در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
ب: ویژگی های فردی که در امر زناشویی نقش منفی دارد.
1- خسّت:یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است.
در این مورد سه حالت اتفاق می افتد؛ نخست وضعیتی که زن و مرد هر دو خسیس هستند که در این حالت مشکل روانی ندارند؛ ولی زندگی مرفهی نخواهند داشت. دو حالت دیگر آن است که زن یا خسیس باشند. در این دو حالت زندگی هم از نظر روانی و هم از نظر رفاهی برای دو طرف شرایط سختی خواهد داشت.
جوان و ازدواج - مواردی که در زندگی زوجین سبب اختلاف می شود
2- عصبانیت:زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد.3- دورویی:زن و مردی که با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند؛ زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد؛ اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.4- دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.5- پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.6- پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر می زند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.7- لجاجت: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد؛ که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد.8- خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش ، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و کوشش های وی تشکیل می شود.معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند ؛ مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند ؛ چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.9- بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.وجوهی از اختلاف های زناشوییتفاوت هایی فردی یک اصل مسلّم غیر قابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشتهباشد و با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شود، مشکلی را ایجاد نمی کند.مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:1- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد ، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند ؛ احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.2- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود؛ احتمال آن دارد که به ناسازگاری منتهی گردد.3- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، او هر چه بیشتر داشته باشد ؛ بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را هم بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد ؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.4- اختلاف در خلق و خوی:بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.5- اختلاف در میزان هوش:اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمّیت نیست.6- اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
تبیان
2- عصبانیت:زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد.
3- دورویی:زن و مردی که با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند؛ زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد؛ اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.
4- دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.
5- پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.
6- پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر می زند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.
7- لجاجت: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد؛ که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد.
8- خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش ، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و کوشش های وی تشکیل می شود.
معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند ؛ مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند ؛ چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.
9- بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.
وجوهی از اختلاف های زناشویی
تفاوت هایی فردی یک اصل مسلّم غیر قابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشتهباشد و با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شود، مشکلی را ایجاد نمی کند.مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:
1- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد ، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند ؛ احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.
2- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود؛ احتمال آن دارد که به ناسازگاری منتهی گردد.
3- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، او هر چه بیشتر داشته باشد ؛ بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را هم بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد ؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.
4- اختلاف در خلق و خوی:بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
5- اختلاف در میزان هوش:اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمّیت نیست.
6- اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
تبیان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
منبع: وبسایت داکتران بدون مرز
مقدمه و ویرایش: اسماعیل درمان
تفاوت داشتن یک امر کاملاً طبیعی است. ما باید از همدیگر تفاوت داشته باشیم تا براساس این تفاوتها همدیگر را بیشتر بشناسیم. حتا دوگانگیها با وجود شباهت جسمی، از نگاه شخصیت با هم میتوانند تا حدی متفاوت باشند. کودکانی که در یک خانواده و در عین محیط تربیت میشوند نیز با هم متفاوت اند و ویژگیهای فردی شان کاملاً به هم شبیه نیستند. وقتی از دو جنس متفاوت (زن و مرد) حرف میزنیم، این تفاوت بیشتر میشود، چون تفاوت در ساختار زیستی (بیالوجیک) و نوع تربیت پسر و دختر در شکلگیری شخصیت آنها تاثیر شگرفی دارند.
زمانی که یک رابطه صمیمی و نزدیک بین دو جنس از طریق وصلت بوجود میآید، فرصتی فراهم میگردد تا مرد و زن همدیگر را بیشتر شناخته و با شباهتها و تفاوتهای یکدیگر آشنا گردند. گفتیم که تفاوت داشتن یک موضوع کاملاً طبیعی و پذیرفته شده است، ولی مسأله اینست که با این تفاوتها و نکاتی که در آن توافق متقابل وجود ندارد چگونه برخورد شود. بههر اندازه که رویکرد صلحآمیزتر باشد نشان میدهد که پختگی در رابطه و توان حل مشکلات موجود است و برعکس.
نوشتهی حاضر تأکید میکند که نباید جنجال و دعواکردن بخاطر تفاوتهای فکری و رفتاری به یک عادت تبدیل شود، چون نه تنها موجب حس ناامنی در زوجین میگردد، بلکه مشکلات مزمنی چون اضطراب را سبب میشود. از سوی دیگر، دعواکردن و جنگیدن در حضور کودکان میتواند تاثیرات منفی عمیقی بر روان آنها بجا گذارد.
هر انسانی نیاز به امنیت روانی دارد و همهی افراد موظف اند تا شرایط لازم برای خود و شریک زندگی را تامین کنند. روشهایی از قبیل عیب جویی، کلهشقی، سرزنش، داد و فریاد کردن، لت و کوب کردن، بددهنی و مشاجره کردن نه تنها احساس ناامنی ایجاد میکند، بلکه موجب اضطراب و تنفر از هم میشود.
به گزارش خبرنگار وبسایت داکتران بدون مرز، افرادی که شکایت میکنند که همسرشان به آنان احترام نکرده یا به حرف آنها توجه نمیکند، باید به بررسی و ارزیابی رفتار خود بپردازند و ببینند چه کارهایی کردند یا چه رفتارهایی از خود نشان داده اند که با این وضعیت رو به رو شده اند؟
واضح است که اگر شما میخواهید همسرتان رفتارش را تغییر دهد ، شما باید رفتار خود را مورد ارزیابی و بازنگری قرار دهید . این همه جنجال برای چیست؟ مشاجره می تواند بر سر مسایلی از قبیل طرز لباس پوشیدن، نحوه برخورد با دیگران، دوستان، و افراد فامیل، وظیفه، اقتصاد خانواده ، و تصمیمهای مهم زندگی و بطورکلی همه چیز باشد .
اگر بدانید که شما تنها کسی نیستید که با همسر خود مشاجره میکنید ، شاید کمی احساس راحتی به شما دست دهد. اما بسیاری از افراد در اکثر اوقات در حال مشاجره هستند و این موضوع میتواند ضمن آنکه موجب ناراحتی و نگرانی شما شود باعث خستگی روحی شما گردد. البته این امکان هم وجود دارد که بر سرمسائل بسیار کم اهمیت، مثلاً برای نان شب چه غذایی پخته شود، یا امشب کجا مهمانی برویم، بحث شود .
کاملاً طبیعی است که زوجها بر سر مسایل مختلف با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و گاهی با هم بحث و مشاجره کنند. اما نباید مشاجره به یک عادت طبیعی تبدیل گردد .
افراد طبیعی هنگام انجام یک مشاجره با هم وارد بحث می شوند، و دارای قضاوت صحیحی بوده و به یکدیگر فرصت گوش کردن و حرف زدن را می دهند. اما متاسفانه اغلب اوقات قدرت قضاوت افراد بهم میریزد، درست بههم گوش نمیکنند و حتا در شرایط بحرانی کارشان به جنگ میکشد.
● نزاع زوجها به چه معناست؟
زمانیکه با همسرتان درحال جر و بحث هستید، افکار مختلفی به ذهن شما میرسد: چرا باید بر سر هم فریاد بکشیم؟ آیا این امر به آن معناست که همدیگر را دوست نداریم؟ آیا قصد داریم همدیگر را تحقیر کنیم؟
جالب است بدانید گرفتن نتیجههای واهی از جر و بحث های خانوادگی، کار عاقلانهای به شمار نمیرود و در اکثر موارد مشاجره نتیجه خوب و منطقی در پی نخواهد داشت. دراغلب موارد مشاجرات خانوادگی تنها به افراد اجازه می دهد تا خود را از لحاظ احساسی تخلیه کنند، در حالیکه میتواند اعتماد، علاقه و رابطه عاطفی را کاهش دهد .
● جر و بحث زوجها کاملا طبیعی است
وجود احساسات، عقاید، و اهداف مختلف، در افراد متفاوت ، یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود. اولین گام به سوی برخورداری از یک رابطه دو طرفه و صمیمانه صحبت کردن درباره همین تفاوت هاست. تمام افراد دنیا از این حق برخوردار هستند که احساسات خود را بیان کرده، عقاید شخصی خود را ابراز کنند و حتی اختلاف نظرهای خود را نیز به زبان بیاورند.
گاهی اوقات زوج ها نسبت به تفاوت های موجود آنچنان سرسختی از خود نشان می دهند که گفتگوی مسالمت آمیز آنها تبدیل به جنجال میشود. بهتر است چنین جر و بحث هایی به سرعت خاتمه پیدا کنند. افراد از یکدیگر عذر خواهی کرده ، آشتی کنند و به روال عادی زندگیشان باز گردند.
فرض کنید همسرتان امروز، روز بدی را پشت سر گذاشته، احساس خوبی ندارد، تحت فشار شدید استرسهای روزمره قرار دارد ( درست شبیه به زمانیکه خود شما با این حالات روبرو هستید) پس سعی کنید او را درک کنید و با ملایمت و آرامش او را نیز به آرامش سوق دهید .به هرحال او نیز انسان است و درست مانند خود شما زمانیکه ناراحت میشود، ممکن است فریاد بکشد، گریه کند، و حرفهای بزند که هیچ قصد و غرضی از به زبان آوردن آنها ندارد. خیلی از افراد خونسردی خود را به راحتی در شرایط مختلف از دست میدهند. بنابر این، این بار که همسرتان بدخلقی میکند و شروع به مشاجره و بحث می کند، تصور نکنید که حتماً باید بدترین اتفاق به وقوع بپیوندد. شما می توانید وضعیت موجود را کنترل کنید و آرامش را به خود و همسرتان بازگردانید .
● چرا مشاجرات شدت میگیرند؟
به گزارش خبرنگار سایت داکتران بدون مرز، گاهی اوقات زمانیکه زوجین با یکدیگر بحث میکنند، داد و فریادها رفته رفته زیاد میشوند و اهانت، بیاحترامی، و کلمات خشن و ناگواری شنیده می شوند. هر چند این امر در برخی از خانوادهها رواج دارد، اما اصلاً درست نیست. افراد نباید به خود اجازه دهند که روی ارزش فردی دیگران پـا بگذارند، شخصیت آنها را خرد کنند، و هر حرفی را که به ذهنشان می رسد، بر زبان جاری سازند. فراموش نکنید او همان فردی است که بارها به شما گفته بسیار دوستتان دارد.
گاهی اوقات نزاعهای خانوادگی از حد و مرز خود خارج شده و با تیله کردن طرف مقابل، پرتاب کردن اشیاء، و وارد کردن ضربه به دیگری همراه میشود. حتی اگر طرفین از نظر فیزیکی نیز آسیب نبینند، باز هم مشاجره از حد طبیعی خود خارج شده تلقی میشود. دراین شرایط یکی از طرفین قصد دارد با تهدید و ارعاب، کنترل امور را بدست گیرد. چنین بحثهایی به هیچ وجه طبیعی قلمداد نمیشوند. این همان زمانی است که لازم است مشاوره با یک متخصص با تجربه صورت گیرد.
زمانیکه دعواهای خانوادگی فیزیکی میشوند یا با تهدید همراه می گردند، هر دو طرف باید تحت آموزش قرار گرفته و ببینند چگونه می توانند خشم خود را کنترل کنند. فراموش نکنید شما با همسرتان شاید بارها وعده کرده اید که آرام، خونسرد، و مهربان و با شعور باشید، ولی میزان محبت شما با افزایش و تکرار دفعات دعواها و شدت مشاجرات و لت و کوب کاهش مییابد .
اگر زوجها درمورد مسایل کوچک و پیش پا افتاده با یکدیگر جر و بحث کنند، این امر میتواند تا حدی بیش ازسایر موضوعات ناراحتکننده و دردآور باشد.
● چگونه خانوادهی شاد و سالم داشته باشیم؟
اگر شما و همسرتان هر چند وقت یکبار با هم مشاجره میکنید، زیاد خودتان را ناراحت نکنید. هیچ خانواده کاملی وجود ندارد. حتی در شادترین خانوادهها هم مشکلاتی به وجود میآید و اعضای آن با یکدیگر بحث میکنند. افراد خانواده موظف هستند تا مسایلی که آزارشان میدهد را تشخیص داده و درمورد آنها با یکدیگر گفتگو کنند. خوشبختانه دراین صورت به راحتی قادرند به مصالحه و سازش دست پیدا کنند. با به کارگیری این شیوه تمام افراد احساس بهتری میکنند و زندگی آنها به حالت عادی خود بازمیگردد.
عضویت دریک خانواده به این معناست که تمام اعضای آن باید قدمی در جهت بهبود زندگی سایرین بردارند و کاری کنند که همه افراد احساس خوشبختی نسبی داشته باشند. گرچه بحث و مشاجره درهر خانوادهای اجتناب ناپذیر است، اما با درک منطقی از وضعیت روحی طرف مقابل میتوان اوضاع را کنترل کرد و بهترین نتیجه را از یک بحث منطقی گرفت. فراموش نکنید با عشق، درک متقابل، و کمی تلاش تقریبا تمام مشکلات قابل حل میباشند.
هرگز همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید، بلکه با خودش و وضعیت قبلی و کنونی او مقایسه کنید. سعی کنید رفتارهای مطلوب او را نزد دیگران به ویژه افرادی که او برای نظرشان احترام قائل است متذکر شوید و از او قدر دانی کنید. تشویق، تایید و تحسین رفتارهای مطلوب همسر و تقویت نقاط قوت او مهمترین روش برقراری ارتباط سالم با همسر است .
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا