(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

فرق بین همجنس گرایی و همجنس بازی


یکی از مهمترین مباحثی که در زمینه ی گفت و گو در این باره مطرح است و برای افراد و به خصوص همجنسگرایان اهمیت ویژه ای دارد شناخت این دو واژه همجنسگرایی و همجنسبازی است. در تفکر عموم هم، این دو واژه جایگاه ویژه ای دارند و در نتیجه تا زمانی که کل جامعه، چه همجنسگرایان و چه دگرجنسگرایان و حتی دوجنسگرایان، از معنای دقیق این دو واژه و در نتیجه تعریف کلی آنها آگاه نشوند تقریبا تمام فعالیت هایی که در راستای احقاق حقوق جامعه همجنسگرایان انجام میشود بی نتیجه خواهد ماند. چرا که مهمترین و اصلی ترین دلیل مخالفت جوامع مختلف با رابطه دو فرد همجنس (رابطه جنسی و جنسی همراه با عاطفه) دلایل مذهبی است که تقریبا در همه مذاهب همجنسبازی به شدت منع شده است که پس از شناخت و تمییز این دو میتوان راجع به این مورد هم بحث کرد. 


اما آیا همجنسبازی واقعا همان همجنسگرایی است یا همجنسگرایی همان همجنسبازی؟!


نخست باید به معنای دقیق دو واژه “گرایش” و “بازی” بپردازیم. همانطور که مشخص است “گرایش” به معنای علاقه شدید به چیزی تا حد احساس نیاز است و میتوان آن را به معنای کشش و جذب هم نامید. در اینجا هم، هنگامی که با واژه “همجنس” همراه میشود میتوان آن را به افرادی نسبت داد که کشش شدیدی به فردی از جنس خودشان دارند و این کشش و علاقه تا حدی است که در فرد احساس نیاز به همجنس را ایجاد میکند. مانند افراد دگرجنسگرا که نسبت به جنس مخالف چنان علاقه ای دارند که برای پاسخ به این نیاز احتیاج به برقراری یک رابطه همیشگی با فردی با جنس مخالف را دارند که این همان ازدواج است. در واقع در چنین شرایطی فرد خود را ناقص پنداشته و تکامل و آرامش خود را در یکی شدن با فردی دیگر با جنس مخالف میبیند از این رو با کمک نیاز جنسی نزدیکترین رابطه را با فرد دیگر آغاز کرده و او را به عنوان نزدیکترین و محرم ترین فرد که علاقه شدیدی هم به وی دارد انتخاب میکند. لازم به ذکر است که مهمترین عامل در به وجود آمدن چنین رابطه ای احساس نیاز و علاقه شدید قلبی است که میتوان آن را همان عشق نامید و تا زمانی که عشق در میان نباشد ازدواج در حد یک تعهد قانونی باقی میماند و یکی شدن و آرامش روحی و جسمی پدید نمی آید. (مانند خیلی از ازدواج های اجباری که متاستفانه در جامعه ما در ایران بسیار رایج است.)




اما در مورد “بازی” معنا به گونه ای دیگر است که این معنا نیز بسیار اهمیت دارد. در فرهنگ زبان فارسی لفظ “بازی” برای اعمالی به کار میرود که جنبه تفریحی دارد و انجام یا عدم انجام آن تفاوتی ندارد یا بهتر میتوان گفت که سودی ندارد و چه بسا مضر هم باشد. در واقع میتوان آن را سرگرمی و گذراندن وقت نیز دانست. همچنین افرادی که در زمینه ای مهارت خاصی داشته باشند و بیشتر وقت خود را در جهت فعلی خاص که چندان هم مفید نیست بگذرانند لفظ “باز” را میپذیرند. مثل کفترباز ، ماشین باز ، اسب باز و… مهمترین نکته ای که در این زمینه لازم به ذکر است این است که چنین فردی فعل مورد نظر را ابتدا به خاطر علاقه یا عدم علاقه شروع میکند و تکرار پی در پی آن موجب ایجاد یک نیاز کاذب در وی میشود که شاید بتوان آن را نوعی اعتیاد هم دانست. در صورتی که تا قبل از شروع آن تکرارها چنین علاقه و نیازی را در خود نمیدیده است و به موجب انجام پی در پی به آن احساس نیاز میکند. مانند معتادی که در ابتدا به خاطر یک تفریح گذرا استفاده از مواد مخدر را آغاز میکند و رفته رفته به آن وابسته میشود تا جایی که تمام افعال روزانه خود را در جهت پاسخ به آن نیاز تنظیم میکند. همینطورند افراد همجنسباز…این افراد ابتدا رابطه جنسی خود را با جنس موافق از سر تفریح و یا هر دلیل دیگری آغاز میکنند و تا مدتی هم هیچ احساس نیاز جنسی حتی در حد شهوت خالص نمیکنند و تنها در اثر تماس جنسی دچار تحریکات جنسی میشوند. اما در پی تکرار این فعل حتی فکر کردن به همجنس هم آنان را دچار تحریکات جنسی کاذبی میکند که چه بسا بتوان مانند یک معتاد به مواد مخدر آن را ترک کرد. ( حتی در بعضی افراد تعداد تکرار بسیار کم است و بلا فاصله پس از تجربه اول دچار علاقه کاذب به جنس موافق میشوند.) این تحریکات و احساس نیاز میتواند تا آنجا پیش رود که فرد رفته رفته خود را همجنسگرا پندارد و نیاز عاطفی نسبت به جنس موافق را نیز در خود بیابد.


پس مهمترین تفاوت همجنسگرایی و همجنسبازی در آن نیاز اولیه است که فرد تجربه اول خود را بر چه اساسی و به چه دلیلی انجام داده باشد؟! چه بسیارند همجنسگراهایی که در طول عمر خود با جنس موافقشان رابطه ای نداشته اند و از زمان بلوغ و یا شروع کشش جنسی شان نیاز شدیدی به جنس موافقشان داشته اند و این افراد معمولا آن احساس عاطفی و عشقی را نیز از همان ابتدا دارا میباشند اما بسیاری از آنان به خاطر فشار جامعه و به خصوص در خانواده های مذهبی تن به ازدواج با جنس مخالف میدهند و رابطه خود را با جنس مخالف آغاز میکند. (مانند یک همجنسباز که رابطه خود را با جنس موافق آغاز میکند.) چنین افرادی اگر هم بتوانند تا آخر رابطه جنسی موفقی با همسرشان داشته باشند همیشه دچار یک سردرگمی جنسی هستند و نمیتوانند به آن آرامش روحی لازم که در اثر ازدواج پدید می آید دست یابند و در نتیجه آن احساس نیاز به همجنسشان اگر هم از بین نرود تبدیل به یک عقده روحی شده که فرد را از زندگی مشترکش ناراضی میکند. مانند همجنسبازانی که پس از یک دوره طولانی همجنسبازی آنان را دچار احساس پوچی و بی مصرفی میکند. چنین افرادی زندگی خود را از دست رفته میدانند. البته هستند کسانی هم که با داشتن همسر(جنس مخالف) و حتی فرزند دست به همجنسبازی میزنند و دچار مشکلات دیگری چون اختلال در رفتارهای زناشویی وی با همسرش میشوند. اما در همجنسگرایان وضعیت بر عکس است و داشتن رابطه با جنس مخالف برایشان مثل همجنسبازی برای دگرجنسگرایان میباشد

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

گرایش جوانان به همجنسگرایی


اخیراً یکی از موسسات جامعه شناسی و مشاوره خانواده در امریکا نتایج تحقیقات خود را در مورد علل گرایش جوانان به همجنسگرایی و عدم تمایل آنها به ازدواج منتشر کرده و به نتایج جالبی دست یافته که به طرح یکی از آنها میپردازیم.

این موسسه با طرح پرسش از 2000 دختر و پسر که تمایلات همجنس گرایانه داشتند و یا تمایلی به ازدواج در خود نمیدیدند دریافت که اینگونه ناملایمات رفتاری جوانان جامعه میتواند ریشه در گذشته و شرایط محیطی و نیز نحوه رفتار والدین با آنها داشته باشد.

30 درصد از پسران و 25 درصد از دختران ابراز میداشتند که در دوران کودکی و نوجوانی تحت تاثیر رفتار سوء والدین نسبت به خود بوده اند. از جمله از این رفتارهای نامناسب میتوان به عدم ابراز محبت کافی، کودک آزاری، تنبیه بدنی، تبعیض بین فرزندان، عدم توجه، مقایسه تحقیر آمیز با کودکان دیگر و ناهنجاریهای گفتاری مثل دشنام گویی  اشاره کرد.

یکی از پسران از نحوه رفتار مادرش در دوران کودکی شکایت میکرد. وی میگفت مادرش بسیار به او دشنام میداد و هیچگاه محبت نمیکرد و همیشه با رفتار ناپسندش موجب تحقیر و سرخوردگی او می شد. ولی در عوض پدرش با محبت های بسیار باعث شده بود تا وی از لحاظ عاطفی به پدرش گرایش پیدا کند. به مرور زمان این پسر نسبت به  زنان ذهنیتی کینه جو و بد پیدا کرد به نحوی که به سختی میتوانست با جنس مخالف خود ارتباط عاطفی برقرار کند و هیچ علاقه ای نیز برای این کار در خود نمی دید. همیشه کناره گیری میکرد و سعی مینمود بیشتر وقتش را با دوستان پسر خود بگذراند. همین امر موجب شد گرایشات جنسی نامتعارفی نسبت به همجنسانش پیدا کند.

یکی از دختران نیز که به دلیل رفتارهای ناپسند پدرش و محدودیت های شدیدی که وی در دوران کودکی و نوجوانی برای او قائل شده بود، تمایلات همجنسگرایانه پیدا کرده بود، اینطور بیان میکرد که سوء رفتار و گفتار پدرش و برخوردهای زشت و غیر انسانی او، حس تنفر و انزجار را نسبت به مردان در وی ایجاد و تقویت کرد به نحوی که دیگر حاظر نبود با هیچ جنس مذکری در ارتباط باشد و از همگی آنها فراری بود و دوری میکرد. اعتمادش را به کل از دست داده بود و همه مردان را مانند پدرش فرض میکرد که توان ابراز هیچگونه محبتی به وی را ندارند. او نیز به مرور زمان به همجنس خود تمایل پیدا کرد.

در بین افرادی که ازدواج نکرده بودند نیز این گونه سوء رفتارهای والدین مشهود بود. نکته شایان توجه این است که به غیر از سوء رفتار نسبت به کودکان، سوء رفتار والدین نسبت به یکدیگر نیز یکی از موارد مشترک بین اینگونه جوانان بود.

یکی از این افراد اظهار مینمود که در دوران کودکی شاهد مشاجرات مداوم و پایان ناپذیر پدر و مادرش بوده که تاثیرات جبران ناپزیری در آینده وی برجای گذاشته است. او میگفت هیچ گاه ندیده که پدر و مادرش به هم ابراز علاقه کنند و یا کلام محبت آمیزی به هم بگویند. تنها چیزی که به خاطر داشت دشنام گویی آنها به یکدیگر، زد و خوردهای فیزیکی و دیگر ناملایمات بود. حتی پدر و مادرش از زمان کودکی وی تا بحال شبها جدای از هم میخوابند و هیچ رابطه عاطفی بین آنها مشاهده نمیکرد. همین امر باعث شده بود او نیز تمایلی به ازدواج نداشته باشد چون فکر میکرد ممکن است سرنوشت خودش نیز مانند والدینش شود.

کودکان در سنین پایین به شدت تحت تاثیر رفتارهای والدین خود هستند و این رفتارها میتواند در آینده فرزندان نقش بسزایی ایفا نماید. والدین باید با ابراز محبت به یکدیگر و به فرزندان خود به آنها عشق ورزیدن و محبت کردن را بیاموزند و از رفتارهایی نظیر کم محبتی، بی توجهی، تمسخر فرزندان، مقایسه با کودکان دیگر، ایجاد محدودیت غیر منطقی، تبعیض بین فرزندان و هرگونه ناهنجاریهای رفتاری جداً بپرهیزند چراکه اینگونه ممکن است آینده و مسیر زندگی فرزندان خود را به کلی تباه و نابود سازند تا جایی که در برخی از موارد راه برگشت و جبران نخواهند داشت.

کودکانی که در سنین پایین از کمبود محبت والدین رنج میبرند و یا والدین آنها به یکدیگر محبت نمیکنند و احترام نمیگذارند، قطعا در جوانی راه افراط و تفریط پیش خواهند گرفت و از سلامت روان مناسبی برخوردار نخواهند شد. لازمه یک جامعه سالم و شاداب، وجود سلامت رفتار و اندیشه است و این نیز جز در سایه خانواده های سالم و هوشیار تحقق نخواهد یافت.



مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

مخالفین همجنس‌گرایی‌


مخالفین همجنس‌گرایی‌ طیف‌های گسترده‌ای را در بر می‌گیرند که دلایل مختلفی را برای مخالفت خود با ازدواج همجنس‌گرایان یا به رسمیت شناختن روابط آنها مطرح می‌کنند؛ این دلایل هم ریشه‌ها‌ی دینی و مذهبی دارد (نظیر آن دسته از افرادی که همجنس‌گرایی‌ را مخالف آموزه‌ها‌ی دینی می‌دانند)، هم ریشه‌ها‌ی سکولار و غیردینی (مانند دلایل پزشکی، روانپزشکی و رویکردهای طبیعت گرایانه که همجنس‌گرایی‌ را ضد طبیعت انسان تشخیص می‌دهد). برخی از این مخالفت‌ها‌ هم ریشه‌ها‌ی دینی و هم ریشه‌ها‌ی اجتماعی دارند (نظیر کسانی که همجنس‌گرایی‌ را عاملی برای به خطر انداختن نهاد خانواده می‌دانند). 

همجنس‌گرایی‌ نهاد خانواده و وضعیت کودکان را به خطر می‌اندازد
بر اساس این دیدگاه نهاد ازدواج و خانواده به شکل سنتی از رابطه زناشویی بین زن و مرد به وجود آمده و اجازه ازدواج به زوج‌ها‌ی همجنس‌گرا نهاد ازدواج و خانواده را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد. 

به گفته این گروه از منتقدان، امروزه نهاد خانواده به دلیل آمار بالای طلاق (بین 40 تا 50% در جوامع غربی) و همچنین آمار بالای کودکانی که بدون رابطه قانونی ازدواج متولد می‌شوند (حدود 40.6% ) مورد تهدید واقع شده است(1) و اجازه ازدواج به همجنس‌گرایان بحران در نهاد خانواده را افزایش خواهد داد)بردفورد & مرکوارت، 2009). 

به گفته اندرسون و سایمون، محققین بنیاد هریتج، «در دهه‌ها‌ی اخیر ازدواج و تشکیل خانواده تضعیف شده است... تعمیم تعریف ازدواج به رابطه بین همجنس یکی از مهم‌ترین دیدگاه‌ها‌یی است که اخیراً مطرح شده و بنیان خانواده را تهدید می‌کند»(2) (اندرسون: 2013). 

در سوئد از سال 1987 و دانمارک از سال 1989 و نروژ از سال 1993 مزایایی را برای زوج‌ها‌ی همجنس‌گرا در نظر گرفت شده است. با این حال براساس تحقیقاتی که در سال 2004 توسط استنلی کرتز و در فاصله سال 1990 تا 2000 انجام گرفت، نهاد خانواده در این کشور به شدت تضعیف شده است؛ به شکلی که روابط خارج از ازدواج در نروژ از 39% به 50% افزایش یافته و این رقم در سوئد کاهش سه درصدی را نشان داده است(کرتز: 2004)(3).

به علاوه این گروه معتقدند که ارائه مجوز قانونی برای ازدواج همجنس‌گرایان قبح روابط جنسی غیرطبیعی دیگری نظیر ارتباطات خارج از ازدواج، رابطه جنسی با محارم، رابطه جنسی با حیوانات، رابطه جنسی با کودکان و.... را نیز ممکن است از بین ببرد.

گلن لوی(4) مشاور ارشد بنیاد الاینس دیفنس(5) در مقاله در لس‌آنجلس‌تایمز نوشت: چگونه ازدواج بین همجنس‌بازان، چندهمسری بین زنان و مردان را توجیه می‌کند(2008)(6)؛ روزنامه اسلیت(7) نیز در مقاله‌ای که در آوریل 2013 به چاپ رساند در این باره نوشت: «رابطه جنسی بین سه (یا چهار یا شش) غیرهمجنس که مایل به چنین ارتباطی هستند اشتباه‌تر از رابطه جنسی بین دو همجنس نیست.»(کنن، 2013)(8).

اهمیت نهاد خانواده، هم ریشه در آموزه‌ها‌ی دینی و هم طبیعت بشر دارد. حامیان خانواده سنتی با اعتقاد به سیستم ارزشی خانواده‌محور مبتنی بر تشکیل خانواده از زن، مرد، و فرزندان (در مقابل خانواده تک‌والدی، خانواده با والدین همجنس، و چندهمسری- در مسیحیت-)، نقش مکمل زن و مرد در عین برابری (نقش رهبری برای مرد و نقش حامی‌ برای زن)، و پرهیز از ارتباط جنسی بدون ازدواج، خانواده را اصلی‌ترین نهاد تشکیل‌دهنده جامعه دانسته و صیانت از آن را در دستور کار دارند.  

ازدواج همجنس‌گرایان و رابطه آن با نهاد خانواده مسئله بسیار مهم دیگری را نیز مطرح می‌کند و آن هم وضعیت کودکانی است که یا به سبب اینکه یکی از والدین‌شان وارد روابط همجنس‌گرایانه شده است در این خانواده‌ها‌ زندگی می‌کنند و یا اینکه به فرزندخواندگی زوج همجنس‌گرا درآمده‌اند. 

با اینکه حق حضانت فرزند به زوج‌ها‌ی همجنس‌گرا در بسیاری از کشورهایی که حتی همجنس‌گرایی‌ در آن غیرقانونی نیست، هنوز قانونی نشده است، اما هر روز تعداد بیشتری از کشورهای غربی و آمریکای لاتین مجوز قانونی برای حضانت کودکان را به همجنس‌بازان اعطا می‌کنند. کودکانی که در چنین خانواده‌ها‌یی زندگی می‌کنند می‌توانند در معرض سوءاستفاده‌ها‌ی جنسی، مشکلات روانی، هویتی و افسردگی قرار گیرند و در بزرگسالی نیز به دلیل تجربه‌ها‌ی ناخوشایند کودکی مشکلات فراوانی را برای خود و اطرافیان و جامعه‌شان به وجود آورند. 

براساس تحقیقی که در آوریل 2001 در مجله آمریکایی جامعه‌شناسی(9) به چاپ رسید، کودکانی که با خانواده‌ها‌ی همجنس‌باز (چه مرد و چه زن) زندگی می‌کنند احتمال بیشتری دارد که وارد روابط جنسی با همجنس خود شوند(استیسی& بیبیلارز: 2001)(10).

اخیراً پدیده‌ای به نام «یارگیری برای همجنس‌بازی»(11) مطرح شده که در آن همجنس‌بازان در قالب فرزندخواندگی کودکانی را که به فرزندخواندگی پذیرفته‌اند به رفتارهای همجنس‌گرایانه تشویق می‌کنند. این گروه شعاری را هم برای خودشان دارند که در آن می‌گویند: «از آنجایی که همجنس‌بازان نمی‌توانند تولیدمثل کنند پس باید یارگیری کنند». 

اخبار و آمارهای فراوانی از سوءاستفاده‌ها‌ی جنسی مردان همجنس‌باز نسبت به کودکانی که به حضانت خود درآورده‌اند، وجود دارد که مخالفان به آن اشاره می‌کنند. 

مشکل دیگری که کودکان خانواده‌ها‌ی همجنس‌گرا با آن مواجه می‌شوند، مشکل در توضیح مدل زندگی‌شان (که به هر حال در جامعه هنوز هم غیرطبیعی به شمار می‌رود) برای گروه همسالان و دوستان است؛ این کودکان همچنین مدل‌ها‌ی رفتاری مناسبی از پدر و مادر ندارند؛ چراکه با والدینی زندگی می‌کنند که تک جنس هستند (هر دو مرد یا هر دو زن). برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که احتمال اینکه این کودکان در آینده وارد ارتباطات همجنس‌گرایانه شوند، بسیار بیشتر از سایر کودکان است.  

همجنس‌گرایی‌ مغایر با آموزه‌ها‌ی دینی است
اگرچه فِرق مختلف مذاهب ابراهیمی ‌امروزه در رابطه با احکام همجنس‌گرایی‌ کمابیش دچار تزلزل شده‌اند، باید پذیرفت مذهب همچنان پیشرو در مبارزه با همجنس‌گرایی‌ و اعمال محدودیت بر آن است(12). بدون شک، مذهب اصلی‌ترین عامل بازدارنده از همجنس‌گرایی‌ و پذیرش آن به عنوان امری اجتماعی است. 

توجه به نقشه جهانی همجنس‌گرایی‌ و نظرسنجی سال 2013 که در ژوئن توسط مرکز نظرسنجی پیو منتشر شد، مؤید این امر است که بیشترین مقاومت در پذیرش قانونی و عمومی ‌همجنس‌گرایی،‌ در کشورهای اسلامی ‌و خاور میانه به چشم می‌خورد(13). 

طبق یافته‌ها‌ی نظرسنجی اخیر مؤسسه تحقیقاتی پیو، مخالفت و موافقت با قانونی‌شدن همجنس‌گرایی،‌ ارتباط مستقیمی ‌با میزان اهمیت مذهب در تعاریف فرهنگی و هویتی مردم کشورهای مختلف جهان دارد؛ به این ترتیب که کشورهای توسعه‌یافته، صنعتی و پیشرفته اروپایی، آمریکایی و آمریکای لاتین همزمان کمترین میزان علقه‌ها‌ی مذهبی و بیشترین استقبال از حقوق برابر برای همجنس‌گرایان و کشورهای درحال توسعه آسیایی و آفریقایی بیشترین علقه‌ها‌ی مذهبی و کمترین حمایت از حقوق همجنس‌گرایان را عنوان کرده‌اند(همان منبع). 

تنها چهار استثناء برای این همبستگی وجود دارد که عبارت است از روسیه و چین که با وجود پایین بودن اهمیت مذهب در زندگی روزمره، حمایت از همجنس‌گرایی‌ در آنها بسیار ناچیز است، و برزیل و فیلیپین که با وجود پایبندی‌ها‌ی مذهبی مردم، میزان حمایت از همجنس‌گرایی‌ در آنها چشمگیر است. 

نظرات مخالف همجنس‌گرایی‌ عموماً برخاسته از پایبندی‌ها‌ی مذهبی و یا دکترین‌ها‌ی نشئت گرفته از مذاهب است(همان منبع). کلیسای کاتولیک روم، کلیسای اونجلیکال، مسیحیت و یهودیت ارتودوکس، بودایی‌ها‌ی تراوادا، هندوهای ناسیونالیست، و اسلام مذاهب عمده‌ای هستند که پیروان خود را به دوری از همجنس‌گرایی‌ امر کرده و کمابیش بر سیستم اجتماعی و فکری، فرهنگی، هویتی و حقوقی جوامع تأثیر می‌گذارند(14). 

آموزه‌ها‌ی این مذاهب از منع ازدواج همجنس‌گرایان به دلیل مغایرت آن با هدف خلقت که همان تولیدمثل است، تا غیراخلاقی بودن، و بعضاً گناهی نابخشودنی، متغیر است. باید گفت دیدگاه‌ها‌ی اکثر این ادیان، به خصوص ادیان مسیحی، به دلیل هم‌بالینی با فرهنگ سکولار و مدرن در غرب، دستخوش تغییرات شده و با گذر زمان انعطاف بیشتری در تفسیرات آیین مسیحیت از همجنس‌گرایی‌ نشان می‌دهد  

در میان مسیحیان معتقد، عده‌ای همچون پیروان کلیسای پنتی‌کوستال همجنس‌گرایی‌ را نتیجه تسخیر روح فرد توسط شیاطین دانسته و لذا این موضوع را وضعیتی روحی برمی‌شمارند نه عاطفی یا روانشناسانه. 

دیدگاه برجسته دیگر در مسیحیت، نگاه روانشاسان است که میان فعل همجنس‌گرایی‌ و گرایش همجنس‌گرایانه در فرد تمایز قایل شده و در مجموع همجنس‌گرایی‌ را ناشی از اختلال در فرآیند رشد و تربیت فرد به دلیل ضعف همزادپنداری با والد همجنس در دوران کودکی می‌انگارد. این دیدگاه، همچنین، فردی که به طور ناخواسته و در اثر شرایط عدم دسترسی، همچون شرایط زندانیان، به فعل همجنس‌گرایی‌ مبادرت نموده‌اند را همچون طفلی که تسلطی بر شرایط تربیتی خود نداشته قابل بخشش دانسته و گرایش مذکور را مادامی‌که کنترل شده به فعل نیانجامد، مطابق متن انجیل سزاوار سرزنش نمی‌داند. 

باید دانست خیل عظیمی ‌از حامیان همجنس‌گرایی‌ در دنیای غرب، علاوه بر کسانی که خود را بی‌دین می‌دانند، مسیحیانی هستند که با مقایسه همجنس‌گرایی‌ با سایر قوانین مسیحیت که روزمره نقش می‌شوند، همچون روابط جنسی خارج از ازدواج، همجنس‌گرایی‌ را به عنوان یک سبک زندگی مسیحی دنبال می‌کنند. 

در اسلام، مخالفت با همجنس‌گرایی‌ به طور جدی‌تری در مقایسه با سایر ادیان دنبال می‌شود. اسلام مدل ارتباط جنسی که همجنس‌گرایی‌ ترویج می‌کند را به دلیل تحریم لواط در قرآن کریم، همچون سایر کتب آسمانی، گناه کبیره دانسته و متخلفین را مجازات می‌کند. 

برخلاف فِرق مسیحیت و یهودیت که به درجاتی انعطاف به این موضوع نشان داده‌اند، دو مذهب اسلام، یعنی تشیع و تسنن، به یک میزان همجنس‌گرایی‌ را مردود شمرده و آن را مایه انحطاط خانواده، جامعه و بشر می‌دانند. 

نگاهی به یافته‌ها‌ی پژوهش‌ها‌ی انجام شده نشان می‌دهد موافقت عمومی ‌با همجنس‌گرایی‌ در جوامع اسلامی ‌و آفریقایی از کمترین میزان برخوردار است و باید گفت بخشی از این امر وابسته به پایبندی همه‌جانبه جوامع اسلامی‌ به قوانین دینی، همچون ماهیت تابوی روابط جنسی خارج از چارچوب‌ها‌ی مشروع است. 

براساس گزارش اخیر مرکز پیو، مشاهده می‌شود که مذهب می‌تواند یکی از عوامل مهم در تفاوت سطح پذیرش شهروندان آمریکایی در مقایسه با کشورهای اروپایی نسبت به پدیده همجنس‌گرایی‌ باشد. با وجود تغییرات شدید در افکار عمومی ‌آمریکا نسبت به همجنس‌گرایی‌ در دهه اخیر، مردم این کشور همچنان کمتر از مردم اروپا همجنس‌گرایی‌ را امری عادی و قابل قبول می‌دانند. ۵۲٪ آمریکایی‌ها‌یی که مخالف قانونی شدن همجنس‌گرایی‌ در آمریکا هستند، خود را مذهبی می‌دانند و در مراسم کلیسا شرکت می‌کنند. این درحالی است که تنها ۳۲٪ اهمیت نهاد خانواده سنتی و ۱۰٪ سایر موارد را به عنوان دلیل مخالفت خود با همجنس‌گرایی‌ ذکر کرده‌اند(پیو: ژوئن 2013).

همجنس‌گرایی‌ تهدید مهمی‌ برای سلامت است
گروه مهم دیگری که مخالف با روابط جنسی بین همجنس‌بازان‌اند، گروهی هستند که به مشکلات پزشکی و روانپزشکی چنین روابطی اشاره می‌کنند. تحقیقات زیادی نشان داده‌اند که مردان هجنس‌باز به شکل قابل ملاحظه‌ای نسبت به مردان غیرهمجنس‌باز از بیماری‌ها‌ی مقاربتی رنج می‌برند. همچنین مجله پزشکی نیوانگلند در گزارشی اعلام کرد: «حداقل 80 درصد مردان همجنس‌بازی که به کلینک مراجعه کرده‌اند نشانه‌هایی از بیماری‌ها‌ی واگیردار و علائم عفونت‌ها‌ی روده‌ای و معقدی را از خود نشان داده‌اند»(راندی، 2001: 1)(15). بر اساس همین گزارش روابط معقدی به دلیل انتقال عفونت، در آینده تبدیل به سرطان روده می‌شوند. در کنار این موارد آمار شیوع بالای بیماری ایدز در بین همجنس‌بازان، موضوع دیگری است که متخصصین حوزه بهداشت به آن اشاره می‌کنند. شعاری که این گروه به آن اشاره می‌کنند این است: «ایدز بیماری همجنس‌بازان است». این شعار در زمانی به وجود آمد که پزشکان برای اولین بار متوجه شیوع بالای ایدز در میان مردان همجنس‌باز شدند؛ بدین ترتیب، شعار مذکور در تظاهرات‌ها‌، بر روی لباس‌ها‌، دیوارها و سایر اماکن عمومی‌ به چشم می‌خورد تا تبلیغی بر علیه همجنس‌بازی باشد. 

براساس آمار مرکز کنترل بیماری ایالات متحده 61% از مبتلایان به ایدز در ایالات متحده مردان همجنس‌باز هستند. براساس این آمار مردان همجنس‌باز چیزی حدود 2% جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند و با این حال جامعه آمریکا به شدت تحت‌تأثیر بیماری ایدز، عواقب مالی و روانی آن قرار دارد. 

علاوه بر بیماری‌ها‌ی جسمی‌ مشکلات و بیماری‌ها‌ی روحی و روانی زیادی نیز در میان همجنس‌گرایان دیده می‌شود. تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که همجنس‌بازان بیش از سایر افراد در معرض بیماری‌ها‌ی روانی قرار دارند و آمار خودکشی، افسردگی، رفتارهای ضداجتماعی، و سوءمصرف مواد در بین این افراد بیشتر از انسان‌ها‌ی غیرهمجنس‌گراست. بر ساس یک تحقیق که توسط رمافیدی(1998)(16) انجام شد، احتمال خودکشی در همجنس‌بازان شش برابر غیرهمجنس‌گرایان است. 

همجنس‌گرایی‌ مخالف طبیعت انسانی است(17)
این مباحث مبنای خود را نه اخلاق، بلکه طبیعت انسان می‌دانند و معتقدند روابط همجنس‌گرایانه مخالف با طبیعت انسان است. افلاطون در کتاب «قانون» خود روابط همجنس‌گرایانه را ضد طبیعت انسانی می‌داند. در مجموع گروهی که همجنس‌گرایی‌ را ضد طبیعت می‌دانند به این نکته اشاره می‌کنند که حتی در میان حیوانات هم چنین روابطی وجود ندارد (یا حداقل اصلاً رایج نیست). همچنین تولید نسل و بقای نسل انسان وابسته به رابطه بین زن و مرد و فرزندانی است که از این روابط به وجود می‌آیند و همجنس‌بازی بقای نسل انسان را به مخاطره می‌اندازد. 

به عقیده این گروه، انسان مانند هر ارگانیسم زیستی دیگر کارکردها و توانمندی‌ها‌ی مشخصی دارد و استفاده از این کارکردها و ظرفیت‌ها‌ نه تنها مبنای رفتار غریزی او، بلکه نشانه‌ای از عقلانیت اوست(هیاو، 2012: 3)(18). 

به نظر این افراد رابطه جنسی تنها برای لذت‌جویی نبوده، بلکه هدف مهم دیگری که تولیدمثل هست را نیز دنبال می‌کند و این هدف در روابط میان همجنس‌بازان دیده نمی‌شود. به عقیده این گروه، انسان به عنوان یک موجود منطقی و اجتماعی به دنبال بقای نسل خود است. براساس این دیدگاه، رابطه جنسی خوب و مفید رابطه بین مرد و زن بوده و رابطه بین دو همجنس رابطه معیوت و نامطلوب به شمار می‌رود. ازطرفی استفاده نادرست از ظرفیت‌ها‌ و استعدادهای بدن اشتباه است و به همین خاطر همجنس‌گرایی‌ عملی غیرعقلانی به شمار می‌رود(همان منبع). 

همجنس‌گرایی‌ هزینه‌ها‌ی مالی بیهوده‌ای بر جامعه تحمیل می‌کند
گروهی از مردم که مخالف همجنس‌گرایی‌ هستند معتقدند که نباید از پول مالیات آنها برای حمایت از چیزی صرف شود که به عقیده‌شان غلط است. براساس این دیدگاه موافقت با ازدواج همجنس‌بازان و به رسمیت شناختن روابط آنها باعث می‌شود که این افراد مانند سایر زوج‌ها‌ از مزایایی نظیر معافیت از مالیات، دریافت کمک‌ها‌ی خدمات اجتماعی، دریافت بیمه عمر، و بیمه سلامت برخوردار شوند و این امر هزینه‌ها‌ی اضافی بر جامعه تحمیل خواهد کرد. 

این گروه خاطرنشان می‌کنند که زوج‌ها‌ی همجنس‌باز در مقایسه با زوج‌ها‌ی عادی از بیماری‌ها‌ی جسمی ‌و روحی بیشتری رنج می‌برند که این موضوع خود هزینه‌ها‌ی مربوط به ساماندهی آنها را بالاتر می‌برد. براساس تخمین‌ها‌یی که اداره بودجه کنگره در سال 2099 انجام داد هزینه ایجاد شغل برای زوج‌ها‌ی همجنس‌باز در آمریکا چیزی حدود 596 میلیون دلار خواهد بود(مارسلو: 2009)(19)

جمع‌بندی
همانطور که در ابتدا مطرح شد طیف‌ها‌ی گسترده‌ای در جوامع مختلف مباحثی را بر ضد روابط همجنس‌گرایانه مطرح کرده‌اند که می‌توان در آن ریشه‌ها‌ی دینی نظیر تهدید بنیاد خانواده، گناه قلمداد کردن این روابط، و همچنین دلایل غیردینی نظیر پیامدهای پزشکی، روانپزشکی و اقتصادی را دید. 

آنچه که باید در تحلیل نهایی مورد توجه قرار گیرد این است که چنین مباحثی تا چه اندازه می‌توانند افکار عمومی‌ را تحت‌تأثیر قرار دهند و مورد توجه سیاست‌گذاران واقع شوند. به نظر می‌رسد که مخالفین همجنس‌گرایی‌ نتوانستند در این زمینه چندان موفق عمل کنند و قانونی شدن ازدواج همجنس‌بازان و حتی حضانت فرزند در بین این افراد، با سرعت زیادی در کشورهای اروپایی، آمریکایی و آمریکای لاتین رو به افزایش است. 

سست شدن بنیان خانواده، کم‌رنگ شدن آموزه‌ها‌ی دینی (و در برخی مواقع تحریف این تعالیم برای توجیه همجنس‌بازی) و از بین رفتن مرزهای روابط فردی و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی از دلایل مهمی ‌است که باید مورد توجه قرار گیرد.  

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

منابع
•    A Natural Law Critique of Homosexual Activity, Timothy Hsiao, 2012
•    Amber G. Marcellino, et al., "Congressional Budget Office Cost Estimate H.R. 2517" (29 KB) , www.cbo.gov, Dec. 17, 2009
•    Ballot Arguments," www.protectmarriage.com 
•    Bill Roundy, "STD Rates on the Rise," New York Blade News, December 15, 2000, p. 1.
•    Debate.org, "Is homosexuality natural?” available at: http://www.debate.org/opinions/is-homosexuality-natural
•    Debate.org, "Should homosexual people be allowed to legally adopt children?”, http://www.debate.org/opinions/should-homosexual-people-be-allowed-to-legally-adopt-children
•        Glen Lavy, "Gay Marriage and the 'Slippery Slope,'" www.latimes.com, May 21, 2008 
•    Gregory M. Herek,    "Facts About Homosexuality and Mental Health" available at: http://psychology.ucdavis.edu/rainbow/html/facts_mental_health.html
•       Jillian Keenan, "Legalize Polygamy!," Slate.com, Apr. 15, 2013
•    Judith Stacey and Timothy J. Biblarz, "(How) Does the Sexual Orientation of Parents Matter?," American Sociological Review, Apr. 2001
•    Pew Research Center, "In Gay Marriage Debate, Both Supporters and Opponents See Legal Recognition as ’Inevitable’”, available at: http://www.people-press.org/2013/06/06/section-3-religious-belief-and-views-of-homosexuality/
•    Ryan T. Anderson, "Marriage: What It Is, Why It Matters, and the Consequences of Redefining It," Heritage.org, Mar. 11, 2013 
•      Stanley Kurtz, "The End of Marriage in Scandinavia," Weekly Standard, Feb. 2, 2004
•      The Global Divide on Homosexuality Greater Acceptance in More Secular and Affluent Countries (June, 2013). Available at:  http://www.pewglobal.org/2013/06/04/the-global-divide-on-homosexuality/
•    The Seventh-day Adventist™ Church (SDA), Part 1: The SDA & homosexuality: 1976 – 1999. Available at:  http://www.religioustolerance.org/hom_sda.htm#
•    Timothy J. Dailey, "The Negative Health Effects of Homosexuality” , Family Research Council available at: http://www.frc.org/?i=IS01B1
•    W. Bradford Wilcox and Elizabeth Marquardt, "The State of Our Unions: Marriage in America 2009", available at www.stateofourunions.org

پی‌نوشت
1.    W. Bradford Wilcox and Elizabeth Marquardt, "The State of Our Unions: Marriage in America 2009", available at www.stateofourunions.org 
2.    Ryan T. Anderson, "Marriage: What It Is, Why It Matters, and the Consequences of Redefining It," Heritage.org, Mar. 11, 2013 
3.    Stanley Kurtz, "The End of Marriage in Scandinavia," Weekly Standard, Feb. 2, 2004
4.    Glen Lavy
5.    Allegiance Defens
6.    Glen Lavy, "Gay Marriage and the 'Slippery Slope,'" www.latimes.com, May 21, 2008 
7.    Slate 
8.    Jillian Keenan, "Legalize Polygamy!," Slate.com, Apr. 15, 2013 
9.    American Sociological Review
10.    Judith Stacey and Timothy J. Biblarz, "(How) Does the Sexual Orientation of Parents Matter?," American Sociological Review, Apr. 2001 
11.    Homosexual Recruitment 
12.    "Ballot Arguments," www.protectmarriage.com (accessed Sep. 15, 2010)
13.    The Global Divide on Homosexuality Greater Acceptance in More Secular and Affluent Countries  (June, 2013). Available at: http://www.pewglobal.org/2013/06/04/the-global-divide-on-homosexuality/ 
14.    The Seventh-day Adventist™ Church (SDA), Part 1: The SDA & homosexuality: 1976 – 1999. Available at:  http://www.religioustolerance.org/hom_sda.htm# 
15.   Bill Roundy, "STD Rates on the Rise," New York Blade News, December 15, 2000, p. 1. 
16.    Remafedi
17.    Natural Law critics 
18.    A Natural Law Critique of Homosexual Activity, Timothy Hsiao, 2012
19.    Amber G. Marcellino, et al., "Congressional Budget Office Cost Estimate H.R. 2517" (29 KB) , www.cbo.gov, Dec. 17, 2009

همجنس‌گرایی


موضوع جنسیت یکی از نمودهای مهم و عمده مدرنیته است. موضوع جنسیت و سکس، از آنجا که تبلور کامل فردگرایی مورد ترویج جوامع مدرن و بخصوص غربی است، یکی از عوامل عمده و محوری تفکیک و تقابل هرچه بیشتر دو جبهه اخلاق/ مذهب و مدرنیسم/ سکولاریسم است. توسعه توجه جهانی به همجنس‌گرایی، مسائل حقوقی این امر، قائل شدن جنبه حقوق بشری برای گزینش و زیستن «مدل جنسی» توسط افراد، تلاش برای رسمیت بخشیدن به چندگانه بودن گونه‌های ارتباط جنسی تحت عنوان «مدل‌های جنسی»، و بسیاری مسائل دیگر، از جمله نمودهای جنسی گسترش شکاف میان اخلاق و اجتماع به عنوان بخشی از فرآیند مدرنیسم است.
یکی از حوزه‌های جدی قابل بررسی در بحث غرب و همجنس‌گرایی، وجه علمی ‌مدرنیسم است که از قرن ۱۸ شروع به توسعه نمود و به تدریج تمامی‌ شئون زندگی اجتماعی و فردی غرب را تحت‌تأثیر قرار داد. توسعه علمی‌ و نفوذ تجربه‌گرایی experimentalism)‬) و عینیت‌گرایی (objectivism)‌ در علوم اجتماعی، نشانگر اهمیت نگاه علمی ‌و تخصصی به زندگی بشر، در مقابل نگاه‌های ارزشی است. این سیر تاریخی، بشر و دانش او از امور را هرچه بیشتر در مرکز تعاملات اجتماعی و سیاسی قرار داده و دیدگاه‌های الوهی و اخلاقی را از اعتبار ساقط کرد. به این ترتیب، باید گفت توسعه علمی‌ و افول مذهب در جامعه مدرن دو حرکت موازی هستند. در این مقاله به بررسی نظریات مطرح در علوم انسانی و اجتماعی، روند رنگ باختن سیستم اخلاق و مذهب، و نتایج مقایسه‌های تاریخی به منظور شناخت ارتباط مدرنیسم و توسعه همجنس‌گرایی در غرب پرداخته می‌شود.

اخلاق‌زدایی؛ جلوه‌ای از مدرنیسم
در نظر آن دسته از جامعه‌شناسان که طبق توصیه امیل دورکیم (Emile Durkheim) خود را «جامعه‌شناس اخلاق» (ethic socialogist) می‌دانند، اخلاق‌زدایی از جامعه نتیجه مستقیم و بخشی از پروژه مدرنیسم (modernism) بوده است. تابوزدایی از مسائل اخلاقی، نتیجه جایگزینی «تخصص» و «قانون» به جای اخلاق به عنوان نهاد مسئول ایجاد انسجام اجتماعی است. 

به اعتقاد این دسته از جامعه‌شناسان، رنگ باختن اخلاق، از منظری دیگر، محصول رخت بربستن مذهب از معادلات رسمی ‌جامعه مدرن است. این در حالی است که سایر شئونات اجتماعی مدرن هرچه بیشتر تخصصی می‌شوند. در چنین جامعه‌ای، گرایشات اخلاقی افراد ماهیت احساسی می‌یابد، زیرا مذهب به عنوان خاستگاه و منبع اصلی ترویج اخلاق، دیگر از اعتبار رسمی ‌چندانی برخوردار نبوده و قوانین اخلاقی در آن الزام‌آور و منبع قانون‌گذاری نیست. در چنین جامعه‌ای، در بهترین حالت، اخلاق تنها به عنوان یکی از «سلائق» موجود در کنار هزاران سلیقه ممکن دیگر به رسمیت شناخته شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. 

روشنفکری، مدرنیسم و توسعه همجنس‌گرایی
در بررسی جنبه‌های نظری مدرنیسم و نقش آن در توسعه همجنس‌گرایی، قبل از هرچیز لازم است به تقسیم‌بندی موجود از این دیدگاه‌ها به پارادایم «جبرگرا» (essentialist) و پارادایم «برساخته‌های اجتماعی»(Social Construction Theory) اشاره شود. 

مطالعات اولیه دوره مدرن بر همجنس‌گرایی صرفاً جنبه توصیفی داشته و مشاهدات انجام شده درخصوص همجنس‌گرایی در جوامع مختلف را بدون نگاه تحلیلی ارائه می‌کردند. مشاهدات همجنس‌گرایانه در این دوره شامل جوامع بدوی بومیان آمریکا، مطالعه همجنس‌گرایان عصر باستان، و تلاش برای دسته‌بندی این مشاهدات بود. 

این بررسی‌ها همجنس‌گرایی را مقوله‌ای می‌دانستند که در سرتاسر جهان و در تمامی ‌فرهنگ و ادوار تاریخی یکسان بوده و از قابلیت چندانی برای تحلیل برخوردار نبودند. با توسعه مطالعات مردم‌شناسانه موسوم به «مردگرایی» (Masculinism) این بررسی‌ها توسعه یافت و علاوه بر بررسی‌های سابق، به تفاوت‌های اندک میان همجنس‌گرایان در جوامع مختلف اشاره کرده و تدریجاً دیدگاه رایج از سکسوالیته «نرمال» و «آنرمال» را زیر سؤال برد. این شیوه بررسی سکسوالیته به دلیل آنکه همجنس‌گرایی (homosexuality) و دگرجنس‌گرایی (heterosexality) را دو تقسیم‌بندی عمومی ‌و جهانشمول می‌دانستند، به نظریه‌های «جبرگرا» موسوم شدند.

در مقابل دیدگاه رایج و یکه‌تاز جبرگرا که برای مدت زیادی بر مطالعات سکسوالیته و همجنس‌گرایی مستولی بود، به تدریج نظریه‌های موسوم به برساخته‌های اجتماعی نضج گرفتند. این سری نظریه‌هاکه با فمینیسم (feminism) آغاز شد، در نوع خود یک انقلاب محسوب می‌شد؛ چراکه برای اولین بار سکسوالیته را مقوله‌ای تاریخی خواند. 

این بدان معناست که، همچون همه امور تاریخی دیگر و تعبیرات و نرم‌های جنسیتی در معرض تغییر، تمامی ‌پیش‌فرض‌هاو شیوه‌های «جهانشمول» (universal) سکسوالیته انکار شدنی‌اند. مدل‌های جنسی، همجنس‌گرایی، هویت همجنس‌گرایان، کشش جنسی، و سایر مقولاتی که زمانی حقایقی مطلق تلقی می‌شدند، به این ترتیب اموری نسبی و در ارتباط با جامعه و تاریخ شناخته می‌شوند. پیرو گسترش این افق دید، باب جدیدی در معنا، نمادگرایی و روابط قدرت گشوده شد و ابزارهای مفهومی ‌برای در آغوش کشیدن تغییرات سکسوالیته در غرب مهیا گشت. 

مدل‌های جنسی؛ برساخته‌های اجتماعی
نظریه‌های موسوم به «نظریه‌های برساختگی اجتماعی» به طور وصف‌ناپذیری توسعه خود را موهون نظریه «برساخته» (construction) میشل فوکو، نظریه‌پرداز مدرن فرانسوی، هستند. فیلسوف فمینیست، سالی هسلانگر (Sally Haslanger)، برساخته را چیزی می‌داند که «محصول دانسته یا نادانسته فعل اجتماعی است». بنابراین تعریف، تمامی ‌تقسیم بندی‌ها، سنن، دیدگاه‌ها، رتبه‌بندی‌ها، و ارزش‌‌گذاری‌های اخلاقی ما محصول قراردادهای قابل تغییر اجتماعی هستند که طی دوره‌های تاریخی مختلف بوده و لذا قابل تغییر، دست‌کاری، و جایگزینی هستند. 

با اتکاء بر این نظریه، برساختگی اجتماعی بر آن است تا تعاریف موجود از مدل جنسی برتر و بدتر را واسازی کرده و دوگانه همجنس‌گرا/ دگرجنس‌گرا را در جامعه غرب به چالش بکشد. برخلاف نظریه‌های جبرگرا، این نظریه‌ها قصد دارند تا جنبه ارادی برای همجنس‌گرایی در نظر گرفته و لذا به آن معنا، انگیزه، عمق، و هویت ارادی بخشند. 

برساختگی مدعی آن است که تنها یکی از «لنز»‌های هزارگانه‌ای را فراهم می‌کند که از ورای آن می‌توان همجنس‌گرایی را طور دیگری دید و آن را نفی نکرد. این دیدگاه، دوگانه همجنس‌گرا/ دگرجنس‌گرای تمدن غرب را به پیروی از فوکو «افسانه» (myth) خوانده و در صدد ارائه افسانه خود از مدل‌های جنسی است که در آن همجنس‌گرایی دیگر یکی از اقلیت‌های جنسی نیست. 

برساختگی از طریق ارائه یک مدل شناخت که شناخت صحیح و قطعی از سکسوالیته را به دلیل موقعیت‌مندی (situationality) و تاریخی بودن سکسوالیته زیر سؤال می‌برد، امیدوار است این امکان را فراهم کند که کنترل هرچه کمتری بر سکسوالیته میسر شود و انتخاب‌های بیشتری به عنوان انتخاب «قابل قبول» مجال بروز پیدا کنند. 

به علاوه، این رویکرد شناختی با برشمردن ساختارهای مختلف اجتماعی و فرهنگی که بستر مدل‌های جنسی متنوع را فراهم می‌کند، در حقیقت امکان ساختارشکنی به منظور تبیین و توضیح، و لذا بازسازی ساختار یا ارائه راهکارهای جدید را به نفع چندگانگی و واگرایی فراهم می‌نماید.  

نظریه‌های برساخته اجتماعی
فمینیسم

فمینیسم در توسعه نظریه‌هایی که در پارادایم «برساخته‌های اجتماعی» می‌گنجند، نقش بی‌بدیلی دارد. این نظریات قایل به نسبیت فرهنگی (cultural relativism) بوده و پدیده‌هایی همچون همجنس‌گرایی را زاییده شرایط عدیده اجتماعی و فرهنگی جوامع در ادوار تاریخی می‌دانستند. به این ترتیب، همجنس‌گرایی نه یک پدیده ثابت و یکسان، که پدیده‌ای نسبی، تاریخی و فرهنگی معرفی شد. 

فمینیست‌هایی همچون گایل روبین (Gayle Rubin)، آدریان ریچ (Adrienne Rich)، اولین بلک وود (Evelyn Blackwood)، و استر نیوتن (Ester Newton) در دهه ۷۰ به بحث در این زمینه پرداختند که تفاوت‌های سکسوالیته (مدل‌های جنسی) ریشه در تفاوت‌های اجتماعی نقش‌های جنسی دارد، نه در تفاوت حتمی ‌زن و مرد. در نظر این دسته، «نابرابری» جنسیتی نه حاصل تفاوت‌های طبیعی دو جنس، که حاصل ساختارهای اجتماعی مترتب بر دو جنس یا همان «سیستم‌های جنسی» است. 

در نظر روبین، «هویت جنسی»(sexual identity) و «جنسیت» دو مقوله مجزا از هم‌اند و لذا تئوری‌های مجزا از هم را می‌طلبند. وی با ارجاع به نظرات مارکس، فروید، و لوی استراوس اینطور استدلال کرد که «ازدواج» شیوه‌ایست که به مردان برای تسلط بر زنان حقوقی ارائه می‌کند که زن را در جایگاه «کالا» یا «ابزار» تولید تنزل می‌دهد. 

ریچ در انتقاد به مطالعات مردگرایان (masculinist) که زنان را در مطالعات خود نمی‌گنجاندند به این دلیل که همجنس‌گرایی زنان (lesbianism) را قابل شناسایی از همجنس‌گرایی مردان (gayship) نمی‌دانستند، عنوان داشت که همجنس‌گرایی زنان قابل قیاس با همجنس‌گرایی مردان نیست. 

در نظر وی، دگرجنس‌گرایی وسیله‌ای برای مردان بود تا بتوانند تسلط خود بر زنان را تداوم بخشند. همچنین، وی معتقد بود ازدواج کودکان، نفقه، مهریه، پرده حایل میان زنان و مردان (در جوامع اسلامی)، سقط جنین دختران در برخی جوامع، همگی گونه‌های اجتماعی برای تداوم بخشیدن دگرجنس‌گرایی است. در مقابل این روند کنترل‌گر و غیرحقیقی، برقراری رابطه جنسی میان زن- زن می‌تواند یک شیوه مقاومتی برای واسازی ساختارهای موجود باشد. در نقد این دیدگاه، ان فرگوسن (Anne Ferguson) معتقد است به این ترتیب، همجنس‌گرایی زنان تنها برای مقاومت است نه انتخاب شخصی زنان برای ارتباط جنسی. 

بلک وود با اشاره به تفاوت ساختارهای جنسیتی زنان و مردان در جوامع مختلف این‌طور استدلال می‌کرد که همجنس‌گرایی زنان و مردان نیز با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. وی همجنس‌گرایی زنان و مردان را محصول شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف می‌دانست که لزوماً یکسان نیستند. برای مثال، از «خواهران چین» و «سمن»‌های پاپوا گینه‌نو یاد می‌کند که در نتیجه شرایط اجتماعی و اقتصادی متفاوتی به همجنس‌گرایی روی آورده بودند؛ شرایطی که برای جنس مخالف در همان جوامع موجود نبود. 

نیوتن با ارائه تحلیل‌های اقتصاد سیاسی همجنس‌گرایی در دهه ۶۰ میلادی و تبیین تأثیر این شرایط بر طبقات مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که اگر چیزی به نام مدل جنسی «غلط» در نتیجه این شرایط اکتسابی- قابل تغییر- قلمداد می‌شود، آنگاه می‌توان گفت چیزی به نام مدل جنسی «صحیح» هم می‌تواند اکتسابی و محصول شرایط - و لذا قابل بازنگری- تلقی شود. 

روشنفکری فرانسوی (French intellectualism)
همان‌طور که در دیدگاه‌های سایر نظریات مشاهده می‌شود، روشنفکری فرانسوی تا حد زیادی مرهون نظریات میشل فوکو (Michael Foucault)، فیلسوف و جامعه‌شناس مدرن فرانسوی است. نظریه برساخته فوکو یکی از نظریه‌های مطرح در پارادایم «برساخته‌های اجتماعی» است و می‌توان گفت این پارادایم نام خود را از نظریه فوکو وام گرفته است. ایده‌های او به فمینیسم این امکان را داد تا روابط جنسی «نرمال» و «منحرف» را یک میزان مقولاتی تاریخی و «موقعیت‌مند»، لذا قابل تغییر بدانند. این بدان معناست که این دوگانه نرمال/ منحرف غیرجهانشمول هستند؛ چراکه هر دو «برساخته»اند. 

فوکو در توضیح شکل‌گیری تاریخی همجنس‌گرایی می‌گوید: «همجنس‌گرایی زمانی به عنوان یکی از مدل‌های جنسی متولد شد که از یک عمل لواط به حالتی از دوجنسی بودگی و تغییر جنسیتی درونی تغییر یافت. لواط یک انحراف گذرا بود، اما همجنس‌گرایی برای خود یک گونه است.»

جامعه‌شناسی
مری مکینتاش (Mary McIntosh)، جامعه‌شناس همجنس‌گرایی در دهه ۶۰ انگلستان، در رد نگاه کلینیکی و درمانی به همجنس‌گرایی، همجنس‌گرایی را نه یک «وضعیت» مثل بیماری، که «ایفای یک نقش اجتماعی» نامید. وی رابطه جنسی را امری سیال دانست که نمی‌تواند محدود به دوگانه همجنس‌گرایی/ دگرجنس‌گرای بماند. وی برای اولین بار در علم جامعه‌شناسی، همجنس‌گرایی را امری تاریخی و لذا موقعیت‌مند و غیرجهانشمول معرفی کرد. 

تاریخ
جفری ویکز (Jeffery Weeks)، مورخ سکسوالیته انگلیسی، با اقتباس از نظرات مکینتاش، میان همجنس‌گرایی به عنوان یک رفتار و همجنس‌گرایی به عنوان یک هویت تفکیک قائل شد؛ چرا که به اعتقاد وی، رفتار یا عمل همجنس‌گرایی در طول زمان و با تغییر شرایط یکسان است، اما هویت، تابع پیرنگ‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی است. 

سایر نظریات مدرنیسم
سرمایه‌داری و همجنس‌گرایی

جان دمیلیو (John D‪'‬Emilio)، در مقاله «کاپیتالیسم و هویت گی»، جهان‌شمول و تاریخی بودن همجنس‌گرایی را رد کرده و آن را پدیده‌ای متعلق به سیستم سرمایه‌داری، به عنوان یک سیستم اقصادی مدرن می‌داند. به اعتقاد وی، توسعه سرمایه‌داری و کار آزاد مترادف با تغییرات اجتماعی از جمله توسعه خانواده پراکنده و کم جمعیت، معنای روابط دگرجنس‌گرایی، و ایدئولوژی خانواده بود. 

وی با اشاره به تاریخ قرن ۱۷ انگلستان و سیستم خانواده‌محور تولید اقتصاد کشاورزی که تا حد بسیاری متکی به کار فرزندان بود، به تأکید پیوریتن‌ها(Puritans) بر مدل جنسی دگرجنس‌گرا اشاره می‌کند؛ وضعیتی که با تغییر سیستم اقتصادی و تولیدی به نفع فرزندان کمتر و پایان محوریت خانواده، رو به افول گذارد. 

با فرا رسیدن دهه ۲۰ قرن بیستم، تنها معنای خانواده عبارت بود از صمیمیت، تفریح، و خوشگذرانی، در حالی که نقش کارکردی خانواده رنگ باخته و رابطه جنسی در آن نه به منظور تولیدمثل، که برای کسب لذت برقرار می‌شد. به این ترتیب، سیستم سرمایه‌داری «خلأ» لازم برای توسعه هویت همجنس‌گرا را به وجود آورد - که علی‌رغم وجود در اقتصادهای سنتی، هویت و فضایی از آنِ خود نداشت. 

به این ترتیب، دمیلیو همجنس‌گرایی را نه یک پدیده ضروری و جهان‌شمول، که محصول ساختار اجتماعی و ابزار تولید می‌پندارد.

نظریه آنرمال
نظریه آنرمال (queer) که یکی از عناوین مورد استفاده برای اقلیت‌های جنسی نیز هست، در دهه ۹۰ میلادی و بر مبنای نظریات لویی آلتوسر (Louis Althusser)، ژاک لاکان (Jacques Lacan)، زیگموند فروید (Sigmund Feud)، فردیناند دو سوسور (Ferdinand de Saussure)، و میشل فوکو بنیان نهاده شد. 

نظریه آنرمال اختصاراً برای اطلاق بر هرگونه رفتاری که از سوی سنت‌های جامعه «نرم» و «نرمال» تلقی می‌شوند، ایجاد شد تا به این وسیله هرگونه حرکت یا هویت در حال شکل‌گیری اجتماعی، از جمله گرایشات جنسی در حال گسترش جامعه مدرن را، انسجام بخشیده و در قالب یک نظریه قابل بررسی ارائه نماید. 

این نظریه، ماهیتاً به پادارایم برساختگی بسیار نزدیک است، با این تفاوت که نظریه آنرمال عامداً به خیزش برعلیه نرم‌های رایج و ایجاد و پیروی از سبک زندگی‌های غیرمعمول تشویق می‌کند. 

به گفته آنامری خوزه (Annamarie Jagose)، یکی از نظریه‌پردازان آنرمال، «کوییر، همواره در حال ایجاد است، مرکزیتی در حال شدن دائمی ‌است، با منفی‌گرایی آرمان‌گرایانه، که به درون آرمانی که تحققش غیرممکن است نقب می‌زند.»

طبعاً، چنین نظریه رادیکال که درصدد واسازی تمامی‌ ساختارهای اجتماعی موجود است، از سوی گروه‌های مختلفی که از براندازی تمامی ‌محورهای موجود هویت‌بخشی به هراس افتاده‌اند، با مخالفت جدی مواجه شد. 

رابطه جنسی و روابط قدرت
یکی از نظریات تاریخی نزدیک به رویکرد برساختگی، نظریه روابط قدرت ‌هالپرین است. دیوید ‌هالپرین (David Halperin)، نویسنده مقاله «آیا تاریخی برای سکسوالیته موجود است؟» می‌نویسد، برخلاف سکس، سکسوالیته پدیده‌ای اجتماعی است، نه رابطه‌ای طبیعی و فردی. وی با تشریح سلسله روابط قدرت در یونان باستان و تعیین‌کنندگی آن بر روابط جنسی آن را با روابط قدرت و روابط جنسی در غرب دوران مدرن مقایسه می‌کند. 

به گفته وی، تقسیم‌بندی اجتماعی یونان باستان به شهروندان درجه یک - شامل مردان بزرگسال یونانی- و شهروندان درجه دو -شامل زنان، کودکان و بردگان زن و مرد-، ماهیت سکسوالیته را در عمل دخول، صرف‌نظر از جنسیت افراد، تعریف می‌کند؛ به این ترتیب که فردی که عمل دخول را انجام می‌دهد، فرد برتر و در جایگاه قدرت و فردی که دخول بر او صورت می‌گرفت، شهروند پست بود و در این میان، نه رابطه جنسی یا جنسیت دو طرف، که رابطه قدرتی بود که محور هویت فرد را تشکیل می‌داد. 

با تغییر سیستم طبقه‌بندی اجتماعی در دوران مدرن، این ماهیت سکسوالیته رنگ باخته و روابط جنسی غرب معاصر، صرف‌نظر از آنکه جهت دخول از کدام فرد به دیگری باشد، به صورت برابر صورت می‌گیرد. به این ترتیب، تقسیم همجنس‌گرایی در دوران معاصر از تقسیم‌بندی آن در یونان باستان کاملاً بی‌مورد به نظر می‌رسید؛ در دوره باستان، این ارتباط برمبنای طبقه اجتماعی بالادست و فرودست تعریف می‌شد، در حالی که در دوره معاصر، ارتباط جنسی بر مبنای ترجیح جنسی هر فرد صورت می‌گیرد.

پارادوکس عمل و نظریه
با وجود توسعه مبانی فکری همجنس‌گرایی که راه را برای روبرویی جامعه غرب با همجنس‌گرایی باز کرد، جنبش‌های مدنی حال حاضر در غرب، مطلقاً با اتکاء بر نظرات جبرگرایانه و جزمی‌ همجنس‌گرایی به مطالبه حقوق خود می‌پردازند. 

پس از معرفی و توسعه نظریات فمینیستی و سایر نظریات که بدنه پارادایم برساختگی اجتماعی را شکل دادند، نظرات جبرگرایانه پژوهشگران در حوزه‌های جامعه شناسی بیولوژیک و روانشناسی تکاملی در دهه ۹۰ توجهات عمومی‌ را به خود جلب کرد. در این میان، انتشار نتایج تحقیقات سیمون لوای که با بررسی بافت مغز تعدادی زن و مرد همجنس‌گرا و دگرجنس‌گرا پس از مرگ هیپوتالاموس همجنس‌گرایان و زنان را از هیپوتالاموس مردان کوچک‌تر معرفی می‌کرد، مایکل بیلی و ریچارد پیلارد، مبنی بر این که هرچه ساختار ژنتیکی برادرها به هم شبیه‌تر است، گرایشات جنسی آنها مشابه‌تر است، و دین همر، که مدعی کشف ژن همجنس‌گرایی شده بود، همهمه عمومی ‌زیادی ایجاد کرد. این درحالی بود که این نظریات با نقدهای جدی از سوی غیرجبرگرایان مواجه شدند. از جمله روش‌شناسی این پژوهش‌ها و این اصل که نمی‌توان با مطالعه حشرات و جانوران به تعمیم‌هایی درباره انسان‌هادست زد، نقدهای جدی‌تری محسوب می‌شدند.

Born this way: جنبش همجنس‌گرایی در دام
همانطور که گفته شد، جنبش جهانی همجنس‌گرایی برای مطالبه حقوق برابر با دگرجنس‌گرایان، اینگونه وضعیت خود را تشریح می‌کند که همجنس‌گرایی نه یک انتخاب، که یک وضعیت مادرزادی است و لذا نمی‌توان آن را تصحیح یا درمان کرد. این گرایش، علی‌رغم نقش نظریه‌های برساختگی اجتماعی در توسعه پذیرش همجنس‌گرایی و به این دلیل بود که اجتماع همجنس‌گرایان این اصل را درونی کرده‌اند که در اصل «انتخاب»، گزینه‌های «خوب» و «بد» وجود دارد و لذا گزینه بد قابل تصحیح به نفع برگزیدن گزینه خوب است و این وضعیت مطلوب برای حمایت از همجنس‌گرایی نیست. 

حامیان رویکرد برساختگی برای جلب حامیان همجنس‌گرایی به این نظریه، اقدام به مقایسه «انتخاب» مدل‌های جنسی با انتخاب میان بستنی وانیلی و بستنی شکلاتی، و هر دو گزینه روزمره دیگر می‌نمایند تا به این ترتیب، همجنس‌گرایی را امری عادی و یکی از گزینه‌های موجود و بی‌مناقشه معرفی نماید. 

نظریه توطئه روشنفکری
در میان مکاتب اصلی مطالعات فرهنگی، «مکتب فرانکفورت» (Frankfurt School) که عمدتاً متشکل از نخبگان فکری یهودی بوده است را سنگ‌بنای روشنفکری مدافع همجنس‌گرایی می‌دانند. 

تیموتی متیوز (Timothy Mathews)، استاد دانشگاه یو سی ال انگلستان، که از این مکتب به عنوان پیش‌رو مباحث آکادمیک و فرهنگی همجنس‌گرایی یاد می‌کند، به طور ویژه آن را مرتبط با پروژه‌های تاریخی صهیونیسم می‌داند که برای تزلزل بخشیدن به حیات جمعی در پوشش مواجهه سوسیالیسم با سرمایه‌داری فعالیت می‌کرد. 

نام‌آشنایانی همچون جرج لوکاس (George Lucas)- صاحب ایده انقلاب از طریق برانگیختگی جنسی-، فلیکس ویل (Felix weil)، و ماکس هورکایمر (Max Horkheimer) در دهه ۲۰ قرن بیستم میلادی مکتب و انستیتو فرانکفورت را در آلمان تأسیس کردند. 

پس از روی کار آمدن هیتلر و مرکزیت یافتن این مکتب در ایالات متحده، هربر مارکوزه (Herbert Marcuse)- که به دلیل ترویج آزادی جنسی مورد نفرت پاپ بود-، تئودور آدورنو (Theodore Adorno)، اریک فروم (Erich Fromme)، و یورگن ‌هابرماس (Urgern Habermas) به این مکتب پیوستند. عمق نفوذ دیدگاه‌های این نظریه‌پردازان که از حوزه مطالعات فرهنگی بسیار فراتر می‌رود، سبب می‌شود نظریه متویز، در صورت صحت، از اهمیت بالایی برخوردار شود.

به عقیده متیوز، متفکرین این مکتب، به «فرهنگ» به عنوان ابزار مدرن، نرم و دیربازده انقلاب نگریستند و آن را قالب مناسبی برای ایجاد «اصلاحات» اجتماعی یافتند و برای رسیدن به اهداف خود در تضعیف جوامع به طور اخص نهاد خانواده، آموزش، رسانه، سکس و فرهنگ عامیانه را هدف قرار دادند. 

این دانشمندان، به گفته متیوز، با کانالیزه کردن منابع موجود همچون نظریات روانشناس آلمانی، زیگموند فروید، و فیلسوف آلمانی، کارل مارکس، و تفسیر آنها در قالب نظرات خود، به بحث درباره «پان سکچوالیسم»، «تک‌جنسیت‌گرایی»، زدودن تفارت‌های دو جنس زن و مرد (فمینیسم)، زدودن روابط سنتی زن و مرد، و ازدواج همجنس‌گرایان پرداختند. 

تبعات، ضرورت‌ها، و راهکارها
همانطور که گفته شد، ترویج همجنس‌گرایی و مباحث مشابه دیگر نظیر سقط جنین، تحت عنوان تقابل مدرنیسم و اخلاقیات قابل بررسی هستند. در پایان این مبحث و به عنوان جمع‌بندی بحث همجنس‌گرایی مدرن باید گفت، اگرچه حذف اخلاق از حیطه زندگی جمعی افراد در جامعه خنثای بروراتیک و سرمایه‌داری با اهداف مشخصی پیش گرفته شده است، اما این وضعیت ماهیتاً نمی‌تواند از دوام چندانی برخوردار باشد. 

علت این امر در بیان برایان ویلسون (Bryan Wilson)، جامعه‌شناس اخلاق، آن است که جوامع متشکل از افراد بشر هستند و بشر به طور ذاتی نیازمند آرمان و هدف «مشترک» است. این در حالی است که اهداف تعریف شده جامعه سرمایه‌داری مترتب برآوردن نیازهای مادی در سطح فردی بوده و توسعه ملی نیز در همین راستا صورت می‌گیرد. 

بااینحال، توسعه ایده«جهانی شدن» که تا حدودی از سوی سران کشورهای توسعه‌یافته برای یافتن تسلط بر کلیه منابع جهانی صورت می‌گیرد، خود عاملی برای حس هم‌زادپنداری افراد در سطوحی فراتر از سطح ملی شده و مسبب احیای آرمان‌خواهی جمعی خواهد بود. 

تامپسون و شارما (Thompson and Sharma)‌ در مقاله خود به این حقیقت اشاره می‌کنند که برخلاف نظریه سکولاریسم مبنی بر رنگ باختن تدریجی مذهب و اخلاق در روند مدرنیزاسیون، توجه مخاطبین و مصرف‌کنندگان در جوامع مصرف‌گرا به مباحث اخلاقی، موجب توسعه تدریجی مباحث اخلاقی و بازگشت مذهب به جامعه خواهد بود. به این ترتیب، گرایشات اخلاقی بشر از گرایشی فردی و احساسی خارج شده و مذهب، بار دیگر، انسجام‌بخشی به سیستم اخلاقی جوامع را بر عهده خواهد گرفت. بااینحال، لازم است این روند به صورت کنترل‌شده و طبق نظریه سکولاریزاسیون ماکس وبر (Max Weber)، در قالب‌های قابل درک برای مخاطبین و سیاست‌گذاران، یعنی منطق، استدلال، و تعقل ارائه شود. بهره‌برداری از نظریه «گفتمان» و تکثر شناخت‌شناسی میشل فوکو، یکی از قالب‌های نظری مناسب برای پی‌گیری جایگاه اخلاق و مذهب در بده‌بستان‌های سیاسی و اجتماعی به صورت قاعده‌مند است. 

پی‌گیری قاعده‌مند این سیر بازگشت اخلاقیات به جامعه می‌تواند در حوزه‌های عمده‌ای همچون رسانه، سیستم آموزشی، تفریحات، سیستم قضایی، سیاست‌های اقتصادی، سیاست‌های داخلی و خارجی کشورها، و برنامه‌ریزی‌ها و هدف‌گذاری‌های سازمان ملل دنبال شود. 

در حال حاضر، سازمان‌های جهانی، ملی، و محلی بیشماری سرگرم معرفی همجنس‌گرایی به عنوان یک«سبک» زندگی و یک «مدل» جنسی از میان مدل‌های جنسی «چندگانه» هستند. این امر به تدریج می‌تواند منجر به شکل‌گیری سیستم اجتماعی‌ای شود که به زحمت قابل منحل شدن است. 

ضروری است سازمان‌های بیشتری با اتخاذ سیاست معکوس فعالیت‌های اخلاق‌گرایانه را در قالب‌های مشخص شده و با وارد کردن نیرویی قابل قبول در جهت عکس این سازمان‌ها، دنبال کنند. منابع این سازمان‌ها می‌تواند قبل از هرچیز، اتکا به تقاضای جوامع در سطح فردی برای حفظ و ارائه مدل‌های فرهنگی و سیاسی منطبق بر اخلاق باشد. 

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

پی‌نوشت
-Secularization, Moral Regulation and the Mass Media, The British Journal of Sociology, Vol. 49, No. 3 (Thompson & Sharma, 1998), pp. 434-455
-Hewitt, Andrew (1996). Political Inversions: Homosexuality, Fascism, and the ModernistImaginary, Stanford University Press
-http://servv89pn0aj.sn.sourcedns.com/~gbpprorg/obama/incogman.net-the-frankfurt-school-conspiracy-to-corrupt.pdf
‫http://digitalcommons.calpoly.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1083&context=socssp

همجنسگرایی


کلیه این حالت ها هم در بین خانم ها وهم در بین آقایان با نسبت های مختلف وجود دارد. بر طبق پژوهش های انجام شده برخی از این حالت ها ریشه ژنتیکی دارند و برخی ریشه رفتاری، برخی ریشه فیزیولوژیک دارند و برخی ریشه محیطی - اجتماعی . اما اکثر متخصصان بر این باور هستند که ترکیبی از عوامل ذکر شده در شکل دادن جنسیت فرد، تصور فرد از جنسیتش و کشش جنسی وی تقش دارند.


 


همجنسگرایی و همجنس بازی: بطور کلی همجنسگرایی به حالتی گفته میشود که فرد با دیدن و یا تصور کردن جنس موافق لذت جنسی میبرد اما بدلایل مختلفی از جمله تابوهای اجتماعی موجود در مورد اینگونه رابطه جنسی ، شرایط خانوادگی و اعتقادات مذهبی و یا انتخاب شخصی وغیره هرگز وارد رابطه جنسی با فرد همجنس نشود و شاید بنابر جبر و یا انتخاب حتی با فردی از جنس مخالف ازدواج کند. حالتی که فرد اصلا کششی به جنس مخالف ندارد و رابطه جنسی را با جنس موافق تجربه می کند همجنس بازی خوانده می شود.


 


حالتی هم در این بین وجود دارد که فرد کشش جنسی به هر دو جنس دارد اما باز هم ممکن است با هر دو جنس وارد رابطه جنسی بشود و یا نشود . برخی افراد ممکن است پس از ازدواج وداشتن فرزند متوجه میل خود به جنس موافق بشوند که شرایط سختی را برای فرد و همسرش ایجاد می کند. مشاوره زوج با یک فرد زبده می تواند تا حد زیادی به کم کردن تنش کمک کند.


 


مبدل پوشی: بعضی افراد در خفا و یا علنا لباس های جنس مخالف را می پوشد و خود را در قالب فردی از جنسی مخالف تصور میکند که به آنها مبدل پوش میگویند. بنابر یافته های علمی دلایل زیر ممکن است در بوجود آمدن ایت حالت موثر باشند: هورمونهای جنس مخالف در این افراد بیشتر هستند. ساختار مغزی این افراد بیشتر شبیه جنس مخالف است. در آقایان عدم حضور پدر در زمان رشد و داشتن مادری با شخصیت خیلی قوی هم جزو این دلایل احتمالی شمرده شده است. اما برای اثبات قطعی هرکدام از موارد ذکر شده تحقیقات بیشتری با تعداد شرکت کننده بیشتری لازم است.


 


تغییر جنسیت: زمانی که فرد با تزریق هورمون و یا عملهای جراحی و یا هردو از نظر ظاهری به جنس مخالف (برعکس جنسی که با آن به دنیا آمده) تبدیل می شود یعنی تغییر جنسیت داده است. این کار ممکن است با توصیه پزشک و یا بر اساس خواست شخص انجام شود.


 


- در جوامعی که همجنس گرایی و بخصوص همجنس بازی جنبه قانونی ندارد ممکن است افراد همجنس گرا تصمیم بگیرند که با تغییر جنسیت خود موانع اجتماعی را تا حدی شکسته و زندگی جنسی را که آرزو دارند دنبال کنند. اما در برخی مواقع این کار تنها به پیچیدگی مسئله دامن میزند. برخی ازافراد مبدل پوش هم ممکن است در طول زمان تصمیم بگیرند که جنسیت خود را به جنس مخالف تغییر دهند.


 


افراد دوجنسیتی که ممکن است از نظر ظاهر شبیه جنس مونث و یا مذکر باشند اما از نظر هورمونی تمایل بیشتری به یکی از جنس ها داشته باشند و یا از نظر ظاهری موذب باشند، با توصیه پزشک ممکن است تصمیم بگیرند که جنسیت خود را به یکی از جنس ها تغییر دهند. تا پیش از 1885 میلادی تصور می شد که همجنس بازی یک نوع انحراف جنسی است . اما با پیشرفت علم روانپزشکی متخصصان متوجه تفاوتهای رفتاری و روانی این افراد در مقایسه با افرادی که نسبت به جنس مخالف احساس میل جنسی دارند شدند . تفاوت هایی مثل نحوه پاسخ دادن این افراد به محرکهای مختلف در مقایسه با افرادی که به جنس مخالف تمایل دارند .


 


بنابراین همجنس گرایی و همجنس بازی جزو گروه ناهنجاری های روانی طبقه بندی شد و متخصصان به درمان این به اصطلاح بیمارها پرداختند. با پیشرفت علم اعصاب شناسی و دستگاه های تصویر برداری از مغز، علم فیزیولوژی و علم ژنتیک متخصصان تئوری های جدیدی در مورد تفاوتهای ساختار مغزی این افراد در مقایسه با افرادی که نسبت به جنس مخالف احساس میل جنسی دارند ارائه دادند. تفاوتهایی چون:


 


سلولهای قسمت جلویی غده هیپوتالاموس در مغز در افرادی که همجنس باز هستند از مردانی که به جنس مخالف کشش دارند کوچکتر است. این قسمت از مغز تقش مهمی در تعیین کشش جنسی افراد دارد. بنابراین این اشخاص نسبت به جنس موافق کشش بیشتری پیدا می کنند. این مسئله ربطی به قوای فکری این افراد ندارد. و مطرح است که افراد بزرگی در طول تاریخ همجنس گرا بوده اند از جمله: افلاطون، میکل آنژو داوینچی.


 


یک نوع کروموزوم در افراد همجنسگرا بیشتر دیده شده که این فرضیه ارثی بودن همجنس گرایی را تا حدی تایید می کند. این آزمایشات بر روی برادران دوقلو انجام شده بود. ساختار مغزی افراد همجنس گرا بیشتر شبیه به ساختار مغزی افراد جنس مخاف است. یعنی مثلا مغز یک مرد همجنس باز بیشتر شبیه مغز یک زن است تا یک مرد.


 


از طرفی دانشمندان علوم اجتماعی و رفتار شناسی مطرح کرده اند که در بعضی موارد شرایط خانوادگی و اجتماعی افراد را به سمت داشتن رابطه جنسی با جنس موافق سوق میدهد. به عنوان مثال برای سربازانی که برای مدت زیاد به دور از خانواده و جنس مخالف هستند بعضا مکن است این شرایط پیش بیاید (شواهدی از زندگی سربازان در جنگهای جهانی و غیره در دست است). چنانچه پس از تغییر شرایط فرد به جنس مخالف تمایل نشان دهد به صرف داشتن چندین تجربه جنسی با فرد همجنس، همجنس باز یا همجنس گرا نیست.


 


اکثر این پژوهش ها بر روی آقایان همجنسگرا انجام شده اما در حال حاضر بررسی های مفیدی در حال انجام بر روی خانم های همجنسگرا در جریان است. و این نکته هم قابل ذکر است که اکثر این پژوهش ها بر روی اجساد افراد همجنس گرا انجام گرفته که بر اثر بیماری ایدز از دنیا رفته بوده اند که خود این بحث را پیش می آورد که ممکن است به عنوان مثال تغییراتی که در ساختار مغز این افراد مشاهده شده بر اثر بیماری دراز مدت بوده و یا اینکه بر اثر سبک زندگی این افراد ایجاد شده نه به دلیل گرایش جنسی شان.


 


در سال 1992 سازمان بهداشت جهانی با بدست آوردن استنادات کافی علمی و با توجه به پذیرش جوامع مختلف همجنس بازی را از لیست امراض حذف کرد. اما هنوزدر کشورهای مختلف با افراد همجنسگرا و یا همجنس باز برخوردهای متفاوتی می شود.


 


جان مانی، پژوهشگر باسابقه در علوم جنسی: " محکوم کردن شخصی که همجنسگرا و یا همجنس باز است مانند این است که فرد را به راست دست بودن محکوم کنیم". با وجود اینکه با تنبیه و دخالت های پزشکی و روان-درمانی میشود شخص همجنسگرا را به حالت معمول در جامعه یعنی کشش جنسی نسبت به جنس مخالف وادار کرد اما اینکار مانند این است که از فردی راست دست بخواهیم که با دست چپ بنویسد.

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

همجنس گرایی، علل و درمان

نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.

گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل.

مقدمه این دوستی ها ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود.

دوست گرامی، در مورد علل روی آوردن به همجنس گرایی هنوز توضیحی که مورد قبول همه ی پزشکان وروانشناسان باشد وجود ندارد و برخی متخصصان به علل روانی – اجتماعی وبرخی به دیگر عوامل زیستی (کارکرد نامتعادل غدد و هورمونهای جنسی) اشاره داشته اند. علل هم جنس بازی از دیدگاه روانی ـ اجتماعی آشفته بودن روابط میان والدین وفرزندان، یادگیری های نادرست ومحیط اجتماعی ناسالم می باشد و به طور خلاصه می توان به کنترل نداشتن بر غریزه جنسی اشاره داشت. اما آنچه مسلم است این که چنین رفتاری حتی از جانب افراد مبتلا به این عمل نابهنجار تلقی می شود و لازم است کنار گذاشته شود.

همجنس گرایی (homosexuality) یعنی ارضای غریزه جنسی از طریق همجنس (مانند لواط- در مردان - و مساحقه- در زنان) به هر شکل که باشد حرام و گناه کبیره محسوب می شود. خوب است بدانید اصل همجنسگرایی، گناه محسوب نمی شود چون یک رفتار نیست بلکه میلی است درونی که گاه بدلیل کارکرد نامناسب هورمونی رخ می دهد و گاه فرد از این حالت بیزار است. البته رفتار جنسی مطابق با این کشش، در اسلام و همه ادیان الهی حرام است و علاوه بر عقوبت شدید دنیوی و اخروی اثرات و پیامدهای شدید و غیر قابل جبران در پی دارد. چون همجنس گرایی نوعی انحراف جنسی به حساب می آید و مانند هر انحرافی پیامد خاص خود را در بدنبال دارد مانند اینکه موجب تنفر از جنس مخالف و علاقه به جنس موافق می شود. همجنس بازی علاوه بر مضرات بهداشتی و روانی که دارد با فطرت انسانی مغایرت دارد و این امر باعث تعطیل شدن توالد و تناسل و گرایش افراد به جنس موافق و در نتیجه موجب تعطیلی توالد و تناسل خواهد شد. بدیهی است این امر با هدف آفرینش منافات خواهد داشت. پس همجنس بازی حرام بوده و از گناهان کبیره به حساب می آید.

اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع غرایز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می جوید، و هر گونه رفتار جنسی غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانی و یکنوع بیماری روانی است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید می گردد و نتیجه اش بی میلی به «جنس مخالف» و اشباع ناسالم از طریق «جنس موافق» است.

این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم و بدن انسان و حتی در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگری دارد. در نگاه کلی آدمی را از پدر و مادر خوب بودن باز می دارد و گاه قدرت بر تولید فرزندان را به کلی از انسان سلب می کند، افراد همجنس گرا تدریجا به انزوا و بیگانگی از اجتماع و سپس بیگانگی از خویشتن رو می آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانی می شوند و اگر به اصلاح خویش نپردازند ممکن است به بیماری های جسمی و روانی مختلفی گرفتار می شوند.

به همین دلیل و به دلایل اخلاقی و اجتماعی دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرایی، را در هر شکل و صورت تحریم کرده و برای آن مجازاتی شدید که گاه به سر حد اعدام می رسد قرار داده است.( تفسیر نمونه، ج 16، ص 275)

دلیل تحریم همجنس گرایی

همجنس گرایی چه درمیان مردان باشد و یا زنان، در اسلام از گناهان بسیار بزرگ است و هر دو دارای حد شرعی است. حد همجنس گرایی در زنان پس از چهار بار اقرار و یا ثبوت بوسیله چهار شاهد عادل (به شرایطی که در فقه گفته شده) صد تازیانه است و بعضی از فقها گفته اند اگر زن شوهر داری این عمل را انجام بدهد حد او اعدام است.( تفسیر نمونه، ج 8، ص 193)

روایاتی که در مذمت همجنس گرایی از پیشوایان اسلام نقل شده آن قدر زیاد و تکان دهنده است که با مطالعه آن هر کس احساس می کند که زشتی این گناه به اندازه ای است که کمتر گناهی در پایه آن قرار دارد.

از جمله در روایتی از پیامبر(ص) می خوانیم: «هنگامی که قوم لوط آن عمل ننگین را انجام دادن (مردها به مرد و زنها هم به زنان اکتفا کردند) زمین آن چنان ناله و گریه سر داد که اشکهایش به آسمان رسید و آسمان چنان گریه کرد که اشک هایش به عرش رسید در این هنگام خداوند به آسمان وحی فرستاد که آنها را سنگ باران کن و به زمین وحی فرستاد که آنها را فرو بر».( تفسیر نمونه، ج 8، ص 193)

در روایت دیگری از امام علی(ع) می خوانیم که فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم چنین می گفت: «لعن الله المشتبهین من الرجال بالنساء و المشتبهات من النساء بالرجال؛ لعنت خدا بر آن مردانی باد که خود را شبیه زنان می سازند، (با مردان آمیزش جنسی می کنند) و لعنت خداوند بر زنانی باد که خود را شبیه مردان می کنند (با هم مساحقه می نمایند)» (وسائل الشیعه، ص 255، ح 14) صاحب جواهر یکی از فقهای بزرگ شیعه می فرماید: «از بعضی از ائمه(ع) روایت شده مساحقه در زنان مثل لواط در مردان می باشد لکن مجازات مساحقه صد تازیانه می باشد زیرا در مساحقه آلتی داخل آلت دیگر نمی شود. در روایت دیگر است که مساحقه، زنای اکبر است که دختر ابلیس در زنان ایجاد کرده همان طور که ابلیس لواط را ایجاد کرده است.»( جواهر الکلام، ج 41، ص 388)

و نیز در روایت آمده است: «زنی از امام صادق(ع) درباره مساحقه سؤال نمود حضرت فرمود: حد زناکار را دارد زن گفت: چگونه؟ در حالی که در قرآن ذکر نشده است، امام فرمود: چرا در قرآن ذکر شده است زیرا آنان با این کارشان جز اصحاب «رس» هستند.»( وسائل الشیعه، ج 14، ص 262، ح 8)

در دنیای غرب که آلودگی های جنسی فوق العاده زیاد است برای توجیه عملشان می گویند با هیچ گونه منعی طبی برای آن سراغ نداریم، ولی آنها فراموش کرده اند که اصولا هر گونه انحراف جنسی در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر می گذارد و تعادل او را بر هم می زند، زیرا مرد و یا زنی که تمایل به جنس موافق دارند هیچ کدام یک مرد و زن کامل نیستند، در کتاب های امور جنسی «هموسکچوآلیسم» (همجنس گرایی) به عنوان یکی از مهم ترین انحراف ذکر شده است. ادامه این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجا می کشد و احساسات طبیعی را از بین برده و موجب سرگردانی روانی و روآوری به مواد مخدر و مشروبات الکی و انحرافات اخلاقی دیگر خواهد شد.

بنابراین مساحقه، مخالف با فطرت سالم و الهی انسان است و طبق روایات فراوان مرتکب آن مستوجب لعن خداوند متعال و فرشتگان می گردد، و حتی در در برخی از روایات همان گونه که ملاحظه شد از این عمل به زنای اکبر یعنی بزرگترین زنا تعبیر شده است.


راهکارهایی برای بی میلی به جنس موافق ودرمان همجنس گرایی

1- قبل از هر اقدامی چه خوب است با مراجعه به روان پزشک و انجام برخی معاینات و آزمایشات، از ترشح عادی و نرمال غدد درونریز خود مطمین شوید. چه بسا در اثر ترشح غیرعادی غدد درون ریز چنین تمایلاتی به وجود آمده و با تنظیم ترشح غدد با مصرف دارو تمایلات جنسی شما نرمال شده و به سادگی درمان خواهد شد. یادآوری می شود از مراجعه به روان پزشک امتناع نکنید و خجالت نکشید، که این مسأله احتمالا یک مشکل جسمانی است و همچون دیگر مشکلات قابل درمان. باید درمان شده و قبل از تشدید بیماری، آن را حل کرد.

2- عدم توجه به ذهنیت ها و افکار مبتنی بر تمایل به همجنس و عدم تمایل به جنس مخالف. هیچ گاه به خود تلقین نکنید که: «من به جنس مخالف هیچ علاقه‌ای ندارم و نمی‌توانم این علاقه را در خودم ایجاد کنم». هیچ گاه به خود تلقین نکنید که «علاقه به همجنس و تمایل به برقراری رابطه با جنس مخالف در وجود من نهادینه شده است و امکان تغییر آن وجود ندارد»، چون اولا این گونه نیست و شما با تلاش خود می‌توانید این مشکل را برطرف سازید، و ثانیا، این تصور جلوی هر گونه تلاش اصلاحی شما برای تغییر را می‌گیرد.


3- گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد در اینجا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج می گذرد و این نوع افکار و ذهنیت مقدمه ی ورود به آن وادی است باید با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد باید به مقابله پرداخت یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشید. 

4 - صحنه هائی از زندگی که در آن شخص همجنس گرا نقش یک مرد، پدر، همسر و پسر خانواده را بر عهده دارد تصور کند و به آن بال و پر دهد و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بیان کند. لازم است این تصویر گری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و... استمرار دهید. در یک کلام به مرد بودن خود فکر کند، و همانگونه عمل کند، زندگی مردی و اجتماعی خود را تعقیب کند اگر شش ماه با این طرز تفکر زندگی کند برای همیشه از آن افکار رهائی خواهد یافت.

5- اجتناب از نگاه شهوت‌آمیز به پسرها. مراقب نگاه خود باشید و همان طور که از نگاه شهوت آمیز به جنس مخالف اجتناب می‌کنید از نگاه هوس آلود به پسرها نیز بپرهیزید. چون از نظر شرعی، نگاه از روی شهوت به همجنس هم حرام است. رسول اکرم صلی الله وعلیه وآله فتنه جوان زیبا را از فتنه دختر باکره بیش‌تر دانسته است (وسائل الشیعه، ج 14، ص 257).

6 - اجتناب ازتمام ارتباطها، مکانها و موقعیت هائی که انجام اندیشه همجنس گرایی را تداعی می کند.


7- افکار خود را کنترل کنید. سعی کنید به افکار هوس‌آلود در مورد رابطه جنسی با همجنس فکر نکنید. هیچگاه در ذهنتان به این افکار بال و پر ندهید و آن را برای خود نیارایید. برای این کار، تلاش کنید تنها نمانید، چون این گونه افکار بیشتر در هنگام تنهایی به سراغ انسان می‌آید. اگر این افکار، به طور ناخواسته به سراغتان آمد، آن را قطع کنید، از جای خود برخیزید و به میان دوستان یا اهل خانواده بروید و تا زمانی که این افکار کاملا از ذهنتان خارج نشده، جمع دوستان یا خانواده را ترک نکنید.


8- توجه به آثار و عواقب همجنس بازی: انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی می شود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر می گذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند. از امام صادق علیه‌السلام در مورد فلسفه تحریم لواط سؤال شد، فرمود: اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن‌ها بی نیاز می شدند و این باعث قطع نسل انسان می شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی می گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می آورد. ازدواج شرعی، چون موافق فطرت است، به فرمایش قرآن آرام بخش است (سوره روم، آیه 21). ولی هم جنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد، یعنی نه تنها فاعل و مفعول با این عمل به آرامش نمی رسند، بلکه بر تحیر و سرگردانی آن‌ها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی درباره هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، می توان به پلید بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) فرموده‌اند: هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر می‌شود، آن چنان که تمام آب‌های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می‌کند و از رحمت خویش دور میدارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است. سپس فرمود: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی‌آید (وسائل الشیعه، ج 14، ص 249). البته واضح است‌ که با توبه، این گناه مانند گناهان دیگر بخشیده می‌شود.


9 - از خوابیدن با پسر در یک بستر اجتناب کنید: رسول خدا صلی الله وعلیه وآله می فرماید: بستر فرزندان خود را از سن ده سالگی جدا سازید، یعنی دو برادر یا دو خواهر یا برادر و خواهر زیر یک لحاف نخوابند (وسائل الشیعه، ج 14، ص 171).


10- قطع ارتباط با دوستانی که انسان را به سمت این گونه رفتارها و افکار دعوت می کنند و همچنین دوری از موقعیت هایی که وقتی در کنار آنها قرار می گیرد این افکار را برایش تداعی می کنند.


11- نهایت تلاش خود را بکنید که بیکار نباشید. برای این کار، برای ساعات شبانه روز خود برنامه ریزی کنید. اوقات خود را با مطالعه، گردش با دوستان، ورزش، و... پر کنید.


12- روابط اجتماعی‌تان را گسترش دهید. سعی کنید روابطتان را با دوستان و همکلاسی‌های خوبی که دارید توسعه دهید. با آنان به گردش، سینما، کوهنوردی، شنا، و... بروید و از تنها ماندن دوری کنید. به هر حال، سعی کنید تا حد امکان از انزوا و گوشه‌گیری به در آیید.


در روزها و موقعیت های نخستین، عمل کردن به این راهکارها و دل بریدن از این حالت سخت و چه بسا ناممکن جلوه کند اما باید توجه داشته باشید که به گفته ی علی(ع) «با ارزش ترین کارها دشوارترین آنهاست» پس این حالت نشان از ارزشمندی و اهمیت تصمیم شخص دارد و باید در مسیر عمل کردن به این تصمیم بجا و ارزشمند گامهای بهتر و بلندتر بردارد.


نکات مهم وقابل توجه

1- حساس ترین دوره ی زندگی جوانی است می توان گفت سعادت وشقاوت انسان در این دوره رقم می خورد بنابراین درک این مطلب در پیدا کردن مسیرها وهمچنین کنترل غرایز نقش مهمی دارد.

2- موارد تحریک کننده اعم از شنیدنی ها، خواندنی ها، افکار و... همانند جرقه ای است که کنار مواد محترقه قرار گرفته در این صورت نتیحه ای جز اشتعال و آتش سوزی مورد انتظار نخواهد بود.

3- معنویات به ویژه نماز نیروهای خارق العاده ای هستند که خداوند آن ها را قرارداده تا او در دام شیاطین گرفتار نشود.

4- تلقین در جهت منفی و مثبت اثر خود را به همراه دارد پس سیگنال های منفی راباید کنار گذاشت.

5- آنچه اهمیت دارد تعدیل وکنترل غریزه جنسی است واین مهم میسر نمی شود مگر با دور کردن نفس از محرمات ومحرک هایی که خود شخص آن ها را بیشتر از همه می شناسد.


6- اگر چه لذائذ حرام ونامشروع در ابتدا، قدری خوشایند بوده اما اگر دقت کنیم خواهیم دید بعد از مدتی پشیمانی، ندامت وکدورت رابرای انسان به ارمغان می آورد.


7- دستور قرآن برای کنترل غریزه جنسی راهگشا است. قرآن می فرماید: جوانان مجرد باید ازدواج کنند واگر نمی توانند عفت به خرج دهند. در واقع راه سومی وجود ندارد واگر باشد به ضرر انسان می باشد.


8- به دستورات شرعی اعتماد کرده و یقین داشته باشید سعادت شما در گرو اطاعت از دستورات دینی می باشد.


9- رسیدگی به خواهش ها نفس را قوی تر کرده وتداوم این کار باعث ضعیف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد.


10- به خود امیدوار بوده و مصمم باشید که می توانید همه ی گناهان را ترک کنید.


11- از خداوند وائمه ی اطهار (علیهم السلام) کمک بگیرید و بدانید اقدام شما برای حل مسایل نفسانی نشان از پاک بودن طینت و توجه خداوند به شما است در این صورت طرد شدن کاملا بی معنی خواهد بود.


12- توبه یعنی تولد دوباره و باز کردن فصل جدید در زندگی.


13- برای ترک گناه روحیه ای شاد و همراه با نشاط لازم است و با ناراحتی و نا امیدی به جنگ گناهان نمی روند.


14- در خانه خدا همیشه به روی بندگانش باز بوده وخداوند از بازگشت بنده اش بسیار خوشحال می گردد.


15- فراموش نکنید بهترین کار کنترل افکار مخربی است که سراغ انسان می آید پس باید اوقات خالی خود را با برنامه های مفید پر کرده، برای زندگی برنامه ریزی داشت و از تنهایی وبیکاری پرهیز نمود.


16- از ازدواج ناامید نباشید. اگر مدتی تمایل خود را به همجنس کنترل کنید، به تدریج خواهید دید که شما هم مانند هر جوان دیگری به جنس مخالف علاقه دارید و خواهان ازدواج هستید.


17- شکست در این اقدام امری طبیعی است ولی مهم این است که شکست باعث پیمودن راه باشد نه توقف در مسیر.


18- هر کاری که عادت انسان شده باشد یک شبه قابل تغییر نیست. در این راه، باید با آگاهی و پشتکار قدم برداشت.

19- باز هم تکرار می کنم ازدواج بهترین گزینه است.

20- شکست در این اقدام امری طبیعی است ولی مهم این است که شکست باعث پیمودن راه باشد نه توقف در مسیر.


منابعی که شما می تواند اطلاعات بیشتری در این موضوع به شما دهد:

ضمنا برای افزایش آگاهی های خود در این موضوع می توانید به کتاب های زیر مراجعه نمایید:

1. روان شناسی رفتار جنسی، محمد باقر کجباف، نشر روان، تهران، 1381

2. خلاصه روانپزشکی، کاپلان - سادوک، ترجمه نصرت الله پور افکاری، انتشارات آزاده، تهران، 1373.

3. روانشناسی جرائم و انحرافات جنسی، مسعود انصاری، چاپ دوم، تهران، 1359، نشر کتابفروشی اشراقی


منابعی که در این مقاله از آنها استفاده شد:

1- مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1363

4- حر عاملی، وسائل الشیعه، تهران: مطبعه الاسلامیه، 1384

5- محمدحسن بن باقر صاحب جواهر، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تهران: دار اکتب الأسلامیه، 1386


دوست خوبم، آینده ای آکنده از روزهایی شیرین را برایتان آرزومندیم و یقین داریم شما با ظرفیت عقلی و معنوی ای که دارید می توانید بر تمام نگرانی ها چیره شوید. چشم براه مکاتبات بعدی شما هستیم.

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان