وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مقدمه : ازدواج یکى از اساسى ترین و در عین حال حساس ترین مراحل زندگى انسان به شمار مى رود. انسان بنابر سرشت و ماهیت وجودى خویش و وابستگى به غیر در پاسخ به نیازهاى درونى و بیرونى خود همواره از فردگرایى گریزان بوده است. حتى انسان بدوى نیز بى نیاز از زندگى مشترک (خانوادگى و گروهى) نبود. ازدواج اصلى ترین و عالى ترین نمود این پاسخ است و مظهرى از قانون گروه گرایى اوست.
از دیدگاه جامعه شناسی،ازدواج یک قرارداد اجتماعى و ضامن بقاى نسل انسان است و آرامش و امنیت در یک جامعه،نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است. از آنجائیکه ازدواج عامل پیدایی خانواده و تاخیر و عقب افتادن آن باعث تاخیر در پیدایش و شکل گیری خانواده های جدید است موضوع قابل اهمیتی برای بررسی است.
در امر ازدواج و تشکیل خانواده در جوامع گوناگون، اهداف و انگیزه های متعددی مطرح بوده است، که به طور عمده می توان به: میل به داشتن فرزند،عوامل اجتماعی،نیاز اقتصادی و عشق اشاره کرد. این عوامل در دوره های مختلف متغیر بوده است. در جوامع علل اقتصادی و اجتماعی مهمترین عوامل تلقی شده و در تمدن های قدیم زاد و ولد و درمدرنیت های امروزی عشق و محبت اهمیت بیشتری یافته است. امروزه در ایران ماهیت و اشکال ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در خانواده و جامعه، و به طور کلی الگوی همسر گزینی و نظام خانواده،ازدواج های نا موفق و طلاق های زود هنگام و بالا رفتن توقعات برای آغاز زندگی،تغییر در نگرش افراد و انتظاراتی که از زندگی مشترک دارند عملا ً ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است که از جمله افزایش سن ازدواج جوانان را می توان جزو یکی از این مشکلات دانست. در این پژوهش سعی خواهد شد با برآورد عوامل اجتماعی موثر،به بررسی افزایش سن ازدواج پرداخته شود.
ازدواج بعنوان یکی از رویدادهای مهم وحیاتی در زندگی روزمره افراد جامعه می باشد و ازجنبه های مختلف می توان آن را مورد بررسی قرار داد. یکی از این زوایا سن شروع و به اصطلاح وارد شدن به ازدواج است.ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسیتی وعاطفی فرد،نیازهای اقتصادی،ارتباطات اجتماعی وفرهنگی او رانیز تنظیم می کند و بخاطر اهمیت و تاثیری که دارد،بعنوان هنجاری پذیرفته شده در تمامی کشورهای دنیا به حساب می آید. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی بی توجهی والدین نسبت به ازدواج امری ناپسند به شمار می آید چرا که بقای خانواده در گرو بقا و ساماندهی ازدواج است (آزاد ارمکی،99:1386). در سالهای اخیر،پدیده ازدواج که منشاء وقوع ولادت و باروری، و بعنوان عامل بسیار موثر بر ساخت سنی و جنسی جمعیت و افزایش آن محسوب می شود، در کشور ما دستخوش تحولات قابل توجهی شده است. ازدیاد جمعیت دختر وپسر واقع در مدار ازدواج که بیش از یک سوم جمعیت کشور را تشکیل داده اند و حاصل افزایش شدید موالید دهه 60 می باشند از یکسو،و از سویی دیگر بازتاب تحولات واقع شده در حوزه های مختلف اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی جامعه،نظیر افزایش شهرنشینی و باسوادی و به ویژه تحصیلات زنان،وتمایل به کسب درآمد و شغل مناسب در قبل از ازدواج که از نشانه های حرکت جامعه به سوی مدرنیزه شدن می باشد،افزایش سن ازدواج در کشور برای دولتمردان و جامعه محققین نگران کننده گردیده است (کاظمی پور،107:1385).
امروزه وقتی مساله ازدواج در خانواده ها و در میان جوانان مطرح می شود غالباً به جای اینکه به ضرورت این امر بیندیشند،تصوری مبهم در واقع کوهی از مشکلات و موانع در مقابل دیدگانش مجسم می گردد. مهریه سنگین ومخارج هنگفت خرید طلا وجواهر،هدایا و لباس های گوناگون،هزینه های هنگفت جشن های عقد و عروسی و هزینه اجاره،رهن و یا خرید مسکن،بارداری،فقدان شغل و ده ها مساله دیگر خانوادگی،اقتصادی و اجتماعی مساله ازدواج جوانان را به تاخیر می اندازد (اسکندری،11:1387).
ازدواج پیمان مقدسی است که در میان تمام اقوام و ملل در تمامی زمان ها و مکان ها وجود داشته است. ازدواج سرآغاز تشکیل خانواده است و خانواده یکی از قدیمی ترین نهاد های اجتماعی است که تاریخی به قدمت حیات انسان دارد (گیدنز،17،1387). در واقع میل به ازدواج از اصلی ترین و مهمترین نیازهای نوع انسانی در جامعه بشری است و چه بسا دختران و پسران که امید و آرزوی خود را در زندگی فردا می جستند حالا آن را پیش روی دارند و درصدد بهره برداری صحیح و دلپسند از زندگی می باشند. با این تفاوت که خانواده های امروزی در مسیر تحولاتشان با دو تحول عمده ساختاری و کارکردی در این زمینه درگیر شده اند. تحول ساختاری بر این مبنا که حوزه ساختاربندی قدرت در خانواده را تعیین می کند و حوزه کارکردی به وظایفی که خانواده در طول حیات خود بر عهده داشته است اشاره می کند. در راستای این تحولات است که جامعه شناسان مسیر تحولات خانواده را از خانواده های "گسترده" به "هسته ای" شناسایی کرده اند. با این نگاه به خانواده و آسیب شناسی تحولات آن می توان مسئله تأخیر سنی ازدواج را در میان جوانان به شیوه نوینی تبیین نمود. چرا که آنچه در جامعه امروزی ما مشهود است صحبت از تحول خانواده به سوی خانواده های هسته ای و در برخی مناطق در مرحله ی گذار از این وضعیت می باشد. با این توضیح مسئله تأخیر سنی ازدواج و سایر مسائل از قبیل افزایش طلاق و ... را می توان در نوع ساختار و کارکرد نهاد خانواده آن هم در بعد هسته ای تشریح نمود. چرا که نگاهی به گذشته خانواده های گسترده در ایران بیانگر آن است که زودرسی سن ازدواج و منع اجتماعی طلاق و تکیه بر ازدواج های درون همسری از مسائل خانواده در آن زمان بوده است ولی امروزه در خانواده های هسته ای با تأخیر سنی ازدواج، تکرار و افزایش طلاق و تکیه بر ازدواج های برون همسری مواجه هستیم. آمارهای موجود نشان می دهد که میانگین سن ازدواج در ایران با تحولات عمده ای روبرو شده است،بر این اساس سن ازدواج زنان بین سالهای (1381-1345) با افزایش تدریجی همراه بوده است واین افزایش در یکی دو دهه اخیر شتاب بیشتری داشته است،به طوری که در سال 1381بیش از یک چهارم دختران 29-25 ساله هنوز ازدواج نکرده بودند. همچنین سن ازدواج زنان در ایران در طی سالهای سرشماری (1381-1345) به تدریج افزایش یافته و از 4/18 سال به 2/23سال رسیده در صورتی که سن متوسط ازدواج مردان فقط از 8/25 سال به 9/25 سال رسیده است (کاظمی پور،106:1384).
تاخیر در سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد. از جمله آسیبها ومضرات دیر ازدواج کردن می توان به عدم مسئولیت پذیری و بی توجهی به آن در سایر زمینه های زندگی، گرایش به ارتباطات غیر متعارف دختر و پسر،هدر رفتن سنین جوانی و طراوت،بدخلقی در زندگی به دلیل عدم ارضای نیازهای فرد،دل نگرانی والدین از دیر ازدواج کردن فرزندان،افسردگی و اختلالات جنسی،پناه بردن به مواد مخدر وبسیاری از آسیبهای دیگر اشاره نمود. لذا با توجه به مسائلی که ذکر گردید، پژوهش حاضر درصدد بررسی عوامل مؤثر بر پدیده تأخیر در سن ازدواج جوانان از دید تئوری های جامعه شناختی و پژوهش های انجام گرفته قبلی می باشد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
اهمیت رویداد اجتماعی ازدواج در تغییرات سریع همسرداری در طول و جریان نوسازی و توسعه جوامع مختلف،همیشه مورد توجه بوده است،چراکه تغییر درزندگی ونیازهای جدیدی که در طول زمان درجامعه ایجادمی شود موجب تغییراتی درکیفیت رفتارهای انسانی می گردد که به نوبه خود تغییراتی را درجنبه های مختلف زندگی خانوادگی نظیر زمان ازدواج و تداوم زندگی زناشویی ایجاد می کند، و این امر ضرورت مطالعه مستمر و دقیق این واقعه حیاتی را در هر دوره زمانی و در جوامع مختلف، با بهره گیری از روش های مطالعاتی خاص ایجاد می کند. بررسی آمارهای ثبتی ازدواج در کشور(بر اساس آمارهای ثبت احوال کشور) طی پنج سال اخیر (سالهای 1383-1388) رشد 23 درصدی را برای ازدواج نشان می دهد، و این میزان رشد به نسبت جمعیت واقع در سن ازدواج که بیش از35 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند رقم ناچیزی می باشد و علیرغم نفوذ اعتقادات مذهبی و ارزش های اجتماعی حاکم برجامعه ایران،نگران کننده بوده وجای مداقه وبررسی دارد (کاظمی پور،23:1385).
امروزه ازدواج جوانان یکی از چالشهای اصلی جامعه ایرانی به شمار می آید.جوانان به دلایل مختلفی از مبادرت به ازدواج دوری می کننند و پدیده تاخیر در سن ازدواج نه بعنوان یک مساله و مشکل شخصی بلکه بعنوان یک مساله اجتماعی نمود پیدا کرده است. جوانانی که به خاطرسنتهای غلط اجتماعی مجبور به خانه نشینی می شوند وجوانانی که دوست دارند مجرد بمانند،همه وهمه پدیده تجرد را بصورت یک مشکل عمومی درآورده است که بیشتر خانواده های ایرانی با آن مواجه هستند. جوانانی که تا سنین بالا با پدر و مادر خویش زندگی می کنند وبرای آغاز زندگی توقعات بالایی دارند عملا ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است(اسکندری چراتی،10:1387).
ازدواج می تواند ازاشاعه فحشا،فساد ورفتارهای ناپسندی که می تواند پیامد مستقیم عنان گسیختگی غرایز جنسی باشد جلوگیری کند و یکی از پایه های حفظ سلامت جامعه است. از نقطه نظر اجتماعی بدون تردید ازدواج واجد ارزش است و از آن جمله آداب اجتماعی است که در تمام جوامع بشری آن طور که تاریخ نشان می دهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلی بر اینکه یک سنت فطری است می باشد. تغییر در الگوی ازدواج یکی از شاخص های اصلی تغییرات اجتماعی است. اگر شواهد نشان دهنده کاهش بسیار در میزان ازدواج باشد،جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوگرایی افراطی روبرو خواهد بود.
دختران و پسران کنونی مثل دوران گذشته نمی توانند همسر خود را ندیده و نشناخته انتخاب نمایند و امیدوار به همسانی فکری، ارزشی و هنجاری در زندگی مشترک آینده شان باشند، لذا توجه جوانان به همسانی فکری، اخلاقی و هنجاری در امر همسر گزینی به صورت یکی از مشکلات آنها درآمده و در بسیاری موارد به عنوان مانعی در امر ازدواج آنان قرار گرفته است. آنها به خوبی دریافته اند که عدم توجه به این امر می تواند موجب شکنندگی ازدواج شده و در نهایت به طلاق منجر شود (کاظمی پور،107،1384).
امروزه به دلایل مختلفی تعداد کثیری از جوانان جامعه از مبادرت به ازدواج دوری می کنند، به طوری که ملاحظه افرادی که ازدواج نمی کنند و سن ازدواجشان افزایش یافته، نگارنده را به این فکر واداشته است تا تاثیر عوامل اجتماعی موثر بر افزایش این پدیده را مورد شناخت و کاوش قرار دهد. لذا انجام مطالعه و پژوهش درباره افزایش سن ازدواج از دو جنبه نظری و کاربردی حائز اهمیت می باشد. از بعد نظری انجام مطالعه درباره موضوع فوق موجب رشد و ارتقای علمی می شود و این مطالعه به عنوان یک مطالعه بنیادی می تواند در جهت شناخت این پدیده موثر باشد. از جنبه کاربردی نیز می توان با شناخت عوامل موثر بر این پدیده، آگاهی های لازم را برای از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه ازدواج جوانان کسب نمود و نتایج حاصل از این پژوهش می تواند راهکارهای مناسب را در اختیار خانواده ها، مسئولان متولیان بخش فرهنگی و دولتمردان قرار دهد تا بتوانند با شناخت عوامل تاثیر گذار بر این پدیده برنامه ریزی های مقتضی را جهت داشتن جامعه ای با سن ازدواج مناسب انجام دهند و ارزشهای جوانان را از ازدواج گریزی به سمت ازدواج گزینی سوق دهند.
از این روی است که توجه واهمیت به مقوله ازدواج همواره مورد تاکید عالمان و جامعه شناسان خصوصا در حوزه مطالعات خانواده بوده و عدم تحقق آن در شرایط وزمان بهنگام به عنوان دغدغه ذهنی و فکری مسئولین این حوزه می باشد. خانواده اساسی ترین در عین حال قدیمی ترین نهاد اجتماعی است و پویایی و استمرار آن و کارکردهایش همواره در طول زمان حائز اهمیت می باشد. هرچند پژوهشهای زیادی در مورد این موضوع انجام شده است که در جای خود محترمند ولی در اکثر موارد به عوامل ظاهری پرداخته اند و از بررسی تحلیلی و ریشه یابی دور بوده اند که در این پژوهش به نکات بسیاری توجه شده است. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند راهگشای ذهنی مسئولین برای شناخت عوامل موثر بر تاخیر در سن ازدواج بوده و با شناخت این عوامل بر نامه ریزی جهت برداشتنن موانع و بهبود اوضاع اجتماعی تسهیل خواهد شد.
تعریف مفاهیم و اصطلاحات:
خانواده:
گروهی از افراد (دو یا بیشتر) که میان آنها روابط خویشاوندی برقرار است و در مکان واحدی زیست می کنند (مجدفر،229:1383).
ازدواج:
عملی است که پیوند بین دو جنس مخالف را بر پایه روابط پایای جنسی ، موجب می شود (ساروخانی ،25:1370).
سن ازدواج:
سنی است که افراد در آن سن به زندگی زناشویی وارد می شوند. طبق بررسی های به عمل آمده، عامل تعیین کننده آن در گذشته و حال تغییر یافته اند ولی سن زنان در اولین ازدواج در گذشته بستگی به نوسانات اقتصادی داشت (میشل ،33:1354).
تجرد قطعی:
کسانی را در بر میگیرد که هرگز ازدواج نکرده باشند و امیدی به ازدواج نداشته باشند (ساروخانی،29:1375).
تاخیر در سن ازدواج:
عبارتنداز میزان عقب افتادن سن مطلوب ازدواج جوانان در جامعه برحسب متغیرهای کمی سالها ویا متغیرهای کیفی میزان تاخیر سن ازدواج (کم،متوسط،زیاد) قابل بررسی ومحاسبه است (اسکندری،12:1387).
فردگرایی:
احساسی است که فرد به لحاظ عاطفی جدا از درون گروه خود است و با اتکای به خود بر تعقیب خوشبختی تاکید می کند (تریاندیس،166:1378).
خانواده هسته ای:
خانواده ای متشکل از والدین با فرزندان یا بدون فرزندان است(آزادارمکی،14:1386).
خانواده گسترده:
خانواده ای که در آن بیش از دو نسل از یک تبار خویشاوندی،با یکدیگر زندگی کنند (مجدفر،298:1383).
بی هنجاری:
وضعیت مغشوش و از هم گسیخته جامعه که هنجارها از بین رفته یا در تضاد قرار گرفته باشند (مجدفر،293:1383).
ارزشها:
باورهای اجتماعی افراد یک جامعه درباره آنچه خوب،درست و مطلوب است (مجدفر، 294:1383).
دیررسی ازدواج:
ازدواجی که دیرتر از سن مناسبی که هر جامعه برای ازدواج تعیین کرده صورت می گیرد (عمید،1463:1374).
پایگاه اجتماعی – اقتصادی :
ارزش و اعتباری است که گروه یا جامعه برای نقش اجتماعی - اقتصادی قائل است (مجدفر،296:1383).
نگرش:
گوردون آلپورت معتقـد است، "نگرش عبارتست از یک نوع آمادگی فکری و اعصابی (احساسی) که بوسیله تجربه سازماندهی میشود و بر روی عکسالعملهای انسان نسبت به کلیه پدیدهها و وضعیتهایی که با او سروکار دارند، تأثیری جهت دهنده یا پویا میگذارد" (رفیع پور،1372: 5).