ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از سه حیطه مشکلزای عمده که زوجهای جوان با آن دست به گریبانند، دخالتهای والدینشان در زندگی مشترک آنهاست (دو حیطه دیگر مسائل جنسی و امور مالی و مدیریت آن است.) موضوع مادرشوهر/ مادرزن و به درجاتی کمتر،سایر اعضای خانواده زن یا شوهر ماجرایی قدیمی است و ظاهراً در کشورهای دیگر هم کم و بیش وجود دارد. در این نوشته، به اختصار، به ریشههای این مشکل اشاره میشود و در عین حال، به زوجهای جوان چند توصیه خواهد شد.
منابع علمی روانشناسی نشان میدهند که هسته اصلی شخصیت افراد خویشتن یاد خود (self) است. خویشتن انسانهای غربی با انسانهای شرقی تفاوت ماهوی دارد. خویشتن انسان غربی جداییگرا و استقلالگراست و از همین رو است که فرزندان پس از کسب هویت فردی که در نوجوانی و اوان جوانی صورت میگیرد، راه خود را از والدین جدا میسازند و شاید دیگر هیچگاه یادی از آنها نکنند و البته کسی هم از این بابت آنها را ملامت نمیکند. اما خویشتن انسانهای شرقی دلبستهگراست. نکته این است که این دلبستگی دوطرفه و همه عمری است، یعنی در همه عمر، هم در فرزندان وجود دارد و هم در والدین. این دلبستگی موجب میشود که فرزندان نه تنها پس از کسب هویت (در زمان نوجوانی)، که پس از ازدواج هم حتی تا میانسالی همچنان به والدین خویش وابسته باشند. شاید یکی از دلایل تحکیم بنیانهای خانواده در جوامع شرقی همین موضوع باشد. دلبستگی فرزند به والدین در جوامع شرقی با نوعی احساس احترام به آنها و حالتی حاکی از خشوع همراه است که موجب میشود در کلیه رفتارها و تصمیمگیریها ردی از آن وجود داشته باشد، طوری که حتی پس از مرگ والدین هم فرزند نمیتواند به یاد والدین متوفا نباشد و با نثار فاتحهای، خیراتی و باقیالصالحاتی از آنها به نیکی یاد کند. تأکیدی که در ادیان شرقی و توحیدی (و در رأس همه آنها در دین مبین اسلام) بر احترام به والدین و رعایت حقوق و شأن آنها شده دلبستگی را افزایش میدهد.
حب فرزند در پدر و مادر و علاقه به او (حتی پس از تشکیل خانواده) و تلاش برای تأمین رفاه و آسایشش بخش دیگری از این دلبستگی متقابل است/ از همین رو است که مادر و پدر نمیتوانند به وضعیت فرزندشان پس از تشکیل خانواده بیاعتنا باشند. بسیاری از زن و شوهرها در سالهای اول زندگی مشترک، از دخالتهای مادر شوهر یا مادرزن مینالند، اما سالهای بعد، وقتی فرزندانشان ازدواج میکنند، نمیتوانند به وضعیت فرزندشان بیتوجه باشند و در حقیقت، خودشان هم متهم میشوند.
دلبستگی زن یا مردی که ازدواج کرده به پدر و مادر نباید در جامعه ما مذموم شمرده شود و چون ریشه هویتی هم دارد، بسیار ضروری است. شاید تأکید فرهنگ ما در این باره برای بقای فرد از دید هویتی باشد. زوجهای جوانی که نزد همسر خود از دخالتهای پدر یا مادرش گله میکنند و یا او را از پذیرش توصیههای والدینش منع می کنند بارها این تکیه کلام را شنیدهاند که «آخر، او مادرم (پا پدرم) است. چطور نادیدهاش بگیرم؟» همین زوجها حتماً متوجه تغییر حالتهای رفتاری و آشفتگی همسر خود در این مواقع شدهاند. این آشفتگی و پریشانی دقیقاً به علت همین ریشه هویتی است. بنابراین، اگر زن یا مردی به رفاه و آسایش روانی همسر خود علاقه دارد، لازم است از اصرار بر این موضوع پرهیز کند.
شاید این سؤال برای خوانندگان پیش بیاید که اگر زن یا مردی چنین به پدر و مادرش دلبسته است، چرا ازدواج کرده؟ یا ممکن است بگوید اگر او دلبسته پدر و مادرش است، پس سهم من به عنوان همسرش چیست؟ (این قبیل پرسشها در مشاورههای خانوادگی و در جلسات مشاوره با روانشناس زمانی که علت مراجعه افراد دخالتهای والدین است، به کرات مطرح میشود.) در پاسخ باید گفت ماهیت این دلبستگی با دلبستگی به همسر متفاوت است و این دو از یک جنس نیستند. به بیان روانشناس، انگیزههای ازدواج (انگیزه بقای نوع و نسل، انگیزههای عاطفی، و انگیزه رفع نیازهای جنسی به شکلی مناسب و آرامشبخش) با انگیزههای دلبستگی به والدین که بیشتر انگیزهای اجتماعی، حمایتی یا ابزاری است، تفاوت دارد.
از طرفی، تردیدی نیست که در ازدواج و تشکیل خانواده وجود حدی از پختگی، کمال و بلوغ در طرفین ضروری است. در نیازهای اساسی روانشناختی- به تعبیر دو محقق برجسته روانشناسی، دسی و رایان- یعنی نیازهای قابلیتی و کفایتی، نیازهای ارتباطی، و نیازهای خودمختارانه (مستقلانه) پختگی و بلوغ لازم است، اما باید در نظر داشت که پختگی و کفایت به معنای نادیده گرفتن والدین نیست. فرد ناپخته، یعنی کسی که شایستگی لازم را برای مرد یا زن شدن ندارد، به دیگران (و نه فقط والدین) اجازه میدهد که در زندگیاش دخالت کنند. اگر همسران به بلوغ روانشناختی رسیده باشند، ضمن اینکه به والدین اجازه میدهند دیدگاههایشان را مطرح کنند با انتخاب سره از ناسره خود تصمیمگیرنده زندگی مشترکشان خواهند بود.
در مجموع، در شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور ما، اگر تصور کنیم خانوادههای دوطرف نباید کاری به زندگی همسران (به ویژه زوجهای جوان) داشته باشند، شاید انتظاری غیرواقعی باشد، اما زن و شوهر میتوانند با مدیریت رفتارها و احساسات خود، ضمن پرهیز از بیاحترامی به والدین همسر خویش، اوضاع را در دست بگیرند.
چه باید کرد؟
با توجه به تفاوتهای افراد و خانوادهها با یکدیگر، برای برخورد با دخالتهای والدین همسر نمیتوان نسخه آمادهای داشت و لازم است که هر مورد خاصی با توجه به شرایطش بررسی شود. با این همه، زوجهای جوان چند نکته زیر را در نظر داشته باشند:
در همه حال، احترام والدین و خانواده همسر خود را رعایت کنید. حریم والدین و خانواده همسرتان حریم زندگی شماست و بیاحترامی به والدین و خانواده همسر بیاحترامی به همسر. احترام شما به خانواده همسرتان موجب بیشتر شدن عشق و علاقه به شما خواهد شد.
اصرار نکنید که همسرتان به والدین و اعضای خانوادهاش بیاعتنا باشد و یا آنها را نادیده بگیرد. با هم به دیدار آنها بروید و حتی اگر همسرتان به دلایلی کمتر میل به این دیدارها داشت، او را به این کار وادارید.
اگر فرزندی دارید، او را از دیدار پدربزرگها و مادربزرگهایش محروم نکنید. فراموش نکنید که فرزندتان همین رفتارهای شما را الگوی رفتارهای آینده خود قرار خواهد داد.
در صورت بروز مواردی که آنها را دخالت در زندگی مشترک خود تلقی می کنید، به دور از تنش، جنجال، درگیری یا بیاحترامی، سعی کنید با همسرتان جوانب موضوع را بررسی و سپس، به طور مشترک اقدام کنید.
سعی نکنید به تنهایی موضوع را فیصله بدهید. اقدام یکجانبه و یک طرفه ممکن است ائتلافهای آشکار و پنهانی علیه شما و تصمیماتتان برانگیزد و در این صورت، شما بازنده نهایی خواهید بود.
تا حد امکان، به بعضی از خواستههای والدین همسرتان که امکان انجام دادن آنها را دارید، عمل کنید. این موضوع سبب میشود که آنها از جبهه گرفتن در برابر شما و شوراندن همسرتان علیه شما پرهیز کنند.
تا حد امکان، از درگیر کردن والدین و خانواده خود در اختلافات احتمالیای که با همسر و والدینش دارید دوری کنید. درگیر کردن افراد اضافی جز دامن زدن به اختلافات حاصل دیگری ندارد. طلاقهایی که از دخالتهای دوطرفه و ورود والدین همسران به اختلافات اتفاق افتاده کم نیست.
عجولانه و ناگهانی عمل نکنید. در مواقع لازم، از روانشناسان کمک بگیرید.
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت