(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

چرا عاشق می شویم چرا متنفر؟!



ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

http://www.novinpendargroup.com/ 

 



چرا عاشق می شویم چرا متنفر؟!برخی عرفا می گویند ما هفت بدن داریم. بدن فیزیکی یعنی همین که قابل مشاهده است اولین بدن ماست. اما بدن دوم به بعد را با چشم ظاهر نمی توانی ببینی بلکه یک حس شهودی لازم است تا آن را باور کنی. در بدن دوم احساسات و عواطف ما شکل می گیرند. اگر تو عاشقی و اگر متنفری از امکان بالقوه بدن دوم استفاده کرده ای. این حالات شرایطی هستند که از استعداد طبیعی بدن دوم ناشی می شوند. سرچشمهٔ انرژی عشق و تنفر یکی است و این دو با هم هستند. این که چرا از یک فرد به خصوص خوشتان می آید و از فرد دیگری متنفر می شوید تفاوت آنها در طبیعت ارتعاشات آنهاست. در مرحله از رشد معنوی تو سعی می کنی از جهت های متضاد فراترروید و این را از دیدگاه دیگری هم می توان بررسی کرد.
برخی ذهن را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرده اند و بودا آن را به ۳۶۰ بخش تقسیم کرده. احساسی که نسبت به دیگران داریم به هر دو بخش مربوط می شود یعنی گاهی با دیدن رفتارها و یا شنیدن حرف های یک نفر از او بدمان می آید و گاهی بدون داشتن دلیل واضح و مشخصی از کسی بدمان می آید و این حس از ناخودآگاه ما می آید. بخشی ا زذهن که حد و مرزی ندارد و در مقایسه با بخش آگاه مثل جنگل در برابر باغچه است.
بخش ناخودآگاه جایی است که اگر بتوانی به آن دست یابی به کمال خواهی رسید. وقتی از کسی بدت می آید از او فرار نکن تو می توانی به او فکر کنی و به دلایلی که باعث تنفرت شده بیاندیشی. این حس را سرکوب نکن فقط به آن فکر کن حتی تظاهر نکن که متنفر نیستی با آن مواجه شو و درکش کن.
●اگر حس تنفر نداشتیم
اگر حس تنفر نبود شما هر غذایی را می خوردید حتی غذاهای فاسد شده و گندیده. شما حسی نداشتید که شما را باخبر کند.
اگر حس تنفر نبود شما هر آبی را می نوشیدید چه آن آب تصفیه بود چه آب یک لجن زار. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد که کیسهٔ‌ زباله را هر شب بیرون بگذارید،‌ چون حس بدی به شما دست نمی داد. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد حمام بروید یا نه. شما از کثیفی بدتان می آید و برای همین به حمام می روید. شما هرگز لباسهایتان را عوض نمی کردید. سرتان را شانه نمی زدید، اتو نمی کردید چون حسی نداشتید که به شما بگوید مرز زیبایی و زشتی، عشق و تنفر کجاست؟
وجود این جفت متضاد باعث می شود که هر دو را درک کنیم.

مرز زیبایی و زشتی، عشق و تنفر کجاست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


چرا عاشق می شویم چرا متنفر؟!برخی عرفا می گویند ما هفت بدن داریم. بدن فیزیکی یعنی همین که قابل مشاهده است اولین بدن ماست. اما بدن دوم به بعد را با چشم ظاهر نمی توانی ببینی بلکه یک حس شهودی لازم است تا آن را باور کنی. در بدن دوم احساسات و عواطف ما شکل می گیرند. اگر تو عاشقی و اگر متنفری از امکان بالقوه بدن دوم استفاده کرده ای. این حالات شرایطی هستند که از استعداد طبیعی بدن دوم ناشی می شوند. سرچشمهٔ انرژی عشق و تنفر یکی است و این دو با هم هستند. این که چرا از یک فرد به خصوص خوشتان می آید و از فرد دیگری متنفر می شوید تفاوت آنها در طبیعت ارتعاشات آنهاست. در مرحله از رشد معنوی تو سعی می کنی از جهت های متضاد فراترروید و این را از دیدگاه دیگری هم می توان بررسی کرد.
برخی ذهن را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرده اند و بودا آن را به ۳۶۰ بخش تقسیم کرده. احساسی که نسبت به دیگران داریم به هر دو بخش مربوط می شود یعنی گاهی با دیدن رفتارها و یا شنیدن حرف های یک نفر از او بدمان می آید و گاهی بدون داشتن دلیل واضح و مشخصی از کسی بدمان می آید و این حس از ناخودآگاه ما می آید. بخشی ا زذهن که حد و مرزی ندارد و در مقایسه با بخش آگاه مثل جنگل در برابر باغچه است.
بخش ناخودآگاه جایی است که اگر بتوانی به آن دست یابی به کمال خواهی رسید. وقتی از کسی بدت می آید از او فرار نکن تو می توانی به او فکر کنی و به دلایلی که باعث تنفرت شده بیاندیشی. این حس را سرکوب نکن فقط به آن فکر کن حتی تظاهر نکن که متنفر نیستی با آن مواجه شو و درکش کن.
●اگر حس تنفر نداشتیم
اگر حس تنفر نبود شما هر غذایی را می خوردید حتی غذاهای فاسد شده و گندیده. شما حسی نداشتید که شما را باخبر کند.
اگر حس تنفر نبود شما هر آبی را می نوشیدید چه آن آب تصفیه بود چه آب یک لجن زار. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد که کیسهٔ‌ زباله را هر شب بیرون بگذارید،‌ چون حس بدی به شما دست نمی داد. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد حمام بروید یا نه. شما از کثیفی بدتان می آید و برای همین به حمام می روید. شما هرگز لباسهایتان را عوض نمی کردید. سرتان را شانه نمی زدید، اتو نمی کردید چون حسی نداشتید که به شما بگوید مرز زیبایی و زشتی، عشق و تنفر کجاست؟
وجود این جفت متضاد باعث می شود که هر دو را درک کنیم.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

شعر ( عشق را به زنجیر بدل نکن)جبران خلیل جبران


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/





شما همراه زاده‌اید و همراهید تا ابد.همراهید تا آنگاه که بال‌های سپید مرگ
توالی روزها‌تان پریشان کند.


آری همراهید
حتی در سکوت و صلابت خیال خداوند،
اما در میانة این همراهی، جدایی باید
هان! به شمیم عطرآگین ملکوت اجازه دهید
تا در میان شما به رقص آید
و دوست بدارید!


اما عشق را به زنجیر بدل نکنید
جان‌های شما چون دو سرزمین باید و دریایش در میان
جام یکدیگر پر کنید اما از یک جام ننوشید.از نان خود به هم بدهید اما هر دو از یک نان مخورید،
همگام با هم نغمه بسازید، پای بکوبید و شادمان باشید،
اما امان دهید تا هر یک در حریم خلوت خویش آسوده باشد و تنها.همانند تارهای چنگ که هر کدام تنهایند


اما به کار یک ترانة واحد در ارتعاش.دل سپردن حکایتی است دلپذیر
اما دل را شاید به اسارت دادن
که تنها دست‌های زندگی خانة دل است و بس


در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک
که ستون‌های معبد به جدایی استوارند.و بلوط و سرو در سایة هم سر به آسمان نکشند.


جبران خلیل جبران

      

بیشتر بدانیم....\


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی


                                              http://maktoobshop.com/

 

واقعا عاشقید؟


 


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/





کسی عاشق نمی‌شد یا اگر عاشق می‌شد، گویی در آسمان‌ها زندگی می‌کرد و خیلی زود زبانزد همگان می‌شد. عاشق شدن، موضوع پیش پا افتاده و عادی نبود و اگر عشقی بین دو نفر شکل می‌گرفت مقدس و رویایی بود. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که آن عشق‌های افسانه‌ای در زمانه ما رنگ باختند و شکل‌های دیگری به خود گرفتند، اما در روزگار ما، موضوع عاشق شدن، دیگر موضوع آسمانی و نادری تلقی نمی‌شود. نه از آن جهت که خود عشق، نادر و آسمانی نیست، بلکه از این نظر که عشق‌های کاذب و غیر اصیل، به سادگی با عشق حقیقی مشتبه گرفته می‌شوند.

در زمانه ما، تعداد نسبتا زیادی از دختر و پسرها خود را گول می‌زنند که عاشق‌اند یا طرف مقابل عاشق آنهاست و متاسفانه هر روز آمار طلاق و متارکه زوج‌ها بیشتر می‌شود. حتی روابط دوستانه و فامیلی، عمر طولانی ندارد و افراد به راحتی همدیگر را به امید یافتن افراد با محبت‌تر و موثرتر از زندگی خود حذف می‌کنند ! گویی اکثر افراد در جایگاه حقیقی که در دل دیگران باید داشته باشند، قرار ندارند. یا این که جایگاه آنها، سست است و خیلی زود با هر کس یا هر چیز دیگری معاوضه می‌شوند و البته طبیعی است که چنین وضعیتی، برای دختر و پسرهای امروز ناکام کننده باشد. شاید به همین دلیل است که عشق و محبت هم نیاز به محک خوردن دارند تا عیار آنها معلوم شود.

در واقع، ما دیگر نمی‌توانیم هر ابراز محبتی را بدون محک خوردن باور کنیم و بدون محک زدن عشق خود و عشق طرف مقابل وارد رابطه‌ای شویم که یک عمر دوام بیاورد. به عنوان یک مشاور و روانشناس، وقتی دختر و پسرهای جوان برای مشاوره ازدواج نزد من می‌آیند و ادعا می‌کنند که عاشق هم هستند ابزار محک عشق را به آنها می‌دهم و تاکید می‌کنم که بدون محک، ادعای عشق را نپذیرنداین محک هم کار سختی نیست. هر دو طرف، هم دختر و هم پسر، اگر واقعا ادعای عاشقی دارد، قبل از ازدواج باید برای طرف مقابل قربانی بدهد! یعنی باید اقلا یک مرتبه کاری را که انجامش برای آنها سخت است، به خاطر طرف مقابل انجام دهند. بدیهی است که این کار سخت برای همه یکسان نیست، چون افراد متفاوت‌اند. اما برای هر کسی بالاخره کاری سخت، وجود دارد. ممکن است ترک کردن سیگار برای کسی کار سخت محسوب شود. برای یک نفر کنار گذاشتن دوست نامناسبش سخت باشد، برای دیگری تغییر نوع لباس پوشیدن، ترک برخی عادات یا … کار سختی باشد و همین طور الی آخر. در هر حال هر یک از طرفین باید کاری سخت را که البته حق و حقوق شخص ثالثی در آن، از بین نرود، برای طرف مقابلش انجام بدهد و اگر نمی‌خواهد این کار را انجام دهد دیگر ادعای عاشق و شیفته و واله بودن معنا ندارد و حقیقی نیست.

نشانه‌های محبت حقیقی
علاوه بر محک محبت، نشانه‌هایی هم وجود دارد که نشان از عشق و محبت دارند. بد نیست به این نشانه‌ها هم توجه کنیم.

عشق، تواضع می‌آورد
وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، نسبت به همدیگر تواضع و فروتنی دارند. اگر دو نفر یا یکی از آنها اغلب اوقات با غرور و خودخواهی و فخر فروشی با دیگری برخورد می‌کنند، بهتر است ادعای عشق و محبت آنها را نادیده بگیریم. عاشق در برابر محبوب خود با گذشت و بی‌غرور است.

عشق، احترام می‌آورد
ممکن است احساسات در طول یک رابطه، گاهی کم و زیاد شوند، اما احترام متقابل از بین نمی‌رود، مگر این که فرد خود را مهم‌تر از طرف مقابل بداند که در این صورت، ادعای عشق او نیز، فریبی بیش نیست. طبیعی است که عقاید، سلیقه‌ها و نظرات دو نفر متفاوت باشد، اما احترام بین آنها با این تفاوت عقیده یا سلیقه نباید از بین برود. اگر یکی از طرفین مدام به طرف مقابل توهین می‌کند یا نمی‌تواند برای او و تفاوت‌هایشان احترام قائل شود، بعید است عشقی در کار باشد.

سختگیری در عشق حقیقی راهی ندارد
بهتر است ادعای افرادی که به بهانه عشق و محبت می‌خواهند به همدیگر سخت بگیرند و طرف مقابل را تغییر بدهند یا تحقیر کنند، نپذیریم. چنین حالتی درخواست اسارت است نه بروز عشق.


عشق، محبت عملی یا کلامی به دنبال دارد
اگر کسی ادعای عاشق بودن می‌کند اما نمی‌تواند در کلام یا عمل ابراز محبت کند و محبتش را بالاخره به شکلی نشان دهد، ادعای عشق او را چندان جدی تلقی نکنید. وقتی عشق در میان هست طرفین برای خوشحال کردن همدیگر، تلاش می‌کنند.آنها همدیگر را تحسین می‌کنند و در جهت رشد و بهتر شدن، به همدیگر بازخورد می‌دهند.

عشق، با بد خلقی دائمی با معشوق، سازگار نیست
اگر کسی واقعا شما را دوست دارد نمی‌تواند مدام با شما بداخلاقی و بدرفتاری کندممکن است گاهی خسته یا کمی غمگین باشد اما نه همیشه. پس اگر کسی همیشه با شما بد رفتاری کرد، ادعای عشق او مقبول نیست.

عشق حقیقی در سکوت هم بارز است
عشق و محبت قلبی، را حتی در سکوت هم می‌توان حس کرد. اگر کسی هر روز قربان صدقه شما می‌رود اما نمی‌توانید عشق و احساس عاشقانه او را در نگاه و رفتارش حس کنید، لازم است بیشتر دقت کنید.

عشق با توقعات بیجا سازگار نیست
راز عشق دراین است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید، به هر حال هر انسانی نقص‌ها و کاستی‌های خود را دارد. اما وقتی محبت در میان است لازم است به جای کاستی‌ها بر ارزش‌ها و نقاط قوت همدیگر متمرکز شوید. حسن‌های همدیگر را بزرگ کنید و عیب‌ها را کوچک بشمرید.

عشق را با تملک اشتباه نگیرید!
اگر عاشقید حس تملک را از خود دور کنید. در حقیقت هیچ کس نمی‌تواند مال کسی شود و در زمره اموال شخص دیگری به حساب بیاید. شریک زندگی‌تان را با طناب نیاز به خود نبندید. توجه داشته باشید که حتی گیاهان نیز هنگامی رشد می‌کنند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کنند. در پایان باید بگویم، بسیاری از افرادی که فریب عشق‌های کاذب را می‌خورند اعتراف می‌کنند که از همان ابتدا، می‌دانسته‌اند که عشق و محبت طرف مقابل حقیقی نیست اما به دلایلی خود را فریب می‌دادند و به حقیقت توجه نمی‌کردند. گویی گاهی انسان‌ها دوست دارند به زور به خود بقبولانند که کسی هست که آنها را دوست دارد، حتی اگر چنین نباشد. با کمی دقت و محک زدن می‌توانید از تخریب زندگی و جریحه‌دار شدن احساسات خود پیشگیری کنید. خداوند برای هر یک از ما جفت آفریده و همیشه افرادی هستند که اگر با شما آشنا شوند، می‌توانند شما را دوست بدارند. پس هرگز خود را فریب ندهید.

ویژگی‌های تغییرناپذیر همسران

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

درست است که آدم‌ها با ازدواج بیشتر عادت‌هایشان تغییر می‌کند و اصلا شیوه زندگی و علایق‌شان هم با قبل تفاوت پیدا می‌کنداما باز هم عادت‌هایی وجود دارد که نه تنها با گذشت زمان درست نمی‌شود بلکه ممکن است روز به روز شدید‌تر هم شود....

 در این مقاله با فهرست کوچکی از این ویژگی‌های تغییرناپذیر آشنا شوید.

اوضاع هر روز برای‌تان سخت و سخت‌تر می‌شود اما منتظر می‌مانید. منتظر روزی که او به تصویر ایده‌آل شما تبدیل شود و همه این ویژگی‌هایی که آزار‌تان می‌دهد را تغییر دهد. شما او را همانطور که هست، نمی‌بینید و نمی‌خواهید و تنها در انتظار این تغییرات به این رابطه ادامه می‌دهید. درست است که آدم‌ها با ازدواج بیشتر عادت‌هایشان تغییر می‌کند و اصلا شیوه زندگی و علایق‌شان هم با قبل تفاوت پیدا می‌کند، اما باز هم عادت‌هایی وجود دارد که نه تنها با گذشت زمان درست نمی‌شود بلکه ممکن است روز به روز شدید‌تر هم شود. این را باید بدانید و دست از خیالپردازی بکشید. در این مقاله با فهرست کوچکی از این ویژگی‌های تغییرناپذیر آشنا شوید.

 

از در و دیوار شاکی است؟

فکر نکنید آدم‌های ناامید با حضور فرشته نجاتی چون شما اصلاح می‌شوند. اگر نامزد‌تان به زمین و زمان بدبین است و فکر می‌کند همیشه در حقش ظلم شده، کمی بیشتر به دلایل‌تان برای ازدواج فکر کنید، چراکه چنین فردی با تلاش‌ها و فداکاری‌های شما هم درست نمی‌شود و نگاهش به زندگی هم تغییر نمی‌کند. شاید او در آغاز شما را ستایش کند و ناجی خود بنامد اما بعد از مدتی شما هم برایش رنگ آدم‌های دیگر را می‌گیرید و به یکی دیگر از دلایل ناکامی و شکایتش تبدیل می‌شوید. آدم‌هایی که حاضر نیستند مسئولیت زندگی‌شان را بپذیرند و برای هر شکستی دیگران را مقصر می‌دانند، حتی با وجود محبت‌های بی‌دریغ شما هم اصلاح نخواهند شد.

 

اعتیاد دارد؟

بهانه این موضوع هم معلوم است. «شرایطم خوب نبوده و اگر در کنارم باشی و حمایتم کنی تغییر می‌کنم!» افرادی که به مخدر و هر چیز دیگری اعتیاد دارند، ادعا می‌کنند که شرایط نامساعد زندگی آنها را به دامان چنین مشکلی انداخته است. آنها حتی خودشان هم نسبت به شخصیت‌شان آگاهی لازم را ندارند و درون خودشان هم فکر می‌کنند اگر یک فرشته فداکار در کنار‌شان باشد، اوضاع درست می‌شود و دست از این عادت‌های اعتیادگونه برمی‌دارند. اما واقعیت این است که حتی اگر برای یک مدت کوتاه اعتیاد‌شان را کنار بگذارند، باز هم با کوچک‌ترین بهانه یا احساس خلأیی دوباره سراغ عادت قدیمی‌شان می‌روند. نمی‌گوییم تمامی این افراد دوباره به عادت مخرب‌شان برمی‌گردند اما باید بدانید که این موضوع به آن سادگی که شما و او فکر می‌کنید هم نیست.

 

خسیس است؟

زمانی‌که بدون اطلاع قبلی، جنسی از پشت ویترین چشم‌تان را می‌گیرد و برای خریدش اقدام می‌کنید، سعی می‌کند شما را منصرف کند؟ در این مدت نامزدی یک‌بار هم به یک رستوران خوب نرفته‌اید و هیچ میلی به خریدن کادوهای کوچک برای‌تان ندارد؟ شاید فکر کنید دستش فعلا تنگ است و برای خرید وسایل خانه یا تدارک دیدن جشن عروسی، به همین پول‌های اندک نیاز دارد. اما اگر بخواهید به این قضاوت‌تان اعتماد کنید، باید باقی رفتار‌های او را هم بررسی کنید و مطمئن شوید. زندگی با آدم‌های خسیس آسان نیست و آنها هم راحت عوض نمی‌شوند. شاید با گذشت زمان، فرد خسیس پول‌هایش را هم در اختیار شما بگذارد اما او از این موضوع عذاب خواهد کشید و از خرج کردن یک ریال از آن پول‌ها هم لذت نخواهد برد.

 

اعتماد به نفس ندارد؟

منزوی و گوشه‌گیر است و آنقدر اعتماد به نفس ندارد که بتواند خودش را در جمع نشان دهد؟ برای او مهمانی رفتن و حضور در مقابل دیگران سخت‌ترین کار است و به‌دلیل گوشه‌گیری‌اش در محیط کار هم نتوانسته تاکنون آن‌طور که باید پیشرفت کند؟ یادتان نرود که زندگی کردن با چنین فردی آسان نیست. آدم‌هایی که اعتماد به نفس پایینی دارند نه تنها در این موقعیت‌ها بلکه در تک‌تک لحظات زندگی از دیگران فاصله می‌گیرند و جا می‌مانند و نمی‌توانند همسری توانمند و موفق برای‌تان باشند. البته تغییر دادن این آدم‌ها محال نیست اما از آنجا که این مسئله ریشه در شخصیت و اوضاع روانی‌شان دارد، تنها یک درمان طولانی مدت است که می‌تواند این ترس از ابراز وجود را از آنها بگیرد، پس اگر نمی‌خواهید مثل یک پرستار چنین فردی را تا بهبود یافتن همراهی کنید، درباره انتخاب‌تان تجدیدنظر کنید.

 

عاشق سینه‌چاک است؟

هیچ‌کس از اینکه مورد عشق دیگری قرار بگیرد، بدش نمی‌آید. ما آدم‌ها محتاج توجه و محبتیم و وقتی کسی با تمام وجود چنین هدیه‌هایی را نثارمان می‌کند، نه تنها احساس آرامش می‌کنیم بلکه حس غرور هم سراغ‌مان می‌آید و در مقابل دیگرانی که در معرض چنین عشقی قرار نگرفته‌اند، احساس پیروزی می‌کنیم، اما عشق همه آدم‌ها از این جنس نیست. شما نمی‌توانید از رفتارهای افراطی‌ای که به نام عشق انجام می‌شوند، آرامش بگیرید. کسانی که برای پر کردن خلأهای وجودی‌شان، محبت غیرقابل جبرانی را نثارتان می‌کنند، هرگز قابل اعتماد نیستند و بدانید که اگر او در مقابل شما از تحقیر شدن نمی‌ترسد و اگر برای اثبات عشقش به شما می‌چسبد و یک جای تنفس هم در زندگی‌تان نمی‌گذارد، باید در مورد آینده این رابطه، بیشتر فکر کنید.

 

بددهن است؟

خیلی راحت از آدم‌های دور و برش می‌رنجد و انتقاد‌های مداومش به زمین و زمان با تندی و بد دهنی همراه است؟ او حتی اگر پایش به یک سنگ بخورد تا ساعت‌ها عصبی می‌ماند و از بد و بیراه گفتن دست برنمی‌دارد؟ همیشه به‌دنبال بهانه‌ای است تا عصبانیتش را ابراز کند و در بحث‌های دونفره‌تان، حرمت هیچ‌چیز را نگه نمی‌دارد؟ او حاضر است دیوار‌های میان‌تان را با چند کلمه نادرست و آزار‌دهنده از میان ببرد و به راحتی آب خوردن دل‌تان را می‌شکند؟ چنین فردی حتی اگر هزار و یک ویژگی مثبت داشته باشد، نمی‌تواند همسر شایسته‌ای برای شما باشد. درست است که بسیاری از این آدم‌ها بعد از انجام کارهایشان پشیمان می‌شوند و محبت زیادی را نثار‌تان می‌کنند اما آنها در لحظات عصبانیت، نه عشق را می‌شناسند و نه احترام را. زندگی با کسی که چنین حرمت‌هایی برایش بی‌معناست اصلا خوشایند نیست و این آدم‌ها هم به سادگی تغییر نمی‌کنند.

 

پلیس بازی در می‌آورد؟

آدم‌های کنترل‌گر به این سادگی‌ها که فکر می‌کنید تغییر نمی‌کنند. اگر نامزدتان مدام به‌دنبال جنگ قدرت است و از اینکه با کنترل کردن شما این جنگ را ببرد لذت می‌برد، در مورد انتخابش تجدید نظر کنید. شاید اسم این عادت را عشق بگذارد و شاید با ترس از به هم ریختن اوضاع توجیهش کند. چنین آدم‌هایی سرشار از ترس هستند و در بیشتر موارد نه تنها با کوتاه آمدن‌های شما بهتر نمی‌شوند بلکه میدان را برای شک کردن‌ها و کنترل‌گری‌هایشان هم بازتر می‌بینند، اما بهانه او هرچه که باشد باید بدانید که تغییر دادن چنین آدمی اگر به‌طور کامل ناممکن نباشد، لااقل تنها با کمک شما و آدم‌های عادی دور و برتان ناممکن است. چنین آدم‌هایی از دردی درونی رنج می‌برند و تنها درمان‌های طولانی‌مدت روانشناختی است که می‌تواند آنها را آرام‌ کرده و این عادت را از سرشان بیرون کند. اما یادتان نرود که این آدم‌ها عاشق قدرت ساختگی‌شان هستند و به راحتی حاضر نمی‌شوند تحت درمان قرار گیرند.

 

می‌گوید همینم که هستم؟

تغییر دادن آدم‌ها کار سختی است اما غیرممکن نیست. این موضوع زمانی ناممکن می‌شود که فرد مقابل شما خودش میلی به تغییر نداشته باشد و بدتر اینکه هر زمان نام تغییر کردن به میان می‌آید، ‌یک سپر آهنی دستش بگیرد و از ویژگی‌های فعلی‌اش دفاع کند. افرادی که صراحتا می‌گویند خودشان را همین‌طور که هستند دوست دارند و حاضر نیستند هیچ کدام از ویژگی‌هایشان را تغییر دهند، نمی‌توانند گزینه مناسبی برای زندگی مشترک‌تان باشند. البته اگر شما آنها را دقیقا همان‌طور که هستند دوست دارید و می‌پذیرید، اوضاع کمی فرق می‌کند؛ اما اگر شما هم از آنها گلایه‌هایی دارید و منتظر تغییر کردن‌شان هستید، بهتر است این امید بیهوده را از سر‌تان بیرون کنید.


مطالب پیشنهادی

ابزارهای مورد نیاز بیمه سلامت

اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر