(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

خشونت خانگی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

 اصطلاح خشونت خانوادگی در خصوص تمامی بدرفتاری‌های خانوادگی اعم از بدرفتاری با همسر، خشونت نسبت به همسر و اطفال و هم‌چنین اِعمال فشار اقتصادی بالای همسر وفرزندان بکار می‌رود.

خشونت خانگی یکی از واقعیت‌های آزاردهنده و غیرقابل‌انکار در دنیای امروزی است و یکی ازمروج‌ترین شکل خشونت در سطح جوامع انسانی پنداشته می‌شود. محیط خانه که باید پناه‌گاهی باشد تا افراد خانواده در آن بیاسایند و خستگی‌ها و رنج‌های ناشی از دشواری‌های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، به مکانی پر از خشم، خشونت، و انتقام‌جویی تبدیل می‌شود. اگر چه خشونتهای خانگی مخصوص جامعه یا طبقه‌ی خاصی نیست و همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف به آن دست به گریبان استند و تغییرات و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روزه به میزان این خشونت افزوده است، اما این پدیده در کشور ما در مقایسه  با سایر کشورها متاسفانه بیشتر رخ می‌دهد و عوامل خاص خود را دارد. این واقعیت تلخ متاسفانه وجود دارد.

خانواده در افغانستان دارای ویژگی‌های خاص خود است، وهمین ویژگی‌هاست که خشونت خانگی افغانی را از سایر خشونت‌‌های خانگی متمایز می‌سازد. به این معنا که رابطه میان مرد و زن و اطفال خانواده رابطه‌ای سر‌بسته‌ی تلقی می‌شود که دیگران اجازه‌ی دخالت در آن را ندارند. لذا در واقعات خشونت خانگی، دیگران )اقارب  و وابستگان، مراجع قانونی) صرف به نصیحت یا سرزنش اکتفا می‌کنند وموضوع را جدی نمی‌گیرند.

دیگر این که خشونت خانوادگی در افغانستان  رفتاری مجاز تلقی می‌شود؛ این بخاطری است که نهی و منع اجتماعی خاصی در مورد رفتار خشن اعضای خانواده نسبت به یکدیگر وجود ندارد .

 همچنان یک تعداد از مردان با تکیه بر سنن افغانی با زنان مانند اسباب و اثاثیه شخصی خود رفتار می‌کنند و بدون نگرانی از مجازات، آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند.

 و بالاخره تعدادی از مردان با توسل به خشونت می‌خواهند برتری خود را بر زنان ابراز کنند و این با این رفتار نوعی فخر فروشی بکنند!

 اسماعیل درمان: کدام عوامل زمینه‌ساز در خشونت خانگی افغانی نقش دارند؟

هامش درویش: عوامل فرهنگی و اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل قانونی و حقوقی، و عوامل طبی عمده‌ترین عوامل زمینه‌ساز برای خشونت خانگی بوده می‌توانند و اگر اجازه دهید در باره‌ی این عوامل با تفصیل بیشتر صحبت می‌کنم.

عوامل فرهنگی و اجتماعی

 عوامل فرهنگی و اجتماعیِ که بیشتر می‌توانند زمینه‌ساز خشونت خانگی باشد شامل ناآگاهی زن و مرد از نقش‌های واقعی خود در خانواده و جامعه، حاکم نبودن منطق در خانواده، اهمیت ندادن زن و شوهر به خواسته‌ها و نیازهای یکدیگر، گذشت کم و احترام نگذاشتن به یک‌دیگر، عدم توانایی مرد در برخورد با ناملایمتی‌ها، عوامل فردی و شخصی مانند خودخواهی، زیاده‌طلبی، تربیت خانوادگی و مشاهده‌ی رفتار خشونت‌آمیز در خانواده‌ی پدری، تأثیرپذیری از رفقا و دوستانی که اهل خشونت هستند، بالا بودن سطح خشونت در سطح جامعه، ازدواج در سنین پایین، ازدواج‌های بدون شناخت کامل از یکدیگر و نبود نقاط مشترک بین زن ومرد و عدم سازگاری ایشان است.

هم‌چنان اعتیاد به موادمخدر، بدگمانی‌ها، پشتیبانی از اشتباهات اولاد از عوامل فرهنگی اجتماعی مهم زمینه ساز خشونت خانگی اند. فقدان آگاهی از عوامل اصلی زمینه‌ساز خشونت خانگی خود یکی از اسباب زمینه‌ساز خشونت در جامعه‌ی افغان به شمار می‌رود.

 عوامل اقتصادی

 مشکلات اقتصادی نیز می‌توانند سبب کاهش تحمل‌پذیری وحوصله‌مندی مردان شوند و این امر می‌تواند زمینه‌ساز خشونت شود. فقر، ضعف اقتصادی و بیکاری در جامعه از جمله‌ی عوامل مهم و زمینه‌ساز خشونت خانگی بشمار می‌روند. بیکاری مرد، پایین بودن سویه‌ی درآمد خانواده، وابستگی مالی زنان به همسر، و تفاوت سطح اقتصادی خانواده‌های زن و مرد، از عوامل اقتصادی زمینه‌ساز خشونت خانگی علیه زنان به شمار می‌روند.

 عوامل قانونی و حقوقی

برداشت نادرست از قوانین شرعی، ضعف قانون و عدم حمایت قانونی، و اجتماعی از زنان و بی‌پناهی آنان، زنان را بیش‌تر در معرض خشونت قرار می‌دهد. فقدان قوانین شفاف و وجود خلاهای قانونی به ویژه ضعف در اجرای قانون از عوامل زمینه‌ساز خشونت خانگی به شمار می‌روند.

 ازدواج‌های تحمیلی و اجباری، ازدواج‌های قبل از سن بلوغ، مشکلات مالی ، تعدد زوجات، معلولیت‌های جسمی و روانی زوجین نیز از جمله‌ی علل زمینه‌ساز خشونت خانگی در افغانستان استند.

 عوامل طبی

بی‌توجهی مرد به مشکلات جسمی و روانی اعضای خانواده و نبود فرهنگ مراجعه به داکتر طب روانی و روان‌درمانگر، همچنان عدم مراقبت و بهداشت دوران بارداری مادران می‌توانند مهم‌ترین عوامل طبی مساعد‌کننده‌ی خشونت خانگی علیه زنان شده باشند. به همین قسم امراض ارثی، بیماری‌های روانی و سوء‌مصرف مواد نشئه‌آور عوامل دیگر طبی برای خشونت خانگی اند.

باید متوجه بود که وجود خشونت در خانواده اضطراب و ناامنی را گسترش می‌دهد که پیامد آن بیماری‌های روان‌تنی، گسترش پدیده‌ی قتل‌های خانوادگی، همسرکشی و کودک‌آزاری است.

خشونت خانگی معمولا ناشی از چندین عامل است، مانند فشارهای اجتماعی، فقر، ناآگاهی، و باورهای نادرست

خشونت خانگی معمولا ناشی از چندین عامل است، مانند فشارهای اجتماعی، فقر، ناآگاهی، و باورهای نادرست.

اسماعیل درمان: از کودک‌آزاری یاد نمودید، راستی هم کودکان معمولا قربانیان خشونت‎های خانوادگی استند. هم‌چنانتعارض‌های خانوادگی می‌توانند فضا را برای پرخاشگری کودکان فراهم کنند. می‌خواهم نظر شما را در این مورد بدانم.

هامش درویش: خانواده کوچک‌ترین واحد اجتماعی اما مهم‌ترین واحد تاثیربخش تربیتی می‌باشد. نیازافراد خانواده به آرامش ایجاب می‌نماید تا در خانواده رابطه‌ی پر از محبت که احساس امنیت و رضایت را برای اعضای خانواده بدهد، شکل گیرد.

آرامش و امنیت، مهر وعطوفت در خانواده از عوامل بسیار مهم در رشد و انکشاف جسمی و روانی کودکان محسوب می‌شود. به عبارتی، مهر و محبت والدین را می‌توانیم  ویتامین روانی اطفال بنامیم .
کمبود یا عدم محبت و همدردی شیرازه‌ی اجتماعی را بر هم می‌زند و فرد را منزوی و خشن بار می‌آورد.

تعارض‌های خانوادگی، نبود صمیمیت بین پدر و مادر، زد و خورد بین اعضای خانواده و جدایی والدین می‌توانند فضا را برای پرخاشگری کودکان فراهم کنند. وجود پدران و مادرانی که دچار بیماری‌های روانی بوده یا به ‌مصرف مواد مخدر یا الکل مبتلا هستند و یا مشکلات شخصیتی دارند نیز می‌تواند رفتار پرخاشگرانه را در کودکان افزایش دهد.

کودک بیشترین آموزش خود را از طریق مشاهده‌ی رفتار دیگران بدست می‌آورد و به این شکل الگوبرداری می‌کند. طفل از والدین می‌آموزد که چگونه رفتار کند. پدر و مادری که خود درگیر پرخاشگری هستند به کودک خود این پیام را منتقل می‌کنند که “اگر کسی کاری انجام داد که تو دوست نداشتی، می توانی او را تنبیه و لت وکوب  کنی! “

اسماعیل درمان: از نگاه روانشناختی، خشونت و تنبیه در خانواده گاهی ممکن است انعکاس ترس و دلهره باشد. در این مورد چه نظر دارید؟

هامش درویش: یقینا همین‌طور است. فرزندانی که از کودکی فقط آموخته‌اند که به همه درخواست‌های والدین و بزرگ‌ترهای خانواده پاسخ “بلی” بدهند و اگر “نه” بگویند در معرض خشونت و لت وکوب قرار می‌گیرند، در بزرگسالی احتمال آن‌که هرگاه “نه” می‌شنوند از ابزار خشونت استفاده کنند بیشتر است. به همین دلیل فرزندان خانواده‌های که  پدران بسیار جدی و پیشانی‌ترش دارند، اکثرا خشونت‌گرا بار می‌آیند و بوسیله‌ی اِعمال خشونت، واکنش قهرآمیز خود را به عوامل ناخوشایند ارائه می‌کنمد، نه از راه تحمل‌پذیری، حوصله‌مندی و گفتار منطقی. چنین افراد در بزرگسالی تبدیل به یک پدر یا مادر مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و بسیار احتمال دارد کودک خود را آسیب بزنند.

اسماعیل درمان: یکی از اثرات خشونت بر کودکان اعتماد به نفس پایین و احساس خجالت است. هم‌چنان این فرزندان بیشتر از ناراحتی‌های روانی رنج می‌برند. اگر ممکن است در باره‌ی این ناراحتی‌های روحی برای بینندگان معلومات دهید.

هامش درویش: ببینید، شیوه‌ی پرورش اطفال از اهمیت بسزایی برخوردار است. دوران کودکی نامناسب و روابط معیوب والدین واطفال به ویژه خشونت در خانواده، عامل بسیاری از آسیب‌های روانی- عاطفی می‌توانند باشند. شخصیت طفل همیشه به رنگ محیط عاطفی خانواده در می‌آید. خانواده‌ی سالم با دوستی و احترام و پذیرش و درک فرزند خود، ابزار رشد سالم روانی او را فراهم می‌کند. در مقابل، والدینی که دوستی و محبت لازم برای رشد اطفال خود را به آن‌ها نمی‌دهند و درخانواده  رفتار خشونت‌آمیز حاکم است، پیغامی ناسالم و غیرطبیعی برای فرزندان خود می‌دهند. در حقیقت، والدین مانند آیینه‌ای هستند که کودکان هویت خود را بر آن بنا می‌کنند و تمام زندگی کودک از تصویری که این آیینه برای او نمایان کرده است، متأثر می‌شود. اهمیت این آیینه‌ی روانی برای طفل این است که تصویری که والدین به طفل خود می‌دهند، در او جاودانی و ماندگار می‌شود و رشد روانی او بر همین احساسات و تصویرهای درونی بنا می‌شود.

والدین گرامی توجه داشته باشند که خشونت در خانواده مهم‌ترین عامل بیماری‌های روانی  در کودکان است.

خشونت خانگی دوام‌دار در حضور کودک یکی  از مثال‌های خشونت روانی علیه اطفال است. در بسیاری از موارد خشونت خانوادگی، اطفال اگر چه خود به طور مستقیم مورد آزار توسط والدین قرار نگرفته اند، اما در خانه حضور داشته و در معرض مواجهه با او قرار می‌گیرند، بدین معنی که خشونت را مشاهده می‌کنند.

 تجربیات وتحقیقات نشان می‌دهند که مشاهده یا شنیدن موارد خشونت جسمی و روانی میان والدین، آثار روانی زیان‌باری بر روی کودکان به جا می‌گذارد: اضطراب، ترس، حمله‌ی پانیک، حملات هیستری (اختلال تبدیلی) افسردگی روانی، استرس پس از صدمه، اعتماد به نفس پایین و سایر علایم نابهنجار روانی رفتاری از جمله تاثیرات خشونت خانگی استند که در اطفال این‌گونه خانواده‌ها زیاد دیده می‌شوند.

کودکان معمولا به قربانیان خشونت‌های خانوادگی مبدل می‌گردند. ارقام نشان می‌دهد که ۴۰ تا ۵۰ در صد اطفالی‌ که والدین شان دچار خشونت‌های خانوادگی هستند، دست به جنایت می‌زنند. آن‌ها به بی‌توجهی نسبت به سایر افراد در اجتماع می‌پردازند، به مواد مخدر رو می‌آورند، و گاهی به جنایت‌کاران بزرگ مبدل می‌شوند. برخی از مادران حامله در دوران بارداری، در معرض خشونت‌های جسمی و روانی قرار می‌گیرند، که در نتیجه کودکان بیمار و در برخی از حالات معلول و معیوب به دنیا می‌آورند. برخی از والدین، کودکان خویش را به منازعه‌ی لفظی یا به حمایت از طرف‌های درگیر می‌کشانند که این برخورد ناسالم، تأثیرات عمیقی بر آینده‌ی آن‌ها می‌گذارد و آن‌ها نیز از والدین خویش خشونت‌های خانوادگی را الگو برداری می‌نمایند.

سحر گل، یکی از قربانیان خشونت خانگی سیستماتیک.

سحر گل، یکی از قربانیان خشونت خانگی سیستماتیک.

 اسماعیل درمان: سازمان جهانی صحت اولین هدف خود در مورد خشونت علیه زنان را «شناخت مساله خشونت علیه زنان» قرار داده است. پنج اولویت اول برنامه‌های مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان شامل این موارد اند: ایجاد سیاست‌های همگانی، ایجاد محیط‌های حمایت‌کننده، بازنگری خدمات دولتی، تقویت اقدام جامعه برای مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان، و توسعه مهارت‌های فردی و اجتماعی مردم برای زندگی عاری از خشونت. برای حُسن اختتام برنامه‌ی امروز، در جامعه‌ی افغان شما کدام راهکارها را در پیش‌گیری از خشونت ‌موثر می‌پندارید؟

 هامش درویش: ببینید، تا زمانی که ساختار جامعه بر نابرابری اجتماعی استوار باشد و ارزش‌ها و نگرش‌های خشونت در جـامعه وجــود داشـتــه باشند و  تغییرات در قوانین جامعه ایجاد نشوند و  تسهیلات لازم در اختیار افراد قربانی قرار نگیرند و همچنان انجام هر نوع عمل خشن در جامعه مورد تقبیح قرار نگیرد، امکان برخورد اساسی با این پدیده دور از امکان است. کشورهای که کمتر به خشونت خانوادگی مواجه اند، در زمینه دارای فعالیت‌های حقوقی هستند. داشتن قوانین موثر، همراه با برنامه‌های مفید می‌تواند نقش مهمی در کاهش انواع خشونت‌های خانوادگی بازی کند. در این زمینه نقش روشنفکران، مدافعین حقوق بشر و رسانه‌ها برای تأثیر‌گذاری بر قوانین و نظارت برتطبیق آن، با اهمیت می‌باشند. از نکات مهم برای رفع خشونت، احترام به موازین حقوق بشر و تعمیم فرهنگ حقوق بشر است.

 از سوی دیگر، شناسایی دقیق عوامل زمینه‌ساز خشونت و تلاش برای از بین بردن و حل ریشه‌ای آن‌ها، شناخت  نیازها و خواسته‌های اعضای خانواده، آموزش ویژه‌ی مرد و زن و پلان خانوادگی family planning، آموزش‌های قبل از ازدواج، آموزش‌ درباره‌ی مهارت‌های زندگی، ایجاد فرهنگ مراجعه به داکتر طب روانی و یا روانشناس و مشاور، طولانی کردن دوران آشنایی قبل از ازدواج، از جمله‌ی روش‌های عمده در این مورد اند.

 خانواده همان‌طوری‌ که اولین لانه‌ی شکل‌گیری خشونت و زیان‌های ناشی از آن است، به همان گونه می‌تواند بهترین و مصئون‌ترین لانه برای محبت، اعتماد، توجه و درک این که هر انسان حق استفاده از آزادی‌ها و روابط مشروع اجتماعی را دارد، باشد. پیش‌گیری از حاد شدن کشیدگی‌های خانوادگی با تفاهم، درک و احترام متقابل می‌تواند بهترین راه حل برای رفع زورگویی وخشونت باشد. به امید فضای عاری از خشونت در خانواده‌های گرامی.

http://www.rawanonline.com/

مطالب پیشنهادی:


ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد