کودکان بسیار پیش از آنکه راه رفتن و سخن گفتن را بیاموزند، می توانند بطور منطقی فکر کنند! آنها به مثابه پژوهشگرانی کوچک جهان خویش را کشف می کنند. ولی بسیاری از آنان خیلی زود کنجکاوی خویش را از دست می دهند زیرا حس کشف در آنها به اندازه کافی تقویت نمی شود.زندگی چیزی نیست جز حل مشکلات! و انسان از بدو تولد سخت با این مشکل درگیر است. دانشمندان دریافته اند که انسان از هفت ماهگی درباره علت و معلول می اندیشد. هر روز در سراسر جهان دانشمندان زیادی لحظه به لحظه بر روی کوچکترین حرکات و نگاه نوزادان تحقیق و تأمل می کنند و فعالیت مغزی آنها را می سنجند. روانشناسان، زبانشناسان، پزشکان و کارشناسان مغز در جستجوی یکی از پیچیده ترین معماهای بشری هستند: یک کودک چگونه رشد می کند؟ چگونه به جهان ملحق می شود؟ از چه زمانی دست به طبقه بندی می زند، و کی در می یابد که برای مثال کفشدوزک همزمان یک حیوان، یک حشره و یک جاندار است؟ چه زمانی پیچیدگی های زبان مادری را می آموزد؟ چگونه استعدادهایی را که از وی یک انسان هوشمند می سازد، کسب می کند؟
والدین و کسانی که می خواهند پدر یا مادر شوند پرسشهای مشابهی را مطرح می کنند و خود را دچار مشکل می سازند. آنها می خواهند همه چیز را در رابطه با فرزندشان درست و به بهترین شکل انجام دهند. ولی موضوع اینجاست که آنچه را که درست است، معمولا دیگران می دانند! ماماها با بروشورهای اطلاعاتی پیش از تولد اینسو و آنسو می روند، دوستان آهنگهای مختلف برای خوشامد جنینی که تازه تولید شده هدیه می کنند و صنعت غول آسای اسباب بازی هر چه ابتکار دارد به خرج می دهد: ویدئو مغز نوزادان برای اینکه پدر و مادر بتوانند تمامی امکانات را در برابر او بگسترانند! و سرانجام کتابهایی که پر از راهنمایی های ریز و درشت است.
یک چیز اما مسلم است: کودکان به انگیزه و بزرگسالانی که از آنان مراقبت کنند نیاز دارند. ولی دقیقا چه چیزی و چه مقدار به آنها یاری می رساند؟ چگونه والدین و مربیان می توانند در رشد کوچولوهای خود پشتیبان آنان باشند و در عین حال از آنها توقع زیادی نداشته باشند؟ پاسخ محققان در این زمینه آدمی را به یاد شعار «یاری برای خودیاری» می اندازد. یک کودک در حال رشد بیش از هر چیز به دنبال موضوعاتی است که بتواند او را بارور سازند تا مطابق سن خود شکوفا شود. بزرگسالان تنها باید پشتیبان او در این فراگرد یادگیری باشند. تا پنجاه سال پیش گمان می رفت که یک نوزاد شیرخواره درست مانند یک روح بدون نقش و یک صفحه کاغذ نا نوشته است. نه می تواند پیرامون خود را تشخیص دهد و نه توانایی درک درد را دارد. کم نبود مواردی که جراحان نوزادان را بدون بیهوشی عمل می کردند! امروز اما در دهه پژوهشهای مربوط به نوزادان بسر می بریم و یک نقطه عطف کپرنیکی را ازسر می گذرانیم: ایده های گذشته ما دیگر معتبر نیستند.
دانشمندان آلمانی می خواهند دقیقا بدانند که کودکان در چه دوره ای زبان آلمانی را می آموزند و از ژانویه 2001 تا کنون بطور مرتب حدود 200 کودک شیرخواره را مورد آزمایش قرار می دهند. یکی از نخستین نتایج این است که نوزادان از همان زمانی که مانند کبوتر بغ بغو می کنند و حروف نا مشخص بر زبان می آورند و جیغ می زنند، دارند خودشان را برای بیان نخستین کلمه آماده می کنند و همه چیز نشانگر آن است که نوزاد تلاش می کند تا لحن زبان مادری را تقلید کند. به این ترتیب نخستین گامهای سرنوشت برداشته می شود. نوزادان دختر چینی از همان ابتدا با شرم اجباری خاور دور بغ بغو می کنند و شیرخوارگان آلمانی و فرانسوی از آغاز لهجه های متفاوت دارند و بر حروف معینی تأکید می کنند. نوزاد بلافاصله پس از تولد می تواند صدای مادرش را تشخیص دهد زیرا در زهدان مادر آموخته که آن را تشخیص دهد. در چهار ماهگی می تواند نام خود و پس از چندی کلمات «مامان» و «بابا» را بشناسد. نوزاد در پایان یکسالگی می تواند نه تنها تمامی صداهای مربوط به زبان را تشخیص دهد بلکه می تواند زبان مادری را از زبان بیگانه تمیز دهد. او متوجه می شود که یک کلمه کجا آغاز و کجا پایان می یابد و معنای حدود 60 کلمه را می فهمد. به نظر می رسد که از همان آغاز تولد نوزاد زبان را توسط نیمه چپ مغز می آموزد. تمامی شواهد نشان می دهد که کودکان و شیرخوارگان بسیار بیش از آنچه بزرگسالان حدس می زنند، می دانند و می توانند. یک نوزاد پیش از آنکه نخستین کلمه را بر زبان آورد، کلی پژوهش و آزمایش پیچیده انجام می دهد! نوزادان تنها با تقلید والدین خود نیست که یاد می گیرند، بلکه جهان را مانند دانشمندان کوچکی به سرعت و با مهارت فتح کرده و هر روز عالم جدیدی را کشف می کنند.
در عین حال آنان چاره دیگری ندارند، چرا که در نخست همه چیز را به مثابه هرج و مرج در پیرامون خود می بینند: یک گنجه، یک بوسه، یک «نه!». هر چیزی، هر وضعیتی و هر کلمه ای نو و منحصر بفرد است. برای غلبه بر این آشفتگی و ارتباط دادن هر آنچه در پیرامون هست به یک قدرت فکری بسیار بالا نیاز است: گنجه جزو اثاثیه خانه است که درهایش باز می شود و می توان در آن لباس گذاشت. بوسه عبارتست از تماس مرطوب لب که مهربانی و محبت را نشان می دهد. یک «نه!» یعنی وجود یک مرز که می تواند از پرتاب شدن از پله ها جلوگیری کند! والدین نمی توانند تصور کنند که نوزادانشان هر روز چه توانایی انتزاعی فوق العاده ای از خود نشان می دهند. یک کودک یکساله می تواند سگ و گربه و مرغ را از هم تمیز دهد. در هفت ماهگی که نشستن می آموزد می تواند طبقه بندیهای کلی تر در مورد اثاثیه خانه، حیوانات و اتومبیل انجام دهد. در همان زمان شروع می کند به شناخت جمله سازی. برای مثال می داند که: «علی شیرینی خورد» درست است و نه «علی خورد شیرینی». در زبانهایی که مانند آلمانی حرف تعریف دارند، نوزاد نه تنها انواع حرف تعریف را تشخیص می دهد بلکه قید مانند «بالا» و «پایین» را می تواند بفهمد. تحقیقات نشان می دهد که کودک پیش از آنکه زبان به سخن بگشاید، خود را به اصول اولیه دستور زبان مجهز می کند! نوزاد مرتب در حال ارزیابی هر آن چیزیست که می شنود، می بیند و یا احساس می کند و آنگاه آنها را بر اساس احتمالات طبقه بندی می کند: کلماتی که اغلب تکرار می شوند، پس باید مهم باشند! کلماتی که با هم می آیند، مانند صفت و موصوف، به یک نوعی به هم تعلق دارند. درست مانند یک کیمیاگر که مرتب مواد را با هم ترکیب می کند و تنها آنچه را نگه می دارد که آزمایش شده است، کودکان نیز تنها آنچه را به خاطر می سپارند که مغزشان آن را ارزشیابی کرده باشد.
ولی دانشمندان اینها را از کجا می دانند؟ ممکن است آنها متدهای علمی ارزشمندی داشته باشند ولی آنان که نمی توانند بدانند در کله نوزاد چه می گذرد! مطمئنا دانشمندان از آنچه در درون یک نوزاد می گذرد هرگز مطلع نخواهند شد. ولی همین تحقیقات در آزمایشگاههایی صورت می گیرد که با عکس و فیلم و نمایش و نور و حرکت و شیئی، فعالیت مغزی و کوچکترین حرکت و نگاه نوزادان توسط کارشناسان مغز و روانشناسان ثبت می شود.
این همه به برنامه ژنتیک انسان باز می گردد که از دهها هزار سال پیش در هر کودک سالمی در کمال اطمینان عمل می کند. بر همین اساس است که انسان هیچ خاطره ای از سه سال و نیم آغاز زندگیش به یاد نمی آورد. تا این سن هنوز حافظه انسان برای یاد سپاری طولانی و آگاهانه به کار نیفتاده است. نوزادان تنها از پس مسائل کوچک و در عین حال اساسی بر می آیند. آنها چهره های نزدیکان را باز می شناسند و نسبتا خوب به یاد می آورند که اگر از ته دل جیغ بزنند، بلافاصله کسی به سراغشان می آید! ولی ژن به تنهایی از یک کودک، برنده نوبل علمی و یا کاهل نمی سازد. دانشمندان معتقدند که همواره پیرامون است که بر روی تکوین اطلاعات ژنتیک تأثیر می گذارد. اگر نوزادی از عصر حجر به جای اینکه در غار بزرگ شود، به دنیای ما منتقل شده و با کتاب و کامپیوتر و اسباب بازیهای الکترونیک رشد کند، آنگاه درست مانند ما بزرگ خواهد شد. ساختار ژنتیک انسان در چند ده هزار سال اخیر تغییرات نازلی داشته است. یک دانشمند آمریکایی مدعی است: چند نوزاد سالم به من بدهید و من تضمین می کنم که از هر کدام از آنها بدون توجه به علایق و استعدادشان یا متخصصانی در رشته پزشکی و حقوق و تجارت بسازم و یا گدا و دزد!
برخی دیگر از دانشمندان نیز معتقدند که کودکان را مانند خمیر یا موم می توان شکل داد و آنها را هوشمند یا هوشمندتر ساخت. برخی از کسانی که تازه می خواهند بچه دار شوند این در و آن در می زنند تا آموزش فرزندانشان را هنوز به دنیا نیامده آغاز کنند! برخی از مادران ژاپنی بر روی شکم شش ماهه خود بلندگو می گذارند تا جنین نخستین درس انگلیسی خود را بیاموزد! در آمریکا زنان باردار تلاش می کنند تا شمارش یک تا پنج را به جنین یاد بدهند! مؤسسات متعددی در ژاپن و آمریکا برای تربیت دانشمندانه نوزادان رقابت می کنند. لیکن برخی دیگر از دانشمندان این تلاش را به حرص و آزی تعبیر می کنند که ربطی به علم ندارد، چرا که هیچ کودک شیرخواری نمی تواند آن استعداد و توانی را از خود نشان دهد که بزرگسالان از او انتظار دارند!
دسترسی به مطالب علمی در سایت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بچه ها ممکن است فقط تعداد کمی کلمه بلد باشند و ممکن است معنای دقیق همین کلمات را هم درک نکنند، اما دوست دارند حرف بزنند.
رشد و تکامل کودک - کودکانی که تازه حرف زدن را آغاز کرده اند
هنگامی که شما با آنها حرف می زنید، آنها نه تنها از این موقعیت لذت می برند، بلکه مهارتهای زبانی و مکالمه ای آنها نیز افزایش می یابد. ولی شما چگونه می توانید با کودکی حرف بزنید که ممکن است تنها 5 یا 10 کلمه بلد باشد؟ درست است، شما نمی توانید با کودک درباره انتخابات آینده و یا کاشت درختان چهارفصل صحبت کنید، اما با این حال بی نهایت موضوع دیگر نیز وجود دارند که شما می توانید درباره آنها با هم حرف بزنید. شما می توانید به جدی یا شوخی درباره هر چیزی صحبت کنید: یک لالایی ساده را بارها و بارها برای او بخوانید، یا به اشیا اطراف اشاره کنید و اسم آنها را برای کودک بگویید. پس از مدتی او هم با شما صحبت خواهد کرد. در اینجا به چند راه اشاره شده است که می توانید با کمک آنها، کودک خود را به صحبت وادارید:
بگذارید برای شما داستان یا شعر بخواند
اگر شما صدبار با او "لی لی حوضک!" بازی کرده اید یا هر داستان دیگری را گفته اید و اگر او این داستان را به خاطر سپرده باشد، چندان تعجبی ندارد. یک راه ساده وجود دارد که می توانید به کمک آن به کودک اجازه دهید خودش را نشان داده و در عین حال مهارتهای کلامی رو به رشد خود را تمرین کند. خواندن یکی از شعرها یا داستانهای محبوبش را آغاز کنید، سپس در وسط داستان ناگهان توقف کنید و اجازه دهید که بخشی از داستان را او برایتان بگوید. بار دیگر که این داستان را می خوانید، در نقطه دیگری توقف کنید تا او بتواند تلفظ کلمات جدیدی را تمرین کند.
او را در گفتگوهای خانوادگی تان راه بدهید
بچه های کوچک، گوشهای بزرگی دارند، به این معنی که بیشتر سعی می کنند به حرفهای دیگران گوش دهند؛ اما اگر مشوق و انگیزه های مناسب به آنها بدهید، می توانند زبانهای بزرگی هم داشته باشند! به بیان دیگر، تصور نکنید که او نمی تواند هیچ بخشی از صحبتهای بزرگترها را بفهمد. او بیشتر از آنچه شما فکر می کنید می فهمد. مثلا اگر شما و همسرتان درباره رنگ مناسب برای پرده های اتاق صحبت می کنید، کودک خود را نیز در فرآیند تصمیم گیری وارد کنید. مثلا می توانید از او بپرسید: «تو چه رنگی را برای پرده ترجیح می دهی؟ به نظر تو حاشیه ها به چه رنگی باشند بهتر است؟». ممکن است شما با نظر کودک (که می تواند مثلا صورتی آب نباتی برای پرده با سبز پررنگ برای حاشیه ها باشد) موافق نباشید، اما همین قدر که او بتواند نظر خودش را بگوید نیز برایش مفید خواهد بود.
با کلمه ها بازی کنید
اگر صحبت کردن را به یک بازی تبدیل کنید، جذابیت آن بسیار بیشتر می شود. برای کودکانی که حرف زدن را به تازگی شروع کرده اند، می توانید از این بازی ساده استفاده کنید: هر وقت به محیط جدیدی (خیابان، پارک یا فروشگاه) می روید، به اشیا و چیزهای دور و بر اشاره کنید و بپرسید: «اسم این چیه؟» و کودک خود را به تلاش وادارید تا اسم صحیح آن را بگوید. برای اینکه کودک خسته و ناامید نشود، از چیزهایی شروع کنید که مطمئن هستید نام آنها را می داند (مثلا گربه یا بیسکویت). سپس هر چند وقت یکبار، یک کلمه جدید را وارد کنید. اگر او جواب را نمی داند، کلمه را در گوش او زمزمه کنید و از او بخواهید که آن را با صدای بلند تکرار کند. سپس به او بگویید که آن شیء چیست و چگونه کار می کند. مثلا می توانید بگویید: «این یک چتر است. ما از چتر استفاده می کنیم تا باران روی سرمان نریزد». کودکانی که سن آنها کمی بیشتر باشد، از بازیهایی که کمی پیچیده تر باشند، بیشتر خوششان می آید. مثلا از بازی «بعدش چی می شه؟» می توانید استفاده کنید. یک داستان برای کودک خود بگویید و هنگامی که داستان به نقطه اوج خود رسید، از او بخواهید که پایان آن را با تخیل خویش ساخته و برای شما بگوید. اگر مهارتهای زبانی کودک شما هنوز آنقدر قوی نشده است که بتواند خودش پایانی برای داستان بسازد، می توانید با پرسیدن چند سوال کلیدی او را راهنمایی کنید: «فکر می کنی سگه فرار می کنه؟». وقتی در مورد کلیت داستان با هم به توافق رسیدید، می توانید از او بخواهید تا جزئیات بیشتری را برای شما تعریف کند: «اون سگه که فرار کرد، کجا رفت؟».
از تلفن استفاده کنید
بسیاری از کودکان، قبل از اینکه توانایی حرف زدن را به دست آورند به تلفن و استفاده از آن علاقه پیدا می کنند. از این علاقه کودک استفاده کنید تا او را به حرف زدن وادارید. وقتی افراد فامیل یا دوستانتان به شما زنگ می زنند تا سلام و احوالپرسی کنند، اجازه دهید تا کودک شما هم کمی با تلفن حرف بزند. در این حالت، کودک شما بدون اینکه طرف مقابل را ببیند، مجبور به تصحیح تلفظهایش می شود. اگر دیدید او از اینکه نمی تواند منظور خودش را به طرف مقابل بفهماند خسته و ناامید شده است، بهتر است گوشی را بگیرید و حرفهای کودک خود را برای طرف مقابل معنی کنید: «کوچولو می گه: سلام؛ خوبین؟». از طرف مقابل بخواهید تا با پرسیدن سوالات ساده، کودک شما را به تلاش وادارد. اگر کودک شما تمایلی به جواب دادن ندارد، می توانید با نرمی و ملاطفت یک سوال از او بپرسید و بخواهید که جواب این سوال را به طرف مقابل بدهد: «به مامان بزرگ بگو ظهر چی خوردی»، یا «بگو امروز با کدام اسباب بازیها توی پارک بازی کردی». به خاطر داشته باشید که دوستان و بستگان از حرف زدن با کودک شما خوششان خواهد آمد، اما شاید همکاران اداره به این کار علاقه نداشته باشند.
در مورد کارهایی که در طول روز انجام داده اید، با هم صحبت کنیدبرای کودک شما، هر روز جدید به معنای ماجراها و حادثه های جدید است. خریدن میوه های مختلف، شستن ماشین و یا گرفتن لباسها از خشکشویی، هر کدام می توانند موضوع جالبی برای صحبت و بحث باشند. هرشب قبل از خواب، کودک خود را تشویق کنید تا وقایع آن روز را مرور کند. اگر هنوز هم کودک شما تنها از جملات یک یا دو کلمه ای استفاده می کند، می توانید با پرسیدن سوالات دقیق تر، جزئیات را برای او تکرار کنید. فرض کنید کودک به شما می گوید که به پارک رفته است. جزئیات بیشتر را می توانید با سوالاتی از این قبیل از او بپرسید: چه کسی تو را به پارک برد؟ آنجا با کی بازی کردی؟ کدام اسباب بازی را بیشتر دوست داری؟ سعی کنید سوالات خود را به نحوی بپرسید که پاسخ آنها صرفا یک کلمه بله یا نه نباشد. مرور وقایع روزانه می تواند خصوصا برای والدینی که فرزندان خود را به مهدکودک یا آمادگی می فرستند، مناسب باشد، زیرا به آنها کمک می کند تا اطلاعات خوبی راجع به فعالیتهای کودک به دست آورند. البته شما می توانید گزارشهای روزانه را از معلم یا مربی او بگیرید، اما با صحبت مستقیم با کودک، می توانید دنیا را از منظر او ببینید.
صحبت کردن او را ضبط کنید
اکثر بچه ها دوست دارند که در مقابل دوربین، حرف بزنند و بازی کنند. کافی است مانند کارگردانان سینما بگویید: "حرکت" و ببینید که کودک نوپای شما، چه کارها که نمی کند! برخی از بچه ها کافی است دوربین را ببیند تا شروع به بازی کنند و احتیاجی به هیچ تشویق دیگری نیست. اما برای برخی دیگر، لازم است که تا حدی بازی آنها را کارگردانی کنید. اگر کودک شما از یک لالایی یا آهنگ خاص خوشش می آید، از او بخواهید که همان را در جلوی دوربین بخواند. یا می توانید مثل مصاحبه های تلویزیونی، یک سری سوال از کودک خود بپرسید. برای اینکه بتوانید توجه او را بیشتر جلب کنید، می توانید هر چند دقیقه یکبار، قسمتهایی را که ضبط کرده اید به او نشان بدهید. همین که او خودش را روی صفحه نمایش یا تلویزیون ببیند، تشویق او برای بازی بیشتر در مقابل دوربین، بسیار ساده خواهد شد. علاوه بر ارتقای مهارتهای زبانی، این کار موجب می شود تا یک یادگاری بسیار خوب هم برای شما و فرزندتان باقی بماند؛ شاید پس از آنکه کودکتان بزرگ شد، به دانشگاه رفت و از چهره های ماندگار شد، بتوانند از این فیلمها برای تهیه کلیپ یادبود او استفاده کنند!
رشد و تکامل کودک - ninisite.com
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برترین ها: آیا کودک من تاکنون نباید شروع به حرف زدن میکرد؟ آیا او از بچههای دیگر عقبتر است؟ او تا این سن باید چند کلمه را بلد باشد؟ چگونه بفهمم رشد کلامی در کودکم روند طبیعی دارد یا خیر؟
اینها سوالاتی است که معمولا هر مادر که کودک بالای یک سال دارد از خود میپرسد. برای آنکه تا حد زیادی به نگرانیهای این مادران پاسخ داده شود، دانشمندان فهرستی شامل 25 لغت را منتشر کردند که هر کودکی باید تا 2 سالگی آنها را بلد باشد.این لغتها و اصطلاحات شامل اسامی بعضی از اسباببازیها، غذاها، حیوانات و همچنین عنوان مهمترین اعضای خانواده مانند پدر و مادر هستند. با آشنایی با این کلمات میتوان کودکانی را که ممکن است در آینده دچار مشکلات کلامی باشند از همین سنین پایین شناسایی کرد و درصورت لزوم به درمان آنها پرداخت.کودکانی که دیر شروع به صحبت کردن میکنند یا نسبت به سنشان لغات کمی را آموختهاند معمولا دچار مشکلاتی هستند که از دید والدین آنها پنهان مانده است. برای مثال یک کودک که از لحاظ شنوایی دچار مشکل است بهطور حتم مهارتهای کلامی ضعیفی خواهد داشت یا کودکان مبتلا به اوتیسم از نظر گفتاری نسبت به همسالان خود عقبتر هستند.
25 لغتی که توسط دانشمندان ارائه شده در اصل قسمتی از 310 کلمهای است که باید در دایره لغت کودکان تا زمان رسیدن آنها به 3 سالگی قرار بگیرد. والدین میتوانند ظرف مدت 10 دقیقه این کلمهها را بررسی کنند و براساس آنها میزان پیشرفت کودکشان را تخمین بزنند.از بین این 310 لغت هر کودک 3 ساله معمولا با 150 کلمه آشنایی دارد. به اعتقاد کارشناسان کودکان کمسن و سالی که بین 75 تا 225 کلمه را بلدند در وضعیت نرمالی به سر میبرد. اما زمانی که تعداد این کلمات به کمتر از 50 برسد، آنگاه باید در مورد رشد کلامی و بهدنبال آن در مورد رشد فکری و مغزی کودکان نگران بود.25 کلمهای که در این نوشته مطرح شده معمولترین لغاتی هستند که هر کودک در زمان شروع به صحبت کردن آنها را فرا میگیرد و بهصورت مکرر در طول روز آنها را بیان میکند.
«پروفسور لسی رسکورلا» که این تست را طراحی کرده در این باره میگوید: «اگر یک کودک تا پایان 24 ماهگی خود اکثر این لغات را نمیداند یا استفاده نمیکند، باید بگوییم که سرعت یادگیری گفتار در او پایین است.»
البته بعضی از کودکان با این که رشد مغزی طبیعی دارند و روند تکاملی آنها بهصورت معمول ادامه دارد، ممکن است دیرتر از دیگران شروع به صحبت کردن کنند. درصد زیادی از این کودکان حداکثر با چند ماه تاخیر خود را به وضعیت طبیعی میرسانند و این عقب ماندگی کوچک را جبران میکنند.
کارشناسان در مورد این کودکان چندان نگران نیستند بلکه نگرانی اصلی زمانی خود را نشان میدهد که یک کودک به دلیل ابتلا به بیماریهایی مانند کمشنوایی یا اوتیسم سرعت یادگیری پایینی داشته باشد. در این مواقع میتوان با توجه به قابلیتهای گفتاری کودکان این موارد را شناسایی کرد و قبل از آنکه کودک با مشکلات بزرگتری مواجه شود درصدد برطرف کردن آنها اقدام کرد. اما اگر یک کودک تا رسیدن به 5/2 سالگی هنوز هم نتواند اکثر این کلمات را بیان کند، حتما باید به یک متخصص گفتاردرمانی ارجاع داده شود. مطمئنا بعد از 3سالگی دیگر نمیتوان به این موضوع بیتوجه بود و هر گونه کمکاری ممکن است عواقب بدی به همراه داشته باشد.
آمارها نشان میدهد، تقریبا 20درصد از کودکان 2 ساله نسبت به همسن و سالهای خود رشد گفتاری ضعیفتری دارند و از آنها عقبتر هستند. از این میزان بین 50 تا 75درصد مشکل زیادی ندارند و حداکثر ظرف مدت چند ماه خود را به هم سن و سالهایشان میرسانند ولی در بقیه موارد کودکان دچار مشکلات ماندگار هستند و نیاز به کمک فوری دارند.کودکانی که دیر به حرف زدن درمیآیند معمولا در انجام کارهای ساده دیگر مانند گوش دادن به لغتها، جملات و عددها هم مشکل دارند و نمیتوانند به خوبی آنها را بعد از شما تکرار کنند.
متاسفانه بعضی از والدین تصور میکنند وسایلی مانند تلویزیون میتوانند جای خالی آنها را پر کنند و کودک با تماشای آنها مهارت حرف زدن را خواهد آموخت. این در حالی است که کودکان برای رشد نیاز به ارتباط مستقیم با دیگران بهخصوص با پدر یا مادر خود دارند. آنها باید چندبار کلمات را بشنوند و هر بار اشتباهات خود را با توجه به والدین خود اصلاح کنند.
اگر حس میکنید کودکتان از لحاظ گفتاری مانند هم سن و سالهایش پیشرفت نداشته است، مراجعه به یک متخصص گفتاردرمانی میتواند تا حد زیادی نگرانیهای شما را برطرف کند اما علاوه بر مراجعه به پزشک روشهای دیگری هم وجود دارد که میتواند روند یادگیری را در کودک شما سریعتر کند.
معمولا اولین علامت آنکه نوزاد شما قادر به صبحت کردن است در یک ماهگی ظاهر میشود. در این زمان نوزادان صداهایی مانند آه، اوه،ها و مانند اینها میگویند که کاملا با گریه کردن متفاوت هستند. بعد از مدتی نوزادان شروع به گفتن کلمات بیمعنی و یک بخشی مانند دا، ما، با، یایا و شبیه به آن میکنند و تا پایان 4 ماهگی هم خندیدن را به خوبی فرا میگیرند.
در 9 ماهگی یا اندکی قبل کودکتان با گفتن مامان یا بابا شما را شگفت زده خواهد کرد، البته ممکن است او مخاطب این کلمات را به درستی تشخیص ندهد. در یک سالگی او پدر و مادر خود را به خوبی میشناسد و میتواند با گفتن مامان یا بابا آنها را صدا بزند البته او در این زمان خود را هم میشناسد و میفهمد که شما دارید با او صحبت میکنید.
از این زمان به بعد است که کودکان شروع به ساختن لغتنامه مخصوص بهخود را میکنند و تا 18 ماهگی میتوانند تا 10 کلمه را بیان کنند. ولی بعضی از کودکان بااستعدادتر حتی میتوانند تا رسیدن به 20 تا 24 ماهگی بیش از 50 کلمه را بگویند. واضح است که هر کودک با دیگری متفاوت است اما درهر حال بهتر است از این زمان به بعد بیشتر مراقب گفتار خود باشید و توجه بیشتری به کودکتان بکنید. بخش اعظم لغاتی که کودکان از این زمان به بعد فرا میگیرند تحت تاثیر مستقیم پدر و مادرشان است.
نزدیک به 2 سالگی، کودکان میتوانند جملاتی شامل 2 یا 3 کلمه بگویند و خود را با عنوان من خطاب کنند. تا 3 سالگی تعداد کلماتی که کودکان فرا میگیرند به عدد تقریبی 300 میرسد. تا 4 سالگی مهارت زبانی کودکان رشد چشمگیری میکند. در این زمان او میتواند داستان بگوید، تا عدد 10 بشمارد و حتی بخواند.
سعی کنید فرآیند آموزش حرف زدن به کودک خود را تا آنجا که ممکن است لذتبخش کنید. در این زمان نه تنها سعی کنید حرف بزنید و صدا بسازید بلکه دائما او را لمسکنید، در آغوش بگیرید، با او بازی کرده و در تمام موارد ارتباط چشمی خود را با کودک حفظ کنید.
همزمان که در حال انجام کارهای مربوط به کودکتان هستید، سعی کنید با او حرف بزنید. مثلا هنگامی که به او لباس میپوشانید، اسم لباسها را بیاورید یا آرامآرام و به زبان بسیار ساده مراحل این کار را برایش توضیح دهید.
هنگام حرف زدن با کودک سعی کنید ادای جملات با یک ریتم یا آهنگ باشد. تحقیقات نشان میدهد، کودکان کلماتی را که بهصورت شعرگونه برایشان گفته میشود بهتر به خاطر میسپارند و همچنین بهتر میتوانند آنها را در جملات به کار ببرند. هنگام حرف زدن سعی کنید از حرکت هم استفاده کنید، زیرا به کار گرفتن همزمان چشم و گوش کودکان تاثیر کلمات را بیشتر میکند. برای مثال زمانی که درباره یک پرنده حرف میزنید سعی کنید با حرکت دست خود پرواز یک پرنده را هم برای کودک خود شبیهسازی کنید.
سعی کنید از هر فرصتی برای به سخن درآوردن کودک خود استفاده کنید، برای مثال زمانی که او تشنه است از او بپرسید چه میخواهد. اگر پاسخ نداد به او بگویید که تو الان آب میخواهی.زمانی که کودکتان تلاش میکند کلمه را به زبان بیاورد صبور باشید. به او اجازه بدهید از ذهن و حافظه خودش استفاده کند و مرتب او را برای این کار تشویق کنید.
بعضی از والدین پاسخ کودک خود را به درستی نمیدهند و سعی میکنند با همان زبان کودکانه کلمات نامفهوم را بیان کنند اما این کار کاملا اشتباه است. شما نه تنها باید کلمات را درست تلفظ کنید بلکه سعی کنید پاسخ جملات نامفهوم کودکتان را هم به شیوه صحیح بدهید.
زمانی که کودک حرف میزند با تمام وجود به او گوش بدهید و منتظر باشید تا او سخنش را تمام کند، سپس شما حرف بزنید، سوال بپرسید و سعی کنید منتظر جواب بمانید. به او کمک کنید اسباببازیهای مورد علاقهاش را انتخاب کند و نظر و احساسش را در مورد هر کدام بگوید. همین کار را میتوانید با وسایل بیخطر که در محیط خانه قرار گرفتهاند، انجام دهید.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان