ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دکتر مجید ابهری/عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید هشتی
تعصب، اندیشه و باور خارج از چارچوبهای قانونی، معیارهای دینی و عرف اجتماعی است...
این فرآیند روانی براساس تربیت غلط خانوادگی یا محیط رشد، در محورهای اجتماعی ـ سنتی پرورش مییابد و 2 چهره منفی و مثبت دارد و میانگین متعادل و متعارف آن در مورد باورهای دینی، جغرافیای وطن، کیان خانواده و ارتباطات اخلاقی پسندیده و بلکه ضروری است.
تعصب یک سرباز به کشورش، او را وادار به دفاع جانانه از مرز و بومش میکند. البته بسیاری از رفتارشناسان اینگونه فرآیندهای رفتاری را «باور شدید» میدانند و آن را در حوزه «تعصب» قرارنمیدهند.
اعتقاد به تعصب، جنبه مثبت و منفی دارد؛ تعصب پویا و سازنده باعث محافظت و دوام یک هدف میشود، در حالی که تعصب منفی و افراطی نه تنها ویرانگر است، بلکه باعث وادار کردن شخص به رفتارهای غیرمتعارف و جنایت میشود.
در میان ناهنجاریهای رفتاری، «پارانویا» یا «بدبینی» از اصلیترین سرفصلهای قابل پژوهش است و فرد به علت نداشتنتعادل فکری برخاسته از بیماریهای روانی یا تجربه منفی در دوران کودکی و نوجوانی، به اعضای خانواده یا اطرافیان و هرگونه روابط عاطفی بدبین میشود.
در رابطه زناشویی براساس 3 مبنا بدبینی به وجود میآید و در صورت داشتن زمینه فکری و روحی بهعنوان یک بیماری آزاردهنده، خودنمایی میکند. حرکتهای مشکوک یا رفتارهایی که هیچ توجیه و توضیحی ندارد، نخستین مبنای ایجاد بدبینی در روابط زناشویی است که برای محو آن زن یا شوهر باید بلافاصله برای شفافسازی موضوع اقدام کنند و اجازه ندهند فرآیندهای منفی در فکر طرف مقابل انباشته شود. تحریکات اطرافیان و بدگوییهای آنها با هدف متلاشی کردن روابط عاطفی و زناشویی یا تسویهحسابهای قبلی، دومین محور ایجاد بدبینی و سومین علت در این زمینه سوابق ذهنی و تجربههای منفی فرد از گذشته است. گاهی هر 3 محور گفته?شده بهطور متمرکز در یک رابطه زناشویی ظاهرمیشود و هنگامی که با باورهای پوسیده و غلط همراه شود، خشم آمیخته با تعصب، فرد را وادار به انجام رفتارهایی میکند که بخش اعظم آن ناشی از ناهنجاریهای رفتاری و بیماری روحی و روانی است. در باورهای دینی ما تعصبهای جاهلی و اقدام بر اساس آنها، مذموم و زشت قلمداد میشود و معتقدان به دین اسلام به اندیشه منطقی، تحقیق و پذیرش یک اصل به دفعات دعوت شدهاند. در بسیاری از قتلهای مرتبط با روابط زناشویی که در بخش جنایی آنها را «قتلهای ناموسی» قلمداد میکنیم، محرک اصلی، باورهای متعصبانه همراه با رویش بذرهای بدبینی در ذهن است و در بسیاری از موارد فرد بعد از ارتکاب جرم و درمان به پوچ و بیاساس بودن رفتارهای خود پی میبرد و عذاب وجدان بر تمام دردهای وی اضافه میشود. در بسیاری از موارد در قتلهای مشابه، فرد خود در جایگاه قاضی و مجری قرارمیگیرد و بدون اعتنا به ضوابط قانونی و شرعی دست به رفتاری میزند و باعث ویرانی کاشانه خود و التهاب در احساسات جامعه میشود. فاصله گرفتن از ارزشهای اخلاقی، کمرنگبودن باروهای دینی، رشد و تربیت در خانوادههای متلاشی یا قرارگرفتن در کوران تربیتی افکار تعصبآمیز، اصلیترین پایههای رفتاری در وقوع جنایات ناشی از تعصب است. چرا یک فرد براساس برداشتهای شخصی خود حکم مرگ یک انسان دیگر را صادر میکند بدون آنکه اقدامهای اولیه و گامهای مقدماتی را برداشته باشد؟ جنایت سعادتآباد، قتل پل مدیریت، موضوع قتل یک همسر در کلاس دانشگاه و در مقابل چشمان حیرتزده دوستان، بار دیگر زنگ هشدار را برای پایینآوردن آستانه عقل به صدادرآورد. جای خالی مهارتهای زندگی مخصوصا در کنترل احساسها و مدیریت هیجانهای فکری باعث بروز حوادث و فجایعی میشود که آثار منفی آن در افکار عمومی سالهای سال باقی میماند. کالبدشکافی حادثه دانشگاه کرمان، این فرصت را برای زوجهای جوان به وجود میآورد که دریابند اقدام براساس تعصب با فرمان گرفتن از افکار منفی بدبینانه چه نتایج شومی به دنبال دارد. بر فرض صحت ادعای قاتل، اگر قرار باشد همه افراد جامعه خود در جایگاه اجرای قانون قرار بگیرند، جامعه دچار بههمریختگی اجتماعی و بیسازمانی رفتاری خواهدشد بنابراین لازم است اینگونه فجایع بیشتر مورد کالبدشکافی و کارشناسی قرار گیرند.
میتوان تا حدودی به جرات گفت زمانی که بحث غیرت به میان می آید نگاهها به سوی مردان برمیگردد!
زیرا غیرت رفتاری ذاتی است که بالاخص در مردان ایرانی جایگاه ویژه ای دارد .
اما باید دانست که آیا غیرت در یک فرد درست تعریف شده یا خیر!
در زندگی مشترک این امر محرز تر است.
موضوع غیرت در اکثر موارد به اشتباه جا افتاده است .
اکثر افراد می پندارند، زمانی غیرت معنا پیدا میکند که فرد روی خانواده و به اصطلاح ناموس خود حساسیت داشته باشد و به هیچ عنوان نخواهد کسی نظر سوءیی را نسبت به افراد خانواده اش داشته باشد و البته اینکه چه مرد و چه زن خواهان این هستند که همسرانشان تنها برای خودشان باشند نه دیگران! این گونه است که فرد تعصب بی جای خود را به اسم غیرت توجیح میکند . در این حالت فرد دچار بیماری میگردد که به تبع آن شکاکی ، بدبینی و سوءظن نیز صورت می گیرد . در این نوع رفتار فرد کم کم به اسم غیرت ، همسر یا خانواده خود را در منگنه قرار گذاشته و تمام رفتارهای طرف مقابلش را زیر کنترل خویش قرار میدهد.
به جرأت میتوان گفت که این رفتار هرگز غیرت نبوده و تنها تعصبات بی جاییست که فرد بر اثر افکار غلط فردی و بالاخص اجتماعی دستخوش آن شده و دید مسمومی به اطرافیان خود و زندگی و روابط مختلف بدست آورده است .
رفته رفته اثرات سوء ناشی از این گونه افکار ریشه زندگی را خشکانده و باعث دلسردی و مشکلات فراوانی در رابطه با خانواده ، همسر و دیگر افراد خواهد شد.
در صورتی که اگر به اصل قضیه دقت شود غیرت مسئله ای فرا تر است .
تعریف درست غیرت این است که یک فرد هرگز نخواهد که همسرش سختی بکشد ، هرگز نتواند درد و رنج خانواده خود را ببیند و تمام تلاش خود را به کار می بندد که خانواده اش خوشبخت و سعادتمند باشند. غیرت یعنی آنکه فرد هیچگاه همسر یا خانواده خود را تنها نگذارد و در همه حال حامی و مدافع آنها باشد .نه آنکه مثلا کسی نگاه چپ به همسرش کرد وی خونش به جوش آید!
غیرت یعنی آنکه فرد آنقدر برای خانواده خود ارزش قائل شود که اجازه ندهد دیگران به دیده تمسخر به خانواده اش بنگرند. فرد غیور هرگز نمی تواند به خود بقبولاند که همسر و خانواده اش در بدترین شرایط زندگی به سر می برند و هرگز نمی گذارد که آنها کوچکترین توهینی از جانب دیگران متحمل شوند.
فرد غیرتمند آن است که هرگز خانواده یا همسر خویش را محدود نکند زیرا اگر وی محدودیت را جز لاینفک غیرت ببیند تنها به بیماری مبتلاست که نتیجه آن انزوا، افسردگی، سرخوردگی، فوبیا(ترس)، میل به آزادی بی حد و حصر و گاهاً آزادی منفی در طرف مقابل خواهد شد.
نشان غیرت به زور و بازو نیست بلکه به منش ، رفتار ، اخلاق و اعمالی متعادلیست که هدفش تنها آسایش و آرامش خانواده است .
مطالب پیشنهادی:
اختلاف همسران و راه حل های طلایی
چرا عشق ما روز به روز کمرنگتر میشود
مهارت های حل مشکلات اول زندگی