مشاوره قبل از ازدواج دارای 3 هدف اساسی است:
1- بررسی آمادگی نامزدها برای ازدواج
2- ارزیابی هم کفو بودن و یا هماهنگی و همسانی نامزدها
3- ارزیابی مهارت های زندگی مشترک نامزدها
حال به بررسی هر کدام از آنها می پردازیم. وقتی دو نفر تصمیم به ازدواج با یکدیگر می گیرند مقدمات ازدواج خود را فراهم می کنند، اما...
اما اگر به بررسی دقیق تر بپردازیم متوجه می شویم آنها مقدمات عروسی خود را فراهم می کنند و در واقع برای عروسی آماده می شوند تا برای ازدواج.
آنها چه می کنند؟
1- خرید و یا اجاره لباس عروسی
2- خرید طلا و جواهرات
3- اجاره سالن و تهیه سفارش غذا
4- تهیه لیست میهمانان
5- چاپ کارت عروسی
6- و درنهایت مراسم عروسی
تمام آمادگیهای چند ماهه در یک شب به اتمام می رسد.
در کنار آمادگیهای عروس و داماد، خانواده هم به کمک آنان می آیند و آنها را آماده برای زندگی مشترک می کنند. خانواده ها از طریق تهیه جهزیه هر چه کامل تر و فراهم کردن محلی برای سکونت و وسیله ای برای حمل و نقل در آمادگی ازدواج به زوج جوان کمک می کنند تا همه چیز با آبرومندی هر چه تمام تر برگزار شود. مادر عروس جهیزیه ای کامل برای دخترش و پدر داماد هم خانه ای در شان پسرش فراهم می کند تا زندگی مشترک خود را شروع کنند. مادر عروس می گوید: سرویس قابلمه ای برای دخترم فراهم کردم تا اگر در آن غذایی پخت احساس خجالت نکشد و پدر داماد هم می گوید: منزلی آبرومند برای پسرم تهیه کردم تا احساس شرمندگی نکند.
ظاهراً همه چیز پسندیده است. اما آیا به این هم فکر می کنیم اگر این زوج جوان با یکدیگر در موضوعاتی مانند: تصمیم گیری در مسایل زندگی مشترک، برنامه ریزی مالی، اوقات فراغت، برقراری ارتباط، اعتقادات مذهبی، فعالیت های لذت بخش،صمیمیت و دلبستگی،مسئولیت پذیری،ایجاد تغییر در یکدیگر، قضاوت منصفانه بر مبنای جنبه های مثبت و منفی و ... با دشواری مواجه شدند با کدام وسیله در سبد جهیزیه و با کدام قسمت از ماشین و خانه خواهند توانست این مشکلات را حل کنند؟ و اگر فریاد آنان در حل مسایل زندگی مشترک بلند شد و به گوش همسایه و دیگران رسید، آیا بازهم همه چیز آبرومندانه خواهد بود؟
پاره ای از مردم کسب چنین آمادگیهایی را طبیعی می دانند تا زمانیکه با مشکل مواجه نشوند.
هر چند که آمادگی برای ازدواج فرآیندی طولانی مدت است و نوزاد از بدو تولد در حال کسب آمادگیهای اساسی برای ازدواج است. هنگامیکه مادر بوسه ای بر کودک می زند و او را نوازش می کند، در واقع در حال ایجاد کردن ظرفیت اساسی محبت، دلبستگی و صمیمیت در نوزاد است و یا زمانیکه خانواده به کود ک حل مشکل را می آموزند وقتی که زمان ازدواجش برسد آمادگی حل مشکل را دارد. بنابراین چنین فردی آمادگیهای اساسی را کسب کرده است و وقتی ازدواج کرد مشکلی با همسرش در ابراز محبت و صمیمیت نخواهد داشت و هر زمانیکه با مشکلی در برنامه ریزی مالی، نحوه گذراندن اوقات فراغت، مسافرت رفتن و رفت و آمد با دوستان و اقوام پیدا کرد توانایی حل مشکل را خواهد داشت. اما قبل از ازدواج نیز باید آمادگیها ارزیابی شوند.
افراد برای ازدواج لازم است سه دسته آمادگی کسب کنند:
1- اطلاعات. 4 دسته اطلاعات لازم و ضروری است:
1-1 اطلاعات در باره ازدواج. ازدواج از فرد می خواهد که به 1000 پرسش پاسخ دهد. فرد حداقل باید بنواند به این سوالات اساسی پاسخ دهد:
الف: ازدواج چیست؟
ب: هدف از ازدواج چیست؟
ج: از ازدواج چه می خواهم (انتظارات)؟
د: چرا می خواهم با این فرد خاص ازدواج کنم؟
2-1 اطلاعات در مورد خود: در زمینه های مختلف جسمی، توانائیها و محدودیت های روانی.
3-1 اطلاعات در مورد جنس مخالف. همسر آدمی همجنس او نیست. زن نباید فراموش کند که شوهر او یک مرد و مرد نباید فراموش کند که همسر او یک زن است. زن و مرد از نظر جسمی و فیزیولوژیکی ( استخوانبندی، رشد اندام ها، قد، مواد چربی، رنگ پوست و قدرت بدنی) و روانی ( هیجان، عواطف، خواب و رویا، روانی کلام، اطاعت، عشق و دوستی، صبر و حوصله،سرعت عمل و نحوه گوش دادن) با یکدیگر تفاوت دارند. آگاهی و اطلاعات زن و مرد از تفاوت های نوعی و فردی یکی از آمادگی های اساسی برای ازدواج است.
4-1 اطلاعات در مورد نقش زن و مرد. دختر و پسر پس از ازدواج به عنوان زن و مرد مطرح می شوند و قبل از ازدواج باید از نقش و وظایف زن و شوهری اگاه شوند و در مورد نقش ها به توافق برسند.
2- بلوغ. 5 نوع بلوغ لازم و ضروری است.
1-2 بلوغ جسمی: بلوغ جسمی به معنای رشد و رسیدگی اندام های مختلف بدن و فعالیت غدد مختلف است.
2-2 بلوغ عاطفی: به معنای توانایی درک احساسات دیگران و داد و ستد عاطفی است.
3-2 بلوغ ذهنی: به معنای حل مسایل و مشکلاتی است که بر سر راه حیات خانوادگی قرار می گیرد.
4-2 بلوغ اجتماعی: فرد بتواند با اتکائ به خود و بدون استمداد از دیگران از عهده انجام کارهای خود در موقعیت ها و وضعیت های اجتماعی درآید.
5-2 بلوغ اقتصادی: فرد توانایی تامین هزینه های زندگی خود، فرزند و همسرش را در 5 زمینه خوراک، پوشاک، آموزش، بهداشت و مسکن داشته باشد.
3 – انگیز های ازدواج:
افراد به واسطه انگیز هایی چون یافتن شریک و همدم، ارضاء نیاز جنسی، تداوم نسل، پیشرفت اقتصادی،رسمیت یافتن در شبکه خویشاوندی رفع یا پوشش نقص شخصی، انجام و ظیفه اللهی، یافتن آرامش و سکون، کامل شدن و حفظ دین ازدواج می کنند که پاره ای از آنها در سازگاری و رضایت زناشویی مؤثرند.
خدمات روانشناسی پیوند با برخورداری از آزمون های پیشرفته در گام اول با انجام آزمونی که دارای 134 سؤال است آمادگی نامزدها را از از ابعاد 12 گانه شامل نگرش ها نسبت به خانواده و ازدواج، فرآیند آشنایی و انتخاب همسر،عشق و ازدواج، سازگاری با ازدواج ،فرزند پروری، آگاهی تفاوت های نوعی و فردی، دیدگاهها نسبت به نقش زن و مرد و ... را اندازه گیری و ارزیابی می کند و در صورت عدم آمادگی با در اختیار گذاشتن کتاب های معتبر علمی و ارایه آموزش های لازم آنان را آماده ازدواج می کند.
دلیل اینکه بسیاری از افراد از مشاوره های پیش از ازدواج کمک نمی گیرند را می توان به عدم آگاهی نسبت داد در واقع بسیاری از افراد به دلیل اینکه نمی دانند در پیش از ازدواج چه مهارت هایی به آن ها آموخته می شود از مشاوره و شرکت در کلاس¬ ها خودداری می کنند.
با این که چند سالی است بر مشاوره های پیش از ازدواج، به عنوان اقدامی ضروری و تعیین کننده برای ازدواج موفق تاکید شده است ولی هنوز این موضوع جایگاه خود را در میان خانواده ها باز نکرده است و متاسفانه هنوز شاهد ازدواج هایی عجولانه، بدون شناخت طرفین از یکدیگر و براساس احساسات زودگذر هستیم. از طرفی افرادی که تلاش می کنند فرآیند مشاوره پیش از ازدواج را انجام دهند، گاهی این مسیر را به درستی طی نمی کنند و بسیار دیده می شود که دختران و پسران جوان پس از انجام همه مراحل خواستگاری، انتخاب همسر و پس از انتخاب، به مشاور مراجعه می کنند.این که تا چه اندازه توصیه های کارشناسانه و موثر مشاور می تواند تصمیم آن ها را تغییر دهد، موضوعی است که به بررسی مفصلی نیاز دارد.
گفت وگو با دکتر محسن ایمانی، درباره مشاوره پیش از ازدواج
در این میان سوالی درباره زمان مناسب برای شروع مشاوره پیش از ازدواج، ویژگی های یک مشاور و مشاوره خوب نگرانی هایی را برای جوانان ایجاد کرده است. برای آن که بدانیم به راستی مشاوره های پیش ازا زدواج تا چه اندازه می تواند در انتخاب صحیح موثر باشد و چگونه مسیر یک خواستگاری را تغییر می دهد، گفت وگویی با دکتر محسن ایمانی، انجام داده ایم. دکتر محسن ایمانی که دکترای فلسفه تعلیم و تربیت دارد و استاد دانشگاه است، در این گفت وگوی کوتاه به سوالات ما پاسخ داده است.
از چه زمان باید مشاوره پیش از ازدواج را شروع کرد؟
*اگر کسی بخواهد ازدواج کند، بهتر است اول به یک مشاور مراجعه، خودش را به او معرفی و روحیاتش را کاملا بیان کند. در این فرآیند، مشاور سوالاتی از او می پرسد تا ببیند که این فرد چه ویژگی هایی دارد. بعد از این پرس و جو به او می گوید که چه همسری برایش مناسب است یا خصوصیات روانی همسرش باید چگونه باشد؟
به لحاظ عاطفی و اخلاقی باید چه طور باشد و تا اندازه ای حدود انتخاب را برایش مشخص می کند. به هر حال در مرحله اول برای این که فرد مقداری خودش را بشناسد،بهتر است به یک مشاور مراجعه کند و بعد از این که خودش را شناخت باید ببیند بر مبنای این خودشناسی چه فردی برایش مناسب است؟ سپس همسرش را انتخاب کند.
شیوه صحیح مشاوره چگونه است؟
**در ابتدا باید هر کدام از طرفین به مشاور خود مراجعه کند و به او بگوید با توجه به شناختی که از من دارید، فردی با این شرایط به خواستگاری من آمده است یا من به خواستگاری اش رفته ام و ظاهر او را پسندیده ام. به نظر شما آیا می توانم با او ازدواج کنم؟ اگر مشاور پاسخ مثبت داد لازم است که مشاور در حضور هر دو نفر از آن ها سوالاتی بپرسد و روحیات آن ها را به هم معرفی کند. در جلسات مشاوره سوالاتی مطرح می شود که ممکن است در جلسات خواستگاری بیان نشده باشد.
تا چه حد می توان به مشاوره پیش از ازدواج اعتماد کرد؟
**در واقع مشاوره پیش از ازدواج می تواند به ما راهکارهایی بدهد تا انتخابی درست داشته باشیم. مشاور چند کار را انجام می دهد؛ یکی این که فرد را به خودش می شناساند. گام دوم این است که طرفین را به هم می شناساند و سپس اگر تشخیص می دهد فردی مبتلا به اختلال یا مشکلی است، تشخیص خودش را اعلام می کند تا به طرفین در تصمیم گیری کمک کند. از این رو گاهی لازم است آزمون شخصیتی از افراد بگیرند و اختلالات گوناگون تشخیص داده شود؛مثلا ممکن است یک نفر پارانوئید داشته باشد یا مبتلا به افسردگی باشد که این اختلالات برای افراد معمولی قابل تشخیص نباشد. ممکن است از دید یک فرد معمولی، یک نفر غیرت زیاد داشته باشد ولی از نظر مشاور این فرد دچار نوعی بیماری و اختلال پارانوئید است. یا مثلا مشاور می تواند بفهمد که یک شخص وسواس دارد یا نه؟ در حالی که یک فرد ممکن است نتواند با فرد وسواسی زندگی خوبی داشته باشد و زندگی آن ها به طلاق بینجامد. نکته بعد این که مشاور می تواند راه های تحقیق را به طرفین یاد بدهد یا به آن ها، چگونگی شناخت خانواده طرف مقابل را بیاموزد یا معیارها و جایگاه آن ها را مطرح و کمک کند تا فرد در برخورد با مسائل عامیانه روشن بینانه رفتار کند؛ مثلا در جامعه ما مرسوم است که می گویند شما ازدواج کنید، بعد از خطبه عقد مهرتان به دل هم می افتد، اما می بینید که پس از ازدواج هم محبتی ایجاد نمی شود. بنابراین مشاور می تواند به آن ها بگوید که در حین گفت وگوها باید علاقه به ازدواج پیدا شود. یا بعضی می گویند که قیافه و ظاهر مهم نیست و بعد از مدتی عادی می شود؛ در حالی که ممکن است فردی با این نیت با فردی که از نظر زیبایی در سطح دلخواهش نیست، ازدواج کند اما بعد از مدتی دچار چشم چرانی شود.
روش های شناخت طرف مقابل در جلسات پیش از ازدواج چیست؟
**من کتابی نوشته ام با نام «شیوه های شناخت و گزینش همسر» برای شناخت طرف مقابل، کارهای زیادی می توان انجام داد. یکی از آن ها «گفت وگو» است که کمک می کند تا فرد را بشناسیم. از قدیم گفته اند «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد». امام علی(ع) می فرمایند:«سخن بگویید تا شناخته شوید». راه دوم، شناخت فرد از طریق دوستانش است. «تو اول بگو با کیان زیستی، آن گه بگویم که تو کیستی» راه سوم، مقایسه ادعا و عمل طرف مقابل است. فرد ممکن است بگوید که درآمد خوبی دارد اما زندگی اش محقر باشد یا می گوید که کتاب زیاد خوانده است ولی اگر اسم چند تا از آن کتاب ها را بپرسید، بگوید یادم نیست. معلوم می شود این ادعا با آن عمل تناسب ندارد.
نکته بعدی، اوقات فراغت است که چگونه پر می شود. مثلا بعضی افراد به کارهایی می پردازند که باعث آرامش آن هاست. بعضی نیز به نحوی از این اوقات استفاده می کنند که می تواند نشانه تندی آن ها باشد. مسئله بعدی، توجه به ورزش هایی است که فرد علاقه مند به انجام آن هاست.مثلا فردی که دوومیدانی و شنا انجام می دهد، طبع ملایم تری دارد. از طریق کتاب هایی که فرد مطالعه می کند نیز می توان به روحیاتش پی برد.
گاهی برای این که بتوانیم شخص را بشناسیم، باید سوال هایی از او بپرسیم که به او جهت ندهیم تا او فکر خودش را بگوید، مثلا بپرسیم که نظر شما درباره مسافرت چیست؟ یا نظر شما درباره معاشرت چیست؟ این جا معلوم نمی شود که سوال کننده، خودش گرایش به کدام طرف دارد. دروغ گویی فرد را چطور می توان تشخیص داد؟ می توان درجلسات مختلف خواستگاری یادداشت برداری کرد. از روی آن ها می توانیم بفهمیم که حرف هایی که زده است با حرف های جلسات قبل متفاوت است است یا نه، چون آدم های دروغ گو کم حافظه اند و یادشان نمی ماند که جلسه پیش چه گفته اند. به این شکل می توان دروغ گویی یا صداقت طرف مقابل را شناخت. نکته بعد، تحقیق است. ما می توانیم با تحقیقات از محل زندگی و محل کار، شخص را بشناسیم مثلا می توانیم به محل کارش مراجعه کنیم و ببینیم برخوردش با ارباب رجوع چگونه است در پایان یادآور می شوم کسانی که پیش از ازدواج، خوب راهنمایی شوند نیازشان به مشاوره بعد از ازدواج کم می شود .