(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

چقدر به همسرتان وابسته هستید؟


Image result for ‫چقدر به همسرتان وابسته هستید؟‬‎


شما یک زندگی مشترک دارید و این زندگی تا جایی که مربوط به رابطه و تعامل دو نفر باشد مشترک محسوب می شود. با این حال هر کدام از شما آدم هایی متفاوت با خواسته ها، علاقمندی ها و روحیات ویژه ای هستید که لزوماً با شریک زندگی تان یکسان نیست. واقعیت این است که هویت و استقلال هر دوی شما به یک اندازه برای رابطه سالم ضروری هستند. لازم نیست برای اینکه یک زوج موفق باشید شبیه هم باشید.

 

وابستگی به همسرتان چقدر است؟

 

آگاهی از میزان وابستگی به همسر


 

برای اینکه به میزان وابستگی خودتان و همسرتان آگاه شوید به این پرسش ها پاسخ دهید.

آیا شما و همسرتان هرکاری را با نظر و تأیید هم انجام می دهید؟ آیا می توانید برای اوقات فراغت تان بدون حضور همسرتان برنامه ریزی کنید؟ آیا می توانید بدون احساس گناه کاری برای خودتان انجام بدهید یا چیزی برای خودتان بخرید؟

 

آیا شما و همسرتان یک رابطه هم وابسته دارید؟ هم وابستگی یک نوع بیماری است که شما و همسرتان را در یک رابطه تنگاتنگ و کنترل شده قرار می دهد. آدم وابسته هم همیشه ترس از دست دادن شریک زندگیش را دارد و از تنها ماندن، تصمیم گرفتن و حتی تنها فکر کردن می ترسد. اگر پاسخ شما به بیشتر این پرسش ها مثبت است شما معنای حریم خصوصی را درک نکرده اید.ابتدا باید روی احساساتتان کار کنید. ترس از دست دادن،ترس تنها ماندن، اعتماد به نفس پایین، ترس از تصمیم گیری های مهم و ضروری، بسیار طبیعی هستند. اما اگر بیش از اندازه به آنها پرداخته شود مشکل ساز خواهند شد. وابستگی شدید نتیجه توجه بیش از اندازه به این احساسات منفی است.

 

در گام بعدی یاد بگیرید که به علاقمندی هایتان بپردازید.هم شما و هم همسرتان باید برای خودتان سرگرمی های متفاوت داشته باشید.شاید بعد از یک دوره طولانی مدت برنامه های مشترک، این کار برای تان سخت باشد و نتوانید آن را عملی کنید به همین دلیل باید تعریف تان را از رابطه مشترک کمی دستکاری کنید. اگر این وابستگی به خاطر باورها و برداشت غلط از رابطه زناشویی است باید آن را تغییر بدهید.اگر شما و همسرتان ازدواج را یک اتحاد ناگسستنی و اشتراک در همه امور زندگی می دانید باید کمی در این تعریف از ازدواج دست ببرید و آن را تغییر بدهید.

 

از قالب یک زوج خارج شوید. زمانی که وابستگی شما و همسرتان آنقدر شدید است که حتی نمی توانید بدون هم یک تصمیم ساده بگیرید یا یک کار ساده را انجام بدهید لازم است که به هر شکلی این وابستگی را عوض کنید.

 Image result for ‫چقدر به همسرتان وابسته هستید؟‬‎

شاید حتی لازم باشد کمی به همسرتان اطمینان بدهید. به او بگویید که این مستقل شدن نیاز هردوی شماست و فرصتی برای تجربه و رسیدن به رشد و بلوغ بیشتر است.

یادتان باشد حفظ حریم شخصی به معنای فاصله گرفتن یا کنار زدن همسرتان از زندگی نیست. این حریم، فضایی برای تجربه و رشد است و رابطه عاطفی شما همچنان پابرجا خواهد ماند.

Image result for ‫وابستگی به همسر‬‎

چرا برخی از خانم ها به همسرانشان وابسته می شوند و نیاز عاطفی شدیدی به حضور آنان در خود حس می کنند تا جایی که این حس موجب آزار همسران می شود چرا دچار این حالت می شوند و بهترین راههای درمانی برای این مشکل عاطفی چیست؟

اختلال شخصیت وابسته یکی از انواع اختلالات شخصیت است ، و بسیاری از کسانی که دچار چنین اختلالی هستند از بیماری خود آگاه نیستند، و یا اینکه خود را به ندانستن می زنند. این وابستگی ممکن است اشکال و جنبه های گوناگونی داشته باشد بعضی از افراد به خانواده هایشان وابسته هستند، و بعضی دیگر به همسرانشان و بعضی دیگر وابستگی را نسبت به دوستانشان نشان می دهند. عوامل متعددی در ایجاد این نوع وابستگی ها دخیل هستند که می توان فرد را با وابستگی هایی با عمق زیاد و یا کم مبتلا سازد.

چرا وابسته شدید؟

ریشه این اختلال غالباً به دوران کودکی بر می گردد و در واقع ممکن است والدین باعث شوند که احساس استقلال در کودک به وجود نیاید و یا به نحوی ناقص در آنها شکل بگیرد . کودکانی که با انجام رفتار مستقلانه و قضاوت های نادرست از سوی والدین طرد می شوند. به کودک می فهمانند باید تابع رای و نظر والدینش باشد، این افراد غالباً  در زندگی شان وابسته می شوند.

فرهنگ نیز در این مواقع تاثیرات خاص خود را دارد. پرورش ویژگی های خاصی مانند عدم جرأتمندی ، فداکاری بیش از حد ، نداشتن استقلال و عدم اجازه در تصمیم گیری نقش موثری در ایجاد این نوع اختلال دارد . در بسیاری از فرهنگ ها این ویژگی ها در دختران تقویت می گردد و شاید به همین دلیل است که زنان بیشتر دچار این اختلال می شوند.

زنانی وابسته

اگر کمی به اطرافتان نگاه کنید، تعداد زیادی از زنان را می بینید که در زندگی زناشویی وابستگی های عاطفی و اجتماعی و حتی اقتصادی زیادی به همسرانشان دارند. این گونه از زنان در رابطه زناشویی خود بسیار ایثارگر هستند . در ابراز عشق و محبت به همسرانشان کوتاهی نمی کنند، و مانند یک مراقب و نگهبان مدام مراقب همسرشان هستند. غالباً رفتار این زنان منفعلانه است در مورد هیچ مسئله ای اظهار نظر نمی کنند و هر تصمیمی که از سوی همسرشان گرفته شود بدون چون و چرا از جانب آنها پذیرفته می شود . اینگونه از زنان حتی حاضر نیستند کوچکترین کار مانند یک خرید ساده را به تنهایی انجام دهند. و حضور همسر در کنار آنها در هر ساعت و هر لحظه دارای اهمیت خاص و ویژه ای است.

در مغز همسرتان چه می گذرد

نکته مهمی که زنانی که با شخصیت های وابسته باید به آن توجه کنند، این است که زن ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جذاب نیست . مردان علاقه مند هستند که همسرانشان در هر شرایطی بتوانند از عهده کارهایشان بر بیایند و روی پای خود بایستند. مردها دوست دارند حرف اول و آخر را در خانواده بزنند ولی اینکه مجبور باشند تمام مسئولیت های ریز و درشت زندگی را بر عهده بگیرند برای آنها زجر آور است. بسیاری از مردان دوست دارند همسرشان در کنار آنها در مورد مسائل گوناگون نظر بدهند و دارای اعتماد به نفس باشند، و در هر موردی بتوانند با همسرانشان همفکری نمایند. و حتی زمانی که در منزل نیستند بتوانند مدیریت خانه را بر عهده بگیرند.

نمی خواهم وابسته باشم

کودکانی که با انجام رفتار مستقلانه و قضاوت های نادرست از سوی والدین طرد می شوند. به کودک می فهمانند باید تابع رای و نظر والدینش باشد، این افراد غالباً  در زندگی شان وابسته می شوند

اگر شما جزو افرادی هستید که به همسرتان وابستگی شدید دارید، و بر اساس این نکته که این وابستگی ممکن است زندگی شما را با چالش ها و مشکلاتی رو به رو سازد بهتر است سعی کنید این وابستگی را به مرور از بین ببرید. البته این مسئله به این راحتی ها ممکن نیست و نیازمند تلاش و صبر و تحمل است.

*شرایطی را که در آن احساس وابستگی بیشتر می کنید، شناسایی نمایید و سعی کنید کمتر در آن شرایط قرار بگیرید و یا این که سعی کنید با احساس وابستگی خود مقابله نمایید مثلاً به تنهایی به خرید بروید.

*تعاملات فردی و اجتماعی خود را افزایش دهید. فعالیت های اجتماعی مفید را در برنامه خود بگنجانید و سعی کنید برای زندگی خود هدف هایی را در نظر بگیرید.

*داشتن استقلال یکی از نیازهای اساسی هر انسان است

اختلال شخصیت وابسته یکی از انواع اختلالات شخصیت است ، و بسیاری از کسانی که دچار چنین اختلالی هستند از بیماری خود آگاه نیستند، و یا اینکه خود را به ندانستن می زنند. این وابستگی ممکن است اشکال و جنبه های گوناگونی داشته باشد بعضی از افراد به خانواده هایشان وابسته هستند، و بعضی دیگر به همسرانشان و بعضی دیگر وابستگی را نسبت به دوستانشان نشان می دهند. عوامل متعددی در ایجاد این نوع وابستگی ها دخیل هستند که می توان فرد را با وابستگی هایی با عمق زیاد و یا کم مبتلا سازد.



در پایان باید گفت وابستگی طبیعی و معقول باعث تحکیم خانواده است. و زوجین برای بقای زندگی خود نیازمند وابستگی های متعادل و دو طرفه هستند. اما وابستگی ها ی شدید و یک طرفه باعث ایجاد چالش هایی در زندگی مشترک می گردد.بیتوته

. عشق به همسرتان را مانع داشتن اسقلال ندانید و سعی کنید با حمایت و تشویق همسرتان به استقلال بیشتری دست پیدا کنید.

*این نکته که شما به همسرتان نیاز دارید هیچ ایرادی ندارد همسر شما نیز در بسیاری از موارد نیازمند حضور شماست. ولی بدانید که این وابستگی ناسالم و افراطی است که مانعرشد شخصیت و استقلال شما می گردد.

*اگر شما فردی وابسته هستید بدانید که هیچ گاه روی آرامش را نخواهید دید ، زیرا شما شب و روز نگران از دست دادن حمایت و محبت همسرتان هستید. و این مسئله به مرور باعث می شود شما با کوچکترین مسئله ای نسبت به همسرتان دچار سوءظن و بدگمانی شوید و این شک و بدگمانی باعث آزار روز افزون همسرتان خواهد شد.

در پایان باید گفت وابستگی طبیعی و معقول باعث تحکیم خانواده است. و زوجین برای بقای زندگی خود نیازمند وابستگی های متعادل و دو طرفه هستند. اما وابستگی ها ی شدید و یک طرفه باعث ایجاد چالش هایی در زندگی مشترک می گردد.

وابستگی آفت عشق

دوست عزیزم تو بیشتر به چه یا کی وابسته ای؟ سوال

به پدر؟ مادر؟ همسر؟ فرزند؟ یا شغل ، مدرک ، موقعیت و ثروت؟ یا به سلامتی ات؟ تفکراتت؟ احساساتت؟ یا اعتقاداتت؟  فرقی نمی کنه ، وابستگی یعنی اینکه خودت را به شیئی غیر از اصل خودت ، چنان ببندی که آزادیَت را بگیرد.

انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است . و همه هستی مسخّر  و در اختیار اوست. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند. و  همه هستی رشد و ارتقاءاشان در اینست که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. اشرف مخلوقات و سرور کائنات یعنی این.

من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا 

من از کجا غم باران و ناودان ز کجا 

چرا به عالم اصلی خویش وانروم         

دل از کجا و تماشای خاکدان ز کجا 

چو خر ندارم و خربنده نیستم ای جان     من از کجا غم پالان و کودبان ز کجا 

هزارساله گذشتی ز عقل و وهم و گمان  از کجا و فشارات بدگمان ز کجا 

تو مرغ چارپری تا بر آسمان پری              تو از کجا و ره بام و نردبان ز کجا 

کسی تو را و تو کس را به بز نمی‌گیری    تو از کجا و هیاهای هر شبان ز کجا 

هزار نعره ز بالای آسمان آمد                تو تن زنی و نجویی که این فغان ز کجا

چو آدمی به یکی مار شد برون ز بهشت   میان کژدم و ماران تو را امان ز کجا 

دلا دلا به سررشته شو مثل بشنو        که آسمان ز کجایست و ریسمان ز کجا

 شراب خام بیار و به پختگان درده            من از کجا غم هر خام قلتبان ز کجا 

شرابخانه درآ و در از درون دربند                تو از کجا و بد و نیک مردمان ز کجا 

طمع مدار که عمر تو را کران باشد         صفات حقی و حق را حد و کران ز کجا

اجل قفس شکند مرغ را نیازارد                اجل کجا و پر مرغ جاودان ز کجا 

خموش باش که گفتی بسی وکس نشنید  که این دهل زچه بام‌ست و این بیان زکجا 

حالا وقتی خودت را وابسته به موقعیت یا فردی می کنی ، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی. خود را شکننده می کنی. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. شغل ، مدرک ، ثروت ، سلامتی ، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد نیز رنج فرسودگی ، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً ، همواره با خود دارد.

و اما عشق

عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری ، نام آن را عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است ، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق ، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد ، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تاثر و اندوه.

آری عشق همیشه رو به تزاید است. عشق آزاد و رهاست و پیرو آن عاشق و معشوق هم چنین اند. عشق ، عاشق را هر روز فربه تر می کند. شادتر می کند. حرکت عشق فقط رو به جلوست. غم و شادی در عشق واقعی ، مساوی و لذت بخش است. معشوق شکستنی نیست، مردنی نیست، پژمردنی نیست ، بی وفا نیست. لذا عاشق هم به همین صورت پایدار ، قوی و رو به رشد است. و بیت زیر نیز توصیف چنین عشقی است.

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم     دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم 

وابستگی ، انسان را از بی نهایت هستی ، به محدوده ای گره می زند، به مانند چشمی که از این همه رنگ ، فقط رنگ سیاه و سفید را ببیند. مانند این همه اندام آدمی که به هنگام سرطان ، صرفاً یکنوع از سلولهایش شروع به رشد و توده شدن، می نماید. کسی که معتاد به مواد مخدر می شود ، از بی نهایت لذتی که می تواند  از تمام اعضاء و جوارح خود ببرد ، صرفاً به یک لذت بسنده می کند، کسی که وابسته به سکس می شود ، از  بی نهایت پتانسیل خود ، به لحاظ وابستگی اش ، محروم می ماند. کسی که به یک فرد وابسته می شود ، از تمامی انسانها ، و بی نهایت هستی، فقط یکی را به عنوان مجرای تنفس خود بر می گزیند. کسی که خود را به شغل ، ثروت ، ... ، وابسته می کند، از تمام جنبه های آدمی ، و موفقیت های گوناگون خود چشم پوشی می کند.

به چشم هایمان باید ، یاد بدهیم که از دیدن کوه ، دشت ، آسمان ، دریا ، سبزه ، زمین، ستاره، ماه،  خورشید ، انسانها و ... لذت ببرند.

از دستهایمان بخواهیم که مزه نوازش کردن را حس کنند .

 گوشهایمان را نجوا کنیم که لذت شنیدن آوای پرندگان ، صدای گرم مادر بزرگ، موسیق باران و خنده های مستانه کودکانه را بشنوند.

 با پاهایمان صمیمانه دشت را بدویم ، کوهها را بپیمائیم ، عصای ضعیفان و تکیه نیازمندان شویم.

 با زبانمان کلام التیام بخش غمدیدگان شویم و لذت ببریم همانطور که از گفتن جملـــــــــــــه « دوستت دارم » به دلبر ، هیجان زده می شویم.

آری تنفس لذت بخش هوای بهاری ، بوی پائیز و نوازش برف بر صورتمان ، همه و همه میتوانند موجب احساسی باشند که  موجب آرامش زندگی در کالبد منجمد و وابسته امان شود و ما را از تک بعدی بودن  و چسبندگی به اشیاء و افراد رهایی بخشد.

عشق به مفهوم لذت بردن از همه هستی و هستی آفرین در کمال رهایی و آزادگی است، بدون ترس از دست دادن شی یا فردی خاص.

پس بر دست پینه بسته پدر و بر پیشانی پر چروک مادرت بوسه بزن 

گل را ببو، باران را حس کن و آسمان پرستاره را به تماشا بنشین

دست نوازشت را بر سر کودک یتیم بکش و سینه ات را سنگ صبور دوستان کن

گستره آسمان را دلیل کوچکی غمهایت بدان و  شرم "پدری خجالت زده از دست خالی در پیش کودکانش" را به خود بیفزا

لایحه علمت را چون نسیم بهاری بین همنوعانت منتشر کن.

روی گشاده و لبخندت  را ، ارزانی مردمان خسته از کاری کن، که هنگام غروب در خیابان های شلوغ با چشمانی خواب آلود رو به خانه دارند.

آرامش بخش کسانی باش که با تو مرتبطند. به نوعی که اگر جهان را ترک کنی، شکاف نبودنت را حس کنند.  با این وجود دیگران را وابسته به خودت نکن و آنها را مالامال عشق کن. آنها را بزرگتر از آنی بنما که شی یا فردی آنها را به خود وابسته کند.

 عشق را از هر کجا شروع کنید به زودی متوجه می شوید بسیار سیار و روان است. و همه آفرینش را در خود جای می دهد. وقتی عشق چنین عظیم و بزرگ است ، پس در انحصار شئی یا شخصی نیست،  که آن را از ما بگیرد و ما را تنها بگذارد. همه هستی در وجود ماست ، پس،  از دست دادن هیچ چیز ،  موجب کاستی در این بی نهایت عشق ما ، نمی شود.

ارزش تو به اندازه آن چیزی است که به آن دل می بندی پس مواظب باش که به کمتر از بی نهایت عشق ، دلبسته نشوی.


دسترسی به مطالب علمی  در سایت

http://maktoobshop.com