ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
پرسش: عشق ورزی یعنی چه؟
پاسخ : عشق ورزی نیازمند پیش نیازهایی است که افراد باید آن را بیاموزند.هرکس که قلمی بر روی کاغذ می کشد می تواند بگوید که من نقاشی کشیده ام ، ولی بین شخصی که نقاشی می کشد و در حقیقت یک اثر هنری و جاودان خلق می کند که میلیونها تومان ارزش دارد با کسی که خطوط نا مفهوم بر کاغذ می کشد فرق بسیاری وجود دارد . وقتی دو نفر ادعا دارند که عاشق و دلبسته ی هم هستند بیان این جملات به تنهایی به معنای عاشقی نیست .عشق 11 جزء دارد که اگر هر زن و مرد در رابطه ی زناشویی خود این 11 جزء را ر عایت کنند آن وقت می توان گفت که آنها هنر عشق ورزی را می دانند .مهارتهای زناشویی را باید در پی هنر عشق ورزی آموخت .
پرسش : آیا مهارتهای زناشویی حتماً با عشق ورزی آغاز می شود ؟
پاسخ : لزوماَ یک رابطه ی زناشویی ، با عشق ورزی آغاز نمی شود .در ازدواج های سنتی معمولاً دو نفر ،اول ازدواج می کنند بعد عاشق می شوند ، کما اینکه بسیاری از ازدواج ها بوده که زن و مرد سالها در کنار هم زندگی کرده اند و عاشق هم نبوده اند.
پرسش :فاصله ی بین دوست داشتن و عشق ورزیدن چقدر است ؟
پاسخ : عشقی که در ادبیات ما بویژه قصاید و غزل و داستانهای عاشقانه ،از آن به عنوان یک عشق واقعی و جاوید یاد شده است از نظر روانشناسان خیلی استاندارد و مناسب نمی باشد. چرا که باعث شده ما خوبیها را خیلی پر رنگ و بدی ها را کم رنگ تر ببینیم و در این اشعار افراد دائما در حال ایثار و گذشت هستند . اغلب ازدواج هایی که با چنین عشق های بیمار گونه ای تب آلوده ای آغاز می شوند و بعد از 2-3 سال خیلی زود فروکش می کنند چون عمر عشق در این نوع هم 3 سال بیشتر نیست و به زودی از بین خواهد رفت. ولی اگر 2 نفر بدانند که تب تند عشق خیلی زود از بین می رود ولی آیین های عشق ورزی را می توان ادامه داد و شعله ی عشق را میتوان به نوعی زنده نگه داشت پس بهتر می توانند زندگی عاشقانه ای داشته باشند .ما باید کوشش کنیم که خانه ی خوشبختی را بسازیم .خانه ی خوشبختی خانه ای نیست که با یک مراسم عقد و عروسی ساخته شود ، خانه ای است که باید سالها و دهه ها خشت ها را روی هم بگذاریم ،خشت های تکیده و شکسته را برداریم و به جای آن خشت جدید بگذاریم.
یازده پله ی عشق ورزی به ترتب عبارتند از:
1- احترام ،نخستین پله احترام است که از اهمیت به سزایی برخوردارد است متاسفانه در برخی موارد بعد از کشمکش هایی که در مراحل مختلف ازداوج دو نفر مثل ،بله برون،عقد،مراسم عروسی و غیره بین خانواده ی دو طرف بوجود می آید آحترام موجود بین آنها خدشه دار می شود و رابطه ی انها دیگر صاف و زلال نیست .اینجاست که زن و شوهر باید بدانند اگر اختلافی بین خانواده هایشان وجود دارد را نباید به زندگی زناشویی شان واردکنند و از کنار تمام اتفاقات گذشته باید گذشت و کینه ها را باید گذاشت پشت در خانه و به هم احترام گذاشت .اختلاف نظر و نزاع بین هر زن و شوهری یک امر کاملا طبیعی است که در اصطلاح می گویند نمک زندگی است .اما در دعوا و جدال هم می توان محترمانه برخورد کرد ، فحش نداد و پای پدر و مادر و دیگران را وسط نکشید .ماهی را هر وق از آب بگیریم تازه است .زوج ها می توانند از هر لحظه که اراده کنند با احترام با هم بر خورد کنند با کلمات زیبا همدیگر را خطاب کنند .خشم ها و دلخوری هایشان را با طنز و شوخی به هم نشان دهند ، حتی می توانند روی حالات بد همدیگر اسم بگذارند .برای مثال به هنگام عصبانیت و ناراحتی طرف مقابل به او بگویند ،"انگار دیو درونت بیدار شده است دوباره !" یا "جادوگر شده ای " ، "مثل هیولا شده ای " .چنین جملات طنز آلودی موجب می شود که زوج ها دیگر ناسزا به هم نگویند .متاسفانه افراد به محض اینکه خشمگین می شوند چشم هایشان را می بندند و دهانشان را باز می کنند ،آن موقع اصلاً نمی دانند که چه م یگویند چون چهره ی طرف مقابلشان را نمی بینند .
2- اعتماد؛ پله دوم اعتماد است .اگر افراد به هم اعتماد داشته باشند ترسی ندارند از اینکه رمز ایمیل یا گوشی موبایلشان در اختیار همسرشان قرار گیرد .وقتی همسرش رمز کارت بانکی او را بداند خیالش راحت است که پولی را از او پنهان نکرده است و پولی را برای یک زندگی در حاشیه کنار نگذاشته است .افراد نمی توانند توقع داشته باشند که روز به روز غار تنهایی خود را گسترده تر کنند و همسرشان هم صدایش در نیاید،مسلم است که اگر غار تنهایی مان را گسترده تر کنیم دیگر جایی برای همسرمان باقی نخواهد ماند و عشق محو می شود.متاسفانه 90% مواردی که یک زن وارد رابطه ای خارج از زندگی زناشویی اش می شود وقتی که عمیق به مسئله نگاه میکنیم میبینیم که مقصر واقعی شوهر است و البته در 50%مواردی که مرد در یک رابطه ی نا مشروع قرار می گیرد ،مقصر اصلی زن است .افراد درست همسر داری نمی کنند بعد گله مند می شوند که چرا همسرشان پای در رابطه ی دیگری کذاشته است.
3- تعهد؛پله ی سوم است .در زندگی زناشویی وقتی تعهد نباشد ما بقی پله ها ساخته نمی شوند .وقتی زنی بخواهد مدام به این فکر کند که " من به شوهرم اعتماد ندارم و باید مدام او را چک کنم " یا اینکه مرد فکر کند " همسرش بیرون از خانه که میرود حتما به دنبال شروع رابطه ی دیگری خواهد بود " پس دیگر تعهد رنگی در چنین زندگی هایی نخواهد داشت.متاسفانه بسیاری از زن و مرد ها در این زمانه تصورات بسیار شگفت انگیز و عجیب و غریبی نسبت به هم دارند ،برای مثال " نگذار همسرت بفهمد که چقدر دوستش داری وگرنه پر رو می شود" – " نگذار از تو مطمئن باشد وگرنه از چشمش می افتی " – " همیشه همسرت را در شک و دو دلی بگذار که از تو مطمئن نباشد " و ...تفکرات بسیار غلط و نا مرتبط دیگری که موجب فروپاشی بنیان زندگی زناشویی می شود .تمام این تصورات خطاها ی شناختی و رفتاری هستند .در حالیکه در عشق واقعی افراد خود ساخته تسلیم معشوق می شوند .