وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
1- دوره نوزادی (Neonatal period) : به 28 روز اول تولد یا 4 هفته اول گفته می شود.
این دوره رشد از چند جهت اهمیت زیادی دارد:
سرعت رشد و وزن گیری در آن نسبت به همه دورانهای بعد بیشتر بوده. تغذیه صرفاً با شیر مادر صورت می گیرد مادر هنوز آمادگیهای لازم را برای انجام وظایف محوله کسب نکرده و نوزاد از خصوصیات متفاوتی برخوردار می باشد هر گونه بی توجهی به این ویژگیها می تواند عوارض غیرقابل جبرانی را بوجود آورد.
بنابراین استقرار شیردهی مناسب از مهمترین وظایف مادر می باشد.
هفته اول و دوم زردشدن نوزادان از مشکلات شایع بوده که اقدامات درمان مورد نیاز لازم است به موقع انجام شود.
عفونتهای احتمالی در این دوره مخاطره آمیز بوده و هر گونه شک به آن مستلزم بستری شدن نوزاد و بررسی و درمان مقتضی لازم است.
در بدو تولد مشکلات تنفسی از اهمیت زیاد برخوردار است و بخصوص در بین نوزادان با وزن تولد کم یا در تولدهای زود هنگام از شیوع بیشتری برخوردار است.
از مواردی که به مشکلات این دوران میافزاید وضعیت جسمی مادر است که بهرحال بعد از دوره حمل و زایمان با وضعیت گاهاً مشکل جسمی بایستی مسئولیت های سنگین مادری را بر دوش بگیرد.
2- دوره شیرخوارگی (Infancy) : به 1 ماهگی تا 1 سالگی اطلاق می شود وبه سه مقطع قابل تقسیم است:
الف- 1 تا 4 ماهگی (early Infancy) شیرخوارگی اولیه
ب- 5 تا 7 ماهگی (Mid Infancy) شیرخوارگی میانی
ج- 8 تا 12 ماهگی Late Infancy) شیرخوارگی پایانی
در دوره شیرخوارگی اولیه تغذیه صرفاً با شیر مادر باید صورت گیرد در بین دورانهای رشد بعد از ماه اول این سه ماه نیز از نظر سرعت رشد بالاترین سرعت مطرح است به گونه ای که وزن نوزاد در پایان 5 ماهگی معمولاً دو برابر تولد می شود. ارزیابی منحنی رشد در این دوره اهمیت زیادی دارد. در صورت مراقبت صحیح بیماری مهم در این دوره کمتر اتفاق می افتد .
تب در این دوره از اهمیت برخوردار است بخصوص که تفکیک تب با علل عفونی از علل ویرال گاهاً فوق العاده بخصوص در معاینه مشکل است .
تغذیه تکمیلی از حدود 6-4 ماهگی لازم است شروع و با برنامه ریزی مناسب و درست مستقر شود.
تشنج تب که از 6 ماه به بعد امکان وقوع دارد از نگرانیهای تب کودکان می باشد .
انجام واکسیناسیون و عوارض آن گاهاً بروز مشکلاتی را در پی دارد.
عدم نزول بیضه ها بایستی در 1 سال اول مورد توجه بوده و در صورت شک به آن اقدامات مقتضی صورت گیرد.
مسائل تکاملی که در مقاطع گوناگون این دوره رشد رخ می دهد مانند محکم شدن گردن در 5 ماهگی، سینه خیز راه رفتن – نشستن در حدود 7 ماهگی اهمیت دارد.
3- نوپایی (Toddler) : که به سنین بین 2-1 سالگی اطلاق می شود. این دوره از رشد به لحاظ تحولاتی که در جهت فعالیتهای متنوع تر کودک رخ می دهد و ضمن راه افتادن کودک گویش نیز شروع شده و کنجکاوی و شیطنت های کودکانه ابعاد جدیدی می یابد و علی رغم شیرین کاری های او که باعث توجه و جلب عطوفت اطرافیان می شود مخاطراتی را نیز برای او دارد اهمیت بیشتری می یابد.
یکی از مسائل این است که کودک در این سن همه چیز را به دهان خود وارد نموده و خطر ورود جسم خارجی مانند تخمه، هسته به داخل مجاری هوایی افزایش می یابد.
بطور کلی ضمن لزوم تشدید مراقبت از کودکان در این دوره بایستی سمت و سوی تغذیه به طرف کاهش دفعات شیردهی مادر، قطع شیردهی شبانه و افزایش دفعات غذای کمکی کودکان باشد.
4- دوران کودکی (child hood) : که به دو دوره early (اولیه) 2 تا 6 سالگی و late (پایان) 7 تا 10 سالگی قابل تقسیم است.
این دوره از رشد مشکلات متعدد خاص خود را از جمله بی اشتهایی – عفونتهای تنفسی و گوارشی دارد ضمن اینکه تداوم رشد مطلوب اهمیت زیادی در آن دارد. مسائل کاملتر این دوره در مباحث بعدی مورد توجه قرار خواهد گرفت.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
پروفسور محمد حسین سلطان زاده
استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
رشد و تکامل شیرخواران و کودکان
تشخیص بیماری ها و جلوگیری از بروز آنها مستلزم داشتن اطلاعات کافی از روند طبیعی رشدGROWTH وتکامل DEVELOPMENT می باشد گرچه این مراحل از هم قابل تفکیک نیستند ولی تخم گشنیده شده زندگی آمبریونی وفتال را گذرانده و سپس دوره های شیر خواری- کودکی وادولسانس را طی می نماید رشدو تکامل دستگاههای مختلف به طور مستقل انجام نمی گیرد بلکه نتیجه تاثیر متقابل عوامل ژنیتیک و محیطی و تغذیه ای اقتصادی-اجتماعی ،هیجانی و تروما شیمیایی-عفونی-ایمونولوژیک و تربیتی دارد.
اصطلاح رشد به آثاری گفته میشود که باید با تعیین اندازه عضو مشخص می گرددو تکامل تغییرات عمل بدن است ولی چون این دو را نمی توان از هم تفکیک نمود اصطلاح رشد و تکامل را بکار می برند و عبارت است از مجموعه عوامل ژنیتیک محیطی-تغذیه ای-تروماتیک-تربیتی است که از موقع لقاح تا هنگام بلوغ در کودک تغییرات ایجاد می کند.
رشد و نمو فیزیکی:
اصطلاح طبیعی که در مورد رشد و نمو مورد استفاده قرار می گیرد صحیح نبوده و بهتر است اصطلاح میانگین AVERAGE بکار رود.
تفاوت زیادی بین اصطلاح میانگین و طبیعی وجود دارد.
میانگین عبارت است از مجموع کل اعداد تقسیم بر تعداد آنها می باشد.
مثلا میانگین قد 7 کودک (72-70-63-61-63-62-57) عبارت است از 64=7/448
اگر داده ها را به ترتیب قرار دهیمـ72-70-63-63-62-61-57) عدد 63 را Median میانه گویند و داده ای که بیشترین فراوانی را داشته باشد Mode گویند.
میانگین از میانه هم ارزش بیشتری دارد.
رشد قبل از تولد:
زندگی داخل رحمی به دو دوره آمبریونیک و فتال تقسیم می شود که 8 هفته اول حاملگی را گویند و بعضی ها ترجیح می دهند که 12 هفته اول را امبریونیک گویند و زمان بین 12-40 هفته حاملگی را فتال می گویند.
هفته اول زندگی ژرمینال که تقسیم سلول و در هفته دوم اکتودرم و آندودرم و در هفته سوم مزودرم اضافه میشود.
در هفته هشتم وزن جنین 1 گرم و در حدود 5/2 سانتی متر طول دارد در هفته 12 وزن جنین حدود 14 گرم وقد حدود 5/7 یانتی متر است و اواخر تریمستر اول جنس جنین مشخص می گردد،در اواخر تریمستر دوم (28 هفته)وزن جنین حدود 1000 گرم و قد 35 سانتی متر است(14 اینچ)، در هنگام تریمستر سوم اندازه جنین باز هم افزایش می یابد و در جنین غضلات و نسوج تحت جلدی اولیه ایجاد می شود،سیستم گردش خون در بین هفته 8-12 کامی می شود،حرکات تنفسی در هفته 18 انجام اما تکامل ساختمانهای آلوئولر معمولا کافی نیست تا هفته 24-26 جنین تکامل می یابد.
ماده سورفا کتان ریوی در هفته 20 در حال تکامل یافتن می باشد و شاید تا تریمستر سوم کامل نباشد در اواخر حاملگی زمانی که مایع آمنیوتیک شامل سلول های زیادی است ممکن است مکونیوم به آلوئل آسپیره شود و باعث اشکالات تنفسی متعاقب زایمان گردد.
خموگلوبین جنین اکثریت هموگلوبین F می باشد که حامل اکسیژن بیشتری است هموگلوبین A در اواخر دوره جنینی حدود %30 می رسد در هفته 12 حاملگیBILE تشکیل و بزودی آنزیم های هاضمه ایجاد میشود حرکات بلع در هفته 14 ظاهر می شوند در هفته 26-28 (ساکینگ) مکیدن جنین شروع می شود.جفت یک راه عمده تعویض متابولیک بین مادر و جنین می باشد در اواخر حاملگی IgG و کلسیم و آهن از جفت عبور کرده و لذا در نوزادان پرماجور بیشتر احتیاج به کلسیم-آهن دارندو استعداد به عفونت نیز زیادتر می باشد.
رفلکس گراسپینکGRASP REFLEX در هفته 17 ظاهر و در هفته 27 تکمیل می شوند مرگ و میر دوران آمبریونیک از تمام زمان های دیگر بیشتر است ومربوط به اختلالات ژنیتیک
-کروموزومی-سن مادر-عفونت های مادری ویا تجویز دارو به مادر در دوران تریمستر اول می باشد مرگ و میر در دوران فتال مربوط به فاکتور های داخل رحمی می باشد که شامل اکسیژناسیون ثانوی به اختلالات جفت-بند ناف-عفونت های باکتریال-و ویرال پروتوزوئری –اشعه-تروما عوامی شیمیایی اختلالات ایمونولژیک و تغذیه ای می باشد سوء تغذیه حتی روی نورون های مغزی نیز تاثیرگذار می باشد.
وزن متوسط نوزادان در موقع تولد حدود 400/3 (5/7 پوند) می باشد که پسر ها مختصری بیشتر از دختران وزن دارند و در حدود 95% نوزادان فول ترم وزن بین 500/2-600/4 کیلوگرم دارند(10-5/5 پوند) و قد متوسط 50 سانتی متر (20 اینچ) و در حدود 95% نوزادان قد بین 45-55 سانتی متر (22-18 اینچ) متوسط دور سر در حدود 35 سانتی متر(14 اینچ) یعنی
بین 1/37-6/32 سانتی متر می باشد شکم نسبتا برجسته و انتهاها نسبتا کوتاه و نقطه وسط قد نوزاد نزدیک ناف می باشد در حالیکه در بالغین در سمفیزپوبیس می باشد.
همانطور که ذکر شد فقر و سوء تغذیه با کم وزنی و زایمان بیش از موقع ارتباط دارد.سوء تغدیه در سه ماهه سوم اغلب منجر به کم وزنی می شود افزایش وزن مادر در دوران حاملگی به وزن جنین بستگی دارد وزن متوسط شیرخواران در یک کشور معیار خوبی برای وضعیت تغذیه ای آن مملکت است در کشور های شرقی که وضع تغذیه ای خوبی ندارند وزن متوسط تولد ممکن است 3 کیلوگرم (5/6 پوند) و یا کمتر باشند.
مسمومیت حاملگی در مادر و نارسائی جفتی به طور شایعی با کم وزنی همراه هستند استعمال بیش از حد دخانیات به وسیله مادر نیز باعث کم وزنی نوزادن در موقع تولد می شود .
حاملگی متعدد: در دوقلو ها وزن متوسط 400/2 کیلو و در 3 قلوها 800/1 کیلو و در چهار قلو ها 400/1 ذکر می شود.
دیابت به طور شایعی با افزایش وزن نوزاد موقع تولد مواجه است.
نوزادان در 24-48 ساعت بعد از تولد حدود 5-105 وزن خود را از دست می دهند که مربوط به از دست دادن اب می باشد و در نوزادان فول ترم حدود روز های 14-10 وزن تولد را دارا خواهند بود.
تعداد تنفس:نوزاد مابین 50-35 در دقیقه است.
تعداد نبض نوزاد مابین 120-160 در دقیقه است.
رفلکس Rooting – ساکینگ Sucking و گاگینگgagikg بلع SWALLOWING فعال است در آخر هفته اول فاصله تغذیه حدود 2 تا 5 ساعت می باشد اولین مدفوع که مکونیوم نامیده میشود در ظرف 24 ساع ت بعد از تولد انجام می شود تعداد دفعات اجابت مزاج نوزاد بستگی به شیر خورئن او دارد ولی متوسط 3-5 مرتبه در دوز می باشد و درشی مادر خواران تا حدود 7-6 مرتبه ممکن است باشد.
در موقع تولد 55 کیلو کالری پر کیلوگرم در روز احتیاج می باشد و در آخر هفته تولد 110 کیلوکالری به ازاء هر کیلوگرم وزن در 24 ساعت و در انتهای هفته اول حدود 120-150 سی سی پر کیلو مایع باید در نظر گرفته شود.
در هفته اول تولد پروتئینوی شایع استBUN بطور گذران ممکن است افزایش یابد هموگلوبین نوزاد مابین 17-19 گرم در سی لیتر و افزایش رتیکولوسیت خفیف و نرویوبلاست در روزهای اول تولد گزارش می شود.
تعداد گلبول های سفید نوزاد 10000 در موفع تولد که در ظرف مدت 24 ساعت افزایش می یابد و به 25-35 هزار می رسد با ارجحیت نوتروفیل بعد از هفته اول WBC کاهش می یابد و به 14 هزار با ارجحیت لنفوسیت می رسد.
عبور هورمون های مادری از جفت ایجاد تغییرات موقتی در سینه ها و دستگاه تناسلی نوزاد می نماید هیپرگلیسمی مادر ممکن است باعث هیپرانولینسیم نوزاد و در نتیجه هیپوگلیسمی شود قند وکلسیم در نوزاد ممکن است به طور نرمال کاهش یابد و باعث تشنج شود.
گاماگلوبولین نوزاد مختصری بالاتر از مادر که بر ضد بسیاری بیماری های باکتریال و ویرال عمل می نماید ولی IGM معمولا عبور نمی کند که در مواقع عفونت ها به خصوص گرم نگاتیو وجود دارد گاماگلوبولین نوزاد در ظرف سه ماه کاهش می یابد.
سال های قبل مدرسه:
در سال های قبل از مدرسه سالیانه 2 کیلوگرم به وزن و 6-8 سانتی متر به قد اضافه می شود و در 5/2 سالگی 20 دندان شیری بیرون آمده و در 3 سالگی بالا رفتن از پله و در 4 سالگی پائین رفتن از پله می تواند پاها را به طور متناوب بگذازد.
در 3 سالگی روی یک پا مدت کمی می ایستد و در 5 سالگی می تواند لی لی کند.
در 3 سالگی خط متقاطع و در 4 سالگی شکلی بدون دیدن قبلی ممکن است رسم کند و در 4-5 سالگی مثلث بکشد و در 6 سالگی لوزی رسم نماید.
در سه سالگی کودک می تواند سن و جنس خود را بگوید.
در 5/4-6 سالگی رل والدین را بازی میکند.
سال های مدرسه:
در سال های اول مدرسه رشد ونمو یکنواخت می باشد و در دختران در 10 سالگی و در پسران ناگهان رشد سریع پیدا می کنند.
در سال های مدرسه حدودا 3-5/3 کیلو گرم به وزن و 6 سانتی متر به قد اضافه می شود و دور سر خیلی کند رشد می نماید و از 51 سانتی متر به 53و54 در 12 سالگی می رسد و
در این سن مغز آخرین مراحل رشد خود را می نماید.در سال های مدرسه سینوس پیشانی ظاهر می شود اولین دندان آسیای دائمی در سال هفتم رویش می کند و سالی 4 دندان رویش می کند دومین آسیای دائمی در 14 سالگی و سومین دندان آسیای دائمی از 20 سالگی به بعد ظاهر می شود.رشد قوی در پسرها در 18 سالگی و در دخترها در 17 سالگی متوقف می شود و سن متوسط قاعدگی 13 سالگی است .هر شیرخوار به طور مرتب باید معاینه شود و روند رشد وتکامل را کنترل نماید.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مطالعه رشد انسان، موضوعی بسیار غنی و گسترده است. همه ما شخصاً مسأله رشد را تجربه کردهایم امّا گاهی اوقات درک این که مردم چگونه رشد یافتهاند و چرا اینگونه عمل میکنند، دشوار و پیچیده است. نظریههای رشد، چهارچوب مفیدی را برای تفکّر درباره رشد و نمو و یادگیری انسان فراهم میسازند. اگر برای شما نیز این سوال پیش آمده است که چه چیزی انگیزه افکار و رفتار انسان است، درک این نظریهها بینش مفیدی را هم برای تکتک افراد و هم برای جامعه فراهم مینماید. آنچه در زیر میآید برخی از مهمترین نظریههایی است که برای توضیح و تشریح جنبههای مختلف رشد انسان پدید آمدهاند: ۱) نظریه رشد اریکسون ▪ رشد روانی-اجتماعی چیست؟ نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون یکی از معروفترین نظریههای شخصیت در روانشناسی است. اریکسون نیز همانند فروید اعتقاد داشت که شخصیت هر فرد، طی مراحلی رشد مییابد. نظریه اریکسون برخلاف نظریه مراحل روانی-جنسی فروید، به تشریح تاثیر تجربه اجتماعی در تمام طول عمر میپردازد. یکی از عناصر اصلی در نظریه مراحل روانی-اجتماعی اریکسون، رشد هوّیت خود ( ego identity ) است. «هویت خود»، حس آگاهانه خود است که ما از طریق تعاملات اجتماعی رشد میدهیم. به گفته اریکسون، «هویت خود» ما با هر تجربه و اطلاعات جدیدی که در تعاملات روزانه خود با دیگران به دست میآوریم، دائماً تغییر میکند. اریکسون همچنین عقیده داشت که علاوه بر «هویت خود»، یک حس صلاحیت نیز انگیزه رفتار و اعمال ما را تشکیل میدهد. هر مرحله در نظریه اریکسون به صلاحیت یافتن و شایسته شدن در یک محدوده از زندگی مربوط است. اگر یک مرحله به خوبی پشتسر گذاشته شود، شخص احساس تسلّط خواهد کرد. و اگر یک مرحله به طور ضعیفی مدیریت شود، حس بیکفایتی در شخص پدید خواهد آمد. اریکسون عقیده داشت که افراد در هر مرحله، با یک تضاد روبرو میشوند که نقطه عطفی در پروسه رشد خواهد بود. به عقیده اریکسون، این تضادها بر به وجود آوردن یک کیفیت روانی یا ناکامی در به وجود آوردن آن کیفیت متمرکزند. در خلال این دوره، هم زمینه برای رشد شخصی بسیار فراهم است و هم از سوی دیگر، برای شکست و ناکامی. ● مرحله ۱ رشد روانی- اجتماعی: ▪ اعتماد در برابر بیاعتمادی نخستین مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید و بنیادیترین مرحله در زندگی است. به دلیل آن که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر پرستار ناسازگار، پس زننده یا از نظر عاطفی غیرقابل دسترس باشد، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم توفیق در رشد اعتماد، به ترس و باور این که دنیا ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است منجر میگردد. ● مرحله ۲ رشد روانی-اجتماعی: ▪ خودگردانی و اتکاء به نفس در برابر شرم و شک دومن مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون در دوران اولیه کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و استقلال میانجامد. رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سربگذارند، احساس امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند. ● مرحله ۳ رشد روانی-اجتماعی: ▪ ابتکار در برابر گناه در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند. ● مرحله ۴ رشد روانی-اجتماعی: ▪ کوشایی در برابر حقارت این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از ۵ سالگی تا ۱۱ سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد. ● مرحله ۵ رشد روانی-اجتماعی: ▪ هویت در برابر گمگشتگی در دوران نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود. ● مرحله ۶ رشد روانی-اجتماعی: ▪ تعلّق در برابر انزوا این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عیقده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که حس ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، تنهایی و افسردگی قرار دارند. ● مرحله ۷ رشد روانی-اجتماعی: ▪ فعالیت در برابر رکود در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکزمان بر روی شغل و خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد. ● مرحله ۸ رشد روانی- اجتماعی: ▪ یکپارچگی در برابر ناامیدی این مرحله مربوط به دوران کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در این مرحله ناموفق هستند حس خواهند کرد که زندگیشان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگی، درستی و تشخّص خواهند کرد. با موفقیت پشت سرگذاشتن این مرحله یعنی نگاه به گذشته با اندکی تأسف و احساس رضایت کلّی. این افراد کسانی هستند که خردمندی به دست میآورند، حتی در مواجهه با مرگ. ۲) مراحل رشد روانی- جنسی فروید ▪ رشد روانی- جنسی چیست؟ بر طبق نظریه فروید، شخصیت انسانها غالباً تا سن ۵ سالگی شکل میگیرد. تجربیات اولیه، نقش مهمی در رشد شخصیت ایفاء میکند و تأثیرات آنها در رفتارهای بعدی انسان در زندگی تداوم مییابد. نظریه رشد شخصیت فروید، یکی از معروفترین و در عینحال بحث برانگیزترین نظریههاست. فروید اعتقاد داشت که شخصیت انسانها طی یک سری مراحل دوران کودکی شکل میگیرد که در خلال آنها، انرژیهای لذتجوی «خود» ( id ) بر ناحیههای تحریکپذیر خاصی متمرکز میشود. این انرژی روانی-جنسی یا «زیست مایه» ( libido ) به عنوان نیروی محرکی که در پشت رفتارها قرار دارد، در نظر گرفته شده است. اگر این مراحل با موفقیت تکمیل گردند، نتیجهاش شخصیت سالم خواهد بود. و چنانچه جنبههای خاصی در مرحله مناسب خود حل نشده باقی بماند، میتواند به «تثبیت» بیانجامد. تثبیت یعنی تمرکز ماندگار بر روی یک مرحله روانی-جنسی قبلی. تا وقتی که این تعارض حل نشود، فرد در این مرحله همچنان «گرفتار» باقی میماند. برای نمونه، کسی که در مرحله دهانی تثبیت شده باشد. ممکن است بیش از حدّ به دیگران وابسته باشد و در جستجوی تحریک دهانی از طریق سیگار کشیدن، نوشیدن یا خوردن برآید. ● مرحله دهانی در خلال این مرحله، تنها راه تعامل نوزاد با جهان خارج از طریق دهان است و در نتیجه واکنش مکیدن اهمیت خاصی دارد. دهان برای خوردن، ضرورت دارد و نوزاد از تحریک دهانی از طریق فعالیتهای ارضاءکنندهای نظیر مکیدن و مزه کردن، لذت میبرد. به دلیل آن که نوزاد به طور کامل به پرستارش وابسته است (کسی که به او غذا میدهد)، نوعی حس اعتماد و آسایش از طریق این تحریک دهانی در او رشد مییابد. تعارض اصلی در این مرحله، فرایند از شیرگرفتن است- بچه باید وابستگی کمتری به پرستارش پیدا کند. اگر تثبیت در این مرحله اتفاق افتد، فروید معتقد است که فرد در آینده با مشکلاتی از قبیل وابستگی یا پرخاشگری روبرو خواهد شد. تثبیت دهانی میتواند به مسائلی در خوردن، آشامیدن، سیگارکشیدن یا ناخن جویدن منجر شود. ● مرحله مقعدی در خلال این مرحله، به عقیده فروید تمرکز اصلی «زیست مایه» بر کنترل حرکتهای ادرار و دفع است. تعارض اصلی در این مرحله، آموزش آداب دستشویی رفتن است. بچه باید یاد بگیرد که نیازهای بدنی خود را کنترل کند. رشد این کنترل به حس استقلال و پیشرفت میانجامد. بنا بر گفته فروید، موفقیت در این مرحله به رویکرد پدر و مادر در آموزش آداب دستشویی رفتن دارد. نخستین رویکرد، مستلزم پاداش و تشویق به خاطر استفاده از دستشویی در زمان مناسب است. و دومین رویکرد، تنبیه، تمسخر یا شرمنده کردن بچه به خاطر عدم استفاده از دستشویی است. اگر پدر و مادر رویکر خیلی ملایمی را برگزینند، «شخصیت مقعدی-دفعی» رشد خواهد کرد که شخصیتی مخرّب، نامرتب و ولخرج خواهد بود. و چنانچه پدر و مادر خیلی سختگیر باشند و یا آموزش آداب دستشویی رفتن را از خیلی زود شروع کنند، «شخصیت مقعدی-ضبطی» رشد خواهد کرد که شخصیتی محکم، منظم، جدّی و وسواسی خواهد بود. ● مرحله آلتی در این مرحله، تمرکز اصلی «زیست مایه» بر دستگاه تناسلی است. بچهها تفاوت بین زن و مرد را کشف میکنند. فروید عقیده داشت که پسرها شروع به در نظر گرفتن پدر به عنوان رقیبی برای عاطفه مادر میکنند. «عقده اُدیپ» به تشریح این احساس یعنی در اختیار داشتن مادر و تمایل به جایگزینی پدر میپردازد. از طرف دیگر، بچه میترسد که به خاطر این احساس مورد تنبیه پدر قرار گیرد. ترسی که فروید آن را «اضطراب اختگی» مینامد. از عبارت «عقده الکترا» برای تشریح احساسات مشابه در دختران جوان استفاده شده است. فروید این تجربه در دختران را «غبطه قضیب» مینامد. نهایتاً بچه با پدر یا مادر همجنس خود (پسر با پدر، دختر با مادر) به شناخت جنسی بیشتری دست مییابد. در مورد دختران، فروید عقیده داشت که غبطه قضیب هیچگاه به طور کامل از بین نمیرود و تمامی زنان تا حدّی در این مرحله تثبیت شده باقی میمانند. روانشناسانی چون خانم کارن هورنای این نظریه را رد کرده و آن را نادقیق و برای زنان تحقیرآمیز دانستهاند. خانم هورنای در مقابل ادعا کرده است که مردان به دلیل این که نمیتوانند موجود دیگری را به دنیا آورند با احساس حقارت و نقص دست و پنجه نرم میکنند. ● دوره نهفتگی در این دوره، علائق «زیست مایه» سرکوب شدهاند. رشد «خود» ( ego ) و «فراخود» ( superego ) در این دوره آرامش دخالت دارد. این مرحله حدوداً زمانی آغاز میشود که کودک وارد مدرسه میشود و توجه بیشتری به روابط با همسن و سالان و بازیها و ... پیدا میکند. دوره نهفتگی، زمان کشف کردن است که در آن، انرژی جنسی هنوز وجود دارد امّا به ناحیههای دیگری نظیر تعاملات اجتماعی منحرف شده است. این مرحله در رشد مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و اعتماد به نفس اهمیت دارد. ● مرحله تناسلی در آخرین مرحله از رشد روانی-جنسی، میل جنسی شدیدی به جنس مخالف به وجود میآید. در حالی که در مراحل قبلی، تمرکز صرفاً بر روی نیازهای فردی بود، در این مرحله توجه به خوشبختی دیگران رشد مییابد. اگر سایر مراحل با موفقیت تکمیل شده باشند، اکنون فرد باید متعادل، صمیمی، مهربان و نوع دوست باشد. هدف این مرحله، برقراری تعادل بین جنبههای مختلف زندگی است. ● ارزیابی نظریه رشد روانی-جنسی فروید این نظریه تقریباً به طور کامل بر روی رشد مردان متمرکز است و توجه کمی به رشد روانی-جنسی زنان دارد. آزمایش علمی نظریه فروید دشوار است. مفاهیمی چون «زیست مایه» قابل سنجش و اندازهگیری نیستند و در نتیجه نمیتوان آنها را آزمود. تحقیقات به عمل آمده، تا حد زیادی بیاعتباری نظریه فروید را نشان دادهاند. پیشبینیهای آینده خیلی مبهم هستند. چگونه میتوان دانست که یک رفتار فعلی مشخصاً به دلیل یک تجربه در دوران کودکی میباشد؟ فاصله زمانی بین علّت و اثر آنقدر زیاد است که به سختی میتوان رابطهای را بین دو متغیر در نظر گرفت. نظریه فروید بر پایه مطالعات موردی و نه پژوهشهای تجربی است. همچنین، فروید نظریه خود را برپایه جمعی از بیماران بالغ خود بنا نهاده است، نه بر روی مشاهده واقعی و مطالعه کودکان. ۳) نظریه رشد پیاژه نظریه رشد مرحلهای پیاژه به تشریح رشدِ شناختی کودکان میپردازد. رشدِ شناختی مستلزم تغییرات در توانائیها و فرایند شناخت است. به نظر پیاژه، کودکان کم هوشتر از بالغین نیستند بلکه تنها نحوه تفکر آنها متفاوت است. ▪ مفاهیم کلیدی طرح واره- عملیات ذهنی و فیزیکی درگیر در فرایند دانستن و درک را تشریح میکند. طرحوارهها ردههای دانش هستند که به ما در تفسیر و درک جهان کمک میکنند. به نظر پیاژه، یک طرحواره هم شامل ردهای از دانش و هم فرایند کسب آن دانش است. با هر تجربه جدید، این اطلاعات تازه برای اصلاح، اضافه شدن و یا تغییر طرحوارههای موجود قبلی به کار گرفته میشوند. برای مثال، کودک ممکن است طرحوارهای درباره یک نوع حیوان، مثلاً سگ داشته باشد. اگر تنها تجربه کودک با سگهای کوچک بوده باشد، کودک ممکن است اعتقاد یابد که تمام سگها کوچک، پشمالو و دارای چهار پا هستند. حال فرض کنید که کودک با سگ خیلی بزرگی روبرو شود. در این صورت، کودک این اطلاعات تازه را گرفته و طرحواره موجود قبلی را اصلاح میکند تا شامل این اطلاعات جدید نیز بگردد. ـ جذب: فرایند وارد ساختن اطلاعات تازه به یک طرحواره موجود قبلی، جذب نام دارد. این فرایند تا حدّی ذهنی است زیرا ما معمولاً تمایل داریم که اطلاعات و تجربیات را تا حدودی تغییر دهیم و اصلاح کنیم تا با عقاید قبلیمان جور در بیاید. در مثال بالا، دیدن یک سگ و برچسبزدن آن به عنوان «سگ»، مثالی از جذب حیوان در طرحواره سگ کودک است. ـ انطباق: بخش دیگری از وفقپذیری، مستلزم تغییر دادن طرحوارههای موجود در پرتو اطلاعات جدید است. این فرایند، انطباق نامیده میشود. انطباق مستلزم تغییر طرحوارهها یا ایدههای موجود در نتیجه اطلاعات یا تجربیات جدید است. در خلال این فرایند ممکن است طرحوارههای جدیدی هم به وجود آیند. ـ عادلجویی: پیاژه اعتقاد داشت که تمام کودکان سعی میکنند بین «جذب» و «انطباق» از طریق سازکاری که پیاژه آن را تعادلجویی نامیده، توازن برقرار کنند. کودکان همانطور که طی مراحل رشدِ شناختی پیشرفت میکنند، مهم است که تعادلی را نیز بین به کار بستن دانش قبلی (جذب) و تغییر رفتار متناسب با دانش جدید (انطباق) حفظ کنند. تعادلجویی به توضیح و توصیف چگونگی توانایی کودکان برای انتقال از یک مرحله تفکر به مرحله بعدی کمک میکند. ۴) نظریه رشد کولبرگ لاورنس کولبرگ، روانشناس، با اصلاح و توسعه کار پیاژه، نظریه جدیدی ارائه کرد که به توصیف رشد استدلال اخلاقی میپردازد. پیاژه یک فرایند دو مرحلهای را برای رشد اخلاقی تشریح کرد در حالی که نظریه رشد اخلاقی کولبرگ، شش مرحله در داخل سه سطح مختلف را در نظر میگیرد. کولبرگ نظریه پیاژه را توسعه داد و عنوان کرد که رشد اخلاقی یک فرایند مداوم است که در سراسر دوره عمر اتفاق میافتد. کولبرگ نظریه خود را بر پایه تحقیقات و مصاحبههایی که با گروههایی از نوجوانان و جوانان انجام داده بنا کرده است. تعدادی محظورات اخلاقی به بچهها عرضه شده و سپس با آنها مصاحبه به عمل آمده تا استدلالهایی که در پس قضاوتهای آنان در مورد هر سناریو قرار دارد، تعیین گردد. آنچه در زیر میآید یک نمونه از محظورات اخلاقی ارائه شده توسط کولبرگ است: «زنی به خاطر ابتلا به نوع خاصی سرطان در حال مرگ است. تنها یک دارو وجود دارد که پزشکان فکر میکنند ممکن است جان او را نجات دهد. این دارو به تازگی توسط داروسازی ساخته شده است. هر چند ساختن دارو پرهزینه بوده امّا داروساز قیمتی معادل ۱۰ برابر هزینه ساخت برای آن در نظر گرفته است. مثلاً فرض کنید ۲۰۰ دلار صرف ساختن آن کرده و ۲۰۰۰ دلار آن را به فروش میرساند. شوهر زن بیمار به هر کس که میشناسد برای قرض گرفتن مراجعه میکند امّا رویهم رفته موفق به جمعآوری بیشتر از ۱۰۰۰ دلار، یعنی نصف قیمت دارو نمیشود. او به داروساز میگوید که زنش در آستانه مرگ است و از او درخواست میکند که یا دارو را ارزانتر بدهد و یا به او اجازه دهد که بقیه پول آن را بعداً بپردازد. امّا داروساز موافقت نمیکند و میگوید من این دارو را کشف کردهام و میخواهم از بابت آن پولدار شوم. سرانجام مرد از قانعکردن داروساز ناامید میشود و شبانه به داروخانه دستبرد میزند و دارو را برای زنش میدزدد. آیا آن مرد باید این کار را میکرد؟» کولبرگ به پاسخ این سوال در مورد این که مرد کار درستی کرده است یا خیر زیاد علاقهمند نبود بلکه آنچه برای او جالب بود «استدلالهایی» بود که در پشت تصمیمات شرکتکنندگان در این نظرخواهی قرار داشت. کولبرگ پاسخهای دریافت شده را در قالب مراحل مختلف استدلال، ردهبندی کرد. ● سطح ۱) اخلاق پیشقراردادی ▪ مرحله ۱: اطاعت و تنبیه نخستین مراحل رشد اخلاقی در بین نوجوانان و جوانان مشترک است. در این مرحله، بچهها قوانین را ثابت و مطلق میانگارند. اطاعت از قوانین بسیار مهم است زیرا باعث جلوگیری از تنبیه میشود. ▪ مرحله ۲: فردگرایی و مبادله در این مرحله، نقطه نظرات فردی و قضاوت بچهها برپایه چگونگی بر آورده ساختن نیازهای فردی قرار دارد. مثلاً در مورد داستان قبلی، بچهها میگفتند که بهترین کار، کاری بود که به بهترین وجه نیازهای همسر زن بیمار را برآورده میکرد. تقابل، تنها در صورتی که در خدمت علائق شخصی فرد باشد امکانپذیر است. ● سطح ۲) اخلاق قراردادی ▪ مرحله ۳: رواط میان فردی این مرحله بر زندگی مطابق نقشها و انتظارات اجتماعی تمرکز دارد. همرنگی با جماعت، «خوب» جلوهگر شدن و ملاحظه تاثیر تصمیمات بر روابط، مورد تاکید قرار میگیرد. ▪ مرحله ۴: حفظ مرتبه اجتماعی در این مرحله از رشد اخلاقی، انسانها به هنگام قضاوت کردن جامعه را به صورت کلّی در نظر میگیرند. تمرکز اصلی بر حفظ قانون، پیروی از مقررات، انجام وظیفه و احترام به مافوق است. ● سطح ۳) اخلاق پسقراردادی ▪ مرحله ۵: قراردادهای اجتماعی و حقوق فردی در این مرحله، انسانها شروع به در نظر گرفتن ارزشها، عقاید و باورهای متفاوت سایر مردم میکنند. قوانی برای حفظ یک جامعه اهمیت دارند امّا افراد جامعه باید این استانداردها و چهارچوبها را قبول داشته باشند. ▪ مرحله ۶) اصول همگانی آخرین سطح از استدلال اخلاقی کولبرگ بر پایه اصول اخلاقی همگانی و استدلال انتزاعی قرار دارد. در این مرحله، انسانها از این اصول که ملکه ذهنشان شده است پیروی میکنند، حتی اگر با قوانین و مقررات تناقض داشته باشند. ● انتقادهایی بر نظریه رشد اخلاقی کولبرگ آیا استدلال اخلاقی لزوماً به رفتار اخلاقی منجر میشود؟ نظریه کولبرگ به تفکّر اخلاقی میپردازد در حالی که بین دانستن این که چه کار باید بکنیم و اعمال واقعی ما اختلاف زیادی وجود دارد. آیا عدالت، تنها جنبه استدلال اخلاقی است که باید در نظر گرفت؟ نظریه کولبرگ بر مفهوم «عدالت» به هنگام تصمیمگیریهای اخلاقی، تأکید بیش از اندازهای دارد. در حالی که عوامل دیگر نظیر دلسوزی، ترحّم، مواظبت و سایر احساسات میان فردی میتوانند سهم مهمی در استدلال اخلاقی داشته باشند. آیا نظریه کولبرگ تأکید بیش از اندازهای بر فلسفه غربی دارد؟ فرهنگهای فردگرا بر حقوق فردی تأکید دارند در حالی که فرهنگهای جمعگرا بر اهمیت جامعه تاکید میورزند. فرهنگهای شرقی ممکن است نظرگاههای اخلاقی متفاوتی داشته باشند که نظریه کولبرگ آنها را به حساب نیاورده است. |
منبع "Theories of Child Development", Kendra van Wagner, ۱۸ Dec. ۲۰۰۶. http://psychology.about.com ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار مطالب پیشنهادیسرطان سینه و تمامی گفتنی های آننقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دستیابی به تمامیت رشد و تکامل ،از اجزاء اولیه حقوق کودک به شمار می رود .دوران کودکی خصوصاً ۳ سال اول زندگی ، دوران بسیار مهم و غیرقابل برگشتی در روند رشد و تکامل کودک است و فراهم نمودن تغذیه مطلوب برای تمامیت رشد و تکامل کودکان کافی نیست . تغذیه مطلوب به آنها فرصت تکامل را می دهد اما دستیابی به تمامیت رشد و تکامل در کودکان مستلزم وجود محیط مناسب و پرمحبت توام با امنیت روانی ، توجه ومراقبت خانواده ای دلسوز ، خانه ای تمیز و محیطی عاری از خطر ، تشویق و امکان بازی کردن و یادگیری ، محافظت از بیماری و حوادث و بهره مند بودن از مراقبت های پزشکی در صورت ابتلا به به بیماری نیز می باشد که اهمیت آنها خصوصاً در سالهای اولیه عمر غیرقابل انکار است . پرورش صحیح کودکان در ۳ سال اول عمر تأثیر اساسی بر رفتار ،ضریب هوشی قابلیت ها و قدرت سازگاری آنها در سراسر زندگی آینده شان دارد .کودکی که به خوبی تغذیه شده باشد ،پر از انرژی است و نسبت به محیط اطراف خود کنجکاو است و می خواهد یاد بگیرد و از بازی کردن لذت می برد . کودک بازیگوش اطرافیان خود را به بازی و حرف زدن با خودش ترغیب می کند .
هر چه کیفیت مراقبت و نگهداری والدین خصوصاً در سه سال اول زندگی بهتر باشد و آنها توجه بیشتری نسبت به کودک داشته باشند ، رشد و تکامل کودک نیز به همان میزان بهتر خواهد بود . برای این منظور آگاهی مراقبت کننده و ظرفیت او در نگهداری کودک و حمایت کلیه افراد خانواده به تمامیت رشد و تکامل کودک کمک بسزایی میکند . تغذیه با شیرمادر و در آغوش کشیدن کودک ، اولین قدم مادر برای رشد و تکامل جسمی ، روانی و عاطفی کودک است .نشانه های تکامل از لحظه تولد کودک قابل رویت هستند . کودکان از بدو تولد با استفاه از حواس پنجگانه خود سعی در شناسایی محیط اطراف خود دارند . این نشانه ها در ابتدا ساده بوده و به مرور با افزایش سن کودک پیچیده تر می شوند . شاید تصور بر این باشد که نوزادان پس از تولد با دیدن محیط تازه و شنیدن صداهای ناآشنا دچار سردرگمی می شوند ولی واقعیت این است که آنها بلافاصله پس از تولد با حواس پنجگانه خود مرتب در حال یادگیری و شناسایی محیط اطرافشان می باشند . آنها بخوبی صداهای اطراف خود را می شنوند و قادرند صدای مادرشان را بلافاصله پس از تولد شناسایی کنند . صدای مادر هر نوزاد برایش بهترین صداهاست .
بعلاوه حس بویایی و چشایی نوزاد کاملاً حساس بوده و مزه شیرین و بوهای ملایم را ترجیح می دهد. نوزادان بلافاصله پس از تولد قادر به دیدن هستند و از همان زمان به چهره اطرافیان خود توجه کرده و آنها را به دقت مورد مطالعه قرار می دهند . نوزادان نیازمندند که بطور مرتب لمس شوند، در آغوش کشیده شوند ، با آنها حرف زده شود و چهره ها و حالت های آشنا را در اطراف خود ملاحظه کنند و بطور کلی نیازهای آنها ساده ، فوری و مکرر است . سرعت و رشد و تکامل در سال اول زندگی از هر زمانی در طول عمر انسان بیشتر است و هر گونه تعللی در این زمینه غیرقابل برگشت است و در نتیجه برای رسیدن به تمامیت رشد و تکامل بالقوه ، هر کودک علاوه بر مراقبت های معمول احتیاج به مراقبت های عاطفی و روانی و واکنشهای پرمحبت و صمیمی اطرافیان خود دارد . بعلاوه در این دوران باید به آنها فرصت بکارگیری توانای هایشان داده شود .در اولین سالهای زندگی ، دوره حساسی وجود دارد که طی آن عملکردهای اصلی همچون رفتار ،عواطف و انگیزش تکامل می یابد .
بی توجهی یا بدرفتاری با کودکان طی این دوره حساس می تواند تأثیر قدرتمندی بر توانایی درک و همچنین رفتار آنان در آینده داشته باشد .کودکان یک تا سه ساله پرانرژی و پرجنب و جوش هستند و در این سنین آنها بواسطه کاوش ، اکتشاف ، تقلید و خیالپردازیهای بی انتها ،به سرعت در حال یادگیری هستند . به این سن « سن ماجراجویی » نیز گفته می شود . آنها قادر به انجام کارهای پیچیده تر حرکتی ، فکری و رفتاری می گردند . هر چه در این دوران فکر و ذهن کودکان بیشتر بکار گرفته شود ، توانایی آنها در انجام کارها بیشتر می شود . در این دوران آنها حرف زدن ، دویدن ، پریدن ، حفظ تعادل و بالا رفتن از پله ها را می آموزند و قادر می گردند مشکلات ساده خود را شخصاً حل کنند ، سئوال می کنند و به سئوالات پاسخ می دهند و احساسات خود را نسبت به فردی که دوست دارند ، بیان می کنند . البته سرعت سیرتکاملی در همه کودکان دقیقاً یکسان نمی باشد وبه دلایل مختلف ممکن است متفاوت باشد . کودکانی که دوران اولیه کودکی نامطلوب بوده است و مورد بدرفتاریهای عاطفی و جسمی قرار گرفته اند هنگامی که به مدرسه می روند ، ممکن است به دلیل کمبودهای ادراکی و نواقص رفتاری ، برای سازگار شدن با نظام مدرسه با مشکلاتی مواجه شوند . آنهایی که تمایلات خشونت آمیز دارند برای نظام مدرسه ایجاد مشکلات عدیده ای می کنند و متناسب با درجه صدمات حاصل از این بدرفتاریها بتدریج با افزایش سن رفتارهای ضداجتماعی از خود بروز می دهند و عملکرد خوبی در درس ندارند.
با اینکه مداخلات حمایت گرانه در دوران مدرسه می تواند برخی از این گونه مشکلات را برطرف کند ،اما تأثیر این مداخلات محدود است . اکنون شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد که اگر در مراحل اولیه دخالتهای مناسبی برای افزایش انگیزه و تحریکات ذهنی و اعتماد به نفس کودکانی که در شرایط دشوار زندگی می کنند به عمل آید ،در زمانی که آنان وارد نظام مدرسه می شوند ، مشکلات رفتاری آنها به طور اساسی کاهش می یابد و استعداد فراگیری ،توانایی سازش و قابلیت های آنان بطور چشمگیری بیشتر می شود .
● سئوال مهم :
چه زمانی برای ترمیم صدمات حاصل از بی توجهی ، بدرفتاریهای عاطفی و جسمی دیگر دیر است ؟
در سالهای اول ، خصوصاً ۳ سال اول عمر ، مغز بسیار انعطاف پذیر است واگر طی این سالها برای کودک شرایط بهتری فراهم شود ، بهبودی قابل ملاحظه ای حاصل خواهدشد . ولی متأسفانه با افزایش سن کودک توانایی ترمیم در او کاهش می یابد و لذا پس از این سنین جبران صدمات بوجود آمده به همان میزان مشکل و تقریباً غیرممکن می گردد .گر چه اکثر کودکان مراحل رشد و تکامل را کم و بیش با ترتیب و زمان مشابه طی می کند ، اما در این خصوص والدین و نزدیکان کودکان در روند تکامل آنها و رفع تأخیر و مشکلات پیش آمده نقش بسزایی دارند که در زیر نکاتی چند در زمینه های مختلف رشد و تکامل کودکان ، جهت راهنمای والدین پیشنهاد می گردد.
● « تکامل حرکتی در کودکان »
▪ والدین چه کمکی می توانند انجام دهند:
الگو و ترتیب تکامل حرکتی در کلیه کودکان سالم یکسان است ولی سرعت این تکامل در کودکان مختلف متفاوت است . بعنوان مثال بعضی از کودکان زودتر از کودکان دیگر می نشینند ولی آنچه مسلم است همه کودکان پیش از راه رفتن ،عمل نشستن را می آموزند . تکامل حرکتی در کودکان از بالا و همزمان با رشد و تقویت ماهیچه های بزرگ در اندام های نوزاد از سرو گردن شروع می شود و بتدریچ تا پاها ادامه می یابد. آنها به تدریج کنترل سر ،دراز شدن بطرف اشیاء و افراد ،غلطیدن ، نشستن ، چهاردست و پا رفتن و راه رفتن را یاد می گیرند . بعلاوه همزمان با رشد و تکامل ،ماهیچه های ظریف در اندامها (حدوداً از ۶ ماه دوم عمر ) کودک قادر می گردد بسیاری از اعمال ظریف تر نظیر نگهداشتن اشیاء را آغاز کند . بهترین روش تسریع در تکامل مغزی کودک، ارتباط مداوم کودک با افراد و اشیاء است .بازی کردن با کودکان یکی از روشهای مؤثر در تکامل حرکتی آنها است . آنها بواسطه بازی کردن توانایی های جدید خود را به کار می گیرند و با تمرینات مداوم حین بازی آنها را رشد داده و کامل می کنند و بتدریج حرکات جدید را می آموزند. کلید تکامل حرکتی در کودکان تمرینات مداوم آنهاست و تشویق ، همراهی و کمک والدین در این خصوص و همچنین فراهم نمودن محیطی امن و پیشگیری از حوادث در حین بازی و تمرین کودکان ضروری است.● نکات زیر جهت راهنمایی والدین پیشنهاد می گردد :
در سن ۳-۴ ماهگی به کودک در عمل نشستن کمک کنید .
با دستها و پاهای او بطور مرتب بازی کنید و آنها را ورزش دهید تا عضلات آنها تقویت شود .
در حالت خوابیده دست کودکان را بطرف خود بکشید و آنها را به نشستن تشویق کنید .
در انجام کلیه حرکات نظیر نشستن ، خزیدن ، چهاردست و پا رفتن و راه رفتن روی دو پا کودک را همراهی و تشویق کنید . برای تکامل اعمال حرکتی ظریف در کودک ، اشیاء مناسب و متعددی را برای این منظور در اختیار کودکان قرار دهید . بازی با اسباب بازیهای مختلف در تکامل اعمال حرکتی کودکان بسیار مفید است . با کودک مرتباً عمل گرفتن و رها کردن اشیاء را تمرین کنید . کودکان انجام حرکات مختلف از جمله حرکات دقیق دست را با دیدن و تقلید از بزرگترها می آموزند . لذا در هر فرصتی این حرکات را به آنها آموزش دهید ( مانند تا کردن کاغذ ، قراردادن اشیاء بر روی هم ، جداکردن قطعات یک شی از همدیگر و سپس وصل کردن آنها به همدیگر ، جداکردن اشیاء هم رنگ یا هم شکل و غیره )کودک را به اکتشاف دقیق اشیاء تشویق کنید . همزمان با تکامل حرکات ظریف ،بتدریج اشیاء پیچیده تری را در اختیار کودک قرار دهید. با تکامل حرکات دست کودک می توان او را در تغذیه خویش ، شستن دستهایش و تعویض لباسهایش تشویق کرد . این امر در ایجاد حس استقلال و اعتماد به نفس کودک نیز نقش مهمی دارد . کودکان به مرور ترجیح می دهند که از یک دست بیشتر از یک دست دیگر استفاده کنند و به اصطلاح « راست دست یا چپ دست » بودن آنها مشخص می شود . این امر با شروع قلم به دست گرفتن و نقاشی کردن کاملاً مشهود می گردد . والدین باید حق انتخاب را به کودک داده و از هر گونه پافشاری نسبت به استفاده از یک دست به دست دیگر اجتناب کنند . بطور کلی جهت تسریع تکامل حرکتی درکودکان از هر فرصتی برای بازی کردن با کودک استفاده کنید و به آنها فرصت بکارگیری تواناییهایشان را بدهید . تشویق اطرافیان نسبت به توانایی های جدید کودک باعث افزایش حس اعتماد به نفس کودک می گردد .
● تکلم و حرف زدن
▪ والدین چه کمکی می توانند انجام دهند :
کودکان حرف زدن را از طریق شنیدن یاد می گیرند و مدتها قبل از به حرف درآمدن ،حرف اطرافیان خود را درک می کنند . نکته مهم این است که سال اول عمر در تکامل و یادگیری به موقع زبان در آنها بسیار حیاتی است در نتیجه بهترین روش برای کمک به تکلم کودکان ،صحبت کردن مداوم با آنها ،گوش دادن و سپس نشان دادن واکنش مناسب در قبال آنهاست . اغلب کودکان در سال دوم عمر ، جملات کوتاه را درک می کنند و در واقع آماده صحبت کردن می شوند . اغلب کودکان معمولاً اولین کلمات خود را بین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی ادا می کنند که معمولاً شامل نام فرد ، حیوان یا اعضای بدن و یا چیزهای مهم روزمره که بکرات شنیده است ، می باشد . البته کلمات اولیه کودک ممکن است مفهوم نباشد و به درستی ادا نشود.بسیاری از کودکان در هنگام بازی ، با خود حرف می زنند که غالباً نامفهوم است . در واقع آنها با این کار مشغول تمرین حرف زدن هستند و هر چه اطرافیان کودک او را در صحبت های نامفهومش همراهی کنند ،کودک به صحبت کردن بیشتر تشویق می شود .
▪ هنگام حرف زدن با کودک به نکات زیر توجه کنید :
مستقیماً به او نگاه کرده و صحبت کنید .
در صحبت خود همیشه از کلمات کلیدی مثل نام خود کودک یا وسایل مربوطه به او استفاده کنید .بازی با کلمات را با کودکان حتی پیش از آن که آنها اولین کلمه خود را به زبان بیاورند ، انجام دهید . یکی از این بازیها نشان دادن اشیاء اطراف کودک و ذکر نام آنها است و سپس کودک را به تکرار آن کلمات تشویق کنید . این کار را در هر فرصتی که دست می دهد و بطور مرتب انجام دهید . بعنوان مثال می توانید در هنگام لباس پوشاندن کودک ، نام لباسهایی را که به او می پوشانید را مرتباً به او بگویید . نکته مهم این است که نام هر چیز باید بلافاصله به محض اشاره به آن ذکر شود در صورتی که فاصله بیافتد ، کودک فراموش می کند که این کلمه مربوط به چیست . با کودک در مورد موضوعاتی که برایش جالب است مانند اسباب بازی مورد علاقه اش صحبت کنید . وقتی کودک مشغول کاری است می توان با او در مورد کاری که دارد انجام می دهد صحبت کنید و او را نیز تشویق کنید تا در این گفتگو شرکت کند . بعلاوه صحبت در مورد کارهای روزمره ای که در اطرافش اتفاق می افتد و تکرار صحبت در مورد آنها ،کودک را در یادگیری این کلمات کمک می کند . در توضیح دادن به کودک به زبانی صحبت کنید که برایش قابل فهم باشد و از حالات مختلف چهره و حرکات دستهای خود کمک بگیرید . استفاده از کتابها و مجلاتی که تصاویر زیاد و جالب دارند ، در آموزش زبان به کودک مفید است . آنها با این کار نام اجسام و افراد مختلف را یاد می گیرند و به مرور قادر خواهند بود که تصاویر مشاهده شده را توضیح دهند . گوش دادن به یکدیگر بسیار مهم است ،کودکان باید یاد بگیرند که هنگام صحبت والدین به آنها گوش دهند و والدین نیز باید به حرف کودکان خود گوش فرا دهند . این عمل به کودک نشان می دهد که شما حرف او را می فهمید و در نتیجه کودک به حرف زدن بیشتر تشویق می شود . سعی کنید زبان « من درآوردی » کودک خود را بفهمید . این مسئله او را برای حرف زدن بیشتر تشویق می کند . لازم نیست بطور مرتب اشتباهات کلامی او را تصحیح کنید این کار ممکن است او را از حرف زدن بترساند . بلکه بهتر است معنی کلمات را با استفاده مکرر آنها در موارد مختلف به کودک آموزش دهید . در هنگام حرف زدن با کودک خود بهتر است به جای ایستاده و از بالا ، سعی کنید هم قد او شوید و بصورت چشم در چشم با او صحبت کنید . هر چه کودک بیشتر تشویق به صحبت شود و یا به سئوالاتی که از او می شود پاسخ دهد ،به همان میزان سریعتر حرف زدن را می آموزد .
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان