(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

عوامل روانی همجنس‌گرایی قسمت دوم

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


روابط پدر ـ پسر و شکل‌گیری رفتارهای جنسی

بخش بزرگی از تحقیقات معمولاً به بررسی روابط فرزند ـ والد و تأثیر آن بر مردان همجنس‌گرا و دگرجنس‌گرا می‌پردازد و احتمال رابطه‌ای بین «فقدان پیوند عاطفی بین والد همجنس» و «شکل گیری همجنس‌گرایی در پسر» را پیشنهاد می‌دهند. مطالعات زیادی ادعا می‌کنند که مردان همجنس‌گرا در دوران کودکی خود کمتر از همسالان دگرجنس‌گرای خود مورد علاقه یا توجه پدرانشان بوده‌اند«بیبر در سال ۱۹۷۶ اظهار داشت:


«از سال ۱۹۶۲ که کتابم منتشر شد تا به حال بر روی ۱۰۰۰ همجنس‌گرا و ۵۰ جفت از والدینشان مطالعه کرده‌ام والگوی مشابهی در ۹۰٪ آنان یافته‌ام. در تمام مدت آزمایش، حتی یک مرد همجنس‌گرایی که پدرش اخلاق سازنده و رفتار مهرورزانه داشته باشد ندیده‌ام. پسری که پدرش به او احترام می‌گذارد و عشق می‌ورزد هرگز همجنس‌گرا نمی‌شود. من به این نتیجه رسیده‌ام که رفتار والدین بر انتخاب تمایل جنسی کودکان بسیار تأثیر می‌گذارد.»

بیبر بعدها در سال ۱۹۷۶ گفته‌های خود را این گونه ادامه داد:

«ما همواره گفته‌ایم که یک پسر که پدری با اخلاق سازنده و مهرورزانه دارد هرگز همجنس‌گرا نمی‌شود. باید توجه داشت که عکس این گزاره صحیح نیست و هر پسری که پدرش اخلاق مخرب دارد لزوماً همجنس‌گرا از آب در نمی‌آید


این گزارشات، به ویژه به علت جابجا کردن علت با اثر زیر سؤال رفته‌اند. به عبارت دیگر علاقهٔ مردان همجنس‌گرا به داشتن رابطهٔ مستحکم‌تر با مادر، علت همجنس‌گرایی نیست، بلکه نتیجهٔ آن است. انجمن روانشناسی آمریکا نیز این نتایج را رد کرده است و اظهار داشته که در جوامع مختلف همجنس‌گرایان درصد مشابهی از جامعه را تشکیل می‌دهند. در حالی که اگر روابط خانوادگی دارای چنان تأثیری بود، در جوامعی با فرهنگ خانوادهٔ متفاوت این میزان می‌بایست متفاوت باشد. این تئوری هم چنین عاجز از توضیح وجود همجنس‌گرایی در یونان باستان، ژاپن قبل از مدرنیته و فرهنگهای دیگر است و دلیلی برای همجنس‌گرایی در حیوانات ارائه نمی‌کند و مثلاً قادر به پاسخ دادن به این سؤال نیست که چرا در گونهٔ قوی سیاه استرالیایی تنها والدین جوجه‌ها زوجهای نر محسوب می‌شوند؟


یافته‌های مطالعات بر حیوانات همجنس‌گرا به موازات یافته‌های موارد انسانی پیش می‌روند. مطالعاتی که بر روی مغز قوچ‌های همجنس‌گرا انجام شده نشان می‌دهد آن بخش از مغز که در شکل گیری رفتارهای همجنس‌گرایانه نقش دارد، نسبت به دگرجنس‌گرایان همان تفاوت‌هایی را نشان می‌دهد که در موارد انسانی دیده می‌شود


بعضی درمانگرها، گروه‌ها، یا مؤسسات باور دارند قادر به کمک به همجنس‌گرایان برای غلبه بر رفتارهای همجنس‌گرایانهٔ خود هستند. بسیاری آنها پیروان ادیان ابراهیمی هستند که در مسلک آنان همجنس‌گرایی غیرطبیعی و گناه است و یک گرایش جنسی نامطلوب به حساب می‌آید. این نوع روان‌درمانی در جهت حذف علایق همجنس‌گرایانه و توسط افرادی که همجنس‌گرایی را یک اختلال یا گناه تلقی می‌کنند استفاده می‌شود. این افراد معتقدند که همجنس‌گرایی اصولاً نوعی گناه است و از طریق توبه و ایمان می‌توان آن را از بین برد. در صورتی که تقریباً همه همجنس‌گرایان، متخصصان سلامت روانی، محققان سکسولوژی و مذهبی‌های لیبرال همجنس‌گرایی را به عنوان گرایش جنسی طبیعی می‌شناسند


رابرت اسپیتزر که پیش از این برای خروج همجنسگرایی از فهرست بیماری‌های روانی تلاش کرده بود در مقاله‌ای در سال 2001 با عنوان آیا برخی از مردان و زنان همجنسگرا می‌توانند گرایش جنسی خود را تغییر دهند؟ گفته‌است که این امکان وجود دارد که برخی از افراد بسیار باانگیزه گرایش جنسی خود را از همجنسگرایی به دگرجنس گرایی تغییر دهند.در سال 2001 در مقاله‌ای در واشنگتن پست وی ادعا کرده‌است در مصاحبه تلفنی با 200 نفر آنها مدعی شده‌اند که گرایش جنسی خود را از همجنسگرا به دگرجنسگرا تغییر داده‌اند و از رابطه جنسی خود با جنس مخالف راضی هستند


تاکنون هیچ روش علمی و معتبری بدست نیامده که حاکی از «درمان» موفق همجنس‌گرا و تبدیل او به یک دگرجنس‌گرا باشدو حتی برخی افراد در اثر چنین «درمان»هایی دچار صدمات خطرناک و جدی شده‌اندبا این حال طرفداران درمان همجنس‌گرایی به افرادی اشاره می‌کنند که به زعم آنها «موفق» شده‌اندبه هر جهت تنهٔ اصلی جامعهٔ پزشکی و روانشناسی این ادعاها را مردود می‌داند و تلاش برای تغییر گرایش جنسی را بی‌اثر و بالقوه خطرناک تلقی می‌کند] به طور مثال در یک نظرسنجی از ۱٬۳۰۰ روانشناس انگلیسی فقط ۵۵ تن از آنان درمان همجنس‌گرایی را پیشنهاد می‌کنند


طبیعت در برابر تربیت

این که بین عوامل روان‌شناختی و عوامل زیست شناختی کدام بر همجنس‌گرایی مؤثرتر است مسأله‌ای‌ست که همواره عامل بحث‌های بسیار شده است. از این عوامل می‌توان به عوامل ژنی و یا هورمونهای مؤثر بر جنین نام برد. از نظر تاریخی، فروید و روانشناسان دیگری در شاخهٔ روانکاوی معتقد بودند که تجربیات دوران کودکی در شکل‌گیری گرایش‌های جنسی مؤثرند. به عنوان مثال فروید معتقد بود که نوجوانان همگی همجنس گرا هستند و پس از گذراندن مراحلی دارای حالات دگرجنس‌گرایی می‌شوند و آنها که همجنس‌گرا می‌مانند به علت مواجهه با یک مانع یا حادثهٔ بازدارنده، تکامل جنسی خود را به اتمام نرسانده‌اند. او همچنین معتقد بود که بعضی افراد که این دورهٔ تکامل جنسی را بدون هیچ مشکلی طی کرده‌اند نیز همچنان در درون خود به صورت پنهان و به درجات متفاوت دارای تمایلات همجنس خواهانه هستند. کشفیات مدرن علمی و پزشکی تأکید بر زیست شناختی بودن عوامل همجنس‌گرایی و رفتارهای همجنس‌گرایانه در کودکی دارند و این عوامل شامل عوامل ژنتیکی و یا کسب شده در رحم مادر می‌باشند. ناگفته نماند که همین پیش زمینه‌های زیست شناختی همجنس گرایانه‌است که در کودکی شرایط ایجاد عوامل روان‌شناختی را مهیا می‌کند


فرضیه اختلال رشد

برخی از افراد همانند دکتر فیتزگیبونس، دیوید گلسن و نیل وایت‌هد باور دارند شواهد قابل توجهی از سال‌ها مشاهده بالینی وجود دارد که همجنسگرایی یک اختلال رشدی است. نیازهای برآورده نشده نوجوان با احساس‌های در حال ظهور جنسی بهم می‌پیچند و تولید گرایش به همجنس می‌کنند. درمان نیز شامل کمک به مراجعین مرد جهت درک کردن علل احساس‌های خود جهت تقویت حس مردانگی آنهاست. دکتر فیتزگیبوس معتقد است تجربه‌های بالینی وی نشان می‌دهد که این مردها به هویت مردانه خود منطبق‌تر و مطمئن‌تر می‌شوند و احساس‌های همجنسگرایانه در آنها حل یا کاهش قابل توجه‌ای می‌یابد


جوزف نیکولوسی مدیر اجرایی انجمن ملی بررسی و درمان همجنس‌گرایی معتقد است همجنسگرایی یک اختلال رشدی است که در اویل عمر فرد ایجاد می‌شود. به باور وی چیزی به عنوان شخصیت همجنسگرا وجود ندارد. از نظر وی همجنسگرایی می‌تواند به دلیل تجاوز در سنین پایین شکل بگیرد. وی باور دارد همجنسگرایی در دوران کودکی قابل پیشگیری و در دوران بزرگسالی قابل درمان است.


انجمن روانشناسی آمریکا (APA) با رد تمامی آن مسائل به عنوان نوعی اختلال در همجنسگرایان، در "قطعنامه درباره پاسخ‌های شایسته به پریشانی در گرایش جنسی و تلاش‌ها برای تغییر آن" از پدران و مادران، سرپرستان، جوانان، و خانواده‌های آن‌ها می‌خواهد تا از روش‌های موسوم به «درمان گرایش جنسی» که همجنسگرایی را به عنوان یک بیماری روانی و یا اختلال رشد به تصویر می‌کشند، دوری گزینند و به جای آن به دنبال روان‌درمانی، حمایت اجتماعی، و خدمات آموزشی باشند که "اطلاعات دقیق درباره گرایش جنسی و جنسیت در اختیار می‌گذارند، پشتیبانی خانواده و آموزشگاه را افزایش می‌دهند، و (احتمال) طرد اقلیت‌های جنسی جوان را کم می‌کنند.


علاوه بر این هیچ نهاد معتبر و فعال در زمینه روانکاوی و روانپزشکی تغییر گرایش جنسی را ممکن نمی‌داند و طبق سیاسیت‌های خاصی به افراد فعال در این زمینه، عموم و افراد متخصص در رابطه با تلاش با تغییر گرایش جنسی هشدار می‌دهد. از نهادهای یاد شده می‌توان به انجمن روانشناسی امریکا، انجمن روان پزشکی امریکا، انجمن مددکاران اجتماعی آمریکا، کالج سلطتنتی روانپزشکی و انجمن روانشناسی استرالیا اشاره کرد


همچنین انجمن روانشناسی آمریکا و کالج سلطنتی روانپزشکی نگرانی‌های خود را نسبت به افدامات انجمن ملی بررسی و درمان همجنس‌گرایی ابراز داشته‌اند و اعلام کرده‌اند که این اقدامات توسط علم حمایت نمی‌شود و سبب ایجاد بستری برای تبعیض خواهد شد

http://fa.wikipedia.org/

عوامل روانی همجنس‌گرایی قسمت اول

عوامل روانی همجنس‌گرایی یکی از سه عامل گرایش جنسی همجنس‌گرایانه است. برای اولین بار هنگامی که واژه همجنس‌گرایی در ادبیات روانشناسی به وجود آمد روانشناسان به دنبال عاملی ذاتی به عنوان ریشه این پدیده بودند. بیشتر نوشته‌ها در مورد سلامت روان و بیماران همجنس‌گرا بر روی افسردگی سوءمصرف مواد و خودکشی درمیان همجنس‌گرایان تمرکز کرده بود. هرچند که چنین مواردی درمیان دگرجنس‌گرایان نیز وجود دارد اما با این حال بحث پیرامون ارتباط بین همجنس‌گرایی و موارد فوق تا سال ۱۹۷۳ هنگامی که همجنس‌گرایی از لیست بیماری‌های روانی خارج شد ادامه داشت و پس از آن روانشناسان دلایل مواردی همچون خودکشی در میان همجنس‌گرایان را ناشی از تبعیض‌های اجتماعی، نگرش‌های منفی و موارد دیگر ذکر نمودند.به طور مثال پژوهشی نشان داد که نوجوانان همجنس‌گرا به طور قابل ملاحظه‌ای کمتر نسبت به افراد دیگر عامل‌های محافظت‌کننده در برابر خودکشی دریافت می‌کنند.و اگر این عامل‌ها افزایش باشد خودکشی میان نوجوانان همجنس‌گرا به طرز قابل ملاحظه‌ای کاهش خواهد یافت.به طور مثال در میان همجنس‌گرا و دوجنس‌گرایانی که تلاش برای خودکشی داشته‌اند در نیمی از موارد پدران آنها با گرایش جنسی آنها مشکل داشته یا آنها را رد کرده‌است در صورتی که این میزان برای همجنس‌گرایان و دوجنس‌گرایانی که تلاش برای خودکشی نداشته‌اند یک چهارم است.

همجنس‌گرایی از فهرست بیماری‌های روانی توسط مجامع زیر خارج شد: سازمان روانشناسی آمریکا از سال ۱۹۷۳، سازمان بهداشت جهانی از سال ۱۹۹۲، سازمان‌های بهداشتی انگلستان از سال ۱۹۹۴، سازمان‌های بهداشتی روسیه از سال ۱۹۹۹ و انجمن روانشناسی چین از سال ۲۰۰۱

بر خلاف تصور عموم که همجنس‌گرایان در مصرف (پوشاک، خوراک و...) بدعت‌گرا هستند پژوهش‌ها نشان می‌دهند که چنین چیزی صحت ندارد.

در ابتدای سده بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی درگرفت که ادعا می‌کرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنس‌گرایی به وجود می‌آید. مطالعات عددی آلفرد کینزیدر سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات بودند.

مطالعات تازه که با چاپ کتاب‌های آلفرد کینزی با نام‌های «رفتارهای جنسی انسان مذکر»[E ۴] و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث»به نتایج مهمی منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا عواطف همجنس‌گرایانه بوده‌اند. پژوهش‌های علمی معاصر ادعا می‌کنند که اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنس‌گرا» و «همجنس‌گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوسته است که ویژگی‌های این گروه‌ها را نیز داراست. گزارشات «کینزی» نشان می‌دهند که حدود ۴ درصد از افراد بالغ در آمریکا برای تمام عمر منحصراً همجنس‌گرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس‌گرایانه بروز داده‌اند. با این حال درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد انتظار است. این می‌تواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را مجبور می‌کند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسب‌های مطلق هویت جنسی را از قبیل «همجنس‌گرا» یا «دگرجنس‌گرا» بپذیرند.

کینزی، به همراه فعالان گروه‌های LGBT بر جنبه‌های تاریخی و سیالیت گرایش‌های جنسی تأکید می‌کرد. مطالعات کینزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد می‌کند و به ندرت (و نه لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم می‌کند. بسیار نادر است که شخصی گرایش‌های جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی گسترش می‌یابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا می‌کنند. نظریه فراهنجار ایده‌های «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه می‌داند و معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعه‌است و یک ویژگی تحت کنترل انسان و ارادهٔ او محسوب نمی‌شود.

بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کینزی موافقند و به رشتهٔ یوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد کاملاً همجنس‌گرا و کاملاً دگرجنس‌گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار دارند و اکثریت را دوجنس‌گرایان تشکیل می‌دهند. بعلاوه تقریباً همهٔ روانشناسان هم عقیده‌اند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل می‌گیرد و به طور ارادی قابل تغییر نیست.

البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کینزی را زیر سؤال برده و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس‌گرایان و دگرجنس‌گرایان اغراق‌آمیز می‌دانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای تحقیق (که شامل همجنس‌گریان و زندانی‌هایی که برخی از آنها متهم به تجاوزهای جنسی بوده‌اند می‌شود) بیان می‌کنند.به هر حال نظریات کینزی در رابطه با «رشته پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبولند.

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

همجنس‌گرایی


سازمان‌های و نهادهای مختلف بین‌المللی پس از تصویب توافقنامه حمایت از حقوق برابر همجنس‌گرایان توسط کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ژوئن ۲۰۱۱ اقدام به گسترش فعالیت‌های خود در زمینه حقوق همجنس‌گرایان کردند.
 
در این تاریخ، توافقنامه مذکور با تفاوت آرای ناچیز ۲۳ به ۱۹ و در حالی که ۳ رأی ممتنع در صندوق وجود داشت به تصویب رسید. این توافقنامه توسط آفریقای جنوبی معرفی شده بود و دول آفریقایی به دلیل مخالفت با برابری حقوق همجنس‌گرایان، این کشور آفریقایی را متهم به جدایی‌طلبی و غرب‌گرایی نمودند.

سیاست‌ها و رویکردهای دول مختلف در قبال همجنس‌گرایی پس از تصویب این توافقنامه تحت‌تأثیر گروه‌های مختلفی قرار گرفته است. یکی از ابزارهای این گروه‌ها برای پیشبرد گفتمان حمایت از حقوق برابر همجنس‌گرایان، تأسیس سازمان‌های مردم‌نهاد به این منظور و یا دریافت حمایت و پشتیبانی از سازمان‌های شناخته شده بین‌المللی است.

در مقابل، شاید بتوان گفت تلاش بسیار ناچیزی از سوی سازمان‌ها و گروهای مخالف این گفتمان، به طور اخص، گروه‌های مذهبی، صورت گرفته است. البته رویکرد خشونت‌آمیز علیه همجنس‌گرایی در جوامع اسلامی، خشونتی است که اولاً نمی‌توان جودش را انکار و آن را فردی و سازمان‌نیافته تلقی نمود زیرا اولاً ریشه در قوانین و عقاید مذهبی افراد دارد و ثانیاً، برخوردار از پشتوانه حقوقی و فعالیت سازمانی دولتی است، چراکه به موجب قوانین شرعی، سنگین‌ترین مجازات‌ها از جمله مرگ برای افراد همجنس‌گرا مقرر و در قوانین داخلی این کشورها انعکاس یافته است. به بیان دیگر حداقل در مورد کشورهای اسلامی ‌تلاش زیادی برای خشونت‌آمیز معرفی کردن دیدگاه مخالف همجنس‌گرایی لازم نیست و صرف استناد به قوانین داخلی کفایت می‌کند. 

اتحادیه اروپا
شاید بتوان گفت مهم‌ترین سازمان بین‌المللی حامی‌گقتمان حقوق برابر برای همجنس‌گرایان، اتحادیه اروپاست. همانطور که نظرسنجی اخیر مؤسسه نظرسنجی پیو (PEW) در ماه ژوئن نشان می‌دهد، بیشترین میزان حمایت عمومی ‌از همجنس‌گرایی و حقوق برابر برای همجنس‌گرایان در کشورهای توسعه‌یافته، یعنی کشورهای اروپا و آمریکای شمالی مشاهده می‌شود.

بیشترین میزان حمایت عمومی ‌از حقوق همجنس‌گرایان (۸۸٪) در اسپانیا مشاهده می‌شود؛ در حالی‌که این میزان در همه کشورهای این قاره به یک اندازه نبوده و برای مثال، در روسیه‌ تنها ۱۶٪ و در ترکیه -که در لیست یو در میان کشورهای خاورمیانه گنجانده شده است- تنها ۹٪ است. 

این رقم در کشور فرانسه که به تازگی قانون ازدواج برابر و حق تکفل فرزند برای زوج‌های همجنس‌گرا را به تصویب رسانده با ۶٪ کاهش نسبت به سال ۲۰۰۷، اکنون ۷۷٪ است.

اعتراضات صورتی در فرانسه ادامه دارد/ تصاویر 
قانون جدید جنجال آفرین شد 
اعتراض فرانسویان به قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان/ تصاویر 
5396 اصلاحیه بر لایحه ازدواج همجنس ‏بازان 
ازدواج همجنس ‏بازان و تساوی در فرزندخواندگی به‏ رغم اعتراضات گسترده مردمی 
تظاهرات صدها نفر از مردم پاریس در حمایت از ازدواج همجنس بازان 
معترضین به ازدواج همجنس ‏بازان با فعالان فمینیست در پاریس درگیر می ‏شوند 
تصویب لایحه ازدواج همجنس بازان در فرانسه 

به این ترتیب، اتحادیه اروپا خود را در مرکز گفتمان مذکور یافته و لذا تلاش می‌کند تا رضایت رأی‌دهندگان این قاره را از طریق پوشش دادن به حقوق همجنس‌گرایان به عنوان یکی از گروه‌های ذی‌نفع تأمین نماید. این اتحادیه که تنها اتحادیه قاره‌ای با همکاری‌های سیاسی و اقتصادی تنگاتنگ و سازمان‌یافته است، دارای یک زیرگروه غیررسمی ‌متشکل از ۵۳ عضو از میان اعضای پارلمانی خود است که به پیشبرد اهداف گفتمان حامی ‌همجنس‌گرایی می‌پردازد. این نهاد ۶ رئیس از میان اعضای فعال در زمینه حقوق همجنس‌گرایان در پارلمان اروپا داشته و انجام امور روزمره آن بر عهده دبیر گروه است.

فعالیت‌های این زیرگروه شامل نظارت بر فعالیت‌های اتحادیه اروپا، نظارت بر فعالیت‌های کشورهای اروپایی عضو اتحادیه، ایجاد هماهنگی سازمانی و کاری میان گروه‌های مدنی همجنس‌گرایان قاره اروپا و دولت‌ها و بدنه سیاسی این قاره و کشورهای تحت پوشش، و نظارت بر وضعیت همجنس‌گرایان در این قاره است.

این زیرگروه به طور مداوم فعالیت‌های نهادهای مهم اتحادیه اروپا نظیر دیوان عدالت و دیوان حقوق بشر این اتحادیه را بررسی کرده و در تدوین گزارشات و اسناد حقوقی در سطح قاره ای یک اهرم فشار محسوب می‌شود.

این زیرگروه با ارجاع نهادهای رسمی ‌به اسنادی همچون تعهدنامه لیسبون، منشور حقوق اولیه و کنوانسون حقوق بشر اروپا، نه تنها امور مربوطه را در سطح اروپا و سیستم داخلی کشورهای عضو، که در سایر کشورهای همسایه و کشورهای قاره‌های مختلف طرف قراردادهای مختلف با این قاره زیرنظر دارد.

از جمله فعالیت‌های مداوم و برنامه‌ریزی شده این زیرگروه، ارسال نامه‌های مکرر به مقامات و حضور در نشست‌های پارلمانی و طرح سؤالات و ابهامات، برگزاری نشست‌های عمومی ‌و غیر آن برای بررسی وضعیت موجود، و برگزاری مراسم موسوم به «رژه غرور» برای اشاعه همجنس‌گرایی به عنوان یک «مدل جنسی» و یک «سبک زندگی» است.

از جمله نمونه‌های اخیر فعالیت‌های این زیرگروه قدرتمند، مخالفت با جرم‌انگاری تبلیغ و تدرس همجنس‌گرایی در کشورهای شرق اروپا، از جمله روسیه و اوکراین است که در ماه ژوئن بدان پرداخته شد. به این ترتیب، اتحادیه اروپا از طریق تعمیم خواست و مشروعیت مردمی ‌که همجنس‌گرایی در برخی کشورهای سکولار اروپایی یافته است، اقدام به تحت فشار قرار دادن سایر کشورهای اروپایی با هویت مذهبی اکثریت شهروندان علی‌رغم مخالفت عمومی‌ با این مقوله در این کشورها نموده است.

سازمان عفو بین‌الملل
سازمان عفو بین‌الملل (Amnesty International) یک سازمان مستقل بین‌المللی متشکل از اعضا و فعالانی از ۱۵۰ کشور است. دیدگاه و فعالیت سازمانی این نهاد براساس منشور جهانی حقوق بشر سازمن ملل بوده و پس از پیدایش در ۱۹۶۱، به تدریج مورد استقبال افراد، نهادهای و دولت‌های مختلف قرار گرفت؛ به طوری‌که تمامی‌آژانس‌های سازمان ملل این نهاد را به عنوان عضو ناظر و مشاور پذیرفته‌اند.

عفو بین‌الملل برای اولین بار، در ۱۹۸۱ و یک دهه بعد از کثرت گرفتن فعالیت‌های سیاسی و مدنی همجنس‌گرایان، حمایت خود از افرادی که به دلیل «مدل جنسیت» خود مورد تبعیض هستند را اعلام کرد. در ۱۹۹۱ و در ۳۰امین سالگرد تأسیس، این سازمان فعالیت‌های خود را گسترش داده و به این ترتیب حمایت از حقوق افرادی که به دلیل «مدل جنسی» در حبس به سر می‌برند را آغاز کرد.

فعالیت‌های این سازمان طی سال‌های اخیر گسترش یافته و همچون گذشته شامل جذب حمایت برای تحت فشار قرار دادن گروه‌ها و دولت‌ها در جهت اصول فکری سازمان، تحت عنوان حقوق بشر است. در ماه ژوئن، این سازمان کشورهای آفریقایی را به دلیل کثرت گرفتن حملات موسوم به «هموفوبیک» مورد انتقاد قرار داده و تلاش کرد تا حملات فردی به همجنس‌گرایان را با سیاست‌های دولتی مبتنی بر فرهنگ و مذهب مرتبط نشان دهد.

سایت‌های اینترنتی این سازمان به زبان‌های مختلف اقدام به ارائه اسناد، تعاریف، اخبار و مشاوره درباره همجنس‌گرایی کرده و در ۲۰۰۸، یک فیلم تبلیغاتی از سوی این سازمان در حمایت از حقوق برابر همجنس‌گرایان منتشر شد که مورد استقبال و بازنشر از سوی برخی سازمان‌های بین‌المللی قرار گرفت.

در نوامبر ۲۰۱۱، تلاش نماینده این سازمان در اوگاندا برای دفاع از حقوق همجنس‌گرایان منجر به انتقاد برخی گروه‌ها شد. نوئل کوتاتوا در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان همجنس‌گرایی را یکی از حقوق فرد برای «انتخاب» دانست. این در حالی است که بحث‌های تکاملی در دفاع از همجنس‌گرایی این موضوع را خصوصیتی بیولوژیک معرفی می‌کرد که از بدو تولد در فرد همجنس‌گرا وجود داشته و امری فرهنگی نیست که بتواند در اثر تبلیغ ایجاد شود یا توسعه یابد.

سازمان‌های اختصاصی همجنس‌گرایان
دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا لیست کاملی از سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای فعال در زمینه حقوق همجنس‌گرایان فراهم کرده است.

اتحادیه جهانی همجنس‌گرایان (ILGA) در ۱۹۷۸ ایجاد شده و تاکنون موفق به پوشش ۷۵۰ نهاد همجنس‌گرایان در ۱۱۰ کشور شده است. مقر این سازمان در بروکسل، بلژیک است. کنفرانس‌های نامنظم این سازمان در کشورهای مختلف (کانادا، اتریش، برزیل، هلند) اغلب با راهپیمایی مخالفان همجنس‌گرایی مواجه می‌شود. در ۲۰۱۱، این سازمان اقدام به انتشار گزارش و نقشه جهانی هموفوبیا نمود که نشان داد ۷۶ کشور جهان همجنس‌گرایی را جرم می‌انگارند.

کمیسیون همجنس‌گرایی جهانی (IGLHRC) مستقر در نیویورک، ایالات متحده، در ۱۹۹۰ تأسیس و در ژوئیه ۲۰۱۰ موفق به دریافت جایگاه مشاور از سوی سازمان ملل شد.

سازمان جهانی همجنس‌گرایان (IGLYO) در ۱۹۸۴ و در ادامه گسترش جنبش‌های مدنی همجنس‌گرایان در بروکسل، بلژیک راه‌اندازی شد. خوشبختانه، حوزه فعالیت این سازمان محدود به اروپا بوده و شامل برگزاری نشست‌های سالانه برای ایجاد هماهنگی ملی، منطقه‌ای و محلی برای پوشش دادن به جوانان است.

اتحادیه حقوق‌دانان همجنس‌گرا (ILGLaw) در ۱۹۹۹ در کالج کینگ لندن، انگلستان، ایجاد شد. این سازمان در نشست‌های متعددی حضور داشته است. در کنفرانس ۲۰۰۲ تورین، ایتالیا، یکی از سخنگویان این سازمان ویلهلمینا توماسن به نمایندگی از دیوان حقوق بشر اتحادیه اروپا حضور داشت. این سازمان میزبان نشست ۲۰۰۵ دانشکده حقوق دانشگاه تورنتو بود. در ۲۰۰۹، این سازمان با همکاری دانشکده حقوق دانشگاه یو سی ال ای آمریکا سمپوزیوم «عدالت در بالکان، برابری برای اقلیت‌های جنسی» را منتشر کرد. این سازمان جایزه «کارل هنریش اولریچ» را که برگرفته از حقوقدانی با همین نام که ادعا می‌شود اولین حقوقدان همجنس‌گرای تاریخ است، به فعالان این حوزه اهدا می‌کند.

جنبش گرین (GRIN Campaign) نهادی بین قاره‌ای فعال در آمریکا و اروپاست که برای توسعه برابری همجنس‌گرایان در امر آموزش راه‌اندازی شده است.

اتحادیه جهانی ورزشی همجنس‌گرایان (GLISA) در صدد حمایت از حقوق و موقعیت ورزشکاران همجنس‌گراست. اخطار روسیه مبنی بر غیرقانونی شدن فعالیت‌های همجنس‌گرایان در این کشور همزمان با میزبانی المپیک زمستانی ۲۰۱۴ توسط این کشور به احتمال زیاد واکنش و پیگیری این سازمان را به دنبال خواهد داشت.

نام و آدرس اینترنتی نزدیک به ۲۰۰ سازمان فعال در زمینه حقوق همجنس‌گراین در سطح ملی در سایت ویکی‌پدیا قابل دسترسی است.
لیست جامع دیگری از سازمان‌های فعال در زمینه همجنس‌گرایی و انتشارات موجود در این زمینه در سایت دانشگاه واشنگتن موجود است.

جنبش مقابل
حرکت متقابل در جهت ابراز دیدگاه مخالف با همجنس‌گرایی و سازمان‌های همجنس‌گرا بسیار محدود و غیرچشمگیر است. به ندرت تیترهای خبری با محتوای بایکوت محصولات یک شرکت با دیدگاه‌های همجنس‌گرا یا ارائه محصولات تولیدی با شعار مخالفت با همجنس‌گرایی به چشم می‌خورد. 

در ۲۰۱۰، یک شرکت زنجیره‌ای غذایی آمریکایی اقدام به راه‌اندزی رژه ضدهمجنس‌گرایی و فروش ساندویچ برای جمع‌آوری کمک مالی برای یک سازمان حامی‌ خانواده سنتی نمود. در این حرکت خیرخواهانه ۲ میلیون دلار در حمایت از خانواده سنتی جمع‌آوری شد.

فروشگاه‌های زنجیره‌ای وال مارت در ایالات متحده یکی دیگر از حامیان خانواده سنتی است. در سال گذشته میلادی، این مجموعه تجاری به دلیل آنکه یک عنوان کتاب کودک که در آن آمده بود «همجنس‌گرایان با اعتراف نزد کشیش می‌توانند بر گناه خود غلبه کنند» را در ۱۰۰ فروشگاه خود به فروش گذارده بود، خشم همجنس‌گرایان را برانگیخت.
 
نهاد مذهب/ کلیسا
نهادهای مذهبی و کلیسا یکی دیگر از مخالفین همجنس‌گرایی و حامی ‌خانواده سنتی هستند. اگرچه برخی فِرق مسیحیت تحت عنوان اصلاحات کلیسایی اقدام به در آغوش گرفتن همجنس‌گرایان نموده‌اند، فِرق اصلی مسیحیت همچنان در مقابل این حرکت ایستاده و بر «گناه» انگاشتن همجنس‌گرایی در آیین مسیحیت پایبندند. 

نهادهای مذهبی مسیحیت همچون دوران استعمار و گسترش مسیونری در کشورهای استعمارشده، مشغول فعالیت‌های خیریه و تبلیغی در کشورهای آفریقایی هستند و بسیاری از حامیان همجنس‌گرایی این نهادهای تاریخ گذشته را مسئول دیدگاه‌های محافظه‌کارانه در قاره سیاه نسبت به همجنس‌گرایی می‌دانند.

در حال حاضر تنها کشور آفریقایی که پذیرش نسبی عمومی ‌(۳۲٪) نسبت به همجنس‌گرایی نشان داده، آفریقای جنوبی است و لذا نقش نهادهای مسیحی در ایستادگی در مقابل جریان همجنس‌گرایی در قسمت‌های جنوبی و مسیحی‌نشین این قاره را نمی‌توان ندیده گرفت. اگرچه کلیسای مسیحیت در مقابله با همجنس‌گرایی بسیار ضعیف عمل کرده است، باید گفت اصلی‌ترین نهاد برای مقابله با این روند در غرب، بخش‌هایی از آفریقا و شرق آسیا محسوب می‌شود.

در ماه جاری میلادی، کمک‌های دولتی کانادا به یک نهاد خیریه مسیحی فعال در کشور اوگاندا مورد انتقاد حامیان همجنس‌گرایی قرار گرفت.

مذهب همبستگی قوی با ذهنیت عمومی‌جامعه نسبت به گرایشات جنسی دارد. این امر بخصوص در جوامعی که نهاد مذهبی فعالی داشته و مذهب نقش ویژه‌ای در تعیین هویت افراد دارد، صحت دارد. 

طبق گزارش ماه گذشته مرکز نظرسنجی پیو، تأیید همجنس‌گرایی در کشورهایی از کمترین میزان برخوردار است که تعلقات مذهبی مردم در آن بالاست. این مناطق به طور خاص شامل خاورمیانه، آفریقا و بخش‌هایی از آسیاست. مسیحیت ارتودوکس همچنین عامل حمایت ناچیز ۱۶ درصدی از همجنس‌گرایی در کشور اروپایی و توسعه یافته روسیه است.

سازمان همکاری‌های اسلامی‌
سازمان همکاری‌های اسلامی‌(OIC)  متشکل از۵۷ کشور اسلامی ‌آسیایی و آفریقایی به دلیل جایگاه مشاور سازمان ملل نقش بسزایی در کنترل روند حمایت از همجنس‌گرایی داشته است. این سازمان که با هدف تضمین حقوق مسلمین در کشورهای اسلامی، حفاظت از اماکن مذهبی اسلامی، و مقابله با تبعیض نژادی به عنوان میراث استعمار شروع به کار کرده، در ماه مارس سال 2012 طی بیانیه‌ای که توسط ضمیر اکرم، سفیر پاکستان در سازمان ملل نگاشته شده بود، اقدام کشورهای عضو این سازمان برای تحریم پنل «تبعیض و خشونت بر محور مدل جنسی و هویت جنسی» سازمان ملل که در این ماه برگزار شد را نقض کرد.

این سازمان، علاوه بر این، در واکنش به تصویب توافقنامه حقوق برابر برای همجنس‌گرایان توسط کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ژوئن ۲۰۱۱ که با تفاوت رأی ناچیزی به نفع گفتمان برابری برای همجنس‌گرایان تمام شد، اعلام کرد «کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی ‌به واسطه توافقنامه‌ای که موضوعی بسیار چالش‌برانگیز را در محور مباحث خود قرار می‌دهد، عمیقاً ناخشنود هستند… این سازمان شدیداً از این تلاش برای معرفی موضوعی که هیچ مبنایی در هیچ‌یک از اسناد و سازوکارهای بین‌المللی برای آن موجود نیست نگران است… ما، همچنین از تلاش برای تمرکز بر یک گروه به واسطه امیال جنسی آنها ناخرسندیم.»

نکته قابل ذکر آنکه، در ژوئن 2011، شورای حقوق بشر قطعنامه 17.19 را به تصویب رساند که اولین قطعنامه ملل متحد در مورد گرایشات جنسی و هویت جنسی است.

دیده‌بان خانواده جهانی
دیده‌بان خانواده جهانی (FWI) سازمان حامی‌خانواده سنتی مستقر در آمریکاست که در سال ۱۹۹۹ ایجاد شد و هم‌اکنون دارای اعضایی از ۱۷۰ کشور جهان است. این نهاد در سازمان ملل متحد و ایالات متحده، و سایر کشورها دارای کارگروه‌های متعدد برای آموزش و ارتقای سطح آگاهی درباره زنان، کودک و خانواده بوده و همچنین فعال در زمینه خیریه و کمک‌رسانی به کودکان بی‌سرپرست است.

بخش عمده‌ای از فعالیت این سازمان به دلیل گسترش موج تبلیغات همجنس‌گرایی به بحث حقوقی و فعالیت در زمینه مقابله با همجنس‌گرایی در سطح ملی و بین‌المللی متمرکز است. این سازمان برخوردار از همکاری عده‌ای حقوقدان در زمینه مرور قانونی سیاست‌گذاری‌های خانواده در سطوح مختلف ملی و بین‌المللی بوده و اطلاعات موضوعی را از طریق خبرنامه منتشر می‌کند.

به دلیل هم‌پوشانی در افق دید و برخورداری از تخصص لازم و همچنین برخورداری از جایگاه مشاور در سازمان ملل، این سازمان و سازمان‌های مشابه دارای پتانسیل بالا برای همکاری‌های حقوقی با سازمان‌های فعال در کشور‌های اسلامی‌ در مقابله با سیر پیش‌رونده همجنس‌گرایی هستند.

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

سازمان‌های بین‌المللی و همجنس‌گرایی


سازمان‌های و نهادهای مختلف بین‌المللی پس از تصویب توافقنامه حمایت از حقوق برابر همجنس‌گرایان توسط کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ژوئن ۲۰۱۱ اقدام به گسترش فعالیت‌های خود در زمینه حقوق همجنس‌گرایان کردند.
 
در این تاریخ، توافقنامه مذکور با تفاوت آرای ناچیز ۲۳ به ۱۹ و در حالی که ۳ رأی ممتنع در صندوق وجود داشت به تصویب رسید. این توافقنامه توسط آفریقای جنوبی معرفی شده بود و دول آفریقایی به دلیل مخالفت با برابری حقوق همجنس‌گرایان، این کشور آفریقایی را متهم به جدایی‌طلبی و غرب‌گرایی نمودند.

سیاست‌ها و رویکردهای دول مختلف در قبال همجنس‌گرایی پس از تصویب این توافقنامه تحت‌تأثیر گروه‌های مختلفی قرار گرفته است. یکی از ابزارهای این گروه‌ها برای پیشبرد گفتمان حمایت از حقوق برابر همجنس‌گرایان، تأسیس سازمان‌های مردم‌نهاد به این منظور و یا دریافت حمایت و پشتیبانی از سازمان‌های شناخته شده بین‌المللی است.

در مقابل، شاید بتوان گفت تلاش بسیار ناچیزی از سوی سازمان‌ها و گروهای مخالف این گفتمان، به طور اخص، گروه‌های مذهبی، صورت گرفته است. البته رویکرد خشونت‌آمیز علیه همجنس‌گرایی در جوامع اسلامی، خشونتی است که اولاً نمی‌توان جودش را انکار و آن را فردی و سازمان‌نیافته تلقی نمود زیرا اولاً ریشه در قوانین و عقاید مذهبی افراد دارد و ثانیاً، برخوردار از پشتوانه حقوقی و فعالیت سازمانی دولتی است، چراکه به موجب قوانین شرعی، سنگین‌ترین مجازات‌ها از جمله مرگ برای افراد همجنس‌گرا مقرر و در قوانین داخلی این کشورها انعکاس یافته است. به بیان دیگر حداقل در مورد کشورهای اسلامی ‌تلاش زیادی برای خشونت‌آمیز معرفی کردن دیدگاه مخالف همجنس‌گرایی لازم نیست و صرف استناد به قوانین داخلی کفایت می‌کند. 

اتحادیه اروپا
شاید بتوان گفت مهم‌ترین سازمان بین‌المللی حامی‌گقتمان حقوق برابر برای همجنس‌گرایان، اتحادیه اروپاست. همانطور که نظرسنجی اخیر مؤسسه نظرسنجی پیو (PEW) در ماه ژوئن نشان می‌دهد، بیشترین میزان حمایت عمومی ‌از همجنس‌گرایی و حقوق برابر برای همجنس‌گرایان در کشورهای توسعه‌یافته، یعنی کشورهای اروپا و آمریکای شمالی مشاهده می‌شود.

بیشترین میزان حمایت عمومی ‌از حقوق همجنس‌گرایان (۸۸٪) در اسپانیا مشاهده می‌شود؛ در حالی‌که این میزان در همه کشورهای این قاره به یک اندازه نبوده و برای مثال، در روسیه‌ تنها ۱۶٪ و در ترکیه -که در لیست یو در میان کشورهای خاورمیانه گنجانده شده است- تنها ۹٪ است. 

این رقم در کشور فرانسه که به تازگی قانون ازدواج برابر و حق تکفل فرزند برای زوج‌های همجنس‌گرا را به تصویب رسانده با ۶٪ کاهش نسبت به سال ۲۰۰۷، اکنون ۷۷٪ است.

اعتراضات صورتی در فرانسه ادامه دارد/ تصاویر 
قانون جدید جنجال آفرین شد 
اعتراض فرانسویان به قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان/ تصاویر 
5396 اصلاحیه بر لایحه ازدواج همجنس ‏بازان 
ازدواج همجنس ‏بازان و تساوی در فرزندخواندگی به‏ رغم اعتراضات گسترده مردمی 
تظاهرات صدها نفر از مردم پاریس در حمایت از ازدواج همجنس بازان 
معترضین به ازدواج همجنس ‏بازان با فعالان فمینیست در پاریس درگیر می ‏شوند 
تصویب لایحه ازدواج همجنس بازان در فرانسه 

به این ترتیب، اتحادیه اروپا خود را در مرکز گفتمان مذکور یافته و لذا تلاش می‌کند تا رضایت رأی‌دهندگان این قاره را از طریق پوشش دادن به حقوق همجنس‌گرایان به عنوان یکی از گروه‌های ذی‌نفع تأمین نماید. این اتحادیه که تنها اتحادیه قاره‌ای با همکاری‌های سیاسی و اقتصادی تنگاتنگ و سازمان‌یافته است، دارای یک زیرگروه غیررسمی ‌متشکل از ۵۳ عضو از میان اعضای پارلمانی خود است که به پیشبرد اهداف گفتمان حامی ‌همجنس‌گرایی می‌پردازد. این نهاد ۶ رئیس از میان اعضای فعال در زمینه حقوق همجنس‌گرایان در پارلمان اروپا داشته و انجام امور روزمره آن بر عهده دبیر گروه است.

فعالیت‌های این زیرگروه شامل نظارت بر فعالیت‌های اتحادیه اروپا، نظارت بر فعالیت‌های کشورهای اروپایی عضو اتحادیه، ایجاد هماهنگی سازمانی و کاری میان گروه‌های مدنی همجنس‌گرایان قاره اروپا و دولت‌ها و بدنه سیاسی این قاره و کشورهای تحت پوشش، و نظارت بر وضعیت همجنس‌گرایان در این قاره است.

این زیرگروه به طور مداوم فعالیت‌های نهادهای مهم اتحادیه اروپا نظیر دیوان عدالت و دیوان حقوق بشر این اتحادیه را بررسی کرده و در تدوین گزارشات و اسناد حقوقی در سطح قاره ای یک اهرم فشار محسوب می‌شود.

این زیرگروه با ارجاع نهادهای رسمی ‌به اسنادی همچون تعهدنامه لیسبون، منشور حقوق اولیه و کنوانسون حقوق بشر اروپا، نه تنها امور مربوطه را در سطح اروپا و سیستم داخلی کشورهای عضو، که در سایر کشورهای همسایه و کشورهای قاره‌های مختلف طرف قراردادهای مختلف با این قاره زیرنظر دارد.

از جمله فعالیت‌های مداوم و برنامه‌ریزی شده این زیرگروه، ارسال نامه‌های مکرر به مقامات و حضور در نشست‌های پارلمانی و طرح سؤالات و ابهامات، برگزاری نشست‌های عمومی ‌و غیر آن برای بررسی وضعیت موجود، و برگزاری مراسم موسوم به «رژه غرور» برای اشاعه همجنس‌گرایی به عنوان یک «مدل جنسی» و یک «سبک زندگی» است.

از جمله نمونه‌های اخیر فعالیت‌های این زیرگروه قدرتمند، مخالفت با جرم‌انگاری تبلیغ و تدرس همجنس‌گرایی در کشورهای شرق اروپا، از جمله روسیه و اوکراین است که در ماه ژوئن بدان پرداخته شد. به این ترتیب، اتحادیه اروپا از طریق تعمیم خواست و مشروعیت مردمی ‌که همجنس‌گرایی در برخی کشورهای سکولار اروپایی یافته است، اقدام به تحت فشار قرار دادن سایر کشورهای اروپایی با هویت مذهبی اکثریت شهروندان علی‌رغم مخالفت عمومی‌ با این مقوله در این کشورها نموده است.

سازمان عفو بین‌الملل
سازمان عفو بین‌الملل (Amnesty International) یک سازمان مستقل بین‌المللی متشکل از اعضا و فعالانی از ۱۵۰ کشور است. دیدگاه و فعالیت سازمانی این نهاد براساس منشور جهانی حقوق بشر سازمن ملل بوده و پس از پیدایش در ۱۹۶۱، به تدریج مورد استقبال افراد، نهادهای و دولت‌های مختلف قرار گرفت؛ به طوری‌که تمامی‌آژانس‌های سازمان ملل این نهاد را به عنوان عضو ناظر و مشاور پذیرفته‌اند.

عفو بین‌الملل برای اولین بار، در ۱۹۸۱ و یک دهه بعد از کثرت گرفتن فعالیت‌های سیاسی و مدنی همجنس‌گرایان، حمایت خود از افرادی که به دلیل «مدل جنسیت» خود مورد تبعیض هستند را اعلام کرد. در ۱۹۹۱ و در ۳۰امین سالگرد تأسیس، این سازمان فعالیت‌های خود را گسترش داده و به این ترتیب حمایت از حقوق افرادی که به دلیل «مدل جنسی» در حبس به سر می‌برند را آغاز کرد.

فعالیت‌های این سازمان طی سال‌های اخیر گسترش یافته و همچون گذشته شامل جذب حمایت برای تحت فشار قرار دادن گروه‌ها و دولت‌ها در جهت اصول فکری سازمان، تحت عنوان حقوق بشر است. در ماه ژوئن، این سازمان کشورهای آفریقایی را به دلیل کثرت گرفتن حملات موسوم به «هموفوبیک» مورد انتقاد قرار داده و تلاش کرد تا حملات فردی به همجنس‌گرایان را با سیاست‌های دولتی مبتنی بر فرهنگ و مذهب مرتبط نشان دهد.

سایت‌های اینترنتی این سازمان به زبان‌های مختلف اقدام به ارائه اسناد، تعاریف، اخبار و مشاوره درباره همجنس‌گرایی کرده و در ۲۰۰۸، یک فیلم تبلیغاتی از سوی این سازمان در حمایت از حقوق برابر همجنس‌گرایان منتشر شد که مورد استقبال و بازنشر از سوی برخی سازمان‌های بین‌المللی قرار گرفت.

در نوامبر ۲۰۱۱، تلاش نماینده این سازمان در اوگاندا برای دفاع از حقوق همجنس‌گرایان منجر به انتقاد برخی گروه‌ها شد. نوئل کوتاتوا در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان همجنس‌گرایی را یکی از حقوق فرد برای «انتخاب» دانست. این در حالی است که بحث‌های تکاملی در دفاع از همجنس‌گرایی این موضوع را خصوصیتی بیولوژیک معرفی می‌کرد که از بدو تولد در فرد همجنس‌گرا وجود داشته و امری فرهنگی نیست که بتواند در اثر تبلیغ ایجاد شود یا توسعه یابد.

سازمان‌های اختصاصی همجنس‌گرایان
دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا لیست کاملی از سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای فعال در زمینه حقوق همجنس‌گرایان فراهم کرده است.

اتحادیه جهانی همجنس‌گرایان (ILGA) در ۱۹۷۸ ایجاد شده و تاکنون موفق به پوشش ۷۵۰ نهاد همجنس‌گرایان در ۱۱۰ کشور شده است. مقر این سازمان در بروکسل، بلژیک است. کنفرانس‌های نامنظم این سازمان در کشورهای مختلف (کانادا، اتریش، برزیل، هلند) اغلب با راهپیمایی مخالفان همجنس‌گرایی مواجه می‌شود. در ۲۰۱۱، این سازمان اقدام به انتشار گزارش و نقشه جهانی هموفوبیا نمود که نشان داد ۷۶ کشور جهان همجنس‌گرایی را جرم می‌انگارند.

کمیسیون همجنس‌گرایی جهانی (IGLHRC) مستقر در نیویورک، ایالات متحده، در ۱۹۹۰ تأسیس و در ژوئیه ۲۰۱۰ موفق به دریافت جایگاه مشاور از سوی سازمان ملل شد.

سازمان جهانی همجنس‌گرایان (IGLYO) در ۱۹۸۴ و در ادامه گسترش جنبش‌های مدنی همجنس‌گرایان در بروکسل، بلژیک راه‌اندازی شد. خوشبختانه، حوزه فعالیت این سازمان محدود به اروپا بوده و شامل برگزاری نشست‌های سالانه برای ایجاد هماهنگی ملی، منطقه‌ای و محلی برای پوشش دادن به جوانان است.

اتحادیه حقوق‌دانان همجنس‌گرا (ILGLaw) در ۱۹۹۹ در کالج کینگ لندن، انگلستان، ایجاد شد. این سازمان در نشست‌های متعددی حضور داشته است. در کنفرانس ۲۰۰۲ تورین، ایتالیا، یکی از سخنگویان این سازمان ویلهلمینا توماسن به نمایندگی از دیوان حقوق بشر اتحادیه اروپا حضور داشت. این سازمان میزبان نشست ۲۰۰۵ دانشکده حقوق دانشگاه تورنتو بود. در ۲۰۰۹، این سازمان با همکاری دانشکده حقوق دانشگاه یو سی ال ای آمریکا سمپوزیوم «عدالت در بالکان، برابری برای اقلیت‌های جنسی» را منتشر کرد. این سازمان جایزه «کارل هنریش اولریچ» را که برگرفته از حقوقدانی با همین نام که ادعا می‌شود اولین حقوقدان همجنس‌گرای تاریخ است، به فعالان این حوزه اهدا می‌کند.

جنبش گرین (GRIN Campaign) نهادی بین قاره‌ای فعال در آمریکا و اروپاست که برای توسعه برابری همجنس‌گرایان در امر آموزش راه‌اندازی شده است.

اتحادیه جهانی ورزشی همجنس‌گرایان (GLISA) در صدد حمایت از حقوق و موقعیت ورزشکاران همجنس‌گراست. اخطار روسیه مبنی بر غیرقانونی شدن فعالیت‌های همجنس‌گرایان در این کشور همزمان با میزبانی المپیک زمستانی ۲۰۱۴ توسط این کشور به احتمال زیاد واکنش و پیگیری این سازمان را به دنبال خواهد داشت.

نام و آدرس اینترنتی نزدیک به ۲۰۰ سازمان فعال در زمینه حقوق همجنس‌گراین در سطح ملی در سایت ویکی‌پدیا قابل دسترسی است.
لیست جامع دیگری از سازمان‌های فعال در زمینه همجنس‌گرایی و انتشارات موجود در این زمینه در سایت دانشگاه واشنگتن موجود است.

جنبش مقابل
حرکت متقابل در جهت ابراز دیدگاه مخالف با همجنس‌گرایی و سازمان‌های همجنس‌گرا بسیار محدود و غیرچشمگیر است. به ندرت تیترهای خبری با محتوای بایکوت محصولات یک شرکت با دیدگاه‌های همجنس‌گرا یا ارائه محصولات تولیدی با شعار مخالفت با همجنس‌گرایی به چشم می‌خورد. 

در ۲۰۱۰، یک شرکت زنجیره‌ای غذایی آمریکایی اقدام به راه‌اندزی رژه ضدهمجنس‌گرایی و فروش ساندویچ برای جمع‌آوری کمک مالی برای یک سازمان حامی‌ خانواده سنتی نمود. در این حرکت خیرخواهانه ۲ میلیون دلار در حمایت از خانواده سنتی جمع‌آوری شد.

فروشگاه‌های زنجیره‌ای وال مارت در ایالات متحده یکی دیگر از حامیان خانواده سنتی است. در سال گذشته میلادی، این مجموعه تجاری به دلیل آنکه یک عنوان کتاب کودک که در آن آمده بود «همجنس‌گرایان با اعتراف نزد کشیش می‌توانند بر گناه خود غلبه کنند» را در ۱۰۰ فروشگاه خود به فروش گذارده بود، خشم همجنس‌گرایان را برانگیخت.
 
نهاد مذهب/ کلیسا
نهادهای مذهبی و کلیسا یکی دیگر از مخالفین همجنس‌گرایی و حامی ‌خانواده سنتی هستند. اگرچه برخی فِرق مسیحیت تحت عنوان اصلاحات کلیسایی اقدام به در آغوش گرفتن همجنس‌گرایان نموده‌اند، فِرق اصلی مسیحیت همچنان در مقابل این حرکت ایستاده و بر «گناه» انگاشتن همجنس‌گرایی در آیین مسیحیت پایبندند. 

نهادهای مذهبی مسیحیت همچون دوران استعمار و گسترش مسیونری در کشورهای استعمارشده، مشغول فعالیت‌های خیریه و تبلیغی در کشورهای آفریقایی هستند و بسیاری از حامیان همجنس‌گرایی این نهادهای تاریخ گذشته را مسئول دیدگاه‌های محافظه‌کارانه در قاره سیاه نسبت به همجنس‌گرایی می‌دانند.

در حال حاضر تنها کشور آفریقایی که پذیرش نسبی عمومی ‌(۳۲٪) نسبت به همجنس‌گرایی نشان داده، آفریقای جنوبی است و لذا نقش نهادهای مسیحی در ایستادگی در مقابل جریان همجنس‌گرایی در قسمت‌های جنوبی و مسیحی‌نشین این قاره را نمی‌توان ندیده گرفت. اگرچه کلیسای مسیحیت در مقابله با همجنس‌گرایی بسیار ضعیف عمل کرده است، باید گفت اصلی‌ترین نهاد برای مقابله با این روند در غرب، بخش‌هایی از آفریقا و شرق آسیا محسوب می‌شود.

در ماه جاری میلادی، کمک‌های دولتی کانادا به یک نهاد خیریه مسیحی فعال در کشور اوگاندا مورد انتقاد حامیان همجنس‌گرایی قرار گرفت.

مذهب همبستگی قوی با ذهنیت عمومی‌جامعه نسبت به گرایشات جنسی دارد. این امر بخصوص در جوامعی که نهاد مذهبی فعالی داشته و مذهب نقش ویژه‌ای در تعیین هویت افراد دارد، صحت دارد. 

طبق گزارش ماه گذشته مرکز نظرسنجی پیو، تأیید همجنس‌گرایی در کشورهایی از کمترین میزان برخوردار است که تعلقات مذهبی مردم در آن بالاست. این مناطق به طور خاص شامل خاورمیانه، آفریقا و بخش‌هایی از آسیاست. مسیحیت ارتودوکس همچنین عامل حمایت ناچیز ۱۶ درصدی از همجنس‌گرایی در کشور اروپایی و توسعه یافته روسیه است.

سازمان همکاری‌های اسلامی‌
سازمان همکاری‌های اسلامی‌(OIC)  متشکل از۵۷ کشور اسلامی ‌آسیایی و آفریقایی به دلیل جایگاه مشاور سازمان ملل نقش بسزایی در کنترل روند حمایت از همجنس‌گرایی داشته است. این سازمان که با هدف تضمین حقوق مسلمین در کشورهای اسلامی، حفاظت از اماکن مذهبی اسلامی، و مقابله با تبعیض نژادی به عنوان میراث استعمار شروع به کار کرده، در ماه مارس سال 2012 طی بیانیه‌ای که توسط ضمیر اکرم، سفیر پاکستان در سازمان ملل نگاشته شده بود، اقدام کشورهای عضو این سازمان برای تحریم پنل «تبعیض و خشونت بر محور مدل جنسی و هویت جنسی» سازمان ملل که در این ماه برگزار شد را نقض کرد.

این سازمان، علاوه بر این، در واکنش به تصویب توافقنامه حقوق برابر برای همجنس‌گرایان توسط کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ژوئن ۲۰۱۱ که با تفاوت رأی ناچیزی به نفع گفتمان برابری برای همجنس‌گرایان تمام شد، اعلام کرد «کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی ‌به واسطه توافقنامه‌ای که موضوعی بسیار چالش‌برانگیز را در محور مباحث خود قرار می‌دهد، عمیقاً ناخشنود هستند… این سازمان شدیداً از این تلاش برای معرفی موضوعی که هیچ مبنایی در هیچ‌یک از اسناد و سازوکارهای بین‌المللی برای آن موجود نیست نگران است… ما، همچنین از تلاش برای تمرکز بر یک گروه به واسطه امیال جنسی آنها ناخرسندیم.»

نکته قابل ذکر آنکه، در ژوئن 2011، شورای حقوق بشر قطعنامه 17.19 را به تصویب رساند که اولین قطعنامه ملل متحد در مورد گرایشات جنسی و هویت جنسی است.

دیده‌بان خانواده جهانی
دیده‌بان خانواده جهانی (FWI) سازمان حامی‌خانواده سنتی مستقر در آمریکاست که در سال ۱۹۹۹ ایجاد شد و هم‌اکنون دارای اعضایی از ۱۷۰ کشور جهان است. این نهاد در سازمان ملل متحد و ایالات متحده، و سایر کشورها دارای کارگروه‌های متعدد برای آموزش و ارتقای سطح آگاهی درباره زنان، کودک و خانواده بوده و همچنین فعال در زمینه خیریه و کمک‌رسانی به کودکان بی‌سرپرست است.

بخش عمده‌ای از فعالیت این سازمان به دلیل گسترش موج تبلیغات همجنس‌گرایی به بحث حقوقی و فعالیت در زمینه مقابله با همجنس‌گرایی در سطح ملی و بین‌المللی متمرکز است. این سازمان برخوردار از همکاری عده‌ای حقوقدان در زمینه مرور قانونی سیاست‌گذاری‌های خانواده در سطوح مختلف ملی و بین‌المللی بوده و اطلاعات موضوعی را از طریق خبرنامه منتشر می‌کند.

به دلیل هم‌پوشانی در افق دید و برخورداری از تخصص لازم و همچنین برخورداری از جایگاه مشاور در سازمان ملل، این سازمان و سازمان‌های مشابه دارای پتانسیل بالا برای همکاری‌های حقوقی با سازمان‌های فعال در کشور‌های اسلامی‌ در مقابله با سیر پیش‌رونده همجنس‌گرایی هستند.

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

پی‌نوشت
http://www.lgbt-ep.eu/
http://www.pewglobal.org/2013/06/04/the-global-divide-on-homosexuality/
http://www.thenews.com.pk/Todays-News-2-95921-Pakistan-OIC-boycott-UN-debate-on-gay-rights
http://carm.org/homosexuality
http://www.amnesty.org/en/who-we-are/history
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_LGBT_rights_organizations
http://en.wikipedia.org/wiki/International_Lesbian,_Gay,_Bisexual,_Transgender_and_Queer_Youth_and_Student_Organisation
http://en.wikipedia.org/wiki/International_Lesbian,_Gay,_Bisexual,_Transgender_&_Intersex_Law_Association
http://en.wikipedia.org/wiki/GRIN_Campaign
http://en.wikipedia.org/wiki/GLISA
http://en.wikipedia.org/wiki/IGLHRC#United_Nations_status
http://en.wikipedia.org/wiki/International_Lesbian_and_Gay_Association
http://faculty.washington.edu/alvin/gayorg.htm
http://www.huffingtonpost.com/2013/02/07/walmart-stopped-funding-g_n_2638148.html
http://www.ottawacitizen.com/news/Tories+slammed+anti+group+funding/8628633/story.html
http://www.policymic.com/articles/12219/all-the-anti-gay-companies-you-fund-when-you-spend-5-25-on-a-chick-fil-a-sandwich
http://thinkprogress.org/sports/2013/06/12/2143141/international-organizations-silent-as-russias-anti-gay-law-threatens-olympic-world-cup-athletes/?mobile=nc
http://americablog.com/2012/11/amnesty-international-suggests-being-gay-is-a-choice-in-story-about-uganda-kill-the-gays-bill.html
http://www.amnesty.nl/mensenrechten/themas/lgbt
http://tribune.com.pk/story/190874/un-rights-council-passes-historic-gay-rights-resolution/
http://www.oicun.org/ 
http://www.huffingtonpost.com/danny-postel/non-aligned-movement_b_1874262.html
http://www.familywatchinternational.org/fwi/index.cfm
the Human Rights Council adopted resolution 17/19 (A/HRC/RES/17/19), June 2011.

همجنس‌گرایی


موضوع جنسیت یکی از نمودهای مهم و عمده مدرنیته است. موضوع جنسیت و سکس، از آنجا که تبلور کامل فردگرایی مورد ترویج جوامع مدرن و بخصوص غربی است، یکی از عوامل عمده و محوری تفکیک و تقابل هرچه بیشتر دو جبهه اخلاق/ مذهب و مدرنیسم/ سکولاریسم است. توسعه توجه جهانی به همجنس‌گرایی، مسائل حقوقی این امر، قائل شدن جنبه حقوق بشری برای گزینش و زیستن «مدل جنسی» توسط افراد، تلاش برای رسمیت بخشیدن به چندگانه بودن گونه‌های ارتباط جنسی تحت عنوان «مدل‌های جنسی»، و بسیاری مسائل دیگر، از جمله نمودهای جنسی گسترش شکاف میان اخلاق و اجتماع به عنوان بخشی از فرآیند مدرنیسم است.
یکی از حوزه‌های جدی قابل بررسی در بحث غرب و همجنس‌گرایی، وجه علمی ‌مدرنیسم است که از قرن ۱۸ شروع به توسعه نمود و به تدریج تمامی‌ شئون زندگی اجتماعی و فردی غرب را تحت‌تأثیر قرار داد. توسعه علمی‌ و نفوذ تجربه‌گرایی experimentalism)‬) و عینیت‌گرایی (objectivism)‌ در علوم اجتماعی، نشانگر اهمیت نگاه علمی ‌و تخصصی به زندگی بشر، در مقابل نگاه‌های ارزشی است. این سیر تاریخی، بشر و دانش او از امور را هرچه بیشتر در مرکز تعاملات اجتماعی و سیاسی قرار داده و دیدگاه‌های الوهی و اخلاقی را از اعتبار ساقط کرد. به این ترتیب، باید گفت توسعه علمی‌ و افول مذهب در جامعه مدرن دو حرکت موازی هستند. در این مقاله به بررسی نظریات مطرح در علوم انسانی و اجتماعی، روند رنگ باختن سیستم اخلاق و مذهب، و نتایج مقایسه‌های تاریخی به منظور شناخت ارتباط مدرنیسم و توسعه همجنس‌گرایی در غرب پرداخته می‌شود.

اخلاق‌زدایی؛ جلوه‌ای از مدرنیسم
در نظر آن دسته از جامعه‌شناسان که طبق توصیه امیل دورکیم (Emile Durkheim) خود را «جامعه‌شناس اخلاق» (ethic socialogist) می‌دانند، اخلاق‌زدایی از جامعه نتیجه مستقیم و بخشی از پروژه مدرنیسم (modernism) بوده است. تابوزدایی از مسائل اخلاقی، نتیجه جایگزینی «تخصص» و «قانون» به جای اخلاق به عنوان نهاد مسئول ایجاد انسجام اجتماعی است. 

به اعتقاد این دسته از جامعه‌شناسان، رنگ باختن اخلاق، از منظری دیگر، محصول رخت بربستن مذهب از معادلات رسمی ‌جامعه مدرن است. این در حالی است که سایر شئونات اجتماعی مدرن هرچه بیشتر تخصصی می‌شوند. در چنین جامعه‌ای، گرایشات اخلاقی افراد ماهیت احساسی می‌یابد، زیرا مذهب به عنوان خاستگاه و منبع اصلی ترویج اخلاق، دیگر از اعتبار رسمی ‌چندانی برخوردار نبوده و قوانین اخلاقی در آن الزام‌آور و منبع قانون‌گذاری نیست. در چنین جامعه‌ای، در بهترین حالت، اخلاق تنها به عنوان یکی از «سلائق» موجود در کنار هزاران سلیقه ممکن دیگر به رسمیت شناخته شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. 

روشنفکری، مدرنیسم و توسعه همجنس‌گرایی
در بررسی جنبه‌های نظری مدرنیسم و نقش آن در توسعه همجنس‌گرایی، قبل از هرچیز لازم است به تقسیم‌بندی موجود از این دیدگاه‌ها به پارادایم «جبرگرا» (essentialist) و پارادایم «برساخته‌های اجتماعی»(Social Construction Theory) اشاره شود. 

مطالعات اولیه دوره مدرن بر همجنس‌گرایی صرفاً جنبه توصیفی داشته و مشاهدات انجام شده درخصوص همجنس‌گرایی در جوامع مختلف را بدون نگاه تحلیلی ارائه می‌کردند. مشاهدات همجنس‌گرایانه در این دوره شامل جوامع بدوی بومیان آمریکا، مطالعه همجنس‌گرایان عصر باستان، و تلاش برای دسته‌بندی این مشاهدات بود. 

این بررسی‌ها همجنس‌گرایی را مقوله‌ای می‌دانستند که در سرتاسر جهان و در تمامی ‌فرهنگ و ادوار تاریخی یکسان بوده و از قابلیت چندانی برای تحلیل برخوردار نبودند. با توسعه مطالعات مردم‌شناسانه موسوم به «مردگرایی» (Masculinism) این بررسی‌ها توسعه یافت و علاوه بر بررسی‌های سابق، به تفاوت‌های اندک میان همجنس‌گرایان در جوامع مختلف اشاره کرده و تدریجاً دیدگاه رایج از سکسوالیته «نرمال» و «آنرمال» را زیر سؤال برد. این شیوه بررسی سکسوالیته به دلیل آنکه همجنس‌گرایی (homosexuality) و دگرجنس‌گرایی (heterosexality) را دو تقسیم‌بندی عمومی ‌و جهانشمول می‌دانستند، به نظریه‌های «جبرگرا» موسوم شدند.

در مقابل دیدگاه رایج و یکه‌تاز جبرگرا که برای مدت زیادی بر مطالعات سکسوالیته و همجنس‌گرایی مستولی بود، به تدریج نظریه‌های موسوم به برساخته‌های اجتماعی نضج گرفتند. این سری نظریه‌هاکه با فمینیسم (feminism) آغاز شد، در نوع خود یک انقلاب محسوب می‌شد؛ چراکه برای اولین بار سکسوالیته را مقوله‌ای تاریخی خواند. 

این بدان معناست که، همچون همه امور تاریخی دیگر و تعبیرات و نرم‌های جنسیتی در معرض تغییر، تمامی ‌پیش‌فرض‌هاو شیوه‌های «جهانشمول» (universal) سکسوالیته انکار شدنی‌اند. مدل‌های جنسی، همجنس‌گرایی، هویت همجنس‌گرایان، کشش جنسی، و سایر مقولاتی که زمانی حقایقی مطلق تلقی می‌شدند، به این ترتیب اموری نسبی و در ارتباط با جامعه و تاریخ شناخته می‌شوند. پیرو گسترش این افق دید، باب جدیدی در معنا، نمادگرایی و روابط قدرت گشوده شد و ابزارهای مفهومی ‌برای در آغوش کشیدن تغییرات سکسوالیته در غرب مهیا گشت. 

مدل‌های جنسی؛ برساخته‌های اجتماعی
نظریه‌های موسوم به «نظریه‌های برساختگی اجتماعی» به طور وصف‌ناپذیری توسعه خود را موهون نظریه «برساخته» (construction) میشل فوکو، نظریه‌پرداز مدرن فرانسوی، هستند. فیلسوف فمینیست، سالی هسلانگر (Sally Haslanger)، برساخته را چیزی می‌داند که «محصول دانسته یا نادانسته فعل اجتماعی است». بنابراین تعریف، تمامی ‌تقسیم بندی‌ها، سنن، دیدگاه‌ها، رتبه‌بندی‌ها، و ارزش‌‌گذاری‌های اخلاقی ما محصول قراردادهای قابل تغییر اجتماعی هستند که طی دوره‌های تاریخی مختلف بوده و لذا قابل تغییر، دست‌کاری، و جایگزینی هستند. 

با اتکاء بر این نظریه، برساختگی اجتماعی بر آن است تا تعاریف موجود از مدل جنسی برتر و بدتر را واسازی کرده و دوگانه همجنس‌گرا/ دگرجنس‌گرا را در جامعه غرب به چالش بکشد. برخلاف نظریه‌های جبرگرا، این نظریه‌ها قصد دارند تا جنبه ارادی برای همجنس‌گرایی در نظر گرفته و لذا به آن معنا، انگیزه، عمق، و هویت ارادی بخشند. 

برساختگی مدعی آن است که تنها یکی از «لنز»‌های هزارگانه‌ای را فراهم می‌کند که از ورای آن می‌توان همجنس‌گرایی را طور دیگری دید و آن را نفی نکرد. این دیدگاه، دوگانه همجنس‌گرا/ دگرجنس‌گرای تمدن غرب را به پیروی از فوکو «افسانه» (myth) خوانده و در صدد ارائه افسانه خود از مدل‌های جنسی است که در آن همجنس‌گرایی دیگر یکی از اقلیت‌های جنسی نیست. 

برساختگی از طریق ارائه یک مدل شناخت که شناخت صحیح و قطعی از سکسوالیته را به دلیل موقعیت‌مندی (situationality) و تاریخی بودن سکسوالیته زیر سؤال می‌برد، امیدوار است این امکان را فراهم کند که کنترل هرچه کمتری بر سکسوالیته میسر شود و انتخاب‌های بیشتری به عنوان انتخاب «قابل قبول» مجال بروز پیدا کنند. 

به علاوه، این رویکرد شناختی با برشمردن ساختارهای مختلف اجتماعی و فرهنگی که بستر مدل‌های جنسی متنوع را فراهم می‌کند، در حقیقت امکان ساختارشکنی به منظور تبیین و توضیح، و لذا بازسازی ساختار یا ارائه راهکارهای جدید را به نفع چندگانگی و واگرایی فراهم می‌نماید.  

نظریه‌های برساخته اجتماعی
فمینیسم

فمینیسم در توسعه نظریه‌هایی که در پارادایم «برساخته‌های اجتماعی» می‌گنجند، نقش بی‌بدیلی دارد. این نظریات قایل به نسبیت فرهنگی (cultural relativism) بوده و پدیده‌هایی همچون همجنس‌گرایی را زاییده شرایط عدیده اجتماعی و فرهنگی جوامع در ادوار تاریخی می‌دانستند. به این ترتیب، همجنس‌گرایی نه یک پدیده ثابت و یکسان، که پدیده‌ای نسبی، تاریخی و فرهنگی معرفی شد. 

فمینیست‌هایی همچون گایل روبین (Gayle Rubin)، آدریان ریچ (Adrienne Rich)، اولین بلک وود (Evelyn Blackwood)، و استر نیوتن (Ester Newton) در دهه ۷۰ به بحث در این زمینه پرداختند که تفاوت‌های سکسوالیته (مدل‌های جنسی) ریشه در تفاوت‌های اجتماعی نقش‌های جنسی دارد، نه در تفاوت حتمی ‌زن و مرد. در نظر این دسته، «نابرابری» جنسیتی نه حاصل تفاوت‌های طبیعی دو جنس، که حاصل ساختارهای اجتماعی مترتب بر دو جنس یا همان «سیستم‌های جنسی» است. 

در نظر روبین، «هویت جنسی»(sexual identity) و «جنسیت» دو مقوله مجزا از هم‌اند و لذا تئوری‌های مجزا از هم را می‌طلبند. وی با ارجاع به نظرات مارکس، فروید، و لوی استراوس اینطور استدلال کرد که «ازدواج» شیوه‌ایست که به مردان برای تسلط بر زنان حقوقی ارائه می‌کند که زن را در جایگاه «کالا» یا «ابزار» تولید تنزل می‌دهد. 

ریچ در انتقاد به مطالعات مردگرایان (masculinist) که زنان را در مطالعات خود نمی‌گنجاندند به این دلیل که همجنس‌گرایی زنان (lesbianism) را قابل شناسایی از همجنس‌گرایی مردان (gayship) نمی‌دانستند، عنوان داشت که همجنس‌گرایی زنان قابل قیاس با همجنس‌گرایی مردان نیست. 

در نظر وی، دگرجنس‌گرایی وسیله‌ای برای مردان بود تا بتوانند تسلط خود بر زنان را تداوم بخشند. همچنین، وی معتقد بود ازدواج کودکان، نفقه، مهریه، پرده حایل میان زنان و مردان (در جوامع اسلامی)، سقط جنین دختران در برخی جوامع، همگی گونه‌های اجتماعی برای تداوم بخشیدن دگرجنس‌گرایی است. در مقابل این روند کنترل‌گر و غیرحقیقی، برقراری رابطه جنسی میان زن- زن می‌تواند یک شیوه مقاومتی برای واسازی ساختارهای موجود باشد. در نقد این دیدگاه، ان فرگوسن (Anne Ferguson) معتقد است به این ترتیب، همجنس‌گرایی زنان تنها برای مقاومت است نه انتخاب شخصی زنان برای ارتباط جنسی. 

بلک وود با اشاره به تفاوت ساختارهای جنسیتی زنان و مردان در جوامع مختلف این‌طور استدلال می‌کرد که همجنس‌گرایی زنان و مردان نیز با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. وی همجنس‌گرایی زنان و مردان را محصول شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف می‌دانست که لزوماً یکسان نیستند. برای مثال، از «خواهران چین» و «سمن»‌های پاپوا گینه‌نو یاد می‌کند که در نتیجه شرایط اجتماعی و اقتصادی متفاوتی به همجنس‌گرایی روی آورده بودند؛ شرایطی که برای جنس مخالف در همان جوامع موجود نبود. 

نیوتن با ارائه تحلیل‌های اقتصاد سیاسی همجنس‌گرایی در دهه ۶۰ میلادی و تبیین تأثیر این شرایط بر طبقات مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که اگر چیزی به نام مدل جنسی «غلط» در نتیجه این شرایط اکتسابی- قابل تغییر- قلمداد می‌شود، آنگاه می‌توان گفت چیزی به نام مدل جنسی «صحیح» هم می‌تواند اکتسابی و محصول شرایط - و لذا قابل بازنگری- تلقی شود. 

روشنفکری فرانسوی (French intellectualism)
همان‌طور که در دیدگاه‌های سایر نظریات مشاهده می‌شود، روشنفکری فرانسوی تا حد زیادی مرهون نظریات میشل فوکو (Michael Foucault)، فیلسوف و جامعه‌شناس مدرن فرانسوی است. نظریه برساخته فوکو یکی از نظریه‌های مطرح در پارادایم «برساخته‌های اجتماعی» است و می‌توان گفت این پارادایم نام خود را از نظریه فوکو وام گرفته است. ایده‌های او به فمینیسم این امکان را داد تا روابط جنسی «نرمال» و «منحرف» را یک میزان مقولاتی تاریخی و «موقعیت‌مند»، لذا قابل تغییر بدانند. این بدان معناست که این دوگانه نرمال/ منحرف غیرجهانشمول هستند؛ چراکه هر دو «برساخته»اند. 

فوکو در توضیح شکل‌گیری تاریخی همجنس‌گرایی می‌گوید: «همجنس‌گرایی زمانی به عنوان یکی از مدل‌های جنسی متولد شد که از یک عمل لواط به حالتی از دوجنسی بودگی و تغییر جنسیتی درونی تغییر یافت. لواط یک انحراف گذرا بود، اما همجنس‌گرایی برای خود یک گونه است.»

جامعه‌شناسی
مری مکینتاش (Mary McIntosh)، جامعه‌شناس همجنس‌گرایی در دهه ۶۰ انگلستان، در رد نگاه کلینیکی و درمانی به همجنس‌گرایی، همجنس‌گرایی را نه یک «وضعیت» مثل بیماری، که «ایفای یک نقش اجتماعی» نامید. وی رابطه جنسی را امری سیال دانست که نمی‌تواند محدود به دوگانه همجنس‌گرایی/ دگرجنس‌گرای بماند. وی برای اولین بار در علم جامعه‌شناسی، همجنس‌گرایی را امری تاریخی و لذا موقعیت‌مند و غیرجهانشمول معرفی کرد. 

تاریخ
جفری ویکز (Jeffery Weeks)، مورخ سکسوالیته انگلیسی، با اقتباس از نظرات مکینتاش، میان همجنس‌گرایی به عنوان یک رفتار و همجنس‌گرایی به عنوان یک هویت تفکیک قائل شد؛ چرا که به اعتقاد وی، رفتار یا عمل همجنس‌گرایی در طول زمان و با تغییر شرایط یکسان است، اما هویت، تابع پیرنگ‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی است. 

سایر نظریات مدرنیسم
سرمایه‌داری و همجنس‌گرایی

جان دمیلیو (John D‪'‬Emilio)، در مقاله «کاپیتالیسم و هویت گی»، جهان‌شمول و تاریخی بودن همجنس‌گرایی را رد کرده و آن را پدیده‌ای متعلق به سیستم سرمایه‌داری، به عنوان یک سیستم اقصادی مدرن می‌داند. به اعتقاد وی، توسعه سرمایه‌داری و کار آزاد مترادف با تغییرات اجتماعی از جمله توسعه خانواده پراکنده و کم جمعیت، معنای روابط دگرجنس‌گرایی، و ایدئولوژی خانواده بود. 

وی با اشاره به تاریخ قرن ۱۷ انگلستان و سیستم خانواده‌محور تولید اقتصاد کشاورزی که تا حد بسیاری متکی به کار فرزندان بود، به تأکید پیوریتن‌ها(Puritans) بر مدل جنسی دگرجنس‌گرا اشاره می‌کند؛ وضعیتی که با تغییر سیستم اقتصادی و تولیدی به نفع فرزندان کمتر و پایان محوریت خانواده، رو به افول گذارد. 

با فرا رسیدن دهه ۲۰ قرن بیستم، تنها معنای خانواده عبارت بود از صمیمیت، تفریح، و خوشگذرانی، در حالی که نقش کارکردی خانواده رنگ باخته و رابطه جنسی در آن نه به منظور تولیدمثل، که برای کسب لذت برقرار می‌شد. به این ترتیب، سیستم سرمایه‌داری «خلأ» لازم برای توسعه هویت همجنس‌گرا را به وجود آورد - که علی‌رغم وجود در اقتصادهای سنتی، هویت و فضایی از آنِ خود نداشت. 

به این ترتیب، دمیلیو همجنس‌گرایی را نه یک پدیده ضروری و جهان‌شمول، که محصول ساختار اجتماعی و ابزار تولید می‌پندارد.

نظریه آنرمال
نظریه آنرمال (queer) که یکی از عناوین مورد استفاده برای اقلیت‌های جنسی نیز هست، در دهه ۹۰ میلادی و بر مبنای نظریات لویی آلتوسر (Louis Althusser)، ژاک لاکان (Jacques Lacan)، زیگموند فروید (Sigmund Feud)، فردیناند دو سوسور (Ferdinand de Saussure)، و میشل فوکو بنیان نهاده شد. 

نظریه آنرمال اختصاراً برای اطلاق بر هرگونه رفتاری که از سوی سنت‌های جامعه «نرم» و «نرمال» تلقی می‌شوند، ایجاد شد تا به این وسیله هرگونه حرکت یا هویت در حال شکل‌گیری اجتماعی، از جمله گرایشات جنسی در حال گسترش جامعه مدرن را، انسجام بخشیده و در قالب یک نظریه قابل بررسی ارائه نماید. 

این نظریه، ماهیتاً به پادارایم برساختگی بسیار نزدیک است، با این تفاوت که نظریه آنرمال عامداً به خیزش برعلیه نرم‌های رایج و ایجاد و پیروی از سبک زندگی‌های غیرمعمول تشویق می‌کند. 

به گفته آنامری خوزه (Annamarie Jagose)، یکی از نظریه‌پردازان آنرمال، «کوییر، همواره در حال ایجاد است، مرکزیتی در حال شدن دائمی ‌است، با منفی‌گرایی آرمان‌گرایانه، که به درون آرمانی که تحققش غیرممکن است نقب می‌زند.»

طبعاً، چنین نظریه رادیکال که درصدد واسازی تمامی‌ ساختارهای اجتماعی موجود است، از سوی گروه‌های مختلفی که از براندازی تمامی ‌محورهای موجود هویت‌بخشی به هراس افتاده‌اند، با مخالفت جدی مواجه شد. 

رابطه جنسی و روابط قدرت
یکی از نظریات تاریخی نزدیک به رویکرد برساختگی، نظریه روابط قدرت ‌هالپرین است. دیوید ‌هالپرین (David Halperin)، نویسنده مقاله «آیا تاریخی برای سکسوالیته موجود است؟» می‌نویسد، برخلاف سکس، سکسوالیته پدیده‌ای اجتماعی است، نه رابطه‌ای طبیعی و فردی. وی با تشریح سلسله روابط قدرت در یونان باستان و تعیین‌کنندگی آن بر روابط جنسی آن را با روابط قدرت و روابط جنسی در غرب دوران مدرن مقایسه می‌کند. 

به گفته وی، تقسیم‌بندی اجتماعی یونان باستان به شهروندان درجه یک - شامل مردان بزرگسال یونانی- و شهروندان درجه دو -شامل زنان، کودکان و بردگان زن و مرد-، ماهیت سکسوالیته را در عمل دخول، صرف‌نظر از جنسیت افراد، تعریف می‌کند؛ به این ترتیب که فردی که عمل دخول را انجام می‌دهد، فرد برتر و در جایگاه قدرت و فردی که دخول بر او صورت می‌گرفت، شهروند پست بود و در این میان، نه رابطه جنسی یا جنسیت دو طرف، که رابطه قدرتی بود که محور هویت فرد را تشکیل می‌داد. 

با تغییر سیستم طبقه‌بندی اجتماعی در دوران مدرن، این ماهیت سکسوالیته رنگ باخته و روابط جنسی غرب معاصر، صرف‌نظر از آنکه جهت دخول از کدام فرد به دیگری باشد، به صورت برابر صورت می‌گیرد. به این ترتیب، تقسیم همجنس‌گرایی در دوران معاصر از تقسیم‌بندی آن در یونان باستان کاملاً بی‌مورد به نظر می‌رسید؛ در دوره باستان، این ارتباط برمبنای طبقه اجتماعی بالادست و فرودست تعریف می‌شد، در حالی که در دوره معاصر، ارتباط جنسی بر مبنای ترجیح جنسی هر فرد صورت می‌گیرد.

پارادوکس عمل و نظریه
با وجود توسعه مبانی فکری همجنس‌گرایی که راه را برای روبرویی جامعه غرب با همجنس‌گرایی باز کرد، جنبش‌های مدنی حال حاضر در غرب، مطلقاً با اتکاء بر نظرات جبرگرایانه و جزمی‌ همجنس‌گرایی به مطالبه حقوق خود می‌پردازند. 

پس از معرفی و توسعه نظریات فمینیستی و سایر نظریات که بدنه پارادایم برساختگی اجتماعی را شکل دادند، نظرات جبرگرایانه پژوهشگران در حوزه‌های جامعه شناسی بیولوژیک و روانشناسی تکاملی در دهه ۹۰ توجهات عمومی‌ را به خود جلب کرد. در این میان، انتشار نتایج تحقیقات سیمون لوای که با بررسی بافت مغز تعدادی زن و مرد همجنس‌گرا و دگرجنس‌گرا پس از مرگ هیپوتالاموس همجنس‌گرایان و زنان را از هیپوتالاموس مردان کوچک‌تر معرفی می‌کرد، مایکل بیلی و ریچارد پیلارد، مبنی بر این که هرچه ساختار ژنتیکی برادرها به هم شبیه‌تر است، گرایشات جنسی آنها مشابه‌تر است، و دین همر، که مدعی کشف ژن همجنس‌گرایی شده بود، همهمه عمومی ‌زیادی ایجاد کرد. این درحالی بود که این نظریات با نقدهای جدی از سوی غیرجبرگرایان مواجه شدند. از جمله روش‌شناسی این پژوهش‌ها و این اصل که نمی‌توان با مطالعه حشرات و جانوران به تعمیم‌هایی درباره انسان‌هادست زد، نقدهای جدی‌تری محسوب می‌شدند.

Born this way: جنبش همجنس‌گرایی در دام
همانطور که گفته شد، جنبش جهانی همجنس‌گرایی برای مطالبه حقوق برابر با دگرجنس‌گرایان، اینگونه وضعیت خود را تشریح می‌کند که همجنس‌گرایی نه یک انتخاب، که یک وضعیت مادرزادی است و لذا نمی‌توان آن را تصحیح یا درمان کرد. این گرایش، علی‌رغم نقش نظریه‌های برساختگی اجتماعی در توسعه پذیرش همجنس‌گرایی و به این دلیل بود که اجتماع همجنس‌گرایان این اصل را درونی کرده‌اند که در اصل «انتخاب»، گزینه‌های «خوب» و «بد» وجود دارد و لذا گزینه بد قابل تصحیح به نفع برگزیدن گزینه خوب است و این وضعیت مطلوب برای حمایت از همجنس‌گرایی نیست. 

حامیان رویکرد برساختگی برای جلب حامیان همجنس‌گرایی به این نظریه، اقدام به مقایسه «انتخاب» مدل‌های جنسی با انتخاب میان بستنی وانیلی و بستنی شکلاتی، و هر دو گزینه روزمره دیگر می‌نمایند تا به این ترتیب، همجنس‌گرایی را امری عادی و یکی از گزینه‌های موجود و بی‌مناقشه معرفی نماید. 

نظریه توطئه روشنفکری
در میان مکاتب اصلی مطالعات فرهنگی، «مکتب فرانکفورت» (Frankfurt School) که عمدتاً متشکل از نخبگان فکری یهودی بوده است را سنگ‌بنای روشنفکری مدافع همجنس‌گرایی می‌دانند. 

تیموتی متیوز (Timothy Mathews)، استاد دانشگاه یو سی ال انگلستان، که از این مکتب به عنوان پیش‌رو مباحث آکادمیک و فرهنگی همجنس‌گرایی یاد می‌کند، به طور ویژه آن را مرتبط با پروژه‌های تاریخی صهیونیسم می‌داند که برای تزلزل بخشیدن به حیات جمعی در پوشش مواجهه سوسیالیسم با سرمایه‌داری فعالیت می‌کرد. 

نام‌آشنایانی همچون جرج لوکاس (George Lucas)- صاحب ایده انقلاب از طریق برانگیختگی جنسی-، فلیکس ویل (Felix weil)، و ماکس هورکایمر (Max Horkheimer) در دهه ۲۰ قرن بیستم میلادی مکتب و انستیتو فرانکفورت را در آلمان تأسیس کردند. 

پس از روی کار آمدن هیتلر و مرکزیت یافتن این مکتب در ایالات متحده، هربر مارکوزه (Herbert Marcuse)- که به دلیل ترویج آزادی جنسی مورد نفرت پاپ بود-، تئودور آدورنو (Theodore Adorno)، اریک فروم (Erich Fromme)، و یورگن ‌هابرماس (Urgern Habermas) به این مکتب پیوستند. عمق نفوذ دیدگاه‌های این نظریه‌پردازان که از حوزه مطالعات فرهنگی بسیار فراتر می‌رود، سبب می‌شود نظریه متویز، در صورت صحت، از اهمیت بالایی برخوردار شود.

به عقیده متیوز، متفکرین این مکتب، به «فرهنگ» به عنوان ابزار مدرن، نرم و دیربازده انقلاب نگریستند و آن را قالب مناسبی برای ایجاد «اصلاحات» اجتماعی یافتند و برای رسیدن به اهداف خود در تضعیف جوامع به طور اخص نهاد خانواده، آموزش، رسانه، سکس و فرهنگ عامیانه را هدف قرار دادند. 

این دانشمندان، به گفته متیوز، با کانالیزه کردن منابع موجود همچون نظریات روانشناس آلمانی، زیگموند فروید، و فیلسوف آلمانی، کارل مارکس، و تفسیر آنها در قالب نظرات خود، به بحث درباره «پان سکچوالیسم»، «تک‌جنسیت‌گرایی»، زدودن تفارت‌های دو جنس زن و مرد (فمینیسم)، زدودن روابط سنتی زن و مرد، و ازدواج همجنس‌گرایان پرداختند. 

تبعات، ضرورت‌ها، و راهکارها
همانطور که گفته شد، ترویج همجنس‌گرایی و مباحث مشابه دیگر نظیر سقط جنین، تحت عنوان تقابل مدرنیسم و اخلاقیات قابل بررسی هستند. در پایان این مبحث و به عنوان جمع‌بندی بحث همجنس‌گرایی مدرن باید گفت، اگرچه حذف اخلاق از حیطه زندگی جمعی افراد در جامعه خنثای بروراتیک و سرمایه‌داری با اهداف مشخصی پیش گرفته شده است، اما این وضعیت ماهیتاً نمی‌تواند از دوام چندانی برخوردار باشد. 

علت این امر در بیان برایان ویلسون (Bryan Wilson)، جامعه‌شناس اخلاق، آن است که جوامع متشکل از افراد بشر هستند و بشر به طور ذاتی نیازمند آرمان و هدف «مشترک» است. این در حالی است که اهداف تعریف شده جامعه سرمایه‌داری مترتب برآوردن نیازهای مادی در سطح فردی بوده و توسعه ملی نیز در همین راستا صورت می‌گیرد. 

بااینحال، توسعه ایده«جهانی شدن» که تا حدودی از سوی سران کشورهای توسعه‌یافته برای یافتن تسلط بر کلیه منابع جهانی صورت می‌گیرد، خود عاملی برای حس هم‌زادپنداری افراد در سطوحی فراتر از سطح ملی شده و مسبب احیای آرمان‌خواهی جمعی خواهد بود. 

تامپسون و شارما (Thompson and Sharma)‌ در مقاله خود به این حقیقت اشاره می‌کنند که برخلاف نظریه سکولاریسم مبنی بر رنگ باختن تدریجی مذهب و اخلاق در روند مدرنیزاسیون، توجه مخاطبین و مصرف‌کنندگان در جوامع مصرف‌گرا به مباحث اخلاقی، موجب توسعه تدریجی مباحث اخلاقی و بازگشت مذهب به جامعه خواهد بود. به این ترتیب، گرایشات اخلاقی بشر از گرایشی فردی و احساسی خارج شده و مذهب، بار دیگر، انسجام‌بخشی به سیستم اخلاقی جوامع را بر عهده خواهد گرفت. بااینحال، لازم است این روند به صورت کنترل‌شده و طبق نظریه سکولاریزاسیون ماکس وبر (Max Weber)، در قالب‌های قابل درک برای مخاطبین و سیاست‌گذاران، یعنی منطق، استدلال، و تعقل ارائه شود. بهره‌برداری از نظریه «گفتمان» و تکثر شناخت‌شناسی میشل فوکو، یکی از قالب‌های نظری مناسب برای پی‌گیری جایگاه اخلاق و مذهب در بده‌بستان‌های سیاسی و اجتماعی به صورت قاعده‌مند است. 

پی‌گیری قاعده‌مند این سیر بازگشت اخلاقیات به جامعه می‌تواند در حوزه‌های عمده‌ای همچون رسانه، سیستم آموزشی، تفریحات، سیستم قضایی، سیاست‌های اقتصادی، سیاست‌های داخلی و خارجی کشورها، و برنامه‌ریزی‌ها و هدف‌گذاری‌های سازمان ملل دنبال شود. 

در حال حاضر، سازمان‌های جهانی، ملی، و محلی بیشماری سرگرم معرفی همجنس‌گرایی به عنوان یک«سبک» زندگی و یک «مدل» جنسی از میان مدل‌های جنسی «چندگانه» هستند. این امر به تدریج می‌تواند منجر به شکل‌گیری سیستم اجتماعی‌ای شود که به زحمت قابل منحل شدن است. 

ضروری است سازمان‌های بیشتری با اتخاذ سیاست معکوس فعالیت‌های اخلاق‌گرایانه را در قالب‌های مشخص شده و با وارد کردن نیرویی قابل قبول در جهت عکس این سازمان‌ها، دنبال کنند. منابع این سازمان‌ها می‌تواند قبل از هرچیز، اتکا به تقاضای جوامع در سطح فردی برای حفظ و ارائه مدل‌های فرهنگی و سیاسی منطبق بر اخلاق باشد. 

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

پی‌نوشت
-Secularization, Moral Regulation and the Mass Media, The British Journal of Sociology, Vol. 49, No. 3 (Thompson & Sharma, 1998), pp. 434-455
-Hewitt, Andrew (1996). Political Inversions: Homosexuality, Fascism, and the ModernistImaginary, Stanford University Press
-http://servv89pn0aj.sn.sourcedns.com/~gbpprorg/obama/incogman.net-the-frankfurt-school-conspiracy-to-corrupt.pdf
‫http://digitalcommons.calpoly.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1083&context=socssp