بدون شک حرف زدن بچهها و شنیدن اولین کلمات از زبان آنها یکی از شیرینترین و مهمترین اتفاقات زندگی هر پدر و مادری است. برای همین هم از زمانی که والدین فکر میکنند کودک بتدریج باید حرف بزند، او را تشویق میکنند تا کلمات ساده را تکرار کند. البته علاوه بر ذوق و شوق والدین، نباید فراموش کنیم حرف زدن و پیشرفت مهارتهای گفتاری بر سایر جنبههای رشد کودک نیز تاثیر میگذارد.
با این حال، اگر کودکی دیر شروع به حرف زدن کند، چاره چیست؟ چه کار باید کرد و اصلا چطور باید متوجه شد تاخیر کودک در حرف زدن غیرعادی است؟
سعیده احمدی، کارشناس ارشد گفتاردرمانی با اشاره به اینکه زبان و گفتار دو مهارت متفاوت، اما مرتبط با یکدیگر است، به «جامجم» توضیح میدهد: نیمکره چپ مغز انسان به مهارتهای زبانی او مربوط میشود و گفتار نیز در واقع همان تواناییهای زبانی است که تغییر شکل داده و قابل شنیدن میشود. بنابراین برای این که فردی بتواند بخوبی صحبت کند، علاوه بر این که مغز و سیستم اعصاب، اندامهای گفتاری و گوش او باید سالم باشد، داشتن هوش بیشتر از 50 درصد و حافظه شنیداری و بینایی مناسب نیز ضروری است.
به گفته احمدی، کودکان به طور طبیعی از دوران نوزادی صداهای گفتاری را از محیط اطراف جذب میکنند و از حدود 6 ماهگی شروع به قان و قون کردن میکنند. البته باید توجه داشته باشید آنچه بچهها در این سنین میگویند، معنای خاصی ندارد و به چیز مشخصی اطلاق نمیشود؛ به عنوان مثال تکرار کلمه «ماما» یا «بابا» به معنای کلمات «مادر» و «پدر» نیست و فقط بازی با صداهایی است که زیاد در محیط میشنوند.
وی میافزاید: به طور معمول کودکان از یکسالگی شروع به حرف زدن میکنند و در این سن تعداد واژگان بیانی آنها به طور متوسط سه کلمه است؛ البته تعداد دقیق کلمات متفاوت بوده و ممکن است بچهای در یکسالگی کمتر از 3 کلمه یا بیشتر از آن بگوید. در یک سال و نیمگی هم تعداد واژهها به طور متوسط باید 20 عدد باشد و در 2 سالگی این تعداد به 50 عدد میرسد. وقتی کودک 3 ساله میشود، تعداد کلمات ناگهان افزایش چشمگیری مییابد و انتظار میرود کودک 900 کلمه داشته باشد.
احمدی درباره سن شروع جملهسازی و بیان عبارات کوتاه نیز چنین توضیح میدهد: هنگامی که تعداد واژهها به 50 عدد میرسد یعنی از حدود 2 سالگی، کودک بتدریج کلمات را کنار هم میگذارد و شروع به جملهسازی میکند. بنابراین انتظار داریم کودکان در 2 سالگی بتوانند بیان عبارتهای دو کلمهای و جمله گفتن را آغاز کنند.
این کارشناس ارشد گفتار درمانی با تاکید بر این که سن حرف زدن بچهها و تعداد لغاتی که باید در سنین مختلف داشته باشند، به طور متوسط بیان میشود و هیچ وقت برای همه یکسان نیست، میگوید: گاهی ممکن است کودکان دیرتر از سنی که گفته شد، شروع به صحبت کنند و در این زمینه تاخیر داشته باشند؛ به طوری که گفته میشود یک دختر ممکن است بدون این که مشکلی داشته باشد، تا 2سالگی حرف نزند و همچنین یک پسر ممکن است بدون وجود مشکل تا 3 سالگی صحبت نکند.
احمدی میگوید: دراغلب موارد دخترها زودتر از پسر بچهها شروع به حرف زدن میکنند چون معمولا مهارتهای زبانی در دخترها قویتر از پسرهاست. البته این مساله به هیچ وجه قانونی کلی نیست که برای همه دخترها و همه پسرها صادق باشد.
چه زمانی باید به متخصص مراجعه کنیم؟
همان طور که گفته شد، کودکان در سنین مختلفی شروع به حرف زدن میکنند، گروهی خیلی زود و بعضیها هم دیرتر از بقیه، اما تا چه زمانی و در چه شرایطی این حرف نزدن، طبیعی است و چه موقع باید به فکر حل مشکل بود؟
احمدی در این زمینه توصیه میکند: بسیاری از پدر و مادرها تنها به دیر حرف زدن فرزندشان توجه میکنند و متوجه سایر علائم و نشانهها نمیشوند، در حالی که به محض تشخیص علائم غیرعادی دیگری غیر از حرف نزدن باید به یک متخصص مراجعه کنند؛ مثل کودکی که بیشفعال است، تمرکز و توجه خوبی ندارد، حرف دیگران را درک نمیکند و... .
به گفته وی، پدر و مادرهایی که متوجه چنین مشکلاتی میشوند، حتما باید با یک روانپزشک کودک یا کار درمانگر ذهنی مشورت کنند و از حدود 2 سالگی کودک هم میتوانند برای دریافت مشاوره به گفتار درمانگر مراجعه کنند.
حرف بزنید تا حرف بزند
احمدی با تاکید بر این که استفاده از محرکهای کلامی برای یادگیری زبان کودک، بسیار مهم و موثر است، یادآور میشود: هیچ بچهای نمیتواند زبان را به کمک فیلمها و برنامههای تلویزیونی بیاموزد و در این زمینه نباید نقش ارتباط مناسب را نادیده گرفت؛ بنابراین بهتر است بزرگسالان همیشه با کودک صحبت کنند.
به گفته وی، کودکان تا 3 سالگی ارتباط گروهی ندارند و به همین دلیل تا این سنین اگر همراه همسن و سالانشان قرار بگیرند، از نظر گفتار و زبان کمک چندانی به آنها نمیشود، اما ارتباط با بزرگترها مانند والدین یا خواهر و برادر بزرگتر در این زمینه مناسب و تاثیرگذار است.
این کارشناس ارشد گفتار درمانی به والدین توصیه میکند: تا جایی که میتوانید با کودک حرف بزنید و همه چیز را برای او توضیح دهید. همچنین هیچ وقت نباید تصور کنید چون کودک معنای حرفهای شما را نمیفهمد، صحبت کردن با او بیفایده است.
به گفته احمدی، کتاب خواندن بهترین کاری است که میتوان برای رشد مهارتهای زبانی کودک انجام داد؛ البته خوب است تا زمانی که کودک کوچکتر است، بیشتر از کتابهای شعر متناسب با سن و حافظه شنیداری او استفاده کنید چون کودکان در این سنین از شنیدن عبارات آهنگین بیشتر لذت میبرند.
منبع: جام جم
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برترین ها: آیا کودک من تاکنون نباید شروع به حرف زدن میکرد؟ آیا او از بچههای دیگر عقبتر است؟ او تا این سن باید چند کلمه را بلد باشد؟ چگونه بفهمم رشد کلامی در کودکم روند طبیعی دارد یا خیر؟
اینها سوالاتی است که معمولا هر مادر که کودک بالای یک سال دارد از خود میپرسد. برای آنکه تا حد زیادی به نگرانیهای این مادران پاسخ داده شود، دانشمندان فهرستی شامل 25 لغت را منتشر کردند که هر کودکی باید تا 2 سالگی آنها را بلد باشد.این لغتها و اصطلاحات شامل اسامی بعضی از اسباببازیها، غذاها، حیوانات و همچنین عنوان مهمترین اعضای خانواده مانند پدر و مادر هستند. با آشنایی با این کلمات میتوان کودکانی را که ممکن است در آینده دچار مشکلات کلامی باشند از همین سنین پایین شناسایی کرد و درصورت لزوم به درمان آنها پرداخت.کودکانی که دیر شروع به صحبت کردن میکنند یا نسبت به سنشان لغات کمی را آموختهاند معمولا دچار مشکلاتی هستند که از دید والدین آنها پنهان مانده است. برای مثال یک کودک که از لحاظ شنوایی دچار مشکل است بهطور حتم مهارتهای کلامی ضعیفی خواهد داشت یا کودکان مبتلا به اوتیسم از نظر گفتاری نسبت به همسالان خود عقبتر هستند.
25 لغتی که توسط دانشمندان ارائه شده در اصل قسمتی از 310 کلمهای است که باید در دایره لغت کودکان تا زمان رسیدن آنها به 3 سالگی قرار بگیرد. والدین میتوانند ظرف مدت 10 دقیقه این کلمهها را بررسی کنند و براساس آنها میزان پیشرفت کودکشان را تخمین بزنند.از بین این 310 لغت هر کودک 3 ساله معمولا با 150 کلمه آشنایی دارد. به اعتقاد کارشناسان کودکان کمسن و سالی که بین 75 تا 225 کلمه را بلدند در وضعیت نرمالی به سر میبرد. اما زمانی که تعداد این کلمات به کمتر از 50 برسد، آنگاه باید در مورد رشد کلامی و بهدنبال آن در مورد رشد فکری و مغزی کودکان نگران بود.25 کلمهای که در این نوشته مطرح شده معمولترین لغاتی هستند که هر کودک در زمان شروع به صحبت کردن آنها را فرا میگیرد و بهصورت مکرر در طول روز آنها را بیان میکند.
«پروفسور لسی رسکورلا» که این تست را طراحی کرده در این باره میگوید: «اگر یک کودک تا پایان 24 ماهگی خود اکثر این لغات را نمیداند یا استفاده نمیکند، باید بگوییم که سرعت یادگیری گفتار در او پایین است.»
البته بعضی از کودکان با این که رشد مغزی طبیعی دارند و روند تکاملی آنها بهصورت معمول ادامه دارد، ممکن است دیرتر از دیگران شروع به صحبت کردن کنند. درصد زیادی از این کودکان حداکثر با چند ماه تاخیر خود را به وضعیت طبیعی میرسانند و این عقب ماندگی کوچک را جبران میکنند.
کارشناسان در مورد این کودکان چندان نگران نیستند بلکه نگرانی اصلی زمانی خود را نشان میدهد که یک کودک به دلیل ابتلا به بیماریهایی مانند کمشنوایی یا اوتیسم سرعت یادگیری پایینی داشته باشد. در این مواقع میتوان با توجه به قابلیتهای گفتاری کودکان این موارد را شناسایی کرد و قبل از آنکه کودک با مشکلات بزرگتری مواجه شود درصدد برطرف کردن آنها اقدام کرد. اما اگر یک کودک تا رسیدن به 5/2 سالگی هنوز هم نتواند اکثر این کلمات را بیان کند، حتما باید به یک متخصص گفتاردرمانی ارجاع داده شود. مطمئنا بعد از 3سالگی دیگر نمیتوان به این موضوع بیتوجه بود و هر گونه کمکاری ممکن است عواقب بدی به همراه داشته باشد.
آمارها نشان میدهد، تقریبا 20درصد از کودکان 2 ساله نسبت به همسن و سالهای خود رشد گفتاری ضعیفتری دارند و از آنها عقبتر هستند. از این میزان بین 50 تا 75درصد مشکل زیادی ندارند و حداکثر ظرف مدت چند ماه خود را به هم سن و سالهایشان میرسانند ولی در بقیه موارد کودکان دچار مشکلات ماندگار هستند و نیاز به کمک فوری دارند.کودکانی که دیر به حرف زدن درمیآیند معمولا در انجام کارهای ساده دیگر مانند گوش دادن به لغتها، جملات و عددها هم مشکل دارند و نمیتوانند به خوبی آنها را بعد از شما تکرار کنند.
متاسفانه بعضی از والدین تصور میکنند وسایلی مانند تلویزیون میتوانند جای خالی آنها را پر کنند و کودک با تماشای آنها مهارت حرف زدن را خواهد آموخت. این در حالی است که کودکان برای رشد نیاز به ارتباط مستقیم با دیگران بهخصوص با پدر یا مادر خود دارند. آنها باید چندبار کلمات را بشنوند و هر بار اشتباهات خود را با توجه به والدین خود اصلاح کنند.
اگر حس میکنید کودکتان از لحاظ گفتاری مانند هم سن و سالهایش پیشرفت نداشته است، مراجعه به یک متخصص گفتاردرمانی میتواند تا حد زیادی نگرانیهای شما را برطرف کند اما علاوه بر مراجعه به پزشک روشهای دیگری هم وجود دارد که میتواند روند یادگیری را در کودک شما سریعتر کند.
معمولا اولین علامت آنکه نوزاد شما قادر به صبحت کردن است در یک ماهگی ظاهر میشود. در این زمان نوزادان صداهایی مانند آه، اوه،ها و مانند اینها میگویند که کاملا با گریه کردن متفاوت هستند. بعد از مدتی نوزادان شروع به گفتن کلمات بیمعنی و یک بخشی مانند دا، ما، با، یایا و شبیه به آن میکنند و تا پایان 4 ماهگی هم خندیدن را به خوبی فرا میگیرند.
در 9 ماهگی یا اندکی قبل کودکتان با گفتن مامان یا بابا شما را شگفت زده خواهد کرد، البته ممکن است او مخاطب این کلمات را به درستی تشخیص ندهد. در یک سالگی او پدر و مادر خود را به خوبی میشناسد و میتواند با گفتن مامان یا بابا آنها را صدا بزند البته او در این زمان خود را هم میشناسد و میفهمد که شما دارید با او صحبت میکنید.
از این زمان به بعد است که کودکان شروع به ساختن لغتنامه مخصوص بهخود را میکنند و تا 18 ماهگی میتوانند تا 10 کلمه را بیان کنند. ولی بعضی از کودکان بااستعدادتر حتی میتوانند تا رسیدن به 20 تا 24 ماهگی بیش از 50 کلمه را بگویند. واضح است که هر کودک با دیگری متفاوت است اما درهر حال بهتر است از این زمان به بعد بیشتر مراقب گفتار خود باشید و توجه بیشتری به کودکتان بکنید. بخش اعظم لغاتی که کودکان از این زمان به بعد فرا میگیرند تحت تاثیر مستقیم پدر و مادرشان است.
نزدیک به 2 سالگی، کودکان میتوانند جملاتی شامل 2 یا 3 کلمه بگویند و خود را با عنوان من خطاب کنند. تا 3 سالگی تعداد کلماتی که کودکان فرا میگیرند به عدد تقریبی 300 میرسد. تا 4 سالگی مهارت زبانی کودکان رشد چشمگیری میکند. در این زمان او میتواند داستان بگوید، تا عدد 10 بشمارد و حتی بخواند.
سعی کنید فرآیند آموزش حرف زدن به کودک خود را تا آنجا که ممکن است لذتبخش کنید. در این زمان نه تنها سعی کنید حرف بزنید و صدا بسازید بلکه دائما او را لمسکنید، در آغوش بگیرید، با او بازی کرده و در تمام موارد ارتباط چشمی خود را با کودک حفظ کنید.
همزمان که در حال انجام کارهای مربوط به کودکتان هستید، سعی کنید با او حرف بزنید. مثلا هنگامی که به او لباس میپوشانید، اسم لباسها را بیاورید یا آرامآرام و به زبان بسیار ساده مراحل این کار را برایش توضیح دهید.
هنگام حرف زدن با کودک سعی کنید ادای جملات با یک ریتم یا آهنگ باشد. تحقیقات نشان میدهد، کودکان کلماتی را که بهصورت شعرگونه برایشان گفته میشود بهتر به خاطر میسپارند و همچنین بهتر میتوانند آنها را در جملات به کار ببرند. هنگام حرف زدن سعی کنید از حرکت هم استفاده کنید، زیرا به کار گرفتن همزمان چشم و گوش کودکان تاثیر کلمات را بیشتر میکند. برای مثال زمانی که درباره یک پرنده حرف میزنید سعی کنید با حرکت دست خود پرواز یک پرنده را هم برای کودک خود شبیهسازی کنید.
سعی کنید از هر فرصتی برای به سخن درآوردن کودک خود استفاده کنید، برای مثال زمانی که او تشنه است از او بپرسید چه میخواهد. اگر پاسخ نداد به او بگویید که تو الان آب میخواهی.زمانی که کودکتان تلاش میکند کلمه را به زبان بیاورد صبور باشید. به او اجازه بدهید از ذهن و حافظه خودش استفاده کند و مرتب او را برای این کار تشویق کنید.
بعضی از والدین پاسخ کودک خود را به درستی نمیدهند و سعی میکنند با همان زبان کودکانه کلمات نامفهوم را بیان کنند اما این کار کاملا اشتباه است. شما نه تنها باید کلمات را درست تلفظ کنید بلکه سعی کنید پاسخ جملات نامفهوم کودکتان را هم به شیوه صحیح بدهید.
زمانی که کودک حرف میزند با تمام وجود به او گوش بدهید و منتظر باشید تا او سخنش را تمام کند، سپس شما حرف بزنید، سوال بپرسید و سعی کنید منتظر جواب بمانید. به او کمک کنید اسباببازیهای مورد علاقهاش را انتخاب کند و نظر و احساسش را در مورد هر کدام بگوید. همین کار را میتوانید با وسایل بیخطر که در محیط خانه قرار گرفتهاند، انجام دهید.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
شیوهای که با کودکان حرف میزنیم تاثیر عمیقی بر آموزش و توانایی گوش دادن آنها بر ما میگذارد.
ما همیشه در حال ارایه الگویی برای رفتار و عمل کودکان هستیم. شیوهای که ما با آنها حرف میزنیم نیز بر مبنای عمل و رفتار است. الگویی که ما در حرف زدن با کودکان ارایه میدهیم به آنها میآموزد که چگونه باید در مقابل به ما پاسخ بدهند.
پدر و مادرها به سه شیوه با کودکانشان ارتباط برقرار میکنند. برخی از آنها خشونت آمیز حرف میزنند. این والدین بسیار غرولند میکنند، کودک را تحقیر میکنند و با جملاتی تهاجمی کودک را مخاطب قرار میدهند. در مقابل کودکانشان نیز به شیوههایی متفاوت واکنش نشان میدهند. مثلا بسیار بازیگوش و شیطان هستند، یا ترسو و گوشه گیر هستند و یا نافرمان و گستاخی میکنند.
گروه دوم، والدینی هستند که برقراری ارتباط مثبت را میفهمند. آنها با ملاطفت، نرمی و محبت رفتار میکنند و سخن میگویند. اما متاسفانه نرمش و ملایمت این نوع والدین مانع از آن میشود تا زمانی که باید اقتدار یا محدودیتی را به کودک نشان بدهند درست رفتار کنند. آنها ناگهان تغییر روش میدهند و با خشونت کلامی یا رفتاری کودک را وادار به انجام کاری میکنند.
گروه سوم، پدران ومادرانی هستند که روش برقراری یک ارتباط سالم را میشناسند. آنها همواره به یک شکل ثابت و درست عمل میکنند. آنها مثبت، صمیمی، گرم و واضح حرف میزنند و عمل میکنند. برقراری ارتباط با کودک به این شیوه به کودک میفهماند که پدر و مادر موقعیت را میشناسند و میفهمند و مطابق باآن حرف میزنند و عمل میکنند. این شیوهای است که پدر و مادرها باید آن را یاد بگیرند.
این ۲۰ روش به شما کمک میکند تا شیوه حرف زدن درست با فرزندتان را بیاموزید:
۱ـ اسم کودک را بخوانید. صدا کردن نام کودک توجه او را به حرفهای شما جلب میکند. کودکان خردسال اغلب به زمانهایی محدود توجه دارند بنابراین برای جلب توجه باید مدام نامش را صدا کنید.
۲ـ از جملات مثبت استفاده کنید. مدام به کودک نگویید«نه» یا «نکن» اگر همیشه به کودک بگویید «به لیوان دست نزن»، «ندو»، «لباستو کثیف نکن» او به سمت آن کشیده میشود و بالاخره لیوان را میشکند و لباسش را کثیف میکند. به جای این جملات منفی بگویید «لیوانو با دو دستت نگه دار»، «مراقب لباست باش»، «مراقب راه رفتنت باش». مثبت حرف زدن کار آسانی نیست اما تلاشی است که بسیار ارزنده است.
از واژههای سرزنشی مثل «خرس گنده شدی»، تحقیر آمیز مثل«پسر بد» و بیان شرم و خجالت مثل «شرم به تو» استفاده نکنید. این نوع واژهها و جملات احساس بیارزشی را در کودک شما تقویت میکند.
جملات و واژههای مثبت به کودک اعتماد به نفس و احساس شادی و خوشبختی میدهند. رفتارش را بهتر میکند و تلاش او را برای رسیدن به موفقیت بیشتر میکند.
جملات مثبتی مثل «عزیزم یادت باشه که اسباب بازیاتو جمع کنی»، «ممنونم که کمکم کردی»، «خسته نباشی که به خواهرت کمک کردی»، «من به تو افتخار میکنم» راهر روز تکرار کنید و نتیجهاش را ببینید.
۳ـ با کودک ارتباط چشمی برقرار کنید. تاثیر واژهها را زمانی بهتر احساس میکنید که کودک را در محیطی آرام قرار دهید و به چشم هایش نگاه کنید و با آرامش با او حرف بزنید.
۴ـ به تن صدا و لحن کلامتان توجه کنید. با کودکی که غر میزند با همان لحن و با تندی صحبت نکنید. زمانی که کودک آرام شد با او حرف بزنید. بالا و پایین رفتن صدا باید متناسب با موقعیت باشد. پس اگر همیشه با داد و بیداد حرف میزنید باید این عادت را ترک کنید.
۵ـ به کودک فرصتها و موقعیتهای تازه را پیشنهاد بدهید. اگر میخواهید کودکتان با شما همراهی کند باید به او بگویید چرا باید به یک روش خاص عمل کند و به حرفهایتان گوش بدهد. او باید اهمیت و ارزش پیروی از حرفها و دستورات شما را بداند. «وقتی از خونه بیرون میری باید لباست رو عوض کنی. کدوم لباس رو دوست داری بپوشی؟»
از کودک بخواهید تا برای حل مشکل به شما کمک کند. مثلا به جای اینکه بگویید «اسباب بازیتو اونجا ننداز» بگویید «فکر نمیکنی اگه اسباب بازیتو جای بهتری بذاری بهتره؟»
جایگزینها را به کودک نشان بدهید. «الان نمیتونی نقاشی بکشی، اما میتونی با لگوهات بازی کنی».
۶ـ ساده بگیرید. کودکان نمیتوانند چند دستور را همزمان انجام بدهند. به جای اینکه بگویید«پاشو درساتو بخون اما قبـــــلش اتاقتو مرتب کن و کفشاتو ببر بذار تو جا کفشی و لباساتو مرتب کن» اول یک خواسته سادهتر را از کودک بخواهید و سپس او را به انجام کارهای دیگر تشویق کنید.
۷ـ غر نزنید و بهانه نگیرید. به جای اینکه ابتدا روی ناکامیها و ناتوانیهای کودک تاکید کنید و مرتب از او بهانه جویی کنید که درست رفتار نمیکند روی نکات مثبت رفتاری او توجه کنید و درباره آنها بیشتر حرف بزنید.
۸ـالگو باشید تا بتوانید توقع خوش رفتاری از کودک داشته باشید. خوش رفتاری شما با کودک به او یاد میدهد چگونه باید رفتار کند. چه رفتاری پذیرفتنی است و چه رفتاری در هر شرایطی نادرست است. نکتهای که نباید فراموش کنید رفتار متناوب است. نباید خودتان یک بار راست بگویید و یک بار دروغ بگویید. اگر توقع دارید همیشه کودکتان با خطاب محترمانه حرف بزند. باید همیشه خودتان با همین شیوه حرف بزنید. بگویید«لطفا»«متشکرم» و همیشه با همین خطاب محترمانه حرف بزنید.
۹ـ جدی اما مهربان باشید. اگر درمورد مسالهای تصمیم قاطع دارید باید به آن عمل کنید. اگر درخواستی از کودک دارید و یا چیزی را به کودک توصیه میکنید باید روی آن پافشاری کنید. مثلا اگر قرار است اتاقش را خودش تمیز کند نباید از آن کوتاه بیایید. در عین حال ســـــــعی کنید سخت گیر نباشید. چیزی فراتر از توانایی کودک از او نخواهید و یا با هدف تنبیه اینکار را نکنید. کمی هم مهربان باشید. اگر میبینید کودک تلاشش را برای جمع کردن اتاقش میکند میتوانید در انتهای کار برای تشویق او را همراهی کنید و کمکش کنید تا کارش را بهتر انجام بدهد.
۱۰ـ سوال بپرسید. اگر میخواهید کودکتان بیشتر فکر کند و برداشتهای آزاد داشته باشد از او سوالاتی تحلیلی بپرسید. سوال تحلیلی یعنی سوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر نیست و او باید تلاش کند بیشتر حرف بزند و دیدگاهها و احساساتش را نشان بدهد. مثلا به جای این پرسش«مهد کودک خوش گذشت؟ » بپرسید«چه چیزی امروز بیشتر در مهد کودک خوشحالت کرد؟ ».
۱۱ـ آیا کودک منظور و هدف شما را فهمیده است؟ اگر احساس میکنید کودکتان واکنش درستی به درخواستها و حرف هایتان نشان نمیدهد و گیج شده است. پرسش و درخواستتان را دوباره تکرار کنید تا متوجه شوید او موضوع را به خوبی فهمیده است. از او بخواهید آنچه به او گفته اید را تکرار کند.
۱۲ـ درخواست هایتان را با خواستههای شخصیتان یکی کنید. زمانی که میخواهید کودک کاری را برایتان انجام بدهد به جای فرمانهای امری مثل«تو باید» بگویید «من میخواهم». او از این طریق میفهمد که تاثیر رفتارش چه احساسی در شما ایجاد میکند. مثلا بگویید«خیلی خوشحال میشم که بری حموم»«خیلی هیجان زده میشم که تو مسابقه برنده بشی»«باعث افتخارمنه که نمرههای خوبی بگیری».
۱۳ـ اگر کودکتان بسیار درگیر مسالهای میشود و به محیط اطراف و زمان توجهی نمیکند هر از چند گاهی به او یادآوری کنید که باید چه کارهایی بکند. مثلا بگویید«عزیزم دیگه کم کم باید بریم».
۱۴ـ به کودکتان نشان بدهید که همه توجه و دقت شما به شنیدن حرفهای اوست. روزنامه خواندن، تلوزیون تماشا کردن و کار کردن حواستان را پرت میکند. اگر نمیتوانید به حرفهای کودک گوش بدهید تظاهر نکنید.
۱۵ـ اگر دو کودک با تفاوت سنیهای متفاوت دارید برای گفتگو با هر دو نفرشان برنامه ریزی کنید و به هر دوی آنها فرصت حرف زدن بدهید. گاهی اوقات بچههای بزرگتر همه فرصت را برای خودشان میخواهند و یا بچههای کوچکتر همه توجه پدر و مادر را جلب میکنند. در طول روز با هر دوی آنها حرف بزنید و به هر دو فرصت اظهار نظر بدهید.
۱۶ـقسمهای کوچک و بیفایده نخورید و یا کودک را مجبور نکنید برای هرچیزی قسم بخورد. نگویید«راستشو بگو، قسم بخور که گلدونو تو نشکستی»
۱۷ـ ملاحظهگر باشید. حواستان به مکالماتتان با دیگران باشد. چه چیزی به دوستانتان میگویید؟ چگونه با کودکتان حرف میزنید؟ آیا با دوستان و کودکتان به یک شیوه حرف میزنید؟ مکالماتتان را با دوستانتان در حضور کودک طوری تنظیم کنید که اگر کودک درباره آن از شما سوالی کرد پاسخی برایش داشته باشید.
۱۸ـکودکتان را با وجود تفاوتهایی که با دنیای شما دارد بپذیرید. کودکی که تایید میشود و دیگران به او بها میدهند مشکلات و احساساتش را راحتتر درمیان میگذارد. او یاد میگیرد که اگر بزرگ شود و یا تغییر کند بازهم شما در کنارش خواهید بود.
۱۹ـ وسط حرف کودک نپرید. اگر کودک برایتان ماجرایی را تعریف میکند تا انتهای داستان را گوش بدهید و حرفش را قطع نکنید. اگر مدام وسط حرف کودک بپرید یا اظهار نظرهای بیمورد بکنید او علاقهاش را برای مطرح کردن دیدگاهایش را از دست میدهد. مثلا اگر کودکتان اتفاقاتی که در مدرسه میافتد را برایتان تعریف میکند با پرسشهای بیمورد او را سردرگم نکنید یا از ماجرا منحرف نشوید. سکوت کنید و احساساتتان را با لبخند یا تعجب نشان بدهید.
۲۰ـ گفتگو با کودک را جدی بگیرید. گفتگو و تلاش برای برقراری ارتباط با کودک احساس اعتماد به نفس، توانایی برقرای ارتباط با دیگران، یافتن ارتباطات همدلانه صمیمی با و دیگران را در کودک تقویت میکند.
برای کودک وقت بگذارید و تلاش کنید تا ارتباط موثری با هم برقرار کنید. یادتان باشد که گفتگو با کودکان وارد شدن به یک خیابان دو طرفه است. با آنها حرف بزنید و منتظر شنیدن پاسخها و واکنش هایشان باشید. گوش دادن نیز به اندازه حرف زدن مهم است.
روزنامه اطلاعات
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
میزان یادگیری تکلم کودکان همانند سایر ابعاد رشدیشان تا حدود بسیاری با یکدیگر متفاوت است . این توانایی به عواملی از قبیل طبیعت و رشد جسمی قسمت هایی از بدن که در امر تکلم دخالت دارند و نیز توانایی هوشی و یا وجود انگیزه از سوی محیط بستگی دارد
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، فرزند شما از همان دوران جنینی به صدایتان گوش می دهد. در این مرحله ابتدایی او شروع به شناخت و بخاطر سپردن هجاها می کند. و هر چه بزرگتر می شود ،علاقه اش به صداها بیشتر و بیشتر می گردد. شما برای تبدیل این علاقه به شناخت زبان و برقراری ارتباط کارهای زیادی می توانید بکنید
یشرفت تکلم کودک در ۲ سالگی، با ادای جملات ۲-۳ کلمهای است
پسر شما ۲ ساله شده و هنوز نمیتواند حرف بزند. فقط ۲ تا ۳ کلمه بلد است و بس! پیش خودتان که او را با هم سن و سالهای خودش مقایسه میکنید، فکر میکنید که کمی از آنها عقبتر است، و یا به خاطر میآورید که خواهرش که توی این سن بود، کامل جملهبندی میکرد و حرف میزد؟ با وجود همه این چیزها، به امید اینکه نباید نگران بود و او هم حرف زدنش درست میشود، رفتن پیش دکتر را عقب میاندازید، پیش خودتان میگویید بعضی بچهها زود راه میافتند، بعضیها هم زود حرف میزنند، بچه ما سالم است و جای نگرانی نیست.
این، داستان بسیار شایعی است که برای اغلب پدر و مادرهایی که بچههایشان خوب حرف نمیزنند پیش میآید و به جز در مواردی که پدرومادر متوجه کندی رشد بچه در بقیه زمینهها هم بشوند، اغلب خیلی دیر به فکر درمان این مسئله میافتند. دانستن این موضوع که در تکلم و یادگیری زبان، چه چیزهایی طبیعی و چه چیزهای غیر طبیعی هستند، به پدر ومادرها کمک خواهد کرد که بفهمند روند تکامل کودکشان خوب است یا نه و چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنند.
قبل از ۱۲ ماهگی
برای بچههای این سن، مهمترین مسئلهای که باید مورد توجه قرار گیرد، استفاده از صدا برای برقراری ارتباط با محیط اطراف است. صدا درآوردن و اغوپغو کردن، شروع این ماجراست. هرچه بچه بزرگتر میشود یعنی درحدود سن ۹ ماهگی، شروع به ادای اصوات تکراری میکند و میتواند کلماتی مثل <ماما> را ادا کند. البته ممکن است در این سن متوجه معنی کلمه نشود. در این سن کودک باید نسبت به صدا، عکسالعمل نشان دهد. بچههایی که با دقت و توجه اطرافشان را نگاه میکنند ولی نسبت به صدا عکسالعمل نشان نمیدهند، باید از نظر مشکلات شنوایی بررسی شوند.
۱۲ تا ۱۵ماهگی
در صداهایی که بچههای این سنین تولید میکنند، اصوات مختلفی شنیده میشود و علاوه بر آن، کودک باید بتواند، حداقل ۱ یا ۲ کلمه را به طور صحیح ادا کند(البته به جز ماما و دد.) در اغلب موارد بچه ادای <اسم اشیاء> را زودتر یاد میگیرد مثل توپ. در این سن کودک باید صحبت اطرافیان را متوجه شود و دستورهای یک مرحلهای مثل <عروسک را به من بده>، <بنشین>، .<بیا> و…را اجرا کند.
۱۸ تا ۲۴ماهگی
در سن ۱۸ ماهگی، کودک باید دامنه لغاتی در حد ۲۰ لغت و در سن ۲ سالگی در حد ۵۰ لغت داشته باشد. پیشرفت تکلم کودک در ۲ سالگی، با ادای جملات ۲-۳ کلمهای است. در این سن کودک به راحتی جمله میسازد و مفاهیم و خواستههای خود را با جملات ترکیبی بیان میکند، به طوریکه افراد غریبه که با حرف زدن کودک آشنایی ندارند، حداقل نصف حرفهای کودک را متوجه میشوند (اطرافیان نزدیک ممکن است اکثر حرفهای کودک را بفهمند) علاوه بر این در این سن، کودک قادر است دستورات ۲ مرحلهای را هم اجرا کند مثل <عروسکت را زمین بگذار و توپ را بردار>!
2 تا ۳سالگی
در این سن دامنه لغات کودکی بسیار افزایش مییابد و از حد شمردن میگذرد، کودک میتواند به راحتی، چند کلمه را با هم ترکیب کند و جمله بسازد. افراد غریبه میتوانند در حدود سهچهارم صحبتهای کودک را متوجه شوند. در این سن قدرت فهم و درک مطلب کودک هم افزایش قابل توجهی پیدا میکند و به طور مثال کودک به راحتی مفهوم دو جمله <توپ را روی میز بگذار> و یا <توپ را زیر تخت بگذار> را میفهمد. در این سن، کمکم شناخت رنگها آغاز میشود و کودک مفاهیم بزرگ و کوچک را هم یاد میگیرد و فرق توپ بزرگ و کوچک را میفهمد.
تاخیر در تکلم، چرا و به چه علت است ؟
عوامل متعددی میتوانند باعث ایجاد اشکال در تکلم کودک شوند. تاخیر تکلم در بچهای که از جهات دیگر سالم است و رشد طبیعی دارد ممکن است به علت مشکلاتی در دهان مثل اختلالات زبان و یا کام باشد. در برخی از بچههایی که دچار اختلال تکلم هستند، مشکلاتی در اعصاب حرکتی وجود دارد و کودک در استفاده از لبها، زبان و فک برای صحبت کردن دچار مشکل است. در این بچهها ممکن است اختلال تکلم به تنهایی یا همراه با سایر اختلالاتی مثل اشکال در تغذیه باشد.
مشکلات شنوایی، هم یکی از دلایلی هستند که به طور شایع باعث اختلال تکلم میشوند. به همین جهت هرگاه درباره حرف زدن کودک نگرانیم و فکر میکنیم که در این زمینه مشکل دارد باید حتما برای بررسی شنوایی کودک به متخصص مراجعه کنیم. در این زمینه دقت به عفونتهای گوش کودک بسیار اهمیت پیدا میکند. عفونتهای سادهای که به طور صحیح درمان شوند تاثیری بر روی شنوایی نخواهد داشت ولی عفونتهای تکرارشونده و علیالخصوص مزمن که مورد توجه واقع نشوند میتوانند باعث کاهش شنوایی و در نهایت اختلالات تکلم شوند.
● پدرومادر چه نقشی دارند؟
مثل بسیاری از جنبههای مختلف رشد کودک، تکلم هم جزئی از رشد است که هم به ژنتیک کودک و هم به محیط اطراف او بستگی دارد، بنابراین میزان تحریکی که از محیط اطراف به کودک میرسد نقش بسیار مهمی در شروع تکلم در کودک بازی میکند. علاوه بر این، وقتی که مشکلات شنوایی، زبان و تکلم، یا مشکلات تکاملی در کودک وجود دارد، مداخلات سریع درمانی، نقش موثری در بهبود کودک و رشد تواناییهای او خواهد داشت و اینجاست که نقش پدرومادر پررنگتر میشود. والدین به محض اینکه متوجه اختلالی در کودک میشوند و یا حتی به آن شک دارند، باید با پزشک مشورت کنند تا تشخیص مشکلات کودک و به دنبال آن درمان به تاخیر نیفتد. علاوه بر این وقت گذاشتن برای کودک بسیار مهم است. سعی کنید با کودک خود ارتباط برقرار کنید و حتی در زمان نوزادی که کودک متوجه صحبت شما نمیشود، با او حرف بزنید و برایش آواز بخوانید و … با این کار محرکهای محیط را برای کودک افزایش دهید و روند تکامل زبان را در او سرعت میبخشید. در حدود سنین ۶ ماهگی میتوانید کتاب خواندن را برای کودک آغاز کنید.
البته لازم نیست که از همان ابتدا، یک کتاب را به طور کامل برای او بخوانید، باید به حوصله کودک هم توجه کنید. از کتابهای ساده با نوشتههای کم و عکسهای جذاب و آشنا استفاده کنید و با بزرگتر شدن کودک از او بخواهید که اشیاء آشنا را در کتاب به شما نشان بدهد: مثلا بگویید <توپ کو؟> یا <جوجو کو؟> بچههای کوچک گاهی حتی داستانها و شعرهای مورد علاقهشان را حفظ میکنند و وقتی که کمی بزرگتر شدند، آنها را برای شما تعریف میکنند و میخوانند
● به تکلم کودک کمک کنید :
● صحبت کردن
مسلما قدم اول صحبت کردن با کودکتان است. هر چه بیشتر با او صحبت کنید، او آشنایی و اعتماد بیشتری نسبت به کلمات و جملات پیدا می کند. و زودتر به کشف معنی آنها می پردازد. حتی در زمانی که فرزندتان خیلی کوچک است، این کار موثر می باشد. نوزادان، معمولا از گوش دادن به صدای شما خوشحال می شوند. آنان صدایتان را از زمان قبل از تولدشان می شناسند. و کلمات شما را همچنان به عنوان منبعی آرامش بخش تجربه می کنند.
در صورتی که نمی دانید به فرزندتان چه بگویید، می توانید با نامبردن اشیا اطرافتان و شرح آنچه انجام می دهید، شروع کنید. مثلا « حالا ما تو اتاقتیم . این تختته که الان می خوای بری توش بخوابی. اما اول بابا پوشکتو عوض می کنه ». اهمیتی ندارد که او از آنچه می گویید چیزینمی فهمد.
● سوال کردن
می توانید با سوال کردن از کودکتان در حین گفتگو او را نیز فعال کنید. مثلا « دوست داری بریم حمام؟ » ، «چه هوایخوبی ، می خوای بریم قدم بزنیم ؟ » وقتی از او سوال می کنید به او نگاه کنید و چند لحظه برای شنیدن جواب منتظر بمانید. تا زمانی که او جواب نمی دهد ،می توانید خودتان جواب بدهید. بالاخره روزی می رسد که او چیزی در جواب می گوید.
● گوش کردن
دومین قدم در کمک به پیشرفت زبان فرزندتان گوش کردن است. مشخص شده که فرزندان والدینی که با فرزندشان صحبت می کنند زودتر از فرزندان والدینی که تنها آنها را مخاطب قرار می دهند، به حرف می افتند. به فرزندتان این امکان را بدهید که بتواند چیزی بگوید.
● تقلید کردن
از این طریق می توانید خیلی زود با فرزندتان گفتگو کنید. اگرصداهای نوزاد را تقلید کنید ، برایش جالب خواهد بود. به این وسیله به او می فهمانید که به اصواتی که او در می آورد علاقمندید. می توانید این کار را به شکل بازی در آورید. برای خودتان نیز جالب خواهد بود که او متوجه شود تقلیدش را می کنید. در نهایت او نقشها را تغییر می دهد و کلمات شما را تقلید می کند.
در این صورت شما خود را در حد او قرار می دهید. وقتی بزرگتر شد و شروع به حرف زدن کرد، نیز می توانید این کار را انجام دهید. با بکار بردن کلمات ساده و جملات کوتاه گفتگو راحتتر خواهد شد. به زبان بچگانه حرف نزنید چون او شکل طبیعی حرف زدن را نمی آموزد.
● استفاده از صدای بلند
مشخص شده که اغلب نوزادان از صدای بلند بیشتر از صدای آرام خوششان می آید. البته همیشه بچه هایی هستند که سلیقه شان کاملا برعکس است. بنابراین در ماه های اولیه تن های مختلف را بکار برید و ببینید فرزندتان چه واکنشی نشان می دهد. آواز خواندن در پیشرفت زبان کودک تاثیر بسزایی دارد. وقتی آواز می خوانید ، صدایتان خودبخود بلندتر می شود. بچه های کوچک عاشق ترانه و ملودیند. اهمیتیندارد که چه می خوانید. اگر ترانه را با حرکات همراه کنید، کودک لذت فراوانی می برد. همچنینن به این طریق بین کلمات و حرکات مربوط به آن رابطه برقرار می کنید.
● معانی انتزاعی
در صورتی که فرزندتان آماده ادای اولین کلمات است، می توانید شروع به شرح معانی انتزاعی کنید. با توجه کردن به رنگها و تاکید بر تفاوت میان کوچک و بزرگ، دور و نزدیک، بالا و پایین ، خیس و خشک ، گرم و سرد، بیرون و درون و … این امر میسر می شود. در صورتی که این معانی را با مثال همراه کنید او زودتر منظورتان را درک می کند.
بطور مثال :« ببین،پتوت آبیه ، شلوارتم آبیه ،توپتم همین طور. » و « این خرس کوچوله و این یک خرس بزرگ »، « دستت را ببر تو آب، این گرمه و این یکیسرد.» او را بالای سرتان بگیرید و دوباره پایین بیاورید و بگویید : « الان بالایی و حالا می آیی پایین » اگر این توضیحات را در قالب بازی ارائه کنید، کودکتان لذت فراوانی از آموزش معانی انتزاعی خواهد برد.
آموزش اعداد را نیز به صورت بازی می توانید انجام دهید. با تفاوت بین یک و زیاد شروع کنید. به او نشان دهید که او یک بیسکویت در دستش دارد اما تعداد زیادی بیسکویت در جعبه است. ترانه ها و اشعاری که در آنها شمرده می شوند، نیز کمک بسیاری به فهم اعداد می کنند. همچنین می توانید با هم انگشتانش را بشمارید یا شمارش پله ها در هنگام بالا یا پایین رفتن از آنها.
کتاب خواندن
کتاب خواندن راه مفیدی برای کمک به پیشرفت زبان فرزندتان است. بچه های بزرگ گوش دادن به قصه را خیلی دوست دارند مخصوصا اگر در هنگام خواندن قصه برای هر یک از شخصیتها صدایی متفاوت بکار ببرید. تصاویر کتاب هم برایشان جالب است. با سئوال کردن از او درباره تصاویر و اتفاقات داستان، او را فعالانه در ماجرا شرکت بدهید.
● حرف زدن جالب است
با گذشت زمان و پس از این که بازیهای کلامی بخشی از زندگی روزمره تان را تشکیل دادند ، کم کم متوجه می شوید که تواناییهای کلامی فرزندتان بیشتر می شود. او نه تنها کلمات متفاوت بیشتری را می فهمد بلکه آنها را برای بیان خواسته هایش بکار می برد. احتمالا سعی کند با شما آواز بخواند و جملاتتان را با زبان خودش تکمیل کند.
در این مرحله بسیار مهم است که او را زیاد تحت فشار قرار ندهید. او را مجبور نکنید که حرف بزند. اگر پس از چند بار سوال کردن باز هم بجای استفاده از کلمات با ایما و اشاره خواسته اش را بیان کرد به سوال کردن ادامه ندهید. چون او در این صورت مایوس می شود. باید مراقب باشید که صحبت کردن برایش همچنان جالب بماند. اگر نشان می دهد که منظورتان را فهمیده است، از او تعریف کنید و تلاشش را برای بیان هر چیزی بستایید. از این راه او بیشتر به حرف زدن ترغیب می شود تا زمانی که به او القا کنید باید حرف بزند. صبور باشید و بدانید که هر کودک با روش و سرعت خودش صحبت کردن را می آموزد.
● تلفظ کردن
اولین کلمان و جملان بچه ها شباهتی به آنچه باید باشند ، ندارند. اغلب بچه ها برای تلفظ حروف بی صدا مشکل دارند. یا بعضی از کلمات بنظرشان طولانی می آید بنابراین اول یا آخرش را حذف می کنند. البته زبان بچه ها خیلی شیرین است. به مرور او تلفظ صحیح را یاد خواهد گرفت.
بسیار مهم است که سختگیری نکنید. برای تصحیح تلفظش بهترین راه این است که آنچه او می گوید را درست تکرار کنید. به هیچ وجه از او انتقاد نکنید. وقتی با خوشحالی به رادیو اشاره می کند و می گوید: ” ایو ” بجای گفتن ” نه ، این ایو نیست ، رادیوه . تو هم بگو رادیو ” بگویید : “آفرین ، این رادیو ه”
این قانون که باید علاقمند و صبور بمانید ، در تمام مراحل رشد زبان فرزندتان معتبر است . وقتی شما صحبت کردن و فهمیدن را به عنوان یک توانایی جالب و مفید معرفی کنید ، او با علاقه بیشتر ی به یادگیری می پردازد. با او بازی کنید، آواز و شعر بخوانید ، آن وقت می بینید که او با چه شادیی همراهیتان می کند و یاد می گیرد.
ریتم فرزندتان را دنبال کنید. او نشان می دهد که چه موقع از رنگها و اعداد خسته شده و ترجیح می دهد با حیواناتش بازی کند. در این میان فراموش نکنید که از اولین کلمات و تلفظ بامزه زبان بچگانه او لذت ببرید.
همه اینها را یادداشت کنید ،در این صورت می بینید که او چقدر سریع می آموزد. همچنین به این وسیله مدرکی ارزشمند نیز برای بعدها که دوران بچگی به پایان می رسد، تهیه کرده اید.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
((جان توماس)) وقتی ۲۰ ماهه شد می توانست خانه سازی کند،
پازلهای کوچک را کنار هم بچیند و حتی با دقت به قصه های مادرش گوش کند،
اما حرف نمی زد و این همان چیزی بود که مادرش ((جولی)) را بشدت نگران کرده بود
چون ((جولی)) می دید که بچه های هم سن و سال پسرش از مدتها قبل زبان باز کرده و حرف می زنند.
کودکانی که هم سن و سال جان هستند و یک کلمه هم حرف نمی زنند یا بچه هایی که
دو سالشان شده و پنجاه کلمه صحبت می کنند، جزو کودکان ((دیر زبان)) هستند که
حدود ده درصد خردسالان را شامل می شود.
در این رابطه بچه های دیر زبان یا همان ((دیر صحبت)) را می توان به چهار گروه تقسیم کرد :
پسرها: پسرها سه برابر بیشتر از دخترها دیر زبان باز می کنند که شاید به این خاطر باشد که پسرها در یک زمان فقط می توانند یک مهارت را یاد بگیرند و مثل دختر بچه ها توانایی یادگیری چند مهارت را با هم ندارند.
کودکان زودرس:این بچه ها معمولا به زمان بیشتری برای یادگیری زبان نیاز دارند.
دو قلوها:برخی محققان بر این باورندکه چون دو قلوها بدون استفاده از لغات و صحبت کردن خیلی خوب می توانند با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند،به طور ناخودآگاه دیرتر از بقیه زبان باز می کنند.
کودکانی که خواهر یا برادر بزرگترشان سخنور خوبی است:این گونه بچه ها وقتی می بینند خواهر یا برادر بزرگترشان خوب حرف می ززند،احساس می کنند که دیگر نیازی نیست خودشان حرف بزنند.
شیوه موءثر : با کودکان مستقیم حرف بزنید اما با پرسیدن سوالهای مختلف او را وادار به صحبت کردن نکنید.به بردن کلمات و تکرار آنها شیوه بهتری از آموزش زبان است.
از آنجایی که به سختی می توان علت دیر زبان باز کردن کودکان را فهمید،بهتر است او را نزد متخصص ببرید،بخصوص زمانی که یکی از موارد زیر را در او مشاهده کردید:
-در خانواده تان سابقه مشکل گفتاری و تکلم وجود داشته است.
-کودکتان به خوبی با شما ارتباط بر قرار نمی کنند .
- تا هجده ماهگی حتی یک کلمه هم حرف نمی زند.
-ظاهرا گفته های شما را نمی فهمد.
- غان وغون نمی کند و اگر هم می کند ،حروف بی صدا به کار نمی برد.
- عفونت مزمن گوش دارد.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان