایران مقلّد ایشان هستند، لازم دیدم 4 راهکار و استثناء از ایشان را هم در این باب توضیح دهم، تا افراد نیازمند بتوانند از حلالی که خدا قرار داده، در جهت کمال خود استفاده کنند.
اذن پدر در این چهار مورد ساقط میشود (طبق فتوای ایشان در مساله 69 ج3 منهاج که تصویر آن را در بالا میبینید)
الف) منع از ازدواج (دائم/موقت) با کفو (همتای) شرعی و عرفی ؛
کفو شرعی = هر دو شیعه
کفو عرفی = نزدیکی در سطح تحصیلات و مالی و جمال و سایر کمالات عرفی
ب) کناره گیری مطلق از امر ازدواج دخترش
ج) سقوط از اهلیت آن بواسطه جنون و امثال آن
د) بدلیل غیاب و در دسترس نبودن پدر یا پدر پدر، امکان اجازه گرفتن نباشد و در حال حاضر نیاز ضروری به این ازدواج داشته باشد
در مورد دختر مستقل در شئوون زندگی (نه لزوما مستقل در خرج، بلکه ممکن است از دید عرف، یک دختر دانشجو که ماهی یکبار به خانه سر میزند یا دختری که مستقلا تصمیمات مهم زندگی خود را میگیرد نیز مستقل محسوب شود) ایشان اذن را بنا به « احتیاط واجب » لازم میدانند و لذا مقلدین ایشان، در مورد دختر مستقل میتوانند به مراجع دیگر مراجعه کنند. توضیحات بیشتر در مورد معنای استقلال را در این مطلب نوشته شده است.
خانم، میتواند برای حدود رابطه، شرط ضمن عقد بگذارد، اما بعد از عقد، هر زمان خواست میتواند این محدودیت را بردارد. (مساله 2432رساله فارسی)
لذا در صورتی که پدر با کلیت ازدواج موقت مخالف نباشد، اما فقط راضی به رابطه محدود باشد طرفین میتوانند با این شرط عقد کنند اما بعد از عقد، دختر این شرط را بردارد !!!
اگر پدر با کلیت ماجرا مخالفت کند، مثلا بگوید من با ازدواج موقت دخترم مخالفم (مهم نیست کفو شرعی و عرفی باشه یا نباشه) در این صورت هم اذنش ساقط است چون مشمول استثناء شماره 1 میشود.
ضمنا در صورتیکه پس از خواندن متن فوق، تصمیم به عقد موقت با کسی گرفتید، حتما نکات خواندن صیغه عقد موقت را هم به دقت مطالعه کنید.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در مورد زن این امتیاز وجود دارد که می تواند نفقه ایام گذشته را نیز مطالبه نماید.حتی در صورتی که زن شخصا درآمد مستقلی داشته باشد مرد را از پرداخت نفقه معاف نمی کند.عدم تمکین مانع تعلق نفقه به زوجه می شود.
زوج در صورت عدم تمکین خاص( روابط زناشویی) می تواند به زوجه نفقه پرداخت نکند.بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
بسیار امید میرفت که قانون جدید حمایت از خانواده بتواند تغییراتی در نهاد ازدواج موقت ایجاد کند که باعث کارآمدتر شدن آن شود و به مرور نگاه جامعه را به آن تغییر دهد. اینکه تا چه حد قانون جدید در این مسیر موفق بوده است؟ موضوع گفتوگوی ما با دکتر کامران آقایی، مدرس دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز است.
با توجه به لازم الاجرا شدن قانون جدید حمایت از خانواده اکنون ثبت نکاح موقت در چه شرایطی لازم است؟
در مورد ثبت نکاح موقت در قانون جدید خانواده فقط به سه مورد اشاره شده است که لازم است این نوع نکاح ثبت شود: اول زوجه باردار شود، دوم طرفین توافق کنند، سوم ضمن شرط عقد؛ یعنی ضمن عقد نکاح طرفین شرط کنند که نکاح موقت آنها ثبت شود.
در این خصوص قانون حمایت از خانواده جدید در مقایسه با قوانین قبلی چه تغییراتی داشته است؟
قوانین قبلی با توجه به رویهای که داشت الزام ایجاد نکرده بود که نکاح موقت ثبت شود؛ بنابراین در این خصوص تغییراتی نسبت به قوانین و مقررات قدیم اتفاق افتاده است.
آیا تغییراتی که گفتید در عمل تاثیر مثبتی هم خواهد داشت؟
از زمانی که در سال 86 لایحه حمایت خانواده مطرح شد دو نکته درباره آن مطرح بود: یکی مسئله ازدواج مجدد در ماده 23 قانون حمایت از خانواده بود که در نهایت هم به دلیل اعتراضاتی که وجود داشت حذف شد. اما قانون حمایت از خانواده بخش دیگری نیز داشت و آن هم نکاح موقت بود که اکثریت حقوقدانان انتظار داشتند که در این مورد هم قانونگذار پیشبینیهایی انجام دهد. چون شرایطی که بر نکاح موقت حاکم است به گونهای است که راه گریز از قانون و راه از زیر مسئولیت شانه خالی کردن را به آسانی فراهم میکند. این نکته مورد اعتراض بود. البته نکاتی در این مورد پیشبینی شده بود؛ ولی در نهایت آن چیزی که در مجلس به تصویب رسیده است، نشان میدهد که قانونگذار از این بحث صرف نظر کرده است و به جز سه مورد که قبلا بیان شد، به هیچوجه به این موضوع که جایگاه نکاح موقت در نظام حقوقی ما کجا است نپرداخته است.اگر به صورت حقوقی بحث کنیم قانون حمایت از خانواده یک قانون تشریفاتی و شکلی است که از عرف جامعه نشأت گرفته است و مشخص است که قضاتی دستاندرکار تهیه این قانون بودهاند و به تصویب آن کمک کردهاند. پایه و مبنای اصلی این قانون این است که ازدواج به صورت رسمی به ثبت رسیده باشد. به عنوان مثال بیان شده است که زوجه میتواند در محل اقامت خود طرح دعوا کند که این موضوع برخلاف اصول حاکم بر قانون آیین دادرسی مدنی است که تاکید میکند خواهان باید در اقامتگاه خوانده طرح دعوا کند. اما در قانون حمایت از خانواده به زوجه برای طرح دعوای خانوادگی اجازه داده شده است که از محل اقامت خود طرح دعوا کند. این امکان که برای زوجه به دست آمده است، در واقع ناشی از سند نکاحیه رسمی است. بنابراین اگر زوجهای که ازدواج موقتکرده است برای امور مربوط به نکاح خود تصمیم به طرح دعوا گرفته باشد، یا برای مهریه یا هر مورد دیگری که در نکاح ممکن است پیش آید قصد طرح دعوایی داشته باشد میتواند به دادگاه محل اقامت خود رجوع کند و لازم نیست رنج رفتن به دادگاه محل اقامت شوهر را متقبل شود. این شخص ابتدا باید این امکان را پیدا کند تا عقد نکاح خود را به اثبات برساند بعد وارد مرحله بعدی شود که بتواند طرح دعوا کند.
تمام تشریفاتی را که قانونگذار پیشبینی کرده است عمدتا مبنی بر این است که سند رسمی قابل استنادی بین طرفین وجود داشته باشد؛ اما اگر نکاح موقت به صورت شفاهی منعقد شده باشد تمامی این حمایتها از بین میرود. |
عدم ثبت ازدواج موقت چه مشکلاتی میتواند برای زوجین به وجود آورد؟
تمام تشریفاتی را که قانونگذار پیشبینی کرده است عمدتا مبنی بر این است که سند رسمی قابل استنادی بین طرفین وجود داشته باشد؛ اما اگر نکاح موقت به صورت شفاهی منعقد شده باشد تمامی این حمایتها از بین میرود. فرض کنید ازدواج موقتی بدون ثبت و بدون وجود سندی منعقد شود و به دنبال آن یکی از طرفین بعضی از مسائل اخلاقی عقد را منکر شود یا اینکه ادعاها را به شکلی دیگری مطرح کند، در این صورت چگونه میتوان خلاف آن را ثابت کرد؟ به نظر من تحولات قانون جدید حمایت خانواده حمایت قابل ملاحظهای از ازدواج موقت نکرده است. حتی این امکان وجود داشت که قانون تشکیل مراجعی به جز مراجع رسمی را پیشبینی کند که حداقل یک سند ابتدایی بتوان از ازدواج موقت تهیه کرد تا نظارت هم وجود داشته باشد و در مواقع لازم، بتوان به آن دسترسی داشت و به آن استناد کرد؛ در حالی که این موضوع را هم قانونگذار پیشبینی نکرده است.
به نظر شما با توجه به اینکه نکاح موقت در عرف کمتر مورد پذیرش قرار میگیرد، این مساله بر نحوه انشای قانون تاثیر نگذاشته است؟
از هر دو جنبه میتوان به آن توجه کرد. به نظر من کسانی که تنظیمکننده قانون بودهاند شاید به نوعی چندان رغبتی به این نوع از نکاح نشان ندادهاند؛ چرا که همان طور که شما گفتید عرف جامعه ما چندان تمایلی به این نوع از نکاح ندارد.
شاید یکی از دلایلی که نکاح موقت مورد توجه قرار نگرفته است این باشد که رسمی شدن و آشکار شدن آن باعث ایجاد اختلاف و حتی از هم پاشیدن زندگی دایم در خانوادهها میشود؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
بله این موضوع امکان دارد اما اگر ما یک نهاد حقوقی را قبول داریم باید تضمین آن را هم بپذیریم. به هر حال این نکاح آثاری را با خود به همراه میآورد و این آثار ممکن است که در آینده گریبانگیر بسیاری از افراد شود. به عنوان مثال شما در نظر بگیرید که در این نوع از نکاح زوجه باردار شود و با وجود این زوج رغبتی نداشته باشد تا این سند نکاحی را تنظیم کند. در چنین شرایطی مشکلات بسیار زیادی برای زوجه و نوزاد به وجود میآید؛ مسائلی که احتمال دارد تا آخر عمر آثار خود را باقی بگذارد؛ مسائلی مثل نفقه کودک تربیت، حضانت و موارد مشابهی که وجود دارد همه در این شرایط تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. بنابراین ما باید این موارد را پیشبینی کنیم تا نظام خانواده را مورد حمایت قرار دهیم یا حداقل نکاح موقت را به موارد معینی محدود کنیم. اینها از جمله مواردی است که قانونگذار میتوانست در قانون حمایت از خانواده پیشبینی کند.
منظور شما از شکلی و عرفی بودن مقررات حقوق خانواده چیست؟
قانون حمایت خانواده از همان ابتدا که دولت این لایحه را به مجلس فرستاد مناقشات مختلفی را ایجاد کرد که باعث شد این مصوبه اختلافات فراوانی را به دنبال داشته باشد تا اینکه نهایتا بعد از حدود 6 سال اسفندماه سال گذشته به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. مناقشات به وجود آمده از دو نظر قانون حمایت از خانواده را تحت تاثیر خود قرار داده است: دلیل اول این است که حقوق خانواده در کشور ما نشأت گرفته از شرع است؛ بنابراین هر کجا که موضوعی پیش آمده که منافاتی با شرع داشته است مورد استفاده قرار نگرفته است و این موضوع باعث شده است که این قانون شکلی و تشریفاتی جلوه کند. دلیل دوم نیز این است که قانونگذار سعی کرده است که تمام مباحث و موضوعات موجود درباره حقوق خانواده را که پراکنده بوده است، در یک بسته و به صورت یکجا ارایه دهد.
در انتهای ماده 21 بیان شده است که از نظر مقررات شرعی و قانون مدنی نکاح موقت هم مورد حمایت قانوگذار است؛ اما همان طور که خدمتتان عرض کردم این قانون حمایت از خانواده به عنوان یک قانون عرفی به وجود آمده است برای اینکه از خانوادهها حمایت کند در حالی که نکاح موقت به عنوان تشکیلدهنده یک خانواده مورد پشتیبانی این قانون قرار نگرفته است. |
بنابراین ارزیابی شما از جایگاه نهاد نکاح موقت در قانون جدید حمایت خانواده یک ارزیابی مثبت نیست؟
مطلبی که به وضوح در این قانون ملاحظه میشود این است که نکاح موقت مورد پشتیبانی قانون حمایت از خانواده قرار نگرفته است. البته در انتهای ماده 21 بیان شده است که از نظر مقررات شرعی و قانون مدنی نکاح موقت هم مورد حمایت قانوگذار است؛ اما همان طور که خدمتتان عرض کردم این قانون حمایت از خانواده به عنوان یک قانون عرفی به وجود آمده است برای اینکه از خانوادهها حمایت کند در حالی که نکاح موقت به عنوان تشکیلدهنده یک خانواده مورد پشتیبانی این قانون قرار نگرفته است. موارد بسیاری که در این قانون مطرح میشود بر این فرض استوار است که سند رسمی نکاح بین طرفین منعقد شده است در حالی که در نکاح موقت قانونگذار تصریحا میگوید نکاح موقت نیازی به ثبت شدن ندارد، مگر اینکه زوجه باردار شود، یا توافق کنند یا اینکه شرط ضمن عقد باشد، که البته این دو مورد اخیر توافقی است و تنها آن مورد اول است که حالت اجباری پیدا میکند. بنابراین قانون حمایت خانواده به شدت در دفاع از نکاح موقت ضعیف عمل کرده است.
http://www.divorce-attorney.ir
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
همانطور که میدانید مهر هدیهای است که مرد به زن میدهد و لذا هر چه که مرد، مالک آن باشد و آن شیء مالیّت داشته باشد و قابل تسلیم باشد، و یا حقّی از حقوق مالی و یا منفعت اعیان خارجی باشد و یا کاری که انجام آن برای مرد در اصل شرع جایز باشد و با احکام الهی مغایرت نداشته باشد، میتواند مهر زن قرار بگیرد. نظیر پول، ملک منقول، حق التحجیر، اجارۀ ملک یا باغ، آموزش علم و هنر و انجام خدمت و... امّا آنچه که مرد، مالک آن نیست و یا مالیّت ندارد، نظیر خوک و شراب و یا آنچه که قابل تسلیم نیست، نظیر مرغ در هوا و ماهی در دریا و یا آنچه که در اصل شرع انجام آن بر مرد جایز نیست، نظیر فعل حرام، یا ترک واجب و یا آنچه که با احکام الهی مغایرت داشته باشد، نظیر اینکه در ازدواج دائم حق طلاق به دست زن باشد و یا شوهر اجازۀ ازدواج مجدد نداشته باشد و یا مرد از زن ارث نبرد و یا زن حق معاشرت با اجنبی داشته باشد، نمیتواند موضوع مهر قرار بگیرد. و شرط اینکه مرد در ازدواج موقّت، حق بخشش مدّت را نداشته باشد، از این قبیل است، یعنی چنین شروطی درست نیست.
به صلاح زن است که در صورت امکان مهرش ملک یا طلا و نقره یا منزل مسکونی یا چیز دیگری باشد که میتواند به عنوان ذخیره برای زن باقی بماند. ولی، در صورتی که مرد چنین تمکنی را ندارد نباید با ایراد و بهانه ازدواج را بر هم زد بلکه باید پول یا اشیاء دیگر را نیز به عنوان مهر قبول کرد.
در این جا لازم است به مردها توصیه کنیم، در صورتی که تمکن مالی دارید و میتوانید مهر همسرتان را ملک یا خانه قرار دهید، از این کار امتناع نداشته باشید، شما که قصد دارید عمری را با این زن زندگی کنید، چه مانع دارد مقداری از املاک خود را به عنوان مهر در اختیار او قرار دهید تا احساس غرور و شخصیت کند و مطمئن باشد که شما نیز به ادامۀ زندگی پایبند هستید، و بااطمینان و آرامش بیشتر در خانۀ شما زندگی کند. در صورتی که ملک داشته باشید ولی از مهر قرار دادن آن امتناع نمایید باعث بدبینی همسرتان خواهیدشد. ممکن است در صداقت و پایبندی و وفاداری شما تردید نماید، و در نتیجه به زندگی دلگرم نخواهد بود.
به پدر و مادر توصیه میشود: در صورتی که تمکن مالی دارید مهر عروستان را در مال خودتان قرار دهید یا نقداً بپردازید یا قطعه ملکی به او بدهید. بدین وسیله پسر و عروستان را شاد و سرفراز و محبت آنها را جلب نمودهاید. در آغاز زندگی نوین به استقلال آنان کمک نمودهاید که هرگز فراموش نخواهد شد. اگر دارید از این امر خیر دریغ نفرمایید.