متاسفانه دوستی های خیابانی و روابط دختران و پسران امروزه در جامعه امری همه گیر شده است که بدون توجه به پیامدها و مشکلات اینگونه روابط ،جوانان و نوجوانان دانسته یا ندانسته پا به این عرصه می گذارند.
بدبینی، رابطه عجولانه، اجبار به ازدواج و وابستگی عاطفی از جمله مشکلات شایعی است که در رابطه دوستی بین دختران و پسران به وجود میآید. ولی طرح این هشدارها به معنی نفی هر نوع رابطه نیست.
دکتر مریم اسماعیلینسب در نوشت: شناخت از خود و آشنایی با روحیات جنس مخالف برای زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی افراد در آینده، یک نیاز به شمار میرود. ولی آنچه مسلم است این رابطه چالشهای خاص خود را به همراه دارد. جناب آقای دکتر گلزاری در شمارههای قبل به تفصیل و از زوایای مختلف به این موضوع پرداختهاند. در این مجال، به واسطه چند سال تجربه در کار با دانشآموزان و دانشجویان که بخش عمدهای از مشکلات آنها را این موضوع تشکیل میدهد، به بیان چند نکته و مشکلات شایعی که در این روابط مشاهده نمودهام، اشاره خواهیم کرد.
بدبینی
«ظاهراً برای مشاوره ازدواج آمده بودند اما اینقدر تنش داشتند که کاملاً میشد تردید و تعارض را در آنها مشاهده کرد. پسر گفت: من همین الان هم، تحمل رفتارها و بدبینیهای او را ندارم. مدام من را چک میکند. آبروی من را پیش همکلاسیها و دوستانم برده است. هر روز تا جلو در دانشگاه میآید تا با من برگردد. یکبار با همکلاسیهایم در محوطه دانشگاه ایستاده بودیم. به اسم اینکه تو با همکلاسیهای دختر کلاستان میخندی و زیادی صمیمی هستی، جار و جنجالی راه انداخت که جلو همه بچههای دانشگاه تابلو شدهام؛ اگر 1 ساعت از من خبر نداشته باشد به همه دوستانم زنگ میزند…»
دختری میگفت: «ما 3 سال است که با هم دوست شدهایم. اوایل رابطهمان خوب بود ولی کمکم اینقدر شکاک شده است که من حتی حق ندارم با پسرهای فامیل سلام و احوالپرسی کنم. هر روز باید از لحظه بیدار شدن از خواب تا لحظه آخر روز را با SMS به او گزارش دهم و اگر یک مورد را فراموش کنم،هزار جور تهمت ناروا به من نسبت میدهد.»
پسری میگفت: «درست است که من به خاطر دوستی با دخترها وجهه بدی در خانواده و فامیل پیدا کردهام و افت شدیدی در درسها داشتهام، ولی از همه اینها بدتر، احساس بدبینی است که در من به وجود آمده. من فکر میکنم به هیچ دختری نمیشود اعتماد کرد چون در این مدت خیانتهای زیادی از آنها دیدهام و البته خودم هم این کار را کردهام.»
اینها چند مورد از صدها نمونهای است که نشان میدهد یکی از پیامدهای احتمالی دوستیهای زودگذر و حساب نشده، بدبینی است.
بویژه وقتی افراد در سنین پایینتری با این موارد مواجه شوند اثرات منفی شدیدتری در ذهنیت آنها درباره جنس مخالف میگذارد.
به کرات این جمله را از زبان دانشآموزان پسر و دختر مراجع خود شنیدهام که وقتی با مشکلاتی در این زمینه مواجه بودهاند میگویند: «همه دخترها همینجوریاند یا همه پسرها، همینجوریاند.»
در حالی که منطقاً، خودشان هم چندان به این مسئله باور ندارند ولی زندگی آنها تحتتأثیر چنین دیدگاهی قرار خواهد گرفت.
بسیاری اوقات این بدبینی محدود به این روابط دوستی نمیشود بلکه بر روش زندگی فرد در زندگی خانوادگیاش در آینده، هم اثر میگذارد.
انگیزههای متفاوت در دوستی
امیر و مینا در یک سفر کوهنوردی با هم آشنا شده بودند. مینا پس از مدتی از امیر میخواهد که تکلیف رابطه را مشخص کند. امیر ابتدا میپذیرد که همراه خانواده به خواستگاری بیاید ولی بعد برای مدتی ناپدید میشود و بعد از چندی دوباره از مینا میخواهد که به رابطهشان بهصورت دوستی ادامه دهند و به ازدواج فکر نکنند چون مادرش با چنین ازدواجی مخالف است. اما برای مینا که به برنامهریزی برای آیندهاش میاندیشید و این نوع دوستیها را نوعی تلف کردن وقت میدانست، هم ادامه این رابطه بهصورت دوستی غیرقابل قبول بود و هم توان فکر نکردن به او را نداشت.
همین مسئله سبب شده بود تا جنبههای مختلف زندگیاش تحت تأثیر قرار گرفته و به ویژه دچار افت تحصیلی شدید شود. و از همه بدتر صحبتهای ضد و نقیض امیر که هرچند گاهی به شدت ابراز علاقه میکرد و از سوی دیگر از آینده نامعلومش صحبت میکرد، سبب شده بود، تا مینا نتواند موقعیتهای دیگری که برایش پیش میآید را جدی بگیرد.
بسیاری معتقدند که هدف پسرها و دخترها از دوستی متفاوت است. دخترها این روابط را مقدمه یک ماجرای جدی در آینده میپندارند ولی پسرها بیشتر به قصد کنجکاوی، محک زدن توان اجتماعی خود در برقراری رابطه با جنس مخالف و گاهی نیز گذران وقت وارد رابطه میشوند.
به هر حال، وقتی انگیزه و هدف افراد از ایجاد رابطه متفاوت باشد، برای هر دو طرف مشکل ایجاد خواهد شد.
به همین دلیل است که توصیه میشود هرگز با ابهام وارد یک رابطه نشوید. بدانید هدف خودتان چیست و حتماً از هدف طرف مقابل در همان ابتدا اطمینان حاصل نمایید.
وابستگی عاطفی
در روابط دوستی، بهخصوص در آغاز به دلیل آنکه بحث تعهد و مسئولیت و چالشهای یک زندگی جدی وجود ندارد، افراد بیمحابا تمام عواطف خود را چنان نثار هم میکنند که بعد از مدتی این تصور در آنها ایجاد میشود که مبادا در آینده با فردی جز این فرد ازدواج کنند که به این اندازه آنها را دوست نداشته باشد. حال آنکه گاهی این ارتباط عاطفی تنها یک سوء تفاهم است یا یک نوع وابستگی که به طور طبیعی شکل میگیرد. بههمین دلیل است که در بسیاری آموزشهای پیش از ازدواج ضمن تأکید بر لزوم وجود دوره آشنایی، تأکید میشود که نباید زمان بیش از 4 یا 5 ماه طول بکشد چون طولانی شدن زمان بهخودی خود سبب ایجاد وابستگی عاطفی میگردد و تصمیمگیری را تحت تأثیر قرار میدهد.
دختر و پسری که از نظر مذهبی و فرهنگی با هم تفاوت زیادی داشتند و هرچند وقت یک بار این مسئله به مشاجرات زیادی بین آنها تبدیل میشد و ضمناً خانوادههای آنها با ازدواجشان مخالف بودند، قادر به جدایی از هم نبودند چون از این واهمه داشتند که هرگز فرد دیگری آنها را به این اندازه دوست نخواهد داشت.
اجبار به ازدواج
روابط دختران و پسران در همه فرهنگها چالشهای خاص خود را دارد. در فرهنگ ما نیز با وجود آنکه دیگر شکل سنتی گذشته را ندارد، چنین روابطی اغلب همراه با پنهانکاری است. در حقیقت هنوز در اکثر خانوادهها، نگاه مثبتی به چنین روابطی بهویژه اگر نیت ازدواج در آن نباشد، وجود ندارد. بسیاری اوقات آشکار شدن رابطه یا ایجاد شرایطی در آن که مغایر با ارزشهای شخصی یا خانوادگی افراد باشد، سبب میشود تا هر دو طرف بهویژه دختران ماجرا را به سمت وصلتهایی سوق دهند که ممکن است هیچ تناسبی در آن نباشد و چون معمولاً در سنین پایین اتفاق میافتد، مشکلات بسیار زیادی به دنبال دارد.
روابط عجولانه
پسر دانشجویی میگفت: «برای من که تا قبل از دانشگاه با هیچ دختری ارتباط نداشتم، خیلی نگرانکننده بود که چطور با دخترها برخورد کنم؟! همه چیز در این مورد برایم مبهم بود. برای همین، همه تلاشم را صرف این کردم تا با آنها صحبت کنم و گروههایی تشکیل بدهیم که دخترها و پسرها هر دو در آن باشند. ولی اگر میدانستم که این کار به سرعت باعث دوستیهای زیادی صمیمانه و جدی میشود هرگز این کار را نمیکردم. من هدفم روابط اجتماعی گسترده بود ولی خیلی زود به یک سری وابستگی عاطفی تبدیل شد که نمیدانم با آن چه کنم؟ اول فکر میکردم که رابطه با جنس مخالف یک چیز عجیب و غریب است اما بعد فهمیدم که کاملاً عادی است و فقط خودم را به دردسر انداختم.»
این یکی از نگرانیهای عمده دانشجویان در هنگام ورود به دانشگاه است که چگونه با فضایی که دختران و پسران احتمالاً برای نخستین بار در یک مکان مشترک به تحصیل مشغولند کنار بیایند؟ آیا توان ایجاد رابطه با آنها و کسب پذیرش اجتماعی را خواهند داشت؟!
البته این نگرانی طبیعی است ولی شاید راهحل مناسب آن نباشد که خود را با عجله درگیر چنین تجربهای کرد. به ویژه آنکه معمولاً در آغاز هر فعالیت جدید وموقعیت جدید از جمله ورود به دانشگاه نگرانیها و بحرانهای مختلفی در مقابل فرد قرار میگیرد که فرد باید با تکتک آنها کنار بیاید. کمی تأمل و صبر باعث میشود که فرد با درایت بیشتری با مسائل مواجه شود. بسیاری از این افراد از ترس اینکه مبادا تنها بمانند، با عجله دوستانی برای خود انتخاب میکنند که چون با دقت و حوصله نبوده است برای آنها مشکلزا میشود.
سعی در تغییر دیگری
آنچه معمولاً به عنوان پیامد وابستگی عاطفی و اجبار به ازدواج اتفاق میافتد آن است که یا افراد سعی در توجیه تفاوتها میکنند یا سعی در تغییر دیگری.
لیلا میگفت، رضا حتماً بعد از ازدواج، اعتیادش را ترک میکند الان به خاطر سختیهای زندگیاش به این کار ادامه میدهد.
آیدین میگفت، «بدخلقیهای نگار به خاطر خانوادهاش است. اگر او از این خانواده بیرون بیاید، درست میشود.»
اینها چیزی جز توجیه ادامه مبهم رابطه نیست. گاهی نیز همانطور که گفتیم دو طرف سعی در تغییر دیگری میکنند.
فردی که سالهای سال با شیوه خاصی از پوشش و رفتار و نگرش زیسته است بهراحتی قادر به تغییر آن نیست و تازه این تغییر نگرش و رفتار باید به خواست او صورت گیرد. افراد ترجیح میدهند همانگونه که هستند مورد پذیرش قرار گیرند و نه پذیرش مشروط. به همین دلیل است که تلاش در تغییر دیگری در جهت دلخواه خود در بسیاری موارد با ناکامی مواجه میشود و اگر هم طرف مقابل به اجبار به آن تن در دهد، با دلخوری، انتظار متقابل و کاهش اعتماد به نفس همراه خواهد بود.
بحث پایانی
بدبینی، رابطه عجولانه، اجبار به ازدواج و وابستگی عاطفی از جمله مشکلات شایعی است که در رابطه دوستی بین دختران و پسران به وجود میآید. ولی طرح این هشدارها به معنی نفی هر نوع رابطه نیست بلکه تذکر در مورد رابطهای است که:
ـ طرفین یا یکی از آنها از پختگی روانی اجتماعی برخوردار نیستند.
ـ هدف رابطه مبهم است.
ـ در آن پنهانکاری وجود دارد.
ـ بین افراد تناسب وجود ندارد.
در غیر این صورت، از دل یک رابطه اجتماعی هدفمند و بدون نیاز به پنهانکاری و بهرهگیری از نظر مشورتی متخصصان، میتوان تجربیات ارزشمند بسیاری بیرون کشید.
مجله سپیده دانایی
دانشجوی سال آخرم، دو سال پیش با پسری در دانشگاه آشنا شدم، مشترکات زیادی از نظر فکری و سلیقه ای داشتیم در آغاز قرارمان ارتباط کلامی و تلفنی و گاهی دیدار در گوشه و کنار دانشگاه بود. بعد از مدتی این ارتباط در خارج از دانشگاه ادامه یافت گاهی در پارک و گاهی در سینما و ... قرار ملاقات می گذاشتیم. از هر فرصتی برای تجدید دیداری استفاده می کردیم. روابط ما روز به روز عاطفی تر می شد. تا اینکه یک روز درباره ازدواج با من صحبت کرد. خیلی خوشحال شدم که او هم قصدش از این روابط (مثل من) ازدواج است. از آن روز به بعد گفتگوها و ارتباطات ما با هدفی مشخص و آرزوها و امیدها و قول و قرارها و اینکه کی و چگونه با خانواده مان در میان بگذاریم، چه تغییرات و تحولاتی در خود و زندگی آینده مان ایجاد خواهیم کرد.
هیجان و نشاط با هم بودنمان بقدری ذهن و زندگی مرا به خود مشغول ساخته بود که به هنگام خواب و مطالعه کتابهای درسی و در جمع خانواده و دوستان و به هنگام خوردن غذا و تماشای تلویزیون حتی سر جلسات امتحانی یاد و نام و چهره و حرکات و حرفهای او در ذهنم مرور می شد. شب ها را به امید دیدار او صبح می کردم. حسابی دلبسته و وابسته شده بودم. با خانواده ها در میان گذاشتیم حالا به راحتی با هم ارتباط داشتیم چرا که هم هدفمان ازدواج بود و هم مجبور نبودیم پنهانی با هم رابطه داشته باشیم. گاهی به منزلشان می رفتم و خواهر و مادر همسر آینده ام از من پذیرایی می کردند. ماجرای دوستی مان را والدین او فهمیده بودند. و می دانستند که ما حدود دو سال با هم روابط عاطفی و پنهانی داشته ایم. زمان به سرعت سپری شد.
ادامه دوستی ها نه برای من و نه برای والدینم قابل تحمل نبود و می بایست از بلاتکلیفی خارج می شدم. با درخواست من قرار شد جلسه خواستگاری برگزار شود. روز موعود فرا رسید. از چند روز پیش با خوشحالی و شادابی تدارک دیدیم. همه چیز آماده بود. صدای تیک تاک ساعت منزلمون با ضربان قلبم مسابقه گذاشته بودند. شور و هیجان وجودم را در برگرفته بود. صدای زنگ تلفن طبق معمول مرا به سوی گوشی تلفن پرتاب کرد. دوست پسر سابقم را، حالا به عنوان همسر آینده و همیشگی تداعی می کردم. صدای او بود با شور و شیدایی تمام پرسیدم پس کجایید. چرا دیر کردید؟ با ناله ای سرد گفت: والدینم با ازدواج ما مخالفند تمام وجودم سرد شد. دست و پایم نای حرکت نداشتند. با صدای لرزان گفتم: چرا چی شده؟ گفت: مادرم میگن دختری که حدود دو سال با تو دوست بوده و گاهی تا ساعاتی از شب را در پارک و سینما و کوچه و خیابان بوده و روابط احساسی و عاطفی داشته از کجا معلوم با دیگران هم نداشته و نخواهد داشت.
عدم تعریف روابط سالم و هدفمند بین گروههای غیر همجنس با تأکید بر رویکرد دینی و فرهنگ بومی و ملی، موجب تنش ها و تلخی های آزاردهنده بین اعضای خانواده بخصوص بین والدین و فرزندان نوجوان و جوان و نیز بروز آسیبهایی نظیر فرار دختران و پسران از خانه، ازدواج های ناموفق، دوستی های ناسالم دختران و پسران، احساس شکست و ناکامی در فرآیند این نوع دوستی ها و بدنبال آن گسترش اعتیاد، خودکشی، افسردگی، افت تحصیلی و دهها معضل و مشکل دیگر در بین لایه های مختلف اجتماع گردیده است.
او به گونه ای صحبت می کرد که گویی با شکی که والدینش در دلش کاشته بودند، دلزده و نگران شده بود. گوشی را گذاشتم از آن روز لحظه ای روی خوش ندیدم. هر روزم اشک بود و ناله و گوشه گیری و از هیچ چیز لذت نمی بردم. هر کس به من می رسید سرزنشم می کرد. یاد حرفهای عاشقانه و هدیه ها و وعده ها و قرارها و با هم بودنها و خنده ها و شادیهایی که طی دو سال با هم داشتیم عذابم می داد. دچار افت تحصیلی شدم. ادامه تحصیل برایم ممکن نبود. دوستانم از من فاصله گرفتند. حوصله هیچ کس را نداشتم. نسبت به نماز و حجاب سست بودم، سست تر شدم. و امروز از آن همه شادی و نشاط و هیجان و گفتگوهای طولانی با او غم و اندوه و دلشوره و احساس حقارت و تنهایی برایم باقی مانده بود.
این ماجرای تلخ، یکی از هزاران نمونه ای است که همه روزه در گوشه و کنار جامعه بزرگمان روی میدهد، چرا؟
چرا مشاوران، شاهدان، و پدران و مادران این همه داستانها و سریال های تلخ و تکراری را در زندگی دیگران و اطرافیان خود شاهدند، بدون اینکه پند و عبرتی برای گروههای بعدی باشد، باز از همان سوراخی گزیده می شوند که گروههایی قبلی گزیده شدهاند. بیایید با هم مروری کوتاه داشته باشیم به آثار و عوارض اینگونه روابط، و نیز بازکاوی روابط گروههای غیر همجنس، باشد که زمینه های پیشگیری از حوادث تکراری مذکور فراهم آید.
پیامدهای روابط دختران و پسران
یکی از پیش نیازها و کلیدهای موفقیت و آرامش در زندگی، آشنایی با روانشناس زندگیی ارتباطات و آگاهی از فنون و تکنیک های ارتباطی با گروههای مختلف اجتماعی بویژه گروه غیر همجنس می باشد.
عدم تعریف روابط سالم و هدفمند بین گروههای غیر همجنس با تأکید بر رویکرد دینی و فرهنگ بومی و ملی، موجب تنش ها و تلخی های آزاردهنده بین اعضای خانواده بخصوص بین والدین و فرزندان نوجوان و جوان و نیز بروز آسیبهایی نظیر فرار دختران و پسران از خانه، ازدواج های ناموفق، دوستی های ناسالم دختران و پسران، احساس شکست و ناکامی در فرآیند این نوع دوستی ها و بدنبال آن گسترش اعتیاد، خودکشی، افسردگی، افت تحصیلی و دهها معضل و مشکل دیگر در بین لایه های مختلف اجتماع گردیده است.
گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.بنابراین بازکاوی و تبین روابط دختران و پسران یکی از ضروریات بسیار مهم جامعه امروز ما به شمار می آید.
سه نوع رابطه
در یک تقسیم بندی کلان سه نوع رابطه در جامعه امروز مابین گروههای غیر همجنس مشاهده می شود:
1- گروهی که بدون شناخت از مهارتهای ارتباطی و صرفاً با انگیزه های عاطفی، احساسی و البته با هدف ازدواج وارد عرصه روابط با جنس مخالف شده و با انگیزهی شناخت بیشتر و آمادگی بهتر برای زندگی برتر! بر گستره و گرمی روابط می افزایند. و در این مسیر دیدارهای روزانه، گفتگوی تلفنی شبانه، پیامکهای مستمر عاشقانه! و آرزوها و رؤیاهای کودکانه همه ذهن و زندگی دو طرف بخصوص، دختران را که عاطفیتر و زود باورترند را در برگرفته و در توهماتی افسانه ای فرو می غلتند. اما دیری نمی پاید که واقعیت ها چهره خشن خود را نمایان ساخته و واقعه تلخ مذکور بارها و بارها تکرار می شود.
فرایند معیوب مذکور زمانی رخ می دهد که دختر و پسر می توانند بدون طی کردن راههای پرخطر، بعد از تحصیل شرایط ازدواج، از طریق یک رابط واسط مجرب و متعهد که ازدواج کرده و در روابط زناشویی، فردی موفق و خوشبخت می باشد استفاده کرده و به راحتی می توانند فرد را هم تا حدّ هشتاد درصد شناسایی کنند. بدون اینکه دامنه حرارت علاقه و شور و هیجان ارتباط بین آنها گسترش یافته و دلبستگی موجب به حاشیه رانده شدن عقل در تصمیم گیریها شود؛ همسر آینده خود را بهتر و دقیق مورد شناسایی قرار دهند. البته بعد از شناخت کلیات و تأیید رابط و واسط و خانواده شان، در نشست ها و روابط سالم و آشکار (و نه پنهان) در منزل و منظر والدین دختر، جزئیات هم روشن شده و گام های محکم و مطمئن خود را به سوی ازدواجی پایدار و ماندگار و عشقی مبتنی بر عقل (و نه احساسی ناپایدار و کودکانه) بر می دارند.
2- گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.
این گروه ممکن است روزهای آغازین نسبتاً خوشی را با هم سپری کنند. اما وابستگی و علاقه ی توأم با تماسهای تلفنی، پیامک های مهیج و گفتگوها و دیدارهای پرخاطره تبادل هدایا و احساسات، این دوران را به فرآیندی غیرقابل بازگشت تبدیل نموده و دختر و پسر بدون تماس با یکدیگر (به شکلهای مختلف) دچار نوعی احساس کمبود، کلافگی، بی حوصله شده و استرس و اضطراب و نگرانی، خوراک روزانه شان می شود.
پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.
این گروه بدلیل غیر همجنس بودن نمی توانند برای همیشه دوستی خود را ادامه بدهند. چرا که بعد از ازدواج پسر یا دختر با فرد دیگری، قطع رابطه قطعی شده و طرفی که شاهد این ازدواج است، دنیایی پر از درد و حسرت و اندوه و احساس حقارت خواهد داشت. و آنکه ازدواج می کند، گاهی همسرش را با دوست غیرهمجنس خود مقایسه نموده، بین آن رؤیاهای شیرین و این واقعیت های نسبتاً تلخ و گزنده، گرفتار شده و زندگی را بر خود و همسرش تیره و تاریک نموده و با مرگ عاطفی(طلاق غیررسمی) هم آغوش می شوند.
هر چه دوستی های قبل از ازدواج بیشتر و گسترده تر، درگیریها و تنش های بعد از ازدواج بیشتر، پس هیچ آدم عاقل و دوراندیشی به دوستی ها و در واقع دشمنی های قبل از ازدواج تن نمی دهند. این گروه نیز همچون گروه اول از نظر فعالیت های درسی دچار افت تحصیلی شده و به لحاظ روحی و روانی از بی ثباتی و ناآرامی و افسردگی رنج می برند. خوشی های کودکانه ی خیابانی. و تلفنی و ... به سرعت به پایان می رسد و زمستانی سرد و پر درد و حسرت فرا می رسد. از نظر اجتماعی نیز بین دوستان، آشنایان و خویشان، شکست سختی را متحمل شده و نگاه دیگران به این گروه، نگاهی توأم با بی اعتمادی و بدبینی خواهد بود.
به لحاظ اخلاقی بی مبالات و نیز در بعد اعتقادی دچار تردید و دودلی در انجام فرایض دینی می شوند. چرا که همواره احساس گناه (رابطه عاطفی، شخصی، تحریک آمیز با نامحرم از نظر شرعی حرام و از نظر روانشناختی باعث خود کم بینی و بی ثباتی و استرس می شود) نموده و خود را در انجام تکالیف شرعی، سست و شکست خورده تلقی می کنند.
3- گروه سوم دختران و پسرانی هستند که دوران خوش دوستی های قبل از ازدواجشان بسیار وحشتناکتر و سیاهتر به پایان می رسد. که در این اجمال (به جای نقل دهها حادثه و رویداد واقعی که در آرشیو نگارنده پرونده پر حجم و سنگینی را تشکیل داده است) پیامدهای شوم و ناگوار این نوع دوستی ها را با تأکید بر خلاصه چند نمونه حادثه مرور می کنیم.
* دختری بعد از افشا شدن اهداف پلید دوست پسرش! تصمیم به قطع رابطه می گیرد. اما پسر با تهدید، خواهان ادامه روابط می شود. دختر امتناع می کند. پس با همدستی دوستانش، دوست دخترش را ربوده و یک هفته در زیر زمین منزلی مورد آزار و اذیت قرار داده و رهایش می کنند و از تمامی صحنه ها عکس و فیلم گرفته و دخترک را تهدید می کنند که اگر ماجرا را با کسی یا کسانی در میان بگذارند و دردسر ایجاد کند، با تکثیر و توزیع تصاویر مذکور در سطح محله و شهر، آینده اش را به تباهی می کشند. این، همان کسی بود که روز و شبی را بدون ارسال پیامهای عاشقانه و دیدارهای عاشقانه! با دوست دخترش سپری نمی کرد. قلب های تیرخورده و هدایای گاهی گرانقیمت و گردش ها و تفریح های پر از احساس و هیجان را از اصلی ترین برنامه های زندگی خود می دانست.
سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.
* پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.
* دختر جوانی، بعد از مطمئن شدن از اینکه دوست پسرش با دختر دیگری طرح دوستی ریخته. در پی تعقیب برآمد، آنان را در پارکی در حال قدم زدن دیده به خانه بازگشت درِ اطاقش را از داخل قفل کرد و گاز شهری را باز کرد و ...
* خانم جوانی با نگارنده (به عنوان مشاور خانواده) تماس گرفت و گفت: بر اساس توصیه ها و گفته های شما و معیارهایی که برای انتخاب همسر به من داده بودید. با جوانی با فرهنگ و با اصالت ازدواج کردم دو سالی است که با هم زندگی می کنیم. زندگی خوب و خوشی داریم. امّا چند روزی است که زندگی آرام و شیرینم در گرداب ناآرامی و تلخی فرو افتاده است. سر و کلّه دوست پسری که قبل از ازدواج با او مدتی رابطه عاطفی و کلامی داشتم، پیدا شده و با تهدید و ارعاب می گوید اگر با من نباشی تمامی خاطرات و با هم بودن هایمان را به همسرت خواهم گفت، چه کنم؟
سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.
این دوستی ها چه به ازدواج منجر شود و چه به جدایی ختم شود در هر دو صورت آثار و عوارض تلخ و گزنده و سیاهی را در بر دارد. لذا هیچ آدم عاقلی به صرف گذران چند روز به اصطلاح خوش امروز، فرداهای خود را تیره و تباه نمی کند.
منبع:تبیان
مدت ها است این مساله فکرم را مشغول کرده است که با جامعه ای که هر روز را در آن به شب می رسانم، چه کنم . اتفاقاتی که در دانشگاه می افتد و روابط پسرها و دخترها که بسیاری از اوقات زشت و ناپسند است، ناشی از بی فرهنگی است یا بی ایمانی؟ نمی دانم ناشی از چیست; ولی در جامعه ما که اسلامی است، واقعا غیر قابل تحمل است و عرف جامعه سنتی ما چنین حرکات و روابطی را نمی پسندد . خودشان استدلال می کنند در اسلام گفته شده است دو نفر که یکدیگر را دوست داشته باشند به هم محرمند . بااین استدلال بدون هیچ گونه عقد رسمی یا صیغه با هم قدم می زنند و یا حتی گاهی اوقات، به قول خودشان برای شناخت بیش تر، بدون اطلاع خانواده ها در خلوت باهم صحبت می کنند . آیا در احکام دینی چنین چیزی وجود دارد؟ به نظر شما، وظیفه ما در این موقعیت چیست و چه باید بکنیم؟
گاهی اوقات فکر می کنم کاش در دانشگاه ها دخترها و پسرها را جدا می کردند; ولی باز با خودم می گویم آن وقت این اتفاقات در پنهان می افتاد و شاید بدتر از این می شد . واقعا علت چیست و چه باید کرد؟
دوست دارم به این گونه افراد گفته شود فکر نکنند شجاعت به خرج می دهند و در جلوی چشم های نامحرمان و پسرهای دیگر با یکدیگر قدم می زنند یا دست می دهند و یا شانه به شانه راه می روند . م . ا/ریاضی محض محقق اردبیلی
توجه شما دانشجوی گرامی به مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه، به خصوص لزوم رعایت ارزش ها و هنجارهای دینی و اخلاقی در محیط دانشگاه و احساس مسؤولیت تان در برابر برخی نابهنجاری ها، قابل تقدیر و تحسین است . در این نامه سه پرسش اصلی به چشم می خورد:
1 . آیا صرف دوست داشتن دختر و پسر آن ها را محرم می کند؟
2 . روابط ناپسند دختر و پسر در دانشگاه ها ناشی از چیست و چرا گسترش یافته است؟
3 . وظیفه و مسؤولیت ما در این موقعیت چیست و چه باید کرد؟
در پاسخ سؤال اول باید یاد آور شد آنچه سبب ایجاد پیوند زناشویی می شود، خواندن صیغه عقد از سوی زن و مرد یا وکلای آن ها و با اجازه اولیای آن ها و حفظ شرایط آن است; در غیر این صورت، سببی برای ایجاد زوجیت و محرمیت زناشویی وجود ندارد . صرف دوست داشتن متقابل دو نفر، مجوزی برای محرم شدن آن ها نیست . معمولا دوستی های قبل از ازدواج برای کامیابی های جنسی و در اثر غلبه شهوات صورت می گیرد; نخستین چیزی که در این گونه روابط از دست می رود گوهر ارزشمند عفاف و پاکی است و باید از چنین روابطی که بدون هیچ گونه عقد رسمی یا صیغه و بدون اطلاع خانواده ها به بهانه شناخت بیش تر صورت می گیرد، جدا پرهیز کرد . بنابراین، پاسخ سؤال اول منفی است .
در پاسخ به سؤال دوم به عواملی چند می توان اشاره کرد:
1 . عدم ارضای صحیح غریزه جنسی
بی تردید ایام جوانی، ایام بیداری غریزه جنسی و گرایش به جنس مخالف است . در این ایام شوق جنسی و احساسات بر روان آدمی سایه می افکند; ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تاثیر قرار می دهد و سبب تحریک پذیری وی در برخورد با جنس مخالف می شود . طبیعی است این نیاز درونی باید به طور صحیح و مطلوب ارضا و تامین شود . راه قابل قبول آن نیز ازدواج است; ولی متاسفانه به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی - نظیر بالا رفتن سطح انتظارت و توقعات خانواده ها و توجه به برخی تشریفات غیر لازم، معضل اشتغال و آینده شغلی جوانان، ادامه تحصیل آن ها و عدم وجود امکانات و شرایط مالی مناسب برخی خانواده ها - سن ازدواج دختران و پسران افزایش یافته و در نتیجه ارضا و تامین عاقلانه و صحیح این غریزه سرکش، به خصوص در دوران جوانی، به انحراف کشیده شده است . بنابراین، این گونه رفتارهای نابهنجار در جامعه دینی و سنتی ما روبه فزونی است و اگر نگوییم به یک بحران اجتماعی تبدیل شده دست کم می توان آن را یک معضل اجتماعی نامید . متاسفانه نظام اجتماعی ما تا کنون نتوانسته با فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان از گسترش این رفتارهای نادرست پیشگیری کند .
2 . احساس نیاز به محبت
در این سنین جوانان خواهان روابط دوستانه و هم سخن شدن با یکدیگرند . اریکسون، یکی از روان شناسان غرب، می گوید: جوان در این مرحله می خواهد روابط دوستانه نزدیکی با دیگران پیدا کند; ارزشمندترین و مهم ترین هستی و دارایی اش را به فردی دیگر هدیه دهد; در پی یافتن هویتی جدید است و گمان می کند خانواده و والدینش نمی توانند از وی حمایت کنند . بنابراین، اگر این نیاز در محیط خانوادگی به خوبی تامین نشود یا لطمه بیند و مخدوش شود، نیاز به محبت و ابراز محبت و برقراری ارتباط دوستانه اش دچار اختلاف خواهد شد; به عبارت دیگر، دختر و پسری که عواطف و احساساتشان در درون خانواده ارضا نشود و در جمع خانوادگی احساس غربت و تنهایی کنند، در فضای باز و آزاد جامعه طعمه افراد فرصت طلب و سودجو می شوند; به راحتی در دام افراد شیاد می افتند یا حداقل میل متقابل آن ها و جنس مخالف سبب می شود آن ها به بهانه های مختلف از قبیل آشنایی برای ازدواج و تبادل نظر درباره مسائل علمی و درسی آگاهانه یا ناخودآگاه در جهت تامین و ارضای این نیازشان گام بردارند; البته با روشی غلط و غیر قابل قبول که مشاهده اش شما را می رنجاند .
3 . الگو گرفتن از منابع غیر خودی
متاسفانه بخش قابل توجهی از جوانان ما ارزش ها و هنجارهای اجتماعی خود را از محیطهای غیر خودی و غیر اصیل جوامع دیگر می گیرند . بی تردید گسترش ارتباطات اجتماعی و توسعه آن و نیز گسترش و توسعه تکنولوژی و وسائل ارتباط جمعی و «پدیده جهانی شدن در همه عرصه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و . . .» در این خودباختگی و روی آوردن به فرهنگ بیگانه نقش اساسی دارد . این امور سبب می شود جوانان فرهنگ ها و ارزش های دیگر جوامع را الگو قرار دهند و به گمان این که این گونه روابط عامل رشد و نشانه کمال و جرات و وسیله ابراز شخصیت است، به آن روی آورند . در این میان، مساله رقابت جوانان و به رخ کشیدن خود برای همسالان نقشی عمده ایفا می کند . برخی برای این که در جمع دوستان مورد تحسین قرار گیرند و یا دست کم بی عرضه و بی جرات خوانده نشوند، به دنبال دوست پسر یا دوست دختر می گردند و با آن که به خوبی از عواقب سوء این کارها آگاهند، از آن دست نمی کشند .
اما در پاسخ به سؤال سوم شما و این که در وضعیت حاضر، در برابر چنین معضل اجتماعی چه باید کرد؟ به نظر می رسد باید متناسب باعلل به وجود آورنده و عوامل گسترش دهنده این مشکل اقداماتی درخور انجام داد . بخشی از اقدامات سودمند در این مساله عبارت است از:
الف) ارضای صحیح و مشروع این غریزه معقول ترین راه برای نجات یافتن از این گونه رفتارهای نابهنجار یا کج روانه است .
ویل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمین، درباره ازدواج می نویسد: اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال های طبیعی انجام گیرد، بیماری های روانی و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت . شاید به همین جهت است که در آموزه های دینی مان تسریع در ازدواج فرزندان و جوانان مورد تاکید قرار گرفته است . این دستورها و تشویق ها گویای آن است که می توان با ازدواج از بسیاری انحرافات اخلاقی و جنسی و روابط ناسالم و غیر مشروع دو جنس پیشگیری کرد .
البته این موضوع به تلاش همگانی خانواده ها و مسؤولان و اصلاح نگرش ها و آداب و رسوم نادرست و فراهم کردن تسهیلات و امکانات ازدواج بستگی دارد و همه افراد، خانواده ها و حکومت وظیفه دارند در مسیر تحقق مقدمات ازدواج جوانان بکوشند .
ب) تحکیم روابط خانوادگی و ایجاد فضای عاطفی مثبت بین والدین و فرزندان و افزایش رابطه صمیمانه و نزدیک بین اعضای خانواده عامل پیشگیرانه دیگری است که می تواند در ایجاد احساس امنیت و آرامش و تامین نیاز عاطفی نقش مؤثری داشته باشد . زیرا وقتی جوانان در خانه با محبت و توجه کافی روبه رو نشوند، این محبت و رابطه عاطفی را در بیرون خانه جست و جو می کنند و متناسب با دوران بلوغ و اوجگیری احساسات غریزی، رابطه خود را با جنس مخالف توسعه می دهند . بنابراین، نیاز به محبت در دوره جوانی را باید با گسترش روابط عاطفی خانوادگی و نیز گسترش رابطه صمیمانه و دوستانه بین همسالان هم جنس تامین کرد و با یافتن دوستان مناسب و ایجاد ارتباطات گرم و عاطفی و انجام برخی فعالیت های دسته جمعی به این نیاز درونی پاسخ مثبت داد .
ج) خود کنترلی
خود کنترلی می تواند جوانان جویای رشد و کمال و عفت و پاکی همچون شما را در این فضای آلوده حفظ کند . با کنترل چشم، گوش و دیگر حواس و نیز کنترل افکاری که در این زمینه شکل می گیرد، می توان از تاثیر گذاری روابط ناسالم دیگران تا حدود زیادی جلوگیری کرد . مطمئنا هر چه بیش تر ذهن و حواس خود را در این زمینه مشغول سازیم، بیش تر تاثیرپذیر خواهیم بود . پس بهتراست اوقات فراغت خودرا با برنامه ریزی صحیح پرکنید و با پرهیز از بیکاری و تنهایی و توجه به این صحنه ها، به وظیفه اصلی و مهم دوران دانشجویی که همان تحصیل علم است، بپردازید .
در پایان باید یادآور شد، برخی از عزیزان و جوانان از اشتباه بودن یا عدم مشروعیت بعضی ارتباطهای خود آگاهی ندارند . برخورد روشنگرانه و با عاطفه ما می تواند به اصلاح و تغییر رفتار آن ها انجامد . قطعا حسن سلوک و رفتار شما در بیان این موضوع به آن ها نقشی تعیین کننده دارد .
کتاب، «جوانان و روابط » ، نوشته ابوالقاسم مقیمی حاجی از انتشارات مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم می تواند را هنمای خوبی در این زمینه باشد . کتاب دیگری که در این زمینه سودمند می نماید، «تحلیل تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران » ، نوشته علی اصغر احمدی است که به وسیله سازمان انجمن اولیا و مربیان منتشر شده است