(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

فرق بین همجنس گرایی و همجنس بازی


یکی از مهمترین مباحثی که در زمینه ی گفت و گو در این باره مطرح است و برای افراد و به خصوص همجنسگرایان اهمیت ویژه ای دارد شناخت این دو واژه همجنسگرایی و همجنسبازی است. در تفکر عموم هم، این دو واژه جایگاه ویژه ای دارند و در نتیجه تا زمانی که کل جامعه، چه همجنسگرایان و چه دگرجنسگرایان و حتی دوجنسگرایان، از معنای دقیق این دو واژه و در نتیجه تعریف کلی آنها آگاه نشوند تقریبا تمام فعالیت هایی که در راستای احقاق حقوق جامعه همجنسگرایان انجام میشود بی نتیجه خواهد ماند. چرا که مهمترین و اصلی ترین دلیل مخالفت جوامع مختلف با رابطه دو فرد همجنس (رابطه جنسی و جنسی همراه با عاطفه) دلایل مذهبی است که تقریبا در همه مذاهب همجنسبازی به شدت منع شده است که پس از شناخت و تمییز این دو میتوان راجع به این مورد هم بحث کرد. 


اما آیا همجنسبازی واقعا همان همجنسگرایی است یا همجنسگرایی همان همجنسبازی؟!


نخست باید به معنای دقیق دو واژه “گرایش” و “بازی” بپردازیم. همانطور که مشخص است “گرایش” به معنای علاقه شدید به چیزی تا حد احساس نیاز است و میتوان آن را به معنای کشش و جذب هم نامید. در اینجا هم، هنگامی که با واژه “همجنس” همراه میشود میتوان آن را به افرادی نسبت داد که کشش شدیدی به فردی از جنس خودشان دارند و این کشش و علاقه تا حدی است که در فرد احساس نیاز به همجنس را ایجاد میکند. مانند افراد دگرجنسگرا که نسبت به جنس مخالف چنان علاقه ای دارند که برای پاسخ به این نیاز احتیاج به برقراری یک رابطه همیشگی با فردی با جنس مخالف را دارند که این همان ازدواج است. در واقع در چنین شرایطی فرد خود را ناقص پنداشته و تکامل و آرامش خود را در یکی شدن با فردی دیگر با جنس مخالف میبیند از این رو با کمک نیاز جنسی نزدیکترین رابطه را با فرد دیگر آغاز کرده و او را به عنوان نزدیکترین و محرم ترین فرد که علاقه شدیدی هم به وی دارد انتخاب میکند. لازم به ذکر است که مهمترین عامل در به وجود آمدن چنین رابطه ای احساس نیاز و علاقه شدید قلبی است که میتوان آن را همان عشق نامید و تا زمانی که عشق در میان نباشد ازدواج در حد یک تعهد قانونی باقی میماند و یکی شدن و آرامش روحی و جسمی پدید نمی آید. (مانند خیلی از ازدواج های اجباری که متاستفانه در جامعه ما در ایران بسیار رایج است.)




اما در مورد “بازی” معنا به گونه ای دیگر است که این معنا نیز بسیار اهمیت دارد. در فرهنگ زبان فارسی لفظ “بازی” برای اعمالی به کار میرود که جنبه تفریحی دارد و انجام یا عدم انجام آن تفاوتی ندارد یا بهتر میتوان گفت که سودی ندارد و چه بسا مضر هم باشد. در واقع میتوان آن را سرگرمی و گذراندن وقت نیز دانست. همچنین افرادی که در زمینه ای مهارت خاصی داشته باشند و بیشتر وقت خود را در جهت فعلی خاص که چندان هم مفید نیست بگذرانند لفظ “باز” را میپذیرند. مثل کفترباز ، ماشین باز ، اسب باز و… مهمترین نکته ای که در این زمینه لازم به ذکر است این است که چنین فردی فعل مورد نظر را ابتدا به خاطر علاقه یا عدم علاقه شروع میکند و تکرار پی در پی آن موجب ایجاد یک نیاز کاذب در وی میشود که شاید بتوان آن را نوعی اعتیاد هم دانست. در صورتی که تا قبل از شروع آن تکرارها چنین علاقه و نیازی را در خود نمیدیده است و به موجب انجام پی در پی به آن احساس نیاز میکند. مانند معتادی که در ابتدا به خاطر یک تفریح گذرا استفاده از مواد مخدر را آغاز میکند و رفته رفته به آن وابسته میشود تا جایی که تمام افعال روزانه خود را در جهت پاسخ به آن نیاز تنظیم میکند. همینطورند افراد همجنسباز…این افراد ابتدا رابطه جنسی خود را با جنس موافق از سر تفریح و یا هر دلیل دیگری آغاز میکنند و تا مدتی هم هیچ احساس نیاز جنسی حتی در حد شهوت خالص نمیکنند و تنها در اثر تماس جنسی دچار تحریکات جنسی میشوند. اما در پی تکرار این فعل حتی فکر کردن به همجنس هم آنان را دچار تحریکات جنسی کاذبی میکند که چه بسا بتوان مانند یک معتاد به مواد مخدر آن را ترک کرد. ( حتی در بعضی افراد تعداد تکرار بسیار کم است و بلا فاصله پس از تجربه اول دچار علاقه کاذب به جنس موافق میشوند.) این تحریکات و احساس نیاز میتواند تا آنجا پیش رود که فرد رفته رفته خود را همجنسگرا پندارد و نیاز عاطفی نسبت به جنس موافق را نیز در خود بیابد.


پس مهمترین تفاوت همجنسگرایی و همجنسبازی در آن نیاز اولیه است که فرد تجربه اول خود را بر چه اساسی و به چه دلیلی انجام داده باشد؟! چه بسیارند همجنسگراهایی که در طول عمر خود با جنس موافقشان رابطه ای نداشته اند و از زمان بلوغ و یا شروع کشش جنسی شان نیاز شدیدی به جنس موافقشان داشته اند و این افراد معمولا آن احساس عاطفی و عشقی را نیز از همان ابتدا دارا میباشند اما بسیاری از آنان به خاطر فشار جامعه و به خصوص در خانواده های مذهبی تن به ازدواج با جنس مخالف میدهند و رابطه خود را با جنس مخالف آغاز میکند. (مانند یک همجنسباز که رابطه خود را با جنس موافق آغاز میکند.) چنین افرادی اگر هم بتوانند تا آخر رابطه جنسی موفقی با همسرشان داشته باشند همیشه دچار یک سردرگمی جنسی هستند و نمیتوانند به آن آرامش روحی لازم که در اثر ازدواج پدید می آید دست یابند و در نتیجه آن احساس نیاز به همجنسشان اگر هم از بین نرود تبدیل به یک عقده روحی شده که فرد را از زندگی مشترکش ناراضی میکند. مانند همجنسبازانی که پس از یک دوره طولانی همجنسبازی آنان را دچار احساس پوچی و بی مصرفی میکند. چنین افرادی زندگی خود را از دست رفته میدانند. البته هستند کسانی هم که با داشتن همسر(جنس مخالف) و حتی فرزند دست به همجنسبازی میزنند و دچار مشکلات دیگری چون اختلال در رفتارهای زناشویی وی با همسرش میشوند. اما در همجنسگرایان وضعیت بر عکس است و داشتن رابطه با جنس مخالف برایشان مثل همجنسبازی برای دگرجنسگرایان میباشد

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.