این انحراف را همانند دیگر انحرافات جنسی میتوان یک بیماری قلمداد کرد که دامنه ابتلاء به آن بسیار متنوع و تابع شرایط بسیاری است و نوع درمان آن نیز با توجه به علل اولیه متفاوت خواهد بود.
(نکته جالب توجهی که قبل از ورود به بحث درمان همجنس گرائی باید بدان پرداخت شیوع این عمل در میان نوجوانان خصوصا پسر و برطرف شدن خود بخود این عادت همزمان با ورود یک جنس مخالف به فضای عاطفی وجنسی نوجوان است که با توجه به این مقوله آمار حقیقی افراد مبتلا به همجنس بازی به شدت کاهش خواهد یافت)
علل فردی
این علت معمولا از ناهماهنگی هورمونی نشات میگیرد به گونه ای که فرد میزان هورمون متعلق به جنس مخالف را بیش از حد نیاز دارد و یا اینکه از لحاظ هورمون جنسی متعلق به جنس خود دچار کمبود است که این فاکتور غالبا به صورت ژنتیکی به فرد میرسد ویا فرد از لحاظ تغذیه ای و یا آب و هوائی در نقطهای قرار میگیرد که این هورمونها در او رشد میکنند که البته اوج این اختلالات از زمان بلوغ آغاز میشود و در صورت تشخیص به موقع و تجویز هورمون لازم که البته مقدار و نوع مصرف آن باید با هماهنگی پزشک متخصص غدد باشد به راحتی قابل درمان است اما با توجه به مخفی بودن تمایلات جنسی در جوامعی چون ایران این انحراف دامانگیر فرد است و تا سنین پیری نیز این انحراف والبته در اشکال بسیار متاسف کننده دیده میشود.
علل اجتماعی
علل اجتماعی این انحراف نیز بسیار متنوع و البته تاثیر گذار است به گونه ای که فرد همجنس باز با حداقل تمایلات درونی و به شرط فراهم بودن شرایط اجتماعی در سراشیبی انحراف جنسی قرار میگیرد در حالی که بدون این شرایط شیوع این انحراف به حداقل خواهد رسید
1-تجاوز جنسی از سوی بزرگسالان : این عامل از شایع ترین زمینه های پیدایش همجنس بازی است به گونه ای که اغلب همجنس بازان سابقه مورد سوء استفاده گرفتن توسط همجنسان بزرگتر از خود را دارند و در سنین نوجوانی تمایل به برقراری رابزطه جنسی با همجنسان بزرگتر در این گونه افراد به فراوانی موجود است و در سنین بالاتر این تمایل به صورت برعکس نمود پیدا میکند وفرد تمایل دارد تا به همجنسان همجنس یا کوچکتر از خود تجاوز جنسی نماید که در این گونه موارد توصیه میشود فرد تحت درمانهای روانشناسی بالینی ورفع عقده های جنسی با حضور مشاوران قوی قرارگیرد.
2-حضور مداوم و مستمر در محیطهای جنس موافق
این محیطها شامل مراکز نظامی ، زندانها و نیز مدارس خاص و خوابگاه های مجردی ونیز محیطهای صرف مردانه یا زنانه میباشد که میتواند حتی به حالت مصنوعی و بدون تمایل درونی فرد به برقراری رابطه جنسی با همجنس به شیوع همجنس بازی بینجامد تحقیقات جالب توجه در این زمینه نشان میدهد که در صورت عدم توجه سریع، فرد در این گرداب گرفتار و در بلند مدت قابلیت تبدیل به یک همجنس بارز را خواهد داشت.
3- از نکات بسیار مهم در ترویج همجنس بازی فراهم نگشتن موقعیت ازدواج در میان جوانان است وبا توجه به سهولت برقراری این رابطه میان دوهمجنس عمل همجنس بازی را میتوان از اصلی ترین عوامل کاهنده میزان ازدواج دانست.
4-ناراضی بودن از وضعیت زناشوئی: مطالعات نشان میدهد بخش قابل توجهی از همجنس بازان متاهل از روابط جنسی خود ناراضی هستند و برای کامجوئی جنسی به ساده ترین روشهای موجود دست میزنند و چنانچه موقعیت همجنس بازی نیز خصوصا با پسران شبیه به دختر فراهم شود ازان عمل ابائی ندارند و در حقیقت ایشان را نمی توان همجنس باز واقعی نامید
درمان رویکردهای اجتماعی به همجنس بازی
به نظر میرسد پس از فراهم نمودن فرصتهای ازدواج جوانان و جلوگیری از بوجود آمدن محیطهای هوس آلود اجتماعی برای جوانان همجنس گسترش مبانی اعتقادی و فرهنگی در این زمینه بسیار مفید باشد و با توجه به رویکرد سختگیرانه اسلام در این زمینه تعمیق باورهای دینی به رواج پلیس درون کمک فراوانی خواهد کرد
تمایلات همجنس گرایانه یا همجنس خواهی نوعی انحراف جنسی است که فرد علی رغم سلامت جسمانی به همجنس خود تمایل جنسی پیدا می کند.این تمایلات همجنس خواهانه می تواند یا به صورت افکار وسواس گونه جنسی به همجنس باشد و یا انجام عمل جنسی برای رسیدن به لذت جنسی باشد.
از جمله مهمترین عوامل تمایلات هم جنس خواهانه تجربیات دوران گذشته فرد مانند تجاوز جنسی، تجربیات همجنس بازی توام با کنجکاوی دوران خرد سالی، عدم توانایی در ایجاد ارتباط با جنس مخالف، و متاسفانه نگرش حمایت آمیز و همچنین قانونی جلوه دادن همجنس بازی در بعضی از جوامع و غیره می باشد.
به نظر می رسد که تمایلات همجنس خواهانه تشابه بسیار زیادی با اعتیاد دارد. یک فرد معتاد هم دارای وابستگی روانی و هم جسمانی به مواد مخدر می باشد. در واقع فرایند اعتیاد به این صورت است که فرد معتاد پس از مصرف مواد و اولین تجربه لذت بخش روانی وابستگی جسمانی به آن مواد پیدا می کند. و یک فرد همجنس خواه نیز پس از تجربه هم جنس بازی تغییر و تحولات جسمانی (عادت جسمانی) در او به وجود می آید و پس از آن از نظر روانی در او وابستگی و میل به همجنس بوجود می آید.
درمان: در صورتی که فرد تمایل به درمان داشته باشد به راحتی می توان بوسیله هیپنوتیزم درمانی و مشاوره روانشناسی و روان درمانی تمایلات همجنس خواهانه را از بین برد و تمایل به جنس مخالف را در فرد به وجود آورد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در مورد همجنس گرایی اختلاف نظر زیادی وجود دارد و برخی معتقدند این گرایش طبیعی است و برخی معتقدند این گرایش نوعی انحراف است. فروید بعنوان کسی که در روانکاوی نظرات بسیار قوی و مطالعات اساسی دارد معتقد است سیر تکامل جنسی در کودکی ابتدا به خود فرد گرایش دارد و سپس به دیگران گرایش پیدا می کند که این گرایش به دیگران ابتدا به همجنس و سپس به غیر همجنس می باشد و بعد از این مرحله این میل تثبیت می شود. او معتقد است کسانی که همجنس گرا هستند در مرحله انتقال میل جنسی از همجنس تثبیت شده اند و پیشرفت ننموده اند. این وبلاگ مجالی برای بازکردن این نظریه نیست و توصیه من رجوع به کتابهای فروید و سایر کتابهای روانشناسی در این موضوع برای بازشدن بحث است.
فروید این نظریه را بر اساس مطالعات زیادی که انجام داده بیان کرده و بین انحراف و بیماری نیز فرق قایل است و معتقد است افراد همجنس گرا بیمار نیستند ولی دچار انحراف جنسی هستند. وی معتقد است با روانکاوی می توان افراد هم جنس گرا را درمان نمود و نمونه های موفقی نیز ازدرمان این افراد با روانکاوی وجود دارد.
امروزه اختلاف نظرها در این زمینه زیاد است و حتی برخی معتقد به مادرزادی بودن این احساس یا گرایش هستند ولی تحقیقاتی که موید این موضوع باشد وجود ندارد و تحقیقاتی هم که انجام شده و چنین نتیجه گیریهایی نموده در حدی معتبر نیست که این موضوع از نظر علمی ثابت شود. آنچه که اثبات شده و علمی است اینست که گرایش به جنس مخالف یک امر فطری است و افرادی که همجنس گرا هستند نتوانسته اند این حس و گرایش فطری را به درستی متبلور نمایند و در واقع نظریه فروید در این زمینه تا بحال رد نشده است. به دلیل اختلاف نظرها در این زمینه همجنس گرایی از تقسیم بندی اختلالات جنسی کنار گذاشته شد. ولی بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان معتقدند این گرایش یک مشکل است که باید مورد درمان قرار گیرد و با مشاوره و روان درمانی انرا درمان می نمایند.
همچنین از نظر ادیان الهی چه دین یهود و چه مسیحیت و چه اسلام ارضای میل جنسی با همجنس چه در زنان و چه در مردان گناه محسوب می شود. در سوابق تاریخی نیز همجنس گرایی مجازاتهای سنگینی در یونان قدیم و روم باستان و ایران قدیم و بعد از ان در بسیاری از نقاط دنیا داشته است. امروز در برخی کشورها همجنس گرایی قانونی شده و در بسیاری از کشورها هم هنوز قانونی نیست و مورد مجازات واقع می شود.
در میان همجنس گرایان در برخی افراد گرایش به هر دو جنس وجود دارد و در برخی فقط به جنس موافق گرایش وجود دارد. کسی که بخواهد می تواند با مشاوره و روان درمانی این مساله را درمان نماید و گرایش به جنس مخالف پیدا کند.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
کمک به افرادی که گرایش ناخواسته به همجنس خود دارند.
اگر شما نمی خواهید همجنسگرا (گی) باشید ، شما مجبور نیستید. راهی وجود دارد برای اینکه بر احساسات و گرایشات به همجنس غلبه کنید. اگر شما می خواهید تغییر در زندگیتان ایجاد کنید شما می توانید. این وبسایت میتواند کمکی برای شما باشد.
گرایش به همجنس یک میل قوی نسبت به افراد با جنس موافق است. این علاقه میتواند به شکل اشتیاق برای توجه شان ، دوستی با آنها ، صمیمیت با آنها ، جذب شدن نسبت به بدنهای آنها و دیگر ویژگیهای جنسی باشد. انجمن روانشناسی از واژه همجنسگرایی برای اشاره کردن به مجموعه این گرایشات ، احساسات ، امیال ، رفتار جنسی ، هویت و همینطور جنبه های وابسته به آن مثل مشکل در مردانگی ، شناخت شخصی از خود ، تعلقات احساسی و موارد ارتباطی استفاده می کند.
فردی که گرایش به همجنس را تجربه می کند ممکن است گرایشات و احساسات جنسی را نسبت به همجنس تجربه کند اما حتما لزومی ندارد که رفتار جنسی با همجنس داشته باشد. گرایش به همجنس نمی تواند فقط به سادگی با وجود و یا عدم وجود رفتار جنسی بیرونی شناسایی شود.
عوامل زیادی باعث بوجود آمدن گرایشات همجنسگرایی می شوند. گرایش به همجنس نتیجه یک فعل و انفعال پیچیده بین شخصیت ، عوامل بیولوژی و تجربه های در حین رشد می باشد.
افراد گرایش به همجنس را انتخاب نمی کنند. این گرایشات بوجود می آیند به این خاطر که نیازهای احساسی و اجتماعی در طی سالهای رشد برآورده نشدند.
مردان به خاطر ترس از زنان گرایش به همجنس پیدا نمی کنند. زنان به خاطر ترس از مردان گرایش به همجنس پیدا نمی کنند. در حقیقت ، روابط با جنس مخالف تاثیر بسیار کمی در بوجود آمدن گرایش به همجنس دارند. در حقیقت گرایش به همجنس مربوط و ناشی از ارتباطات با جنس موافق است.
افرادی زیادی بوده اند که سابقا با گرایش و میل به همجنس و اینکه به اون احساسات عمل کنند ، کشمکش داشتند. اما حالا این احساسات و امیال را کاهش داده و رفتارهای جنسی مرتبط را از زندگی خود حذف کرده و حالا زندگی خیلی شادتری دارند و در آرامش بیشتری به سر می برند.
راه درمان هم جنس بازی و لواط
گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند. از نظر اسلام لواط عمل بسیار پست و شنیع و از جمله گناهان کبیره است که هم ضررهای جسمی دارد و هم ضررهای روحی، بنا بر این هم بیماری روحی است و هم بیماری جسمی و به همین دلیل است که برای جلوگیری از آن مجازات سنگینی از جمله قتل و اعدام تعیین شده است.[۱]
لذا برای کسانی که به چنین عمل زشتی مبتلا هستند راه کارهایی جهت ترک این عمل توصیه می شود:
۱- عدم توجه به ذهنیت ها و افکار مبتنی بر تمایل به همجنس و عدم تمایل به جنس مخالف. هیچ گاه تلقین نشود که: «من به جنس مخالف هیچ علاقهای ندارم و نمیتوانم این علاقه را در خودم ایجاد کنم». هیچ گاه تلقین نشود که «علاقه به همجنس و عدم تمایل به برقراری رابطه با جنس مخالف در وجود من نهادینه شده است و امکان تغییر آن وجود ندارد»؛ چون اولاً: این گونه نیست و شخص با تلاش خود میتواند این مشکل را برطرف سازد، ثانیاً: این تصور جلوی هرگونه تلاش اصلاحی شخص را برای ایجاد تغییر در خود میگیرد.
۲- گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد؛ یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد. در این جا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج می گذرد و این نوع افکار و ذهنیت ها مقدمۀ ورود به آن وادی است. پس باید با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد به مقابله پرداخت؛ یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشد.
۳ – صحنه هائی از زندگی که در آن شخص همجنس گرا نقش واقعی و متناسب با جنسیت خود مانند مرد، پدر، همسر و پسر خانواده یا زن، مادر، همسر و دختر خانواده را بر عهده دارد تصور کند و به آن بال و پر دهد و نقش خود را پررنگ و کامل بیان کند. لازم است این تصویر گری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و… استمرار دهد. در یک کلام به جنسیت خود فکر کند، و همان گونه عمل کند و زندگی اجتماعی خود را تعقیب کند، اگر شش ماه با این طرز تفکر زندگی کند برای همیشه از آن افکار رهائی خواهد یافت.
۴- اجتناب از نگاه شهوت آمیز به جنس موافق. شخص باید مراقب نگاه خود باشد و همان طور که از نگاه شهوت آمیز به جنس مخالف اجتناب میکند، از نگاه هوس آلود به هم جنس نیز بپرهیزد؛ چون از نظر شرعی، نگاه از روی شهوت به همجنس هم حرام است. به طور مثال رسول اکرم (ص) فتنه پسر جوان و زیبا را از فتنه دختر باکره (برای مردها) بیشتر دانسته است.[۲]
۵- اجتناب از تمام ارتباط ها، مکان ها و موقعیت هائی که انجام اندیشۀ همجنس گرایی را تداعی می کند.
۶- افکار خود را کنترل کند. سعی کند به افکار هوسآلود در مورد رابطۀ جنسی با همجنس فکر نکند. هیچ گاه در ذهن به این افکار بال و پر ندهد و آن را برای خود نیاراید. برای این کار، تلاش کند تنها نماند، چون این گونه افکار بیشتر در هنگام تنهایی به سراغ انسان میآید. اگر این افکار، به طور ناخواسته به سراغش آمد، آن را قطع کند، از جای خود برخیزد و به میان دوستان یا اهل خانواده برود و تا زمانی که این افکار کاملاً از ذهن خارج نشده، جمع دوستان یا خانواده را ترک نکند.
۷- توجه به آثار و عواقب همجنس بازی: انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی می شود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر می گذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند. هم جنس بازی (لواط یا مساحقه)، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد؛ یعنی نه تنها فاعل و مفعول با این عمل به آرامش نمی رسند، بلکه بر تحیر و سرگردانی آنها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی دربارۀ هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. سپس فرمود: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمیآید.[۳] همچنین رسول خدا می فرمود: خداوند لعنت کرده مردانی را که خود را شبیه زنان درست می کنند.[۴]
۸- قطع ارتباط با دوستانی که انسان را به سمت این گونه رفتارها و افکار دعوت می کنند.
۹- شخص باید نهایت تلاش خود را بکند که بیکار نباشد. برای این کار، برای ساعات شبانه روز خود برنامه ریزی کند. اوقات خود را با مطالعه، گردش با دوستان، ورزش، و… پر کند.
۱۰- روابط اجتماعی خودش را گسترش دهد. سعی کند روابط خود را با دوستان و همکلاسیهای خوبی که دارد توسعه دهد. با آنان به گردش، کوهنوردی، و دیگر تفریحات سالم برود.
مخالفین همجنسگرایی طیفهای گستردهای را در بر میگیرند که دلایل مختلفی را برای مخالفت خود با ازدواج همجنسگرایان یا به رسمیت شناختن روابط آنها مطرح میکنند؛ این دلایل هم ریشههای دینی و مذهبی دارد (نظیر آن دسته از افرادی که همجنسگرایی را مخالف آموزههای دینی میدانند)، هم ریشههای سکولار و غیردینی (مانند دلایل پزشکی، روانپزشکی و رویکردهای طبیعت گرایانه که همجنسگرایی را ضد طبیعت انسان تشخیص میدهد). برخی از این مخالفتها هم ریشههای دینی و هم ریشههای اجتماعی دارند (نظیر کسانی که همجنسگرایی را عاملی برای به خطر انداختن نهاد خانواده میدانند).
همجنسگرایی نهاد خانواده و وضعیت کودکان را به خطر میاندازد
بر اساس این دیدگاه نهاد ازدواج و خانواده به شکل سنتی از رابطه زناشویی بین زن و مرد به وجود آمده و اجازه ازدواج به زوجهای همجنسگرا نهاد ازدواج و خانواده را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.
به گفته این گروه از منتقدان، امروزه نهاد خانواده به دلیل آمار بالای طلاق (بین 40 تا 50% در جوامع غربی) و همچنین آمار بالای کودکانی که بدون رابطه قانونی ازدواج متولد میشوند (حدود 40.6% ) مورد تهدید واقع شده است(1) و اجازه ازدواج به همجنسگرایان بحران در نهاد خانواده را افزایش خواهد داد)بردفورد & مرکوارت، 2009).
به گفته اندرسون و سایمون، محققین بنیاد هریتج، «در دهههای اخیر ازدواج و تشکیل خانواده تضعیف شده است... تعمیم تعریف ازدواج به رابطه بین همجنس یکی از مهمترین دیدگاههایی است که اخیراً مطرح شده و بنیان خانواده را تهدید میکند»(2) (اندرسون: 2013).
در سوئد از سال 1987 و دانمارک از سال 1989 و نروژ از سال 1993 مزایایی را برای زوجهای همجنسگرا در نظر گرفت شده است. با این حال براساس تحقیقاتی که در سال 2004 توسط استنلی کرتز و در فاصله سال 1990 تا 2000 انجام گرفت، نهاد خانواده در این کشور به شدت تضعیف شده است؛ به شکلی که روابط خارج از ازدواج در نروژ از 39% به 50% افزایش یافته و این رقم در سوئد کاهش سه درصدی را نشان داده است(کرتز: 2004)(3).
به علاوه این گروه معتقدند که ارائه مجوز قانونی برای ازدواج همجنسگرایان قبح روابط جنسی غیرطبیعی دیگری نظیر ارتباطات خارج از ازدواج، رابطه جنسی با محارم، رابطه جنسی با حیوانات، رابطه جنسی با کودکان و.... را نیز ممکن است از بین ببرد.
گلن لوی(4) مشاور ارشد بنیاد الاینس دیفنس(5) در مقاله در لسآنجلستایمز نوشت: چگونه ازدواج بین همجنسبازان، چندهمسری بین زنان و مردان را توجیه میکند(2008)(6)؛ روزنامه اسلیت(7) نیز در مقالهای که در آوریل 2013 به چاپ رساند در این باره نوشت: «رابطه جنسی بین سه (یا چهار یا شش) غیرهمجنس که مایل به چنین ارتباطی هستند اشتباهتر از رابطه جنسی بین دو همجنس نیست.»(کنن، 2013)(8).
اهمیت نهاد خانواده، هم ریشه در آموزههای دینی و هم طبیعت بشر دارد. حامیان خانواده سنتی با اعتقاد به سیستم ارزشی خانوادهمحور مبتنی بر تشکیل خانواده از زن، مرد، و فرزندان (در مقابل خانواده تکوالدی، خانواده با والدین همجنس، و چندهمسری- در مسیحیت-)، نقش مکمل زن و مرد در عین برابری (نقش رهبری برای مرد و نقش حامی برای زن)، و پرهیز از ارتباط جنسی بدون ازدواج، خانواده را اصلیترین نهاد تشکیلدهنده جامعه دانسته و صیانت از آن را در دستور کار دارند.
ازدواج همجنسگرایان و رابطه آن با نهاد خانواده مسئله بسیار مهم دیگری را نیز مطرح میکند و آن هم وضعیت کودکانی است که یا به سبب اینکه یکی از والدینشان وارد روابط همجنسگرایانه شده است در این خانوادهها زندگی میکنند و یا اینکه به فرزندخواندگی زوج همجنسگرا درآمدهاند.
با اینکه حق حضانت فرزند به زوجهای همجنسگرا در بسیاری از کشورهایی که حتی همجنسگرایی در آن غیرقانونی نیست، هنوز قانونی نشده است، اما هر روز تعداد بیشتری از کشورهای غربی و آمریکای لاتین مجوز قانونی برای حضانت کودکان را به همجنسبازان اعطا میکنند. کودکانی که در چنین خانوادههایی زندگی میکنند میتوانند در معرض سوءاستفادههای جنسی، مشکلات روانی، هویتی و افسردگی قرار گیرند و در بزرگسالی نیز به دلیل تجربههای ناخوشایند کودکی مشکلات فراوانی را برای خود و اطرافیان و جامعهشان به وجود آورند.
براساس تحقیقی که در آوریل 2001 در مجله آمریکایی جامعهشناسی(9) به چاپ رسید، کودکانی که با خانوادههای همجنسباز (چه مرد و چه زن) زندگی میکنند احتمال بیشتری دارد که وارد روابط جنسی با همجنس خود شوند(استیسی& بیبیلارز: 2001)(10).
اخیراً پدیدهای به نام «یارگیری برای همجنسبازی»(11) مطرح شده که در آن همجنسبازان در قالب فرزندخواندگی کودکانی را که به فرزندخواندگی پذیرفتهاند به رفتارهای همجنسگرایانه تشویق میکنند. این گروه شعاری را هم برای خودشان دارند که در آن میگویند: «از آنجایی که همجنسبازان نمیتوانند تولیدمثل کنند پس باید یارگیری کنند».
اخبار و آمارهای فراوانی از سوءاستفادههای جنسی مردان همجنسباز نسبت به کودکانی که به حضانت خود درآوردهاند، وجود دارد که مخالفان به آن اشاره میکنند.
مشکل دیگری که کودکان خانوادههای همجنسگرا با آن مواجه میشوند، مشکل در توضیح مدل زندگیشان (که به هر حال در جامعه هنوز هم غیرطبیعی به شمار میرود) برای گروه همسالان و دوستان است؛ این کودکان همچنین مدلهای رفتاری مناسبی از پدر و مادر ندارند؛ چراکه با والدینی زندگی میکنند که تک جنس هستند (هر دو مرد یا هر دو زن). برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که احتمال اینکه این کودکان در آینده وارد ارتباطات همجنسگرایانه شوند، بسیار بیشتر از سایر کودکان است.
همجنسگرایی مغایر با آموزههای دینی است
اگرچه فِرق مختلف مذاهب ابراهیمی امروزه در رابطه با احکام همجنسگرایی کمابیش دچار تزلزل شدهاند، باید پذیرفت مذهب همچنان پیشرو در مبارزه با همجنسگرایی و اعمال محدودیت بر آن است(12). بدون شک، مذهب اصلیترین عامل بازدارنده از همجنسگرایی و پذیرش آن به عنوان امری اجتماعی است.
توجه به نقشه جهانی همجنسگرایی و نظرسنجی سال 2013 که در ژوئن توسط مرکز نظرسنجی پیو منتشر شد، مؤید این امر است که بیشترین مقاومت در پذیرش قانونی و عمومی همجنسگرایی، در کشورهای اسلامی و خاور میانه به چشم میخورد(13).
طبق یافتههای نظرسنجی اخیر مؤسسه تحقیقاتی پیو، مخالفت و موافقت با قانونیشدن همجنسگرایی، ارتباط مستقیمی با میزان اهمیت مذهب در تعاریف فرهنگی و هویتی مردم کشورهای مختلف جهان دارد؛ به این ترتیب که کشورهای توسعهیافته، صنعتی و پیشرفته اروپایی، آمریکایی و آمریکای لاتین همزمان کمترین میزان علقههای مذهبی و بیشترین استقبال از حقوق برابر برای همجنسگرایان و کشورهای درحال توسعه آسیایی و آفریقایی بیشترین علقههای مذهبی و کمترین حمایت از حقوق همجنسگرایان را عنوان کردهاند(همان منبع).
تنها چهار استثناء برای این همبستگی وجود دارد که عبارت است از روسیه و چین که با وجود پایین بودن اهمیت مذهب در زندگی روزمره، حمایت از همجنسگرایی در آنها بسیار ناچیز است، و برزیل و فیلیپین که با وجود پایبندیهای مذهبی مردم، میزان حمایت از همجنسگرایی در آنها چشمگیر است.
نظرات مخالف همجنسگرایی عموماً برخاسته از پایبندیهای مذهبی و یا دکترینهای نشئت گرفته از مذاهب است(همان منبع). کلیسای کاتولیک روم، کلیسای اونجلیکال، مسیحیت و یهودیت ارتودوکس، بوداییهای تراوادا، هندوهای ناسیونالیست، و اسلام مذاهب عمدهای هستند که پیروان خود را به دوری از همجنسگرایی امر کرده و کمابیش بر سیستم اجتماعی و فکری، فرهنگی، هویتی و حقوقی جوامع تأثیر میگذارند(14).
آموزههای این مذاهب از منع ازدواج همجنسگرایان به دلیل مغایرت آن با هدف خلقت که همان تولیدمثل است، تا غیراخلاقی بودن، و بعضاً گناهی نابخشودنی، متغیر است. باید گفت دیدگاههای اکثر این ادیان، به خصوص ادیان مسیحی، به دلیل همبالینی با فرهنگ سکولار و مدرن در غرب، دستخوش تغییرات شده و با گذر زمان انعطاف بیشتری در تفسیرات آیین مسیحیت از همجنسگرایی نشان میدهد
در میان مسیحیان معتقد، عدهای همچون پیروان کلیسای پنتیکوستال همجنسگرایی را نتیجه تسخیر روح فرد توسط شیاطین دانسته و لذا این موضوع را وضعیتی روحی برمیشمارند نه عاطفی یا روانشناسانه.
دیدگاه برجسته دیگر در مسیحیت، نگاه روانشاسان است که میان فعل همجنسگرایی و گرایش همجنسگرایانه در فرد تمایز قایل شده و در مجموع همجنسگرایی را ناشی از اختلال در فرآیند رشد و تربیت فرد به دلیل ضعف همزادپنداری با والد همجنس در دوران کودکی میانگارد. این دیدگاه، همچنین، فردی که به طور ناخواسته و در اثر شرایط عدم دسترسی، همچون شرایط زندانیان، به فعل همجنسگرایی مبادرت نمودهاند را همچون طفلی که تسلطی بر شرایط تربیتی خود نداشته قابل بخشش دانسته و گرایش مذکور را مادامیکه کنترل شده به فعل نیانجامد، مطابق متن انجیل سزاوار سرزنش نمیداند.
باید دانست خیل عظیمی از حامیان همجنسگرایی در دنیای غرب، علاوه بر کسانی که خود را بیدین میدانند، مسیحیانی هستند که با مقایسه همجنسگرایی با سایر قوانین مسیحیت که روزمره نقش میشوند، همچون روابط جنسی خارج از ازدواج، همجنسگرایی را به عنوان یک سبک زندگی مسیحی دنبال میکنند.
در اسلام، مخالفت با همجنسگرایی به طور جدیتری در مقایسه با سایر ادیان دنبال میشود. اسلام مدل ارتباط جنسی که همجنسگرایی ترویج میکند را به دلیل تحریم لواط در قرآن کریم، همچون سایر کتب آسمانی، گناه کبیره دانسته و متخلفین را مجازات میکند.
برخلاف فِرق مسیحیت و یهودیت که به درجاتی انعطاف به این موضوع نشان دادهاند، دو مذهب اسلام، یعنی تشیع و تسنن، به یک میزان همجنسگرایی را مردود شمرده و آن را مایه انحطاط خانواده، جامعه و بشر میدانند.
نگاهی به یافتههای پژوهشهای انجام شده نشان میدهد موافقت عمومی با همجنسگرایی در جوامع اسلامی و آفریقایی از کمترین میزان برخوردار است و باید گفت بخشی از این امر وابسته به پایبندی همهجانبه جوامع اسلامی به قوانین دینی، همچون ماهیت تابوی روابط جنسی خارج از چارچوبهای مشروع است.
براساس گزارش اخیر مرکز پیو، مشاهده میشود که مذهب میتواند یکی از عوامل مهم در تفاوت سطح پذیرش شهروندان آمریکایی در مقایسه با کشورهای اروپایی نسبت به پدیده همجنسگرایی باشد. با وجود تغییرات شدید در افکار عمومی آمریکا نسبت به همجنسگرایی در دهه اخیر، مردم این کشور همچنان کمتر از مردم اروپا همجنسگرایی را امری عادی و قابل قبول میدانند. ۵۲٪ آمریکاییهایی که مخالف قانونی شدن همجنسگرایی در آمریکا هستند، خود را مذهبی میدانند و در مراسم کلیسا شرکت میکنند. این درحالی است که تنها ۳۲٪ اهمیت نهاد خانواده سنتی و ۱۰٪ سایر موارد را به عنوان دلیل مخالفت خود با همجنسگرایی ذکر کردهاند(پیو: ژوئن 2013).
همجنسگرایی تهدید مهمی برای سلامت است
گروه مهم دیگری که مخالف با روابط جنسی بین همجنسبازاناند، گروهی هستند که به مشکلات پزشکی و روانپزشکی چنین روابطی اشاره میکنند. تحقیقات زیادی نشان دادهاند که مردان هجنسباز به شکل قابل ملاحظهای نسبت به مردان غیرهمجنسباز از بیماریهای مقاربتی رنج میبرند. همچنین مجله پزشکی نیوانگلند در گزارشی اعلام کرد: «حداقل 80 درصد مردان همجنسبازی که به کلینک مراجعه کردهاند نشانههایی از بیماریهای واگیردار و علائم عفونتهای رودهای و معقدی را از خود نشان دادهاند»(راندی، 2001: 1)(15). بر اساس همین گزارش روابط معقدی به دلیل انتقال عفونت، در آینده تبدیل به سرطان روده میشوند. در کنار این موارد آمار شیوع بالای بیماری ایدز در بین همجنسبازان، موضوع دیگری است که متخصصین حوزه بهداشت به آن اشاره میکنند. شعاری که این گروه به آن اشاره میکنند این است: «ایدز بیماری همجنسبازان است». این شعار در زمانی به وجود آمد که پزشکان برای اولین بار متوجه شیوع بالای ایدز در میان مردان همجنسباز شدند؛ بدین ترتیب، شعار مذکور در تظاهراتها، بر روی لباسها، دیوارها و سایر اماکن عمومی به چشم میخورد تا تبلیغی بر علیه همجنسبازی باشد.
براساس آمار مرکز کنترل بیماری ایالات متحده 61% از مبتلایان به ایدز در ایالات متحده مردان همجنسباز هستند. براساس این آمار مردان همجنسباز چیزی حدود 2% جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند و با این حال جامعه آمریکا به شدت تحتتأثیر بیماری ایدز، عواقب مالی و روانی آن قرار دارد.
علاوه بر بیماریهای جسمی مشکلات و بیماریهای روحی و روانی زیادی نیز در میان همجنسگرایان دیده میشود. تحقیقات اخیر نشان میدهند که همجنسبازان بیش از سایر افراد در معرض بیماریهای روانی قرار دارند و آمار خودکشی، افسردگی، رفتارهای ضداجتماعی، و سوءمصرف مواد در بین این افراد بیشتر از انسانهای غیرهمجنسگراست. بر ساس یک تحقیق که توسط رمافیدی(1998)(16) انجام شد، احتمال خودکشی در همجنسبازان شش برابر غیرهمجنسگرایان است.
همجنسگرایی مخالف طبیعت انسانی است(17)
این مباحث مبنای خود را نه اخلاق، بلکه طبیعت انسان میدانند و معتقدند روابط همجنسگرایانه مخالف با طبیعت انسان است. افلاطون در کتاب «قانون» خود روابط همجنسگرایانه را ضد طبیعت انسانی میداند. در مجموع گروهی که همجنسگرایی را ضد طبیعت میدانند به این نکته اشاره میکنند که حتی در میان حیوانات هم چنین روابطی وجود ندارد (یا حداقل اصلاً رایج نیست). همچنین تولید نسل و بقای نسل انسان وابسته به رابطه بین زن و مرد و فرزندانی است که از این روابط به وجود میآیند و همجنسبازی بقای نسل انسان را به مخاطره میاندازد.
به عقیده این گروه، انسان مانند هر ارگانیسم زیستی دیگر کارکردها و توانمندیهای مشخصی دارد و استفاده از این کارکردها و ظرفیتها نه تنها مبنای رفتار غریزی او، بلکه نشانهای از عقلانیت اوست(هیاو، 2012: 3)(18).
به نظر این افراد رابطه جنسی تنها برای لذتجویی نبوده، بلکه هدف مهم دیگری که تولیدمثل هست را نیز دنبال میکند و این هدف در روابط میان همجنسبازان دیده نمیشود. به عقیده این گروه، انسان به عنوان یک موجود منطقی و اجتماعی به دنبال بقای نسل خود است. براساس این دیدگاه، رابطه جنسی خوب و مفید رابطه بین مرد و زن بوده و رابطه بین دو همجنس رابطه معیوت و نامطلوب به شمار میرود. ازطرفی استفاده نادرست از ظرفیتها و استعدادهای بدن اشتباه است و به همین خاطر همجنسگرایی عملی غیرعقلانی به شمار میرود(همان منبع).
همجنسگرایی هزینههای مالی بیهودهای بر جامعه تحمیل میکند
گروهی از مردم که مخالف همجنسگرایی هستند معتقدند که نباید از پول مالیات آنها برای حمایت از چیزی صرف شود که به عقیدهشان غلط است. براساس این دیدگاه موافقت با ازدواج همجنسبازان و به رسمیت شناختن روابط آنها باعث میشود که این افراد مانند سایر زوجها از مزایایی نظیر معافیت از مالیات، دریافت کمکهای خدمات اجتماعی، دریافت بیمه عمر، و بیمه سلامت برخوردار شوند و این امر هزینههای اضافی بر جامعه تحمیل خواهد کرد.
این گروه خاطرنشان میکنند که زوجهای همجنسباز در مقایسه با زوجهای عادی از بیماریهای جسمی و روحی بیشتری رنج میبرند که این موضوع خود هزینههای مربوط به ساماندهی آنها را بالاتر میبرد. براساس تخمینهایی که اداره بودجه کنگره در سال 2099 انجام داد هزینه ایجاد شغل برای زوجهای همجنسباز در آمریکا چیزی حدود 596 میلیون دلار خواهد بود(مارسلو: 2009)(19)
جمعبندی
همانطور که در ابتدا مطرح شد طیفهای گستردهای در جوامع مختلف مباحثی را بر ضد روابط همجنسگرایانه مطرح کردهاند که میتوان در آن ریشههای دینی نظیر تهدید بنیاد خانواده، گناه قلمداد کردن این روابط، و همچنین دلایل غیردینی نظیر پیامدهای پزشکی، روانپزشکی و اقتصادی را دید.
آنچه که باید در تحلیل نهایی مورد توجه قرار گیرد این است که چنین مباحثی تا چه اندازه میتوانند افکار عمومی را تحتتأثیر قرار دهند و مورد توجه سیاستگذاران واقع شوند. به نظر میرسد که مخالفین همجنسگرایی نتوانستند در این زمینه چندان موفق عمل کنند و قانونی شدن ازدواج همجنسبازان و حتی حضانت فرزند در بین این افراد، با سرعت زیادی در کشورهای اروپایی، آمریکایی و آمریکای لاتین رو به افزایش است.
سست شدن بنیان خانواده، کمرنگ شدن آموزههای دینی (و در برخی مواقع تحریف این تعالیم برای توجیه همجنسبازی) و از بین رفتن مرزهای روابط فردی و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی از دلایل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
منابع
• A Natural Law Critique of Homosexual Activity, Timothy Hsiao, 2012
• Amber G. Marcellino, et al., "Congressional Budget Office Cost Estimate H.R. 2517" (29 KB) , www.cbo.gov, Dec. 17, 2009
• Ballot Arguments," www.protectmarriage.com
• Bill Roundy, "STD Rates on the Rise," New York Blade News, December 15, 2000, p. 1.
• Debate.org, "Is homosexuality natural?” available at: http://www.debate.org/opinions/is-homosexuality-natural
• Debate.org, "Should homosexual people be allowed to legally adopt children?”, http://www.debate.org/opinions/should-homosexual-people-be-allowed-to-legally-adopt-children
• Glen Lavy, "Gay Marriage and the 'Slippery Slope,'" www.latimes.com, May 21, 2008
• Gregory M. Herek, "Facts About Homosexuality and Mental Health" available at: http://psychology.ucdavis.edu/rainbow/html/facts_mental_health.html
• Jillian Keenan, "Legalize Polygamy!," Slate.com, Apr. 15, 2013
• Judith Stacey and Timothy J. Biblarz, "(How) Does the Sexual Orientation of Parents Matter?," American Sociological Review, Apr. 2001
• Pew Research Center, "In Gay Marriage Debate, Both Supporters and Opponents See Legal Recognition as ’Inevitable’”, available at: http://www.people-press.org/2013/06/06/section-3-religious-belief-and-views-of-homosexuality/
• Ryan T. Anderson, "Marriage: What It Is, Why It Matters, and the Consequences of Redefining It," Heritage.org, Mar. 11, 2013
• Stanley Kurtz, "The End of Marriage in Scandinavia," Weekly Standard, Feb. 2, 2004
• The Global Divide on Homosexuality Greater Acceptance in More Secular and Affluent Countries (June, 2013). Available at: http://www.pewglobal.org/2013/06/04/the-global-divide-on-homosexuality/
• The Seventh-day Adventist™ Church (SDA), Part 1: The SDA & homosexuality: 1976 – 1999. Available at: http://www.religioustolerance.org/hom_sda.htm#
• Timothy J. Dailey, "The Negative Health Effects of Homosexuality” , Family Research Council available at: http://www.frc.org/?i=IS01B1
• W. Bradford Wilcox and Elizabeth Marquardt, "The State of Our Unions: Marriage in America 2009", available at www.stateofourunions.org
پینوشت
1. W. Bradford Wilcox and Elizabeth Marquardt, "The State of Our Unions: Marriage in America 2009", available at www.stateofourunions.org
2. Ryan T. Anderson, "Marriage: What It Is, Why It Matters, and the Consequences of Redefining It," Heritage.org, Mar. 11, 2013
3. Stanley Kurtz, "The End of Marriage in Scandinavia," Weekly Standard, Feb. 2, 2004
4. Glen Lavy
5. Allegiance Defens
6. Glen Lavy, "Gay Marriage and the 'Slippery Slope,'" www.latimes.com, May 21, 2008
7. Slate
8. Jillian Keenan, "Legalize Polygamy!," Slate.com, Apr. 15, 2013
9. American Sociological Review
10. Judith Stacey and Timothy J. Biblarz, "(How) Does the Sexual Orientation of Parents Matter?," American Sociological Review, Apr. 2001
11. Homosexual Recruitment
12. "Ballot Arguments," www.protectmarriage.com (accessed Sep. 15, 2010)
13. The Global Divide on Homosexuality Greater Acceptance in More Secular and Affluent Countries (June, 2013). Available at: http://www.pewglobal.org/2013/06/04/the-global-divide-on-homosexuality/
14. The Seventh-day Adventist™ Church (SDA), Part 1: The SDA & homosexuality: 1976 – 1999. Available at: http://www.religioustolerance.org/hom_sda.htm#
15. Bill Roundy, "STD Rates on the Rise," New York Blade News, December 15, 2000, p. 1.
16. Remafedi
17. Natural Law critics
18. A Natural Law Critique of Homosexual Activity, Timothy Hsiao, 2012
19. Amber G. Marcellino, et al., "Congressional Budget Office Cost Estimate H.R. 2517" (29 KB) , www.cbo.gov, Dec. 17, 2009
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تا به این لحظه مقوله همجنسگرایی توانسته برای خود شهرت بسیار زیادی بر هم زند. طرفداران این گروه معتقدند که چون در عصر کنونی دیگر خبری از برده داری نیست و زنان نیز به آزادی و دموکراسی دست پیدا کرده اند پس دیگر وقت آن فرا رسیده است که همجنس گرایان نیز به حقوق مقتضی خود برسند. به نظر می رسد که جو حاکم بر جوامع نیز به سوی پذیرش یک چنین نظریات پوچ و بی اساسی پیش می رود. این روزها جمع کثیری از همجنس گرایان را مشاهده می کنیم که در ملاء عام در انظار عمومی ظاهر شده و بدوم هیچ ابایی همجنس بودن خود را به صورت آشکارا اظهار می دارند. در بخش های وسیعی از کشورهای غربی، زوج های همجنس مانند زوج های غیر همجنس به رسمیت شناخته می شوند و از امنیت و رفاه اجتماعی کامل نیز برخوردار هستند. برخی از رهبران کلیساها همجنس گرایان را مورد تایید خود قرار میدهند و برای اعظای همجنس گرای کلیسا دعا کرده و از خداوند برایشان خواستار موهبت و برکت می شوند.
عقیده اکثر همجنس گرایان بر این اصول استوار است که...
آنها اینگونه متولد شده اند.
نه در داخل رابطه کسی آسیب می بیند و نه در خارج از رابطه به کسی صدمه زده می شود.
هنگامیکه دو طرف درگیر در رابطه، احساس خوبی نسبت به یکدیگر دارند؛ دیگران حق دخالت در امور آنها را ندارند.
همجنس گرایی و غیر همجنس خواهی به یک اندازه معتبر بوده و باید با دید یکسان به آنها نگاه کرد.
اینگونه متولد شده اند؟
از روزی که بشر برای نخستین بار پا بر روی این کره خاکی نهاده است، تا بدین لحظه همواره شاهد تبعیض های بسیار زیادی در میان توده های مختلف اجتماعی از جمله زنان، سیاه پوستان و معلولین بوده ایم. همجنس گرایان نیز از این مطلب به نفع خود بهرداری کرده اند و خواست اولیه خود را بر این اصل استوار نموده اند که چون گروههای مورد تبعیض قرار گرفته، نهایتا به حقوق خود دست پیدا کرده اند، اینک نوبت به خودشان رسیده که از امتیازات یکسان اجتماعی برخوردار گردند. اما اگر بخواهیم بر اساس آموزش های مذهبی تصمیم گیری نماییم بی شک چیزی بر خلاف این مطلب استنباط خواهد شد...
"جنسیت، نژاد و ناتوانی جسمی در این مورد هستند که یک انسان چگونه است؛ اما در مقابل همجنس گرایی مربوط می شود به اینکه یک انسان تصمیم می گیرد چه کاری انجام می دهد."
از سوی دیگر همجنس گرایان مدعی هستند که پژوهش های علمی ثابت می کنند که چنین گرایش هایی دارای خواستگاه بیولوژیکی در بدن انسان می باشند.
3 تحقیق مختلف از سوی فعالان "حقوق همجنس گرایان" برای حمایت از نظریه مطرح شده در بالا انجام گرفته است که به شرح زیر می باشند: بررسی کروموزوم X ، تحقیق بر روی عملکرد هیپوتالاموس، تحقیق بر روی دوقلوهای همسان همجنس باز.
در تمام کاوش های به عمل آمده نتیجه مشابه بوده؛ البته نباید فراموش کرد که در هر سه مطالعه، محققان به شخصه همجنس گرا بودند. از این گذشته باید توجه داشت که مطالعات آنها توسط محققان دیگر موشکافی و تجزیه و تحلیل نشده است. همچنین رسانه های گروهی هیچ اشاره ای به متدهای به کار رفته در این پژوهش ها نکرده اند و گمان می رود که نتیجه بررسی ها چیزی بیش از یک تصور ساده اندیشانه نباشد. هیچ مدرک موثقی وجود ندارد که اثبات کند همجنس گرایی به دلیل وجود ژن های معینی در بدن انسان بروز می کند.
با توجه به عوامل بیولوژیک و اجتماعی هیچ عذر و بهانه قانع کننده ای وجود ندارد که همجنس گرایان با اتکا به آن بتوانند رفتار خود را توجیه نمایند. برای درک بهتر این قضیه می توان از این مثال بهره گرفت: متهمان بسیار زیادی در سطح جامعه وجود دارند که به سرقت اشیاء و یا مشروب خواری اعتیاد دارند اما این امر سبب نمی شود که اصل حق انتخاب از آنها سلب شود. خودشان می توانند تصمیم بگیرند که این کار را انجام دهند یا خیر. جامعه نیز هنوز خود همین افراد را مسئول مستقیم جرایمشان می داند و خودشان به تنهایی باید در قبال کارهایشان پاسخگو باشند.
گزارش نهایی ارگان تعمید در جنوب اسرالیا (BUWA ) پیرامون تمایلات جنسی بشر حاکی از آن است که فرد تنها با قدرت تشخیص فردی خود تصمیم می گیرد که همجنش باز شود و با انتخاب های آگاهانه خود را در ارتباط جنسی با یکی از همجنسان خود قرار می دهد... این امر هیچ گونه ارتباط معقولی با خصوصیات ذاتی انسان از قبیل جنسیت یا نژاد ندارد. این گزارش همچنین تصدیق کرده که همجنس گرایی از نظر ادیان مختلف گناه شناخته می شود و ارزش های اخلاقی غیر همجنس گرایان را نیز زیر سوال می برد.
ارائه آموزش های بنیادین در مورد ازدواج، زندگی مشترک و مسائل جنسی از قدیم الایام رواج داشته به طوریکه حتی می توان نمونه های آنرا در کتب آسمانی نیز پیدا کرد. در بخش هایی می خوانیم که خداوند مرد و زن را آفرید تا این دو جنس در زندگی مکمل یکدیگر باشند؛ به همین دلیل هم هست که خداوند ابتدا آدم و سپس حوا را خلق نمود نه "آدم و نقی" یا "نرگس و حوا".
برای یک ازدواج سالم و معقول طرفین باید از دو جنس مختلف باشند. در اثبات این نظریه دلایل بسیار زیادی وجود دارند که ما در این قسمت به پاره ای از آنها اشاره مختصری خواهیم داشت.
ساختار آناتومی بدن انسان برای برقراری ارتباط جنسی میان یک زن و یک مرد طراحی شده و علم زیست شناسی ارتباط میان زن و مرد را تایید می کند. هیچ عامل بیولوژیکی ارتباط همجنس گرایانه را تایید و حمایت نمی کند.
آمیزش جنس مذکر و مونث (حتی در حیوانات) آنها را قادر می سازد که تولید مثل کرده و زاد و ولد نمایند. در کتاب های آسمانی نیز می خوانیم که "بارور شوید، تولید مثل کنید و در تمام زمین پراکنده شوید." این پیامی است که قرن ها پیش زمانیکه نوح و قومش توانستند از آن طوفان سهمگن جان سالم به در برند بر آنها نازل شد. اما زاد و ولد و تولید مثل تنها دلیلی نیست که خداوند انسان را از دو جنس مذکر و مونث آفریده . گزارش های (BUWA) از این قرار است که صمیمیتی که از طریق گرایش های جنسی میان زن و شوهر به وجود می آید دارای فواید بیشماری برای هر دو طرف می باشد و از سوی خداوند برای ایجاد پیوند های محکم تر، لذت و خوشی، و نهایتا تولید مثل در وجود آنها قرار گرفته است.
همچنین خدواند به زن و مرد وظایفی را محول نموده که هر یک بتواند مکمل دیگری بوده و زندگی همزیستی مناسبی را در کنار یکدیگر داشته باشند. خانم ها در مواردی که آقایون ناتوان هستند به آنها کمک می کنند و بالعکس مردها نیز در مسائلی که خانم ها قادر به انجام آن نیستند، آنها را کمک می کنند و وظایف هیچ یک نسبت به دیگری برتری ندارد و هر دو در یک سطح قرار دارند. با به کار گیری این روش همواره روح امید و تجلی در زندگی آنها زنده نگه داشته خواهد شد.
کسی آسیب نمی بیند؟
یک کارشناس با صراحت کامل معتقد است که "برقراری ارتباط جنسی با فرد همجنس به طور آشکارا بیماری های عدیده ای را به همراه دارد." البته همه ما می دانیم که برقراری روابط جنسی حتی با جنس مخالف اگر روند بی بند و باری به خود گیرد، ممکن است موجبات ابتلا به برخی از انواع بیماری های آمیزشی را فراهم آورد، اما همجنس گرایی روند سرایت بیماری هایی نظیر تبخال مقعد، هپاتیت B ، انگل، تومور روده و ایدز را تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد. در تحقیقی که بر روی طول عمر مردان همجنس باز در دهه 90 در کانادا انجام شد پژوهشگران به این نتیجه دست یافتند که مردان همجنس باز در حدود 12 تا 8 سال کمتر از همنوعان غیر همجنس باز خود عمر می کنند.
تاثیر آن بر روی اطرافیان
روانشناسان اجتماعی اطمینان خاطر دارند که کودکانی که در خانواده های "گی و لزبین" (همجنس باز) زندگی می کنند اگر چه از لحاظ خصوصیاتی نظیر هوش، پیشرفت، توانایی داوری در امور اخلاقی، صلاحیت و شایستگی اجتماعی و هویت جنسی کمی از بچه هایی که در خانواده های غیر همجنس باز بزرگ شده اند ندارند اما متاسفانه یک عامل منفی بر روی آنها تاثیر پایدار دارد:
"زمانیکه فرد از دوران کودکی چیزی را آموزش ببیند در زمان بزرگسالی به هیچ وجه نمی تواند آنرا فراموش کند و خود را از آن جدا سازد."
شما هیچ گاه قادر نیستید ارزش های اخلاقی و نصایح الهی را به فرزندتان آموزش دهید در حالیکه خودتان پا بر روی آنها می گذارید و نقضشان می کنید. شاید همه ما مرتکب گناهان زیادی در طول روز شویم اما زندگی کردن در یک خانواده هم جنس باز اخلاقی را به صورت عادت در ذهن کودک شکل می دهد که فقط یک رفتار اشتباه نیست بلکه یک گناه نابخشودنی است.
به کس دیگری مربوط نمی شود
فعالان و طرفداران حقوق همجنس گرایانه بر این باورند که همجنس گرایی دو نفر به هیچ کس ارتباط ندارد و فقط به دو نفری که درگیر ارتباط هستند ارتباط پیدا می کند. اما این ادعا با حقیقت فاصله بسیار زیادی دارد. خداوند که خالق و آفریننده همه موجودات است بر تمام امور زندگی انسان ها آکاهی دارد و با قدرت بی حد و اندازه خود برایشان قانونگذاری و برنامه ریزی کرده و آنها را به طور اخص از همجنس گرایی منع نموده.
"شما نباید همچنانکه که با غیر همجنس خود به بستر می روید با همجنس خود نیز این کار را انجام دهید. این امر غیر اخلاقی بسیار ناخوشایند و انزجار آور است."
سرپیچی و نافرمانی از یک چنین فرمان قاطع و صریحی نشان دهنده بی اعتنایی به قدرت خداوند است.
برخی از افراد معتقدند که در بعضی از ادیان در ابتدا این گونه فرمان هایی وجود داشته که بعد ها به دلیل نیاز جوامع بشری از میان رفته. برای توجیه این قضیه می توانیم بنا را بر روی تحریفاتی که در چنین کتبی شاهد آن هستیم بگذاریم. همانطور که میدانید قوانین خداوند از ازل تا ابد یکسان است و هیچ تغییری در آنها راه ندارد. در عهد جدید و قران کریم هم اشارهاتی مستقیم به همجنس گرایی و عواقب جبران ناپذیر آن شده است.
از اعتبار همسان برخوردار است؟
برخی افراد معتقدند که کتاب های آسمانی به این دلیل همجنس گرایی را منع و محکوم می کنند تا با بت پرستی و شرک ارتباط پیدا نکند. این عمل نکوهیده نه تنها نهایتا فرد را به سمت شرک و بت پرستی روانه می سازد بلکه خارج از بت پرستی نیز عملی ناخوشایند و نکوهیده تلقی می شود. این مطلب را می توان از دست نوشته های قدیمی مذهبی نیز دریافت کرد. از همان دوران اولیه همجنس گرایی به عنوان کاری غیر طبیعی شناخته می شده و صرفا یک انحراف غیر اخلاقی معصیت بار به حساب می آمده.
در کتب آسمانی می خوانیم:
"و زنان معصیت کار راه طبیعی لذت را با یک چیز غیر طبیعی معاوضه می کنند و مردان نیز مانند آنها استفاده طبیعی از زنان را رها کرده و به دنبال همجنسان خود می روند؛ آگاه باشید که هر دو گروه در حال سوختن در آتش شهوات نفسانی شان هستند."
در زبان اصلی این متن از لغت یونانی "آرسن اکوایتا" استفاده شده که اگر بخواهیم معنای تحت اللفظی آنرا بیان کنیم معادل "مردانی که با مردها هم بستر می شوند" است. در متون مذهبی تعابیر دیگری برای این کلمه ارائه شده که از جمله آن می توان به این موارد اشاره کرد: "آسیب زدن به ارزش های غیر همجنس ها" ، " آزار دهندگان نفس" ، " لطمه وارد آوردن به سایر انسان ها " و ...
عقاید بسیار زیاد دیگری هم به طور سنتی در مخالفت با نظریه هم جنس گرایی وجود دارند . باور این افراد آن است که همجنس گرایی حس مهمان نوازی را از افراد آلوده به این کار سلب می نماید و در مقابل خودخواهی و خصومت را در آنها پرورش می دهد. داستانی در این باب وجود دارد که در یکی از شهرهای باستانی به نام "سدوم" روی داده است. زمانی که افراد این شهر به همجنس گرایی روی آوردند خداوند به خشم آمد و در نعمت های خود را به روی آنها بست. در همین لحظه فرشته الهی بر آنها نازل شد و چنین گفت:
" ای مردان شهر، ای مردمان سدوم، چه پیر و چه جوان، پیش از اینکه جان از بدن تک تک شما خارج شود، از هر نقطه شهر و در هر کجا که هستید گرد هم جمع شوید. سپس به نزد لوت روانه شوید."
زمانیکه مردان شهر به نزد لوت آمدند خطاب به او گفتند: "آن مردان گنه کاری که صحبت از آنها می کردی کجا هستند؟ ما ترجیح می دهیم با آنها وارد بستر شویم."
در این متن از کلمه ابری "یادها" (YADHA) استفاده شده که لزوما به معنای "برقراری رابطه جنسی نیست" با این وجود چون داستان در ارتباط با شهر سدوم و قوم لوت است، می توان به وضوح چنین معنایی را از آن استنباط نمود....کلمه ذکر شده میتواند در معنای " داشتن میل جنسی به دیگری" نیز به کار رود که در جای دیگر همین داستان زمانیکه لوت در حال نصیحت کردن دو دخترش است آنها را بر حذر می دارد که به مردان "میل جنسی نداشته باشید" و مجددا از همین کلمه "یادها" استفاده میکند. "بدکاران تنها در صورتی می توانند دختران باکره را به عدم مهمان نوازی و روی خوش نشان ندادن محکوم کنند که با دید شهوانی به آنها بنگرند."
حزقیل ( یکی از پیامبران یهود) دلیل گمراه شدن قوم سدوم را فقر بیش از اندازه معرفی می کند اما این مطلب تناقضی با محکوم کردن همجنس گرایی این قوم ندارد. در آیه بعدی حزقیل (V.50) از گناه آنها با نام “abomination” ( کراهت، نجاست) یاد می کند. این کلمه معادل کلمه ابری "همجنس گرایی" است که در کتاب لاویان (کتاب سوم توریه) نیز آمده است.
همچنین از این کلمه در تورات برای توصیف تمایلات جنسی غیر اخلاقی استفاده شده است. به عنوان مثال می توان به "پیشنهاد دادن بچه ها برای تخلیه غرایز جنسی مالوک (بت کنعانی)" اشاره داشت. امروزه حتی در برخی از مناظره های علمی از لغت "سدومی" برای اشاره کردن به جنبه خاصی از همجنس گرایی استفاده می شود. یکی از استدلال های دیگر همجنس گرایان برای توجیه کارهای غیر اخلاقیشان ارجاع کردن به داستان "جاناتان" و "دیوید" است. آنها معتقدند که "جاناتان" و "دیوید" همجنس گرا بودند و جاناتان "عاشق" دیوید بود. و اینکه جانتان در حضور دیوید خود را برهنه می کند و آنها یکدیگر را می بوسند. (SAM. 18:3)
در توضیح این مطلب باید اشاره کرد که عشق دیوید به جانتان جنسی (شهوانی) نیست بلکه دوستی (محبت) است. و جانتان هم تک تک لباس های خود را از تن بیرون نمی کند، بلکه تنها زره و قبای سلطنتی خود را در می آورد. همچنین در آن زمان بوسیدن یک نوع مراسم مرسوم طبیعی برای درود و تبریک به شمار می رفته و ما مشابه این عمل را نیز داریم درست مثل زمانیکه یهودا، مسیح را در اغوش گرفته و میبوسد. امروزه در چندین فرهنگ دیگر مردان معمولا در زمان سلام و احوالپرسی با یکدیگر روبوسی می کنند. از این گذشته عشق دیوید نسبت به همسرانش به ویژه "باتشبا" به وضوح سبک و سیاق غیر همجنس باز او را آشکار می کند. ( ساموئل 11)
اشعیاء توضیح می دهد که اخته ها (خواجه) در پیشگاه خداوند از قوانین الهی مستثنی نیستند. اما همجنس گرایی را نمی توان با اتکا به نظریه اختگی توجیه کرد، چراکه چنین افرادی به هیچ وجهی جنسیتی ندارند و نمیتوانند ارتباط جنسی برقرار کنند.
سایر استدلال های وابسته به کتب مذهبی در مورد همجنس گرایی به طور مشابه به طور آشکارا و به سادگی این قضیه را نقض می کند. واضح است که ازدواج دو جنس مخالف تنها نوع پیوندی است که از نظر کتاب های الهی پذیرفته شده است و هر گونه ارتباط همجنسان با یکدیگر به شدت تحریم شده است.
مجازات
در کتاب های آسمانی نه تنها این امر نفرت انگیز و انزجار آور تفسیر شده است بلکه انسان ها را به عواقب و مجازات های سنگینی که به دنبال دارند، هشدار داده است. درست مانند قوم لوت که در آخر به هلاکت رسیدند.
همانطور که خداوند در گذشته اقوام همجنس گرا را مجازات کرده در آینده نیز چنین جزایی برای آنها در نظر گرفته خواهد شد.
" نه زناکاران، نه بت پرستان و نه مشروبخوارن و فحاشان و غاصبین و همجنسگراین و کسانی که با کودکان رابطه جنسی برقرار می کنند هیچ یک وارد بهشت نخواهند شد." ( 10-9: 6 CORINTHIANS 1 )
جای امیدواری وجود دارد؟
با توجه به تمام این صحبت ها باز برای همجنس گرایان جای امیدواری وجود دارد. خداوند بخشنده است و توبه کسانی را که از گناهان خود پشیمان هستند می پذیرد و از گناهانشان چشم پوشی می کند. آنها باید به در گاه خداوند توبه کند و تصمیم بگیرند که از این پس بر طبق فرامین الهی زندگی خود را ادامه دهند تا پروردگار را از خود راضی و خشنود نگه دارند. اگر ندامت و پشیمانی و تصمیم به اصلاح و تجدید نظر خالص و حقیقی باشند از شما پذیرفته خواهد شد؛ تمام افراد معتقد نیز روزی گناهی مرتکب شده اند و اکنون توبه کرده و جزء نیکوکاران قلمداد می شوند.
کلیسا های "لیبرال" عقد کردن همجنس بازان را با نام "عشق" تجزیه و تحلیل میکنند و بر روی این اشتباه بزرگ به این شکل در پوش می گذارند. آنها راه را برای قبول رفتارهای همجنس گرایانه به عنوان نرم جامعه هموار می سازند تنها به این دلیل که توانایی رویارویی با آنها را ندارند. آنها به شدت در اشتباه هستند و صرفا دوستدار همجنس بازان نیستند بلکه با این کار خود ارزش شخص همجنسباز را تا حد یک حیوان پایین می آورند. با این کار مسئولیت های اخلاقی که بر دوش فرد همجنس باز است از آنها سلب می شود.. در انجیل می خوانیم که ما در سایه خداوند آفریده شده ایم و قدرت حق انتخاب های اخلاقی و قوه تمیز دادن به ما داده شده است.
نتیجه
با نظر به کلیه مسائل اخلاقی و اعتقادی ما در مورد خاستگاه اولیه بشر روشن است که گرایشات و رفتار و برخورد ما باید حد و مرز عقلانی و اخلاقی را همواره حفظ نماید. اگر ما معتقد باشیم که از ماده ای چسبناک و مشمئز کننده با آمیزه ای از اتفاقات تصادفی و تلاش و تقلا برای بقا به وجود آمده ایم بنابراین کاملا قابل قبول است که بگوییم هیچ قدرت برتری وجود ندارد و ما خودمان می توانیم برای ادامه زندگی قوانین پیشنهادی خودمان را به کار گیریم. اما اگر بنا را بر این بگذاریم که یک خدای مهربان و بخشنده وجود دارد که به دنیا آمدن ما را برنامه ریزی کرده و برای ادامه راه برایمان دستوراتی را مهیا ساخته پس ما هم باید از فرمان های او پیروی کنیم. خداوند در کتب آسمانی معیارهای متعارف و الگوهای خود را به بشر منتقل نموده و شالوده های بنیادین سعادت را آموزش داده تا انسانها با پیروی از آنها به سلامت و کامیابی دست یابند.
کلیه این حالت ها هم در بین خانم ها وهم در بین آقایان با نسبت های مختلف وجود دارد. بر طبق پژوهش های انجام شده برخی از این حالت ها ریشه ژنتیکی دارند و برخی ریشه رفتاری، برخی ریشه فیزیولوژیک دارند و برخی ریشه محیطی - اجتماعی .اما اکثر متخصصان بر این باور هستند که ترکیبی از عوامل ذکر شده در شکل دادن جنسیت فرد، تصور فرد از جنسیتش و کشش جنسی وی تقش دارند.
همجنسگرایی و همجنس بازی
بطور کلی همجنسگرایی به حالتی گفته میشود که فرد با دیدن و یا تصور کردن جنس موافق لذت جنسی میبرد اما بدلایل مختلفی از جمله تابوهای اجتماعی موجود در مورد اینگونه رابطه جنسی ، شرایط خانوادگی و اعتقادات مذهبی و یا انتخاب شخصی وغیره هرگز وارد رابطه جنسی با فرد همجنس نشود و شاید بنابر جبر و یا انتخاب حتی با فردی از جنس مخالف ازدواج کند.
حالتی که فرد اصلا کششی به جنس مخالف ندارد و رابطه جنسی را با جنس موافق تجربه می کندهمجنس بازی خوانده می شود. حالتی هم در این بین وجود دارد که فرد کشش جنسی به هر دو جنس دارد اما باز هم ممکن است با هر دو جنس وارد رابطه جنسی بشود و یا نشود . برخی افراد ممکن است پس از ازدواج وداشتن فرزند متوجه میل خود به جنس موافق بشوند که شرایط سختی را برای فرد و همسرش ایجاد می کند. مشاوره زوج با یک فرد زبده می تواند تا حد زیادی به کم کردن تنش کمک کند.
مبدل پوشی
بعضی افراد در خفا و یا علنا لباس های جنس مخالف را می پوشد و خود را در قالب فردی از جنسی مخالف تصور میکند که به آنها مبدل پوش میگویند. بنابر یافته های علمی دلایل زیر ممکن است در بوجود آمدن ایت حالت موثر باشند: هورمونهای جنس مخالف در این افراد بیشتر هستند. ساختار مغزی این افراد بیشتر شبیه جنس مخالف است.
در آقایان عدم حضور پدر در زمان رشد و داشتن مادری با شخصیت خیلی قوی هم جزو این دلایل احتمالی شمرده شده است. اما برای اثبات قطعی هرکدام از موارد ذکر شده تحقیقات بیشتری با تعداد شرکت کننده بیشتری لازم است.
تغییر جنسیت:
زمانی که فرد با تزریق هورمون و یا عملهای جراحی و یا هردو از نظر ظاهری به جنس مخالف (برعکس جنسی که با آن به دنیا آمده) تبدیل می شود یعنی تغییر جنسیت داده است. این کار ممکن است با توصیه پزشک و یا بر اساس خواست شخص انجام شود.
- در جوامعی که همجنس گرایی و بخصوص همجنس بازی جنبه قانونی ندارد ممکن است افراد همجنس گرا تصمیم بگیرند که با تغییر جنسیت خود موانع اجتماعی را تا حدی شکسته و زندگی جنسی را که آرزو دارند دنبال کنند. اما در برخی مواقع این کار تنها به پیچیدگی مسئله دامن میزند. برخی ازافراد مبدل پوش هم ممکن است در طول زمان تصمیم بگیرند که جنسیت خود را به جنس مخالف تغییر دهند.
افراد دوجنسیتی که ممکن است از نظر ظاهر شبیه جنس مونث و یا مذکر باشند اما از نظر هورمونی تمایل بیشتری به یکی از جنس ها داشته باشند و یا از نظر ظاهری موذب باشند، با توصیه پزشک ممکن است تصمیم بگیرند که جنسیت خود را به یکی از جنس ها تغییر دهند. تا پیش از 1885 میلادی تصور می شد که همجنس بازی یک نوع انحراف جنسی است . اما با پیشرفت علم روانپزشکی متخصصان متوجه تفاوتهای رفتاری و روانی این افراد در مقایسه با افرادی که نسبت به جنس مخالف احساس میل جنسیدارند شدند .
تفاوت هایی مثل نحوه پاسخ دادن این افراد به محرکهای مختلف در مقایسه با افرادی که به جنس مخالف تمایل دارند . بنابراین همجنس گرایی و همجنس بازی جزو گروه ناهنجاری های روانی طبقه بندی شد و متخصصان به درمان این به اصطلاح بیمارها پرداختند. با پیشرفت علم اعصاب شناسی و دستگاه های تصویر برداری از مغز، علم فیزیولوژی و علم ژنتیک متخصصان تئوری های جدیدی در مورد تفاوتهای ساختار مغزی این افراد در مقایسه با افرادی که نسبت به جنس مخالف احساس میل جنسی دارند ارائه دادند.
تفاوتهایی چون
سلولهای قسمت جلویی غده هیپوتالاموس در مغز در افرادی که همجنس باز هستند از مردانی که به جنس مخالف کشش دارند کوچکتر است. این قسمت از مغز تقش مهمی در تعیین کشش جنسی افراد دارد. بنابراین این اشخاص نسبت به جنس موافق کشش بیشتری پیدا می کنند.
یک نوع کروموزوم در افراد همجنسگرا بیشتر دیده شده که این فرضیه ارثی بودن همجنس گرایی را تا حدی تایید می کند. این آزمایشات بر روی برادران دوقلو انجام شده بود. ساختار مغزی افراد همجنس گرا بیشتر شبیه به ساختار مغزی افراد جنس مخاف است.
یعنی مثلا مغز یک مرد همجنس باز بیشتر شبیه مغز یک زن است تا یک مرد. از طرفی دانشمندان علوم اجتماعی و رفتار شناسی مطرح کرده اند که در بعضی موارد شرایط خانوادگی و اجتماعی افراد را به سمت داشتن رابطه جنسی با جنس موافق سوق میدهد. به عنوان مثال برای سربازانی که برای مدت زیاد به دور از خانواده و جنس مخالف هستند بعضا مکن است این شرایط پیش بیاید (شواهدی از زندگی سربازان در جنگهای جهانی و غیره در دست است).
چنانچه پس از تغییر شرایط فرد به جنس مخالف تمایل نشان دهد به صرف داشتن چندین تجربه جنسی با فرد همجنس، همجنس باز یا همجنس گرا نیست. اکثر این پژوهش ها بر روی آقایان همجنسگراانجام شده اما در حال حاضر بررسی های مفیدی در حال انجام بر روی خانم های همجنسگرا در جریان است. و این نکته هم قابل ذکر است که اکثر این پژوهش ها بر روی اجساد افراد همجنس گرا انجام گرفته که بر اثر بیماری ایدز از دنیا رفته بوده اند که خود این بحث را پیش می آورد که ممکن است به عنوان مثال تغییراتی که در ساختار مغز این افراد مشاهده شده بر اثر بیماری دراز مدت بوده و یا اینکه بر اثر سبک زندگی این افراد ایجاد شده نه به دلیل گرایش جنسی شان.
در سال 1992 سازمان بهداشت جهانی با بدست آوردن استنادات کافی علمی و با توجه به پذیرش جوامع مختلف همجنس بازی را از لیست امراض حذف کرد. اما هنوزدر کشورهای مختلف با افراد همجنسگرا و یا همجنس باز برخوردهای متفاوتی می شود.
همچنین باید بدانیم که دین مبین اسلام با این قضیه کاملا مخالف و آن را حرام دانسته است.
گردآوری : مجله اینترنتی دلگرم
بیشتر بدانیم؟