ازدواج هایی که به شکست منجر می شوند معمولا دلایل متفاوتی دارند اما وجه اشتراک بیشتر آنها انتخاب نادرست بوده است. اگر می خواهید در انتخابتان موفق تر باشید، این اشتباهات رایج را بخوانید:
دلیل غلط 1: جذابیت جنسی
افراد بسیاری جذابیت جنسی را با عشق اشتباه میگیرند و این میتواند منجر به ازدواجهای کوتاهمدت شود. بودن با یک فرد جدید برای همه جذاب است. اما وقتی این جذابیت جنسی محو میشود، اگر اعتماد متقابل و برنامههای مشترک برای آینده وجود نداشته باشد، ازدواج نیز برهم خواهد خورد. جذابیت جنسی بین دو فرد بسیار خوب است و به ازدواج انرژی میدهد اما اگر پایه ازدواجی بر مبنای ارتباط قوی دو طرف و ارزشهای مشترک نباشد، احتمال موفقیت آن ازدواج بسیار کم خواهد بود.
دلیل درست 1: خیلی خوب میتوانید با تفاوتهای هم کنار بیایید
تحقیقات نشان میدهد که یک وجه اشتراک مهم در ازدواجهای موفق، توانایی حل اختلافات بوده است. در همه روابط مشکل و اختلاف وجود دارد. اما زوجهایی که میتوانند درمورد تفاوتهای خود حرف بزنند، مشکلشان را ریشهیابی کرده و با هم به مصالحه برسند، موفق خواهند بود.زوجهایی که فقط دچار خشم و ناراحتی میشوند و نمیتوانند درمورد این اختلافات با هم حرف بزنند، ازدواج بادوامی نخواهند داشت.
دلیل غلط 2: فرار از خانواده
برای خیلی از افراد مجرد زندگی در کنار خانواده طاقت فرسا میشود. وقتی فردی برای ازدواج پیش میآید، برای فرار از پدر و مادر و رسیدن به آزادی بیشتر با او ازدواج میکنند. در این مواقع معمولاً این مسئله که طرفمقابل میتواند همسر خوبی برای آنها باشد یا نه مطرح نیست زیرا فقط نیاز دارند که از والدینشان جدا شوند. باید بدانید که راههای زیادی برای جدا شدن از والدین وجود دارد و نیازی نیست که برای آن وارد تعهدی شوید که اصلاً برای ازدواج با شما مناسب نیست.
دلیل درست 2: شریک شدن در علایق مشترک
اگر زوجها علایق مشترکی داشته باشند، موجب نزدیکی بیشتر و تجربیات مشترک بین آنها خواهد شد. متخصصین میگویند زوجهایی که علایق مشترک ندارند، اما با این وجود میتوانند در کنار هم وقت بگذرانند، باز میتوانند در ازدواج خود موفق باشند. علایق مشترک میتواند چیزهای مختلفی مثل وقت گذراندن با بچهها، علاقه به سفر، ورزش و امثال آن باشد.
خیلی از زوجها درمورد اینکه میخواهند بچهدار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمیکنند. خیلیها فکر میکنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمیافتد. هرقدر بیشتر درمورد ایدههایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود
دلیل غلط 3: سندرم شیفتگی
خیلیها شیفتگی را با عشق اشتباه میگیرند. شیفتگی احساسی زودگذر نسبت به یک فرد است درحالیکه عشق طولانی مدت و بادوام است و براساس اعتماد و تعهد شکل میگیرد. شیفتگی ناگهانی است و خیلی از متخصصین عقیده دارند که میتواند هورمونی باشد. عشق همراه با صبر و تحمل است درحالیکه در شیفتگی حس اضطرار وجود دارد. وقتی ازدواجی براساس شیفتگی اتفاق بیفتد، به محض از بین رفتن این شیفتگی و شور اولیه، فرد تصور خواهد کرد که با فرد مناسبی ازدواج نکرده است و به دنبال افراد دیگری خواهد رفت.
دلیل درست 3: طرفتان نیازهایتان را پر میکند نه خواستههایتان را
خیلی از افراد برای چیزهایی که میخواهند ازدواج میکنند نه چیزهایی که نیاز دارند. بعنوان مثال، زنی کتابهای داستان زیادی میخواند و خیلی دوست دارد که درمورد آنها با شوهرش حرف بزند اما این ژانر مورد علاقه شوهرش نیست. بااینحال ازدواجی محکم خواهند داشت زیرا آن زن به کسی نیاز دارد که قابل اعتماد و سختکوش باشد. ازدواج با کسی که با نیازهایش همخوانی دارد باعث دوام ازدواجشان شده است.
دلیل غلط 4: تصور میکنید ازدواج کردن مشکلاتتان را حل خواهد کرد
اگر شوهرتان خیلی زود از دست شما عصبانی میشود و کنترل خود را از دست میدهد، میتواند نشان دهنده این باشد که مشکلاتی در ازدواجتان وجود دارد خیلی از افراد این علائم را نادیده میگیرند. آنها نشانههای رفتارهای مشکلدار را میبینند اما تصور میکنند که اگر ازدواج کنند درست میشود. اگر این رفتارهای مشکلدار در طول دوران نامزدی اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج مطمئناً بدتر خواهد شد مگراینکه به دنبال مشاوره و درمان بروید. بعضیها تصور میکنند بعد از ازدواج همه چیز را درست خواهند کرد. باید بدانید که هر چیز کو چکی که کمی اذیتتان میکند، بعد از «بله» گفتن بسیار زیاد آزاردهنده خواهد شد.
دلیل درست 4: اهداف و برنامههای آیندهتان هماهنگی دارند
صحبت کردن درمورد انتظارات یک زوج از آینده یکی از راههای مطمئنی است که کمکتان میکند بفهمید مسیرتان یکی هست یا خیر. خیلی از زوجها درمورد اینکه میخواهند بچهدار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمیکنند. خیلیها فکر میکنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمیافتد. هرقدر بیشتر درمورد ایدههایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود.
دلیل غلط 5: از سر تا پا عاشق شدهاید
بعضی افراد وقتی عاشق میشوند کور میشوند و واقعاً تلاشی برای شناختن طرفمقابل خود نمیکنند. آنچه که افراد را واقعاً کنار همدیگر نگه میدارد، دوستی، صمیمیت و حمایت آنهاست. اگر از خودتان بپرسید که «اگر کارم را از دست بدهم یا دچار یک بیماری شوم، برای حمایت و پشتیبانی پیش چه کسی میروم.» پاسخ به این سوال عشق واقعی زندگیتان را مشخص خواهد کرد.
دلیل درست 5: هر دو شما به همدیگر حس خاص بودن میدهید
یکی از عوامل ازدواجهای موفق این است که به طرفتان حس خاص و مهم بودن بدهید، مخصوصاً برای مردها. ازآنجا که دوستی که مردها ایجاد میکنند معمولاً به اندازه عمق روابط خانمها نیست، مردها برای دریافت حس خاص بودن، معمولاً به همسرانشان نیاز دارند. وقتی زنی میگوید «دوستت دارم، تو زندگی من رو هیجانانگیز کردهای» یا برای طرفمقابل خود دسر محبوبش را درست میکند، بهترین حس دنیا را به طرف خود منتقل خواهد کرد و همین مسئله موجب دوام ازدواجشان خواهد شد.
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
دسترسی به تمامی این مطالب در سایت
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است |
اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلاتشان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنیخواهد شد. امروزه بسیاری از ازدواجها قبل از تشکیل و یا مدت کوتاهی بعد از آن متلاشی میشوند. درک اینکه چرا این ازدواجها شکست میخورند میتواند راهحلی باشد که مراقب باشید ازدواج خودتان شکست نخورد. بعضی از عواملی که در شکست ازدواجها مشارکت دارند شامل مسائل مالی و دیگر شرایط ازدواج است. همه ی این مسائل میتواند در یک ازدواج سالم و پایدار هم وجود داشته باشد اما اگر آنها به طور صحیح و درست مورد رسیدگی قرار نگیرند، میتوانند منجر به شکست ازدواج شوند. ارتباط ، نقش اساسی در موفقیت ازدواج دارد. بدون ارتباط صحیح، حل تعارض و کشمکشها مشکلساز میشوند اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلاتشان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی خواهد شد. ارتباطات به واسطه ی فرصت دادن به همسران برای مشارکت در نگرانیها و علایق، امیدها و آرزوهای یکدیگر، موجب رشد و شکوفا شدن روابط زوجین میشود. بدون سهیم شدن در این موارد زوجین رشد نخواهند کرد و تا حد امکان به یکدیگر نزدیک نخواهند شد. اگر یک یا هر دو همسر فاقد مهارتهای ارتباطی مؤثر باشند، این برای حل و فصل بحثهایشان مشکلساز میشود چرا که زوجین قادر نیستند تا نقطه نظرات یکدیگر را درک کنند. در ازدواجهایی که تاکنون دچار مشکل بودهاند، هر یک از زوجین باید تلاش کنند تا برای بهبود و نجات زندگیشان متعهد شوند که روی مهارتهای ارتباطیشان کار کنند. نبود تکنیکهای مؤثر ارتباطی میتواند به شکست در ازدواج منجر شود. عشق ممکن است همواره پیروز شود اما زمانی که نگرانیهای مهمی وجود دارد حتی عشق نیز نمیتواند به تنهایی برای حفظ ازدواج کافی باشد. نگرانیهای مالی ممکن است خودشان علت شکست ازدواج نباشند اما تنشها و تعارضاتی که این نگرانیها ایجاد میکنند، اغلب در شکست ازدواج مقصر هستند. نگرانیهای مالی میتواند بار سنگینی را تحمیل کند و زمانی که یک زوج تلاش زیادی را برای برآوردن تعهدات مالیشان میکند، میتواند فشار بسیار زیادی را احساس کند. این فشارها ممکن است برای تخریب ازدواج سالم به طرق دیگر کافی باشد. اگر یک همسر در زندگی به مسائل مالی مشغول شود، ممکن است شروع به کوتاهی کردن از دیگر جنبههای زندگی کند. این رفتارهای مسامحهآمیز بر همسر تأثیر گذاشته و موجب میشود که وی احساس تنهایی و بیمهری نماید. این امر میتواند برای ازدواج آسیبزا شود. اغلب یکی از زوجین به واسطه ی مسایل مالی تحلیل خواهد رفت و این نیز میتواند برای ازدواج مخرب باشد. شرایط حول ازدواج نیز میتواند منجر به شکست شود یک ازدواج راحت (بدون فکر) نمیتواند یک ازدواج سالم باشد. هنگامی که تصمیم گرفتن به ازدواج به غیر از عشق حقیقی بر امور دیگری نیز قرار گیرد، این احتمال وجود دارد که آن ازدواج، ازدواج مناسب و خوبی باشد (عشق تنها کافی نیست) اما این به معنای گذاشتن شرایط بسیار سختی که برای نمونه در جامعه ی ما حاکم است، نیست. برای مثال شرایط ازدواجی که اغلب منجر به شکست میشود عبارتند از: ازدواج کردن به خاطر داشتن بچه یا به خاطر فشاری که از جانب اعضای خانواده و دوستان احساس میشود. هیچ کدام از این دلایل در واقع دلایل معتبر و قابل قبولی برای ازدواج نبوده و اغلب منجر به شکست در ازدواج و طلاق میشوند. ازدواج کردن در سنین پایین، دلیل دیگری برای شکست ازدواجها میباشد. اگر چه سن مناسب برای ازدواج متغیر بوده و به طور زیادی بستگی به خود فرد دارد، افراد زیادی عقیده دارند که برای نوجوانان و سنین پایینتر از ۲۰ سال، ازدواج کردن خیلی زود است. ازدواج کردن قبل از اینکه فرصت لذت بردن از تجارب زندگی را داشته باشید میتواند باعث تنفر از ازدواج شده و در نهایت شکست ازدواج را در پی داشته باشد. اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افرادچگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریهاورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افرادورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابتورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرورزش و بیماری های قلبی و استخوانیچطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟ |
به اعتقاد یک روانپزشک خانواده ، ازدواج به دوصورت است . ازدواجهایی که موفق نیستند وازدواجهایی که بامشکلات وسختی دست به گریبان می باشند . درباره این موضوع فکرکنید . ازدواج زنان ومردانی باتفکرات واندیشه های گوناگون ، سرشتهای متفاوت وبعضی اوقات با خلق وخوهای مغایر هم را به یکدیگر نزدیک می کند وآنها را درکنارهم قرارمی دهد . اما نتیجه : اغلب نا سازگاری ، عصبانیت ، ناامیدی ودرنهایت درد ورنج است . نمی توانیم انکار کنیم که ازدواج سخت است ویا اینکه بگوییم هیچ ازدواجی ناموفق نیست . اما می توانیم این را بگوییم که ازدواجهای بد وناموفق می توانند بهتر شوند واین امر فقط مستلزم تلاش بسیارزیاد است . ● ازدواج وزندگی مشترک آن طوری که ما می شناختیم . یک زوج جوان می گویند : ما به تجربه آموختیم که زندگی مشترک چقدرسریع می تواند تلخ وناگوار شود . درست سه ماه بعد از ازدواجمان وارد مدرسه پزشکی شدم . زمانهایی که می توانستیم با هم سپری کنیم بخاطربرنامه درسی من ، مطالعه مستمر وفشرده وشیفتهای کاری من دربیمارستان محدود شده بود . زندگی مشترک ما که هنوزعمری از آن نگذشته بود دچار سختی وناهنجاری فراوان شد . فشارهای کاری من با آمدن فرزندمان دوچندان شده بود . همان موقع بود که فهمیدم زندگی ما می توانست راحت تر وزیباتر باشد اگر با یک گروه ازدواج درمانی مشورت می کردم . بهرحال دوجا کارکردن ودوتا بجه – بله دراین فاصله ما صاحب فرزند دیگری شده بودیم – چیزی بود که خودمان خواسته بودیم . درمدت ۱۰ سال ۳تا از والدینمان ا زدنیا رفتند وحسابی سرگرم مراسم عزاداری ومسافرتهای کوتا ه مدت شده بودیم . هم زندگی شخصی وهم زندگی مشترکمان حسابی خسته کننده ورنج آور شده بود . ارتباط ما دونفر روزبروز کمرنگتر می شد . چرا که برای هر چیزی ، فقط جزمناسباتمان ، وقت وتوجه زیادی صرف می شد . چندکتاب برجسته که توسط نویسندگان خبره ومذهبی درباره ازدواج نوشته شده بود را مطالعه کریم . درهرکدام از این کتابها کاملا توضیح داده شده بود که چه نکاتی اشتباه هستند وچطور می شود آنها رادفع کرد . اما هروقت که خواستیم یکی از این دستورالعملها را عملی کنیم متوجه می شدیم که چقدرفاصله گرفته ایم وهم چنان غرق درروشهای قدیمی خودمان هستیم . هربار امتحان می کردیم ، ناکامی وشکست دراین راه مانع از این می شد دوباره بتوانیم براحتی شروع کنیم .دیگر نمی توانستیم براحتی با هم ارتباط برقرارکنیم ومن وهمسرم هردوگناه وتقصیر را برگردن دیگری می انداختیم وفکر می کردیم دیگری است که نه می تواند طرف مقابلش را درک کند ونه می تواند آن را بفهمد . باوجود ناسازگاریهای آشکاری که بین ما ایجاد شده بود اما یک صمیمت اندکی هم حس می شد . مسائل ومشکلات حل نشده باضافه عصبانیت وخشمگین شدنمان باعث آزردگی مان از دست دیگری می شد . با اینکه هر دوی ما درزندگی مشترکمان بی تقصیر نبودیم ولی بی میل هم نبودیم که این عشق وعلاقه را که حالاداشت کم کم از دست می رفت دوباره زنده کنیم . ● اما چه طور؟ زندگی مشترک آنطور که ما آرزو داشتیم باشد : وقتی به نزدیک پزشک خانواده رفتیم توانستیم راه حلی برای مشکلمان پیدا کنیم . این پزشک درباره انواع مشکلاتی که پزشکان متأهل با آن روبرو هستند صحبت کرد وآنها را شرح داد . اوبه ما توصیه کرد برای اینکه روح تازه ای به زندگی مشترکمان دمیده شود باید که به گوشه ای خلوت دردامنه طبیعت پناه ببریم. چیزی که او بعنوان مشاوره درمانی یا حیاتی نو به زندگی مشترک بخشیدن یاد می کرد و گویا همان چیزی بود که ما احتیاج داشتیم . پس پذیرفتم که با همسرم همراه شوم . اصول و قوانینی که ما در خلوتمان رعایت کردیم ، عبارت بود از : مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات را از پیش پابرداشتن . این پزشک مشاورما را تشویق کرد که زندگی مشترک وخانواده خود را برهر چیز دیگر مقدم دانسته واجازه ندهیم که کار وگرفتاریها جانشین اهداف ما بشوند . او توضبح داد که زندگی مشترک و زناشویی نیازمند هر دو احساس عاطفی و جنسی است و شریک زندگی ما نمی تواند اهمال و غفلت در هیچکدام از این موارد را بپذیرد و نفاق و جدایی از آنجایی بوجود می آید که هر کدام از زوجین برای جبران این کمبود به سمت و سویی دیگر کشیده می شوند . و حفظ و سلامتی این زندگی که به این دو احساس وابسته است تنها با برنامه ریزی امکان پذیر است . این دکتر تاکید کرد: اگر بنا به دلایلی کاری و گرفتاری برایتان پیش آمد برای جبرانش دنبال فرصتی باشید تا زمانی را با همسرتان سپری کنید و شانس با هم بودن را از دست ندهید.› در طی این جلسات مشاوره ای خصوصی (انفرادی ) من و همسرم شرایط خانوادگی ای که در آن رشد کرده و بزرگ شده بودیم را مرور کردیم . خانه ای که پدرهای ما حس صمیمانه ای نداشتند و برای ما افرادی ناآشنا و ناملموس بودند هیچکدام از ما دو نفر عواطف صمیمانه و دوستانه ای را در زندگی زناشویی والدینمان ندیده بودیم . آنجا بود که فهمیدم من از همسرم می خواستم و در واقع انتظار داشتم محبتی که پدر و مادرم از من دریغ کرده بودند را برایم جبران کند. در عوض همسرم هم با احساسات ناخوشایند و خشونت باری که در حین خدمت سربازی در جنگ روبرو شده بود دست به گریبان بود. بویژه اینکه چرا در آن جنگ او باید زنده بماند و خیلی های دیگر همچون بهترین دوستش از بین بروند. با حضور در این جلسات ،تمامی عواملی که باعث کدورت و تیرگی روابط صمیمانه ما شده بود را یادداشت کردیم . هر دوی ما با کنترل کردن عصبانیت و خودداری از احساساتی شدن سعی کردیم تا از کشمکش و بحث دوری کنیم . به این ترتیب عشق و علاقه بین ما افزایش پیدا کرد و دیگر با مسائلی که باعث تیرگی روابط ما شده بود روبرو نشدیم. بعضی از مسائل تا چندین سال باعث ناراحتی ما بود و اثرات نامطلوبی بر زندگی ما گذاشته بود چرا که نتوانسته بودیم آنها را برای خودمان حل و فصل کنیم . همسرم قبول داشت که هنوز هم از من دلخور و رنجیده بود. آنهم به علت غیبتهای مداوم من از منزل در طول دوره رزیدنتی من و اینکه مجبور بوده از پسر کوچکمان به تنهایی مراقبت کند. کم ظرفیت شدن و بی تفاوت بودن همسرم بخصوص زمانی که مادرم بیمار و در آسایشگاه بستری شد باعث گردید تا بعد از آن حس نفرت و کینه ای از همسرم در من بوجود بیابد. با شرکت در جلسات مشاوره توانستیم این مشکلات را بشناسیم.شروع کنیم به ترسیم لایه های صدمه دیده و آسیب دیده زندگیمان و قبل از اینکه همدیگر را فراموش کنیم یک زندگی جدید و زیبایی را بسازیم . این مسافرت و خلوت دو نفره به ما فرصتی داد تا با هم باشیم. بدون هیچ مزاحمی در اتاق ما حتی یک تلویزیون هم نبود. حالا بدون هیچ مزاحم و یا نگرانی و دلواپسی از زندگی روزمره فرصت بسیار زیادی داشتیم تا با هم صحبت کنیم و خوش باشیم و آنچه را که این مدت آموخته بودیم عملی کنیم . خیلی راحت و ساده از اینکه با هم بودیم لذت می بردیم و می شود گفت که تقریبا مانند یک ماه عسل بود.من وهمسرم بعد از بازگشت به خانه تصمیم گرفتیم تغییراتی دراخلاق ورفتار خود بدهیم وبه این منظور حق وحقوقی که هرکدام از ما بر دیگری داشت را روی کاغذی یادداشت کردیم تا هرچند وقت یکبار با مرورشان از فراموش شدن آنها جلوگیری کنیم وهم چنین برای دستیابی به اهدافمان که نیازمندشان بودیم سعی کردیم برنامه وروش مشخصی را پیاده کنیم ومطمئنا برای این کار به زمان بیشتری احتیاج داشتیم . بطورمثال فهرستی از اوقات یک هفته راتهیه کردیم مانند ظهر سه شنبه ویاعصر پنج شنبه تا بتوانیم به طورمرتب فرصتی برای باهم بودن را داشته باشیم . زندگی مشترک را آنطورکه باید باشد ساختیم . بله ، ازدواج سخت است ، گاهی اوقات هم درگیر آن الگوهای قدیمی خودمان می شویم . سریعا اصول سه گانه زندگی رابخاطر می آوریم . مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات رااز پیش پا برداشتن ودوباره از نوشروع می کنیم ، یکدیگر را عفو می کنیم وبیشتر از همیشه به یکدیگر می رسیم وتوجه داریم . اخیرا درسمینار ‹‹ ازدواج ›› با پسرمان ونامزدش حضوریافتیم ازدواج آنها درآینده نزدیک برای ما انگیزه ای بود تا مناسبات خودمان را – که حالا۲۶ سال از آن گذشته بود- هم چنان دوستانه ومطلوب نگهداریم . درست است . زندگی مشترک ما هیچ وقت عالی بدون نقص نبود . اما به کمک خدا دیگر هرگز بدنخواهد شد وامیدوارم که برای همه همین گونه باشد . |
از : دکتر آلتا اوگ لزبی ترجمه : افضل دخت افضل پور مطالب پیشنهادی
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج هایی که به شکست منجر می شوند معمولا دلایل متفاوتی دارند اما وجه اشتراک بیشتر آنها انتخاب نادرست بوده است. اگر می خواهید در انتخابتان موفق تر باشید، این اشتباهات رایج را بخوانید:
دلیل غلط 1: جذابیت جنسی
افراد بسیاری جذابیت جنسی را با عشق اشتباه میگیرند و این میتواند منجر به ازدواجهای کوتاهمدت شود. بودن با یک فرد جدید برای همه جذاب است. اما وقتی این جذابیت جنسی محو میشود، اگر اعتماد متقابل و برنامههای مشترک برای آینده وجود نداشته باشد، ازدواج نیز برهم خواهد خورد. جذابیت جنسی بین دو فرد بسیار خوب است و به ازدواج انرژی میدهد اما اگر پایه ازدواجی بر مبنای ارتباط قوی دو طرف و ارزشهای مشترک نباشد، احتمال موفقیت آن ازدواج بسیار کم خواهد بود.
دلیل درست 1: خیلی خوب میتوانید با تفاوتهای هم کنار بیایید
تحقیقات نشان میدهد که یک وجه اشتراک مهم در ازدواجهای موفق، توانایی حل اختلافات بوده است. در همه روابط مشکل و اختلاف وجود دارد. اما زوجهایی که میتوانند درمورد تفاوتهای خود حرف بزنند، مشکلشان را ریشهیابی کرده و با هم به مصالحه برسند، موفق خواهند بود. زوجهایی که فقط دچار خشم و ناراحتی میشوند و نمیتوانند درمورد این اختلافات با هم حرف بزنند، ازدواج بادوامی نخواهند داشت.
دلیل غلط 2: فرار از خانواده
برای خیلی از افراد مجرد زندگی در کنار خانواده طاقت فرسا میشود. وقتی فردی برای ازدواج پیش میآید، برای فرار از پدر و مادر و رسیدن به آزادی بیشتر با او ازدواج میکنند. در این مواقع معمولاً این مسئله که طرفمقابل میتواند همسر خوبی برای آنها باشد یا نه مطرح نیست زیرا فقط نیاز دارند که از والدینشان جدا شوند. باید بدانید که راههای زیادی برای جدا شدن از والدین وجود دارد و نیازی نیست که برای آن وارد تعهدی شوید که اصلاً برای ازدواج با شما مناسب نیست.
دلیل درست 2: شریک شدن در علایق مشترک
اگر زوجها علایق مشترکی داشته باشند، موجب نزدیکی بیشتر و تجربیات مشترک بین آنها خواهد شد. متخصصین میگویند زوجهایی که علایق مشترک ندارند، اما با این وجود میتوانند در کنار هم وقت بگذرانند، باز میتوانند در ازدواج خود موفق باشند. علایق مشترک میتواند چیزهای مختلفی مثل وقت گذراندن با بچهها، علاقه به سفر، ورزش و امثال آن باشد.
دلیل غلط 3: سندرم شیفتگی
خیلیها شیفتگی را با عشق اشتباه میگیرند. شیفتگی احساسی زودگذر نسبت به یک فرد است درحالیکه عشق طولانی مدت و بادوام است و براساس اعتماد و تعهد شکل میگیرد. شیفتگی ناگهانی است و خیلی از متخصصین عقیده دارند که میتواند هورمونی باشد. عشق همراه با صبر و تحمل است درحالیکه در شیفتگی حس اضطرار وجود دارد. وقتی ازدواجی براساس شیفتگی اتفاق بیفتد، به محض از بین رفتن این شیفتگی و شور اولیه، فرد تصور خواهد کرد که با فرد مناسبی ازدواج نکرده است و به دنبال افراد دیگری خواهد رفت.
دلیل درست 3: طرفتان نیازهایتان را پر میکند نه خواستههایتان را
خیلی از افراد برای چیزهایی که میخواهند ازدواج میکنند نه چیزهایی که نیاز دارند. بعنوان مثال، زنی کتابهای داستان زیادی میخواند و خیلی دوست دارد که درمورد آنها با شوهرش حرف بزند اما این ژانر مورد علاقه شوهرش نیست. بااینحال ازدواجی محکم خواهند داشت زیرا آن زن به کسی نیاز دارد که قابل اعتماد و سختکوش باشد. ازدواج با کسی که با نیازهایش همخوانی دارد باعث دوام ازدواجشان شده است.
دلیل غلط 4: تصور میکنید ازدواج کردن مشکلاتتان را حل خواهد کرد
اگر شوهرتان خیلی زود از دست شما عصبانی میشود و کنترل خود را از دست میدهد، میتواند نشان دهنده این باشد که مشکلاتی در ازدواجتان وجود دارد خیلی از افراد این علائم را نادیده میگیرند. آنها نشانههای رفتارهای مشکلدار را میبینند اما تصور میکنند که اگر ازدواج کنند درست میشود. اگر این رفتارهای مشکلدار در طول دوران نامزدی اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج مطمئناً بدتر خواهد شد مگراینکه به دنبال مشاوره و درمان بروید. بعضیها تصور میکنند بعد از ازدواج همه چیز را درست خواهند کرد. باید بدانید که هر چیز کو چکی که کمی اذیتتان میکند، بعد از «بله» گفتن بسیار زیاد آزاردهنده خواهد شد.
دلیل درست 4: اهداف و برنامههای آیندهتان هماهنگی دارند
صحبت کردن درمورد انتظارات یک زوج از آینده یکی از راههای مطمئنی است که کمکتان میکند بفهمید مسیرتان یکی هست یا خیر. خیلی از زوجها درمورد اینکه میخواهند بچهدار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمیکنند. خیلیها فکر میکنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمیافتد. هرقدر بیشتر درمورد ایدههایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود.
دلیل غلط 5: از سر تا پا عاشق شدهاید
بعضی افراد وقتی عاشق میشوند کور میشوند و واقعاً تلاشی برای شناختن طرفمقابل خود نمیکنند. آنچه که افراد را واقعاً کنار همدیگر نگه میدارد، دوستی، صمیمیت و حمایت آنهاست. اگر از خودتان بپرسید که «اگر کارم را از دست بدهم یا دچار یک بیماری شوم، برای حمایت و پشتیبانی پیش چه کسی میروم.» پاسخ به این سوال عشق واقعی زندگیتان را مشخص خواهد کرد.
دلیل درست 5: هر دو شما به همدیگر حس خاص بودن میدهید
یکی از عوامل ازدواجهای موفق این است که به طرفتان حس خاص و مهم بودن بدهید، مخصوصاً برای مردها. ازآنجا که دوستی که مردها ایجاد میکنند معمولاً به اندازه عمق روابط خانمها نیست، مردها برای دریافت حس خاص بودن، معمولاً به همسرانشان نیاز دارند. وقتی زنی میگوید «دوستت دارم، تو زندگی من رو هیجانانگیز کردهای» یا برای طرفمقابل خود دسر محبوبش را درست میکند، بهترین حس دنیا را به طرف خود منتقل خواهد کرد و همین مسئله موجب دوام ازدواجشان خواهد شد.
منبع: مردمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
هرچند ضرورت ازدواج به هنگام از جمله موضوعاتی است که تاکیدات قرآنی متعددی درباره آن وجود دارد اما در کنار این موضوع، احکام اسلامیهمواره بر این ضرورت تاکید دارند که تشکیل خانواده باید با درایت و آگاهی صورت گیرد چرا که بیتوجهی به این امر از قوام این نهاد که اساس جامعه را تشکیل میدهد می کاهد و زمینهساز بروز مشکلات متعددی میشود.
بیاعتمادی، عمدهترین آسیب ازدواج اینترنتی
بیاعتمادی یکی از عمدهترین آسیبهایی است که زندگی زوجینی را که بهواسطه آشنایی در فضای مجازی با یکدیگر ازدواج میکنند، تهدید میکند چراکه همواره این دغدغه با آنهاست که «آیا همسرشان با افراد دیگری هم چت میکند؟» آشنایی در فضای چترومها، بعدها آثار عمیقی بر روابط زوجها میگذارد چراکه آنها در مرحله نخست برای برقراری ارتباط با یکدیگر ناگزیرند در برخی موارد خود را بسیار ایدهآل معرفی کنند. این نوع ارتباط زمانی میتواند به یک آشنایی سالم تبدیل شود که با بلوغ هیجانی هر دو فرد، نظارت موسسات ذیصلاح در این امر و مشاوره متخصصان فضای مجازی همراه شود.
اگر والدین از دریچه منع به این وسیله ارتباطی نگاه کنند قطعا فرزندانشان به شکل دیگری آسیب خواهند دید چراکه اینترنت واقعیت روز جامعه ماست و نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم اما این گفته به آن معنا نیست که فرزندمان را در برابر ابزارهای جدید تنها رها کنیم. بنابراین والدین مسئول، کسانی هستند که علاوه بر دلسوزی با بصیرت به این فناوری و خدمات آن نگاه کنند.
نگاه پسران به همسریابی اینترنتی از نوع «سرگرمی» است
نگاه پسران به مقوله همسریابی اینترنتی صرفا نوعی سرگرمیاست. دختران بیشتر از شیوه همسریابی اینترنتی استفاده میکنند. در حالی که پسران بیشتر با نگرش سرگرمیوارد «چتروم» میشوند. شاید بتوان ادعا کرد که آشنایی در چترومها بتواند به کاهش سن ازدواج کمک کند اما نمیتوان توقع داشت این الگو در جامعه ما نیز جوابگو باشد چون بیشتر تعاملات جوانان در فضای مجازی انتزاعی و دور از واقعیت است و همین موضوع زمینهای برای افزایش مشکلات و آسیبهای همسریابی اینترنتی در جامعه ماست. مشکل کنونی ما این است که پسران حاضر به قبول مسئولیت ازدواج نیستند و در نهایت این جامعه زنان هستند که از این شیوه ازدواج آسیب میبینند.
بهترین راهکار، فرهنگسازی است به این معنی که مسئولان فرهنگی جامعه با ارائه مشاوره به والدین و همچنین تولید برنامههای مختلف به آموزش خانوادهها و جوانان نسبت به نقاط قوت و ضعف استفاده از اینترنت و خدمات آن بپردازند.
ازدواجهای موفق که ریشه در آشنایی اینترنتی دارد نیز توسط افرادی صورت گرفته است که از شخصیتهای پختهای برخوردار بودهاند به این معنیکه بهطور تصادفی با هم در اینترنت آشنا شدهاند نه اینکه از این طریق با هم ازدواج کنند.
نمیتوان گفت همه ازدواجهایی که از طریق اینترنت صورت گرفته، محکوم به جدایی است. آشنایی قبل از ازدواج، مهمترین معیار تشکیل یک زندگی موفق است بنابراین صرفنظر از شیوه انتخاب همسر، جوانان باید مبنای خود برای آغاز زندگی مشترک را شناخت صحیح قرار دهند. فارغ از جنس متقاضیان، بیشترین افرادی که از طریق همسریابی اینترنتی مبادرت به آغاز آشنایی میکنند شامل گروههایی هستند که محدودیتهایی دارند؛ این محدودیتها ممکن است مربوط به مشکلات فردی، خانوادگی، ظاهری و فرهنگ حاکم بر محیط زندگی فرد باشد. در فضای مجازی تضمینی وجود ندارد که اطلاعات ارایه شده توسط کاربران تا چه حد صحت دارد زیرا چون در بسیاری از موارد افراد ایدهآلهای خود را به طرف مقابل منعکس میکنند.»
آشنایی خانوادهها با همسریابی اینترنتی، نیازمند زمان طولانی است البته درصورت فراگیری آن نیز فرهنگ حاکم بر جامعه ایران زمینهای را فراهم میکند که خانوادهها از این شیوه استقبال نکنند و ترجیح دهند امر ازدواج را با شیوه سنتی آن پیگیری کنند. فضای مجازی مجال خوبی برای افرادی است که به دلایلی منزوی شدهاند و قادر به برقراری ارتباط اجتماعی صحیحی نیستند. بسیاری از افراد در ارتباط چهره به چهره قادر به ارائه پرسشهای خود نیستند از همینرو فضای مجازی در این زمینه نیز راهگشاست. البته این نقاط مثبت به دلیل بیبرنامگی و نبود مدیریت به نقطه ضعف تبدیل شده است.
از آنجا که شناخت افراد در فضای مجازی نسبت به یکدیگر چهره به چهره نیست، بسیاری از کاربران درصدد فریب یکدیگر برمی آیند و به ارایه اطلاعات غیرواقعی میپردازند که این روند نه تنها به ازدواج منجر نمی شود بلکه تبدیل به موضوعی سرگرمکننده میشود که بیتوجهی به آن آسیبهای زیادی را به دنبال دارد.
ایجاد محدودیت در برخی سایتها یکی از راهکارهای کاهش همسرگزینی به شیو ه اینترنتی است به این معنی که گزینه همسریابی در همه پایگاههای اینترنتی موجود نباشد و تنها برخی سایتهای دینی و فرهنگی از این امکان برخوردار شوند. همچنین پرهیز از ارتباط مجازی طولانیمدت را نیز باید دیگر راهکار دانست به طوری که پس از آنکه کاربران اطلاعات مقدماتی را از یکدیگر کسب کردند، شرایط آشنایی چهره به چهره آنها تحت نظر خانواده فراهم شود تا رابطه مجازی محدود باشد.
آیا می دانید:
- در ایران از هر یکصد ازدواج 2 مورد اینترنتی است و البته علت 25 درصد طلاق ها همین نوع ازدواج ها و ازدواج های بعد از آشنایی های خیابانی است.
- در فضای مجازی، تضمینی برای ارائه اطلاعات صحیح وجود ندارد و شناخت اینترنتی از همسر آینده کافی نیست.
- ازدواج اینترنتی همیشه ترس و سؤالی را در دل زوجین باقی می گذارد و آن هم این است که: " آیا همسرم با دیگری هم برای ازدواج چت کرده است؟"
- یکی از آسیب های ازدواج اینترنتی، پایین بودن درصد اعتماد زوجین به یکدیگر است. این موضوع در زندگی مشترک با توجه به علاقه زوجین به حضور در اتاق های چت و جست و جو در اینترنت عامل شک و تردید همسران نسبت به یکدیگر خواهد شد
- نگاه پسران به مقوله همسریابی اینترنتی صرفاً سرگرمی است.
- آشنایی قبل از ازدواج، معیار مهم زندگی مشترک است و اینترنت هم یکی از راه های آشنایی است ولی از راه اینترنت نمی توان زیربنای زندگی مشترک را بدون اما و اگر ساخت.
- بی توجهی به معیارهای اصلی زندگی مشترک در ارتباط های اینترنتی یک آسیب دیگر است.
- قول و قرارهای اینترنتی کوچکترین تضمینی ندارند.
- ازدواج و تعیین سرنوشت از پشت سیم ها معمولاً عاقبت خوشی ندارند.
- ازدواج های اینترنتی معمولاً بر اساس ساده انگاری، خوش بینی و هیجانات جوانی صورت می گیرد. تبعات جدایی در ازدواج های اینترنتی برای طرفین شدید تر از جدایی های عادی است چون در بیشتر ازدواج های اینترنتی، از تجربه های والدین استفاده نمی شود و این موضوع باعث می شود زوجین علاوه بر اینکه فشارهای عاطفی ناشی از طلاق را تحمل می کنند باید جوابگوی فشارهای کلامی اطرافیان خود هم باشند.