(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

راههای ازدواج موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com





ازدواج و یافتن گمشده

افلاطون در کتاب ضیافت خویش آورده است:

ارواح آدمیان در آغاز به صورت کروی و کامل بود. آن گاه هر کدام به دو نیمه شده و از هم جدا شدند و از آن پس، هر یک به دنبال نیمه گم شده خویش می گردد. با پیوند زناشویی، آدمی به گم شده خویش می رسد و آرام می گیرد.

این حکایت نمادین صرف نظر از جنبه افسانه ای آن، در مقام اشاره به این حقیقت است که همان گونه که اگر انسان چیز گران بهایی را گم کند، همواره در نگرانی به سر می برد و با پیدا کردن آن به آرامش می رسد، در امر ازدواج نیز آن دلهره و سرگردانی پیش از ازدواج، با دست یافتن به همسر مناسب و دلخواه، به آرامش و خرسندی تبدیل می شود. حقیقتی که در قرآن کریم این گونه بدان اشاره شده است:

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.(روم:21)

و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آن آرامش بیابید و در میانتان محبت و رحمت قرار داد.

در آخر این آیه، خداوند، «محبت» و «رحمت» را دو رمز بقای این آرامش به دست آمده در سایه ازدواج معرفی می کند. در اثر محبت قلبی به همسر، خلق و خوی شایسته، ملاک پایداری زندگی به شمار می آید و اموری چون زیبایی ظاهری و سرمایه، در مرحله بعدی اهمیت قرار می گیرد. ویژگی رحمت نیز موجب چشم پوشی و گذشت از لغزش های همسر و دل سوزی و خیرخواهی در حق او می شود. در نتیجه، آرامش راستین بر زندگی همسران صاحب رحمت و محبت حاکم می شود. افلاطون در این باره می گوید:

آدمی وقتی به نیمه خود می رسد، حس رقت و محبت و دوستی پیدا می کند و اگر بتواند، نمی خواهد یک لحظه از نیمه خود جدا شود. پس بیایید پرهیزکاری پیشه کنیم و از شر بگریزیم که در این صورت، به اوج سعادت رسیده ایم. بیایید خدای عشق را بستاییم که نیکویی هایش در حق ما بی کران است و راه بازگشت به کمال را او به ما نشان داده است تا در این زندگی رستگار شویم و به رستگاری آینده نیز امیدوار گردیم. اوست که مقرر داشته است اگر با پرهیزکاری زندگی کنیم، ما را به نیمه گم شده خود رهبری کند و به وحدتی که داشتیم، برساند و به ما رستگاری عطا فرماید.

پیام متن:

1. ازدواج به منزله یافتن گمشده خویش است که انسان را به آرامش می رساند.

2. محبت قلبی به همسر و رحمت و گذشت در حق او، به حفظ نعمت آرامش به دست آمده، در پرتو ازدواج می انجامد.

انگیزه درست برای ازدواج

در حدیثی از پیامبر می خوانیم: «ازدواج [تنها] به انگیزه جمال و ثروت شخص مقابل، به ناکامی انسان می انجامد». بنابر این سخن داشتن انگیزه درست در امر ازدواج، کام یابی حقیقی در امر زناشویی را در پی خواهد داشت. اگر رابطه زناشویی، به انگیزه ای والا و براساس عشقی پاک و پیروی از عقل بنا شود؛ چشم پوشی از غیر همسر، دلدادگی، فداکاری، خرسندی و عیب پوشی را به ارمغان خواهد آورد. به تعبیر استاد مطهری:

قرآن کریم، رابطه میان زوجین را با کلمه «مودت» و «رحمت» تعبیر می کند و این نکته بسیار عالی است. اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی است. اشاره به این است که عامل شهوت تنها رابطه طبیعی زندگی زناشویی نیست. رابط اصلی، صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است و به عبارت دیگر، آنچه زوجین را به یکدیگر پیوند یگانگی می دهد، مهر و مودت و صفا و صمیمیت است، نه شهوت که در حیوانات هم هست».

در حقیقت، «ازدواج های سست به طور کلی، هر نوع ازدواجی است که هدف آن بر مقاصد عالی و ملکوتی ازدواج منطبق نباشد و در ارکان آن نتوان نیت پاک، همکاری، محبت، ایثار و خلاقیت را جست وجو کرد. ازدواجی که به منظور سودجویی و رسیدن به مال و منال یا جاه و مقام صورت گیرد، سست و کم دوام است؛ زیرا چه بسیار حساب ها و پندارها که غلط از کار درآمده یا حوادث پیش بینی نشده که غلط از آب درآمده است».

دقت کردن در معیارهای اساسی ازدواج و ویژگی های اخلاقی همسر آینده، در کنار توجّه به جاذبه های ظاهری او حقیقتی است که از نگاه اندیشمندان غربی نیز پنهان نمانده است. برتراند راسل می گوید:

به نظر من، خوب است که ازدواج با عشق مادی آغاز شود. البته این مطلب باید شناخته شود که نوع عشقی که ازدواج را ممکن می سازد، به آن تداوم می بخشد، با شادی و خوش بختی همراه است و در راه هدف های اجتماعی به خوبی گام برمی دارد، الزاما عشق رومانتیک و مادی نمی تواند باشد، بلکه انگیزه ازدواج چیزی صمیمی تر و با محبت و حقیقت بیشتر است. آنها از طریق این نوع دوست داشتن، می توانند از بسیاری از بیچارگی ها و ناملایمات زندگی بشری چشم بپوشند و شناخت نداشتن بر چنین حالتی، بدبختی بزرگی

برای هر انسان به شمار می آید.

«برای اینکه ازدواج به معنی حقیقی کلمه ازدواج باشد، باید بر پایه معنویت ها استوار باشد. ازدواج، ازدواج نیست، مگر اینکه یک مرد با زنی [و برعکس] به خاطر ثروت، مقام اجتماعی و یا ترفیع منیت خود ازدواج نکند».

پیام متن:

انگیزه اصلی ازدواج موفقیت آمیز و رضایت بخش، باید ویژگی های اخلاقی و اعتقادی همسر آینده باشد.

اصالت خانوادگی همسر

از مسائل مهم در پرداختن به امر ازدواج، توجه به اصالت و نجابت خانوادگی شخص مقابل است. همان گونه که تنها از درختی با ریشه سالم انتظار شکوفایی و میوه می رود، تنها از کسی که برخاسته از خانواده ای اصیل و بزرگ منش است، نیکی و فضیلت می توان سراغ گرفت.

فرزندان شریف و پاک نیز در خانواده های اصیل و معتقد رشد می یابند.

بر این اساس، «هر فرد، از والدین و محیط خانوادگی، چیزهایی را فرامی گیرد و تحت تأثیر جو حاکم بر آن محیط قرار دارد. اگر پدر و مادر به ضعف اخلاقی یا فکری و روحی دچار باشند، در فرزندان نیز تأثیر خود را خواهند گذاشت. اگر محیط خانوادگی سالم و پاک باشد، شخص به نحوی تربیت می شود که امکان تأثیر از جامعه ناسالم بسیار کاهش می یابد و در بسیاری از موارد، بی اثر است».

در حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام می خوانیم:

اِذا کَرُمَ اَصلُ الرَّجُلِ کَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحضَرُهُ.

کسی که ریشه خانوادگی اش شریف باشد، در حضور و غیاب ـ و در هر حال ـ دارای فضیلت و کرامت است.

آن حضرت در سخنی دیگر فرماید:

عَلَیکُم فی طَلَبِ الحَوائِجِ بِشِرافِ النُّفُوسِ ذَوِی الاُصُولِ الطَّیِّبَهِ فَاِنَّها عِندَهُم اَقضی وَهِیَ لَدَیکُم اَزکی.

حاجت های خود را از مردم شریف النفس و صاحب خانواده های اصیل و پاک طلب کنید؛ زیراخواسته ها نزد آنها بهتر روا می شود و پاکیزه تر صورت می گیرد.

اینکه از خانواده ای غیراصل و به دور از نجابت، معمولاً نمی توان فرزندی نجیب و فاضل انتظار داشت. حقیقتی است که ریشه قرآنی نیز دارد، چنان که در آیه 58 سوره اعراف می خوانیم

وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِدًا.

و سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار می روید، ولی از سرزمین های بدطینت (و شوره زار) جز گیاه ناچیز روییده نمی شود.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در هشداری می فرماید: از گل های زیبایی که در لجن زارها روئیده اند، بپرهیزید. عرض شد: ای رسول خدا، اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: زن زیبایی که از خاندان بدو غیر اصیل به وجود آمده باشد.

پیام متن:

خانواده اصیل، منشأ خیر و برکت است. بنا براین، باید از خانواده اصیل، نجیب و معتقد، همسر اختیار کرد.

از همسرتان متوقع نباشید که کامل باشد

در آفرینش آدمی، همه خوبی ها در یک فرد جمع نشده و همه فضیلت ها در یک فرد گرد نیامده است. به تعبیر خواجوی کرمانی:

سفره حکمت، نه به یک جا نهندتحفه دانش نه به یک تن دهند
عقل در این ره، همه دانی ندیداو همه دان است که عقل آفرید
هر شجری را ثمری داده اندهر صدفی را گهری داده اند

بر این اساس، این توقع غیرعاقلانه است که انسان به دنبال همسری بی عیب و کامل برای خود باشد. عبدالرحمان جامی در حکایتی می گوید:

روزی طاووسی و زاغی به هم رسیدند و توانستند زشتی ها و زیبایی های یکدیگر را ببینند. طاووس به زاغ گفت: این کفش های قرمز که پای توست، سزاوار تن پوش رنگارنگ و زیبای من است، نه این کفش های سیاه ناموزون. زاغ گفت: بلکه پوشش تو متناسب با کفش قرمز من است و ما اشتباها لباس همدیگر را پوشیده ایم. لاک پشتی که سر در لاک خود فرو برده و گفت وگوی این دو را شنیده بود، سر از لاک درآورد و گفت: «ای دوستان، این بحث بیهوده را پایان دهید؛ زیرا خدا همه چیز را به یک نفر نداده است و همه آرزوها را برای یک شخص مهیا نکرده است. خداوند به هر کس چیزی بخشیده که تنها ویژه اوست، هرکس باید به آنچه خداوند به او بخشیده است، خشنود باشد».

«آرزوی هر مرد و زنی است که همسر ایده آلی پیدا کند که از همه زشتی ها و نقص ها به دور باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد. و من گمان نمی کنم در دنیا چنین همسری پیدا شود که صددرصد کامل و بی عیب باشد. و چون [این گونه افراد [همسرشان را با آن موجود خیالی دهنشان مطابق نمی بینند، از ازدواجشان اظهار پشیمانی می کنند و خود را شکست خورده و بدبخت می شمارند».

«این نکته را تمام پسران و دخترانی که می خواهند ازدواج کنند باید در نظر بگیرند که بسیار دشوار است همسر زندگی صددرصد بر وفق تمایلات و آرزوهای شخص باشد و جامع جمیع خوبی ها از آب درآید و اصلاً آنچه مهم است، این نیست، بلکه مهم آن است که عشق و علاقه واقعی میان زن و شوهر باشد. باقی را می شود تحمل کرد».«مشکلات زوجین، بیشتر از آنجا سرچشمه می گیرد که سعی دارند ازدواجشان کاملاً بی نقص باشد و وقتی چنین نمی شود، دچار مشکل می شود».

پیام متن:

هیچ انسانی کامل نیست و نباید توقع کامل بودن همسر را داشت؛ زیرا این امر از عوامل دل سردی و تیرگی در روابط زناشویی است.

مقایسه نکردن همسر خود با دیگران

چشم پوشی از غیر همسر پس از ازدواج، پذیرفتن ویژگی های جسمی و روحی او، از اصلی ترین عوامل استواری روابط زناشویی و کام یابی در امر ازدواج است. از نشانه های این چشم پوشی نیز پرهیز از مقایسه کردن همسر خود با دیگران است.

امروزه اصل تفاوت های فردی، مسئله ای پذیرفته شده میان اندیشمندان روان شناس است. از این رهگذر، مقایسه کردن همسر خویش با دیگران، به معنای نادیده انگاشتن این اصل است. اگر فردی به اصل تفاوت های فردی معتقد باشد و بداند که هر انسانی، استعداد و ویژگی های ذاتی منحصر به فردی دارد، همسر خویش را با دیگران مقایسه نمی کند. در نتیجه، با پیروی از عقل روان شناختی اش، می کوشد با روابط زناشویی سالم، زندگی خویش را به کام خود و همسرش گوارا سازد.

«یکی از بدترین نقاط ضعف ها، مرض مقایسه است. برای مثال، هنگامی که زنی شوهرش را با پدرش یا برادرش یا شوهر سابقش یا با دیگران مقایسه می کند و مثلاً می گوید: اگر با فلان کس شوهر می کردم، اکنون وضع زندگی من بهتر از اینها بود، مثل آن است که دشنه ای بر قلب شوهرش وارد ساخته است؛ زیرا مرد، این مقایسه را حمله ای به شخصیت و عزت نفس و حتی توانایی های جنسی خود می داند. چه بسا ازدواج هایی که تنها بر اثر همین بیماری مقایسه به کلی متلاشی شده و به جدایی انجامیده است.» مقایسه همسر خویش با دیگران، معمولاً به دنبال انکار خوبی ها و ویژگی های مثبت و از سوی دیگر، برجسته ساختن ضعف های احتمالی او شکل می گیرد و حاصلی جز تیرگی روابط در پی نخواهد داشت.

پیام متن:

1. مقایسه کردن همسر خویش با دیگران، با نادیده انگاشتن فضیلت های او و بزرگ نمایی کاستی های احتمالی او همراه و از عوامل اصلی تنش در روابط زناشویی است.

2. توجه به اصل تفاوت های فردی، فرد را از مقایسه همسر خویش با دیگران باز می دارد.

انتظار داشتن از یکدیگر در حد توان

آن که از دیگران در حد توانشان انتظار دارد، به صفتی خدایی آراسته شده است؛ زیرا خداوند نیز از بندگانش به اندازه توانشان تکلیف می خواهد، آن جا که می فرماید: «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها؛ خداوند هیچ نفسی را تکلیف نمی کند، مگر به اندازه توان آن». (بقره: 286)

یکی از عوامل موفقیت در زندگی زناشویی آن است که زن و شوهر، توقع معقول و منصفانه از یکدیگر داشته باشند و همدیگر را به کارهای طاقت فرسا و بیش از حد توان وادار نکنند. وادار کردن همسر به کارهای خارج از توان او، گاهی وقت ها همسر را به کارهای غیرشرعی و ناپسند وامی دارد و گاه جسم و جان او را فرسوده می کند. این امر درباره بانوان که وضعیت جسمی و روحی متفاوتی در مقایسه با مردان دارند، بیشتر اهمیت می یابد. حضرت علی علیه السلام با اشاره به این حقیقت می فرماید:

کاری را که خارج از توانایی زن است، به دستش مسپار که به حال او مناسب تر است و به او آسایش خاطر بیشتری می بخشد و زیبایی اش را پایدارتر می سازد؛ زیرا زن همچون گلی خوش بو است.

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:

هر زنی که با شوهرش ناسازگار باشد و او را به چیزهایی که بیش از توانایی اوست وادار کند، اعمالش در درگاه خدا قبول پذیرفته نمی شود و در قیامت، خشم پروردگار جهان نصیبش می گردد.

آن حضرت در حدیثی دیگر می فرماید:

هر زنی که با شوهرش ناسازگار باشد و به آنچه از جانب خدا رسیده است، قناعت نکند و بر شوهرش سخت بگیرد و بیش از حد توانایی او خواهش کند، اعمالش قبول نمی شود و خدا از او خشمناک خواهد بود.

پیام متن:

از همسر خود، بیش از حد توان، انتظار داشتن، او را در لغزش گاه ها وارد می کند و جسم و روح او را می فرساید. خداوند نیز از چنین فردی ناخشنود است.

چشم پوشی از غیرهمسر

هر فردی هنگام انتخاب همسر باید بکوشد با توجه به معیارهای دینی و عرفی، همسری مناسب و شایسته بیابد و در این زمینه، عاقبت اندیشی را از یاد نبرد اما پس از برگزیدن همسری و بستن پیمان زناشویی با او، هرکدام باید از غیر یکدیگر چشم بپوشند. اگر زن و شوهر با پاک دامنی، مراقب چشمان خویش باشند و رسیدن به خواهش های عقلانی و نفسانی خویش را تنها در وجود یکدیگر سراغ بگیرند. رابطه عاطفی و احساسی متعادلی را شکل می دهند و با خرسندی از مواهب اخلاقی و اعتقادی و جسمانی یکدیگر، بهره مند خواهند شد.

رها بودن چشم بعد از ازدواج، چه بسا موجب برافروختن آتش حسرت و اندوه در دل فرد و سبب تیرگی روابط زناشویی و دل سردی آنها از یکدیگر می شود.

امام علی علیه السلام می فرماید: «نِعْمَ صارِفُ الشَّهواتِ غَضُّ الاَْبصار؛ نگاه داشتن چشم (از نگاه به نامحرم چه بازدارنده خوبی است از شهوت ها.» در بیانی دیگر از آن حضرت نقل است: «مَن غَضَّ طَرفَهُ اَراحَ قَلبَهُ؛ هر که چشم خود را پایین اندازد (و از نگاه کردن به نامحرم باز دارد)، دل خود را در آسایش قرار داد». باز در حدیثی از آن امام همام می خوانیم: «مَن اَطلَقَ طَرفَهُ کَثُرَ اَسَفُهُ؛ هرکه چشمش را رها و آزاد بگذارد، تأسف او فراوان خواهد شد». سرانجام اینکه: «کَم مِن نَظْرَةٍ جَلَبَت حَسْرةً؛ چه بسا نگاهی که موجب حسرت شد».

پیام متن:

1. چشم پوشی از غیرهمسر، روابط زناشویی را تحکیم می بخشد و زن و شوهر را به رشد و کام یابی در امر ازدواج می رساند.

2. چشم چرانی، تیرگی روابط زناشویی و اندوه و حسرت را به دنبال دارد.

ضرورت تلاش، برای حفظ شادکامی و بهره وزی حاصل از ازدواج

حفظ سلامت پیوند زناشویی و کمال بخشیدن به آن، با تلاش جدی زن و شوهر و به کارگیری روش هایی درست امکان پذیر است. اگر از گوهری گران بها مراقبت نشود، همواره در معرض نیستی و گم شدن است و اگر مراقب بر رشد و رویش بوته گلی زیبا نباشیم، پژمرده خواهد شد. سرسبزی همیشگی بوته ازدواج نیز به همت آدمی و تلاش و مراقبت دائمی او محتاج است.

«برخی از زوج های جوان تصور می کنند که پس از چند سال زندگی مشترک، خود به خود همه چیز روبه راه خواهد شد و زندگی مسیر خود را به طور طبیعی پیدا می کند و در آن جریان می یابد. در حالی که تجربه های زندگی مشترک و اعتقاد صاحب نظران، دلالت بر این دارد که رسیدن به شادکامی و بهروزی، نیازمند تلاش های فراوان هر یک از زوجین در سال های مختلف زندگی است. به ویژه بعد از دهه اول، این نیاز جدی تر و منطقی تر است. در نخستین دهه زندگی، تنها، فرصتی برای آشنایی و تفاهم نسبی طرفین فراهم می شود و این، خود مقدمه ای برای بهره وری در دهه های بعدی است. از این رو، هرگز نمی توان با اتکا به یک دهه تلاش و سعی متقابل، به انتظار یک عمر زندگی موفق نشست، زندگی مشترک همچون گیاه خودرویی نیست که مستقل و بی نیاز از مراقبت و نگه داری باشد، بلکه به سان گل سرخی است که ظریف ترین و حساس ترین توجه ها و محافظت ها را برای طراوت و شادابی خود می طلبد».

پیام متن:

شادکامی و بهروزی در زندگی مشترک، با تلاش همیشگی و برابر در به کارگیری روش های درست اخلاقی و اعتقادی در پیوند زناشویی فراهم می آید.

حرکت در جهت کمال یکدیگر

سزاوار است زن و شوهر، همدیگر را از نظر روحی و معنوی به کمال برسانند و به رشد باطنی یکدیگر اهمیت دهند. «برخی از زنان و مردان، با وقف کردن جوانی و سلامتی خویش و کنار گذاشتن آرزوها و خواسته هایشان، خالصانه در راه پیشرفت و تحول همسرشان می کوشند و در این راه، از هیچ فداکاری و از خودگذشتگی مضایقه نمی کنند، تا زمانی که همسرشان بر قله بلند افتخار و موفقیت بایستد.

این گونه انسان های باشکوه، در حقیقت به منزله «بال» برای پرواز همسرشان هستند که او را از مرحله ای که بی هیچ افتخاری می زیست، به افتخارهای مهم سوق می دهند. از این رو، وظیفه اخلاقی انسان حکم می کند در برابر همسری که ایثارگرانه خود را وقف پیشرفت او کرده است، عالی ترین سپاس ها را به عمل آورد. وقتی در مجلس ترحیم همسر علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، ایشان را خیلی ناراحت و متأثر می بینند، می پرسند. چرا شما بیش از حد برای فقدان همسرتان اندوهناکید؟ ایشان می گوید: اگر زحمت ها و کمک های همسرم نبود، من توانایی نوشتن تفسیر المیزان را پیدا نمی کردم.

معروف است که کتاب جنگ و صلح تولستوی را که یکی از ده کتاب جاودان ادبیات جهان است، همسر فداکار تولستوی، بیش از ده ها بار پاک نویس کرد تا اینکه در نهایت چنین اثری به جامعه بشری ارائه گشت.

ناگفته نماند دو دسته از زوجین با دشواری های ویژه خودشان روبه رو هستند: آنهایی که برای همسرشان همچون بال هستند، ولی در مقابل، نشانی از قدرشناسی در همسر خود نمی بینند و آنهایی که نه تنها برای همسرشان بال نیستند، بلکه در حقیقت «وبال» زندگی او هستند».

پیام متن:

زن و شوهر، در کامل کردن یکدیگر و هدایت همدیگر به سوی قله های موفقیت و افتخار، اساسی ترین نقش را دارند.

جایگاه حَکَم در بهبود روابط زناشویی

اسلام برای استحکام پیوند زناشویی، راه کارهای فراوانی ارائه کرده است. مسئله «داوری» برای رفع اختلاف های میان دو زوج، یکی از آنهاست. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

اگر نشانه های شکاف و جدایی میان دو همسر پیدا شود (برای بررسی علل ناسازگاری و فراهم آوردن صلح و سازش،) یک نفر داور و حَکَم از فامیل مرد و یکی هم از خانواده زن انتخاب کنید. اگر این دو حکم با حسن نیت و دل سوزی وارد کار شوند و هدفشان اصلاح میان دو همسر باشد، خداوند کمک می کند و به وسیله آنان میان دو همسر را الفت می دهد و خداوند از نیت آنها باخبر و آگاه است. (نساء: 35)

در این آیه ارشادی، چند نکته زیبا وجود دارد: «اول اینکه داور از بستگان و فامیل هر دو زوج باشد، نه از بیگانه ها و غریبه ها تا اختلاف ها و رازهای خانوادگی به خارج درز پیدا نکنند و این مشکل خانوادگی بر سر زبان ها نیفتد. افزون بر آن، معمولاً اقوام و بستگان به مسائل میان زن و شوهر، آشناتر و به راه حل آن نیز واردترند.

دوم آنکه داوران در محکمه های معمولی، در جریان اختلاف ها بی تفاوتند و برایشان فرقی ندارد که دو همسر به خانه بازگردند یا برای همیشه از یکدیگر جدا شوند، در حالی که در محکمه صلح فامیلی، کاملاً به عکس است؛ زیرا داوران این محکمه از بستگان نزدیک مرد و زن هستند و جدایی یا صلح آن دو، در زندگی این عده، هم از نظر عاطفی و هم از نظر مسئولیت های پس از آن تأثیر دارد».

تعیین چنین داورانی برای جلوگیری به هم خوردن نظام خانواده هاست و وظیفه همه مؤمنان، بستگان زوج وحتی دستگاه قضایی آن است که با چاره اندیشی و تدبیر، مانع جدایی و طلاق شوند و برقراری آشتی و سازش را سرلوحه کار خود قرار دهند.

پیام متن:

یکی از راه های رفع اختلاف های زناشویی و از اسباب ایجاد صلح و آرامش میان زن و شوهر، انتخاب داور و حکم است؛ داوری که بنابر مصلحت، از بستگان طرفین باشد.

http://www.hawzah.net/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

این شما و این راهنمای اینکه چگونه به پدر مادر خود بگوییم زن / شوهر می خواهم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/






شما باید راهی پیدا کنید تا یک جوری سر صحبت را با والدین گرامی خود باز کنید که ضمن آن به پررویی و بی حیایی هم متهم نشوید. این شما و این راهنمای اینکه چگونه به پدر مادر خود بگوییم زن / شوهر می خواهم؟

همشهری جوان: دو حالت دارد. اینکه خانواده، موردی را برای شما در نظر گرفته اند یا اینکه خودتان کسی را پیدا کرده اید. اگر حالت اول است که خب دعوایی نداریم. سرتان را مثل بچه آدم پایین می اندازید و می روید خواستگاری یا اینکه قبول می کنید بیایند خواستگاریتان اما اگر حالت دوم به وقوع پیوسته، شما باید راهی پیدا کنید تا یک جوری سر صحبت را با والدین گرامی خود باز کنید که ضمن آن به پررویی و بی حیایی هم متهم نشوید. این شما و این راهنمای اینکه چگونه به پدر مادر خود بگوییم زن / شوهر می خواهم؟



1- در مورد دخترها اوضاع کمی پیچیده تر است؛ چرا که اصولا هرگونه اظهار تمایل آنها برای ازدواج به عنوان «چشم سفیدی» برداشت می شود. ولی خب همانطور که آن پسر بیچاره با هزار بدبختی موضوع را با خانواده اش در میان گذاشت، شمای دختر هم باید این کار را بکنید؛ چرا که چند وقت است فهمیده اید نگاه های یکی از همکلاسی/ همکارهایتان نسبت به شما عوض شده و طرف هزار بار سعی کرده تا به دلایل واهی با شما صحبت کند. در آخرین مرحله هم یکی از دوستان مشترکتان را خفت کرده که آدرس یا شماره تلفنتان را برایش بگیرد. شما هم (خودمانیم دیگراگر قصد ازدواج نداشتید، یک جوری می پیچاندید ولی جوری آدرس و شماره را دادید که طرف چشم بسته هم بتواند بیاید خواستگاری؛ چرا که از قدیم گفته اند کو شوهر؟!


2- شما می دانید که ظرف یکی دو روز آینده، خانواده پسر با خانواده شما تماس می گیرند و خب دلتان نمی خواهد در همان بدو ارتباط، همه چیز از دست برود. تصمیم می گیرید خودتان اقدام به زمینه سازی کنیدبرای این کار هم کسی مطمئن تر از مادر نیست. منتها بنابر همان سنت قدیمی که دختر نباید از شوهر حرف بزند. مانده اید چطور سر صحبت را باز کنید. شما هم می توانید از یک نفر سوم استفاده کنید اما این کار باعث خواهد شد تا حرف شما مثال سقز در دهان مردم بیفتد. چون یقینا آن نفر سوم هم از جماعت نسوان است و نخود در دهانش خیس نمی خورد پس واسطه را بی خیال شوید و بالینک مستقیم عمل کنید.


3- از آنجایی که دخترها استاد طاقچه بالا گذاشتن و ناز کردن و لوس نمودن خویش هستندو شما هم از این قاعده مستثنا نیستید، دنبال راهی می گردید که هم با دست پس بزنید و هم با پا پیش بکشید. بنابراین می توانید با این جمله که «یه پسری هست ...» بحث را کلید بزنید. بعد که سوالات مادر شروع می شود، طبیعتا شما این جمله را می گویید که «اون خیلی اصرار داره که بیاد خواستگاری و ...» یا اینکه «ولی من که فعلا نمی خوام ازدواج کنم ...» با گفتن این جمله، مادر به نیت شما پی می برد ولی برای آنکه ضایعتان نکند می گوید «خب پس هیچی دیگه. اگر زنگ زدند می گم نیایند» در این لحظه فشار شما افت شدیدی می کند و با عجله می گویید «نه. حالا بذار بیان. آخه خیلی اصرار کرده» و مادر لبخندی می زندو می گوید باید با پدرت صحبت کنم. در این لحظه شما به اتفاق خود پناه می برید و نفس نفس می زنید.


4- شب که ابوی محترم به خانه می آیند، جلسه تشکیل می شود. طی این نشست، رنگ صورت شما نوسان کنتراست بین سرخ و سفید را تجربه می کند و هر بار که می خواهید سوال پدرتان را جواب دهید، صدایتان خروسک می شود. اینجا هنوز این نکته که شما خیلی هم در فکر ازدواج نیستید به شدت توی ذوق می زند. بعد از چند سوال و پی بردن خانواده به اینکه شما هم مایل به آمدن خواستگار هستید، پدرتان با گفتن این جمله که «پس اگر زنگ زدند، بگو تشریف بیارن»، کمی از استرس شما می کاهد اما با خطور این فکر که «حالا اگر خواستگارها آمدند من چی بپوشم؟»، اتسترس بار دیگر به شما هجوم می آورد.


5- خب، حالا مامان طرف، پشت خط است و دارد با مامان شما صحبت می کند. بعد از کلی تعارف و اینجور حرف ها، بالاخره قرار را برای فردا بعدازشهر می گذارند. شما هم که کنار مادرتان ایستاده اید یا از توی اتاف به حرف هایش گوش می دهید، قند در دلتان آب می شود و در دلتان جیغ می کشید. در این لحظات دیگر از سرخ و سفید شدن خبری نیست. چون از دیروز تا حالا 60 بار درباره «آقای» فلانی با مادرتان حرف زده اید و از کمالاتش گفته اید. فقط حواستان باشد که خیلی هم از «آقای» فلانی تعریف نکنید چون داماد تعریفی هم چندان آینده درخشانی ندارد!


6- حالا شب است و شما به راحتی خوابیده اید چون از بعدازظهر، تمام در و همسایه و فامیل با دخترهای ترشیده شان فهمیده اند که شما خواستگار دارید و چشمشان ردآمده. بنابراین به راحتی می خوابید و خواب هم نمی بینید.حتی. راستی، آن نکته کنکوری در مورد شما هم صدق می کند!

چی بگویم؟ قرار است در جلسه اول کمی با هم آشنا شوید. این کمی هم یعنی با سلایق و علایق هم آشنا شوید نه اینکه بردارید همان اول بحث نظر طرف مقابل را در رابطه با حرکت جوهری ملاصدرا و اصالت اخلاق بپرسید.

دقت کنیدقرار است یک عمر با هم زندگی کنید، پس به رفتار و گفتار همدیگر دقت کنید نه اینکه حواستان به گل قالی و مارک تلویزیون و پرده های قشنگ اتاق باشدمثلا موقع حرف زدن توجه کنید ببینید که طرف مقابلتان می تواند چهارتا جمله درست و حسابی بگوید؟ اگر نه که کلا بی خیال شوید.

موبایل خاموشهمان اول کار، موبایلتان را خاموش کنید تا نشان دهید برای بقیه اهمیت قائل هستید نه اینکه مدام سرتان توی موبایل و پیامک دادن و انگری بردز باشد.

خودتان باشید: شما هر چقدر هم که بازیگر خوبی باشید، بالاخره یک روز لو می رویدپس سعی کنید خودتان باشید و دروغ نگویید. غلو هم نکنید. شما با 25 سال سن نهایتا دو سال سابقه کار دارید. کسی از شما توقع بیل گیتس بودن ندارددخترها هم الکی کلاس نگذارند که هر روز 200 تا خواستگار دارند، تابلو می شوند.

لابی کنید: خانواده تان را نفروشید اما اگر نظرتان درباره هم مثبت بود، یکسری قرار و مدار را همانجا توی جلسه دو نفره تان بگذارید. مثلا همانجا سر تعداد مهریه با هم به توافق برسید. البته توافق نهایی قطعا با نظر پدر و مادرتان انجام می شود.

چی بپوشم؟ همان لباسی را بپوشید که اگر مثلا یکسری مهمان غریبه و نامحرم دیگر داشتید، می پوشیدید. اینجوری خانواده داماد می فهمند که شما چه جور آدمی هستید و حجابتان در جمع چطور است. فقط حواستان باشد که خیلی جوگیر نشوید که با چادر مشکی توی جمع بیایید. نه شگون دارد نه اینکه اصلا درست است. یک چادر با رنگ روشن به شدت توصیه می شود، همچنین کت و دامن با رنگ روشن.

چی بگویم؟ از قدیم رسم بر این بود که دخترها در جلسه خواستگاری و در حضور باقی افراد چیزی نمی گفته اند، این هم دلیلش همان سنگین بودن است؛ یعنی شما نباید خودتان را خیلی مشتاق ازدواج نشان بدهید، هر چند که واقعیت چیز دیگری است!

چای بیاورید: اصلا هم لوس و سبک نیست. این در واقع یکی از سیاستمدارانه ترین کارهایی است که در خواستگاری انجام می شود؛ چرا که داماد هم راه رفتن عروس را می بیند و هم قد و قواره اش را، هم اینکه بالاخره در آن لحظه تعارف چای، می تواند نگاهی به صورت عروس بیندازد. اصلا هم اشکال ندارد. بی خودی گیر ندهید.

سوال بپرسید: پسرها استاد پیچاندن هستند، پس تا می توانید از دیگران کمک بگیرید و سوال های خوب و به درد بخور بپرسید تا طرف نتواند الکی جواب بدهد. سوال خوب هم یعنی سوال کاربردی، مثلا چه فایده ای دارد که نظر پسر را درباره کشتار خمرهای سرخ و موضعگیری اش در رابطه ایران و آمریکا بدانید؟

ناز کنید: با لوس کردن از زمین تا آسمان فرق داردیعنی برندارید توی همان جلسه اول، بله را بگویید که یک وقت پسر را هوا بردارد که هر چی بگویم قبول می کند.کمی عزت نفس و مناعت طبع، بدجوری به کارتان می آید.

مارپل نشوید: شما هم تحقیق کنید حتی بیشتر از خانواده پسر اما کارهای خز نکنیدکه یک وقت خدایی نکرده آبروی پسر را ببریدبرای مثال دیده شده برادر عروس با داماد به استخر رفته تا ببیند روی بدنش خالکوبی دارد یا نه! آخر این هم شد تحقیق؟

به خودتان برسید: درست است که مهم اخلاق است و اینها ولی خب بنده خدا داماد هم دل دارد. نمی شود با قیافه پف کرده و درب و دغان جلویش بنشینید و توقع داشته باشید عاشق اخلاق ورزشکاریتان بشود. پس کمی به خودتان برسید. البته در در حد عروسی رفتن.

چه جوری پذیرایی کنم؟ خواستگاری، مهمانی نیست که طرف مقابل انتظار شام و ناهار داشته باشد. کمی میوه و یک لیوان چای هم کفایت می کنددر فصول گرم ولی شربت خنک فراموش نشود که نیاوردنش مساوی با به هم خوردن مراسم است. راستی، حواستان به سرمایش و گرمایش خانه هم باشد.

مرام داشته باشید: در اینکه شما دختر خوب و شایسته ای هستید، شکی نیست و این طلا جواهرات هم اصلا قابل شما را ندارد ولی پسر جوان یک لا قبا از کجا این همه پول بیاورد؟ باید دو سه سال سر کار برود یا نه؟ پس کمی مرام داشته باشید و اذیتش نکنید.

چه کسی باشد؟ رزمایش که نمی خواهیم برگزار کنیم. قصد هم نداریم به خانواده داماد نشان بدهیم که ببینید ما چقدر فامیل داریم. پس همان خانواده خودتان کفایت می کند. حالا اگر پدر بزرگ و مادربزرگ هم بودند، بد نیست.

نشد که نشد: اصلا خواستگاری به این معناست که دو طرف همدیگر را می بینند، صحبت می کنند و بعدا نظر خودشان را اعلام می کنند حالا به هر دلیلی پسر، نظرش موافق نبوده یا خانواده اش قبول نکرده اند، دنیا که به آخر نرسیده است. چیزی که زیاد است، پسر خوب. واقعا؟!

      

بیشتر بدانیم....\


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی


                                              http://maktoobshop.com/

اجازه پدر در ازدواج دختر



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

سوال: آیا دختران باکره ی بالغه ی رشیده،

برای ازدواج موقت و دائم،

لازم است از اولیاء عقد (پدر، پدر پدر) اجازه بگیرند؟

چند نکته مقدماتی:

در مورد پاسخهایی که در زیر می آید و بعضا به «عدم وجوب اذن پدر در ازدواج» حکم میدهد؛

الف) مساله را از «فقط نظر شرعی» بررسی میکند و جنبه قانونی آن محفوظ است. همانطور که میدانید از نظر قانون فعلی، این کار نیاز به اذن پدر دارد. (به مورد شماره 4 در ادامه رجوع کنید)

ب) تمامی مسائل زیر با فرض اینکه آن دختر بالغه، «باکره» و «رشیده» باشد، بررسی شده اند که متاسفانه خیلی از افراده این قید مهم توجه کافی را نمیکنند.


همچنین خانم غیر باکره (که بکارتش از راه مشروع مثل شوهر دائم یا موقت، از بین رفته) به هیچ عنوان نیازی به اذن پدر ندارد. (هر چند از منظر سنّی ها، دختر غیر باکره هم به اذن پدرش نیاز دارد!!!)

لازم به ذکر است که اگر بکارت دختری از راه نامشروع از بین برود، یا مثلا بواسطه بازی یا پریدن از جای بلند و امثالهم... اینجا بین فقهاء اختلاف هست که آیا به این فرد باکره گفته میشود یا خیر. برای آگاهی از ریز نظر فقهاء در مورد این مساله نیز، این مطلب کامل را بخوانید.

ج) «اذن» یعنی «اجازه» (که بسته به مورد می‌تواند زبانی یا کتبی یا... ابراز شود) و به صرف رضایت قلبی، «اذن» گفته نمی‌شود.

لذا اینکه دختری تنها بداند که پدرش قلبا راضی است، به این معنا نیست که پدرش «اذن» و اجازه داده است.

اولیاء عقد، یعنی کسانی که نظرشان از دید فقهی در صحت یا عدم صحت عقد تاثیر دارد.

اولیاء عقد فقط «پدر» و «پدر پدر» هستند و در صورت فوت آنها (یا بنا به نظر برخی؛ در دسترس نبودن آنها) دیگران (مثل مادر و برادر و عمو و …) هیچ حقی در اجازه دادن یا ندادن ندارند و دختر میتواند آزادانه با هر کس که میخواهد ازدواج کند. (باز هم تاکید میشود که در صورت «رشیده» بودن)

معنی کلمه های «احتیاط»، «احتیاط مستحب» و «احتیاط واجب» و «لا یخلو عن وجه» و «لا یخلو عن قوه» و «اقوی» و «اظهر» و «باید» در فتاوای مراجع و رساله های توضیح المسائل

معنای احتیاط: کلمه «احتیاط» گاهی به تنهایی بکار میرود. در این حالت لازم است که با توجه به تعریف «احتیاط واجب» و «احتیاط مستحب» (که در ادامه می آید) تشخیص دهیم که منظور از کلمه «احتیاط» کدام یک از این دو نوع است.

معنای احتیاط واجب: هرگاه مجتهدی درباره یک موضوع حکم ندهد و سخنش را با عبارت «احتیاط» شروع کند، میگوییم که در آن مساله، «حکم» / «فتوا» نداده است.

مثال: اگر موقع خواندن حمد و سوره، بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود (تا اینجا شد موضوع. حالا نوبت به بیان حکم رسیده بنابر احتیاط ، بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند.

زمانی که مجتهد در یک مساله به حکم نمیرسد، در آن مساله بجای «فتوا»، «احتیاط» میدهد.


شما یا میتونید به همون راه احتیاطی مرجعتون عمل کنید، یا میتونید بسته به دیدتون نسبت به مساله تقلید، به مجتهد دیگر (که برخی هم میگویند که مجتهد اعلم دیگر) که به حکم آن مساله رسیده، مراجعه کنید.

معنای احتیاط مستحب: بعد از حکم می آید و زائد است، یعنی میتوان به آن احتیاط عمل نکرد.

مثال: کسی که نمیتواند نماز را به هیچ نحوی درست ادا کند (تا اینجا شد موضوع، حال حکم؛) باید هر طور که میتواند نماز بخواند (حکم آن موضوع داده شد، حالا هر احتیاطی در ادامه بیاد، احتیاط مستحب هست؛) هر چند احتیاط آن است که به جماعت بخواند.

معنای «لا یخلو عن وجه» و «لا یخلو عن قوه» و «اقوی» و «اظهر»: این کلمات در عبارات فقهاء دلیل بر «فتوا» و حکم قطعی آنهاست. کما اینکه برخی از مکلفین از خود مراجع هم درباره معنی این کلمات استفتائاتی کرده اند و پاسخ گرفته اند که: اینها بیان کننده فتوا هستند.

مثال: بجز روزه ماه رمضان و قضای آن، در سایر روزه های واجبی که وقت معینی دارد (مثلا روزه نذری یک روز معین) اگر فرد جنب تا اذان صبح عمدا هم غسل نکند، اظهر این است که روزه اش صحیح است.

معنای «باید»: کلمه «باید» در لسان اکثر فقهاء به معنای «فتوا به واجب بودن آن امر» است. تنها استثناءهایی که بنده در این مورد دیده ام، در مسائل آقای خوئی و آقای تبریزی (رضوان الله تعالی علیهما) است که گاهی به معنای «احتیاط واجب» است و...


همچنین در کتاب «صراط النجاة» ایشان که یک کتاب فتوایی است، اینگونه سوالات دیده میشود. برای نمونه مساله 469 از ج8 صراط النجاة را ببینید.

قبل از بررسی مساله از دید شرعی، 2 قانون مرتبط با این بحث را در ادامه ذکر میکنم:

ماده 1043 (اصلاحی 14/8/1370) نکاح دختر باکره، اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.

ماده 1044 (اصلاحی 14/8/1370) در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتاً غیرممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می‌تواند اقدام به ازدواج نماید.

تبصره (الحاقی 14/8/1370) ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می‌باشد.

- - - - - - - - - - - - - - - - -

در پاسخ به سوال اصلی این مطلب (که در بالا مطرح شد) چند نظر بین علماء هست:



این فتاوا مربوط به اواخر سال 1387 است که از روی رساله توضیح المسائل 13 مرجع تهیه شده. 

پاسخ ها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:

آقایان ؛ سیستانی، خمینی، شبیری: اجازه پدر واجب است

آقایان ؛ فاضل، گلپایگانی، خوئی، اراکی، صافی، مکارم، وحیدخراسانی، خامنه‌ای، تبریزی: بنابر احتیاط واجب، اذن لازم است

آقای بهجت: اذن پدر، تکلیفا واجب است یعنی: اگر اذن نگرفت معصیت کرده است اما عقد صحیح است

آقای صانعی: در عقد دائم لازم نیست اما در عقد موقت لازم است

آقایان نوری همدانی، روحانی، گرامی، حسینی شاهرودی، غروی علیاری، جناتی: اذن پدر لازم نیست!

چند نکته:

حقیقت آن است اختلافات زیادی بین رساله های فارسی و عربی وجود دارد. آنچه به عنوان «حکم الله» در دروس خارج بدست می آید و در رساله های عربی درج میشود و با عبارت «لا بأس بالعمل بهذا الکتاب» و... صحت عمل به آن تایید میشود، غیر از آن چیزی است که برای ما اظهار میشود!

آقای سیستانی در مورد دختری که مستقل است و بعبارتی متصدی امور زندگی خویش است، احتیاط واجب داده اند نه فتوا. بدلیل مفصل بودن، نکات اضافی پیرامون نظر ایشان، در انتهای همین مطلب بررسی شده است.

آقای خمینی در آخر عمرشان از «احتیاط واجب» به «فتوا» تغییر حکم دادند لذا مقلدین ایشان به هیچ وجه نمیتوانند بدون اذن پدر ازدواج موقت کنند.


از آقای نوری همدانی نیز تا بحال نظرات مختلفی شنیده و دیده ام. مثلا ایشان چند سال پیش فتوا دادند که اذن پدر لازم نیست. پس از مدتی به واجب بودن اذن پدر «فتوا» دادند!

در آخرین فتوایی که از ایشان دیدم (اولین تصویر این مطلب که مربوط به پاییز 87 است) فرموده اند که «اذن پدر برای دختر رشیده لازم نیست»

مرحومین؛ فاضل و گلپایگانی (رحمهما الله) و همچنین آقای مکارم، در رساله های فارسی «احتیاط واجب» داده اند اما در رساله های عربی صریحا فتوا به «نیاز نداشتن دختر رشیده به اذن پدر» داده اند.


فاضل و مکارم (که با لفظ «اقوی» و «لا یخلو عن قوة» به استقلال دختر رشیده و عدم نیازش به اذن پدر فتوا داده اند)


آقای فاضل در کتاب تعلیقة عروة الوثقی، صریحا به استقلال دختر فتوا میدهد و اذن پدر را به عنوان احتیاط مستحب میداند. (که گفتیم رعایتش لازم نیست): وإن کان القول الثانی وهو استقلالها لا یخلو عن قوّة، ومع ذلک فلا یترک مراعاة الاحتیاط بالاستئذان من الأب أو الجدّ. (صفحه 747 ج2 حاشیه عروة الوثقی)

و مشابه همه کتب فتوایی عربی دیگر، در مقدمه این کتاب (تعلیقه عروة) نوشته اند:

لا بأس بالعمل بهذا الکتاب مع رعایة ما علّقته علیه

هیچ اشکالی در عمل به این کتاب (عروة الوثقی سید کاظم یزدی) با رعایت تعلیات بنده، نیست.

در پایان و قبل از بررسی نظر آقای سیستانی، دو سند دستنویس! هم از آقای مکارم برای شما می اورم.

اولی در زمینه احتیاطی که برای فارسی زبانان داده اند و دلایل این مصلحت سنجی شخصی ایشان، از زبان خودشان

دومی هم در زمینه تناقض آشکار دو استفتاء پشت سر هم از ایشان

که در سوال اول گفته که اذن بنابر احتیاط لازمه و در سوال دوم گفته که اگر اذن نگرفت و عقد موقت کردن، باید مدت رو ببخشه بعد جدا بشن!!

لازم بذکر است که از آنچه موثقین برای بنده نقل کرده اند این بدست می آید که «بدلیل مفسده داشتن بیان عمومی عدم نیاز به اذن پدر» این مساله را بطور عمومی بیان نکرده اند و الا حکم خدا از نظر این متخصصین همان است که در کتب عربی بر آن تاکید و دلایل آن را نیز در کتب تفصیلیشان بیان و از آن دفاع کرده اند.

در پایان هم فتوای گل‌سرسبد مراجع (به نظر من البته!) را بررسی می‌کنیم. ایشان با فتوای صریح اذن را لازم میدانند.

از آنجایی که قشر کثیری از دوستان دانشجو و طلبه داخل و خارج ایران مقلّد ایشان هستند، لازم دیدم 4 راهکار و استثناء از ایشان را هم در این باب توضیح دهم، تا افراد نیازمند بتوانند از حلالی که خدا قرار داده، در جهت کمال خود استفاده کنند.


اذن پدر در این چهار مورد ساقط میشود (طبق فتوای ایشان در مساله 69 ج3 منهاج که تصویر آن را در بالا میبینید)

الف) منع از ازدواج (دائم/موقت) با کفو (همتای) شرعی و عرفی ؛

کفو شرعی = هر دو شیعه

کفو عرفی = نزدیکی در سطح تحصیلات و مالی و جمال و سایر کمالات عرفی

ب) کناره گیری مطلق از امر ازدواج دخترش

ج) سقوط از اهلیت آن بواسطه جنون و امثال آن

د) بدلیل غیاب و در دسترس نبودن پدر یا پدر پدر، امکان اجازه گرفتن نباشد و در حال حاضر نیاز ضروری به این ازدواج داشته باشد

در مورد دختر مستقل در شئوون زندگی (نه لزوما مستقل در خرج، بلکه ممکن است از دید عرف، یک دختر دانشجو که ماهی یکبار به خانه سر میزند یا دختری که مستقلا تصمیمات مهم زندگی خود را میگیرد نیز مستقل محسوب شود) ایشان اذن را بنا به « احتیاط واجب » لازم میدانند و لذا مقلدین ایشان، در مورد دختر مستقل میتوانند به مراجع دیگر مراجعه کنند. توضیحات بیشتر در مورد معنای استقلال را در این مطلب نوشته شده است.

خانم، میتواند برای حدود رابطه، شرط ضمن عقد بگذارد، اما بعد از عقد، هر زمان خواست میتواند این محدودیت را بردارد. (مساله 2432رساله فارسی)

لذا در صورتی که پدر با کلیت ازدواج موقت مخالف نباشد، اما فقط راضی به رابطه محدود باشد طرفین میتوانند با این شرط عقد کنند اما بعد از عقد، دختر این شرط را بردارد !!!

اگر پدر با کلیت ماجرا مخالفت کند، مثلا بگوید من با ازدواج موقت دخترم مخالفم (مهم نیست کفو شرعی و عرفی باشه یا نباشه) در این صورت هم اذنش ساقط است چون مشمول استثناء شماره 1 میشود.


ضمنا در صورتیکه پس از خواندن متن فوق، تصمیم به عقد موقت با کسی گرفتید، حتما نکات خواندن صیغه عقد موقت را هم به دقت مطالعه کنید.


مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان