مقدمه
acupuncture1«طب سوزنی» یا Acupunture شاخهای از «طب کلنگر» است؛ طبی که طی سالیان اخیر با نقبی دوباره به پیشرفتهای طبی بشر در طول تاریخ، آنچه را در گذشتههای دور و نزدیک پیدا شده با دلیل و منطق امتحان کرده و تأثیرات ویژهاش را به ثبوت رسانده است.
نتیجهی این پژوهشها «طب سوزنی»، «طب فشاری»، «هومیوپاتی»، «انرژیدرمانی»، «رایحهدرمانی»، «رنگدرمانی»، «حجامت»، «آیورودا» (Ayurveda)یا «علم زندگی»، «یوگادرمانی»، «مدیتیشن» و «هیپنوتیزم» را در کنار طب مدرن به بیماران و علاقهمندان عرضه کرده است.
طب فشاری و طب سوزنی سالهای زیادی نیست که در کشور ما شناخته شده است. هنوز هم عدهای از هموطنان و حتی همکاران پزشک، طب سوزنی و طب فشاری را چیزی در حد چشمبندی، تلقیندرمانی یا اعمالی از این ردیف کارها مینگرند.
حتی همکار ارجمند و دانشمند خودمان، دکتر دوگونچی، در مقالهای زیبا تحت عنوان «تاملی بر اخلاق پزشکی» در شمارهی دوم مجلهی «پزشکان گیل» اینگونه درمانها را راههای غیرمتعارف شفا و ناشی از اشکال در کار درمان معمول پزشکی توصیف کردهاند و طب فشاری را با بهکار بردن اصطلاح «فشاردرمانی» در زمرهی دعانویسی، انرژیدرمانی، آبدرمانی، باددرمانی و… از پرتگاهها و انحرافات درمانی خواندهاند.
امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته و نیمهپیشرفته، طب فشاری و طب سوزنی بهعنوان یک درس اصلی در دانشکدههای پزشکی تدریس میشود. هومیوپاتی (مشابهدرمانی) علیرغم مشقات زیاد و مخالفهای فراوان، تبدیل به روشی نوین، مطمئن و کلنگر در درمان بیماریهای بشری شده است. یوگا و مدیتیشن طرفداران بسیار زیادی از همهی سنین و در تمامی جهان پیدا کردهاند و هیپنوتیزم علمی، کمکهای شایانی در درمان بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی کرده است و میکند.
ضمن آنکه «انرژیدرمانی»، «کریستالدرمانی»، «رایحهدرمانی»، «رنگدرمانی»، «ریکی» (Reiki)، «فنگشوین» و… نیز از علومی هستند که بهدلیل برخی اثرات درمانی انکارناپذیر تحت بررسیهای دقیق علمی قرار دارند.
به هر تقدیر ضمن اعتقاد و احترام به طب مدرن و متداول که نتیجهی هزاران سال تجربه و زحمت طاقتفرسای علم پزشکی در گذشته و حال است، طب مکمل نیز با تاثیرات بعضاً شگرفی که در درمان بسیاری از بیماریها داشته است، راه پیشرفت خود را طی میکند و بیشک آشنایی با آن خالی از لطف و فایده نخواهد بود.
طب سوزنی
پانصد سال پیش از میلاد مسیح، یک پزشک چینی به نام «لائوتس» (Laotes) «قدرت خلاق» (Tao) را معرفی کرد. به عقیدهی این پزشک، Tao نیرویی است لایزال که بهصورت مداوم و خستگیناپذیر تمام تغییر و تبدیلات دینامیکی را بهعهده دارد. «نیروی زندگی» یا Qi (چی) نیز با قدرت و ارادهی Tao در جریانی دایمی، کل حیات را بهوجود میآورد.
بنا بر باور فیلسوفان چین باستان، این نیرو در همهجای طبیعت وجود دارد و تمام محتوای طبیعت و هر تغییری که در آن بهوجود میآید درون میدانی است که در یک سوی فاکتور Yin و در سوی دیگر فاکتور Yang مقابل هم قرار دارند.
این نظرات در حقیقت عقایدی سنتی بر اساس دیدگاههای فلسفی نسبت به طبیعت هستند. بر پایهی این نظرات، آدمی جزیی از طبیعت است که همواره با محیط پیرامون خود در جدل است و در این رهگذر انسان در طبیعت بهطور مداوم تغییر و تکامل مییابد.
چینیها این روند تکامل را بهعنوان جلوهای از قوانین درونی و انطباقی ذاتی و بر اساس قوانین طبیعی (Tao) میدانند. تائو نیرویی است انتزاعی که قابلیت پدید آوردن هر چیزی را داراست. تائو قطبیت موجود میان Yin و Yang را از وضعیت ابتدایی و ساختارنیافته خارج میکند.
تمامی پدیدههای طبیعت، در حوزهی تقابل میان Yin و Yang ایجاد میشوند و در این میان Tao نیروی پدیدآورندهی تمامی پدیدهها و تغییر و تحولات دینامیک است.
تئوری Yin و Yang پراهمیتترین تئوری طب چینی است. شاید قدیمیترین نوشته دربارهی Yin و Yang در کتاب تغییرات (Yi-ying) مربوط به ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باشد. در این کتاب Yin توسط یک خط بریده (–) و Yang توسط یک خط ممتد (ـــ) نشان داده شده است.
ترکیب خط شکسته و ممتد چهار جفت نمودار نمایندهی بیشترین Yin، بیشترین Yang، Yin داخل Yang، و Yang داخل Yin است. با اضافه کردن یک خط دیگر به این دوخطی و ترکیب سهخطیها با هم میتوان ۶۴ نمودار بهدست آورد که شامل تمام حوادثی است که در طبیعت و عالم موجودیت پیدا میکند و با این ۶۴ نمودار که در کتاب Iching آمده، این حوادث قابل تفسیر است.
در طب چینی، تئوری Yin و Yang و عوامل پنجگانه شامل آب، چوب یا جنگل، آتش، خاک و فلز برای تغییر طبیعت از جمله بدن انسان، سلامت و بیماری بهکار گرفته میشود؛ چیزی مشابه طب سنتی خودمان که چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش را منشاء وجود دانسته و بروز بیماریها در انسان را نیز ناشی از عدم تعادل در اخلاط چهارگانهی سودا، بلغم، صفرا و خون میداند.
در طب سنتی چین، ریشهی بیشتر بیماریها در جریان Qi (چی) و اختلالات آن جستجو میشود و غالباً یک کمبود و فزونی انرژی حیاتی در ارگانها و کانالها و یا رکود و ایستایی این انرژی در کانالها مدنظر قرار میگیرد.
وضعیتهایی که همراه با کاهش انرژی حیاتی در ارگانها و کانالهاست، «وضعیتهای کمبود» و به زبان چینی، وضعیتهای Xu یا Yin نامیده میشوند که با علایمی همچون بیرنگی مخاطها، سردی دستها و پاها، احساس سرمای غیر معمول، فشار خون پایین، کاهش تمایلات، کاهش انرژی و کاهش فعالیت همراه است.
وضعیتهایی که همراه با افزایش انرژی حیاتی در ارگانها و کانالهاست، «وضعیتهای افزایش» و به زبان چینی، وضعیتهای Shi یا Yang نامیده میشوند که با علایمی همچون افزایش غلظت خون، برافروختگی، دردهای تیرکشندهی حاد یا کرامپی، تحریکپذیری عصبی و هیجانپذیری بیش از حد همراه است.
هنگامی که انرژی حیاتی مهار یا دچار رکود میشود، جریان Qi بیش از هر جا در نواحی پیرامونی بدن مختل میشود. معمولاً نتیجهی این مهار یا رکود انرژی حیاتی وضعیتی است که Qi zhi zheng نامیده میشود. این وضعیت در عینحال معمولاً همراه با انباشتگی بیش از حد Qi در محل است. علایم این وضعیت شامل تون عضلاتی بالا و نامناسب، دردهای عضلانی و سفتی عضلانی است.
تقسیمبندی دیگری هم در رابطه با منشاء بیماریها وجود دارد. بیماریهای با منشاء خارجی که در آنها انرژی طبیعت پیرامون فرد (مثلاً به شکل تاثیرات آب و هوایی) بر روی جسم ضعیفشدهی او تأثیر میگذارد و منجر به اختلالات Qi در کانالها و ارگانها میشود، و نیز بیماریهای با منشاء درونی که مربوط به اختلالات اولیهی انرژی حیاتی بدن، تغذیهی غلط یا فشارهای روانی است.
علاوه بر سیستم Yin و Yang، سیستم پنجعنصری یا به زبان چینی Wu xing نیز در توجیه بروز بیماریها و روش درمانی آنها نقش دارد که- چنانکه پیشتر گفتیم- پنج عنصر سیستم عبارتاند از: چوب، آتش، زمین، فلز و آب.
این عناصر بهشدت به یکدیگر وابستهاند، بهگونهای که همچنان که یکدیگر را تحریک میکنند، باعث مهار یا کنترل یکدیگر نیز میشوند.
سیستم کانالها و ارگانها
بنا بر نظریات سنتی، انرژی حیاتی (Qi) از طریق سیستمی از کانالها که «مریدین» (Meridian) یا «مدار» نامیده میشود، جریان مییابد و اعمال بدن را کنترل میکند.
این امکان وجود دارد که با قرار دادن سوزن در نقاط انتخابی طب سوزنی، اثر درمانی مستقیمی روی کانالها و ارگانها و در نتیجه روی اعمال بدن بر جای گذاشت.
در طب چینی ۱۱ ارگان توصیف شدهاند که ارتباط نزدیکی با کانالها دارند. این ۱۱ ارگان به ۶ ارگان Yang و ۵ ارگان Yin تقسیم میشوند. ۶ ارگان Yang (ارگانهای Fu) شامل ارگانهای حفرهدار هستند یعنی رودهی بزرگ، رودهی کوچک، معده، مثانه، کیسهی صفرا و Sanjiao. (Sanjiao بهصورت گرمکنندهی سهگانه ترجمه شده است که بعضاً بهعنوان کانال نخاع نیز از آن نام میبرند؛ مثلاً در طب Sujok که طی مقالات بعدی به تفصیل راجع به آن صحبت خواهد شد.)
۵ ارگان Yin (ارگانهای Zang) شامل ریه، قلب، طحال، کلیه و کبد است.
بهعلاوه پریکارد نیز دارای کانال ویژهای است؛ گرچه بهعنوان یک ارگان در نظر گرفته نمیشود.
یک ارگان Yin و یک ارگان Yang با هم یک واحد عملی را تشکیل میدهند که خود بافتهای بهخصوص و کانالهای مربوطه را در برمیگیرد. یک جفت کانال متشکل از کانالهای Yin و Yang است که به موازات یکدیگر در اندامها امتداد یافته است (نظیر کانالهای ریه و رودهی بزرگ).
کانالهای Yang بهطرف خارج یا روی قسمت پشتی بدن و کانالهای Yin بر روی قسمت جلویی بدن امتداد یافتهاند که مجموعاً ۱۲ کانال اصلی را ایجاد میکنند.
علاوه بر این ۱۲ کانال اصلی، ۸ کانال دیگر نیز وجود دارند که تحت عناوین کانالهای غیرعادی، نامنظم و یا شگفتانگیز- و در زبان چینی تحت عنوان Qi jing bamai- نامیده شدهاند. از این میان، دو کانال که یکی در امتداد خط وسط شکم و دیگری در امتداد خط وسط پشت قرار گرفتهاند، از اهمیت ویژهای برخوردارند. کانال جلویی کانال Ren mai نامیده میشود که بهعنوان «رگ باروری» در نظر گرفته میشود و کانال دیگر در قسمت خط وسط پشت Dumai یا «رگ کنترلکننده» نامیده میشود. این دو کانال با نامهای Conception و Governer نیز نامیده میشوند و بههمراه ۱۲ کانال اصلی با یکدیگر سیستم ۱۴ کانالی (مریدین) را تشکیل میدهند که ۳۶۱ نقطهی کلاسیک طب سوزنی روی آنها قرار گرفتهاند.
نقاط طب سوزنی به چندین دسته تقسیم میشوند که شامل «نقاط انتقالی» (Shu points)، «نقاط اخطار» (Mu points)، «نقاط تاثیری» (Hui Xue Points)، «نقاط شکاف» (Xi-cleft points)، «نقاط ایجادکنندهی تون» (Tonification points)، «نقاط تسکین»، «نقاط چاه» (Jing points)، «نقطهی Ying»، «نقطهی Yuan»، «نقطهی Jing»، «دریای He»، «نقطهی متصلکننده» (Ivo point) و «نقاط متلاقی» هستند.
اساس علمی طب سوزنی
بر اثر سوزن زدن، دستههای عصبی کوچک میلیندار- که در عضلات قرار گرفتهاند- فعال میشوند و تحریکات را به نخاع میفرستند. از این طریق سه مرکز عصبی (نخاع، مغز میانی، محور هیپوفیز- هیپوتالاموس) فعال میشوند و اثرات ضد دردی خود را بروز میدهند.
این تحریکات در نخاع از طریق آزاد کردن انکفالین (Enkephalin) و داینورفین (Dynorphin) از انتقال تحریک درد جلوگیری میکند؛ در مغز میانی از طریق آزادسازی انکفالین، سیستم رافه (Raphe)ی نزولی فعال میشود که توسط مونوآمینها (مانند سروتونین و نوراپینفرین) از صعود پیام درد جلوگیری میکند و مرکز سوم یعنی محور هیپوفیز- هیپوتالاموس با ترشح بتااندورفین در خون و مایع مغزی- نخاعی در محلهای دورتر ایجاد بیدردی میکند.
امروزه بهجای روش قدیمی تحریک سوزنها با دست، از تحریکات کمفرکانس (۲-۴ Hz) الکتریکی استفاده میکنند که به این روش Electro acupuncture میگویند.
بیشتر پزشکان در اوایل دههی ۱۹۷۰ مکانیسم اثرات طب سوزنی را همانند دارونما (Placebo) فرض میکردند و بیشتر اثرات سایکولوژیک (روانی) را دخیل میدانستند ولی نکات غیرقابل توضیحی نیز وجود داشت. مثلاً اثرات مفید طب سوزنی در دامپزشکی و یا کودکان بسیار کمسن و سالی که به طب سوزنی جواب میدهند. همچنین آزمایشهای تلقینپذیری متعددی از بیماران بهعمل آمده که ارتباط معنیداری بین اثر ضد درد طب سوزنی و القاپذیری بیماران نشان نداده است.
طی دو مطالعه نیز اثر هیپنوتیزم و طب سوزنی بررسی شده که نتیجهی آنها رد وجود ارتباط معنیدار بین آن دو است، بهطوری که اثر آنها در مقابل نالوکسان متفاوت است، یعنی نالوکسان- که آنتاگونیست اندروفین است- از اثرات طب سوزنی جلوگیری میکند ولی هیچ اثری روی هیپنوتیزم ندارد.
بهطور خلاصه طب سوزنی رشتههای عصبی را در عضلات فعال میکند و پیام ایجادشده به نخاع میرسد و در سه مرکز نخاع، مغز میانی و محور هیپوفیز- هیپوتالاموس باعث تسکین درد میشود.
در نخاع اگر تحریک کمفرکانس باشد، توسط انکفالین و داینورفین از انتقال احساس درد جلوگیری میکند و اگر تحریک پرفرکانس باشد، توسط واسطههای دیگری (احتمالاً GABA) از انتقال درد جلوگیری میشود.
در مغز میانی بهوسیلهی انکفالین سیستم رافهی نزولی فعال و بهوسیلهی مونوآمینها و سروتونین و نوراپینفرین از انتقال درد نخاع جلوگیری میشود. همچنین در مغز میانی نیز بهوسیلهی تحریکات پرفرکانس، مسیرهای فرعی اندورفینی فعال میشوند.
نهایتاً سومین مرکز هیپوتالاموس- هیپوفیز است. هیپوفیز به داخل خون و CSF بتااندورفین آزاد میکند که باعث تسکین درد در جاهای دورتر میشود (همانند مغز میانی).
سوزن زدن بهطور موضعی معمولاً خاصیت ضد دردی قویتری نسبت به تحریکات جاهای دورتر دارد چون به این روش هر سه مرکز عصبی تحریک میشود.
امواج کمفرکانس در آغاز خاصیت ضد دردی کمی دارد ولی بهطور طولانیتری اثر میکند و بهطور منتشر نیز باعث تسکین میشود. حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه تحریک، ساعتهای طولانی بیدردی میدهد و اثر آن پس از چند بار تکرار شدن بیشتر میشود. در مقایسه، تحریک پرفرکانس در ابتدا خیلی سریع درد را تسکین میدهد اما دوام آن خیلی کوتاه است و بهطور منتشر هم عمل نمیکند.
طب سوزنی با جریان کمفرکانس بهطور روزانه (حداقل دو بار در هفته) در بلندمدت اثر درمانی فزاینده دارد، اما اگر بهطور پیوسته مثلاً بهمدت ۶ ساعت دایماً استفاده شود، باعث تحمل (تولرانس) خواهد شد و خاصیت ضد دردی آن کاهش مییابد و حتی ناپدید میشود.
بعضی بیماران هرگز به طب سوزنی پاسخ درمانی نمیدهند زیرا ممکن است بهطور ژنتیکی گیرندههای مخدر در آنها اشکال داشته باشد. یک راه تشخیص بیماران مقاوم، بررسی بیمار بعد از ۵ جلسه است؛ اگر هیچگونه اثر درمانی نداشت، درمان را قطع میکنند ولی اگر بهطور کم یا متوسط جواب درمانی ظاهر شود باید ۱۰ تا ۱۵ جلسه ادامه یابد.
طب سوزنی در درمان چه بیماریهایی مؤثر است؟
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO) طب سوزنی در درمان یا رفع علایم بیماریهای زیر موثر است:
– آسم، آلرژی
– بیماریهای روحی (افسردگی، اضطراب، استرس، بیخوابی، خستگی مزمن)
– سرگیجه، سردرد، میگرن
– درد گردن، شانه، پشت، کمر
– دردهای سیاتیکی
– درد مفاصل
– مشکلات گوارشی (اسهال، یبوست، تهوع، استفراغ، ویار حاملگی)
– مشکلات کلیه و مثانه
– بیماریهای تنفسی و ریوی (سرفه، برونشیت، تنگی نفس)
– بیماریهای زنان و زایمان
– ناتوانیهای جنسی
– فشار خون بالا
– مشکلات چشمی و بینایی
– سینوزیت
– رفع اعتیاد به سیگار و مواد مخدر
– چاقی.
http://pezeshkangil.com/
مطالب مشابه: