وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
معمولا تمام هم و غم افراد در دوران عقد این است که نامزد خود را بهتر و کامل تر بشناسند. در این راستا بسیاری از خانم ها در مورد رابطه نامزدشان با مادرش نیز کنجکاو و حساس می باشند. آنچه در این راستا جالب توجه می باشد آن است که دقت به نحوه رفتار همسر با مادرش در شناخت شخصیت و ویژگی های اخلاقی او به فرد مقابل (نامزد) کمک شایانی کرده و او را نسبت به اخلاق و روحیات همسرش آگاه تر می سازد.
در ذیل به برخی از رفتارهای پسران با مادرشان و شناخت حاصل از آن اشاره می شود.
برخی از پسران در همه شرایط به مشورت با مادرشان نیاز دارند
رفتار مرد بالغی که حتی بعد از ازدواج به مشورت با مادرش نیازمند است و نمی تواند بدون دانستن نظر مادر خود تصمیم بگیرد کمی ناامیدکننده به نظر می رسد. وابستگی شدید بعضی پسر ها به مادرشان خوب نیست. زیرا وابستگی لطمه می زند. وابستگی یعنی اینکه ذهن انسان تعطیل بشود و از کار بیفتد و دیگری بجای انسان مدیریت کند. مثلا آقایی بدون اجازهٔ مادرش آب نمی خورد. خانم نمی تواند این کار مرد را تحمل کند زیرا زن بدنبال تکیه گاه می گردد و این مرد نمی تواند تکیه گاه خوبی باشد. اینکار به خود آقا هم لطمه می زند زیرا اراده و خودباروی خودش را از دست می دهد. اگر روزی این آقا پدر ومادرش را از دست بدهد خیلی لطمه می خورد.
منظور بی توجهی فرزندان به پدر و مادر نیست، صد البته که احترام به نظرات مادر و پدر ضروری است، ولی وقتی این احترام به صورت یک وابستگی و نیاز در آمده باشد می تواند نشانه عدم اعتماد به نفس یک مرد باشد. اگر مردی نتواند به تصمیمات خود اعتماد کند در جلب اعتماد همسر خود نیز موفق نخواهد بود. این افراد به دلیل اینکه از مستقل زندگی کردن می ترسند، مرتب از جمله «مادرم می گوید، مادرم معتقد است و...» استفاده می کنند.
برخی مدام در حال تماس با مادرشان و صحبت با وی هستند
مردی که هر روز با مادرش صحبت می کند احتمالا همه چیز از جمله جزئیات رابطه خود با همسرش را به او می گوید. این کار به مادر او فرصت و شرایطی برای قضاوت راجع به رابطه پسر و عروسش، و همین طور فرصتی برای سبک سنگین کردن همه اختلاف نظر ها و چالش های یک رابطه می دهد... و زمینه دخالت خانواده پسر در زندگی زوجین را فراهم می سازد.
برخی قدردان زحمات مادرشان نیستند
اگر مردی قدر مادرش را نداند، یقینا قدردان همسرش نیز نخواهد بود. چنین افرادی معمولا خودمحور هستند و همیشه خود را محق می دانند. از نظر این افراد دیگران به آن ها لطف نمی کنند، بلکه صرفا وظیفه خود را انجام می دهند. آن ها هرگز از کسی تشکر نمی کنند. خواه از همسرشان، خواه از مادرشان، و خواه از دوستانشان.
عده ای از مردان با مادرشان صمیمی نیستند
بعضی از مردان عجول هستند یا وقت و حوصله ای برای بودن با مادرشان ندارند. اگر مردی برای رابطه خود با اولین زنی که دوستش داشته است، یعنی مادرش، ارزش قائل نباشد احتمالا با همسر خود نیز صمیمی و نزدیک نخواهد بود. این امر به احتمال زیاد در مورد رابطه او با فرزندانش نیز صادق خواهد بود.
بعضی از پسران، برای زن بودن مادرشان ارزش قائل نمی شوند
به رفتار او در ارتباط با خانم ها دقت کنید. آیا او با احترام با خانم ها رفتارمی کند؟ رفتاری که همسر شما با مادرش دارد، راه خوبی برای پی بردن به شخصیت اصلی او می باشد. آیا اوعقاید آن ها را به صرف اینکه از طرف یک زن ابراز می شود، رد می کند و آن ها را مجبور می کند که حرف او را قبول کنند یا اینکه برعکس با نرمی و با جوانمردی و نیز محترمانه با آن ها و نظراتشان برخورد می کند. شاید ازدواج کردن با کسی که برای «زن بودن شما» ارزشی قائل نیست، مناسب نباشد.
برخی مدام در حال ملامت مادرشان هستند
مسلما ممکن است بعضی از زنان، مادران چندان خوبی نباشند. اما وقتی مردی زنی را که او را به دنیا آورده است سرزنش می کند یا او را با لحن تند و توهین آمیز مورد خطاب قرار می دهد، باید در مورد شخصیت او بیشتر فکر کنیم. البته عصبانیت های آنی و زودگذر اگر از حد خاصی تجاوز نکنند طبیعی هستند، ولی وقتی حالت توهین یا کنایه به خود بگیرند و بیشتر از حد خاصی تکرار شوند نشان دهنده عدم احترام به زنان می باشد. مردی که حتی در سن جوانی همچنان مسئولیت های خود را به گردن دیگران می اندازد نمی تواند قابل اعتماد باشد چرا که تنبل و نابالغ است.
بعضی از پسران به مادرشان احترام نمی گذارند
درست است که بسیاری از مردان و زنان از رفتار مادر خود راضی نیستند، ولی مردی که در برابر شما یا سایر افراد به مادرش بی احترامی کند، احتمالا فردی گستاخ و تند است. چنین فردی پتانسیل آن را دارد که در مقابل دیگران به همسر خود نیز بی احترامی کند.
مردانی که با مادرشان مثل یک خدمتکار رفتار می کنند
بعضی از مردان حتی در سنین بزرگسالی از مادر خود انتظارات عجیب دارند، مثلا انتظار دارند که مادرشان اتاقشان را تمیز کند، برایشان غذا بیاورد و.... مردی که حتی در سن جوانی همچنان مسئولیت های خود را به گردن دیگران می اندازد نمی تواند قابل اعتماد باشد چرا که تنبل و نابالغ است.
درست است که از قدیم گفتهاند ازدواج مثل یک هندوانه سربسته است و نمیتوانی بفهمی داخلش چه خبر است ولی آنطور هم نیست که اگر مثلا کمی سفید یا بیمزه باشد دیگر نشود کاری کرد...
روابط بین همسران یک جریان پویاست و مدام تغییر میکند. ضمن اینکه حتی بهترین رابطهها هم به مراقبت و پرستاری نیاز دارد. دکتر جان و دکتر جولی گاتمن (Drs John & Julie Gottman) که از پیشگامان علم مشاوره ازدواج، در سطح جهانی هستند، دریافتهاند یکی از مهمترین عوامل موفقیت بین زوجها، کیفیت روابط دوستانه و میزان شناختی است که از هم دارند، بنابراین، سوال مهمی که باید از خودتان بپرسید این است که تا چه حد نسبت به همسرتان و روحیات درونیاش شناخت دارید؟ آیا او را خیلی خوب میشناسید و حتی میتوانید ادعا کنید بهتر از خودش او را میشناسید؟ یا شناختی در کار نیست و مثل دو غریبه کنار هم زندگی میکنید؟ این تست به شما خواهد گفت شناخت شما از همسرتان چقدر است. به همه سوالات با بله یا خیر جواب بدهید.
میتوانم به نامزدم لقب بهترین دوست را بدهم.
بله خیر
دقیقا میدانم نامزدم در حال حاضر با چه مشکلاتی روبرو است و چه مسائلی باعث ایجاد اضطراب و استرس در او شده است.
بله خیر
اسم بعضی از کسانی را که این اواخر باعث ناراحتی همسرم شدهاند، میدانم.
بله خیر
میتوانم چند تا از آرزوهای بزرگ همسرم را خیلی شفاف توضیح بدهم.
بله خیر
میتوانم در مورد اینکه فلسفه او از زندگی چیست و چه دیدگاههایی دارد، صحبت کنم.
بله خیر
میتوانم اقوامی را که همسرم کمتر از آنها خوشش میآید و تمایل کمتری به رفت و آمد با آنها دارد، نام ببرم.
بله خیر
احساس میکنم همسرم مرا تقریبا خوب میشناسد.
بله خیر
وقتی از همدیگر دور هستیم، اغلب خوشبینانه و عاشقانه راجع به او فکر میکنم.
بله خیر
او واقعا به من احترام میگذارد.
بله خیر
هنوز هم ارتباطمان سرشار از شوق و شور و هیجان است.
بله خیر
ابراز عشق، محبت و تمایل نسبت به یکدیگر، یقینا بخش مهمی از ارتباطمان را تشکیل میدهد.
بله خیر
همسرم به خاطر کارهایی که برای بهبود زندگیمان انجام میدهم، از من قدردانی میکند.
بله خیر
همسرم در مجموع، شخصیت مرا دوست دارد و اخلاقهایم را میپسندد.
بله خیر
زندگیمان در حوزه روابط زناشویی اکثرا بیمشکل و رضایتبخش است.
بله خیر
در پایان یک روز کاری، وقتی همدیگر را میبینیم، با تمام وجود از دیدن هم خوشحال میشویم.
بله خیر
همسرم یکی از بهترین مشاوران من برای تصمیمگیریهای مختلف است.
بله خیر
ما عاشق صحبت کردن با یکدیگر هستیم و واقعا از این کار لذت میبریم.
بله خیر
در بحثهایمان کاملا بده و بستان وجود دارد؛ یعنی هر دو هم میگوییم و هم میشنویم. همچنین هر دو روی هم تاثیر میگذاریم.
بله خیر
همسرم حتی زمانی که کاملا با آنچه من میگویم مخالف است با احترام و صبر و حوصله به حرفها و نظرات من گوش میکند.
بله خیر
همسرم معمولا یکی از بزرگترین گرهگشاهای زندگی من است.
بله خیر
ما اغلب در مورد مسائل اساسی و اهداف کلی زندگی، با هم تفاهم داریم. به عبارت دیگر کاملا باهم جفت و جور هستیم.
بله خیر
چطور بود؟
اگر امتیازتان کم شده وحشتزده یا ناامید نشوید. تحقیقات نشان دادهاند آنچه باعث موفقیت یک رابطه میشود، انجام کارهای در ظاهر خیلی کوچک و جزئی است. اینها در حقیقت جملات و اعمالی است که نشان میدهد در روابط بسیار عالی و ایدهآل همسران با هم چطور رفتار میکنند که البته برای یاد گرفتن بسیار ساده و برای امتحان کردن بسیار لذتبخش هستند. این آزمون فقط قصد دارد بر عناصری که دکتر جان و جولی گاتمن، «نقشه عشق برای رسیدن به خوشبختی» مینامند، تاکید کند و این یکی از گامهایی است که میتوانید برای استحکام بخشیدن به رابطهتان بردارید. این کار اعتماد مقابل شور و هیجان حس قدردانی و تحسین را بین شما و همسرتان افزایش میدهد.
نتیجهگیری
۱۵پاسخ بله یا بیشتر
تبریک! رابطه شما از عمق و استحکام زیادی برخوردار است. این تست به شما یادآور میشود قدر این هدیه الهی را بدانید و از آن مراقبت کنید.
۸ تا ۱۴ پاسخ بله
این یک دوران حیاتی و سرنوشتساز در رابطه شماست. نقاط قوت زیادی در رابطهتان وجود دارد که قابلتغذیه کردن است ولی همچنین در نقطه مقابل ضعفهایی وجود دارد که توجه و هوشیاری زیاد شما را میطلبد. پس حسابی حواستان را جمع کنید و چشمانتان را باز نگه دارید!
۷پاسخ بله یا کمتر
احتمالا رابطه شما در معرض یک مشکل و خطر جدی است. اگر این موضوع شما را نگران میکند، این حس نگرانی به این معناست که شما هنوز هم به این رابطه اهمیت میدهید و به ادامه آن امیدوارید. پس احتمالا حفظ آن آنقدر برایتان با ارزش هست که بخواهید برای بهبود آن تلاش کنید. اگر اینطور است، پیشنهاد میکنیم برای کمک به بازسازی رابطهتان در جلسات مربوط به خانواده و روابط زناشویی شرکت یا با یک مشاور در خصوص مسائل و مشکلاتتان صحبت کنید و از او راهنمایی بخواهید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج بعد از متولد شدن انسان مهمترین واقعه زندگی محسوب میشود . در عین حال ازدواج بدون انتخاب و شناختن فرد مورد نظر غیر ممکن است و به همین لحاظ تحقیق کردن و شناخت طرف مقابل از مهترین مراحل و مقدمات انتخاب همسر و ازدواج میباشد .
گروهی از جوانان جامعه ما در این زمانه خصوصیات مادی را بیشتر مورد توجه قرار میدهند و از توجه کافی به مسائل مهمتر که روح زندگی مشترک از آن نشاط میابد غافل میشوند .
همیشه برای داشتن یک زندگی سالم و پویا و پرعاطفه و آرامش بخش، تلاش کردن شایسته بنظر میرسد و بدیهیست وقتی میتوان با دقت کردن در انتخاب اولیه تا حدود زیادی در مورد آینده زندگی مطمئن شد این امر جدی تر از همیشه بنظر میرسد .
با هم بودن و در کنار هم بودن روزی اتفاق خواهد افتاد رسیدن به زیبایی و موقعیتهای مالی مناسب هم بدست آوردنیست ، اما آرامش و وجود روحیه تفاهمی که زمینه ساز آرامش است گوهری گرانبها و بسیار با ارزش است که به سادگی و با ساده انگاری بدست نمیآید .
این مساله را در زندگی افرادی که همسرانی زیبا و یا موقعیتهای مالی مناسب دارند ولی بدنبال آرامش میگردند میتوان جستجو کرد .انسان وقتی از آرامش و سلامت روحی و روانی خود دور میشود حاضر است در دورافتاده ترین جزایر متروکه با حداقل امکانات زندگی قرار بگیرد ولی آرامش داشته باشد ،این رفتار را در عکس العمل افرادی که در تنگنا دست به خودکشی میزنند بسادگی مشاهده میکنیم .
بنابر این باید دقت داشت هدف بزرگ و اصلی زندگی داشتن آرامش در کنار همسر است و رسیدن به این نقطه متعالی در زندگی مستلزم شناخت خود و طرف مقابل است .
اینکه بگوئیم زیبایی و یا پولدار بودن بالفطره خوب یا بد است یک اشتباه میباشد .
بلکه بدی موضوع جایی خودش را نشان میدهد که انسان رشد نیافته در مقابل موقعیتهای ظاهری اغوا میشود و شناخت خود و طرف مقابل را با بهانه هایی که برای خود میتراشد کنار میگذارد . و در واقع این قسمت بد موقعیتهای ظاهری و مادیست .
عواملی که باعث شکوفائی و پایندگی زندگی مشترک میشود ریشه در تفکرات فردی و تربیتهای اجتماعی و خانوادگی فرد دارد و در واقع خوشبختی در جان انسانها ریشه دارد و آنرا نمیتوان بیرون از خود جستجو کرد .
میتوان نتیجه گرفت قدمهای اساسی(مهمتر)در تشکیل زندگی مشترک مواردی مثل خود شناسی و شناختن زندگی مشترک و اهداف و انگیزه های زندگی مشترک و همچنین شناخت طرف مقابل و همگونی و سازگاری او با آرمانها و اهداف زندگی مشترک است .
در این میان اقدام به شناخت طرف مقابل بدون آگاهی کافی از مفهوم و انگیزه های زندگی مشترک و بدون شناخت صحیح از شخصیت خود وقت تلف کردن بنظر میرسد .
افرادی که عنوان میکنند در کوچه و خیابان به تحقیق پرداخته اند و در نهایت در زندگی مشترکشان شکست خورده اند باید به نحوه شناختشان شک کنند .
گذشته از شناختی که باید از خود و زندگی در فرد ایجاد شود و مقدمه شناخت طرف مقابل میباشد، شناخت طرف مقابل هم نیاز به علم و آگاهی کافی دارد که سعی میکنیم به این مورد بپردازیم .
یکی از مهمترین مسائلی که در هنگام آشنایی بمنظور ازدواج ممکن است اتفاق بیفتد تغییرات رفتاریست که بعدها آسیبهای فراوانی به رابطه زناشوئی وارد میکند .
دختری که کمتر لبخند به لب دارد با خنده های ملیحانه در هنگام صحبت و آشنایی سعی میکند خود را در دل طرف مقابل جا کند و یا پسری که تا بحال یک خط شعر نو ننوشته ادعای شاعر بودن میکند .
اما فردای روزگار طرفین خواستار ادامه شرایطی هستند که بر اساس آن همسرشان را انتخاب کرده اند .
غیر از این رفتار تعارف گونه ما ایرانیها اصرار و تاکید بر مسائلی مثل کم بودن رابطه بین دختر و پسر تا اینکه به طرف مقابل القاء شود دختر در خانواده خود آفتاب و مهتاب ندیده است و متعاقب آن آشکارشدن روحیات و واقعیتهای زندگی گذشته دختر و پسر عواملی مخرب میباشند .
از اینجهت اشاره من به شناخت عواملی غیر از شناخت مستقیم میباشد ، در حالی که فرد موردنظر در تصور و مورد توجه و تحقیق ماست بررسی عوامل ریشه ای تربیت فرد خیلی ساده تر از شخصیت او پرده بر میدارد .
در تعالیم دینی داریم دختر را از دائی و برادرهایش میتوان شناخت و این اشاره ای بر ابزار شناخت غیر مستقیم است که بنظر میرسد کاربردی تر باشد . رفتن به کوچه ها و خیابانها شاید اگر مشکلات شخصیتی و اجتماعی در طرف مقابل وجود داشته باشد بتواند روشن کننده باشد اما در شناخت واقعی که لازم است از فرد در خانواده بدست آید کمتر موثر است .
بنابر این شایسته است شناخت بیرونی و درونی همراه هم اتفاق بیفتد .
موضوعی که در شناخت درون خانواده همسر آینده مهم میباشد این است که پی بردن به حسنهای خانوادگی هر چند باعث خوش آیند ما میشود ولی شناخت صحیح معمولا با پی بردن به عوامل آزاد دهنده و ریشه های ناسازگاری و کجروی کامل میشود .
شما زمانی میتوانید بگوئید طرفتان را خوب شناخته اید که به نکات منفی شخصیت طرف مقابلتان خوب پی برده باشید و این کار براحتی محقق نمیشود .
شاید بخاطر همین باشد که در هر کدام از راهنمائیهای انجام شده به عواملی اشاره میشود و شناخت کامل را نمیشود هرگز براحتی و قبل از زندگی مشترک کسب کرد و هدف ما از تحقیقات و اشنائیها بالابردن درصد شناختمان میباشد نه صد در صدکامل کردن آن.
اشاره ای که در این مقوله میگنجد در نظر گرفتن شرایط منفی خانواده های ناسالم میباشد ، چرا که فرزندان با روحیات ناسالم از این خانواده ها شکل میگیرند .و پیشنهاد میشود وقت کافی برای شناخت خانواده همسر آینده صرف شود که این روش وسیله ای برای شناخت غیر مستقیم خود فرد هم میباشد .
بعضی از مشخصه های خانواده ناسالم بشرح زیر است .این علائم به منزله تابلوی احتیاط است و نه ورود اکیداً ممنوع .
اول اینکه خانواده های ناسالم سعی در طبیعی جلوه دادن وضعیت خود میکنند و برای آن تلاش میکنند چون این کمبود زندگی آنهاست .
از بزرگترین مشخصه های خانواده های نا همگون اقدام به ظاهر سازی و مردم فریبی و تظاهر به خوب بودن است ولی این امکانات با ابزاری غیر از دروغ و فریب برایشان محقق نمیشود .
معمولا زن سالاری و یا مرد سالاری افراد خانواده را بسوی پیروی بی قید و شرط از خواسته های آنها پیش میبرد و احترامی برای عقاید افراد خانواده وجود ندارد .(طبیعیست افرادی ترسو و ضعیف النفس و یا متکبر و خودخواه در این خانواده ها رشد خواهند کرد که آینده ای مثل والدین خود خواهند داشت)
در این خانواده ها شادی کم و غصه و ناراحتی زیاد است .
آرمانگرائی در اینکه خانواده ما از همه بی عیب و نقصتر است و اشاعه این تفکر که دیگران در مقابل ما ضعیفتر و ناقصتر و حقیرترند .
نبودن گذشت در مقابل اشتباهات دیگران(کینه شدید) و همیشه بر کرسی قضاوت نشستن و در مقابل بی توجهی به حقوق دیگران .
تفاخر و تعریف از خود چه به صورت جلوه دادن موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی و یا اصل و نسب و پیشینه نشان دهنده این است که افرادی که به این شکل رفتار میکنند در درون خود دلایل کافی برای بزرگ بودن ندارند و شخصیت کوچکی دارند .
توقع زیاد از دیگران و لجبازی و یکدندگی افراطی و . . .
با توجه به این شرایط خانواده ای میتواند مورد توجه شما باشد که کمتر درگیر مشکلات مذکور باشد در کنار این بررسیها، توجه به خوش آیند بودن ظاهر و موقعیت اجتماعی و مسائل مادی دیگر اگر بجا باشد بد نیست و در هر صورت همگونی و همانندیهای اعتقادی و فرهنگی و اقتصادی کمک زیادی به پا بر جایی زندگی مشترک میکند.
۱) سوالات کافی نمیپرسیم
ما چنان به دنبال این هستیم که باید کسی را دوست داشته باشیم که وقت کافی برای پرداختن به این که چرا نباید او را دوست داشته باشیم پیدا نمیکنیم .
۲) نشانه های هشدار که حاکی از مشکلات بالقوه است را نادیده میگیریم
روابط یک شبه از هم نمیپاشد .ماهها و سالها تیرگی و وخامت انباشته شده لازم است تا عشق نهایتاً بمیرد .
۳) سازشکاریهای ناپخته و زود هنگام مرتکب میشویم
خطر سازش عجولانه و زود هنگام در این است که حس خود باوری تان را در همان ابتدای رابطه از دست میدهید و آن را با احساس تفاهم قلابی جایگزین میکنید .و همینطور وقتی برای اجتناب از درگیری و برخورد سازش میکنید مرتکب اشتباه شده اید
۴) تسلیم کوری شهوانی میشویم
وقتی که دیگران را با شهوت میبینید کسانی را جذب میکنید که با شما صرفاً کنار می آیند .
۵) گول مادیات را میخوریم
وقتی همسرتان را صرفاً بر اساس مادیات و نه بر اساس معنویات انتخاب میکنید ، به رابطه ای نادرست وارد میشوید .
۶) تعهد را بر تفاهم مقدم میداریم
احتمال این که مرتکب اشتباه آخر بشوید زمانی زیاد میشود که :
بیشتر تمایل به متاهل بودن دارید تا مجرد بودن .از خواستگاریها خسته شده و خواستار سامان گرفتن هستید .هنگامی که بچه بودید شما را دوست نداشتند. برای ازدواج تحت فشارید .زن هستید و فکر می کنید بزودی امکان باروری شما از بین میرود .شدیدا نیازمند احساس دوست داشته شدن هستید .در هر کسی براحتی چیزی برای دوست داشتن او پیدا میکنید
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج و ورود به زندگی مشترک همواره از دغدغههایی بوده است که ذهن هر فردی را در آستانه ورود به آن با چالش روبهرو کرده و میکند. چالش از آن جهت که آیا افکار، علاقهمندیها و عقاید شخص مورد نظر با عقاید، علاقهمندیها و افکار شخص مقابل همسو و همجهت بوده یا تناسب دارد. به عبارت سادهتر آیا آنها یکدیگر را میفهمند. به اعتقاد کارشناسان مسائل خانواده، ورود به دنیای زندگی مشترک از سه مرحله آشنایی، شناخت و تفاهم تشکیل شده و میشود. مراحلی که هر کدام از آنها زمینهساز مرحله بعدی است. با توجه به این مراحل، مرحله اول را میتوان مرحلهای عنوان کرد که در آن جرقههای دلبستگی و علاقهمندی بر مبنای احساسات زده میشود. مرحله دوم نیز مرحلهای است که دو طرف دوست دارند از یکدیگر پیدا کنند تا زمینه را برای ایجاد مرحله سوم یعنی تفاهم فراهم آورند. مرحله سوم مرحلهای است که در آن امکان شکلگیری زندگی مشترک فراهم میآید؛ یعنی بودن با یکدیگر در زیر یک سقف با قبول تمام مشخصههای فکری، روحی و روانی مشترک و گاه متضاد. با این همه آنچه در میان این سه عامل نقشی پررنگتر و اساسیتر را بازی میکند مرحله شناخت است چرا که عبور از این مرحله امکان به وجود آمدن یا نیامدن یک زندگی مشترک را روشن میسازد. ● ارزیابی و داوری ازدواج پیریزی زندگی جدیدی است که دو نفر را با یکدیگر همراه میکند و آنچه در این همراهی مهم است درک و شناخت و داشتن تفاهم با یکدیگر است به گونهای که هر چه این شناخت و آگاهی بیشتر باشد زن و شوهر بهتر میتوانند موانع و مشکلات پیش آمده را در زندگی پشت سر بگذارند. علیرضا دهقانی فیروزآبادی استاد دانشگاه امام صادق (ع) با اعتقاد به این نکته که گزینش همسر یک نوع داوری و ارزیابی است در مورد ملاکهای این داوری با توجه به آنچه که در کتابهای اخلاقی برگرفته از مبانی دینی ذکر شده است، میگوید: «ازدواج کنید با همتای خود و متمرکز نشوید روی جمال و زیبایی و ثروت و مال بدون آنکه در نظر نگیرید اصالت و عصمت را» و در جایی دیگر نیز پیامبر فرمودهاند «بپرهیزید از سبزهای که روی فضولات روییده است.» یعنی اگر زیبایی باشد و عصمت وجود نداشته باشد از آن دوری کنید. این کارشناس دینی در ادامه ملاکهایی را به نقل از شیخ مفید در مورد شناختهای اساسی قبل از ازدواج و شناخت زوجین از یکدیگر مطرح میکند و میگوید: «یکی از ملاکها همطراز و همپایه بودن در ازدواج است و شناخت این عوامل را میتوان در تشکیل خانواده به لحاظ اقتصادی، جسمانی و عقلانی عنوان کرد.» دهقانی این ملاکها را به عنوان ملاکهای اصلی عنوان میکند و در ادامه ملاکهای فرعی را نیز مورد توجه قرار میدهد و میگوید: «دیندار بودن و اصیل بودن یعنی از پدر و مادری مؤمن باشد نیز از جمله مواردی است که میتواند در کیفیت ارزیابی و قضاوت مورد توجه قرار گیرد.» ● نداشتن شناخت در رتبه اول کارشناسان و دستاندرکاران امور مدنی و قضایی عوامل گوناگونی را برای فروپاشی خانواده عنوان میکنند. به اعتقاد آنها اولین و مهمترین علت از هم پاشیدگی خانوادهها، نداشتن شناخت کافی زن و شوهر هنگام خواستگاری از یکدیگر است. به گونهای که به اعتقاد یکی از رؤسای دادگاههای مدنی خاص، براساس جدولهای آمار طلاق، علتهای مادی همچون مسکن، هزینه زندگی، فقر و بسیاری از موارد دیگر هیچ کدام در ردیف اول جداییها قرار ندارند بلکه علتهایی در ردیفهای ابتدایی واقع شدهاند که ریشه در حالتهای روحی، خلق و خوی، ظاهر و رفتار قرار دارند و همگی آنها با بررسی دقیق قبل از ازدواج قابل شناسایی و پیشگیری هستند. به گفته این رئیس دادگاه راهکارهایی عقلانی برای ازدواج پایدار را میتوان در دو منظر مورد توجه قرار داد. نخستین محور مربوط به قبل از خواستگاری است که دو طرف باید با بررسی دقیق نسبت به همدیگر شناخت لازم را کسب کنند. محور دوم آن است که دو طرف قبل از ازدواج با آموزش کامل از حقوق، وظایف، آداب و اخلاق زناشویی آگاه شوند. ● تفاهم با این همه ازدواج یک قرارداد طولانیمدت یا به تعبیری مادامالعمر است به گونهای که دو نفر با خواستهها و نیازهای انسانی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. نیازهایی که در تمام انسانها وجود دارد و هر کدام از این نیازها متناسب با الگوی شخصیتی و رشد متفاوت است. دکتر مهرداد کاظمزاده عطوفی، روانشناس بالینی در مورد ورود به این دنیا معتقد است شخص در مرحله اول باید از مقوله ازدواج شناخت داشته باشد، در مرحله دوم هدف از ازدواج را بداند یعنی اینکه برای چه میخواهد ازدواج کند و سومین مرحله که مهمترین آن است، این پرسش است، «من که هستم» یعنی خود از خود شناخت کافی داشته باشد. این روانشناس در ادامه میگوید: «زمانی که فرد مجموع و حاصل این سه مرحله را با یکدیگر جمعبندی کرد میتواند بفهمد با چه کسی میتواند ازدواج کند یعنی این جمعبندی را مقابل جمعبندی که از شناخت طرف مقابل خود به دست آورده، قرار میدهد. اگر این دو جمعبندی با یکدیگر متناسب بودند و نه صرفاً هماهنگ و همپوشان، آن زمان است که فرد میتواند دست به انتخاب بهترین گزینه بزند.» به هر حال آشنایی قبل از ازدواج حاصل بستر مناسبی است که از سوی دو نفر به وجود میآید. هر چقدر این آشنایی بهتر و مناسبتر باشد و دو طرف قصد و نیتشان را مورد ارزیابی قرار دهند بهتر میتوانند با فاکتورهای اخلاقی و رفتاری ارتباط برقرار کنند. کاظمزاده عرف جامعه و قواعد خانوادگی را برای این شناخت مورد توجه قرار میدهد و معتقد است اگر مسئله شناخت از این راه دنبال شود یعنی از طریق عرفها و قواعد خانوادگی روابط ایجاد شود دو طرف به شناخت و هدف ازدواج بهتر و کاملتر میرسند چرا که اگر براساس ضوابط صورت نگیرد ارزیابی دقیق و کامل ایجاد نمیشود و تمام شناخت در یک سطح باقی میماند. ● ورود بدون شناخت با توجه به موارد مورد بررسی زمانی نیز وجود دارد که زوجین بدون شناخت کامل یا حتی در مواردی بدون هیچ شناختی در روند زندگی قرار میگیرند بدون آنکه مراحل یاد شده را طی کرده باشند. کاظمزاده با توجه به شایع بودن اینگونه ازدواجها و راهکارهای مقابله با آن معتقد است هر کدام از زوجین باید به عنوان یک فرد با دیدگاه مستقل که اکنون در یک مشارکت به نام زندگی قرار گرفتهاند، رفتار کنند سپس به بررسی نقاط ضعف و قوت خود بپردازند که در نتیجه این شناخت و بررسی میتوانند نقاط ضعف و قوت خود و دیگری را پوشش دهند. این روانشناس در ادامه لازمه ایجاد چنین شرایطی را در انعطافپذیری زوجین عنوان میکند و میگوید: «این انعطافپذیری به معنای گذشت نیست چرا که در گذشت، شخص از خودگذشتگی انجام میدهد و موقعیتی را تحمل میکند که آن را دوست ندارد. در نتیجه شخص در درازمدت دچار آسیبهایی میشود اما در انعطافپذیر بودن، شخص با روش تغییر خود یا محیط با مسئله و مشکل روبهرو میشود که آسیبها در این روش بسیار کمتر از گذشت و تحمل شرایط است.» |
آوید مهرورز مطالب پیشنهادی:
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر دختری در سنین ازدواج هستید، بهتر است مردان را بهتر بشناسید…
شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود. روان شناسانی که نقش جنسیت را در برقراری ارتباط مطالعه می کنند، این 17 نکته را در مورد شناخت مردان با اهمیت می دانند.
مردان ترجیح می دهند درمورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند. پس از همسرتان بخواهید برنامه اش را برای تعطیلات آخر هفته بگوید یا اینکه فکر و تصور خود را در مورد شما و اولین باری که شما را ملاقات کرده است، بیان کند. پاسخ او روشن می کند احساسش چیست و این گونه خود را به شما نزدیک تر می بیند.
بیشتر مردان ترجیح می دهند احساسات و حس دوست داشتن را با انجام برخی کارها بیان کنند، مثلا وقتی وسایل خراب خانه را تعمیر یا حیاط را تمیز می کنند یا سطل زباله را بیرون می برند، دوست داشتن خود را نشان می دهند. حتی خرید کردن برای خانه و زیباسازی محیط آن هم بیانگر این است که شما را دوست دارد.
مردان معمولا از ابراز سریع نظر خود واهمه دارند. شواهد نشان می دهد آنها ازدواج را بیشتر جدی می گیرند ولی ممکن است مدت طولانی تری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند زیرا می خواهند مطمئن شوند کاری که انجام می دهند، درست است. نتایج یک بررسی روی مردان متاهل نشان داد وقتی مردی با اطمینان کامل تصمیم به ازدواج می گیرد، همه جوانب را بررسی کرده و بیشتر معیارها را مطابق میل خود می بیند. 90 درصد مردان می گویند اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، با همین همسرشان ازدواج خواهند کرد.
بیشتر ما خانم ها وقتی حرف های دیگران را گوش می کنیم معمولا با حرکات اشاره و بدن و گفتن کلماتی مثل بله یا نه یا می دانم به آنها نشان می دهیم به حرف هایشان گوش می دهیم. این اشاره ها، بخشی از نظر و درک ما را به فردی که در حال صحبت است، منتقل می کند اما این در مورد مردان صدق نمی کند. وقتی که با همسر خود صحبت می کنید و چیزی نمی گوید یا حرکتی از او نمی بینید، به معنی آن نیست که گوش نمی دهد بلکه ترجیح می دهد ساکت باشد و درمورد آنچه شما می گویید، فکر کند.
مردان روابطشان را با عمل تقویت می کنند، نه احساس. بسیاری از مردان، با انجام فعالیت هایی مانند ورزش و پیاده روی همراه همسرشان و رابطه زناشویی سعی می کنند به همسرشان نزدیک تر شوند.
اگرچه مردان سعی می کنند در بسیاری از فعالیت های خانواده مشارکت کنند اما همه آنها نیاز دارند زمانی مخصوص خود داشته باشند. زمانی که تنها در گوشه ای بنشینند و تفکر کنند. اگر چه مردان از انجام بازی شطرنج، باغبانی یا رفتن به باشگاه ورزشی لذت می برند اما مثل همه، گاهی دوست دارند کسی در کنارشان نباشد و به تنهایی به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. وقتی هر یک از زوجین زمان و مکانی را برای تنهایی داشته باشند، بیشتر به هم علاقه مند خواهند شد.
اگر می خواهید بدانید مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید چگونه مردی است و چه رفتاری دارد، به رفتارهای پدرش نگاه کنید. مردان نقش خود و رابطه با همسرشان را از پدرشان می آموزند. اگر می خواهید بدانید که چگونه با شما رفتار خواهد کرد، ببینید پدرش چه رفتاری با مادرش دارد.
مردان کمتر درمورد زبان اشاره و حرکات بدن می دانند و تغییر لحن صدا و حرکات صورت برای آنها کمتر مفهوم دارد. همچنین ممکن است دیرتر ناراحتی زنان را که در چهره شان نمایان است یا پیام های اشاره ای و لحن صدا را تشخیص دهند، بنابراین اگر می خواهید مطمئن شوید پیام را دریافت کرده اند مستقیما آن را بیان کنید.
زنان در واکنش نشان دادن به برخی امور و کارها دیرتر از مردان عمل می کنند و مدت طولانی تری برای بیان واکنش و تفکر نیاز دارند. حتی ممکن است در مقابل مردان بیشتر احساس اضطراب و استرس داشته باشند اما مردان در مقابل حوادث واکنش سریع تری نشان می دهند بنابراین وقتی هنوز می خواهید درمورد مباحث شب گذشته صحبت کنید، ممکن است همسرتان آن را از یاد برده باشد.
قدردانی از همسر می تواند تفاوت زیادی در رفتارهای آنها و روابطشان ایجاد کند. مطالعه ها نشان می دهد وقتی از زحمات مردان قدردانی و به آنها ارزش گذاشته می شود، بیشتر سعی می کنند در انجام کارهای خانه و مراقبت از کودک خود را درگیر کنند و خود را تکیه گاه خواهند دانست .
برای بسیاری از مردان، رابطه زناشویی بسیار مهم است در حالی که برای زنان این طور نیست. برای مردان صمیمیت در روابط زناشویی بسیار رضایت بخش تر از خود رابطه زناشویی است.
بسیاری از مردان دوست دارند همسر آنها شروع کننده رابطه زناشویی و مشتاق این رابطه باشد بنابراین از ابراز عشق به همسر خود خجالت نکشید و اجازه دهید که بداند شما خواهان رابطه زناشویی هستید. شروع رابطه زناشویی از سوی زن می تواند باعث رضایتمندی بیشتر زوجین شود.
مردان برخلاف تصور زنان همیشه حوصله رابطه زناشویی را ندارند. مردان هم مانند زنان دچار استرس می شوند. استرس شغلی، خانوادگی و پرداختن صورتحساب ها از بزرگ ترین عوامل کاهش دهنده میل جنسی در مردان هستند. وقتی یک مرد یک بار برای رابطه زناشویی تمایل ندارد، به معنی آن نیست که برای همیشه میل و علاقه اش را به شما از دست داده است. او فقط در آن لحظه تمایلی به برقراری روابط زناشویی ندارد.
بیشتر مردان زیر 60 سال حداقل یک بار در روز به روابط زناشویی فکر می کنند در حالی که فقط یک چهارم زنان یک بار در روز به این موضوع فکر می کنند. همچنین مردان 2 برابر زنان درمورد روابط زناشویی رویاپردازی می کنند و جالب است که رویاهای آنها بسیار متفاوت از عملشان است. مردان درمورد روابط زناشویی نسبت به آنچه زنان فکر می کنند، جدی نیستند و تصورات آنها شبیه آنچه انجام می دهند، نیست.
خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است. یک مرد تا زمانی که همسرش درمورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید. خواسته خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواسته خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت.
بسیاری از مردان در برخی موقعیت ها دچار اضطراب می شوند، مخصوصا وقتی سنشان افزایش پیدا می کند. یک مرد ممکن است در مورد جسم و توانایی های خود نگران شود. اگر می توانید، به او کمک کنید تا روش های آرام سازی را یاد بگیرد و مطمئنش کنید هنوز هم او را مانند قبل دوست دارید، در این صورت کمتر در روابط زناشویی دچار استرس می شود.
اگر یک مرد احساس کند از سوی همسر مورد بی محبتی قرار گرفته ، ممکن است به فرد دیگری متمایل شود تا رضایت او را جلب کند. برای پرهیز از این موضوع زنان باید نیازهای عاطفی همسر خود را درک کنند و برای رفع نیازهای وی بکوشند.
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم