ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم
.
برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
گاهی اوقات سردی و بی عاطفهگی میان زوجها بسیار زود به وجود میآید و متأسفانه زن و شوهرهای بسیار جوان سالهای طلایی عمر زندگی مشترکشان را با بیتفاوتی و بیاهمیت در کنار یکدیگر سپری میکنند. ازدواج مهمترین مقوله در زندگی همه انسانهاست. به نظر میرسد که علیرغم تمام تلاشهای دانشمندان و پژوهشگران نمیتوان جلوی روند کوتاه شدن عمر انسانها نسبت به نسلهای قبلی و البته کوتاه شدن عمر زندگی مشترک آنها را گرفت! وقتی که یک ازدواج وارد فراز و نشیبها و مشکلات خاص خود میشود و ثبات خود را از دست میدهد، میتوان وقوع یک حادثه تلخ را پیشبینی کرد. این حادثه با نشانههایی همراه است و اگر کمی توجه داشته باشید، میتوانید پی به وجود آنها ببرید. آگاهی از آنها میتواند بهترین سلاح برای مقابله با اتفاقات ناخوشایند بعدی در زندگی مشترک باشد. مواردی که باعث دور شدن زن و شوهر از یکدیگر میشود.
هیچ حرفی ندارید با هم بزنید
وقتی که شما و همسرتان میخواستید یکدیگر را بشناسید و تصمیم به شروع زندگی مشترک داشتید، هیچگاه از حرف زدن با یکدیگر و بحث کردن راجع به بسیاری چیزها خسته نمیشدید. با هم حرف میزدید تا از اینراه همدیگر را بشناسید و به نقاط مشترک بیشتری برسید. وقتی که چند سال از شروع زندگی میگذرد. به تدریج گفت و گو بین زوجها کم میشود و با ورود کودکان به زندگی به حداقل میرسد؛ تا جایی که دیگر نمیتوانند با هم حرف بزنند و یا نمیخواهند با هم حرفی بزنند و این شروع یک وضعیت بد و ناخوشایند است.
احساس مورد سوء استفاده قرار گرفتن
وقتی که از سوء استفاده کردن سخن به میان میآید، مردم بلافاصله به یاد سوءاستفادههای فیزیکی میافتند؛ در حالی که این رفتار انواع مختلفی دارد، مثل سوء استفاده کلامی و عاطفی. هر عملی که در زندگی مشترک به طرفین ضرر و زیان وارد کند، باعث نابودی روابط بین آنها میشود. این ضرر و زیان میتواند به هر شکلی باشد و اگر شما احساس میکنید مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاید، حتماً به یک مشاور مراجعه نمایید.
در میان گذاشتن احساسات با دیگران
بسیاری از زوجها در طول زندگی مشترک خود دچار آشفتگیها و ناراحتیهایی میشوند و میخواهند برای سبک کردن بار غم و اندوه درونی خود کسی را به عنوان همصحبت برگزینند؛ کسی به غیر از همسرشان! این مسأله کاملاً طبیعی است و حتی در بیشتر مواقع باعث سلامت روحی روانی میشود. اما وقتی این مسائل را با جنس مخالف خود مطرح میکنید و این کار به یک عادت تبدیل میشود، به تدریج رابطهتان مشکل و رنگ دیگری میگیرد. شاید در مرحله اول هدفتان درد دل کردن باشد، اما همین شکایت کردنها از همسرتان به کسی که او را امین خود میدانید، باعث ایجاد رابطهای نزدیک بین شما میشود و این اتفاق برای زندگی مشترکتان بسیار خطرناک است. لذا بهترین کار این است که مشکل خود را به جای در میان گذاشتن با افرادی که فکر میکنید دلسوزتان هستند، با یک مشاور خانواده مطرح کنید و از او کمک بخواهید. این کار برای حفظ زندگی مشترکتان بسیار بهتر است.
دیگر دوست و رفیق هم نیستید
روابط رمانتیک و مهربانیها در سالهای نخست زندگی مشترک، کمکم فروکش میکنند برای حفظ ثبات زندگی لازم است زن و شوهر بیشتر از هر کس دیگری دوست و رفیق هم باشند. دوست داشتن یکدیگر برای ادامه زندگی ضروری است. داشتن علایق مشترک و یا دستکم احترام گذاشتن به علاقهها و بیعلاقهگیها یکدیگر نیز بسیار مهم است. وقتی احساس میکنید وارد مرحلهای شدهاید که دیگر همسرتان را دوست ندارید و دیگر نمیتوانید او را دوست و یار خود بدانید، وارد مرحله خطرناکی از زندگی مشترک خود شدهاید.
بیتوجهی به نیازهای یکدیگر
اگر مهربانیها و دلسوزیها کمتر شده و دیگر مثل گذشته به نیازهای یکدیگر توجه نمیکنید و غفلتها و بیاهمیتیها آنقدر زیاد شده که ممکن است کمکم از هم متنفر شوید، اولین و مهم ترین قدم را بردارید و به همسرتان توجه بیشتری کنید تا او نیز به طور متقابل تغییری در رفتارش ایجاد کند و از بیتوجهیهایش دست بردارد.
چند ایده خوب برای احساس خوشبختی و رضایت از زندگی مشترک:
همسر خود را شاد نگه دارید: داشتن یک زندگی زناشویی موفق و شاد، یعنی داشتن روابط سالم. حفظ روابط سالم در زندگی گاهی بسیار دشوار میشود، اما به هر حال شدنی است و فقط به زمان و تلاش بیشتر نیاز دارد. با احترام گذاشتن به احساسات همسر خود شروع کنید. و از این راه روابط خود را سالم و شاد نگه دارید. تا جایی که میتوانید با هم ارتباط برقرار کنید و با یکدیگر حرف بزنید و زندگی را برای یکدیگر آسانتر کنید.
فداکاری و جانفشانی کنید: قبل از آنکه به فکر رضایت و خوشحالی خودتان باشید، به خوشحال کردن همسرتان اهمیت دهید. اگر کلهشق هستید و نمیتوانید برای همسرتان جانفشانی کنید، تحمل به وجود آمدن شرایط ناخوشایند و نارضایتی از زندگی مشترکتان را نیز داشته باشید. این جانفشانیها گاهی اوقات بسیار کوچک هستند و ممکن است بیاهمیت به نظر برسند؛ اما سادهترین گذشتها و فداکاریها نیز گام بزرگی در جهت خوشبختی و دوام زندگی مشترک خواهند بود.
مهربان و انعطافپذیر باشید: زندگی با همسرتان و وقت گذراندن در کنار او همواره با عادتهایی همراه است که گاه باعث برخی عادتها مثل پر کردن سینک ظرفشویی از ظرفهای کثیف یا رها کردن خمیر دندان با در باز در دستشویی، باعث عصبانیت و آزاردگی هر یک از زوجها میشود و گاهی اوقات آنها را تا مرز دیوانگی عصبانی میکند؛ اما بهتر است به مسائل کوچک تحریککننده اهمیت ندهید و آنها را تبدیل به معضلات بزرگ زندگی خود نکنید. اگر همسرتان عادتی دارد که باعث آزار شما میشود، اما این عادت باعث ناراحتی کس دیگری نمیشود، بهتر است تلاش کنید آن را نادیده بگیرید.
مسئولیتها را تقسیم کنید: بسیاری از زوجها معتقدند که تقسیم وظایف خانه یکی از مهمترین رازهای برخورداری از زندگی مشترک خوب و احساس خوشبختی است. البته شاید نتوان کارها و مسئولیتهای خانه را به طور مساوی تقسیم کرد، اما باید مطمئن باشید که عدالت رعایت میشود و مسئولیت سنگینتری روی دوش یکی از زوجها قرار ندارد. تقسیم وظایف خانه باعث میشود که رابطه شما محکمتر شود و احساس پیوستگی بیشتری کنید.
با هم گفتگو کنید: در مورد تمام مشکلات با هم حرف بزنید. نگرانیها و نظرات خود را برای شریک زندگیتان بازگو کنید و بگذارید راه حرف زدن بین شما همیشه باز باشد. اگر عدم اطلاع کافی از افکار همسرتان شما را آزار میدهد و منجر به احساس نارضایتی در زندگی میشود. با یک بحث کامل و بازگو کردن افکار و نظرات خود میتوانید از این مشکل جلوگیری کنید. به همسرتان بگویید که چه چیزی ناراحتتان کرده است. خجالت نکشید و احساساتتان را به او بگویید به این ترتیب به او نزدیکتر میشوید و شانس شما در به وجود آوردن زندگی مشترک خوب و سالم قابل اصلاح نیستند. گاهی اوقات لازم است این تفاوتها را بپذیرید و سعی در تغییر آنها نداشته باشید؛ چرا که فقط خودتان را آزار خواهید داد.
به زندگیتان هیجان بدهید: برای آنکه زندگی مشترکتان شکل یکنواخت و تکرار به خود نگیرد، لازم است گاهی اوقات کمی هیجان را چاشنی آن کنید. این هیجانات و سرگرمیها غیرقابل پیشبینی هستند و خستگیها و ملالتهای زندگی روزمره را از بین میبرند. با انجام برخی کارهای سرگرمکننده و هیجانآور همسرتان را متعجب کنید؛ مثلاً یک هدیه بدون مناسبت خاص به او بدهید و یا هر کار مثبت دیگری که انتظارش را ندارد. انجام دهید.
تعادل نقاط منفی و نقاط مثبت: برای ثبات و تداوم یک زندگی مشترک لازم است نیازها و خواستههای همسرتان را درک کنید. اگر فکر میکنید که یکی از کارها و عادات شما باعث ناراحتی همسرتان میشود و روی او تأثیر منفی میگذارد، با برخی کارهای مثبت، ایجاد تعادل کنید. شما وظیفه دارید جو مثبتی در محیط خانوادگی خود به وجود آورید. برای این کار منتظر نباشید همسرتان نخستین گام را بردارد. خودتان پیشقدم شوید. برای آنکه دوست داشته شوید، باید برخی حالات و حرکات مثبت از خودتان بروز دهید تا همسرتان به خاطر آنها بیشتر جذب شما شود.
ماهنامه دنیای سلامت۷۷
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
![]() چالش از آن جهت که آیا افکار، علاقهمندیها و عقاید شخص مورد نظر با عقاید، علاقهمندیها و افکار شخص مقابل همسو و همجهت بوده یا تناسب دارد. به عبارت سادهتر آیا آنها یکدیگر را میفهمند. به اعتقاد کارشناسان مسائل خانواده، ورود به دنیای زندگی مشترک از سه مرحله آشنایی، شناخت و تفاهم تشکیل شده و میشود. مراحلی که هر کدام از آنها زمینهساز مرحله بعدی است. با توجه به این مراحل، مرحله اول را میتوان مرحلهای عنوان کرد که در آن جرقههای دلبستگی و علاقهمندی بر مبنای احساسات زده میشود. مرحله دوم نیز مرحلهای است که دو طرف دوست دارند از یکدیگر پیدا کنند تا زمینه را برای ایجاد مرحله سوم یعنی تفاهم فراهم آورند. مرحله سوم مرحلهای است که در آن امکان شکلگیری زندگی مشترک فراهم میآید؛ یعنی بودن با یکدیگر در زیر یک سقف با قبول تمام مشخصههای فکری، روحی و روانی مشترک و گاه متضاد. با این همه آنچه در میان این سه عامل نقشی پررنگتر و اساسیتر را بازی میکند مرحله شناخت است چرا که عبور از این مرحله امکان به وجود آمدن یا نیامدن یک زندگی مشترک را روشن میسازد. ● ارزیابی و داوری ازدواج پیریزی زندگی جدیدی است که دو نفر را با یکدیگر همراه میکند و آنچه در این همراهی مهم است درک و شناخت و داشتن تفاهم با یکدیگر است به گونهای که هر چه این شناخت و آگاهی بیشتر باشد زن و شوهر بهتر میتوانند موانع و مشکلات پیش آمده را در زندگی پشت سر بگذارند. علیرضا دهقانی فیروزآبادی استاد دانشگاه امام صادق (ع) با اعتقاد به این نکته که گزینش همسر یک نوع داوری و ارزیابی است در مورد ملاکهای این داوری با توجه به آنچه که در کتابهای اخلاقی برگرفته از مبانی دینی ذکر شده است، میگوید: «ازدواج کنید با همتای خود و متمرکز نشوید روی جمال و زیبایی و ثروت و مال بدون آنکه در نظر نگیرید اصالت و عصمت را» و در جایی دیگر نیز پیامبر فرمودهاند «بپرهیزید از سبزهای که روی فضولات روییده است.» یعنی اگر زیبایی باشد و عصمت وجود نداشته باشد از آن دوری کنید. این کارشناس دینی در ادامه ملاکهایی را به نقل از شیخ مفید در مورد شناختهای اساسی قبل از ازدواج و شناخت زوجین از یکدیگر مطرح میکند و میگوید: «یکی از ملاکها همطراز و همپایه بودن در ازدواج است و شناخت این عوامل را میتوان در تشکیل خانواده به لحاظ اقتصادی، جسمانی و عقلانی عنوان کرد.» دهقانی این ملاکها را به عنوان ملاکهای اصلی عنوان میکند و در ادامه ملاکهای فرعی را نیز مورد توجه قرار میدهد و میگوید: «دیندار بودن و اصیل بودن یعنی از پدر و مادری مؤمن باشد نیز از جمله مواردی است که میتواند در کیفیت ارزیابی و قضاوت مورد توجه قرار گیرد.» ● نداشتن شناخت در رتبه اول کارشناسان و دستاندرکاران امور مدنی و قضایی عوامل گوناگونی را برای فروپاشی خانواده عنوان میکنند. به اعتقاد آنها اولین و مهمترین علت از هم پاشیدگی خانوادهها، نداشتن شناخت کافی زن و شوهر هنگام خواستگاری از یکدیگر است. به گونهای که به اعتقاد یکی از رؤسای دادگاههای مدنی خاص، براساس جدولهای آمار طلاق، علتهای مادی همچون مسکن، هزینه زندگی، فقر و بسیاری از موارد دیگر هیچ کدام در ردیف اول جداییها قرار ندارند بلکه علتهایی در ردیفهای ابتدایی واقع شدهاند که ریشه در حالتهای روحی، خلق و خوی، ظاهر و رفتار قرار دارند و همگی آنها با بررسی دقیق قبل از ازدواج قابل شناسایی و پیشگیری هستند. به گفته این رئیس دادگاه راهکارهایی عقلانی برای ازدواج پایدار را میتوان در دو منظر مورد توجه قرار داد. نخستین محور مربوط به قبل از خواستگاری است که دو طرف باید با بررسی دقیق نسبت به همدیگر شناخت لازم را کسب کنند. محور دوم آن است که دو طرف قبل از ازدواج با آموزش کامل از حقوق، وظایف، آداب و اخلاق زناشویی آگاه شوند. ● تفاهم با این همه ازدواج یک قرارداد طولانیمدت یا به تعبیری مادامالعمر است به گونهای که دو نفر با خواستهها و نیازهای انسانی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. نیازهایی که در تمام انسانها وجود دارد و هر کدام از این نیازها متناسب با الگوی شخصیتی و رشد متفاوت است. دکتر مهرداد کاظمزاده عطوفی، روانشناس بالینی در مورد ورود به این دنیا معتقد است شخص در مرحله اول باید از مقوله ازدواج شناخت داشته باشد، در مرحله دوم هدف از ازدواج را بداند یعنی اینکه برای چه میخواهد ازدواج کند و سومین مرحله که مهمترین آن است، این پرسش است، «من که هستم» یعنی خود از خود شناخت کافی داشته باشد. این روانشناس در ادامه میگوید: «زمانی که فرد مجموع و حاصل این سه مرحله را با یکدیگر جمعبندی کرد میتواند بفهمد با چه کسی میتواند ازدواج کند یعنی این جمعبندی را مقابل جمعبندی که از شناخت طرف مقابل خود به دست آورده، قرار میدهد. اگر این دو جمعبندی با یکدیگر متناسب بودند و نه صرفاً هماهنگ و همپوشان، آن زمان است که فرد میتواند دست به انتخاب بهترین گزینه بزند.» به هر حال آشنایی قبل از ازدواج حاصل بستر مناسبی است که از سوی دو نفر به وجود میآید. هر چقدر این آشنایی بهتر و مناسبتر باشد و دو طرف قصد و نیتشان را مورد ارزیابی قرار دهند بهتر میتوانند با فاکتورهای اخلاقی و رفتاری ارتباط برقرار کنند. کاظمزاده عرف جامعه و قواعد خانوادگی را برای این شناخت مورد توجه قرار میدهد و معتقد است اگر مسئله شناخت از این راه دنبال شود یعنی از طریق عرفها و قواعد خانوادگی روابط ایجاد شود دو طرف به شناخت و هدف ازدواج بهتر و کاملتر میرسند چرا که اگر براساس ضوابط صورت نگیرد ارزیابی دقیق و کامل ایجاد نمیشود و تمام شناخت در یک سطح باقی میماند. ● ورود بدون شناخت با توجه به موارد مورد بررسی زمانی نیز وجود دارد که زوجین بدون شناخت کامل یا حتی در مواردی بدون هیچ شناختی در روند زندگی قرار میگیرند بدون آنکه مراحل یاد شده را طی کرده باشند. کاظمزاده با توجه به شایع بودن اینگونه ازدواجها و راهکارهای مقابله با آن معتقد است هر کدام از زوجین باید به عنوان یک فرد با دیدگاه مستقل که اکنون در یک مشارکت به نام زندگی قرار گرفتهاند، رفتار کنند سپس به بررسی نقاط ضعف و قوت خود بپردازند که در نتیجه این شناخت و بررسی میتوانند نقاط ضعف و قوت خود و دیگری را پوشش دهند. این روانشناس در ادامه لازمه ایجاد چنین شرایطی را در انعطافپذیری زوجین عنوان میکند و میگوید: «این انعطافپذیری به معنای گذشت نیست چرا که در گذشت، شخص از خودگذشتگی انجام میدهد و موقعیتی را تحمل میکند که آن را دوست ندارد. در نتیجه شخص در درازمدت دچار آسیبهایی میشود اما در انعطافپذیر بودن، شخص با روش تغییر خود یا محیط با مسئله و مشکل روبهرو میشود که آسیبها در این روش بسیار کمتر از گذشت و تحمل شرایط است.» |
آوید مهرورز مطالب پیشنهادی:
|